« آواي رودکوف» خود را به اخلاق حرفه‌اي روزنامه‌نگاري پايبند مي‌داند و مبناي فعاليت اين سايت بر سه اصل « بيطرفي » ، «دقت » و « انصاف » استوار است.

      
برچسب ها
رئیس اداره‌ی حفاظت محیط‌ زیست خرم‎آباد گفت: باید با خرید و فروش حیوانات وحشی در فضای مجازی به‎شدت برخورد کرد. به گزارش سایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com به نقل از  ایسنا، «کامران فرمان‎پور»  اظهار کرد: متأسفانه چند وقتی است که در کشور سایت‎های خرید و فروش حیوانات وحشی راه‎اندازی شده‎اند و این عمل ناشایست به فضای مجازی نیز راه یافته است. وی خاطرنشان کرد: خرید و فروش جانوران وحشی عملی غیراخلاقی است و کسی حق ندارد این کار را انجام دهد، وظیفه‌ی ذاتی سازمان محیط‌زیست صیانت از زیست‎مندان بوده و متولی اصلی آن است. فرمان‎پور ادامه داد: در همین راستا در خرم‎آباد فردی که نسبت به این کار قبیح در وب‎سایت دیوار اقدام می‎کرد شناسایی و با همکاری پلیس فتا دستگیر شد. رئیس اداره‌ی حفاظت محیط‌زیست خرم‎آباد افزود: از این فرد تعدادی حیوان وحشی نیز کشف و ضبط و برای پیگیری و برخورد با آن پرونده قضایی این متخلف زیست‌محیطی تشکیل شده است. وی تصریح کرد: باید از فعالیت این افراد در فضای مجازی جلوگیری کرد، چون این عامل باعث شدت یافتن آزار و اذیت‎های حیوانات وحشی می‌شود. فرمان‎پور خاطرنشان کرد: سازمان حفاظت محیط‌زیست هیچ‎گونه اغماضی در برخورد با این افراد ندارد و با شدت با آنها برخورد می‌کند.
کد خبر: ۷۰۸۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۶/۰۴

از روستاهای عالی طیب خبر می رسد جنگلها و مراتع زیبای «کوه تل رش» دچار آتش سوزی شده و مردم خواهان اقدام فوری مسولین شدند
کد خبر: ۷۰۳۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۵/۲۸

داشتن فالوئرهای هزارتایی آرزوهای هریک از کاربران اینستاگرام است که یک پسر چوپان و کشاورز شمالی توانسته با عکسهای بی نظیرش از روستا هزاران طرفدار داشته باشد. سایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com  وقتی شبکه های اجتماعی سراز تلفن های همراه درآورد و لایک گرفتن و داشتن فالوئرهای هزارتایی تبدیل به یک پز اجتماعی شد و عده ای تصمیم گرفتند عکس خانه های لوکس و ماشین های میلیاردی خود را برای شهرت در این شبکه ها با مخاطبانشان به اشتراک بگذارند تا این دارندگی و برازندگی برایشان شأن و شخصیت مجازی دست و پا کند؛ یک جوان ساده روستایی تصمیم گرفت با دوربین معمولی تلفن همراهش از اتفاقات زندگی روستاییش عکس بگیرد و با مخاطبان مجازی خود به اشتراک بگذارد. به گزارش مهر، روایت های ساده «محمد قاسم ترابی» یا همان «سالارپولاد» اینستاگرام، پسر چوپان و کشاورز روستای گز شرقی استان گلستان آنقدر به مذاق کاربران این شبکه اجتماعی شیرین آمد که حالا محمد چندین برابر جمعیت روستایش دنبال کننده دارد. دنبال کننده هایی که هر روز به امید عکسهای محمد اینستاگرامشان را چک می کنند تا شاید بتوانند از دور در هوای پاک و سالم این روستا یک نفس عمیق بکشند. وقتی فهمیدیم محمد پایش به پایتخت باز شده بلافاصله سراغش را گرفتیم تا در اولین ساعات سی سالگی با او از اینستاگرام، روستا و از هواداران چندهزارتایی اش بپرسیم. سالارپولاد اسم سگ هایم بود داستان اینستاگرام و محمد تقریبا از دوسال پیش شروع شد. زمانی که برادر محمد یک گوشی برای محمد خرید و برایش اینستاگرام نصب کرد و به او گفت که می تواند عکسهایی را که او از مزرعه می گیرد در اینجا منتشر کند تا بقیه هم در دیدن آنها شریک او باشند. وقتی از محمد می پرسیم علت اسم «سالارپولاد» برای این صفحه چیست؟ می خندد و سرش را پایین می اندازد و ماجرای بامزه ای را برایمان تعریف می کند: « قبلا من یک جفت سگ داشتم که ۱۳ سال به من خدمت کردند. بعد هم پیر شدند و مردند. من هم گفتم حالا که این برنامه از من اسم می خواهد لازم نیست حتما اسم خودم را بگذارم. اسم این دو حیوان با وفا را می گذارم. به خاطر همین اسم این صفحه شد سالارپولاد.» همین کار عجیب محمد باعث شده حالا خیلی‌ها اشتباهی او را سالار صدا کنند و با خنده توضیح بدهد که اسمش «محمد» است. اما به ما می گوید که دیگر به این موضوع عادت کرده. چندباری هم خواسته اسم صفحه اش را عوض کند اما وقتی دیده صفحه اش به همین نام حسابی معروف شده، از این کار منصرف شده است. زندگی کردن در شهر را نمی فهمم محمد در اینستاگرام خودش را اینطور معرفی می کند: «یک دهاتی بی سواد کشاورز و چوپان شمالی» شاید این جمله خیلی فروتنانه به نظر برسد اما محمد واقعا آدم متواضعی است. این را می شود از تمام کامنت ها و حتی پستی که همسرش دور از چشم محمد گذاشته فهمید. محمد آنقدر متواضع و با احترام حرف می زند که یکی در میان جمله هایش را با «ببخشید» شروع می کند. برای همین وقتی می گوید شاید باور نکنید ولی به زور دیپلم گرفتم تعجب می کنیم: «به مدیر مدرسه گفتم اگر به من نمره ندهی گوسفندهایم را می آورم تا درختهای باغ‌تان را بخورند. او هم به من نمره داد!» وقتی از او درباره هم سن و سالهایش در روستا می پرسیم. با ناراحتی جواب می دهد که بیشترشان دوست دارند به شهر بروند نه اینکه در روستا کار تولیدی انجام دهند. محمد می گوید بیشتر پسرهای روستا هم در فضای مجازی فعالند اما سبک فعالیت هایشان با او فرق دارند. به قول خودش دنبال سلفی گرفتن هستند و انگار چیزهایی که برای محمد جذاب است برای آنها نیست. دوستان محمد به او می گویند که نیمچه استعدادی هم در عکاسی دارد: «بسیاری از کسانی که برایم کامنت می گذارند باورشان نمی شود که این عکس ها را با موبایل می گیرم. برادرم هم می گوید من برایت یک دوربین عکاسی حرفه ای می خرم تو همیشه عکس بگیر.» محمد استعداد و قلم خوبی دارد این را از شرح هایی که برای عکس هایش می نویسد می توان حس کرد. وقتی از او می پرسیم دوست داشت به جای باغداری و چوپانی در یک رسانه کار می کرد با قاطعیت جواب منفی می دهد: «نه اصلا من در این دو روزی که تهران آمدم دارم دیوانه می شوم. مدام می روم توی اینستاگرام و عکس های روستایم را نگاه می کنم. اصلا تعجب می کنم دوستانم می خواهند که آن همه زیبایی را رها کنند و به شهر بیایند. جایی که من زندگی می کنم. پشت سرم دریاست روبرویم جنگل. دو سمت دیگرم هم دشت و باغ و صحراست.» توریستی شدن روستا فرهنگ آن را به هم می ریزد محمد و اهالی روستایش اصرار دارند که سنت و فرهنگ روستایشان تغییر نکند به خاطر همین اصلا به غریبه ها زمین نمی فروشند و دوست ندارند روستایشان با اینکه بسیار زیباست، توریست پذیر شود. «فرهنگ روستا خیلی با شهر فرق دارد. مثلا در روستا یک تارموی خانومی بیرون باشد، آبروی تمام خاندانش می رود. اما در شهر اصلا اینطوری نیست. من تهران که آمدم مدام به پسر عمه ام می گفتم این خانم ها توریست هستند بقیه هم با خنده می گفتند بله توریست هستند. بیشتر که گذشت گفتم چقدر تهران توریست دارد. همه خندیدند گفتند توریست چیه اینا هم ایرانی هستند. اصلا باورم نمی شد. حالا فکر کنید از شهر با ماشین شاسی بلند و با صدای بلند موسیقی کسی بخواهد برای گذراندن تعطیلاتش وارد روستا شود. مردم روستا نمی توانند این تفاوت فرهنگ را بپذیرند. اگر هم این موضوع ادامه پیدا کند باعث تغییر فرهنگ روستا می شود که بسیار ناراحت کننده است. بزرگترین لذت روستا آرامش آن است که اگر بهم بخورد دیگر فایده ندارد همه اهالی می ترسند که روزی روستایشان شبیه شهر شود. یک بار یک آقایی گفت شبی چند میلیون می دهم فقط یکی دو شب در مزرعه ات بخوابیم اما پدرم اجازه نداد. ولی خب متاسفانه پول آخر کار خودش را می کند.» من در بین الوایفایین زندگی می کنم روز محمد از ساعت ۳:۳۰ دقیقه صبح که برای دوشیدن شیرگاوها به گاوداری می رود شروع می شود. علاوه بر دوشیدن شیر، محمد باید حواسش به علوفه و تمیز کردن آنجا هم باشد. حدود ساعت ۶:۳۰ به خانه می آید و صبحانه مختصری می خورد. بعد از آن دوباره شال و کلاه می کند و به سمت باغ می رود. سم پاشی، آبیاری، حرس کاری از کارهای باغ است که تا بعد از ظهر او را درگیر می کند. نزدیک غروب بازهم نوبت گاوهاست و او باید شیرشان را دوباره بدوشد و بعد به خانه بیاید. به خاطر همین برنامه است که می گوید عکسهایش را فقط شب ها می تواند منتشر کند و بیشتر از ۲۰ دقیقه تا نیم ساعت نمی تواند برای اینستاگرامش وقت بگذارد و فقط عکس هایی را که در طول روز گرفته منتشر می کند و کامنت هایش را می خواند. گاهی هم سعی می کند مشکلات دیگران را مطرح کند. یکبار یک شماره کارت در اینستاگرامش گذاشت و از کاربران خواست که اگر می توانند به دوستی برای حل مشکل مردم در چابهار کمک کنند. دوست چابهاری ام گفت که چند میلیون پول جمع شد. خانه محمد اینترنت ندارد اما چون خانه اش بین خانه برادر و پسرعمویش قرار دارد به قول خودش «بین‌الوایفایین» است و از اینترنت این دو نفر استفاده کامل را می برد. اگر یکی از گاوها یا حیوانات مزرعه باردار باشد محمد دیگر خانه نمی آید و باید تا پایان زایمان آنجا بماند تا به دنیا آمدن حیوان کمک کند. او حالا برای خودش یک دامپزشک حسابی است آنقدر که وقتی اهالی ده از دامپزشک ها نا امید می شوند سراغ محمد می آیند که در زایمان به دادشان برسد. مثل آن دفعه ای که دامپزشک نتوانست گوساله را به دنیا بیاورد و محمد دست به کار شد و مادرو بچه را سالم تحویل داد! این برنامه کاری فشرده تمام دنیای اوست آنقدر که صبح عروسی اش به جای آنکه فکر حمام رفتن و کت و شلوار دامادی اش باشد توی گاوداری مشغول رسیدگی به گاوها بود تا مبادا مشکلی برایشان به وجود بیاید. وقتی به او می گوییم پس وضعش باید حتما خوب باشد، آه تلخی می کشد و برایمان از مشکلات تعریف می کند: «باور نمی کنید ولی ماهانه به خاطر گاوداری کلی خسارت می دهیم. شیر را لیتری هزارتومان می فروشیم آن وقت کیلویی ۱۴۰۰ علوفه می خریم. سال گذشته سرما شد و مرکبات یخ زد و محصولاتمان به یک سوم رسید. امسال آنقدر آفتاب و گرما بود که بازهم از محصولات کاسته شد. به خدا اگر گاوها را بفروشیم و پولش را بانک بگذاریم بیشتر سود می کنیم. ولی پدرم کاری به این حرفها ندارد و می گوید باید کارتولیدی کنیم که چهارنفر مشغول کار شوند و نان بخورند. اصلا از این پول ها خوشش نمی آید.» تا حالا سردرد نگرفتم! گوشی محمد چند وقت پیش توی شالیزار افتاد و سوخت به خاطر همین مجبور شد از گوشی موبایل همسرش استفاده کند. محمد چندماهی را پس اندازد کرد تا یک گوشی درست و حسابی برای خودش بخرد ولی یک اتفاق باعث شد او بی خیال خریدن گوشی شود و خودش را طور دیگری سورپرایز کند: «من یک ماده سگ دارم که اسمش «وندی» است. این سگ به من خیلی خدمت کرد، یک مزرعه را پاسبانی می دهد. هنگام زایمانش که شد هر ۴ توله ای که در شکمش داشت مرده به دنیا آمدند. این سگ حسابی افسرده شد، می رفت گوشه انبار می نشست و مثل یک انسان اشک می ریخت. چند روزی افسرده و بی حال بود. اصلا غذا نمی خورد و من خیلی ناراحت بودم. به دوستانم که می دانستم سگ زیاد دارند تماس گرفتم که فهمیدم یکی از آنها سگش ۸ توله به دنیا آورده که نمی تواند به همه آنها شیر بدهد. ۴تا از توله ها را به قیمت ۲ میلیون تومان برای وندی خریدم و آوردم. باورتان نمی شود. هر روز این توله ها را می لیسید و می بوسید. به آنها شیر می داد و هوایشان را حسابی داشت. بعد از چند روز این سگ حسابی سرپا شد و شد وندی سابق. آنقدر که از ذوق این سگ من خوشحال شدم اگر بهترین گوشی دنیا را هم می خریدم به این اندازه لذت نداشت.» دنیای محمد مثل محل زندگی اش به همین اندازه شیرین و زیبا هستند. وقتی می پرسیم که چه وقت هایی حالش خوب و چه وقت هایی حالش بد است محمد جوابی از جنس همان دنیای سبزش به ما می دهد: «وقت هایی که همسر یا دخترم مریض می شوند، حالم بد می شود. اما در کل من همیشه خوبم. همیشه سرحالم. من اصلا تابه حال سردرد نداشتم. اصلا نمی دانم چطوری است. همیشه می گویم دلم می خواهد یکبار حداقل تجربه اش کنم که بفهمم این سردرد که می گویند یعنی چه؟ اما خب تا حالا تجربه اش نکردم.» محمد روزی که میهمان ما می شود ۳۰ ساله شده است. وقتی می پرسیم دوست دارد چه هدیه ای بگیرد با خنده می گوید: «مردا که همیشه جوراب می گیرند» اما آرزوهای محمد هم مثل خودش ساده است. دوست دارد یک پراید دسته دوم یا یک وانت پیکان بخرد تا دیگر مشکل حمل و نقل نداشته باشد. مصاحبه که تمام می شود محمد یک قول مردانه به ما می دهد. قول می دهد هیچ وقت دلش نخواهد که در شهر زندگی کند و همیشه بکر و روستایی بماند.محمد! ما روی قولت حساب کرده ایم...
کد خبر: ۶۸۹۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۵/۰۷

از رسومات ديگر در اين شهر قبلاً اين بود كه دوهمسايه كه دامدار بودن وقتي دامهاي آنان شروع زاييدن و زمان شيردهي شروع مي شد .مثلاً دو همسايه به نامهاي زهرا و آسيه  با هم شيروره ميكردند
کد خبر: ۶۸۱۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۴/۲۴

نمی دانم هدف سروش صحت از این طنز چیست .شاید طبق گفته هایش در خندوانه که گفت من به لطیفه های زشت بیشتر می خندم ،این هم از مدل دوست داشتنی اوست
کد خبر: ۶۴۱۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۲/۲۳

رئیس جمهور کشورمان با اشاره به حمله عربستان به یمن با تأکید بر این‌که جنگی که در این کشور پیش آمده است جنگ نیست، بلکه ناجوانمردانگی یک همسایه است، اظهار کرد: حکومتی که مسائل سیاسی منطقه و جهان را نمی‌فهمد و بسیار تازه‌کار است می‌خواهد برای نخستین بار بعد از سالیان دراز خود را نشان دهد. سایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com: به گزارش خبرنگار مهر، رئیس جمهور صبح امروز در ابتدای همایش «انسان مهربان و دنیای آرام» در جمع امدادگران جمعیت هلال‌احمر با اشاره به ویژگی های هلال احمر و همچنین صلیب سرخ ها، گفت: از ویژگی های هلال احمرها این است که فقط به درد و آلام انسانها و بشر می نگرند، فارغ از ملیت، نژاد، زبان، مذهب، ایمان و عقیده، هر کسی که دچار مشکل شود و نیاز به کمک داشته باشد به او کمک خواهند کرد. وی با اشاره به روایتی از پیامبر گرامی اسلام ادامه داد: پیامبر اسلام فرموده است: «هر انسانی که صدای مظلومیتش بلند شود و از دیگران کمک بخواهد اگر به این فریاد اعتنا نکردید بدانید که مسلمان نیستید» پس اگر ندای گرفتاری را شنیدید و پاسخ عملی و زبانی ندادید، دیگر خود را مسلمان ندانید. علاوه بر این همه آیات قرآن نیز ما را بر نیکوکاری، احسان، تعاون و کمک به دیگران دعوت می کند. روحانی گفت: علاوه بر آیات و احادیث نیز، سیره و زندگی پیامبر اسلام و دیگر ائمه اطهار نیز این واقعیت را به ما نشان می دهد که بخشی که مربوط به آلام و مشکلات انسان می شود، آنجا دیگر برای ما فرقی ندارد که آن فرد کیست، دارای چه اعتقادی است، رنگ پوستش چیست، ملیتش برای کدام کشور است. رئیس جمهور افزود: انسانی که زیر آوار رفته است دیگر نمی گویند که متعلق به کدام حزب و گروه هستید، دینت چیست، آنجا دیگر بحث انسانیت مطرح است، همچنان که در خیلی از آیات نیز یا ایها الناس آمده است. روحانی با بیان اینکه یکی از مشکلات اجتماعی ما عدم تفکیک موضوعات است، گفت: ما هنوز هم نمی توانیم موضوعات را از یکدیگر تفکیک کنیم، یک وقت بحث انتخابات است، آنجا رقابت ها و دسته بندی های سیاسی جا دارد. اما یک وقت بحث محیط زیست است، بحث نجات جان انسان است، کم کردن خطرها در جامعه است، آنجا دیگر حزب و دسته و ملیت معنا ندارد. وی افزود: در اسلام و در منطق انبیاء نیز حیوانات و حتی گیاهان و درختان هم جا دارند، همچنان که پیامبر اسلام به لشگریان خود توصیه می کند که وقتی وارد شهری شدید درختان را از بین نبرید. یعنی اولین توصیه پیامبر اسلام بحث محیط زیست، درخت و حیوانات است، بعد می گوید به پیرمردها، کودکان و زنان کاری نداشته باشید. رئیس جمهور تصریح کرد: حتی در اشعار شعرا نیز به حیوانات اهمیت داده شده است، همچنان که فردی سگ تشنه در حال مرگ را در بیابان نجات داد و برای او آب پیدا کرد و نبی زمانش به او گفت خداوند گناهان تو را بخشید که سعدی نیز این حکایت را به شعر درآورده است. روحانی با بیان اینکه ما نسبت به زمین هم مسئول هستیم، گفت: ما باید زمین را احیا کنیم و وظیفه زنده کردن زمین را بردوش داریم و این بخش از مسئولیت ما و رسالت جمعیت هلال احمر بسیار نزدیک و گاهی عینا منطبق است، یعنی همان وظایفی که پیامبر بر آن تاکید کرده امروز به عنوان مفاهیم جدید حقوقی در جامعه بشری مطرح است. وی داوطلب بودن را یکی از ویژگی های سازمان هلال احمر دانست و گفت: استقلال، غیر دولتی بودن و خیرخواه بودن از ویژگی های خاص این جمعیت است. داوطلب بودن همواره لذت بخش است یعنی کسی خودش برای خدمتی در جامعه داوطلب باشد و کاری که این جمعیت انجام می دهد و رسالتی را که برعهده دارد، برای جامعه و مردم دارای اهمیت است. رئیس جمهور جمعیت هلال احمر را آرامش بخش جامعه نامید و گفت: هر کجا که پرچم هلال احمر است به مردم آرامش می دهد و احساس می کنند که تنها نیستند و اگر حادثه ای برایشان پیش آمد این حس را دارند که یک گروهی هستند که خودشان را برای کمک به او آماده کرده اند و چقدر لذت بخش و زیباست زمانی که شما جان یک انسان را نجات می دهید. روحانی، امدادگران جمعیت هلال احمر را فرشتگان نجات نامید و گفت: در جامعه ایران و جوامع مختلف شما امدادگران کار عظیم و بزرگی انجام می دهید. حجت‌الاسلام حسن روحانی در بخشی دیگر از سخنانش در همایش «انسان مهربان و دنیای آرام» با اشاره به کمک‌های جمعیت هلال‌احمر ایران به یمن، گفت: متاسفانه سیاست آنقدر پررنگ می‌شود که حتی بر کمک‌های نوع‌دوستانه هم سایه می‌افکند. وی افزود: این جنگی که در یمن پیش آمده، البته جنگ که نیست؛ حمله ناجوانمردانه یک همسایه به آنهاست. به جای آنکه به یک کشور فقیر در حال توسعه کمک کنند، با هواپیماهایی که از کشورهای بزرگ که نمی‌گویم چطور خریده‌اند، پولش را از کجا آورده‌اند و چه کسی به آنان آموزش داده است، بر سر مردم بمب می‌ریزند. رئیس‌جمهور تصریح کرد: یک حکومتی که مساله منطقه و جهان را نمی‌داند و بسیار تازه‌کار است، برای اولین بار آمده و خودش را نشان داده است، کشوری که همیشه با دلار کار خودش را انجام می‌داد، حالا به جای دلار بمب را انتخاب کرده است، فکر می‌کند با بمب می‌تواند به اهدافش در منطقه برسد؛ این خطای بسیار بزرگ و استراتژیک است. روحانی با طرح این سئوال که اگر به جای یمن، یک کشور اروپایی چنین اتفاقی برایش پیش می‌آمد، صلیب سرخ جهانی برایش چه کار می‌کرد؟ گفت: اگر به جای یمن این اتفاق برای یک کشور اروپایی می‌افتاد، یک پل هوایی درست می‌کردند و با قطار، کشتی و هواپیما، امکانات پزشکی و زندگی را برایش فراهم می‌کردند. اما حال که یک کشور مسلمان جهان سومی آن هم برخلاف اصول انسانی مورد حمله یک کشور همسایه قرار گرفته است، هیچ کمکی به آن نمی‌شود و هیچ امکانات و دارویی برای مجروحان وجود ندارد؛ یمن جای امتحان تاریخی برای دنیاست. وی گفت: اگر غم ما برای یمن و فلان کشور اروپایی و آسیایی یکسان نبود، معلوم است همه اصول انسانی و صلیب‌سرخ را زیر پا گذاشته‌ایم. رئیس‌جمهور ضمن تقدیر و تشکر از جمعیت هلال‌احمر ایران به خاطر تلاش‌هایی که تا به امروز برای کمک به مردم یمن داشته‌اند، گفت: البته به خاطر کارهای خلاف قوانین بین‌المللی، هلال‌احمر ایران نتوانسته است کارهایی که می‌خواسته برای یمن انجام دهد. روحانی ادامه داد: آنها اگر بهانه‌های دروغین می‌آورند، ما حاضریم اجناس‌مان را به صلیب‌سرخ تحویل بدهیم، چرا که هدف ما این نیست که اسم ایران باشد، هدف ما نجات مردم است. وی با بیان اینکه جمعیت هلال‌احمر ایران باید به صلیب‌سرخ جهانی فشار بیاورد، گفت: صدای شما در این مقوله از صدای دولت بالاتر است و باید صلیب‌سرخ را به صحنه بکشید. ما باید به دنیا بگوییم که اینجا سرزمین امیرالمومنین(ع) و ائمه اطهار است، اینجا مردم پرورش‌یافته امیرالمومنین (ع) هستند. رئیس‌جمهور با تاکید بر اینکه باید اساس کار صلیب‌سرخ جهانی بی‌طرفی باشد، گفت: نباید بین کشورهای اروپایی با آسیایی و یا آمریکایی با آفریقایی فرق کند. روحانی تاکید کرد: هلال‌احمر ایران در هر حادثه‌ای، چه در یمن باشد، چه در سوریه و عراق و یا هر کجا که مشکلی باشد، باید پیشقدم باشد. وی با اشاره به مشکلات منطقه ادامه داد: متاسفانه در داخل کشور نیز ما معضلات طبیعی و بحران‌هایی همچون سیل، زلزله، خشکسالی، محیط‌زیست و ریزگردها را داریم و از طرف دیگر نیز در منطقه ما معضلات فراوانی وجود دارد که در این شرایط هلال‌احمر، رسالت و وظیفه سنگین‌تری دارد. رئیس‌جمهور تاکید کرد: مردم ما در همه حوادث داخلی، منطقه‌ای و جهانی آماده انواع کمک‌ها هستند، همچنانکه که در مساله بوسنی هم دیدید که مردم چگونه کمک کردند. روحانی در ادامه با بیان اینکه بسیاری از خدمات رسانی ها در کشور ما موازی کاری است، گفت: ما باید این موازی کاری ها را تبدیل به هم افزایی کنیم. وی اظهار داشت: شما در جمعیت هلال احمر به مصدومان کمک می کنید و یکسری از وظایف را هم وزارت بهداشت دارد، باید تقسیم کار کنید تا کار تکراری انجام ندهید. روحانی تاکید کرد: در هر سطحی که لازم است جلسه گذاشته شود، من هم آمادگی دارم که در این جلسات شرکت کنم تا کارهایی که موازی کاری است را به هم افزایی و تقسیم کار تبدیل کنیم. لذا دولت و سازمان مدیریت نیز آمادگی هر گونه کمک از جمله مالی برای این کار را دارند. وی همچنین با اشاره به سازمان جوانان هلال احمر، گفت: سازمان جوانان بسیار مهم است و نیاز به توسعه دارد و ما نیز آمادگی لازم را برای توسعه این سازمان داریم. رئیس جمهور تصریح کرد: هر چه جوانان داوطلب بیایند در این سازمان، این آموزش ها برای زندگی خودشان و خانواده شان بسیار موثر است. به این جوانان زبان یاد بدهید، مهارت های لازم و آمادگی های بدنی و روحی را یاد بدهید تا این سازمان توسعه یابد. روحانی با اشاره به رتبه ایران در تعداد داوطلبان هلال احمر، گفت: ایران نسبت به جمعیتش، نیروهای داوطلب هلال احمر بیشتری نسبت به سایر کشورها دارد و ما رتبه اول را داریم که این نکته بسیار حائز اهمیتی است. رئیس جمهور با بیان اینکه حضور جوانان در هلال احمر موجب کم شدن خشونت در جامعه می شود، گفت: اساس هلال احمر خیرخواهانه است و این روحیه بسیار ارزشمند است. وی تاکید کرد: ما باید در کشور تحمل را بالا ببریم و انسان های مهربان بسازیم و این نیروهای داوطلب می توانند فضای جامعه را آرام کنند و از لحاظ مقابله با افراطی گری و خشونت هم می توانند بسیار موثر باشند. رئیس جمهور همچنین با گرامیداشت یاد مرحوم آیت الله غیوری نماینده سابق ولی فقیه در جمعیت هلال احمر، گفت: ایشان یک شخصیت بسیار فوق العاده ای از لحاظ اخلاق و کمک به دیگران بودند و حضور حجت الاسلام معزی نیز که از لحاظ تبلیغات دینی فرد پخته ای است می تواند کمک بسیار بزرگی برای این جمعیت باشد.
کد خبر: ۶۳۸۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۲/۱۹

محققان در مطالعه ای جدید با بیان این نکته که افزایش سطح انتقال دهنده های عصبی با نام های گلوتامات و سروتونین باعث افزایش رفتارهای عصبی در موش های نر می گردد، اظهار داشتند که چنین اتفاقی دلیل احتمالی خشونت و رفتارهای عصبی در مردان است.به گزارش سایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com : محققان در مطالعه ای جدید با بیان این نکته که افزایش سطح انتقال دهنده های عصبی با نام های گلوتامات و سروتونین باعث افزایش رفتارهای عصبی در موش های نر می گردد، اظهار داشتند که چنین اتفاقی دلیل احتمالی خشونت و رفتارهای عصبی در مردان است. رفتارهای عصبی در بسیاری از جانوران نر به عنوان یک رفتار تکاملی دیده می شود که در واقع در رقابت برای جفت گیری، غذا و لانه از آن استفاده می کنند. با این حال محققان می گویند در صورتی که این رفتار حالت شدید به خود بگیرد می تواند مخرب باشد. سروتونین ( Serotonin) یا هیدروکسی‌تریپتامین نوعی انتقال‌دهنده‌های عصبی از نوع مونوآمینه اسید بیوژنیک است. به لحاظ بیوشیمی از مشتقات تریپتوفان می‌باشد. سروتونین به طور اهم در دستگاه گوارش، پلاکت‌ها و سیستم عصبی مرکزی حیوانات و همین‌طور انسان یافت شده است. این ماده نزد افکار عمومی به عنوان جاری کننده ی «احساس خوب» شناخته شده است. مطالعه اخیر نشان می دهد که سروتونین که به عنوان هورمون شادی شناخته می شود، بیش از هر ماده دیگری در بروز رفتارهای عصبی نقش دارد. گلوتامات نیز به عنوان یکی از انتقال دهنده های عصبی، می تواند در این روند نقش بازی کند. مرجع : سايت خبری باشگاه خبرنگاران جوان
کد خبر: ۶۳۲۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۲/۰۸

ماه در آسمان پیدایش شده و سکوت این روستای کوچک در ارمنستان را فراگرفته است. از کنار زمین شخم زده شده‌ عبور می‌کنیم تا به دیوار سنگیِ یک خانه آجری برسیم. در اینجا کودکان به خوابی عمیق فرو رفته و کتری روی اجاق است. سایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com: به گزارش فرادید به نقل از  سی ان ان، زنی پچ‌پچ‌کنان با تلفن حرف می‌زند. از صدای او خستگی نمایان است، اما نمی‌توان منکر هیجان صدایش شد. با سپیده‌دم، زنی دیگر از خواب بیدار شده و شالی را دور سر خود می‌پیچد. او آماده صبحی دیگر می‌شود. زن با یک چوب‌دستی محکم، دام را از طویله خارج کرده و آن‌ها را به محل همیشگی می‌برد. چوپان روستا از آنجا وظیفه چرای حیوانات را بر عهده می‌گیرد. روستایی که مرد ندارد!!! زنی دیگر با دستان پینه خورده و خط میان ابروانش بر روی کپه سیب‌زمینی‌ها خم شده و  با خستگی تمام آن‌ها را پوست می‌کند. او در حال آماده کردن غذای خانواده است. در روستای لیچک (Lichk) در ارمنستان نظیر این زنان کم نیستند. اما چیزی که به ندرت در آنجا یافت می‌شود «مرد» است. شوهران این زنان هزاران کیلومتر آن‌طرف‌تر هستند. به دلیل شرایط بد اقتصادیِ این روستا، 90 درصد مردان برای انجام کارهای ساختمانی به روسیه رفته‌اند تا بتوانند پول بهتری دربیاورند. بنابراین، زنان به مدت هشت تا 9 ماه این روستا را می‌چرخانند.   این زنان قوی و محکم هستند. صبر و قدرت مثال‌زدنی‌شان کمک کرده تا آن‌ها شجاعانه از خانواده و روستای خود مراقبت کنند. جولین پربرِل عکاسی است که در منطقه قفقاز کار می‌کرده است. او شایعه‌ای شنید که در روستایی زنان بدون مردان زندگی می‌کنند. او و مترجمش کمی تحقیق کردند و فهمیدند که این شایعه صحت دارد. او دو هفته در سپتامبر 2013 را صرف ثبت تصاویری از زندگی زنان لیچک کرده بود. پبرل این دو هفته را در کنار انوش و روزانا مانده بود. همسران این دو نیز در روسیه مشغول به کار بودند. روابط اجتماعی بین زنان در اینجا بسیار قوی است. همه کارهای روستا مانند دامداری، کشاورزی و تهیه نان به شکل گروهی انجام می‌شود. روستایی که مرد ندارد!!! البته به این شکل نیست که هیچ مردی در اینجا پیدا نشود. می‌توان زیر سایه دیوارهای آجری را با دقت نگاه کرد تا مردان مسن را با کلاه آفتاب‌گیرشان دید. آن‌ها داستان تعریف می‌کنند و بر روی میزهای چوبی بازی می‌کنند. برای دانش‌آموزانی که خوب درس نمی‌خوانند و بازیگوشی می‌کنند، این مردان حکم پدری سخت‌گیر را دارد. حتی با وجود این مردان، باز هم زنان تمام کارهای روستا را انجام می‌دهند.   انوش و روزانا آن اوایل از احساسات خود حرفی نمی‌زدند. اما به مرور، آن‌ها کمی از رازهایشان را برملا ساختند. آن‌ها می‌گویند: «با اینکه زنان روستا اغلب به شوهران خود اطمینان دارند، اما نگرانیم که آن‌ها در روسیه زندگی مخفیانه‌ای نیز داشته باشند. از همه بدتر این است که آن‌‎ها دیگر هرگز برنگردند. البته ما سعی می‌کنیم زیاد به این چیزها فکر نکنیم.»   صبر و شکیبایی زنان و شوهران خود تحسین‌برانگیز است. زمستان موسم سرور و پای‌کوبی است. با رسیدن زمستان و بازگشت شوهران، روستا غرق مراسم شاد مانند جشن عروسی، مهمانی و جشن تولد می‌شود. مردم روستا از خوشحالی در پوست خود نمی‌گنجند. بالاخره این سه ماه نیز به اتمام می‌رسد. باری دیگر مردان چمدان‌های خود را جمع کرده و تا دیداری دیگر از خانواده‌های خود خداحافظی می‌کنند. دوباره زنان امور روستا را به دست می‌گیرند. شرایط مالی بد، کارهای فیزیکی طاقت‌فرسا و تنهایی هم از پس این زنان برنمی‌آیند؛ چرا که آن‌ها قوی هستند و قلبی پر از عشق دارند.
کد خبر: ۶۲۹۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۲/۰۵

 سایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com: خبرگزای صدا و سیما گزارش دارد،معلم طبیعت دوست بویر احمدی بیش از 20 هزار اصله نهال و15گونه درخت کاشته است.به گزارش خبرگزاری صداو سیما محمدحسین آریا که هم اکنون بازنشسته است گفت :20 سال از عمرخود را صرف کاشت بذر بلوط در اطراف روستاهای این شهرستان و نگهداری و احیای جنگل کرده است .این معلم بازنشسته 65 ساله معتقد است : در مناطقی که پوشش جنگلی وجود دارد قحطی و سیل وجود ندارد و همانگونه که جنگل مامنی برای حیوانات و گیاهان است در زندگی انسان نقش مهمی دارد.آریا درباره انگیزه اش از احیای جنگل افزود : از بیست سال پیش با از بین رفتن بخشی از جنگل های بلوط در کوههای زاگرس، بخصوص کهگیلویه و بویراحمد و همچنین دیدن فیلمی قدیمی از پوشش انبوه جنگل های این مناطق، به این فکر افتادم در این زمینه اقدامی انجام دهم.
کد خبر: ۶۲۲۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۱/۲۷

رئیس بیمارستان شهید بهشتی یاسوج از زخمی شدن یک نوجوان بر اثر حمله پلنگ در پای کوه دنا خبر داد.سایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com: دکتر سید ذاکر سعیدی‌نژاد درباره جزئيات اين حادثه گفت:پسر نوجوان ۱۳ ساله اهل روستای «دشت رز» بخش پاتاوه از توابع شهرستان دنا در روز سیزده بدر برای تفریح و چیدن گیاه کوهی به پای کوه دنا رفت که با حمله پلنگ مواجه شد. وی اظهار کرد: چند بوته گیاه کوهی توجه این نوجوان را جلب کرده بود که بعد از چیدن گیاه متوجه صدای غرش از بین بوته‌ها شد و هنگامی که عقب‌نشینی کرد پلنگ وحشی به نوجوان حمله ور شد و کتف سمت راستش را گاز گرفت که با سر و صدای همراهان و ضربات مشت خود نوجوان، رهایش کرد. رئیس بیمارستان شهید بهشتی یاسوج خاطرنشان کرد: بر اثر این حمله به کتف سمت راست این نوجوان آسیب وارد شد که زخمی عمیق برداشت و به درمانگاه پاتاوه مراجعه کرد و بعد از اقدامات اولیه درمانی به بیمارستان شهید بهشتی یاسوج اعزام شد. سعیدی‌نژاد تصریح کرد: اقدامات درمانی لازم از جمله جااندازی، پانسمان، واکسن حاری و کزاز انجام شد و بیمار بعد از انجام این اقدامات به بخش عفونی بیمارستان انتقال داده شد.هم اکنون حال عمومی این نوجوان رضایت بخش است. رئیس بیمارستان شهید بهشتی یاسوج با بیان اینکه سالانه تعداد زیادی از مردم استان با حملات حیوانات وحشی و گزیدگی مار و عقرب مواجه می‌شوند، توصیه کرد: با توجه به اینکه در فصل بهار و رویش گیاهان کوهی قرار داریم و مردم برای تفریح و چیدن گیاهان کوهی به کوه می‌روند باید مراقبت و احتیاط لازم را انجام دهند تا با چنین مشکلاتی مواجه نشوند.   منبع/ایسنا
کد خبر: ۶۱۱۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۱/۱۶

حملات خرس گرسنه به ۲ روستا در حوالی شهرستان ایذه وحشت به جان اهالی انداخت. در این حملات، خرس ۲ چوپان را مجروح کرد و پا به فرار گذاشت. به گزارش آوای دنا ،نخستين حادثه صبح 19دي‌ماه در روستاي لنده در شهرستان ايذه رخ‌داد. درجريان اين حادثه مرد 38ساله‌اي به نام نجات صالحي از ناحيه 2 پا به‌شدت مجروح شد تا جايي كه 4روز در بيمارستان شهداي ايذه بستري بود. برادر وي كه در روستا آموزگار است روزگذشته در گفت‌وگو با همشهري گفت: برادرم چوپان است و روز حادثه براي چراي گوسفندانش به ارتفاعات سفيدكوه رفته بود. درست همان موقع خرس گرسنه‌اي از پشت سر به وي حمله كرد و او با داد و فرياد از اهالي روستا كمك خواست. همزمان چوپان ديگري كه از دوستان برادرم است به كمكش رفت و اگر اقدام بموقع اين مرد نبود شايد خرس گرسنه جان برادرم را مي‌گرفت. او با فداكاري و سرعت عمل برادرم را از چنگال خرس نجات داد و باعث فراري‌دادن خرس شد. پس از آن وي به همراه تعدادي از اهالي روستا برادرم را به پايين كوه انتقال دادند و همان موقع يكي از آنها با امدادگران هلال احمر تماس گرفت. هر چند مسير رسيدن به محل حادثه برفگير و صعب‌العبور بود اما خوشبختانه با حضور امدادگران، برادرم به بيمارستان منتقل شد و از مرگ حتمي نجات يافت. او به‌دليل شدت آسيبي كه به پاهايش وارد شده بود 4روز در بيمارستان بستري بود و پس از پانسمان زخم‌هايش از بيمارستان مرخص شد.     دومين حمله درحالي‌كه امدادگران نخستين قرباني حمله خرس را نجات داده و به بيمارستان انتقال داده بودند روز بعد مجددا دومين گزارش حمله خرس گرسنه به يكي از اهالي منطقه به سازمان هلال احمر گزارش شد. اين بار حادثه در روستاي سرصحراي خواجه انوار شهرستان ايذه رخ داده بود. خرس گرسنه اين بار به چوپان ديگري حمله ور شده و او را مجروح كرده بود. مرد چوپان روز 20دي‌ماه براي چراي گوسفندانش به ارتفاعات سفيدكوه زاگرس رفته بود كه در آنجا هدف حمله خرس قرار گرفت و از ناحيه كتف، صورت و دست‌و‌پا به‌شدت مجروح شد. اين مرد نيز با داد و فرياد از اهالي روستا كمك خواست و با سرو صداي او بود كه خرس ترسيد و از محل فراري شد. محمدرضا آميق نجاتگر هلال‌احمر شهرستان ايذه كه در عمليات نجات هر دو چوپان حضور داشت در گفت‌وگو با همشهري گفت: هر‌دو حادثه در مناطق صعب‌العبور رخ‌داده بود طوري كه ما به سختي از جاده برفي گذشتيم و حتي مجبور شديم با رها كردن ماشين، حدود يك ساعت و نيم در كوهستان پياده روي كنيم تا به محل حادثه اول برسيم. پس از آن هم چوپان مجروح را روي برانكارد گذاشتيم و دوباره همان مسير را طي كرديم تا توانستيم وي را به بيمارستان رسانده و نجات دهيم. وي افزود: دومين حادثه را صبح به ما اعلام كردند. آن روز برف شديدي مي‌باريد. جاده به‌شدت مه‌آلود بود و اصلا ديد كافي نداشتيم. با اين حال به سختي خود را به محل حادثه رسانديم البته باز هم بخشي از راه را پياده رفتيم تا اينكه توانستيم دومين مجروح را هم به مراكز درماني انتقال دهيم و خوشبختانه هر دو چوپان از خطر مرگ نجات يافتند.     در جست‌وجوي غذا مهرزادگان رئيس هلال احمر ايذه درخصوص اينكه چرا چنين حملاتي از سوي خرس رخ داده است،مي‌گويد: اين روزها با توجه به سرماي شديد معمولا خرس‌هاي گرسنه براي به‌دست آوردن غذا به روستاها نزديك مي‌شوند؛ چرا كه در ارتفاعات غذايي پيدا نمي‌كنند. نزديكي آنها به روستاها نه‌تنها جان مردم، بلكه جان حيوان را هم به خطر مي‌اندازد. از آنجا كه احتمال داشت مردم در مواجهه با خرس دست به‌كار اشتباهي بزنند، قرار شد كه گروهي از امدادگران هلال‌احمر، به روستاهايي كه نزديك به دامنه كوه‌ها هستند، بروند و به افراد آموزش بدهند كه هنگام برخورد با حيوانات وحشي چه واكنشي انجام دهند. معمولا بايد هنگام مقابله با حيوانات وحشي مانند خرس و گرگ كه ممكن است به‌دليل گرسنگي به روستا نزديك شوند، افراد خونسردي خود را حفظ كنند و به هيچ عنوان در مسير اين حيوانات قرار نگيرند. درواقع بايد هيچ عكس العملي از خود نشان ندهند تا مبادا جانشان به خطر بيفتد.
کد خبر: ۵۴۷۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۰/۲۷

فرمانده انتظامی گچساران گفت: دو دستگاه اتوبوس حامل کالای قاچاق در این شهرستان شناسایی و توقیف شد
کد خبر: ۴۹۲۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۸/۲۹

مصرف یونجه خونی صاف و پاک تولید مى‌کند، ترشح شیر را در زنان زیاد مى‌کند، استخوان بندى بدن را در کودکان محکم مى‌کند، قاعده آور است، خستگى و کوفتگى بدن، خونریزى لثه و سستى استخوان‌ها و عوارض ناشى از کمبود ویتامین «ث» را برطرف می‌کند. سایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com : یونجه سبزى خوراکى است و به منزله گوهرى گران بهاست، ولى هیچ کس به آن توجه ندارد و قدر آن را نمى‌داند. یونجه داراى آهن است و به اندازه دو برابر اسفناج آهن دارد. همچنین، سه برابر شیر کلسیم، چهار برابر لیمو ترش ویتامین «ث» دارد و سرشار از پروتئین‌هاى مقوى، مغذى و خون ساز از قبیل لیزین، فنیل آلانین، آسپارازین و سیستین است و در تقویت عمومى بدن بى نظیر و در رفع کم خونى بسیار موثر است. از مصرف یونجه خون صاف و پاک تولید مى‌شود، ترشح شیر را در زنان زیاد مى‌کند، استخوان بندى بدن را مخصوصا در کودکان محکم مى‌کند، قاعده آور است، قوه باه را افزایش می‌دهد، خستگى و کوفتگى بدن، خونریزى لثه و سستى استخوان‌ها و سایر عوارض ناشى از کمبود ویتامین «ث» را به سرعت درمان مى‌کند و بالأخره مداومت خوردن آن با شکر مسمّن (چاق کننده) بدن است؛ یعنى اشخاص نحیف و لاغر را فربه و چاق مى‌کند. یونجه داراى ویتامین‌هاى A, E, C, K و اسید فسفریک و پروتئین‌هاى مقوى است که قبلا آنها را نام بردیم. یونجه به علت وجود مواد مقوى از قبیل پروتئین‌هاى مختلف و ویتامین‌هاى گوناگون مخصوصا ویتامین A، آهن، فسفر و مقدار نسبتا زیاد کلسیم در تغذیه کودکان و رشد و نمو و استحکام استخوان بندى آنها و درمان راشیتیسم حائز اهمیت است. یونجه به علت وجود مقدار خیلى زیاد ویتامین C که در آن موجود است، اختلالات بدنى ناشى از کمبود این ویتامین را به سرعت برطرف مى‌کند. در مجموعه آثار مرحوم دکتر سید جلال مصطفوى کاشانى آمده است: یونجه افزایش دهنده نیروی جنسی بوده و امروزه به اثبات رسیده است. زیرا علاوه بر اینکه داراى پروتئین‌هاى مقوى، آهن و فسفر است که همه آنها در تقویت باه(نیروی جنسی) از عوامل مؤثر به شمار مى‌روند، وجود ویتامین E در یونجه، از همه بیشتر موضوع را تأیید مى‌کند، زیرا ویتامین E که آن را ویتامین ضد عقیم بودن مى‌نامند، یکى از عناصر مخصوص براى تولید مثل است و در آزمایش روى حیوانات به تجربه ثابت کردند که اگر حیوان نر را از این ویتامین محروم کنند، به ندرت سلول‌هاى تولیدکننده متوقف می‌شود.   منبع/تسنیم
کد خبر: ۴۷۷۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۸/۰۶

سایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com: تخت فولاد اصفهان، همچون گنجينه اي است كه گوهرهاي نايابي را در دل خود نگه داشته است و اسرار مگو در باب اين گوهرهاي ناياب بسيار دارد! به گزارش رويش نيوز، تخت فولاد دركنار قبرستان بقیع مدینه، ابوطالب مكه و وادی السلام نجف اشرف از مهمترین و متبرك ترین مرقدهای جهان اسلام به شمار می رود. تا آنجایی كه برخی معتقدند تخت فولاد به واسطه قبور متبرك آن، دومین قبرستان جهان اسلام است. در جاي جاي اين تكه از بهشت معنوي كه قدم مي گذاري عظمت هاي عرفاني و علمي زيادي مدفون است. يكي از اين ذخاير عظيم، عارف وارسته و عالم برجسته حضرت شيخ محمد صادق تخت فولادي است. قدوه السالکین مرحوم حاج محمد صادق مشهور به تخت فولادی از عرفای بزرگ قرن سیزدهم و استاد سیر و سلوک مرحوم حاج شیخ حسنعلی اصفهانی معروف به نخودکی رحمة الله علیه است كه در اواخر سلطنت فتحعلیشاه قاجار زندگی می کرده اند. در اوایل جوانی به کار رنگرزی اشتغال داشته و به کمک چند شاگرد کارگاه رنگرزی را اداره می کرده اند. عادت آن مرحوم در جوانی این بود که با وجود ناامنی حاکم به شهر هر روز عصر با شاگردان برای تفریح از شهر اصفهان خارج می شدند. آشنایی با بابا رستم روزی به هنگام غروب که از دروازه شهر به طرف شهر باز می گشتند، در بین راه در قبرستان تخت فولاد از دور چشمشان به پیرمردی می افتد که سر بر زانوی تفکر نهاده و در خود فرو رفته بود مرحوم  حاجي (تخت فولادي) به شاگردان خود می گویند: هنوز تا غروب وقت زیادی است برویم و قدری با این پیر شوخی و مزاح کنیم پس از فرا رسیدن غروب به شهر باز می گردیم . به پیرمرد نزدیک می شوند و سلام می کنند پیرمرد سر برداشته جواب سلام می دهد و دوباره سر به زانو می گذارد. می پرسند اسم شما چیست؟ از کجا آمده اید؟ چکاره هستید؟ پیر جوابی نمی دهد، مرحوم حاجی با ته عصایی که در دست داشته به شانه پیرمرد می زنند و می گویند: انسانی یا دیوار که هر چه با تو صحبت می کنیم جوابی نمی دهی؟ باز هم جوابی نمی شنوند. لاجرم ایشان به همراهان می گویند برگردیم برویم ایستادن بیش از این نتیجه ای ندارد. چند گامی که از پیرمرد دور می شوند آن مرد بزرگ سر بر میدارد و به مرحوم حاج محمد صادق می فرماید: عجب جوانی هستی، حیف از جوانی تو! و دیگر حرفی نمی زند. مرحوم حاج شیخ محمد صادق با شنیدن این کلمات دیگر خود را قادر به حرکت نمی بیند، می ایستد و کلید دکان را به شاگردان می دهد. سپس خود برمی گردد و در خدمت پیر می نشیند. تا سه شبانه روز پیر سخنی نمی گوید جز اینکه هر چند ساعت یکبار بر سبیل استفهام می فرماید: اینجا چه کار داری؟ برخیز و به دنبال کار خود برو. بعد از سه شبانه روز پیر روشن ضمیر به مرحوم حاجی می فرماید: شغل شما چیست؟ می گوید رنگرزی، پیر می فرماید: پس روزها برو به کسب خود مشغول باشد و شبها اینجا نزد من بیا. مرحوم حاجی به دستور پیر عمل می کند روزها به شغل رنگرزی مشغول بوده و شبها با درآمد روزانه خود به خدمت پیر که نامش (بابا رستم بختیاری) بود می آمده است. آن پیر بزرگوار نیز وجوه مزبور را کاملا به فقرا ایثار می کرد. حتی اعاشه مرحوم حاج محمد صادق نیز از قبل مرحوم بابا رستم تأمین می گردید. پس از یکسال مرحوم بابا رستم می فرماید دیگر رفتن شما به دکان رنگرزی ضروری نیست، همین جا بمانید. مرحوم حاجی در آن محل که امروز به نام تکیه مادر شازده در قبرستان تخت فولاد اصفهان معروف می باشد، می ماند. مدت یکسال تمام شبها را به تهجد و عبادت و روزها را به ریاضت می گذراند. پس از یکسال در روز عید قربان مرحوم بابا به مرحوم حاجی می فرمایند: امروز به شهر بروید. به منزل فلان شخص مراجعه کنید و جگر گوسفندی را که قربانی کرده اند بگیرید. بعد در ملا عام هیزم جمع کنید، و با جگر گوسفند اینجا بیاورید. شخصی را که مرحوم بابا رستم نام برده بودند کسی بود که مرحوم حاجی محمد صادق با ایشان از قبل میانه خوبی نداشتند. به این علت مرحوم حاجی جگر گوسفندی را از بازار خریداری می کنند. قدری هیزم هم از نقاطی خلوت جمع آوری می کنند و با خود می برند. چون به خدمت بابا می رسند، ایشان با تشدد می فرمایند: هنوز اسیر هوی و هوس خود هستی و خلق را می بینی جگر را خریدی و هیزم را از محل خلوت جمع نمودی. سالی دیگر می گذرد یک روز که مرحوم حاجی برای انجام حاجتی به شهر می روند در راه مقداری کشمش خریده و می خورند. پس از مراجعت مرحوم بابا با تغیر و تشدد می فرمایند: هنوز هم گرفتاری هوای نفسی. مرحوم حاجی می فرمایند آنگاه تصمیم گرفتم چند ساعتی از نزد ایشان دور شوم بلکه غضب مرحوم بابا فرو نشیند. ولی به محض آنکه راه افتادم از اطراف بر من سنگ باریدن گرفت ناگاه مرحوم بابا با صدای بلند فرمودند: دو سال است زحمت تورا کشیده ام کجا می روی؟ برگشتم و فهمیدم که غضب ایشان بر حسب ظاهر خشم و غضب است ولی در باطن جز رحمت و محبت چیزی نیست. یک روز مرحوم بابا رستم به مرحوم حاجی می فرمایند: بروید شهر مقداری ماست بخرید و بیاورید، مرحوم حاجی طبق دستور عمل می کنند. در مراجعت با یکی از سوارهای حکومتی برخورد می کنند. سوار از ایشان می خواهد که لباسها و اسبش نگهداری کنند تا او در رودخانه شنا کند، مرحوم حاجی می فرمایند وقت ندارم و باید بروم آن مرد جاهل با دسته تازیانه به سر حاجی می زند طوری که سر ایشان می شکند و ماستها می ریزد مرحوم حاجی با سکوت در کنار رودخانه خود را تمیز می کنند. مجددا ماست می خرند و مراجعت می نمایند. مرحوم بابا علت تأخیر را جویا می شوند مرحوم حاجی قضیه را شرح می دهند. مرحوم بابا سؤال می کنند شما چه عکس العملی نشان دادی؟ مرحوم حاجی می گویند: هیچ نگفتم و جزای عمل او را به خدا واگذار نمودم. می فرمایند: کار خوبی نکردی، برای اینکه او سر شما را شکسته به خدا واگذارش نمودی. فورا با عجله برگرد و با او تغیر و تشدد نمامرحوم حاجی فورا برمی گردند. ولی هنگامی که کار از کار گذشته و اسب او را بر زمین زده و هلاکش کرده بود. حضرت «محمد صادق تخت فولادي» چند سالى در خدمت حضرت «بابا رستم»، به رياضتِ خود ادامه داده شبها را تا صبح بيدار و به عبادت مشغول بوده است. خودِ ايشان فرموده است : «هر زمان كه خواب بر من غلبه مى‌كرد، حضرت «بابا» مى فرمود : صادق اينجا محل خواب نيست ، اگر مى خواهى بخوابى به خانه خود برگرد.» حضرتِ «تخت فولادي» فرموده بود: پاى حضرت «بابا» بر اثر زياد ايستادن، جهتِ عبادت و نماز از قدرت افتاده بود، به طورى كه در موقع حركت مى شَليد و به سببِ بيدارى مداوم نيز يك چشمشان ديد خود را از دست داده بود. لذا ايشان به لهجه‌ي بختيارى با خداوند مناجات و عرض مي‌كرده است: «خدايا شلم كردى، كورم كردى ديگر از من چه مى خواهى؟» مرگ بابا رستم اين وضع ادامه داشته تا بعد از چند سال كه روزى حضرت بابا به حضرتِ «حاج محمد صادق» مى فرمايد: آرزو دارم به سفر حج مشرَّف شوم ولى استطاعت بدنى و قدرت راه رفتن ندارم. «حاج محمد صادق»، مى فرمايد: من شما را به پشت مى گيرم و به مكه مى‌برم. حضرتِ «بابا» مى‌پذيرد. از «اصفهان» لباسِ احرام تهيه مى‌كند و حضرتِ «محمد صادق» ايشان را بر پشت مى گيرد و به عزمِ سفرِ خانه‌ي خدا راه مى‌افتند. وقتى كه به «شاه رضا» كه 14 فرسنگ با «اصفهان» فاصله دارد مى‌رسند، حضرت «بابا» مى فرمايد: عمر من به پايان رسيده است. امشب من خرقه تُهى خواهم كرد. مرا غسل دهيد و با اين لباس احرام مرا كفن و دفن كنيد سه شبانه روز بر قبر من بيتوته و قرآن تلاوت كنيد و بعد برگرديد. حضرت حاج محمد صادق مطابق دستور عمل مى‌كند و بعد از انجام مراسم به اصفهان باز مي‌گردد و سال ديگر به نيابت حضرتِ «بابا» به قصدِ زيارت خانه‌ي خدا از «اصفهان» حركت مى‌كند. طی کردن شبی سرد در زمستان با ذکر خدا شخصى كه با ايشان همسفر بود نقل كرده است كه: نزديكِ «شيراز» در كاروانسرايى فرود آمديم. هوا سرد و برفى بود. حضرتِ «محمد صادق تخت فولادي» روىِ سكوىِ دربِ ورودىِ كاروانسرا، پوست را افكندند، و نشستند. ساير كاروانيان عرض كردند هوا سرد است و اينجا گذرگاهِ حيوانات درنده است. بهتر است كه به داخل كاروانسرا تشريف بياوريد. ولى ايشان در جواب فرموده بودند: «در داخلِ كاروانسرا آب نيست» و به جوى آبى كه در خارج از كاروانسرا جريان داشت اشاره فرموده و گفته بودند «اينجا براى من بهتر است». هنگامِ غروب، صاحبِ كاروانسرا به مسافرين مى‌گويد كه ما معمولاً سرِ شب دربِ كاروانسرا را مى‌بنديم و تا صبح باز نمى‌كنيم. اگر ايشان بيرون بمانند احتمال دارد سرما و حيوانات درنده به ايشان آسيب برسانند. مسافرين از راه محبّت تصميم مى‌گيرند كه علي‌رَغْمِ مخالفتِ حضرتِ «حاج محمد صادق» دسته‌جمعى گوشه‌هاى پوستِ تخت را بگيرند و ايشان را به داخل كاروانسرا منتقل كنند. ولى همسفرِ مزبور كه به احوالِ ايشان آشنا بوده است مى‌گويد ايشان از اشخاص معمولى نيستند و اگر بر خلافِ ميلِ ايشان حركتى كنيم كه عصبانى و ناراحت شوند حتماً صدمه خواهيم خورد و خود مجدداً به خدمتِ  «حاج محمد صادق» مي‌رسد و عرض مى‌كند كه: «اين مردم شما را نمى‌شناسند و به احوالِ شما وارد نيستند و از راه محبّت و نوع‌دوستى قصد دارند كه علي‌رغمِ ميلِ شما، شما را به داخل ببرند. من مى‌دانم كه بر اثر اين عمل صدمه مى‌خورند، پس شما خودتان لطف كنيد و به داخل كاروانسرا تشريف بياوريد و راضى نشويد افرادى كه باطناً نيّتى جز خيرخواهى ندارند صدمه ببينند». حضرتِ «محمد صادق» مى پرسند: «نگرانيشان از چيست؟» عرض مى‌كند: «يكى سردى هوا است كه ممكن است شما را از بين ببرد و ديگر وجودِ حيوانات درنده است كه در اين نواحى مختلف وجود دارد». حضرت «محمد صادق» به آن همسفر مى‌گويد: «دستت را به سينه من نزديك كن». آن همسفر گفته است: «به محضِ اينكه دستم را به سينه ايشان نزديك كردم گوئى به ديگ جوشانى دست كرده‌ام و از شدت حرارت احساس تألُّم كردم». حضرتِ «محمد صادق» فرمود : «به اينها بگو آيا ذكرِ خداوند به اندازه ده سير زغال گرمى ندارد! اما در مورد حيوانات درنده هم تا خواست خداوند نباشد زيانى نمى رسانند. هرچه بشود به اذنِ حق و به اراده‌ي او است. من در زمين و آسمانها از حيوانات نمى ترسم.» صبحِ روز بعد كه دربِ كاروانسرا را باز مى‌كنند مى‌بينند برفِ فراوانى باريده است، ولى در جلوي سجاده‌ي حضرتِ «محمد صادقِ تخت فولادي» برف نيست. ظاهراً حيواناتى كه در طولِ شب جلوي سجاده نشسته بوده‌اند مانع شده‌اند كه برف در آن قسمت به زمين بنشيند. آثارِ پاهاى حيوانات نيز بر روى برف‌ها مشاهده مى‌گرديد. حضرتِ «محمد صادق تخت فولادي» فرموده بودند: «شب گذشته شيرى با بچه‌هاى خود اينجا آمد، تا صبح همين جا بود. به او گفتم اگر مأموريتى دارى، من تسليم هستم. ولى معلوم شد مأموريت ندارد. تا صبح اينجا بودند. قبل از رفتن مقدارى از آش ‍ را خوردند و بعد همگى رفتند.» پس از زيارتِ خانه‌ي خدا و انجام اعمالِ شرعي، حضرتِ «محمد صادق تخت فولادي» به اصفهان بازمي‌گردد و در همان محلِ «تكيه‌ي مادرِ شازده» اقامت مى كند. يك سالِ تمام، هر روز صبح، به كوهى به نام «چشمه نقطه» مى‌رفت كه در آن كوه غارى و چشمه‌ي آبى بود و غروب به تكيه بازمى‌گشت. مكتب‌دارى كه در آن حوالى زندگى مى‌كرد، هر روز يك سير «سنگينك» (دانه‌اى مانند نخود) را براى ايشان مى پخت تا شب را با آن افطار كنند. همان چند دانه سنگينك تنها غذاى ايشان تا شبِ ديگر بود. روباهی که همخواب مرغ ها شد در يك زمستانِ سخت كه برفِ زيادى باريده بود؛ يك شب به حضرت «محمد صادق تخت فولادي» عرض مى‌كنند : «روباهى، پاى ديوارِ تكيه، ايستاده و از سرما مى‌لرزد». مى‌فرمايد : «گوش ‍ او را بگيريد و بياوريد اينجا»، مى‌روند و روباه را مى‌آورند. حضرت خطاب به روباه مى‌فرمايد : «در اينجا اطاقى هست كه چند مرغ و خروس از ما در آنجا است، تو هم مى‌توانى شبها بيايى و در آن اطاق با آن حيوانات بمانى و صبح كه شد دنبال كارت بروى»، سپس به خدمتكارشان مى‌فرمايد: «روباه را ببريد در اطاق مرغها جاى دهيد». از آن پس، روباه هر شب مى‌آمد و مستقيم به اطاق مرغها مى‌رفت و تا صبح پهلوى آن‌ها بود. صبح كه مي‌شد، از تكيه بيرون مى‌رفت. بعد از مدتى يك شب يكى از مرغها را مى‌خورد و صبح زود هم طبق معمول از تكيه خارج مى‌گردد. اما شب كه برمى‌گردد، ديگر داخل تكيه نمى‌شود و بيرونِ تكيه، پاى ديوار مى‌خوابد. جريان را به حضرت «محمد صادق» عرض مى‌كنند مى‌فرمايد : «برويد روباه را بياوريد». روباه را مى‌آورند. حضرت رو به او كرده مى‌فرمايد : «تو تقصير ندارى، طبعِ روباهىِ تو غلبه كرد و برخلافِ تعهّدت عمل نمودى، حالا برو جاى هر شب بخواب ولى شرط كن ديگر خطا نكنى». مى فرمودند دو ماهِ ديگر روباه هر شب مى‌آمد و صبح مى‌رفت، بدونِ اينكه آن روباه، صدمه‌اي به مرغ‌ها برساند، تا اينكه زمستان تمام شد. آثار و شاگردان از آثار حاج محمدصادق تخت فولادی بیشتر باید به آثار عملی ایشان در جهت تربیت شاگردان اشاره نمود که از معروف‌ترین شاگردان او شیخ حسنعلی اصفهانی معروف به نخودکی است که به حق وارث عرفان عملی استاد خود بوده است و اثر دیگر ایشان، تاثیر عملی است که بر جامعه گذاشته و عمر خود را صرف خدمت به خلق کرده‌اند. آتفاقات زمان مرگ مرحوم حاجی قریب ۶۳سال عمر کردند و تا آخر عمر ازدواج ننمودند. در شب دوشنبه نیمه ذی‌القعده سنه ۱۲۹۰قمری داعی حق را لبیک گفته و به سرای باقی می‌شتابند. نقل کرده‌اند که آن بزرگوار در شب فوتشان دستور می‌دهند قبری در محل سکونتشان در تکیه –مادر شاهزاده –حفر نمایند سپس در آن قبر می‌خوابند پس از چند لحظه بلند شده می‌فرمایند این محل قبر من نیست دستور می‌دهند نقطه دیگری را در همان جا که در حال حاضر مدفن ایشان است حفر نمایند و می‌فرمایند قبر من اینجا است. وصیت نموده بودند که مرحوم حاج شیخ محمد باقر نجفی که از علمای معروف اصفهان و مرید ایشان بود مرا غسل و کفن و دفن ایشان را انجام دهد و روز فوت ایشان برف زیادی باریده بود. مرحوم آقا نجفی را خبر کردند و ایشان را همراه جمعیت کثیری از شیفتگان مرحوم حاجی و مریدان خودش به سرعت به تخت فولاد آمده مشغول تغسیل و تکفین گردیدند. پس از دفن مرحوم آقا نجفی رو به جمعیت کرده می‌گوید سال‌ها باید بگذرد تا درویش واصلی و مرد کاملی مثل مرحوم حاج محمد صادق پیدا شود که تمام افعال و حرکات و سکنات او مطابق شرع مطهر و سنن مقدس حضرت سید المرسلین خاتم‌النبیین (ص) باشد. گفتني است كه مدفن پدر و مادر مرحوم آيت الله شيخ حسنعلي نخودكي اصفهاني، در كنار قبر پرفيض آيت الله محمد صادق تخت فولادي است.
کد خبر: ۴۷۰۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۷/۲۷

مزمه بازگشت علی کریمی به پرسپولیس از شایعه به واقعیت نزدیک‌تر شده است و شماره هشت سابق تیم ملی‌ باز هم به دنبال جادو اینبار روی نیمکت مربیگری است.  به گزارش آوای دنا به نقل از بنکر ، بعد از کنار گذاشتن علی دایی از نیمکت پرسپولیس و حضور حمید درخشان همه منتظر بودند تا کریمی دوباره به پرسپولیس برگردد اما او در گفت و گو با ورزش سه تاکید می‌کند خداحافظی‌اش همیشگی است. این گفت و گوی اختصاصی و خواندنی که در آن علی کریمی از داداش‌های دایی تا مایلی کهن حرف زده را بخوانید.تصمیمم عوض نمی‌شد تصمیم گرفته ام که دیگر بازی نکنم حتی دارم فوتبال را فراموش می‌کنم. از آقای درخشان که نسبت به من لطف دارد تشکر می‌کنم ولی من تصمیمم را گرفته ام و برگشتی در آن نیست. البته اگر کمکی از دستم بربیاید در خدمتم ولی بعنوان بازیکن و مربی فعلا قصدی ندارم. اینکه می‌پرسید اگر می‌دانستم در پرسپولیس تغییراتی می‌شود خداحافظی می‌کردم یا نه خیلی ذهنی است. من تصمیمم را در پایان فصل گرفته بودم و فقط اعلامش کمی زمان برد. اصلا هم به این فکر نمی‌کردم در پرسپولیس چه اتفاقی بیفتد و چه کسی برود و بیاید. روزگارم بد نیست خداحافظی چیز بدی نیست و من کاملا از شرایطم راضی هستم. زمان زیادی دارم که به کارهای شخصی و خانواده‌ام برسم. الان هم می‌دانید که یک دختر به جمع ما اضافه شده و من تمام وقتم را صرف خانواده می‌کنم. به هرحال قبلا همیشه درگیر تمرین و اردو بودم اما حالا می‌توانم جبران کنم. تاثیر مثبت نمی‌دانم در چه نقشی به فوتبال برمی‌گردم. زیاد هم برایم مهم نیست. مهم این است که بتوانم کاری کنم که تاثیر مثبت داشته باشد. البته اینکه در آینده چه اتفاقی برای من بیفتد الله اعلم. تغییر مربی در پرسپولیس از این اتفاقات در همه دنیا می‌افتد و البته در ایران بیشتر. در این چند روزه هم خیلی از این مساله انتقاد شده در حالی که مدیریت باشگاه صلاح دیده و یک تصمیمی گرفته. مگر زمانی که مدیر قبلی قرارداد سه ساله می‌بست کسی انتقاد کرد؟ او تشخیص داده بود این کار را بکند و مدیریت جدید هم به این نتیجه رسیده که تغییرات بدهد. پرسپولیس به حمایت نیاز دارد باید به مربی جدید پرسپولیس وقت بدهیم. هواداران کاری به موضوع سرمربی نداشته باشند و از تیم‌شان حمایت کنند. این تیم هنوز می‌تواند به لیگ برگردد و باید بیش از همیشه حمایت شود. فقط در این صورت است که روزهای خوب از راه می‌رسد. به استادیوم می‌روم دوست دارم به استادیوم آزادی بروم و بازی‌های پرسپولیس را تماشا کنم اما می‌ترسم که مسائلی پیش بیاید و حاشیه درست شود. به هرحال حتما چند بازی را می‌روم و امیدوارم پاقدمم هم برای تیم خوب باشد. کار با سیاسی ها چرا موقعی که آقایان با آقایان سیاسی قرارداد می‌بندند همه چیز خوب است اما تا اخراج می‌شوند همه چیز بد می‌شود و آدم‌ها نابلد و بساز بفروش و ...؟ مگر مدیر قبلی پرسپولیس سیاسی نبود؟ یا همین آقایان هیات مدیره فعلی از ابتدای فصل حضور نداشتند؟ من اگر نخواهم با آدم سیاسی کار نکنم کلا کار نمی‌کنم نه اینکه بگذارم کار به اینجا برسد. باید همان اول فصل در این باره تصمیم گرفته می‌شد. دهان اطرافیانش را ببندند داداش آقایان شروع کرده‌اند به مصاحبه علیه پیشکسوتان و به بازیکنانی که همه عمرشان را در پرسپولیس بودند می‌گویند کفتر باز. در حالی که بعضی حیوانات از آدم‌ها هم بامعرفت‌ترند. خود من هم حیوان نگهداری می‌کنم و وفا و معرفت این مخلوقات خدا از خیلی آدم‌ها کمتر نیست. آقایان باید دهان اطرافیان‌شان را ببندند تا بیش از این بی‌حرمتی نشود. من پرسپولیسی نیستم پرسپولیسی به کسی می‌گویند که زندگی‌اش را پای تیم گذاشته باشد. خیلی‌ها مثل ضیا عربشاهی، همایون بهزادی، کاظم سیدعلیخانی، بهروز رهبری فرد و خیلی‌های دیگر در همه عمرشان پرسپولیسی بوده‌اند اما ما نباید اجازه بدهیم آدم‌هایی که تازه به فوتبال آمده‌اند درباره این‌ها حرف بزنند و متلک بارشان کنند. این خنده‌دار است آدم‌هایی که پای شان تازه به فوتبال باز شده غوره نشده مویز شده‌اند. جوانگرایی در پرسپولیس به نظرم جوانگرایی در پرسپولیس بازی با کلمات بود. جوانگرایی یعنی شما بازیکنی رو کنی که ستاره بشود. بازیکنی که تیمش را تکان بدهد. این از وظایف هر مربی‌ای است اما بعضی‌ها فقط ادعایش را دارند. خدا حفظت کند مایلی‌کهن خدا این حاجی مایلی‌کهن را برای ما نگه دارد که اگر نبود خیلی‌ از ما به خاطر یک سری از آدم ها باید دم‌مان را روی کول‌مان می گذاشتیم و از این مملکت می‌رفتیم. خیلی از ما فقط امیدمان به اوست. رسانه‌ها دقت کنند این درست است که درباره آدم‌ها حرف زدن خواننده می‌آورد ولی رسانه‌ها دقت کنند که با چه آدمی صحبت ‌می کنند. به رزومه طرف نگاه کنید، ببینید چه کار کرده و بعد با او حرف بزنید تا حداقل اگر کسی خواست درباره اسطوره ‌های پرسپولیس صحبت کند خودش هم چیزی در گذشته‌اش داشته باشد. دو دستگی ممنوع باز هم از هواداران می‌خواهم که پرسپولیس را تشویق کنند. حتی اگر به بازیکنان علاقه ندارند فقط تیم را تشویق کنند. مربیان می‌ایند و می‌روند و فقط نام پرسپولیس باقی می‌ماند. با این دو دسته شدن‌ها فقط پرسپولیس ضربه می‌خورد. اگر هواداران حمایت کنند پرسپولیس به شرایطی می‌رسد که در شان آنها باشد. من امیدوارم که اینطور بشود.
کد خبر: ۴۳۷۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۶/۲۵

کارشناس حفاظت محیط زیست کهگیلویه و بویراحمد گفت: هرگونه نگه‌داری گونه‌های جانوری و پرندگان حیات وحش در خانه و قفس جرم است. به گزارش ايرنا، سید "قدرت علی پور" روز شنبه گفت: خرید و نگه‌داری گونه‌های پرندگان به وی‍ژه از نوع کبک از مراکز پرورش را ممنوع اعلام کرد و افزود: نگه‌داری گونه‌های حیات وحش در قفس و خانه‌ها به ترویج این فرهنگ غیرزیست محیطی منجر و زمینه تعرض به گونه‌های کمیاب حیوانات را فراهم می‌کند. رئیس محیط زیست کهگیلویه با بیان این که ماموران محیط زیست با هرگونه نگه‌داری و خرید و فروش گونه‌های حیات وحش در صورت مشاهده برخورد قانونی می‌کنند، تصریح کرد: همکاری مردم در این زمینه برای معرفی سودجویان و کسانی که به دلیل نداشتن آگاهی مبادرت به نگه‌داری پرندگان حیات وحشی کنند، بیش از پیش‌نیاز است. علی پور گفت: شکار هر قطعه کبک و دیگر پرندگان وحشی 600 هزار ریال است که این جرم شامل نگه‌داری پرندگان نیز خواهد شد.
کد خبر: ۴۱۲۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۵/۲۶

پلیس سواره نظام نیز به جرگه پلیس های ایران پیوست، پلیس هایی با قدرت بدنی بالا و توانمندی های منحصر به فرد که از این پس در رژه های نظامی و تشریفات اقتدار پلیس را بیش از پیش به نمایش می گذارد
کد خبر: ۳۷۹۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۴/۱۴

سید احسان مرتضوی  افتخارعکس منتخب امروز نشنال جیوگرافیک  را بدست آورد
کد خبر: ۳۶۷۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۳/۲۹

انباشته‌شدن فاضلاب باعث به وجود‌آمدن لجن‌زار و در ادامه بوی تعفن و گلایه‌های مردم و تهدید بهداشت عمومی را به همراه دارد؛ بسیاری از بیماری‌ها در این فصل از سال به وسیله آب‌ انتشار می‌یابد و این خود خطری جدی برای سلامت عمومی جامعه استبه گزارش خبرگزاری فارس از لنده، سال‌هاست که برای انتقال آب‌های سطحی و جلوگیری از سیلاب در شمال شهر لنده مسئولان اقدام به احداث سیل‌بند کرده‌اند. فضای جغرافیایی و محیطی شهر لنده به گونه‌ای است که با کوچکترین بارندگی آب‌ها به سمت مرکز شهر سرازیر می‌شود و منازل و خیابان‌ها را تهدید می‌کند. احداث سیل‌بند در سال‌های اخیر کمک شایانی به مردم کرده و جلوی تخریب شهر را گرفته است. این سیل‌بند، بیش از دو کیلومتر طول و چهار متر ارتفاع دارد. در سال‌های اخیر در پی بارش‌ها و سرازیر شدن سیلاب و گل و لای به سمت شهر، انبوهی از گل و لای درون این سیل‌بند جمع‌ شده و تجمیع‌ آب‌ها باعث به وجود آمدن لجن‌زار در بخشی از این سیل‌بند شده است. متأسفانه در سال‌های اخیر هیچ‌گونه لایروبی انجام نشده و هم‌‌اکنون بوی تعفن و وجود حیوانات موذی مردم ساکن در حریم این سیل‌بند را کلافه کرده است. بعضی‌ها سرسبزی داخل این سیل‌بند را پاشیدن تخم چمن برای افزایش فضای سبز نامطبوع می‌نامند. ناگفته نماند یکی از دلایل جمع‌شدن آب‌ در این سیل‌بند عدم رعایت موارد و نکاتی از سوی مردم نیز هست که مهمترین آن سرازیر شدن فاضلاب‌های خانگی به این سیل‌بند است. مردم در حوزه شهر و روستا باید از ورود آب‌های فاضلاب خانگی با احداث چاه فاضلاب به سطح شهر و روستا جلوگیری کنند. ریختن آشغال و پسماندهای مختلف در این سیل‌بند نکته دیگری است که مردم باید از آن خودداری کنند. انباشته‌شدن فاضلاب باعث به وجود‌آمدن لجن‌زار و در ادامه بوی تعفن و گلایه‌های مردم و تهدید بهداشت عمومی را به همراه دارد؛ بسیاری از بیماری‌ها در این فصل از سال به وسیله آب‌ انتشار می‌یابد و این خود خطری جدی برای سلامت عمومی جامعه است. گلایه‌های عمومی مردم از وضعیت سیل‌بند حاکی از آن است که سلامت و بهداشت عمومی در خطر بوده و باید هرچه سریع‌تر اقدامی جدی در راستای رفع این مشکل انجام شود؛ آبشارهای سرشار از لجن‌زار و صدای دل‌انگیز جانواران در این محدوده از شهر هم‌ زیباست و هم خطرناک. امیدواریم شهرداری و اعضای شورای اسلامی شهر لنده تدابیر ویژه‌ای نسبت به حل این مسئله مهم بیاندیشند و با لایه‌روبی کف این سیل‌بند و همچنین سر پوش نمودن آن تا قبل از وقوع هرگونه حادثه‌ای اقدام جدی و اساسی انجام دهند تا فردا شرمنده شهروندان نشوند.
کد خبر: ۳۵۲۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۳/۰۸

شرایط محیطی، کوهستانی و اقلیمی کهگیلویه و بویراحمد، این استان را به یکی از زیستگاه های کبک مبدل کرده است .به گزارش آوای دنا به نقل از واحد مرکزی خبر،این گونه که به علت دارا بودن صدایی دلنشین گردشگران و مسافران زیادی را به سمت خود جلب می کند و حتی بسیاری از خوانندگان در سرود های محلی از نام این پرنده استفاده می کنند، اکنون به دلیل از بین رفتن زیستگاه های طبیعی و شکار بیش از حد در حال انقراض است.کبک ظاهر زیبا و آوازی خوش دارد و بیشتر افراد کبک را به علت گوشت لذیذ و مطبوعش شکار می کنند، این پرنده دارای بدنی گرد ، فربه ، دم کوتاه و جثه بسیار بزرگ است و بیشتر در کوهستان های مرتفع زندگی می کند و در زمستان بندرت تا حد رویش درختان پایین می آید.جمعیت کبک دری، روزگاری نه چندان دور در رشته کوه های زاگرس در استان چشمگیر بود به گونه ای که به گفته برخی از روستائیان در زمان های بارش برف این پرندگان به سمت روستاها سرازیر می شدند که بسیاری از آنها را با دست شکار می کردیم اما این روزها حتی پس از 2 تا 3 روز جستجو شاید بتوانیم آنها را در ارتفاعات ببینیم.این پرنده زیبا طی سالهای اخیر براثر شکار بی رویه، خشکسالی و از بین رفتن پوشش گیاهی به تعداد کم دیده شده است به طوریکه بر اساس اظهارات کارشناسان محیط زیست این گونه در معرض خطر انقرض نسل قرار دارد.محمد یار توسلی ساکن روستای راک از توابع شهرستان کهگیلویه می گوید: شکارچیان در سالهای اخیر کنار چشمه های آب کمین می کنند و از آنجا که کبک ها قبل از طلوع آفتاب به محل چشمه برای نوشیدن آب می آیند ، قبل از خوردن آب و سیراب شدن با تفنگ های ساچمه ای نقش بر آب می شوند.وی می افزاید: شکارچیان حتی به زمان تخم‌گذاری و مرحله رشد جوجه‌های کبک نیز توجه نمی‌کنند و خارج از زمان فصل تخم گذاری، این گونه را شکار می کنند .علی ابوطالبی از دیگر دوستداران محیط زیست با بیان اینکه زمان تخم‌گذاری و رشد جوجه‌های کبک از ابتدای فرودین شروع می‌شود و تا پایان شهریور ادامه دارد، می گوید: زمان شکار کبک از مهرماه تا پایان اسفند است اما بسیاری از شکاچیان بدون داشتن پروانه اقدام به شکار می‌کنند.وی می افزاید: اکنون شکارچیان علاوه بر شکار کبک در روز ، محل استقرار آن‌ها را شناسایی می کنند و در شب با استفاده از نور چراغ که حرکت این گونه حیوانی کمتر است مباردت به شکار آن‌ها می‌ کنند.وی با تاکید بر اینکه بیشتر شکارچیان کبک در استان افراد بومی و روستاییان هستند، اضافه می کند: اگر محافظت‌های لازم از این گونه انجام نشود طی چند سال آینده دیگر کبکی باقی نخواهد ماند.کارشناس محیط زیست استان می گوید: افزایش جمعیت، بی توجهی مردم به حفظ گونه های ارزشمند حیات وحش، شکار غیرمجاز و بی رویه و مراقبت نکردن به موقع از عواملی است که باعث کاهش چشمگیر جمعیت کبک دری به عنوان یکی از گونه های ارزشمند حیات وحش استان شده است.آقای خدارحمی با بیان اینکه این کاهش جمعیت، لزوم حفاظت از نسل این پرنده ارزشمند را بیش از پیش ضروری کرده است، می افزاید: لزوم برنامه ریزی برای حفظ گونه های موجود و نیز تکثیر نسل این پرنده باید بیشتر مورد توجه قرار گیرد.رئیس محیط زیست شهرستان گچساران عمده دلیل کاهش جمعیت این گوینه را شکار بی رویه می داند و می گوید: با توجه به شرایط زیستگاه کوهستانی کبک دری، آماربرداری از این گونه کمیاب مشکل است به گونه ای که پس از چند روز تلاش توانستیم فقط 40 قطعه را در منطقه حفاظت شده خامی شناسایی کنیم.آقای دیانت نسب می افزاید: اطلاع رسانی به مردم برای شناخت بیشتر کبک ها و حفاظت از آنها از جمله برنامه های این سازمان برای حفاظت از این گونه است.مدیر مزرعه پرورش شهر باشت تنها مزرعه پرورش کبک کهگیلویه و بویراحمد می گوید: ازدیاد شکارچیان و ایجاد راههای دسترسی به مناطق بکر و کوهستانی باعث شکار بی رویه کبک در مناطق حیات وحش شده است .آقای سبز علی می افزاید: بسیاری از گونه های کبک در خطر انقراض قرار گرفته اند بنابراین حمایت ویژه مسئولان از مراکز پرورش و نگهداری کبک و راه اندازی شکارگاه های خصوصی می تواند خطر انقراض را به حداقل برساند.مدیر کل حفاظت محیط زیست کهگیلویه و بویراحمد هم به برخورد با متخلفان و شکارچیان محیط زیست اشاره می کند و می افزاید: متخلفان زیست محیطی دستگیر و برای برخورد قانونی به مراجع ذی صلاح معرفی می شوند.آقای پورشیرزاد اضافه می کند : یکی از راهکارهای افزایش جمعیت گونه کمیاب کبک دری، برقراری امنیت در مناطق حفاظت شده و جلوگیری از شکار این پرنده است و اکنون طرح مطالعاتی تکثیر ژنتیکی برای افزایش جمعیت و جلوگیری از انقراض نسل این گونه در دست اجراست.وی با اشاره به اینکه حفاظت از محیط زیست نیازمند فرهنگ سازی است، ادامه می دهد : رسانه‌ها به خوبی می توانند درکنار افراد بومی و روستاییان بهترین همیار محیط زیست برای حفاظت از گونه‌های حیوانی باشند اما باید آموزش و آگاهی‌های لازم در خصوص حفاظت آنها و ارزش وجود این حیوانات در طبیعت ارائه شود .بهرحال، با توجه به خطر انقراض نسل این پرنده زیبا و کمیاب، وجود مناطق حفاظت شده و شکار ممنوع، لزوم برنامه ریزی و تلاش جدی تر مسئولان محیط زیست برای افزایش نسل این پرنده کمیاب و نماد حیات وحش استان کهگیلویه و بویراحمد بیش از پیش احساس می شود. جهت مشاهده سایر اخبار یاسوج روی کلمه«اینجا»کلیک کنید.
کد خبر: ۳۳۲۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۲/۱۹