« آواي رودکوف» خود را به اخلاق حرفه‌اي روزنامه‌نگاري پايبند مي‌داند و مبناي فعاليت اين سايت بر سه اصل « بيطرفي » ، «دقت » و « انصاف » استوار است.

      
برچسب ها
اوای دنا:دکتر ستار هدایت خواه گفت: مذاکره با آمریکا موجب مایوس شدن ملتها و کشورهایی می شود که به تاسی از انقلاب اسلامی در مقابل زورگویی های نظام سلطه ایستاده اند.
کد خبر: ۱۱۹۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۹/۱۵

اصولا یک مرد باید از ۴ طرف و با ۴ روان شناسی مختلف حمایت شود و اگر هرکدام از این ها کم باشد، مشکلی پیش می آید. شما ببینید چرا عروس و مادر شوهر باهم مشکل دارند؟ به این دلیل که می خواهند، مرد را بالانس کنند و این مشکل طبیعی است. اوای دنا: پروفسور «باهر»، جامعه شناس و بنیان گذار رفتارشناسی در ایران است. او متخصص برگزاری سمینارها و نشست های عجیب و غریب در حوزه های مختلف و به ویژه روابط زناشویی است.به گزارش اوای دنا به نقل از پایگاه بسیج هنرمندان، آخرین نمونه از این دست همایش های پروفسور باهر همایش طلاق درمانی است که در حال برگزاری است. بهانه گفت وگوی ما با پروفسور باهر اما رویت یک تیتر در فهرست مقاله های او بود: «هر مرد باید ۴ زن داشته باشد!» این تیتر به لحاظ روزنامه نگاری جذابیت بالایی داشت.این موضوع بهانه ای شد برای گفت وگویی کوتاه اما جالب با پروفسور باهر در بین عنوان مقالات شما چند تیتر دیده می شود که خیلی جالب به نظر می رسند.می خواهیم رویکرد و نظر شما را راجع به این موضوعات بدانیم. برای مثال عنوان هر مرد باید ۴ زن داشته باشد این یعنی چه؟ شما واقعا معتقدید، هر مرد باید ۴ زن داشته باشد؟!نه، آن فقط عنوان مقاله است. منظور این است که هرمرد باید تکفل ۴ زن را برعهده بگیرد. در واقع از نظر من هر مرد را ۴ زن می سازد.● این ۴ زن چه افرادی هستند؟مادر، خواهر، دختر و همسر. یک مرد را باید ۴ زن چکش کاری کنند تا بشود یک آقا. این ۴ زن باید در زندگی یک مرد وجود و حضور داشته باشند تا یک مرد نرمال و عادی باشد.● یعنی چه، یعنی اگر مردی خواهر یا دختر ندارد، آقا نیست؟نه، قطعا کم دارد. وجود نداشتن هر کدام از این ۴ زن می تواند در زندگی روحی و عاطفی و از طرفی در زندگی اجتماعی فرد اخلال ایجاد می شود.● مصداق و نمونه این کمبود ها در کدام رفتارها دیده می شود؟اصولا یک مرد باید از ۴ طرف و با ۴ روان شناسی مختلف حمایت شود و اگر هرکدام از این ها کم باشد، مشکلی پیش می آید. شما ببینید چرا عروس و مادر شوهر باهم مشکل دارند؟ به این دلیل که می خواهند، مرد را بالانس کنند و این مشکل طبیعی است.مثلا مردی که مادر ندارد، همسرش هرچه توانسته زور گفته و این مرد هم قبول کرده ولی اگر هرکدام از این ها حضور داشته باشند آن ها با هم مشکل دارند و مرد رفتاری متعادل پیدا می کند.هرچیزی که در هستی است، حکمت خودش را دارد. وجود هر چیزی از نظر پروردگار لازم است. از دیدگاه هنرمند، مجسمه موسی (ع) و فرعون یک اندازه اهمیت و قیمت دارند ولی عده ای، یکی را می گذارند بالای ستون و عده ای دیگر آن یکی را می شکنند. هر چه در هستی است، حکمتی دارد و ما باید حکمت آن را متوجه شویم.● با این اوصاف مردی که ازدواج نکرده و طبیعتا دختری ندارد، خواهری نداشته و مادرش را هم از دست داده چه وضعیتی پیدا می کند؟مطمئنا این افراد خیلی مشکل پیدا می کنند. این افراد در دوران میانسالی و کهولت به شدت دچار افسردگی و انزوا می شوند و در دوران جوانی هم به شدت دیکتاتور هستند. این افراد به هیچ عنوان بالانس نیستند و تعادل ندارند.ولی همه ما در اطراف مان زنان زیادی وجود دارند.همه ما در طول زندگی مان زنان زیادی را دیده ایم ولی این که کدام تاثیر گذار بوده است و این که ما نسبت به کدام یک از آن ها تعهد داشته ایم مهم است.● با این شرایط شما در مشاوره های تان حتما به همه توصیه می کنید که ازدواج کنند؟بله مکرر پیش آمده که به افراد توصیه می کنیم که این اتفاق بیفتد. در یکی از مراجعات، خانمی که تحصیلات حوزه را به پایان رسانده بود، برای مشاوره پیش من آمد که پس از شنیدن صحبت های او، توصیه کردم که ازدواج کند و پس از چند هفته تماس گرفت و گفت، ازدواج کرده . در بسیاری از موارد ازدواج درمان بسیاری از نابسامانی ها و مشکلات روحی و روانی است.ما نمی توانیم منکر قوای ۴گانه وجودمان شویم که قوه شهوت هم جزو همین هاست که باید در مسیر صحیح، ابراز و کنترل شود. این نیرو در تمام موجودات زنده وجود دارد، حتی در میان معصومین و پیامبران هم به عنوان انسان های برگزیده وجود داشته است و البته این تضاد میان زن و مرد هم در همه زمان ها وجود داشته.● این مسئله به قدری مهم و اساسی بوده که راجع به آن ۴ آیه در قرآن خطاب به پیامبر(ص) آمده است. در موضوعی که بین پیامبر (ص) و زنانش پیش آمده بود خدا می فرماید، تو برای راضی کردن زنانت تصمیم گرفته ای حلال خدا را بر خودت و دیگران حرام کنی؟در هر حال باید گفت این حالت به صورت طبیعی در بین تمام موجودات زنده جاری و ساری است و نمی توان آن را نادیده گرفت یا از بین برد. در مورد یک گلدان هم می توان دید اگر نسبت به آن بی تفاوت باشی از بین می رود ولی اگر در محلی قرار بگیرد که مورد توجه و مهربانی است شاداب تر و سرحال تر می شود. این مسئله در میان حیوانات هم صدق می کند. برای مثال در مرغداری های بزرگ هم برای این که مرغ ها راحت تر و بهتر تخم بگذارند، تصویر بزرگی از یک خروس در معرض دید مرغ های تخم گذار قرار می دهند. این تاثیر روی نبات و حیوان دیده می شود پس چطور می توان آن را در مورد انسان نادیده گرفت؟تمام موجودات زنده حتی جن، زوجیت دارند و فقط ملائک از این مسئله مستثنا هستند و ما به عنوان انسان باید آن را قانونمند کنیم. یعنی نه افراط باشد و نه تفریط، نه تارک الدنیا باشیم مثل بعضی از پیروان کلیسا که ازدواج را ممنوع اعلام می کنند و نه مثل بعضی از مواردی که می بینیم منجر به بی بند و باری های جنسی می شوند. باید حد متعادل هرکدام از این غرایز رعایت شوند و در کنترل باشند. هر آنچه در وجود ما نهاده شده است لازم بوده و مفید است، بنابراین آن هایی که می گویند نفس را باید کشت اشتباه می گویند بلکه باید آن را مهار کرد و در اختیار گرفت، اگر لازم بود تا کشته شود، خداوند آن را می کشت و اصلا اینگونه آدم را خلق نمی کرد.در نسل جوان به دلیل سست شدن سنت ها یا الگوبرداری از غرب، متاسفانه تمایل به ازدواج کم شده است و در مواردی می بینیم که بیشتر به عنوان هم خانه به زندگی ادامه می دهند، نظر شما در این مورد چیست؟ آیا این مدل زندگی می تواند تامین کننده نیازهای ۲طرف به هم باشد یا نه؟به نظر من تازمانی که تمام موارد و لوازم این زندگی رعایت شود و در آن هرزگی رخ ندهد، همان زندگی مشترک است. در امر ازدواج لفظ عقد مهم نیست مثل هر عقد دیگر مثل عقد بیع که همان خرید و فروش است. هیچ کس زمان خرید و فروش عقد بیع را نمی خواند. برای مثال شما یک ساعت برای فروش دارید و من آن را به قیمت ۵۰۰ تومان می خرم. پول را می دهم و ساعت را می گیرم بدون آن که عقد معامله را خوانده باشیم.در امر ازدواج هم همین طور است. اگر تعهدی نباشد این عقد هم نمی تواند او را پایبند کند. این موارد مهریه و عقدنامه های پیچیده و بگیر و ببند، ازدواج را سخت و ناپایدار می کند. همین هاست که ازدواج را از یک کار «دلی» به یک کار «گِلی» تبدیل می کند. آدم ها باید از نظر قلبی یکدیگر را بخواهند و اگر از روی ترس و اجبار باشد هیچ فایده ای ندارد. مثل مواردی که در گذشته بوده که بچه ها را از بدو تولد به عقد هم در می آوردند و وقتی بزرگ می شدند، بدون این که بخواهند مجبور بودند با هم زندگی کنند. تصور من این است که کم کم راه حل های انسانی برای این مورد پیدا می کنند. متاسفانه امروز می بینیم زوج ها باهم زندگی می کنند ولی دچار طلاق ذهنی هستند. نسل اول که پدران و مادران ما هستند به همین شیوه اجباری و انتخاب بزرگ ترها تن دادند و زندگی کردند، نسل دوم دچار این مشکلات هستند و طلاق های ذهنی و جسمی دارند ولی نسل سوم یک شیوه جدید را پیدا کرده به عنوان همزیستی مسالمت آمیز.آیا زندگی مشترک بین ۲ نفر به تضمین و پشتوانه ای نیاز ندارد و هرکدام از طرفین که احساس کرد خسته شده یا نیاز به تنوع و تغییر دارد می تواند زندگی مشترک را تمام کند؟ یعنی یک مرد می تواند پس از گذشت یک سال، ۲سال یا ۵ سال و بعد از تمتع از زن می تواند او را بدون هیچ عذر و بهانه ای رها کند؟اشکال از همین جا شروع می شود؛ آیا زن در این زندگی تمتعی نبرده است؟ مشکل اینجاست که ما برای زن نرخ تعیین می کنیم در صورتی که زن هم در این ماجرا یک طرف قضیه بوده است. شما ببینید ساختمان بتن آرمه در مقابل زلزله مقاوم تر است یا ساختمان اسکلت فلزی؟ مسلما ساختمانی با اسکلت فلزی با زلزله کمی تکان می خورد بعد می ایستد ولی بتن ترک بر می دارد و می ریزد.همین شروط و تعهدات سنگین و مهریه های نجومی باعث شده بنیان خانواده مثل بتن آرمه در مقابل مشکلات انعطاف نداشته باشد و بریزد. انعطاف در هستی قاعده است به همین دلیل در اسلام گفته می شود تساهل و تسامح، یعنی گذشت کنید و راحت بگیرید. دلیل آنکه زن و مرد برای طلاق تلاش می کنند این است که زن و مرد هیچ کدام حاضر نیستند ذره ای از موقعیت و خواسته ای که دارند پا عقب بگذارند و همین اصرار بر موقعیت و خواست شان است که زندگی شان را سست می کند یعنی حاضرند تجرد را تحمل کنند، زهر طلاق را بچشند و دربه دری بچه های شان را ببینند ولی ذره ای از موقعیت خودشان عقب ننشینند.آیا جایگزینی وجود دارد که مردی که خواهر ندارد یا مادرش را از دست داده بتواند این کمبود را جبران کند؟بله، هستند افرادی که می توانند این جای خالی را پر کنند. من همیشه در کلاس ها و صحبت هایم گفته ام پشت سر هر مرد موفق، ۴ زن ایستاده اند لزوما تنها همسر او نیست. همیشه افرادی هستند در اطراف ما که بیشتر و بهتر از خواهر به ما کمک کرده و دست مان را گرفته اند، این افراد می توانند جای خالی خواهر نداشته را برای ما بگیرند، ولی در مورد مادر این مسئله کمی سخت تر است. خانم ها اگر در بعد شخصیت مورد توجه قرار بگیرند بسیار موثرتر خواهند بود.چرا ۴ نفر و نه بیشتر! آیا دلیل خاصی وجود دارد؟بله، هرکدام از این نقش ها روان شناسی خاص خودشان را دارند و بخشی از نیاز های ما را برطرف می کنند. برای مثال رابطه بین مادر و فرزند از یک جنس است و رابطه خواهر و برادری از جنس دیگر و همین تفاوت ها باعث می شود انسان در جهات مختلف رشد پیدا کند.شما در مراوده با همسرتان نیازهای جنسی و غریزی تان را برطرف می کنید و برای برطرف کردن نیاز های عاطفی، عرفانی و روانی به ۳ منبع دیگر احتیاج دارید. هرچند ممکن است همسرتان بتواند در این نقش ها هم موثر باشد ولی در جایی این بازی نقش ها به نهایت می رسد و فرد از اجرای آن خسته می شود.رابطه عرفانی مقدسی که می تواند تو را در نهایت به خدا برساند رابطه بین شما و مادرتان است. تنها زنی که بدون هیچ چشمداشتی به تو عشق می دهد بدون آن که نفعی برایش داشته باشی، مادر است. می توان گفت در خاک مادر و در افلاک خداوند است که بی چشمداشت به تو عشق می دهد. خواستن بدون توقع را می توان در وجود مادر دید؛ حتی اگر بد هم هستی باز هم عزیزی صد بار اگر توبه شکستی بازآ.با مادر دعوا می کنی ولی باز هم بر می گردی به آغوش او، برای آرامش روانی بازهم به دامن مادر پناه می بری. حتی افرادی که مادرشان هم فوت کرده در مواقع گرفتاری به عنوان مددو یاری خواب مادر را می بینند.در مورد زنان هم همین طور است؟بله؛ در مورد زن هم همین طور است. یک خانم به ۴ مرد نیاز دارد تا کامل شود.پس با این تعاریف شما با تک فرزندی مخالف هستید چون در این صورت یکی از این ۴ عضو ناقص می شود.باهر: بله؛ از نظر توازن و تعادل ۲دختر و ۲ پسر تعادل و توازن را برقرار می کنند ولی در جامعه و مشکلات امروز یا ۲ فرزند باید باشد یا اصلا بچه ای نباشد. ۲ بچه با فاصله ۳ یا ۴ سال مناسب است.
کد خبر: ۱۰۵۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۷/۲۸

اوای دنا:گفتم: خسته‌ام.گفتي: لاتقنطوا من رحمة الله.:: از رحمت خدا نا اميد نشيد (زمر/53) ::.گفتم: هيشکي نمي‌دونه تو دلم چي مي‌گذره.گفتي: ان الله يحول بين المرء و قلبه.:: خدا حائل هست بين انسان و قلبش! (انفال/24) ::.گفتم: غير از تو کسي رو ندارم.گفتي: نحن اقرب اليه من حبل الوريد.:: ما از رگ گردن به انسان نزديک‌تريم (ق/16) ::.گفتم: ولي انگار اصلا منو فراموش کردي!گفتي: فاذکروني اذکرکم.:: منو ياد کنيد تا ياد شما باشم (بقره/152) ::.گفتم: تا کي بايد صبر کرد؟گفتي: و ما يدريک لعل الساعة تکون قريبا.:: تو چه مي‌دوني! شايد موعدش نزديک باشه (احزاب/63) ::.گفتم: تو بزرگي و نزديکت براي منِ کوچيک خيلي دوره! تا اون موقع چيکار کنم؟گفتي: واتبع ما يوحي اليک واصبر حتي يحکم الل.:: کارايي که بهت گفتم انجام بده و صبر کن تا خدا خودش حکم کنه (يونس/109) ::.گفتم: خيلي خونسردي! تو خدايي و صبور! من بنده‌ات هستم و ظرف صبرم کوچيک... يه اشاره‌ کني تمومه!گفتي: عسي ان تحبوا شيئا و هو شر لکم.:: شايد چيزي که تو دوست داري، به صلاحت نباشه (بقره/216) ::.گفتم: انا عبدک الضعيف الذليل... اصلا چطور دلت مياد؟گفتي: ان الله بالناس لرئوف رحيم.:: خدا نسبت به همه‌ي مردم - نسبت به همه - مهربونه (بقره/143) ::.گفتم: دلم گرفته.گفتي: بفضل الله و برحمته فبذلک فليفرحوا.:: (مردم به چي دلخوش کردن؟!) بايد به فضل و رحمت خدا شاد باشن (يونس/58) ::.گفتم: اصلا بي‌خيال! توکلت علي الله.گفتي: ان الله يحب المتوکلين.:: خدا اونايي رو که توکل مي‌کنن دوست داره (آل عمران/159) ::.گفتم: خيلي چاکريم!ولي اين بار، انگار گفتي: حواست رو خوب جمع کن! يادت باشه که:و من الناس من يعبد الله علي حرف فان اصابه خير اطمأن به و ان اصابته فتنة انقلب علي وجهه خسر الدنيا و الآخره.:: بعضي از مردم خدا رو فقط به زبون عبادت مي‌کنن. اگه خيري بهشون برسه، امن و آرامش پيدا مي‌کنن و اگه بلايي سرشون بياد تا امتحان شن، رو گردون ميشن. خودشون تو دنيا و آخرت ضرر مي‌کنن (حج/11) ::.گفتم: چقدر احساس تنهايي مي‌کنم.گفتي: فاني قريب.:: من که نزديکم (بقره/186) ::.گفتم: تو هميشه نزديکي؛ من دورم... کاش مي‌شد بهت نزديک شم.گفتي: و اذکر ربک في نفسک تضرعا و خيفة و دون الجهر من القول بالغدو و الأصال.:: هر صبح و عصر، پروردگارت رو پيش خودت، با خوف و تضرع، و با صداي آهسته ياد کن (اعراف/205) ::.گفتم: اين هم توفيق مي‌خواهد!گفتي: ألا تحبون ان يغفرالله لکم.:: دوست نداريد خدا ببخشدتون؟! (نور/22) ::.گفتم: معلومه که دوست دارم منو ببخشي.گفتي: و استغفروا ربکم ثم توبوا اليه.:: پس از خدا بخوايد ببخشدتون و بعد توبه کنيد (هود/90) ::.گفتم: با اين همه گناه... آخه چيکار مي‌تونم بکنم؟گفتي: الم يعلموا ان الله هو يقبل التوبة عن عباده.:: مگه نمي‌دونيد خداست که توبه رو از بنده‌هاش قبول مي‌کنه؟! ( توبه /104) ::.گفتم: ديگه روي توبه ندارم.گفتي: الله العزيز العليم غافر الذنب و قابل التوب.:: (ولي) خدا عزيزه و دانا، او آمرزنده‌ي گناه هست و پذيرنده‌ي توبه (غافر/2-3) ::.گفتم: با اين همه گناه، براي کدوم گناهم توبه کنم؟گفتي: ان الله يغفر الذنوب جميعا.:: خدا همه‌ي گناه‌ها رو مي‌بخشه (زمر/53) ::.گفتم: يعني بازم بيام؟ بازم منو مي‌بخشي؟گفتي: و من يغفر الذنوب الا الله.:: به جز خدا کيه که گناهان رو ببخشه؟ (آل عمران/135) ::.گفتم: نمي‌دونم چرا هميشه در مقابل اين کلامت کم ميارم! آتيشم مي‌زنه؛ ذوبم مي‌کنه؛ عاشق مي‌شم! ... توبه مي‌کنم: يا غافر الذنب، اغفر ذنوبي جميعاگفتي: ان الله يحب التوابين و يحب المتطهرين.:: خدا هم توبه ‌کننده‌ها و هم اونايي که پاک هستند رو دوست داره (بقره/222) ::.ناخواسته گفتم: الهي و ربي من لي غيرکگفتي: اليس الله بکاف عبده.:: خدا براي بنده‌اش کافي نيست؟ (زمر/36) ::.گفتم: در برابر اين همه مهربونيت چيکار مي‌تونم بکنم؟گفتي: يا ايها الذين آمنوا اذکروا الله ذکرا کثيرا و سبحوه بکرة و اصيلا هو الذي يصلي عليکم و ملائکته ليخرجکم من الظلمت الي النور و کان بالمؤمنين رحيما.:: اي مؤمنين! خدا رو زياد ياد کنيد و صبح و شب تسبيحش کنيد. او کسي هست که خودش و فرشته‌هاش بر شما درود و رحمت مي‌فرستن تا شما رو از تاريکي‌ها به سوي روشنايي بيرون بيارن. خدا نسبت به مؤمنين مهربونه (احزاب/42-43)منبع/زیتون
کد خبر: ۹۲۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۵/۲۴

اوای دنا-سید مهدی خرمی:اکثر روانشناسان انتقاد را ابزار سالمي جهت بهتر شدن مناسبات انسانها مي دانند پس به نظر آنها انتقاد بسيار مفيد و ضروري است .با اين توضيح مي توان گفت در مديريت مهمترين ابزار جهت افزايش بهره وري و بالا بردن سطح عملکرد همين ابزار انتقاد است .انتقاد بر سه نوع است : 1) اصولي و منطق 2) غير منطقي 3 ) انتقاد مخرب بنده در اينجا انتقاد را بر پايه نوع اول از سر مي گيرم وقصد هيچ گونه انتقاد غير منطقي و مخرب را ندارم .جناب آقاي موحد نماينده محترم شهرستان يهيهان مردم فهيم کهگيلويه ، بهمئي و چرام چشمانشان را باز کردند ديگر همانند قبل نيست که مردم بر حسب ارباب رعيتي ،راي خود را به صندوق بيندازند امروز مردم اين مناطق چشمان خود را شستند و جور ديگري به واقعيتها مي نگرند .جناب آقاي موحد خوب به ياد دارم که در انتخابات دوره هاي گذشته همچون شيري برنده انتخابات بوديد و گوي سبقت را از رقيبان مي ربوديد و مجال عرضه اندام به آنان نمي داديد .ولي يه مثل قديمي از بابام به ارث بردم که هميشه مي فرمودند شير تا جوان است مي گويد شير شير است هرچند پير باشد و هنگام پيري مي گويد پير پير است هرچند شير باشد !اين مثل را در انتخابات شهرستان بهبهان با هم به عينه مشاهده کرديم هرچند من وبساري ديگر از همشهريانم با توجه به ارادتي که نسبت به حضرتعالي داشتيم رهسپار ديار غريب آشتاي بهبهان گشتيم و چه شبهايي که تا صبح نمي خوابيديم و روستا به روستا مي گشتيم تا بتوانيم رائ به آراي شما اضافه کنيم ! هر چند در يک قدمي شما از دکتر ضرغامي بچه ايل و تبارمان گذشتيم ! و فقط خدا و خود آقاي ضرغامي براي کارهايمان ببخشايد ! انشاالله زکردار بدم صدبار توبه     ز گفتارم هزار استغفرالله ولي روز از نو روزي از نو !!!در سايتهاي مختلف محلي و کشوري جملات و نقل قولهاي متفاوتي ديديم نماينده شهرستان بهبهان : اين دوره در انتخابات شرکت نمي کنم حاجي محمد موحد : استخاره زدم بد آمد ديگر شرکت نمي کنم و ...................ولي ديروز شهر لنده ميزبان يار ديريني شد اسپندها را دود کردند تا نکند چشمي حسادت بکند از وجودش !گوسفندان را سر بريدند تا قرباني راهش گردند !؟ولي حاجي جان تو را به همون قسم هميشگيتون ( تورا به جدت زهرا(س) ) قبل از همه چيز به اطرافت نگاه کن !حاجي جان دو سوال دارم خدمتتون اميدوارم که جواب دهيد ؟اولاً چرا از نمايندگي مردم کهگيلويه دل کنديد و به شهرستان بهبهان رفتيد ؟دوماً چرا دوباره قصد نماينده شدن در شهرستانهاي  کهگيلويه و..داريد؟مگر بهبهان با آن وسعت و درامدش نيازهاي شما را براي خدمت به خلق برآورده نمي کرد؟حاجي جان منتظر الزيدي يادتون هست که هرچه دارد از حضور سبز شما با رئيس جمهور محترم در ورزشگاه دهدشت دارد! (منتظر الزيدي خبرنگار شبکه بغداديه در هنگام مصاحبه مطبوعاتي بوش و المالکي جفت لنگ کفشهايش را درآورد و به سوي بوش پرتاب کرد)حاجي جان ديگر مردم براي شما فرش قرمز پهن نمي کنند مردم ديگر دست به سينه اطرافيان شما نيستند مردم نيازي به ..... ..... ندارند ! مردم منطقه ما مثل ساير نقاط پيشرفته کشور آگاه شدند و شعور سياسي پيدا کردند و بر حسب معلوماتشان افراد اصلح را در انتخابات انتخاب مي کنند !من از لنده مي گويم از قلب تپنده و بغض گرفته ايل بزرگ طيبي مي گويم من از ديار مهرباني ها مي گويم دوست دارم در مورد همين افرادي که دور و بر شما را گرفتند به طور مخفيانه تحقيق کنيد که در بين مردم از چه جايگاه نازلي برخوردارند حاجي جان حناي اين افراد براي ما ديگر رنگي ندارد تو را به خدا حواستان را جمع کنيد !جناب آقاي موحد بنده در راه حضرتعالي هنگام سخنراني شما در شهر چرام موقع برگشت يکي از جانبازان راهت بودم ولي فقط و فقط امروز بيان کردم که زخم و  نشانه پشت لبم ميراث حمايت از شماست پدرم فرمودند ما به عشق اين سيد نبايد برادرمون هم متوجه اين موضوع شود چرا که در اين شهر يک عشق بو و اونم عشق به موحد !جناب آقاي موحد نگذاريد بغض ايل بزرگ طيبي بترکد !!به اطرافيانت بيشتر نگاه کن !امسال مثل سالهاي گذشته نيست !اين افراد خوشبختي را فقط در برآورده شدن نيازهاي شخصي خودشان و پول مي دانند در حالي که خيلي ها سرمايه هاي مالي بالايي دارند ولي خوشبخت نيستند ولي افرادي هستند از لحاظ مالي نه خانه هاي آنچناني دارند و نه ماشينهاي مدل بالا ، ولي آبرويي دارند که هزاران بار از سرمايه هاي مادي اين دوستان بالاتر و با ارزش تر است ، مردم سرمايه هاي معنوي آنان را به کاخهاي بلند اطرافيان شما مبادله نمي کنند .آخر مطلبم را از چارلي چاپلين کمک مي گيرم و از خدا مي خواهم هر انچه خير است آن شود با پول مي شود ساعت خريد ولي فرصت نه !مي شود مقام و درجه خريد ولي احترام نه !با پول ميشود قلب خريد ولي عشق نه !
کد خبر: ۲۵۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۰/۰۹/۱۷