سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com:
علی مطهری در نامه سرگشادهای به آیتالله جنتی، دبیر شورای نگهبان با اشاره به سخنان اخیر وی در یک برنامه تلویزیونی، «حصر شبیه حبس» موسوی و کروبی را فاقد توجیه قانونی و شرعی و اخلاقی و خلاف اصول متعدد قانون اساسی دانست.متن این نامه که مطهری آن را در اختیار ایسنا قرار داده، به شرح زیر است:«آیت الله جنتی دامت برکاتهدبیر محترم شورای نگهبانبا اهداء سلام، در برنامه شناسنامه مورخ ۹۳.۷.۲۵ شبکه ۳ سیما مطالبی در خصوص آقایان موسوی و کروبی فرمودید که اگر آنها محبوس نبودند و علیه شما شکایت میکردند بعید بود که پاسخ قانعکنندهای برای دادگاه صالح میداشتید. فرمودهاید «حرکت آنها با حمایت و پشتیبانی جدی آمریکا و اسرائیل بوده است.»این که پس از برخورد خشونتآمیز با یک اعتراض آرام مدنی و تبدیل آن به یک بحران، آمریکا و اسرائیل از معترضان حمایت کرده باشند، دلیل بر این نمیشود که آن حرکت از ابتدا با حمایت و پشتیبانی آنها انجام شده است. جناب عالی هم اگر به رویهای در جمهوری اسلامی اعتراض کنید آنها پشت سر شما قرار میگیرند. آنها همیشه در فکر استفاده از فرصتها برای براندازی نظام جمهوری اسلامی بوده و هستند، همان طور که ما از بحرانهای اجتماعی و اقتصادی که در غرب پدید میآید به نفع خود و در جهت تضعیف آنها استفاده میکنیم.فرمودهاید: «مسئله، براندازی نظام بود به اسم تقلب.» سؤال میکنم اگر مردمی بعد از یک انتخابات به نتیجه آن اعتراض داشتند و احساس کردند که مسئولان با برگزاری جشن ملی برای پیروز انتخابات مسئله را تمام شده تلقی کردهاند، چگونه باید رفتار کنند که متهم به براندازی نشوند؟ آنها راهپیمایی آرام میلیونی انجام دادند، اما این که چگونه پایان آن به خشونت کشیده شد معلوم نیست و مورد مناقشه است.فرمودهاید: «اگر بنا به محاکمه اینها بود هیچ قاضی عادل و آگاهی جز حکم اعدام برای آنها صادر نمیکرد.» اولا چرا بنا به محاکمه اینها نیست؟ چرا این قدر از محاکمه اینها هراس دارید؟ آیا جز این است که نگران روشن شدن برخی حقایق هستید و تبلیغات چندساله نقش بر آب خواهد شد؟ ثانیا جنابعالی بدون آنکه دفاعیات آنها را بشنوید برایشان حکم اعدام صادر کردهاید. آیا این امر عدالت شما را زیر سؤال نمیبرد و مخل عضویت شما در شورای نگهبان نیست؟ اکنون که آنها اصرار به محاکمه خود دارند چرا آنها را محاکمه نمیکنید و علاقهمند به حصر شبیه حبس هستید که توجیه قانونی و شرعی و اخلاقی ندارد و خلاف اصول متعدد قانون اساسی است.جالبتر این است که آقایان موسوی و کروبی را با موسولینی دیکتاتور و فاشیست ایتالیا قیاس کردهاید که همان طور که موسولینی را بدون محاکمه و فقط با شناختن او اعدام کردند، اینها نیز باید بدون محاکمه اعدام شوند. قطعنظر از این قیاس مضحک که «از قیاسش خنده آمد خلق را» اساسا مگر معیار قضاوت ما عدالت نیست؟ و آیا الگوی عمل و رفتار ما در حکومت، پیغمبر اسلام و علی علیهالسلام هستند یا فلان قاضی ایتالیا؟ شما که همه کارهای غربیها را رد میکنید چطور این جا طرفدار آنها شدهاید؟! آیا جز این است که به مذاق و روحیه شما خوش آمده است؟ و این یعنی خلل در عدالت ما.فرمودید در ماههای اول پیروزی انقلاب به امر شهید مطهری برای قضاوت به خوزستان رفتم. امیدوارم در آن دوره این گونه قضاوت نکرده باشید.درباره رفتار برخی اعضای شورای نگهبان در انتخابات سال ۸۸ که از کاندیدای خاص حمایت کردند و برخی انتقاد کردهاند، فرمودهاید «این یک مغالطه است، مهم این است که این طرفداری خود را در رأی خویش اثر ندهند.» اما از یک نکته غفلت ورزیدهاید و آن این که این گونه اعلام حمایتها اعتماد مردم و کاندیداها به قاضی و داور را به شدت کاهش میدهد و حتی صلاحیت او را زیر سؤال می برد اگرچه او تمایل قلبیاش را در رأی خود دخالت ندهد، اتفاقی که در سال ۸۸ افتاد.در پایان به عرض میرسانم که انتقادات اینجانب به سخنان امثال جنابعالی به این معنی نیست که آن دو محصور را مبرّا از خطا میدانم، بلکه مسئله، اجرای عدالت است که قُتل امیرالمؤمنین لشدة عدله، و الحق القدیم لایبطله شیء، و تا زمانی که عملکرد دو طرف فتنه سال ۸۸ در دادگاه صالح رسیدگی و نتیجه اعلام نشود وجدان جامعه آرام نمیگیرد، و اگر به قول شما بنا بر عدم محاکمه است پس هیچ یک از دو طرف نباید در حصر باشند و البته آنها پس از آزادی، مصالح کشور و انقلاب را رعایت خواهند کرد. مسئله، فراتر از این دو نفر، اصلاح یک رویه براساس عدالت است. امیدوارم حضرتعالی به جای کوبیدن بر طبل اختلاف، به حل این معضل که آینده انقلاب اسلامی را تهدید میکند کمک نمایید.با تقدیم احترامعلی مطهری»
کد خبر: ۴۶۹۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۷/۲۶
من در زمان امام (ره) و زمان مقام معظم رهبری به تامین نظرات رهبری مقید بودم. در زمینه هایی که از نظرات رهبری بی اطلاع بودم جویای نظرات می شدم و همان در زمان امام(ره) و هم اکنون نظرات مقام معظم رهبری را در مسائل جویا می شوم به عبارت دیگر تابع امام (ره) و رهبری بودم
کد خبر: ۴۶۸۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۷/۲۵
مرد عراقی که مادر و دختر ایرانی را در کشور آلمان مورد آزار و شکنجه قرار داده است در دادگاه کیفری استان تهران محاکمه شد.
سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com :
مرد عراقی که مادر و دختر ایرانی را در کشور آلمان مورد آزار و شکنجه قرار داده است در دادگاه کیفری استان تهران محاکمه شد.
زنی به نام مریم سال91 با مراجعه به دادسرای جنایی تهران اعلام کرد مردی عراقی به نام یعقوب او را مورد شکنجه قرار داده و قسمتهایی از بدنش را بریده است.
او گفت یعقوب دختر نوجوانش را هم مورد آزار قرار داده است. این زن توضیح داد: «من و دخترم رویا در آلمان زندگی میکردیم مدتی بود با یعقوب که در محله ما سکونت داشت آشنا شده بودم او از همسایههای قدیمی بود و سعی کرد به من نزدیک شود از آنجایی که او هم آسیایی بود و به گفته خودش تابعیت ایران را داشت ما با هم صمیمی شدیم.
من فکر میکردم او میخواهد به من کمک کند و مثل برادر کنارم باشد اما بعد از مدتی فهمیدم اشتباه میکنم و یعقوب نیت خوبی نسبت به من ندارد به همین خاطر از او خواستم از زندگیام بیرون برود.
مدتی بود یعقوب را به خانهام راه نمیدادم و ارتباطم با او قطع شده بود تا اینکه روز حادثه با شکستن در وارد خانهام شد و ابتدا دست و پا و دهان من و دخترم را بست بعد با چاقو به جانم افتاد و قسمتی از اندامهای بدنم را برید بعد هم دخترم را مورد آزار قرار داد وضعیتم آنقدر بد بود که بیهوش شدم و با صدای جیغهای دخترم عابران متوجه شده و پلیس را خبر کرده بودند.»
مریم که روزهای سختی را در بیمارستان گذرانده بود گفت: «شدت خونریزی من زیاد بود و چندروز در حالت بیهوشی بودم و امیدی به زنده ماندنم وجود نداشت اما با تلاش زیاد پزشکان آلمانی حالم بهتر شد و خداوند زندگی دوباره به من داد همه آنها میگفتند این یک معجزه است و ما فکر نمیکردیم زنده بمانی.
وقتی در آلمان بودم به پلیس شکایت کردم و تلاش زیادی برای دستگیری او انجام اما مشخص شد این مرد از آلمان فرار کرده است. از آنجایی که به من گفته بود تبعه ایران هم هست فکر کردم شاید به ایران برگردد.» تحقیقات بازپرس دادسرای جنایی نشان داد یعقوب، مردی عراقیالاصل است که سالها قبل تابعیت ایران را گرفته و بعد از سکونت در ایران مرتکب جرمی اخلاقی شده است.
یعقوب به اتهام انتشار سیدیها و فیلمهای مستهجن در دادگاه انقلاب اصفهان به پنجسال حبس و 10سال محرومیت اجتماعی محکوم شده و مدتی بعد ایران را به مقصد هلند ترک کرده و در سال 2012 از هلند به آلمان رفته بود و در آنجا زندگی میکرد اما وقتی متوجه شد تحت تعقیب پلیس قرار گرفته از این کشور خارج شد.
به این ترتیب نام یعقوب و مشخصات او در اختیار ماموران پلیس فرودگاههای کشور قرار گرفت و این مرد سال گذشته به محض ورود به ایران بازداشت شد. یعقوب بعد از دستگیری در برابر بازپرس به جرم خود اعتراف کرد و گفت: «میخواستم با مریم درباره رابطهمان صحبت کنم که درگیری ایجاد شد و من دست به این کار زدم.» کیفرخواست علیه متهم با توجه به مدارک موجود در پرونده و پروندهای که پلیس آلمان جمعآوری کرده بود صادر و برای رسیدگی به شعبه 113 دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد.
روز گذشته در ابتدای جلسه محاکمه غیرعلنی، بعد از اینکه نماینده دادستان کیفرخواست را خواند و برای متهم درخواست مجازات کرد شاکی پرونده نیز شکایت خود را مطرح کرد و درباره رابطهاش با متهم توضیح داد. سپس یعقوب در جایگاه قرار گرفت او اتهامش را قبول کرد و گفت: من و مریم مدتی بود که با هم رابطه داشتیم اما مریم میخواست این رابطه تمام شود مدتی بود که به من محل نمیگذاشت آن روز برای اینکه در مورد رابطهام با او صحبت کنم به خانهاش رفتم چون بیمحلی کرد عصبانی شدم و چاقو را برداشتم و قسمتهایی از بدنش را بریدم. هیات قضات با پایان جلسه رسیدگی برای صدور رای دادگاه وارد شور شدند.
منبع: خبرگزاری مهر
کد خبر: ۴۶۰۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۷/۱۶
سرمربی استقلال می گوید تیمش در این فصل راحت تر از همیشه قهرمان لیگ می شود.آوای دنا: به گزارش ایسنا، امیر قلعه نویی در حاشیه تمرین امروز استقلال درباره مصاف هفته گذشته تیمش برابر فولاد گفت: به کلیه بازیکنانم یک خسته نباشید می گویم. ما دو بار بازی با فولاد را آنالیز کردیم و اعتقاد دارم که این دیدار یکی از بهترین بازی های ما در این چند سال اخیر بود. فولاد دو بار به دروازه ما رسید اما ما هفت موقعیت با احتمالا 80 درصد گل داشتیم. در این بازی عدالت فوتبال رعایت نشد.
وی درباره بازی با ذوب آهن افزود: ذوب آهن تیم بسیار خوبی است. آنها از مربی و مدیریت خوبی برخوردار هستند و جای آنها آنجای جدول نیست. اگر زمین بازی خوب باشد، مطمئن باشید علاوه بر بازی خوب، به نتیجه مورد نظرمان هم می رسیم.
سرمربی استقلال درپاسخ به سوالی درباره وضعیت روحیه بازیکنانش بعد از دو شکست متوالی بیان کرد: فوتبال همین است. رئال مادرید و منچستر هم همین اواخر شکست خورده اند. قطعا شکل گیری یک تیم زمان می برد. ما همه بازیکنانمان را در اختیار نداریم و با این وجود تا اینجا کار خوب نتیجه گرفته ایم. ما 18 امتیاز کسب کرده ایم و مطمئنم که این تیم راحت قهرمان می شود. روزی تیمم در رده شانزدهم جدول بود و گفتم که قهرمان می شویم، الان هم می گویم که راحت تر از هر دوره ای قهرمان می شویم. امیدوارم که بازیکنانمان زودتر به تیم اضافه شوند.
او درباره وضعیت مصدومانش گفت: ما چهار بازیکن مصدوم داریم. کریمی هم در تیم ملی مصدوم شده است. اگر او را به تیم ملی نمی دادیم می گفتند که باعث این نتایج هستیم و حالا هم مصدومش را به ما داده اند. کادرپزشکی ما با او در تماس است و ظاهرا گفته که فعلا وقتی راه می رود، درد ندارد.
قلعه نویی درپاسخ به این سوال که نظرش راجع به نتایج تیم ملی امید چیست، اظهار کرد: همه جای دنیا این نتایج رخ می دهد. ایتالیا و اسپانیا هم راحت در جام جهانی حذف شدند. متاسفانه یک عده ای میکروفون دستشان گرفته اند و یک عده قلم به دست هم دنبال آنها هستند. آنها اکبر محمدی را له کردند و حالا دم از مسلمانی می زنند. آنها می گویند که جام ملتها مهم نیست و بخاطر آن مرا محاکمه کردند. وینگادا مربی خوبی است و این نتایج یک اتفاق بود. مشکل ما برنامه ریزی نکردن است. کجای دنیا این همه لیگ تعطیل می شود؟ در استرالیا که میزبان بازی هاست، انقدر لیگ تعطیل نمی شود که اینجا لیگ تعطیل شده است. وقتی من سرمربی تیم ملی بودم، مرا محاکمه کردند و ذوالفقارنسب و حاج رضایی را آوردند و مدام در میکروفونشان صحبت می کردند. انگار که من قتلی مرتکب شده باشم. من نگران این دوربین و قلم ها هستم. آن زمان گفتم در جام ملتها خوب دویدیم و آنها گفتند که برای دویدن باید دونده می آوردی اما کی روش همین حرف را زد و به او به به گفتند.
وی در پاسخ به این سوال که عده ای اعتقاد دارند که او به مربیان خارجی می بازد، گفت: جای دو بازی کارنامه مرا ببینید. عده ای به دنبال خوار کردن ایران و ایرانی هستند. ده سال دیگر می بینید که آنها از کجا حمایت می شدند. ما نژاد برتر هستیم و انسان های بزرگی داریم و تنها مشکل ما برنامه ریزی نداشتن است. اگر نتیجه می خواهیم باید زیرساخت هایمان را حل کنیم و به تیم های پایه توجه کنیم. الان ما یک زمین آزادی را داریم و من در بازی به ذوب آهن تنها به وضعیت زمین این تیم فکر می کنم.
سرمربی استقلال در پایان و در پاسخ به این سوال که عده ای می گویند چطور امیر عرب، مشاور افشارزاده در کنار زمین حضور پیدا می کند، بیان کرد: مشکل ایران واقعا حضور امیر عرب کنار زمین است؟ الان مشکل قرار داد کی روش، زمین های فوتبال ما، مشکلات اقتصادی، پول نفت، اعتیاد و چیزهای دیگر حل شده و تنها حضور امیر عرب مانده است؟ حتما عرب کارتی داشته که بواسطه آن در کنار زمین حاضر شده است.
کد خبر: ۴۴۳۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۶/۳۱
فردی که بخشی از کمک مردمی جهت برگزاری انتخابات مجلس هشتم را تقبل نمود و بنده به واسطه آن متهم و محاکمه شدم، توسط تنی چند از مسؤولان وقت دستگاه قضا و برخی نمایندگان محترم مجلس به اینجانب معرفی گردید (که شواهد و مستندات آن به دادگاه ارائه شده است) و بنده نیز پس از استعلام از دستگاه های نظارتی و دریافت پاسخ مثبت، ایشان را پذیرفتم. قابل توجه آنکه کمک مورد اشاره، هیچ گونه ارتباطی با بحث اختلاس در شرکت بیمه ایران که در سال 82 و به بعد صورت پذیرفته نداشته است؛ زیرا آنچه در پرونده اتهامی در دادگاه مطرح شد، مربوط به اواخر سال 86 می باشد. مضافا آنکه مبالغ مذکور برای کمک به تبلیغات داوطلبان نمایندگی در مجلس هشتم بوده که فهرست اسامی آنها به همراه شمارة چک و مبالغ دریافتی، موجود و نسخه ای از آن به دادگاه محترم تسلیم شده است. کمک گیرندگان نیز صرفا توسط اینجانب و برخی از فعالان و مسؤولان سیاسی و شاخص کشور به شخص کمک کننده معرفی و چک مربوطه را از ایشان دریافت کرده اند و ریالی از وجه مورد بحث در امر دیگری بجز تبلیغات مجلس هشتم مصرف نشده است.
به گزارش دولت بهار متن نامه محمدرضا رحیمی خطاب به آیتالله آملی لاریجانی بدین شرح است:
«بسم الله الرحمن الرحیم
حضرت آیه الله آملی لاریجانی ریاست محترم قوه قضائیه
سلام علیکم
جنابعالی استحضار کامل دارید و امیدوارم ملت شریف ایران نیز از طریق این نامه در جریان برخی ابهامات قرار گیرند.
در طول پنج سال اخیر مکرر از سوی مقامات عالی قضایی به ویژه دادستان محترم کل کشور و سخنگوی قوة قضائیه و رئیس سابق سازمان بازرسی کل کشور و نیز برخی از نمایندگان مجلس، اینجانب متهم شدهام. گاه به صراحت و گاهی با کنایات "ابلغ من التصریح"! اینجانب نیز در این مدت همه تلاشم پرهیز از ایجاد اختلاف و جلوگیری از هدر رفتن فرصت خدمت به مردم و اعمال دقیق قانون و عدالت به دور از فضاسازی، جوزدگی و سیاست زدگی بوده است. در دوره معاونت اول ریاست جمهوری بعد از آنکه بارها به وسیله مقامات عالی قضایی هتک حیثیت شدم و علیرغم آنکه قانون اساسی جمهوری اسلامی در اصل یکصد و چهل، رسیدگی به اتهامات معاونان رئیس جمهور را مستلزم آگاهی مجلس شورای اسلامی به منظور آگاهی ملت می داند، همچون یک شهروند عادی طی 11 جلسه و در هر جلسه حدود 5 ساعت نزد بازپرس دادسرای عمومی تهران حاضر و به همه سؤالات و ابهامات مستندا پاسخ دادم که در این مدت به رغم تحقیقات گسترده، هیچ اتهامی تفهیم نشد، تا آنکه کیفرخواست بدون اعمال اصل 140 قانون اساسی، به دادگاه عمومی کیفری استان ارجاع و علیرغم درخواست برای برگزاری دادگاه به صورت علنی و با حضور اصحاب رسانه، با نظر قاضی پرونده، دادگاه غیر علنی برگزار شد و پس از برگزاری 3 جلسه در تاریخهای 3 و 7 و 17 خرداد ماه 93 دادگاه ختم رسیدگی را اعلام نمود و به رغم تصریح قانون آئین دادرسی کیفری در مادة 212 بایستی نتیجه دادگاه در همان جلسه یا حداکثر یک هفته بعد اعلام می شد. اکنون با سپری شدن قریب یکصد روز، تا این لحظه هیچ حکمی از سوی دادگاه محترم ابلاغ نشده و در مراجعه وکیل اینجانب گفته شده که حکم مراحل انشاء و امضاء را می گذراند؛ اما متاسفانه در تاریخ 9/ 6/ 93 سخنگوی محترم قوة قضائیه که اینک در جایگاه معاون اول این قوه نیز هست، خطاب به رسانه های عمومی اعلام نمود که معاون اول سابق به حبس و جزای نقدی محکوم شده است و ضمن اعلام اینکه هنوز اتهام قطعی نشده است، می گویند جزئیات آن متعاقبا اعلام می گردد.
از یک هفته قبل هم سامانه اطلاع رسانی قوة قضائیه به نقل از رئیس دادگاه های کیفری استان اعلام جزئیات حکم معاون اول سابق را به اولین جلسه سخنگوی قوه موکول و ارسال پیامکی این خبر به صورت گسترده، تأمل و شائبه طراحی رسانه ای را تقویت می کند. به هر جهت خبر سخنگوی محترم قوة قضائیه در فاصلة کوتاهی به صورت گسترده مورد توجه رسانه های داخلی و خارجی قرار گرفت و جالب توجه آنکه از آن تاریخ تاکنون نیز هیچ حکمی به اینجانب و یا وکیل قانونی ام ابلاغ نشده است.
از پنج سال پیش تاکنون مکرر در افکار عمومی متهم شدهام ولی به صورت غیرعلنی در دادگاه حاضر و به اتهامات پاسخ دادهام. اینک نیز قبل از اعلام حکم دادگاه به صورت رسمی از سوی آقای اژهای در نشست مطبوعاتی بدون توجه به ممنوعیت قانونی و شرعی، محکومیت اینجانب را اعلام نموده و هر بار خانواده ام را در بحران ویران کننده روحی و روانی قرار دادهاند.
حضرت آیتالله آملیلاریجانی؛
اطلاع افکار عمومی از روند ماجرا و اتهامات وارده و روند رسیدگی را در طول 5 سال گذشته از حقوق خود و نیز مردمی می دانم که از آغاز انقلاب اسلامی تاکنون و در مسؤولیتهای مختلف در هر سه قوه از جمله: فرمانداری، استانداری، نمایندگی سه دوره مجلس، ریاست دیوان محاسبات، معاون حقوقی و پارلمانی رئیس جمهور و معاون اول رئیس جمهور، خدمتگزار آنان بوده و همیشه به آن افتخار کردهام و در این رابطه توجه به این نکات را ضروری می دانم.
1- در تبصرة ماده 36 قانون مجازات اسلامی مواردی که حکم قضایی را باید منتشر کرد، مشخص شده و در این ماده ضمن برشمردن موارد الزام انتشار حکم، تاکید میکند که زمانی می توان مبادرت به انتشار حکم نمود که قطعی شده باشد. تعریف حکم قطعی هم نزد همه قضات شریف و حقوقدانان کاملا شناخته شده است. بر این اساس حکم قطعی حکمی است که همه مراحل رسیدگی بدوی، تجدیدنظر و فرجام را طی نموده و جز از طریق اعادة دادرسی که شیوه ای خاص و فوقالعاده است، قابل رسیدگی نباشد. بنابر این اگر رأی از سوی دادگاه صادر شده و قابل اعتراض یا تجدید نظر در هر مرجعی باشد، قطعی نبوده و آثار حکم قطعی را نباید بر آن مترتب نمود.
2- اینکه فردی پیش از اثبات جرم مورد اتهام قرار گیرد و به کرات از رسانه ها و تریبون های گوناگون تکرار شود و فشارهای زائد الوصف روحی و تبعات سهمگین اجتماعی ناشی از این اتهام، دامنگیر فرد و خانواده اش گردد، خود نوعی مجازات است که قانون از آن به عنوان مجازات تکمیلی (تبعی) یاد کرده است. چنانکه ماده 23 همین قانون آن را در بند «س» به صراحت به عنوان یکی از مجازاتهای تکمیلی و تبعی برشمرده است. این مجازات که قهرا بر اینجانب در طول 5 سال اخیر تحمیل شده است لطمات جبران ناپذیری را در برداشته و بدون آنکه حکمی آن را مقرر نموده باشد ظلمی است فاحش! لذا با عنایت به مفاد بند «س» مادة فوقالاشاره، انتشار حکمی که قطعی نشده، هنوز ابلاغ نشده و علی الظاهر انشاء نیز نشده است، به وسیلة یک مقام رسمی قضائی چه مفهومی جز ویرانی و پریشانی خانواده و هتک حیثیت اینجانب و بیاعتمادی مردم به دولت های نظام مقدس جمهوری اسلامی می تواند داشته باشد؟
3- رهبر معظم انقلاب اسلامی که سخن ایشان نافذ و فصلالخطاب و مبتنی بر حکم اولیه شرعی است در دیدار با مسؤولان قضایی تصریح فرمودند «متهم شدن به معنای مجرم بودن نیست، بنابر این هیچ کس در قوة قضائیه و در خارج از این قوه و در رسانه ها حق ندارد تا زمانی که جرمی ثابت نشده، آن را رسانه ای کند. هیچ لزومی به افشاگری وجود ندارد و هیچکس حق ریختن آبروی یک مسلمان را ندارد... حتی در مواردی که جرم در دادگاه نیز اثبات می شود، نباید نام فرد مجرم علنی و رسانهای شود؛ زیرا خانواده وی تحت فشار قرار می گیرند و دچار مشکل می شوند».
4- جا دارد سخنگوی محترم قوه فرمایشات جنابعالی را نصب العین قرار دهند که فرمودید: «نباید قبل از قطعیت احکام به هر کسی اتهامی زده شود و با آبروی آنان بازی کرد... نباید کسی که جرمش اثبات نشده و متهم است در رسانه ها نامی از آنها برده شود»
5- آیا اعلام عمومی حکمی که صادر نشده و به قطعیت نرسیده است به منزلة اعمال فشار بر قضات برای سلب استقلال آنها و تهدید به ضرورت صدور حکم محکومیت تلقی نمی شود؟ آیا معاون اول محترم قوه قضائیه و دادستان سابق کل کشور احکام آئین دادرسی کیفری را نخوانده اند که مقرر می دارد: «قاضی دادگاه نباید پیش از اتمام رسیدگی و اعلام رأی در خصوص برائت یا مجرمیت متهم اظهار عقیده کند» (ماده 41 قانون آئین دادرسی کیفری دادگاه های عمومی و انقلاب و مادة 372 آئین دادرسی کیفری جدید) اگر سخنگوی محترم نظر دادگاه را اعلام کرده است، چطور رأیی که اعلام نشده را انتشار عمومی داده است؟ این خلاف آشکار قانون است، چرا که دادگاه مجاز به این امر نبوده و قضات محترم دادگاه خلاف نمی کنند و اگر سخنگوی محترم نظر خود را بیان کرده باشد که خلاف واقع است و موجب اعمال فشار و تحدید استقلال و تهدید قضات محسوب می شود. از سوی دیگر ماده 215 قانون آئین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور کیفری تصریح می کند که «پیش از امضاء دادنامه، تسلیم رونوشت آن ممنوع است و متخلف به سه ماه تا یک سال انفصال از خدمات دولتی محکوم خواهد شد. همین حکم در آئین دادرسی کیفری جدید در مادة 379 آمده که پیش از امضاء دادنامه، اعلام مفاد و تسلیم رونوشت یا تصویر آن ممنوع است. متخلف از این امر حسب مورد به موجب حکم دادگاه انتظامی قضات یا هیأت رسیدگی به تخلفات اداری به سه ماه تا یک سال انفصال از خدمات دولتی محکوم می شود»
6- شرایطی که در اعلام این نوع اخبار در افکار عمومی ایجاد شد آیا به عنوان تسبیب قابلیت رسیدگی و بررسی ندارد؟ آیا جناب دادستان کل سابق و سخنگوی قوه می دانند که انتساب و اعلام مکرر اتهامات به اینجانب چه شرایط بحرانی برای مادر، همسر و دخترانم ایجاد کرده است؟ آیا شرعا از آثار و عواقب مبتنی بر رفتار خلاف قانون و خلاف شرع، مبرا هستند و این عمل با فرمایشات رهبر معظم انقلاب سازگار است؟
7- دادگاه طبق اصل 165 قانون اساسی باید علنی برگزار گردد، موارد غیرعلنی در قانون اساسی تصریح شده و منحصر به دو مورد که علنی بودن، منافی عفت و یا نظم عمومی باشد گردیده است. وقتی که انتساب اتهام علنی است و از طریق رسانهها، افکار عمومی داخل و خارج تحت تاثیر آن قرار گرفته است، دلیلی بر غیرعلنی بودن این دادگاه وجود نداشت. از طرفی دادگاه تنها فرصت اینجانب برای پاسخگویی نزد افکار عمومی بود که به اتهامات وارده در طی 5 سال گذشته پاسخ دهم و مع الاسف علیرغم درخواست اینجانب دادگاه به صورت غیر علنی برگزار شد. هرچند به عقیدة اینجانب اتهام به مسؤولین مذکور در اصل 140 قانون اساسی از موارد دادرسی علنی است، چرا که قانون گزارش به مجلس را الزامی نموده و به نظر، منصرف از جهات غیر علنی نمودن دادگاه است. از این رو از جنابعالی تقاضا می نمایم دستور فرمایید، مشروح گزارش ویدئویی این دادگاه را بدون کم و کاست از رسانه ملی پخش نمایند تا مردم شریف به صورت شفاف در جریان امر قرار گیرند.
8- آنچه به عنوان اتهام به اینجانب نسبت داده شده است، صرف نظر از آنکه عاری از حقیقت است (بنا بر دفاعیات محکم و مستدل خود، همراه با اسناد و مدارک متقن که تسلیم دادگاه نمودم) هیچ ارتباطی به مسؤولیت اینجانب به عنوان معاون اول دولت دهم و معاون حقوقی رئیس جمهور در دولت نهم و حتی مسؤولیتم در سمت ریاست دیوان محاسبات کشور نداشته و موضوع مربوط به همکاری و بعضا مسؤولیت چندین سالة اینجانب در خارج از سمت های دولتی و در برگزاری انتخابات شوراها، مجلس شورای اسلامی و ریاست جمهوری طی سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی، آن هم حسب صلاحدید برخی بزرگان و مسؤولان کشور بوده که یک نمونه از اسناد مربوط صرفا جهت استحضار حضرتعالی ضمیمه و ارسال می گردد.
9- برای استحضار جنابعالی و ملت شریف ایران یادآوری می شود، فردی که بخشی از کمک مردمی جهت برگزاری انتخابات مجلس هشتم را تقبل نمود و بنده به واسطة آن متهم و محاکمه شدم، توسط تنی چند از مسؤولان وقت دستگاه قضا و برخی نمایندگان محترم مجلس به اینجانب معرفی گردید (که شواهد و مستندات آن به دادگاه ارائه شده است) و بنده نیز پس از استعلام از دستگاه های نظارتی و دریافت پاسخ مثبت، ایشان را پذیرفتم. قابل توجه آنکه کمک مورد اشاره، هیچ گونه ارتباطی با بحث اختلاس در شرکت بیمة ایران که در سال 82 و به بعد صورت پذیرفته نداشته است؛ زیرا آنچه در پروندة اتهامی در دادگاه مطرح شد، مربوط به اواخر سال 86 می باشد. مضافا آنکه مبالغ مذکور برای کمک به تبلیغات داوطلبان نمایندگی در مجلس هشتم بوده که فهرست اسامی آنها به همراه شمارة چک و مبالغ دریافتی، موجود و نسخه ای از آن به دادگاه محترم تسلیم شده است. کمک گیرندگان نیز صرفا توسط اینجانب و برخی از فعالان و مسؤولان سیاسی و شاخص کشور به شخص کمک کننده معرفی و چک مربوطه را از ایشان دریافت کرده اند و ریالی از وجه مورد بحث در امر دیگری بجز تبلیغات مجلس هشتم مصرف نشده است.
در پایان با عرض پوزش از ایجاد تصدیع خواهشمند است مقرر فرمایید با عنایت به موارد فوق نسبت به رسیدگی به تخلفات مزبور اقدام لازم به عمل آورند.
با احترام
محمدرضا رحیمی»
کد خبر: ۴۳۰۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۶/۱۷
صادق زیباکلام گفت: فتنه ۸۸ را نتوانستم بفهمم یعنی چه! یک عدهای که حدود ۳ میلیون نفر میشدند در ایران به نتیجه انتخابات اعتراض داشتند و این در اکثر کشورها میتواند رخ دهد.به گزارش آوای دنا، صادق زیبا کلام، استاد دانشگاه بعد از خروج از دادگاه انقلاب در جمع خبرنگاران با اشاره به روند رسیدگی پرونده محکومیتش گفت: هنوز دادگاه تجدید نظر انجام نشده و در مرحله پرونده خوانی است امروز قاضی پرونده را دیدم و به من گفت که بهتر است از لحاظ حقوقی وکیل داشته باشی و احتمالاً یکی از همکارانم در دانشگاه را به عنوان وکیل برمیگزینم.
وی درباره سوالی که باعث محکومیتش شده بود، اظهارداشت: من مسئله هستهای را زیر سوال نبردم و فقط سوال کردم که این حرکت از لحاظ اقتصادی چه فایدهای داشت.
زیباکلام ادامه داد: در مورد اختلاس 3 هزار میلیاردی هم پرسیدم این متهمین چه جرم یا جرمهایی انجام دادند که به دلیل آن محکوم به اعدام شدند و اینکه بیان شد اینها مفسد فیالارض هستند از لحاظ حقوقی بی معنی است. استنباطم این است که دادگاه پیش از اینکه دنبال کشف حقیقت باشد دنبال ارضا و اغناء افکار عمومی بود.
این استاد دانشگاه در مورد موضع خود نسبت به خانواده هاشمی بیان داشت: موضعم در مورد خانواده هاشمی این است که اینها به دلیل مسائل سیاسی مورد فشار قرار میگیرند و محاکمه میشوند.
وی در مورد فتنه 88 اظهارنظر کرد: فتنه 88 را نتوانستم بفهمم یعنی چه! یک عدهای که حدود 3 میلیون نفر میشدند در ایران به نتیجه انتخابات اعتراض داشتند و این در اکثر کشورها میتواند رخ دهد.
اما اگر مقصود از فتنه این است که آمریکا و انگلیس و آلمان با عده دیگری در ایران تبانی کرده بودند که نظام را برانداز کنند مطلقاً چنین چیزی نبود زیرا یک سند و حتی یک خط در این چند سال در این زمینه بیرون نیامده است.
زیباکلام تصریح کرد: یک سوال ساده دارم و آن این است که چطور میشود میلیونها انسان که آمدند برای ریاست جمهوری رأی دادند طی 72 ساعت بعد به عنوان براندازان نظام تلقی گردند. بنده چیزی به عنوان سران فتنه را هم قبول ندارم.منبع: فارس
کد خبر: ۴۲۶۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۶/۱۲
اروپا: موفقیت مدیر بر اساس پیشرفت مجموعه تحت مدیریتش سنجیده میشود ایران: موفقیت مدیر سنجیده نمیشود، خود مدیر بودن نشانه موفقیت است
کد خبر: ۴۰۷۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۵/۱۹
نماینده مردم چهار شهرستان کهگیلویه و بویراحمد در مجلس با تقدیر از دستگاه قضا برای رسیدگی به پرونده آقازادهها گفت: امیدواریم که آقای مهدی هاشمی جرمی مرتکب نشده باشد اما اگر چنین باشد باید بدون چشمپوشی از جایگاه آقازادگی به پرونده وی مانند همه شهروندان عادی رسیدگی شود.به گزارش آوای دنا ،حجتالاسلام سید علیمحمد بزرگواری صبح امروز در گفتوگو با خبرنگار فارس در یاسوج اظهار کرد: در نظام جمهوری اسلامی قوه قضاییه کار خود را مستقل از هر قوه دیگری انجام میدهد.
وی گفت: براساس استقلالی که این قوه دارد هیچ احدی حق دخالت در کار دستگاه قضایی را ندارد و برای اجرای عدالت از ملامت هیچ فرد و گروهی هراس ندارد.
نماینده مردم چهار شهرستان کهگیلویه و بویراحمد در مجلس شورای اسلامی تصریح کرد: قوه قضاییه وامدار هیچ جریان و گروهی نیست و به همین خاطر در محاکمه افراد چه ریز و درشت و چه آقازاده و غیر آقازاده بر اساس قانون و شرع عمل میکند.
بزرگواری به پرونده مهدی هاشمی و محاکمه وی در دادگاه اشاره کرد و گفت: مهدی هاشمی هم فردی عادی در این مملکت است که کار خاصی برای مردم و نظام و انقلاب نکرده که مستحق بخشش و تخفیف باشد و اگر جرمی دارد باید بدون اغماض به آن رسیدگی شود.
این نماینده مردم در مجلس شورای اسلامی با بیان اینکه کاری به جزئیات جرائم این فرد نداریم، ادامه داد: نباید جنجال برای رسیدگی به این پرونده درست شود و قوه قضاییه هم با توجه به شناختی که از مسئولان آن داریم تحت هیچ شرایطی مرعوب افراد و جریانات سیاسی نخواهند شد.
وی گفت: امیدواریم که مهدی هاشمی هم جرمی مرتکب نشده باشد اما اگر چنین باشد باید بدون چشمپوشی از جایگاه آقازادگی به پرونده وی مانند همه شهروندان عادی رسیدگی شود.
کد خبر: ۴۰۳۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۵/۱۲
مشکل دیگر آقاعلی مطهری، محرومیت از اندیشه و فکر و علم و دانش والا به ویژه علوم اسلامی است. او تا آن پایه از علوم اسلامی بیبهره است که تمسک من به آیه شریفه «ان جائکم فاسق بنباء فتبینوا» را به عنوان «تهمت فسق به یک شخص مومن»! دانسته و معرکه گرفته است!آوای دنا-روزنامه اعتماد به نقل از حجت الاسلام سیدحمید روحانی نوشت: برخی از روزنامهها در تاریخ 22 تیرماه 1393 نوشتهای از آقاعلی مطهری انتشار دادند که در آن نامبرده این حقیر را به جرم انتقادی که از او در حضور مقام معظم رهبری در تاریخ 26 خردادماه گذشته به عمل آوردم، سخت مورد تاخت و تاز قرار داده و انتقادهایم را «جملاتی که ناشی از تملق و چاپلوسی که تعفن آن بسیاری از حضار را متاذی کرد» دانسته است! لازم به یادآوری است که نامبرده در دیدار با مقام معظم رهبری در روز 26 خرداد دو موضوع را مطرح کرد: نخست اینکه موتورسواران با عدم رعایت مقررات راهنمایی و رانندگی مایه زحمت و دردسر برای مردمند و در این باره وقتی با اداره راهنمایی و رانندگی گفتوگو کردیم گفتند از دفتر رهبری سفارش شده است که موتورسواران را که از قشر مستضعفند مورد تعرض قرار ندهند که این ادعا در همان جلسه از سوی مسوول دفتر رهبری تکذیب شد. موضوع دومی که مطرح کرد پیشنهاد آزادی یا محاکمه و مجازات آقایان کروبی و موسوی (از عوامل فتنه) بود. پاسخ مقام رهبری در یادداشتی زیر عنوان «در دیدار با رهبری چه گذشت» در سایت بنیاد تاریخ پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی آمده است و به تکرار آن در این نوشته نیازی نیست، لیکن انتقادی را که در دیدار با رهبری از نامبرده کردم به گونه خلاصه بازگو میکنم تا روشن شود که چرا آقاعلی از انتقاد مشفقانه من آنگونه آشفته شده و طاقت و توان از کف داده و به ناسزاگویی و پیرایهتراشی پرداخته است. انتقادهای من از نامبرده در حضور رهبری در این سه محور بود که در پی میآید: 1. با اشاره به آیه شریفه ان جائکم فاسق بنباء فتبینوا ان تصیبوا فوما بجهاله... که اصل عقلایی تحقیق و تفحص را پیرامون خبرهایی که شنیده میشود مورد تاکید قرار میدهد، از او نقد کردم که چرا باید درباره خبری که دریافت میکند بدون پرس و جو و تحقیق باور کند و حتی به خود زحمت ندهد که دست کم با یک تلفن از دفتر رهبری بپرسد که آیا چنین سفارشی درباره موتورسواران شده است یا نه. و یادآور شدم که این روش که آنچه را میشنود بدون تحقیق باور کند و به آن ترتیب اثر دهد، برخلاف موازین شرعی و عقلی است و از عوامل فریب خوردن و آلت دست شدن است و یک انسان باخرد، فهیم و متعهد بدون تحقیق و پرس و جو خبری را نمیپذیرد و باور نمیکند. 2. در شرایطی که ایران امروز با مشکلات گوناگون اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی مواجه است و بیکاری، تورم و گرانی، مفاسد اجتماعی و اخلاقی و فرهنگی و تجاوز به ارزشهای اسلامی، ملت ما را رنج میدهد، از یک مسوول آگاه و مردمی انتظار است که در دیدار با رهبری درباره پیچیدهترین و بغرنجترین معضلات اجتماعی طرح بدهد، نظرخواهی کند و رهنمود بگیرد، آیا از نظر آقاعلی، امروز مردم ایران مشکلی بغرنجتر، کمرشکنتر، فوریتر و حیاتیتر از ناهنجاریهای موتورسواران ندارند؟! آیا تنها مشکل یا مهمترین و ضروریترین مشکل مردم ما نابسامانی موتورسواری و حصر فتنهگران است؟! 3. یک نماینده مجلس شورای اسلامی، نماینده عموم ملت ایران است، نه نماینده دسته و گروه ویژه! چگونه است که این نماینده محترم در هر محفل، مجلس و مناسبتی از فتنهگران و فتنهآفرینان یاد میکند و به اصطلاح معروف همیشه به یک سو غش میکند؟ آیا از دید او در میان مردم ایران دیگر کسی یا کسانی نیستند که استحقاق دفاع داشته باشند؟ آیا همه مردم ایران به حق و حقوقشان رسیدهاند و تنها آقایان کروبی و موسوی هستند که در برزخ بلاتکلیفی به سر میبرند؟ یکسونگری و گرایش باندی دور از شأن مسوولی است که خود را نماینده عموم ملت میداند. این خلاصه انتقادهایی است که در دیدار با رهبری در برابر اظهارات آقاعلی مطهری مطرح کردم، اکنون باید دید کدام یک از این سه محوری که به عنوان انتقاد در آن دیدار مطرح شد «جملاتی ناشی از تملق و چاپلوسی» بود! «که تعفن آن بسیاری از حضار جلسه را متاذی کرد»؟!! امیدوارم آقاعلی آن «جملاتی» را که در این سه محور آمده است و جنبه «تملق و چاپلوسی» دارد مشخص کند تا خوانندگان، او را خدای ناخواسته به عنوان یک آدم بیمسوولیت، یاوهگو، دروغ پرداز و هوچی باز نپندارند و گفتهها و نوشتههای او را بر این نسق ندانند و نخوانند. نامبرده ادعا کرده است که «بسیاری از حضار جلسه» از آن «جملاتی که ناشی از تملق و چاپلوسی» بود، متاذی شدند! لیکن به نظر میرسد منظور او از «بسیاری» جز خود او کسی نباشد... برخلاف ادعای او حاضران آن جلسه پس از پایان سخنان انتقادآمیزم و پایان دیدار، شتابان به سوی من شتافتند و صورتم را غرق بوسه کردند و تقدیر و تشکر قلبی خود را از سخنانم اظهار داشتند، فراموش نمیکنم آن مرد دردمندی را که نمیشناسم و نام او را نیز نپرسیدم، گویا از کرمانشاه بود دستانم را فشرد و در حالی که اشک در چشمانش حلقه زده بود اظهار کرد سخنان شما در پاسخ اظهارات او آبی بود که بر روی آتش درونم ریخته شد که اگر سخنان شما را در رد و نقد او نمیشنیدم عقدهای از حرفهای او در دل من ایجاد شده بود که تا کرمانشاه باید زجر میکشیدم و اشک میریختم. او از عمق قلب برای من دعا کرد. خشم و کین آقاعلی مطهری از اینجانب به جرم چند انتقاد تا آن پایه است که ناسزاها و نسبتهای ناروایی که به من داده نتوانسته است او را آرام کند و خشم او را فرو نشاند. از این رو، به تحریف و تفسیر من درآوردی دست زده تا بتواند انتقادهایی را که بر او وارد شده کمرنگ سازد و از اهمیت آن بکاهد. ... آقاعلی مطهری افزون بر خوی انتقادناپذیری که از فرهنگ شاهنشاهی به ارث برده است چند مشکل دیگر هم دارد که مایه به چالش کشیده شدن او میشود: 1- بیگانگی از مردم آقاعلی مطهری راه مردم را گم کرده و از ملت جدا شده است، با مردم پابرهنه، پاکباخته، فداکار و انقلابی سروکار ندارد، آنان را نمیشناسد، خواست و برداشت و ایده و آرمان آنان را برنمیتابد، از دردها، رنجها و گرفتاریهای مردم بیخبر است، از ناهنجاریها و گرفتاریهای گوناگون اقتصادی، معضل بیکاری، رنج تورم و گرانی و... که به علت سوء مدیریت و بیتدبیری برخی از مسوولان و دولتمردان، گریبانگیر مردم شده است آگاهی ندارد. او چه میداند جوانانی که چند برابر سواد و معلومات او دانشآموخته و تحصیل عالیه را به پایان بردهاند، امروز از نابسامانی، سرگردانی بیخانمانی و بیکاری چه میکشند و چه رنجی میبرند؟ آقاعلی مطهری شاید گمان میکند مردم ایران همان ورشکستههای سیاسیاند که دور او را گرفته و او را آلت دست کردهاند و نوشتهها و گفتههای او را برای تضعیف نظام جمهوری اسلامی و ضربه زدن به خط امام و رهبری و ارزشهای انقلاب اسلامی با آب و تاب پوشش میدهند و منتشر میکنند. آقاعلی مطهری شاید بر این باور است که مردم ایران امروز همانند خود او از زندگی نسبتا آمیخته با رفاه برخوردارند و جز حصر خانگی دو تن از عوامل فتنه غم و غصهای ندارند، قهرا در چنین اوضاع مطلوب! او در دیدار با رهبری جز مشکل ترافیک موتورسواران و حصر فتنهسواران حرفی برای گفتن ندارد و معضل دیگری نمیبیند تا با رهبر در میان بگذارد. 2- وابستگی باندی دومین مشکل آقاعلی مطهری دنبالهروی کورکورانه او از باند قدرتطلب و فزونخواهی است که در راه آز نفسانی خویش فتنه 88 را کلید زدند و در راه سازش با امریکا و پایان دادن به آرمانهای انقلاب اسلامی و همدستی با مرتجعترین و خونریزترین دولتهای منطقه مانند آل سعود که موجودیت آن برای نگهبانی از کیان صهیونیسم است سر از پا نمیشناسند، راهشان از راه امام، رهبری و ملت انقلابی ایران جداست و تئوریسینهای آنان برآنند که با قلمهای زهرآگین و ننگین خود، غیرت، عزت، شرافت و انسانیت انسانی را از ملت ایران بگیرند، استقلالخواهی را با دستاویز اینکه دوره، دوره ارتباطات است نه استقلال به زیر سئوال ببرند، نوعدوستی، همدردی با ستمدیدگان و اتحاد و انسجام اسلامی را آرمانگرایی بیهوده و پوچ بنمایانند و ملت ایران را برای تن دادن به هر ذلت، رذالت و وادادگی آماده سازند، کتابهای «بامسوولیت سردبیر» و نیز کتاب «ایران و جهانی شدن» در واقع مانیفست این باند است. آقاعلی مطهری که گویا دریافته است دیگر در میان ملت انقلابی ایران و فرزندان امام جایگاهی ندارد به دنبالهروی از این باند خطرناک پرداخته و مطالبی بر زبان و قلم میآورد که این سیاست بیوطنان واداده را استواری میبخشد و خوراک تبلیغاتی چرب و نرمی برای بوقهای تبلیغاتی دشمنان سوگندخورده اسلام و ایران تدارک میبیند. دم زدن آقاعلی مطهری از کروبی و موسوی در هر فرصت و مناسبت و بیمناسبت و پشتیبانی از شیخ حسینعلی منتظری برای این است که بتواند در دل دگراندیشان و گروهکهای ضد انقلاب و بیگانه از اسلام و ایران «به هر حیله رهی» بیابد و از پشتیبانی آنان برخوردار باشد. 3- فقر علمی و فرهنگی مشکل دیگر آقاعلی مطهری، محرومیت از اندیشه و فکر و علم و دانش والا به ویژه علوم اسلامی است. او تا آن پایه از علوم اسلامی بیبهره است که تمسک من به آیه شریفه «ان جائکم فاسق بنباء فتبینوا» را به عنوان «تهمت فسق به یک شخص مومن»! دانسته و معرکه گرفته است! چنانکه پیشتر اشاره شد این آیه شریفه یک اصل عقلایی را مورد تایید و تاکید قرار میدهد که خبرها و گزارشها به ویژه واحد خبر واحد را بدون وارسی و پرس و جو نباید باور کرد و به آن ترتیب اثر داد و جمله شرطیه در این آیه برای بیان موضوع است و دارای مفهوم نیست. آقاعلی مطهری نه تنها از علوم اسلامی بیخبر است بلکه رساله عملیه را نیز مطالعه نکرده و مسائل شرعی خویش را نیز نمیداند و هنوز نتوانسته دریابد که غیبت و تهمت در کجا معنا و مفهوم پیدا میکند و اگر احیانا به یک مقام ناشناخته و بینام و نشان نسبتی داده شد غیبت و تهمت به شمار نمیآید مانند اینکه میگوییم برخی از آقازادهها سوءاستفادهچیاند، برخی از مقامات دولت خیانتکارند. او اگر اهل فکر و اندیشه بود، اینگونه بیگدار به آب نمیزد و به مصداق «پسته بیمغز اگر لب واکند رسوا شود»، فرودستی و میانتهی بودن خود را به نمایش نمیگذاشت. این کوتهبینی و سطحینگری است که او را به موضعگیریهای شتابزده و نسنجیده وامیدارد و با وجود بلندپروازیهایی که دارد، هر روز بیش از گذشته در میان ملت ایران ضایع میشود و اعتبار خود را از دست میدهد. آقاعلی مطهری اگر به جای رو آوردن به سیاستبازیهای نفرتانگیز و کودکانه و جاهطلبیهای ناشیانه به دنبال درس و تحصیل میرفت و پایههای علمی خود را استواری میبخشید، شاید اینگونه آلت دست نابکاران نمیشد و دین و دنیای او دستخوش هوسهای آنی و آرزوهای دستنیافتنی قرار نمیگرفت. آقاعلی مطهری از روی کوته بینی و سادهاندیشی گمان کرده است که با مطرح کردن مشکل ترافیک موتورسواران و پیشنهاد آزادی یا محاکمه فتنهکاران، به اصطلاح معروف «شاهکار» کرده و «واقعیات جامعه را به اطلاع رهبر» رسانیده است! غافل از اینکه دیر زمانی است که جریانهای ضد انقلاب و فتنهجویان بیوطن و عاشقان یقه چاک امریکا مانند برخی از ملی - مذهبیها، سلطنتطلبها، تجزیهطلبان منافقان و دیگر عناصری که رو به قبلهگاه کاخ سفید به نیاز و نیایش ایستادهاند در سایتها، بولتنها، شبنامهها و روزنامههای خود جریان حصر خانگی عوامل فتنه را دستاویزی برای آسیب رساندن به نظام جمهوری اسلامی قرار داده و از آن سوءاستفاده فراوان کردهاند و مقام رهبری با این ترفندها دیرزمانی است که آشنایی دارند و نیز از ناهنجاریهای گوناگون و رنجهای مردم نیز بیش از هر مقام دیگری باخبرند و به مسوولان مربوط در مورد مشکلات مردم رهنمودهای لازم را میدهند و حتی در سخنرانیهایشان نیز میبینیم که بسیاری از مشکلات کشور، حتی کوچکترین معضل اجتماعی مانند نابسامانی ترافیک مطرح شده است که از اشراف کامل ایشان به اوضاع کشور نشان دارد. هنر عناصر کوتهفکر و سطحینگر این است مانند مگسی که روی زخم مینشیند، تنها به بازگو کردن گرفتاریها و ناهنجاریها میپردازند، در خلوت و جلوت، بیمناسبت و بامناسبت، در حضور رهبری، در جمع مردمی، گرفتاریهای اجتماعی را که برای همگان عیان است جار میزنند و برای خود بازارگرمی درست کنند اما آن سوتهدلان و خیرخواهانی که به یاد مردمند و درد مردم را به درستی درک میکنند، به جای جار و جنجال، دنبال علاج میروند، برای چارهجویی به تدبیر و تامل مینشینند، طرحهای کارشناسی میدهند و به این گونه در راه رفع مشکلات به سهم خود گامی عملی برمیدارند. خیرخواه رهبر، ملت و کشور آنهایی هستند که دنبال راه علاج هستند، نه آن بیهنرانی که تنها هنرشان جار زدن و جاروجنجال کردن است. 4- فقدان معنویت دیگر مشکل آقاعلی مطهری این است که به مرز تقوا و پرهیزکاری پایبند نیست، او در نامه خود بیپروا و بدون واهمه چند نسبت ناروا و دور از موازین اسلامی به اینجانب داده است که مسوولیت شرعی دارد. او برای اینکه بتواند انتقادهایی را که به او کردهام بیاعتبار کند و ضعف فکری و فرودستی خود را که در دیدار با رهبری به نمایش گذاشت پوشیده دارد، به تحریف و دروغ دست زده و ادعا کرده است که من گفتهام «در حضور مقام رهبری... فقط باید از وضع موجود تعریف و تمجید کرد و احیانا به تملق و چاپلوسی پرداخت»!! دروغ دیگری که در نامه خود به من نسبت داده این است که «... فکر میکنید در مواجهه با رهبر انقلاب فقط باید دل ایشان را شاد کرد و از مطرح کردن واقعیات و نقاط ضعف جامعه برای برطرف کردن آن خودداری نمایید، اصل النصیحه لائمه المسلمین راعمدا فراموش کردهاید...»! نیز آورده است «...چگونه به یک شخص مومن فرهیخته محترم تهمت فسق میزنید...»! بیتردید یک انسان متعهد و معتقد به خدا و روز جزا این گونه راحت و بیپروا به تحریف و «تفسیر به رای» سخنان دیگری نمیپردازد و نسبتهای ناروا نمیدهد، بگذریم که او اصولا معنای «النصیحه لائمهالمسلمین» را نیز درنیافته است، چنان که مسائل دینی خود را نیز فرانگرفته و سخن گفتن درباره «یک شخص» بینام و نشان که تنها در درون او شناسایی شده است را «تهمت فسق» پنداشته است! باید از او پرسید این «شخص مومن» پنهان در درون شما چقدر مومن است که به دفتر رهبری نسبت دروغ داده است و به دروغ ادعا کرده است که «از دفتر رهبری سفارش شده است که موتورسواران را که از قشر مستضعفند مورد تعرض قرار ندهند»!! و جنابعالی چقدر مومن و مومنشناسی که این شخص را با وجود دروغ آشکار و تهمتزنی به دفتر مقام رهبری مومن میدانی؟! باید از جناب آقاعلی مطهری پرسید: اکنون که به تعبیر ما طلاب «مصنف» زنده است و انتقادهای او به جنابعالی در دیدار با رهبری ضبط شده و نوار آن موجود است، شما به خود جرات میدهی که به چنین تحریفها و تفسیرهای «مالایرضی صاحبه» دست بزنی و نسبتهای ناروا بدهی، باید دید در مورد نوشتهها و گفتههای آن بزرگانی که دیده از جهان فروبستهاند و حضور ندارند چه خواهی کرد. مصیبت برای آن شهید بزرگواری است که آقاعلی مطهری متولی آثار ایشان باشد، باید گفت انالله و انا الیه راجعون. نامبرده در پایان نامه خود آورده است: «نحوه رفتار با امام و پیشوا را باید در نحوه رفتار شهید آیتالله مطهری با امام خمینی جستوجو کرد»! باید دانست آنچه از شهید مطهری در دست است و در سیره ایشان آشکار است پیروی از ولایت و تعبد نسبت به امام است آن شهید از مردان ولایتمداری بود که هیچگاه از مرز ولایت گامی بیرون نگذاشت و نسبت به امام تعبد داشت. اگر امروز نیز در قید حیات بود بیتردید یکی از پیروان راستین مقام رهبری بود و افتخار همراهی با ایشان را داشت و لقمان گونه به فرزند خویش توصیه میکرد: «واقصد فی مشیک و اغضض من صوتک ان انکرالاصوات لصوت الحمیر.»
کد خبر: ۳۹۵۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۵/۰۱
سرمربی سابق تیم ملی فوتبال ایران گفت: کارلوس کیروش تیم ایران را در گروه 4 تیمی چهارم کرد و ما این نتیجه را با عباس آقا هم میتوانستیم به دست آوریم.
به گزارش خبرگزاری فارس، از نتایج تیم ملی در جام جهانی تنها مربی که هیچ اظهار نظری در مورد عملکرد کارلوس کیروش و نتایج او در جام جهانی نداشت محمد مایلیکهن بود. سکوت سرمربی سابق تیم ملی که به صراحت کلام شهرت دارد حکایت از آرامش قبل از طوفان میداد. محمد مایلیکهن مثل همیشه تمام حرفها را شنید و در گفتوگو با فارس سکوتش را شکست و تحلیل خود را از نتایج تیم ملی در جام جهانی و همچنین عملکرد کارلوس کیروش را به شرح زیر بیان کرد.
* تیم ملی با عباس آقا هم در جام جهانی چهارم میشد
ظاهرا در این کشور به جوان ایرانی و استعدادهایش توجهی نمیشود و انگار اصلا آنها وجود ندارند. در برنامه شب گذشته قرار بود مناظره موافقها و مخالفها برگزار شود اما در نهایت آنچه که دیدیم انتقادهای فردوسیپور، جاودانی و حاجرضایی از مجید جلالی بود. آنها به شدت علیه مجید جلالی موضع گرفتند. روزنامه منتسب به دولت مربی ایرانی را تبدیل به موتور گازی کرد و مربی خارجی را بنز نامید. من به خودروی بنز اعتقاد دارم، اما میخواهم بدانم در گروهی که فقط 4 تیم وجود داشتند آیا کارلوس کیروش میخواست تیم ملی ایران را پنجم کند؟ به عقیده من این تیم اگر دست عباسآقا هم بود همان تدارکاتچی زحمتکشی که کارلوس کیروش در مورد امید نمازی اسم او را به میان آورد باز هم تیم او چهارم میشد و پنجم نمیشد.
* مربی ایرانی به جای کیروش بود، بیچارهاش میکردند
ضمن اینکه طبق آمار سایت فیفا ما در اکثر موارد تیم آخر جام جهانی برزیل شدیم و در رابطه با آمارهای فنی تیم آخر جام شدیم.اکنون این عملکرد را با عملکرد تیم ملی در جام جهانی 98 فرانسه مقایسه کنید. با این حال مربی ایرانی هیچ انتقادی از کیروش نکرد و از گل بالاتر به ایشان نگفت اما آن تیتر وقیحانه علیه مربیان ایرانی به کار برده شد و جالب است هیچ کدام از مسئولان هم صدایشان درنیامد. در حالی که اگر یک مربی ایرانی به جای کیروش بود او را بیچاره میکردند.
* کسی به تعویضهای کیروش نپرداخت
ما در مقابل آرژانتین در دقیقه 92 گل خوردیم یعنی در زمانی که کیروش تعویضهایش را انجام داده بود اما هیچ کس به این مسئله نپرداخت که گل آرژانتین بعد از تعویضهای کیروش زده شد اما اگر مربی ایرانی بود همه میگفتند تعویض او اشتباه بوده و ما گل خوردیم. همین فردوسیپور چنین حرفی را میزد. البته از دید من تعویض کیروش درست انجام شد اما اگر مربی ایرانی بود برای آنکه او را بکوبند، از تعویضهایش ایراد میگرفتند.
* زمین تمرین تیم ملی در آفریقای جنوبی بدتر از کمپ تیم ملی بود
کیروش میگوید زمین کمپ تیم ملی کیفیتش خوب نیست همین زمین که ایشان از آن ایراد میگیرند در دوره سرمربیگری من یک رویا بود. ضمن اینکه فیلم اردوی تیم ملی در آفریقای جنوبی را ملاحظه کنید. زمینی که در آنجا ملیپوشان ما تمرین کردند بسیار بدتر از زمین کمپ تیمهای ملی بود. پس چرا هیچ صحبتی در این زمینه نشد؟ پس شاید بده بستانی وجود داشته است. ما که در عهد بوق نیستیم اما کیروش خودش کرنر میزند و خودش آن را گل میکند. او بارها به بهانه اینکه از کمپ تیمهای ملی بازدید کند، به برزیل رفت آیا وظیفه ایشان بود که چنین کاری انجام دهد؟
* فدارسیون فوتبال نیازی به دبیر ندارد
مهدی محمدنبی دبیر فدراسیون فوتبال دو ماه است که به عنوان سرپرست در کنار تیم ملی است در واقع معنی این حرف این است که فدراسیون فوتبال ما دو ماه است که دبیر ندارد، آن هم دبیری که بالاترین عامل اجرایی فدراسیون است. وقتی فدراسیون دو ماه بدون دبیر روزگار میگذراند معنایش آن است که به دبیر نیاز ندارد. همه کارها را باید خود کیروش انجام میداده است.
* جدایی نمازی ربطی به تیم بانوان آمریکا نداشت
کیروش میگوید کمبود امکانات است. سؤال من این است وقتی او جزو 10 مربی گران دنیاست چگونه کمبود امکانات داریم؟ پس پول بوده که به او بدهیم و پول است که امکانات میآورد. شب گذشته کیروش گفت نمازی برای حضور در تیم ملی بانوان آمریکا از تیم ملی جدا شد در حالی که این مسئله واقعیت ندارد. جریان چیز دیگری است که اکنون نمیخواهم آن را بگویم. وقتی نمازی از تیم ملی رفت کیروش او را با عباسآقای زحمتکش تدارکات تیم ملی مقایسه کرد. این توهین به مربی ایرانی بود.
* عوامل کیروش برای ماندنش جریان سازی کردند
کیروش وقتی همراه تیم ملی به اردوهای خارجی میرفت به ایران برنمیگشت. حتی وقتی فاصله اردو با پرتغال هم زیاد بود به ایران برنمیگشت و به کشورش میرفت اما اکنون چگونه با اینکه قراردادش تمام شده و پرتغال و برزیل خیلی با هم فاصله ندارند، به ایران برگشت. مگر قراردادش تا پایان جام جهانی نبود؟ کیروش و عواملش دو سه ماه قبل از شروع جام جهانی مدام فشار میآوردند و میگفتند که همه کشورها و باشگاهها او را میخواهند از آفریقای جنوبی گرفته تا باشگاههایی مثل منچستر یونایتد و تاتنهام و اگر با او قرارداد امضا نشود وامصیبتا خواهد شد. همه عواملش میخواستند زور کنند تا کیروش بماند. آیا این جریانسازیها طبیعی است؟ روزنامه منتسب به دولت مربیان ایرانی را موتور گازی مینامد پس شاید سایر مسئولان کشور هم باید از خارج کشور بیاوریم و لابد ما آدم لایق در این مملکت نداریم.
* نمایندگان مجلس چرا مقابل توهینها واکنش نشان نمیدهند
از عملکرد نمایندگان ملت در مجلس متعجبم. آیا آنها نمایندگان مردم نیستند و فقط زمانی که میخواهند رای بگیرند نماینده مردم میشوند؟ چرا آنها مقابل این توهینها هیچ واکنشی نشان نمیدهند و نسبت به توهین مربی ایرانی سکوت کردهاند؟ آقایان بذرپاش، رسایی، مطهری و کامران چرا واکنش نشان نمیدهید؟ برای کیروش هم پول بود هم از جان آدمیزاد تا شیر مرغ در اختیارش قرار گرفت اما او تیم ایران را در گروه 4 تیمی چهارم کرد و پنجم نشدیم.
* فردوسیپور و عواملش عوامفریبی میکنند
تریبون به طور یکطرفه در اختیار فردوسیپور و عواملش است و عوامفریبی میکند. کجای دنیا بر اساس نظرسنجی مربی انتخاب میکنند؟ نظر سنجی زمانی قابل اعتماد و اتکا است که ابتدا نظرات مخالف و موافق شنیده شود و سپس به رای گیری گذاشته شود، نه اینکه از 25 روز قبل خوراک یک طرفه داده شود و بعد نظرسنجی انجام شود. در ضمن برای کار تخصصی باید به نظر متخصصان مراجعه کرد نه عوام، مثلا اگر قصد سد سازی داشته باشید باید به نظر متخصصان مراجعه کنید نه عوام، نظر متخصصان هم در خفا گرفته می شود. من 5 روز قبل پیشبینی کرده بودم که فردوسیپور چنین نظرسنجی را بگذارد و از کیروش قدیس بسازد. ظاهرا شما خبرنگاران زورتان به مربیان ایرانی میرسد. مگر علی رضوانی خبرنگار واحد مرکزی خبر نبود که در تلویزیون گفت کیروش سه ماه است که در هالیدی به سر میبرد و وقتی کیروش به ایران برگشت حاضر نشد با رضوانی صحبت کند و گفت من هالیدی بودم. اگر این کارها و این حرفها را مربی ایرانی میزد بیچارهاش میکردید. مگر کیروش در یک نشست خبری وقتی سؤالی پرسیده شد که به ذائقهاش خوش نیامد نشست را ترک نکرد؟ اگر مربی ایرانی چنین کرده بود بیچاره شده بود.
* آن مربی (قلعهنویی) را محاکمه کردند
من با آن مربی (قلعهنویی) اختلاف سلیقه دارم اما وقتی او در جام ملتها در ضربات پنالتی به کره جنوبی باخت، فردوسیپور در برنامهاش دادگاه تشکیل داد که همین آقای حاج رضایی هم حضور داشت و آن مربی را محاکمه کردند. اما شب گذشته سه ساعت وقت به کیروش داده شد و پس از آن وقتی جلالی آمد سه به یک و غیرمنصفانه با او صحبت کردند، این مناظره نبود.
* یوزپلنگ ایرانی تبدیل به موش ایرانی شد
قرار بود ما در جام جهانی یوزپلنگهای ایرانی باشیم اما تبدیل به موش ایرانی شدیم. در باری با آرژانتین 10 دقیقه بازیکنان ما خودشان بودند، دیدید که چه کردند، آنقدر در ذهن بازیکنان ما کرده بودند که 5 گل از آرژانتین میخورید که خودشان نبودند، من بازیکنان ایرانی را میشناسم و استعدادهایشان را میدانم. هر ایرادی که از من بگیرند نمیتوانند تاریخ را عوض کنند. مایلیکهن هزار عیب دارد ولی سایت AFC در زمان سرمربیگری من نوشت که در فوتبال آسیا رنسانس به وجود آمد که علت آن شایستگی جوانان ایرانی بود. ما 10، 15 بازیکن را به باشگاههای خارجی صادر کردیم، مهدویکیا، یزدانی، میناوند، دینمحمدی، علی دایی، کریم باقری، نیما نکیسا، علی موسوی، رضا شاهرودی، خداداد عزیزی و سهراب بختیاری زاده، اینهایی که در ذهنم است. اما چه شد که در جام جهانی وقتی یک بازیکن در شرایط مناسب نیست دوباره در دیدار بعدی هم در ترکیب اصلی قرار میگیرد.
* نکونام عامل انسجام تیمی بود
جواد نکونام اگر در زمین راه هم میرفت که این کار را نمیکرد اشکالی نداشت، زیرا او عامل مهمی برای انسجام تیمی بود، او کاپیتان تیم بود و فوقالعاده وظایفش را خوب انجام میداد. چرا مدام جوانان ایرانی را میکوبید؟ تیم ملی ایران در جام جهانی باید پوست میانداخت، بعد کیروش میگوید مهدی شریفی جوان آیندهداری است و آینده روشنی دارد، مگر من مهدویکیا، میناوند، علی موسوی و یزدانی 18 ساله را استفاده نکردم؟ و در فوتبالمان تحول به وجود نیاوردم؟
* گروه ما در جام جهانی 98 سختتر بود
کیروش میگوید دنیا ما را شناخته، ببخشید؟! مگر ما در جام جهانی 98 نتایج بهتری نگرفته بودیم؟ مگر گروه ما در جامهای جهانی 98 فرانسه و 78 آرژانتین و 2006 آلمان سخت تر از گروه ایران در جام جهانی 2014 نبود؟ در جام جهانی 78 ما با هلندی بازی کردیم که نایب قهرمان شد، اسکاتلند و پرو هم بودند، تازه حق هلند خورده شد که به نایب قهرمانی رسید. اما ما در جام جهانی برزیل با بوسنیای بازی کردیم که برای اولین بار بود به جام جهانی میآمد. جالب است میگویند چون این تیم شانسی برای صعود نداشت بهتر بازی کرد، در حالی که وقتی تیمی برد و باخت برایش فرقی نمیکند، راحت تر میتواند بازی کند، اما وایویلا از این زبان که آدمها چطور آن را میچرخانند.
* انتخاب سرمربی تیم ملی انتخابات ریاستجمهوری نیست
مگر انتخاب سرمربی تیم ملی انتخابات ریاستجمهوری است که همه افراد باید در آن نقش داشته باشند؟ زاکرونی چهار سال در ژاپن حضور داشت و او را یکی از موفقترین مربیان ژاپن مینامند اما بعد از جام جهانی برکنارش کردند، التماس هم نمیکند که بماند، بعد میگویند ژاپن 15 لژیونر و کره 20 لژیونر دارد، اما نتایج ما بدتر از آنها بوده است، ما باید استعداد و جوان ایرانی را باور کنیم، ما میتوانیم سه چهار تیم ملی در سطح خوب داشته باشیم. در خط هافبک ما کسی نبود که پاسهای توی در بدهد، اما از بختیار رحمانی و قاسم حدادیفر استفاده نمیشود.
* مربی ایرانی بود اعدامش میکردیم
علیرضا جهانبخش 10 دقیقه مقابل آرژانتین خوب بازی میکند اما در بازی بعد از او استفاده نمیشود. محمدرضا خلعتبری را خط میزند و میگوید چون در طول فصل زیاد بازی نکرد خط خورد، اما در مورد قوچاننژاد و اینکه او هم زیاد بازی نکرده بهانههایی میآورد که جالب است. خود من در مورد قضیه مهدی رحمتی از کیروش حمایت کردم و به نوعی او را تأیید کردم، اما مربیان معلم هستند و وقتی کار به آنجا میرسد که شاگرد میگوید اشتباه کردم و عذرخواهی میکند، چرا رحمتی دعوت نمیشود؟ مگر معلم وظیفهاش چیست؟ چرا هادی عقیلی که میتوانست به ما کمک کند دعوت نمیشود؟ چرا او را با تیم ملی به جام جهانی نبردند تا موش ایرانی نشویم. طبیعی است وقتی چینش تیم ملی 10، صفر است نمیتوانید به دروازه حریف برسید. علیرضا حقیقی هر چه توپ گرفت بلند فرستاد، در حالی که باید یکبار توپ را به دفاع راست بدهد، یک بار به دفاع چپ، اما هیچکدام از اینها نبود و فقط بلند توپها را میفرستادیم. اگر هر مربی ایرانی دیگر بود اعدامش میکردیم، بعد هم میگوییم ما عالی بودیم، مگر در گروه چهار تیمه باید پنجم میشدیم؟
* فیفا فکس زده که ایران به جام جهانی برگردد
فضا به گونهای است که انگار این آقا فتحالفتوح کرده است و شاید هم تیم ایران اشتباهی به تهران برگشته و فیفا فکس زده است که دوباره به برزیل برویم و مسابقات را ادامه بدهیم و عجب است که در این دوره ضعیفتر از سه دوره قبل جام جهانی نتیجه گرفته بودیم که این هم قابل پیشبینی بود. اما فردوسیپور دادار و دودور راه انداخته و این آقا را ستایش میکند. من به عادل فردوسیپور خیلی اعتقاد داشتم، اما اکنون نمیدانم چه بگویم. از فردا همه علیه من میشوند، اشکالی ندارد، وظیفهام است که از جوان و استعداد ایرانی دفاع کنم، من آنها را میشناسم، جوانان ایرانی طلا هستند. مگر خبرنگاران ایرانی با حداقل امکانات، بهترین کارها را نمیکنند؟ اگر خبرنگاران ایرانی هم امکانات خارجیها را داشتند بهتر کار میکردند. مسئولان ما فقط حرف از جوان ایرانی میزنند.
* کیروش بنز نیست
من گفتم به بنز اعتقاد دارم و آدم باید هر جا که دانش است آن را فرا بگیرد. من در 30، 40 کلاس مربیگری بوده ام که مدرس برخی از آن کلاس ها آلمانی بودند، آنها کشوری هستند که بعد از جنگ جهانی دوم و بعد از ویرانی کامل دوباره کشورشان را ساختند و با وطندوستی و تلاشی که داشتند و فعل خواستن، کشور خود را ساختند و اکنون ببینید کجای دنیا قرار دارند، اما این آقا بنز نبود. یک ضربالمثل داریم که میگویند فلان چیز را رنگ میکنند تا جای فلان چیز بفروشند. این آقا بیشترین پول را گرفته است، اما چند بازی در لیگ ما را دیده است؟ فقط به استانهایی مثل اصفهان رفته تا آثار تاریخی ببیند و یا در شهرهایی مثل انزلی که آب و هوای خوب و ساحل دارد حاضر شده است. شهرهایی که باید میرفت را نرفته است و خوابش را هم به ورزشگاههای ما آورده است و بعد هم میگویند ال و بل است و مدام هم عواملش فشار میآورند که قراردادش با پول بیشتر تمدید شود، مگر او را همه جا نمیخواستند؟
* کشور ما غیرممکنها را ممکن میکند
کیروش ابتدا عباس ترابیان سرپرست تیم ملی را کنار گذاشت و پس از آن والیزاده مدیر رسانهای تیم ملی را برکنار کرد، نمازی رفت، سیموئز رفت، میکو مربی بدنساز هم از تیم ملی جدا شد و بعد هم در مورد پیراهنهای تیم ملی دیدید که چه اتفاقی افتاد و مشخص شد که به خاطر یک مشت دلار بوده است، خدا را شکر که تاریخ را نمیتوان تغییر داد، همه دیدند که در جام جهانی 98 و جام ملتها تیم ملی ایران چه کارهایی کرد و از همه مهمتر اینکه عناوینی مثل بهترین بازیکن آسیا، آقای گل مسابقات و کاپ اخلاق را هم گرفتیم. تیم ملی فوتسال را هم به مقام چهارم جهان رساندند که اگر باشگاه ها همکاری میکردند و ما درخشان و انصاریفر را هم در آن مسابقات داشتیم حداقل نایب قهرمان میشدیم اما دستم خالی بود به همین خاطر صادق ورمرزیار بدون یک ثانیه استراحت و تعویض در تمام مسابقات بازی کرد. من مهم نیستم، مهم ایران است و ایرانیها، من نژادپرست نیستم، اما میگویم باید تواناییهای ایرانی و ایرانیها را باور داشته باشیم، بارها گفتهام ما از کشوری هستیم که غیرممکن ها را ممکن میکند.
* جوان ایرانی را تحقیر نکنید
تیم ملی والیبال ایران اکنون به جمع شش تیم برتر جهان راه پیدا کرده است و این شایستگی جوانان ایرانی را نشان میدهد، البته این را هم بدانید که در والیبال همواره تیم قویتر پیروز میشود اما در فوتبال تیمهایی که ضعیفتر هم هستند شانسی برای پیروزی دارند، در همین پرتغال، یونان در جام ملت های اروپا قهرمان شد. ما استعدادهای بینظیری داریم زیرا استعداد از بین خیل علاقمندان پیدا میشود و در ایران علاقمند به فوتبال زیاد است، همانطور که در کشتی مازندران از خیل علاقمندان استعداد به کشتی کشف میشود. خواهش میکنم ایرانی و جوانان ایرانی را تحقیر نکنید، این مسائل خون من را به جوش میآورد.
* فردوسیپور محو تماشای کیروش شد
کاش دلایل منطقی میگفتند، اما یک بار میگویند میزان دوندگی ملیپوشان ما زیاد شده است، اما در بازی سوم و مقابل بوسنی از لحاظ بدنی کم آوردیم، در فوتبال فقط معیار دوندگی نیست که اگر این طور بود از دومیدانیکاران عزیز استفاده میکردیم. همانطور که سوئیس هم مقابل آرژانتین بیشتر دوید. سوئیس یک تیم معمولی بود پس بهتر است در فضایی کاملاً غیراحساسی مسائل بررسی شود مگر قرار است در گروه چهار تیمی پنجم شویم؟ عباس آقای زحمتکش هم بود همین تیم ملی را چهارم میکرد، شما هم بودید تیم ملی در جام جهانی چهارم میشد و در گروه چهار تیمی پنجم نمیشدید، اما مربیان ایرانی مظلوم واقع شدند، من بارها در مورد علیرضا جهانبخش و استعدادش صحبت کردم، ما در لیگمان طلا داریم. کیروش میگوید امید ابراهیمی را به خاطر سپاهان خط زده است، اما مگر رحمان احمدی و احسان حاج صفی عضو تیم سپاهان نبودند و جالب است وقتی این حرفها را کیروش میزد فردوسیپور محو تماشای جمالش بود، اما اگر مربی ایرانی بود فردوسیپور چه چیزهایی که نمیگفت. من عادل را دوست دارم زیرا او هم ایرانی است.
* نمیگویم پول کیروش در جاهای دیگر جامعه هزینه میشد
من نمیگویم اگر به کیروش این همه پول نمیدادیم این پول در سایر امور جامعه استفاده میشد، اما میخواهم برایتان مسألهای را بگویم، یکی از اقوام من به سرطان مبتلا شده و من نسخه او را به داروخانه بردم، داروخانه گفت باید بیمه آن را تأیید کند و مسافت زیادی را تا بیمه طی کردم، آنجا سه هزار نفر شماره داده بودند. من خجالت میکشم که بخواهم از اسمم استفاده کنم، اما مردم گفتند شما چرا توی صف ایستاده اید و من را حلوا حلوا کردند و به داخل بردند، در حالی که من کسی نیستم و اگر کاری هم کردم صد برابر مزدش را گرفته ام با این حال مردم به من لطف دارند، به ارواح خاک مادرم و به بچه هایم قسم میخورم که در آنجا خیلیها به من لطف داشتند، البته بگویم هاشمی وزیر محترم بهداشت زحمات زیادی کشیده است، اما آنجا هم ازدحام زیاد جمعیت هم مردم و هم کارمندان زحمتکش را کلافه کرده بود. پس چطور میگویند پول نیست. کیروش یکی از 10 مربی گران دنیاست.
* من آدم مستقلی هستم
همانطور که در بین ما مربیان ممکن است آدم ناصالح وجود داشته باشد در بین شما خبرنگاران هم ممکن است افرادی وجود داشته باشد اما من این را میخواهم بگویم چرا جوان ایرانی را ذبح میکنیم و جوان ایرانی را از بین میبریم. همه ما پیشینه داریم من یک آدم مستقلی هستم نه طرفدار احمدینژاد هستم نه رفسنجانی و روحانی و خاتمی. اما دست هر کدام از اینها که برای این کشور و جوانان آن زحمت میکشند میبوسم. من از احمدینژاد حمایت کردم و به او اعتقاد داشته و دارم. خیلی جاها و در مقاطعی هم از او انتقاد کردم. از رئیس سازمان تربیت بدنی که معاون احمدینژاد بود تندترین انتقادها را کردم اگر میخواستم استفاده کنم بیشترین استفاده را در زمان ریاست جمهوری احمدینژاد میکردم. من هم بلدم چه کنم و در این کشور زندگ میکنم. بحث واردات خودرو، گرفتن وامهای کلان و زمین در فلان جا را بلدم اما یک ریال سوءاستفاده نکردم اگر چنین کردم مرا در میدان شهر دار بزنند. برای من مهم کشور ایران است. کشور ما بهشت است. ثروت فراوان داریم که ثروتش را به یغما میبرند. من همیشه مستقل بودم. اما از نمایندگان مجلس میخواهم مسائل را بررسی کنند. 4-5 نفر آنه بنشینند و مسائل را به دقت رصد کنند. فوتبال قدرت زیادی دارد و اکنون جام جهانی تمام دنیا را تحت تاثیر قرار داده. نمیگویم دولت ورود کند بلکه بررسی کنند ببینند پولهایی که داده شده در چه محلهایی هزینه شده است و اینکه تیم ایران که یوزپلنگان ایرانی بودند در جام جهانی تبدیل به موش ایرانی شدند.
*تشکر از ضرغامی و فردوسی پور
باید از صدا و سیما و شخص ضرغامی و همچنین فردوسیپور، رضا جاودانی و همه عوامل برنامهای که جام جهانی را پخش میکنند، تشکر کنم. زیرا زحمات زیادی میکشند و در هیچ جای دنیا مسابقات جام جهانی به این خوبی پوشش داده نمیشود و وظیفه دارم به عنوان یک ایرانی از آنها تشکر کنم، اما ما در برزیل به جای پوزپلنگ موش ایرانی شدیم ولی فردوسی پور گفت که باید به احترام این تیم کلاه از سر برداریم در حالی که سه گل از بوسنی خورده بودیم.
در جام جهانی 2006 در بازی آخر که مقابل آنگولا یک بر یک مساوی کردیم و مقابل پرتغال و مکزیک با همه ستاره های آنها بازی کردیم، همین مجری گفت: خداحافظ اقای برانکو. و به شدت از تیم ملی انتقاد کرد اما در جام جهانی برزیل به شدت جوسازی مثبت انجام داد.
کد خبر: ۳۷۹۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۴/۱۳
هزاران نفر از شهروندان کابل روز شنبه به طرفداری از تیم اصلاحات و همگرایی به رهبری عبدالله عبدالله نامزد دور دوم انتخابات ریاست جمهوری افغانستان در کابل تظاهرات کردند.
آوای دنا: این افراد شنبه در مناطق مختلف شهر کابل پايتخت افغانستان از جمله پل چرخی، غرب کابل، خیرخانه و برخی دیگر از مناطق این شهر با سردادن شعارهایی برضد رییس دبیرخانه کمیسیون انتخابات به خیابان ها ریختند.
تظاهرکنندگان خواهان محاکمه و بازداشت ضیاءالحق امرخیل رییس دبیرخانه کمیسیون انتخابات و محاکمه آنانی شدند که به گفته معترضان در تقلب گسترده در انتخابات دست داشته اند.
تظاهرکنندگان با سردادن شعارهای ˈامرخیل خیانت می کند، کرزی حمایت می کندˈ ، ˈدزدان رای ما باید دستگیر و محاکمه شوندˈ ، ˈ تا آخرین قطره خون خود، از رای خود حفاظت می کنیمˈ ، ˈرای ما خون ماستˈ خواهان برکناری فوری امرخیل شدند.
تظاهرکنندگان این اقدام را گام نخست برای برآورده شدن خواسته هایشان دانسته و تهدید کردند که درصورت عدم توجه به خواسته های آنان ؛ اعتراض های مدنی به زودی سراسر کشور را فراخواهد گرفت.
تیم انتخاباتی اصلاحات و همگرایی به رهبری ˈعبدالله عبداللهˈ طی چندین کنفرانس مطبوعاتی در روزهای گذشته، نگرانی خود را از تقلب و تخلف گسترده در دور دوم انتخابات ریاست جمهوری 24 خرداد ماه اعلام کرده و خواهان به تعلیق درآمدن وظیفه ˈامرخیلˈ شدند که گفته می شود در تقلب دست داشته اند.
تظاهرکنندگان با صدور قطعنامه، خیمه های اعتراضی خود را در منطقه دهمزنگ شهر کابل برپا کردند و دست به تحصن زدند.
در این قطعنامه آمده است: در 10 استان کشور، تقلبات گسترده با تبانی کمیسیون انتخابات و همکاری امرخیل صورت گرفته، امرخیل بایستی فورا از وظیفه اش برکنار شود.
در قطعنامه آمار مشارکت مردم در انتخابات دور دوم مبالغه آمیز و دور از واقعیت خوانده شده و تظاهرکنندگان خواهان ارائه آمار واقعی از مشارکت مردم در دور دوم انتخابات شده اند.
در قطعنامه آمده است که در برخی استان های افغانستان، صندوق ها به طور مهندسی شده پر شده و باید آرای واقعی مردم از آرای غیرواقعی جدا گردد.
آنها اخیرا اعلام کردند که کمیسیون انتخابات تا زمان برآورده شدن خواسته های مردم افغانستان، باید روند شمارش آرا متوقف کند و درغیر این صورت نتیجه ی اعلام شده از سوی کمیسیون را نمی پذیرند.
این درحالی است که حامد کرزی رییس جمهوری افغانستان از مداخله سازمان ملل متحد به خواست عبدالله عبدالله استقبال کرده و آن را گام مثبت برای پایان دادن به تظاهرات دانسته است.
ازسوی دیگر ؛ کرزی به نامزدهای دور دوم انتخابات ریاست جمهوری افغانستان پیشنهاد کرده است که از طریق معاونان ریاست جمهوری مشکلات خود را حل وفصل کنند.
انتخابات دور دوم ریاست جمهوری افغانستان پس از آن به جنجال کشیده شد که عبدالله عبدالله کمیسیون انتخابات و بطور مستقیم ˈضیاءالحق امرخیلˈ رییس دبیرخانه این کمیسیون را متهم به تقلب به نفع نامزد رقیبش کرد.(ایرنا)
کد خبر: ۳۶۹۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۳/۳۱
مهآفرید امیرخسروی اهل رودبار گیلان که با نام امیرمنصور آریا نیز از وی نام برده شده، در شهریور ۱۳۹۰ به اختلاس متهم شد و در سحرگاه روز شنبه، سوم خردادماه ۱۳۹۳ در محل زندان اوین اجرا شد.
میزان اختلاس وی را ۲۸۰۰ یا ۳۰۰۰ میلیارد تومان اعلام کرده بودند که در آن زمان برخی مدعی بودند بزرگ ترین اختلاس تاریخ ایران بودهاست. هر چند در آن زمان به ماجرای تخلف چند میلیون دلاری کرسنت اشاره ای نشده بود که بیشتر از این رقم است.
نماینده دادستان و ناظر شناسایی شرکت های صوری و کاغذی تاسیس شده توسط گروه آریا، در جریان جلسات دادگاه اختلاس بزرگ، گفته بود که او با معدل ۱۰.۴۲ از دبیرستان فارغ التحصیل شده است. به گفته نماینده دادستان مه آفرید امیر خسروی در رشته مهندسی عمران دانشگاه آزاد واحد زنجان پذیرفته میشود و پس از گذراندن ۶ ترم با معدل ۶.۲۳ اخراج می شود. با این حال مه آفرید امیرخسروی در جریان دفاعیات خود در جواب نماینده دادستان پاسخ داده بود: «آقای نماینده دادستان حرفهایی از معدل ۱۰ دیپلم من به میان آورد در حالی که اگر فرض کنیم من از نظر ذهنی کند ذهن باشم حاضرم با بزرگترین دکترای اقتصاد ایران بحثو چالش کنم. حاضرم در یک اتاق دربسته تحت الحفظ باشم و پس از تنها ۴ سال ۴ شرکت خریداری شده را به سوددهی برسانم بدون آنکه یک رالح به من پول بدهید.»
فعالیتهای اقتصادیبه گزارش پایگاه خبری «پارس»، برای شروع فعالیت اقتصادی، مه آفرید بنابر پیشنهاد برادرش مهرگان اقدام به ساخت جعبه میوه میکند و مدتی به امر خرید و فروش دام مشغول بوده و کارهای خود را با خودروی پیکان مهرگان انجام میداده است. مه آفرید در سال ۱۳۸۰ پس از آشنایی با یکی از مقامات رودبار و یکی دیگر از مقام های مسئول در بانک و در اختیار گرفتن رانت، مقدمات راهاندازی داماش را به دست میآورد. مه آفرید با پیشنهاد فردی به نام(ژ) شرکت خدمات کشاورزی میثاق گیلان را خریداری میکند.
بعد از افشا شدن ماجرای فساد بانکی، منابع مختلفی میزان ثروت مدیرعامل شرکت توسعه سرمایهگذاری امیرمنصور آریا(مه آفرید امیر خسروی) را ۴۷۰۰ میلیارد تومان اعلام کردند.
مجله معتبر «فوربس» به صورت دوره ای فهرست ثروتمندان جهان را منتشر می کند. طبق این فهرست، امیر خسروی با سه میلیارد و ۸ میلیون دلار در رده ۲۹۰ ثروتمندان جهان جای می گیرد.
در سالهای ۱۳۸۴ و ۱۳۸۵ مه آفرید امیرخسروی با اداره کردن گاوداری فعالیت اقتصادی خود را بیشتر کرد. وی که تا سال ۱۳۷۲ نیز در خدمت سربازی بوده، این واحد دامداری را با استفاده از طرحهای زودبازده بنیانگذاری کرده بود. ادامه فعالیتهای وی با سواستفاده از این وامها همراه بود و باعثشد که به فساد مالی روی آورد.(۴) همچنین سرمایه آغازین «شرکت توسعه سرمایهگذاری امیرمنصور آریا» در ۲۸ خردادماه ۱۳۸۵ برابر با ۵۰ میلیون تومان بوده که بر اساس صورت جلسه هیئت مدیره همین شرکت در تاریخ ۳۰/۱۱ / ۱۳۸۷ به ۲۰ میلیارد تومان افزایش پیدا کردهاست.
شرکت توسعه سرمایهگذاری امیرمنصور آریا در سال ۸۹ در جهت خصوصی سازی در اقداماتی مشکوک توانست ۹۴٫۹۶ درصد از سهام ماشین سازی لرستان، ۹۵٫۲ درصد از سهام گروه صنعتی فولاد ایران، ۹۵ درصد از سهام مهندسی خط و ابنیه فنی راه آهن(تراورس) و ۳۹٫۵ درصد از سهام فولاد اکسین خوزستان را خریداری نماید.
برخی از شرکتهای زیرمجموعهای «توسعه سرمایهگذاری امیرمنصور آریا» چنین است:توسعه سرمایهگذاری امیرمنصور آریاشرکت پخش امیرمنصور ایرانیانگروه صنعتی شیشه مارلیک گیلانگروه ملی صنعتی فولاد ایرانصنعت آب معدنی داماش گیلانگروه صنعتی نمونه منصور گیلانشرکت مشاوره و مدیریت تدبیر منصورسامانههای برنامه ریزی منابع کرانهباشگاه ورزشی داماش ایرانیانبانک آریاشفاف شیمی پلاستصنایع غذایی دریاچه گهر لرستانآهن و فولاد لوشانشرکت پی سنگ گسترشرکت گردشگری و جهانگردی ستاره درخشان درفکسبک سازان لوشانماشین سازی لرستانمعدن شکافان تهرانداماش ترابر ایرانیانخدمات کشاورزی میثاق گیلانصنایع غذایی ترچین طبخ ایرانیاننوآوران صنعت الکترونیکتجارت گستران منصورشرکت آریا سنگ زرین ایرانیانسیمان فاراب شمالمهندسین مشاور مدیریت پردازش زمانشرکت خدمات خط و ابنیه فنیشرکت نوآوران صنعت الکترونیک قمشرکت تراورسمروارید درخشان آریاشرکت گسترش منیزیم آریاشرکت فولاد اکسین خوزستانشرکت حمل و نقل جادهای داخلی کالای ایمن ترابر آریابیمه طرح ایرانیانستارگان امیرمنصورگروه امیرمنصور آریا
برادران امیرخسروی با نامهای مه آفرید، مهرگان، مسعود و مردآویج نفرات اصلی تشکیل دهنده این گروه بودند
همچنین همسران چهار برادر فوق به ترتیب با نامهای سارا خسروی، طوبی عبدالله زاده سیاهکلی، فرشیده تحویلدار اکبری و ثریا افسردیر در فعالیتهای اقتصادی و به ویژه مالکیت سهام شرکتها شرکت داشتهاند و از این رو داراییهای این افراد از سوی قوه قضاییه کشور ضبط و توقیف شده است. مهرگان امیرخسروی و همسرش طوبی عبدالله زاده سیاهکلی از تابستان گذشته در شهر مونترال کانادا به سر میبرند و امید به اقامت دایم در این کشور را داشتند که اداره مهاجرت کانادا درخواست اقامت این زوج را تاکنون نپذیرفته است و هنوز از محل آنها اطلاعاتی منتشر نشده است.
وی در اواخر سال ۱۳۸۹ موافقت بانک مرکزی برای تاسیس بانکی با نام «بانک آریا» را جلب و در اسفند همان سال اقدام به پذیره نویسی و سپس انتشار آگهی استخدام کارمند کرد. اما در مرداد سال ۱۳۹۰ بانک مرکزی مجوز فعالیت بانک را باطل کرد.
همچنین ۲۳۰ هکتار زمین در کیش و صدها هکتار زمین در کاشانک تهران با قیمت ۱۶ رالا برای هر متر مربع در اختیار وی قرار گرفته است.
پرونده اختلاس سه هزار میلیاردیبه گزارش پایگاه خبری «پارس»، در شهریورماه سال ۱۳۹۰ اخباری مبنی بر کشف یک فساد مالی گسترده در چندین بانک دولتی و خصوصی در رسانهها منتشر شد. چند روز بعد از آن بود که محمودرضا خاوری مدیرعامل وقت بانک ملی ایران که در مظان اتهام قرار گرفته بود از کشور گریخت و محمد جهرمی مدیرعامل وقت بانک صادرات نیز از سمت خود کنارهگیری کرد. پیش از این دو رویداد اعلام شد که شخصی به نام مهآفرید امیرخسروی به عنوان متهم ردیف اول این پرونده در بازداشت مقامهای قضایی است.
برخی منابع خبری در آن زمان وی را «یک ایرانی ساکن آلمان» معرفی کردند که «با دریافت چراغ سبز برای فعالیت اقتصادی» به ایران بازگشته و با تاسیس «شرکت توسعه سرمایهگذاری امیرمنصور آریا» در زمینههای متنوعی از خرید، تاسیس، مشارکت، توسعه، فروش، واگذاری و اجاره کارخانهها و واحدها و شرکتهای فعال در بخشهای تولیدی و خدماتی درون و بیرون کشور گرفته تا ارائه خدمات اقتصادی، فنی، مالی و اعتباری به فعالیت مشغول بوده است.
ظاهراً دسترسی به اسناد اعتباری بانک صادرات و تنزیل آنها نزد دیگر بانکها از عمدهترین روشهای شرکت خسروی برای کسب منابع مالی غیرقانونی بوده است. در واقع هلدینگ آریا السیهای حاصل از معاملات صوری را که از بانک صادرات شعبه فولاد اهواز دریافت کرده بود با قیمت پایینتر به بانکهای دیگر میفروخته بدون آنکه سپرده یا وثیقهای برای بازگرداندن پولها نزد بانک گذاشته باشد.
به ادعای برخی خبرگزاریها مهآفرید خسروی که به عنوان کارآفرین نمونه از طرف دولت مورد تجلیل قرار گرفته بود با حمایت بعضی مقامهای اجرایی وقت، قانون را دور زده و ثروت کلانی به دست آورده بود. در دوازدهمین جلسه دادگاه رسیدگی به این پرونده آقای خسروی تلویحاً به این موضوع اشاره کرد و گفت: «اگر مسوولانی که از من درخواست کمک کرده بودند خود را معرفی نکنند در جلسه بعد دادگاه نام این افراد و حتی مسببان فرار خاوری را فاش میکنم.»
متهم ردیف دوم این پرونده هم در آخرین جلسه دادگاه خواستار پاسخگویی مسوولان اقتصادی وقت شده و گفته بود: «وزیر اقتصاد اشتباه کرد بعد معذرتخواهی کرد، مدیر بانک صادرات با اتهاماتش هنوز آزاد است و سوال اینجاست من که اصلاً کارهای نبودم چرا باید زندانی باشم. فرق من با آنها چیست؟» این ادعاها البته از طرف عناصر دولتی قویاً و به کرات تکذیب شد. حتی برخی عناصر دولتی همچون سید حمید پورمحمدی از اعضای ستاد مهدی کروبی و قائم مقام بانک مرکزی دستگیر شدند. وی از زمان وزارت صفدر حسینی و دانش جعفری معاونت وزارت اقتصاد را برعهده داشت.
در همین رابطه نامههایی به امضای اسفندیار رحیم مشایی رئیس دفتر سابق رئیسجمهور منتشر شد که در آن از وزرای وقت امور اقتصاد و دارایی و راه و ترابری خواسته شده بود جهت واگذاری شرکتهای دولتی تحت مدیریت خود به گروه تجاری امیرمنصور آریا نهایت همکاری را مبذول دارند. پس از انتشار این اسناد پرویز فتاح وزیر نیروی دولت نهم و رئیس بنیاد تعاون سپاه به خبرنگاران گفت: «نمیدانم چرا دولتمردان سختشان است که از مردم عذرخواهی داشته باشند و اظهار ندامت کنند.» این در حالی است که چهار نفر از متهمان این پرونده از جمله مهآفرید امیرخسروی به اتهام اخلال در نظام اقتصادی کشور و ارتشا و فساد مالی به اعدام محکوم شدند و مسوولان دستگاه قضایی وعده دادند که رئیس فراری بانک ملی را نیز غیاباً محاکمه و استرداد او را از مجاری ذیربط پیگیری کنند.
فعالترین برخوردها:به گزارش پایگاه خبری «پارس»، ارزیابی نهادهای نظارتی نشان می دهد دادستانی کل کشور و کمیته مبارزه با مفاسد اقتصادی کمیسیون اصل ۹۰ در مجلس هشتم، بهترین عملکرد را در روشن شدن ابعاد پرونده اختلاس سه هزار میلیاردی داشته اند.
دستگیری:مهآفرید امیرخسروی که متهم ردیف اول فساد بانکی سه هزار میلیارد تومانی است در ۲۷ شهریور ۹۰ دستگیر شدهاست. لیکن اتهامات دیگری متوجه وی بود از جمله اینکه وی از تسهیلات ۴۰۰ میلیارد تومانی از بانک ملی است که ارائه این تسهیلات بدون وجود هیچ سند و وثیقه گذاری انجام گرفتهاست. این مبلغ جدای از اختلاس به واسطه گشایش ال سی، بوده است.
خط پایاندر بامداد سوم خرداد ۱۳۹۳ حکم اعدام مه آفرید خسروی اجرا شد. بر این اساس دادسرای عمومی و انقلاب تهران اعلام کرد، حکم محکومیت به اعدام محکوم علیه زندانی مه آفرید امیرخسروی فرزند منصور، سحرگاه روز شنبه، سوم خردادماه ۱۳۹۳ در محل زندان اوین اجرا شد. امیرخسروی در دوازدهمین جلسه دادگاه گفته بود: فرض کنید که من را اعدام کردید. آیا مملکت اصلاح میشود؟ کسانی که پشت صحنه پنهان شده اند چه میشوند؟ این آقایان که در این پرونده همکاری داشته اند؟
۱ -خبرگزاری مهر، " میزان اموال اختلاسگران اعلام شد؛ ۴۷۰۰ میلیارد تومان "، تاریخ ۱۳۹۰/۰۶ / ۲۸َ۲ -مجرم اصلی این پدیده مشئوم ۴۷۰۰ میلیارد تومان دارایی دارد. چرا باید این دارایی، ملک وی تلقی شود؟(۳) -پایگاه اینترنتی مجله فوربس۴ - http: / / www. farsnews. com / printable. php? nn = ۱۳۹۰۰۶۲۷۰۰۱۳۰۰(۵) - روزنامه تهران امروز. ۹ شهریور ۱۳۹۰ ص ۹(۶) -(۷) - http: / / old. mehrnews. com / fa / NewsDetail. aspx? NewsId = ۱۴۰۷۴۱۴(۸) - http: / / hamshahrionline. ir / details / ۱۴۶۰۹۳(۹) - خبرگزاری فارس. ۵ مهر ۱۳۹۰
کد خبر: ۳۴۶۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۳/۰۳
دختر رئیس جمهور برکنار شده مصر مدعی شد، فردی که درون قفس در دادگاه محاکمه می شود محمد مرسی نیست و بدل اوست!
به گزارش العالم، شیما مرسی در صفحه شخصی خود در پایگاه اجتماعی فیسبوک، دو تصویر مختلف از پدرش منتشر کرد که یکی هنگام حضور مرسی در قفس و در دادگاه تهیه شده و دیگری یک عکس قدیمی از محمد مرسی است.او مدعی شده که «اهل فن می توانند تشخیص دهند که این دو عکس متعلق به یک نفر نیست».شیما ضمن ابراز نگرانی از سرنوشت پدر خود ادعا کرده که شخصی "شبیه" پدرش در دادگاه برای محاکمه حاضر می شود.فعالان پایگاه های اجتماعی این ادعای دختر مرسی را دست مایه طنز و تمسخر خود کردند و معتقدند که عوارض حبس موجب کاهش وزن و ژولیدگی مو و ظاهر محمد مرسی شده و ظاهر وی را نسبت به گذشته متفاوت کرده است.اما طرفداران اخوان المسلمین سعی کردند ادعای دختر مرسی را تقویت کنند و آنها نیز مدعی شدند تصویر مرسی در زمان ریاست جمهوری با تصویری که از وی در دادگاه تهیه شده متفاوت است!آنها با ایجاد هشتگی با عنوان "رییس کجاست؟" در توییتر تلاش کردند نظریه خود مبنی بر ربوده شدن مرسی توسط حکومت فعلی مصر را ترویج کنند.
فردی به نام نورهان محمد در این رابطه نوشت:" بله. به محض این که عکس را دیدم متوجه شدم که مرسی نیست. جزئیات صورت این دو عکس کاملا متفاوت است".
یمنی احمد نیز زیر عکس نوشت: خدا آنها را به ذلت بنشاند و به همین بلا گرفتار شوند که مردم را به ذلت نشانده اند.
اما فردی به نام دینا سامح زیر عکس نوشت: شیما! من تصور می کنم که این عکس خودِ دکتر مرسی است، اما ترس از مرگ و کوتاه نکردن موهایش او را به این روز انداخته است... خدا به آنها خیر ندهد.. اما تو چهره پدرت را بهتر می شناسی. البته نجلاء خاله مرسی بهتر از هرکسی او را می شناسد. عکس یا ویدیوی محاکمه را به او نشان بده. اگر این شخص، مرسی نباشد باید موضع جدی اتخاذ کنیم. خدا به ما و شما اطمینان خاطر بدهد و او را از بند اسارت آزاد کند. انشاءالله به زودی سالم و پیروز نزد ما بازگردد.
کد خبر: ۳۱۰۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۱/۲۴
عملکرد هولناک این یهودی لهستانی الاصل در سال 1982 بحدی شرم آور بود که دولت شقاوت گر صهیونیستی برای آرام کردن اوضاع او را از کار برکنار کرد و بعدا بوسیله نتانیاهو به حزب لیکود پیوست و سزانجام در سال 2001 به نخست وزیری رسید تا با اسفاده از این فرصت کار فلسطینیان را 100روزه تمام کند
کد خبر: ۲۴۷۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۱۰/۲۲
آقای احمدی نژاد مدیری با رویکرد انقلابی و زنده کننده خط انقلاب و امام بود و از اینکه در انتخابات دوره نهم و دهم از ایشان حمایت کردم، پشیمان نیستم.
به گزارش خبرنگار مهر، حجت الاسلام حمید رسایی شب گذشته در حاشیه همایش بازخوانی حماسه نهم دی در شهرستان ورامین در پاسخ به سئوالات مردم در پاسخ به سوالی درباره عملکرد احمدی نژاد در دوران ریاست جمهوری اظهار داشت: آقای احمدی نژاد مدیری با رویکرد انقلابی و زنده کننده خط انقلاب و امام بود و از اینکه در انتخابات دوره نهم و دهم از ایشان حمایت کردم، پشیمان نیستم.
وی ادامه داد: زمانی که مشایی با هدیه تهرانی عکس یادگاری می گرفت و به دنبال کوروش و هخامنش بود، به آقای احمدی نژاد گفتم که چرا جلوی وی را نمی گیرد که ایشان در پاسخ بیان داشت که مگر بچه حزب الهی ها در کشور بیش از 5 تا 6 میلیون نفر می شوند و با این تعداد نمی شود کشور را اداره کرد و باید 13 میلیون رأی موسوی را به سبد خود اضافه کنیم که بنده به او گفتم که با این کارها، شما 25 میلیون رأی را از سبد خود خارج خواهی کرد.
احمدی نژاد کارهای بزرگی را در کشور انجام داد اما خطاهای بزرگی را هم کرد
رسایی اضافه کرد: به آقای احمدی نژاد گفتم که همواره بار بر روی دوش اقلیت بوده است و در جنگ و انقلاب نیز اقلیتی بار سنگین مسائل را بر عهده داشتند و خداوند به این افراد برکت می دهد و به نظر من این نگاه آغاز انحراف بود.
عضو شورای مرکزی قرارگاه فرهنگی عمار عنوان کرد: احمدی نژاد کارهای بزرگی را در کشور انجام داد اما خطاهای بزرگی را هم کرد و باید نسبت به عملکرد وی به نسبت قضاوت کنیم.
در توافق نامه ژنو حق هسته ای با توافق طرفین تعیین شده است
نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی در پاسخ به سوال دیگری درباره توافق نامه ژنو اظهار داشت: برخلاف تبلیغاتی که انجام دادند، این تفاهم نامه در بغداد نیز مقابل ایران گذاشته شد که جمهوری اسلامی آن را قبول نکرد.
رسایی افزود: بر اساس این توافق نامه گام ابتدایی شش ماه و گام نهایی بیست سال طول خواهد کشید و اگر در گام ابتدایی مفاد توافق رعایت شود، ایران حق برنامه هسته ای با توافق طرفین را دارد، به همین خاطر طرف غربی می گوید که شما حق برنامه هسته ای دارید و می توانید نیروگاه هسته ای داشته باشید اما نباید سوخت غنی سازی شده بیست درصد در اختیار شما باشد و در توافق نامه ژنو نیز حق هسته ای با توافق طرفین تعیین شده است به همین خاطر باید از این زمان شعار انرژی هسته ای حق مسلم ماست، به شعار انرژی هسته ای حق مسلم طرفین تبدیل شده است.
وی ادامه داد: در مجلس از آقای ظریف سوال شد که آقای کری اعلام کرده که ایران حق غنی سازی ندارد که آقای ظریف بیان می کند که ان پی تی اجازه عنی سازی را به ایران داده اما آقای ظریف این توافق نامه را امضا کرده است.
این مسئول اضافه کرد: در بحث تحریم ها سه سوال اساسی مطرح می شود که تحریم کنندگان چه کسانی هستند، چه چیزهایی تحریم شده است و چرا ایران مورد تحریم قرار می گیرد.
مدیر دفتر جریان شناسی تاریخ معاصر عنوان کرد: باید توجه داشت که برخی تحریم ها از سوی شورای امنیت سازمان ملل وضع و برخی تحریم ها به صورت چندجانبه از سوی سنای آمریکا و اتحادیه اروپا تنظیم شده و برخی تحریم ها هم از سوی سنای آمریکا علیه ایران عملیاتی گردیده است.
رسایی بیان داشت: این تحریم ها سیستم بانکی، نفتی و صنعتی ایران را نشان رفته است و کشورهای تحریم کننده ادعا می کنند که ایران به دنبال دست یابی به سلاح هسته ای است و حقوق بشر را رعایت نمی کند و چرا باید در ایران زن حجاب داشته باشد و قصاص در این کشور انجام می گیرد.
وی تأکید کرد: در توافق نامه ژنو تأکید شده است که اگر ایران موافق میل آمریکا عمل کند، فقط تحریم ها صنعتی در آنجایی که مربوط به انرژی هسته ای است، تعلیق می شود و لغو نخواهد شد و این راه گریزی برای ایجاد تحریم های دیگر بر ضد ایران خواهد بود.
موضوع سران فتنه با امنیت ملی کشور ارتباط دارد
نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی گفت: حصر خانگی از صد محاکمه برای فتنه گران بدتر است و سران فتنه با این شیوه، هر روز اعدام می شوند.
این مسئول درباره ضرورت محاکمه سران فتنه اظهار داشت: امام باقر(ع) در حدیثی از کسانی که با امام علی(ع) جنگیدند یاد کردند و فرمودند که جرم کسانی که با علی جنگیدند خیلی بزرگتر از کسانی است که با رسول خدا جنگیدند، زیرا آنان که با پیامبر به ستیز پرداختند اهل جاهلیت بودند ولی آنان که با علی جنگیدند، قرآن می خواندند و صحابی بودند و به خوبی می دانستند که چه کسی اهل فضل است، به همین خاطر جنایات سران فتتنه از جنایات ساواکی ها بدتر بوده و حکم بدتری دارند.
شورای امنیت ملی تصمیم به حصر خانگی سران فتنه گرفته است
نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی افزود: قطعا اگر عفو نابه جا به سران فتنه داده شود، در آینده تأثیر گذار خواهد بود، مثلا در عراق پس از کشته شدن صدام و برگزار شدن انتخابات ریاست جمهوری، اعضای حزب بعث از کشور اخراج نشدند به همین خاطر همواره شاهد بمبگذاری و ناامنی در این کشور هستیم اما امام راحل در ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی فرمودند که کسانی که در حزب رستاخیز مسئولیت داشتند، اجازه گرفتن مقام در جمهوری اسلامی را ندارند که این حکم نشان از هوشمندی بالای امام خمینی(ره) داشت.
وی ادامه داد: فتنه 88 و سران فتنه موضوعی است که با امنیت ملی کشور در ارتباط است و شورای عالی امنیت ملی متشکل از سران سه قوه و اعضای این شورا تصمیم به حصر خانگی سران فتنه گرفته اند و این حکم توسط رهبری تأیید شده است، الیته برخی به دنبال تطهیر فتنه گران هستند اما توقع ما از دولت آقای روحانی آن است که بداند فتنه گران خون ریختند و مرور زمان این فاجعه را گم نخواهد کرد.
رسایی اضافه کرد: سران فتنه در نهم دی محاکمه شدند و خود شما مردم ورامین در این روز حضوری حماسی داشتید و ملت ایران همواره این افراد را خارج از نظام دانسته و میدانند.
توبه فتنه گران مسأله را حل نخواهد کرد/ مردم سران فتنه را خارج از نظام می دانند
مدیر دفتر جریان شناسی تاریخ معاصر عنوان کرد: اگر مقام معظم رهبری در هفته اول انتخابات دستور می دادند که موسوی و کروبی دستگیر شوند، بسیاری از حقایق برای مردم روشن نمی شد، به همین خاطر رهبری صبوری کردند تا این افراد که سوابقی در انقلاب اسلامی داشتند، برگردند و این گذشت زمان بسیاری از مسائل را برای مردم ایران مشخص ساخت.
وی تأکید کرد: برخی افراد می گویند که سران فتنه توبه کنند اما به آنها می گوییم که با توبه مسأله حل نخواهد شد و باید توجه داشت که حصر خانگی از صد محاکمه برای فتنه گران بدتر است و سران فتنه با این شیوه، هر روز اعدام می شوند.
رسایی یادآور شد: به عقیده بنده، فتنه تکیه گاه دیگری دارد که آقای احمدی نژاد با خانه نشینی خود این رأس فتنه را امیدوار و دوباره احیا کرد.
عضو شورای مرکزی قرارگاه فرهنگی عمار متذکر شد: هرجا دیدید حرکتی به اسم اسلام و خط امام، ولایت فقیه را نشانه رفته است، آن را فتنه بدانید و مشکل استکبار و جریان باطل با ملت ایران چیزی جز ولایت فقیه نیست.
وی افزود: امروز طراحی دشمن آن نیست که جمهوری اسلامی ایران را سرنگون کند بلکه به دنبال آن است که مسئولینی در جمهوری اسلامی روی کار بیایند که ولایت فقیه را قبول نداشته باشند.
کد خبر: ۲۴۲۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۱۰/۱۳
تلاش من به عنوان معاون پارلمانی صدا و سیما این خواهد بود که با تجربهای که از گذشته داریم بتوانیم از ظرفیتهای مجلس به خوبی استفاده کنیم
به گزارش آوای دنا به نقل از فارس، حجتالاسلام سید محمدرضا میرتاجالدینی در جمع خبرنگاران از انتصاب خود به عنوان معاون پارلمانی سازمان صدا و سیما خبر داد و اظهار داشت: تلاش من به عنوان معاون پارلمانی صدا و سیما این خواهد بود که با تجربهای که از گذشته داریم بتوانیم از ظرفیتهای مجلس به خوبی استفاده کنیم و یکی از آنها نیز گسترش حضور نمایندگان مجلس در برنامههای مختلف صدا و سیما است.
وی با اشاره به پیگیری بحث بودجه سازمان صدا و سیما افزود: نیاز سازمان به بودجه دو برابر مبلغی است که هم اکنون در بودجه امسال برای این سازمان تعیین شده است و البته دوستان ما در معاونت برنامهریزی و نظارت راهبردی ریاست جمهوری بر این مسئله آگاهند.
معاون پارلمانی سازمان صدا و سیما در ادامه با اشاره به بودجه این سازمان در سال 93 خاطرنشان کرد: بودجه هزینهای سازمان صدا و سیما 872 میلیارد تومان تعیین شده که البته نسبت به افزایش بودجه سازمانهایی همچون میراث فرهنگی و گردشگری کم است.
وی افزود: بودجه عمرانی سازمان صدا و سیما در حدود 95 میلیارد تومان تعیین شده که نسبت به سال گذشته کاهش دارد و ما امیدواریم بتوانیم بحثهای مورد نظر نمایندگان درباره بحثهایی همچون استقرار پخش دیجیتالی از فرستندههای سازمان صدا و سیما در شهرستانها را اجرایی کنیم.
در ادامه حجتالاسلام میرتاجالدینی در پاسخ به سؤالی در خصوص پیشنهاد مناظره احمدینژاد به روحانی رئیس جمهور اسلامی ایران گفت: این پیشنهادی بود که از طرف احمدینژاد مطرح شد و البته از طرف مقابل مورد تائید قرار نگرفت و خب مسئله تمام شد.
وی درباره بحث محاکمه احمدینژاد در دادگاه تصریح کرد: مواردی که در این باره همچون بحث اساسنامه وزارت نفت و یا وزارت ورزش که هم اکنون موضوعی تمام شده است و اینکه یک رئیس قوه را به خاطر آن دوباره به دادگاه بکشند، چندان درست نیست.
میرتاجالدینی افزود: آن هم اینکه بدون دفاع دولت سابق در صحن مطرح و از سوی مجلس به دادگاه ارجاع شود.
وی در پاسخ به این سؤال که نظر شما در مورد گزارش 100 روزه رئیس جمهور چیست، ادامه داد: گزارش 100 روزه رئیس جمهور و اینکه تنها به نقد عملکرد دولت سابق پرداخته شود نکته مطلوبی نیست.
معاون پارلمانی رئیس جمهور سابق ادامه داد: البته اگر هم احمدینژاد این کار را کرده بود من به آن انتقاد داشتم اما وی همیشه بر این نکته تأکید میکرد که ما کارهایی که از سال 84 به بعد صورت گرفته را ذکر میکنیم.
همچنین میرتاجالدینی در ادامه درباره نقل قول برخی اصلاحطلبان در مورد اینکه احمدینژاد تمام شده است، گفت: احمدینژاد هیچ گاه تمام نمیشود، چراکه احمدینژاد یک پدیده، سرباز و خادم نظام است.
کد خبر: ۲۳۹۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۱۰/۰۱
از حضرتعالی و سازمان صدا و سیما انتظار میرود، در دفاع از جمهوریت نظام و در مقابله با ظلم بزرگ و فراموش نشدنی که فتنهگران روسیاه، به مردم بزرگ ایران روا داشتند، تمام عیار به پا خواسته و این ایامی که یادآور آن خروش انقلابی و بینظیر ملت بزرگ است را غنیمت شمرده و برای افشای لایههای مختلف آن همه جنایت در حق مردم، کمر همت ببندید
7دفتر انجمن اسلامی دانشجویان، در نامهای خطاب به عزتالله ضرغامی رئیس سازمان صدا و سیما به مناسبت چهارمین سالروز حماسه "9دی" خواستار روشنگری و بیان واقعیتها و جنایات فتنه برای افکار عمومی شدند. متن این نامه به این شرح است:ریاست محترم سازمان صدا و سیماجناب آقای مهندس عزتالله ضرغامیسلام علیکمجمهوری اسلامی ایران با برگزاری به طور متوسط هر سال یک انتخابات، کارنامهای درخشان در نقشآفرینی مردم در حکومت و عینیت بخشیدن به مردمسالاری دارد. همین امر موجب شده است که نظام مقدس اسلامی بعد از گذشت بیش از سه دهه از عمر آن، همچنان واجد پشتوانه گسترده بینظیر مردمی باشد. در این بین انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری در سال 88 و مشارکت 40 میلیونی مردم، بدون شک یکی از بارزترین نمونههای حضور پرشور و معنادار مردم در صحنه بود، که حماسهای کمنظیر و تاریخی را در کشور به منصه ظهور رساند.با این همه، همواره بودهاند و هستند افراد و جریانهایی که هر چند فریادهای دموکراسی خواهیشان گوش فلک را کر کرده است، اما در عمل نشان دادهاند که رای و نظر مردم برایشان اهمیتی ندارد و دم زدن از مردم فقط برای نیل به اهداف و اغراض سیاسیشان است. نمونه بارز این رویکرد مزورانه را میتوان در انتخابات سال 88 دید. آنجایی که این افراد وقتی با "نه" معنادار مردم روبرو شدند، تمام عیار در مقابل رای و دیدگاه ملت قدم علم کردند و برای انتقامگیری از مردم از تلاشی فروگذار نکردند.آنچه بعد از انتخابات سال 88 اتفاق افتاد، ظلمی بزرگ و فراموش نشدنی به ملت ایران و نظام مقدس اسلامی بود. سران خائن و اصحاب خبیث فتنه، برای تحقق خواستهها و طراحیهای از پیش تعیین شده آمریکا و اسرائیل، رای و نظر مردم و قانون را به راحتی نادیده گرفتند و حاضر شدند برای خرسندی آن دشمنان بیگانه، هر آنچه را میتوانستند بر سر مردم آوردند.اما گذشت زمان، هر چه بیشتر خیانتها و جنایتهای این پلیدان زمانه را برای مردم روشنتر کرد، تا جایی که کاسه صبر ملت لبریز شد و حماسه عظیم "9دی" را رقم زدند. آنچه در "9دی" سال 88 اتفاق افتاد محاکمه علنی سران جنایت کار فتنه توسط تودههای دهها میلیونی ملت بزرگ ایران بود.شعارهای محکم و پر شور مردم در ابراز نفرت شدید از سران فتنه، در نهم دی ماه 88، -که حتی رسانه ملی هم از پخش برخی از آنها اجتناب کرد!- به وضوح دیدگاه ملت نسبت به روسیاهان سال 88 را نشان داد و حجت را بر همگان تمام کرد که خواسته مردم در قبال این خائنین به ملت چیست.لذا حال که بار دیگر در آستانه سالروز آن حماسه تاریخی و عظیم قرار گرفتهایم، از حضرتعالی و رسانه ملی انتظار میرود نسبت به روشنگری و بیان واقعیتهای فراوانی که در رابطه با جنایتهای سران و اصحاب فتنه 88 وجود دارد، تردید به خود راه ندهید و استوارتر از قبل در این مسیر مقدس گام بردارید.ریاست محترم سازمان صدا و سیمااز حضرتعالی و سازمان صدا و سیما انتظار میرود، در دفاع از جمهوریت نظام و در مقابله با ظلم بزرگ و فراموش نشدنی که فتنهگران روسیاه، به مردم بزرگ ایران روا داشتند، تمام عیار به پا خواسته و این ایامی که یادآور آن خروش انقلابی و بینظیر ملت بزرگ است را غنیمت شمرده و برای افشای لایههای مختلف آن همه جنایت در حق مردم، کمر همت ببندید.البته شکی نیست که کسانی که با تقابل آشکار با مردم، این لکه ننگ را تا ابد بر پیشانی خود نشاندند، امروز نیز از روشنگریهای صدا و سیما سخت خشمگین شوند و زبان به هتاکی و فحاشی باز کنند، لکن باید دانست که کسانی که در سال 88 برای انتقامگیری از مردم، تا جایی که توانستند جلو رفتند، امروز هم تا زمانی که صدا و سیمای جمهوری اسلامی به رسانه مورد نظر اربابان اسرائیلی و امریکاییشان بدل نشود راضی نخواهند شد و هجمهها و فحاشیها علیه آن سازمان را ادامه خواهند داد.جناب آقای ضرغامیما دانشجویان ضمن گرامی داشتن چهارمین سالروز حماسه عظیم و تاریخی "9دی" -که همانا پتک محکم جمهوریت بر سر دیکتاتوری اشرافیت بود- ضمن تشکر از حضرتعالی جهت روشنگریهای صدا و سیما در رابطه با جنایتهای فراموش نشدنی فتنه سال 88، از جنابعالی مصرانه خواستاریم که همچنان و بویژه در این ایام حماسی نسبت به روشنگری و بیان واقعیتهای فتنه برای افکار عمومی همت کنید و با تکیه به آیه « یُجَاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللّهِ وَلاَ یَخَافُونَ لَوْمَةَ لآئِمٍ ذَلِکَ فَضْلُ اللّهِ یُؤْتِیهِ مَن یَشَاء وَاللّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ » از هجمههای پوشالی آنان که دستشان در آن جنایت بزرگ آلوده است، تردیدی به خود راه ندهید.والسلام علیکم و رحمه الله و برکاتهانجمن اسلامی دانشجویان مستقل دانشگاه بیرجندانجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه اصفهانانجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه سمنانانجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه بوعلی همدانانجمن اسلامی دانشجویان مستقل دانشگاه قمانجمن اسلامی دانشجویان مستقل دانشگاه اراکانجمن اسلامی دانشجویان مستقل دانشگاه یاسوج
کد خبر: ۲۳۶۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۹/۲۳
صادق زیبا کلام درگفت و گو با سایت جمهوریت، در پاسخ به این سوال که "با توجه به مشکلاتی که دولت احمدی نژاد و شخص وی برای کشور به وجود آورده است آیا ضرورتی برای محاکمه او در جهت حفظ اعتبار و آبروی نظام وجود دارد؟" گفت: خیر به هیچ وجه و هر نوع فکر محاکمه آقای احمدی نژاد و بازخواست کردن از آقای احمدی نژاد، صدور کیفر خواست علیه آقای احمدی نژاد عملی غیر قانونی، غیر دمکراتیک و در حقیقت باعث بی آبرو شدن و بی اعتباری نظام خواهد شد و باعث خواهد شد که جمهوری اسلامی ایران مانند قرون وسطی شود.
در قرون وسطی در ایران وقتی که پادشاه یا امیر یا سلطان وزیری را خلع میکرد یا وزیر خلع میشد معمولا گردن وزیر هم زده میشد و این رویه همچنان بود تا زمان قاجارها در قرن نوزدهم.
در زمان قاجارها هم در ابتدا اینگونه بود و هر صدر اعظمی که عزل میشد گردنش هم زده میشد مانند امیر کبیر، حاج ابراهیم کلانتر، قائم مقام ها و...، نکته جالب این است که وقتی ناصرالدین شاه میرزا حسین خان سپه سالار را عزل میکند و این اتفاق در نزدیکی قرن بیستم اتفاق افتاده است، ناصرالدین شاه اولین چیزی که به میرزا حسین خان سپه سالار میگوید این است که نترس و جانت در امان است. مقصود من هم این است که محاکمه احمدی نژاد مانند قرون وسطی است که وقتی دیگر صدر اعظم نیست و قدرتی ندارد بریزیم سرش محاکمه هم نکنیم و اعدام کنیم. ببینید هر دلیلی که شما علیه آقای احمدی نژاد اقامه کنید، اولین سوالی که از شما میشود اینست که اگر شما راست می گویید و احمدی نژاد مرتکب این خطاها شده چرا زمانی که او رییس جمهور بود شما این اتهامات را علیه وی وارد نکردید؟
کد خبر: ۲۱۴۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۷/۲۴
اگر بتوانيم 10 تا يقه سفيد را بگيريم خيلي از مسائل کشور حل ميشود. امکان ندارد يک فساد کلان باشد ولي يقه سفيد در آن نباشد
کد خبر: ۲۱۳۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۷/۲۰
ايجاد هر گونه مزاحمت عمدي يا سهوي به وسيله تلفن از طريق هر فرد يا گروه و در هر رده سني براي مشتركان ديگر، مزاحمت تلفني محسوب مي شود؛ اما براي شكايت درخصوص اين مزاحمت ها به كجا بايد مراجعه كرد؟
آوای دنا/ ايجاد هر گونه مزاحمت عمدي يا سهوي به وسيله تلفن از طريق هر فرد يا گروه و در هر رده سني براي مشتركان ديگر، مزاحمت تلفني محسوب مي شود؛ اما براي شكايت درخصوص اين مزاحمت ها به كجا بايد مراجعه كرد؟ايجاد هر گونه مزاحمت عمدي يا سهوي به وسيله تلفن از طريق هر فرد يا گروه و در هر رده سني براي مشتركان ديگر، مزاحمت تلفني محسوب مي شود؛ اما براي شكايت درخصوص اين مزاحمت ها به كجا بايد مراجعه كرد؟به ياد مي آورم زماني كه تلفن ثابت در منازل در همه جا حتي مناطق دوردست همه گير شد و گوشي اي كه گاهي اوقات پشت هم زنگ مي خورد؛ با صداي زنگ تلفن مجبور مي شدي سريعتر سمت گوشي بروي شايد كسي كار مهمي داشته باشد و تلفن قطع شود.نفس نفس زنان به گوشي تلفن مي رسيدي همين كه گوشي را برمي داشتي كسي آن طرف گوشي فقط فوت مي كرد و تو آنچنان حرص مي خوردي كه قابل توصيف نبود.و حتي خوب به ياد مي آورم مادراني را كه فرزندان خردسالشان گريه مي كردند طوري كه مانع از انجام كارهاي منزل مي شدند و تلفن تنها راه نجات مادر از اين همه اذيت و آزار بود؛ مادر با گوشي شماره اي را مي گرفت و تو هم مي شدي مسوول ساكت كردن بچه ها!تا اينكه علم پيشرفت كرد و گوشي هاي همراه به بازار آمدند و اين سرگرمي به شكلي مدرنتر ادامه يافت.بالاخره روزي رسيد كه با توسعه فن آوري ارتباطي، شماره تماس گيرنده قابل تشخيص و پيگيري شد. البته در مقابل اين پيشرفت، پيشرفتهايي هم در ايجاد مزاحمتهاي تلفني از جمله شماره گرفتن با دبيت كارت و ..صورت گرفت!مزاحمان تلفني و دردسر براي خانواده ها و حتي نهادها و سازمانهامزاحمان تلفني به طور معمول در گروه سني خاصي قرار دارند كه اي كاش سرگرميهاي بهتري براي آنان وجود داشت تا آزار ديگران را موضوع بازيهاي خود نكنند.شايد كمتر خانواده، موسسه يا سازماني است كه از اين نوع مزاحمتها در امان باشد؛ زيرا مرتكبان گاه و بيگاه و در زماني كه مردم نياز به استراحت دارند، آسايش آنان را سلب ميكنند و پيامدهاي ناشي از اين مزاحمتها را كه ممكن است دردسرهاي بزرگي براي خانوادهها ايجاد كند، ناديده ميگيرند.انواع تلفن همراه و ثابت جاي خود را چنان در زندگي روزمره ما باز كرده است كه براي بسياري سپري كردن يك شبانهروز بدون استفاده از اين وسيله ارتباطي غير قابل تصور است؛ با وجود چنين وابستگي شديدي و البته نيازي كه به ارتباط غير حضوري با ديگران داريم، نميتوان دردسرهاي آن را هم ناديده گرفت.اين مزاحمتها به مشكلاتي كه براي خانوادهها ايجاد ميكنند، محدود نميشود؛ بلكه آتشنشاني، موسسات تاكسي تلفني، غذاخوريهايي كه مشتركان تلفني دارند، پليس ۱۱۰، ۱۱۸ و ... را هم دربرمي گيرد؛ به عبارت ديگر از اين معضل اجتماعي، همه درمانده اند.اين مزاحمتها شكلهاي مختلفي دارد؛ اما سوت كشيدن، سكوت و فوت كردن شايد كمتر آزار دهنده باشد. فحاشي و حرفهاي ركيك و تهمت در مرتبه دوم قرار دارد و از همه بدتر، دادن خبرهاي كذب و تكاندهنده است كه گاهي باعث شوك آني و از بين رفتن آرامش خانوادهها ميشود.اگر مزاحم تلفني مجرم شناخته شود، حكم صادر مي شوداگر بر اثر مزاحمت تلفني، شخصي متحمل ضرر و زيان شود، در اين صورت مطابق قوانين ميتواند با ارائه شكوائيه به دادسرا مبني بر مزاحمت تلفني و بيان دلايلي كه حاكي از خسارت رسيدن به وي باشد، مزاحم تلفني را به محاكمه بكشاند و چنانچه دادگاه متهم را مجرم بداند مكلف است ضمن صدور حكم جزايي در باره مزاحمت تلفني، نسبت به مطالبه ضرر و زيان مدعي خصوصي نيز حكم صادر كند و اگر نياز بيشتر به تحقيق درباره خسارت مدعي باشد، پس از رسيدگي لازم مطابق ماده ۱۲ قانون نسبت به صدور حكم اقدام مي شود.اگر كسي به عمد و با سوءنيت به وسيله تلفن خبر فوت يكي از نزديكان شنونده را به او بدهد و اين خبر موجب مرگ يا مرض شنونده شود، عملش مطابق با قانون مجازات اسلامي ممكن است قتل عمد شناخته شود و مرتكب قصاص شود؛ چون چنين عملي نسبت به يك فرد مسن در نوع خود كشنده به شمار ميرود.مزاحم زنداني ميشود!براي مجازات مزاحمتهاي پيامكي و تلفني، مجرمان به مجازات تعزيري محكوم ميشوند. اين مجازات ممكن است شامل شلاق، جريمه مالي و حبس باشد. نوع مجازات نيز بسته به شخصيت متهم، دفعات و نوع مزاحمت بستگي دارد.البته دور از انتظار نيست كه يك مزاحمت ساده به قتل يك نفر منجر شود؛ بنابراين سر و كار مزاحم تلفني كمتر به قصاص و ديه ميافتد؛ اما حبس مجازاتي معمول براي اين مزاحمان خواهد بود؛ و قانوني كه اجازه زنداني كردن مزاحم را ميدهد، قانون مجازات اسلامي است و مادهاي كه ميتوانيد اين حكم را در آن پيدا كنيد، ماده ۶۴۱ است كه مقرر شده است:«هرگاه كسي به وسيله تلفن يا دستگاههاي مخابراتي ديگر براي اشخاص مزاحمت ايجاد كند، علاوه بر اجراي مقررات خاص شركت مخابرات، مرتكب به حبس از يك تا شش ماه محكوم خواهد شد». البته اين همه ماجرا نيست. علاوه بر قانون مجازات اسلامي در مقرراتي كه شركت مخابرات دارد، مجازاتهاي ديگري هم براي مزاحم در نظر گرفته شده است.به كجا شكايت كنيم؟خيلي از افرادي كه قرباني مزاحمت تلفني ميشوند ترجيح ميدهند كه موضوع را پيگيري نكنند؛ اما براي كساني كه اين مزاحمتها امانشان را بريده است و به ستوه آمدهاند، چارهاي جز شكايت و پيگيري وجود ندارد.گفتيم كه علاوه بر مجازات زندان كه در قانون مجازات اسلامي براي مزاحمان در نظر گرفته شده است مجازاتهاي ديگري هم در قوانين شركت مخابرات براي آنان وجود دارد؛ بنابراين قربانيان مزاحمت تلفني ميتوانند از دو طريق موضوع را پيگيري كنند.اداره حقوقي وزارت دادگستري در سال ۱۳۷۳ در اين خصوص نظريهاي داده است كه تكليف موضوع را بهتر مشخص ميكند. در اين نظريه گفته شده است: در مورد مزاحمت تلفني چنانچه عمل مشتكيعنه (كسي كه از او شكايت شده) فقط مزاحمت تلفني باشد و همراه با جرم ديگري مانند فحاشي و استعمال الفاظ ركيك نباشد، در صورت احراز مزاحمت، تلفن مزاحم قطع ميشود؛ اما چنانچه مزاحمت تلفني همراه با جرايم ديگر از قبيل فحاشي يا تهديد باشد، رسيدگي به بزه ارتكابي با دادگاههاي عمومي محل خواهد بود.بنابراين اگر از جمله افرادي هستيد كه بعد از آن كه تلفن زنگ ميزند و گوشي را برميداريد، كسي جواب نميدهد و اين عمل چند بار و گاه بارها و بارها تكرار ميشود يا اينكه قرباني اشكال ديگر مزاحمت تلفني هستيد ميتوانيد به مراجع يادشده مراجعه كنيد تا با مزاحم برخورد شود.داشتن نامهاي از مخابرات نيز ميتواند باعث سرعت در كار شود. در اين مرحله روي يك برگه كاغذ شكايت خود را مطرح ميكنيد. عنوان مجرمانه اين شكايت هم چنين است: «ايجاد مزاحمت تلفني از طريق ارسال پيامك.» اگر توهين شديدي هم صورت گرفته باشد، شاكي ميتواند تقاضاي «اعاده حيثيت» را هم مطرح كند. ممكن است طرف مقابل نامشخص باشد. در چنين حالتي در بخش مربوط به متشاكي نوشته ميشود: «نامشخص».بعد از اين مرحله، با ارجاع شكايت به يكي از شعبههاي دادياري يا بازپرسي، با نامهاي كه دادگاه خطاب به كلانتري براي تكميل كردن تحقيقات مينويسد، كلانتري از مخابرات درخصوص اين شماره تلفن استعلام و تقاضاي پرينت مكالمات تلفني را عنوان ميكند. ممكن است اين استعلام به طور مستقيم از سوي دادگاه خطاب به مخابرات ارسال شود، اما بخش اوليه كار در اين مرحله شناسايي مزاحم است.حتي مخابرات ميتواند گوشي تلفن همراهي كه از آن تماس گرفته شده را رديابي كند و اين مساله را مشخص كند كه آخرين بار چه زماني و چگونه از آن استفاده شده و چه سيم كارتي در آن فعال بوده است؟ پس از اين مرحله و مشخص شدن شماره تماس، از سوي دادسرا براي آن نشاني و صاحب خط تلفن اخطاريه ارسال ميشود و دادسرا ايشان را احضار و تحقيق ميكند.اگر فردي در مرحله اول در دادسرا يا كلانتري حاضر نشود، براي بار دوم نيز براي او اخطاريه ارسال ميشود و در نهايت با عدم حضور وي، براي بار سوم در صورتي كه دادستان دلايل جرم را قوي تشخيص دهد، براي او حكم جلب صادر ميشود.در مرحله بازپرسي اگر فرد مزاحم اين مساله را بپذيرد، پرونده با صدور كيفرخواست براي صدور راي به دادگاه فرستاده ميشود. البته ممكن است مزاحم در طول مراحل بازجويي عنوان كند كه استعلام را قبول ندارد.در اين مرحله تا زمان اقرار، بازجويي ادامه مييابد و در صورتي كه دلايل كافي وجود داشته باشد، با اخذ قرار مناسب، پرونده مراحل بعدي خود را طي ميكند.يكي از شيوههاي اثبات مزاحمت تلفني، استناد به صداي ضبط شده است اما گاهي دادياران، بازپرسها يا قضات اين مساله را نميپذيرند. چون ممكن است با توجه به پيشرفت تكنولوژي، صداي ضبط شده ساختگي باشد.و اما...با همه اين مجازاتها باز هم كساني پيدا ميشوند كه اعصاب و روان مردم را دستمايه سرگرمي خود مي كنند.كمترين فايده مجازات مزاحمان تلفني اين است كه از تعداد آنان ميكاهد؛ اما نميتوان انكار كرد كه با توجه به پيامدهاي گسترده اين شيوه مردمآزاري، بايد براي افزايش تأثير مجازاتها چارهاي انديشيد و فكري كرد؛ شايد بايد قوانين را سفت و سختتر نوشت و شايد لازم است شناسايي و برخورد با مزاحمان را با همكاري شهروندان جديتر پيگيري كرد.
منبع/ایرنا
کد خبر: ۱۹۸۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۶/۰۵