آوای رودکوف: "زینب" دختر شهید آیت الله نمر النمر، رهبر شیعیان عربستان پس از شهادت وی در نامه ای خطاب به پدرش نوشت: "ای پدر تو هرگز نهراسیدی"
کد خبر: ۸۳۸۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۰/۲۶
یک نماینده اصولگرای مجلس شورای اسلامی با اشاره به در پیش بودن انتخابات مجلس شورای اسلامی و خبرگان رهبری گفت: منتقدان و مخالفان نیز در انتخابات شرکت کنند.
به گزارش،پایگاه خبری آوای رودکوف avayerodkof.ir،
علی مطهری در نطق میان دستور خود در جلسه علنی امروز مجلس اظهار کرد: اعدام گستاخانه عالم ربانی و مجاهد پاکباز آیتالله نمر توسط حکومت مستبد سعودی صرفا به جرم انتقاد و اعتراض، حاکی از بازگشت آل سعود به جاهلیت قبل از اسلام و یادآور خونخواری عرب دوره جاهلیت و نیز خشونتهای مذهبی قرون وسطی در اروپاست.
وی تصریح کرد: حکام آل سعود با بازگشت به ارزشهای دوره جاهلیت مانند غرور، تبختر، تعصب نژادی و قبیلهای، خاطره ابوجهل و ابوسفیان را زنده کردهاند. پیغمبر اسلام از عرب جاهلی، ملتی متمدن و بافرهنگ ساخت و آل سعود در حال بازگشت به اصل خود است.
وی با تاکید بر اینکه «پاسخ گستاخی عربستان را باید در یمن، سوریه، عراق و بحرین و نیز با اجرای برجام داد»، گفت: عربستان از اینکه ایران با منابع غنی ثروت و نیروی انسانی متخصص فراوان از انزوا خارج و به حالت طبیعی بازگردد، خصوصا با نفوذ معنوی و ایدئولوژیک ایران در جهان اسلام، به شدت نگران است و شاید با الهام از دوست دیرینهاش اسرائیل خوابهایی برای ایران دیده است، به هوش باشیم و مانند ماجرای سفارت عربستان در دام او گرفتار نشویم.
نماینده مردم تهران در مجلس با انتقاد از عملکرد نیروی انتظامی در قضیه سفارت عربستان، اظهار کرد: پس از اعدام فجیع آن عالم و رهبر دینی، بسیار روشن بود که عواطف مذهبی و انسانی هر مسلمانی جریحه دار شده و عدهای، چه سازمان یافته و چه خودجوش، به سوی سفارتخانه حرکت میکنند؛ لذا نیروی انتظامی درباره این اتفاق که به نفع عربستان تمام شد باید پاسخگو باشد.
وی در بخش دیگری از نطق خود بیان کرد: کنگره آمریکا چندی است که با هدایت لابی صهیونیسم تلاش مذبوحانهای را برای اجرا نشدن برجام آغاز کرده است. به نظر میرسد که مجلس ایران باید در خصوص قانون محدودیت صدور ویزا برای ورود به ایران، مقابله به مثل کند و با مصوبهای، مثلا برای ورود خبرنگاران و تجار آمریکایی به ایران محدودیتهایی قائل شود.
این نماینده اصولگرای مجلس همچنین با اشاره به در پیش بودن انتخابات مجلس شورای اسلامی و خبرگان رهبری اظهار کرد: مشارکت بالا در انتخابات آینده موجب عزت بیشتر و ارتقاء جایگاه نظام جمهوری اسلامی در جهان و جلب احترام ملل دیگر نسبت به ملت ایران است، پس حتی منتقدان و مخالفان نیز شرکت کنند.
مطهری در ادامه با بیان این که دو جریان سیاسی اصولگرایی و اصلاح طلبی در ایران دارای نقاط قوت و ضعف هستند، گفت: نقطه ضعف اصلی اصولگرایان کم توجهی به آزادیهای اساسی ملت و حقوق شهروندی است که بسیاری از بی قانونیها و بی عدالتیها را تحت عنوان حفظ نظام توجیه میکنند و نقطه ضعف اصلی اصلاح طلبان تسامح و تساهلی است که در مسائل فرهنگی دارند و گاهی به نام آزادی در این امور سهل انگاری میشود.
این عضو صدای ملت افزود: ضمن حفظ نقاط قوت این دو جریان سیاسی و پرهیز از نقطه ضعف آنها، حضور خود در میدان سیاست را به عنوان راه سوم به دلیل نیاز جامعه امروز ایران به این جریان فکری و سیاسی، ضروری میدانیم و به همین جهت فهرست انتخاباتی ارائه خواهیم کرد.
نماینده مردم تهران در مجلس با تاکید بر اینکه اولویتهای مجلس دهم اقتصاد و سیاست داخلی است، اظهار کرد: مجلس نهم با همه نقاط قوت خود، در حوزه سیاست داخلی و اجرای فصل سوم قانون اساسی درباره حقوق ملت، کارنامه درخشانی ندارد، از قضا رعایت حقوق ملت، در اقتصاد کشور هم اثرگذار است. مثلا آزادی مطبوعات همیشه مانع تخلفات بزرگ اقتصادی است و رانت خواریها و اختلاسهای بزرگ معمولا در دوره محدودیت رسانه ها رخ داده است، لذا مطبوعات را رکن چهارم دموکراسی یا قوه چهارم یک حکومت نامیدهاند.
مطهری تصریح کرد: ریشه بسیاری از فسادهای اقتصادی در کشور ما دخالت مستقیم و غیرمستقیم برخی افراد وابسته به نهادهای حکومتی در پروژههای بزرگ اقتصادی است و مسئولان با اعتماد به آنها و بدون نظارت کافی، به این افراد میدان میدهند و مردم نیز اعتماد میکنند و در این شرکتها سرمایه گذاری میکنند و پس از مدتی نهادهای نظارتی و قوه قضائیه مانع ادامه کار آنها میشوند ولی به دلیل همان روابط و ملاحظه کاریها و رودربایستیها قدرت حل و فصل سریع آن را ندارند و در این میان مردم دچار خسارت می شوند.
وی با بیان اینکه نمونه این قضیه ماجرای پدیده شاندیز و موسسه ثامن الحجج و موسسه میزان است که هزاران سهامدار سرگردان شده اند، گفت: از رئیس کل بانک مرکزی و وزیر کشور و قوه قضائیه می خواهم که هرچه سریعتر بدون ملاحظه کاری به این ماجرا خاتمه دهند که امیرالمومنین علی (علیه السلام) فرمود: انما یقیم امر الله من لا یصانع و لایضارع و لا یتبع المطامع (تنها، کسی می تواند امر خدا را اقامه کند که از جمله اهل ملاحظه کاری و رودربایستی نباشد). همچنین از رئیس جمهور درخواست دارم که توجه ویژه به این موضوع داشته باشد به طوری که تا قبل از انتخابات لااقل راهکار مشخصی اعلام شود.
مطهری ابراز کرد: از صدا و سیما به خاطر این که امسال در ایام 9 دی گزارشهای واقعیتر و منصفانهتری از حوادث سال 88 داشت تشکر میکنم. همچنین از رئیس قوه قضائیه میخواهم که مسئله حصر بدون حکم دادگاه را که خلاف اصول سی و دوم تا سی و هفتم قانون اساسی است حل و فصل کند.
نماینده مردم تهران در مجلس در بخش دیگری از نطق خود با بیان اینکه احکام دادگاه حادثه شیراز از نظر اینجانب عادلانه نبود، گفت: اگر چه نفس این اتفاق در جمهوری اسلامی که بالاخره یک گروه فشار وابسته به یک نهاد، محاکمه و احکامی برای آنها صادر شد یک پیروزی و امر مبارکی محسوب می شود. اما آنچه که امروز مورد نیاز جامعه ماست مسئله وحدت است. قرآن کریم تفرقه و تشتت را یکی از عوامل چهارگانه انقراض امتها و جامعه ها برشمرده است.
این نماینده اصولگرای مجلس در ادامه اظهار کرد: این پدیده که اصلاحطلبان از شکست دولت اصولگرا خوشحال شوند و اصولگرایان از شکست دولت اصلاح طلب، بلیهای است که کشور ما دچار آن شده است. سیاست حذف برای کشور ما سم مهلک است و کشور را با مشکلات جدی مواجه میکند.
وی افزود: همه به یاد داریم که «وحدت کلمه» ترجیع بند کلام امام بزرگوارمان بود. کشور را همه با هم باید اداره کنیم و سیاست حذف را که منجر به بی اخلاقی ها و بی دینی ها می شود کنار بگذاریم که امروز مشکل اساسی کشور ما کمبود تقوا و اخلاص است، همان چیزی که بارها مورد تأکید امام (ره) و رهبر گرانقدر انقلاب بوده است.
نماینده مردم تهران در مجلس همچنین با اشاره به مساله آلودگی هوای تهران پیشنهاد کرد: تا زمان اجرای یک برنامه دقیق با مدیریت واحد در این زمینه، هر سال در ماههای آذر و دی طرح زوج و فرد در تهران اجرا شود تا هوای تهران به شرایط هشدار و اضطرار نرسد.
مطهری همچنین از شهرداری تهران به خصوص معاونت اجتماعی و فرهنگی شهرداری به دلیل همت قوی و برنامه ریزی دقیق برای جمع آوری معتادان محله هرندی تهران و انتقال آنها به اماکن مناسب و اجرای برنامههای تربیتی سپاسگزاری و ابراز امیدواری کرد سایر دستگاهها به همکاری خود با این طرح ادامه دهند.
منبع/ایسنا
کد خبر: ۸۳۲۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۰/۲۱
آقای هاشمی! آتش فتنهای که از اظهارات و اقدامات و مواضعتان بوجود آوردید، اول دامان خود شما را خواهد گرفت و طبیعتاً هر گونه توقعی بیمعناست . ان شا الله بتوانید با توبه انقلابی و فاصله گیری از اطرافیان نااهل و مأیوس کردن دشمنان ظلم بزرگ را جبران کنید.به گزارش "پایگاه خبری آوای رودکوف"
متن رنجنامه حسین فدایی دبیرکل جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی و نماینده سابق مردم تهران در مجلس شورای اسلامی خطاب به هاشمی رفسنجانی منتشر شد:
مواضع شما را در روزهای اخیر و در ثبت نام مجلس خبرگان رهبری مشاهده کردم. فرموده بودید که: «امیدواریم این انقلاب به حضرت حجت (عج) واگذار شود و ما نیز زیر نظر این امام زنده و غایب، راهمان را بدرستی بپیماییم.»
مواضع جنابعالی را از ابتدای انقلاب مرور و بازخوانی کردم تا ببینم آیا مسیری که جنابعالی از ابتدای انقلاب اسلامی تا به امروز پیموده¬اید در راستای آرزویی می باشد که بیان کردید و یا آنکه خدای ناخواسته برعکس است. لذا این رنجنامه را تقدیم می کنم شاید مؤثر افتد.
حمایت از منافقین و جنبشی ها
در اثنای مبارزات قبل از انقلاب، هرچند مطالبی در مورد جنابعالی شنیده بودم ولی اولینبار که توفیق دیدار شما را پیدا کردم در زندان اوین بود. در آن زمان از کمیتهی مشترک به اوین منتقلشده بودم و در آنجا در سلول انفرادی بودم. هنگام اولین ملاقات با خانواده وقتی در اتاق انتظار ملاقات، زندانیان سیاسی را جمع و مأمورین زندان چشمبند را از روی چشمانم باز کردند، عدهای زندانی در کناری بودند و یک فرد روحانی تنها در کناری دیگر ایستاده بود؛ متوجه شدم که از طرف چپیها (مارکسیستها) و منافقین (سازمان مجاهدین خلق) در بایکوت قرارگرفته¬اید. با اعتقادی که به روحانیت داشتم بهطرف شما آمدم و حال و احوالی کردیم و علیرغم توجهی که معمولاً به یک زندانی جدید میشد، شما را ترجیح دادم. بعدها که از سلول انفرادی به بند عمومی منتقل شدیم به بند علما و روحانیون (مذهبیون) آمدم و آشنایی بیشتری با شما حاصل شد، هرچند مجال آن کوتاه بود و شما آزاد شدید. اما آنچه در این مدت برایم جلبتوجه مینمود سؤالهای شما از محیط بیرون و فضای دانشگاهی بود و نگرانیتان از افکار افرادی همچون دکتر پیمان و امثالهم؛ چراکه این افکار را خطرناک میدانستید. این دقت نظر برای من که یک جوان ۲۰، ۲۱ ساله بودم بسیار قابلتوجه بود. البته داستان حمایتهای شما از منافقین (سازمان مجاهدین خلق) و فاصلهگیری شما پس از تغییر ایدئولوژی آنها و برخوردهایشان با روحانیت در زندان را نیز کمابیش میدانستم.
با این خاطره که از شما در ذهن داشتم، پس از پیروزی انقلاباسلامی دعوت از افرادی چون دکتر پیمان برای عضویت در شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی، برایم بسیار سؤالبرانگیز بود. بعدها نیز در رابطه با حمایت ششدانگ شما از آقای بهزاد نبوی در ماجرای انفجار دفتر نخستوزیری که منجر به شهادت آقایان رجائی و باهنر شد -آن هم در خطبههای نماز جمعه- و همچنین هنگام رأی اعتماد وزارت صنایع سنگین، همچنین زمانی که در رابطه با سازمان مجاهدین انقلاباسلامی خدمت رسیدیم و ماجراهای سازمان را مطرح کردیم و نیز آن هنگام که نگرانی خود را از خط ۳ و باند مهدی هاشمی (سال ۶۱-۶۲) برای شما تشریح کردیم ولی حضرتعالی بهعنوان رهنمود فرمودید که مراقب باشید آتشبیار معرکه نشوید (!)، بر تعجب ما افزوده شد. اما بههرحال چون تصور ما این بود که حضرتعالی سرباز و یار حضرت امام (ره) هستید، بر این نکات تمرکز نکردیم.
اصرار بیشازحد بر پذیرش قطعنامه خلاف نظر امام خمینی(ره)
آنچه برای ما غمانگیزتر بود اصرار بیشازحد شما -علیرغم نظر حضرت امام خمینی (ره)- بر پذیرش قطعنامه بود. آن زمان که فشارهای بینالمللی و لیبرالها و ضدانقلاب و منافقین و آقای منتظری و بیت ایشان بر حضرت امام (ره) و ملت ایران برای القا و تحمیل قطعنامه به جمهوری اسلامی بود و راهبرد حضرت امام (ره) و ملت ایران و رزمندگان «جنگ جنگ تا پیروزی» بود، شما به دنبال پذیرش قطعنامه بودید. اینکه چنین تحلیل و نظری داشتید، شاید چندان مهم به نظر نرسد، ولی مسئله پراهمیت این است که برای تحقق نظرتان در فرماندهان ایجاد تردید کردید. «خط تردید» بزرگترین اشتباه استراتژیک شما بود که برای به راه انداختن آن تلاش کردید و همعرض دیدگاه امام (ره) این خط را بر ملت ایران تحمیل کردید. نام آن را نیز عقلانیت گذاشتید و به فرماندهان و رزمندگان سپاه گفتید همه موافق قبول قطعنامه هستند؛ الا شما و اگر شما کوتاه بیایید حضرت امام (ره) هم قبول میکنند.
تئوریزه کردن «خط تردید» و تندرو خواندن مخالفینِ آن
آقای هاشمیتئوریزه کردن «خط تردید» و عقلانی جلوه دادنش و تندرو خواندن مخالفینِ آن، بزرگترین خطای شما بود و متأسفانه نه تنها هیچگاه در خود تردید نکرده بلکه همواره مخالفین را مذمت نمودید. ولی ای کاش این « خط تردید » را لحظه ای در افکار خود تقویت می کردید تا شاید ... .البته خوب میدانید که امام و ملت ایران و بچههای حزب الهی هیچگاه جنگطلب نبوده و نیستند؛ بلکه بر عزت ملی و غیرت ملی تأکید داشته و دارند؛ هیچگاه به وعدههای نظام سلطه اعتماد نداشته و ندارند و بزرگترین مصداق و دلیل آنهم همین قطعنامه ۵۹۸ بود. دشمنان چقدر به وعدههای خود عمل کردند؟ آیا متجاوز (صدام) محاکمه شد؟ بر مردم عادی کوچه و بازار هم معلوم بود که ماشین جنگی صدام با کارگردانی و حمایت و پشتیبانی قدرتهای جهانی کوک شده و محاکمه ی صدام یعنی محاکمه ی خودشان و آنها هرگز زیر بار چنین موضوعی نخواهند رفت. بگذریم ...
حمایت از مرام اقتصادی موسوی و چرخش ۱۸۰ درجه ای به سمت تعدیل اقتصادی وتشدید فشار به مردم
جناب هاشمیحضرتعالی در دوران ریاستجمهوری خویش با در پیش گرفتن سیاستِ تعدیل اقتصادی از مرام اقتصادی دولت آقای میرحسین موسوی –که میدانیم موردحمایت شدید جنابعالی بود- یعنی اقتصاد بسته و دولتی به سمت اقتصاد باز و آزاد، طی یک چرخش ۱۸۰ درجهای در خطمشی، تغییر رویکردی آشکار دادید؛ بهگونهای که در خطبههای نماز جمعه که تا دیروز بر عدالت اجتماعی تأکید داشتید ازآنپس مردم را به مانور رفاه و مصرفگرائی دعوت کردید و چه بسیار خیرخواهان و دوستان که شما را نصیحت کردند و گوش فرا ندادید.سوگوارانه باید عرض کنم که در دوران دولت جنابعالی فرصتهای زیادی از دست رفت. عدهای از بستگان و اعضای حزب دولت ساخته که شما را پدر معنوی خود میدانند و شما نیز خود را برادر معنوی آنها معرفی کردید آنچنان شما را احاطه کردند که صدای دیگری را یا نمیشنیدید و یا حسابی برای آن باز نمیکردید. فشار اقتصادی آنقدر بر مردم زیاد شد که حوادث و رخدادهای ۱۳ آبان، مشهد، اسلامشهر و ... رخ داد ولی علت وقوع آنها را ریشهیابی نکردید. کسبهی جزء، حتی فروشندگان تره بار هم قیمتها را افزایش میداد و علت را که جویا میشدید میگفتند چون دلار گران شده پس ما هم گران میکنیم. این در شرایطی بود که عدهای از نزدیکان شما خیلی معمولی و با صراحت میگفتند که بستگان رئیسجمهور بایستی با بستگان روسای جمهور دنیا ارتباط و حشرونشر داشته باشند؛ و قطعاً برای اینکه کم نیاورند، روی آوردن به زندگی و مشرب اشرافی و گذراندن اوقات فراغت و تفریحات در اروپا و جزایر تفریحی و... امری طبیعی است. و یا اظهار میداشتند که در دنیا برای اجرای سیاست تعدیل اقتصادی دولتها با معترضین برخورد میکنند و کشتن آنها هزینهای است که برای تعدیل اقتصادی و اصلاحات اقتصادی غربی باید پرداخت تا کشور شکوفا شود!!
تهاجم فرهنگی، شکلگیری طبقه ممتاز و اشرافیت دولتی در دولت هاشمی
وای بر ما. این تذهبون؟بهراستی، زندگی ملت رهاشده از جنگ و مستضعفین کجا و زندگی مرفه بیدردان و دنیاطلبان کجا؟!آن هنگام که هشدارها و فریادهای رسا و بلند رهبر معظم انقلاب (مدظلهالعالی) نسبت به مسائلی همچون تهاجم فرهنگی، مذمت شکلگیری طبقه ممتاز، اشرافیت دولتی و امثالهم به گوش میرسید نیز واکنش مناسب از شما ندیدیم و فیالمثل اگر به وزیری از مشکلات اقتصادی و گرانی انتقاد می شد میگفت تو هم سوسیالیست شدهای؟! ( کما اینکه اخیراً هم این جمله از وزیری دیگر شنیده شده است. )در دوران شما فکر و فعالیت اقتصادی غلط آنچنان حاکم شد که در شهرداری هر کاری امکانپذیر شد؛ البته به قول معروف «قیمت آن متفاوت بود.» دستگاه اطلاعاتی نیز که باید چشم نظام و دیدهبان آن برای رصد کجیها باشد وارد عرصههای اقتصادی فاسد شد و علیرغم نظر رهبر معظم انقلاب به کارش ادامه داد و شما حمایت می کردید. آقای هاشمی ما دیدیم که خط نفوذ دشمنان قسمخورده ملت ایران وارد حریم خصوصی و خانوادگی مدیران کشور شده و در حال آلودهسازی فرزندان آنها است؛ اما دریغا که هشدارها فایدهای نکرد.
سپردن مسئولیت مرکز تحقیقات استراتژیک به کسی که ولایت فقیه را قبول نداشت
جناب آقای هاشمی!برای ما این نکته نیز بسیار تعجببرانگیز بود که مسئولیت مرکز تحقیقات استراتژیک ریاست جمهوری را به کسی واگذار کردید که ولایتفقیه را قبول نداشت و جالب آنکه آنجا کانون فعالیت گروهها و احزابی شد که نه تنها به دنبال ترویج لیبرالیسم در فضای جامعه بودند، بلکه حتی علیه شما و دولت شما رسماً فعالیت میکردند و علیه ارزشهای انقلاب مطلب مینوشتند و شما میدانستید و به این مسئله تن دادید؛ چرا؟
توهم ریاست جمهوری مادام العمر برای شما!!!
توجه داشتید که قبل از انتخابات ریاست جمهوری سال ۷۶ اطرافیان شما تلاش زیادی کردند که محدودیت زمانی قانون اساسی را برای ریاست جمهوری نادیده بگیرند تا جایی که اگر امکانش باشد ریاست جمهوری شما را مادام العمر کنند، براستی واکنش شما در خصوص این گونه عملکردها چه بود؟
وقتی در رابطه با فساد و ریخت و پاشهای مدیریتی هشدار داده می¬شد می¬گفتید وقتی قطار توسعه اقتصادی و سازندگی حرکت می¬کند ۵ تا ۱۰درصد ریخت و پاش امری طبیعی است و این نگاهی وارداتی است نه مبنی بر اسلام ناب محمدی (ص) و توجه به محرومین و مستضعفین.
ناطق نوری را شما ناکام کردید!پاسخ مشارکتی ها به خیرخواهی شما!
جالب است در انتخابات دوم خرداد، در حالی که همه و از جمله شخص آقای ناطق انتظار داشتند از وی حمایت کنید، با کمال تعجب شما همسو با جریان موسوم به چپ- همانها که در مرکز تحقیقات استراتژیک ریاست جمهوری بهشان بال و پر دادید- در نماز جمعه سناریوی تردید و احتمال تقلب را تقویت کردید. به این ترتیب جمله «بنویسید خاتمی میخوانند ناطق» آقای ناطقی را که کاملاً به شما نزدیک بود با ناکامی مواجه کرد. در انتخابات ۷۶ بود که خیلی ها میزان وفاداری شما به نزدیکترین دوستانتان –از جمله آقای ناطق- را فهمیدند و ای کاش آقای ناطق نیز همین حقیقت را درک می کرد!
آیا یادتان هست که چند صباح بعد، مشارکتی ها در انتخابات مجلس ششم از خجالت شما در آمدند و هدیه ای که در دوم خرداد از شما دریافت کرده بودند را در زمستان ۷۸ به شما عودت دادند!!!
و دیدید که کودتای نرم و سخت ۱۸ تیرماه سال ۱۳۷۸ را رغم زدند و اگر نگوییم کارگردانی کردند ولی همراه و مؤید خوبی بودند تا اسباب به آتش کشاندن میراث امام و شهدا و ملت ایران را فراهم آورند که خدا نخواست.
- شما دیدید که آنها تمامی شخصیت شما را به استهزاء گرفتند.- شما دیدید که آنها میراث امام را به آتش کشیدند.- شما دیدید که بیشترین دشمنی آنها با شما بود.- شما دیدید که آنها دنبال حکومت سکولار هستند.- شما دیدید که آنها خط امام را تحریف میکنند- شما دیدید که آنها تحت تأثیر خط نفوذ، هضم در نظام ظالمانه جهان را پذیرا هستند- شما دیدید خط افراط و رادیکال را آنها دنبال میکنند.- شما دید که آنها جهاد، گذشت و ایثار بسیجیان را به خشنوتطلبی معنا کردند.اما در مقابل چه کردید؟
آنچه شرط بلاغ بود به شما گفتیم؛ اما دریغ از گوش شنوا
و ما علیرغم بیمهریها و کملطفیها به خاطر امام و شهدا و انقلاب حاضر شدیم با شما کار کنیم، بهعنوان محور وحدت از شما دعوت کنیم و شما به بهانه فراجناحی بودن امتناع ورزیدید. حتی قبل از انتخابات خبرگان رهبری خدمت شما رسیدیم و عرض شد که در شورای مرکزی جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی به تبعیت از جامعه مدرسین حوزه علمیه قم اسامی نامزدهای سراسر کشور را در یک جلسه به جمعبندی رسیدند ولی در مورد حضرتعالی در دو جلسه بحث و بررسی با اختلاف یک رأی حضرتعالی رأی آوردید (که موجب شد خانم وحید دستجردی به اعتراض بر قرار گرفتن نام شما در فهرست از جمعیت بروند). آنچه دوستان و اعضای شورای مرکزی از سوز دل و خیرخواهی و حضوری در جلسه در اعتراض و انتقاد به شما مطرح کردند عبارت بود از:
۱) اجرای مشی اقتصادی و سیاست تعدیل که منجر به حمایت از سرمایهداران بی درد و نادیده انگاشتن توده مردم و مستضعفین میشود.۲) برخی اطرافیان شما (حزب دولت ساخته کارگزاران) در مسائل اقتصادی علاوه بر بند ۱، حساسیتی نسبت به فساد اقتصادی و مالی ندارند.۳) بستگان شما علاوه بر بند ۱ و ۲ سلوکشان شکل دادن به یک طبقه ممتازه و ویژهخواری را تداعی میکند.۴) در بخش فرهنگی در دوران دولت شما مشکلات جدی ظهور و بروز کرد.۵) در مسائل خارجی سیاست تنشزدایی یعنی وادادگی را اتخاذ کردید؛ گویا ایران کاری کرده که حالا بیاید رفع تنش کند!و مهمتر اینکه دیدگاه شما با دیدگاه حضرت امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری زاویه دارد و این موجب گسست فکری در نظام می شود.پس از بیان محورهای انتقاد به مشی مدیریتی دولت کارگزاران، جنابعالی در مقام پاسخگویی همهی موارد را نفی کردید و بیان داشتید که تعداد دانشجویان، مدارس و... زیاد شده و ثانیاً ابزارهای فرهنگی در اختیار رهبری است نه دولت که شگفتی زیادی برای دوستان ایجاد کرد که فیالمجلس واکنش نشان دادند.
جناب آقای هاشمیملاحظه میفرمایید که بچههای حزبالله از روی تعهد و وظیفه آنچه شرط بلاغ بود انجام دادند و صادقانه بارها و بارها مشکلات و انتقادات را برای شما بیان کردند اما دریغ از گوش شنوا.
حاضر نشدید به وحدت حزب الله کمک کنید! و ما چه میدانستیم که بنا دارید با مخالفین خود ائتلاف کنید؟!
پس از کودتای نرم و قائله ۱۸ تیر ۷۸ که همهی نیروهای حزبالله را نگران کرد، گروههای سیاسی اصولگرا گرد هم جمع شدند تا چارهاندیشی کنند. آنها وفاق در بین همهی وفاداران بهنظام را ضروری دانستند و جهت شکلگیری این وفاق محوریت شما را جمعبندی کردند و همگی خدمت رسیدند و تحلیل خود را ارائه دادند و از شما برای محوریت وفاق همه نیروهای معتقد بهنظام دعوت کردند. اما شما علیرغم قبول تهدیدها و چالشها و ضرورت وفاق و وحدت فرمودید که دوم خردادیها در قدرت هستند و شما در ضعف هستید و من هم فراجناحی هستم و تحقیر آمیز گفتید دلم برای شما می سوزد و حاضر نشدید به وحدت حزب الله کمک کنید! و ما چه میدانستیم که بنا دارید با مخالفین خود ائتلاف کنید؟! هرچند اگر در انتخابات دوم خرداد دقت میشد معلوم بود که طراحان کارگزار و آقایان مرعشی و کرباسچی از فعالان صحنه هستند. آنان اولین کسانی هستند که اتهام ناجوانمردانه تقلب را به جمهوری اسلامی زدند و صریحاً تبلیغ کردند که در پای صندوقهای رأی مردم مینویسند خاتمی ولی خوانده میشود ناطق؛ شما میدانستید و توی دهان آنها نزدید و بلکه آنرا فرصتی تلقی کردید تا نامزد موردنظر حزبالله رأی نیاورد.
ماجرای قدرتطلبی تمام نشد
القصه؛ ماجرای قدرتطلبی تمام نشد و روزبهروز به شکلی دیگر ادامه یافت. مردم فهمیدند هاشمی دهه ۷۰ با هاشمی دهه ۶۰ و هاشمی دهه ۸۰ با هاشمی دهه ۷۰ تفاوت دارد.
مردم دیدند همان تیم اقتصادی که در دولت میرحسین موسوی دنبال اقتصاد بسته و دولتی بود، در دولت هاشمی با شعار اقتصاد آزاد و اقتصاد باز به میدان آمده و در دولت آقای خاتمی هم فعال مایشاء است، چنانچه در دولت احمدینژاد و الآن هم در دولت روحانی همان فکر میدانداری میکند؛ البته ممکن است بعضی عوضشده باشند ولی فکر همان فکر است. این فکر و اندیشه اقتصاد لیبرال -آنهم ناقص و با اشکال مختلف عاریهای و وارداتی با الگوهای صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی- است که بیش از ۳۰ سال تلاش میکند تا خودش را بر کشور تحمیل کند و فرصت نداده تا اقتصاد ملی و اسلامی وارد صحنه شود.
دائماً میگفتید میآیم، نمیآیم!
جناب آقای هاشمیچه کسی باید پیشتاز تحقق اسلام ناب محمدی (ص) و اندیشه ناب امام خمینی (ره) در حوزه اقتصاد میشد؟ شما کدام جبهه را تقویت کردید؟!
بههرحال یک سال قبل از انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۴ اعضای شورای مرکزی جمعیت ایثارگران خدمت شما آمدیم -بااینکه به وفاق کمک نکردید و علی رغم آنکه با مخالفین و منتقدین خود ائتلاف کرده بودید و با همه ناملایماتی که از سوی شما مشاهده شد- و عرض کردیم شما نیروهای نسل اول انقلاب هستید، اوضاع کشور خوب نیست و یاران امام بایستی برای نسل آینده کمک کنند تا کادر سازی شود، لازم است جوانان و تازه نفس ترها به میدان بیایند، گردش نخبگان صورت گیرد، چرخش قدرت شود، به جوانان بها داده شود و دیگر حضور نسل اولیهای مانند شما در عرصه انتخابات به مصلحت نیست. هر آن¬چه تحلیل کردیم را قبول کردید و تشویق نمودید و گفتید که بنا دارید در انتخابات وارد نشوید ولی تا آستانه انتخابات هرروز مطلبی مطرح کردید و دائماً میگفتید میآیم، نمیآیم! و در آخر با اینکه متوجه شدید مقام معظم رهبری مصلحت شما را در آمدن به عرصه انتخابات ندیدند ولی تصمیم گرفتید که وارد رقابت شوید. بار دیگر و در آستانه انتخابات سال۸۴ ریاست جمهوری خدمت رسیدیم و شما را یادآور ملاقات یک سال قبل کردیم و فرمودید همه آن حرفها را که گفتید یادم هست و قبول دارم ولی اگر اصولگرایان وحدت کنند، نمیآیم. گفتیم کمک کنید تا وحدت شود؛ ما طی توافقات که داشتهایم قرار است هرکس در سنجش افکار عمومی بالاتر باشد از وی حمایت کنیم و شما گفتید اگر روی آقای ولایتی تفاهم کنید من حمایت میکنم و نمیآیم. عرض کردیم بنای ما این است که هرکس در سنجش بالاتر باشد و الآن آقای قالیباف بالاتر است و گفتید ایشان سرهنگ است و اهل پادگان و حاضر نشدید کمک کنید. ما عرض کردیم در بهترین حالت اگر شما بیایید انتخابات دومرحلهای میشود و نفس دومرحلهای شدن یک افت برای شما است و مصلحت شما نیست، قبول کردید؛ ولی فرمودید دوستان ما سنجش کردهاند همین الآن که من تصمیم نگرفتهام برای آمدن، ۵۷ درصد رأی دارم. عرض کردیم ما از این سنجش خبر داریم، نظرسازی است که اطرافیان شما انجام داده اند و علمی نیست و ساختگی است و با این مذاکره جدا شدیم و شما تحت تأثیر جریانات مشکوک و لیبرالها وارد صحنه شدید و با دست خودتان زمینه رأی آوری آقای احمدینژاد را فراهم کردید.
حمایت ضدانقلاب و مارکسیستها و لیبرالها و امثالهم در مرحله دوم انتخابات ۸۴
جناب آقای هاشمیچه بگوییم از ستاد تبلیغات انتخابات شما و کارناوالهایی که راه انداختند و برچسبهای ۲۰۰۵ که تولید کردند! براستی چه کسانی برای شما تبلیغ میکردند و چه میتوان گفت از آن فیلم تبلیغاتی و بهاصطلاح دیدار صمیمی با جوانان و ... .
و چه بگوییم از مرحله دوم انتخابات که همهی ضدانقلاب و مارکسیستها و لیبرالها و امثالهم از شما حمایت کردند و دوقطبی احمدینژاد و هاشمی رقم خورد که طبعاً نتیجه کار برای هر انسان منصفی معلوم بود.
کار شما برای رأیآوری به کجا رسیده بود؟!!!
در همان زمان مطلع شدیم که اتاقهای فکر و کمیتهی پشتصحنه به ستادهای شما خط دادهاند که ساعت ۱۲ امشب اگر اسم آقای هاشمی از صندوق درنیامد بریزید جلوی وزارت کشور و در خیابانها و اعلان کنید تقلب شده. خوشبختانه این خبر زودهنگام لو رفت و به حضرتعالی منعکس شد و شما هم به برادرتان منعکس کردید و این فتنه تااندازهای کور شد. چون معترضین سازماندهی شده کمتر از هزار نفر آمدند و شعار تقلب سردادند و فتنه خنثی شد؛ ولی متأسفانه همان جریان نفوذ موفق شد، این سناریو را بعدها به نتیجه رساند.جالبتر آنکه فرزند عزیزتان و البته به قول شما مظلوم (!) آقای مهدی هاشمی، قبل از انتخابات ۸۴، در تاریخ دوم ژوئن ۲۰۰۵ در مصاحبه با روزنامه امریکایی «یو.اس.ای تودی» جملاتی بر زبان راند که شرم بر چهره انسان از بازگو کردن آن مینشیند، اما برای بازخوانی تاریخ باید بگویم که او در این مصاحبه گفت: «پدرم در صورت انتخاب مجدد بهعنوان رئیس جمهوری، قانون اساسی را به منظور کاهش قدرت رهبری و تبدیل آن به مقامی تشریفاتی نظیر «ملکه انگلیس» تغییر خواهد داد.»
البته همین آقازاده عزیزتان همان زمان بارها برای ما پیغام فرستاد که اگر پدرم رئیسجمهور شود حاضریم ۴ یا ۵ وزارت خانه را به شما بدهیم و بعد هم تهدید کرد که اگر برای ژنرال ما مشکل پیش آید ژنرال شما را میزنیم.
وای بر ما، کار شما برای رأیآوری به کجا رسیده بود؛ از گریه با جوانان تا حمایت ضدانقلاب؛ از تطمیع توسط فرزندتان تا تهدید توسط ایشان.پس باید پرسید «فاین تذهبون»؟!
کینهی حزبالله به دل گرفتید
آقای هاشمیچه شده که چنین شتابان مسیر افول را انتخاب کردهاید؟! ما را کاملاً از خود مأیوس کرده اید. حزبالله نهایت حسن نیت خود را نسبت به شما نشان داد ولی شما حاضر نشدید کمی توجه و تأملکنید. کینهی حزبالله به دل گرفتید و همه را با احمدینژاد یکی فرض کردید که حتماً اشتباه کردید! شما هیچ میدانید بسیاری از بزرگان که از حضرتعالی حمایت میکنند نه به این دلیل است که در شما اشکال نمیبینند بلکه برای بازدارندگی از شکلگیری منتظری دیگری هستند، متاسفانه شما هیچ متوجه این معنا نیستید.
خط ۳ که در دهه ۶۰ مخالف شما بود با تمام قامت به همراه کارگزاران و فرزندان شما به صحنه آمدند تا به بهانه حمایت از شما از دولت وقت انتقام بگیرند و خودشان را برای انتخابات سال ۸۸ آماده کردند و خدا میداند که چه تلاشها و برنامهریزیهایی شد، چه پولها که خرج شد، چه ارتباطاتی که برقرار شد و چه کارشناسان داخلی و خارجیای که به کار گرفته شدند تا در ۸۸ احمدینژاد رأی نیاورد. کلید فتنه با اسم رمز تقلب مدتها قبل از انتخابات سال ۸۸ زده شد که دلیل آشکارش راه انداختن کمیته صیانت از آراء بود.
دردمندانه عرض میکنیم که در همهی صحنههای آشکار و پنهان فتنه -از اتاقهای فکر پشتصحنه گرفته تا تظاهرات آشکار جریان فتنه- همه و همه جای پای بستگان و نزدیکان آقای هاشمی به چشم میخورد.
بر اساس چه اطلاعاتی، دود آتش فتنه گران را دیده و پیشبینی کردید؟
قبل از شروع فتنه ۸۸ که به قول خودتان در آخرین نماز جمعه، اسم بحران روی آن قرار دادید، در نامه بدون سلامی که با رضایت و موافقت جنابعالی رسانهای شد، خطاب به ولیفقیه اعلام کردید که اگر به پیشنهادهای شما توجه نشود، آتش و دود آن بعد از انتخابات، جامعه را فرا خواهد گرفت و چطور همان شد که شما گفتید، حالآنکه هیچگاه حاضر نشدهاید به سؤال افکار عمومی جواب دهید بر اساس چه اطلاعاتی، دود آتش فتنه گران را دیده و پیشبینی کرده است. و همچنین گفتید: «با این¬همه بر فرض این¬که اینجانب صبورانه به مشی گذشته ادامه دهم، بیشک بخشی از مردم و احزاب و جریان¬ها این وضع را بیش از این بر نمیتابند و آتشفشان¬هایی که از درون سینههای سوزان تغذیه میشوند، در جامعه شکل خواهد گرفت که نمونههای آن را در اجتماعات انتخاباتی در میدان¬ها، خیابان¬ها و دانشگاه¬ها مشاهده میکنیم.» و البته راست هم می¬گفتید چرا که فرزندانتان میدان¬دار این صحنه¬ بودند! و در آخر نامه با بیت شعری کنایه آلود گفتید:
سر چشمه شاید گرفتن به بیل چو پر شد نشاید گرفتن به پیل و حال آنکه شما از همه این¬ها مطلع بودید و به جای برخورد با این عناصر فتنه¬گر که داشتند کشور را به آتش فتنه خود می¬سوزاندند و به سمتی می¬بردند تا سوریه¬ای دیگر در ایران عزیز ما رقم بزنند و به جای تلاش برای فرونشاندن آتش فتنه¬ی قدرت¬طلبان که معلوم بود ایادی استکبارند، عکس العمل شما آن نامه¬ی بدون سلام شد که حاوی تهدیدات متعدد به رهبری و مجموعه¬ی نظام بود.
فیلم فائزه هاشمی را دیدید،اتفاقی نیفتاد
فیالمثل وقتی به شما گفته شد دخترتان فائزه خانم در تظاهرات بوده و چنین و چنان شعارهایی داده، گفتید فیلمش را بدهید و وقتی فیلم را هم دیدید، نهتنها اتفاقی نیفتاد بلکه برعکس حضور آنها در فتنه بیشتر شد و ما هیچگاه از جنابعالی درباره برائت از حضور و مدیریت تظاهرات توسط فرزندانتان، ندیده و نشنیدیم.
نسبت نادرست دادن به فرماندهان سپاه و آیت الله ری شهری و شراکت در فتنه ۸۸با موسوی
کار بهجایی رسید که شما برای اثبات ادعای تقلب، استشهاد غلط به فرماندهان سپاه دادید و نقل غلط از آیتالله ریشهری کردید. آقای هاشمی! روح امام و شهدا را عذاب دادید وقتی در جلسه ۴ نفره با حضور میرحسین موسوی و سید محمد خاتمی و سید حسن خمینی گفتید کف نظر آقای میرحسین ابطال انتخابات است. با این اقدامات و موضعگیریهایتان فرصت رجزخوانی و تجرّی برای نظام سلطه و سفیران آن، منافقین و ضدانقلاب را فراهم آوردید و حاضر نشدید به دهن میرحسین بزنید. البته نه شما و نه خاتمی و نه آقای سیدحسن به دهن میرحسین نزدید و در این ماجرا شریکید.
اعواج و شک و تردید را در نماز جمعه جبران نکردید
در روز ۲۶ تیرماه سال ۸۸ (که به قول خودتان نماز جمعه تاریخی بود) و به شهادت تاریخ و اسناد که مورد حمایت جریان ضدانقلاب، معاندین خارجی، سکولارها، ملی مذهبیها و منافقین بود، بهعنوان یگانه رهبر جریان فتنه، همان خواستههای خود در نامه بدون سلام را از تریبون مقدس نماز جمعه تکرار کردید و قطعاً میدانید اکثریت کسانی در آن نماز جمعه حامی شما بودند، هیچ قرابتی با مقدسات شرعی و نماز نداشتند تا جایی که به آن شکل در صف نماز جماعت حاضر شدند و به امامت شما اقتدا کردند.
بهراستی آقای هاشمیِ یار و یاور امام و رهبری، حالا یارو یاور چه جریانی شده بود؟ چرا دشمنان قسمخورده ملت ایران به او دلخوش کرده بودند؟ چرا ضدانقلاب به او استشهاد و استناد میکردند؟!
آه از این همه اعواج و شک و تردید! آه از این همه شاد کردن دل دشمن! آه از این همه تغییر در کسی که خود را یار امام و دوست، همراه، همسنگر دیروز، امروز و فردای رهبری می¬داند!
قربان دل رهبر عزیز و خانواده شهدا و ملت مظلوم ایران که حالا شاهد یکدندگیها و غرور اصحاب و یاران بنیانگذار انقلاب بودند. از میرحسین و کروبی و خاتمی بگذریم، جناب هاشمی شما چرا چنین کردید؟!
چرا به جای جبران، در آخرین نماز جمعه¬ی خود که حاوی مطالب سرشار از انحرافات فکری و بدعت¬های دینی و تهدید نظام ولایی بود خود را ابزاری برای نفوذ نظام سلطه و دشمنان انقلاب برای مقابله با رهبری قرار دادید؟!
قوه قضاییه را تحت فشار قرار دادید که مهدی هاشمی را تبرئه کند
اگر روزی فشارها برملا شود چه برای شما میماند؟!
همکاری شما در بازگرداندن مهدی فراری، برای محاکمه وی، بسیار اقدام مناسبی بود، اما مع الاسف پسازآن خطای دیگری که از شما سر زد آن بود که قوه قضاییه را با لطایفالحیل تحتفشار قراردادید تا مجرم را تبرئه کند؛ داستان فشارها به قوه قضاییه و تلاش برای تبرئه مهدی و...اگر روزی برملا شود چه برای شما میماند؟!
ماجرای نامزدی مجدد و انتخابات ۹۲ نیز یک داستان مفصل و درسآموز است. هم انتخابات گذشت وهم مهدی محکوم شد که درسها و عبرتهایش برای تاریخ و آیندگان بهجای میماند، ولی آنچه باعث شد این رنجنامه را بنویسم داستان تحریف تاریخ و مواضع حضرت امام خمینی (ره) و واقعیتهای انقلاب بود. بسیار برایم رنجآور است که اصحاب امام، یاران انقلاب و مجاهدان دیروز را در حال ریزش ببینم. خدا میداند خوشحال نیستم که هیچ، غم و اندوه دارم که برای چه؟ چرا هاشمی حاضر است با دست خود عزت و افتخارات را پایمال کند؟ من نمیگویم شما قصد خیانت دارید ولی دردمندانه عرض میکنم نتیجه و آثار مواضع و اقدامات شما منجر به خیانت به انقلاب و ملت ایران میشود. چرا باید شما مطلبی را بیان کنید که خوراک و استناد رسانهی بیگانه و دشمنان اسلام شود؟
سرنوشت مشترک هاشمی و منتظریوقتی به یاد آقای منتظری میافتم سرنوشت مشترکی در ذهنم تداعی میکند. هنگامی که این جملهی حضرت امام خطاب به آقای منتظری را در نامهی ۰۶/۰۱/۶۸ مرور میکنم که فرمودند «تاریخ اسلام پر است از خیانت بزرگانش به اسلام» را مرور میکنم، به این یقین میرسم که خداوند حکیم پاسخ رفتار غیرصادقانه و ناخالصانه را در دنیا و آخرت میدهد.
جناب هاشمیمتاسفانه واقعیت امر این است که شما از جایگاه یک انسان زیرک و سیاسی که در مقابل دشمنان میایستاد، تا جایگاه فردی که رهبری یک گروه سیاسی قدرتطلب را بهدست گرفته، افول کردهاید. این کار مشاورههای غلط و اتاقهای فکر ادراک ساز نفوذی است تا چنین شخصیت بزرگی را جلوی انقلاب و نظام قرار دهند؛ البته زمینهها مهم است و آن زمینهها این فرصتها را به وجود میآورد.
مواضع افراطی سال های اخیر
جناب هاشمیچگونه بگوییم در مسیر عدل و قسط قرار دارید؟ چگونه بگوییم دم زدن شما از عدالت و قسط واقعی است؟ چگونه بگوییم در تلاش برای بسترسازی ظهور حضرت ولی¬عصر(عج) هستید در صورتی¬که جرم برخی از فرزندانتان با این همه پرونده اثبات شده و حکم صادر شده، ولی باز از ایشان تمام قد دفاع می کنید و در مقابل فرزندانتان نظام مظلوم جمهوری اسلامی را محکوم می کنید! آیا این دست اندازی¬ها و جرم¬های فرزندان شما شایسته¬ی ملت مظلوم ایران است که این¬گونه حامیشان هستید.
برای روشن شدن بیشتر شما و افکار عمومی مروری بر مواضع این سال¬های اخیرتان دارم:
۱- شما در فروردین ماه سال ۹۱ و در گفتوگویی با فصلنامه مطالعات بینالمللی میگویید: «من در سالهای آخر حیات امام (ره) نامهای را خدمتشان نوشتم، تایپ هم نکردم. برای اینکه نمیخواستم کسی بخواند و خودم به امام دادم. در آن نامه هفت موضوع را با امام مطرح کردم و نوشتم که شما بهتر است در زمان حیاتتان، اینها را حل کنید، در غیر این صورت ممکن است اینها به صورت معضلی سدّ راه آینده کشور شود. گردنههایی است که اگر شما ما را عبور ندهید، بعد از شما عبور کردن مشکل خواهد بود... یکی از این مسائل رابطه با آمریکا بود. نوشتم بالاخره سبکی که الان داریم که با آمریکا نه حرف بزنیم و نه رابطه داشته باشیم، قابل تداوم نیست. آمریکا قدرت برتر دنیا است. مگر اروپا با آمریکا، چین با آمریکا و روسیه با آمریکا چه تفاوتی از دید ما دارند؟ اگر با آنها مذاکره داریم، چرا با آمریکا مذاکره نکنیم؟ معنای مذاکره هم این نیست که تسلیم آنها شویم. مذاکره میکنیم اگر مواضع ما را پذیرفتند و یا ما مواضع آنها را پذیرفتیم، تمام است.»
و جالب اینکه پسازآنکه این اظهارات شما با واکنش نخبگان سیاسی و رسانهها مواجه میشود، در توجیه ادعای خود گفتید: «اگر بحثهایم در مورد رابطه با آمریکا در آن نامه مورد ایراد بود، حتماً حضرت امام در همان زمان پاسخ من را میدادند.» (!)
با توجه بهقاعده «الاقرار العقلا علی أنفسهم جائز» میتوان صحت ادعای شما در نگارش نامه را پذیرفت، اما اینکه شما سکوت امام را حمل بر رضایت ایشان کردهاید، سخت مبالغهآمیز و تحریف مکتب امام (ره) است. حتی اگر صحت ادعای شما مبنی بر عدم پاسخ امام را بپذیریم هیچ عقل سلیمی نمیپذیرد که سکوت امام بهمعنای موافقت با دیدگاه شما باشد. چه آنکه امام در پیش و پس از انقلاب در بسیاری از مسائل چالشی مطرح بین انقلابیون، همچون کتاب شهید جاوید و دکتر شریعتی، سکوت پیشه کردند و این را نمیتوان بهحساب موافقت ایشان با دیدگاههای انحرافی گذارد و مهمتر اینکه سرتاسر مواضع حضرت امام(ره) در سال پایانی عمر و حتی در وصیت نامه سیاسی الهی ایشان و در نامه عزل آقای منتظری (۰۶/۰۱/۶۸) و پیام نوروزی ایشان در ( ۰۱/۰۱/۶۸) همه و همه نفی دیدگاه و نظر شماست.
۲- شهریورماه ۱۳۹۲ و در اوج تبلیغات مستکبران علیه مقاومت و سوریه که باهدف حمله به این کشور و اشغال آن انجام میگرفت، جنابعالی نیز به سهم خود پازل طراحیشده نظام سلطه را تکمیل کرده و در مراسم سالگرد آیتالله صالحی مازندرانی ادعا کردید: «مردم سوریه بیش از ۱۰۰ هزار کشته و ۸ میلیون آواره دادند در داخل و خارج، زندانها پر از مردم، زندانها جا ندارد بعضی از ورزشگاهها را گرفتند، آنها را پر کردند شرایط بدی بر مردم حاکم است مردم ازیکطرف از طرف خود حکومتشان بمباران شیمیایی میشوند و از طرف دیگری امروز منتظر بمبهای آمریکا باید بمانند.»
تنها پس از واکنش رسانهها و سیاسیون انقلابی بود که شما عقبنشینی کرده و اظهارات خود را تصحیح کردید، اما چگونه میتوان تبعات آن سخنان دشمنشادکن و مستندساز برای دشمنان را از یاد برد؟
۳- دیگر موضع شما که بسیار هم جنجالبرانگیز شد، ادعای شما مبنی بر موافقت امام (ره) برای حذف شعار مرگ بر آمریکا بود؛ چنانچه در گفتگو با ماهنامه مدیریت ارتباطات ادعا کردید: «موافق نبودیم که در مجامع عمومی مرگ کسی را شعار دهیم. مثلاً در اجتماعات ما «مرگ بر بنی صدر» شعار داغ مردم بود که در نماز جمعه خواهش کردم که نگویند. «مرگ بر بازرگان» بود که خواهش کردم، نگویند. «مرگ بر شوروی» بود که گفتم الا ن با شوروی مشکل آنچنانی نداریم. درباره آمریکا هم گفته بودم. وی گفت یک اصل قرآنی وی را به این روحیه رسانده است، چراکه قرآن از زبان خداوند به مسلمانان صدر اسلام که به بتها فحش میدادند، میگوید: حق ندارید به بتهای آنها فحش بدهید. «و لا تسّب الذین یدعون من دون الله» میفرماید بتها را سب نکنید، چون آنها هم متقابلاً به خدا بد میگویند و باعث گمراهی بیشتر آنها میشوید.»
پسازآن نیز پایگاه اطلاعرسانی حضرتعالی با بازنشر بخشی از خاطرات شما نوشت: «هاشمی با یادآوری حذف شعار «مرگ بر آمریکا» و اینکه امام با حذف این شعار موافق بودند و واکنشهای تند بعدی و جوسازیهای بهعملآمده در این خصوص تأکید میکند: تمام مطلب همان بود که نوشته بودم. الآن هم دقیقاً یادم نیست که چه نوشتم. بههرحال موافق نبودیم که در مجامع عمومی مرگ کسی را شعار دهیم.»این در حالی بود که تا آخرین روز عمر پر برکت امام عظیمالشان در همه مجامع عمومی و مخصوصاً در حضور ایشان در حسینیه جماران و نیز در نمازهای جمعهای که به امامت خود حضرتعالی برگزار شد، شعار «مرگ بر آمریکا» سر داده میشد.
مگر از یاد بردهایم که حضرت امام در پیام قبول قطعنامه که در کمتر از یک سال تا پایان عمر پر برکتشان صادر شد، با اشاره به ادعاهای آل سعود برای توجیه کشتار حج گذاران، فرمودند: «دستنشاندگان امریکا آتش زدن پرچم امریکا را بهحساب آتش زدن حرم، و شعار مرگ بر شوروی و امریکا و اسرائیل را بهحساب دشمنی با خدا و قرآن و پیامبر گذاشتهاند؛ و نیز مسئولین و نظامیان ما را با لباس اِحرام به عنوان رهبران توطئه معرفی کردهاند!»
و مگر میتوان فراموش کرد که ایشان قاطعانه تأکید کرد: «از خدا میخواهیم که این قدرت را به ما ارزانی دارد که نه تنها از کعبه مسلمین، که از کلیساهای جهان نیز ناقوس مرگ بر امریکا و شوروی را به صدا درآوریم.»
امام بزرگواری که تا آخرین لحظات حیات، دست از مجاهدت و مبارزه نکشید، چگونه ممکن است در میانهی سالهای دفاع مقدس موافق حذف شعار «مرگ بر آمریکا» شده باشد؟!
گویا برخی خواص که به «آلزایمر سیاسی» مبتلا شدهاند، آرزوهای دوره استحاله خود را به نام امام (ره) سند میزنند! خدا را شکر میکنم که آن عزیز سفرکرده، هوشمندانه چنین روزهایی را پیشبینی کرد و راه سوءاستفاده را چنین بست: «اکنونکه من حاضرم، بعضی نسبتهای بیواقعیت به من داده میشود و ممکن است پس از من، در حجم آن افزوده شود. لهذا عرض میکنم آنچه به من نسبت دادهشده یا میشود، مورد تصدیق نیست، مگر آنکه صدای من یا خط و امضای من باشد با تصدیق کارشناسان یا در سیمای جمهوری اسلامی چیزی گفته باشم.»حال که امام (ره) به این صراحت مسیر «تحریف» را مسدود کرده و شاهد چنین ادعاهایی هستیم، باید از خود بپرسیم اگر آن امام بصیر چنین پیشبینی نکرده بود، تحریفگران با میراث فکری او چه میکردند؟!
و ملت ایران بسیار متأسف و متأثر است که چطور و چگونه ممکن است، کسی که هر چه دارد از امام و انقلاب است، اینگونه مکتب امام را تحریف کند.
۴- روایت عجیب شما در خصوص چرایی آغاز جنگ نیز بسیار تأملبرانگیز است. شما اخیراً در مصاحبهای ادعا کردهاید: «در همان موقع [ابتدای انقلاب] انسانهای افراطی بین ما بودند که حرف از صدور انقلاب [نه آن گونه که امام میگفتند] میزدند. بعضیها [نه باز با رویکرد و منظوری که امام داشتند] میگفتند: با دولتها کار نداریم و با ملتها کار داریم. این حرفهای عجیبوغریب، باعث شد که کمکم اختلاف پیش بیاید. عراق بیش از همه ترسید و عامل اجانب شد و علیه ما جنگ به راه انداخت.»
ظاهراً صدام هم بیتقصیر بوده و این به قول شما افراطیهای داخلی بودهاند که صدام را ترساندهاند تا آن جنگ ظالمانه را بر ملت ایران تحمیل کند. اما آقای هاشمی! آن افراطیهایی که از آنها سخن گفتهاید و آنها را آغازگر جنگ نامیده اید؟، چه کسانی هستند؟ اگر مقصودتان مسئولان نظام هستند که خود شما هم جزو آنان بودهاید و احتمالاً باید گفت حضرتعالی در رأس افراطیون بودهاید.
مگر یادتان رفته است که حضرت امام در پیام منشور روحانیت فرمودند: «من قبلاً نیز گفتهام همه توطئههای جهان خواران علیه ما از جنگ تحمیلی گرفته تا حصر اقتصادی و غیره برای این بوده است که ما نگوییم اسلام جوابگوی جامعه است و حتماً در مسائل و اقدامات خود از آنان مجوز بگیریم.»
و باز در همین پیام در پاسخ به کسانی که ادعاهایی مانند شما را مطرح میکنند، میفرمایند «آنان که هنوز بر این باورند و تحلیل میکنند که باید در سیاست و اصول و دیپلماسی خود تجدیدنظر نماییم و ما خامی کردهایم و اشتباهات گذشته را نباید تکرار کنیم و معتقدند که شعارهای تند یا جنگ سبب بدبینی غرب و شرق نسبت به ما و نهایتاً انزوای کشور شده است و اگر ما واقعگرایانه عمل کنیم، آنان با ما برخورد متقابل انسانی میکنند و احترام متقابل به ملت ما و اسلام و مسلمین میگذارند. این یک نمونه است که خدا میخواست پس از انتشار کتاب کفرآمیز «آیات شیطانی» در این زمان اتفاق بیفتد و دنیای تفرعن و استکبار و بربریت چهره واقعی خود را در دشمنی دیرینهاش با اسلام برملا سازد تا ما از سادهاندیشی به درآییم و همهچیز را بهحساب اشتباه و سوءمدیریت و بیتجربگی نگذاریم و با تمام وجود درک کنیم که مسئله اشتباه ما نیست، بلکه تعمد جهان خواران به نابودی اسلام و مسلمین است و الا مسئله فردی سلمان رشدی آنقدر برایشان مهم نیست که همه صهیونیستها و استکبار پشت سر او قرار بگیرند»
اگر هم مقصودتان از افراطیهایی که دم از صدور انقلاب میزدند، همان خط ۳ ایها و باند مهدی هاشمی معدوماند، خوب است از خود بپرسید، الان باقیماندههای آنها کجا هستند و آیا در پناه شما مأوی نگرفتهاند؟
۵- مواضع و دیدگاههای روزها و سالیان اخیر شما درباره ولایت فقیه نیز به مراتب تأملبرانگیز است. بنا بر نقل رسانهها شما در جلسه تاریخ ۷ اسفند ۸۷ هیئت امنای وقت دانشگاه آزاد، پیشنهاد یکی از اعضا را که گفته بود «در صورت فوت کلیه یا اکثریت اعضای مؤسس در یک زمان، ولیفقیه تصمیمگیری کند و این مسئله در اساسنامه گنجانده شود» را رد کرده و گفتهاید «ولیفقیه خوب است اما اشکالش این است که بعداً اگر نظام ما ولیفقیه نداشته باشد، اگر ما بخواهیم وقف ابدی باشد که نمیشود بگوییم ولیفقیه؛ ممکن است نظام ما ولیفقیه نداشته باشد... تعدادی علیالبدل داشته باشد که در صورت حادثه جایگزین شود.»
اینگونه اظهار نظر درست زمانی از سوی شما مطرح میشد که شما رئیس مجلس خبرگان رهبری بودید و این انتظار به حق از حضرتعالی وجود داشت که بیش از هر کس دیگری پاسدار نظام و الگوی حکومتی ولایت فقیه باشید. حال چطور ممکن است رئیس مجلس خبرگان برای «آلترناتیو ولایت فقیه» برنامهریزی کند؟!
۶- نگاه شما به مقوله «آلترناتیو نظام ولایی» تنها به همین سخن ختم نمیشود. در دهه فجر سال ۱۳۸۹ در گفتوگو با روزنامه جمهوری اسلامی و در توصیه به کسانی که ناراضی خطابشان کردید، گفتید: «من به این قشر ناراضی توصیهام این است که بیایید در صحنه. انقلاب مال آنها هم هست. همه بیایند. حتی آنهایی هم که در انقلاب نبودند، سهمی هم نداشتند بیایند. این کشور مال آنها هم هست. ما میخواهیم همه بیایند. ما الان آلترناتیوی برای وضع موجود نداریم. همین را باید حفظ بکنیم. با اصلاحات. با ترمیمهایی که لازم است انجام بدهیم. این طرف هم بعدها این را به رخ آنها نکشند که برای ما آمدند. همه به عنوان وظیفه ملی و انقلابی و اسلامی بیایند.»
چنین به نظر میرسد که شما خود را در قامت رهبر اپوزیسیون تلقی کرده و به هواداران این جریان توصیه میکنید فعلاً که گزینه دیگری بهجای نظام نداریم، باید کوتاه آمد! سبحان الله! چطور ممکن است رئیس مجمع تشخیص مصلحت یک نظام خود را گاه در قامت رئیس اپوزیسیون همان نظام تصور کند؟!
۷- موضوع دیگر مورد ادعای شما امکان تشکیل شورای رهبری است که در ۲۶ بهمن ۹۳ گفتهاید: «اگر خبرگان به وظیفه خودشان درست عمل کنند، در صورت نبودن یک فرد مناسب حتماً میتوانند شورایی کنند. چون قانون شورا شدن هم باز است. شاید در آینده بدون شورا نتوانند کار درستی انجام بدهند.»
این درحالی است که هم ما و هم شما میدانیم که قانون اساسی مخالف رهبری شورایی است و بنا بر نقل حضرت آیت الله امینی، امام نیز پسازآنکه نظر شورای بازنگری قانون اساسی مبنی بر حذف رهبری شورایی را شنیدند، بر آن صحه گذاردند؛ با این حال مواضع این روزهای اخیر شما و بازگوکردن مجدد تئوری شکست خورده و شورای رهبری و اصرار بر جا انداختن این تئوری خلاف قانون اساسی برای چیست؟!حال جای این پرسش از حضرتعالی است که در حالی که هیچ محمل قانونی بر ای رهبری شورایی نیست، طرح یکباره آن از سوی شما با چه هدفی انجام میپذیرد؟ ایا میتوان در اینگونه اظهارات نیت خیر پیدا کرد؟شما می دانید که افراد عادی هم چنین تلقی می کنند شما طرح مسئله شورائی را برای این مطرح می کنید که در آن شریک شوید و چرا حاضرید چنین اتهاماتی را برای خود بخرید.و باز می دانید همه نخبگان و حضرت امام(ره) رهبری شورائی را راهگشا نمی دانستند و با تجربه به دست آمده آن را از قانون اساسی حذف کردند.
۸- موضوع دیگری که نشان میدهد بهزعم جنابعالی مسیر انقلاب بعد از امام خمینی (ره) دچار تحریف شده و بر اساس اندیشههای بنیانگذار انقلاب حرکت نکرده است، اظهارنظر شما در ۱۰ آبان ۹۴ و در همایش بینالمللی "قرآن در سیره و اندیشه امام خمینی" است، آنجایی که مدعی میشوید «البته اگر این انقلاب را با اندیشه و دیدگاه امام خمینی (س) پیش میبردیم، قطعاً در حال حاضر وضعیت بهتری داشتیم، اما من مأیوس نیستم که با توجه به آگاهی که مردم پیدا کردند و تواناییهایی که بهطور روزافزون در کشور افزایش پیدا میکند، ما موج جدیدی از پیشرفت را که تا الآن نگذاشتند به آن دست بیابیم در آینده به نام اسلام و قرآن ایجاد کنیم».
حالآنکه باید از شما بپرسیم چه کسانی به دنبال فرستادن امام خمینی و اندیشههای امام خمینی به موزه تاریخ بودند و در حال حاضر آنها چه قرابت و ارتباطی با شما دارند تا جایی که این قرابت به حدی نزدیک میشود که "عبدالحسین هراتی¬فرد" فرد هتاک به امام خمینی (ره) و انقلاب، در چند قدمی هاشمی رفسنجانی در مجمع تشخیص مصلحت نظام حاضر میشود و در جلسات خصوصی و عمومی شما شرکت میکند.
آیا با این وضعیت نمیتوانیم به تغییر ۱۸۰ درجهای هاشمی رفسنجانی اقرار کنیم و بگوییم دشمنان دیروز انقلاب، امام و فعلی مقام معظم رهبری، دوستان و حامیان امروز هاشمی رفسنجان
کد خبر: ۸۱۷۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۰/۰۶
قضیه این بوده که فردی تلاش داشته تا برخی نمایندگان در انتخابات پیروز شوند و این پول را به رحیمی داده تا با صلاحدید خود میان نمایندگان پخش کند. متأسفانه خلأیی که در انتخابات ما وجود دارد این است که هزینههای انتخاباتی افراد هیچگاه شفاف نیست در حالیکه در بقیه کشورها سقفی برای کمک به افراد برای ورود به انتخابات وجود دارد. اما متاسفانه در قانون احزاب کشور ما نظارت بر درآمد دیده نشده و امیدواریم در قانون جدید شفافیت منابع انتخابات مشخص شود چرا که متاسفانه این نقص انتخابات است .
به گزارش پایگاه تحلیلی خبری آوای رودکوف avayerodkof.ir آنچه در ادامه میخوانید حاصل گفتوگوی دوساعته باشگاه خبرنگاران جوان با محمد حسن غفوری فرد است:
* باشگاه خبرنگاران جوان: ابتدا معرفی از خود، سوابق کاری و میزان تحصیلاتتان داشته باشید من حسن غفوریفرد متولد ۱۳۲۲ در تهران هستم، یک مدرک کارشناسی از دانشگاه تهران، سه مدرک کارشناسی ارشد از ایران، ژاپن و امریکا و دکترای فیزیک هستهای از دانشگاه کانزاس امریکا دارم. همچنین در رشتههای دو و میدانی، شنا، ورزش باستانی و اسب دوانی فعالیت داشتهام. در دوران مبارزات انقلابی، سابقه حبس و شکنجه را دارم و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به عنوان استاندار خراسان، نماینده چهار دوره مجلس و پس از آن هم به عنوان وزیر نیرو، معاون رئیس جمهور و مشاور در دولت آیتالله هاشمی رفسنجانی و دولت پس از آن فعالیت کرده ام. همچنین ریاست کمیته المپیک و همچنین ریاست سازمان تربیت بدنی هم از سوابق اجرایی بنده است. اکنون رئیس هیئت نظارت شورای عالی انقلاب فرهنگی هستم و در حال تدریس به عنوان استاد تمام در دانشگاه امیرکبیر و دانشگاه بینالمللی امام خمینی(ره) هستم. * باشگاه خبرنگاران جوان: چه شد که به آمریکا رفتید؟
من با اخذ بورسیه به ژاپن رفتم و در آنجا در رشته مهندسی زلزله شناسی مشغول به تحصیل شدم، پس از بازگشت در اهواز به تدریس پرداختم اما به علت فعالیتهای سیاسی از دانشگاه اخراج شدم. پس از آن در سال 47 به ناچار به آمریکا رفتم و در سال 55 و پس از اخذ مدرک دکتری در رشته فیزیک هستهای به ایران بازگشتم.
** دو دوره، بدون هیچ شانسی و برای گرم کردن تنور انتخابات کاندیدای ریاستجمهوری شدم **
* باشگاه خبرنگاران جوان: شما در دو دوره به عنوان کاندیدای ریاست جمهوری وارد عرصه انتخابات شدید. چه شد که به این نتیجه رسیدید که میتوانید رئیس جمهور شوید؟ من در دو دوره در سالهای 60 و 80 کاندیدای ریاست جمهوری شدم و در سال 1400 نیز کاندیدا خواهم شد! البته حضورم در هر دو دوره به پیشنهاد بزرگان و مسئولین نظام بود و شخصاً تمایلی به این مسئله نداشتم. در دوره اول پس از شهادت مرحوم شهید رجایی، فقط مقام معظم رهبری کاندیدای ریاست جمهوری بودند، در آن زمان مرحوم املشی ربانی به من گفتند که "شما باید وارد عرصه انتخابات شوید" و دلایلشان هم را مطرح کردند، دلیلی که بنده را متقاعد کرد این بود که مرحوم آیت الله املشی ربانی تاکید کردند که "اگر شما به عنوان کاندیدا وارد عرصه انتخابات شوید، خطر ترور آیت الله خامنهای کمتر خواهد شد"، از آنجا که آن موقع افرادی که کاندیدای انتخابات میشدند خطر ترورشان بالای 50 درصد بود، بنده بعنوان کاندیدا وارد عرصه شدم. * باشگاه خبرنگاران جوان: در دوره دیگر یعنی در سال 80 چرا کاندیدا شدید؟ انتخابات سال 80، دوره دوم انتخاب رئیس دولت اصلاحات بود و البته مشخص بود که وی در این دوره هم رای خواهد آورد، البته افرادی نیز کاندیدا شدند اما همه مطمئن بودند که رئیس دولت اصلاحات برای بار دوم هم رای خواهد آورد. من با خود رئیسجمهور و همچنین آیتالله هاشمی رفسنجانی مشورت کردم و هر دو از کاندیداتوری بنده استقبال کردند در نهایت من بدون هیچ شانسی و تنها برای گرم کردن تنور انتخابات در عرصه حاضر شدم.
* باشگاه خبرنگاران جوان: چه شد که از دولت آیتالله هاشمی کنار گذاشته شدید؟ در دولت آیتالله هاشمی رفسنجانی بنده را عزل کردند و دلیلش هم این بود که عدهای در آن زمان بر علیه من جوسازی کردند و آیتالله هاشمی رفسنجانی هم نهایتاً پیشنهاد کرد که با توجه به تخصصی که داشتم به سازمان انرژی اتمی بروم اما پس از آن اتفاقات ترجیح دادم که سِمتی را در آن دولت قبول نکنم. ** نمیدانم در کجای دنیا کاندیدای مجلس را با قرعه کشی مشخص میکنند **
* باشگاه خبرنگاران جوان: آقای غفوریفرد، شما در انتخابات مجلس نهم با علی مطهری ائتلاف کردید اما با عدم حمایت اصولگرایان مواجه شدید و عملاً در انتخابات رای نیاوردید. درباره این موضوع توضیح دهید. در انتخابات مجلس نهم و در آن لیست گروه 7+8 که هیچگاه هم کامل نشد، اسم بنده را گذاشته بودند و به همین دلیل در انتخابات شرکت کردم. اما تا آنجا که خودشان گفتند، از افرادی که مد نظر بودند 100 نفر تایید شدند و اگر مخالفتی نبود افراد را در آن لیست قرار میدادند. آقای باهنر به من گفت که "وقتی اسم تو مطرح شد، هیچ مخالفتی نبود اما با افرادی مانند علی مطهری و علی عباسپور مخالفت کردند" اما در نهایت به جای 30 نفر، 32 نفر انتخاب و اعضا مجبور شدند 2 نفر را حذف کنند و برای این کار، بین سه نفر آخر قرعهکشی شد که البته نمیدانم کجای دنیا کاندیدای مجلس را با قرعهکشی مشخص میکنند! اما در هر صورت بین بنده، سید کمال سجادی و یک فرد دیگری که کارگر بود و هیچکس او را نمیشناخت، قرعهکشی شد که آن فرد ناشناس انتخاب شد. منتهی بعداً یکی از افرادی که در لیست 30 نفره بود صلاحیتش تایید نشد و اگر طبق روال گذشته بود، باید میان 2 نفر باقیمانده، قرعهکشی میشد اما باز هم مرا کنار گذاشتند و فردی را از خارج از لیست جایگزین کردند. بعد از این ماجرا آقای نجابت را جایگزین کردند و پس از آن انتخابات وارد مرحله دوم شد. در این دوره، دو لیست 7+8 و همچنین جبهه پایداری در عرصه رقابت بودند و بنده، علی مطهری و علی عباسپور کاندیداهای مستقل بودیم. در مرحله اول که 5 نفر انتخاب شده بودند و حالا باید 25 نفر بعدی انتخاب میشدند، گروه پایداری 25 نفر خود را اعلام کرد اما گروه 7+8، 23 نفر بودند که در اینجا کار بسیار عجیبی انجام دادند و از لیست رقیب دو نفر را جایگزین کردند. لذا در حالی که گروه 7+8 میتوانستند با 23نفر شانس خود را افزایش دهد، برای اینکه من در لیست قرار نگیرم از لیست رقیب فرد جایگزین من کردند.
* باشگاه خبرنگاران جوان: چرا در آن زمان به این نتیجه رسیدند که غفوری فرد نباید باشد؟ ظاهرا در آن زمان کسانی که در لیست 7+8 بودند در گروه پایداری نیز حضور داشتند و فشار آوردند که دو نفر باقیمانده نیز از گروه پایداری باشد، به نظر من دنیا باید یاد بگیرد که از لیست رقیب نیز می تواند در فعالیت های انتخاباتی استفاده کند!
** احمدینژاد معتقد بود مستقلا در انتخابات رای آورده و فعالیت خانه احزاب را متوقف کرد **
* باشگاه خبرنگاران جوان: پس از سوابق سیاسی و انتخاباتی جنابعالی، به بحث خانه احزاب و فعالیتهای این خانه می رسیم. شما بهعنوان رئیس خانه احزاب، فعالیت این خانه را در روند فعالیت سیاسی کشور چگونه میبینید؟ آیا خانه احزاب نهادی ویترینی خواهد بود یا فعال؟
برای پاسخ به این سوال ابتدا باید سابقهای از خانه احزاب گفته شود. خانه احزاب در سال 1379 در دوره دولت اصلاحات تأسیس شد و دلیلش هم تنشهای شدیدی بود که میان احزاب بوجود آمده بود چرا که در این دولت احزاب رشد چشمگیری کردند و از همین رو تنش شدیدی بینشان ایجاد شد. طی چند جلسه که با موسوی لاری وزیر کشور وقت داشتیم، وی خواست که گروههای سیاسی جو سیاسی کشور را آرام کنند لذا قرار شد یک نهاد و تشکلی تشکیل شود تا اختلافات میان احزاب فروکش کند. در دوره فعالیت خانه احزاب اقدامات بسیار خوبی مانند تدوین منشور وفاق، تشکیل شورای داوری و اختصاص بودجه به احزاب انجام شد؛ اختصاص بودجه اقدامی بسیار مهم و نشان دهنده اهمیت نظام به احزاب سیاسی کشور بود اما متأسفانه این فعالیتها در دولت احمدینژاد متوقف شد چرا که رئیس دولتهای نهم و دهم معتقد بود که هیچ حزبی وی را همراهی نکرده و مستقلا در انتخابات رای آورده است. در حالی که حزب مؤتلفه و اصولگرایان کمک شایانی به احمدینژاد کردند ولی وی این اعتقاد را نداشت و متأسفانه فعالیت خانه احزاب در دوره ریاست جمهوریاش به طور کامل متوقف شد. * باشگاه خبرنگاران جوان: به عنوان رئیس خانه احزاب، فعالیت این نهاد در دوره جدید را چگونه میبینید؟
بعد از روی کار آمدن حسن روحانی، دولت جدید با تلاشهای بسیار خواهان فعالیت خانه احزاب شد، البته این نهاد با شاکله قدیمی قابل تجدید نبود چرا که در دوره گذشته تنها دو جریان اصولگرا و اصلاحطلب در خانه احزاب حضور داشتند که هرکدام به نوعی سعی در خارج کردن رقیب از جریان سیاسی کشور داشت اما در این دوره با جلسات زیادی که با وزارت کشور برگزار کردیم به یک فرمول جدید شامل سه جریان اصولگرایی، اصلاحطلبی و مستقلین رسیدیم که تاکنون هم اقدامات خوبی در این زمینه انجام شده است.
* باشگاه خبرنگاران جوان: در یک جمله دلیل اصرار بر لزوم فعالیت خانه احزاب چیست؟
اصرار به فعالیت خانه احزاب، به دلیل کمک به تحزب و حزبگرایی در جریان سیاسی کشور است چرا که متاسفانه هنوز مردم ما به کارکرد احزاب اعتقادی ندارند. ** باید بر ورود پولهای تمیز و کثیف در انتخابات نظارت شود **
* باشگاه خبرنگاران جوان: آقای غفوری فرد، از نگاه شما آیا ورود احتمالی پولهای کثیف به انتخابات رصد میشود؟ اولا که بنده بحثی بالاتر از این مسئله را مطرح کردم و حتی گفتم که پولهای تمیز هم باید نظارت شود، اگر فردی 10 میلیارد داشته باشد و در انتخابات مصرف کند در صورتی که حلال هم باشد آنچه مسلم است اینکه باید دخل و خرج افراد در انتخابات مشخص باشد، اما در مورد خانه احزاب باید گفت که خانه احزاب جایگاه رسمی برای نظردهی و نظارت بر این موضوع نیست و همین امر قطعا ضعف قانون انتخابات است که باید اصلاح شود البته بعید میدانم قانون احزاب جدید به انتخابات این دوره مجلس برسد اما در انتخابات آینده قطعا از آن استفاده خواهد شد. ** رئیس جمهور هم نمیتواند در مورد احراز صلاحیت افراد اظهار نظر کند **
* باشگاه خبرنگاران جوان: شما در مصاحبهای گفته بودید که خانه احزاب با شورای نگهبان در مورد احراز صلاحیت افراد مذاکره خواهد کرد. آیا اقداماتی در این زمینه صورت گرفته است؟
طبق قانون اساسی، نظارت بر انتخابات و تایی یا رد صلاحیت کاندیداها فقط و فقط وظیفه شورای نگهبان است و هیچ مرجع دیگری این جایگاه را ندارد اما ممکن است شورای نگهبان از خانه احزاب به عنوان بازوی نظارتی استفاده کند، این خانه نیز اعلام آمادگی کرده که اطلاعات مورد نیاز را در اختیار شورای نگهبان قرار دهد. نکته مهم این است که هیچ مقام و مسئولی حتی رئیس جمهور نمیتواند در این مورد اظهار نظر کند و اگر شورای نگهبان فردی را رد یا تأیید صلاحیت کرد، هیچ مرجعی نمیتواند این مسئله را نفی کند، البته خانه احزاب ملاقاتی با مسئولان نظام و همچنین شورای نگهبان در مورد انتخابات و احراز صلاحیتها خواهد داشت.
** اگر تحریمها برچیده نشود، برجام دستاورد مثبتی نیست **
* باشگاه خبرنگاران جوان: آقای غفوری فرد به عنوان یک کارشناس سیاسی، برجام را چگونه میبینید؟ آیا نقاط مثبت آن بارزتر است یا نقاط منفی؟ نمیتوان به صورت کلی قضیه برجام را مثبت یا منفی ارزیابی کرد و باید نقاط مثبت و ضعف آن را برشمرد. نقاط مثبت سند برجام این است که 6 کشور بزرگ دنیا در یک طرف میز و طرف دیگر جمهوری اسلامی بود که این نقطه مثبتی است که کمتر به آن توجه شده یعنی دنیا به این نتیجه رسید که مقابله با ایران سودی نخواهد داشت . آنها تمام نیروهای خود را آوردند تا با ایران مذاکره کنند و این نشاندهنده عظمت و اقتدار جمهوری اسلامی ایران است. پس از توافق وین گفته شد که جان کری خطاب به اوباما رئیس جمهور آمریکا گفته که " آمریکا در این 8 سال ریاست جمهوری هیچ دستاوردی در منطقه خاورمیانه نداشته و برجام اولین دستاورد آمریکاست" که این امر نقطه مثبتی است، از بُعد دیگر غربی ها برای اولین بار ایران را صاحب حق هستهای شناختند، البته ما نیازی به دادن حق غنیسازی نداریم، اما در هر صورت حق هستهای ایران به رسمیت شناخته شد و بر همین اساس در آینده در روابط ایران با دنیا آرامش نسبی را شاهد خواهیم بود، آن همه درگیریهایی که هم احمدینژاد در عرصه بینالمللی و سیاست خارجی به وجود آورده بود کاهش پیدا خواهد کرد. در حال حاضر کشور دارای یک آرامش نسبی است اما باید ببینیم که تحریمها برداشته خواهد شد یا خیر؛ اگر تحریمها رفع شود، نسلهای بعد به راحتی زندگی خواهند کرد، اما اگر احیانا تحریمها برچیده نشود، برجام اصلا دستاورد مثبتی نیست در نهایت باید منتظر ماند و دید آیا برجام به درستی اجرا خواهد شد یا خیر.
* باشگاه خبرنگاران جوان: فضای داخلی کشور در دوران پسابرجام را چگونه میبینید؟ به نظر من آرامش و آسایش داخلی کشور بیشتر خواهد شد البته اگر به دنبال توسعه سیاسی و اقتصادی هستیم، باید امنیت سیاسی، سرمایهگذاری و فکری به وجود آید که قطعا برجام می تواند نقطه عطفی در تاریخ ایران باشد. ** طیف نزدیک به دولت مهمترین جریان در انتخابات پیش رو هستند **
* باشگاه خبرنگاران جوان: فضای انتخابات مجلس آینده با توجه به اجرای برجام و اینکه دولت خود را پیروز این میدان میداند را چگونه میبینید؟
اکنون دو جناح اصلی کشور یعنی اصولگرایان و اصلاحطلبان در حال تلاش برای رسیدن به یک لیست واحد هستند اما طیف نزدیک به دولت، مهمترین جریان در انتخابات پیش رو است چرا که دستاوردهای احتمالی برجام، آرامش فضای داخلی کشور و پایین آمدن تورم 40 درصدی و رسیدن به 15 درصد، جزء دستاوردهای دولت است و میتواند کمک بزرگی به طرفداران آن کند.
* باشگاه خبرنگاران جوان: پس انتخابات آینده را به نوعی به نفع دولت میدانید؟
به نظر میرسد بعد از اجرای برجام و در صورتی که تحریمها برداشته شود و توافقات انجام شده به نتیجه برسد قطعا برجام برگ برنده دولت در انتخابات مجلس آینده خواهد بود.
* باشگاه خبرنگاران جوان: فضای مجلس آینده را چگونه پیشبینی میکنید و اکثریت را با کدام جریان سیاسی میبینید؟
پیشبینی من این است که اکثریت مجلس دهم در اختیار اصولگرایان خواهد بود اما شاید طرح این موضوع کمی زود به نظر برسد چرا که باید منتظر ماند تا ببینیم مردم در دقیقه 90 کدام جریان و گزینه را انتخاب خواهند کرد، تجربه نشان داده که پیشبینیها گاهی درست نبوده است.
* باشگاه خبرنگاران جوان: فعالیت اصولگرایان در انتخابات آینده چگونه خواهد بود؟ اتفاقات مهمی در این جریان افتاده است؛ 3 گروه مؤتلفه، پایداری و ایثارگران اقدامات اولیه را انجام دادهاند که امیدواریم به نتیجه برسیم. هرچند که اختلاف نظرهایی میان اصولگرایان وجود دارد اما این اختلافات در جایی که مصالح اصولگرایان ایجاب کند حل خواهد شد و قطعا همه خواهان یک مجلس اصولگرا هستند.
** ناطق به هیچ عنوان در انتخابات شرکت نخواهد کرد **
* باشگاه خبرنگاران جوان: فعالیتهای انتخاباتی علی لاریجانی رئیس مجلس نهم را چگونه میبینید؟ آیا وی با طیف نزدیک به دولت ائتلاف خواهد کرد؟ طیف نزدیک به دولت طیف وسیعی است؛ از اصولگرایان و اعضای مؤتلفه تا دیگر جریانها و اصلاحطلبان شامل این طیف می شوند اما آن چیزی که قطعی است این است که لاریجانی با اصولگرایان در انتخابات شرکت خواهد کرد. در چند وقت اخیر صحبتهایی از حضور حجتالاسلام ناطق نوری در انتخابات مطرح شده که آیا وی در انتخابات شرکت خواهد کرد یا نه، من تاکید می کنم که ناطق تحت هیچ شرایطی وارد انتخابات نخواهد شد، در ملاقاتی که اخیرا من با ناطق داشتم وی تأکید کرد که به هیچ وجه در انتخابات شرکت نخواهد کرد ولی اگر تکلیفی از سوی مقام معظم رهبری بر عهدهاش گذاشته شود، بحثی متفاوت است اما مسلماً ناطق در انتخابات شرکت نمیکند. وی با همه گروهها از چپ و راست ارتباط دارد اما اینکه بخواهد گروه یا لیستی را در انتخابات تأیید کند اینگونه نخواهد بود.
* باشگاه خبرنگاران جوان: خبرهایی از حضور سید حسن خمینی در انتخابات خبرگان مطرح است، تا چه حد احتمال این امر وجود دارد ؟ به احتمال فراوان سید حسن خمینی در انتخابات شرکت خواهد کرد البته هیچ گروه و جریانی حق مصادره وی به نفع جریان خود را ندارد چرا که سید حسن خمینی نوه حضرت امام(ره) است و بنده فکر میکنم تمایلش مانند تمایل حضرت امام(ره) اصولگرایی است و من وی را فردی اصولگرا میدانم.
* باشگاه خبرنگاران جوان: به دو دولت قبل بپردازیم. احمدینژاد در دو دوره رئیس جمهور کشور بود. چه شد که وی انتخاب شد؟ آیا در جریان اصولگرایی فردی برای جایگزینی وی و معرفی بعنوان کاندیدای ریاست جمهوری نبود؟ دو دوره ریاست جمهوری احمدینژاد بسیار متفاوت بود؛ در دوره اول انتخابات هیچکس شانسی برای احمدینژاد قائل نبود چراکه وی جزء نفرات آخر انتخابات بود اما اتفاقاتی مانند سخنرانی اش به زبان آذری تأثیر بسیاری در آرا داشت. در نهایت احمدی نژاد به انتخابات دور دوم رسید و کسانی که در دور اول از آیتالله هاشمی رفسنجانی حمایت کرده بودند، پشیمان شدند و از رای خود بازگشتند.
* باشگاه خبرنگاران جوان: چرا اصولگرایان از احمدی نژاد حمایت کردند؟
در دوره دوم ریاست جمهوری احمدینژاد این احتمال که وی رای خواهد آورد بسیار قوی بود، اصولگرایان در هر دو دوره احمدینژاد را فردی اصولگرا میدانستند علیرغم اینکه نسبت به برخی انتصابات وی انتقاد داشتند لذا در هر دو دوره احمدینژاد بسیار مدیون اصولگرایان بوده است. ** احمدی نژاد جز خودش هیچکس را اصولگرا نمیدانست **
* باشگاه خبرنگاران جوان: اما احمدینژاد خود را مستقل از اصولگرایان میدانست!
احمدی نژاد جز خودش هیچکس را اصولگرا نمیدانست! اطرافیانش هم شعار میدادند "احمدی نژاد رجایی ثانی است" و "دولت 75 میلیونی" اما بعدها مشخص شد دانشگاه علم و صنعت، استانداری اردبیل و شهرداری تهران، 75 میلیون جمعیت دارند! چراکه تمام انتصابات وی از این سه نهاد بود. به قول مرحوم عسگراولادی، دایره اصولگرایی احمدینژاد بسیار محدود و دایره اصولگرایی آیتالله هاشمی بسیار گسترده است. ** جریان انحرافی، کمر دولت قبل را شکست! **
* باشگاه خبرنگاران جوان: چه شد که احمدینژاد به سمت اختلاف و به نوعی سر ناسازگاری با اصولگرایان گذاشت؟
بزرگترین اختلاف اصولگرایان با احمدینژاد بحث انتصابات و خصوصا فرد مشایی بود، باید گفت که عملاً مسئله انحراف کمر دولت احمدینژاد را شکست و بعد از آن حمایت بسیاری از گروهها و افراد و حامیان وی به سکوت یا مخالفت با او انجامید.
** رحیمی یک ریال هم برای خودش خرج نکرده است **
* باشگاه خبرنگاران جوان: پس از پایان کار دولت دهم مفاسد اقتصادی و جرائم افرادی مانند رحیمی معاون اول رئیس جمهور، بقایی معاون اجرایی رئیس جمهور، فساد 3 هزار میلیاردی و بابک زنجانی برملا شد اینها در حالی است که احمدینژاد دولتش را پاکترین دولت پس از انقلاب میدانست
معتقدم با شعار پاکترین، قویترین و... نمیتوان کاری از پیش برد، اما من شخصا احمدینژاد را فردی پاک میدانم و معتقدم که فسادهایی که در دوران وی بوجود آمد معدود بودند که دو مورد آنها در حال محاکمه هستند. البته من قصد دفاع از دولت گذشته را ندارم اما اگر با دولتی مخالف هستیم نباید کلیت نظام را زیر سوال ببریم، چرا که 8 سال دولتهای نهم و دهم، یک چهارم عمر نظام جمهوری اسلامی ایران محسوب می شود و باید توجه داشت که در آن دوره شدیدترین تحریمها علیه کشور ما وضع شد و فساد هم غالبا در شرایط تحریم بوجود میآید. اما راجع به رحیمی باید بگویم که وی یک ریال برای خود خرج نکرده و حتی همسر او در بستر بیماری بود و رحیمی نتوانست همسرش را معالجه کند؛ من از شرایط بسیار سخت زندگی رحیمی مطلعم.
* باشگاه خبرنگاران جوان: پس چه شد که رحیمی بازداشت شد؟
قضیه این بوده که فردی تلاش داشته تا برخی نمایندگان در انتخابات پیروز شوند و این پول را به رحیمی داده تا با صلاحدید خود میان نمایندگان پخش کند. متأسفانه خلأیی که در انتخابات ما وجود دارد این است که هزینههای انتخاباتی افراد هیچگاه شفاف نیست در حالیکه در بقیه کشورها سقفی برای کمک به افراد برای ورود به انتخابات وجود دارد. اما متاسفانه در قانون احزاب کشور ما نظارت بر درآمد دیده نشده و امیدواریم در قانون جدید شفافیت منابع انتخابات مشخص شود چرا که متاسفانه این نقص انتخابات است .
البته بنده حامی دولت احمدینژاد نیستم، اما نباید به نظام جمهوری اسلامی ایران طوری نگاه کرد که گویی در 8 سال قبل "بخور بخور" بوده ، من در حالیکه با برخی اقدامات احمدینژاد مخالف هستم اما تاکید دارم که نباید به نظام تهمت زده شود. اینکه معاون اول رئیس جمهور به دلیل ارتکاب جرمی زندانی میشود نشاندهنده وجود یک سیستم قضایی قاطع و کارآمد در نظام است. ضمنا خود احمدینژاد هم در دادگاه پرونده دارد و ممکن است دستگاه قضایی وی را احضار کند. من شخصا نه بقایی و نه بابک زنجانی را نمیشناسم و بابک زنجانی را نمیخواهم که بشناسم.
* باشگاه خبرنگاران جوان: گفتید که مفاسد و جرائم رخ داده در دولت قبل معدود بوده و گفتید که بابک زنجانی و بقایی را نمیشناسید اما آیا میتوان ماثرات منفی جرائم این افراد بر اقتصاد و جامعه را نادیده گرفت ؟ بابک زنجانی و فساد 3 هزار میلیاردی ضربه سنگینی به کشور زده و باعث بوجود آمدن نوعی دیالوگ در عرصه اجتماعی شدند تا جایی که حتی وقتی من به دانشجو میگفتم چرا درس نمیخوانید در جواب میگفتند که "به فرض درس بخوانیم و مانند شما پرفسورشویم، آخر آن چه می شود؟! یک فرد 3 هزار میلیارد را یکجا قورت داده" و این اتفاقات باعث شد که بازخورد اجتماعی وحشتناکی بوجود آید. اما اگر دستگاه قضا مقتدر باشد قطعا نظام بیمه خواهد شد.
اینکه پول نفت توسط دولت به فردی داده شود، کار بسیار وحشتناکی است، چطور فردی که راننده یک مدیر دولتی بوده توانسته تا این میزان ثروت جمع کند؟! در حالیکه بنده با همه سابقه وزارت و مناصب دولتی تا سالها خانه نداشتم.
من نگفتم اتفاقاتی که در دولت قبل افتاده مهم نبوده بلکه وقتی افرادی مانند رحیمی زندانی میشوند نشان دهنده ضعف و شکاف در دولت است و دستگاه قضا باید سریعتر به جرایم چنین افرادی رسیدگی کند یعنی اگر فردی در هر پست و مقامی مرتکب جرمی شد، همان زمان باید محاکمه شود.
** احمدینژاد و طرفدارانش در تهران فعال هستند **
* باشگاه خبرنگاران جوان: تحرکات انتخاباتی طیف نزدیک به احمدینژاد در چند وقت اخیر دیده شده، آیا احمدینژاد برنامهای برای انتخابات امسال و یا انتخابات های بعدی خواهد داشت؟ هر فردی که وارد عرصه سیاست میشود به آن معتاد خواهد شد و به این راحتی نمیتواند از سیاست دل بکَند، اما تجربه نشان داده اگر فردی پس از دو دوره ریاست جمهوری مجددا کاندیدای ریاست جمهوری شود، موفق نخواهد بود. اینکه احمدینژاد و طرفدارانش در تهران فعال هستند، به خصوص برای انتخابات مجلس امری مسلم است و جلسات مختلفی برای حضور در انتخابات برگزار میکنند، اما حضور احمدینژاد در انتخابات ریاست جمهوری بعد را بعید میدانم چرا که اگر هم شرکت کند، شانسی نخواهد داشت. * باشگاه خبرنگاران جوان: نقل قولی از حسین شریعتمداری وجود دارد مبنی بر اینکه احمدینژاد وقتی منحرف شد که به سمت اصلاحطلبان رفت، این اظهارنظر را چگونه میبینید؟
بعید میدانم که احمدینژاد به سمت اصلاحطلبان رفته باشد اما زمانی که به سمت مشائی رفت، بسیاری از نزدیکان خود را از دست داد. ضمناً اصلاحطلبان هم هیچ علاقهای به احمدینژاد ندارند و در مقابل از افراد معتدلی مانند ناطق نوری استقبال میکنند تا جاییکه اگر وی کوچکترین سیگنالی به جریان اصلاح طلبی بدهد، قطعا اصلاحطلبان با آغوش باز وی را خواهند پذیرفت، در حالیکه هیچگاه این اتفاق نخواهد افتاد و ناطق به سمت این جریان نخواهد رفت. * باشگاه خبرنگاران جوان: به عنوان سوال آخر، در یک جمله نظرتان را درباره این اسامی بگویید.
آیتالله هاشمی رفسنجانی: مردی برای همه تاریخ
احمدی نژاد: رئیس جمهور بلند پرواز
حسن غفوری فرد: یک کارگرزاده که اتفاقی وزیر شد
مرحوم عسگراولادی: استاد مؤتلفه
محسن رضایی: قهرمان ملی
علی لاریجانی: رئیس جمهور آینده
سید حسن خمینی: یادگار امام (ره)
کد خبر: ۷۸۸۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۹/۱۱
آیا فرماندار بویراحمد که خود باید عامل حفظ امنیت و مدیریت بحران در شهرستان باشد باید اینگونه در میدان سیاسیون بازی کند?
کد خبر: ۷۸۶۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۹/۰۹
نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی در اطلاعیه ای گفت: رسانه های طرفدار دولت و ضدانقلاب به دنبال حاشیه سازی هستند، تا اصل منطق مخالفین برجام تحت الشعاع قرار گیرد.
به گزارش پایگاه تحلیلی خبری آوای رودکوف avayerodkof.ir، روح الله حسینیان نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی با صدور اطلاعیه ای به توضیح آنچه یکشبه گذشته در جلسه تصویب کلیات برجام به تصویب رسید پرداخت. متن این اطلاعیه به شرح زیر است:
بنده تصمیم نداشتم در مورد آنچه بین من و آقای ظریف و آقای دکتر صالحی گفته شد سخنی بگویم چون به نظر می رسید رسانه های ضد انقلاب و طرفدار دولت به جای پرداختن به اصل نظریات مخالفین و موافقین برجام در مجلس شورای اسلامی به دنبال حاشیه سازی هستند تا اصل منطق مخالفین برجام تحت الشعاع قرار گیرد.
زیرا اگر رسانه منطق مخالفین این معاهده رقت انگیز را نقل می کردند منطق موافقین و طراحان تحمیل قرارداد به مجلس شورای اسلامی روشن می شد. به این جهت برای روشن شدن موضوع برای دوستان تمام آنچه را به آقای ظریف و آقای صالحی گفتم به اطلاع مردم متدین و حزب الله شریف می رسانم.
لازم به ذکر است که سخن من به تذکری برمی گردد که در کمیسیون امنیت ملی به آقای ظریف دادم و عین گفته ام در کمیسیون ضبط شده و موجود است.
من در کمیسیون امنیت ملی پس از بیانیه لوزان گفتم: آقای ظریف شما با نابود کردن اورانیوم غنی شده ۲۰ درصد و تعطیلی آب سنگین اراک یک قدرت روانی را از جمهوری اسلامی گرفته اید و به زودی اسرائیل ایران را تهدید به بمباران هسته ای می کند.
درست پس از یک ماه توسط وزیر سابق دفاع اسرائیل، ایران تهدید به بمباران هسته ای شد.
در روز یکشنبه به صورت خصوصی که بعدا آقای امیر آبادی نیز حضور پیدا کردند گفتم آقای ظریف و آقای صالحی اگر به خاطر برجام که البته دعا می کنم چنین خبری نشود، اسرائیل ایران را تهدید به بمب اتم کرد یا آمریکا به ایران موشک زد مردم شما را محاکمه خواهند کرد و اگر من کاره ای بودم آقای صالحی را محکوم می کنم که سیمان هایی که در قلب راکتور اراک ریخته بیرون آورد و خودش را داخل راکتور سیمان کرده و اطرافش سیمان تزریق کنند.
البته با این شرایط که عرض کردم حتما امت متدین و کسانی که برای ساختن راکتور اراک سال ها زحمت کشیدند و با تسامح و تساهل آقایان، این قلب تپنده ملت محکوم به پر شدن از بتون شد این مجازات را با جرم متناسب می دانند.
من از همه دلسوزان می خواهم که با اصل موضوع بپردازند و به این حواشی که به نیت خاص برای تحت الشعاع قرار دادن اصل موضوع برجام و ابهامات بی شمار آن شکل گرفته است وقعی ننهند.
کد خبر: ۷۴۷۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۷/۲۱
سخنگوی قوه قضائیه توضیحاتی را در خصوص ادعای اخیر برخی افراد مبنی بر احتمال ترور بابک زنجانی و به قتل رساندن وی ارائه کرد و گفت: مطرح کردن اینگونه مسائل یک نوع تشویش است.
پایگاه تحلیلی خبری آوای رودکوف avayerodkof.ir
حجت الاسلام اژهای در هشتاد و پنجمین نشست خود در خصوص اظهارات برخی مسئولان در هفتههای اخیر در خصوص بانک زنجانی گفت: هیچ کس حق ندارد به یک فرد ولو آنکه متهم باشد توهین کند. برخی مسائلی که از سوی برخی تریبونها نسبت به این متهم گفته میشود صحیح نیست و اگر شاکی شوند میتوانند زننده آن حرفهای مهم را تعقیب قضایی کنند.
وی اضافه کرد: برخی افراد گفتهاند که ممکن است کسانی بخواهند این متهم را بکشند، این حرف ناصحیح است و یک نوع تشویق اذهان عمومی است، نکند کسانی که این حرفها را میزنند چنین قصدی دارند و برنامهای دارند والّا هیچکس چنین شاهد و قرینهای ندارد و از سوی سیستم اطلاعاتی و امنیتی نیز مطلبی مطرح نشده است.
سخنگوی قوه قضاییه همچنین در خصوص درخواست تعدادی از نمایندگان مجلس مبنی بر علنی محاکمه کردن بابک زنجانی گفت: نمایندگان مجلس خودشان از همه بیشتر به قانون واقف هستند چرا که خود آنها قانون را تصویب کردند. همانطور که در قانون مطرح شده علنی و یا غیرعلنی بودن بهعهده قاضی است و البته اگر دادگاه علنی باشد متأسفانه انتشار آن امکانپذیر نیست.
وی در خصوص آخرین وضعیت پرداخت بدهیهای متهم پرونده نفتی گفت: این مسئله بهطور مستمر پیگیری میشود و وکالتهایی از سوی متهم به شرکت نفت داده شده و با نظارت دستگاه قضایی اموال شناسایی و پس از کارشناسی براساس مکانیزمی که میان طرفین تعیین شده، تهاتر یا به فروش میرسد.
سخنگوی قوه قضائیه در پاسخ به سؤال خبرنگار دیگری در خصوص برنامه دستگاه قضایی برای برخورد با دریاخواری که اخیراً معاون وزیر مسکن از 4 مورد دریاخواری در کیش، رامسر، قشم و بندرعباس خبر داده، گفت: در خصوص رعایت محیط زیست و در راستای حفاظت از منابع طبیعی، دریا، سواحل و حریم رودخانهها مکرراً صحبت شده است. ما در مرحله اول امیدواریم مسئولان ذیربط اجازه ندهند تعرضی به منابع طبیعی صورت گیرد و چنانچه تعرضی هم صورت میگیرد، در راستای رفع آن تعرض اقدام کنند و اگر رفع تعرض جزو اختیاراتشان نبود، موضوع را در زمان خود به دستگاه قضایی منعکس کنند و صبر نکنند پس از گذشت 3 یا 5 سال از وقوع تخلف شکایت کنند.
وی اضافه کرد: قوه قضائیه بهشدت نسبت به همه این موضوعات حساس است و تا جایی که امکان دارد سعی میکند به منابع طبیعی، دریا و محیط زیست لطمه وارد نشود.
معاون اول قوه قضائیه با بیان اینکه متأسفانه برخی از این موارد طرحها و مصوبات خود دستگاهها است، گفت: از 4 موردی که اشاره کردید در خصوص دو مورد هیچ پرونده قضائی تشکیل نشده است و سابقهای در قوه قضائیه وجود ندارد اما در مورد دو پرونده دیگر در مناطقی از مدتها پیش پرونده تشکیل شده است که یکی از این دو مورد طرح دولتی است و باید ببینیم مسئولان جدید طرح و مصوبه قبلی را قبول دارند یا خیر.
اژهای در پاسخ به خبرنگار دیگری مبنی بر اینکه دو صنف دلالان معاملات ملکی و فروش اتومبیل اقتصاد جامعه را برهم زدهاند و امروز بسیاری از پروندههای قوه قضائیه ناشی از تخلفات این دو صنف است، گفت: به نظر نمیرسد که این دو صنف را به این ترتیب محکوم کنیم، البته ممکن است در هر صنفی افراد متخلف وجود داشته باشند اما اینکه بهطور کلی این دو صنف را خلافکار قلمداد کنیم صحیح نیست و همچنین این که تورم و مشکلات اقتصادی جامعه را به گردن دو صنف بیندازیم درست نیست، چنانچه در این زمینه مشکلی وجود داشته باشد میتوان با آسیبشناسی آن را حل کرد.
محاکمه مدیرعامل سابق و ۴۴ نفر از متهمان بانک صادرات در پرونده فساد ۳هزارمیلیاردی
حجتالاسلام غلامحسین محسنیاژهای در پاسخ به سؤای در خصوص آخرین وضعیت محاکمه مدیران عامل 3 بانک که در پرونده 3هزار میلیارد تومانی متهم بودند اظهار کرد: تتمه پرونده فساد 3هزار میلیارد تومانی متهمان متعددی داشت که متأسفانه برخی مسائل از جمله تغییر قاضی پرونده و رفتن قاضی سراج به سازمان بازرسی کل کشور در رسیدگی به پرونده این متهمان تأخیر ایجاد کرد. با توجه به اینکه پرونده سنگین است اگر قاضی تغییر یابد یا وکیل عوض شود مطالعه آن زمان بسیاری میبرد و همین مسئله موجب تأخیر میشود.
سخنگوی قوه قضائیه افزود: هماکنون محاکمه 45 نفر که مربوط به بانک صادرات هستند در این پرونده آغاز شده و تاکنون نیز 3 جلسه برگزار شده است که در این جلسات فقط کیفرخواست خوانده شده است.
وی ادامه داد: این 45 نفر بازداشت نیستند و با قرار مناسب آزاد هستند و بهترتیب احضار میشوند و محاکمه آنها برگزار میشود. هرچند این افراد در پرونده فساد 3هزار میلیارد تومانی متهم هستند اما اتهاماتشان یکی نیست.
محسنیاژهای در پاسخ به این سؤال که آیا بین این 45 نفر مدیرعامل سابق بانک صادرات نیز وجود دارد یا خیر، گفت: از مدیرعامل سابق تا بقیه متهمان بین این افراد حضور دارند.
برخی رسانهها و مسئولان وزارت علوم درباره بورسیهها فضاسازی کاذب کردند
سخنگوی قوهقضاییه در خصوص پرونده بورسیهها و اقدامات دستگاه قضا در این زمینه بیان کرد: مسئله بورسیهها شامل دو بخش است، نخست کمیتهای که به وجود آمد و تحت نظارت وزارت علوم تصمیماتی گرفت. برخلاف شعارهای اولیه که تقریبا سیاسیکاری کردند، اعلام کردند که تعدادی از افراد مشکلی ندارند و تعدادی دیگر با رعایت شرایطی میتوانند به تحصیل خود ادامه دهند، اما عدهای هم شرایط لازم را نداشتند و نمیتوانستند به روش بورسیه ادامه دهند.
محسنیاژهای ادامه داد: مسائلی در آن روزها از طریق مسئولان وزارت علوم و برخی رسانهها مطرح شد و فضاسازی کاذبی صورت گرفت و انگشت اتهام را متوجه عدهای خاص کردند. در چنین شرایطی اگر فردی شکایت کند، از این حیث قابل رسیدگی است، در دادسرای تهران عدهای شکایت کردهاند و این شکایت به شعبه بازپرسی ارجاع شده است.
سخنگوی قوه قضائیه بیان کرد: از آن جهتی که بورسیهها دارای شرایط هستند یا خیر، دستگاه قضا تصمیمگیرنده نیست بلکه وزارت علوم و کمیته مربوطه در این زمینه تصمیم میگیرد اما عدهای که احساس میکنند حق آنها ضایع شده و یا در این فضاسازیها به آنها توهین شده است میتوانند شکایت کنند.
* بازداشت 2 نفر در پرونده مرکز نگهداری از معلولان استان البرز
وی در پاسخ به پرسشی در خصوص مشکل پیش آمده در یکی از مراکز نگهداری از معلولان در استان البرز تصریح کرد: در این زمینه گزارشی رسیده بود و دادستان هم آن را پیگیری میکند. تخلفاتی مشاهده شده که دو نفر در این زمینه بازداشت شدهاند و چند نفر نیز تحت تعقیب قرار دارند و پرونده در حال رسیدگی است.
اژهای در پاسخ به پرسشی در خصوص صاحبان امضای طلایی در برخی مفاسد اقتصادی همچون زمینخواری، کوهخواری و واردات خودروهای لوکس به کشور گفت: فسادی که ایجاد میشود یک بخش آن به مشتری و فردی زیادهخواه بازمیگردد که در جهت منافع شخصی خود اقدام به پرداخت رشوه یا کار خلاف قانون میکند.
سخنگوی قوه قضائیه افزود: در سوی دیگر ماجرا افرادی هستند که در دستگاههای اجرایی و قضایی به فرد متخلف کمک میکنند و این افراد مقصرتر از فرد متقاضی هستند.
وی عنوان کرد: فرد مسئولی که میبیند یک متقاضی شرایط لازم را ندارد اما با زد و بند کار او را راه میاندازد، مقصرتر است.
اژهای عنوان کرد: فردی که اقدام به رشوه دادن کرده و با کارمندان یک دستگاه زدوبند میکند گاه به دلیل موانع اداری و بروکراسی به راحتی نمیتواند کار خود را انجام داده و تسهیلات لازم را دریافت کند و به اقدامات خلاف قانون متوسل میشود اما در برخی موارد فرد به حق خود قانع نیست.
سخنگوی قوه قضائیه ادامه داد: این موضوع تا حد زیادی آسیب شناسی شده تا مشخص شود چگونه میتوان جلوی آن را گرفت. تجربه بنده این است که اگر افراد زیادهخواه قانون را رعایت نمیکنند و حق دیگران را ضایع میکنند باید محاکمه شده و محاکمه آنها علنی باشد. معتقدم اگر دادگاه علنی باشد و این افراد به مردم معرفی شوند بسیار بازدارندهتر از حبس و مجازات نقدی است. هماکنون دنبال این موضوع هستیم و اگر مجلس همراهی کند، اجرا میشود.
وی تصریح کرد: یکی دیگر از راههای دیگر اصلاح سیستم اداری است. اگر سیستم اصلاح نشود و موانعی که برای راهاندازی کار مردم وجود دارد، رفع نشود این تخلفات به وجود میآیند. در دولتهای مختلف اعلام شده که باید سیستم بانکی اصلاح شود، هماکنون بخشی از مفاسد اقتصادی به سیستم بانکی بازمیگردد و دولتهای نهم، دهم و یازدهم اذعان داشتند که باید سیستم بانکی اصلاح شود.
اژهای گفت: اگر سیستم اداری و بانکی اصلاح نشود و بخواهیم قوه قضائیه جلوی مفاسد را بگیرد شدنی نیست. هماکنون یکی از موضوعات روز تجاوز به منابع طبیعی است. منطقه حیران که یک منطقه سرسخت و قابل استفاده برای مردم است از سال 82 ساخت و سا در آنجا ساخته شده و حدود 500 ساختمان عمدتا مسکونی ایجاد شدهاند.
سخنگوی قوه قضائیه اضافه کرد: از این 500 ساختمان تقریبا حدود 32 مورد مجوز ندارند و سایر موارد با مجوز ساخته شدهاند. حال سوال این است چه کسی مجوز داده است؟ در برخی موارد فرد برای ساخت یک ساختمان از 15 دستگاه امضا و مجوز گرفته است و حالا بعد از گذشت بیش از یک دهه میگویند خلاف قانون است و باید تخریب شود. چرا در طول یک دهه گذشته این تخلف را ندیده بودید.
وی بیان کرد: دستگاه قضایی مصمم است با موارد خلاف برخورد کند و معاونت پیشگیری قوه قضائیه در این زمینه فعال است اما با برخی موارد نمیتوان برخورد قضایی کرد چون فرد مجوز دارد و تا مجوز ابطال نشود چگونه به او بگوییم شما مجرم هستید. برخی از موارد را هم میتوان تخریب کرد اما هزینههای بسیاری را برای مردم و کشور دارد. هماکنون تعدادی حکم قلع و قمع توسط دادگاهها صادر شده اما میگویند قابل اجرا نیست چون آن قدر از زمان آن گذشته است که حتی دستگاه شاکی حاضر نیست آن را اجرا کند.
اگر زوایای عرفان حلقه کاملا روشن شود حامیان آن ضرر میکنند
جتالاسلام محسنیاژهای در پاسخ به پرسشی در خصوص نامه عفت مرعشی و اتهامات به قوه قضائیه گفت: بنده نخواستم تا به این نامه جوابی بدهم و آن را به دادستان ارجاع دادم تا اگر لازم بود پیگیری کرده و جواب دهند.
وی در پاسخ به پرسشی در خصوص کمپینی در حمایت طاهری سرکرده فرقه عرفان حلقه بیان کرد: قبل از قطعیت حکم مجاز نیستیم آن را باز کنیم. در این رابطه حکمی صادر شده و اعتراض کردهاند و هماکنون پرونده به دیوان عالی کشور ارجاع شده است. با ارجاع پرونده به دیوان عالی کشور 3 حالت پیش میآید. نخست اینکه دیوان حکم را نقض کرده و به شعبه دیگری برای اظهارنظر ارسال کند، حالت دوم اعلام نواقص پرونده به شعبه صادرکننده حکم با هدف رفع آنها و حالت سوم تایید حکم صادر شده است.
سخنگوی قوه قضائیه بیان کرد: هماکنون نمیدانیم دیوان عالی کشور که در حال رسیدگی به پرونده است، چه حکمی را صادر خواهد کرد اما باید بگویم افراد از فضاسازیها شاید بتوانند به صورت مقطعی بهره ببرند اما اگر زوایای موجود به صورت کامل روشن شود ضرر خواهند کرد.
محسنی اژهای در پاسخ به پرسشی در خصوص مرگ یکی از فعالان کارگری در زندان عنوان کرد: افراد زندانی نیز همانند مردم جامعه با مشکلات خاصی مواجه میشوند، یعنی یک فرد زندانی نیز ممکن است مانند سایر افراد جامعه مریض شده یا سکته کند، در این پرونده از نظر شکل ظاهری سکته فرد تایید شده است اما علت این سکته هنوز مشخص نیست و در حال بررسی است که در این زمینه پزشک باید نظر دهد. تمام اقدامات قضایی در رابطه با اینکه علت سکته چه بوده در حال بررسی است و در خصوص اینکه در زندان به این فرد اجازه مرخصی ندادهاند، بنده اطلاعی ندارم.
وی در پاسخ به پرسشی در خصوص فعالیت موسسات مالی و اعتباری غیرمجاز در مشهد بیان کرد: امکان ندارد قوه قضائیه به تنهایی بتواند تمام این مسائل را حل کند. هماکنون ستادی در استان به ریاست استاندار تشکیل شده و ستادی نیز برای پشتیبانی به ریاست وزیر کشور ایجاد شده است که در تلاش برای ساماندهی به این موضوع هستند و بخشی از این پرونده به قوه قضائیه مربوط است.
سخنگوی قوه قضائیه عنوان کرد: تلاش بر این است که به گونهای رفتار شود تا سپرده مردم از بین نرود و اگر پرونده قابل اصلاح است با اصلاحات اعمال شده به موسسه مجوز داده شود.
مبادله جیسون رضائیان در قوه قضائیه مطرح نیست
حجتالاسلام غلامحسین محسنی اژهای در ادامه هشتاد و پنجمین نشست خبری خود در پاسخ به سوال خبرنگاری مبنی بر دریافت رشوه 17 میلیارد تومانی از سوی رئیس دفتر یکی از دادگاهها در چهارمحال و بختیاری گفت: با توجه به پرس و جویی که کردهام اینکه مسئول دفتر یا کارمند دادگاهی 17 میلیارد تومان رشوه گرفته باشد، نداریم.
سخنگوی قوه قضائیه در پاسخ به این سوال که آیا دستگاه قضایی درخصوص سیل اخیر در ورامین و کشتههایی که به جای گذاشت ورود خواهد کرد یا خیر، گفت: چنانچه یک دستگاه نظارتی مانند سازمان بازرسی کل کشور گزارشی بدهد و کسی را مقصر اعلام کند به طور قطع دستگاه قضایی به موضوع ورود کرده و مسئله را بررسی میکند.
وی ادامه داد: در خصوص سیلی که چندی پیش در کرج و طالقان جاری شد سازمان بازرسی کل کشور گزارشاتی را اعلام کرد اما در مورد فرد یا دستگاهی اعلام جرم نکرده است و تنها گفته شده که برخی تخلفات صورت گرفته و این تخلفات به دولت اعلام شده است. بنابراین به عنوان اینکه کسی مرتکب جرم شده باشد گزارشی نداده است.
اژهای در پاسخ به سوال دیگری مبنی بر اینکه گفته میشود در پرونده مرتضوی وقتکشی صورت میگیرد، خاطر نشان کرد: باید دید این وقتکشی از ناحیه چه کسی انجام میشود؟ اگر محکومعلیه به حکم دادگاه پس از گذشت 20 روز از ابلاغ حکم اعتراض نکند، حکم قطعی میشود لذا به نظرم وقتکشی در اینجا به نفع متهم نیست و نمیتواند هم صادق باشد.
سخنگوی قوه قضائیه در ادامه در پاسخ به سوال خبرنگار دیگری در خصوص علت بازداشت دو نفر از حزب منحله مشارکت در هفتههای گذشته گفت: از بیان جزئیات معذور هستم. البته افرادی که بازداشت میشوند به طور قطع با تودیع قرار وثیقه صادر شده میتوانند آزاد شوند.
وی درباره حکم جیسون رضائیان خبرنگار واشنگتن پست نیز گفت: حکم هنوز به متهم یا وکیل وی ابلاغ نشده است. خودم هم دنبال این قضیه بودم که آیا حکم امضا شده یا خیر که متاسفانه نتوانستم امروز با قاضی پرونده صحبت کنم اما بر اساس پیگیریهایی که از زندان داشتم، حکم هنوز صادر نشده است و اینکه صادر شده یا خیر اطلاعی ندارم.
اژهای همچنین در پاسخ به این سوال که آیا حمید بقایی معاون رئیس جمهور سابق همچنان در بازداشت به سر میبرد یا خیر و اینکه جزئیات این پرونده چگونه است گفت: از بیان جزئیات معذور هستم اما این متهم هنوز آزاد نشده و قرار بازداشت تمدید شده است.
سخنگوی دستگاه قضا ادامه داد: البته برخی مسائلی که در خصوص خروج اموال و سرمایهگذاری در خارج از کشور مطرح شد صحیح نبود و در پرونده چنین موضوعات مطرح نیست اما اگر بخواهم درباره جزئیات پرونده صحبت کنم معذور هستم اگر معذور نبودم بدم نمیآمد که درباره اینها صحبت شود.
وی در پاسخ به سوال خبرنگار دیگری در خصوص مطرح شدن مبادله جیسون رضائیان گفت: در قوه قضائیه هنوز این موضوع مطرح نشده است البته در برخی از محافل بیرون قوه قضائیه چنین چیزی مطرح شده است اما در قوه قضائیه چنین مسئلهای مطرح نیست و چون در قوه قضائیه موضوع مطرح رسیدگی قرار ندارد نظری نداریم باید ببینیم آنهایی که دنبال این مسئله هستند مقصودشان چیست و چه میخواهند.
اژهای همچنین در پاسخ به سوال یکی دیگر از خبرنگاران در خصوص درخواست استمهال وکیل بابک زنجانی گفت: بر اساس پیگیریهایی که تا امروز داشتم تا الان تاخیری در برگزاری محاکمه نیفتاده است اما اینکه بعدا روز محاکمه عقب بیفتد یا خیر مشخص نیست.
منبع/تسنیم
کد خبر: ۷۲۷۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۶/۲۹
در اول مارچ سال ۱۹۳۲، هیتلر نامهای به برونسْویک نوشت و اجازه خواست که اگر ممکن است، آنجا را برای تشکیل کمپین برای رقابت ریاستجمهوری و تعیین رایش آینده که در پیش بود، ترک کند. این نامه، ۴ روز پس از آن نوشتهشدهبود که شهروندی هیتلر بهعنوان یک آلمانی، پذیرفته شد. هیتلر در اصل شهروند اتریشی بود و زمانی تابعیت آلمان را پذیرفت که در دولت استخدام شد. هیتلر میخواست به نتیجهی انتخابات و برگزیده شدن پاول فون هیندنبورگ اعتراض کند، با این حال یک سال پس از این موضوع، هیندنبورگ او را بهعنوان صدراعظم خود برگزید.
یک پزشک - در دوران پیش از ظهور خدماتی مانند پیام کوتاه، ایمیل و شبکههای اجتماعی، بهترین راه برای مکاتبهی افرادی که دور از هم زندگی میکردند، نوشتن بود. بیشتر این نامهها، محتوای کاملاً خصوصی داشت و بنابراین تعجبآور نخواهد بود اگر با سرک کشیدن در محتوای آن، به رازهای نویسندگان و یا میان گیرنده و نویسنده پی ببریم. برخی از نامهها هم از جنبههای تاریخی، بسیار مهم و تعیینکننده بودند و به نوعی بعضاً نامههای سرگشادهای بودند که میان رهبران سیاسی و اجتماعی جنبشها رد و بدل میشد و نقشی حساس در ادامهی روند مناسبات سیاسی و مبارزات ملتها داشت. این نامهها از لحاظ سیاسی و تاریخی، اهمیتی بهسزا دارند، اما نوشتهی امروز دربارهی نامههای بسیار مهمی است که امروزه کمتر از آنها سخنی به میان می اید. چه، اگر برخی از این نامهها مورد توجه گیرندهاش قرار میگرفت، بسیاری از فجایع و تلخکامیها به بار نمیآمد. در این نوشته، به مرور این نامههای مهم ولی فراموششده میپردازیم.
1- نامهی فیدل کاسترو به فرانکلین روزولتفیدل کاسترو، دوران زمامداری ۱۰ رئیسجمهور امریکا را درک کرده. آن هم رئیسجمهورهایی که اغلبشان، آرزوی خلع او از قدرت را داشتند و برخی تلاش عملی هم برای رسیدن به این مقصود، انجام دادند. به هر حال، اولین تماس کاسترو با آمریکا، حاوی پیامی دوستانه بود.در سال ۱۹۴۰، دانشآموزی ۱۲ ساله از مدرسهی Colegio de Dolores واقع در سانتیاگوی کوبا، به رویسجمهور وقت، فرانکلین روزولت، نامهای نوشت. او نامهی خود را چنین آغاز کردهبود: «دوست خوبم، روزولت!» او احوالپرسی گرمی با روزولت کرده بود و برایش نوشتهبود که وقتی در رادیو شنیده که روزولت مجدداً در انتخابات ریاستجمهوری برنده شده، چقدر خوشحال شدهاست. کودک از روزولت خواسته بود که برایش یک اسکناس ده دلاری بفرستد، زیرا تا آن زمان، یکی از این اسکناسها را از نزدیک ندیدهبود! این پسرک، کسی نیست جز فیدل کاسترو!کاسترو در نامهاش نوشتهبود که با آنکه زبان انگلیسیاش ضعیف است، اما خیلی باهوش است و خیلی صادقانه نوشتهبود: «با اینکه یک پسربچه هستم، خیلی فکر میکنم.» این نامه در ۲۷ نوامبر سال ۱۹۴۰ به مقصد رسید، اما هرگز به دست روزولت نرسید. بعدها وقتی روزولت فوت کرد، حتی فرصت نکرد که بداند فیدل کاسترو کیست!
2- نامهی ملکه الیزابت دوم به رئیسجمهور آیزنهاوردر سال ۱۹۵۷، دوایت آیزنهاور نخستین رئیسجمهور امریکا بود که از ملکهی انگلستان دعوت به عمل آورد. ملکه که از مدت اقامت خود و مهماننوازی رئیسجمهور و همسرش بسیار لذت بردهبود، دو سال بعد برای جبران آنها را به بالمورال در اسکاتلند دعوت کرد. بعد از سفر آنها به اسکاتلند، به نظر میرسید هنوز خاطرهی خوب طعم فوقالعادهی شیرینیهایی که ملکه از آنها برای پذیرایی استفاده کرده، از خاطر آیزنهاور نرفتهباشد. پنج ماه بعد از این ملاقات دوباره، ملکه نامهای به آیزنهاور نوشت و به آن دستور پخت شخصی خود برای تهیهی این شیرینیها را اضافه نمود.این نامه که در ۲۴ ژانویهی ۱۹۶۰ به مقصد امریکا فرستادهشد، از ماجرای عکسی از رئیسجمهور در روزنامه در حال درست کردن کباب بلدرچین، الهام گرفته بود. این نامه، سرشار از راههای مفیدی برای درست کردن صبحانه به اندازهی ۱۶ نفر بود. ملکه حتی به فکرش رسید که توصیه کند اگر تعداد افراد حاضر برای صبحانه کمتر از ۱۶ نفر باشد، مقدار آرد و شیر باید کاسته شود! این نامه، چنین پایان یافتهبود که چقدر ملکه و خانوادهاش از دیدار با رئیسجمهور لذت بردهاند.
3- نامهی استعفای هیتلردر اول مارچ سال ۱۹۳۲، هیتلر نامهای به برونسْویک نوشت و اجازه خواست که اگر ممکن است، آنجا را برای تشکیل کمپین برای رقابت ریاستجمهوری و تعیین رایش آینده که در پیش بود، ترک کند. این نامه، ۴ روز پس از آن نوشتهشدهبود که شهروندی هیتلر بهعنوان یک آلمانی، پذیرفته شد. هیتلر در اصل شهروند اتریشی بود و زمانی تابعیت آلمان را پذیرفت که در دولت استخدام شد. هیتلر میخواست به نتیجهی انتخابات و برگزیده شدن پاول فون هیندنبورگ اعتراض کند، با این حال یک سال پس از این موضوع، هیندنبورگ او را بهعنوان صدراعظم خود برگزید.در این نامه، خطاها و اشتباهات زیادی دیده میشود که عمدهی آن دربارهی درخواست هیتلر خروج از شغلش تا زمان «پایان انتخابات برای برگزیده شدن رئیس رایش بعدی» است. این نامه تازه چند سال است که پیدا شده و انتظار میرفت که در یک حراج، با قیمتی بیش از ۵۰۰۰ یورو به فروش برسد.
4- نامهی آلبرت انیشتین به فرانکلین روزولتنامهای که در سال ۱۹۳۹ توسط انیشتین برای روزولت نوشتهشد، یکی از مهمترین نامههای تاریخ معاصر تلقی میگردد. در این نامه، انیشتین به رئیسجمهور اخطار میدهد که ممکن است آلمانیها به سلاحی بسیار ویرانگر دست یابند. بعدها خودِ انیشتین میگفت که نوشتن این نامه، یکی از بزرگترین اشتباهات زندگیاش بود. برخی از مورخان باور دارند که این نامه را «لئو زیلارد» نوشته و انیشتین تنها امضا کردهاست،دربارهی سه نامهی دیگری که انیشتین برای روزولت نوشته، اطلاعات اندکی در دست است. با این حال تصور میشود که دو نامهی اول حاوی پیامهای مشاوره و نصیحتهایی برای رئیسجمهور است و در آن پیشنهادهایی به او میدهد، در آخرین نامه اما (که پیش از مرگ روزولت به دستش نرسید)، انیشتین از روزولت میخواست که لطفی در حق او کند. این نامه هم احتمالاً توسط زیلارد نوشته شده و برای نخستین بار، این زیلارد است که از مفهوم سلاح اتمی در این نامهی آخر سخن راندهاست. در این نامه از رئیسجمهور و کابینهاش درخواست شدهبود که اجازهی ملاقاتی خصوصی به زیلارد و دوستان دانشمندش داده شود تا دربارهی این موضوع با هم گفتوگو نمایند.5
- نامهی ماهاتما گاندی به آدولف هیتلردر بین سالهای ۱۹۳۹ و ۱۹۴۰، گاندی دو نامه به هیتلر نوشت. آنکه بیشتر دربارهاش شنیده شده، نامهای است که با عنوان «دوست عزیز»، شروع شدهاست و در جولای سال ۱۹۳۹ نوشته شده. گاندی به هیتلر نوشته بود که تنها خودِ هیتلر است که می تواند جلوی جنگ جهانی دوم را بگیرد. از هیتلر خواستهبود که مسیر خودش را در یافتن راهحلی بدون خشونت دنبال نماید و به او گفته بود که چقدر در این مسیر، دستاوردهای ارزشمندی داشتهاست. این سیاستمدار و فیلسوف برجستهی هندی، در انتهای نامهاش از اینکه نوشتهی او باعث هر گونه رنجش در هیتلر شدهباشد، فروتنانه عذر خواسته بود.نامهی دوم اما، در تاریخ کمتر مورد بحث قرار گرفته. در این نامه لحن گاندی تغییر کرده و مستقیماً شروع نامهی پیشین را یادآوری میکند و میگوید اینکه پیشتر او هیتلر را یک «دوست» خطاب کرده، صرفاً رعایت تشریفات بودهاست!این نامه پس از آن نوشتهشد که در دسامبر سال ۱۹۴۰، جنگ جهانی دوم آغاز گردید. در این نامه، گاندی نازیسم هیتلر را با امپریالیسم بریتانیا مقایسه نموده که هند در تلاش بود با آن به مقابله بپردازد. او به هیتلر هشدار داد که قدرت دیگری هم در جهان هست که با شیوههای پیشرفتهتر از او و با سلاحهای خودش، آلمان را شکست خواهد داد. او این نامه را با تکرار اخطاری مشابه به موسولینی پایان دادهاست.
6- درخواست کارِ لئوناردو داوینچیمدتها پیش از آنکه لئوناردو داوینچی برای نقاشیهایش معروف شود، او یک ایتالیایی از خانوادهی متوسط بود که مهارتهایی هم داشت، و خب، دقیقش این که خیلی از مهارتها را داشت! در سال ۱۴۸۲ و در سن سی سالگی، داوینچی که در آن زمان تقریباً ناشناخته بود، به دنبال شغلی میگشت. او مستقیماً نامهای برای دوک میلان نوشت تا یک موقعیت شغلی در اختیارش گذاشته شود. داوینچی مهارتهایش را در نامهای مفصل ذکر کرد و چنین اغاز کرد که او میتواند برای کشتیها اسلحه بسازد و همچنین توانایی ساخت واگنهای زرهپوش و منجنیق را هم دارد. او همچنین نوشت که میتواند برای دوک چندین روش حمله و دفاع، طرحریزی نماید. برای اینکه دوک با خودش فکر نکند که این مرد جوان فقط در فکر جنگ است، او گفت که توانایی طراحی پل، ساخت ساختمان و ساخت مجسمه از خاک رس، برنز و سنگ مرمر را نیز دارد. او که بسیار به نبوغ و تواناییهایش مطمئن بود، خاطرنشان کرد که اگر جناب دوک پی ببرد که او تنها یکی از این مهارتها را نداشته باشد، مختار است که وی را پای میز محاکمه بکشاند.
7- نامهی مالکوم ایکس به مارتین لوترکینگبا آنکه مارتین لوترکینگ و مالکوم ایکس بخاطر هدفی مشترک می جنگیدند، در روشهای آنها شباهتهای اندکی وجود داشت. در حالی که لوترکینگ بهشدت به مبارزهی بدون خشونت معتقد بود، مالکوم ایکس به مسیر شبهنظامی روی آورد. تضاد و رقابت آنها آنجا بیشتر نمود یافت که ایکس نامهای به کینگ نوشت و او را «دکتر کشیشمسلک ترسو مثل یک جوجه» خطاب کرد! ایکس دو نامه برای لوترکینگ فرستاد، یکی در سال ۱۹۶۳ و دیگری در سال ۱۹۶۴٫در اولین نامه، او از کینگ خواست که در یکی از تجمعات فضای باز شرکت کند و از آنها حمایت نماید. او در نامهاش نوشته بود که اگر رئیسجمهور جان اف. کندی، که یک کاپیتالیست است، و رهبر شوروی خرشچوف، که یک کمونیست است، هدفی مشترک با هم بیابند، او و کینگ هم میتوانند هدفی مشترک داشتهباشند! او در نهایت به کینگ پیشنهاد داد که اگر شخصاً برایش حضور در این تجمع مقدر نیست، یک نماینده بفرستد.نامهی بعدی، در ۳۰ جون ۱۹۶۴ نوشته شد که حاوی یک پیشنهاد خشن از سوی مالکوم ایکس بود. در نامه او از وضعیت اسفبار مردم در سنت آگوستین گفت. او همچنین تهدید کرد که اگر دولت بهرودی دخالت نکند، او مجبور است برخی از برادران را به سراغ کوکلوسکلانها بفرستد تا «طعم داروی خود را به آن ها بچشانند.»
8- "De Profundis” از اسکار وایلدتیرگی روابط مابین مارکیزِ کویینزبری و پسرش، لرد آلفرد داگلاس، بیشتر به این دلیل ریشهیابی شده که داگلاس با اسکار وایلد رابطهای دوستانه داشت. کمی بعد، وایلد دو سال را به دلیل بینزاکتی فراوان در زندان گذراند. او در زمان زندان، نامه ای به داگلاس با عنوان De Profundis (به معنای «از اعماق») نوشت که بعدها بهعنوان یک مقاله به چاپ رسید. این نامه، بازتابی است از خیانت داگلاس و پشیمانی عمیق وایلد.وایلد نامه را چنین میاغازد که او احساس میکند توسط داگلاس رها شده، همان داگلاس که شعرها و نامههای خصوصیای را که برایش فرستاده، منتشر نمودهاست. او داگلاس را متهم نمود که با سوء استفاده از ضعف شاعر، او را در دام خود کشانده است. او خود را شماتت کرده که چرا نتوانست هرگز به داگلاس «نه» بگوید. او در نهایت داگلاس را نصیحت میکند که: «بیشتر مردم بخاطر عشق و تحسین زندگی میکنند. اما در حقیقت با مورد عشق واقع شدن و تحت تحسین قرار گرفتن است که بایستی زندگی کنیم.»9- نامهی بنجامین فرانکلین به ویلیام استراهانپیش از آن که جنگ های امریکا برای استقلال آغاز گردد، یکی از پدران مؤسس این کشور، بنجامین فرانکلین، دوستیِ نزدیکی با ویلیام استراهان داشت. استراهان یکی از ناشران برجسته و از اعضای پارلمان بریتانیا شناخته میشد. حتی پس از آنکه جنگ انقلاب آمریکا آغاز شود، آن دو دوست باقی ماندند. این دوستی تنها تا زمانی دوام یافت که فرانکلین پی برد که استراهان رأی بر این داده که آمریکاییها بهعنوان شورشی شناخته شوند. در پاسخ، فرانکلین نامهای برای استراهان نوشت.شروع این نامه از آن رو جالب است که فرانکلین دوست قدیمیاش را به سردی «آقای استراهان» مورد خطاب قرار دادهاست. او استراهان و هممسلکان پارلمانیاش را مورد عتاب قرار دادهبود که هرج و مرج وقت در آمریکا، به دلیل آرا و اعمال آنها شکل گرفتهاست. او بریتانیاییها را قاتل خطاب کرد و حتی به دوست قدیمی گفت تا دستهای خود را بنگرد و ردْ خون اقوام را روی آن ببیند! نامهی کوتاه فرانکلین، با تصریح او که دوستی آنها دیگر پایان یافته و اینکه آن دو از این لحظه به بعد، همچون دو دشمن رو در روی هم ایستادهاند، تمام میشود.
10- نامهی گریس بِدِل به آبراهام لینکلنتا بهحال چیزی از ماجرای ریش خاص آقای لینکلن شنیدهبودید؟ او ریشش را به خاطر نامهی دختری جوان بهنام گریس بدل به این سبک نگاه داشتهبود. گریس در آن زمان، دخترکی یازده ساله بود. نامهی دوشیزه بدل که در ۱۵ آگوست سال ۱۸۶۰ نوشته شدهبود، به لینکلن میگفت از آنجایی که او صورت لاغری دارد، بهتر است ریش بگذارد تا خوشقیافهتر به نظر بیاید. او گفت که زنها عاشق ریش هستند و اگر او ریش بگذارد، شوهرانشان را مجبور خواهند کرد تا به او رأی دهند! بدل پیشنهاد کردهبود که از آنجایی که ممکن است آقای لینکلن گرفتار باشد، یکی از دخترانش از طرف او جوابش را بدهد.چهار روز بعد، لینکلن شخصاً جواب نامهی او را نوشت. او از نامهی گریس تشکر کرد و نوشت که دختری ندارد و سه پسر دارد. او نوشت که شاید ریش گذاشتن، یک تظاهر بیمعنا به نظر بیاید. بدل بعدها با لینکلن در مقام رئیسجمهور و در حالی که ریش گذاشتهبود، در سفرش به وستفیلد در سال ۱۸۶۱ ملاقات نمود.
کد خبر: ۷۰۹۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۶/۰۷
بابک زنجانی متهم پرونده فساد نفتی نامهای خطاب به نمایندگان مجلس شورای اسلامی و برخی از مسئولان نوشت.
به گزارش سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com به نقل از فارس، بابک زنجانی متهم پرونده فساد نفتی که از دی ماه سال ۹۲ تا کنون در زندان به سر می برد خطاب به برخی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی و مسئولان کشوری نامه ای نگارش کرده است.
براساس اطلاعات موجود بابک زنجانی که قرار است از سوی قاضی صلواتی و در دادگاه انقلاب محاکمه شود در این نامه درباره برخی از اقداماتش سخن گفته است.
زنجانی در ۹ دی ماه سال ۹۲ از سوی دادستانی تهران با توجه به پرونده مفتوحه بازداشت شد و از آن سال تا کنون پرونده وی در دست رسیدگی قرار دارد.
در ابتدا اینگونه به نظر می رسید که این فرد تنها یک بدهکار است و به دولت در قبال فروش نفت بدهکار است اما پس از آن مشخص شد پرونده وی تنها یک بدهکاری ساده نیست و دادستان تهران عنوان کرد پرونده وی بزرگترین پرونده فساد اقتصادی در سالهای بعد از انقلاب است.
کد خبر: ۶۹۲۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۵/۱۰
اظهارات یک داعشی آلمانی بعد از بازگشت به کشورش درباره عدم ارتباط داعش با اسلام، واکنشهای زیادی در کشورهای اروپایی به همراه داشته است.
به گزارش سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com به نقل از پایگاه خبری العالم، نشریه آلمانی "زیو دویچه" در گفت وگو با یک عضو سابق داعش که اکنون در دادگاه عالی آلمان به جرم همکاری با یک گروه تروریستی محاکمه می شود، به تندروها درباره عضویت در گروههای تروریستی هشدار داده است.
ابراهیم 26 ساله که به دلایل شخصی نخواست نام کاملش ذکر شود به این نشریه آلمانی گفت: گروههای تروریستی فقط دو انتخاب برای اعضای خود باقی می گذارند؛ یا بجنگند و یا انتحاری شوند که در هر دو حال سرنوشت حتمی وی مرگ خواهد بود.
سایت رادیو "دویچلند فونک" به نقل از "گوتس نوردبوخ" کارشناس مسایل اسلامی گفت: اظهارات ابراهیم هشداری برای جوانان آلمانی است که به فکر رفتن به عراق و سوریه برای پیوستن به داعش هستند.
وی که موسس فرهنگی و اسلامی جمعیت "الافق" در آلمان است افزود: چنین مصاحبه هایی تاثیر بازدارنده بر جوانان دارد و حامل این پیام است که تصویر ارائه شده در شبکه های اینترنتی برای جذی جوانان فریبی بیش نیست.
این کارشناس آلمانی در ادامه گفت: داعش جوانان را با وعده ایجاد یک کشور اسلامی بزرگ جذب می کند، اما این فقط توهم است و داعش در حقیقت مترادف وحشی گری است.
وی خاطرنشان کرد تعداد آلمانی هایی که به داعش پیوسته اند حدود 700 نفر بوده و رو به افزایش است، اما باعث خوشحالی است که بسیاری از مسلمانان در شبکه های اجتماعی علیه این گروه تروریستی فعالیت می کنند.
ابراهیم در مصاحبه ای دیگر با نشریه تلگراف گفته است که اواخر سال 2014 وقتی که همراه تعدادی از مجروحان داعشی به یک بیمارستان ترکیه ای رفته بود، از این گروه جدا شده و به کشور خودش بازگشته و در ماه نوامبر بازداشت شده است.
مقامات عراقی حمله انتحاری که ابراهیم قصد اجرای آن را داشت، خنثی کردند.
ابراهیم درباره چگونگی فریب خوردنش نیز چنین توضیح داد که فردی در مسجد به وی گفته بود: چه طور می توانی راحت بخوابی در حالی که گرسنگی جان جوانان مسلمان را می گیرد و زنان مورد تجاوز قرار می گیرند و اگر در اروپا و در یک کشور غیر اسلامی بمیری، بعد از مرگ به جهنم خواهی رفت!
کد خبر: ۶۸۴۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۴/۲۸
حکم قطعی محکومیت مهدی هاشمی رفسنجانی احتمالا تا فردا اعلام میشود.
با توجه به رسیدگیهای انجام شده در دادگاه تجدیدنظر، احتمالا تا فردا حکم محکومیت مهدی هاشمی رفسنجانی اعلام خواهد شد.
از جمله مهمترین پروندههای دستگاه قضایی در سال 93، پرونده مهدی هاشمی فرزند آیتالله هاشمی رفسنجانی بهرمانی بود. مهدی هاشمی پس از سفر تقریباً طولانی به فرنگ بهبهانه آنچه «ادامه تحصیل» عنوان کرده بود، دوم مهر ماه سال 91 به ایران بازگشت و یک روز پس از ورودش به کشور به دادسرای امنیت رفت تا پاسخگوی اتهامات مالی و امنیتی مطرحشده باشد. دادستانی تهران در ساعات پایانی همان روز یعنی سوم مهر 91 اعلام کرد که مهدی هاشمی از سوی بازپرس پرونده تفهیم اتهام شد و با صدور قرار بازداشت موقت به زندان رفت.
وی پس از حدود 3 ماه بازداشت موقت در زندان اوین، 27 آذر 91 با تودیع وثیقه 10میلیارد تومانی آزاد شد. کمتر از یک ماه بعد یعنی 20 دی 1391 عباس جعفری دولتآبادی دادستان تهران از صدور کیفرخواست برای مهدی هاشمی خبر داد و گفت: این کیفرخواست مشتمل بر 125 صفحه با 12 عنوان اتهامی است.
پس از تعیین قاضی ناصر سراج برای رسیدگی به پرونده مهدی هاشمی، با تعیین وقت قبلی قرار بود نخستین جلسه رسیدگی به اتهامات مهدی هاشمی، 15 اردیبهشت92 در دادگاه انقلاب برگزار شود ولی بهدلیل موافقت دادگاه با استمهال مهدی هاشمی و همچنین وجود نقص در کیفرخواست، این پرونده به دادسرا بازگشت. ناصر سراج چندی بعد درباره وضعیت رسیدگی به این پرونده در جمع خبرنگاران گفت که پرونده مهدی هاشمی ایرادات سنگینی دارد و ارسال آن از دادسرا به دادگاه زمان زیادی میبرد.
پس از وقفه طولانی برای رفع نواقص مدنظر دادگاه در دادسرا و تعیین قاضی و شعبه جدید به علت انتصاب سراج بهعنوان رییس سازمان بازرسی کل کشور، نخستین جلسه محاکمه مهدی هاشمی 11 مرداد ماه سال 93 در شعبه 28 دادگاه انقلاب بهریاست قاضی مقیسه برگزار شد. با برگزاری 26 جلسه محاکمه ، دادگاه با برخی تحقیقات و استعلامها، تنفس اعلام کرد.
در نهایت، شعبه رسیدگی کننده طی دو جلسه، آخرین دفاعیات مهدی هاشمی را اخذ کرد و وکلای وی نیز (سید محمود علیزاده طباطبایی و وحید ابوالمعالی) لایحه آخرین دفاع خود را ارایه کردند.
اواخر اسفند ماه سال گذشته بود که حکم دادگاه انقلاب صادر و 26 اسفند ماه به مهدی هاشمی ابلاغ شد که بهگفته غلامحسین محسنی اژهای، وی به حبس، جزای نقدی و انفصال از خدمت محکوم شده است.
برخی رسانهها میزان حبس هاشمی را 15 سال عنوان کردند اما ابوالمعالی(یکی از وکلای مهدی هاشمی) این رقم را نادرست خواند و گفت میزان حبس موکلش کمتر از نصف این رقم است.طبق قانون، مهدی هاشمی 20 روز پس از ابلاغ حکم میتوانست به رأی صادر شده اعتراض کند اما در آخرین روز (19 فروردین 94) و آنگونه که وکیلش عنوان کرده، با اصرار مادرش به حکم دادگاه اعتراض کرد و پرونده به شعبه 54 تجدیدنظر استان تهران ارجاع شد.
تسنیم
کد خبر: ۶۵۹۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۳/۱۹
احمد توکلی نماینده تهران در مجلس و مدیر مسئول سایت الف، فردا در دادگاه محاكمه میشود.
به گزارش سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com:
در پی شکایت چند شاکی خصوصی از جمله سعید مرتضوی، محمدرضا رحیمی، اسفندیار رحیم مشایی، حمید بقایی و علی اکبر جوانفکر از احمد توکلی، دادگاه این نماینده تهران، فردا یکشنبه ۲۷ اردیبهشت در شعبه ۷۸ دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی جلالی به صورت علنی تشکیل می شود.
دادستان تهران نیز با استناد به مطالب منتشر شده در سایت الف شکایتی مطرح کردهاست که قرار است در این جلسه دادگاه به این موضوع نیز رسیدگی شود. توکلی چند روز پیش درجلسه علنی مجلس درباره این شکایت ها گفته بود: بنده به دلیل انعکاس کامنتهایی که مردم در سایت «الف» در انتقاد از قوه قضاییه، رئیسجمهور، دولت وقت و نماینده مجلس قرار دادند از طرف دادستان تهران به فعالیت تبلیغی علیه نظام جمهوری اسلامی، نشر مطالب خلاف واقع و اهانت به مقامات متهم شدهام و این کار دادستان، طبق مقررات قانونی انجام شده و همچنین در کیفرخواست شکایت آقایان خرمآبادی، صالحیامیری، مشایی، بقایی، مرتضوی، رحیمی و جوانفکر پذیرفته شده است.
منبع: مهر
کد خبر: ۶۴۴۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۲/۲۶
سخنگوی کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس، گفت:ما برای کمک به مردم یمن منتظر مجوز هیچ نهاد بینالمللی نخواهیم ماند، گفت: ما در یمن دخالت نمیکنیم و اگر دخالت میکردیم رژیم عربستان در همان هفته اول محو میشد.
سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com
به گزارش خبرنگار سیاسی خبرگزاری فارس، سیدحسین نقوی حسینی نماینده مردم ورامین و سخنگوی کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی در سخنرانی پیش از خطبه نمازجمعه امروز تهران، با تأکید بر اینکه ما برای کمک به مردم یمن منتظر مجوز هیچ نهاد بینالمللی نخواهیم ماند، گفت: ما در یمن دخالت نمیکنیم و اگر دخالت میکردیم رژیم عربستان در همان هفته اول محو میشد.
وی ادامه داد: کسانی که در محافل بینالمللی شایعههایی میسازند میدانند که اگر ایران دخالت کند و تصمیم بگیرد از رژیم آل سعود چیزی باقی نمیماند ولی ما تنها کمک انساندوستانه میکنیم.
نقوی حسینی با تأکید بر اینکه کشتی نجات ایران قطعاً به یمن خواهد رسید و قلب تهدیدها را میشکافد، اظهار داشت: ما کشتی نجات را به یمن خواهیم رساند و اجازه بازرسی و یا متوقف کردن این کشتی را به هیچ قدرتی نمیدهیم.
نقویحسینی همچنین با اشاره به تجاوز وحشیانه رژیم آلسعود به مردم یمن گفت: امروز جهان اسلام از ۲ سو تحت محاصره و جنایت است.
وی ادامه داد: از یک سو رژیم اسرائیل که با تجاوز به غزه و لبنان جنایت میکند و از سوی دیگر رژیم آل سعود که در کنار صهیونیستها گوشه دیگری از جهان اسلام را هدف قرار داده است.
«مردم یمن با انواع گلولههای غیرمتعارف روبرو هستند و خانه آنان ویران شده و آب و غذای آنان قطع شده است. آل سعود امروز در کنار رژیم صهیونیستی قرار گرفته و علیه ملتهای مسلمان جنایت میکند.»
وی افزود: وجدان جهانی باید پاسخگو باشد که چرا ملت یمن باید به خاک و خون کشیده شود.
نقوی حسینی با اشاره به سابقه تاریخی یمن و دخالتهای آشکار رژیم آل سعود در دورانهای گذشته در این کشور اظهار داشت: ملت یمن در سالهای قبل به مرور دست به دست هم دادند تا حکومتی مستقل بر سر کار بیاورند و این بزرگترین گناه مردم یمن از نگاه رژیم آل سعود است که نمیخواهند بیگانگان برای آنان تعیین تکلیف کنند.
نقوی حسینی ادامه داد: در گذشته یک حرکت انقلابی وحدتبخش در یمن صورت گرفت و این مسئله به آل سعود و دولت آمریکا که خود را کدخدای جهان میداند برخورد و در ادامه حرکت آمریکا و همپیمانانش و آل سعود به عنوان یک مثلث جنایتکار در برابر حرکت ملی یمن شکل گرفت.
سخنگوی کمیسیون امنیت ملی با اشاره به تجاوز ۲ ماهه رژیم آل سعود به مردم بیدفاع یمن گفت: رژیم آل سعود در این تهاجم از پیشرفتهترین سلاحها برای کشتار مردم یمن استفاده میکند و امروز سلاحهایی در یمن به کار گرفته میشود که برای اولین بار است در یک جنگ مورد استفاده قرار میگیرد.
نقوی حسینی کشتار بیش از 4هزار یمنی و مجروحیت هفت هزار نفر از مردم بیدفاع این کشور در تجازوات آل سعود را یادآور شد و اظهار داشت: همین مردم مجروح و شهید داده چنان مؤمن و استوار و انقلابی هستند که عصبانیت آل سعود را بیشتر کردند.
وی با بیان اینکه تا به امروز بیش از 900مکان عمومی در یمن با خاک یکسان شده، تصریح کرد: مکانهای عمومی بمباران شده توسط آلسعود مکانهایی است که آب شرب، برق و خدمات بهداشتی ارائه میکنند و امروز با نبود این امکانات یک فاجعه انسانی در یمن در حال رخ دادن است.
سخنگوی کمیسیون امنیت ملی با انتقاد از عملکرد سازمانهای بینالمللی در مقابل تجاوزات وحشیانه آل سعود به مردم یمن اظهار داشت: رژیم آل سعود در حیاط خلوت خود شاهد یک حرکت انقلابی به نام انصارالله است؛ این رژیم که یک حکومت مرتجع و عقبمانده است و هیچ یک از حقوق ملت خود را رعایت نمیکند قطعاً نمیتواند یک حکومت مردمسالار دینی را در کنار خود تحمل کند.
نقوی حسینی، افزود: این رژیم میداند که اگر مردم یمن بتواند یک حکومت مردم سالار را در کشور خود مستقر کنند پایههای حکومت آل سعود فرو خواهد ریخت و در این صهیونیستها نیز پشت آل سعود ایستادهاند چون آنها نیز از ایران و حکومت مردمسالار دینی ضربه خوردهاند و دیگر اجازه نمیدهند زیر دست حکومت دستنشانده آنها دوباره چنین اتفاقی رخ دهد.
در ادامه این سخنان نقوی حسینی اظهار داشت: نهادهای بینالمللی مدعی مبارزه با تروریسم و حقوق انسانی باید برای پایان دادن به این تجاوزات ناجوانمردانه یکپارچه به میدان آمده و از سیاست خود دست بردارند.
سخنگوی کمیسیون امنیت ملی مجلس تاکید کرد: اگر به این تجاوزات پایان داده نشود، ما به نحو دیگری این تجاوزات را پایان میدهیم و جلوی آن خواهیم ایستاد.
وی با بیان اینکه پس از پایان یافتن تجاوزات باید بستر لازم برای گفتوگویی یمنی یمنی آغاز شود، افزود: بنابراین هیچ قدرت سلطهگری حق دخالت در یمن را ندارد و در این صورت مردم و گروههای یمنی باید مشکل خود را حل کنند.
نقوی حسینی با تاکید بر اینکه با اتمام تجاوزات باید بستر کمک رسانی به مردم یمن از سوی نهادهای بشردوستانه به هر شکل فراهم شود، تصریح کرد: جمهوری اسلامی معتقد است نهادهای حقوقی و کانونهای حقوقدان باید بر روی میزان، خسارت و جنایات رژیم سعودی در یمن کار و میزان آن را ارزیابی کنند تا در این صورت زمینه محاکمه رژیم آل سعود به عنوان جنایتکار جنگی فراهم شود.
این نماینده مجلس به آل سعود توصیه کرد که از سرنوشت صدام درس بگیرد و بر همین اساسی یادآور شد: در جنگ تحمیلی علیه ایران، آمریکا، انگلیس، فرانسه و آلمان به صدام چراغ سبز نشان دادند اما با مقاومت ملت ایران صدام سیلی خورد و آمریکا پس از آن با حمله به عراق صدام را به گور فرستاد.
وی با تاکید بر این که سرنوشت آل سعود نیز همین خواهد بود، خطاب به آنها گفت: آنها شما را کمک میکنند که به ملت یمن حمله کنید اما فردا آتش آن دامن شما را خواهد گرفت و مفتضح میشوید.
نقوی حسینی با تاکید بر این که آل سعود جایگاه خود را در جهان اسلام را از دست داده است، خاطر نشان کرد: آنها در چشم ملت مسلمان نه خادمین حرمین بلکه خائن حرمین هستند.
سخنگوی کمیسیون امنیت مجلس خطاب به تیم مذاکره کننده کشورمان تاکید کرد: در مقابل ما دشمن ایستاده و باید چشم خود را باز کنید؛ آنها دشمنانی کینهورز، مزدور با سیاستدوگانه و نیت ناپاک هستند و نباید اجازه داد که به عزت و عظمت ملت ایران جسارت شود.
وی اظهار داشت: تیم مذاکره کننده باید در مذاکرات سرداری کند چراکه این ملت را پشت سر خود دارد و ما برای توافق خوب وارد میدان شدهایم.
نقوی حسینی با اشاره به ویژگی توافق خوب، خاطرنشان کرد: در توافق خوب حقوق هستهای ملت ایران و حق تحقیق و توسعه در علوم هستهای باید تماما حفظ شود.
این نماینده مجلس با تاکید بر این که بازرسیها باید تنها در چارچوب آژانس و مقررات بینالمللی انجام شود یادآور شد: تحریمها باید یک جا و بلافاصله بعد از توافق لغو شود و در غیر این صورت ملت ایران اجازه توافق نمیدهد.
وی گفت: بنده به عنوان یک نماینده مجلس به ملت ایران اطمینان میدهم که مجلس شورای اسلامی به دنبال تهیه طرحی جامع است که بتواند از همه حقوق ملت ایران حراست کند و از این رو مجلس اجازه نمیدهد توافقی به ضرر ملت ایران اجرا شود.
کد خبر: ۶۴۳۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۲/۲۵
ماشااله مهنایی محیط بان منطقه حفاظت شده خاییز که در جریان درگیری مسلحانه با شکارچیان غیرمجاز در فروردین ۱۳۸۹ دو نفر از آنان را هدف گلوله قرار داده و منجر به فوت یکی از شکارچیان شده بود از اتهام قتل عمد تبرئه شده و پس از پنج سال از زندان آزاد خواهد شد.ماشااله مهنایی محیط بان منطقه حفاظت شده خاییز که در جریان درگیری مسلحانه با شکارچیان غیرمجاز در فروردین ۱۳۸۹ دو نفر از آنان را هدف گلوله قرار داده و منجر به فوت یکی از شکارچیان شده بود از اتهام قتل عمد تبرئه شده و پس از پنج سال از زندان آزاد خواهد شد.
همسر ماشااله مهنایی در گفت و گو با خبرگزاری آنا درباره شرایط آزادی این محیط بان که این سالها را در زندان گذرانده است میگوید: «از شنیدن این خبر خیلی خوشحال شدیم. حالا در حال تهیه سند برای وثیقه آزادی همسرم هستیم.»
پایگاه خبری دیدهبان محیط زیست و حیات وحش در توضیح مفصل داستان حادثه روی داده برای ماشااله مهنایی نوشته شذه است: او طبق کیفرخواست صادره از دادسرای عمومی و انقلاب شهرستان بهبهان به اتهام قتل عمد یکی از شکارچیان و ایجاد جرح عمدی شکارچی دیگر به زندان منتقل شده و تحت محاکمه قرار گرفت.
از اواسط سال ۱۳۸۹ تاکنون نزدیک به پنج سال است که ماشااله مهنایی در زندان بسر میبرد. در این مدت ماشااله، همسر و دو فرزندش تحت سختترین شرایط مالی و روحی قرار گرفتهاند. آنها هر روز منتظر صدور حکم اعدام برای ماشااله بودهاند و سال های سختی را سپری کردهاند.
ماجرا چه بود؟
ماجرا به پنج سال قبل و روز عید سال ۸۹ یعنی تاریخ ۱۳۸۹/۱/۱ برمیگردد. محیط بان هدایتاله دیدهبان مسئول منطقه حفاظت شده خائیز در استان کهگیلویه و بویراحمد صبح بسیار زود و ساعاتی پس از تحویل سال نو به تنهایی مشغول گشت زنی در ارتفاعات بوده است.
ناگهان صدای شلیک چندین گلوله در کوه میپیچد و دیدهبان از روی صدای شلیکها متوجه میشود که برخی از گلولهها از سلاح جنگی شلیک شده است.
محیط بان هدایتاله دیدهبان به سمت محل صدای شلیک گلولهها حرکت کرده و به دوربین کشی و جستجو میپردازد و نهایتا حوالی ساعت ۱۱ صبح ۶ فرد مسلح را مشاهده میکند که صورتهای خود را بستهاند.
محیط بان در حالی که افراد مسلح متوجه حضور او نشده بودند با دوربین عکاسی از آنها تصویربرداری میکند.
مسئول منطقه حفاظت شده خائیز از طریق تلفن همراه با سایر محیط بانان تماس گرفته و ۴ محیط بان از دو پاسگاه منطقه برای برخورد قانونی با متخلفین عازم ارتفاعات میشوند.
دیده بان که تسلیم نشدن افراد مسلح و بروز درگیری مسلحانه را محتمل میدانست طی تماس تلفنی پاسگاه انتظامی و رئیس پلیس پیشگیری شهرستان را نیز در جریان میگذارد.
محیط بان دیده بان به صورت نامحسوس افراد مسلح را زیر نظر داشت تا زمانی که چهار مامور دیگر به ارتفاعات میرسند.
حوالی ساعت ۱۴ محیط بانان تنگهای را شکارچیان درون آن مشغول استراحت بودند محاصره میکنند. محیط بانان از بالا به تنگه مسلط بودند و شکارچیان در پایین قرار داشتند.
در این لحظه شکارچیان که متوجه حضور مامورین در اطراف خود شده بودند با صورتهای کاملا بسته از تنگه خارج میشوند.
مامورین با صدای بلند فرمان ایست را صادر کرده و خود را به شکارچیان معرفی میکنند.
محیط بانان با صدای بلند اعلام میکنند: «ما مامور محیط زیست هستیم، اطراف شما محاصره است و راه فرار ندارید، اسلحهها را روی زمین بگذارید.»
۶ نفر شکارچی یک اسلحه ژ۳ ، یک ناتو (اسلحه جنگی پیشرفته متعلق به نیروهای ناتو) ، یک برنو، یک تکلول ساچمه زنی و احتمالا یک کلاشینکف در اخیار داشتند.
شکارچیان سلاحهای خود را زمین نمیگذارند و یکی از آنها فریاد میزند و به محیط بانان میگوید که: «پایین نیایید وگرنه شلیک میکنیم.»
از پنج نفر محیط بان سه نفر آنها مسلح بودند. ماشاله مهنایی و یکی از دیگر از مامورین که مسلح بودند اقدام به شلیک هوایی میکنند اما باز هم متخلفین تسلیم نمیشوند.
ماشااله مهنایی یک تیر به فاصله حدودا پنج متری در کنار پای یکی از شکارچیان شلیک میکند تا او را وادار به تسلیم کند.
پس از آن شکارچیان مسلح به سمت محیط بانان تیراندازی میکنند.
پس از تیراندازی مستقیم از سوی متخلفین ماشاله مهنایی به سمت شکارچیان شلیک کرده و یکی از شکارچیان مسلح را از ناحیه پا هدف قرار میدهد.
شکارچی مجروح روی زمین افتاده و شروع به فریاد زدن میکند.
در این لحظه یکی از شکارچیان که اسلحه نداشت به سمت شکارچی زخمی میدود تا سلاح او را برداشته و با مامورین درگیر شود.
ماشااله مهنایی قبل از آنکه شکارچی دوم اسلحه شکارچی مجروح را بردارد او را نیز از ناحیه پا هدف قرار میدهد و هر دو متخلف کنار هم روی زمین میافتند.
پس از تیر خوردن دومین شکارچی تیراندازیها قطع شده محیط بان هدایت اله دیدهبان که مسلح نبود برای کمک به مجروحین به سمت پایین تنگه میرود.
درحالی که دو شکارچی مجروح روی زمین افتاده و چهار نفر دیگر بالای سر آنها ایستاده بودند، محیط بان هدایتاله دیدهبان خودش را به شکارچیان میرساند.
متخلفین ابتدا قصد داشتند به دیدهبان شلیک کنند اما وقتی میبینند که او بدون سلاح و برای کمک به مجروحین پایین رفته از درگیری منصرف میشوند.
دیدهبان برای جلوگیری از ادامه درگیری به سایر محیطبانان میگوید که منطقه را ترک کنند و خودش به تنهایی بالای سر مجروحین حاضر میشود.
در حالی که دیدهبان با وسایل کمکهای اولیه مشغول بستن زخمهای دو شکارچی مجروح بود، چهار شکارچی دیگر اسلحهها و کوله پشتیهای مجروحین را از روی زمین برداشته و پس از چند لحظه در گوشی صحبت کردن به قصد خروج از منطقه به راه میافتند.
دیدهبان از چهار شکارچی خواهش میکند تا منطقه را ترک نکنند و برای انتقال مجروحین به پایین کمک کنند اما آنها به راه خود ادامه میدهند.
حتی یکی از شکارچیان مجروح به چهار نفر دیگر خود التماس میکند که بایستند و نروند اما آنها بدون توجه به درخواستهای دیده بان و دوستان مجروح خود به همراه اسلحهها و کوله پشتیها از صحنه درگیری دور میشوند. حتی فحش و ناسزاهای دوست مجروحشان نیز فایده نداشته و آنها منطقه را ترک میکنند.
محیط بان دیده بان به تنهایی مشغول بستن زخمهای مجروحین میشود اما امکان انتقال آنها به پایین کوه وجود نداشته است.
خونریزی یکی از شکارچیان قطع میشود اما خونریزی نفر دیگر بسیار شدید بوده و قطع نمیشده است.
پس از حدود ۴۰ دقیقه شکارچی مجروحی که خونریزی زیادی داشت دچار تشنج شده و پس از دقایقی فوت میکند.
حوالی غروب آفتاب دیدهبان متوجه سر و صدای زیادی میشود و متوجه که حدود ۴۰ فرد مسلح از طایفه شکارچیان در حال بالا آمدن از ارتفاعات هستند.
دیدهبان مطمئن بود اگر افراد مسلح او را در کنار جنازه هم طایفه خود ببینند بلافاصله او را خواهند کشت.
دیده بان برای آنکه افراد طایفه بتوانند محل استقرار مجروحین را پیدا کنند آتش بزرگی در کنار آنها روشن کرده و دقایقی پیش از رسیدن آنها محل را ترک میکند.
دیدهبان از مسیرهای فرعی و در تاریکی شب خود را به شهر میرساند و بلافاصله حافظه دوربین، عکسها و فیلمها را به دست پلیس آگاهی میرساند.
پس از این حادثه پروندهای در زمینه در دادگستری شهرستان تشکیل شده و محیط بانان بارها مورد بازجویی و تحقیقات قرار میگیرند. که این روند در نهایت منجر به بازداشت ماشااله مهنایی شده بود.
کد خبر: ۶۳۸۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۲/۱۸
اگر احضار استاندار فارس لازم است پس چرا وقتی یک جانباز در جلسه اصلاحطلبان کرمان مورد ضرب و شتم قرار گرفت، استاندار کرمان احضار نشد؟
به گزارش فارس، حمید رسایی نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی در مطلبی در صفحه اینستاگرامش درباره حادثه شیراز و وقایع پیرامون آن نوشت:
اتفاقی که در شیراز رخ داده کار بچه حزباللهی ها نیست و اگر کسی که این کار را کرده چنین ادعایی دارد، مثل آنهایی که از اعتدال دم میزنند، دروغ میگوید.
حمله به علی مطهری و احضار استاندار فارس به دستور وزیر کشور، دو سوژه اند که در روزهای چهارشنبه و پنج شنبه هفته قبل - یعنی یک روز بعد از شکست غیرقابل انتظار هاشمی رفسنجانی - به تیتر اصلی برخی روزنامه ها و پایگاه های اینترنتی یک جریان خاص تبدیل شده اند. روزنامه هایی که یک هفته بود پیروزی هاشمی در انتخابات هیأت رئیسه خبرگان را تبلیغ می کردند ولی بر خلاف تصورشان شکست خوردند و سوژه مطهری بهترین جایگزین برای این شکست بود.در این باره چند نکته قابل تأمل است:
حمله به مطهری در بعد ازظهر دوشنبه صورت گرفت، چرا این موضوع چهارشنبه به تیتر اصلی رسانه هایی تبدیل شد. روزی که منتظر تیتر کردن ریاست هاشمی بودند؟
چرا علی مطهری با تاکسی قصد حضور در دانشگاه را داشت در حالی که معمولا در هر مراسمی، میزبان با وسیله نقلیه خودش به استقبال میهمان می آید؟
به چه دلیل علی رغم تصمیم شورای تأمین، برگزار کنندگان و مسئولان افراطی دانشگاه اصرار به حضور مطهری در جلسه دانشگاه داشتهاند؟
علت احضار استاندار فارس چیست؟ چرایی اجرای مصوبه شورای تأمین استان یا چرایی نقض نکردن مصوبه شورای تأمین استان؟
اگر احضار استاندار فارس لازم است پس چرا وقتی یک جانباز در جلسه اصلاح طلبان کرمان مورد ضرب و شتم قرار گرفت، استاندار کرمان احضار نشد؟
چرا سال گذشته وقتی در برف سنگین مازندران - که این ایام سالگردش است - چند نفر کشته شدند، استاندار مازندران مجبور به احضار نشد؟
چرا وقتی به دلیل ناتوانی و بی تدبیری مسئولان و مدیران دولت یازدهم، افتضاح سبد کالا به بار آمد و چند نفر کشته شدند، کسی احضار نشد؟
مطهری باد کاشت و طوفان درو کرد. وقتی مطهری در مجلس، همکاران منتقدش را پفیوز خطاب می کند یا به آنها خفه شو می گوید، بدیهی است که عده ای مانند خودش با او رفتار کنند.
به هر حال، برخورد با عوامل این رفتارهای توهین آمیز، چه در کرمان و چه شیراز و چه تهران، لازم و ضروری است اما همه بچه حزب اللهی ها می داند که رفتارهایی از این جنس، بر خلاف منویات صریحی است که رهبری انقلاب بارها بیان کرده اند و تنها نتیجه این رفتارها ، بهانه دادن برای مظلوم نمایی به طرف مقابل خواهد بود.
بنابر این:
اتفاقی که در شیراز رخ داده کار بچه حزب اللهی ها نیست و اگر کسی که این کار را کرده چنین ادعایی دارد، مثل آنهایی که از اعتدال دم می زنند، دروغ می گوید.
وزارت کشور درکنار محاکمه حمله کنندگان به مطهری، باید خود او را با همان استدلالی که داشت، نیز محاکمه کند! مطهری معتقد بود که احمدی نژاد هم باید مانند سران فتنه محاکمه شود چون با حرف هایش احساسات عده ای را تحریک کرده! خب با همین استدلالی که وی درباره دیگران کرده باید در باره خودش عمل کرد. حرف های ناپخته او احساسات عده ای را تحریک کرده، پس باید او را هم در کنار آن عده محاکمه کرد.
وزارت کشور در کنار احضار استاندار فارس، استاندار کرمان را نیز احضار کند چون در آنجا هم به یک جانباز به دلیل سئوال کردن از موسوی لاری حمله شده و مورد ضرب و شتم قرار گرفته ...
منبع: فارس
کد خبر: ۵۹۵۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۲/۲۳
به گزارش سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com
مهدی کوچک زاده نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی در واکنش به وقایع روز دوشنبه شیراز و حمله به علی مطهری یادداشتی را با عنوان، از ماست که بر ماست، منتشر کرد که به شرح ذیل است:
راستی همه کسانی که با مواضع علی مطهری در باره فتنه آشنایند می دانند که ایشان یکی از توجیهاتی که برای فتنه و راه افتادن آشوب های خیابانی که در آن جان و مال بسیاری از مردم مورد تعرض خس و خاشاک ها (نه رای دهندگان به موسوی) قرار گرفت را حرف ها و سخنان آقای احمدی نژاد در متاظره و یا در به قول ایشان جشن پیروزی می داند و این نظر خود را در مصاحبه ها و سخنرانی های متعددی که به راحتی با جستجو در اینترنت قابل مشاهده است بیان نموده و البته می گوید همانطور که باید آن خس و خاشاک ها و راهبرشان محاکمه و مجازات شوند آقای احمدی نژاد هم باید به خاطر حرف هایش که خس و خاشاک ها را عصبانی کرده محاکمه شود!
احسنت! مرحبا!
آیا با همین استدلال آقای مطهری و بر اساس الزموهم بما الزموا علیه انفسهم اجازه هست ما بپرسیم :
آیا آقای علی مطهری با حرف هایش کسی را عصبانی نکرده و اگر کرده و موجب این وضع شده نباید به خاطر فراهم کردن زمینه و مقدمه تعرض خیابانی محاکمه شود؟
ای کاش رعایت حرمت مادر بزرگوار ایشان و همسر شهید مطهری دست دستگاه قضایی را برای سخنان زمینه ساز برای آشوب هایش را نمی بست!
علی آقای مطهری که بر خلاف تصمیم قانونی مراجع تامین کننده امنیت استانی و با مسئولیت رئیس دانشگاه شیراز که نظرخود را فوق همه تصمیمات مراجع قانونی پنداشته برای یک سخنرانی به شیراز رفته بوده است در اثر برخورد خشونت آمیزخیابانی کسانی با وی مجبور به بازگشت به تهران بدون انجام سخنرانی شده است. وی در مصاحبه هایی با کسانی که در سالهای 78 در کوی دانشگاه و خیابانهای اطراف آن و در سال 88 در جای جای خیابانهای تهران و در روزی نامه هایشان مروج خشونت خیابانی بوده اند و اقدامات وحشیانه خشونتگران خیابانی را حرکت ستودنی مردم خداجوی در مسیر احقاق حق قلمداد کرده اندٰ گله کرده که چرا برخورد خیابانی با وی صورت گرفته! و از مراجع مسئول خواستار برخورد با خشونتگران شده است. این در حالیست که وی برخورد قانونی با سران و بنیانگذاران خشونت خیابانی در حد حصر آنها را بر نمی تابد و همه قوانین و مقررات و مسئولین را به این بهانه که چرا این آشوبگران در حصرند مورد تاخت و تاز قرار می دهد! و البته این همه حرف و تنها حرفی است که چند وقت است مایه کاسبی ایشان شده است و در سخنرانی های مختلف مثل نوار ضبط صوت تکرار می شود! به راستی چگونه است که رهبران و مسئولان خشونت های خیابانی مشتی خس و خاشاک که به چهره نظام سنگ زدند و اموال مردم و مسجد را به آتش کشیدند نباید سرزنش شوند و نباید در حصر باشند اما کسانی که به علی آقا سنگ انداخته یا گوجه فرنگی پرت کرده اند باید به اشد مجازات برسند؟ علی آقا این مفسده را خودت با دفاع بیجایت از مسئولان اصلی خشونت های خیابانی مباح کردی! این شعر کتاب دوران مدرسه مان را یادت هست؟
روزی ز سر سنگ عقابی به هوا خواست
وندر طلب طعمه پر و بال بیاراست
بر راستی بال نظر کرد و چنین گفت
امروز همه روی جهان زیر پر ماست
بر اوج چو پرواز کنم از نظر تیز
میبینم اگر ذره ای اندر تک دریاست
گر بر سر خاشاک یکی پشه بجنبد
جنبیدن آن پشه عیان در نظر ماست
بسیار منی کرد و ز تقدیر نترسید
ناگه ز کمینگاه یکی سخت کمانی
تیری ز قضای بد او گشت بر او راست
بر بال عقاب آمد و آن تیر جگر سوز
وز ابر مر او را بسوی خاک فروکاست
گفتا عجبا اینکه ز چوبی و ز آهن
این تیزی و تندی و پریدن ز کجا خواست
زی تیر نگه کرد و پر خویش برآن دید
گفتا ز که نالیم که از ماست که بر ماست
آری آقای علی آقا! روزی که برای شاخص شدن و آزادیخواه جلوه کردن علم دفاع از داماد منحرف مردم سلحشور لرستان و فرزند ناخلف آذربایجان غیور را برافراشتی و از رهبران آشوبگران خیابانی و هرج و مرج طلبانی که ماهها آسایش را بر مردم حرام کرده بودند دفاع کردی پر خویش را بر تیری می بستی که در شیراز بر بدن خودت نشست! زیاد جای گله نیست!
کد خبر: ۵۹۵۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۲/۲۳
الکربولی در جلسه محاکمه اش بارها از عبارت «حسبی الله و نعم الوکیل» استفاده میکرد و عباراتی در تهدید «کفار» به قتل استفاده مینمود. گفته شده وی پس از شنیدن حکم اعدامش سجدهی شکر کرد.سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com:سحرگاه روز چهارشنبهی گذشته، اردن ساجده الریشاوی (نیروی انتحاری عراقی که داعش خواستار آزادی وی بود) و زیاد الکربولی عراقی (که از اعضای سابق القاعده بود) را درست یک روز پس از انتشار فیلم زنده سوزاندن خلبان اردنی به دست داعش اعدام کرد. در این چند روز زیاد دربارهی ساجده الریشاوی مطلب منتشر شد، اما زیاد الکربولی کیست؟
زیاد خلف رجا الکربولی ملقب به ابوحذیفة، یک تاجر عراقی متولد 1982 و از اهالی شهر «القائم» عراق بود. الکربولی از اعضای عشیرهی الکرابلة، یکی از عشایر قبیلهی الدُلَیم به حساب میآمد. الدُلَیم از بزرگترین قبایل عربی است و اعضایش در منطقهی بالادست و غرب فرات در عراق قرار دارند و استان الانبار تا پیش از انقلاب 1968 به نام آنان خوانده میشد. این قبیله عموما در عراق و مشخصا در الانبار و مناطق اطراف بغداد و استانهای بابل، صلاحالدین، دیالی، موصل و بخشیهایی از سوریه مستقرند. این قبیله به واسطهی نقش بارز فرزندانش در مقاومت عراق ضد اشغالگران خصوصا در فلوجه و هیت و القائم و الرمادی، آوازهی بلندی دارد.
در قبیلهی الدلیم چندین عشیره وجود دارد که یا به اعضایش اسم عشیرهی خود خوانده میشوند یا با نام الدلیمی. تعداد افراد این قبیله به دویست هزار تن میرسد. آنان را میتوان در مناطق مرزی عراق با سوریه و اردن و عربستان یافت. زیاد الکربولی در همان مراحل نخست تشکیل سازمان «التوحید و الجهاد» توسط ابومصعب الزرقاوی در عراق به این گروه پیوست. این سازمان بعدها تبدیل شد به شاخهی القاعده در عراق با نام القاعدهی بینالنهرین.
به مرور زیاد الکربولی یکی از مهمترین نفرات القاعدهی عراق شده و روابط نزدیکی با رهبر القاعدهی عراق ابومصعب الزرقاوی اردنی برقرار نمود. کربولی چندی بعد به عنوان رئیس شاخهی محلی القاعده در شهر الرطبة عراق (در مرز اردن) منصوب شده و سپس مسئولیت «غنایم» در القاعدهی بینالنهرین و سمت مشاور ابومصعب الزرقاوی را به عهده گرفت. الکربولی از شغلش به عنوان کارمند گمرک در مرز اردن و عراق، برای مسلط شدن بر کاروانهای مواد غذایی و سوختی که بین عراق و اردن در رفت و آمد بودند استفاده میکرد.
واحد «سواران سپاه خدا» دستگاه اطلاعاتی اردن در 23 می 2006 میلادی [2 خرداد 1385] اعلام کردند که موفق شدهاند در مأموریتی خارج از مرزهای اردن، زیادالکربولی را بازداشت نمایند. وقتی در دادگاه وقتی قاضی با ذکر اتهامات او گفت که این اتهامات میتواند منجر به اعدام شود وی پاسخ داد «اعدام در راه خدا». الکربولی در جلسهی محاکمه اش بارها از عبارت «حسبی الله و نعم الوکیل» استفاده میکرد و عباراتی در تهدید «کفار» به قتل استفاده مینمود. دادگاه امنیتی اردن در 5 مارس 2007 میلادی[14 اسفند 1385] او را به اعدام محکوم نمود. گفته شده وی پس از شنیدن حکم اعدامش سجدهی شکر کرد.
کروبولی در فیلم اعترافاتش که از تلویزیون اردن پخش شد به قتل یک رانندهی اردنی در عراق و هدف قرار دادن برخی منافع اردن در این کشور اقرار نمود. وی همچنین به ربایش دو کارمند سفارت مراکش در عراق (عبدالرحیم بوعلام و عبدالکریم المحافظی) هنگام بازگشتشان از عمان به بغداد و سپس قتل آن دو اعتراف کرد. از دیگر اعترافات الکربولی میتوان به ربایش مشاور معاون وزیر اقتصاد عراق در منطقهی الرطیة در مرز اردن و عراق و مصادرهی ماشین ضدگلولهی [وی] برای استفاده به عنوان ماشین بمبگذاری شده ضد نیروهای آمریکایی یا گارد ملی عراق اشاره کرد.
پس از دستگیری کربولی، سازمان زرقاوی در عراق بیانیهای صادر کرده و هرگونه ارتباط وی با این سازمان را نفی کرد. خود الکربولی نیز در جلسهی محاکمه اش بر این نکته صحه گذاشت و اعلام کرد هیچ یک از اتهامات وارده به وی صحیح نیست و ضمنا او از هتلی بیروت ربوده شده و نه آنچنان که نیروهای اردنی میگویند از عراق. ضمنا مدعی شد شکنجه شده است.
اما با توجه به اعترافات وی مبنی بر قتل یک راننده کامیون اردنی در عراق در سال 2005 و اعترافش به ربایش دو دیپلمات مغربی و همچنین وابستگیاش به القاعده، از طرف دادگاه اردن به جرم انجام حرکات تروریستی منجر به مرگ، توطئهچینی برای اقدام به کارهای تروریستی و در اختیار داشتن مواد غیر قانونی (تعدادی موشک) برای استفادهی غیرقانونی، و انتساب به گروهی غیرقانونی به اعدام با طناب دار محکوم شد. این حکم در دادگاه تجدید نظر نیز تأیید گردید اما اردن این حکم را از آن زمان تا کنون در تعلیق نگاه داشته بود تا اینکه در جریان اخیر مجددا به جریان افتاد.
زیاد الکربولی، از منصب مشاور ابومصعب الزرقاوی تا پای چوبهی دار/ در حال ویرایشدو سال پیش بود که الکربولی از زندان اردن اعلام کرد حاضر است دیه رانندهی اردنی را پرداخت نماید. بنابرآنچه آن روزها از قول رئیس «سازمان عربی حقوق بشر» عبدالکریم الشریدة نقل شد، کربولی به هنگام ملاقات با وی در زندان این موضوع را اعلام کرده بود. اما منابع چیزی نشان نمیدهد که پرداخت دیه به خانوادهی مقتول را تأیید کند.
نام زیاد الکربولی به همراه ساجده الریشاوی در بحث تبادل با خبرنگار اسیر ژاپنی نزد داعش (کینجی گوتو) مطرح گردید. دولت اردن اعلام کرد تا از سلامت خلبان اردنی معاذ الکساسبة مطمئن نشود این توافق را به موقعِ اجرا نمیگذارد. تلاشها مقابل گردنکشی داعش به جایی نرسید و آنان اسیر ژاپنی را سر بریده و چند روز بعد هم فیلم آتش زدن خلبان اردنی را در سوم فوریه 2015 منتشر نمودند.
با پخش این ویدئو، نیروهای اردنی در فردای همان روز یعنی سحرگاه چهارم فوریه 2005، ساجده الریشاوی و زیاد الکربولی را به دار کشیدند. وزارت کشور اردن در بیانیهای اعلام کرد: «سحرگاه امروز چهارشنبه، حکم اعدام مجرمه ساجده مبارک عطروز الریشاوی و همچنین حکم اعدام مجرم زیاد خلف رجا الکربولی به وسیلهی طناب دار به اجرا در آمد.» این بیانیه ادامه داده بود: «اجرای حکم اعدام با حضور همهی افراد ذیربط مطابق با قانون به اجرا گذاشته شد» و سپس افزوده بود: «این احکام، همهی مراحل قانونی لازم که در نص قانون آمده را به طور تمام و کمال پشت سر گذاشته بود.» کربولی پیش از اعدام وصیت کرده بود سلامش را به پدر و مادرش رسانده و آنچه در تملک دارد را به خانوادهاش بدهند.
مشرق
کد خبر: ۵۷۱۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۱/۲۲
حمید رسایی نماینده مجلس در سایت شخصی خود مدعی شد که بابک زنجانی در ایام انتخابات ریاست جمهوری کمکی ۵ میلیارد تومانی به «ستاد انتخاباتی بنفش» داشته است
مجله مهر: رسایی در این یادداشت که با عنوان «درخت گردوان به این بزرگی، درخت خربزه الله اکبر!» منتشر کرده است می نویسد»
اگر حکم رحیمی آن بود که صادر شد، حکم دریافت کمک ۵ میلیاردی از بابک زنجانی چقدر است؟
این ضرب المثل فارسی، حکایت این روزهای اخبار مرتبط با دریافت کمک های مالی انتخاباتی این و آن است. شنیده ها حکایت از کمک مالی ۵/۰۰۰/۰۰۰/۰۰۰ تومانی بابک زنجانی به ستاد انتخاباتی بنفش در انتخابات یازدهم می کند که در مقایسه با کمک ۱۰ یا ۱۵ میلیون تومانی رحیمی به برخی نمایندگان مجلس هشتم، هیچ است، هیچ!
ما بابت محاکمه رحیمی از دستگاه قضایی تشکر می کنیم و برای دیگر متهمان مالی مثل مهدی هاشمی و یا دیگر کمک بگیران انتخاباتی، همین قاطعیت و صدور احکام متناسب را انتظار داریم. رحیمی در سال ۸۷ و به هنگام انتخابات مجلس هشتم، پیشنهاد این کمک ۱۵ میلیون تومانی را به بنده هم داد که نپذیرفتم. در سال ۹۱ هم وقتی در مصاحبه ای این موضوع را افشا کردم، از من شکایت کرد که در نهایت در دادگاه تبرئه شدم.
اکنون با اینکه ۷۰ درصد از نمایندگان مجلس هشتم تغییر کرده اند، برخی برگه ای دستشان گرفته اند که بعله باید معلوم شود کدام یک از نمایندگان این کمک مالی را برای انتخابات گرفته اند! به نظرم خوب است این مشخص شود و بررسی شود که آیا این نمایندگان مطلع بوده اند که این مبالغ از کجاست یا نه، اما قبل از آن بهتر است تکلیف دریافت کمک ۵/۰۰۰/۰۰۰/۰۰۰ میلیاردی ستاد انتخاباتی بنفش از بابک زنجانی مشخص شود.
کد خبر: ۵۶۸۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۱/۱۹
علی پهلوان دبیرکل اتحادیه جامعه اسلامی دانشجویان در گفتوگو با فارس با اشاره به برگزاری دادگاه سعید زیباکلام گفت: رئیس جمهور همواره اعلام میکند که باید فضای نقد و انتقاد در دانشگاهها وجود داشته باشد و نباید فضای دانشگاه را امنیتی کنیم ولی متاسفانه از آن طرف میبینیم با کسی که در فضای دانشگاهی انتقادی انجام میدهد چنین برخوردی میشود و وی را به دادگاه میکشانند.
وی افزود: این رفتارها با آنچه در شعارهای رئیس جمهور دیده میشود و با بحث آزادی بیان متضاد است و مسئولان دولت باید به منتقدان اجازه صحبت بدهند.
پهلوان در خاتمه گفت: به خاطر مسائلی که اخیرا در برخورد با منتقدان با آن روبرو بودیم اعلام میکنیم که اعضای اتحادیه جامعه اسلامی دانشجویان به عنوان یکی از منتقدان توافقنامه ژنو و در حمایت از آقای زیباکلام در دادگاه وی شرکت خواهند کرد.
به گزارش جهان، از سویی، کمیته صیانت از منافع مردم ایران، طی اطلاعیهای از اساتید و دانشجویان دعوت کرد تا در راستای حمایت از سعید زیباکلام در دادگاه محاکمه وی حاضر شوند.
متن این اطلاعیه به شرح زیر است:
دکتر سعید زیباکلام به اتهام انتقاد از مسئولین دولتی در زمینه توافق ژنو مجدداً به دادگاه احضار شد.
این استاد برجسته دانشگاه که طی یک سال گذشته در سراسر کشور اقدام به نقد علمی توافق ژنو در مجامع دانشگاهی نموده است در ادامه برخوردها علیه منتقدین رویه دیپلماسی دولت یازدهم به دادگاه احضار شده است.
اگرچه پس از گذرانده شدن دو جلسه بازپرسی و یک جلسه دادگاه به نظر میرسید پرونده وی به سوی مختومه شدن پیش میرود اما با احضار مجدد این استاد دانشگاه به دادگاه گویا دادرسی این پرونده وارد مرحلهای تازهای شده و با توجه به جایگاه این چهره علمی در حرکات انتقادی نسبت به رفتارها و رویکردهای دولت یازدهم در عرصه سیاست خارجی، بیم آن میرود اینگونه فشارها نهایتاً منجر به خفقانی گسترده گردیده که این سلب آزادی بیان تبعات جبرانناپذیری را برای منافع ملی میتواند به بار بیاورد.
این در حالی است که در همین مدت شاهد برخوردهای قضایی با چهرهها و مطبوعات منتقد دیگر نیز بودهایم و لغو سخنرانی چهرههای منتقد توافقنامه ژنو در شهرها و دانشگاههای مختلف و نیز جلوگیری از نقد جدی توافقنامه در رسانه ملی از دیگر فعالیتهای صورت گرفته علیه فضای آزاداندیشی و آزادی بیان توسط دولت بوده است.
در همین راستا کمیته صیانت از منافع ایران از دانشجویان، اساتید دانشگاه و چهرههای کشور دعوت مینماید تا با همراهی با این استاد دانشگاه در جلسه�" دادگاه وی پیام اعتراض خود را به این رویه اعلام دارند. این مشایعت اعتراضی فردا یکشنبه ۱۲ بهمنماه ساعت ۸ صبح در این آدرس برگزار میگردد: مترو ۱۵ خرداد، خیابان خیام، خیابان داور، ساختمان شماره ۲ قوه قضائیه، طبقه اول، شعبه ۱۰۵۷ دادگاه عمومی جزایی.
کد خبر: ۵۶۲۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۱/۱۲
نمایندگان مجلس در نامههای جداگانهای به رؤسای قوای مقننه و قضاییه خواستار اعلام اسامی ۱۷۰ نفر از نمایندگان و نامزدهای مجلس هشتم که به ادعای معاون اول دولت دهم از وی پول گرفتهاند، شدند.محمدرضا رحیمی حالا و پس از قطعی شدن محکومیت خود به حبس و رد مال و جریمه ی نقدی می کوشد تا کسان دیگری را هم با خود در این سقوط همراه کند. او نامه ای به محمود احمدی نژاد نوشت تا هم خود را تبرئه کند و او را متهم؛ و هم از 170 کاندیدایی بگوید که به گفته ی او از جابر ابدالی به واسطه ی رحیمی پول گرفته اند. گرچه پرونده ی رحیمی در مرحله ی اثبات وقوع جرم و صدور حکم به پایان رسیده است و آویختن از ماده 18 برای دستور مستقیم رئیس قوه قضائیه هم بعید هست که تغییری در اصل ماجرا دهد، اما همچنان مرحله ی اجرای حکم باقی ست و از سویی دیگر حواشی آن هم ادامه دارد. از حاشیه ی مهمی همچون دادن پول به 170 کاندیدای نمایندگی مجلس نمی توان گذشت. گرچه همواره کمک هایی به کاندیداهای انتخابات های مختلف می شود، اما باید دقیق بود که از هرجایی و هر کسی نباید پول گرفت؛ شهرام جزایری و پول دادن هایش و از جمله 300 میلیون تومانی که به مهدی کروبی داده بود، هنوز از خاطرها نرفته است.
حالا نمایندگان مجلس نهم دست بکار شده اند و برای روسای دو قوه نامه نوشته اند و خواستار اعلام اسامی 170 نفری شده اند که مطابق ادعای رحیمی به آنان پول داده شده است. نمایندگان مجلس شورای اسلامی نامههای جداگانهای به علی لاریجانی رئیس مجلس و آیتالله صادق آملیلاریجانی رئیس قوه قضاییه نوشتند و خواستار اعلام اسامی ۱۷۰ نفری شدند که به ادعای رحیمی معاون اول دولت دهم از وی پول گرفتند.
متن این نامهها به شرح ذیل است:
بسمه تعالیبرادر گرانقدر جناب آقای دکتر علی لاریجانیریاست مجلس شورای اسلامی ایرانبا سلام و تجدید ارادتاحتراماً بطوریکه حضرتعالی استحضار دارید آقای رحیمی معاون اول رئیسجمهور دولت دهم اشاره نموده است که به ۱۷۰ نفر از نامزدها و نمایندگان مجلس هشتم، پول پرداخت نموده است و افکار عمومی از مجلس شورای اسلامی درخواست افشای اسامی پول اخذ نموده از ایشان را دارد.فلذا در اعلام اسامی با مکاتبه با ریاست گرانسنگ قوه قضاییه، بذل توجه به عمل آورید.
اسامی نمایندگان امضاکننده نامه به علی لاریجانی بدین شرح است:۱. حسین گروسی نماینده شهریار۲. غلامعلی جعفرزادهایمنآبادی نماینده رشت۳. حامد قادرمرزی نماینده قروه و دهگلان۴. کمالالدین پیرمؤذن نماینده اردبیل۵. قاسم احمدیلاشکی نماینده نوشهر و چالوس۶. جواد هروی نماینده قائنات۷. محمدرضا تابش نماینده اردکان۸. عبدالکریم حسینزاده نماینده نقده و اشنویه۹. عبدالکریم رجبی نماینده مینودشت و کلاله۱۰. اسماعیل جلیلی نماینده مسجدسلیمان۱۱. رحیم زارع نماینده آباده۱۲. سیدمحمد سادات ابراهیمی نماینده شوشتر۱۳. احمد توکلی، نماینده تهران۱۴. شمسالله بهمئی نماینده رامهرمز و رامشیر۱۵. ابوالفضل ابوترابی نماینده نجفآباد۱۶. ایرج عبدی نماینده خرمآباد۱۷. عثمان احمدی نماینده مهاباد۱۸. عبدالوحید فیاضی نماینده نور و محمودآباد۱۹. احمد شوهانی نماینده ایلام۲۰. غلامرضا نوریقزلجه نماینده بستانآباد۲۱. محمود نگهبانسلامی نماینده خواف و رشتخوار۲۲. رمضانعلی سبحانیفر نماینده سبزوار۲۳. مؤید حسینیصدر نماینده خوی
و نامه به رئیس قوه قضائیه:
حضرت آیتالله آملیلاریجانیریاست محترم قوه قضاییهبا سلام و آرزوی توفیق جنابعالی و خدمتگزاران صدیق و دلسوز قوه قضاییه، به پاس نعمتی که خداوند بیهمتا بر ما نهاده است و اعتماد ملت را به نمایندگان معطوف داشته است و به پاس سوگندی که در راه حفظ دین و آیین و تأمین حقوق ملت یاد کردهایم وبه خاطر علاقمندی و دلسوزی برای اعتلای نظام مقدس جمهوری اسلامی و پاسداری از خون شهیدان والا تبار این آب و خاک، لازم میدانیم ضمن سپاسگزاری از اقدامات اخیر قوه قضاییه در محاکمه مفسدین اقتصادی، در جهت تنویر افکار عمومی و افزایش سرمایه ارزشمند اجتماعی، خواستار اعلام اسامی ۱۷۰ نماینده و نامزد مجلس هشتم که از رحیمی معاون اول رئیسجمهور دولت دهم پول اخذ نمودند، هستیم.
این کمترین حق ملت رشید ایران اسلامی است که اطلاعات کافی از این افراد داشته باشند.فرصت را برای تجدید احترام و آمادگی برای همکاری در همه زمینهها با آن قوه محترم و شخص جنابعالی مغتنم میشماریم و بار دیگر برای شما و همه همکارانتان آرزوی توفیق داریم.
اسامی نمایندگان امضاکننده نامه به آیتالله صادق آملیلاریجانی بدین شرح است:
۱. رحیم زارع۲. حامد قادرمرزی۳. غلامعلی جعفرزادهایمنآبادی۴. جواد هروی۵. محمود نگهبانسلامی۶. قاسم احمدیلاشکی۷. کمالالدین پیرمؤذن۸. عبدالوحید فیاضی۹. احمد شوهانی۱۰. عبدالکریم رجبی۱۱. عبدالکریم حسینزاده۱۲. تابش۱۳. اسماعیل جلیلی۱۴. حسین گروسی۱۵. ابوالفضل ابوترابی۱۶. سیدمحمد سادات ابراهیمی۱۷. ابرج عبدی۱۸. شمسالله بهمئی۱۹. عثمان احمدی۲۰. غلامرضا نوریفزلجه
منبع: خبرگزاری فارس
کد خبر: ۵۶۱۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۱/۱۲