« آواي رودکوف» خود را به اخلاق حرفه‌اي روزنامه‌نگاري پايبند مي‌داند و مبناي فعاليت اين سايت بر سه اصل « بيطرفي » ، «دقت » و « انصاف » استوار است.

      
برچسب ها
رئیس‌جمهور در پیامی به حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، درگذشت مرحومه حاجیه خانم «سیده فاطمه حسینی خامنه‌ای» را به معظم‌له، خاندان معزز و عموم بازماندگان تسلیت گفت. به گزارش سایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com به نقل از پایگاه اطلاع‌رسانی ریاست‌جمهوری، حجت‌الاسلام حسن روحانی رئیس‌جمهور در پیامی به رهبر معظم انقلاب اسلامی، درگذشت مرحومه حاجیه خانم «سیده فاطمه حسینی خامنه‌ای» را به معظم له، خاندان معزز و عموم بازماندگان تسلیت گفت. متن پیام روحانی به این شرح است:بسم الله الرحمن الرحیمإنا لله و إنا الیه راجعونحضرت آیت‌الله خامنه‌ای مد ظله العالیرهبر معظم انقلاب اسلامیدرگذشت همشیره مومنه و مکرمه، مرحومه حاجیه خانم «سیده فاطمه حسینی خامنه‌ای» موجب تاثر و تالم گردید.این ضایعه را به حضرتعالی، خاندان معزز و عموم بازماندگان تسلیت عرض می کنم. از خداوند متعال، رحمت واسعه و حشر آن بانوی پرهیزکار با جدّه بزرگوار سادات حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها، صبر و اجر برای همه مصیبت دیدگان و سلامتی و توفیق روزافزون برای حضرتعالی مسالت می نمایم.حسن روحانیرئیس جمهوری اسلامی ایران
کد خبر: ۶۰۰۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۱/۰۲

محمدرضا عارف در پیامی خطاب به حجت الاسلام والمسلمین سیدحسن خمینی درگذشت صادق طباطبایی را به وی تسلیت گفت. «حجت الاسلام و المسلمین حاج سید حسن خمینی خبر درگذشت شادروان دکتر صادق طباطبایی از یاران امام و انقلاب اسلامی موجب تأسف و تألم خاطر شد. ایشان در قبل و بعد از انقلاب اسلامی منشأ خدمات ارزنده ای برای کشور بوده اند و از یاران باوفای بنیانگذار انقلاب محسوب می‌شدند. اینجانب این مصیبت را به جناب عالی و مادر بزرگوارتان سرکار خانم فاطمه طباطبایی و بستگان داغدار تسلیت عرض می کنم و از درگاه حضرت حق برای آن فقید سعید آمرزش و رحمت و برای بازماندگان معزّز صبر و اجر و سلامتی و برای جنابعالی که به حق ادامه دهنده راه خمینی بزرگ هستید طول عمر با عزت توأم با سلامتی و کامروایی مسألت می کنم. محمدرضا عارف»
کد خبر: ۵۸۰۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۲/۰۲

کربلایی نورمحمد مجیدی نویسنده و شاعر بنام کشور و استان کهگیلویه و بویراحمد در سن 80 سالگی دار فانی را وداع گفت
کد خبر: ۵۷۸۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۱/۳۰

سید حسن نصرالله دبیرکل حزب الله لبنان با بیان اینکه این حق قانونی مقاومت است که به تجاوزات در هر زمان و مکان پاسخ دهد، تاکید کرد ریخته شدن خون شهدای ایرانی و لبنانی در خاک سوریه نشان داد که هدف و سرنوشت ما یکی است. به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم به نقل از شبکه تلویزیونی المنار، سید حسن نصرالله دبیرکل حزب الله لبنان لحظاتی پیش سخنرانی خود را در مراسم بزرگداشت شهدای مقاومت که چند روز پیش در قنیطره در حمله هوایی رژیم صهیونیستی به خیل شهدای مقاومت بر ضد اشغالگری پیوستند، آغاز کرد. در این مراسم شمار زیادی از شخصیت های سیاسی و مذهبی لبنان و همچنین علاءالدین بروجردی رئیس کمیسیون سیاست خارجی و امنیت ملی مجلس شورای اسلامی ایران هم حضور دارند. تسلیت سید حسن نصرالله به خانواده شهدای قنیطره سید حسن نصرالله دبیرکل حزب الله در آغاز سخنرانی خود به روان پاک حضرت محمد(ص) و عترت پاکش درود فرستاد. دبیرکل حزب الله در ادامه به آیه ای از قرآن کریم درباره شهادت اشاره کرد و گفت : در آغاز مایلم سخنانی را در خصوص کاروان شهدا و همبستگی مردم در این زمینه بیان کنم و در  ادامه به عملیات ترور در قنیطره و عملیات مقاومت در مزارع اشغالی شبعا اشاره می کنم. وی در ابتدای سخنانش شهادت رزمندگان مقاومت را به خانواده شهدای قنیطره تسلیت گفت و افزود: ابتدا به خانواده های شهدا تبریک و تهنیت عرض می‌کنم و درجات عالی را نزد خداوند برای شهدای مقاومت مسئلت می‌کنم‬‎. از خداوند می خواهم که شهدای شما را شفیعان شما و ما در روز قیامت قرار دهد و به شما صبر و اجر عنایت فرماید. سید حسن نصرالله از کسانی که با حزب الله ابراز همبستگی کردند و شهادت رزمندگان مقاومت را تسلیت گفتند، تشکر و قدرانی کرد و گفت: با همچنین از تمام کسانی که به خاطر این شهدای بزرگ با ما به شیوه های مختلف ابراز همبستگی کردند از لبنان تا فلسطین، سوریه، ایران، موریتانی، پاکستان و جهان اسلام و کشورهای عربی و تمام کسانی که از عملیات بزرگ مقاومت در مزارع شبعا تمجید و ابراز همبستگی کردند، قدردانی می‌کنم‬. وی افزود: از مجاهدان و رزمندگان مقاومت اسلامی لبنان که از همان لحظه نخست ترور جنایتکارانه در قنیطره در بالاترین سطح آمادگی و مسئولیت پذیری قرار داشتند نیز تشکر می‌کنم. لازم است از ملت عزیز لبنان ملت مقاوم و تمام کسانی که در کنار مقاومت قرار داشته اند از همان لحظه ترور جنایتکارانه در قنیطره و با وجود مخاطرات امنیتی در مراسم تشییع شهدا شرکت و از هر گزینه ای که مقاومت در پیش گرفت، حمایت کرده اند، قدردانی می‌کنم. سید حسن نصرالله که سخنانش با ابراز احساسات مردم حاضر در مراسم بزرگداشت شهدای قنیطره روبرو می شد، از شهدای ارتش لبنان که در نبرد با تروریست ها و دفاع از لبنان در برابر تروریست های تکفیری مسلح به شهادت رسیدند، تمجید کرد.‬‎ وی با اشاره به همسویی و اتحاد گروه های تروریستی تکفیری و رژیم صهیونیستی خاطرنشان کرد: به شهدای ارتش لبنان که در راس بعلبک در نبرد با تکفیری ها به شهادت رسیدند، درود می فرستم.‬‎ دبیرکل حزب الله در ادامه با آوردن نام شهدای قنیطره از جمله شهید "الله دادی" از جمهوری اسلامی ایران گفت: به این شهدا اعلام می کنم بر شما مبارک باد و گوارای شما باد حسن عاقبت‬‎ و رستگاری. اما شما ای برادران و فرزندان و شهدای عزیزمان که به زندگی عزتمندانه و سعادت اخروی نائل شدید و ازخداوند می خواهیم به ما کمک کند در راه شما باقی بمانیم و راه شما را ادامه دهیم.آرزو داریم که خداوند نیز افتخار شهادت آنها را نصیب ما کند. نصرالله افزود: شهدای مقاومت، وابستگی و تعلق تمام خانواده‌ها به مدرسه جهاد و شهادت را نشان دادند شهدای قنیطره از طریق شهادت خود، استمرار حضور فرماندهان را در میدان بیان کردند. شهدای مقاومت، وابستگی و تعلق تمام خانواده ها به مدرسه جهاد و شهادت را نشان دادند شهدای قنیطره از طریق شهادت خود، استمرار حضور فرماندهان را در میدان بیان کردند.‬‎ سید حسن نصرالله با تمجید از شهید جهاد عماد مغنیه و دیگر شهدای مقاومت اعلام کرد : وقتی نتانیاهو و یعلون خارج می شوند و رزمندگان مقاومت را تهدید می کنند، آنچه را که امام زین العابدین(ع) به یزید گفت، به نتانیاهو و یعلون می گویند که آیا می خواهید ما را از شهادت بترسانید. ریخته شدن خون شهدای ایرانی و لبنانی بیانگر وحدت سرنوشت و نبرد است وی با اشاره به شهادت رزمندگان مقاومت در خاک سوریه اظهار داشت: آمیخته شدن خون لبنانی و ایرانی در خاک سوریه را به تصویر کشیدند  و وحدت قضیه و سرنوشت و یکی بودن میدان نبرد را به نمایش گذاشتند و نشان دادند که تجزیه دولت ها و جریان های سیاسی و دسته بندی موجب شکست و ناکامی بوده و این خون است که ما را وارده دوران پیروزی کرده است. دبیرکل حزب الله لبنان تصریح کرد: رزمندگان مقاومت در خط مقدم جبهه‌ها هستند و دنیا هرگز قادر نخواهد بود میان آنها و آنچه به آن ایمان دارند، مانع  ایجاد کنند‬‎. وی با اشاره به اقدام رژیم صهیونیستی در اسیر کردن هزاران فلسطینی و اشغال جولان سوریه و تجاوزات مستمر به لبنان و مناطق دیگر به ویژه سوریه اعلام کرد این رژیم به طور واضح از گروه‌های تروریستی تکفیری با هدف ویرانی سوریه و ارتش آن حمایت می‌کند. اسرائیل ساده ترین حقوق بشر را نقض می‌کند وی با بیان اینکه "اسرائیل در روز روشن مواضع ارتش سوریه را بمباران می کند" گفت: اسرائیل ساده ترین حقوق بشر را نقض می کند و از جنگ سوریه سوء استفاده می کند و به آن دامن می زند. اسرائیل به قطعنامه ای که برخی آن را تقدیس می کنند احترام نمی گذارد و پایبند نیست. سید حسن نصرالله تصریح کرد: اسرائیل شب و روز به تجاوزات خود ادامه می دهد لبنان در معرض تجاوزات مستمر اسرائیل قرار دارد اسرائیل از اوضاع منطقه به شدت استفاده می‌کند‬‎ .اسرائیل اکنون در وضعی است که احساس می کند می تواند همه را هر زمانی که بخواهد تهدید کند. اصلا نهادی به نام اتحادیه عرب وجود ندارد وی با انتقاد از اتحادیه عرب و مواضع سازشکارانه رژیم های عربی گفت در حقیقت باید گفت که اصلا نهادی به نام اتحادیه عرب وجود ندارد‬.  نصرالله با انتقاد از سیاست‌های رژیم های عربی و اتحادیه عرب خاطر نشان کرداسرائیل از وجود شکاف های عربی و اسلامی و ضعف کامل دولت های عربی و حتی آنچه اتحادیه عرب خوانده می شود، سوء‌استفاده می کند. هنگامی که درگیری در داخل کشورهای عربی باشد، پول و سلاح و رسانه های عربی هم حضور دارند، تجربه جنگ ظالمانه سال گذشته علیه غزه بهترین شاهدی بر این مدعاست. هنگامی که نبرد ، نبرد با اسرائیل باشد، تصمیم گیری عربی مستقلی هم وجود ندارد. تصمیم به ترور شهدای قنیطره در بالاترین سطوح دشمن اتخاذ شد به گزارش تسنیم، سید حسن نصرالله خاط نشان کرد، روز یکشنبه پیش از ظهر،‌بالگردهای اسرائیلی دو خودرو غیر نظامی را هدف قرار دادند که به شهادت برادران ما منجر شد که در حال انجام گشت زنی بودند. دشمن تصمیم به ترور شهدای قنیطره را قبلا گرفته بود و بر آن اصرار داشت‬‎. تصمیم به ترور شهدای قنیطره در بالاترین سطح تصمیم گیرندگان دشمن اتخاذ شد. وی افزود: ما در مقابل عملیات تروریستی آشکارقرار داریم که کاملا شبیه عملیات ترور شهید عباس الموسوی و همسرش و فرزندش در سال 1992 بود که هرگز تصادفی نیست‬‎. ما به این شهدای خود افتخار می کنیم و به پشتوانه آنها احساس سربلندی می کنیم و آنها را شهدای مقاومت و راه قدس می دانیم. اولین اقدام غافلگیر کننده حزب الله برای اسرائیل دبیرکل حزب الله لبنان با اعلام اینکه" اولین اقدام غافلگیرکننده ای حزب الله برای اسرائیل اعلام اسامی شهدای مقاومت نیم ساعت پس از ترور بود‬‎" تاکید کرد: اسرائیل گمان می‌کرد که حزب الله هرگز به عملیات ترور شهدای مقاومت در قنیطره پاسخ نمی دهد و گمان می کرد که حزب الله در وضعی متزلزل و ضعیف قرار دارد. بهانه‌های رژیم صهیونیستی برای حمله به جنوب سوریه نصرالله افزود: قاتل(رژیم صهیونیستی) آشفته و سردرگم شد در حالی که مقتول واضح و شفاف بود. بهانه اسرائیل برای ترور چه بود؟ بر اساس آنچه از تحلیلگران و روزنامه ها و رسانه های اسرائیلی و دیگران دریافت کردیم، متوجه بهانه های اسرائیل می شویم، یک بار گفتند که اسرائیل به این دلیل، این گروه را هدف قرار داد که می خواستند عملیاتی در جولان اشغالی انجام دهند. بار دیگر گفتند این گروه از رزمندگان به خاطر وضع سکوهای موشکی در این منطقه آمده بودند.‬‎ اسرائیلی ها بهانه های زیادی برای عملیات ترور شهدای قنیطره ایجاد کردند و بهانه ها همگی حول جولان بود‬‎. نتانیاهو هرگز از حضور النصره احساس نگرانی ندارد سید حسن نصرالله با اشاره به همکاری رژیم صهیونیستی و گروههای تکفیری در سوریه اظهار داشت: همه ملت های منطقه این سئوال را مطرح می کنند که اسرائیل در نوار مرزی چه می کند. هزاران جنگجوی جبهه النصره که تانک و توپخانه و موشک و انواع سلاح و ضد زره و مقادیر زیادی از مواد منفجره و مواضع نظامی و استحکامات نظامی دارند، بین نوار مرزی و نیروهای ارتش سوریه، مستقر هستند. جبهه النصره شاخه سوری شبکه القاعده است. شبکه القاعده در فهرست های تروریستی سازمان ملل و آمریکا و غربی و عربی قرار دارد شاخه عربی شبکه القاعده که از نظر غربی و عربی و بین المللی تروریستی خوانده می شود بین ارتش سوریه و نوار مرزی در جولان اشغالی حضور گسترده ای دارد نتانیاهو هرگز از این حضور النصره احساس نگرانی ندارد یعلون هرگز از حضور النصره نگران نیست بلکه به حمایت و پوشش هوایی جنگجویان و باز کردن بیمارستان های خود به روی تروریست های النصره می پردازند‬‎. هدف اسرائیل در تنگنا قرار دادن حزب الله بود وی با بیان اینکه "اسرائیل هرگز از حضور این افراد (تروریست‌های النصره) احساس نگرانی نمی‌کند" افزود: اسرائیل تصمیم خطرناکی می‌گیرد و دو خودرویی را هدف قرار می دهد که هیچ یک از این سلاح ها و جنگ افزارها را ندارند ملت‌ها این سئوال را می پرسند‬‎. فرهنگ ما و فرهنگ آباء‌ و اجداد ما ثابت کرده است که نوه‌های ما هم در راه شهادت گام بر‌می‌دارند .هدف اسرائیل این بود که پس از عملیات قنیطره به زعم خود، حزب الله دچار آشفتگی شود و در تنگنا قرار گیرد. غیر از بعد انسانی، تمام آنچه در این مصیبت رخ داد، جز خیر و برکت و مثبت و الطاف الهی نبوده است. هر چند در برابر جنایات قنیطره و دیگر جنایات رژیم دچار تالم می شویم، اما همانند حضرت زینب(س) که فرمود ما رایت الا جمیلا می گوییم که "ما راینا الا جمیلا" میان ما و دشمن اسرائیلی دنیا و آخرت قرار دارد. اسرائیل به طور رسمی مسئولیت عملیات قنیطره را برعهده نگرفت سیدحسن نصرالله با اشاره به نوع تحلیل‌ها از نوع پاسخ مقاومت به تجاوز رژیم صهیونیستی به جنوب سوریه که به شهادت 6 تن از رزمندگان مقاومت انجامید، گفت: از همان ساعات نخست ارتکاب این جنایت(در قنیطره)، همه به تحلیل و بررسی روی آوردند، پرسش اصلی که مطرح شد، این بود که آیا حزب الله به این تجاوز پاسخ خواهد داد یا ساکت می ماند؟ در صورتی که پاسخ مثبت باشد، پرسش  دیگری مطرح شد و آن اینکه، این پاسخ چگونه خواهد بود و محدوده آن تا کجا خواهد بود. این پرسش ها از روز یکشنبه تا ظهر چهارشنبه مطرح می شد. البته بیشترین بحث و بررسی را اسرائیلی ها مطرح می کردند. اما اکنون این مساله به پایان رسیده است و تا حد زیادی پاسخ شفاف شده است. آنچه پس از اعلام عملیات قنیطره از سوی حزب الله متوجه شد، اهمیت دارد.  این نکته را در نظر بگیرد که اسرائیل دولت منطقه ای بزرگی است که تهدید می کند و به قتل می رساند، اما چگونگی تعامل اسرائیل با این عملیات، بیانگر یک تردید بود. تا کنون من اطلاعی از اینکه کسی در اسرائیل این عملیات را رسما به عهده گرفته باشد، ندارم. موضوع دیگر چگونگی تعامل آنها در خصوص وجود یک سردار ایرانی در عملیات ترور بود. وی به هراس و سطح آماده باش این رژیم در مناطق مرزی با لبنان اشاره کرد و اعلام کرد : اسرائیل با آماده باش در جبهه شمالی، استحکامات و تدابیر پیشگیرانه و آماده باش اطلاعاتی و جاسوسی صد در صدی و حتی در شهرک های صهیونیست نشینی که چیزی در آن وجود ندارد، مستقر شدند، آن ها با وجود تهدیدها از سوی دولت های مختلف‌، پیام های متعددی را مطرح کردند، با این حال تمام اسرائیل، تمام اهتمامات خود را برای رصد کردن موضع حزب الله به کار گرفتند، پرسش آن ها این بود که حزب الله چه واکنشی نشان خواهد داد؟ هیچ ارتباطی میان پرونده هسته ای ایران با تصمیم مقاومت ندارد وی به دستاوردهای خون شهدای قنیطره اشاره کرد و گفت: اولین دستاورد خون شهدای قنیطره این بود که از روز یکشنبه تا روز چهارشنبه، اسرائیل منتظر واکنش حزب الله بود و این به برکت خون شهدا و اراده مبارزان بود. همچنین سخنانی مطرح شد مبنی بر اینکه ایران برای جلوگیری از پاسخ حزب الله به این تجاوز، تماس خواهد گرفت و یا اینکه مقامات سوری در این زمینه تماس خواهند گرفت. من تاکید می کنم که هیچ یک از دوستان هرگز راضی به ذلت و خواری ما نیستند و نمی خواهند هنگامی که خون ما بر زمین ریخته می شود، ما تنها تماشاگر و ناظر باشیم(و پاسخی به تجاوز ندهیم) من تاکید می کنم که هیچ مساله ای در لبنان، چه ریاست جمهوری و یا واکنش مقاومت ارتباطی با پرونده هسته ای ایران ندارد. دشمن باید به خاطر جنایتش در قنیطره مجازات می‌شد وی با تاکید بر اینکه "باید دشمن اسرائیلی به خاطر جنایتی که در قنیطره مرتکب شد مجازات می شد" افزود: آماده باش اسرائیل کافی بود تا به اسرائیلی ها گفته شود که نمی توانند مردم را به قتل برسانند و راحت بخوابند و آسوده باشند، گویی یک پشه را کشته اند.اسرائیلی ها تمام  احتمالات را در نظر گرفتند و از تمام سناریوها از کمترین حد تا بیشترین حد آن سخن گفتند، زیرا اسرائیل می داند که مقاومت قادر(به انجام هر کاری) و آماده است. مقاومت از همان ساعات نخست عملیات ترور، ما به وضوح تصمیم به پاسخ داشتیم و تردیدی هم در این زمینه نداشتیم،‌ما می گفتیم که باید دشمن اسرائیلی را به خاطر جنایتی که در قنیطره مرتکب شد مجازات کرد باید به تجاوزکاری دشمن پایان داد این مساله مستلزم فداکاری است، حتی اگر این پاسخ، کار را به جاهای باریک بکشاند، این مساله مستحق فداکاری است. ما منطقه عملیات و نوع و گزینه های خود را انتخاب کردیم و تمام احتمالات و بدترین احتمالات را در نظر گرفته و تدابیری را اتخاذ کردیم. ما خود را برای بدترین احتمالات آماده کرده بودیم نصرالله با اعلام اینکه مقاومت خود را برای بدترین احتمال‌ها آماده کرده بود، تصریح کرد: در حالی وارد این عملیات شدیم که ما خود را برای بدترین احتمالات هم آماده کرده بودیم و این مساله را اسرائیل پیش از روز چهارشنبه درک کرده بود مبنی بر  اینکه کسی که در این لحظه آتش می گشاید، برای تمام آنچه که حتی قابل پیش بینی نیست، آماده است. ما برای بدترین احتمالات و برای همه چیز آماده شدیم. وی به ویژگی های عملیات مقاومت در شبعا اشاره کرد و افزود: در حالی که این عملیات در سایه آماده باش کامل اسرائیل انجام شد‬‎. از ویژگی های عملیات شبعا این بود که در اوج آمادگی اسرائیل انجام شد. مقاومت در روز روشن و در اوج آمادگی و ناتوانی اسرائیل از اینکه چه امور و اتفاقاتی در حال وقوع است، پاسخ داد. این پیام عملیت به دشمنان و مردم آنها و به دوستان است، این عملیات مقاومت است، عملیات هوشمندانه، مبتکرانه و حرفه ای، دبیرکل حزب الله با تاکید بر اینکه ما پاسخ دشمن را به شیوه دشمن دادیم گفت : پاسخ ما در شبعا به ترور شهدا در قنیطره، اولا (مجاهدان) ما را در روز روشن کشتند، ما هم آنها را در روز روشن کشتیم، ساعت یازده و نیم در مقابل ساعت یازده و بیست و پنج دقیقه، دو خودرو (از حزب الله) در برابر دوخودرو و یک مقدار بیشتر، کشته‌ها و زخمی‌ها در برابر شهدا، موشک در برابر موشک، تنها دو اختلاف میان ما و اسرائیل وجود دارد، اول اینکه آنان ترسو بوده و مرد نیستند و نمی‌جنگند مگر در آبادی‌های مستحکم، آنان خیانت کردند اما مقاومت صورت به صورت پاسخ دادند، اختلاف دوم این است که اسرائیلی‌ها جرئت برعهده گرفتن عملیات خود را پیدا نکردند اما مقاومت مستقیما پس از انجام عملیات به واسطه بیانیه شماره یک این عملیات را برعهده گرفتند.‎ نتیجه تا این لحظه این است که آنها(صهیونیست ها) جز ناامیدی و پشیمانی چیزی عایدشان نشد و ما جز پیروزی چیز دیگری کسب نخواهیم کرد. وی با اشاره به آیه ای از قرآن کریم درباره مجاهدان راه خدا تاکید کرد: مردان ما هرگز از مرگ نمی ترسند آنها از روبروی دشمن می آیند نه از پشت آنها‬‎ باید به مجاهدان مقاومت و فرماندهان آنها که از لحظه ترور با مسئولیت کامل عمل کردند درود بفرستیم باید از مبارزان شجاعی که این عملیات بزرگ را در قلب د شمن انجام دادند تمجید کنم. اسرائیلی ها اکنون طی چند روز گذشته تاکنون کشف کردند که ارزیابی رهبران و فرماندهان سیاسی و نظامی و امنیتی آنها برآورد احمقانه ای بود. تمام برآوردها و پیش بینی‌های دشمن اشتباه بود سید حسن نصرالله با تاکید بر اینکه "تمام برآوردها و پیش بینی های دشمن اشتباه بود" افزود:  اسرائیلی ها متوجه شدند که رهبرانشان آنها را به خاطر ارتکاب این حماقت، در پرتگاه خطرات قرار داده است. نکته دوم اینکه ارتش اسرائیل و دستگاه های امنیتی و اطلاعاتی از مقابله با اراده مقاومت ناتوان بودند. مقاومت در آماده باش کامل است دبیرکل حزب الله لبنان با اعلام اینکه " ارتش اسرائیل از رویارویی با مقاومت و عملیات میدانی اش ناتوان است" تصریح کرد: این همین اسرائیلی است که در سال 2000 شکست دادیم بارها آن را شکست دادیم در سال 2006 شکست دادیم و اسرائیلی که روز چهارشنبه شکست دادیم سست تر از لانه عنکبوت است. نتیجه و خلاصه آنچه که رخ داد این است که مقاومت در لبنان در آماده باش کامل به سر می‌برد. وی گروه‌های تکفیری را همپیمان با رژیم صهیونیستی دانست و افزود: گروههای مسلح به ویژه گروه هایی که در جولان حضور دارند،  را هم پیمان طبیعی اسرائیل و ارتش لحد(اشاره به مزدوران آنتوان لحد که همدست رژیم صهیونیستی در جریان اشغال لبنان بودند) جدیدی هستند، هر چند پرچم اسلامی به دست گرفته اند. سید حسن نصرالله بار دیگر سخنان خود را در مصاحبه با شبکه المیادین تکرار کرد و افزود: دوست دارم که سخنانی را که در گفت و گو با المیادین در معادله نبرد بیان کردم، مورد تاکید قرار  دهم  و  امروز به اسرائیلی ها می گویم چیزی را آزمایش کردید که تا کنون آزمایش نکرده بودید. ما هرگز از جنگ نمی ترسیم به گزارش تسنیم، دبیرکل حزب الله لبنان با بیان اینکه مقاومت از جنگ ترسی ندارد ولی در مقابل جنگی که بر آن تحمیل شود مقابله می‌کند، گفت: اسرائیل باید خوب بفهمد که مقاومت، دوراندیش است و دست بسته نیست. اگر دشمن اسرائیلی گمان می کند که مقاومت از جنگ می ترسد امروز در مراسم بزرگداشت شهدای قنیطره به آنها می گویم که ما هرگز از جنگ نمی ترسیم و در صورتی که بر ما تحمیل شود لحظه ای در مقابله با دشمن و جنگ با آن تردید به خود راه نخواهیم داد و به یاری خدا در آن پیروز خواهیم شد. وی عملیات مزارع اشغال شبعا را حامل پیام مهمی برای رژیم صهونیستی دانست و افزود: روز چهارشنبه، پیام مهمتری به همراه داشت و آن اینکه اسرائیل نباید در محاسبات خود اشتباه کند، من از جنگ روانی و بزرگنمایی حرف نمی زنم، بلکه حقیقتی را که در میدان نشان دادیم، می گویم. نصرالله گفت: به دوستان و طرفداران خود می گویم که ما خواهان جنگ نیستیم، قدرت مقاومت این  است که مجبور است آماده باشد، زیرا با تجاوزگری اسرائیل روبرو هستیم، ما خواهان جنگ نیستیم، اما از آن هم نمی ترسیم(اگر دشمن جنگ افروزی کند)، لبنانی ها باید میان دو مساله تفاوت قائل شوند و اسرائیل هم باید این مساله را بفهمد که ما از جنگ نمی ترسیم، زیرا ما مرد جنگ و آماده آن هستیم و به یاری خدا در این جنگ هم پیروز خواهیم شد. با تجاوزی در هر زمان و مکان مقابله می‌کنیم دبیرکل حزب الله با اعلام اینکه "امروز پس از عملیات قنیطره و عملیات مزارع شبعا چیزی به نام قواعد درگیری در رویارویی با تجاوزگری و ترور برای ما ارزشی ندارد و به آن پایبند نخواهیم بود" تصریح کرد:  دیگر جداسازی صحنه های نبرد را به رسمیت نمی شناسیم. این حق اخلاقی ، انسانی و قانونی ما است که با تجاوز در هر زمان و مکان مقابله کنیم. وی افزود: ما شنیدیم که اسرائیل گفته است می خواهد به همان اقدامی که در واکنش به عملیات شبعا انجام شد، بسنده کند، ولی ما می دانیم که اسرائیل از رویارویی نظامی فرار می‌کند و در جست و جوی جوانانی که روز چهارشنبه تحقیرش کردند، خواهد رفت تا آنها را ترور کند. نصرالله گفت: ما بر این اساس در گذشته میان ترور و اقدام نظامی فرق قائل می شدیم و به هر اقدام نظامی پاسخ می دادیم، اما هنگامی که ترور امنیتی صورت می گرفت، درنگ می کردیم، اما از حالا به بعد هر یک از اعضای کادر مقاومت یا هر جوانی که ترور شود، ما اسرائیل را مسئول خواهیم دانست و حق خود می دانیم که به شیوه و در زمان مناسب به آن پاسخ دهیم.  دبیرکل حزب الله لبنان با تاکید بر آنکه "آنچه در مزارع شبعا روی داد، بیشتر از یک انتقام و کمتر از یک جنگ بود" تصریح کرد:‬‎ ما با حکمت و مسئولیت ملی عمل می کنیم‬‎ اما اهل احساسات و هیجانات نیستیم . این شهدا هستند که راه و مسیر را برای ما ترسیم می کنند و پیروزی های آتی را به ما مژده می دهند و ما از سال 1982 تا کنون همواره گفته ایم که مقاومت، تنها پاسخ است و شهدا پیروزی را برای ما ترسیم می کنند و انشاءالله پیروزی های بیشتری را در آینده کسب خواهیم کرد.
کد خبر: ۵۶۰۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۱/۱۰

حشمت الله قنبری در برنامه گفتگوی ویژه خبری گفت: فتنه ۸۸ شیرینی حماسه مقتدرانه را به کام ملت تلخ و دشمن را برای مدتی به براندازی نظام امیدوار کرد. به گزارش سایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com: حشمت الله قنبری استاد دانشگاه در خصوص حوادث سال ۸۸ اظهار داشت: در سال ۸۸ هم در جریان انتخابات و هم متعاقب برگزاری انتخاب در دهمین دوره ریاست جمهوری،حوادث تلخی به وقوع پیوست که دستاوردهای عبرت آموزی نیز داشت؛ در این وقایع شیرینی حماسه مقتدرانه ملت ایران در ذائقه ملت تلخ شد و برای مدتی دشمن به براندازی نظام امیدوار شده موجی از ناآرامی در جامعه ایران ایجاد و فضای متشنجی در خانواده های ایرانی به وجود آمد. شیرینی حماسه مقتدرانه ملت ایران در ذائقه ملت تلخ شدوی ادامه داد: گذشته از آن بخشی از انرژی که دستگاه های نظام باید خرج خدمت به مردم می کردند؛به هدر رفت و واژگانی مانند فتنه،خواص و بصیرت به شکل فراگیری در فرهنگ نامه سیاسی کشور وارد شد و تا مدت ها این واژگان در هر نشستی رد و بدل می شد. قنبری با بیان این که موضوع فتنه واژه جدیدی نیست،تاکید کرد: موضوع فتنه چه در دوران انقلاب و چه در آن چه بر ملت سپری شد واژه جدیدی نیست و خود ذات اقدس الهی فتنه را مهم تر از قتل قرار داده است. مجموعه فتنه های بعد از انقلاب را می توان در فتنه ۸۸ ردیابی کردوی ادامه داد: آن چه از فتنه بر می آید؛ مجموعه ای جریانات اجتماعی سیاسی بود که فضای جامعه ایران را در موج حق و باطل با یک بحران مواجه کرد و به اعتقاد بنده فتنه ۸۸ تنها یک فتنه نبود البته وقایع ۸۸ فتنه کور و تاریک بود که مجموعه ی فتنه های بعد از انقلاب را می توان در فتنه ۸۸ ردیابی کرد و آن چه این فتنه را متمایز می کرد،مدیریت بیگانه به صورت ملموس در این فتنه بود. استاد دانشگاه افزود: اما آن چه که قطعی است برنامه ریزی دشمنان انقلاب برای جریان فتنه است و نیروی عملیاتی آن ها در داخل به گونه ای وارد عمل شده اند که اگر قرار بود دشمنان از نخبگان خود افراد فتنه را انتخاب می کردند آن ها تا این حد موفق عمل نمی کردند. برخورد با این فتنه بدون شجاعت حیدری ممکن نبود قنبری تصریح کرد: برخورد با فتنه ۸۸ بدون شجاعت حیدری ممکن نبود و حکم ملت ایران آن بود که این شجاعت را در سایه خون شهدا در خود نهادینه کرده و علاوه بر شجاعت با فرزانگی به مقابله با فتنه برخواست. وی افزود: من معتقدم اگر مردم ایران درعصر پیغمبر(ص)، امیر المومنین(ع) و امام حسن(ع) بودند سرنوشت امت اسلامی غیر از آن چه که امروز شاهد آن هستیم،رقم می خورد. استاد دانشگاه در ادامه نقبی به تاریخ اسلام زد و گفت: مقطع دوران امیر المومنین (ع)زمانی که ایشان حکومت را در دست گرفتند،در آغاز این حکومت قبل از آن که با جنگ های مختلف مواجه شوند با فتنه روبرو بودند و تمام جنگ ها محصول فتنه بود. امیرالمومنین(ع) تا آخرین لحظه با زبیر مدارا کردقنبری افزود: فتنه گاهی در قالب "جنگ جمل" ظهور پیدا کرد به این ترتیب که در حوادث جمل عده ای با وجود این که در کنار پیامبر(ص)بودند،اما در یافتن واقعیت با مشکل روبرو شدند و مردم با این واقعه روبرو بودند که از یک طرف امیرالمومین(ص) با آن جایگاه قرار داشت و در طرف دیگر کسانی که در خانه پیغمبر (ص)بودند و کسانی که افکار عمومی جامعه نسبت به آن ها سهم درستی نداشت. وی با عنوان نمونه به شخصیت "زبیر" اشاره کرد و تصریح کرد: وقتی پیغمبر(ص) از دنیا رفتند، چهار نفر در کنار حضرت امیر(ع)بودند که یکی از آن ها" زبیر" بود. وی به عنوان یک نماد بازی خورده است که امیرالمومنین(ع) تا آخرین لحظه با زبیر مدارا می کند؛ این افراد اهل توبه هم نیستند و برگشت نمی کنند وقتی حضرت علی(ع) این فتنه را از بین می برد؛ "می فرماید: با عده ای مدارا کنید" حضرت آن ها را نه به دادگاه می فرستد و نه آن ها را می کشد با وجود این که ایشان حاکم اسلامی هستند. "زبیر" نماد انسان بازی خورده استاستاد دانشگاه ادامه داد: در جریان این فتنه پس از آن که افراد پیک های فرستاده شده از طرف حضرت علی (ع) را رد می کنند؛دست آخر خود حضرت وارد عمل می شوند و آن ها دراین لحظه شعار "مرده باد "را سر می دهند این ها حاکی از مظلومیت حضرت امیر(ع) است. قنبری افزود: ائمه تراز عملشان تراز حق است و هیچ دایره فتنه ای آن ها را از اهداف اصلی شان دور نمی کند؛اهدافی که در حقیقت به مصلحت ملت اسلامی منتهی خواهد شد.آن چه که بر فرق علی (ع) فرود آمد شمشیر فتنه بودوی در ادامه با بیان این که در هر سه فتنه نقش یهود به وضوح دیده می شد،اظهار داشت: بر همین اساس این فتنه علیه امیرالمومنین(ع) رقم خورد و ۲۵ سال بذر کینه علیه امام علی (ع) را در دل مردم کاشتند و عوامل نفوذی شان را همه جا فعال کردند و بعد از آن هم اطرافیان امام حسن(ع) را ربودند.استاد دانشگاه افزود: آن چه که بر فرق علی (ع) فرود آمد شمشیر کفر نبود بلکه شمشیر فتنه بود.فتنه سال ۸۸ از جنس جنگ احزاب بودقنبری فتنه ۸۸ را دارای عقبه عنوان کرد و اظهار داشت:فتنه سال ۸۸ از جنس جنگ احزاب بود و همه شیاطین جمع شده بودند تا آن چه که از اسلام است برچینند.وی با اشاره به این که در دوران بعد از جنگ دولتی به روی کار آمد که موسوم به سازندگی بود تصریح کرد: این دولت توسعه را به عدالت اجتماعی مقدم داشت و در اواخر این دولت عده ای به این نتیجه رسیدند که کشور بدون امیر و سردار اداره نمی شود و به دنبال تعقیب قانون اساسی افتادند تا دوره سازندگی را ادامه بدهند اما دیده بانان این نظام اجازه ندادند.استاد دانشگاه خاطرنشان کرد: در یک نماز جمعه به مردم القا کردند که کسی که شما به او رای می دهید از درون صندوق بیرون نمی آید و این نشان می دهد اساس فتنه دروغ است.اگر امکان تقلب در انتخابات بود نه خاتمی و نه احمدی نژاد نباید به روی کار می آمدندقنبری بیان داشت: بعد از دولت سازندگی با گذشت ۸ سال از آن فردی به روی کار آمد که گفتمان انقلاب اسلامی را به عنوان روش کار خود عنوان کرد.وی در راستای ایمن بودن انتخابات ایران افزود: اگر امکان تقلب در انتخابات بود نه خاتمی و نه احمدی نژاد نباید به روی کار می آمدند.استاد دانشگاه در ادامه اظهار داشت: دولت نهم حلقه نفوذ ناپذیر مدیریتی کشور را شکست و برای شکل گیری دولت دهم عده ای کمر همت بستند تا گفتمان انقلاب پیروز نشود.برخی مناظره ها بی ادبانه و غیراسلامی بودقنبری با اشاره به این که خیلی از کسانی که امروز در حاشیه هستند ،بدترین سخنان را به نظام دادند گفت: برخی مناظره ها هم بی ادبانه ، زشت و غیر اسلامی بود.وی با بیان این که "شعار سبز حسینی" بنی امیه از آب در آمد اظهار داشت: در فتنه ۸۸ خواص حق و باطل با تمام نیرو عمل کردند و استکبار نیز تمام امکانات خود را به خدمت در آورد و از سرمایه های مالی، سیاسی و رسانه ای هزینه کرد و در داخل هم خواص باطل دقیق عمل کردند.استاد دانشگاه با اشاره به مصیبت امام حسن مجتبی(ع) گفت: در حماسه ۹ دی کسانی به میدان آمدند که درپای صندوق های رای حضور یافتند.قنبری با اشاره به این که اگر مردم ایران در زمان گذشته حضور داشتند تاریخ اسلام قطعاً تغییر می یافت،افزود: کسانی که در ۹ دی حضور داشتند بالغ بر ۴۰ میلیون نفر بودند به طوری که آن ها در انتخابات حاضر شدند.وی با بیان این که بنده در گذشته می گفتم که یک میلیون نفر آن ها نااهل بودند،اما بعداً متوجه اشتباهم شدم اظهار داشت: بعدها متوجه شدم نااهل کسی است که این گونه فکر می کند.استاد دانشگاه افزود: کسانی که رای داده بودند و با فتنه مواجه شدند متوجه شدند که ارزش ها و مقدسات دینی مورد تهاجم قرار گرفته است.رئیس جمهور جدید بعداً خودش گرفتار فتنه ها شدقنبری با اشاره به این که عده ای در انتخابات به رقبای دسته اول رای دادند،خاطر نشان کرد: آن ها متوجه شدند که مسلمات اسلام در خطر است به طوری که موضوع این و آن مطرح نبود ،بلکه اساس اسلام و ولایت دین را در خطر دیدند.وی با بیان این که رئیس جمهور جدید بعداً خودش گرفتار فتنه ها شده بود،گفت: نا اهلان را راه داد و آنچه را که زحمت در دوره نهم کشیده شده بود با یک موج طغیانگر توطئه ای همراه بود اما مردم اجازه ظهور و بروز فرصت را به نااهلان ندادند.قنبری ادامه داد که کسانی که به دیگران رای داده بودند و برای اسلامی در صحنه حاضر شدند میان خودشان و نظام همچنین میان اسلام و مقدسات و خودشان به تعریف رسیدند.وی با بیان این که اکنون وقت دفاع کردن از رای من نیست بلکه وقت دفاع از نظام است افزود: ولایت فی نفس است.تشخیص درست داشتن در جبهه حق قاطبه ملت ایران استاستاد دانشگاه با اشاره به این که خواص به معنای فرزانگی،بینایی دل داشتن و تشخیص درست داشتن در جبهه حق قاطبه ملت ایران است، خاطر نشان کرد: این مسئله تعارف نیست بلکه حقیقت است.در هیچ دوره ای از تاریخ اسلام مردمی نظیر ملت ایران وجود نداشتقنبری با تاکید بر این که در هیچ دوره ای از تاریخ اسلام مردمی نظیر ملت ایران با چنین بینایی دقیق و ژرفی سابقه نداشته است، گفت: حلقه انحراف جریان فتنه است.وی با بیان این که بسیاری در این عرصه مال اندیشی کردند ،افزود: پیوند بین امام (ره)و مردم در انقلاب ما به آیت الهی تبدیل شده است به گونه ای که خط قرمز ما دین، اسلام و شریعت محسوب می شود.استاد دانشگاه با اشاره به سوره منافقون گفت: خداوند در قرآن به پیغمبر(ص) فرمود:"منافقین پیش تو می آیند و می گویند فرستاده خدا هستی به طوری که آن ها راست نمی گویند،زیرا آن ها ایمانشان را سپر دنیا و منافعشان قرار داده اند."قنبری با اشاره به این که عده ای ممکن است ظواهرشان دینی باشد اما درونشان پوچ و بی اعتبار ،اظهارداشت: این عده غیر قابل اعتماد هستند به طوری که روح آمرزش و استغفار ندارند و از هر نوع مرحمتی سوء استفاده می کنند.منبع:تسنیم
کد خبر: ۵۳۰۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۰/۰۸

مسئله‌ی انرژی هسته‌ای بهانه است؛ میخواهند یک ملت را به زانو در بیاورند؛ میخواهند انقلاب را زمین بزنند آن روز ما چانه میزدیم سرِ دو، سه سانتریفیوژ، [ در حالی که‌] امروز چندین هزار سانتریفیوژ مشغول کارند. جوانهای ما، دانشمندان ما، محقّقین ما، مسئولین ما همّت کردند، کارها را پیش بردند. بنابراین از مذاکراتی هم که امروز در جریان است، ما ضرری نخواهیم کرد. البتّه بنده همچنان که گفتم خوشبین نیستم؛ من فکر نمیکنم [از]این مذاکرات آن نتیجه‌ای را که ملّت ایران انتظار دارد، به‌دست بیاید. سایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com: گروه سیاسی گفتمان نیوز، ۲۶ آذرماه همایشی  با عنوان «بررسی ۱۰ سال مذاکرات هسته ای میان ایران و کشورهای ۵+۱»‌ در دانشگاه تهران برگزار شد که افراد حاضر در آن از جمله آقایان احمد شیرزاد و صادق زیباکلام به اظهارنظردرباره برنامه هسته‌ای ایران پرداختند. پاسخ ادعاهای مطرح شده توسط این دو تن،‌ پیشتر و مکررا از سوی کارشناسان و مسئولان سابق و کنونی مرتبط با انرژی اتمی پاسخ داده شده است. جالب اینکه دکتر گرت پورتر در خاک آمریکا، هشت سال از عمر خود را وقف تحقیق و مطالعه روی برنامه هسته‌ای ایران کرده و به همه سوالات و شبهات ادعایی پیرامون آن پاسخ می‌گوید. با این حال پایگاه گفتمان نیوز از منظری دیگر به این اظهار نظرات پاسخ داده؛ رهبر انقلاب در سال های اخیر به مناسبت های گوناگون در مورد ابعاد گوناگون برنامه هسته ای ایران سخنرانی نموده اند که در این نوشته هرچند ناقص به گوشه ای از بیانات ایشان اشاره شده است.   شیرزاد: چرا موضوع هسته ای را ناموسی کرده اید؟ چه فرقی می کند ۱۰ هزار سانتریفیوژ داشته باشیم یا ۱۰ تا!؟ احمد شیرزاد نماینده اصلاح طلب مجلس ششم با بیان اینکه هرکسی در هر دوره ای که تصمیم گرفته ایران را به سمت هسته ای شدن پیش ببرد اشتباه کرده گفت: از مسئولان سازمان انرژی اتمی در زمان مجلس ششم سؤال می‌کردم که استراتژی هسته‌ای ما چیست که هیچکس پاسخ روشنی در این باره به من نمی‌داد. عضو فراکسیون مشارکت در مجلس ششم با بیان اینکه از این چاه (صنعت هسته‌ای) آبی در نمی‌آید، مگر اینکه برای برخی افراد نانی درآید، افزود: از سال ۸۲ تاکنون دریغ از یک لیوان آب برای کشور. وی اظهار داشت: هیچکس در ایران نمی‌داند که ما به چه دلیلی به مسیر هسته‌ای شدن پا گذاشته‌ایم و این امر دقیقاً‌ به مانند ادامه جنگ بعد از آزادسازی خرمشهر بود در حالیکه برخی افراد شعارهایی مانند راه قدس از کربلا می‌گذرد را بیان می‌کردند. شیرزاد گفت: اگر جمهوری اسلامی ایران به جای ۱۰ هزار دستگاه سانتریفیوژ ۵۰۰ یا هزار و یا حتی ۱ دستگاه داشته باشد چه اتفاقی رخ می‌دهد؟ مسئله‌ی انرژی هسته‌ای بهانه است؛ میخواهند یک ملت را به زانو در بیاورند؛ میخواهند انقلاب را زمین بزنند رهبرانقلاب: یک تجربه‌ای در اختیار ملّت ایران است – که حالا من مختصراً عرض خواهم کرد – این تجربه ظرفیّت فکری ملّت ما را بالا خواهد برد؛ مثل تجربه‌ای که در سال ۸۲ و ۸۳ در زمینه‌ی تعلیق غنی‌سازی انجام گرفت، که آن‌وقت تعلیق غنی‌سازی را در مذاکرات با همین اروپایی‌ها، جمهوری اسلامی برای یک مدّتی پذیرفت. خب ما دو سال عقب افتادیم، لکن به نفع ما تمام شد. چرا؟ چون فهمیدیم که با تعلیق غنی‌سازی، امید همکاری از طرف شرکای غربی مطلقاً وجود ندارد. اگر ما آن تعلیق اختیاری را – که البتّه به‌نحوی تحمیل شده بود، لکن ما قبول کردیم، مسئولین ما قبول کردند – آن روز قبول نکرده بودیم، ممکن بود کسانی بگویند خب یک ذرّه شما عقب‌نشینی میکردید، همه‌ی مشکلات حل میشد، پرونده‌ی هسته‌ای ایران عادی میشد. آن تعلیق غنی‌سازی این فایده را برای ما داشت که معلوم شد با عقب‌نشینی، با تعلیق غنی‌سازی، با عقب افتادن کار، با تعطیل کردن بسیاری از کارها مشکل حل نمیشود؛ طرف مقابل دنبال مطلب دیگری است؛ این را ما فهمیدیم، لذا بعد از آن شروع کردیم غنی‌سازی را آغاز کردن. امروز وضعیّت جمهوری اسلامی با سال ۸۲، زمین تا آسمان فرق کرده؛ آن روز ما چانه میزدیم سرِ دو، سه سانتریفیوژ، [ در حالی که‌] امروز چندین هزار سانتریفیوژ مشغول کارند. جوانهای ما، دانشمندان ما، محقّقین ما، مسئولین ما همّت کردند، کارها را پیش بردند. بنابراین از مذاکراتی هم که امروز در جریان است، ما ضرری نخواهیم کرد. البتّه بنده همچنان که گفتم خوشبین نیستم؛ من فکر نمیکنم [از]این مذاکرات آن نتیجه‌ای را که ملّت ایران انتظار دارد، به‌دست بیاید، لکن تجربه‌ای است و پشتوانه‌ی تجربی ملّت ایران را افزایش خواهد داد و تقویت خواهد کرد؛ ایرادی ندارد امّا لازم است ملّت بیدار باشد. بیانات در دیدار دانش‌آموزان و دانشجویان۱۳۹۲/۰۸/۱۲ رهبرانقلاب: سلطه میخواهد برگردد به این کشور. همه‌ی این تلاشها برای این است. مسئله‌ی انرژی هسته‌ای بهانه است. آن کسانی که خیال میکنند اگر ما مسئله‌ی انرژی هسته‌ای را حل کردیم، مشکلات حل خواهد شد، خطا میکنند. مسئله‌ی انرژی هسته‌ای را مطرح میکنند، مسئله‌ی حقوق بشر را مطرح میکنند، مسائل گوناگون را مطرح میکنند، که اینها بهانه است. مسئله، مسئله‌ی فشار است، میخواهند یک ملت را به زانو در بیاورند؛ میخواهند انقلاب را زمین بزنند. بیانات در دیدار جمعی از کارآفرینان سراسر کشور۱۳۸۹/۰۶/۱۶ شیرزاد: در زمینه هسته‌ای جمهوری اسلامی ایران نه منابع اولیه دارد و نه احاطه به علوم آن شیرزاد در ادامه گفت: در زمینه هسته‌ای جمهوری اسلامی ایران نه منابع اولیه دارد و نه احاطه به علوم آن را عضو فراکسیون مشارکت در مجلس ششم افزود: تولید اورانیوم در جمهوری اسلامی ایران ۱۰ برابر قیمت جهانی تمام می‌شود. ضمن اینکه هیچگونه برداشتی نیز از معدن ساغند یزد تا کنون به دست نیامده و فقط فعلاً از معدن گچین بندرعباس برداشت می‌کنیم.   آنها خیال میکردند که ما نمیتوانیم صفحه‌ی سوخت و میله‌ی سوخت درست کنیم؛ اما جوانهای ما درست کردند و آنها مانده‌اند در مقابل عمل انجام شده‌ی ملت رهبرانقلاب: سوخت رآکتور تحقیقاتی تهران داشت تمام میشد، به ما گفتند باید بیائید اورانیوم ۵/۳ درصدتان را به فلان کشور بدهید تا او تبدیل کند به ۲۰ درصد؛ بعد او بدهد به فلان کشور، که او تبدیل کند به سوخت؛ بعد با اجازه‌ی آقایان دنیا، این سوخت بیاید داخل! یعنی از چندین خان بگذرد، که قطعاً هم نمیگذشت. اگر چنانچه ما میخواستیم سوخت هسته‌ای را برای همین رآکتورهای تحقیقاتی که در اینجا داریم، از اینها بخریم، تا ملت ایران را ذلیل و تحقیر نمیکردند، ذره‌ای از آن را به ما نمیدادند. یک وقتی من گفتم اگر همین نفتی که ما امروز داریم، مال اروپائی‌ها بود و بنا بود ما از آنها نفت یا بنزین بخریم، بطری بطری‌اش را با قیمتهای گزاف به ما میفروختند. آنها اینجوری‌اند. خب، اینها فکر میکردند که ما برای خرید سوخت ۲۰ درصد مجبور خواهیم شد و زیر بار خواهیم رفت؛ لذا این موانع را درست کردند. اما جوانهای ما آمدند کار تحقیقاتی کردند و سوخت ۲۰ درصد را خودشان درست کردند. بعد آنها خیال میکردند که ما نمیتوانیم صفحه‌ی سوخت و میله‌ی سوخت درست کنیم؛ اما جوانهای ما درست کردند و کار گذاشتند. حالا آنها مانده‌اند در مقابل عمل انجام شده‌ی ملت ایران! بیانات در دیدار مدال‌آوران المپیک و پارالمپیک۱۳۹۱/۱۲/۲۱ شیرزاد: متأسفانه برخی افراد خصوصاً دلواپسان مسئله هسته‌ای را به ایدئولوژی نظام تبدیل کرده‌اند شیرزاد با اشاره به مذاکرات هسته‌ای گفت:‌ جمهوری اسلامی ایران با ورود به صنعت هسته‌ای به خط قرمز برخی قدرت‌های بزرگ وارد شده است و هم‌اکنون باید در میز مذاکرات به آنها بگوییم که اگر ایران پای خود را از خطوط و دایره قرمز آنها عقب‌تر بگذارد چه چیزی را به ایران می‌دهند و این موضوع تنها در میز مذاکرات مشخص می‌شود. نماینده مجلس ششم با تأکید بر اینکه متأسفانه برخی افراد خصوصاً دلواپسان مسئله هسته‌ای را به ناموس یا ایدئولوژی نظام تبدیل کرده‌اند، افزود: وقتی چیزی به ناموس تبدیل شود نمی‌توان برای آن چانه‌زنی کرد. این فعال سیاسی تصریح کرد: در حال حاضر شورای عالی امنیت ملی به مسئله هسته‌ای نگاه منافع ملی دارد و دیگر به هیچ وجه به این موضوع نگاه ناموسی ندارد.   مشکل زورگوهای سیاسی غرب این نیست که ایران بر سر قضیه‌ی هسته‌ای مذاکره نمیکند ؛ نه، مشکل آنها این است که ایران زیر بار حرف آنها نمیرود رهبرانقلاب:  وانمود میشود این زورآزمائی به خاطر مثلاً مسئله‌ی هسته‌ای یا مسئله‌ی حقوق بشر است؛ و این دروغ است. دروغ بودن این ادعا، یکی از واقعیتهاست. نه اینکه ما بگوئیم این واقعیت است؛ امروز در دنیا کسی نیست که باور کند آمریکا دنبال حقوق بشر است، دنبال حقوق ملتهاست؛ یا رژیم صهیونیستیِ نسل‌کش و کودک‌کش دنبال اجرای دموکراسی در کشورهای دنیاست. پرونده‌ی آمریکا، پرونده‌ی رژیم صهیونیستی، پرونده‌ی همین چند قدرت که در مقابل جمهوری اسلامی قرار دارند، از لحاظ مسئله‌ی حقوق بشر و طرفداری از حقوق ملتها و حقوق انسانها، پرونده‌ی بسیار سیاهی است. شصت سال نسل‌کشی در فلسطین، نقض حقوق بشر نیست؟ دادن سلاح اتمی به دولت غاصب صهیونیستی، نقض صلح جهانی نیست؟ اینهائی که این کارها را کردند، میتوانند مدعی دفاع از صلح جهانی باشند؟ دادن سلاح شیمیائی به کسی مثل صدام، نقض حقوق بشر نیست؟ کارهائی از قبیل آنچه که در ابوغریب و گوانتانامو و افغانستان و عراق و نقاط دیگری از دنیا به وسیله‌ی آمریکائی‌ها، به وسیله‌ی غربی‌ها، به وسیله‌ی انگلیس اتفاق افتاده است، جائی برای ادعای دفاع از حقوق بشر باقی میگذارد؟ بنابراین اینکه اینها میگویند مقابله‌ی ما با جمهوری اسلامی برای حقوق بشر است، دروغ است؛ این هم که میگویند مقابله‌ی با جمهوری اسلامی برای سلاح هسته‌ای است، دروغ است؛ این را ما اول با حدس بیان میکردیم، بعد در مذاکرات و مبادلات بین‌المللی برای ما روشن شد که آنها میدانند جمهوری اسلامی دنبال سلاح هسته‌ای نیست؛ این را باور کردند و قبول دارند، و واقعیت هم همین است؛ در عین حال مسئله‌ی سلاح هسته‌ای را مطرح میکنند. پس ادعای اینکه این فشارها، این تحریمها، این محاصره‌ها، این دشمنی‌ها و خصومتها به خاطر مسئله‌ی سلاح هسته‌ای و مسئله‌ی توان هسته‌ای است، یک دروغ است؛ این دروغ بودن هم یک واقعیت است. بیانات در دیدار کارگزاران نظام۱۳۹۱/۰۵/۳     رهبرانقلاب: یکی از حرفهای رائج این است: ما بر ایران فشار وارد می‌آوریم تا ایران به پای میز مذاکره برگردد. کدام میز مذاکره؟ کِی ایران مذاکرات در مورد مسائل گوناگون جهانی را، از جمله مسئله‌ی هسته‌ای را ترک کرده بوده که حالا برگردد؟! این یک تقلب و خدعه‌ی تبلیغاتی است. ما تلاش میکنیم که ایران به میز مذاکره برگردد! این، خدعه و تقلب تبلیغاتی است. همین را در دنیا هی تکرار میکنند، هی میگویند، هی میگویند. این تعبیرات اینقدر تکرار میشود که به نظرم خود سیاستمداران غربی هم باورشان می‌آید که واقعیت این است؛ در حالی که آن کسی که این شکل را، این جمله‌بندی را، این فرمول مطلب را اختراع میکند، مقصود دیگری دارد. او از ایران نمیخواهد که به میز مذاکره برگردد؛ او میخواهد ایران هنگام مذاکره، در مقابل زورگوئی‌های غربی تسلیم شود. خب، جواب از طرف ایران این است که نخیر؛ شماها کوچکتر از آن هستید که بتوانید یک ملت انقلابیِ مبارزِ بصیرِ آگاه را در مقابل خواسته‌ها و مطامعِ خودتان به زانو دربیاورید. مشکل زورگوهای سیاسی غرب این نیست که ایران بر سر قضیه‌ی هسته‌ای یا قضایای دیگر مذاکره نمیکند؛ نه، مشکل آنها این است که ایران زیر بار حرف آنها نمیرود. و البته این مشکل باقی خواهد ماند؛ معلوم است. بیانات در دیدار نخبگان و مسئولان استان خراسان شمالی۱۳۹۱/۰۷/۲۵ رهبرانقلاب: نظام سلطه جنگ را، فقر را، فساد را گسترش میدهد، با همان سازوکار مشخّص تقسیم دنیا به ظالم و مظلوم. اسلام – یعنی انقلاب اسلامی که برگرفته‌ی از همان مفاهیم اسلامی است – می‌آید میگوید: لا تَظلِمونَ وَ لا تُظلَمون، یعنی همه‌ی این عوامل را نفی میکند؛ چالش اصلی اینجا است؛ دعوای اصلی اینجا است؛ دعوای با انقلاب اینها است؛ بقیّه‌ی حرفها بهانه است. تحریم، جنگ داخلی، ایجاد کودتا، بقیّه‌ی چیزهایی که در این سالها [بوده‌]، مسئله‌ی انرژی هسته‌ای، همه را در این چهارچوب باید نگاه کرد، باید دید: یک انقلابی می‌آید برخلاف تصور همه‌ی دنیا پیروز میشود، دولت تشکیل میدهد و آن دولت ماندگار میشود و میماند – برخلاف تصور همه‌ی دنیا که خیال میکردند جمهوری اسلامی ظرف شش ماه، یک سال، دو سال، بعد یک خرده تخفیف دادند، ظرف سه چهار سال، باید از بین میرفت – روزبه‌روز قوی‌تر شد، روزبه‌روز «اَصلُها ثابِتٌ وَ فَرعُها فِی السَّماء. تُؤتی اُکُلَها کُلَّ حینٍ بِاِذنِ رَبِّها» شد، تبدیل شد به یک قدرت منطقه‌ای، تبدیل شد به یک کشور اثرگذار در مسائل کلان جهانی؛ با این مخالفند، با این دشمنند. بیانات در دیدار فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی۱۳۹۲/۰۶/۲۶ زیباکلام: هیچ پیشرفت و نوآوری علمی در رابطه با مسئله هسته‌ای نه تنها در ایران بلکه در هیچ کشوری وجود ندارد در ادامه این همایش صادق زیباکلام استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران و فعال اصلاح طلب گفت: هر وقت به مردم، مطبوعات و رسانه‌ها اجازه اظهارنظر در مورد آن داده نشده متأسفانه حاصل کار خوب از کار درنیامده است. وی ادامه داد: اشغال سفارت آمریکا نیز اینگونه بود و اجازه داده نشد افکار و نظرات دیگر ارائه شود و تصمیمی بود که وحشتناک به زیان منافع ملی بود و همچنان از منافع ملی قربانی می‌گیرد. زیباکلام تصریح کرد: به راه افتادن آمریکاستیزی هم همین‌طور بوده است. در مسئله جنگ نیز اجازه داده نمی‌شد مسائل گفته شود. زمانی که آتش‌بس برقرار شد تا به امروز همچنان بحث و گفت‌وگو در این رابطه وجود دارد و افراد مختلف پذیرش قطعنامه ۵۹۸ را بر گردن هم می‌اندازند. وی افزود: کسانی که تلاش می‌کردند مسائل هسته‌ای را پیش ببرند آدم‌های انقلابی، اسلامی، غیرتمند و غیور شدند و کسانی که صحبت‌های کژدار مریض می‌کردند به قول احمدی‌نژاد خائن شدند. زیباکلام اضافه کرد: من زمانی در یک جا گفتم هسته‌ای چه گلی به سر ملت زده است و فقط به خاطر این مسئله برایمان پرونده درست شد..وی ادامه داد: من بارها از اصولگرایان پرسیدم حداقل یکی از این ۲۵۰ صنعتی که هسته‌ای به وجود می‌آورد بگویید. هیچ پیشرفت و نوآوری علمی در رابطه با مسئله هسته‌ای نه تنها در ایران بلکه در هیچ کشوری وجود ندارد. عضو هیأت‌علمی دانشگاه تهران در قسمت دیگری از سخنانش افزود: فعالیت‌های هسته‌ای دست کم از سال ۸۲ به این سو خیلی شیره گلوسوزی برای مملکت نبوده است، نه از نظر پیشرفت علمی خیلی خبری بوده و نه از لحاظ اقتصادی و چه بسا با مطالبی که مطرح شد به ضرر ما بوده است.     حرکت هسته‌ای و صنعت هسته‌ای، نماد پیشرفت یک کشور است  رهبرانقلاب: در هر برهه‌ای که ما در مقابل جبهه‌ی دشمن انعطاف نشان دادیم و با توجیه‌هائی عقب‌نشینی کردیم – مثلاً یک وقت گفتیم بگذارید بهانه را از دست دشمن بگیریم، یک وقت گفتیم بگذارید سوءظن دشمن را از خودمان زائل کنیم – دشمن مواضع گستاخانه‌تری علیه ما گرفته. در آن روزی که ادبیات مسئولین ما آلوده شد به حرفها و تعبیرات تملق‌آمیز نسبت به غرب و فرهنگ غربی، در آن روز اینها ما را «محور شرارت» معرفی کردند! چه کسی؟ آن کسی که خودش مجسمه‌ی شرارت بود. رئیس جمهور قبلی آمریکا – مجسمه‌ی شرارت – ایران اسلامی را «محور شرارت» معرفی کرد! این کِی بود؟ آن وقتی که ما در ادبیات خودمان، در اظهارات خودمان، حرفهای تملق‌آمیز نسبت به غرب و نسبت به آمریکا و اینها را تکرار میکردیم. اینها اینجوری‌اند. در همین قضیه‌ی هسته‌ای، آن وقتی که ما با اینها همراهی کردیم و عقب‌نشینی کردیم – البته برای ما تجربه‌ای بود، اما این واقعیت است – اینها جلو آمدند؛ اینقدر جلو آمدند که من در همین حسینیه گفتم اگر بنا باشد که این روال از سوی آنها ادامه پیدا کند، من خودم وارد قضیه خواهم شد؛ و وارد قضیه شدم؛ ناچار شدیم؛ اینها کار ما نیست. عقب‌نشینی‌ها آنها را گستاخ‌تر کرد، طلبگارتر کرد. یک روزی بود که مسئولین ما قانع بودند که اجازه بدهند ما ۲۵ سانتریفیوژ در کشور داشته باشیم؛ آنها گفتند نمیشود! اینها قانع شدند که ۵ تا سانتریفیوژ داشته باشیم؛ باز هم گفتند نمیشود! مسئولین ما قانع شدند که ۳ تا سانتریفیوژ داشته باشیم؛ باز هم گفتند نمیشود! امروز گزارش را شنیدید، یازده هزار سانتریفیوژ داریم! اگر ما آن عقب‌نشینی‌ها را، آن انعطافها را ادامه میدادیم، امروز از پیشرفت هسته‌ای که هیچ خبری نبود، به این نشاط علمی هم که در چند سال اخیر در کشور وجود پیدا کرده – این حرکت علمی، این جوانها، این ابتکارات، اختراعات، پیشرفتهای گوناگون در بخشهای مختلف – قطعاً لطمه میخورد؛ چون اولاً نسبت به هر یک از آنها ممکن بود یک بهانه‌ای بیاورند؛ ثانیاً حرکت هسته‌ای و صنعت هسته‌ای، نماد پیشرفت یک کشور است. بیانات در دیدار کارگزاران نظام۱۳۹۱/۰۵/۰۳ رهبرانقلاب: یک جمله هم در خصوص قضیه‌ی هسته‌ای عرض کنم من در سخنرانیِ روز اول سال گفتم جبهه‌ی مخالف ما که عمدتاً منحصر در چند کشور معدودِ زورگو و زیاده‌خواه است و اسم خودشان را به غلط و به دروغ میگذارند جامعه‌ی جهانی، و در رأس آنها آمریکا است، محرک اصلی هم صهیونیستهایند، مسئله‌ی اینها این است که نمیخواهند موضوع هسته‌ای ایران حل شود. اگر لجبازی آنها نبود، موضوع هسته‌ای براحتی حل میشد. بارها تا لحظه‌ی حل پیش رفتیم، امضاء کردند، آژانس هسته‌ای امضاء کرد؛ قبول کرد که این اشکالاتی که وجود داشته، برطرف شده – اینها موجود است، اینها سند است؛ اینها که قابل انکار نیست – خب باید قضیه تمام میشد، پرونده‌ی هسته‌ای کشور باید پایان پیدا میکرد. آمریکائی‌ها بلافاصله یک چیز جدید را مطرح کردند، آوردند وسط. نمیخواهند قضیه تمام شود. نمونه‌های متعددی را ما در این زمینه داریم. حل مسئله‌ی هسته‌ای جمهوری اسلامی، به حسب طبیعت خود، از جمله‌ی کارهای سهل و آسان و روان است؛ اما وقتی طرف مقابل مایل نیست این قضیه حل شود، خب بله همین جور میشود که ملاحظه میکنید. بیانات در دیدار مسئولان و کارکنان قوه‌ی قضائیه‌۱۳۹۲/۰۴/۰۵ زیباکلام: اینکه می‌گویند اسرائیل باید نابود شود و با افتخار هم این حرف را می‌زنند باعث چنین مشکلاتی می‌شود  زیباکلام خاطرنشان کرد: این سوالی که در رابطه با مسئله هسته‌ای پرسیده شد را می‌توان در رابطه با مسائل دیگر مانند اینکه آیا فعالیت‌های سیاست خارجی ایران در سوریه و لبنان به نفع ما در بلند‌مدت بوده است یا اینکه آیا اشغال سفارت آمریکا و ادامه جنگ به نفع ما بوده است نیز پرسید. جمهوری اسلامی ایران تنها کشوری است که عملا اعلام کرده می‌خواهد یک کشور دیگر به نام اسرائیل را نابود کند، این در شعار هم خلاصه نشده و هرگاه توانستیم در رابطه با نابودی اسرائیل با کمک به حماس و لبنان و غیره گام برداشتیم و اگر سلاح‌های مرگبار هم به آنها نداده‌ایم به خاطر این بوده که نمی‌شده است. این استاد دانشگاه افزود: ما در مقابل همه تهدید‌هایی که داشته‌ایم فقط گفته‌ایم که اسلام با سلاح هسته‌ای مخالف است و علما و مقام معظم رهبری فتوا داده‌اند که سلاح هسته‌ای حرام است و یک طلبه ساده هم می‌داند که فتوا تابع زمان است. این استاد دانشگاه اظهار داشت: اینکه می‌گویند اسرائیل باید نابود شود و با افتخار هم این حرف را می‌زنند باعث چنین مشکلاتی می‌شود و آن وقت با هر چیزی که در ایران ختم به کشتار جمعی شود مخالفت خواهند کرد. اسرائیل که روزی در این منطقه عربده می‌کشید؛ از چند صد جوانِ باایمان و پُرشور شکست خورد؛ سلاح قوی و شکست‌ناپذیر آنها، ایمان بود   رهبرانقلاب: جنجالی که راه می‌اندازند، با هدف این است که ما را متوقف کنند. میدانند که ما دنبال سلاح هسته‌ای نیستیم؛ این را فهمیده‌اند، دانسته‌اند. من شک ندارم که دستگاه‌های تصمیم‌گیر و تصمیم‌ساز در این کشورهائی که جلوی ما ایستاده‌اند، اطلاع دارند و میدانند که ما دنبال سلاح هسته‌ای نیستیم. واقعاً سلاح هسته‌ای به صرفه‌ی ما نیست؛ علاوه بر اینکه از لحاظ فکری و نظری و فقهی، ما این کار را خلاف میدانیم و این حرکت را حرکت خلافی میدانیم. ما استفاده‌ی از این تسلیحات را گناه بزرگ میدانیم و نگهداشتنش را یک کار بیهوده‌ی پرضررِ پرخطر میدانیم و هرگز دنبالش هم نمیرویم. آنها هم این را میدانند، اما روی این نقطه فشار می‌آورند برای اینکه این حرکت را متوقف کنند. ما میخواهیم به دنیا اثبات کنیم که داشتن سلاح هسته‌ای، قدرت‌آفرین نیست؛ به دلیل اینکه قدرتهائی که سلاح هسته‌ای دارند، امروز دارای سخت‌ترین مشکلاتند. آنها با تهدید هسته‌ای بر دنیا مسلط شدند، اما امروز این تهدید دیگر کاربرد ندارد. ما میخواهیم بگوئیم ما دنبال سلاح هسته‌ای نیستیم و اقتدار را در سلاح هسته‌ای نمیدانیم و اقتدار متکی به سلاح هسته‌ای را هم میتوانیم بشکنیم. بیانات در دیدار دانشمندان هسته‌ای۱۳۹۰/۱۲/۰۳ رهبرانقلاب: یک حادثه‌ی مهم دیگر که خوب است ملت ما به اهمیت آن توجه داشته باشد و این حادثه معنا دارد، اتفاقی است که در گردهمائی طولانی مربوط به ان.پی.تی در نیویورک افتاد. اصلاً این گردهمائی را تشکیل داده بودند تا قدرتهای زورگو بتوانند به برکت این گردهمائی، ملتهائی را که هنوز به انرژی هسته‌ای دسترسی پیدا نکرده‌اند، باز هم محدودتر کنند، موانع سر راه آنها را بیشتر کنند. البته دلشان میخواست و برنامه‌ریزی کرده بودند که در این اجلاس، بالخصوص نسبت به جمهوری اسلامی کینه‌ورزی خودشان را آشکار کنند. درست عکس آنچه که میخواستند، اتفاق افتاد. تقریباً یک ماه این گردهمائی طول کشید. به جای اینکه آنها بتوانند مقاصد خودشان را پیش ببرند و کشورهائی مثل جمهوری اسلامی را محدود کنند، نتیجه‌ای که از این کنفرانس طولانی به دست آمد، این بود که قدرتها به وسیله‌ی ۱۸۹ کشور موظف شدند که سلاحهای هسته‌ای خودشان را نابود کنند؛ از ادامه‌ی تولید این سلاحها مانع بشوند؛ حق دستیابی به قدرت هسته‌ای صلح‌آمیز به وسیله‌ی کشورهای دیگر شناخته شد و رژیم صهیونیستی – که دایه‌های او در این کنفرانس بشدت هم به نفع او فعال بودند – محکوم شد به اینکه بایستی به قرارداد ان.پی.تی بپیوندد؛ درست عکس آنچه آنها میخواستند. این حادثه‌ی کوچکی نیست؛ این نشان‌دهنده‌ی این است که قدرت زورگو و متکبر و مستکبر آمریکا و دیگر قدرتهای زورگو و دنباله‌روان اینها در دنیا حرفشان پیشروی ندارد. امروز دیگر آمریکا در موضعی نیست که بتواند در سیاستهای بین‌المللی دخالت مؤثر بکند. جمهوری اسلامی با ایستادگی سی ساله‌ی خود توانسته است وضعیتی را در افکار عمومی جهان به وجود بیاورد که نه فقط ملتها، حتّی دولتها هم – یعنی ۱۸۹ دولت – در مقابل آمریکا می‌ایستند و علی‌رغم او تصمیم‌گیری میکنند و رأی میدهند. اینها جزو بشارتهای الهی است به ملت بزرگ ایران خطبه‌های نماز جمعه‌ی تهران در حرم امام خمینی (ره)۱۳۸۹/۰۳/۱۴ رهبرانقلاب: وقتی که ملت مشاهده میکند که ما بدون اینکه یک کشور پشتیبانی داشته باشیم، توانسته‌ایم از درون خودمان دانش هسته‌ای را رشد بدهیم، فوران بدهیم، به پیشرفت برسانیم، خب جوان امیدوار میشود. در دنیا چند تا از کشورهای دارنده‌ی دانش هسته‌ای این را به طور بومی توانسته‌اند در خودشان به وجود بیاورند؟ بسیار کم. هستند، اما بسیار بسیار نادر؛ از دیگران گرفته‌اند. بسیاری از همین‌هائی که الان – ما این را اطلاع داریم، بنده میدانم؛ از روی اطلاع دارم عرض میکنم – دانش هسته‌ای دارند، کشورهای پشتیبان به آنها بسته‌ی دانش را اهداء کردند؛ روی دلائل ایدئولوژیکی و سیاسی و بقیه‌ی چیزها. ما نه؛ ما توانستیم خودمان این کار را انجام بدهیم. بیانات در دیدار جمعی از کارآفرینان سراسر کشور۱۳۸۹/۰۶/۱۶ رهبرانقلاب: امروز برخلاف سی سال پیش، رژیم صهیونیستی دیگر یک هیولای شکست‌ناپذیری نیست؛ برخلاف دو دهه پیش، آمریکا و غرب تصمیم‌گیران بی چون و چرا در خاورمیانه نیستند؛ بر خلاف ده سال پیش فن‌آوری هسته‌ای و دیگر فن‌آوری‌های پیچیده برای ملت‌های مسلمان منطقه، دور از دسترس و افسانه‌گون به شمار نمی‌رود. امروز ملت فلسطین، قهرمان مقاومت است، ملت لبنان به تنهایی شکننده‌ی هیبت پوشالی رژیم صهیونیستی و فاتح جنگ ۳۳ روزه است و ملت ایران پرچمدار و خط‌شکن حرکت به سمت قله‌ها است. پیام ولی‌امر مسلمین به حجاج بیت‌الله‌الحرام۱۳۸۹/۰۸/۲۴ رهبرانقلاب: بحث سلاح هسته‌ای را مطرح میکنند. خب، ما سلاح هسته‌ای را نه به‌خاطر زید و عمرو، نه به خاطر آمریکا و غیر آمریکا، به‌خاطر عقیده‌مان قبول نداریم؛ هیچ کس نباید داشته باشد. وقتی ما میگوییم شما نداشته باش، معنایش این است که خودمان هم قاطعاً میگوییم نباید داشته باشیم و نخواهیم داشت؛ امّا مسئله‌ی آنها مسئله‌ی دیگری است؛ آنها حرفی ندارند که برخی از کشورها هم فرضاً به‌وجود بیایند [که‌] انحصار آنها را به هم بزنند، البتّه نمیخواهند انحصارشان به هم بخورد، امّا قیامتی هم بر پا نمیکنند؛ در مورد ایران اسلامی و جمهوری اسلامی قیامت بپا میکنند؛ چرا؟ چون داشتن یک چنین توانی، یک چنین قدرتی، پشتوانه‌ی این نظامِ «لا تَظلِمونَ وَ لا تُظلَمون» است؛ چالش اصلی اینجا است؛ این را باید شناخت، این را باید دید، در این چهارچوب بایستی رویکردهای آمریکا و غرب و فلان کشور وابسته‌ی به اینها و فلان جریان وابسته و دلبسته‌ی به اینها را تفسیر و تحلیل کرد؛ انقلاب اسلامی این است. بیانات در دیدار فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی۱۳۹۲/۰۶/۲۶   رهبرانقلاب: روزی که مقاومت اسلامی در لبنان به همّت دلاورمردان لبنانی و با توصیه و حمایت امام راحل شکل گرفت، اسرائیل، بیروت – یعنی پایتخت لبنان – را در اشغال خود داشت و بر مقدّرات سیاسی این کشور چنگ انداخته بود. آن روز وقتی مقاومت اسلامی شعار «زحفاً زحفاً نحوالقدس» را سر داد، گروهی از بی‌خبران، آنان را ساده‌اندیش خواندند و به طعنه سؤال کردند: آیا می‌شود به سوی قدس حرکت کرد، حال آن‌که شما لبنانیها از ورود به پایتخت کشور خود ناتوان هستید؟ از آن تاریخ تا پیروزی تاریخی مقاومت اسلامی بر اسرائیل، فقط هجده سال به درازا کشید. تصدیق می‌فرمایید که هجده سال، در تاریخ مبارزات ملتها زمان زیادی نیست. بی تردید، مبارزه، خسارتهای تأسّفباری را نیز به همراه دارد. مردم کشته می‌شوند؛ خانه‌ها ویران می‌گردد؛ فشار اقتصادی بر دوش مردم سنگینی می‌کند و دهها مصیبت دیگر که ملال و تأثّر آن هرگز دلهای ما را رها نخواهد کرد؛ ولی باید ببینیم نتیجه این ایثار و فداکاری چیست؟ پیروزی آن‌قدر باارزش است که ناگزیر باید بهای آن نیز پرداخته شود. اسرائیل که روزی در این منطقه عربده می‌کشید و همه خواسته‌های خود را بر ملتهای عربی دیکته می‌کرد، اینک ناتوان و افسرده در برابر عظمت مقاومت اسلامی، بر زمین زانو زده است؛ این بخشِ کوچکی از تواناییهای ملتهای مسلمان و عرب است. یقین بدانید که اگر همه امکانات جهان اسلام و حتّی بخشی از آن در این مسیر به کار گرفته شود، ما شاهد زوال و نابودی رژیم صهیونیستی خواهیم بود. اسرائیل در جنوب لبنان از یک مقاومت چند هزار نفره شکست خورد. درست است که حزب‌اللَّه، امتداد مردمیِ عمیقی داشته و به هنگام ضرورت توانسته است هزاران، بلکه دهها هزار نیرو را بسیج کند؛ ولی به طور مستمر فقط از چند هزار، بلکه گاه از چند صد نیرو در محورهای رویارویی با اشغالگران صهیونیست بهره برده است. یعنی اسرائیل و همه امکانات نظامی آن و فنآوری تسلیحاتی و پیشرفته‌اش – که به زرّادخانه امریکا متّصل است – از چند صد جوانِ باایمان و پُرشور که از سلاحهای بسیار ابتدایی در جنگ بهره می‌برند، شکست خورد. البته سلاح قوی و شکست‌ناپذیر آنها، سلاح ایمان بود. پس، الگوی مقاومت و مبارزه پیش روی ماست؛ یعنی می‌توان با مقاومت و مبارزه و البته تحمّل خسارت، به پیروزی رسید. درعین‌حال الگوی شکست نیز پیش روی ماست و آن دل بستن به روشهای سازشکارانه و کاسه گدایی صلح در دست گرفتن است. نتیجه آن نیز تحقیر، به ذلّت کشاندن و در نهایت تحمیل یکطرفه خواسته‌های اسرائیل است که این را نیز عیناً مشاهده کردیم. بیانات در مراسم گشایش کنفرانس بین‌المللی حمایت از انتفاضه ۱۳۸۰/۰۲/۰۴   تجربه‌ی جمهوری اسلامی و تجربه‌ی ملت ایران نشان داد که در این راه، آن که پیروز است، ملت ایران است و او است که به دشمنان خود سیلی خواهد زد رهبرانقلاب: جمهوری اسلامی در قضیه‌ی هسته‌ای، هم قانونی عمل کرده است، هم شفاف عمل کرده است، هم از لحاظ استدلالی، منطقی عمل کرده است؛ منتها این یک نقطه‌ای است که برای فشار بر جمهوری اسلامی این را مناسب دانسته‌اند. اگر این هم نباشد، یک قضیه‌ی دیگری را برای فشار مطرح میکنند. هدف، تهدید است؛ هدف، فشار است؛ هدف، خسته کردن است. خودشان گفتند: هدف، تغییر دادن نظام سیاسی و سازوکار سیاسی است. البته در حرفهای خصوصی که میزنند، یا گاهی نامه که مینویسند، میگویند نه، ما نمیخواهیم نظام را تغییر دهیم؛ لیکن در گوشه و کنار حرفهایشان، در اظهاراتشان، در عملکردشان، این مسئله کاملاً روشن است. ملتی که زیر فرمان آنها نباشد، بر طبق میل آنها عمل نکند، بر طبق سلیقه‌ی آنها در ممشای خود عمل نکند، مغضوب آنها است. حکومتها و دولتها هم اگر در مقابل آنها مطیع و سربه‌راه بودند، برایشان مقبولند؛ نه دموکراسی برای آنها اهمیت دارد، نه حقوق بشر اهمیت دارد، نه هسته‌ای اهمیت دارد. مسئله این است که جمهوری اسلامی روی پای خود ایستاده است، با اتکاء به قدرت خود ایستاده است، با اعتماد به خدای متعال ایستاده است، و در جهات مختلف دارد پیشرفت میکند؛ این را اینها نمی‌پسندند، و نپسندند. البته تجربه‌ی جمهوری اسلامی و تجربه‌ی ملت ایران نشان داد که در این راه، آن که پیروز است، ملت ایران است و او است که به دشمنان خود سیلی خواهد زد. بیانات در دیدار مسئولان و کارکنان قوه‌ی قضائیه۳۹۲/۰۴/۰۵
کد خبر: ۵۲۵۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۰/۰۲

تخت فولاد اصفهان، همچون گنجينه اي است كه گوهرهاي نايابي را در دل خود نگه داشته است و اسرار مگو در باب اين گوهرهاي ناياب بسيار دارد! سایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com: به گزارش رويش نيوز، تخت فولاد دركنار قبرستان بقیع مدینه، ابوطالب مكه و وادی السلام نجف اشرف از مهمترین و متبرك ترین مرقدهای جهان اسلام به شمار می رود. تا آنجایی كه برخی معتقدند تخت فولاد به واسطه قبور متبرك آن، دومین قبرستان جهان اسلام است. در جاي جاي اين تكه از بهشت معنوي كه قدم مي گذاري عظمت هاي عرفاني و علمي زيادي مدفون است. يكي از اين ذخاير عظيم، مرحوم میرزا حسین کشیکچی مشهور به هالو است. باربر ، حمّال و نگهبان ساده بازار اصفهان بود. آنقدر ساده بود و بی ریا که مردم به او لقب "هالو" داده بودند.  امّا کسی نمی دانست که در ورای این ظاهر ساده و فقیرانه، روح بلندی وجود دارد، صاحب مقامی رفیع که ملازم و همنشین حجّت یگانه خداوند، واسطه فیض زمین و آسمان، حضرت صاحب الأمر و الزّمان أرواحنا لتراب مقدمه الفداء)گردیده است. مرحوم میرزا حسین کشیکچی مشهور به هالو (متوفی 1309 ه.ق) که بدن مطهرش در بهشت تخت پولاد، خاک تابان جنوب زاینده رود آرام گرفته است، حکایتی شگفت انگیز دارد که از قول مرحوم حاج آقا جمال اصفهانی در کتاب عبقری الحسان نقل گردیده است. نوشتار زیر، داستان این حکایت است: نزدیک اذان ظهر روز بود. مثل هر روز مهیای رفتن به مسجد شدم. از منزل ما تا مسجد فاصله چندانی نبود. چند سالی بود که توفیق امامت جماعت در این مسجد به من عنایت شده بود. مسجدی که به واسطه قرار گرفتنش در راسته بازار، پاتوق کسبه و اهل بازار بود و البته حضور باربران و کشیکچیان و نگهبان های بازار هم رونق خاصی به مسجد می داد.    هنوز چند قدمی به مسجد مانده بود که صدای جمعیت اندکی که تابوتی را بر دوش خود حمل می کردند مرا متوجه خود ساخت. جلوتر رفتم؛ تابوتی ساده و فقیرانه بر دوش چند نفر که همه از باربران بازار بودند و چند نفری مشایعت کننده نیز در کسوت ساده حمّالان و کشیکچیان بازار که البته چهره برخی از آنها برایم آشنا بود. معلوم بود که میّت، یکی از منسوبان همین آدم های سر و ساده و فقیر است که اینچنین غریبانه و بی پیرایه تشییع می شود. در همین بین، ناگهان چشمم به میرزا حبیب، تاجر سرشناس و مؤمن بازار افتاد که با حالتی نزار و پریشان در حالی که بشدت می گریست و مویه می کرد، جنازه را مشایعت می نمود. مشاهده میرزا حبیب، آن هم با این حال پریشان که گویی صاحب عزای اصلی است و نزدیک ترین کسان خود را از دست داده است، مرا بسیار شگفت زده کرد. آخر میرزا حبیب از بازاریان و تجّار سرشناس و مؤمن بازار و از نیکان اصفهان بود. اگر از نزدیکان و بستگان او کسی فوت نموده، پس چگونه است که اینچنین غریبانه و بی خبر تشییع می شود؟!  چرا از بزرگان تجار و کسبه و اقربای خود میرزا حبیب، کسی در این تشییع جنازه شرکت ندارد؟! ... همه اینها سؤالاتی بود که ذهن مرا به خود مشغول ساخته و بشدّت کنجکاو یافتن اصل ماجرا کرده بود. در همین حال بودم که نگاه پریشان میرزا حبیب به من افتاد و گویی متوجه تعجب و حیرانی من شد. بطرفش رفتم و دست بر شانه اش گذاشتم. پیش از آنکه سخنی بگویم با صدایی لرزان و مصیبت زده گفت: «حاج آقا جمال! به تشییع جنازه یکی از اولیای خدا نمی آیید؟! »كشيكچي کلامش بر قلب و جانم نشست و مرا بی اختیار بسوی جنازه کشاند. از رفتن به مسجد منصرف شدم و به همراه میرزا حبیب و جماعت باربران و کشیکچیان بازار، جنازه را به طرف غسّالخانه مشایعت نمودم. از بازار تا غسالخانه که در محلی بنام «سرچشمه پاقلعه» قرار داشت، مسافت نسبتاً زیادی بود و من باتفاق عده معدود مشایعت کننده در حالی این مسافت را پیمودم که در تمام طول مسیر، جمله میرزا حبیب در توصیف صاحب جنازه، ذهنم را به خود مشغول ساخته بود و بشدت کنجکاو بودم تا صاحب آن را بشناسم. به غسالخانه که رسیدیم، جنازه را تحویل مغتسل دادند تا مراسم تغسیل و تکفین میت انجام شود. گوشه خلوتی یافتم و تا مهیا شدن جنازه، در انتظار نشستم. ساعتی از ظهر گذشته بود و من خسته از راه دراز و اندوهناک از فوت نماز جماعت اول وقت، به سرزنش خود پرداختم که چرا بی جهت، تحت تأثیر سخنان یک تاجر پریشان حال، مسجد و نماز جماعت را ترک گفته ام. در حال و هوای خود بودم که دستی بر شانه خود احساس کردم. خودش بود، میرزا حبیب. مثل اینکه تحیّر و سرگردانی مرا بیش از این تاب نیاورده بود. حالا مثل اینکه کمی آرام گرفته بود. به او گفتم: «میرزا! این جنازه کیست؟! حکایت این حال پریشان شما چیست؟!» میرزا حبیب، آه بلندی کشید و در حالی که دست بر کمر گرفته بود و می نشست، گفت: «قصه عجیبی است حکایت من و آشناییم با صاحب این جنازه!! قصه ای که تا کنون برای کسی آن را بازگو نکرده ام.» با کنجکاوی و تعجب گفتم: «بسیار مشتاق شنیدنم میرزا حبیب! بگو و مرا از این بهت و حیرانی بیرون آور.» میرزا حبیب دوباره آهی کشید و ادامه داد:  « همینطور که می دانید امسال من مسافر قافله حج بودم. کاروان ما ابتدا راهی عراق شد تا پس از زیارت عتبات مقدسه نجف و کربلا، راهی حجاز شویم. همه چیز بخوبی می گذشت تا در چند فرسخی کربلا، کیسه حاوی سکه ها و بعضی اثاثیه ضروری سفرم را دزدان به سرقت بردند. جستجوهایم نتیجه ای نداشت و از طرفی دلم نمی خواست که غیر از خودم، همسفرانم را نیز درگیر مشکل پیش آمده خود نمایم. برای همین بی اینکه کسی متوجه موضوع شود، بهانه ای آوردم و خود را از همسفران جدا کردم. قافله حج عازم حجاز شد و من درمانده و مستأصل در عراق ماندم بلکه فرجی شود و بتوانم راهی به اموال از دست رفته خویش بیابم. اندوهی سنگین و عمیق بر من مستولی شده بود و از اینکه می دیدم علی رغم دارایی های بسیار، توفیق انجام مناسک حج از من سلب شده است  احساس غبن و خسارتی جانکاه می کردم. هیچ دوست و آشنایی هم نداشتم تا به او پناه ببرم و پولی قرض بگیرم.   شبی تنها از نجف بسمت کوفه به راه افتادم تا در مسجد کوفه معتکف گردم بلکه فرجی حاصل شود. در راه حالتی عجیب بر من مستولی شده بود. احساس درماندگی و استیصال می کردم و در همان حال به آقا و مولایم، حضرت صاحب الأمر (عج) متوسل گردیدم. چیزی نگذشت که در همان بیابان و در تاریکی شب، ناگهان سواری در برابرم ظاهر شد. با حضور او همه جا روشن و نورانی شد و بزرگی و شکوهش مرا مسحور خود ساخت. آنگاه که جمال و چهره پرفروغش را نگریستم، اوصاف و نشانه هایی را که در مورد امام زمان، حضرت صاحب الأمر (عج) شنیده بودم در آن بزرگوار مشاهده نمودم. در آن حال، ایشان در برابرم ایستاده فرمودند: «چرا اینطور افسرده حالی؟! » عرض کردم که خستگی راه سفر دارم. فرمودند: «اگر سببی غیر از این دارد بگو.» چون دیدم آن بزرگوار اصرار دارند که سرگذشتم را شرح دهم، ماجرای خود را بیان کردم و سبب ناراحتی و تأثر خود را عرضه داشتم. در این هنگام دیدم، حضرتش فردی بنام «هالو» را صدا زدند. بلافاصله فردی نمد پوش درهیأت و لباس کشیکچی ها و باربرهای بازار اصفهان، در کنارمان نمایان شد. وقتی که جلو آمد به دقت در وی نگریستم و متوجه شدم همان هالوی اصفهان خودمان است؛ کشیکچی بازار که ازسال ها پیش در اطراف حجره ام رفت و آمد دارد و او را کاملاً می شناسم.   حضرت رو به او نموده فرمودند: «اسباب سرقت شده اش را به او برسان و او را به مکه ببر و بازگردان.» آقا این جمله را فرمودند و از نظرم ناپدید شدند. آن شخص، ساعتی از شب را با من در محل مشخصی از کوفه قرار گذاشت تا پول و وسایل گمشده ام را به من برساند. من متحیّر از آنچه می دیدم با نگاه مبهوت خویش هالو را بدرقه کردم. او رفت و ساعتی دیگر در مکانی که وعده گاهمان بود نمایان شد. در حالی که بسته ای در دست داشت. آن را به من داد و گفت: «درست ببین، قفل آن را باز کن و آنچه را داشتی به دقت بنگر تا بدانی که صحیح و سالم تحویل گرفته ای.»   من به بررسی وسایل و شمارش سکه هایم مشغول شدم. دیدم همه چیز دست نخورده و سالم است. آن شخص که مطمئن بودم هالوی خودمان است ولی از هیبت او جرأت سؤال کردن نداشتم، با من در کربلا و در زمانی دیگر وعده کرد و از من خواست تا وسایلم را به شخص امینی بسپارم و مهیای حرکت بسمت مکه شوم. من نیز در زمان مقرر در وعده گاه حاضر شدم. هالو جلو می رفت و من به دنبال او. پس از مدت کمی راه رفتن، بناگاه خود را در مکه یافتم. در مکه از من جدا شد و هنگام خداحافظی مکانی را تعیین نمود و از من خواست تا پس از انجام مناسک حج به آنجا بروم تا مرا بازگرداند. او همچنین از من خواست تا این راز را برای کسی بازگو نکنم و فقط در جواب هم کاروانیان خویش بگویم که همراه کس دیگری از راهی نزدیک تر آمده ام.    مناسک حج به پایان رسید و من در تمام طول انجام اعمال خویش، مشعوف از عنایت مولا و صاحب خویش بودم و دلتنگ از فراق حضرتش، او را جستجو می کردم. پس از پایان مناسک حج،  در وعده گاه خویش حاضر شدم و در ساعت مقرر دوباره هالو را دیدم که بسویم آمد و پس از سلام و مصاحفه، به همان کیفیت قبل و در مدتی بسیار کوتاه مرا به کربلا برگرداند. عجیب آنکه در تمام این مدت با اینکه با من سخنان نرم و ملایمی داشت، از شدت هیبت و عظمت او جرأت سؤال کردن پیدا نکردم. موقع خداحافظی در کربلا، خواستم از مَراحم او در حق خویش تشکر کنم که گفت: «از تو خواسته هایی دارم که امیدوارم هرگاه وقتش رسید، برایم انجام دهی.» این را گفت و از من جدا شد. روزها و هفته ها سپری شد. سفر شگفت انگیز و معجزه آسای من به پایان رسید و به اصفهان بازگشتم. مدتی کوتاه به استراحت و دید و بازدید گذشت. اولین روزی که به حجره خود در بازار رفتم، جمعی از تجّار و بازاریان به دیدنم آمدند. در این بین، ناگاه هالو، همان شخص باکرامت و والا مقام را دیدم، با همان لباس و کسوتی که در کربلا و مکه دیده بودم. خواستم که از جای برخیزم و او را تعظیم کنم که با اشاره دست مانع شد و از من خواست که سخنی بر زبان نیاورم و رازش را پوشیده دارم. سپس نزد باربرها و کشیکچی ها رفت و با آنها چای خورد و قلیانی کشید. مدتی بعد موقع رفتن، نزد من آمد و آهسته گفت: «آن تقاضایی که از تو داشتم این است که روز پنجشنبه دو ساعت مانده به ظهر بیایی منزل ما تا کارم را به تو بگویم.» آن گاه آدرس منزلش را داد و تأکید کرد که سر ساعتی که گفته بروم، نه دیرتر و نه زودتر.  تا پنجشنبه موعود برسد ، چند روز فاصله بود که برای من یک عمر گذشت و من دیگر او را در بازار ندیدم. در تمام این مدت به راز وعده آخر هالو می اندیشیدم و لحظه شماری می کردم تا دیدارمان تازه شود و من از او احوال مولا و صاحبمان را جویا شوم. و بالاخره آن پنجشنبه موعود از راه رسید و آن همین دیروز بود. صبح با خود گفتم خوب است ساعتی زودتر به ملاقات هالو بروم تا با او درباره مولایمان و راز و رمز ارتباطش با امام زمان (عج) گفتگو کنم. به آدرسی که داده بود رفتم، اما اثری از منزل هالو و نشانه هایی که گفته بود نیافتم. ساعتی جستجو کردم تا سرانجام در همان ساعتی که وعده کرده بودیم ، منزلش را یافتم.» میرزا حبیب در حالی که بشدّت منقلب شده بود و اشک از دیدگانش جاری بود، آه بلندی کشید و با صدایی لرزان ادامه داد:  «وقتی خود را پشت درب خانه هالو یافتم، آماده در زدن شدم که ناگاه دیدم درب خانه باز شد و سید بزرگواری غرق نور با عمامه ای سبز بر سر و شال مشکی به کمر از خانه هالو خارج شد و هالو نیز شتابان به دنبال او از خانه بیرون آمد در حالی که بشدت ادب می کرد و تواضع و احترام فوق العاده ای نثار آن جناب می نمود. در آن حال صدای هالو را می شنیدم که می گفـت: «سیدی و مولای! خوش آمدید، لطف فرمودید به خانه این حقیر تشریف فرما شدید... » هالو تا انتهای کوچه آن سید بزرگوار را بدرقه کرد و بازگشت. مقابلم که رسید، آثار شعف و شور زایدالوصفی را در سیمایش مشاهده کردم. سلام کردم و با حالتی آمیخته از بهت و حیرت از او پرسیدم: «هالو! او که بود؟» چهره اش دگرگون شد و پاسخ داد: «وای بر تو!! مولا و صاحب خود را نشناختی؟!!.... او سرور و مولایم، حضرت حجت ابن الحسن (عج) بود که در واپسین روز عمرم، لطف فرموده و به دیدار نوکر خود آمده بود....» آن گاه مرا با خود به داخل خانه اش برد و چنین گفت: «از شما می خواهم فردا به ابتدای بازار بروی و دو ساعت مانده به ظهر، حمال ها و کشیکچی ها را با خود به این خانه بیاوری. درب این خانه باز خواهد بود و وقتی به آن وارد می شوید ، من از دنیا رفته ام. کفنم را به همراه هشت تومان پول آماده کرده و داخل صندوق گوشه اتاق گذاشته ام. آن را بردار و خرج کفن و دفنم نما و در قبرستان تخت پولاد به خاکم بسپار....!! »   با شنیدن این سخنان ، تأثّری عمیق بر جانم نشست. مات و مبهوت از آنچه دیدم و شنیدم، با جناب هالو، وداعی سخت و حسرت آلود نمودم و خانه اش را ترک گفتم. امروز صبح به بازار رفتم و دوستان و رفقای حمّال و کشیکچی هالو را خبر کردم و با هم به سمت منزل هالو به راه افتادیم، بی آنکه طبق خواسته جناب هالو، کس دیگری را با خبر سازم. در ساعت مقرّر به منزلش رسیدیم، در حالی که درب خانه باز بود و همانطور که خودش دیروز خبر داده بود، روح از بدنش مفارقت کرده و در اتاق، رو به سمت قبله آرام گرفته بود. درب صندوقی را که گوشه اتاق بود گشودم و داخل آن کفنی دیدم با هشت تومان پول که در آن نهاده شده بود. جنازه او را غریبانه برداشتیم و اکنون طبق وصیّت او سوی قبرستان تخت پولادش می بریم....» صحبت های میرزا حبیب که به اینجا رسید، با صدای صلوات تشییع کنندگان که تعدادشان از عدد انگشتان دست فراتر نمی رفت، متوجه شدم که کار غسل و تکفین میت تمام شده است. حالت عجیبی داشتم. بغض سنگینی در گلویم نشسته بود و از اینکه تاکنون از وجود امثال هالو در اطراف خویش بی خبر بوده ام، در وجود خویش احساس شرمساری می کردم. بی اختیار میرزا حبیب را در آغوش گرفتم و چشمان او را که لیاقت دیدار مولا و صاحبمان، حضرت ولی عصر (عج) را یافته بود، غرق بوسه خویش کردم.   چیزی نگذشت که تابوت جناب هالو دوباره بر دستان اقلیت تشییع کننده بسوی آرامگاه تخت پولاد روانه شد. خود را به زیر تابوت آن ولیّ خدا رساندم و با چشمانی اشکبار او را تا تخت پولاد مشایعت کردم. دلم می خواست، پرتوی از نور معرفت یکی از عاشقان و دلباختگان ملازم و همراه حجّت خدا، وجودم را روشن سازد.   مراسم تدفین جناب هالو که تمام شد، دیدم میرزا حبیب تاجر که تا همین جا نیز سوز و بی قراری بی اندازه اش در فراق هالو، حاضران و تشییع کنندگان اندک او را که همگی از دوستان و همکاران او بودند به حیرت وا داشته بود، طاقت از کف داد و خود را بر خاک مزار او انداخت، در حالی که با صدای بلند می گفت: «ای مردم! هیچ کدام از شما او را نشناختید!... او یکی از اولیای خدا و از ملازمان امام زمان (عج) بود....» و در آن هنگام کسی از حاضران جز من، راز سوز و گداز بی اندازه میرزا حبیب را نمی دانست. صبح فردای آن روز، میرزا حبیب به سراغ من فرستاد تا به مسجد بازار بروم. من که هنوز مبهوت ماجرای دیروز و حکایت میرزا حبیب و هالو بودم، بی درنگ خود را به مسجد رساندم. دیدم جمع زیادی که اکثر آنها از حاجیان کاروان حج امسال و همسفران میرزا حبیب بودند در مسجد جمع شده اند. چشم میرزا حبیب که به من افتاد جلو آمد و گفت: «می خواهم راز شگفت انگیز سفر حج خود را با همسفریان و هم کاروانیان خویش در محضر مبارک آیت الله چهارسوقی فاش نمایم و پرده از چهره غریب و گمنام چناب هالو بردارم.» لبخند رضایتی به نشانه تأیید از خود نشان دادم و سپس در معیّت میرزا حبیب و دیگر همسفران او عازم بیت آیت الله سید محمد چهار سوقی، صاحب کتاب شریف روضات الجنّات شدیم. در منزل آیت الله روضاتی (چهار سوقی) همهمه و شور و حال عجیبی بود. میرزا حبیب تاجر، در حالی که ردای مشکی بر تن داشت و مصیبت زده ای را می مانست که نزدیک ترین فرد زندگیش را از دست داده است، با صدایی لرزان و گریان، حکایت عجیب و شگفت انگیز سفر حج خود و ماجرای عنایت حضرت صاحب الأمر (عج) بواسطه جناب هالو را برای حضرت آیت الله و دیگر حاضران تعریف می کرد و در این بین صدای گریه و ضجّه مردم، همراه با ذکر یابن الحسن آنها شور و حال عجیبی در بیت روحانی بزرگترین عالم شهر ایجاد کرده بود. سخنان میرزا حبیب که تمام شد ولوله ای وصف ناشدنی در حاضران ایجاد شد و از همه پر سوز و گدازتر، حال خود مرحوم آیت الله روضاتی بود که با شنیدن حکایت میرزا حبیب و جناب هالو، در حالی که اشک شوق از دیدگان مبارکش روان بود، منقلب و پریشان از جای برخاسته و عازم تخت پولاد، محل دفن جناب هالو گردید. موج زیادی از جمعیت، یابن الحسن گویان در حالی که مرحوم آیت الله روضاتی در پیشاپیش آنها حرکت می کرد بسمت تخت پولاد روانه شدند. لحظه به لحظه بر شمار جمعیت افزوده می شد و طولی نکشید که سیل مشتاقان امام زمان (عج) به قبرستان مقدّس تخت پولاد رسید. مرحوم آیت الله سید محمد چهارسوقی در حالی که بشدت گریه می کرد و پریشان بود، خود را بسرعت به کنار قبر هالو رساند. سپس این عالم ربّانی خود را بر روی قبر جناب هالو افکند و پس از گریه ها و راز و نیازهای فراوان، برخاست و رو به جمعیت فرمود: «مردم اصفهان! در همین جا به شما وصیّت می کنم، هنگامی که مُردم، مرا اینجا کنار قبر هالو دفن کنید. می خواهم وقتی امام زمان به زیارت قبر هالو تشریف می آورند، از روی قبر من عبور کنند و نگاهی هم به قبر من بیندازند.» اکنون سالیان درازی از آن روز می گذرد و مزار مرحوم میرزا حسین کشیکچی ، مشهور به « هالو» در تکیه صاحب روضات تخت پولاد اصفهان ، این خاک تابان و سرزمین ستارگان درخشان علم و عرفان و معرفت ، ملجأ و زیارتگاه عاشقان و دلباختگان حضرت ولی عصر (عج) است تا روزی که ان شاء الله دل های عاشق و طوفانزده منتظرانش به ساحل آرامش ظهور مبارکش ، اطمینان و سکون یابد. در پایان نکته ای باید خاطرنشان كرد که دسترسی ما به منابع محدود بوده و درباره دیگر شرح حالات این والامقام اطلاع خاصی در دست نمی باشد، لذا اگر افرادی هستند که جزییات بیشتری از سیر و سلوک این بزرگوار می دانند، مطالب و مستندات خود را به اين ايميل ارسال فرمايند: info@rooyeshnews.com
کد خبر: ۵۰۰۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۹/۰۷

به گزارش سایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com : در پی در گذشت فرهنگی فرهیخته مرحوم شکرعلی فرزاد مدیرکل آموزش و ژرورش استان پیام تسلیتی صادر نمود. متن این به شرح زیر است: "انالله واناالیه راجعون" خانواده محترم مرحوم فرزاد خدمتگزاری در عرصه تعلیم وتربیت توفیقی الهیست که نصیب باغبان بوستان ادب شده است.جداشدن گلی از گلستان معرفت وباغ دانش ضایعه ای جبران ناپذیر وغمی جانکاه برای بازماندگان است. با اندوه وتاثرفراوان باخبرشدیم در فصل خزان وفصل پاییز-فصل درس وخاطره معلم،خانواده فرهنگیان استان، سردی را حس وغم جانکاهی را متحمل شدند ومرحوم شکرعلی فرزاد فرهنگی فرهیخته متعهد عرصه تعلیم و تربیت ، که زیباترین لحظات عمر خودرادر مسیر خدمت به جامعه فرهنگیان و دانش آموزان سپری کرد، خانواده محترم فرزاد وبستگان وهمکاران فرهنگی و دانش آموزان را ترک و به دیار باقی شتافت. مصیبت بزرگ عروج این همکار عزیز را به خانواده محترم،همکاران عزیز فرهنگی ام ،بستگان،جامعه فرهنگی ودانش آموزی ، بویژه مردم شریف و قدرشناس بخش چاروسا تسلیت عرض نموده واز خداوند منان برای آن مرحوم غفران الهی وبرای بازماندگان صبر عظیم خواهانیم. هادی زارع پور مدیرکل آموزش وپرورش استان
کد خبر: ۴۹۷۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۹/۰۴

بنام خدا دشمن دانا بهتر ازدوست نادان  ونقش مثبت  آن  درروابط انسان ها  در زندگی ، اموری وجود دارد .که بررسی رفتار انسان ها نسبت به آن مهم است. سیل ، زلزله ، مرگ عزیزان در اثر وقوع حوادث و ...... ازار  روحی روانی غیر قابل جبران را ایجاد می نماید . یکی ازوقایع تلخ ،حادثه ناگوار تروریستی  یازده سپتامبر بوده است .اگر افکار عمومی انروزهای ملت  امریکا و دیگر کشور ها را  بیاد بیاوریم .در می یابیم  . که وقوع این حادثه جنایتکارانه ،  انچنان تاثیر ی بر جا گذا شته بود .همه مات و مبهوت شده بودند . مثل بیماری که دچارغش وخونرسانی برای اعضای بدنش دچار مشکل شده بود . معمولا قطرات آب به صورت انسان دچار مات ومبهوت شده پاشیده می شود .یا سیلی آرام به صورت کسی که غش کرده زده می شود . فرد  تحریک شود .  تنفس کردن و خونرسانی به اعضای بدن ادامه پیدا کند .  از وقوع مرگ جلو گیری شود . به دیدار کسانی می رویم ، که عزیزیا عزیزانی  را از دست داده اند ،اگر با انان باب سخن گفتن ، در مورد عزیزشان را شروع کنیم .ارام ، ارام ، تنش ها ، درد ها  ، غم ها ، از فرد تخلیه می شود .فرد به حالت طبیعی بر می گردد . هوشیار می شود که باید چه کند . تا این مصیبت را تحمل کند . یا تکیه گاهی برای دیگر عزیزانش باشد. ناگهان  صدای بلند در فضای انروز افکار عمومی جهان ، خصوصا در بین ملت امریکا  طنین انداز شد .ان صدای بلند  مطرح کردن  واقعه یازده سپتامبر بود . تا موضوع مطرح شود .سخن گفتن شروع شود . قطرات اب به صورت ریخته شود .سیلی ارام به صورت ها نواخته شود .هوشیاری عمومی برگردد.فضای مات ومبهوت ،  تبدیل به فضای ، دارای جنب وجوش شود . بهترین کاری که ، رهبر  دانا و شجاع ملت بزرگ ایران ،  با تاسی از جد بزرگوارش حضرت محمد (ص)بواسطه بیان ، کلمات انجام داد .تا الگوی و اسوه ای ، برای مواجه شدن با بحران ها و خطرات  در دسترس همه انسانها موجود باشد. جوانان ما برای یاد بود کشته شدگان و ابراز هم دردی شمع روشن کردند. اما اقای بوش با بی منظوری تمام ملت ایران را  ....... نامید .وجدا نا  اقای بوش  ودوستانش  مستحق  چه  رفتاری  هستند .  تا حقشان کف دستشان بیاید . دوست نادان ایرانی ها وقتی می خواهند دوست نادان را خوب  شرح دهند .داستان دوستی انسان و خرس را بیان می کنند . یک انسان با خرس دوست بود .طوری که در همه جا مطرح شده بود . دیگر انسانها به این انسان می گفتند از دوستی با خرس پر هیز کند .ولی او تو جه نمی کرد . به او می گفتند درست است خرس قدرت زیاد دارد . با تو دوست است اما نادان است .در ک این اصرار ها برای اینا نسان قابل درک نبود . روزی خرس و ان انسان  در سایه درختی استراحت می کردند . ان ا نسان خوابید ولی خرس بیدار بود . دید مگسی مزاحم خواب ا نسان است . و روی صورت  انسان نشسته است .خرس برای اینکه مگس را از روی صورت دوست خود دور کند . سنگ صد کیلویی را بلند کرد .و روی مگس کوبید . می دانید مگس کجا نشسته بود روی صورت دوستش. تصور کنید ان مگس  و صورت زیر ضربه سنگ صد کیلویی تو سط خرس چه شکلی پیدا کرده بود . تشکیل گروه وحشتناک داعش .نمونه بارز دوستی با نادانان است . اگر رهبران ایران روسیه چین به رفتار های  امریکا و دوستانش  در مورد برخورد با ملت سوریه اعتماد می کردند .وسوریه دو دستی تقدیم گروه های تروریستی می شد .منطقه چه وضعی پیدا می کرد .اوضاع فعلی را که دیده اید . اگر تمام منطقه دست داعش بود فقط انرا تصور کنید . تصور ان موهای بدن را سیخ می کند  با دانایی و شناخت رهبران ایران روسیه چین  چهره واقعی جنایتکاران داعش برای همه مردم دنیا شناخته شد . دشمن دانا بهتر از دوست نادان  است . اطمینان داریم ملت بزرگ امریکا بعد از هزار سال کشور داری با عمق جان وروح مفهوم این سخن را تجربه خواهد کرد .اما می تواند به تجربه ملتهاییکه که بیش از چها هزار سابقه زند گی دارد اعتماد کند و در زند گی از ان بهره ببرد. حتی اگر انان را دشمن خود بداند و انان نیز امریکارا دشمن  خود بدانند . با امید به لطف خداوند بزرگ الف- احمدی
کد خبر: ۴۸۷۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۸/۲۲

رییس‌جمهور گفت: امان از آنهایی که مسیر و جاده حق را منحرف می‌کنند و نمی‌گذارند جامعه و مردم به آن هدف نهایی و سعادت دست پیدا کند. سایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com :  رییس‌جمهور گفت: آن وقت که باطل در لباس باطل است مردم کمتر منحرف می‌شوند، اما وقتی باطل لباس حق را پوشاند انحراف مردم بسیار آسان است. حجت‌الاسلام و المسلمین حسن روحانی با حضور در آیین سوگواری اباعبدالله‌الحسین (ع) و یاران وفادارش که ظهر امروز (یک شنبه) در نهاد ریاست‌جمهوری برگزار شد، با بیان این‌که یکی از پیام‌های کربلا، جلوگیری از مسیر حق از انحراف و بدعت است، گفت: مهم‌تر از مسیر هدایت و حق آن است که چنین مسیری حفاظت و حراست شود. وی تاکید کرد: ‌اگر کسی به شما برای نجات بهترین راه را نشان دهد، اما در این مسیر کسی شما را به هر دلیلی منحرف کند شما به مقصد نهایی نخواهد رسید. رییس‌جمهور در ادامه گفت: امان از آنهایی که مسیر و جاده حق را منحرف می‌کنند و نمی‌گذارند جامعه و مردم به آن هدف نهایی و سعادت دست پیدا کند. روحانی با بیان این‌که پیام کربلا، حراست از آن جاده مستقیم است، افزود: فداکاری امام حسین (ع) و یاران ایشان برای آن بود که دین خدا از انحراف و مسیر نادرستی که دیگران به وجود آورده بودند و طی آن اسلام را تحریف می‌کردند و به نام دین، غیردین را به مردم معرفی می‌کردند و به نام مسجد، راه غیرمسجد را نشان می‌دادند و به نام قرآن، مفاهیم غیرواقعی قرآن را برای مردم تبیین می‌کردند مصون بماند. وی تاکید کرد: آن زمان که باطل در لباس باطل است مردم کمتر منحرف می‌شوند اما اگر باطل لباس حق را بپوشد و پرچم حق به دوش فرد ناصالح گذاشته شد آن وقت انحراف مردم بسیار آسان است. رییس‌جمهور با بیان این‌که در دنیای امروز هم مردم را به نام نجات انسان به مسیر انحراف می‌کشانند، افزود: پیام کربلا این است که راه حق را حفاظت کنیم ولو اینکه نیاز باشد که خود و عزیزترین افرادمان را در مسیر فداکاری و شهادت قرار دهیم. روحانی گفت: امام حسین (ع) هر چه دارد از پیمغبر دارد و هدایت برای اوست و اوست که اشرف مخلوفات و خاتم رسول است. حسین (ع) شاگرد مکتب رسول خدا و شاگرد مکتب قرآن است. رییس‌جمهور با بیان این‌که وقتی جاده واقعی از دست مردم گرفته شده بود و آن قرآن واقعی به قرآن دیگری تبدیل شد این حسین (ع) بود که دین را از انحراف حفاظت و حراست کرد، گفت: اگر امروز معنای واقعی اسلام و قرآن در جامعه ما وجود دارد، در سایه پیغمبر (ص) است، اما صحت و عدم انحراف و مسیر مستقیم آن به خاطر اباعبدالله‌الحسین (ع) است. وی گفت: ما امت پیامبر(ص) هستیم و هدایت ایشان را دریافت می‌کنیم. همچنین ما شیعه حسین (ع) هستیم و آن راه تثبیت شده بحق و اسلام واقعی که از صحنه کربلا تبیین شده است را می‌پیماییم و ان‌شاءالله در روز قیامت ما را به نام امام‌مان امیرالمومنین (ع) حسن بن علی، حسین بن علی، به نام ائمه هدی و ولی عصر امام زمان‌مان (عج) صدا بزنند. روحانی در پایان سخنان خود به ذکر مصیبت حضرت علی اکبر (ع) پرداخت.
کد خبر: ۴۸۱۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۸/۱۱

سایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com :  رويش نيوز - مهرداد زینلیان: امان از مصیبت تشنگی و سوز عطش! چه بد مصیبت ی بود، تشنگی و سوز جگر!! و تو سقا بودی و بیش از همه در این مصیبت شکستی! غم شهادت یاران و برادران آنقدر برایت سهمگین نبود که غم تحمل سوز عطش کودکان و صدای العطش به آسمان بلند شده آنان. مجلس اول:  مدینه شهر پیغمبر در آرامشی عجیب فرو رفته بود. سال، سال بیست و ششم پس از هجرت بود و شهر مدینه در این سالیان پس از رحلت رسول الله، تنها داغدار پیامبر نبود که داغ جگر گوشه و پاره تن پیامبر فاطمه (س) و داغ مظلومیت علی (ع)، وصی بر حق رسول خدا بر دوشش سنگینی می کرد. در این سالیان پس از پیامبر و فاطمه (س) نخلستانهای مدینه، تنها مونس خلوت و تنهایی علی (ع) بود و چاه، تنها محرم سوز و درد پنهانیش.   خانه علی اما در این روزها، میزبان مولود خجسته ای بود که وجودش، فضای مدینه را عطرآگین ساخته بود. فاطمه کلابی که عطر حضورش، یاس علی، زهرای مظلومه را در خاطرها مجسم می ساخت در نخستین روزهای شعبان سال بیست و ششم هجرت فرزند مبارکی را به دنیا آورد که همه هستی خویش را به پای ولایت فاطمه و فرزندانش نثار نمود.   و آن مولود خجسته تو بودی، عباس! و این نام مبارک را پدر و مولایت علی (ع) بر تو نهاد که نام نیکوی عمویش بود: «خشم گیرنده بر دشمنان».   روزی که تو متولد شدی، برادرانت حسن و حسین (ع) به همراه خواهرانت زینب و ام کلثوم (س)، برای چشم روشنی در خانه پدر بودند. همه خوشحال از این مولود مبارک و من نمی دانم تو را که به آغوش پدر دادند؛ چرا مولا علی (ع) گریان بود، در حالی که دستان کوچکت را بوسه می زد و بر چشم می گذاشت؟!    و تو اولین لبخند را بر چهره حسین (ع) نثار کردی و حسین چون فرزند، تو را در آغوش کشید و من نمی دانم چه رازی بود میان آن لبخند و آن آغوش که تفسیری از دنیا و آخرت تو بود... مجلس دوم:   کنار در ایستاده بودی و سر بر دیوار، چشمان اشکبارت را بر چهره خون گرفته پدر دوخته بودی. باورت نمی شد! آخر علی برای تو تنها پدر نبود که مولای تو و همه هستی تو بود. دست های پر مهرش، آرامش گر روح و جانت بود و ولایتش تکیه گاه امن ایمانت.   و حالا این پدر بود که این چنین خسته و بیمار، مجروح از تیغ جهالت دشمن در بستر شهادت افتاده بود. و تو نوجوانی چهارده ساله بیشتر نبودی. فکر مصیبت از دست دادن پدر، غم سنگینی بر دلت افکنده بود و بغض سنگینی گلوی نازنینت را می فشرد.   اطراف بستر پدر، برادرانت حسن و حسین و کمی آن سوتر، زینب و ام کلثوم، و مادر نیز در کار پرستاری پدر.   دستان پدر در دستان برادرانت بود و تو را شرم از اینکه نزدشان بروی که آنها فرزندان فاطمه (س) پاره تن رسول الله بودند و تو فرزند امّ البنین که خود را کنیز فاطمه زهرا (س) می دانست.   غرق در اندوه مصیبت فردا بودی که نگاه بی رمق پدر متوجه تو شد و تو سر از دیوار برداشتی و به اشاره پدر نزد بالینش نشستی کنار برادرت حسین که نه حکم برادر که حکم پدر داشت برای تو.   ــ .... گریه می کنی عباسم. اشک هایت را پاک کن میوه دلم؛ تو مصیبت بسیار خواهی کشید. و بعد دست های تو بود که با هرم دستان رنگ باخته پدر، گرما می گرفت و پدر بی آنکه بخواهی، دستان تو را غرق در بوسه کرد و تو شرمگین از این همه مهر، سر بر بالین پدر نهادی و بغض فروخورده ات را دوباره شکستی. پدر، دست تو را در دست حسین نهاد.   ــ .... حسین جانم! عباس را به تو می سپارم و ... عباس جانم! مبادا لحظه ای دست از یاری برادر برداری!   ... و ساعتی بعد روح ملکوتی پدر پرواز کرد و تو در این اندیشه که چگونه به وصیت پدرعمل خواهی نمود. مجلس سوم:   ... از درون خیمه فریادش را شنیدی. صدای نحسش را شناختی.   ــ کجایند خواهر زادگان ما؟!  قضیه را دانستی. دلت نمی خواست مولایت شاهد این منظره باشد. به سرعت از خیمه بیرون آمدی. شمر بود سوار بر اسب، رو به سوی خیمه ها فریاد می کشید و فرزندان بنی کلاب را طلب می کرد. تو را که دید، خنده مستانه ای سر داد و گفت:   ــ آمدی عباس؟! چرا تنهایی؟! پس برادرانت ....   سخنش را قطع کردی؛ ــ چه می خواهی؟ تو را با پسران علی (ع) چه کار؟!   ــ ابوفاضل! برای تو و برادرانت از سوی ابن زیاد، امان نامه آورده ام. شما خواهرزادگان ما، در امان هستید.  رگ های غیرتت به جوش آمد. حالا دیگر جعفر و عبدالله و عثمان هم با تو همراه بودند. دلت نمی خواست این گفتگو بیش از این به طول انجامد، شاید خبر آن به اهل حرم برسد. پس با تمام وجود بر سرش فریاد کشیدی:   ــ ... دستانت بریده باد ای دشمن خدا و لعنت و نفرین خدا بر امان نامه ات!! ... از ما می خواهی که برادر و مولایمان را تنها گذاریم و به لعنت شدگان الهی و فرزندانشان بپیوندیم؟! برادرانت نیز تو را در این نظر همراهی کردند.   حالا شمر را می دیدی که هی هی کنان، خشمگین از پاسخ دندان شکن امیر سپاه حسین(ع) بسوی لشکرگاه شام در تاخت و تاز است. مجلس چهارم:   خورشید نهم محرم، آرام آرام به افق نزدیک می شد. در لشگرگاه دشمن، گویا ولوله افتاده بود. صدای شیهه اسبان و سم ستوران، فضا را پر کرده بود. مثل اینکه دشمن قصد حمله داشت. شاید فرمان تازه ای از شام برای ابن سعد رسیده بود.   خواهرت را دیدی که مضطرب و پریشان، سر بر شانه مولا نهاده و مولایت حسین (ع) او را به آرامش می خواند.   ــ زینبم! آرام جانم! شتاب مکن، آرام باش، مبادا دشمن دلشاد گردد!!   خواستی اضطراب و التهاب خواهر را فرونشانی. نزد مولا رفتی تا اجازه رفتن بگیری، شاید از دشمن خبر تازه ای بیاوری. مولایت حسین (ع) ، تو را مأمور حرکت کرد:   ــ برادر جان، عباس! بر اسب سوار شو و نزد دشمن رو و از آنان بپرس که چه می خواهند.   درنگ نکردی. به همراه زهیر و حبیب و چند تن دیگر از اصحاب امام، بسمت لشکرگاه ابن سعد تاختی. لشکر دشمن پر ولوله بود. این همه ساز و برگ! این همه دشمن! مگر به جنگ که آمده اند؟! با کدام سپاه عظیم، قصد پیکار دارند؟!   بسوی عمر سعد رفتی. از هیبت تو لشکر دشمن شکافته شد. نجواهایشان را می شنیدی:   ــ .... این عباس است. علمدار حسین، پسر علی، قمر بنی هاشم .... حتماً امان نامه می خواهد؟!...   ابن سعد ملعون را دیدی. پیش از آنکه او هم در مورد تو به توهم بیفتد، پیام مولایت را ابلاغ کردی:   ــ از ما چه می خواهید؟! و پاسخ را شنیدی که:   ــ دستور از امیر ابن زیاد رسیده که به شما پیشنهاد کنیم یا بر حکم او گردن نهید یا با شما جنگ خواهیم کرد. و تو نزد مولایت بازگشتی تا پاسخ امام را بشنوی:   ــ نزد آنان بازگرد و اگر می توانی تا فردا از آنها مهلت بگیر، شاید امشب را برای خدا عبادت کنیم...   بسوی لشکرگاه دشمن بازگشتی و پیام مولا را ابلاغ کردی و چنین پاسخ شنیدی:   ــ تا فردا صبح به شما مهلت می دهیم. اگر تسلیم شدید، شما را بسوی ابن زیاد می بریم وگرنه دست از شما برنمی داریم... مجلس پنجم:  ... تاریکی شب، همه جا را فرا گرفته بود. آتش لشکرگاه دشمن، پهنه صحرا را پر کرده بود. دشمن خود را برای نبردی نابرابر در صبح فردا آماده می کرد.   مولایت حسین (ع) اصحاب را بیرون از خیمه دور هم فراخواند و چنین سخن آغاز کرد:   ــ خدای را به نیکوترین سپاسها ثنا می گویم و او را در نعمت، شدت و بلا سپاسگزارم... آگاه باشید! گمان نمی کنم، بیش از یک روز از این ملاعین مهلت داشته باشم. آگاه باشید! من به همه شما رخصت و اجازه رفتن دادم. همه شما آزادید و می توانید بروید و من بیعت خود را از گردن همگی شما برداشتم و از جانب من حرجی بر ذمه و عهده شما نیست. اینک سیاهی و تاریکی شب همه جا را فراگرفته، در تاریکی شب پراکنده شوید؛ زیرا که این گروه، فقط مرا می خواهند و اگر بر من، پیروز شده دست یابند از دیگران دست برمی دارند.   سخن امام که به اینجا رسید، نتوانستی تاب بیاوری. در حالی که چهره ماه منظرت، لاله گون و آسمان چشمانت از اشک ابری شده بود پیش از دیگران برخاستی و غیرت و مردانگی را فاش گفتی:   ــ مولای من! جانم به فدای تو! چگونه پس از تو زنده بمانیم؟! خدا نیاورد آن روزی را که پس از تو باشیم... زندگی پس از تو را نمی خواهیم... مجلس ششم:   ... امان از مصیبت تشنگی و سوز عطش! چه بد مصیبت ی بود، تشنگی و سوز جگر!! و تو سقا بودی و بیش از همه در این مصیبت شکستی! غم شهادت یاران و برادران آنقدر برایت سهمگین نبود که غم تحمل سوز عطش کودکان و صدای العطش به آسمان بلند شده آنان.   بی تابی علی اصغر (ع) این طفل شش ماهه حسین (ع) در قنداقه و در آغوش بی شیر مادر، چقدر برایت سخت و جگر سوز بود!   به خاطر آوردی دو روز قبل را که برای آوردن آب با تنی چند از سپاه امام عازم فرات شدید و پس از درگیری با گروهی از لشکر دشمن، مشک ها را سیراب کرده به خیمه گاه آوردید و اکنون از آن یاران و دلاوران حتی یک تن هم باقی نمانده بود.   حالا مولا تنها و غریب در برابر خیل دشمن و تو تنها عمود خیمه گاه حسین (ع) که امیر و علمدار سپاهش  بودی و چشم امید زنان و کودکان حرم به دستانت که سقا بودی و آب، هدیه دستان تو بود بر لبان خشکیده و عطشناک اهل حرم.   زمان، زمان جانبازی تو بود. جان چه قابل دارد تا در مسلخ حسین (ع) قربانی شود. سوز عطش تمام وجودت را فراگرفته بود و این عطش، نه عطش تشنگی که عطش وصال و فنا شدن در راه معشوق بود. دیگر تاب ماندنت نبود. از هم اکنون رسول خدا (ص) و پدرت علی (ع) و برادرت حسن (ع) را بر درگاه بهشت، منتظر خود می یافتی.   بسوی مولا که اکنون یکه و تنها در برابر لشکری از دشمن ایستاده بود شتافتی و گفتی:   ــ مولای من! آیا اذن جهاد می دهید؟!   امام (ع) در حالی که به سختی می گریستند، فرمودند:   ــ برادر جان! تو علمدار و پرچمدار من هستی، اگر تو بروی، لشکر من پراکنده می شود. و تو عرض نمودی:   ــ راستی دلم تنگ شده و از این زندگی خسته و ملول شده ام؛ می خواهم انتقامم را از این منافقین بگیرم. و امام فرمودند:   ــ حال که عازم میدان هستی، پس قدری آب برای این کودکان بیاور. و تو خوشحال از این فرمان، آماده رزم که نه مهیای دیدار محبوب شدی.. مجلس هفتم:   ... و تو رفتی. سوار بر اسب با نیزه ای در دست و مشکی بر پشت، رو بسوی فرات. و من نمی دانم که چگونه گذشتی از میان خیل هزاران دشمن که از هر سو چون ابر سیاه بر ماه جمالت می تاختند و تیغ و سنان از هر سو بر تو می فکندند.   و تو قلب لشکر دشمن را شکافتی و علی وار با شجاعت و صلابتی حیدری، حلقه محاصره دشمن را شکستی و به تیغ اسداللهی، گروه کثیری از دشمنان خدا را به خاک مذلت افکندی و صاعقه وار تا کرانه فرات تاختی.   به ساحل فرات که رسیدی، تشنگی دیگر امانت را ربوده بود. لبهایت خشکیده تر از کویر در حسرت قطره ای آب و تو از اسب فرود آمدی و بر کرانه فرات نشستی. دست ها را بر خنکای آب فرو کردی و جرعه ای آب در کف بالا آوردی، اما...   ــ چگونه بنوشم از این آب که مولایم حسین لب تشنه و عطشناک است؟! چگونه بنوشم از این آب که کودکان اهل حرم، العطش گویان چشم به راه سقایند؟! این نه شرط عاشقی است که عاشق، سیراب و معشوق، تشنه لب بماند.   و آب از میان دو کفت فرو ریخت و برای همیشه فرات در حسرت بوسه بر لبان تو داغدار شد. و لب های مشک را از آب روان سیراب نمودی و بر پشت بستی و سوار بر اسب رو به خیام حرم تاختی که کودکان، منتظر آمدنت بودند.   آغاز مرثیه عشق بازی تو اینجا بود و تو چه زیبا درخشیدی در محضر معشوق، و من نمی دانم چه بر تو گذشت که هیچ قلمی نمی تواند صحنه شورانگیز جانبازی عاشقانه تو را به تصویر بکشد. مجلس هشتم:   سوار بر اسب بسوی خیمه گاه روان شدی، در حالیکه مشک بر پشت داشتی و چیزی بجز فریاد العطش کودکان در گوش تو طنین انداز نبود. باید هرچه زودتر قولی را که به سکینه داده بودی عمل می کردی و آب را به کودکان تشنه لب حرم می رساندی. این مشک می توانست همه آنها را سیراب کند و آتش عطش از جگر پر سوزشان بنشاند. آخر این کودکان ، فرزندان اهل بیت رسول بودند که چنین معصومانه در آتش کینه نامردمان بی ایمان دست و پا می زدند.   ناگاه لشکریان دشمن را دیدی که از هر سو به طرفت هجوم می آورند و تیر و نیزه هاشان را بسویت نشانه رفته اند. او نیز شجاعانه با آنان در جنگ شدی و به دست یداللهی خود، گروه کثیری از آنان را به جهنم فرستادی، در حالی که چنین رجز می خواندی: یا ارهب الموت اذالموت رقا حتی أواری هی المصالیت لقی نفسی لنفس المصطفی الطهر وقا انی أنا العباس أغروا بالسقا ولا أخاف الشر یوم الملتقی (نمی ترسم از مرگ چون رو کند                 دلم با دلیری مگر خو کند بود جانم از بهر مولا سپر                  که عباسم و مشک دارم به بر نمی ترسم از جنگ با کافران                  وگر باردم جمله تیغ و سنان)   کسی را یارای مقابله با تو نبود و از ضرب تیغت هیچ کافری جان به در نمی برد. اما دشمن که در برابر نبرد دلیرانه ات توان مقاومت نداشت، به حیله متوسل گشت و نابهنگام از کمین گاه نخلی، ضربه ای به دست راستت وارد و دست راست تو را از بدن جدا کرد. ولی تو شمشیر بدست چپ دادی درحالیکه چنین می خواندی: والله ان قطعتموا یمینی      انی أحامی ابداً عن دینی و عن امام صادق الیقین      نجل النبی الطاهر الأمین (قسم بر خدا کاو به حالم گواست      جدا گر کنید از تنم دست راست ز دین و امامم حمایت کنم      که فرزند پاکیزه مصطفاست)   و با دست چپ شمشیر بر دشمنان می زدی تا اینکه ضعف در رخصار چون ماهت نمایان شد. در این هنگام ملعونی دیگر از کمین گاه خود بیرون آمد و ضربتی دیگر بر دست چپت وارد ساخت و آن را قطع نمود. اما تو با روح بلند و مسیحاییت، عاشقانه ترین لحظات را در برابر محبوب حقیقی خود به نمایش گذاشته بودی و اینبار نیز عاشقانه نجوا کردی: یا نفس! لا تخشی من الکفار و أبشری برحمه الجبار مع النبی السید المختار قد قطعوا ببغیهم یساری فأصلهم یا رب حر النار (مترس ای نفس از کفار ملعون                     بشارت بر تو از حق باد اکنون که گردی با رسول الله مختار                      غریق رحمت جبار بی چون یسارم را جدا کردند دونان                       به دوزخ کن تو یا رب مردم دون)   خون پاک و مطهرت از رگ های بریده فوران می کرد و سرو استوار قامتت از شدت ضعف رو خمیدن گذاشته بود. اما صدای العطش کودکان، همچنان در گوش تو بود و امید سقایت اهل حرم، تو را بسوی خیمه گاه روان می ساخت. درحالیکه مشک بر دندان گرفته بودی، سوار بر اسب رو بسوی حرم می تاختی و دشمن از هر سو تو را احاطه کرده بود. در این هنگام آنچه امید تو را نومید ساخت، چوبه تیری بود که از سوی دشمن بر سینه مشک نشست و آخرین قطرات امید سقا را بر خاک تفتیده و عطشناک نینوا پاشید.   مشک که بر زمین افتاد، ضعف بر قامت سروت چیره گشت. تیر دیگری از سوی دشمن پرتاب شد و سینه سرشار از عشق به مولای تو را از هم درید. حالا دیگر خود را در آستانه شهادت می دیدی و آماده پرواز به ملکوت بودی. اما دلت می خواست سر بر دامن مولا داشته باشی و برای آخرین بار چشمان خون گرفته ات را به آفتاب جمال مولایت آشنا سازی. برای همین بود که درحالیکه با ضربه عمود آهنین دشمن از اسب فرو می افتادی، فریاد برآوردی که:   ــ برادر جان حسین! برادرت را دریاب!   دلت می خواست که این آخرین بار مولایت را، عشقت را، محبوبت را و همه هستی ات را «برادر» بخوانی تا لذت عاشقانه با محبوب را با پیوند برادری مضاعف سازی.   ... و حسین (ع)، برادر و مولایت بسویت شتافت درحالیکه پشتش از داغ فراق تو شکافته بود و خورشید چشمانش در کسوف ماه خون گرفته جمالت در محاق.   و تو در آغوش معشوق به ملکوت پر کشیدی تا به جبران دستهای قلم شده ات در راه محبوب ، صاحب بالهایی شوی که تو را به اعلی علیین برسانند؛ مقامی که تا ابد آرزوی همه شهدای راه حق و فضیلت خواهد بود. منابع: 1)     بحار الانوار، مرحوم علامه محمد باقر مجلسی(ره) 2)     الارشاد ، شیخ بزرگوار محمد بن نعمان معروف به شیخ مفید 3)     اللهوف ، عالم جلیل القدر سید ابن طاووس (ره) 4)     ذریعه النجاه ، مولا محمد رفیع گرمرودی تبریزی 5)     چهره درخشان قمر بنی هاشم ، استاد علی ربانی خلخالی
کد خبر: ۴۸۱۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۸/۱۱

مداح اهل بیت(ع) گفت: از طرف من بنویسید ای بزرگواران قدر رهبر خود را بدانید و هیچ‌گونه نگذارید دشمن بین شما لانه کند و همیشه متحد باشید تا بتوانید پرچم را به پرچمدار بسپارید. سایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com :  محرم آن سال همه ایران داشتند این نوا را می‌خواندند. آن قدر دلچسب و در عین حال حزین بود که هر تیپ آدمی با آن ارتباط برقرار کند و "انا مظلوم حسین" را زیر لب زمزمه کند؛ قطعه‌ای که شبکه سه از حسینیه‌ای در کربلا پخش می‌کرد و یک مرد جوان عرب با عرقچین و چفیه و دشداشه عربی داشت آن را می‌خواند و همه مردم هم با می‌خواندند و سینه می‌زدند. استقبال از آن قطعه آن قدر فوق العاده بود که اربعین آن سال، "نزار القطری" که اتفاقا فارسی هم بلد بود و از قضا اصالتاً‌ برای لارستان استان فارس بود،‌ برای اولین بار در ایران مرثیه‌سرایی کند، مراسمی که از فرط حضور جمعیت،‌ اتفاق عجیب و غریبی به حساب می‌آمد.... و همه این‌ها یعنی "نزار القطری" شد یک مداح دوست‌داشتنی در ایران. مداحی که می‌داند است چطوری بخواند و چه طوری دل ایرانی ها را با خودش همراه کند.در ادامه گفت و گوی ما با نزار القطری را می‌خوانید: * یادتان هست اولین باری که در یک جمع مداحی کردید چه زمانی و کجا بود؟ الان دقیقا چند سال است برای امام حسین(ع) می‌‌خوانید؟سلام برحسین و یارانش، سلام بر شما و شیعیانش. می‌توانم بگویم از هشت سالگی مداحی می‌‌کنم. الآن هم که ۴۳ ساله هستم یعنی ۳۵ سال است که مداحی می‌‌کنم. اولین بار هم در یکی از حسینیه‌های قطر بود. * شما قطر به دنیا آمدید؟ الان کجا زندگی می‌کنید؟آره در قطر به دنیا آمدم و تا ۲۸ سالگی آنجا زندگی می‌‌کردم. بعد نزدیک پنج سال در لندن بودم اما الآن کارم منتقل شده به کویت و به همین دلیل الان کویت زندگی می‌‌کنم. * و محرم امسال هم لندن برنامه دارید؛ درست است؟آره من خیلی کشور‌ها برای عزاداری رفته ام. امسال هم لندن هستم. اما تعیین کننده مجالس خود حسین بن علی علیه السلام است. اصلا چیزی دست ما نیست. * مردم ایران شما را با قطعه معروف "انا مظلوم حسین" می‌شناسند؛ ماجرای آن قطعه را برای ما می‌گویید؟ شاعرش کیست، چه شد که این قطعه را خواندید؟ اولین بار کجا آن را اجرا کردید؟ کمی در این مورد صحبت کنید...می‌ توانم بگم تقریبا ۳۵ سال است که دارم آن را می‌خونم؛ نه من سیر شدم نه سینه زن‌ها.من همیشه مجلس را به همین نوحه ختم می‌ کنم و بهش می‌گم ختم مجلس. چون باید همه مجالس به ذکر مصیبت ابی عبد الله ختم بشود.این نوحه شاعر معینی نداره؛ خیلی از مقاطع عربیش زبان قال امام حسین هست و خیلی از مقاطع زبان حال؛ بعضی از مقاطع از صامت بروجردی نقل شده و بعضی مقاطع را توی کتابها دیده ام که نوشته ناشناس؛ ولی این‌ها مهم نیست؛ چون شاعرش پیش امام حسین آشناست. * خاطره جالبی هم درباره برخورد مردم با این قطعه دارید؟بله ... الحمدلله من تقریبا هرساله می‌‌روم حج؛ یکی از سالها در منطقه جمرات به علت مریضی شدید من غش کرده بودم و افتاده بودم؛ وقتی چشم‌هایم را باز کردم خودم را در آمبولانس دیدم؛ چیزی یادم نیست فقط یادم هست که آن‌هایی که مرا بلند کرده بودن و به آمبولانس تحویل داده بودند؛ چند نفر از مردمان شریف ایران بودند؛ چون فقط صدایشان را می‌شنیدم که می‌گفتند: « این همون مداحیه که آنا مظلوم حسین می‌خونه!» * اتفاقا همان سال، شما اربعین به ایران آمدید و مردم ایران استقبال بسیار پرشوری از شما کردند؛ درباره آن سفر که "انا مظلوم حسین" را برای نخستین بار در ایران خواندید، برایمان توضیح می‌دهید؟آن سال یکی از سال‌های بسیار پربرکت برای من بود؛ من به دعوت صدا و سیما و برخی از دوستان مذهبی و بسیجی به ایران آمدم و برای اولین بار در مسجد بلال تهران توانستم مداحی بکنم و صدای لبیک یا حسین را از حنجره‌های مردم ایران بشنوم. * آن مراسم خیلی هم مورد استقبال مردم قرار گرفته بود...به‌یاد مانده‌ترین مجلس عمرم بود واقعا. تا آبد از یادم نمی‌رود. * آن مراسم چرا انقدر خاطره انگیز شد به نظرتان؟خب اولین بار بود که در ایران می‌‌خواندم؛ به خصوص بعد از قطعه انا مظلوم حسین... * تا به حال ایام محرم برای اجرای به ایران امده اید؟ دوست دارید یک بار دهه اول محرم در ایران مداحی کنید؟نه خیر تا حالا نیامدم. اما خیلی دلم می‌خواهد عزاداری دهه اول آنجا داشته باشم. * کلا قطعات چند زبانه از شما زیاد شنیده ایم. چرا روی این کار اصرار دارید؟دلیل اصرار داشتن من این است که به خیلی از کشورها سفر می‌کنم و با مردمان مختلفی ملاقات می‌کنم؛ همه از من می‌خواهند که به زبان‌های مختلف نوحه‌هایم را اجرا کنم؛ آخر امام حسین مال همه هست خب! * اتفاقا می خواهم مسیر بحث را ببرم سمت نوحه خوانی. در سال‌های اخیر شاهد هستیم که در جامعه‌های مختلف شیعی، درباره عزاداری امام حسین تحریف‌هایی به وجود امده. مثلا استفاده از ملودی‌های آهنگ‌های اروپایی (که در بین بعضی از مداحان جوان ایران اتفاق می‌افتد) یا برخی کارهایی که در عزاداری باعث سوء استفاده رسانه‌های ضد اسلامی می‌شود. نظرتان در باره این کارها و تأثیر منفی آن‌ها روی موضوع عزاداری امام حسین و جامعه شیعه چیست؟ببینید برادران عزیز این کشتی، کشتی بزرگی است و مردمان زیادی سوار این کشتی هستند. حالا بعضی‌ها با فرهنگ بالا و برخی سطح فرهنگ‌شان پایین تر از بقیه. برخی هم سوار شده اند برای ایرادگیری و سوراخ کردن این کشتی؛ اما ما یک ناخدا داریم و یک سرور و یک ولی؛ برای در امان بودن از مشکلاتی که برخی مردم بوجود می‌آورند و این مشکلات شکافهایی به بدنه کشتی می‌نشاند؛ باید به ناخدا مراجعه کرد باید به سرور و ولی مراجعه نمود؛ ما بحمد الله ولی فقیه داریم و تا ولی فقیه داریم همیشه در امانیم وکسی نمیتواند جرأت صدمه زدن به کشتی را بکند.مقام معظم رهبری ملاقاتهای زیادی با مداحان داشتند که در این ملاقاتها مطالبی فرمودند که درمان همه این دردهاست؛ وباید همه مداحان از فرمایش ایشان استفاده نمایند تا هیچکس از جاده حق و از صراط مستقیم خارج نشود. * یک مقدار راجع به وقایع اخیر جهان اسلام صحبت کنیم. همین جنگ آفرینی‌هایی که جبهه النصرة و داعش انجام داده اند و مسلمانان زیادی را آواره کرده و این همه بلا سر مردم بی گناه آورده اند. از طرفی هم مقامات دولتی و مراجع دینی سنی و شیعه بارها بر حفظ وحدت میان مسلمانان تاکید کرده اند...هیچ تردیدی نیست که این جنگها توسط آمریکا و بعضی از وابستگانشان در خاورمیانه پیاده شده و همچنین شکی در آن نیست که زبانه ی این آتشها به خودشان برمی‌گردد؛ آتش‌هایی که توسط رژیم صهیونیستی در فلسطین برافراشته شد؛ الآن دود این آتش‌ها به چشمان شان می‌خورد؛ ناگفته نماند که این آتش‌ها تحت حمایت آمریکا و بسیاری از کشورهای اروپایی و متأسفانه بعضی از کشورهای عربی برافراشته شده است.داعش و نصره و غیره هم همین وضع را دارند خیلی واضح و نمایان است رجوع داعش به مهد اولیه خود؛ این روزها صحبتهای زیادی در رسانه‌ها وجود دارد درباره برگشت داعش بر علیه سران اصلی خود.و ما مسلمانان باید به وظیفه خود عمل کنیم؛ همیشه متحد باشیم و همیشه بیدار باشیم و سنگرهایمان را رها نکنیم چون دشمن کینه‌های فراوانی برای ما مسلمانان در دل دارد. چه در حال جنگ وچه در حال صلح باید وحدت بین مسلمین را حفظ کرد.یک مثال بزنم؟ همنی آمرلی عراق. بهترین دلیل برای شما می‌توانم مردم شهر آمرلی عراق را مثال بزنم که خودم با چشم خودم دیدم که چگونه مردم این شهر توانستند در مقابل داعشی‌ها مقاومت کنند و نگذارند یک وجب از شهرشان بدست آنها بیفتد با اینکه عددشان کم و سلاحشان جز چند قطعه سلاح سبک چیزی دیگری نبود أما بزرگترین سلاحشان وحدت و همبستگی بین مردمان شهر بود. * یه ذره هم از ارادت تان به حضرت امام و حضرت آقا و اصل ولایت فقیه صحبت کنیم...چه بگویم که وقتی حرف از حضرت امام است زبانم لال می‌شود. اما به موضوعی اشاره کنم که شما مردم ایران قدر امام خمینی و مقام معظم رهبری را بدانید؛ تا حالا به وضع انقلاب‌هایی که در منطقه خاورمیانه رخ داده است فکر کرده اید؟ دلیل ویرانی و نا بسامانی این انقلاب‌ها را می‌دانید؟ آیا می‌دانستید که دلیل به ثمر نرسیدن تمام این انقلاب‌هایی که در کشورهای شمال افریقا مثل تونس و لیبی و مصر رخ داده است؛ نبودن یک رهبر مقتدر و مدبر است؟یقین داشته باشید که این انقلاب‌ها (هرچند بوی انقلاب مردمی می‌دهد) به هیچ وجه به پیروزی نخواهند رسید. بدلیل نبودن رهبری همچون حضرت امام (ره) وحضرت آیت الله خامنه ای دام ظله؛ انقلاب‌هایی که به پیروزی خواهند رسید و رسیده اند انقلاب‌هایی است که امتدادشان از انقلاب ماست؛ امتدادشان از خط حسین بن علی می‌باشد و می‌توانم با تمام افتخار بگویم انقلاب أهل یمن یکی از انقلابهایی است که رابطه مستقیم با انقلاب حسین ابن علی علیه السلام دارد همانگونه که انقلاب اسلامی ایران امتدادی از انقلاب کربلا بود.آخرش از قول من بنویسید: ای مردم شریف ایران قدر مقام معظم رهبری را بدانید. * حتما. خدا کند که مردم یمن به زودی پیروز شوند انشالله. باز هم برگردیم به خودتان. شما از آن دسته مداحانی هستید که آلبوم‌هایی با مضمون اسلامی و اهل بیت و با استفاده از موسیقی هم منتشر کرده اید. چه شد که این کار کردید؟ دلیل اصلی این کار شما چه بود؟نخیر هیچ‌گاه از موسیقی در آلبوم‌هایم استفاده نکرده ام. نواهایی که بعضا با آنها کار کرده ام موسیقی نیست. آن هم بدلیل اینکه ریتم‌ها وآهنگ‌هایی که استفاده می‌شود گاهگاهی با آهنگهای نامرغوب برخورد می‌کند. فقط از موسیقی برای کودکان استفاده کرده ام چون خیلی از محیط آهنگهای نامرغوب دور است. * یه مقدار از فعالیت‌های اجتماعی تان برای ما بگویید. چون می‌دانم علاوه بر مداحی اهل بیت، کارهای مفید اجتماعی دیگری را هم انجام می‌دهید...چرا من؟ ما شاالله این همه مردم خیّر در جامعه دارند فعالیت می‌کنند؛ فعالیتهای من چیزی نیست در برابر بقیه. لکن هم به خودم و هم به برادران و خواهرانم نصیحت می‌کنم که همیشه دستشان به صدقه باز باشد و سعی کنند در کارهای خیر شرکت کنند؛ هرچند کوچک باشد بدانید که اثرش در جامعه وهمچنین در فرزندانتان بزرگ می‌باشد. * فکر می‌کنم فعالیت‌های شما درباره کودکان خیلی پررنگ تر و وسیع تر است. تا جایی که فعالیت‌های زیادی را در تلویزیون دارید و برنامه‌هایی جذاب و شاد برای تربیت اسلامی کودکان مسلمان تولید می‌کنید. مقداری در این باره برایمان توضیح می‌دهید؟ چه شد که وارد این موضوع شدید؟بعد از به دنیا آمدن فرزند اولم (کوثر) و بعد از آن پسرم (حسین) احساس کردم که جنگ بسیار بزرگی علیه این کودکان وجود دارد که ما سالهاست از آن غافل بودیم و هنوز هم مردمان بسیار زیادی از آن غافلند؛ این جنگ، جنگ نرمی است که از طرف غرب علیه کودکان بپا شده است. یک "جنگ فرهنگی" تمام عیار. برای همین هم بر خود واجب دانستم که نه فقط از کودکانم بلکه تا می‌توانم از کودکانی که هدف این جنگ قرار گرفته اند دفاع کنم؛ خوب حالا شما بگویید آیا می‌شود به غیر از سلاح کارهای فرهنگی به جنگ فرهنگی رفت؟ * طبیعتا نه...به همین دلیل شروع به کارهای فرهنگی کردم. مخصوصا کارهای فرهنگی مرتبط به کودکان. چه ساختن فیلم و کارتون، چه کلیپ و چه برنامه‌های مختلف دیگر.نا گفته نماند که هنوز جنگ ادامه دارد و پیشرفتی که غرب کرده است. صدها برابر بالا تر از پیشرفت ماست. آن هم بدلیل نبودن امکانات و همچنین تنها بودن در این سنگر سرد. * در میان ائمه هدی صلوات الله علیهم اجمعین قلباً به کدامیک از ائمه ارادت دارید؟ یا مثلاً در میان اصحاب و اولاد امام حسین علیهم السلام مانند حضرت علی اکبر، حضرت زینب، حضرت عباس، حضرت رقیه به کدامیک از ایشان بیشتر ارادت قلبی دارید؟همیشه ارادت خاصی به أم البنین داشتم وخواهم داشت؛ آخر کسی که حاجتم را یک بار براورده کنه حتما مقامش بزرگه؛ حتما پیش خدا وجاهت دارد؛ باز هم می‌روم سراغش؛ همیشه بهش رو می اندازم؛ نوکرش هم می‌شوم... * راستی مداحی‌های مداحان ایرانی را هم دنبال می‌کنید؟بله حتما... * و کدوم را بیشتر می‌پسندید؟همشون دارن خدمت می‌کنند. هرکس مخلص تر باشد عمل ش هم بیشتر به دل می‌نشیند. یک جورهایی شبیه عطر خوشبو. عطر خوشبو که دیگه نیاز به تعریف ندارد! * درست است که از این سئوال زیرکانه رد شدید اما این دلیل نمی‌شود که من به رابطه نزدیک شما با حاج صادق آهنگران اشاره نکنم...!من از کودکی به ایشان ارادت خاصی داشتم. ایشان استاد من است. استادی که هرگز در کلاسش حضور نداشتم ولی همسنگرش بودم. أیام جنگ که در قطر بودیم جز رادیو چیز دیگری نبود که أخبار جنگ را بشنویم؛ با شنیدن مداحیه ای استادم می‌فهمیدم که سربازان اسلام پیشرفت کرده اند و با نوحه‌هایش و ناله‌هایش می‌دانستم که بچه‌ها شهید شده اند. هنوز یادم هست که نوحه‌های ایشان را بلافاصله به عربی مبدل می‌کردم و در هیأت‌های قطر شبانه می‌خواندم. خداوند عمر پر برکت وبا عزت به ایشان عطا نماید. * در آخر، اگر نکته یا صحبت خاصی مد نظر دارید بفرمایید...صحبت خاصی نیست ولی از طرف من بنویس: ای بزرگواران قدر رهبر خود را بدانید و هیچگونه نگذارید دشمن بین شما لانه کند و همیشه متحد باشید تا بتوانید پرچم را به پرچمدار بسپارید.     منبع/خبرگزاری دانشجو
کد خبر: ۴۷۵۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۸/۰۵

نماینده سابق شهرستانهای بویراحمد و دنا در دوره‌های دوم و سوم مجلس شورای اسلامی درگذشت
کد خبر: ۴۷۰۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۷/۲۷

اصولگرایان امروز یک همایش بزرگ با حضور شخصیت‌های زیادی از گروه‌های مختلف اصولگرا برگزار کردند. این نخستن گام اصولگریان برای وحدت راهبردی بود. سایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com :  همایش گام مقدماتی اصول‌گرایان برای همگرایی از عصر امروز شنبه در مجتمع فرهنگی 13 آبان و با حضور شخصیت‌های مختلف از گروه‌ها و احزاب متعدد اصولگرا و با حضور آیت‌الله مصباح‌یزدی برگزار شد. در این همایش آیت‌الله مصباح یزدی، آیت‌الله موحدی کرمانی عضو جامعه روحانیت مبارز، غلامعلی حدادعادل رئیس فراکسیون اصولگرایان مجلس، سعید جلیلی، کامران دانشجو وزیر سابق علوم، علیرضا زاکانی دبیرکل جمعیت رهپویان، حسین فدایی دبیرکل جمعیت ایثارگران، محمدنبی حبیبی دبیرکل حزب موتلفه اسلامی، اسدالله بادامچیان عضو جبهه پیروان، آیت‌الله قرهی رئیس حوزه علمیه امام مهدی(عج)، حجت الاسلام شجونی عضو جامعه روحانیت مبارز، ابراهیم انصاریان رئیس دفتر آیت‌الله مهدوی‌کنی، رضا روستا آزاد رئیس سابق دانشگاه صنعتی شریف، حسین طلا نماینده مردم تهران، حجت‌الاسلام سیدمحمود نبویان، مصطفی میرسلیم عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام، مجتبی رحماندوست نماینده مجلس، سید مهدی هاشمی نماینده تهران، سعید حدادیان مداح اهل بیت(ع)، حجت‌الاسلام سید علی طاهری نماینده گرگان در مجلس، علی‌ اصغر زارعی نماینده مردم تهران، مسعود میرکاظمی نماینده مردم تهران، حجت‌الاسلام میرتاج الدینی معاون پارلمانی صداوسیما، حجت‌الاسلام سیدرضا تقوی عضو جامعه روحانیت مبارز، حجت‌الاسلام یدالله شیرمردی، صادق خلیلیان وزیر سابق کشاورزی، حجت‌الاسلام سید صدرالدین شریعتی، علی سعیدلو، سیدمحمد حسینی وزیر سابق ارشاد، حجت‌الاسلام مرتضی آقاتهرانی نماینده مردم تهران، حجت‌الاسلام سقای بی‌ریا، حجت‌الاسلام ابراهیمی عضو شورای مرکزی روحانیت مبارز و حاجی‌بابایی وزیر سابق آموزش و پرورش حضور داشتند.  همچنین در این همایش قدیری ابیانه، رضا تقی‌پور وزیر سابق ارتباطات، نقوی حسینی عضو فراکسیون رهروان ولایت، فرج‌الله سلحشور کارگردان، طریقت‌منفرد سرپرست وزارت بهداشت در دولت دهم، محمدجواد شمقدری، حجت‌الاسلام قاسم روانبخش، صادق محصولی وزیر اسبق کشور، محمد سلیمانی وزیر اسبق ارتباطات، حجت‌الاسلام حمید رسایی نماینده مردم تهران، حمیدرضا ترقی معاون بین‌الملل حزب موتلفه، عوض حیدرپور عضو فراکسیون رهوران ولایت مجلس، مسعود زریبافان، فاطمه آلیا نماینده مردم تهران، حسین الله کرم، حجت‌الاسلام حسین جلالی رئیس دفتر آیت‌الله مصباح یزدی، مصطفی محمدنجار وزیر سابق کشور، محسن کوهکن عضو جبهه پیروان، حجت‌الاسلام روح الله حسینیان نماینده مردم تهران، مهرداد بذرپاش نماینده مردم تهران، علی نیکزاد وزیر سابق مسکن حضور یافتند. حجت‌الاسلام سید رضا تقوی عضو جامعه روحانیت مبارز اولین سخنران این همایش بود. ** تقوی: وحدت اصول‌گرایان را دنبال می‌کنیم/ باید برای آینده برنامه داشته باشیم به گزارش خبرنگار حوزه احزاب خبرگزاری تسنیم، حجت‌الاسلام سیدرضا تقوی رئیس شورای سیاستگذاری ائمه جمعه در نشست همگرایی اصولگرایان که در مجتمع 13 آبان تهران در حال برگزاری است، با تبریک اعیاد قربان و غدیر اظهارداشت: جفا است که اگر در چنین روزهایی مجلس و محفلی تشکیل شود و از غدیر و محور و صاحب غدیر سخنی به میان نیاید. وی ادامه داد: غدیر یک برکه نیست بلکه دریای مواج و عمیقی است؛ غدیر فکر و فرهنگ است که باید در طول تاریخ، جامعه بشری را بسازد و تربیت کند. هر حادثه‌ای که در تاریخ اتفاق می‌افتد، پیامی در دل خود دارد و این انسانهای هوشمند هستند که پیام تحولات اجتماعی را می‌گیرند و به آن عمل می‌کنند. رئیس شورای سیاستگذاری ائمه جمعه افزود: غدیر مانند همه حوادث تاریخی پیامی دارد. پیام‌هایی که باید آن را بگیریم و درک کنیم. اولین نکته‌ای که در غدیر وجود دارد این است که غدیر و سیره نبوت را به سلسله امامت پیوند می‌زند و آن حرکتی که انبیا در طول تاریخ به امر خدای متعال آغاز کرده بودند، در غدیر با رهبری و هدایت امام و امامت دنبال می‌شود. حجت‌الاسلام تقوی گفت: نبوت مقام تشریع است و امامت مقام تفسیر و شیعه این افتخار را دارد که در هر دو مقام به وحی اتصال پیدا کند و از وحی تغذیه کند. پیام غدیر این بود که ما این پیام را از نبی در ارتباط با ولی بگیریم. وی اظهار داشت: اگر در غدیر این اتفاق نمی‌افتاد، دین کامل نمی‌شد و نعمت تمام نمی‌گردید. پیام دیگر غدیر این است که در مسیر معرفی، ترویج و تبلیغ حق نباید ترس و تردید به خود راه داد و باید در مسیر حق بر حق تاکید و آن را معرفی کرد. رئیس شورای سیاستگذاری ائمه جمعه ادامه داد: پیام سوم غدیر این است که کارها را باید تمام کرد و نباید کار را نیمه کاره رها کرد؛ یعنی اگر کسی مسئولیتی را برعهده می‌گیرد باید به این درس غدیر توجه کند که مسئولیت خود را تا نهایت به سرانجام برساند؛ چهارمین درس غدیر این است که باید رهبری یک جریان الهی و اعتقادی را معرفی و تایید کرد و باید در غدیر مردم رهبر خود را بشناسند. یعنی باید رهبری جریان فکری و اعتقادی را معرفی کرده و پای آن ایستاد. حجت‌الاسلام تقوی گفت: پنجمین درس غدیر بیعت با ولی امر است و باید ولایت او راتایید کرده و با او بیعت کنیم؛ پیام دیگر غدیر این است که دین با ولایت کامل می‌شود و نعمت با ولایت تمام می‌شود. وی درباره درس دیگر غدیر گفت: درس هفتم غدیر شایسته‌سالاری است؛ چهره‌های فراوانی در حضور پیامبر اکرم(ص) بودند که سن‌شان بیشتر بود، اما غدیر بر محور شایسته‌سالاری شکل می‌گیرد؛ پیام هشتم غدیر آینده‌نگری است. کسی که در مکتب غدیر آموزش می‌بیند نمی‌تواند نسبت به آینده بی‌تفاوت باشد و نگاه به آینده از اصول دینی ماست. رئیس شورای سیاستگذاری ائمه جمعه ادامه داد: در تشیع اعتقاد به آینده‌ای روشن و با افقی روشن و نگاه به آینده‌ای که سرتا پا امید و امیدواری باشد، دارای اهمیت است. بنابراین درس غدیر این است که باید به آینده و برای آینده امیدوار باشیم و برنامه داشته باشیم. حجت‌الاسلام تقوی گفت: پیام نهم غدیر بهره‌گیری ازفرصت‌هاست؛ نباید فرصت‌ها را از دست داد. پیامبر از فرصت حج بهترین استفاده را کرد و پیام غدیر مرجعیت فکری اهل‌بیت است. یعنی غدیر می‌گوید باید با مرجعیت فکری اهل‌بیت کارها راپیش برد؛ نکته آخر یاس و ناامیدی دشمنان است، یعنی وقتی غدیر شکل می‌گیرد دشمنان ناامید می‌شوند. وی در تشریح عملکرد یکساله خود برای همگرایی اصولگرایان گفت: ما حدود یک سال است که همگرایی را در بین اصولگرایان آغاز کردیم و از همه دعوت کرده‌ایم؛ من از همه اصولگرایان با همه سلیقه‌ها که دعوت ما را پذیرفتند تشکر می‌کنم. البته از کسانی که در جلسات شرکت کردند و کسانی که حضور نیافتند ولی در جای دیگر این جلسات را تایید کردند، تشکر دارم. رئیس شورای همگرایی اصولگرایان ادامه داد: ما بعد از انتخابات ریاست جمهوری که همه گفتند اصولگرایان ناامید و سرخورده شده‌اند و برخی از آنها از پست خود خلع شده‌اند، احساس کردیم که باید کاری انجام دهیم. بنابر این ما به آیت‌الله مهدوی کنی پیام دادیم که ایشان اصولگرایان را دور هم جمع کند اما آیت‌الله مهدوی کنی ناراحت و نگران بود و این موضوع را نپذیرفت؛ بعد از آن پیشنهاد دوم این بود که یکی از اعضای جامعیت روحانیت مبارز این کار را برعهده گیرد و از آیت‌الله مهدوی کنی اجازه خواستیم. حجت‌الاسلام تقوی ادامه داد:‌در آن جلسه آیت‌الله موحدی کرمانی به آیت‌الله مهدوی کنی گفتند که حالا که شما  به میدان نمی‌آیید تا اصولگرایان را جمع کنید، یکی این کار را انجام دهد و بالاخره قرعه به نام من افتاد و من حدود یکسال است که جلسات همگرایی اصولگرایان را تشکیل داده‌ام. وی در خصوص جلسات همگرایی اصولگرایان افزود: جلسه اول اصولگرایان به مناسبت سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی در مصلای تهران و جلسه دوم به مناسبت میلاد سالار شهیدان با سخنرانی آیت‌الله موحدی کرمانی، جلسه سوم باحضور هزار نفر از بانوان اصولگرا به مناسبت میلاد حضرت فاطمه(س) و با سخنان آیت‌الله جنتی برگزار شد و امروز در اینجا جلسه چهارم برگزار می‌شود و از محضر آیت‌الله مصباح استفاده کرده و از ایشان می‌خواهیم که به اینگونه حرکات که متصل به جریان ولایت است مدد برسانند. رئیس شورای همگرایی اصولگرایان در باره جلسات همگرایی اصولگرایان در استانها یادآور شد: تا به حال من به 13 یا 14 استان رفته‌ام و استقبال عجیبی در استانها از جلسات همگرایی اصولگرایان شده است و هدف ما این است که همه سلایق اصولگرایی را در کنار هم جمع کرده و ذهن‌های آنها را به هم نزدیک کرده و نگذاریم متفرق و ناامید شوند. عضو جامعه روحانیت مبارز با بیان اینکه ما به دنبال دغدغه مقام معظم رهبری افتاده‌ایم، تاکید کرد: وقتی حضرت آقا فرمودند باعنوان اعتدال نباید نیروهای مومن و حزب‌اللهی کنار زده شوند، ما وظیفه داریم و می‌خواهیم نشاط اجتماعی به وجود آوریم و این نشاط اجتماعی کمک به دولت و مدیران و تمام کسانی است که می‌خواهند مخلصانه به ارزشهای والای اسلامی خدمت کنند. حجت‌الاسلام تقوی ادامه داد: برخی می‌گفتند که آقای تقوی پشت صحنه با چه کسی بسته‌اید؛ من گفتم این جلسات پشت و رو ندارد و روی صحنه و پشت صحنه ما با هیچکس نبسته‌ایم و اگر قرار باشد از این جلسات گزارشی دهیم، فقط و فقط به جامعه روحانیت مبارز و جامعه مدرسین و شخص آقای مصباح یزدی گزارش می‌دهیم. وی تاکید کرد: ما با هیچ کس نبسته‌ایم و مقلدان رهبری هستیم؛ ما می‌خواهیم اندیشه‌های رهبری، مواضع روشن رهبری و سخنان بلند و حکیمانه رهبری را به سهم خود و میزان توانایی‌مان تبلیغ و پشتیبانی کنیم. رئیس شورای همگرایی اصولگرایان یادآور شد: ما هر یک پنجشنبه در میان جلساتی برگزار کردیم و از 50 تا 60 نفر از اصولگرایان با سلایق مختلف در آن حضور دارند و ما دست همه را به گرمی می‌فشاریم؛ ما این جلسات را برای تقویت رفاه و همگرایی میان اصولگرایان برگزار می‌کنیم تا مجموع نیروهای اصولگرایی و این جامعه باید در صحنه حضور داشته و نشاط بدهند. ما فقط همگرایی را دنبال می‌کنیم و امیدواریم با کمک اساتید بزرگواری همچون آیت‌الله مصباح یزدی بتوانیم این حرکت را به نتیجه برسانیم. پس از حجت‌الاسلام تقوی، آیت‌الله مصباح یزدی رئیس موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی(ره) به سخنرانی پرداخت. آیت‌الله مصباح یزدی: تحولاتی در برخی رخ داد که برای خودشان هم باورکردنی نبود/ اصول‌گرا تا پای جان پای ولایت فقیه می‌ماند  آیت‌الله محمدتقی مصباح‌یزدی رئیس موسسه آموزشی پژوهشی امام‌خمینی(ره) در نشست همگرایی اصولگرایان که در مجتمع فرهنگی 13 آبان با حضور اکثر اصول‌گرایان برگزار شد، ضمن گرامیداشت یاد امام، یادگارش و شهدای انقلاب، گفت: خداوند متعال را سپاسگزارم که توفیق داد در جمع شما که برای هدف مقدس و برای جلب عنایت خداوند و قلب مقدس حضرت ولیعصر(عج) در این جمع حاضر شده‌اید، شرکت کنم. به امید اینکه بتوانم به عنوان فردی کوچک خدمتی به اهداف مقدس شما عزیزان داشته باشم. وی افزود: حرکت‌هایی که در طول تاریخ انسان و بشر صورت گرفته و عمدتا حرکت‌هایی که در سرنوشت انسان موثر بوده، خواه سرنوشت مطلوبی برای او رقم زده شده و یا سرنوشت نامطلوبی برای او ایجاد شده که به طور کلی به دو دسته تقسیم می‌شود. عضو مجلس خبرگان رهبری با اشاره به اینکه کسانی که در اهداف‌شان و در روش‌هایشان مسائل معنوی و الهی را مدنظر نداشته‌اند جزو دسته اول هستند، گفت: این افراد یا به مسائل معنوی اعتقاد نداشتند و یا اگر هم به آن اعتقاد داشتند دغدغه آن را نداشتند. این همان حرکتی است که به عنوان حرکت‌های سکولار از آن یاد می‌شود. آیت‌الله مصباح یزدی خاطرنشان کرد: در مقابل این حرکت، حرکت‌هایی که مصداق بین آن انبیا(ص) بودند، قرار دارد. دیدگاه‌های انبیاء در برابر دیگران ممتاز بوده و همین مسئله باعث تفاوت حرکت آنها با افراد دیگر شده است. وی تصریح کرد: ویژگی‌ها و دیدگاه‌های هر دو دسته باعث شده اهداف و روش‌های این دو دسته و در نهایت رفتارهایشان با یکدیگر متفاوت شود که دلیل و چگونگی آن بحث‌های طولانی را می‌طلبد. رئیس موسسه آموزشی پژوهشی امام‌خمینی(ره) یادآور شد: سال‌های گذشته بحث‌هایی در این خصوص در نمازجمعه انجام می‌گرفت. خود بنده فراموش کردم که چه مباحثی را مطرح می‌کردم، اما مطلبی با عنوان انقلاب اسلامی جهشی در تاریخ تحولات سیاسی عنوان آن بود. آیت‌الله مصباح‌یزدی با بیان اینکه حرکت‌های اجتماعی سه بند مقدمه لازم دارند تا انجام شوند، گفت: اولین مقدمه آن بینش است. کسی که می‌خواهد حرکتی انجام دهد، نگرشی نسبت به خود، جامعه و عالم هستی دارد. هر کسی تعریفی از خود و شرایط محیط به شکل درست یا نادرست دارد و این بینش‌ها و نگاه‌های مختلف که می‌توان آن را جهان‌بینی هم گذاشت، باعث می‌شود حرکت‌هایی گاها آگاهانه و یا ناآگاهانه انجام شود و براساس همین شناخت‌های ناآگاهانه، نیمه‌آگاهانه و آگاهانه برایش فراهم می‌شود. وی با بیان اینکه کسانی که حرکت‌های‌شان براساس بینش مادی بوده، عالم را محصولی مادی می‌دانند، گفت: این افراد پیدایش عالم را تصادفی و اتفاقی که رخ داده، می‌دانند. اتفاقی که انفجارهایی را در پی داشت و ستارگان پدید آمدند و در نهایت زمین آماده پیدایش حیات شد و همه این اتفاقات پشت سر هم رخ داد و زمین محصول این اتفاقات است. رئیس موسسه آموزشی پژوهشی امام‌خمینی(ره) با اشاره به اینکه این بینش در مقابل بینش انبیاء که خدای حکیم براساس حکمت عالم را آفریده، قرار دارد، گفت: از نظر انبیاء خداوند براساس حکمت خود عالم را آفرید و تدبیر این عالم را لحظه به لحظه در اختیار دارد و در میان این عالم موجودی با هدف مشخص به نام انسان در این عالم هدفی را در پیش دارد. آیت‌الله مصباح‌یزدی با بیان اینکه این دسته عالم را هدف‌دار و براساس حکمت خدا می‌دانند، ادامه داد: از نظر این افراد، انسان دارای اختیار، حرکت‌های اجتماعی و بشری را صورت می‌دهند. همین حرکت‌های موثر تاریخ که عمدتا برگرفته از بینش‌ها و براساس ارزش‌هاست. وی ادامه داد: انسان پس از به دست آوردن بینش و شناخت، ارزش‌ها و ضدارزش‌هایی را برای خود تعریف می‌کند. این ارزش‌ها در حقیقت بایدها و نبایدهایی هستند که به آنها دل می‌بندد و همه می‌دانیم اینها چیزهایی است که شکل می‌گیرد که البته چگونگی ایجاد شدن این ارزش‌ها بحث‌های مهم فلسفی را می‌طلبد که از عهده بنده و این جلسه خارج است. عضو مجلس خبرگان رهبری با تأکید بر اینکه هر کسی که با نگاه و نیتی که دارد یک سلسله ارزش‌هایی را برای خود تعریف می‌کند و به آن دل می‌بندد، افزود: برخی از ارزش‌ها هستند که وسعت آنها فراگیر است و اکثر افراد دنیا و ملیت‌های مختلف آن را به عنوان ارزش قبول دارند، اما برخی از ارزش‌ها نیز هستند که محدودترند و تنها برای برخی از اقوام و ملت‌ها ارزش محسوب می‌شوند. آیت‌الله مصباح‌یزدی خاطرنشان کرد: ملتی نیست که بگوید عدالت چیز بدی است و یا ظلم چیز خوبی است و هیچ انسان عاقلی عنوان ظلم و ضایع شدن حق دیگران را ارزش نمی‌داند. وی یادآور شد: پس چیزهایی که در رفتار اجتماعی انسان‌ها موثر هستند ابتدا بینش و سپس ارزش‌ها هستند و براساس پذیرش ارزش‌ها افراد روش‌هایی را برای رسیدن به اهداف خود در نظر می‌گیرند که در فرهنگ و نظام‌ها راه‌های رسیدن به این ارزش‌ها نیز می‌تواند متفاوت باشد و مصادیق مختلفی را در جوامع دارد که منشأ برخی از اختلافات است. رئیس موسسه آموزشی پژوهشی امام‌خمینی(ره) گفت: نقش اساسی را در این حرکت‌های اجتماعی، بینش‌ها دارند و تفاوت اصلی حرکت انبیاء با انسان‌های دیگر در این نقطه است. ماده‌گرایان و سکولارها که فقط دنبال لذت مادی هستند، عالم را همین عالم مادی می‌دانند و عبارتی مانند خداوند، فرشته و وحی را اگر مؤدبانه با آن برخورد کنند مفهومی ادبی و شاعرانه می‌‌دانند، اما در نگرش انبیاء حقیقت اصلی لذات دیگری است و این لذات مادی مقدمه‌‌ای برای رسیدن به لذت‌های ابدی جهان دیگر است.  آیت‌الله مصباح‌یزدی افزود: از نگاه انبیاء انسان این جنس مادی نیست، بلکه روح دارد و زمانی که این روح به انسان تعلق گرفت، خداوند به فرشتگان دستور داد که بر او سجده کنید. این بینش و این دیدگاه در مقابل دیدگاه‌ و بینشی است که همه چیز را خلاصه در این دنیا می‌داند و به دلیل همین بینش‌ها روش‌ها متفاوت است. وی گفت: از نظر انبیاء دنیای مادی و زندگی مادی بازیچه و سرگرمی است و همه آنها وسیله‌ای برای بالا رفتن روح است. اگر به مادیات با این دیدگاه نگاه کنیم این دنیا نیز برای ما مفهوم دیگری دارد و مقدمه‌ای برای دنیای دیگر می‌شود. این استاد برجسته حوزه علمیه قم با اشاره به سختی‌ها و مصیبت ‌هایی که در دنیا وجود دارد، گفت: برخی از فیلسوفان بزرگ تصریح می‌کردند که انسان اگر سختی‌ها و خوشی‌های دنیا را با یکدیگر جمع کند چیزی جز سختی برای او نمی‌ماند و همین او را به این نتیجه می‌رساند که خودکشی کند، اما قرآن می‌فرماید این دنیا مقدمه‌ای است برای آخرت و وقتی با این نگاه به دنیا نگاه کنیم دنیا نیز برای ما ارزشمندتر می‌شود، مانند داروی تلخی که شادی تلخ به نظر بیاید، اما اگر این‌گونه تفسیر کنیم که وسیله‌ای برای رسیدن به سعادت و خوشبختی است، آن را با دیدگاه دیگری نگاه می‌کنیم. آیت‌الله مصباح‌یزدی با بیان اینکه ارزش‌ها به طبع بینش‌ها معنی می‌دهند، گفت: پس از اینکه ارزش‌ها تعیین شد، روش‌ها برای انسان ایجاد می‌شوند و بهترین روش همان چیزی است که خداوند به انبیای خود معرفی کرده و همان دین است که کامل‌ترین آن دین اسلام است. وی با اشاره به اینکه آدمی‌زادی که خدا او را خلق کرده، دارای استعداد و توانمندی است و حق انتخاب و اختیار دارد، گفت: اگر کسی به زور به مسجد ببرند، فایده ندارد، همچنان که اگر کسی را به زور مجبور به گناه کنند، مطلوب نیست، یعنی ترقی و انحطاط افراد در گرو اختیارشان است. خداوند در دنیا شرایطی را فراهم می‌سازد که انسان‌ها مدام در معرض انتخاب و امتحان جدیدی به سر می‌برند که این یکی از بزرگ‌ترین نمادهای قدرت الهی است که شرایطی را برای افراد خلق کرده که هر لحظه شرایط جدیدی را پیش‌رو می‌بینند و بسته به انتخاب و اختیارشان راهی را انتخاب می‌کنند. رئیس موسسه آموزشی پژوهشی امام‌خمینی(ره) با اشاره به اینکه انسان‌ها در پذیرش راه انبیاء نیز دارای انتخاب هستند و راه انتخاب همواره پیش‌روی آنها باز است، گفت: این‌طور نیست که کسی مجبور باشد راهی را در پیش بگیرد، حتی در میان معجزه پیامبران نیز هیچ معجزه‌ای نبوده که آنها را مجبور به انتخاب کند. براساس همین انتخاب‌ها روش‌های مختلفی را انتخاب می‌کند و شاید حرف پیامبران را قبول نکند. آیت‌الله مصباح یزدی با اشاره به اینکه برخی از اختلاف‌ها نیز از جهل نشأت می‌گیرد، یادآور شد: گمان نکنید جهل فقط مخصوص انسان‌های عادی است. عالمان بزرگ هم جهل دارند. جهل خیلی چیز عجیبی نیست و ما نیز کم و بیش ممکن است جهل داشته باشیم، زیرا جهل در مقابل علم است و همه ما کم و بیش جهلی داریم. اینکه علم و شناخت کم است، اما جهل‌مان زیاد می‌شود. وی تأکید کرد: برخی در زمینه جهل نتوانستند به خوبی به علم دست یابند و یا کوتاهی کردند و گاهی اختلافات نیز در زمینه درک و تشخیص است. آیت‌الله مصباح یزدی در بخش دوم سخنان خود با بیان اینکه برخی از اختلافات اینگونه نیست و قرآن در آیات متعدد می‌فرماید اختلاف در دین همیشه عامدا بوده است، گفت: برخی این کارها را آگاهانه انجام می‌دهند و می‌دانند که کار بیهوده‌ای است اما آن را انجام می‌دهند و برای اینکه تسلط و برتری‌افکنی داشته باشند و برای اینکه موقعیت و دین جدیدی دست و پا کنند، این کار را انجام می‌دهند. وی ادامه داد: اختلاف در دین به نص قرآن همیشه از روی برتری‌طلبی، تسلط و تجاوز به حقوق دیگران صورت گرفته است و باید دانست که همه اختلافات معذور نیست، بلکه اختلافاتی که عمدی نباشد و تحقیق در آن شده باشد و تحقیقات به نتیجه مطلوبی رسیده باشد و پذیرفتنی باشد و خداوند آن را بپذیرد، آن اختلاف معذور نیست و این جریانی است که در طول تاریخ همواره تکرار می‌شود. رئیس موسسه آموزشی پژوهشی امام‌خمینی(ره) با اشاره به اینکه از قبل از پیامبر(ص) اطلاعات کافی نداریم و اطلاعات موثق ما از خود قرآن است، گفت: ما در این زمینه‌ها از قرآن و روایات استفاده می‌کنیم و در مواردی پیامبر اکرم(ص) پیامی را از طریق خدا برای مردم آورد و به قدر کافی که حجت را تمام کند، آن را بیان کرد اما کسانی نپذیرفتند. آنقدر در کتاب‌های سایر فرق غیر از تشیع مواردی ذکر شده که پیامبر آن را برای مردم خواند ولی نزدیکان پیامبر آن را نپذیرفتند. "به طور مثال در زمان جاهلیت مرسوم بود که عمره و حج را با هم به جا آورند. در اسلام آیه‌ای نازل شد که وقتی عمره را تمام کردید، می‌توانید از احرام خارج شوید. در همین حال یکی از بزرگان پیش پیامبر(ص) آمد و گفت که ما چگونه می‌توانیم این کار را انجام دهیم؟ بنابراین ایمان آنها اینگونه بود و می‌گفتند که ما قبول داریم ولی عملا قبول نمی‌کردند." وی خطاب به حاضران گفت: انشاءلله که هیچ کدام از شما اهل گناه نباشید ولی وقتی گناه می‌کنیم آیا می‌گوییم پیامبر دروغ گفته است؟ می‌دانیم که گناه می‌کنیم گاهی شیطان گول‌مان می‌زند، منِ نوعی را عرض می‌کنم. رئیس موسسه آموزشی پژوهشی امام‌خمینی(ره) ادامه داد: در صدر اسلام کسانی پیدا شدند و گفتند که اگر کسی مرتکب گناه کبیره شود، کافر است. اساس فکر خوارج این بود که اگر کسی مرتکب گناه کبیره شود، از دین خارج است و برهمین اساس فتوای قتل علی(ع) را دادند و گفتند که حکمت، خلاف قرآن است و ما آن را در قرآن پیدا نکردیم. آیت‌الله مصباح ادامه داد: ما شیعیان به این معتقد نیستیم ولی به هر حال ارتکاب  گناه نشانه ضعف ایمان است. خطر مهم این است که وقتی این گناهان متراکم شد و ایمان ضعیف‌تر شد، ایمان از بین می‌رود، دفعه اول که انسان کافر نمی‌شود. وی افزود: قرآن از کسانی یاد می‌کند که می‌گویند اینها به مقامات عالی معنوی رسیده‌اند و ما چیزهایی به آنها دادیم که به انبیاء می‌دادیم؛ کسی که مستجاب‌دعوه بود و اوصافی داشت که مخصوص انبیاء بود، ولی علاقه‌ای به دنیا و مال و مقام و تیترها و عناوین نداشت، کارش را به جایی رساند که قرآن می‌فرماید، مثله کمثل الکلب، یعنی مثل سگ شد؛ بنابراین آدمیزاد همچین زمینه‌ای دارد یعنی اگر گناه متراکم شد، کم‌کم ایمان ضعیف می‌شود. رئیس موسسه آموزشی پژوهشی امام‌خمینی(ره) ادامه داد: در طول تاریخ اسلام و بعد از رحلت پیامبر(ص) این نوسانات در افراد زیاد دیده شده است؛ در زمان‌های قدیم که نبودیم ببینیم ولی در دوران انقلاب برخی افراد که هم سن و سال بنده هستند، در مجلس دیدند که در برخی افراد چه تحولاتی رخ داد؛ تحولاتی که به نظر من برای خودشان هم باورکردنی نبود. یعنی اگر یک روز به آنها می‌گفتند قرار است تو چنین شوی، می‌گفت ابدا و محال است و مگر می‌شود، اما شدند. آیت‌الله مصباح ادامه داد: در من و جنابعالی امکان این تحولات وجود دارد و ما استثنا نیستیم، باید نگران باشیم آیا لذات دنیا، ریاست دنیا، شهوات دنیا، پُست و مقام‌ها، پول‌ها، ذخیره‌های بانک‌های خارجی، پول سهام کارخانجات و مقادیر زیاد زمین‌هایی که احیا شده، مانع می‌شود از اینکه وظیفه خود را انجام دهیم یا خیر؛‌ این امتحان برای همه است و تعارف و استثنا ندارد. وی گفت: در زمان ما یعنی از زمان دوران مشروطیت تا به حال تحولات زیادی اتفاق افتاده که من شاهد آن بوده‌ام و برخی از اشخاص در برخی از جاها شخصا حضور جدی و فعال داشتند و تصور من این است که افرادی که در اینجا جمع شدند، می‌خواهند خودشان را از این انحراف‌ها، سقوط‌ها و نوسانات زشت حفظ کنند و اگر می‌خواهند اینگونه باشد، باید اصول فکری، ارزشی و روشی را رعایت کنند و اگر بنا داریم این اصول را دقیقا رعایت کنیم، 99 درصد مصونیت ما تضمین است اما اگر از ابتدا زیر حرف‌مان بزنیم و بگوییم امروز دوستان ما اینجوری می‌پسندند و باید اینگونه رفتار کنیم، فردا طور  دیگری رفتار کنیم، معنایش این است که طبق ادبیات روز، جامعه ما دو گروه است؛ اصولگرا و غیر اصولگرا. رئیس موسسه آموزشی پژوهشی امام‌خمینی(ره) ادامه داد: اصولگرا یعنی کسانی که سه دسته اصول را قبول و باور می‌کند و اگر گفت ولایت فقیه را قبول داریم، آن را با جان و دل می‌گوید و تا پای جان برای آن می‌ایستد اما امروز برخی می‌گویند آقا ما حالا یک چیزی گفتیم و می‌گویند ما خودمان آقا را به اینجا رساندیم آیا مطیع او شویم؟ آیت‌الله مصباح تاکید کرد: پس ادعای ولایت فقیهی ما کجا رفت؟  حالا که شما کمک کردید فردی به حقش برسد، آیا شما سر او منت می‌گذارید؛ آنهایی که با پیامبر بیعت کردند، پیامبر را پیامبر کردند و آیا آنهایی که با علی بیعت کردند، آنها علی را علی کردند؟ آنها باید افتخار کنند که علی(ع) را شناختند و ما باید خدا را شاکر باشیم که کسی را به ما شناساند که کسی زیر آسمان و روی زمین شایسته‌تر از او برای این مقام سراغ نداریم. وی گفت: ما قدر این را نعمت خدا می‌دانیم که این شناخت را به ما داد و عهد می‌بندیم که تا پای جان اطاعت کنیم، چون شعاعی از ولایتی است که در روز غدیر داده شد. امام خمینی(ره) فرمودند ولایت فقیه ادامه ولایت رسول‌الله(ص) است. ولی می‌بینیم همه اینجور نیستند البته همه کافر و ضدانقلاب نیستند بلکه ایمانشان ضعف دارد همان ضعفی که بنده هم دارم و گناه می‌کنم و در مسائل اجتماعی هم گناهی را مرتکب می‌شوم. رئیس موسسه آموزشی پژوهشی امام‌خمینی(ره) گفت: کسی ممکن است بگوید من رئیس باشم، ولی ضررش به 70 میلیون مسلمان برسد، مهم نیست؛ هدف اینگونه اجتماعات این است که بینش آگاهانه نسبت به اصول بینشی و باور آگاهانه نسبت به ارزش‌های اسلامی و انقلابی و اعتقاد به روش‌های امام و جانشین امام براساس کتاب و سنت را تقویت کنیم و باور کنید که راه صحیح همین است و باید این بصیرت را پیدا کنیم. آیت‌الله مصباح یزدی در پایان تأکید کرد: راه همین است و دیگران هر جا کوتاه آمدند، همانجا اشتباه کردند و دنیا و آخرت خود را از دست دادند لذا اگر می‌خواهیم اینگونه نشویم، باید اصول را بشناسیم و به آن عمل کرده و در عمل پایبند به آن باشیم. براساس این گزارش، پس از پایان سخنرانی آیت‌الله مصباح یزدی، همایش به پایان رسید و با خارج شدن شخصیت‌ها از سالن، خبرنگاران سوالاتی از آنها پرسیدند. ** میرتاج‌الدینی: اشتراکی میان اصول‌گرایان و اصلاح‌طلبان برای ائتلاف در انتخابات مجلس وجود ندارد سیدمحمدرضا میرتاج‌الدینی معاون پارلمانی سازمان صداوسیما در حاشیه همایش سراسری وحدت اصولگرایان در واکنش به اظهارات محمدرضا عارف، مبنی بر اینکه اگر اصولگرایان از ما دعوت کنند، با آنها تعامل خواهیم کرد، گفت: معنای تعامل را باید خود آقای عارف روشن کند. اشتراکی میان دو طرف وجود ندارد که بخواهند در انتخابات ائتلاف کنند، اما اگر اصلاح‌طلبان به مجلس راه یابند نیروهای اصولگرا با آنها و سایر طیف‌ها تعامل خواهند داشت. وی درپاسخ به سوالی پیرامون برنامه‌ احمدی‌نژاد برای انتخابات مجلس دهم گفت: اطلاعی از برنامه‌های وی ندارم. ** حدادعادل: اصولگرایان برای نظر جامعتین و آیت‌الله مصباح یزدی احترام خاصی قائل هستند غلامعلی حدادعادل نماینده مردم تهران و رئیس فراکسیون اصولگریان مجلس شورای اسلامی در حاشیه همایش همگرایی اصولگرایان در جمع خبرنگاران با بیان اینکه برگزاری این همایش می‌تواند مقدمه خوبی برای رسیدن به وحدت برای اصولگرایان باشد، گفت: امیدوار هستیم راه و روش رسیدن به وحدت را با مشورت و همگرایی دریابیم.وی در پاسخ به این سوال که چگونه ممکن است شما برای انتخابات مجلس به وحدت برسید در حالی که در انتخابات ریاست جمهوری نتوانستید به این هدف خود دست یابید، گفت: به هر حال این 2 انتخابات متفاوت هستند. در انتخابات ریاست جمهوری یک نفر انتخاب می‌شود اما در انتخابات مجلس چون تعداد نامزدها بیشتر است، زمینه برای وحدت نیز بیشتر فراهم است. حدادعادل با اظهار امیدواری برای رسیدن به وحدت برای انتخابات مجلس گفت: امیدواریم همانگونه که در دوره‌های گذشته اصولگرایان به وحدت رسیدند برای انتخابات مجلس نیز به وحدت برسند. نماینده مردم تهران در پاسخ به سوالی درباره ارائه لیست واحد از سوی اصولگرایان برای انتخابات مجلس گفت: فعلا زود است در این باره صحبت کنیم البته این کمال مطلوب است ولی با توجه به فاصله زیادی که تا انتخابات داریم، صحبت از فهرست واحد کمی شتاب‌زده است و باید سازوکارهای رسیدن به وحدت را مدنظر قرار دهیم. وی در خصوص تحرکات اصلاح‌طلبان برای انتخابات مجلس نیز گفت: از نظر ما کسانی که در فتنه 88 فعال بودند، خط قرمز هستند، اما همه کسانی که اصول انقلاب را قبول دارند و به قانون پایبندند، می‌توانند در این انتخابات شرکت و رقابت کنند. رئیس فراکسیون اصولگرایان مجلس گفت: حضور گروه‌ها و طیف‌های مختلف اصولگرا در همایش امروز نشان داد که ما باید به آینده خوشبین باشیم. وی در پاسخ به سوال خبرنگاری که می‌گفت چرا اصولگرایان به انتخابات زودهنگام دامن می‌زنند، گفت: این همایش، انتخاباتی نبود و اینکه برخی خبرنگاران سوالات انتخاباتی می‌کنند، دلیل بر انتخاباتی بودن این همایش نیست؛ امروز ما جشن غدیر برگزار کردیم و دور هم جمع شدیم تا از نقطه نظرات حضرت آیت‌الله مصباح بهره‌مند شویم. رئیس فراکسیون اصولگرایان مجلس شورای اسلامی در ادامه با بیان اینکه اصولگرایان به نظر جامعتین و آیت الله مصباح یزدی احترام خاصی قائل هستند، تأکید کرد: ما برای وحدت در جبهه اصولگرایی مصمم هستیم و امیدواریم وحدت شکل بگیرد. ** آیت‌الله موحدی‌کرمانی: علاوه بر جامعتین، مؤسسه امام‌خمینی(ره) هم در تصمیمات اصول‌گرایان سهیم است  آیت‌الله موحدی‌کرمانی عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم عصر امروز شنبه در حاشیه همایش همگرایی اصولگرایان در جمع خبرنگاران، گفت: علاوه بر جامعتین، مؤسسه امام‌خمینی(ره) هم در تصمیمات اصول‌گرایان سهیم هستند و جامعتین همراه با آیت‌الله مصباح‌یزدی خواهند بود. ** فدایی: روحانیت نقش اساسی در وحدت اصول‌گرایان دارد/ از هر سازوکاری برای وحدت حمایت می‌کنیم  حسین فدایی دبیرکل جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی عصر امروز شنبه در حاشیه همایش همگرایی اصولگرایان با اشاره به لزوم وحدت اصولگرایان، گفت: ما از هر سازوکاری که برای وحدت اصول‌گرایان طراحی شود، حمایت می‌کنیم. وی در پاسخ به سوالی درباره محوریت آیت‌الله مصباح‌یزدی در وحدت اصولگرایی، گفت: روحانیت و نقش فراگیر آن در وحدت اصول‌گرایی نقش اساسی دارد. ** زاکانی: اصول‌گرایان باید از گذشته درس عبرت گرفته و وحدت کنند  علیرضا زاکانی نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی عصر امروز شنبه در حاشیه مراسم همگرایی اصولگرایان در جمع خبرنگاران، با بیان اینکه اساس وحدت باید مبتنی بر اصول باشد و بر پایه‌های استوار آن قرار گیرد، گفت: قطعا اگر به این شکل به وحدت برسیم ماحصل آن نیز نتیجه‌بخش خواهد بود و در مرحله بعد نیز اقبال مردم را فراهم می‌کند که محصول این اقبال شکل‌گیری یک مجلس رشد یافته نسبت به دوره‌های گذشته است.وی با تاکید بر اینکه باید به سمت همگرایی و وحدت برویم و از گذشته درس عبرت بگیریم، اظهار داشت: باید متوجه باشیم که هر کجا تفرقه داشته‌ایم دیگران از آن بهره برده‌اند. زاکانی در پاسخ به سوالی در خصوص سازوکار رسیدن به وحدت در بین اصول‌گرایان، اظهار داشت: سازوکار وحدت باید در مسیر مشخص باشد و جامعتین نیز در این زمینه یک نقش ویژه دارند. ** حجت‌الاسلام حسینیان: آینده اصول‌گرایان روشن است/ به وحدت می‌رسیم حجت‌الاسلام روح‌الله حسینیان نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی عصر امروز در حاشیه مراسم همگرایی اصولگرایان، ملزومات همگرایی و اتحاد اصولگرایان را مشخص شدن اصولی که قرار است جریان اصولگرایان را به وحدت برساند، دانست و گفت: اگر بین اصول‌گرایان اختلافی ایجاد نشود، تاکید می‌کنم که همه موظف به این هستند اصول اتحاد را رعایت کرده و بر آن پایبند باشند.وی با بیان اینکه نقش علما و روحانیت در وحدت رسیدن اصول گرایان مهم است، گفت: در این جریان شخص نباید محور قرار بگیرد و همان اصول مدنظر رهبری محور قرار گیرد  و اصولی که سازمان اصول‌گرایی را تشکیل می‌دهد باید مشخص و همه آنها رعایت شوند تا اصول‌گرایان در آن محور بتوانند به وحدت برسند.  حجت‌الاسلام حسینیان گفت: مسلما بهترین راه برای حل اختلافات احتمالی بین اصول‌گرایان گفت‌وگوست و قطعا با همین راه به نتیجه خواهیم رسید. وی جلسه امروز اصول‌گرایان را مفید ارزیابی کرد و گفت: قطعا آینده اصول‌گرایی روشن است و اصولگرایان به وحدت خواهند رسید. منبع/تسنیم
کد خبر: ۴۶۲۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۷/۱۹

سنندج آرام و مردم در حال گذر زندگی بودند که ناگه سایه شوم هفت بمب افکن عراقی آسمان شهر را تیره وتارکرد وستونهای دود وآتش از 18 نقطه شهر به هوا برخواست،راکت،موشک وبمب سینه شهر را دریده بود..
کد خبر: ۴۴۲۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۶/۳۰

برادران "علیبازی " مدیریت و شورای سردبیری "عصردنا " در غم از دست دادن پدربزرگ خود عزادار شدند . به گزارش عصردنا ،مرحوم مغفور مشهدی "عیدی علیبازی " ساعتی پیش به علت کهولت سن دارفانی را وداع گفت . مراسم  تشیع جنازه  بزرگ خاندان علیبازی فردا سه شنبه ساعت 17 از شهر چرام به سمت آرامگاه ابدی آن مرحوم در روستای "دمدره " برگزار خواهد شد . همچنین مراسم سومین و هفتمین روز درگذشت آن مرحوم روز پنجشنبه 20شهریور ماه سالجاری از صبح در مسجد امام موسی کاظم (ع) شهر چرام ( خیابان شهید سعادتفر - جنب فرمانداری چرام ) و عصر از ساعت 17در کنار آرامگاه آن مرحوم در گلزار شهید روستای دمدره برگزار می گردد . آوای دنا ، مصیبت وارده را به همکاران عزیز و مدیریت محترم عصردنا تسلیت عرض نموده و از درگاه ايزد منان براي آن مرحوم آمرزش و رحمت واسعه الهي و براي بازماندگان صبر و سلامتي مسئلت می نماید.
کد خبر: ۴۳۰۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۶/۱۷

دراقدامی خیرخواهانه وخداپسندانه آقای آلاقلی ولی زاده از اهالی نجف آباد یاسوج دیه فرزند خود را که درحادثه رانندگی جان سپرده بود به امرمقدس مدرسه سازی اختصاص داد
کد خبر: ۳۹۸۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۵/۰۵

مشکل دیگر آقاعلی مطهری، محرومیت از اندیشه و فکر و علم و دانش والا به ویژه علوم اسلامی است. او تا آن پایه از علوم اسلامی بی‌بهره است که تمسک من به آیه شریفه «ان جائکم فاسق بنباء فتبینوا» را به عنوان «تهمت فسق به یک شخص مومن»! دانسته و معرکه گرفته است!آوای دنا-روزنامه اعتماد به نقل از حجت الاسلام سیدحمید روحانی نوشت: برخی از روزنامه‌ها در تاریخ 22 تیرماه 1393 نوشته‌ای از آقاعلی مطهری انتشار دادند که در آن نامبرده این حقیر را به جرم انتقادی که از او در حضور مقام معظم رهبری در تاریخ 26 خردادماه گذشته به عمل آوردم، سخت مورد تاخت و تاز قرار داده و انتقادهایم را «جملاتی که ناشی از تملق و چاپلوسی که تعفن آن بسیاری از حضار را متاذی کرد» دانسته است! لازم به یادآوری است که نامبرده در دیدار با مقام معظم رهبری در روز 26 خرداد دو موضوع را مطرح کرد: نخست اینکه موتورسواران با عدم رعایت مقررات راهنمایی و رانندگی مایه زحمت و دردسر برای مردمند و در این باره وقتی با اداره راهنمایی و رانندگی گفت‌وگو کردیم گفتند از دفتر رهبری سفارش شده است که موتورسواران را که از قشر مستضعفند مورد تعرض قرار ندهند که این ادعا در همان جلسه از سوی مسوول دفتر رهبری تکذیب شد. موضوع دومی که مطرح کرد پیشنهاد آزادی یا محاکمه و مجازات آقایان کروبی و موسوی (از عوامل فتنه) بود. پاسخ مقام رهبری در یادداشتی زیر عنوان «در دیدار با رهبری چه گذشت» در سایت بنیاد تاریخ پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی آمده است و به تکرار آن در این نوشته نیازی نیست، لیکن انتقادی را که در دیدار با رهبری از نامبرده کردم به گونه خلاصه بازگو می‌کنم تا روشن شود که چرا آقاعلی از انتقاد مشفقانه من آن‌گونه آشفته شده و طاقت و توان از کف داده و به ناسزاگویی و پیرایه‌تراشی پرداخته است. انتقادهای من از نامبرده در حضور رهبری در این سه محور بود که در پی می‌آید: 1. با اشاره به آیه شریفه ان جائکم فاسق بنباء فتبینوا ان تصیبوا فوما بجهاله... که اصل عقلایی تحقیق و تفحص را پیرامون خبرهایی که شنیده می‌شود مورد تاکید قرار می‌دهد، از او نقد کردم که چرا باید درباره خبری که دریافت می‌کند بدون پرس و جو و تحقیق باور کند و حتی به خود زحمت ندهد که دست کم با یک تلفن از دفتر رهبری بپرسد که آیا چنین سفارشی درباره موتورسواران شده است یا نه. و یادآور شدم که این روش که آنچه را می‌شنود بدون تحقیق باور کند و به آن ترتیب اثر دهد، برخلاف موازین شرعی و عقلی است و از عوامل فریب خوردن و آلت دست شدن است و یک انسان باخرد، فهیم و متعهد بدون تحقیق و پرس و جو خبری را نمی‌پذیرد و باور نمی‌کند. 2. در شرایطی که ایران امروز با مشکلات گوناگون اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی مواجه است و بیکاری، تورم و گرانی، مفاسد اجتماعی و اخلاقی و فرهنگی و تجاوز به ارزش‌های اسلامی، ملت ما را رنج می‌دهد، از یک مسوول آگاه و مردمی انتظار است که در دیدار با رهبری درباره پیچیده‌ترین و بغرنج‌ترین معضلات اجتماعی طرح بدهد، نظرخواهی کند و رهنمود بگیرد، آیا از نظر آقاعلی، امروز مردم ایران مشکلی بغرنج‌تر، کمرشکن‌تر، فوری‌تر و حیاتی‌تر از ناهنجاری‌های موتورسواران ندارند؟! آیا تنها مشکل یا مهم‌ترین و ضروری‌ترین مشکل مردم ما نابسامانی موتورسواری و حصر فتنه‌گران است؟! 3. یک نماینده مجلس شورای اسلامی، نماینده عموم ملت ایران است، نه نماینده دسته و گروه ویژه! چگونه است که این نماینده محترم در هر محفل، مجلس و مناسبتی از فتنه‌گران و فتنه‌آفرینان یاد می‌کند و به اصطلاح معروف همیشه به یک سو غش می‌کند؟ آیا از دید او در میان مردم ایران دیگر کسی یا کسانی نیستند که استحقاق دفاع داشته باشند؟ آیا همه مردم ایران به حق و حقوق‌شان رسیده‌اند و تنها آقایان کروبی و موسوی هستند که در برزخ بلاتکلیفی به سر می‌برند؟ یکسونگری و گرایش باندی دور از شأن مسوولی است که خود را نماینده عموم ملت می‌داند. این خلاصه انتقادهایی است که در دیدار با رهبری در برابر اظهارات آقاعلی مطهری مطرح کردم، اکنون باید دید کدام یک از این سه محوری که به عنوان انتقاد در آن دیدار مطرح شد «جملاتی ناشی از تملق و چاپلوسی» بود! «که تعفن آن بسیاری از حضار جلسه را متاذی کرد»؟!! امیدوارم آقاعلی آن «جملاتی» را که در این سه محور آمده است و جنبه «تملق و چاپلوسی» دارد مشخص کند تا خوانندگان، او را خدای ناخواسته به عنوان یک آدم بی‌مسوولیت، یاوه‌گو، دروغ پرداز و هوچی باز نپندارند و گفته‌ها و نوشته‌های او را بر این نسق ندانند و نخوانند. نامبرده ادعا کرده است که «بسیاری از حضار جلسه» از آن «جملاتی که ناشی از تملق و چاپلوسی» بود، متاذی شدند! لیکن به نظر می‌رسد منظور او از «بسیاری» جز خود او کسی نباشد... برخلاف ادعای او حاضران آن جلسه پس از پایان سخنان انتقادآمیزم و پایان دیدار، شتابان به سوی من شتافتند و صورتم را غرق بوسه کردند و تقدیر و تشکر قلبی خود را از سخنانم اظهار داشتند، فراموش نمی‌کنم آن مرد دردمندی را که نمی‌شناسم و نام او را نیز نپرسیدم، گویا از کرمانشاه بود دستانم را فشرد و در حالی که اشک در چشمانش حلقه زده بود اظهار کرد سخنان شما در پاسخ اظهارات او آبی بود که بر روی آتش درونم ریخته شد که اگر سخنان شما را در رد و نقد او نمی‌شنیدم عقده‌ای از حرف‌های او در دل من ایجاد شده بود که تا کرمانشاه باید زجر می‌کشیدم و اشک می‌ریختم. او از عمق قلب برای من دعا کرد. خشم و کین آقاعلی مطهری از اینجانب به جرم چند انتقاد تا آن پایه است که ناسزاها و نسبت‌های ناروایی که به من داده نتوانسته است او را آرام کند و خشم او را فرو نشاند. از این رو، به تحریف و تفسیر من درآوردی دست زده تا بتواند انتقادهایی را که بر او وارد شده کمرنگ سازد و از اهمیت آن بکاهد. ... آقاعلی مطهری افزون بر خوی انتقادناپذیری که از فرهنگ شاهنشاهی به ارث برده است چند مشکل دیگر هم دارد که مایه به چالش کشیده شدن او می‌شود: 1- بیگانگی از مردم آقاعلی مطهری راه مردم را گم کرده و از ملت جدا شده است، با مردم پابرهنه، پاکباخته، فداکار و انقلابی سروکار ندارد، آنان را نمی‌شناسد، خواست و برداشت و ایده و آرمان آنان را برنمی‌تابد، از دردها، رنج‌ها و گرفتاری‌های مردم بی‌خبر است، از ناهنجاری‌ها و گرفتاری‌های گوناگون اقتصادی، معضل بیکاری، رنج تورم و گرانی و... که به علت سوء مدیریت و بی‌تدبیری برخی از مسوولان و دولتمردان، گریبانگیر مردم شده است آگاهی ندارد. او چه می‌داند جوانانی که چند برابر سواد و معلومات او دانش‌آموخته و تحصیل عالیه را به پایان برده‌اند، امروز از نابسامانی، سرگردانی بی‌خانمانی و بیکاری چه می‌کشند و چه رنجی می‌برند؟ آقاعلی مطهری شاید گمان می‌کند مردم ایران همان ورشکسته‌های سیاسی‌اند که دور او را گرفته‌ و او را آلت دست کرده‌اند و نوشته‌ها و گفته‌های او را برای تضعیف نظام جمهوری اسلامی و ضربه زدن به خط امام و رهبری و ارزش‌های انقلاب اسلامی با آب و تاب پوشش می‌دهند و منتشر می‌کنند. آقاعلی مطهری شاید بر این باور است که مردم ایران امروز همانند خود او از زندگی نسبتا آمیخته با رفاه برخوردارند و جز حصر خانگی دو تن از عوامل فتنه غم و غصه‌ای ندارند، قهرا در چنین اوضاع مطلوب! او در دیدار با رهبری جز مشکل ترافیک موتورسواران و حصر فتنه‌سواران حرفی برای گفتن ندارد و معضل دیگری نمی‌بیند تا با رهبر در میان بگذارد. 2- وابستگی باندی دومین مشکل آقاعلی مطهری دنباله‌روی کورکورانه او از باند قدرت‌طلب و فزون‌خواهی است که در راه آز نفسانی خویش فتنه 88 را کلید زدند و در راه سازش با امریکا و پایان دادن به آرمان‌های انقلاب اسلامی و همدستی با مرتجع‌ترین و خونریزترین دولت‌های منطقه مانند آل سعود که موجودیت آن برای نگهبانی از کیان صهیونیسم است سر از پا نمی‌شناسند، راهشان از راه امام، رهبری و ملت انقلابی ایران جداست و تئوریسین‌های آنان برآنند که با قلم‌های زهرآگین و ننگین خود، غیرت، عزت، شرافت و انسانیت انسانی را از ملت ایران بگیرند، استقلال‌خواهی را با دستاویز اینکه دوره، دوره ارتباطات است نه استقلال به زیر سئوال ببرند، نوعدوستی، همدردی با ستمدیدگان و اتحاد و انسجام اسلامی را آرمان‌گرایی بیهوده و پوچ بنمایانند و ملت ایران را برای تن دادن به هر ذلت، رذالت و وادادگی آماده سازند، کتاب‌های «بامسوولیت سردبیر» و نیز کتاب «ایران و جهانی شدن» در واقع مانیفست این باند است. آقاعلی مطهری که گویا دریافته است دیگر در میان ملت انقلابی ایران و فرزندان امام جایگاهی ندارد به دنباله‌روی از این باند خطرناک پرداخته و مطالبی بر زبان و قلم می‌آورد که این سیاست بی‌وطنان واداده را استواری می‌بخشد و خوراک تبلیغاتی چرب و نرمی برای بوق‌های تبلیغاتی دشمنان سوگندخورده اسلام و ایران تدارک می‌بیند. دم زدن آقاعلی مطهری از کروبی و موسوی در هر فرصت و مناسبت و بی‌مناسبت و پشتیبانی از شیخ حسینعلی منتظری برای این است که بتواند در دل دگراندیشان و گروهک‌های ضد انقلاب و بیگانه از اسلام و ایران «به هر حیله رهی» بیابد و از پشتیبانی آنان برخوردار باشد. 3- فقر علمی و فرهنگی مشکل دیگر آقاعلی مطهری، محرومیت از اندیشه و فکر و علم و دانش والا به ویژه علوم اسلامی است. او تا آن پایه از علوم اسلامی بی‌بهره است که تمسک من به آیه شریفه «ان جائکم فاسق بنباء فتبینوا» را به عنوان «تهمت فسق به یک شخص مومن»! دانسته و معرکه گرفته است! چنانکه پیش‌تر اشاره شد این آیه شریفه یک اصل عقلایی را مورد تایید و تاکید قرار می‌دهد که خبرها و گزارش‌ها به ویژه واحد خبر واحد را بدون وارسی و پرس و جو نباید باور کرد و به آن ترتیب اثر داد و جمله شرطیه در این آیه برای بیان موضوع است و دارای مفهوم نیست. آقاعلی مطهری نه تنها از علوم اسلامی بی‌خبر است بلکه رساله عملیه را نیز مطالعه نکرده و مسائل شرعی خویش را نیز نمی‌داند و هنوز نتوانسته دریابد که غیبت و تهمت در کجا معنا و مفهوم پیدا می‌کند و اگر احیانا به یک مقام ناشناخته و بی‌نام و نشان نسبتی داده شد غیبت و تهمت به شمار نمی‌آید مانند اینکه می‌گوییم برخی از آقازاده‌ها سوءاستفاده‌چی‌اند، برخی از مقامات دولت خیانتکارند. او اگر اهل فکر و اندیشه بود، اینگونه بی‌گدار به آب نمی‌زد و به مصداق «پسته بی‌مغز اگر لب واکند رسوا شود»، فرودستی و میان‌تهی بودن خود را به نمایش نمی‌گذاشت. این کوته‌بینی و سطحی‌نگری است که او را به موضع‌گیری‌های شتاب‌زده و نسنجیده وامی‌دارد و با وجود بلندپروازی‌هایی که دارد، هر روز بیش از گذشته در میان ملت ایران ضایع می‌شود و اعتبار خود را از دست می‌دهد. آقاعلی مطهری اگر به جای رو آوردن به سیاست‌بازی‌های نفرت‌انگیز و کودکانه و جاه‌طلبی‌های ناشیانه به دنبال درس و تحصیل می‌رفت و پایه‌‎های علمی خود را استواری می‌بخشید، شاید اینگونه آلت دست نابکاران نمی‌شد و دین و دنیای او دستخوش هوس‌های آنی و آرزوهای دست‌نیافتنی قرار نمی‌گرفت. آقاعلی مطهری از روی کوته بینی و ساده‌اندیشی گمان کرده است که با مطرح کردن مشکل ترافیک موتورسواران و پیشنهاد آزادی یا محاکمه فتنه‌کاران، به اصطلاح معروف «شاهکار» کرده و «واقعیات جامعه را به اطلاع رهبر» رسانیده است! غافل از اینکه دیر زمانی است که جریان‌های ضد انقلاب و فتنه‌جویان بی‌وطن و عاشقان یقه چاک امریکا مانند برخی از ملی - مذهبی‌ها، سلطنت‌طلب‌ها، تجزیه‌طلبان منافقان و دیگر عناصری که رو به قبله‌گاه کاخ سفید به نیاز و نیایش ایستاده‌اند در سایت‌ها، بولتن‌ها، شب‌نامه‌ها و روزنامه‌های خود جریان حصر خانگی عوامل فتنه را دستاویزی برای آسیب رساندن به نظام جمهوری اسلامی قرار داده و از آن سوءاستفاده فراوان کرده‌اند و مقام رهبری با این ترفندها دیرزمانی است که آشنایی دارند و نیز از ناهنجاری‌های گوناگون و رنج‌های مردم نیز بیش از هر مقام دیگری باخبرند و به مسوولان مربوط در مورد مشکلات مردم رهنمودهای لازم را می‌دهند و حتی در سخنرانی‌هایشان نیز می‌بینیم که بسیاری از مشکلات کشور، حتی کوچک‌ترین معضل اجتماعی مانند نابسامانی ترافیک مطرح شده است که از اشراف کامل ایشان به اوضاع کشور نشان دارد. هنر عناصر کوته‌فکر و سطحی‌نگر این است مانند مگسی که روی زخم می‌نشیند، تنها به بازگو کردن گرفتاری‌ها و ناهنجاری‌ها می‌پردازند، در خلوت و جلوت، بی‌مناسبت و بامناسبت، در حضور رهبری، در جمع مردمی، گرفتاری‌های اجتماعی را که برای همگان عیان است جار می‌زنند و برای خود بازارگرمی درست کنند اما آن سوته‌دلان و خیرخواهانی که به یاد مردمند و درد مردم را به درستی درک می‌کنند، به جای جار و جنجال، دنبال علاج می‌روند، برای چاره‌جویی به تدبیر و تامل می‌نشینند، طرح‌‎های کارشناسی می‌دهند و به این ‌گونه در راه رفع مشکلات به سهم خود گامی عملی ‌برمی‌دارند. خیرخواه رهبر، ملت و کشور آنهایی هستند که دنبال راه علاج هستند، نه آن بی‌هنرانی که تنها هنرشان جار زدن و جاروجنجال کردن است. 4- فقدان معنویت دیگر مشکل آقاعلی مطهری این است که به مرز تقوا و پرهیزکاری پایبند نیست، او در نامه خود بی‌پروا و بدون واهمه چند نسبت ناروا و دور از موازین اسلامی به اینجانب داده است که مسوولیت شرعی دارد. او برای اینکه بتواند انتقادهایی را که به او کرده‌ام بی‌اعتبار کند و ضعف فکری و فرودستی خود را که در دیدار با رهبری به نمایش گذاشت پوشیده دارد، به تحریف و دروغ‌ دست زده و ادعا کرده است که من گفته‌ام «در حضور مقام رهبری... فقط باید از وضع موجود تعریف و تمجید کرد و احیانا به تملق و چاپلوسی پرداخت»!! دروغ دیگری که در نامه خود به من نسبت داده این است که «... فکر می‌کنید در مواجهه با رهبر انقلاب فقط باید دل ایشان را شاد کرد و از مطرح کردن واقعیات و نقاط ضعف جامعه برای برطرف کردن آن خودداری نمایید، اصل النصیحه لائمه المسلمین راعمدا فراموش کرده‌اید...»! نیز آورده است «...چگونه به یک شخص مومن فرهیخته محترم تهمت فسق می‌زنید...»! بی‌تردید یک انسان متعهد و معتقد به خدا و روز جزا این گونه راحت و بی‌پروا به تحریف و «تفسیر به رای» سخنان دیگری نمی‌پردازد و نسبت‌های ناروا نمی‌دهد، بگذریم که او اصولا معنای «النصیحه لائمه‌المسلمین» را نیز درنیافته است، چنان که مسائل دینی خود را نیز فرانگرفته و سخن گفتن درباره «یک شخص» بی‌نام و نشان که تنها در درون او شناسایی شده است را «تهمت فسق» پنداشته است! باید از او پرسید این «شخص مومن» پنهان در درون شما چقدر مومن است که به دفتر رهبری نسبت دروغ داده است و به دروغ ادعا کرده است که «از دفتر رهبری سفارش شده است که موتورسواران را که از قشر مستضعفند مورد تعرض قرار ندهند»!! و جنابعالی چقدر مومن و مومن‌شناسی که این شخص را با وجود دروغ آشکار و تهمت‌زنی به دفتر مقام رهبری مومن می‌دانی؟! باید از جناب آقاعلی مطهری پرسید: اکنون که به تعبیر ما طلاب «مصنف» زنده است و انتقادهای او به جنابعالی در دیدار با رهبری ضبط شده و نوار آن موجود است، شما به خود جرات می‌دهی که به چنین تحریف‌ها و تفسیرهای «مالایرضی صاحبه» دست بزنی و نسبت‌های ناروا بدهی، باید دید در مورد نوشته‌ها و گفته‌های آن بزرگانی که دیده از جهان فروبسته‌اند و حضور ندارند چه خواهی کرد. مصیبت برای آن شهید بزرگواری است که آقاعلی مطهری متولی آثار ایشان باشد، باید گفت انالله و انا الیه راجعون. نامبرده در پایان نامه خود آورده است: «نحوه رفتار با امام و پیشوا را باید در نحوه رفتار شهید آیت‌الله مطهری با امام خمینی جست‌وجو کرد»! باید دانست آنچه از شهید مطهری در دست است و در سیره ایشان آشکار است پیروی از ولایت و تعبد نسبت به امام است آن شهید از مردان ولایتمداری بود که هیچگاه از مرز ولایت گامی بیرون نگذاشت و نسبت به امام تعبد داشت. اگر امروز نیز در قید حیات بود بی‌تردید یکی از پیروان راستین مقام رهبری بود و افتخار همراهی با ایشان را داشت و لقمان گونه به فرزند خویش توصیه می‌کرد: «واقصد فی مشیک و اغضض من صوتک ان انکرالاصوات لصوت الحمیر.»
کد خبر: ۳۹۵۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۵/۰۱

اولین ضعف هاشمی این است که جو زده می شود و طبق جو حرکت می کند.زمانی که جو حرکت مسلحانه بود هاشمی هم جوگیر شده بود و حتی نظرات امام را نادیده می گرفت و از مجاهدین خلق دفاع می کرد. به گزارش آوای دنا به نقل از فرهنگ نیوز ، سید حمید روحانی موسس و رئیس سابق مرکز اسناد انقلاب اسلامی دوشنبه گذشته با حضور در همایش «نفاق سیاسی در کمین انقلاب اسلامی» در جمع تعدادی از دانشجویان و نخبگان دانشگاه آزاد شیراز سخنرانی کرد. نفاق از گذشته تا کنون روحانی در این همایش گفت: نفاق از زمان پیامبر اسلام شروع شد و بعد هم جریان نفاق مصیبت های فراوانی برای اهل بیت و ائمه (ع) ایجاد کردند. وی با بیان اینکه در دوران قاجار جریان نفاق با منحرف کردن جریان عدالتخواهی ، مشروطه را به ارمغان اورد؛ افزود: جریان نفاق از ابتدای نهضت امام وجود داشت و مستقیما با امام مخالفت نمی کردند. روحانی ادامه داد: زمانی که امام تبعید شده بود می گفتند مگر می شود با آمریکا در افتاد و با دستگیری امام به مرجعیت توهین شده است. وی با تاکید بر اینکه امروز هم بزرگترین خطر برای نظام ما جریان نفاق است که امروز در پشت چهره شخصیت های روحانی خودش را پنهان کرده است؛ تصریح کرد: امثال هاشمی دیدگاه هایی دارند که با راه امام و رهبری نمی خواند و لذا حرف های خودشان را از زبان آنها می زنند و متاسفانه مسائلی که امروز مطرح می شود خنجری است از پشت به راه امام. رئیس سابق مرکز اسناد انقلاب اسلامی اضافه کرد: مثلا راه روحانی که مردم را از پشت پرده مسائل بی‌خبر نگه می دارد با شیوه امام سازگاری ندارد و این اولین بدعتی است که در نظام از سوی رئیس جمهور انجام شد. مورد بعد ذلت پذیری در برابر اهانت ها و گستاخی های اخیر آمریکاست که کمتر سابقه داشت و آمریکا به خود اجازه نمی داد مستقیما در مسائل ایران دخالت کند و به عنوان مثال وقتی وزیر خارجه ما در مراسم عماد مغنیه در لبنان رفت دولت آمریکا رسما اعتراض کرد. حزب‌اللهی افراطی و خشونت طلب است! روحانی با بیان اینکه کوبیدن جریان حزب الهی و وفادارن امام با برچسب های تندرو، خشونت طلب در دستور کار عده ای است؛ تاکید کرد: عقلانیت به معنای سازش در برابر آمریکا و بی سواد خواندن ملت ایران نیست و اولین تاثیر این موارد جداشدن دولت از ملت است. از افتخارات ما بود که ملت و دولت یکی هستند اما اینگونه موضع گیری ها در برابر منتقدین آن هم از زبان کسی که می گوید باید مردم انتقاد کنند، دور از انتظار است. رئیس سابق مرکز اسناد انقلاب اسلامی تصریح کرد: امروز دوجریان به نام اسلام و در جهت ضربه زدن به اسلام راستین مطرح شده است. یکی اسلام خشونت طلب، افراطی گری، وحشی گری و ترور که تلاششان این است که تلقین کنند اسلام راستین اینگونه است و جریان دیگر جریان تفریط است. عده ای در کشور ما سربلند کرده اند و تلاششان این است که هرگونه مقاومت و سازش ناپذیری را محکوم کنند. روحانی گفت: این که یک باره جریانی راه می افتد و با چماق افراطی سعی می کنند نیروی های انقلابی و حزب الهی را سرکوب کنند حساب شده اشت. امام فرمودند گاهی دشمن حرف ها و نقشه های خود را از زبان خودی ها بیان می کند.در مراکز علمی باید بررسی شود که چرا یکباره چندنفر به شدت ضد افراطی می شوند و از اعتدال دم می زنند و برای آن اشک تمساح می ریزند. موسس بنیاد تاریخ پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی افزود: اگر اظهار تنفر از دشمن افراطی گری است در مکتب تشیع 14 قرن است که این اتفاق می افتد و بعد از هر نماز هم لعن دشمنان اهل بیت مستحب است. اینکه امام تاکید می کند که تنها به یزید زمان حسین لعن نکنید و یزید زمان خود را هم لعن کنید برای این است که مکتب تشیع اقتضا می کند در برابر ستم ها ساکت نباشیم و موضع بگیریم. وی با بیان اینکه آقای ری شهری نامه ای به امام نوشت و در مورد نوعی رابطه با آمریکا سوال کرد و امام در پاسخ گفت مواظب باشید فریبتان ندهند و مبادا ظلم های آمریکا را فراموش کنید؛ اظهار کرد: طبق رسالت اسلامی باید نسبت به دشمن اعلام انزجار کنیم و اهمیت این به حدی است که بانوی اول اسلام سفارش می کند مزارش پنهان بماند تا شیعیان علت آن را جویا شوند و متوجه ظلمی که به اهل بیت شده بشوند. رئیس سابق مرکز اسناد انقلاب اسلامی با بیان اینکه عده ای به اسم اعتدال سعی می کنند اسلام را دین سازش و تسلیم طلبانه نشان دهند و با اساس اسلام و قرآن برخورد می کنند؛ گفت: اینکه عده ای میگویند مرگ بر آمریکا نگوییم چون افراطی گری است؛ مقابله با قرآن است.خدا دوست ندارد کسی ناسزا بگوید مگر کسی که مورد ظلم قرار گیرد و اینکه امام می گوید مرگ بر آمریکا برگرفته از قرآن و عبادت است. اسلام شناسی به عمامه و خوب حرف زدن نیست روحانی با بیان اینکه رهبری مطرح کردند برخی مسئولین نمی توانند پیام اقتدار مردم را درک کنند؛ تصریح کرد: اصل به آنجا بر می گردد که مردمی و جامعه شناس نیستند و نمی توانند واقعیت اسلام را درک کنند. اسلام فقط به عمامه نیست. نویسنده تاریخ انقلاب اسلامی ایران با تاکید بر اینکه اسلام شناسی به عمامه و خوب حرف زدن نیست؛ گفت: وقتی کسی اسلام شناس و مردمی نباشد نتیجه این می شود که طوری حرف بزند که مردم خوششان بیاید و مثلا می گوید نباید زنان زیبارو را از میدان بیرون کرد. چه کسی زنان را از میدان بیرون کرده و مگر در کشور ما بسیاری زنان متدین زحمت نمی کشند. وی ادامه داد: چرا رئیس جمهور مطرح می کند که نباید کسی را با شلاق به بهشت برد. اکثریت مردم به نظام رای دادند و گفتند باید احکام اسلام اجرا شود. این ها که می گویند نباید با شلاق مردم را به بهشت برد یعنی هرج و مرج در کشور حاکم باشد. موسس مرکز اسناد انقلاب اسلامی گفت: آیا کسی که این حرف ها را می زند می خواهد زمینه را برای بی حجابی فرآهم کند یا احساس کرده اند در بین مردم جایگاهی ندارند و سعی می کنند با یک سلسله حرف های دگراندیش پسند برای خود اعتبار کسب کنند. روحانی با بیان اینکه این مسائل نگران کننده است و چیزی نیست که یکباره انجام شده باشد؛ تاکید کرد: از 20 سال پیش کسانی سعی کردند با قلم فرسایی غیرت، عزت و شرافت زدایی کنند.مسائلی که امروز می بینیم برنامه ریزی شده است.فهمیدند با تظاهرات نمی توانند انقلاب را از مردم بگیرند و لذا سعی کردند در نشریاتشان غیرت و .. را به سخره بگیرند. این جریانات حساب شده است که اخلاق، اعتقادات و فرهنگ ما را از ما بگیرند. چهار ضعف هاشمی رفسنجانی رئیس بنیاد تاریخ پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی با تاکید بر اینکه این جمله امام خیلی مهم است که کسانی می توانند تا آخر خط با ما باشند که درد فقر و استضعاف و محرومیت را چشیده باشند؛ گفت: انسان های رفاه طلب و تجملاتی که زندگیشان سلطنتی است نمی توانند برای همیشه انقلابی باشند و ممکن است در ماجراهایی با جو حرکت کنند. آقای هاشمی الآن اینجور است. نویسنده تاریخ انقلاب اسلامی ایران گفت: اولین ضعف هاشمی این است که جو زده می شود و طبق جو حرکت می کند.زمانی که جو حرکت مسلحانه بود هاشمی هم جوگیر شده بود و حتی نظرات امام را نادیده می گرفت و از مجاهدین خلق دفاع می کرد.حتی به امام نامه داده بود که اگر از اینها دفاع نکنید اعتبارتان نزد مردم کم می شود. وی اظهار کرد: امام جمعه رفسنجان به امام گفت هاشمی اصرار می کند که وجوهات شرعی را به مجاهدین خلق بدهیم و امام در پاسخ می گوید این کار جائز نیست و هاشمی اغفال شده است. هاشمی تا زمانی که ماهیت مجاهدین خلق آشکار نشده بود از آن ها دفاع کرد. رئیس سابق مرکز اسناد انقلاب اسلامی ایران با بیان اینکه هاشمی امروز احساس می کند که جو کنار آمدن با آمریکا و جو لیبرالیستی حاکم است لذا از اعتدال حرف می زند و می گوید امام مخالف مرگ بر آمریکا بود؛ وی گفت: امام در فروردین 67 می گوید بهترین دعا برای امثال رئیس جمهور امریکا این است که خدا مرگشان بدهد و در وصیت نامه خود نیز می گوید یزید زمان خود را هم لعن کنید و اینها صحبت های هاشمی را باطل می کند.اگر امام این نظر را داشت در بیان آن درنگ نمی کرد. وی با بیان اینکه خاطرات هاشمی آنقدر بی اعتبار شده که امروز مورد تمسخر قرار می گیرد؛ اظهار کرد: در چند شماره فصلنامه 15 خرداد خاطرات هاشمی را نقد کرده ام. روحانی با تاکید بر اینکه ضعف دیگر هاشمی این است که با مردم یک رو نیست ، سعی میکند دوگانه برخورد کند و مردم را در ناآگاهی نگه دارد که این باعث تاسف است، گفت: شب رحلت امام در جماران بودیم.لحظه فوت امام را در تلویزیون های مدار بسته می دیدیم.بعد از اینکه امام به ملکوت اعلی پیوست صدای ضجه و گریه مردم در جماران پیچید و همه از خانه ها بیرون آمده بودند.در این شرایط هاشمی به حاج احمد اصرار می کرد که فوت امام را اعلام نکنید و به مردم اعلام کنید که حال امام بد است و چند روز در مساجد مراسم دعا برگزار کنید تا در این فرصت رهبر آینده را تعیین کنیم که حاج احمد زیر بار نرفت. نویسنده تاریخ انقلاب اسلامی ایران افزود: ضعف سوم هاشمی این است که به شدت قدرت طلب است و حاضر است در راه قدرت دست به هر کاری بزند. وقتی آیت الله خامنه ای به رهبری برگزیده شد مجلس خبرگان غیر از ایشان کسی را نداشت که ارجح باشد. سیاست، بصیرت و مقام علمی مقام معظم رهبری ارجح است و مانند کوهی در مقابل تهدیدها ایستاده است. رئیس بنیاد تاریخ پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی گفت: چهارمین ضعف هاشمی این است که به شدت تحت تاثیر آقا زاده هاست و به علت اینکه از خانواده مرفهی بوده روی تجمل گرایی بسیار پافشاری و در نمازجمعه مردم را به تجمل گرایی تحریص می کرد. روحانی با بیان اینکه از خدا می خواهم و آرزو دارم که هاشمی که در طول زندگی خیلی زحمت کشیده در مسیر ملت و اسلام ناب باشد و از مسیر ولایت دور نشود که خسران دنیا و آخرت است؛ اظهار کرد: رهبری نمی خواهد کسانی را که اعوجاجی دارند به سقوط بکشاند و وظیفه رهبری این است که دستانش را گرفته و نجاتش دهد و امید ما این است که هاشمی به ملت بپیوندد. ماجرای مک فارلین و «من روحانی هستم» رئیس سابق مرکز اسناد انقلاب اسلامی در پاسخ به سوال یکی از دانشجویان در مورد حواشی مستند"من روحانی هستم" گفت: جرم مستند" من روحانی هستم" این است که حقیقتی را در مورد آقای روحانی آن هم با احترام مطرح کرده است. فقط برای اینکه دخالت روحانی در قضیه مک فارلین را مطرح کرده است آقایان وحشت کرده اند که مبادا به شخصیت روحانی صدمه بزند. وی با بیان اینکه مردم چه این موضوع را بپذیرند و چه نپذیرند به عملکرد امروز افراد نگاه می کنند؛ اظهار کرد: دخالت روحانی در مک فارلین در خاطرات هاشمی و جاهای دیگر هم آمده است. هاشمی در خاطراتش به صراحت می گوید من روحانی و دکتر هادی را برای مذاکره فرستادم. اگر دروغ است باید خاطرات هاشمی را تکذیب کنند. روحانی تصریح کرد: وزیر ارشاد اعلام کرد فیلمی با دروغ ساخته شده و وظیفه دادستانی است که تعقیب کند و حالا که دادستانی می گوید بگویید کدام قسمت مستند دروغ است تا ماجرا را پیگیری کنیم ؛ می گویند نمی خواهیم اقدامی کنیم. موسس مرکز اسناد انقلاب اسلامی افزود: در مورد مک فارلین هنوز حقایق کاملا بیان نشده اما امام تا روزی که مک فارلین به ایران نیامده بود از مذاکرات پشت پرده خبر نداشت و وقتی خبردار شد مک فارلین به ایران امده اجازه نداد کسی با وی ملاقات کند و دستور داد ماجرا را برای مردم بازگو کنند. برای اساس اسلام دلواپسیم وی در بخش دیگری از سخنانش با تاکید بر اینکه دلواپسی امروز ما برای اساس اسلام است؛ تصریح کرد: دلواپسان احساس می کنند اصول در خطر است و کسانی می خواهند آرمان های امام را کنار بزنند و اسلام آمریکایی را حاکم کنند. رئیس بنیاد تاریخ پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی تاکید کرد: دست روی دست گذاشتن بی فایده است و اولین وظیفه ما انتقاد و اعتراض است که موجب دلگرمی رهبری است و علاوه بر آن کسانی که اشتباه می کنند و فکر میکنند همه مردم با آنها همفکر هستند به اشتباه خود پی ببرند. وی در پایان ا بیان اینکه کسانی می خواهند تلقین کنند که دوران امام تمام شده اما حرف امام حرف اسلام است و تا زمانی که خط قرآن هست خط امام هم حاکم است؛ گفت: خانواده های شهدا، آنهایی که عزت و شرافت دارند و نمی خواهند عزتشان مورد تعرض آمریکا قرار بگیرد و همه و همه امروز دلواپسیم.
کد خبر: ۳۵۱۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۳/۰۷

عزم ملی برای برچیدن رسومات ناپسند را سر لوحه کارمان قرار دهیم تا مدیران با دلگرمی و پشتوانه مردمی مجری خواسته های معقول و اهداف عالیه فرهنگی باورمند نظام مقدس اسلامی باشند
کد خبر: ۳۲۰۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۲/۰۴