« آواي رودکوف» خود را به اخلاق حرفه‌اي روزنامه‌نگاري پايبند مي‌داند و مبناي فعاليت اين سايت بر سه اصل « بيطرفي » ، «دقت » و « انصاف » استوار است.

      
کد خبر: ۴۴۲۰
تاریخ انتشار: ۳۰ شهريور ۱۳۹۳ - ۱۳:۳۷
سنندج آرام و مردم در حال گذر زندگی بودند که ناگه سایه شوم هفت بمب افکن عراقی آسمان شهر را تیره وتارکرد وستونهای دود وآتش از 18 نقطه شهر به هوا برخواست،راکت،موشک وبمب سینه شهر را دریده بود..

آوای دنا :محمد طلا میری ، یکی از پاسداران و یادگاران هشت سال دفاع مقدس بود او بخش زیادی از سالهای جوانی خود را در جبهه های جنگ سپری نمود و  خاطرات زیادی از روزهای سخت و شیرین نبرد را در دل به غنیمت گرفته است. در آستانه ی هفته دفاع مقدس به سراغ این جانباز دفاع مقدس رفتیم تا از  از خاطرات وی بشنویم ایشان در گفتگو با آوای دنا به ذکر خاطره ای زیبا از کردستان پرداخت که این خاطره را از خاطرات فراموش ناشدنی خود می داند وی گفت:
بعد از اینکه شهرسنندج آرام شده بودکه یکبارتوسط منافقین وسلطنت طلبها اشغال شده بود و چندین مورد توسط ارتش عراق بمباران شده بود اما روز28دیماه 1365روز دیگری بود روزی که تلخی آن هیچگاه ازحافظه من وحتی شهرسنندج فراموش نخواهد شد.

                                                                            
بعدازظهربود و شهرآرام ، زندگی روزمره هم چون روزهای دیگر درجریان بود ساعت30/15بعد از ظهرسایه شوم هفت بمب افکن عراقی آسمان شهر را تیره وتارکرد چند لحظه بعد ستونهای دود وآتش از18نقطه سنندج به هوابرخواست،راکت،موشک وبمب سینه شهررادریده بودازآنجا که بیشتربمب ها به مناطق فقیرنشین وپرجمعیت شهراصابت کرده بودآمارشهدا ومجروحین،بسیارتکان دهنده بودچیزی نگذشت که نیروهای امدادی و نیروهای نظامی مستقر درشهروالبته مردم دل سوزسنندج به یاری مصیبت دیدگان رفتند صحنه ها آنقدر تکان دهنده  بود که همه آنهایی که برای کمک رسانی درمحل حاضرشده بودند اشک می ریختند وناله می کردند طی این بمباران وخیانت وحشتناک220تن ازمردم به شهادت رسیدندو123نفربه خیل جانبازان پیوستند این مورد یکی ازخاطرات بنده در منطقه کردستان بوده است.

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
* نظر: