« آواي رودکوف» خود را به اخلاق حرفه‌اي روزنامه‌نگاري پايبند مي‌داند و مبناي فعاليت اين سايت بر سه اصل « بيطرفي » ، «دقت » و « انصاف » استوار است.

      
برچسب ها
منصور نظری:مثنوی «طلیعۀِ ظُهور» تقدیم به‌ساحت مقدس شهدای سرو قامت مدافع حرم اهل‌بیت علیهم‌السلام در سوریه و عراق
کد خبر: ۷۹۸۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۹/۲۳

پایگاه تحلیلی خبری آوای رودکوف avayerodkof.ir حمید لازمی در دولت بهار نوشت: این روزها که بحث پزشکی در ایران حول حوش بخیه برداشتن دکتر بیمارستانی در اصفهان نقل محافل شده و در ازای آن صرفا به انتشار یک سری بیانیه های عموما کم اثر می پردازیم ، باید بدانیم که راهکارهایی در فرهنگ عمومی هر کشوری هست که با استناد به امار و ارقام و تکیه بر تحقیقات عمیق اجتماعی می توان اتفاق درست تری را رقم زد . می توان معضلات اینچنینی را با صدای رساتر و عمیق و هدفمند تر حل کرد . راهی نداریم جز پرداختن به ریشه ها و مورد سوال های منطقی قرار دادن مسئولین و جدای این موارد می توان هنرمندان حوزه سینمای داستانی و مستند را به سمت بیان این گونه مسائل تشویق کرد . چه بسا تا وقتی وابستگی هست هنرمند از مردم نخواهد گفت و سیاستمداران به ظلم خود ادامه خواهند داد . مستند سیکو sicko ساخته مایکل مور یک مستند بسیار جسورانه است در مورد نظام بیمه و نظام پزشکی ایالات متحده امریکا . یک نمونه بسیار مهم در این حیطه که ببینیم چه خوب می توان اصول دیکته شده بر مغز مردم را زیر سوال برد و چشم و گوش افکار عمومی را با تخصص و هنر باز کرد و عدالت خواهی و رفع پستی ها را متخصصانه دنبال کردبه گفته کنفوسیوس در تاریکی فحش نمی دهند . شمع روشن می کنند و این وظیفه اصیل رسانه و هنر استدر این فیلم مایکل مور معروف جسارت بیشتری خرج می دهد . حتی بیشتر از فارنهایت یازده سپتامبر که ان فیلم نان سیاسی بودنش را می خورد و اینکه در زمان مناسبی هویدا شد و بر موج هیجان های موجود سوار شد و خود را مطرح کرد .ابتدا سراغ افرادی می رود که بیمه نیستند . تعدادشان در ایالات متحده 50 میلیون نفر می باشد . اینان از ترس هزینه های درمان سعی می کنند مریض هم نشوند و می دانند سالیانه 18 الی 20 هزار نفرشان به دلیل درمان نشدن خواهند مردولی طبق اماری که فیلم به ما می گوید 250 میلیون نفر باقی مردم ایالات متحده بیمه دارند . اتفاقا فیلمساز سراغ این جماعت می رود که دردسر هایشان بیشتر استاگر مردم بخش اول مشکلی دارند برخی شان با مشکلشان سازش پیدا کرده اند . ولی جماعت بخش دوم توقع دارند که مورد رسیدگی قرار بگیرند و نمی گیرندجماعت بیمه دار برای پرداخت حق بیمه خود دچار مشکلات فراوانند . قیمت داروها در امریکا بالا است . یکی می گوید کجای دنیا برای آرامبخش 213 دلار می دهند . اونم تو کشوری مثل ایالات متحدهمایکل مور فراخوان می زند هر کس با بیمه مشکل دارد ایمیل کند . در یک روز 3700 نامه و تا آخر هفته 25 هزار نفر به او پیغام می فرستندمثلا یکی دو گوش دختر بچه اش مشکل دارد . بیمه گفته فقط ما یکیشو می تونیم درست کنیم و حمایت کنیموقتی پدر دختر بیمار با تحریک مایکل مور به بیمه زنگ می زند و تهدید می کند که اگه دخترم رو درمان نکنید اسمتونو می دم مایکل مور تو فیلمش مطرح کنه می ترسند و کوتاه می ایند و دخترش را از این طریق درمان می کند .بیماری هایی که شامل بیمه نمی شوند بسیار بلند بالا هستند که هنرمندانه به سبک تیتراژ رو به بینهایت فیلم جنگ های ستاره ای در فضا نشان می دهد که طولانی بودن لیست مورد نظر را القا کند .مایکل مور عملیات عجیب و غریبی می کند . به سراغ بیمارهای انگلستان می رود و نظام درمان انجا را با امریکا مقایسه می کنددر انگلیس داروهای مربوط به بالای 65 و پایین 6 سال رایگان است و باقی هر چه بگیرند فقط 6 پوند . بیمارستان ها مجانی است . بخش حسابداری در بیمارستان هیچ پولی نمی گیرد . حتی اگر بیماری بخواهد مرخص شود و پول نداشته باشد پول هم می دهند .آنها مایکل مور را مسخره می کنند که از این روند متعجب شده استپزشکی امریکایی و مسلمان که تابلوی الله هم پشت سرش دارد در فرانسه مشغول است . ضد امریکایی نیست ولی نمی خواهد به امریکا برود . فرانسه را محلی خوب برای خدمت رسانی می داند . احساس غالب آنجا را احساس مسئولیت می داند . فرانسه هم در زمینه پزشکی عالی است و همه تعریف می کنند .حتی پرستاران بیمارستانی ، پیرزنی اواره و مریض را به زور از خیابان گرفته و می برند بیمارستان تا درمان شودمایکل مور : تازه می فهمم که چرا تو کشورم رسانه ها به فرانسوی ها فحش می دهند احتمالا می ترسند مردم امریکا از فرانسه خوششون بیادمایکل مور سراغ خانوم هموطنی می رود که در حادثه یازده سپتامبر جزو حراست بوده و از اتفاق آن روز گلو درد دارد و دائما سرفه می کند . نکته جالب دیگر فیلم در این تایم رخ می دهد . خانم امریکایی که در حادثه آن روز کذایی اسیب دیده در تنگنای درمان و اقتصاد است . آن وقت زندانیان تروریست اسیر شده در گوانتانامو همه چیزشان عالی استمایکل چندین نفر را همراه با خود به سمت زندان گوانتانامو می برد تا از درمان رایگان انجا استفاده کنند ولی اجازه نزدیک شدن به حریم امنیتی انجا را نمی دهندضربه اخر را جایی می زند که دوستان بیمار خود را با هزینه شخصی به کوبا می برد . کشوری که فیدل کاستروی ضد امریکایی اش زبانزد است و امریکا هم اصلا چشم دیدنش را ندارد و 45 سال مردم آنجا را به امریکایی ها تروریست و شیطان معرفی کرده اند . اوضاع درمان این کشور اصلا قابل قیاس نیست . همگی بیماران همراه مایکل مور در انجا مورد درمان رایگان و ارزان قیمت قرار می گیرند . اسپری 120 دلاری درمان سرفه های خانوم در کوبا 5 سنت هست . می خواهد یک چکدان از آن اسپری ها را بخرد و با خود به امریکا ببردو خلاصه اینکه مایکل مور می گوید : وقتی می بینیم کشوری راهکار بهتری برای معضلاتش داره باید ازشون استفاده کنیم . باید همه هوای همدیگه رو داشته باشیم . باید حقمونو بگیریم . به امید رسیدن به آن روز
کد خبر: ۷۹۷۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۹/۲۱

سیدناصر حسینی پور سيد ناصر حسيني‌پور. نویسنده کتاب “پایی که جاماند”سید ناصر چهارده سالگی به جبهه می‌رود و شانزده سالگی در آخرین روزهای جنگ، در حالی که دیده‌بان است و در واحد اطلاعات فعالیت می‌کند، در جزیرة مجنون به اسارت عراقی‌ها درمی‌آید؛ وقتی اسیر می‌شود یک پایش تقریباً قطع شده و به رگ و پوستی بند بوده است. او زمان اسارت با زحمت و بطور پنهان سازی خاطراتش را نوشته و نگهداری می کند و پس از اسارت موفق می شود با خود به ایران آورد. او به روایت اتفاقاتی که در جبهه و دورة اسارت گذرانده، پرداخته و نوشته است که زمان اسارت پایش عفونت کرده و نهایتاً عراقی‌ها پایش را قطع می‌کنند. سید ناصر جزو بیست هزار اسیر ایرانی در تکریت است که مفقودالاثر و از حقوق اسیر جنگی بی‌بهره‌اند. شهریور ۱۳۶۹، سید ناصر و اسرای دیگر با هواپیما عازم ایران می‌شوند. اهل روستاي ده‌بزرگ از توابع شهرستان باشت استان كهگيلويه و بويراحمد می باشد و گفته می شود ، اصالتاً از سادات بحريني هست. وی هم اکنون در دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی کارمند میز ادبیات مقاومت بخش جنگ نرم شده است و جالب اینکه در سفری که همراه سعید جلیلی به عراق رفته بود از مسئولین عراقی خواسته بود اگر در اسناد استخبارات دفترچه خاطرات او در دوران جنگ (که هنگام اسارت به دست بعثی‌ها افتاد) را پیدا کردند، به او برگردانند.
کد خبر: ۷۹۰۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۹/۱۳

طی هفته گذشته اخباری مبنی بر زخمی شدن و حتی شهادت سردار قاسم سلیمانی منتشر شده بود و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران هم این اخبار را تکذیب کرد ولی رسانه های غربی و عربی تلاش کردند به این شایعات دامن بزنند.  پایگاه تحلیلی خبری آوای رودکوف avayerodkof.ir به گزارش سرویس بین الملل خبرگزاری میزان ، گزارش نویس خبرگزاری اسپوتنیک روسیه با اعلام این مطلب نوشت: من روز گذشته در جلسه ای این مورد را از یکی از افراد بسیار نزدیک به ژنرال سلیمانی جویا شدم و وی نیز این اخبار را از ریشه تکذیب کرد و اظهار داشت سردار سلیمانی نه فقط کاملا سالم است بلکه در خطوط مقدم جبهه نبرد با تروریست هایی که تلاش دارند به مرز و بوم ایران نزدیک شوند و آسایش شهروندان ایرانی را بر هم زنند، مستقر است. سپاه شایعه شهادت سردار سلیمانی را تکذیب کرد بنابر این گزارش، به دلایل امنیتی معمولا دشمنان آقای سلیمانی دائما سعی می کنند چنین اخباری را منتشر کنند و در انتظار واکنش می باشند تا هم مطمئن شوند وضعیت سلامتی وی چگونه است و هم اینکه اگر بتوانند وی را رد یابی کنند تا مورد حمله قرار دهند. به هر حال ژنرال سلیمانی جزو افرادی است که هم تروریست های سوریه و عراق و دیگر کشورها به دنبالش هستند و هم اسرائیل. بماند که اگر بنده خدا سرما هم بخورد و برای معالجه به بیمارستان مراجعه کند از تیر وترکش خوردن تا سرطان و سکته قلبی و… را به وی می بندند. روز گذشته خبر آزادی خلبان روس در رسانه ها منتشر شد. نفس خبر آزادی این خلبان و پس لرزه های خبری هدف قرار گرفتن هواپیمای روسی توسط ترکیه آنقدر زیاد بود که بسیاری به اصل چگونگی موفقیت عملیات پشت خطوط دشمن نپرداختند. با یکی از افسران سوری که از دوستان قدیمی بنده است و در لاذقیه مستقر می باشند تماس گرفتم و داستان را از وی جویا شدم که وی ماجرا را به شرح ذیل روایت نمودند. پس از سقوط هواپیمای روسی بلا فاصله هلیکوپتر های روس جهت نجات خلبان دست به کار شدند اما با آتش شدید ارتش آزاد سوریه (همان به اصطلاح مخالفین میانه رو مورد حمایت غرب) و ترکمان های وابسته به ترکیه و استفاده آنها از موشک ها و تسلیحات پیشرفته ای که اخیرا به دستشان رسیده مواجه شدند در این ماجرا یک امدادگر روس هم کشته شد. اطلاعات موثق مبنی بر اینکه تعدادی از یگان های ویژه ترکیه جهت اسارت خلبان روس و باج گیری از روسیه به مکان اعزام شده اند به دست آمده بود. شرکت نیروهای ویژه سوریه درعملیات نجات کمک خلبان روس  در گیرودار برنامه ریزی برای عملیات مجدد جهت آزادی سریع خلبان روس سردار سلیمانی با روس ها تماس می گیرد و به آنها اطلاع می دهد که یک یگان ویژه جهت نجات خلبان روس آماده کرده و پیشنهاد داد به دلیل اینکه این یگان ویژه متشکل از نیروهای ویژه حزب الله لبنان و کماندوهای سوری آموزش دیده توسط ایران است وآشنایی کامل با جغرافیای مکانی دارند، عهده دارند عهده دار عملیات زمینی گردند و نیرو هوایی روسیه پشتیبانی وآتش بار هوایی و اطلاعات ماهواره ای را برای آنها تامین کند و تعهد می دهد که خلبان روس را صحیح وسالم برگرداند، در نهایت همین هم شد. پس از ردیابی مکان خلبان روس توسط دستگاه ردیابی ماهواره ای که به وی متصل شده بود مشخص شد خلبان در مکانی حدود 6 کیلومتر پشت خطوط مقدم درگیری ارتش سوریه و مخالفین قرار دارد. شش رزمنده از یگان ویژه عملیاتی حزب الله و 18 کماندوی سوری برای انجام عملیات به خطوط مقدم نزدیک شدند همزمان نیرو هوایی وهلیکوپتر های روس جهنمی از آتش در اطراف منطقه ایجاد کردند و همه استحکامات را با خاک یکسان کردند به گونه ای که اکثر نیروهای دشمن مستقر در مکان فرار را بر قرار ترجیح دادند و زمینه نفوذ یگان های ویژه را فراهم شد. این افسر سوری افزود: وجب به وجب پیشروی یگان های ویژه توسط ماهواره های روسیه بگونه ای دقیق پوشش داده شده بود که حتی بقول وی وجود یک مورچه در فاصله چند صد متری یگان ها حتی درون مکان های سربسته را به آنها اطلاع می دادند و لحظه به لحظه گزارش عملیات به یک مقام خیلی عالیرتبه در کرملین که به نظرش شخص آقای پوتین بود منتقل می شد و مشخص بود که وی از همان جا بر کل عملیات با چشم ماهواره ای نظارت دارد. به گفته این افسر که نمی خواست نامش فاش شود عملیات به شکار یکایک تروریست ها در محیط عملیات چه توسط نیروی هوایی روسیه چه یگان های عملیاتی سردار سلیمانی تبدیل شده بود. طبق اظهار نظر این افسر همزمان روس ها یک جنگ الکترونیکی راه اندازی کردند که طی آن کل ماهواره ها و تجهیزات ارتباطاتی دشمن در شعاع چند کیلومتری منطقه و اطراف آن کور شده بود و تا وقتی که دشمنان به خود آمدند کار از کار گذشته بود چرا که بیم آن می رفت ماهواره های غربی جهت کمک به تروریست ها اطلاعات عملیات را در اختیار آنها قرار دهند. در نهایت این یگان ویژه پس ازنفوذ در این شش کیلومتر و نابودی کل نیروهای باقیمانده با تجهیزات پیشرفته ای که در اختیارشان بود خلبان را نجات دادند. جالب اینکه در این عملیات فوق العاده خطرناک کل 24 نیرو به همراه خلبان کاملا سالم بدون حتی یک زخمی به پایگاه بازگشتند. خلبان هواپیمای سرنگون شده سوخو24 گفت که می خواهد نظام وظیفه خود در پایگاه هوایی روسیه در سوریه را ادامه دهد. به گفته این افسر عالیرتبه سوری یکی از دلایل موفقیت این عملیات اختلافی بود که میان ترک ها و تروریست های وابسته به آنها پیش آمده بود بوده. چرا که ترک ها تلاش داشتند خلبان را اسیر و به ترکیه ببرند و بعد برای باج گیری سیاسی از روسیه از او استفاده کنند. در حالی که تروریست های مستقر در مکان معتقد بودند که ماجرای آتش زدن خلبان اردنی را باید برای خلبان روسی پیاده کنند تا ترس و وحشت را در دل دیگر خلبانان روس حاکم کنند. و همین اختلاف فرصت داد تا عملیات نجات سازی که باید ظرف چند ساعت طلایی انجام می شد اجرا گردد. چون مخالفین به هیچ وجه پیش بینی طرح ریزی و پیاده سازی چنین عملیات پیچیده ضربتی با این سرعت را نمی کردند. افسر سوری اظهار داشت ژنرال سلیمانی اصرار داشتند خود شخصا بر ریز عملیات نیروهای خود نظارت داشته باشند و تا اطمینان از موفقیت عملیات اتاق عملیات در کنار آنها بودند. به هر صورت این روایت چند نکته را مشخص می کند: 1 — جنرال سلیمانی کاملا سالم است و در خطوط مقدم جنگ با تروریست ها فعالانه هدایت عملیات را عهده دار می باشد و پاسخ شایعات را با عمل خود نشان می دهد و نه با شعار و گفتار. 2 — چیزی به نام مخالفین تندرو و یا میانه رو در سوریه وجود ندارند و همه اینها تروریست هایی هستند که با جامه ها و ماسک های مختلف ظاهر می شوند. 3 — گروه 4+1 نمی توانند در هیچ زمینه ای به دیگر کشورها اطمینان کنند و باید خود طبق نقشه قبلی کار تروریست ها در منطقه را تمام کنند. 4 — هماهنگی های عملیاتی ایران و روسیه در سوریه فوق العاده منسجم است و می تواند همه سد های دشمنان را بشکند. 5 — پس از آتش باری روسیه در منطقه عملیات اکثر نیروهای سوری تبار ارتش آزاد سوریه از منطقه عقب نشینی کرده بودند و کماندو ها با نیروهایی درگیر شدند که هم سوری نبودند و هم اینکه از تاکتیک های نظامی کلاسیک و نه پارتیزانی استفاده می کردند و به همین دلیل احتمال می دهند اینها عناصر نظامی ترک و یا وابسته به ارتش های دیگر کشورها بودند. به دلیل اهمیت سرعت در عملیات کماندو ها مجبور بودند از جسد اینها بگذرند تا به هدف برسند و فرصت شناسایی و یا به اسارت گرفتن آنها را نداشتند. 6 — تروریست های مستقر در این مکان تجهیزات خیلی نو وپیشرفته جنگ زمین به زمین و زمین به هوا در اختیار داشتند که تعداد زیادی از ارتش کشورهای هم پیمان با ایالات متحده در ناتو هم در اختیار ندارند. 7 — طبق اظهار نظر منابع مطلع در ردیابی مکالمات بی سیمی مخالفین به ترتیب زبان های عربی — ترکی — روسی و فرانسوی بیشترین زبان هایی هستند که تروریست ها به آن مکالمه می کنند که مشخص می کند که کشورهایی امروزه بیشتر در خطر بازگشت تروریست ها می باشند و روسیه برای حفظ امنیت ملی خود مجبور است به ادامه مبارزه تا نابودی کل تروریست های موجود در سوریه ادامه دهد.
کد خبر: ۷۸۲۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۹/۰۵

رای مردم امانت نسل های گذشته و آینده است و باید به بهترین نمایندگان ملت و افراد مستقل از کانون های قدرت و ثروت داده شود
کد خبر: ۷۷۷۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۸/۳۰

احمد جمال‌سیرت، جوانی ٢٢ساله‌ بود که نامش به‌عنوان نوزدهمین فردی که امسال اعضای بدنش در استان کهگیلویه‌وبویراحمد اهدا شد، به ثبت رسیده است
کد خبر: ۷۵۷۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۸/۰۸

محرمی دیگر را گرامی می داریم چراکه دیگر بار که چندین قرن از غروب غریبانه عاشورا و كربلای ۶۱ هجری می‌گذرد، یاد رشادت، پایداری، عدالتخواهی، شهامت و شهادت حضرت اباعبدالله الحسین (ع)، ابوالفضل العباس(ع) و هفتادو دو پایمرد صحرای کربلا دوباره در دل‌ها جان گرفته است. چون حماسه كربلا و واقعه ی عاشورا مهم‌ترین رخدادی بوده كه مظلومیت امام حسین(ع) و ددمنشی دشمنان اهل بیت را روایت می کند که شاید نظیر چنین حادثه ای در هیچ جای تاریخ اتفاق نیفتاده است. نام حسین(ع) با محرم پیوند خورده و جانفشانی او و یاران باوفایش به محرم، روح و حیات دمیده است. ماه محرم برای شیعیان و عاشقان حسین(ع) از آن سالهای دور تا به حال، ماه حزن و اندوه بوده است. آنان همه ساله به عشق امام حسین(ع) گرد هم می آیند، بر مظلومیتش اشک ماتم می ریزند و از چشمه زلال عنایتش سیراب می شوند ... الا... ای محرم! تو آن مظهر اثبات مظلومیت در زمانی هستی كه بر زاده زهرای اطهر، آن نوه ی پاك پیامبر، جگر پاره نبوت، حضرت امام حسین (ع) سالار شهیدان رحم نكردند و آن جنایت را بوجود آوردند كه تاریخ هرگز آنرا فراموش نخواهد كرد و تا آزادگی در جهان باقی است نام امام حسین (ع) بر سر زبانهاست كه برای آزادگی سر مباركش از بدن جدا شد تا تاریخ شهادت دهد كه او برای آزادگی و مقاومت در مقابل ظلم تا پای جان هستی خود را فدای دین جدش حضرت محمد (ص) نمود. الا... ای محرم! تو آن خشم خونین خلق خدایی که از حنجر سرخ و پاک شهیدان برون زد. تو بغض گلوی تمام ستمدیدگانی که در کربلا، نیمروزی به یکباره ترکید. تو خون دل و دیده روزگاری که با خنجر کینه توز ستم، بر زمین ریخت. تو خون خدایی که با خاک آمیخت. تو شبرنگ سرخی، که در سال های سیاهی درخشید. الا... ای محرم! تو خشم گره خورده سالیانی، تو آتشفشانی، تو بر ظلم دشمن گواهی. تو بر شور ایمان پاکان نشانی. تو هفتاد آیه، تو هفتاد سوره، تو هفتاد رمز حیاتی، تو پیغام فریاد سرخ زمانی. تو موجی ز دریای عصیان و خشمی که افتان و خیزان رسیده است بر ساحل روزگاران. الا... ای محرم! تو فجری، تو نصری، تویی "لیلة القدر مردم، تو رعدی، تو برقی، تو طوفان طفی، تویی غرش تندر کوهساران!الا... ای محرم! تو یادآور عشق و خون و حماسه. تو دانشگه بی نظیر جهاد و شهادت. تویی مظهر "ثار" و "ایثار" یاران.الا... ای محرم! به هنگام و هنگامه ی هجرت کاروان شهیدان. تو آن راهبان روانبخش و مهمان نوازی که در پای ره پوی آزادگان لاله ارغوان می فشانی. الا... ای محرم! به چشم و دل قهرمانان و آزاد مردان که همواره بر ضد بیداد، قامت کشیدند و در صفحه سرخ تاریخ، زیباترین نقش جاوید را آفریدند. تو آن آشنای کهن یاد و دشمن ستیزی که همواره در یادشانی. \الا... ای محرم! تو آن کیمیای دگرگونه سازی که مرگ حیات آفرین را، به نام "شهادت" به اکسیر عشقی که در التهاب سرانگشت سحر آفرینت نهفته است، چو شهدی مصفا و شیرین به کام پذیرندگان می چشانی! عالم همه قطره اند و دریــاست حسینمردم همه بنده اند و مــولاست حسینترسم که شفـاعت کند از قــاتل خویشاز بس که محبت دارد و آقاست حسین نهضت کربلا آیینه‌ای است زلال که دست روزگاران هرگز نتوانسته غبار فراموشی و تحریف بر سیمای آن بنشاند و از شهادت سبط رسول اکرم (ص) در دل‌های مومنان شعله‌ای فروزان است که هرگز خاموش نخواهد شد. سینه‌های عاشقان این فرهنگ مشعلی است که این آتش را در مسیر خود روشن نگاه داشته و در این راه گوی سبقت را از آفتاب سوزان ربوده‌اند. بانگ عزای حسینی برای همیشه از حنجره‌هایی که با منبع جوشان عاشورا الفتی داشته بیرون تراویده و طنین آن هم‌اکنون در همه آفاق و انفس پیچیده است. اینک محرم است و هر سال برای ما جلوه ای تازه دارد اشکها جاری است، ضجه ها پرده گوشها را می نوازد و همه سیاه پوش و محزون گشته اند. پرچم سیاه بر درخانه ها و حسینیه ها و مساجد بر افراشته شده اند! چرا؟ پاسی از شب را در تکایا بسر میبریم، وعاظ و خطبا و سخنوران از مردی (که مروت و آزادگی او نه زبانزد مسلمانان بلکه عامه مردم است) سخن میگویند. همه ی آزاد مردان جهان او را می ستایند و همه شیفتگان عالم در عظمت او متحیرند. راستی خدایش چقدر عزیزش میدارد؟ دوست داشتن او را، محبت به او را، گریه کردن به او را، الگو قرار دادن او را در زندگی؟! او کیست؟ چگونه زیست؟ چگونه سخن گفت؟ چگونه جانش را در راه معشوق نثار کرد؟ او فقط رضای خدا را جست و جان خویش و اهل بیت خویش و اصحاب خویش را با خداوند معامله نمود. تحمل تشنگی و رنجهای عاشورا و اسارت اهل بیت او برای رضای رب العالمین بود تا مکتب و دینش زنده بماند تا جامعه گرفتار در ظلم آزاد گردد. او خواست مسلمانانی که پیامبر و علی و فاطمه را فراموش کرده بودند دوباره برگرداند، او میخواست مردم اسیر و برده دنیا و خواهشهای نفسانی خویش نشوند، او یاد و خاطره معاد را زنده گردانید، او میخواست مکتب توحیدی لا الله الا الله باقی بماند، او میخواست بیت المال مسلمانان که در دست جنایتکاران افتاده بود و همه حیف و میل میشد به مسلمین بازگرداند، او میخواست دوباره قرآن همراه با فهم حقایق تلاوت گردد، او میخواست به انسانهای جهان بفهماند که دیندار واقعی باشند و هیچگاه در مقابل ظلم ستمگران سکوت نکنند و تنها در سایه ی آگاهی از دنیا و همنوعان خود بندگی خداوند را شایسته خویش بدانند.   و اینک محبت حسین(ع) ما را برآن داشت که در عزایش جامه سیاه بپوشیم و با قلبی محزون بر سر و سینه بزنیم. برای همین محرم را آرزو می کردیم و خدا را شاکریم که زنده ایم و تاسوعا و عاشورای دیگری را درک میکنیم اینقدر اشک میریزیم که اگر مقدور باشد، بجای اشک خون بگرییم! تا دوستیمان و شیعه بودنمان را ابراز کنیم تا شاید قابلیت پیدا کنیم که با سیره و خلق وخوی او زندگیمان را رنگ الهی ببخشیم. باشد که چگونه زیستن، چگونه مردن، و آزادگی را از او بیاموزیم. چرا که شناخت هدف و سرلوحه قرار دادن آرمان های امام حسین(ع) سرآغاز درک آزادی و آزاد اندیشی است ... درس آزادی بدنیا داد رفتار حسینبذر همت در جهان افشاند افکار حسینجان خود را در ره صدق و صفا از دست دادزین سبب تا حشر باشد گرم بازار حسینبا قیام خویش بر اهل جهان معلوم کردتابع اهل ستم گشتن بود عار حسینزندگی ناچیز باشد در ره اندیشه هاباشد این گفتار شیرین و گهر بار حسینمرگ با عزت زعیش در مذلت بهتر استنغمه ای می باشد از لعل گهر بار حسین فرا رسیدن تاسوعا و عاشورای حسینی بر آزادگان عالم و عاشقان حضرت اباعبدالله الحسین (ع) تسلیت باد.
کد خبر: ۷۵۳۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۸/۰۱

زُلفِ قلم به رنگِ خون، بر سَرِ نِی قمر کِشَد /بر تنِ شمسِ عاشقی، شَعشَعۀِ تبر کِشَد.در آستانه فرارسیدن تاسوعا و عاشورای حسینی، قسمتی از مثنوی بلند «نینوا» تقدیم به عاشقان ذبیح‌الله الاعظم، حسین علیه السلام
کد خبر: ۷۵۲۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۷/۳۰

پایگاه تحلیلی خبری آوای رودکوف avayerodkof.ir منصور نظری:بسم ربَّ العشق، ربِّ مِهر و ماه   -  یوسفِ گُم گشته می‌آید زِ راه به مناسبت فرارسیدن عید غدیر خُم ، مثنویِ عاشقانۀِ  «شورِ شرابِ عاشقی»  تقدیم به تمامیِ عاشقان امام عارفان، علی علیه‌السلام گوشه نشینِ خلوتِ، چشمِ خُمارِ لَم‌یَزل    -   می کِشَد از لبِ علی، در خُمِ عاشقی عسل پُرشده خُم زِ بادۀِ، لعلِ لبِ علی نِشان  - قوم وِلا رود بَسی، بر سَرِ باده جانِشان می‌رسد از مِنا زِ غم، پیرِ دیارِ عاشقی    -  در سَحَرِ نگاهِ او، سر زده صبحِ صادقی آمده دورِ غم به سَر، تا شب او شود سَحَر  -  قصدِ سپیده کرده آن، فاطمه را به غم سِپَرچشم و چراغِ فاطمه،   نرگسِ باغ ِفاطمه  -    بسته به ناقه خون‌جگر، بارِ فراقِ فاطمه آیه به آیه عاشقی، دستِ نبی نوشته خَط   -  این سفرِ درازِ او، می‌رسد آخَر عاقبت  آمده تا وداعِ غم،  با دلِ لاله‌ها کند   -  از غم و دردِ فاطمه،  شِکوِه به ناله‌ها کند آمده تا که بَر علی، حُکم ولایتش دهد  -    فاطمه را ز عشق او،  رنجِ بغایتش دهدگرچه به عینه داند او، قوم سقیفه را به سَر  - حق ز علی بگیرد و، فاطمه را کُشَد به در آمده پیرِ عاشقی، زنده  غدیرِ خُم کند    - تا که نه بعد از او کسی، ره به شریعه گُم کندتا بنهد ز خود به‌جا، باده و ساغر و سبو  -  باده به عاشقان دهد، چشم  علی  ز بعد از او بُرده دل از خدا رُخَش، او به طریقِ دلبری  -  کُشته به تیغ ابرویش، حور و ملک زِ بربریبسته به سَر سپیده وُش، زُلفِ تر از  پیمبری    -   آمده تا که خُم کند، پر زِ شرابِ حیدری   تا که بنا کند به خُم، دولتِ عشقِ حیدری   -  می‌رسد از ره فلَق، خَتمِ  رهِ پِیمبَری مه به دوپاره می‌رسد، او به اشاره می‌رسد    -  بوسه زنان به مقدَمش، قومِ ستاره می‌رسد زلفِ دو تا به سَر مَهی، عِطرِ خوشِ سحرگه‌ی  -   حکم سپیده می‌زند،  بَهرِ علی شهنشهی شورِ شرابِ عاشقی،  در سَرِ لاله می‌رود   -  در طلبِ غدیرِ خُم، دل به حواله می‌رود عطرِ نسیمِ عاشقی، کرده جهان دوباره پُر -  پَر ز فرشته‌ها نِگر، بارِ جهازِ هر شُتردر طلبِ لقایِ او، حور و ملک ستیزه جو   -  بارِ شِکَر بریزد از، لعلِ علی به گفت‌وگوشَه بنشسته کَج کُلَه، او که کند دوپاره مَه   -  در پی او ز عاشقی، فوجِ مَلَک فِتاده رَهمی‌شِکند سَر از خُم او، باده دهد به مردم او         قوم سپیده را کند، مِهر علی تَحَکُّم او غنچه حجاب  تن  دَرَد، در تبِ اشتیاقِ او   -  لاله به کربلا زند، سَر ز شُکوهِ باغِ اوسرو و صنوبرِ سَهی، سجده کند به درگَهی   سِکّه سپیده میزند، نام علی شهنشهیسبزه به خون نشسته از، ژالۀِ چشمِ لاله‌ها    -  ناوک ِ چشم یاسَمَن، کرده نشان، غزاله‌هاتِشنه لبِ نگاهِ او، صورتِ قُدسیِّ مَلَک   - شانه به موی او زند،  ماه خمیدۀِ فدکصبحِ  غدیرِ عاشقی، سر زند از پگاهِ حق  -      میزند آسمان صَلا،  هرچه به‌جُز علی، زَهَقزلفِ بنفشه می‌دهد، بوی خوشِ تو را علی  -  بر دلِ خونِ لاله‌ها،  نقشِ غمِ تو یا علی  وز لب او خورَد ملک، بادۀِ حق سبو سبو   -  رازِ درونِ پرده را، جز به علی که گوید او ژاله چکد ز چشم او، وقت سَحَر سپیده را  - سرمۀِ عشقِ فاطمه،  کِشته حصارِ دیده رالاله به اقتدایِ او، نقشِ سقیفه بر دِلَش   -اشکِ خدا چکیده تا، خاک علی کند گِلَشساقیِ آب سَرمَدی، مستِ میِ محمدی – بانگ الستِ عاشقی، از لب او درآمدیدل به فریبِ چشم او، رفته به دامِ فتنه‌ها-   او که نداده جز خدا، فاطمه را به خون بها کرده به پا قیامتی،  قامت او صنوبری  -    او که به یک نظر کند،  فتحِ قُلاع خیبری سر زده شمس عاشقی، نورِ خدا از او جلی   -  مِی ز الستِ عاشقی، می‌چکد از لب ِعلی کعبه ز هم شکافد از، مُعجزِ  مرتضی علی   -     گشته زمین و هم زمان، مست سبویِ  یا علیسر به عَدَم نِهَد هرآن، ره زِ علی جُدا کند -  می‌سِزَد عاشقی اگر،  بهر علی خدا کندخِیلِ مَلَک به گِردِ او، مستِ طوافِ عاشقی  -    شَهپَر کرده خانه در،  قُلۀِ قافِ عاشقصافِ شرابِ او خورَد، هرکه به جامِ عاشقی   -  سر زند از نگاهِ او، لاله و یاس و رازقی یوسفِ رویِ او بَرَد، دل ز قبیلۀِ ملک -   بر سر دوش او روان، عرش و سماء و  نه فلکاو که دریده کعبه را، وقتِ سپیده پیرهَن  -  می‌چکد از نگاه او، اشکِ زُلالِ نسترن باده چکد ز چشم او، از خُمِ کُهنۀ غدیر -   دشتِ بنفشه می‌کند،  چشم پر آبِ  او کویرقامتِ او کمانِ از، بارِ فراقِ فاطمه   -مانده به شهر غم رها، چشم و چراغ فاطمه  کرده تمام هستی‌اش، مهر و صِداقِ فاطمه   -  جان به خدا نمی‌برد، او به فراقِ فاطمه  بر سر او چه رفته تا، مرگِ خود آرزو کند  -  با همه قومِ اشعری، مانده که تا، چه او کندلشکرِ رو کشیده او، غارتِ دیده تا کند   -   محشرِ عاشقی به پا، جلوۀِ مرتضی کنددل ز خدا نمی‌بَرَد، جز رخِ مرتضا علی    -  باده خدا نمی‌خورد، جز به سبوی یا علی تیغ دودِم به کف جز او، بَر دلِ ما نمی‌زند – غیر علیِ مرتضا، ره ز خدا نمی‌زند هرکه چشیده جرعه‌ای، از خُمِ بادۀِغدیر-   در خَمِ زلفِ حیدری، تا به همیشه او اسیر خاک مرا به یک نظر، چشم علی چو زَر کند  - دیده کِشَم به آتش او، جُز به علی نظر کند    لیلیِ چشم نازِ او، محرم رنج و رازِ او – می‌بَرَد از خدا یقین، دل به سَرِ نمازِ او مِی ز غدیرِ عاشقی، هرکه خورد سبو سبو     -   خنجر کینه‌اش برد، تشنه لب از قَفا گلو هرکه ندارد این توان، تا که به سر کشد سبو  - خون بنگر که می‌چکد، چون ز شقایق از گلو  او که سپیده مست او،   خلق جهان ز ِهست او   -  بیعتِ کربلا کند،  دستِ علی به دست اووالیِ وادیِ ولا،  مورثِ ارث ِکربلا   -   بر غم و دردِ عاشقی، تا به همیشه مبتلا تاج ولا به سر نهد، مِی زِ خُمی دگر دهد  -   او که شمیم زلف او، بویِ خوشِ سَحَر دهدهست علی نشانه تا، گم نشود رهِ ولا   -   مرد رهی تو هم اگر، خیز و بیا به کربلا تا زِخُمِ غدیر او، باده سبو سبو زنی  - بر سرنیزه بایَدَت،  غرقه به خون گلو زنی عیدِ غدیر او بُوَد، اوَّلِ را هِ عاشقی    -  نور ولا زند سَر از، خُم به پگاه عاشقی تا ‌که به کربلا کِشَد، او تو به ماهِ عاشقی   - سر زِ قَفا تو را بُرَد، هَم زِ گناه ِعاشقی   دعویِ حُبّ بر علی،  تا بدهد تو را اثر     - شیعۀِ حیدری اگر،   بر سَرِ نیزه کن تو سَر  وعدۀِ و ما و فاطمه، بر سَرِ نیزه کربلا -  هرکه ندارد این به سر، کی بُوَد عاشقِ ولا از یَمنم صدا زند، غرقه به خون مُنوَری   -  از چه به‌جا نشسته‌ای؟ شیعه تو گر به حیدری بوده همیشه شیعه را، رسم و رهِ شقایقی   -  داغ یمن به سینه‌ها، هست نشان عاشقی   -   تا به کجا به سینه‌ها رنجِ فراقِ او بَسی    -    ای شبِ سردِ بی‌کَسی، می‌شودَم به سَر رَسی     تا شِکُفد به دشتِ دل، یاس و بنفشه، اطلسی – تا که بیاید از فلق، همچو علی مُقدَّسی بار دگر بیامده، جمعۀِ دیگری وَلی  - زلفِ سحر نمی‌دهد، بوی خوشِ گُلِ علی منتظرم که آید او، در سحری ز آسمان  -   در قدمش فدا کنم، روح و تن و جهان و جان تا به کُجا به عاشقان، جور و جفایِ اَشقیا -   یوسف گُم زِ چشم ما، فاطمه را قسم بیا داغ مِنا به سینه‌ها،  شور دوباره کرده پا  - می‌رسد از رهِ سَحَر، موکبِ سرخِ– کربلا بوی بنفشه می‌دهد، زلفِ سحر به شوقِ او -   می‌رسد از ره آخر آن، گرمِ خدا به گفتُگوبه امید ظهور حضرت یا رجمعه دهم مهرماه 1394 – منصور نظری
کد خبر: ۷۳۶۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۷/۱۰

پایگاه تحلیلی خبری آوای رودکوف avayerodkof.ir بـِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ و الصِّـدیقیــنمنصور نظری :به مناسبت  سالروز شهادت جان‌گداز پنجمین  اختر تابناک آسمان امامت و ولایت امام محمد باقر علیه‌السلام مثنوی «سوگِ عشق» به ساحت نورانی و مقدس این امام همام تقدیم می‌گردد : سوگِ عشق هَم گُداز آهِ زینب در دَمشق    - کربلا را می‌سُرایم سُوگِ عشق قد کمان و دل پریش و رو کبود   -   می‌دهد گیسویِ زهرا بویِ دود دست بر پهلویِ خون آلودِ خویش -  از غم و دردِ علی، دل را پریش در میانِ اشک و آه و سوز و ساز      -     تا سحر بنشسته می‌خواند نماز   چَشمِ باران گشته خیس از اشکِ عشق   -  می‌کِشد بر دوش ،زهرا مَشکِ عشق می‌کِشد بر دوشِ تنهاییِ خویش   -   مَشکِ درد و رنجِ زهراییِ خویش مانده جای زخمِ کُهنه بر تَنَش   -   تَر شده از خونِ دل، پیراهنش بَس که می‌گیرد ز خونِ دل وُضو  -  گَشته سجاده ز خون، رنگین از او    آن  خدا را بسته چشمانش قُنوت    - بی‌صدا می‌گرید او شب را سکوت می‌چکد خونش به خاکِ کوچه باز    -  با قَدِ خَم گَشته می‌خواند  نماز محشری بر پا به عرش حق شُدَست  -  می‌زند بر سر ملک شوریده دَست عرشیان بر سینه و بر سَر زنان   -    از غمِ زهرا به لب آورده جان آسمان از داغ او از پا نشست   -  غرقه در خون جسمِ زهرا گشته است   میزند بر سر ملک شوریده دَست  - که ین مه در خون نشسته فاطمه َست ؟!!  وین به خاک کوچه‌ها افتاده کیست؟ - کَز غمش باید خدا را خون گِریست ؟ ضَجه زهرا می‌زند در پُشتِ دَر     -   خاکِ ماتم می‌کند حیدر به سر بینِ دیوار و دری جا مانده عشق    -   در میانِ کوچه تنها مانده عشق  پهلویِ زهرا به میخ در شِکَست   -   کربلا در کوچه‌ها بر پا شُدَست  اسمان خواهد بیفتد بر زمین      -   لرزه افتاده به ارکانِ یقین دست و بازو بسته و تنها، وَلی    -  می‌چکد خون از تنِ یاسِ علی  می‌زند سَر از دِلِ حیدر شَرَر    -  می‌کند بر مرگِ زهرایش نظر زان شَرارِ در دلِ تفتیده‌اش   -   اشکِ آتش می‌چکد از دیده‌اش گَشته پرپر یاسِ تنهای علی  - غرقه در خون گشته زهرایِ علی شب چراغانیِ چشمِ خیسِ او  - بغضِ غم، ره بسته او را بر گلو بَستۀِ خون، چشمِ غَرقه شَبنَمَش  - در بغل بگرفته زانویِ غَمَش  بر غمِ عشقِ علی آن مبتلا   -  قامتش خم گشته از بارِ بلا  خانۀِ خاکیِ او درگاهِ عشق   -  مُلکِ دل را او که شاهنشاهِ عشق     در شبِ تارِ علی او ماهِ عشق -   شد علی را جان فدا در راهِ عشق  هم گُدازِ سوزِ آه و ناله‌اش –قومِ عاشق در  طوافِ هاله‌اش آتش و میخِ در و ضربِ لَگد   -    کربلا را نقش خون بر چهره زَد با لگد تا دربِ خانه باز شد    -  ماجرایِ کربلا آغاز شد  بر زمین، خونِ دلِ زهرا  چکید   -  کربلا زان ماجرا آمد  پدید  کربلا  آمد ‌چنین آغازِ عشق  -   فاشِ خون شد بر سرِ نی، رازِ  عشق رویِ زهرا شد ز سیلی تا کبود   -این چنین آمد بلا اَندر وجود قلب زینب این‌چنین شد پُر شَرار  -  بر دمشقِ عاشقی شد رهسپار زآسمان چشمِ  زینب در  دمشق   - تا همیشه می‌چکد بارانِ عشق حُبِّ دنیا سینه‌ها بیتاب کرد    - ظلم بر اولاد زهرا باب کرد در دلِ آن کوچۀ آتش فِشان   -          ابتدایِ کربلا آمد نشان از لهیب جور ضحاکان دون   -- زان سپس شد فرقِ حیدر غرقه خون   کُشته شد آن شاهِ بی‌همتای دین -     شد روان، مینای خونش بر زمین تیغِ کین آمد علی را تا  فُرو -     شد روان، خونِ خدا از فرقِ او باده نوش  فُزتُ ربَّ الکعبه مَست   -   رهسپارِ وادیِ دورِ  اَلَست سِرُّ الاَسرار وَلا او را عَیان    -   او شد او تا من نباشد در میان   چون علی را آمد آخر دُورِ دَرد   -    بارِ تنهایی چو قَدَّش تا بِکَرد دورِ غم را نوبت آمد بر حَسَن   - تا کند شولای غربت را به تن بی‌کس و بی‌یار و یاور چون علی  -    نورِ زهرایی ز رخسارش جَلی وانهادندش به میدان‌های دَرد   -    در شب دِیجور غم‌ها ،کوچه گرد آن غریبِ شهرِ تنهاییِ خویش   -   کربلایِ بی‌کسی را سر به‌پیش بی‌کس و تنهاترین سردارِ عشق    -    می‌کِشَد مستانه سر بر دارِ عشق در بقیع عاشقی بر خاکِ آه    -  خُفته ماهِ فاطمه بی‌سرپناه   از فریب و فتنۀِ بَد روبهان   -   لخته‌لخته  خون برونش از دهان   وز لبانش خورده احمد انگبین   - پاره‌پاره شد جگر او را ز کین چون هلاک آمد علی را نورِ عِین   -  عاشقی را نوبت آمد بر حُسین  عاشقی را مُنتَها آمد پدید   -  نوبتِ بر کربلایِ او رسید غرقه در خون شد پگاهِ عاشقی   -  بر سر نی شد اِلهِ عاشقی    شد روان خون خدا بر خاکِ عشق -  کربلا شد مرکزِ افلاک ِعشق زان سپس شد دورِ زینُ العابِدین   -  ساقیِ میخانۀ عینُ‌ُالیَقین آن جگرخونِ غم و دردِ حُسین  -   زنده او را کربلا از شور و شین داغ و دردِ کربلا را دیده او    -  خون دل از چشم تر باریده او شاهد بزم بلا در روزِ هست  -   خط نویس دفترِ سرخِ الَست بر سر نی سِرِّ حق را دیده فاش    -   چهرۀِ آیینه‌ها را غم خراش از تبار فاطمه، سجادِ عشق     -   پیرِ زینب در خراباتِ دمشق ساربانِ کاروانِ اشک و آه     -بر شبِ تارِ غریبان گَشته ماه تازیانه خورده تن او را بَسی   -  آن امیر کاروان بی‌کسی دست و پا در بند و زنجیر و اسیر    -    از غمِ شام ِغریبان گَشته پیر آن قَتیلِ گریه و سوز و گداز   - خوانده بر سجادۀِ آتش نماز   بر سر نی دیده حق را رمز و راز -  اَرغَنون کربلا را غم نواز  دل به درد عشق زهرا مبتلا   - سینه‌اش ماتم سرایِ کربلا  آن لبالب دیده‌اش از ژاله‌ها -   هم نشین اشک و آه و ناله‌ها روضه خوانِ مجلسِ داغِ حسین  -  سروِ قَد، خَم گشتۀِ باغِ حسین غم سُرایِ ساقی و دستان و مَشک   -  شب نشینِ مجلسِ غمبارِ اَشک ما رایتُ فی البَلا الِّا جَمیل    -   زهرِ کین آخر نمود او را قَتیل نینوا را راویِ عشق و وَلا -   مانده جا از کاروانِ کربلا آن به داغ و درد و محنت مبتلا   -  دورِ  او هم شد به پایان  در بَلا آن به آب، آتش گرفته سینه‌اش -غرقه باران دیدۀ آیینه‌اش خرقۀِ سبز ولا را لاله پوش   -   از مِیِستان ولا مِی کرده نوش   آخر افکندش زِ پا زهرآبِ کین   -   کُشته شد لب تِشنه زینُ العابدین دورۀِ سجاد و غم‌ها شد به سر   -   کربلا شد نوبتِ ماهی دگر      زان فریبا غنچه‌هایِ یاس عشق   -  سهم باقر شد فَدَک، میراثِ عشق وارث حیدر به علم و فَهم او   -  خرقۀ سبز ولا شد سَهم او   از حسین و از حسن او را تبار  -  از گناه عشق زهرا سر به دار یاد زهرا داده قلبش را جَلا    -  بر دلش داغ کبود کربلا    دیده اشک و آه زینب را عیان   -    قصۀِ سرخ ولا را غم بیان پنجمین شمس فروزان ولا  - وارث میراث سرخ کربلا بی ضریح و گنبد  و بی بارگاه   - وارث زهرا به اشک و سوز و آه حیدری دیگر به شهر کوفه باز  - غرقه سوز و گریه می‌خواند نماز راویِ غمنامۀِ ساقیُ و مشک   - کربلا را قصه گویِ آه و اشک  نورِ چشمان تر سجادِ عشق  -  داده زُلفِ غرقه خون، بر بادِ عشق آن قدح نوشِ شرابِ حیدری   -  آن علی را وارثِ انگشتری کرده زهر کین جگر خونش به درد -    می‌کشد از سینه پُر غم، آهِ سرد خِرمنِ زهرا به آتش کِشته باز –  پردۀِ دل میزند شوریده ساز در بقیع عاشقی،  ای گَشته خاک -  ای به زهرِ کینِ نامردان هلاک بر تو ای مولای تنها اَلسَّلام    - بر دلت ای داغِ زهرا اَلسَّلام بر بقیع و غُربت و دردَت سلام  -   بر غزلنوشانِ شبگردت سلام بر جگر، خون گَشته از زَهرَت سلام -  بر وجود نادِرِ دَهرَت سلام بر تن رنجورِ بیمارت سلام   - بر دو چشمِ خیسِ غمبارت سلام   بر حسن بر باقر و صادق سلام -  هرکه را بر فاطمه عاشق سلام ای اسیر بند و زندانِ دمشق    -  ای شهیدِ کربلای شور و عشق اَلسَّلام ای باقرِ اولادِ یاس   -  اَلسَّلام ای با محمد هَم جِناس از دَمَت ای زنده اسلام آمده    -   ای ز عِلمَت شیعه را نام آمده   تشنه لب ای کُشته، بر کامَت سلام  -  بر گُلِ یاسِ علی، مامَت سلام بر حسین آن جَدِّ مظلومت سلام   - بر دل تنهای مغمومت سلام می‌چکد خونِ جگر از چشمِ ماه   -  می‌کند زهرا پریشانش نگاه باقر علم نبیین کشته شد   -  زهر کین را قلب او آغشته شد نور چشمِ خیسِ زین العابدین    -سینه‌اش پر تاب و تب  از زهرِ کین   شیعه را هستی به یغما می‌رود  -  فاخِرِ اولادِ زهرا  می‌رود   می‌رود تا کربلایی‌تر شود   -  در شهادت وارث حیدر شود می‌رود تا زنده ماند نام عشق  -  تا به مرگ  خود کند اکرام عشق این‌چنین باشد سر انجام وَلا  - تشنه لب جان دادنِ در کربلا به امید ظهور حضرت یار.....29 شهریور ماه 1394 منصور نظری
کد خبر: ۷۲۶۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۶/۲۹

پایگاه تحلیلی خبری آوای رودکوف avayerodkof.ir منصور نظری: بـِسـم ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ و الصِّـدیقیــن به مناسبت شهادت جان‌سوز و غریبانۀِ امام جود و رحمت، امام جواد سلام الله علیه، مثنوی   سُلالۀ نور  به ساحت مقدس و نورانی این امام همام تقدیم می‌گردد:سلالۀ نوروَز لبش جاری چو کوثر آبِ عشق  -  بر شب تارِ رضا مهتاب عشقروشنای چشم زهرا، نورِ حق   -  چون علی شیر اوژنی منصورِ حقشُهرهْ شَهرِ عشقِ زهرا را جواد  -  خط سرخ کربلا را امتداددل پریشانِ غمِ یاسی کبود   -  سینه‌اش را غُصّه می‌سوزد چو عودقامتش خم از غم آن یاسِ عشق  -  جاریِ چشم ترش، الماسِ عشقاز تبارِ بی‌کسی، اولادِ یاس - بر گناهِ عاشقی او را قِصاصچون علی آزاده ای از نسل نور    -    وارثِ آن کُشتۀِ سر در تنورخفته در خاک بلا خورشیدِ حق -     کرده زَهر کینه او را بی‌رمقحُجَّت حق را هلاکش کرده‌اند    -    غرقه در خون قلب پاکش کرده‌اندضَجه زهرا می‌زند بارِ دِگَر -  پاره‌پاره یوسف او را جگرمی‌زند بر سینه و بر سَر، سُروش -   نه فلک را بینم از غم در خروشاشک و آه و ناله می‌آید به گوش-  نور چشمانِ رضا  هم، شد خموشآن رضا را  راحت روح و روان   -  بر لبش آورده زهر کینه، جانآن غریبِ کربلای کاظِمِین   -   تشنه لب جان می‌دهد همچون حسینیوسف زهرا  وجودش کرده تب   - زهر کین، آورده جانش را به لبدست و پا مولا به بَستر میزند   -  آسمان از غُصه بر سر میزندکربلا را وارث دست و علم  -  هم‌نشین فاطمه در کوی غَمزهر کینه کرده او را خون جگر  -   آسمان را خون چکد از چشم ترآن جگر گوش رضا از زهر کین   -  خون دل جاری زچشمش بر زمیناین چنین باشد سر انجام ولا   -    تشنه لب جان دادن در کربلا ای شه مدفون به خاک کاظِمِین  -  وارث تنهایی و رنج حسینزهر کینِ معتصم   نوشیده‌ای   -  لاله گون بر تن کفن پوشیده‌ایای غریبه در میان  شهر خویش  -  هم چو جَدَّت کربلا داری به‌پیششمع غم سوز شبستان  بقیع   -  عاشقی را جلوۀِ ناب و بدیعای تقی و ای جوادِ فاطمه   -   ای دلت خونین یادِ فاطمهیوسف زهرا به چاه بی‌کَسی  - می‌دهی جان در شب دلواپسیعشق زهرا ای تو را در تار و پود   -  نو حِ کشتیبانِ در دریای جُوداز رخت نور ولایت منجلی   -   مانده تنها شَهرِ غم را چون علیقبلۀِ دل‌هایِ عاشق، کوی تو   -  عالمی گُم در خَم گیسوی تووَه چه تنهایی به شهر اشک و آه -    چون علی گویی غم دل را به چاهای به شهر رنج و غم‌ها کوچه گرد  -   می‌شوی  امشب خلاص از دست دردکینۀِ زهرا به دل پَروَردِه‌ها      -    غرقه در خون قلب حیدر کَرده‌هادر کمین قتل صبح صادقی  -      می‌کِشَندَت سر به دار عاشقیبر دل و جان رضا آرامِ عشق  -   نرگس چشمِ تر تو جامِ عشقای شقایق‌هایِ عاشق را امام    - بر لب عطشانِ تو ما را سلامای به شمسِ مُلک دل‌ها نورِ عین   - ساقیِ میخانۀِ چَشمِ حُسینباده ریز از آن خم حیدر نشان – تا بگردد سینه‌ها آتش فِشانسَرشکن آن خُم که مَهدی دارد او  -  تا به پایان انتظارم آرد اوشیعه را کُن این شب ظلمت سحر -  جلوه کن بر چشم عاشق یک نظرغرقه در نور ولایت کن  حِراء   -   می فرست آن یوسف گم گشته راکُشته ما را درد و رنج انتظار  -  می‌کِشَد هر دم بَلا ما را به دارطاقت ما گشته از این غُصِّه طاق   -   خون چکد از دیده ما را وَز فراقطعنه ما را میزند دشمن دُرُشت -  مهدیا! هجران تو ما را بِکُشتدیده بر دَر، بس تو را در راه ماند   -   پا به‌پایِ اشکِ چشمم، آه ماندسینه می‌سوزد ز داغِ اشتیاق  -   بس کن آقا شیعه را دیگر فراقای سبب ساز غم آدینه‌ها   - ای نهاده داغ غم بر سینه‌هامهدی صاحب زمان، خورشید حق   -   وقت آن شد تا زنی سر از شفقجِلوِه کن بر ما، سحرگاه  ظهور   -    تا نمایی نه فلک را غرقه نورجان به لب آمد خدا را بی  تو، آه   -   کَم نگردد از تو ما را یک نگاهمهدیا دل‌تنگ بویت گشته‌ایم   -   قوم آواره به کُویَت گشته‌ایمرحمتی آور  به عُشاقت وَلی    -  لحظه‌ای روی مهت را منجلیاز شفق غوغای نورت می‌رسد   -  از یمن بوی ظُهورت می‌رسدغُلغُلِه اندر جهان افکنده عشق   -    گشته عالم شاه ما را بَنده عشقاندک‌اندک می‌رسد، سَر انتظار  - می‌رسد ما را شمیم نوبهاردریمن در شام و لبنان و عراق   -   گشته بر پا کربلایِ اشتیاقمی‌رسد ما را سحرگاه وِثاق   - رو به پایان می‌رسد شام فراق بوی مهدی می‌رسد از سمت نور   -  اندک‌اندک می‌رسد وقت ظهوراندک‌اندک دور مستان می‌رسد    -    یوسف زهرا پرستان می‌رسدشام عزلت رو به پایان می‌رسد  - بر تن ما شیعیان جان می‌رسددر قدومش جان فدا باید کنیم   -  یاری‌اش در کربلا باید کنیمآه اگر تنها نهیمش در میان    -  ای دریغا گر شویم از کوفیانپیر تنهای خراسانی من  -   ای تو نوحِ  قلب طوفانی مندل به تنگ آمد خدا را از ستم   -  پرچم سبز وَلا را کن علمظلم و بیدادِ سکندرهای پست  -   تا کجا باید دل ما را شکستبی‌کس و تنها میانِ شهر درد   - تا کجا تنها به ظلم شب نبردیاری ما کن ای علم بردار عشق   -   یا بِکش ما را تو خود بردار عشقای به زندانِ نگاهت دل اسیر    - دادِ ما را از سِکندرها بگیربی‌هراسم بند و زندان را ولی   - دل به تنگ آمد ز تنهایی، علیجان فدای روی همچون حیدرت  -  اشعری‌ها را بِتاران از بَرَتای دلت رنجور درد و داغِ یاس    -  زِاِبنِ مُلجِم ها تو را دارم هراسدل پریشانم تو را از فتنه‌ها   -    تا به دشت کربلا گردی رهامی‌هراسم اَشعری را خرقه پوش   -   آن رَدای فتنه را افکنده دوشزین تَسلسُل‌های بی‌پایان دور   -  می‌هراسم از فساد و ظلم و جورحیدری ای بسته گیسو را به سر  -   دل پریشانم تو را زین بوم و بَرآهِ مظلومان اگر گیرد شرر    -  آتشِ حق جُمله سوزد خشک و تَرریشه کَن کُن ظالمان را بیخ زور -  سینۀ شب را شکاف از تیغ نوراذنِ ماده بر جهادِ با فساد      -   تا مگیرد رونق دین را کِسادای خراسانی تو را جان بر کفیم  -بهر جانبازی به اول در صفیمآبروی دین نیاید تا به باد    -   ریشه کن باید شود ما را فسادوَر نه چون قوم ثمود و قوم عاد   -   ریشۀ ما را بسوزاند فسادپیش ظلم ظالمان کردن سکوت   -      افکند ما را به دام عنکبوتکربلا ما را چنین دارد پیام   - پیش ظلم ظالمان باید قیاماین بود فریاد سرخ کربلا  - نهی از منکر بود معروف مابا ولی تا پای جان می‌ایستیم  -   از تبار کوفیان ما نیستیمظلم ظالم را کجا گردن نَهیم   -    عاشقانه کربلا را در رَهیمصد هزاران کربلا مارا به پیش  -بگذریم از خان و مان و جان خویش تشنه کامِ انتقامِ خونِ یاس     -   از سِکَندرها کجا ما را هراس شور و شوق کربلا دارد سرم  -    سر به دار عشق زهرا آورم «از تبار سر به دارانیم ما -   کربلا را جا نمی مانیم ما »به امید ظهور یار ...22 شهریور ماه 1394 - تهران - منصور نظری
کد خبر: ۷۲۱۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۶/۲۲

نماینده مردم شهرستان‌های کهگیلویه، بهمئی، چرام و لنده در مجلس شورای اسلامی گفت: آقازاده‌پروری در شأن زندگی طلبگی نیست.سایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com حجت‌الاسلام سید علی‌محمد بزرگواری امروز در گفت‌وگو با خبرنگار فارس در یاسوج در پاسخ به سؤالی در خصوص برخورد با آقازاده‌ها و تأثیر آن در جامعه اظهار کرد: صدماتی که از جانب آقازاده‌ها به کشور وارد شده بسیار زیاد بوده است. وی با بیان اینکه آقازاده‌ها هم در عرصه سیاسی و هم اقتصادی ضربات بسیاری بر پیکره کشور وارد کرده‌اند، تصریح کرد: اگر از همان ابتدا با این دسته از افراد متخلف و منفعت‌طلب برخورد لازم صورت می‌گرفت امروز پدران و نزدیکان‌ آن‌ها طلبکار نمی‌شدند. نماینده مردم شهرستان‌های کهگیلویه، بهمئی، چرام و لنده در مجلس شورای اسلامی بیان کرد: ولی همین که در برهه فعلی قوه قضاییه برخورد مناسب داشته است نشان دهنده عزم این قوه برای برخورد با متخلفان در هر کسوتی است. وی به انتظار مردم از قوه قضاییه اشاره کرد و افزود: مردم وقتی می‌بینند در برخورد با تخلف فرقی میان شهروند عادی و آقازاده‌ها نیست، نسبت به اجرای عدالت خوشبین می‌شوند. بزرگواری تصریح کرد: امیدواری خوبی در بین مردم ایجاد شده چرا که می‌بینند بر مبنای عدالت فرقی میان متخلف عادی و غیر عادی وجود ندارد. این نماینده مردم در مجلس شورای اسلامی با بیان این که آقازاده‌پروری در شأن زندگی طلبگی نیست، افزود: انتظار مردم این است که ما طلبه‌ها در مبارزه با آقازاده‌پروری پیشگام همه قشرها باشیم. وی از قوه قضاییه خواست تا در برخورد با آقازاده‌ها هیچگاه اسیر جوسازی نشوند و در همین خصوص تصریح کرد:قوه قضاییه از جار و جنجال‌ نمی‌هراسد.
کد خبر: ۶۹۸۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۵/۲۱

چندی پیش شایعه شد که فرمانده سابق سپاه فتح کهکیلویه و بویر احمد به دست افراد داعش اسیر شده است
کد خبر: ۶۸۷۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۵/۰۵

دکتر حسن روحانی در پیامی عید سعید فطر  را به ملت شریف ایران تبریک عرض نموده است. به گزارش سایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com متن پیام حجت الاسلام و المسلمین دکتر حسن روحانی به این شرح است: بسم الله الرحمن الرحیم ملت شریف ایران فرارسیدن عید سعید فطر پس از یک ماه پرهیزکاری و خویشتنداری، بر همه شما بندگان خوب خدا خجسته باد. رمضان، ماه آزمون تقواست و هر سال که عید فطر فرا می‌رسد، رستگارترین مردمان و مومنان، آنان‌اند که در این ماه شریف با پیشه‌کردن تقوا، جان خود را سبک کرده و روح خود را از حصار هواهای نفسانی آزاد کرده‌اند. دین حنیف اسلام البته هرگز اهل رهبانیت و زهد ریایی نیست و بهره‌مندی از مواهب و نعمات الهی را حق هر انسان می‌داند که با بهره‌ بردن از جهان هستی، طاعت خدا را با جان می گزیند و تسبیح حق می‌گوید. اما همان آیین حنیف هم انسان را برده و بنده دنیا نمی‌خواهد و می‌کوشد با رشد پارسایی و پرهیزکاری، او را نه اسیر دنیا که حاکم بر دنیا قرار دهد و این همان آموزه‌ی بزرگی است که بر همه زندگی مسلمانان حاکم است. امسال ما در میانه دو عید قرار گرفته‌ایم؛ عید ارادة ملی که در روز تاریخی ۲۳ تیر با موفقیت تاریخی در پرونده هسته‌ای ایران و اذعان قدرت‌های بزرگتر نسبت به حق فناوری صلح‌آمیز هسته‌ای‌مان پدیدار شد، و عید پرهیزکاری دینی که اکنون فرا رسیده است. ما همان‌گونه که در برابر فشارِ نخوردن و نیاشامیدن و به گناه نیالودنِ تن و روان، صبر کردیم و به عید فطر رسیدیم، در برابر فشار تحریم و مضایقِ اقتصادی و سیاسی ایستادیم و تقوای سیاسی پیشه کردیم و ثابت کردیم که اراده‌ای جز صلح‌جویی در دستیابی به دانش هسته‌ای نداریم و هیچ فرد و دولتی نمی‌تواند ما را از آن محروم کند. این شادی ملی محصول آن پرهیزکاری سیاسی است، چنان که این شادابی اخلاقی، محصول یک پرهیزکاری دینی است. ما بنا به آموزه‌های دینی خود ذره‌ای در حق بهره‌مندی انسان از طبیعت و ضرورت فناوری تردید نداریم که خدا خواسته انسان بر طبیعت مسلط باشد؛ اما همان دین به ما آموخته که تخریب طبیعت، کشتار انسان و تباهی نوع بشر، غیراخلاقی و غیرشرعی است و ساخت سلاح هسته‌ای با اصول الهی و انسانی منافات دارد. این امر مهم که در فتوای مقام معظم رهبری و راهبرد ایشان تجلی یافته بود، از سوی دولت تدبیر و امید و فرزندان شما در دستگاه سیاست خارجی ایران به یک برنامه پیچیده مذاکره بدل شد و پس از ۲۲ ماه با حمایت شما ملت ایران، به صورت یک دستاورد ملی و نمادی از توان و دانش حقوقی و سیاسی جمهوری اسلامی ایران جلوه‌گر شد. ما توانستیم نشان دهیم همان‌گونه که در دانش فنی، مستقل و توسعه‌یافته هستیم، در دانش سیاسی هم دارای مهارت و تجربه هستیم و می‌توانیم هم در علوم فنی و هم در علوم انسانی سرآمد باشیم. ما به مدد تقوای دینی خود، تقوای سیاسی خود را ثابت کردیم، باشد که جهان صداقت خود را ثابت کند. من به عنوان رییس جمهوری اسلامی ایران، این دو عید سیاسی و معنوی را به همه ایرانیان و نیز دیگر مسلمانان که دل در گرو استقلال و اقتدار جهان اسلام دارند تبریک می‌گویم. امروز روزی است که هم چرخ سانتریفیوژهای ایران می‌چرخد و هم چرخ اقتصاد ایران در آستانه یک تحول در جهت رونق گسترده است. به امید روزی که عید توسعه و تعالی ملی را هم جشن بگیریم، که آن روز دور نیست.
کد خبر: ۶۸۳۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۴/۲۶

عضو ارشد تیم مذاکره کننده هسته‌ای کشورمان گفت که برای ایران رسیدن به یک توافق خوب با ملاک‌هایی که ترسیم شده مهمتر از مقید بودن به چارچوب مهلت زمانی تعیین شده است.  سایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com به گزارش آوای دنا  به نقل از صدا و سیما، سید عباس عراقچی عضو ارشد تیم مذاکره کننده هسته‌ای کشورمان در خصوص تمدید مذاکرات گفت: چون مذاکرات به پایان نرسیده و از طرفی امروز مهلت ما به پایان رسید، تصمیم همه این است که برای هفت روز بیشتر در وین بمانند و این مذاکرات را به سرانجام برسانند. عراقچی افزود: از آنجا که تحریم‌هایی که تعلیق شده بودند طبق قوانین به صورت خودکار بر می‌گشت، بنابر این اروپا و آمریکا ناچار بودند به طور رسمی مذاکرات را تمدید کنند. ولی چون این احساس پیش نیاید که مذاکرات دوباره برای چند ماه تمدید شده است؛ صرفاً برای هفت روز توافق ژنو تمدید شد و به آژانس هم اعلام شد که براساس توافق ژنو به وظایف خودش ادامه دهد. وی گفت: مذاکرات در این چند روز ادامه پیدا خواهد کرد تا انشاء‌الله به سرانجام برسد، اما ما هنوز در موقعیتی نیستیم که به صراحت بگوییم این مذاکرات قطعاً به سرانجام نهایی خودش به عنوان یک توافق یا عدم توافق می‌رسد. عراقچی افزود: بعضی مسائل اختلافی هنوز وجود دارد که در مورد آنها توافق حاصل نشده و بعضی از متون هست که هنوز نوشته نشده، در حقیقت داریم شبانه‌روزی روی آنها کار می‌کنیم. وی گفت: همه هیئت‌ها و ایران دارند با جدیت روی این متون کار می‌کنند. همه جدی هستند و فضای مثبتی بر این مذاکرات حاکم است. روحیه رفتن به جلو در همه هیئت‌ها وجود دارد ولی این بدان معنا نیست که هیئت‌ها از جمله خود ما حاضر هستیم به هر قیمتی توافق کنیم. این عضو ارشد تیم مذاکره کننده هسته‌ای ایران گفت: توافق حتماً باید یک توافق خوب باشد و توافق خوب توافقی است که اصول و چارچوب‌ها و خطوط قرمزی که به ویژه توسط مقام معظم رهبری ترسیم شده در آن رعایت شود و در آن صورت است که به توافق رضایت خواهیم داد. عراقچی در پاسخ به این سوال که آیا در این هفت روز توافق امکان دارد، گفت: امیدوار هستیم که در این هفت روز به سرانجام برسد و اگر هم نرسد ما هیچ‌گاه اسیر زمان نبوده و نخواهیم بود. برای ما رسیدن به یک توافق خوب با ملاک‌هایی که ترسیم شده مهم است نه اینکه حتماً در یک زمان مشخصی باید به سرانجام برسد.
کد خبر: ۶۷۲۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۴/۱۰

نمی دانم هدف سروش صحت از این طنز چیست .شاید طبق گفته هایش در خندوانه که گفت من به لطیفه های زشت بیشتر می خندم ،این هم از مدل دوست داشتنی اوست
کد خبر: ۶۴۱۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۲/۲۳

فقط کافی است حرفی بشنود که با چارچوب ذهنی‌اش مغایرت داشته باشد، سریع برافروخته می‌شود، بی‌محلی می‌کند، زیر لب غر می‌زند و به زمین و زمان فحش می‌دهد، اگر از اتفاق پیش آمده خیلی زیاد ناراحت شده باشد که دیگر نگو، روزگاری است که سیاه می‌شود! کنترل از دستش خارج می‌شود، هر چیزی جلوی دستش باشد پرت می‌کند و درها را به هم می‌کوبد، به همه اطرافیانش توهین می‌کند و گاه حتی کارش به تحقیر دیگران می‌رسد و... **** «خشم» هیجانی است که اگر بدرستی مهار نشود، اثرات مخرب زیادی دارد. اگر خشم به درون فرد رخنه کند و درونی شود ممکن است فرد را به مشکلات متعدد جسمی همچون، استرس و تنش مفرط، ناراحتی‌های عصبی، بیماری‌های گوارشی، سردرد، ناراحتی‌های قلبی و... مبتلا کند و در صورت بروز بیرونی نیز، اثرات منفی دیگری دارد که با توجه به تحقیقات متعدد شواهد اندکی وجود دارد مبنی بر این‌که ابراز خشم می‌تواند روش خوبی برای کاستن انرژی منفی لحظه‌ای و کم‌توان کردن انرژی آن باشد، چه‌بسا در بروز بیرونی خشم، فرد فحاشی کند، اشیاء را پرت کند، برخورد فیزیکی داشته باشد و... که در این وضعیت، نه‌تنها خود بلکه اطرافیانش هم، از بروز خشم و کنترل نشدن این هیجان احساس ناراحتی و شرمساری می‌کنند. بسیاری از ما با مراجعه به روان شناس ‌ یا مطالعه کتاب‌های روان‌شناسی سعی می‌کنیم به طریقی با اضطراب و افسردگی خود مقابله کنیم و از شدت آن بکاهیم، اما کمتر به فکر آن هستیم که خشم خود را کنترل کرده و در موقعیت‌های ناخوشایند آن را مدیریت کنیم، زیرا غالبا این تصور اشتباه را داریم که خشم هیجانی طبیعی است که ما قادر به کنترل آن نیستیم یا این‌که لازم نیست آن را مدیریت و مهار کنیم، این در حالی است که خشم، هیجان منفی قابل کنترلی است که اگر بخواهیم می‌توانیم آن را مدیریت کنیم. برای کاهش پرخاشگری و خصومت فیزیکی و کلامی، باید یاد بگیریم ‌چگونه خشم خود را کنترل کنیم و با شدت خفیف یا شدید آن مواجه شده و مقابله کنیم؛ به همین منظور برای کنترل خشم چند پیشنهاد ارائه می‌دهیم: بر هیجان خشمتان آگاه شوید این درست است که شما ‌ هنگام خشم، دچار تعارض شده‌ و در حالتی قرار گرفته‌اید که شاید کنترل آن از دستتان خارج است، اما یادتان باشد خشم شما هیجان موقتی است و پس از لحظاتی فروکش خواهد کرد و پس از گذشت آن مدت، شما خواهید ماند و رفتاری که از خود بروز داده‌اید، پس علاج واقعه پیش از مشکل کنید و با خود تمرین کنید که حتی‌المقدور اسیر هیجانات موقت و زود‌گذرتان نشوید، در عین حال که به آنها آگاهید و نشانه‌های بروز آن را می‌دانید، بتوانید بر خود مسلط شوید و کاری نکنید که بعد‌ها پشیمان شوید. علت خشم خود را بشناسید جستجو کنید تا دریابید چه چیز خشم و عصبانیت شما را تحریک و برانگیخته می‌کند. موقعیت‌های پیشینی را که خشمگین شده‌اید ،یادداشت کنید، به این طریق می‌توانید بفهمید ‌ در چه شرایط و موقعیت‌هایی عصبی می‌شوید و بیشتر در آن وضعیت، چه عکس‌العمل‌هایی نشان می‌دهید. قطعا با دانستن و پی بردن به این‌که چه کسی و چه چیزی باعث ناراحتی و خشمتان می‌شود می‌توانید برای مقابله و کنار آمدن با چنین موقعیت‌هایی یا وضعیت‌های مشابه آن، برنامه‌ریزی کنید و رفتاری را که کمتر آسیب‌زا و تهاجمی است، از خود بروز دهید. از تکنیک توجه برگردانی استفاده کنید توجه برگردانی یکی از بهترین روش‌های کنترل یا کاهش شدت خشم است. با معطوف کردن حواس به چیزهای دیگر ‌ یا با اشتغال به برخی از فعالیت‌های جذاب و متضاد با آن موقعیت ناراحت‌کننده، می‌توان با خشم لحظه‌ای مقابله کرد و بر آن چیره شد. برخی با انجام فعالیت‌های ورزشی، عده‌ای با گوش کردن به موسیقی یا تماشای تلویزیون و برخی نیز با مطالعه‌ یا پرداختن به سرگرمی‌های مورد علاقه خود احساس آرامش می‌کنند و از تلاطمات درونی خود می‌کاهند. با خود‌ گفت‌وگو کنید برخی ‌ افراد عادت دارند، راجع به پیشامدی که برایشان به وقوع پیوسته‌ با خودشان گفت‌وگو می‌کنند. گفت‌وگوی درونی در بسیاری از موارد باعث کاهش شدت خشم می‌شود، اگر چه در برخی دیگر، اثری عکس داشته و موجب افزایش یا تداوم و پایداری شدت خشم می‌گردد. مثلا، ممکن است فردی از شخصی بشدت عصبانی باشد و حتی سال‌ها‌ آن را در دل خود نگه دارد، و هر بار با یادآوری آن مساله برافروخته و عصبی شود، چراکه خود را مستحق عذرخواهی از جانب فرد مقابل می‌داند که از آن دریغ شده است؛ اما اگر گفت‌وگوی درونی با نگاه منصفانه و به دور از توقع و قضاوت یکجانبه‌ای انجام شود و گذشت و حل مساله در اولویت قرار داشته باشد، قطعا تاثیرات مثبتی خواهد داشت که باعث آرامش و تسکین خواهد شد. بی‌غرضانه با فرد مقابل‌تان، گفت‌وگو کنید به جای سکوت کردن، غرغر کردن، انتقادهای کلامی کوبنده یا حتی برخورد‌های فیزیکی، با فرد مقابلتان به گفت‌وگو بنشینید. بلی، گفت‌وگو یکی از موثرترین روش‌های کنترل و کاهش شدت خشم است. سعی کنید همیشه به جای حق به جانب جلوه دادن خود یا فرار از پذیرش مسئولیت اشتباه خود یا با متهم کردن دیگری، بپذیرید که می‌توانید مشکل بوجود آمده را با گفت‌وگو حل و فصل کنید، چراکه گفت‌‌وگو شرایطی را برای مذاکره، حل مساله و سازش فراهم می‌آورد. گفت‌وگو و مصاحبت باعث می‌شود که ما از نظریات فرد مقابل مان در مورد آن موقعیت خاص، رفتار، افکار و هیجانات متعاقب وی از آن شرایط، مطلع و آگاه شویم و بهتر بتوانیم اوضاع را از دیدگاه فرد مقابلمان نظاره‌گر شویم و با درک متقابل از آن، مساله را واکاوی کرده و به راه‌حلی مساعد و مناسب دست یابیم. توضیح بخواهید و آن را بشنوید اگر بدانید علت رفتار فرد مقابلتان به چه دلیل است و از چه نشأت می‌گیرد، هدف از آن چیست و عاقبت آن به کجا منتهی می‌شود؛ شاید به جای عصبی و خشمگین شدن، هیجان دیگری را تجربه کنید. وقتی با کسی روبه‌رو می‌شوید که از شما انتقاد می‌کند یا به گونه‌ای رفتار می‌کند که با هنجارها و انتظارات شما متناقض است و حتی بی‌حرمتی معنا می‌شود، چه می‌کنید؟! ما توصیه می‌کنیم به جای تقابل یا عکس‌العمل‌های شدید و دور از شأن‌تان، سعی کنید با نوشیدن یک لیوان آب سرد‌ بر خود و اعصابتان مسلط شوید و فرد مقابلتان را به آرامش دعوت کنید و از او بخواهید علت رفتارش یا فکری که آزارش می‌دهد را برایتان توضیح بدهد، گاهی با شنیدن نظرات او، نه‌تنها آرام می‌شوید بلکه با درک متقابل از شرایط وی به گونه‌ای کاملا متفاوت رفتار می‌کنید که شاید فرسنگ‌ها با خشم آن لحظه‌تان منافات داشته باشد. مثلا اگر به هنگام رانندگی کسی به دلیل بی‌احتیاطی، ماشینش را به ماشین شما بکوبد و آسیب بزند، بی‌تردید مایه تعجب نیست که خشمگین شوید و به سرعت از ماشین‌تان پیاده شده و فرد خاطی را متهم به بی‌احتیاطی کنید، اما اگر در همان لحظه راننده عذرخواهی کند و به شما توضیح دهد که تحت فشار عصبی و روحی، حواسش پرت شده چون بتازگی متوجه بیماری لاعلاج فرزندش شده است، قطعا خشمتان فروکش خواهد کرد و به جای توهین و بگو مگو کردن خواهید گفت، اتفاقی است که پیش آمده، اشکالی ندارد، خداوند همه مریض‌ها را شفا بدهد، اگر حالتان خوب نیست کناری بایستید و بعد از این‌که حالتان خوب شد رانندگی کنید، ممکن است اتفاق ناخوشایند دیگری رخ دهد که در این شرایط، اصلا به صلاحتان نیست و... . شما با تجسم این حالت می‌‌دانید که چگونه هیجان خشمتان به هیجان محبت و حس همدردی و نگرانی تقلیل می‌یابد. سازش کردن را یاد بگیرید وقتی مشکلی پیش می‌آید، بسیاری از ما به جای حل مساله‌ یا سازش با شرایط جدید، در مقام جبران یا دفاع برمی‌آییم تا شاید با به کرسی نشاندن حرف یا اندیشه خود، نه‌تنها اندکی از تلاطمات درونی خود بکاهیم، بلکه به فرد مقابلمان نشان دهیم که برتر از او هستیم و هرگز حاضر به تسلیم نخواهیم شد؛ این در حالی است که اگر بپذیریم و بیاموزیم ‌ سازش کردن بهتر از خشم و عصبانیت طولانی‌مدت است، بی‌تردید بسیاری از مشکلات بوجود آمده، بسیار سریع‌تر از آن‌که گمان ببریم، حل می‌شود و هیچ‌گاه به کلاف سردرگم مبدل نمی‌شود. بپذیرید سازش، همچون وسیله‌ای کارساز و مفید است که می‌تواند شما را برای داشتن زندگی ساده و سالم‌تر‌ آماده کند. پس برای کنترل خشم‌ بهتر است از همین امروز، علاقه‌مند به سازش شوید و اصول سازش را فرا بگیرید. زندگی همیشه بر وفق مراد ما نیست تا زمانی که نپذیرید زندگی هیچ وقت بی‌عیب و نقص نبوده و نخواهد بود، نسبت به همه چیز و همه کس حساس و خشمگین خواهید شد. زندگی همیشه توام با رفتارها یا وقایعی است که گاهی کنترل آنها از دست ما خارج است، مثلا‌ ممکن است با افرادی روبه‌رو شوید که رفتارهای مبادی آدابی ندارند، کسی شما را نادیده بگیرد، اوضاع مالی‌تان به هم بریزد، لاستیک ماشین‌تان به یکباره پنچر شود و.... برای اجتناب از خشم و عصبانیت، لازم است بپذیرید که در همیشه‌ روی یک پاشنه نمی‌چرخد و نه‌تنها زندگی شما، بلکه زندگی همگان، فراز و نشیب‌هایی دارد که راه فراری از آنان نیست. با پذیرش اصل زندگی همیشه منصفانه نیست، می‌توانید بخش اعظمی از خشم خود را کنترل کنید. خشمگین شدن یا نشدن، تصمیمی است که شما می‌توانید آن را آگاهانه یا ناآگاهانه یاد بگیرید و با این قانون طبیعی که زندگی گاهی غیرمنصفانه است، خو بگیرید. شوخی کنید شوخی و مزاح کردن روشی است که از طریق آن می‌توان برای بازسازی موقعیت یا یافتن ناهمخوانی‌ها یا حتی امر محال در آن وضعیت، استفاده کرد. شوخی کاملا با خشم مغایرت دارد و می‌تواند تا حدود بسیاری شدت خشم را کاهش دهد. اگر یاد بگیریم که چگونه به واکنش‌هایمان بخندیم یا موقعیت تلخ را به موقعیت خنثی یا خنده‌دار مبدل کنیم، قطعا نه‌تنها توانسته‌ایم با تبدیل شرایط نامساعد به موقعیت مساعد، خشم خود را کنترل و کاهش دهیم، بلکه می‌توانیم با دیگران ارتباط سازنده‌ای برقرار کنیم و نشان دهیم که نسبت به ناموجه بودن و نامناسب بودن واکنش‌هایمان شناخت و آگاهی داریم و از تمام‌ جوانب مثبت و منفی آن مطلعیم. نسرین صفری‌/‌ مشاور خانواده
کد خبر: ۶۲۸۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۲/۰۳

حضرت زهرا(س) الگویی کامل و برتر برای همه بانوان دنیاست و هر کس این بانو را الگوی خود قرار دهد، هیچوقت اسیر مشکلات دنیوی نمی شود  
کد خبر: ۶۱۶۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۱/۲۲

وقتى سرنوشت سید مجاهد به جرم مقاومت و دفاع از ناموس و ملت این باشد تکلیف دیگر مدافعان حقوق مسلم مردم ایران روشن است. باید نگران سید مجاهد بود! سایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com: دکتر غلامحسین الهام: بعد از جنگ اول روس با ایران و شکست سپاه ایران که منجر به عهد نامه گلستان گردید روس ها به تجاوزات خود به سرحدات ایران پرداخته، با بى اعتنایى به افکار و مقدسات مذهبى مسلمانان احساسات آنان را جریحه دار مى نمودند به این گونه نقض عهد کرده و از حدود آن چه در پیمان گلستان منظور بود تخطی نمودند. در این هنگام بود که چون مسلمانان شاه را قادر به مقابله با سپاه روس نمى دیدند به مرحوم آقا سید محمد شاکى شده و از وى خواستند با صدور فرمان جهاد دست روسیه را از سر آنها کوتاه نماید و سپاه ایران شهرهاى قفقاز را مسترد دارند. در ناسخ التواریخ تحت عنوان «وقایع سال یک هزار و دویست و چهل و یک هجرى و ابتداى نقض عهد روسیان با ایران» ، پس ازشرح مراسم نوروزى آن سال که در پیشگاه فتحعلى شاه بر گزار شد می نویسد : «و این هنگام پادشاه ایران در کیفر جماعت روسیه یک جهت شد چه از این پیش نقض عهد ایشان و در آمدن به قلعه “بالغ لوى” ایروان به شرح رفت و هم در این مدت که در اراضى مسلمانان مسلط بودند از دراز دستى با زنان بیگانه (یعنى مسلمانان) و اخذ اموال مردم خودارى ننمودند. این حدیث به دست بعضى از چاکران نایب السلطنه (عباس میرزا ) که از مصالحه با روسیان دلگران بودند، گوشزد آقا سید محمداصفهانى که ساکن عتبات بود،گشت و او به کارداران درگاه شاهنشاه ایران نگاشت که این هنگام جهاد با جماعت روسیه فرض افتاد. پادشاه اسلام را در این امر رأى چگونه است؟ شهریار تاجدار فرمود که ما پیوسته به اندیشه جهاد شاد بوده ایم و خویشتن را از بهر ترویج دین و رونق شریعت نهاده ایم. شهریارش نیز عظیم گرامى داشت و از اجراى لشکر بر زیادت از سیصد هزار تومان زر مسکوک باز کرد تا در تجهیز لشکر به کار شود. پس آقا سید محمد دلشاد کرد تا با هریک از علماى ایران مکتوبى نگارد که به حضرت شهریار گرد آیند و مردم را از بهر جهاد تحریص کنند».« و روز جمعه هفدهم ذیقعده جناب آقاى سید محمد و حاجى ملا محمد جعفر استرآبادى و حاجى ملا محمدتقى قزوینى و سید عزیزالله طالش و دیگر علما و فضلا وارد لشکرگاه گشتند و شاهزادگان و امرا ایشان را پذیره کردند. روز شنبه هیجدهم جناب ملا احمد نراقى کاشانى که از تمامت علماى اثنى عشریه به زیادت بود به اتفاق فتوى راندند که هر کس از جهاد با روسیان باز نشیند از طاعت یزدان روى بر تافته» . به طورى که در ناسخ التواریخ و روضه الصفاى ناصرى مى نویسد پس از اعلام جهاد شور و هیجانى در سراسر مملکت ایجاد شد و در هرجا مردم خود را براى جهاد آماده مى کردند و البته در میان رجال و سایر طبقات نیز افراد معدودى بودند که با موضوع جهاد مخالفت مى کردند، ولى ناگزیر در برابر فرمان جهاد تسلیم شدند. عباس میرزا که از هنگام معاهده گلستان حاضر براى جنگ با روس نبود در این جنگ نیز مأمور دفاع از شهرهاى ایران و بیرون آوردن آنها از دست روس شد.علما و مجتهدان هم با لشکر حرکت نموده و در تبریز توقف کردند و مجاهدین را براى سرکوبى و جلوگیرى از حملات قواى تحریص به جهاد مى کردند، سران سپاه نیز مرتب آنها را در جریان فتح و پیشروى ها که نصیب لشکر اسلام مى شد، مى گذاشتند. در چند هفته اول جنگ، لشکر اسلام همه جا فاتح بود و به سرعت پیشروى نمود و قلاع و شهرهاى از دست رفته ایران را یکى پس از دیگرى فتح کرد و جماعت زیادى از سپاه روس را کشته و بسیارى از آنان را به اسارت بردند و هم غنایم هنگفتى به چنگ آوردند. مطابق آنچه در ناسخ التواریخ آمده، بطور تخمینی بیش از سه هزار کشته و به همین حدود اسیر و ٢١ عراده توپ از سپاه روس نصیب لشکر ایران شد و بدان وسیله روس ها نیروى ثبات خود را از دست دادند، پا به فرار نهادند. ماجراى شکست جریان این بود که هنگام صف آرایى لشکر روس به سر کردگى ژنرال پاسکیویچ (بسقاویج) سردار روسى و لشکر ایران زیر نظر نایب السلطنه عباس میرزا، چون دهان توپهاى روس به طرف فرزندان عباس میرزا گشاده شد، عباس میرزا دستور داد فورا شاهزادگان را از آن محل به سمتى دیگر که در تیررس توپها نباشند انتقال دهند، مأمورین نادان هم آنان را طورى با عجله از جلو دوست و دشمن عبور دادند که همه گمان کردند دستور عقب نشینى و فرار داده شده، سایر لشکریان هم به دنبال شاهزادگان فرارى، بى خود پا به فرار گذاشتند تا جایى که خود عباس میرزا نیز که مرتکب چنین اشتباه بى موقع شده بود با سران سپاه به اصلان دوز عقب نشستند و سپاه روس فرصت یافت که تمامى مواضع دفاعى ایرانیان را اشغال کند و راه فتح مجدد را به روى لشکر ایران ببندد. در آن گیرودار دو هزار و پانصد نفر از سربازان ایران به محاصره افتادند، پس از یک شبانه روز که دلیرانه از خود دفاع نمودند با چهار عراده توپ به اسارت قواى روس در آمدند و بدین گونه فتوحاتى که پى در پى نصیب ایرانیان گشت بر اثر یک اشتباه مختصر از دست رفت . اما بعد پس از هزیمت لشکر ایران و پیشروى روسیان آنها که دین و ایمانى نداشتند و از روز نخست با جهاد و جنگ مجدد با روس مخالف بودند، این موقع دستاویزى یافته گناه آن شکست مفتضح و عقب نشینى بى مورد را معلول دخالت علما و مجتهدین دانسته و از هتک حرمت آنان و کلمات زشت خودارى نکردند. درباریان و تاریخ نویسان متملق خاقان مغفور نیز در این باره کوتاه نیامدند. رضا قلى خان هدایت که مشرب صوفى داشت و على القاعده با فقها و مجتهدان دشمنى! در کتاب روضه الصفاى ناصرى واقعه جهاد و دخالت مجتهدان را سخت نکوهش نموده و با آن سعى کرده گناه آن شکست خفت بار را به گردن پیشوایان ملت بیندازد ! وى در عین آنکه آقا سید محمد را «مجتهدالزمان» و «اکمل المجتهدین» مى خواند و او را با این عبارت « سید سند فضایل القاب که قبول خاصه و عامه و کرمى هنگامه داشت» و «سید مجتهد که در کیش اسلام به منزله نایب امام و اعلم علماى فضیلت ماب بود» یاد مى کند، مع الوصف مى نویسد : «و چون عوام کالانعام مطیع و منقاد علماى معروف به اجتهادند بر این قول اتفاق کردند و این سخن (فرمان) جهاد را تصحیح و این عقیدت را تصریح نمودند . عوام کالانعام را کار به جایى رسیده بود که احکام علما را بر اوامر سلطان ایران ترجیح دادند و گوش جان و دل بر طاعت مجتهدین نهادند و کمر بر جهاد بستند». بالاخره کار به جایى رسید که در دو سال بعد قواى روسیه تا تبریز پیشروى کرده و قصد تصرف تهران را داشته باشد و نایب السلطنه عباس میرزا در محل ترکمانچاى تن به عقد معاهده منحوس متارکه جنگ و صلح با روس بدهد و در نتیجه قفقاز، قسمتى از خاک ایران را، بعد از آن همه جنگهاى طولانى و تلفات جانى و مالى و از میان رفتن عرض و نفوس و نوامیس مردم مسلمان ایران به روسیه واگذارد تا در مقابل بعد از فتحعلى شاه امپراطور روس سلطنت او را به رسمیت بشناسد و در برابر خطر وجود برادران بى شمارش که همواره خطرى براى وى محسوب مى شدند حمایت کند!! به هر جهت پس از شکست قواى ایران مرحوم آقا سید محمد سخت دلتنگ و آزرده گشت از تبریز بیرون آمد و در بین راه درگذشت. در روضه البهیه مى نویسد: «وفات آن جناب در همین سفر اتفاق افتاد و گویا در قزوین بوده است . آن بزرگوار از بسیارى اندوه و غم و تأسف به سبب غلبه لشکر روس بر مسلمانان و سرزنش منافقین و بى حیایى مردم ضعیف الایمان و بى اعتنایى شاه و سران سپاه نسبت به خود بدرود حیات گفت. چنانکه شیوه نیاکان وى علیهم السلام چنین بوده است. نعش او را به کربلا منتقل کردند و بر آرامگاهش قبه اى معروف ساختند.» اما سید محمد مجاهد کیست؟ او فرزند سید على صاحب ریاض که از برجستگان حوزه فقاهت شیعى و نوه استاد کل علامه وحید بهبهانى است. در مراتب دانش و تقواى وى سخن بسیار گفته شده است. او را از فضلاى با نام و نشان و علماى عالى شان و سرخیل گروه زهاد و صدر نشین مجلس عباد و اوتاد در علم فقه و اصول و در علم آداب و سلوک بسى آراسته به کمالات توصیف شده است. در حمله وهابیون به کربلا به کرمانشاه و از آنجا به اصفهان و سپس به مشهد مقدس مشرف شده و سرانجام به اصفهان آمده و مرجع عام و خاص مى شود. ریاست شیعیان در عصر وى به او منتهى شده است. تالیفات بسیار دارد و کثیر التالیف بوده است. محقق قمى در سن پیرى از او مى خواهد تا در نزد او مباحثه علمى داشته باشد و بقاى ملکه اجتهاد را در او تایید کند. مى نویسند «آقا سید محمد چنان مقبولیت عامه یافت که چون در حوض مسجد شاه قزوین وضو ساخت اهالى آن شهر جمیع آب حوض را به اندک زمانى براى تبرک و تیمن و استشفاء بردند به نحوى که آن حوض بى آب ماند». او شاگرد علامه بحرالعلوم و داماد آن جناب است. با آن حوادث و این شخصیت … . مهدى بامداد از خیل روشنفکران در مورد ایشان این گونه مى نویسد: «در سال ١٣۴١ قمرى که جنگ روس و ایران پیش آمد و سید محمد اصفهانى که از مراجع تقلید آن زمان بود به تهران آمد و یا دیگران او را کشاندند و آوردند. در این هنگام جمعى از مجتهدین طراز اول ایران از روى نادانى و بى اطلاعى از ان امور و جریانات سیاسى عالم نیز با او موافقت کرده و حکم جهاد با روسیه را دادند و دولت بى بند وبار و بى اساس ایران را وارد جنگ با روسیه نمودند.» «سر دسته آنان سید محمد اصفهانى سابق الذکر بود که بعد معروف شد به سید محمد مجاهد و پس از سید محمد حاجى ملا احمد نراقى صاحب عنوان بوده که در آن زمان خیلى اهمیت داشت بدبختانه بیشتر اوقات مراجع تقلید و ملاهاى ما مستقیم یا غیر مستقیم آلت دست این و آن بوده اند». وقتى سرنوشت سید مجاهد به جرم مقاومت و دفاع از ناموس و ملت این باشد تکلیف دیگر مدافعان حقوق مسلم مردم ایران روشن است ! باید نگران سید مجاهد بود! این نکته تاریخى از باب ترکمانچاى جدید نوشته آمد. فاعتبروا یا اولى الالباب منبع: میدان 72
کد خبر: ۶۱۱۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۱/۱۶

خبرنگار العالم از اسارت چند تفنگدار سعودی در مناطق مرزی عربستان با یمن خبر داد. سایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com: به گزارش خبرنگار شبکه العالم، کمیته‌های مردمی یمن، با نفوذ به مناطق مرزی عربستان، چند تفنگدار سعودی را به اسارت درآوردند. نیروهای مردمی یمن در پاسخ به تجاوز صبح امروز جنگنده های سعودی به صنعا، با نفوذ به چند روستای مرزی عربستان، شماری از تفنگداران سعودی را اسیر کردند. در همین حال، مسکو اعلام کرد که قصد خارج ساختن اتباع یا دیپلمات های خود از یمن پس از حمله عربستان سعودی را ندارد. منابع یمنی نیز اعلام کردند که هواپیماهای جنگی عربستان با نقض دوباره حاکمیت یمن، بار دیگر بر فراز صنعا پایتخت کشور به پرواز درآمدند. خبرنگار العالم همچنین از شهادت 28 یمنی و زخمی شدن 33 نفر در جریان حمله سعودی به یمن گزارش داد.
کد خبر: ۶۰۳۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۱/۰۶