« آواي رودکوف» خود را به اخلاق حرفه‌اي روزنامه‌نگاري پايبند مي‌داند و مبناي فعاليت اين سايت بر سه اصل « بيطرفي » ، «دقت » و « انصاف » استوار است.

      
برچسب ها
سایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com: تخت فولاد اصفهان، همچون گنجينه اي است كه گوهرهاي نايابي را در دل خود نگه داشته است و اسرار مگو در باب اين گوهرهاي ناياب بسيار دارد! به گزارش رويش نيوز، تخت فولاد دركنار قبرستان بقیع مدینه، ابوطالب مكه و وادی السلام نجف اشرف از مهمترین و متبرك ترین مرقدهای جهان اسلام به شمار می رود. تا آنجایی كه برخی معتقدند تخت فولاد به واسطه قبور متبرك آن، دومین قبرستان جهان اسلام است. در جاي جاي اين تكه از بهشت معنوي كه قدم مي گذاري عظمت هاي عرفاني و علمي زيادي مدفون است. يكي از اين ذخاير عظيم، عارف وارسته و عالم برجسته حضرت شيخ محمد صادق تخت فولادي است. قدوه السالکین مرحوم حاج محمد صادق مشهور به تخت فولادی از عرفای بزرگ قرن سیزدهم و استاد سیر و سلوک مرحوم حاج شیخ حسنعلی اصفهانی معروف به نخودکی رحمة الله علیه است كه در اواخر سلطنت فتحعلیشاه قاجار زندگی می کرده اند. در اوایل جوانی به کار رنگرزی اشتغال داشته و به کمک چند شاگرد کارگاه رنگرزی را اداره می کرده اند. عادت آن مرحوم در جوانی این بود که با وجود ناامنی حاکم به شهر هر روز عصر با شاگردان برای تفریح از شهر اصفهان خارج می شدند. آشنایی با بابا رستم روزی به هنگام غروب که از دروازه شهر به طرف شهر باز می گشتند، در بین راه در قبرستان تخت فولاد از دور چشمشان به پیرمردی می افتد که سر بر زانوی تفکر نهاده و در خود فرو رفته بود مرحوم  حاجي (تخت فولادي) به شاگردان خود می گویند: هنوز تا غروب وقت زیادی است برویم و قدری با این پیر شوخی و مزاح کنیم پس از فرا رسیدن غروب به شهر باز می گردیم . به پیرمرد نزدیک می شوند و سلام می کنند پیرمرد سر برداشته جواب سلام می دهد و دوباره سر به زانو می گذارد. می پرسند اسم شما چیست؟ از کجا آمده اید؟ چکاره هستید؟ پیر جوابی نمی دهد، مرحوم حاجی با ته عصایی که در دست داشته به شانه پیرمرد می زنند و می گویند: انسانی یا دیوار که هر چه با تو صحبت می کنیم جوابی نمی دهی؟ باز هم جوابی نمی شنوند. لاجرم ایشان به همراهان می گویند برگردیم برویم ایستادن بیش از این نتیجه ای ندارد. چند گامی که از پیرمرد دور می شوند آن مرد بزرگ سر بر میدارد و به مرحوم حاج محمد صادق می فرماید: عجب جوانی هستی، حیف از جوانی تو! و دیگر حرفی نمی زند. مرحوم حاج شیخ محمد صادق با شنیدن این کلمات دیگر خود را قادر به حرکت نمی بیند، می ایستد و کلید دکان را به شاگردان می دهد. سپس خود برمی گردد و در خدمت پیر می نشیند. تا سه شبانه روز پیر سخنی نمی گوید جز اینکه هر چند ساعت یکبار بر سبیل استفهام می فرماید: اینجا چه کار داری؟ برخیز و به دنبال کار خود برو. بعد از سه شبانه روز پیر روشن ضمیر به مرحوم حاجی می فرماید: شغل شما چیست؟ می گوید رنگرزی، پیر می فرماید: پس روزها برو به کسب خود مشغول باشد و شبها اینجا نزد من بیا. مرحوم حاجی به دستور پیر عمل می کند روزها به شغل رنگرزی مشغول بوده و شبها با درآمد روزانه خود به خدمت پیر که نامش (بابا رستم بختیاری) بود می آمده است. آن پیر بزرگوار نیز وجوه مزبور را کاملا به فقرا ایثار می کرد. حتی اعاشه مرحوم حاج محمد صادق نیز از قبل مرحوم بابا رستم تأمین می گردید. پس از یکسال مرحوم بابا رستم می فرماید دیگر رفتن شما به دکان رنگرزی ضروری نیست، همین جا بمانید. مرحوم حاجی در آن محل که امروز به نام تکیه مادر شازده در قبرستان تخت فولاد اصفهان معروف می باشد، می ماند. مدت یکسال تمام شبها را به تهجد و عبادت و روزها را به ریاضت می گذراند. پس از یکسال در روز عید قربان مرحوم بابا به مرحوم حاجی می فرمایند: امروز به شهر بروید. به منزل فلان شخص مراجعه کنید و جگر گوسفندی را که قربانی کرده اند بگیرید. بعد در ملا عام هیزم جمع کنید، و با جگر گوسفند اینجا بیاورید. شخصی را که مرحوم بابا رستم نام برده بودند کسی بود که مرحوم حاجی محمد صادق با ایشان از قبل میانه خوبی نداشتند. به این علت مرحوم حاجی جگر گوسفندی را از بازار خریداری می کنند. قدری هیزم هم از نقاطی خلوت جمع آوری می کنند و با خود می برند. چون به خدمت بابا می رسند، ایشان با تشدد می فرمایند: هنوز اسیر هوی و هوس خود هستی و خلق را می بینی جگر را خریدی و هیزم را از محل خلوت جمع نمودی. سالی دیگر می گذرد یک روز که مرحوم حاجی برای انجام حاجتی به شهر می روند در راه مقداری کشمش خریده و می خورند. پس از مراجعت مرحوم بابا با تغیر و تشدد می فرمایند: هنوز هم گرفتاری هوای نفسی. مرحوم حاجی می فرمایند آنگاه تصمیم گرفتم چند ساعتی از نزد ایشان دور شوم بلکه غضب مرحوم بابا فرو نشیند. ولی به محض آنکه راه افتادم از اطراف بر من سنگ باریدن گرفت ناگاه مرحوم بابا با صدای بلند فرمودند: دو سال است زحمت تورا کشیده ام کجا می روی؟ برگشتم و فهمیدم که غضب ایشان بر حسب ظاهر خشم و غضب است ولی در باطن جز رحمت و محبت چیزی نیست. یک روز مرحوم بابا رستم به مرحوم حاجی می فرمایند: بروید شهر مقداری ماست بخرید و بیاورید، مرحوم حاجی طبق دستور عمل می کنند. در مراجعت با یکی از سوارهای حکومتی برخورد می کنند. سوار از ایشان می خواهد که لباسها و اسبش نگهداری کنند تا او در رودخانه شنا کند، مرحوم حاجی می فرمایند وقت ندارم و باید بروم آن مرد جاهل با دسته تازیانه به سر حاجی می زند طوری که سر ایشان می شکند و ماستها می ریزد مرحوم حاجی با سکوت در کنار رودخانه خود را تمیز می کنند. مجددا ماست می خرند و مراجعت می نمایند. مرحوم بابا علت تأخیر را جویا می شوند مرحوم حاجی قضیه را شرح می دهند. مرحوم بابا سؤال می کنند شما چه عکس العملی نشان دادی؟ مرحوم حاجی می گویند: هیچ نگفتم و جزای عمل او را به خدا واگذار نمودم. می فرمایند: کار خوبی نکردی، برای اینکه او سر شما را شکسته به خدا واگذارش نمودی. فورا با عجله برگرد و با او تغیر و تشدد نمامرحوم حاجی فورا برمی گردند. ولی هنگامی که کار از کار گذشته و اسب او را بر زمین زده و هلاکش کرده بود. حضرت «محمد صادق تخت فولادي» چند سالى در خدمت حضرت «بابا رستم»، به رياضتِ خود ادامه داده شبها را تا صبح بيدار و به عبادت مشغول بوده است. خودِ ايشان فرموده است : «هر زمان كه خواب بر من غلبه مى‌كرد، حضرت «بابا» مى فرمود : صادق اينجا محل خواب نيست ، اگر مى خواهى بخوابى به خانه خود برگرد.» حضرتِ «تخت فولادي» فرموده بود: پاى حضرت «بابا» بر اثر زياد ايستادن، جهتِ عبادت و نماز از قدرت افتاده بود، به طورى كه در موقع حركت مى شَليد و به سببِ بيدارى مداوم نيز يك چشمشان ديد خود را از دست داده بود. لذا ايشان به لهجه‌ي بختيارى با خداوند مناجات و عرض مي‌كرده است: «خدايا شلم كردى، كورم كردى ديگر از من چه مى خواهى؟» مرگ بابا رستم اين وضع ادامه داشته تا بعد از چند سال كه روزى حضرت بابا به حضرتِ «حاج محمد صادق» مى فرمايد: آرزو دارم به سفر حج مشرَّف شوم ولى استطاعت بدنى و قدرت راه رفتن ندارم. «حاج محمد صادق»، مى فرمايد: من شما را به پشت مى گيرم و به مكه مى‌برم. حضرتِ «بابا» مى‌پذيرد. از «اصفهان» لباسِ احرام تهيه مى‌كند و حضرتِ «محمد صادق» ايشان را بر پشت مى گيرد و به عزمِ سفرِ خانه‌ي خدا راه مى‌افتند. وقتى كه به «شاه رضا» كه 14 فرسنگ با «اصفهان» فاصله دارد مى‌رسند، حضرت «بابا» مى فرمايد: عمر من به پايان رسيده است. امشب من خرقه تُهى خواهم كرد. مرا غسل دهيد و با اين لباس احرام مرا كفن و دفن كنيد سه شبانه روز بر قبر من بيتوته و قرآن تلاوت كنيد و بعد برگرديد. حضرت حاج محمد صادق مطابق دستور عمل مى‌كند و بعد از انجام مراسم به اصفهان باز مي‌گردد و سال ديگر به نيابت حضرتِ «بابا» به قصدِ زيارت خانه‌ي خدا از «اصفهان» حركت مى‌كند. طی کردن شبی سرد در زمستان با ذکر خدا شخصى كه با ايشان همسفر بود نقل كرده است كه: نزديكِ «شيراز» در كاروانسرايى فرود آمديم. هوا سرد و برفى بود. حضرتِ «محمد صادق تخت فولادي» روىِ سكوىِ دربِ ورودىِ كاروانسرا، پوست را افكندند، و نشستند. ساير كاروانيان عرض كردند هوا سرد است و اينجا گذرگاهِ حيوانات درنده است. بهتر است كه به داخل كاروانسرا تشريف بياوريد. ولى ايشان در جواب فرموده بودند: «در داخلِ كاروانسرا آب نيست» و به جوى آبى كه در خارج از كاروانسرا جريان داشت اشاره فرموده و گفته بودند «اينجا براى من بهتر است». هنگامِ غروب، صاحبِ كاروانسرا به مسافرين مى‌گويد كه ما معمولاً سرِ شب دربِ كاروانسرا را مى‌بنديم و تا صبح باز نمى‌كنيم. اگر ايشان بيرون بمانند احتمال دارد سرما و حيوانات درنده به ايشان آسيب برسانند. مسافرين از راه محبّت تصميم مى‌گيرند كه علي‌رَغْمِ مخالفتِ حضرتِ «حاج محمد صادق» دسته‌جمعى گوشه‌هاى پوستِ تخت را بگيرند و ايشان را به داخل كاروانسرا منتقل كنند. ولى همسفرِ مزبور كه به احوالِ ايشان آشنا بوده است مى‌گويد ايشان از اشخاص معمولى نيستند و اگر بر خلافِ ميلِ ايشان حركتى كنيم كه عصبانى و ناراحت شوند حتماً صدمه خواهيم خورد و خود مجدداً به خدمتِ  «حاج محمد صادق» مي‌رسد و عرض مى‌كند كه: «اين مردم شما را نمى‌شناسند و به احوالِ شما وارد نيستند و از راه محبّت و نوع‌دوستى قصد دارند كه علي‌رغمِ ميلِ شما، شما را به داخل ببرند. من مى‌دانم كه بر اثر اين عمل صدمه مى‌خورند، پس شما خودتان لطف كنيد و به داخل كاروانسرا تشريف بياوريد و راضى نشويد افرادى كه باطناً نيّتى جز خيرخواهى ندارند صدمه ببينند». حضرتِ «محمد صادق» مى پرسند: «نگرانيشان از چيست؟» عرض مى‌كند: «يكى سردى هوا است كه ممكن است شما را از بين ببرد و ديگر وجودِ حيوانات درنده است كه در اين نواحى مختلف وجود دارد». حضرت «محمد صادق» به آن همسفر مى‌گويد: «دستت را به سينه من نزديك كن». آن همسفر گفته است: «به محضِ اينكه دستم را به سينه ايشان نزديك كردم گوئى به ديگ جوشانى دست كرده‌ام و از شدت حرارت احساس تألُّم كردم». حضرتِ «محمد صادق» فرمود : «به اينها بگو آيا ذكرِ خداوند به اندازه ده سير زغال گرمى ندارد! اما در مورد حيوانات درنده هم تا خواست خداوند نباشد زيانى نمى رسانند. هرچه بشود به اذنِ حق و به اراده‌ي او است. من در زمين و آسمانها از حيوانات نمى ترسم.» صبحِ روز بعد كه دربِ كاروانسرا را باز مى‌كنند مى‌بينند برفِ فراوانى باريده است، ولى در جلوي سجاده‌ي حضرتِ «محمد صادقِ تخت فولادي» برف نيست. ظاهراً حيواناتى كه در طولِ شب جلوي سجاده نشسته بوده‌اند مانع شده‌اند كه برف در آن قسمت به زمين بنشيند. آثارِ پاهاى حيوانات نيز بر روى برف‌ها مشاهده مى‌گرديد. حضرتِ «محمد صادق تخت فولادي» فرموده بودند: «شب گذشته شيرى با بچه‌هاى خود اينجا آمد، تا صبح همين جا بود. به او گفتم اگر مأموريتى دارى، من تسليم هستم. ولى معلوم شد مأموريت ندارد. تا صبح اينجا بودند. قبل از رفتن مقدارى از آش ‍ را خوردند و بعد همگى رفتند.» پس از زيارتِ خانه‌ي خدا و انجام اعمالِ شرعي، حضرتِ «محمد صادق تخت فولادي» به اصفهان بازمي‌گردد و در همان محلِ «تكيه‌ي مادرِ شازده» اقامت مى كند. يك سالِ تمام، هر روز صبح، به كوهى به نام «چشمه نقطه» مى‌رفت كه در آن كوه غارى و چشمه‌ي آبى بود و غروب به تكيه بازمى‌گشت. مكتب‌دارى كه در آن حوالى زندگى مى‌كرد، هر روز يك سير «سنگينك» (دانه‌اى مانند نخود) را براى ايشان مى پخت تا شب را با آن افطار كنند. همان چند دانه سنگينك تنها غذاى ايشان تا شبِ ديگر بود. روباهی که همخواب مرغ ها شد در يك زمستانِ سخت كه برفِ زيادى باريده بود؛ يك شب به حضرت «محمد صادق تخت فولادي» عرض مى‌كنند : «روباهى، پاى ديوارِ تكيه، ايستاده و از سرما مى‌لرزد». مى‌فرمايد : «گوش ‍ او را بگيريد و بياوريد اينجا»، مى‌روند و روباه را مى‌آورند. حضرت خطاب به روباه مى‌فرمايد : «در اينجا اطاقى هست كه چند مرغ و خروس از ما در آنجا است، تو هم مى‌توانى شبها بيايى و در آن اطاق با آن حيوانات بمانى و صبح كه شد دنبال كارت بروى»، سپس به خدمتكارشان مى‌فرمايد: «روباه را ببريد در اطاق مرغها جاى دهيد». از آن پس، روباه هر شب مى‌آمد و مستقيم به اطاق مرغها مى‌رفت و تا صبح پهلوى آن‌ها بود. صبح كه مي‌شد، از تكيه بيرون مى‌رفت. بعد از مدتى يك شب يكى از مرغها را مى‌خورد و صبح زود هم طبق معمول از تكيه خارج مى‌گردد. اما شب كه برمى‌گردد، ديگر داخل تكيه نمى‌شود و بيرونِ تكيه، پاى ديوار مى‌خوابد. جريان را به حضرت «محمد صادق» عرض مى‌كنند مى‌فرمايد : «برويد روباه را بياوريد». روباه را مى‌آورند. حضرت رو به او كرده مى‌فرمايد : «تو تقصير ندارى، طبعِ روباهىِ تو غلبه كرد و برخلافِ تعهّدت عمل نمودى، حالا برو جاى هر شب بخواب ولى شرط كن ديگر خطا نكنى». مى فرمودند دو ماهِ ديگر روباه هر شب مى‌آمد و صبح مى‌رفت، بدونِ اينكه آن روباه، صدمه‌اي به مرغ‌ها برساند، تا اينكه زمستان تمام شد. آثار و شاگردان از آثار حاج محمدصادق تخت فولادی بیشتر باید به آثار عملی ایشان در جهت تربیت شاگردان اشاره نمود که از معروف‌ترین شاگردان او شیخ حسنعلی اصفهانی معروف به نخودکی است که به حق وارث عرفان عملی استاد خود بوده است و اثر دیگر ایشان، تاثیر عملی است که بر جامعه گذاشته و عمر خود را صرف خدمت به خلق کرده‌اند. آتفاقات زمان مرگ مرحوم حاجی قریب ۶۳سال عمر کردند و تا آخر عمر ازدواج ننمودند. در شب دوشنبه نیمه ذی‌القعده سنه ۱۲۹۰قمری داعی حق را لبیک گفته و به سرای باقی می‌شتابند. نقل کرده‌اند که آن بزرگوار در شب فوتشان دستور می‌دهند قبری در محل سکونتشان در تکیه –مادر شاهزاده –حفر نمایند سپس در آن قبر می‌خوابند پس از چند لحظه بلند شده می‌فرمایند این محل قبر من نیست دستور می‌دهند نقطه دیگری را در همان جا که در حال حاضر مدفن ایشان است حفر نمایند و می‌فرمایند قبر من اینجا است. وصیت نموده بودند که مرحوم حاج شیخ محمد باقر نجفی که از علمای معروف اصفهان و مرید ایشان بود مرا غسل و کفن و دفن ایشان را انجام دهد و روز فوت ایشان برف زیادی باریده بود. مرحوم آقا نجفی را خبر کردند و ایشان را همراه جمعیت کثیری از شیفتگان مرحوم حاجی و مریدان خودش به سرعت به تخت فولاد آمده مشغول تغسیل و تکفین گردیدند. پس از دفن مرحوم آقا نجفی رو به جمعیت کرده می‌گوید سال‌ها باید بگذرد تا درویش واصلی و مرد کاملی مثل مرحوم حاج محمد صادق پیدا شود که تمام افعال و حرکات و سکنات او مطابق شرع مطهر و سنن مقدس حضرت سید المرسلین خاتم‌النبیین (ص) باشد. گفتني است كه مدفن پدر و مادر مرحوم آيت الله شيخ حسنعلي نخودكي اصفهاني، در كنار قبر پرفيض آيت الله محمد صادق تخت فولادي است.
کد خبر: ۴۷۰۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۷/۲۷

نیروهای کرد در کوبانی پس از روزها مبارزه با داعش به یک نتیجه بدیع رسیده اند؛ نیروهای سیاه پوش داعش از زنان جنگجو تا حد مرگ می ترسند. آنها از این نکته حداکثر استفاده را کرده اند تا جایی که گفته می شود تپه استراتژیک کوبانی را زنان کرد توانستند از داعش پس بگیرند. یکی از این مبارزان، نسرین عبدی است . نیروی پیشمرگ که لبخند اش با اسلحه ای که حمل می کند، همخوانی ندارد. او می گوید به این خاطر سلاح به دست می گیرد که شاید لازم باشد روزی به خودش شلیک کند. نسرین دانشجوی ۲۰ ساله کرد از طبقه ای متوسط است که روزگاری خوش در کنار خانواده اش داشته ولی اکنون این گونه مردن را به اسیر شدن در دست غول های داعشی ترجیح می دهد. در زادگاه او کوبانی ، شهری در مرز ترکیه و سوریه لحظات خوش بسیار نادر است مگر آن لحظه ای که او در کنار سایر مبارزان کرد تپه استراتژیک کوبانی را از دست داعشی ها گرفتند. آن زمان او با چهره ای خندان در کنار سایر همرزمان خود عکس گرفت. آنها پرچم سیاه رنگ گناه آلود داعش را پاره کردند و به جایش پرچم خود را برافراشتند تا نقطه عطفی در نبرد مرگ و زندگی در این شهر محاصره شده را نشان دهند. نسرین که دختر یک پزشک است به گروه زنان نظامی کوبانی پیوسته و می داند که هر روز می تواند برایش 'آخرین' باشد. او گفت: همه می دانند اگر داعشی ها شما را بگیرندچه اتفاقی می افتد. برای یک زن، ابتدا تجاوز است و بعد سربریدن. همه اینها را در تصاویر ویدرویی گروگان های بریتانیایی و آمریکایی دیده ایم. با ما هم همانطور رفتار خواهند کرد. من می توانم کلاشنیکف حمل کنم ولی اگر با یک داعشی رو در رو شوم نمی دانم دقیقا چه خواهم کرد. شاید او را بکشم شاید هم خودم را. نسرین عبدی راز این که همه نیروهای کرد مدافع کوبانی زن هستند را ' ایجاد رعب و هراس در دل داعشی ها' عنوان کرد. او گفت: برای داعشی ها کشتن به دست یک زن به معنای آن است که به بهشت نخواهند رفت. وقتی ما با آنها می جنگیم، خشن هستیم و به آنها می فهمانیم که می خواهیم به دست یک زن بمیرند. در میانه نبرد داغ کوبانی، زنان کرد با صدای بلند سرود های جنگی می خوانند تا حضورشان را به دشمنان سیاه پوششان اعلام کنند. نسرین گفت: این خیلی خیلی مهم است که زنان با داعش می جنگند. در فرهنگ آنها زنان برده هستند . آنها با زنان جوری رفتار می کنند که انگار هیچ ارزشی ندارند. درمنطقه تحت اشغال خلافت اسلامی که پیشروی هایش در عراق و سوریه شگفتی دنیا را به همراه داشته، دختران و زنان همه حقوق خود را برای تحصیل و فعالیت های دیگر از دست می دهند و برخی از آنها حتی به عنوان برده فروخته می شوند. نسرین گفت:زنان کرد به سختی مبارزه کرده اند تا به حقوق برابر برسند. داعش نمادی از نبرد ما برای آزادی است. حدود یک چهارم مبارزان کرد ارتش سوریه یعنی حدود هزار نفر، زن هستند. حداقل چند صد نفر از آنها در کوبانی می جنگند و می گویند از خواهر به یکدیگر نزدیکتر هستند. هاتیس سویک، یکی از فعالان کرد گفت: همه زنانی که اکنون در ارتش هستند قبلا کارنظامی نمی کردند. برخی از آنها شاغل و یا دانشجو بودند و بعضی دیگر زنان خانه دار. زنان کوبانی برای آزادیشان می جنگند و مردان کرد به آنها افتخار می کنند. پدر نسرین وقتی که او جوان تر بود درگذشت و مادر او به ترکیه رفته است ، هرچند که نگران سرنوشت دخترش است اما به او می بالد. نسرین می گوید: نمی توانم خیال مادرم را راحت کنم. به هر حال وظیفه دارم بجنگم. من این جا بدنیا آمده ام. پدر و مادرم اهل همین جا بودند. اجدادم در کوبانی دفن شده اند. همه اینها انگیزه ما را بیشتر می کند. مرگ در راه ازادی از زندگی در جای دیگر بهتر است. شب های کوبانی بی رحم است بویژه آن که هیچ تحرکی از چشمان داعشی ها پنهان نیست. نسرین هر شب احساس ترس می کند ولی می گوید عادت کرده که تا بن استخوان هایش در اثر حملات هوایی بلرزد. او گفت موسیقی روحیه آنها را بازسازی می کند. نسرین افزود: به رغم آنکه مرگ اطرافمان را گرفته ولی عشق به زندگی همچنان وجود دارد و همین هم به ما برای دفاع از زادگاهمان قوت قلب می دهد. نسرین در پاسخ به این سوال که اگر جنگ تمام شود دوست دارد چه کار کند، گفت: به دانشگاه برمی گردم و دکتر می شوم. البته من یک سال دومی بودم. او می خواهد هرچه در اطرافش در صحنه نبرد می گذرد را به صورت مستند ثبت کند. در پشت جبهه، زنانی که دختران و پسران در خط مقدم در حال جنگ هستند، آذوقه و خوراک سربازان را فراهم می کنند. در این شهر کوچک پول ارزش چندانی ندارد، ولی غذا را می توانید مجانی بگیرید. با این حال درمان مجروحان و بیماران آسان نیست. پزشکان هشدار داده اند که آنتی بیوتیک و بانداژ و داروی بیهوشی فقط تا آخر همین هفته وجود دارد. شیرخشک بچه ها زودتر از این ها تمام شده است. در میان مردم کوبانی یک جوک طرفدار زیادی دارد. می گویند ' وقتی که زنان در نبرد پیروز شدند مردان را وادار می کنند که همه جا را بشویند و تمیز کنند'. مسئولان محلی می گویند مقاومت زنان، مردان مبارز را هم استوارتر کرده است.
کد خبر: ۴۷۰۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۷/۲۶

رسانه‌های مختلف از فروش زنان و دختران ایزدی در شهر موصل به قیمت 200دینار یا 140دلار خبر دادند
کد خبر: ۴۴۹۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۷/۰۶

یک اسیر عراقی نقل می کرد، در عملیاتی سرلشکر ماهر عبدالرشید فرمانده سپاه هفتم عراق می بیند یکی از درجه دارهایش یک اسیر ایرانی را به باد کتک گرفته و دست بردارش نیست.  ماهر عبدالرشید خطاب به درجه دار گفت: چرا این اسیر بیچاره رو این همه کتک می زنی، گناه داره؟  درجه دار در جواب او گفته بود: قربان! این اسیر به خمینی فحش نمی ده!  ماهر عبدالرشید گفته بود: اگه فحش نمی ده، این قدر زدن نداره. درجه دار در جواب گفته بود:  قربان! من از این موضوع عصبانی ام که این اسیر ارمنیه و به خمینی فحش نمی ده!!
کد خبر: ۴۴۱۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۶/۲۹

تأکید رهبر معظم انقلاب بر لزوم پایبندی وزرا به فاصله‌گذاری با فتنه و فتنه‌گران، کام رسانه‌های ضدانقلاب و بیگانه را تلخ کرد
کد خبر: ۴۲۳۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۶/۰۸

رئيس مرکز تشخيص و پيشگيري پليس فتا ناجا با تاكيد بر اينكه هيچ ارگاني حق دريافت اطلاعات شخصي کارت‌هاي بانکي افراد را ندارد ، گفت: شهروندان بايد فريب پيامک‌ها ي تبليغاتي دروغين را نخورده و اطلاعات خود را در اختيار کلاهبرداران قرار ندهند. آوای دنا :سرهنگ "نيك نفس" در گفتگو با خبرنگار پايگاه خبري پليس با اشاره به شيوه جديد کلاهبرداران پيامکي، اظهارداشت: در اين شيوه فرد کلاهبردار به هويت نامعلوم از طريق ارسال پيامک با شماره (101559860) و متن "مشترک گرامي، شماره تماس شما در قرعه‌کشي‌هاي تابستاني که شرکت ارتباطات سيار( مخابرات مرکز) بين کليه خطوط (اعتباري، دايمي) برگزار نموده و مي گويد شما برنده يک کمک هزينه سفر به ( عتبات، عاليه) به مبلغ 30000000 ريال شده‌ايد، با عرض تبريک خدمت شما کاربر محترم لطفا" جهت دريافت اطلاعات بيشتر با اپراتور ارسال کننده پيام تماس حاصل فرماييد؛"اقدام به کلاهبرداري از شهروندان مي کنند. وي افزود: با شروع ارتباط شهروند با اپراتور دروغين، کلاهبرداران فاز دوم نقشه خود را اجرا و از وي مي خواهند آدرس ، تلفن و مشخصات کامل خود را به شماره‌ اعلامي، ارسال کند؛ فرد قرباني بعد از ارسال اطلاعات، پيامي مبني بر اينکه اطلاعات ارسالي با اطلاعات فرد برنده شده همسان است، دريافت مي‌کند. اين مقام مسئول ادامه داد: كلاهبردار در مرحله بعد با دادن شماره حساب، براي انجام امور اداري از قرباني مي خواهد از طريق اينترنت وجه مورد نياز را پرداخت کند و يا آنها را پاي دستگاه خود‌پرداز کشانده و جابجايي وجه به حساب فرد کلاهبردار را انجام دهند، مالباخته بعد از واريز مبلغ متوجه مي‌شوند از جايزه خبري نيست و به دام کلاهبرداران افتاده است .سرهنگ نيك نفس با بيان اينکه هيچ يک از بانک‌هاي خصوصي، دولتي و شرکت‌ها از طريق پيام کوتاه براي برندگان اطلاع‌رساني نمي‌کنند، گفت: با توجه به هماهنگي‌هاي صورت گرفته با اپراتورهاي تلفن همراه، اين اپراتورها برندگان خود را فقط از طريق سايت اعلام مي‌کنند. رييس مركز تشخيص و پيشگيري پليس فتا ناجا ضمن تاكيد بر اينكه هيچ ارگاني حق دريافت اطلاعات شخصي کارت‌هاي بانکي افراد را ندارد ، اظهار داشت : شهروندان بايد هوشياري لازم در اين خصوص را داشته باشند و با دريافت چنين پيامک‌هاي تبليغاتي، فريب نخورده و اطلاعات خود را در اختيار کلاهبرداران قرار ندهند. اين مقام انتظامي ادامه داد : بخش عمده پرونده‌هاي کلاهبرداري ناشي از سادگي و طمع خود مالباختگان و شاکيان است چرا که هيچ فردي بدون آگاهي از صحت‌و سقم تنها يک پيامک نبايد هزينه‌اي را پرداخت يا اقدام به کاري کند؛ بنابراين افراد بايد در همه شرايط آگاه باشند تا اسير سودجويان نشوند. وي با بيان اينکه همشهريان تحت هيچ شرايطي رمز دوم کارت خود را از طريق پيامک به هيچ شماره‌اي ارسال نکنند و هرگز به اين‌گونه پيامک‌هاي دريافتي اطمينان نداشته باشند و به حساب‌هاي بانکي اعلام شده پولي واريز نکنند، گفت: پيامک‌هاي مشکوک را از گوشي خود پاک کرده و در صورت دريافت چنين پيامک‌هايي با مراجعه به سايت رسمي آن موسسه يا مراجع صلاحيت‌دار و يا تماس تلفني با ساير شماره تلفن‌هاي رسمي آن دستگاه از صحت پيام‌ها مطمئن شوند. نيك نفس با بيان اينکه تعدادپيامک‌هاي ارسالي به شهروندان مبني بر اينکه "شما برنده شده‌ايد" هموطنان را تشويق به پيگيري دريافت جايزه مي‌کند، زياد شده است، گفت: از شهروندان درخواست مي‌شود به پيامک‌هاي مشکوک و ناشناخته که احتمال کلاهبرداري دارند، پاسخ ندهند. رييس مركز تشخيص و پيشگيري پليس فتا ناجا در خاتمه از هموطنان خواست تا در صورت مواجه با موارد مشکوک آن را از طريق سايت پليس فتا به آدرس Cyberpolice.ir بخش تماس با ما و يا باايميل cyber@police.ir گزارش نمايند.
کد خبر: ۴۲۲۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۶/۰۸

رهبر معظم انقلاب : مسئله فتنه و فتنه گران، از مسائل مهم و از خطوط قرمز است که آقایان وزرا باید همانگونه که در جلسه رأی اعتماد خود بر فاصله گذاری با آن تأکید کردند، همچنان بر آن پایبند باشند
کد خبر: ۴۲۰۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۶/۰۵

مادر شهید کریمی:عزیزانم شما نمی دانید که پسرم را چطور غریبانه به شهادت رسانیده اند مادر در حالتی از اشک و آه می گفت همرزم فرزندم به من گفت:با توجه به عصبانیتی که عراقی ها از شهید کریمی داشتند شاهد بودیم که چندین بار پیکر پاکش را به وسیله بنزین آتش زدند
کد خبر: ۴۱۱۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۵/۲۴

جناب آقاي محمدي انتظار جامعه دانشجويي از شما كه از آزادگان و افتخارات 8 سال دفاع مقدس هستيد،‌چيزي نيست كه 2 نفر آشوبگر دانشگاه ياسوج از شما مي خواهند
کد خبر: ۴۰۸۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۵/۲۰

دو سال و نیم اسیر بودم در عملیات پد خندق بعد از 48 ساعت مقاومت اسیر شدیم و آن موقع بنده بسیجی بودم وقتی وارد بغداد شدیم متوجه شدیم که باید از میان صفوف طولانی سربازان عراقی که به تونل مرگ معروف شده بود بگذریم
کد خبر: ۳۸۰۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۴/۱۵

نماینده مردم چهار شهرستان کهگیلویه و بویراحمد در مجلس گفت: گلایه ما از استاندار به این خاطر بود که اسیر فشارهای برخی زیاده‌طلبان در استان نشود
کد خبر: ۳۶۵۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۳/۲۵

در حماسه حسینی آن کسی که بیش از همه این درس را آموخت و بیش از همه این پرتو حسینی بر روح مقدس او تابید، خواهر بزرگوارش زینب سلام الله علیها بود. راستی که موضوع عجیبی است، زینب با آن عظمتی که از اول داشته است و آن عظمت را در دامن حضرت زهرا علیهاسلام و از تربیت علی علیه السلام بدست آورده بود، در عین حال زینب بعد از کربلا، با زینب قبل از کربلا متفاوت است، یعنی زینب بعد از کربلا یک شخصیت و عظمت بیشتری دارد. ما می بینیم در شب عاشورا، زینب یکی دو نوبت حتی نمی تواند جلوی گریه اش را بگیرد، یکبار آنقدر گریه می کند که بر روی دامن حسین بیهوش می شود و حسین علیه السلام با صحبتهای خود زینب را آرام می کند. «لا یذهبن حلمک الشیطان؛ خواهر عزیزم! مبادا هوس شیطانی بر تو مسلط بشود و حلم را از تو برباید، صبر و تحمل را از تو برباید» (بحارالانوار، ج 45، صفحه 2 و ارشاد شیخ مفید، صفحه 232 و اعلام الوری ، صفحه 236). وقتی حسین (ع) به زینب (س) می فرماید که چرا این طور می کنی، مگر تو شاهد و ناظر وفات جدم نبودی؟ جد من از من بهتر بود، پدر ما از ما بهتر بود، برادر همین طور، مادر همین طور، زینب با حسین (ع) این چنین صحبت می کند: برادر جان! همه آنها اگر رفتند بالاخره من پناهگاهی غیر از تو داشتم، ولی با رفتن تو برای من پناهگاهی باقی نمی ماند. اما همینکه ایام عاشورا سپری می شود و زینب، حسین علیه السلام را با آن روحیه قوی و نیرومند و با آن دستورالعملها می بیند، زینب (س) دیگری می شود که دیگر احدی در مقابل او کوچکترین شخصیتی ندارد. امام زین العابدین (ع) فرمود: ما دوازده نفر بودیم و تمام ما دوازده نفر را بیک زنجیر بسته بودند که یک سر زنجیر به بازوی من و سر دیگر آن به بازوی عمه ام زینب بسته بود. می گویند تاریخ ورود اسرا به شام دوم ماه صفر بوده است. بنابراین بیست و دو روز از اسارت زینب (س) گذشته است، بیست و دو روز رنج متوالی کشیده است که با این حال او را وارد مجلس یزید بن معاویه می کنند، یزیدی که کاخ اخضر او یعنی کاخ سبزی که معاویه در شام ساخته بود، آنچنان بارگاه مجللی بود که هر کس با دیدن آن بارگاه و آن خدم و حشم و طنطنه و دبدبه، خودش را می باخت. بعضی نوشته اند که افراد می بایست از هفت تالار می گذشتند تا به آن تالار آخری می رسیدند که یزید روی تخت مزین و مرصعی نشسته بود و تمام اعیان و اشراف و اعاظم سفرای کشورهای خارجی نیز روی کرسیهای طلا یا نقره نشسته بودند. در چنین شرایطی این اسراء را وارد می کنند و همین زینب (س) اسیر رنج دیده و رنج کشیده، در همان محضر چنان موجی در روحش پیدا شد و چنان موجی در جمعیت ایجاد کرد که یزید معروف به فصاحت و بلاغت را لال کرد. یزید شعرهای ابن زبعری را با خودش می خواند و به چنین موقعیتی که نصیبش شده است افتخار می کند. زینب فریادش بلند می شود: «شمخت بانفک»! «اظننت یا یزید حیث اخذت علینا اقطار الارض و آفاق السماء فاصبحنا نساق کما تساق الاساری ان بنا علی الله هوانا و بک علیه کرامه» ؟ (بحار الانوار، جلد 45، صفحه 133 و مقتل الحسین، مقرم، صفحه 462 و اللهوف، صفحه 76)، ای یزید! خیلی باد به دماغت انداخته ای تو خیال می کنی اینکه امروز ما را اسیر کرده ای و تمام اقطار زمین را بر ما گرفته ای، و ما در مشت نوکرهای تو هستیم، یک نعمت و موهبتی از طرف خداوند بر تو است؟! به خدا قسم تو الان در نظر من بسیار کوچک و حقیر و بسیار پست هستی، و من برای تو یک ذره شخصیت قائل نیستم. ببینید اینها مردمی هستند که بجز ایمان و شخصیت روحی و معنوی همه چیزشان را از دست داده اند. آن وقت شما توقع ندارید که یک همچون شخصیتی مانند شخصیت زینب (س) چنین حماسه ای بیافریند و در شام انقلاب به وجود بیاورد؟ همان طور که انقلاب هم به وجود آورد. یزید مجبور شد در همان شام روش خودش را عوض بکند و محترمانه اسراء را به مدینه بفرستد، بعد تبری بکند و بگوید خدا لعنت کند ابن زیاد را، من چنان دستوری نداده بودم، او از پیش خود این کار را کرد. چه کسی این کار را کرد؟ زینب (س) چنین کاری را کرد. در آخر جمله هایش اینطور فرمود: «یا یزید کد کیدک واسع سعیک ناصب جهدک فوالله لا تمحو ذکرنا و لا تمیت وحینا» (بحار الانوار، جلد 45، صفحه 135 و اللهوف، صفحه 77). زینب علیهاسلام به کسی که مردم با هزار ترس و لرز به او یا امیرالمؤمنین می گفتند، خطاب می کند که یا یزید به تو می گویم، هر حقه ای که می خواهی بزن و هرکاری که می توانی انجام بده، اما یقین داشته باش که اگر می خواهی نام ما را در دنیا محو بکنی، نام ما محو شدنی نیست، آنکه محو و نابود می شود تو هستی. چنان خطبه ای در آن مجلس خواند که یزید لال و ساکت باقی ماند و خشم سراسر وجود آن مرد شقی و لعین را فرا گرفت و برای اینکه دل زینب (س) را آتش بزند و زبان او را ساکت کند و برای اینکه زینب منقلب بشود، دست به یک عمل ناجوانمردانه زد، با عصای خیزران خود به لب و دندان اباعبدالله (ع) اشاره کرد.
کد خبر: ۳۳۸۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۲/۲۶

نماینده مردم تهران در مجلس گفت: به والله در این شرایط من دلواپس انقلاب هستم. اگر انقلاب بماند سانتریفوژها به وجود می آید اگر انقلاب بماند آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند.آوای دنا: مهدی کوچک زاده در نطق میان دستور خود امروز (یکشنبه) در صحن علنی مجلس شورای اسلامی افزود: بمبی که انقلاب 35 سال پیش ترکاند هنوز شما را به این دشمنی ها می کشاند نگران بمب اتمی هستید شما؟! وی در ادامه یادآور شد: با خودم اندیشیدم که چگونه سخن بگویم تا به بی سوادی متهم نشوم و از کدام مرجع سخن انتخاب کنم که بی شناسنامه خطاب نگردم که مرجعی مقدس تر و بالاتر از قرآن نیافتم. کوچک زاده ادامه داد: قرآن، خداوند متعال در آیات 169 تا 175 سوره آل عمران که در شرایط بعد از جنگ احد نازل شده است به بیان دو ویژگی مهم برای مومنانی می پردازد که اجر سوابق درخشانشان در همراهی با اسلام ضایع نمی شود. نماینده مردم تهران در مجلس به آیات شریفه قرآن اشاره کرد و گفت: اجرا آن مومنانی ضایع نخواهد شد - هرکه می خواهد باشند - از صدر اسلام با پیغمبر بوده، از ابتدا درکنار امیرالمومنین بوده، از سال 1342 در کنار امام (ره) بوده باشند، یار و رفیق و همکلاسی رهبری بوده باشند، در زندان ها و اسارت گاه های صدام استخوان خرد کرده باشند. هرکه می خواهید باشید شرط ضایع نشدن اجرتان این است که بعد از جراحات و سختی هایی که دیده اید باز خدا و رسول را اجابت کنید. کوچک زاده خطاب به مردم ایران گفت سوال من این است امروز مصداق اجابت خدا و رسول (ص) در رفتار سیاسی چیست و از که تبعیت کنیم که خدا و رسول (ص) را اجابت کرده باشیم و ویژگی دوم که اگر نباشد أَنَّ اللّهَ لاَ یُضِیعُ أَجْرَ الْمُؤْمِنِینَ محقق نخواهد شد چیست. وی یادآور شد: قرآن می فرماید شناسنامه همه شرافتمندان از آدم تا قیامت نگویید بی سوادها. قرآن می فرماید الذین قال لهم الناس إن الناس قد جمعوا لکم فاخشوهم فزادهم إیمانا وقالوا حسبنا الله ونعم الوکیل. شرط این که همراهیتان ضایع نشود. شرط این که زندانی کشیدنتان زمان شاه ضایع نشود، شرط این که فرماندهی تان بر پدافند و جنگ و هرچه که بوده ضایع نشود آن است که وقتی می گویند قطعنامه قرار است صادر کنند نترسید. نماینده مردم تهران در مجلس اضافه کرد: در آن روز در بعد از جنگ احد آمدند منافقین به مردم از جنگ برگشته و زخمی داده و شهید و اسیر داده گفتند چه نشستید که ابوسفیان به مکه نرفته در پشت دروازه های مکه خیمه زده بزودی و با گزینه نظامی پدرتان را درآورد. وی گفت: عده ای خود را باختند اما آن مومنانی که اجرشان ضایع نخواهد شد، گفتند الذین قال لهم الناس إن الناس قد جمعوا لکم فاخشو ترساندنشان اما فرمودند: ملت ما را از حصر اقتصادی نترسانید ملت ما ملت روزه است، ما را از حمله نظامی نترسانید ملت ما ملت شهادتند و دعای بعد فرمود قرآنی ترین معیار، ای مردم بدانید این تشخیص معیار انحراف و غیر انحراف است إِنَّمَا ذَلِکُمُ الشَّیْطَانُ یُخَوِّفُ أَوْلِیَاءهُ فَلاَ تَخَافُوهُمْ وَخَافُونِ إِن کُنتُم مُّؤْمِنِین. کوچک زاده یادآور شد: امروز هرکس را که دیدید در جامعه مردم را می ترساند با هر غلطی، یکی می گوید با یک بمب همه ما را از کار می اندازند، یکی می گوید جیب ملت خالی است، یکی می گوید اگر بنای بر تعامل است ما خوشبینیم، بدبین نیستیم ودر جمله بعد می گوید در عالم سیاست خوشبینی و بد بینی معنا دارد. وی اضافه کرد: مردم بدانید هرکس شما را می ترساند ذَلِکُمُ الشَّیْطَانُ یُخَوِّفُ أَوْلِیَاءهُ فَلاَ تَخَافُوهُمْ وَخَافُونِ إِن کُنتُم مُّؤْمِنِین. نماینده مردم تهران در مجلس گفت: آن کسی که می فرمود آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند یا آن کسی که فرمود ما روی منافع کشورو ملت مان در دنیا با هیچ کشوری معامله نمی کنیم دشمنان این کشور و این ملت برای این که برای دشمنی خودشان توجیه بتراشند می گویند نظام جمهوری اسلامی منافع ما را به خطر انداخته است آمریکایی ها می گویند جمهوری اسلامی منافع ما را به خطر انداخته است، کسانی که می خواهند واقع بینانه باشند حرف قرآنی را یاد بگیرند. وی ادامه داد: ما ملت ایران در چهاردیواری کشور خودمان هردستی که به سمت منافع ما چه منافع علمی، چه منافع طبیعی و چه منافع انسانی و چه منافع فناوری به تجاوز دراز شود بی درنگ آن را قطع خواهیم کرد و این قرآنی است، واقع بینی، خوش بینی و بدبینی تان را برای خودتان نگه دارید. کوچک زاده گفت: من احساس می کنم که اصل انقلاب در معرض تحریف است. اصل رفتار قرآنی که همه تلاش امام برای او بود در معرض تحریف است. در روزی نامه های فاسدشان که با اسم قانون همه قانون را لکه دار می کنند حکم قرآنی شهادت را زیر سوال می برند و از وزیر اطلاعات دستخوش می گیرند. نماینده مردم تهران در مجلس ادامه داد: در روزنامه هایشان ولایت علی ابن ابیطالب را زیر سوال می برند و از بزرگترهایشان دستخوش می گیرند و بعد می گویند ممیزی باید به افکار عمومی سپرده شود یعنی غذای مسموم را در حلقوم جامعه بریزیم و هر کس نخواست، نخورد. این حرفها قرآنی نیست. وی تاکید کرد: این مملکت سیصد هزار شهید نداد برای آنکه سلیقه شما هر چقدر که رای دارید حاکم شود . چه 80 درصد چه 50.7 درصد . سلیقه اسلام باید حاکم شود. کوچک زاده گفت: من نگرانم؛ اینجا جمهوری اسلامی است ولیّ اسلام ثابت کرد که به جمهوری وفادار است. رای 50.7 درصدی را اجازه خدشه نداد ولی کسانی در صددند که یک کسی را تحریک کنند که تو 50.7 درصد رای دادی و خدای نکرده علیه اسلام کودتا کند. منبع/ایرنا
کد خبر: ۳۲۸۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۲/۱۶

آوای دنا-الف احمدی:از خوبی های این دوران ، اگردرخواستی از مردم جنبه عمومی پیدا کند . به آن خواسته هم توجه می شود. استان مازندران به علت وسعت وگستردگی به سمت شرق و غرب ، از استان های مهم شمال کشور بوده است . این واقعیت استان مازندران غیرقابل انکار است. عزیزانی بامواجه بودن با ،واقعیت این گستردگی اعتقاد پیدا کردند . که استانی جدید به نام گلستان تاسیس شود . این خواست مورد توجه قرار گرفت . جنبه عملی پیدا کرد. هرچند جدا شدن، تکه تکه شدن، کوچک شدن، منفعتی برای ساکنین آن نخواهد داشت. آرزو دارم روزی برسد : تمام کسانی که مسیر جدا شدن را پیموده اند . درخواست کنند . مجددا همه مجموعه ها کنار هم جمع شوند . استان متحد ومنسجم، بزرگ را احیا کنند. شاید ما در آن دوران نباشیم. جدا شدن قسمتی از روح، جان استان مازندران نام خود را، گلستان انتخاب کرد. این استان جدید گلستان ، با راهنمایی های بزرگان معنوی، اجرائی و قانون در این مسیر راهی را پیموده است .که می تواند توجه به آن ، راهگشا خوبی برای عرصه زندگی باشد: ایجاد استان جدید به نام گلستان ،هرچند برای مجموعه به هم پیوسته استان مازندران، از نظر عاطفی، انسانی، روحی و روانی سخت و رنج آوربوده است. اما این خواست با بالاترین احترام ، کم ترین تنش مورد اجابت قرار گرفت . تصور ایجاد شد که عزیزانی تصمیم گرفته اند . این مسیر را برای خدمت به ، ولی نعمتان خود تجربه کنند . استان مازندران تا زمانی که زندگی برقرار است متحد و یکپارچه است چرا؟ الف- توجه همه عزیزان را جلب می کنم . به فصل هایی از سال ،که هر سال تکرار می شود .وقتی مسیر جاده تهران به سمت شمال ( مازندران ) از مازندران به سمت مشهد حرکت می کنیم . خط مرزی ایجاد می شود : که یک سمت آن سرسبز ،سمت دیگر آن درخت و گیاهانی وجود ندارد . همین خط مرزی در سمت شرق مازندران، مرز اتصال گلستان جدید ،استان خراسان تکرار می شود. به حکم قانون طبیعت استان مازندران، استان متحد و واحد است. با شروع فصل بهار ، فصل پاییز ،این اتحاد و واحد بودن در مقابل دید، همگان قرار می گیرد .هرچند این مساحت ، در قسمت های مختلف ، دارای نام های متفاوت ،مورد احترام ، به خواست مردم باشد. ب- اجداد، نیاکان، گذشتگان ما، این استان متحد را به دست ما سپرده اند، اتحاد و کنار هم بودن رمز بقا است . کاری کنیم که استان مازندران مال همه کسانی باشد که در محدوده ای زندگی می کنند، که هر سال بهار و پاییز این خطوط مرزی مازندران را تماشایی می کنند .فکر کنیم چرا ؟ استان ها ، تاکنون این مساحت ها را دارا بوده اند. پ- هموطنان و عزیزان ما در استان گلستان توجه دارند . که روزی استان گلستان امروز ، محل تولید طلای سفید (پنبه) بوده است . خریدار این طلای سفید کارخانجات نساجی بهشهر، قائم شهر و... بوده است. یک نیازمندی پیوسته و خوب ، یک رابطه همراه با تکریم و احترام متقابل ، که شرط ادامه آن ، توانمندی دوطرفه بوده است. اکنون که کارخانجات چیت سازی بهشهر، نساجی قائم شهر و... فعال نیست .دیگر کاشت، داشت ، برداشت ، طلای سفید (پنبه) محصول اول استان گلستان نیست. ت- لازم است یادی کنیم . از کسانی که پیگیری نام گذاری این قسمت از استان مازندران به نام استان گلستان بوده اند . عزیزان و بزرگوارانی ، که با اهدای جان خویش ، به همه ی ما اعلام کرده اند . ایجاد استان ( گلستانی ) مد نظر ماست . که به این خطه ظرفیت های جدید اضافه کنیم . به طور مثال فرودگاه هواپیمایی که در استان مازندران وجود داشت .را جا به جا نکرده اند .که به استان گلستان بیاورند .بلکه فرودگاهی جدید به ظرفیت گلستان اضافه کردند . با اهدای جان خویش ،برای ابد الگوی ارائه داده اند . با ایجاد امکانات جدید ، اضافه کردن توانمندی های جدید ، استان گلستان را گلستان ایران و جهان کنیم (منظور نمایندگان کشته شده در حادثه افتتاح فرودگاه گلستان) ث- در عرف مردم مازندران ،سایر نقاط ایران بزرگ باشکوه ،تعیین خطوط مرزی اهمیت خاص و ویژه ای دارد . که از همان کودکی به همه آموزش می دهند . که رعایت این حق ، بسیار ، بسیار ، مهم است. خاطره ای را در ذهن دارم . که بیان آن ممکن است مفید باشد . برای ما تعریف می کردند.: زمانی کره ی زمین ، بین دو برادر ، به نام هابیل و قابیل دو تقسیم می شد. نصف جهان مال قابیل ، نصف دیگر جهان مال ، هابیل بود . در تعیین مرز باهم اختلاف پیدا کردند هر بار که ، این دو برادر باهم ،بر سر این موضوع زورآزمایی می کردند . هابیل حریف قابیل بود. نقل می کنند که قابیل همیشه در این زورآزمایی شکست می خورد حتی زمانی که اسیر قدرت بدنی ، هابیل بود . با پاها به این مرزها می زد . تا مقداری مرز دو قسمت جهان کمی ،به نفع او جابجا شود . در مسیر زندگی این حس وجود دارد .که انسان مالکیت خود را در سطح خاک گسترش دهد . تلاش می کند این محدوده ها بزرگ و بزرگتر شود. در عرف جامعه ما ، روابط بسیار ، بسیار خوبی وجود دارد . برای تعیین حدود ، زمین وملک، اداره ثبت اسناد ، قانون ، بسیار محکم و منسجم وجود دارد . که تفسیر پذیر نیست . در بدنه ی جامعه هم زمانی مشکل تعیین مرز زمین ها و املاک وجود دارد . تمام طرف ها در مکان مورد نظر جمع می شوند . با گفتگو ،همراه با بخشش وسخاوت مشکل طرفین مرز ، را حل می کنند . کاری که قرن ها ، در بدنه ی جامعه وجود دارد و تکرار می شود جالب است. برای تعیین مرز مثلا درختی کاشته می شود . یا سنگی گذاشته می شود . که بعضی از این موارد بیش از نیم قرن سابقه دارد . درخت وسنگ مورد نظر جابجا نشده است. ج- اما عزیزانی که در فکر تعیین خط مرزی ، برای میانکاله بین استان مازندران و استان گلستان هستند . عنایت داشته باشند . میراث هایی از اجداد ، نیاکان و گذشتگان به ما به صورت واحد و یکپارچه با ارث رسیده است. هر وقت بدون دلیل آن میراث را حفظ نکرده ایم .هزینه های سنگینی بر جامعه ، متن مردم وارد شده است . به طور مثال انحلال سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور میراث 63 ساله برنامه ریزی کشور شورای پول و اعتبار ، (هر چند در حال احیاء مجدد هستند) و... چه بر سر اقتصاد کشور آورده است. همشهریان گرامی بهشهری ،سال ها با بهترین نحو ممکن ، با کمترین آسیب به محیط زیست میانکاله، از این میراث نگهداری کرده اند . با تعهد وعمل به عرف ، سنت ، قانون خدشه ای به این میراث وارد نکرده اند. با تمام مشکلات اقتصادی ، که دست بر گریبان بوده اند . بدون اجازه قانون کاری را انجام نداده اند . که موجب تهدید میانکاله شود. آیا پاداش نگهداری خوب از میانکاله، گرفتن بخشی از میانکاله از شهرستان بهشهر است . حتی قسمت کوچکی برای تعیین مرز ، گسترش کمی بیشتر ، استان گلستان باشد. کسانی که واحد بودن میانکاله، مسئولیت حفظ و نگهداری میانکاله را ، از مردم بهشهر که دانای این کار هستند بگیرند . مجازات سختی را باید انتظار داشته باشند . که توسط همین خاک ، اب ، باد و نور خورشید ، میانکاله ، نصیب آنان خواهد شد. ورود بدون دانش و تجربه برای نگهداری میانکاله توسط افراد جدید، مجازات کسانی است که حق مردم شهرستان بهشهر را نادیده بگیرند. ح - همسایه های عزیز ، بزرگواران استان گلستان ، در همسایگی دیوار ،به دیوار شما مردم عزیز و شریف شهرستان گلوگاه زندگی میکنند . گردان امام حسین (ع) نماد پیش کسوتی در دوران جهاد و شهادت فرزندان آنان است . دارای قلب های مهربان، طبع بلند ،متعهد برای به دست آوردن روزی برای زندگی از راه درست ، با به جان خریدن خطرات به همه ثابت کرده اند، برای حل مشکلات اقتصادی خود به حق دیگران دست اندازی نمی کنند . مشکل بیکاری فرزندان خویش را با بخشش و سخاوت جان خویش حل می کنند . گواه محکم، سند با اعتبار، بخشش و سخاوت مردم شریف شهرستان گلوگاه برای به دست آوردن روزی از راه درست، مجموعه توانمند دکل بندان است شجاعت گردان امام حسین (ع) در چهره های معصوم پاک مجموعه توانمند دکل بند، مجموعه های اقتصادی فعال مختلف اعم از کارخانه های موجود ، مجموعه های فعال فرهنگی ، بنگاههای اقتصادی ، و..... جریان دارد که در این راه جان های زیادی از فرزندان شهرستان گلوگاه تقدیم بارگاه خداوند بزرگ شده است. مجموعه توانمند دکل بند گلوگاه ده ها، بلکه صدها سختی ها را با گذشتن از جان خویش تحمل می کنند . تا روزی بدست آید که به حق دیگران دست اندازی نشود. مجموعه توانمند دکل بند گلوگاه مجموعه فعال اقتصادی که شجاعت گردان امام حسین (ع) دوران جهاد و شهادت در سیمای آنان تماشایی است. با تلاش همراه با بخشش و سخاوت ،به همه می گویند برای پیشرفت و تعالی کشور باید کار کرد، تلاش کرد، حتی اگر این کوشش و تلاش با سخت ترین موانع همراه باشد. به همه می گویند تمام تلاش های ما را این چنین نظاره گر هستید . آیا وجدانتان رضایت می دهد که حقی از ما فراموش شود. ج- استان گلستان در گذشته و در حال حاضر دارای بزرگان معنوی، قانون گذاری و مسئولین اجرایی و... خوبی بوده است. عزیزانی که رقابت برای خدمت گذاری مردم، ولی نعمتان خویش را به زمان انتخابات محدود کرده اند . بعد از برگزاری انتخابات، این مجموعه فعالیت تعطیل می شود . تا انتخاباتی دیگر پیش رو باشد . همه از مسئولین اجرایی، قانون گذاری، با تکریم و احترام، حمایت می کنند . خدمت بهتری به مردم منطقه صورت می گیرد .عملکردی که می تواند الگوی برای دیگران باشد. خ- ضرب المثلی در جامعه وجود دارد درخت زمانی تنومند وثمرده ، می شود که به طور ثابت و دائم در یک مکان بمدت طو لانی رشد ونمو کند. ثمره و پاداشی که از استمرار و تداوم ادامه حیاط از آن حاصل می شود . بطور مثال: چرا رستوران اکبر جوجه شهرستان گلوگاه مجموعه ای کارآفرین، فعال، سود ده است . شهرت ملی، جهانی پیدا کرده است. چرا تخمه حاج علی تولید کننده (تنقلات، تخمه و...) فعال، کارآفرین دارای شهرت، شهرستانی، استانی و کشوری شده است. مگر نه این که وارثان خوب، با وجدان، این مجموعه ، دیگر مجموعه، اعتبار این نام را حفظ کرده اند . از آن خوب نگهداری کرده اند. سوال می کنم چرا ؟شرکت های تولید کننده انواع لوازمات مورد نیاز زندگی ، یک نام را سال ها وحتی قرن ها عوض نمی کنند . برای چه؟ توسعه و پیشرفت حاصل نخواهد شد .تا زمانی که کسانی اعتماد پیدا کنند که می توانند برای توسعه و پیشرفت مفید باشند . یکی از مواردی که کمک می کند تلاش ها مفید بوده است . داشتن سابقه وآن هم سابقه طولانی مثبت است . پس بیاییم تلاش کنیم که این توانمندی را از خود دور نکنیم . مجموعه ها و فعالیت های صاحب نام را تغییر ندهیم . آن را متحد و منسجم و با نام های مشهور جهانی حذف کنیم . حل مشکلات و معضلات و برآورده کردن امید ها و آرزوها با کارهای متناقض حاصل نخواهد شد. کسانی که مسیر جدایی را با نیت خیرو خوب برای پی گیری و حل مشکلات دنبال می کنند . عنایت داشته باشند در مسیر کمک به این جریان قرار ندارند. یکی از راه های ساده و فراگیر ، حل بسیار از مشکلات، حفظ و نگهداری بسیاری از امور صاحب نام است . که از گذشتگان به ما رسیده است. تجربه ها و نکاتی که گاهی ما حصل سال های عمر نسل های زیادی بوده است. د- چرا مجموعه ها یی به دنبال آن هستند که روستا را شهر و شهر را شهرستان و استان های جدید ایجاد کنند؟ زندگی نعمت های دارد که موجب تداوم دل انگیز آن می شود . یکی از نعمت های بزرگ زندگی وجود نوجوانان و جوانان سال 93 است. اصلی در زندگی وجود دارد . که استادی تدریس این اصل زندگی فعلا در انحصار نوجوانان و جوانان 93 است .این عزیزان برای بدست آوردن خواسته ها و مطالبات خویش از نوجوانان و جوانان سال 57 ، از این اصل زندگی کمک می گیرند . حتما شاهد بوده اید که موضوع ساده و روان را با چه آب و تاب و با چه حرارتی، توضیح می دهند . تا آن موضوع را بزرگ و بزرگتر جلوه دهند (شوخی: این کار نوجوانان و جوانان سال93 همان قانون یک کلاغ وچهل کلاغ است) تا برای نوجوانان و جوانان سال 57 موضوع مورد نظر بزرگ جلوه داده شود . تا با آن موضوع توجه شود . خواسته آنان با همین جلب توجه برآورده می شود. ظاهرا عده ای از هموطنان عزیزمان با کسانی مواجه شده اند . که گاهی اوقات به خواسته ها و مطالبات آنان توجه ای نمی کنند .برای حل مشکل خود ، نوجوانان و جوانان سال 93 را ؛الگوی خود قرار داده اند . مشکلات برطرف، آرزوها و آرمان ها تحقق عملی پیدا کند . آن هم بواسط بزرگ جلوه دادن منطقه و محل سکونت خود. به مبارکی 22 بهمن 57 ، با بخشش و سخاوت ملت بزرگ ایران ، رهبری پیامبر گونه حضرت امام خمینی (ره) ، میراث گرانقدری نزد تک تک همشهریان، هم استانی ها و هموطنان ، به امانت ، قرار داده شده است . میزان رای ملت است. عاملی که هر عده، مجموعه، جمع بی توجه، بی تفاوت را هوشیار می کند . همه توجه ها را خیره می کند. هر عده ای که در میدان خدمتگذاری دچار فراموشی شود . آنگاه نمی تواند نظر همه مردم را متوجه خویش کند . آن وقت دیگر در جایگاه بزرگ معنوی ، اجرائی ،و قانون گذاری ، مسیر زندگی قرار نمی گیرد . نعمتی از نعمات خداوند از او سلب و به فرد دیگر عطاء می شود. هموطنان عزیز : شاید بهتر باشد . به جای اینکه هر روز روستائی را تبدیل به شهر یا شهری را تبدیل به شهرستان یا استانی را تبدیل به چند استان کنیم . که به خواسته های ما توجه شود. کسانی را با رای خود بزرگ کنیم .که بتواند در پی جلب نظر مردم باشند، به همه توجه داشته باشند . دید وسیع و گسترده داشته باشد . ایران بزرگ مملو از چنین انسان های شایسته، مهربان اما گمنام است. شرط درخشش چنین انسان های بزرگ، توجه فرد، فرد ما نسبت به آنان است. کاری آسان، روان،و دست یافتنی. ذ- الگوی جمهوری اسلامی ایران : در متن خود برنامه ها، هدف ها،نهاد ها ، و ... را طراحی کرده است .برای همیشه در مسیر زندگی درک واقعی از خواسته های آرمان، آرزوها و ... ملت بزرگ ایران حاصل شود . یکی از این پیش بینی ها ، هم زمانی گسترش مدیریت اجرایی، شانه به شانه ان شورای اسلامی در کشور است .مکان و جمعی را نخواهید یافت . که از نظر و دید مدیریت میانی کشور+ شوراهای اسلامی کشور(روستا- شهر- شهرستان- استان- کشور) پنهان مانده باشد. تلاش کنیم .در مسیر زندگی ،از این مجموعه های توانمندی بزرگ ،بهره مند باشیم .آن وقت دیگر صدای نیست .که شنیده نشود . کار و خدمتی نیست که پیگیری آن بر زمین بماند. با امید به لطف خداوند بزرگ الف- احمدی
کد خبر: ۳۱۸۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۲/۰۲

طاها شریعت: الحمد لله و سلام علی عباده الذین اصطفیسفر نوروزی هاشمی به شمال و جزیره کیش برای گذراندن تعطیلات نوروزی و سپس ملحق شدن حسن روحانی به ایشان و در سوی دیگر سفر رهبری به مناطق عملیاتی شرق کارون و دوبار سرزدن دکتر احمدی نژاد به جنوب و شرکت در مراسم بیت رهبری پیام خاصی را برای ما تداعی می کند. سخنرانی احمدی نژاد در منطقه عملیاتی شرق کارون که در آن گفته بود ما به دنبال این هستیم که پرچم شهدا بالای کاخ سفید به اهتزاز در آید خود به معنای در اولویت قرار داشتن راهبرد استقلال خواهی و ایستادگی در مقابل زور گویان و زیاده خواهان عالم و در راس آنها آمریکاست که البته این روزها کمتر اثری از این راهبرد در مذاکرات دیده می شود. البته ناگفته نماند که برخی دوستان اصولگرا همچون آقای زاکانی در خوش بینانه ترین حالت هنوز اسیر توهم توطئه هستند و در نوشته ای با تیتر "احمدی نژاد دوباره حزب اللهی شد" مخاطبان خود را به فراموش نکردن انحرافات احمدی نژاد در دو سال آخر تشویق می کند. در این رابطه به آقای زاکانی باید گفت که تفکر احمدی نژاد از جنس تفکر برخی از سیاست بازان نیست که در پی کسب مسئولیت برای تسلط بر قدرت هستند، بلکه احمدی نژاد تنها قدرت را وسیله ای برای خدمت می داند و نیازی به این سیاه بازی های مرسوم بین سیاسیون ندارد که از بس در این کارها تبحر دارند هر کس دیگری را هم که واقعا خالصانه در پی انجام این کارهاست، بازیگر و فریب کار می دانند. متاسفانه برخی ها عادت دارند به قیاس به نفس! احمدی نژاد آنقدر انقلابی هست که رهبری در وصفش گفت او کسی است که مسیر انقلاب را به ریل اصلیش باز گرداند. پس لطفا کاسه داغ تر از آش نشوید و بیشتر از این آخرتتان را هم خراب نکنید چون یک انحرافی نمی تواند انقلاب را به ریل اصلیش باز گرداند الا اینکه خدایی نکرده انقلاب ما هم انحرافی باشد. بهتر است برخی ها به جای مطلب نوشتن و یاد آوری روزهای تلخی که برای انقلاب به وجود آوردند و بازگشت عناصر کارگزاران به قوه مجریه را موجب شدند به حرف های رهبری که گفتند مسائل را اصلی و فرعی کنید، توجه کنند. ایشان همین اواخر دولت دهم نیز گفتند دولت های نهم و دهم شعارهای انقلاب را سر دست گرفتند. بهتر است به خاطر تلاش برای تخریب احمدی نژاد در این دو سال آخر در پیش چشم حزب اللهی ها توبه کنید که کارها و صحبت هایتان ناخواسته عمل کردن به حرف آن بیگانه ای بود که گفت باید کاری کنیم تا بودن با احمدی نژاد در ایران ننگ محسوب شود. حتی بعد از اینکه هاشمی اعتراف کرد که من هشت سال پیش گفتم دولت به انحراف می رود و انحراف وجود داشت، برخی ها دست برنداشتند و امروز مدال افتخار عمل به حرف هاشمی را به سینه دارند. تخریب احمدی نژاد و راهبرد استقلال خواهی حاصل تلاش های مدعیان بصیرت بود، پس حالا نوش جان کنند لذت گفتگو های تلفنی و تعلیقات هسته ای و سبد کالایی و اقتصاد از نوع هاشمی و مذاکرات از نوع ظریف و تحمل مخالفین از نوع روحانی را!
کد خبر: ۳۰۱۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۱/۱۶

کاش کشتن اسیر ، کشتی آزاد بود تا پیام‌ها نوبت به نوبت از راه برسند. حلال‌مان کن گروهبان. آوای دنا-رسول بهروش در بانک ورزش نوشت:یکشنبه شب درست در دقایقی که بارسا و رئال آماده استارت زدن یکی از تماشایی‌ترین دوئل‌های قرن می‌شدند، خبری در ایران سینه به سینه و صفحه به صفحه می‌چرخید که بند دل را پاره می‌کرد: «گروهبان جمشید دانایی‌فر توسط گروهک تروریستی جیش‌العدل کشته شد.» چقدر دوست داشتیم خبر دروغ باشد، شایعه‌ای از جنس همان هزلیات اینترنتی، همان‌ها که از سر تفریح یک روز خبر مرگ فلان هنرپیشه را می‌دهند و روزی دیگر از ازدواج این ستاره کاغذی با آن سوپراستار الکی حکایت می‌کنند. به اینجا که رسید اما، انگار فیس‌بوک هم شد منبع موثق. انگار درست همان لحظه‌ای که مسی و رفقا از پله‌های چارتر شیک بارسا پایین می‌آمدند، مرزبان بی‌پناه ایرانی از سکویی دیگر بالا می‌رفت تا مرگ را غریبانه در غربت به آغوش بکشد. حلال‌مان کن گروهبان! باور کن دست‌های‌مان خالی بود. دیری‌است که برای جماعت گرفتار در خاک خودمان هم کاری از پیش نبرده‌ایم، چه برسد به تو و دوستانت که آن سوی مرز در اسارت جهل بودید. همه آنچه در توان‌مان بود را به کار بستیم، اما این جهد چند صد هزار نفری با آن اینترنت زغالی و این سامانه پیام کوتاه به جایی نرسید که نرسید. انگار جای چیزی خالی بود؛ چیزی شبیه یک عزم دیپلماتیک، یک اراده ملی که به جای لب‌تاپ و کامپیوتر، از پشت میز مسوولان به جوشش دربیاید. با این مسیج‌ها فوق فوقش بشود استیلی را حیا داد، یحیی را ادب کرد و سراغ دلجویی از مهدوی‌کیا رفت، به قوچان‌نژاد «دمت گرم» گفت و بین زیبایی‌های گل قاضی و خلعتبری، یکی را برگزید. آخرین رمق این پیامک‌ها شاید بالا بردن ستون‌های رنگارنگی باشد که نقش هیزم کری‌خوانی برای تیفوسی‌ها را بازی می‌کنند. آزاد کردن اسیر ، ماموریت سختی بود برای این صفر نهصد و فلان‌ها... حلال‌مان کن گروهبان! زورمان نرسید. چشم دوخته بودیم به دست آنها که سالانه میلیون‌ها دلار صرف برپایی سمینار و راه‌اندازی کنفرانس و تولید فیلم و سریال‌های سیاسی می‌کنند تا شاید سر سوزنی از این سیل اسکناس را پای نگهبانان مرز بریزند، اما ظاهرا خود عبث بود آنچه می‌پنداشتیم. سخت است که صورت نوزادت را نبینی و بروی، می‌دانیم. سخت است که از ته دلت بخواهی و نتوانی، بدان. این یک معامله یکطرفه بود؛ تو برای مرز جانت را گذاشتی و مرز برای تو هیچ. دریغ از یک پیغام تسلیت خشک و خالی. اس‌ام‌اس تبریک سال نوی روحانی رسید، اما خبری از شراکت در غصه‌های نوروزی خانواده تو نبود. کاش کشتن اسیر ، کشتی آزاد بود تا پیام‌ها نوبت به نوبت از راه برسند. حلال‌مان کن گروهبان.
کد خبر: ۲۹۲۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۱/۰۴

مردم به کسی که دانشگاه آزاد را با بیش از ۳۰۰ هزار میلیارد تومان دارایی، حق خود و فرزندانش می‌داند اقبال نخواهند کرد
کد خبر: ۲۸۸۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۱۲/۲۷

به خاطر حضور در منطقه دشمن، دستان اسیر را نباید گشود اما، برای سیراب کردنش، نباید تردیدی به خود راه داد. این است رسم علویان و حسینیان
کد خبر: ۲۴۴۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۱۰/۱۶

قیامی که به وسیله امام معصوم صورت گرفت از ابتدا تا انتها درمسیری بود که خدا می خواست و کوچکترین اشتباه و خطا در آن راه ندارد وهمه اقدامات ریز و درشت  آن درچارچوب دین مقدس اسلام بود و بزرگ کردن یک بعد و کوچک شمردن یا نادیده گرفتن بعدی دیگر، خطایی فاحش است
کد خبر: ۲۳۶۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۹/۲۵

افرادیکه بطور پیوسته با شوراهای حل اختلاف همکاری داشته‌اند به شرط اشتغال و دارابودن شرایط مندرج در آگهی متناسب با سابقه خدمت حداکثر از ۵ امتیازدر آزمون عمومی برخوردار خواهند بود. (بابت هر یک سال سابقه خدمت، یک امتیاز)اطلاعیه دادگستری جمهوری اسلامی ایران در خصوص آزمون استخدامی سال ۹۲الف – شرایط عمومی استخدام۱- تابعیت جمهوری اسلامی ایران .۲- نداشتن سابقه محکومیت جزائی مؤثر.۳- عدم اعتیاد به دخانیات و مواد مخدر.۴- داشتن توانائی جسمی و روانی متناسب با شغل مورد درخواست و عدم ابتلا به بیماری‌های مسری به تشخیص پزشک قانونی یا پزشک معتمد دادگستری جمهوری اسلامی ایران۵- اعتقاد به دین مبین اسلام و یا یکی از ادیان رسمی مصرّح درقانون اساسی جمهوری اسلامی ایران.۶- التزام به قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران۷- نداشتن منع استخدامی در دستگاههای دولتی به موجب آراء مراجع قانونی.۸- انجام خدمت دوره ضرورت یا معافیت دائم برای آقایان۹- دارا بودن مدرک تحصیلی دانشگاهی با معدل حداقل ۱۴ و بالاتر برای رشته‌های غیر فنی و مهندسی و حداقل معدل ۱۲ برای رشته‌های فنی و مهندسیتذکر۱:رشته‌های شغلی فنی مهندسی عبارتند از: کاردان برق، مهندس برق، مهندس راه و ساختمان، کاردان ارتباطات و مخابرات، کاردان تاسیسات، مهندس تاسیسات،تذکر ۲: متقاضیان شرکت در آزمون می بایست بعد از پایان ثبت نام الکترونیکی (اینترنتی) کد رهیگیری خود را یادداشت نموده و تا پایان مراحل استخدام نزد خود نگهدارند. ضمنا ورود مجدد به سایت و دریافت کارت ورود به جلسه آزمون و اطلاع از نتیجه آزمون فقط با استفاده از کد رهگیری امکان پذیر خواهد بود.ب – مهلت و نحوه ثبت نام:۱- ثبت نام از طریق اینترنت انجام خواهد شد. متقاضیان واجد شرایط می بایست به سایت (www.modiriat.org و یا www.dadiran.ir) مراجعه و مراحلثبت نام را از تاریخ ۱۲/۰۹/۹۲ حداکثر تا تاریخ ۲۳/۰۹/۹۲طی نمایند و نسبت به واریز مبلغ ۱۱۴۰۰۰ ریالبه صورت الکترونیکی و از طریق کارتهای بانکی متصل به شبکه شتاب به عنوان حق شرکت در آزمون استخدام اقدام نمایند (ایثارگران از پرداخت ۵۰% مبلغ مذکور معاف می باشند.)۲- ثبت نام و پرداخت وجه به هیج عنوان موجب ایجاد تعهد استخدامی برای دستگاه نمی شود.۳- به مدارک ناقص ترتیب اثر داده نخواهد شد ضمنا وجوه پرداختی به هیچ وجه مسترد نمی شود.ج- تذکرات:۱-رزمندگان با سابقه حداقل شش ماه حضور داوطلبانه در جبهه‌ها و همسر و فرزندان آنان و فرزندان جانبازان زیر بیست و پنج درصد(۲۵%) و آزادگان زیر یک سال اسارت به شرط دارابودن شرایط مذکور درآگهی از اولویت مقرر در قانون جامع حمایت از ایثارگران برخوردار خواهند بود.۲- کارکنان قرارداد کار معین دادگستری جمهوری اسلامی ایران که در آزمونتبدیل وضع به پیمانی مورخ ۱۷/۰۳/۹۲ قبول شده‌اند حق شرکت در آزمون سراسری را ندارند۳ – افرادیکه بطور پیوسته با شوراهای حل اختلاف همکاری داشته‌اند به شرط اشتغال و دارابودن شرایط مندرج در آگهی متناسب با سابقه خدمت حداکثر از ۵ امتیازدر آزمون عمومی برخوردار خواهند بود. (بابت هر یک سال سابقه خدمت، یک امتیاز)۴- معلولین عادی به شرط دارابودن سایرشرایط مندرج دراین دفترچه (علی‌الخصوص بند ۴ شرایط عمومی استخدام) از ۳% سهمیه قانونی بهره‌مند خواهند بود.۵- داوطلبان بومی در صورت کسب حد نصاب نمره لازم و داشتن شرایط مندرج در آگهی تاسقف ۵۰% مجوزهای استخدامی از اولویت لازم برخوردار می‌باشند و رقابت در بین افراد بومی همان مناطق انجام خواهد شد. چنانچه نسبت به باقیمانده سهمیه، سایر افراد بومی رتبه لازم را در بین کلیه افراد کسب کرده باشند امتیاز فوق مانع از جذب آنها به میزان بیشتر از ۵۰% سهمیه نخواهد شد.داوطلبان بومی به افرادی اطلاق می‌شودکه دارای یکی از شرایط مندرج در بند‌های ذیل باشند• محل تولد آنها با محل جغرافیایی مورد درخواست (استان مورد تقاضا) یکی باشد• حداقل ۵ سال از سنوات تحصیلی داوطلب (ابتدایی، راهنمایی یا دبیرستان) به صورت پیوسته در استان مورد درخواست گذرانده شده باشد.• فرزندان کارکنان نیروهای مسلح درصورتیکه محل ۳ سال از سنوات تحصیلی آنها (اعم از ابتدایی، راهنمایی و یا دبیرستان) با استان مورد تقاضا یکی باشد نیز بومی تلقی می‌شوند.۶ –حافظان قرآن دارای درجات (۱ تا ۵)از ده درصد امتیاز در امتحان عمومی و به همین میزان، در امتحان تخصصی یا مسابقه تخصصی یا مصاحبه تخصصی بهره مند خواهند شد.۷- مشمولین بندهای۱ ، ۲ ، ۳ ،۴ و۵قسمت جضروریست گواهی لازم را از مراجع ذیصلاح حسب مورد اخذ و پس از قبولی در آزمون، همراه با سایر مدارک به دادگستری استان مربوطه ارسال نمایند. ضمناً اعضای خانواده محترم جانبازان زیر ۲۵% و آزادگان زیر یک سال اسارت درصورت دارابودن کارت شناسایی معتبر از بنیاد شهید و امور ایثارگران تصویر آن را ضمیمه، درغیراینصورت گواهی لازم را از بنیاد مذکور اخذ و ارسال نمایند.توضیح اینکه به استناد ماده ۲۱ قانون جامع حمایت از ایثارگران، افراد مشروحه ذیل از شرکت در آزمون معاف می‌باشند (هماهنگی لازم در این خصوص قبلاً با بنیاد شهید و امور ایثارگران بعمل آمده است).• خانواده شاهد:شامل والدین، همسر، فرزند، خواهر و برادر شهید، مفقودالاثر و اسیر • جانبازان و آزادگان• همسر و فرزندان جانبازان ۲۵% و بالاتر• فرزندان و همسران آزادگان با سابقه اسارت یک سال و بالاتر۸- بهثبت نام دانشجویان و دارندگان مدارک تحصیلی بالاتر و پایین تر از مقطع تحصیلی اعلام شده در شرایط احراز مشاغل مورد اشاره و همچنین مدارک معادل(به استثناء دارندگان مدارک تحصیلی معادل صادره از دانشگاه‌ها و موسسات آموزش عالی کشور که در آزمون جامع سازمان سنجش آموزش کشور شرکت نموده و قبول شده‌اند و گواهی مبنی بر امکان ادامه تحصیل در مقاطع بالاتر با ارزش علمی را دارند) ترتیب اثر داده نخواهد شد.۹- تاریخ فراغت از تحصیل، تاریخ ترخیص خدمت نظام وظیفه و همچنین تاریخ صدور کارت پایان خدمت و یا معافیت دائمداوطلبان باید قبل از زمان برگزاری آزمون باشد و مدارک تحصیلییا کارت پایان خدمتو یا معافیت دائم که بعد از تاریخ مذکور اخذ شده باشد مورد قبول نخواهد بود.۱۰- داوطلبان استخدام نباید مستخدم رسمی و یا پیمانی و یا بازخرید خدمت شده دادگستری جمهوری اسلامی ایران و سایر دستگاههای دولتی و نهادهای انقلاب اسلامی باشند.۱۱- حداقل سن ۲۰ سال تمام و حداکثر سن برای دارندگان مدرک تحصیلیفوق دیپلم ۳۰ سال(متولدین ۲۳/۰۹/۶۲به بعد )، لیسانس ۳۲ سال (متولدین۲۳/۰۹/۶۰ به بعد) و برای دارندگان مدرک تحصیلی فوق لیسانس و بالاتر ۳۴ ســال(متولدین۲۳/۰۹/۵۸ به بعد) می‌باشد.۱۲-مسؤولیت ناشی از عدم رعایت دقیق ضوابط و شرایط اعلام شده در متن آگهی بر عهده داوطلب خواهد بود و در هر مرحله از مراحل آزمون، گزینش و جذب، محرز شود که داوطلب به اشتباه و یا به عمد اطلاعات خلاف واقع داده و یا فاقد شرایط مندرج در آگهی است، از انجام مراحل بعدی محروم و در صورت صدور حکم استخدامی، حکم مذکور لغو و بلااثر می‌شود.۱۳-مواد آزمون عبارتند از:الف – آزمون عمومی شامل:۱ –معارف اسلامی ۲- ریاضی و آمار مقدماتی ۳- زبان انگلیسی عمومی ۴- اطلاعات سیاسی و اجتماعی و مبانی قانونی ۵- زبان و ادبیات فارسیب- آزمون تخصصی:سئوالات تخصصی از رشته‌های تحصیلی پیش‌بینی شده در شرایط احراز رشته‌های شغلی مندرج در آگهی تهیه خواهد شد. تبصره: اقلیت‌های دینی از پاسخگویی به سوالات معارف اسلامی معاف می‌باشند و امتیاز آن در سایر موارد امتحان توزیع می‌شود. ج – آزمون چهار مهارت اولیه ICDL شامل (مهارتهای مبانی کامپیوتر، Windows ، Word ، Excel و تایپ ده انگشتی با سرعت حداقل ۱۵۰ حرف در دقیقه) این آزمون حداکثر سه ماه پس از پذیرفته شدن در آزمون‌های عمومی، تخصصی و مصاحبه انجام می‌شود.۱۴- نظر به اینکه برای اشتغال در برخی از مشاغل نیاز به طی دوره آموزش شغلی می‌باشد، بنابراین پذیرفته‌شدگان موظفند در شش ماهه اول خدمت، دوره مربوطه را با موفقیت طی نمایند.۱۵–اشتغال قبول‌شدگان از بدو استخدام در رشته‌ شغلی پذیرفته شده و در منطقه جغرافیایی انتخابی حداقل به مدت ده سال خواهد بود ( در این مدت امکان انتقال و جابجایی وجود نداشته و تعهد محضری لازم از قبول‌شدگان اخذ خواهد شد.)* زمان دریافت کارت ورود به جلسه آزمون از تاریخ ۲۰/۱۰/۹۲ لغایت ۲۶/۱۰/۹۲ با استفاده از کد رهگیری از همین سایت خواهد بود.* تاریخ برگزاری آزمون روز جمعه ۲۷/۱۰/۹۲ در نظر گرفته شده است.
کد خبر: ۲۳۲۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۹/۱۲