« آواي رودکوف» خود را به اخلاق حرفه‌اي روزنامه‌نگاري پايبند مي‌داند و مبناي فعاليت اين سايت بر سه اصل « بيطرفي » ، «دقت » و « انصاف » استوار است.

      
برچسب ها
تمام موفقیت هایمان را مدیون دوری گزیدن از سیاست و  جسارت بیان مطالب و جهد و تلاش دوستان هنرمندمان و صفای دل پاک مردمان شهرمان می دانیم
کد خبر: ۶۸۵۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۵/۰۲

انصاری‌ بویراحمدی همچنین 80 عنوان کتاب با موضوعیت امام علی(ع) و مذهب تشیع تالیف کرد که برخی از آن‌ها به چند زبان ترجمه شده است
کد خبر: ۶۷۴۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۴/۱۳

روزی یکی از اقوام نزدیکم برایم تعریف میکرد که هر چه به سال های عمر من اضافه میشود علاقه بیشتری در من به زادگاهم ایجاد میشود و ایشان برایم نقل میکرد که حتی پرندگان به هنگام مرگ برگشت به زادگاه خود را آغاز میکنند و آنگاه به پیشواز مرگ میروند
کد خبر: ۶۷۱۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۴/۰۸

تاریخ ثابت کرده اگر مملکتی به دوره ابتدائی توجه خاص داشته در تعالی و ترقی آن جامعه تردید نیست و بالعکس...
کد خبر: ۶۷۰۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۴/۰۷

چه در جنگ و چه در صلح بزرگترین ساده اندیشی این است که تصور کنیم جهانخواران خصوصا آمریکا و شوروی از ما و اسلام عزیز دست برداشته اند لحظه ای نباید از کید دشمنان غافل بمانیم.سایت تحلیلی خبری آوای دنا ( avayedena.com)،به گزارش نکته،  امام خمینی (ره) در آستانه سالگرد بسیج مستضعفین سال67 در آخرین پیام خود به بسیجی‌ها فرمودند: «تشکیل بسیج در نظام جمهوری اسلامی ایران یقینا از برکات و الطاف جلیه خداوند تعالی بود که بر ملت عزیز و انقلاب اسلامی ایران ارزانی شد. در حوادث گوناگون پس از پیروزی انقلاب خصوصا جنگ، بودند نهادها و گروه‌های فراوانی که با ایثار و خلوص و فداکاری و شهادت طلبی، کشور و انقلاب را بیمه کردند. ولی حقیقتا اگر بخواهیم مصداق کاملی از ایثار و خلوص و فداکاری و عشق به ذات مقدس حق و اسلام را ارائه دهیم، چه کسی سزاوارتر از بسیج و بسیجیان خواهند بود! بسیج شجره طیبه و درخت تناور و پرثمری است که شکوفه‌های آن بوی بهار وصل و طراوات یقین حدیث عشق می‌دهد. بسیج مدرسه عشق و مکتب شاهدان و شهیدان گمنامی است که پیروانش بر گلدسته‌های رفیع آن، اذان شهادت و رشادت سر داده اند. بسیج میقات پابرهنگان و معراج اندیشه پاک اسلامی است که تربیت یافتگان آن، نام و نشان در گمنامی و بی نشانی گرفته اند. بسیج لشکر مخلص خداست که دفتر تشکل آن را که همه مجاهدان از اولین تا آخرین امضا نموده اند. من همواره به خلوص و صفای بسیجیان غبطه می‌خورم و از خدا می‌خواهم تا با بسیجیانم محشور گرداند، چرا که در این دنیا افتخارم این است که خود بسیجی ام. من مجددا به همه ملت بزرگوار ایران و مسئولین عرض می‌کنم چه در جنگ و چه در صلح بزرگترین ساده اندیشی این است که تصور کنیم جهانخواران خصوصا آمریکا و شوروی از ما و اسلام عزیز دست برداشته اند لحظه ای نباید از کید دشمنان غافل بمانیم. در نهاد و سرشت آمریکا و شوروی کینه و دشمنی با اسلام ناب محمدی - صلی الله علیه و آله و سلم - موج می‌زند باید برای شکستن، امواج توفان‌ها و فتنه‌ها و جلوگیری از سیل آفت‌ها به سلاح پولادین صبر و ایمان مسلح شویم. ملتی که در خط اسلام ناب محمدی - صلی الله علیه و آله و سلم - و مخالف با استکبار و پول پرستی و تحجرگرایی و مقدس نمایی است، باید همه افرادش بسیجی باشند و فنون نظامی و دفاعی لازم را بدانند، چرا که در هنگامه خطر ملتی سربلند و جاوید است که اکثریت آن آمادگی لازم رزمی را داشته باشد. خلاصه کلام، اگر بر کشوری ندای دلنشین تفکر بسیجی طنین اندازد، چشم طمع دشمنان و جهانخواران از آن دور خواهد گردید و الا هر لحظه باید منتظر حادثه باشیم. بسیج باید مثل گذشته و باقدرت و اطمینان خاطر به کار خود ادامه دهد. امروز یکی از ضروری‌ترین تشکل ها، بسیج دانشجو و طلبه است. طلاب علوم دینی و دانشجویان دانشگاه‌ها باید با تمام توان خود در مراکزشان از انقلاب و اسلام دفاع کنند، فرزندان بسیجی ام در این مراکز، پاسدار اصول تغییر ناپذیر ((نه شرقی و نه غربی)) باشند. امروز دانشگاه و حوزه از هر محلی بیشتر به اتحاد و یگانگی احتیاج دارند. فرزندان انقلاب به هیچ وجه نگذارند ایادی آمریکا و شوروی در آن دو محل حساس نفوذ کنند. تنها با بسیج است که این مهم انجام می‌پذیرد. و مسائل اعتقادی بسیجیان به عهده این دو پایگاه علمی است. حوزه علمیه و دانشگاه باید چارچوب‌های اصیل اسلام ناب محمدی را در اختیار تمامی اعضای بسیج قرار دهند. باید بسیجیان جهان اسلام در فکر ایجاد حکومت بزرگ اسلامی باشند و این شدنی است، چرا که بسیج تنها منحصر به ایران اسلامی نیست. باید هسته‌های مقاومت را در تمامی جهان به وجود آورد و در مقابل شرق و غرب ایستاد. شما در جنگ تحمیلی نشان دادید که با مدیریت صحیح و خوب می‌توان اسلام را فاتح جهان نمود. شما باید بدانید که کارتان به پایان نرسیده است، انقلاب اسلامی در جهان نیازمند فداکاری‌های شماست مسئولین تنها با پشتوانه شماست که می‌توانند به تمامی تشنگان حقیقت و صداقت اثبات کنند که بدون آمریکا و شوروی می‌شود به زندگی مسالمت آمیز توام با صلح و آزادی رسید. حضور شما در صحنه‌ها موجب می‌شود که ریشه ضدانقلاب در تمامی ابعاد از بیخ و بن قطع گردد. من دست یکایک شما پیشگامان رهایی را می‌بوسم و می‌دانم که اگر مسئولین نظام اسلامی از شما غافل شوند، به آتش دوزخ الهی خواهند سوخت. بار دیگر تاکید می‌کنم که غفلت از ایجاد ارتش بیست میلیونی، سقوط در دام دو ابرقدرت جهانی را به دنبال خواهد داشت. من از تمامی بسیجیان خصوصا از فرماندهان عزیز آن تشکر می‌کنم و از دعای خیر برای این فرزندان با وفای اسلام غفلت نخواهم نمود. خداوند شهدای عزیز و گمنام بسیج را که به نعمت همجواری اهل بیت - علیهم السلام - متنعم و جانبازان عزیز را شفا و اسرا و مفقودین عزیز را سالم به وطنشان بازگرداند و هر روز بر عظمت و شوکت این نهاد مقدس و مردمی که پیروان اسلام عزیز و حضرت بقیه الله الاعظم ارواحنا لمقدمه الفدا هستند بیفزاید»والسلام علیکم و رحمه الله روح الله الموسوی
کد خبر: ۶۶۸۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۴/۰۳

سایت تحلیلی خبری آوای دنا ( avayedena.com): به گزارش خبرنگار مرکز تخصصی علوم حدیث ؛ سومین دوره سلسله نشست های نقد مقاله مرکز تخصصی حدیث در تاریخ بیست و پنج خرداد ماه 1393به کار خود پایان داد. در این دوره که با حضور پژوهشگران و اساتید مرکز تخصصی حدیث و در بیست روز برگزار شد، مقالات قرآنی و حدیث ی مکتوب از مجلات علمی مانند حدیث حوزه، علوم حدیث ، حدیث پژوهی مورد بررسی و نقدقرار گرفت. این نشست ها در دو شکل موضوعی و ترتیبی برگزار گردید. در نشست¬های ترتیبی مقالات، به ترتیب ارکان تشکیل دهنده یک مقاله علمی مورد نقد و بررسی قرار گرفته و در نشست¬های نقد موضوعی محتوای مقالات براساس موضوعات از پیش تعیین شده نقد گردید.
کد خبر: ۶۶۲۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۳/۲۶

تنها ماهي كه در آن، شهادت هيچ يك از معصومان واقع نشده، ماه شعبان است .ماهي سرتاسر شادي، خير و بركت كه مهم‌ترين آنان، تولد دو امام همام است
کد خبر: ۶۴۸۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۲/۳۱

مسئولین استانی وشهرستانی همه بر اساس استعداد وتوانایی انتخاب می شوند وشبانه روز در خدمت مردم گوی سبقت را از هم می ربایند . ودر انتخاب مسئولین هیچ فشاری بر مسئولان ارشد وارد نمی شود ومسئولینی که انتخاب می شوند اغلب با التماس انتخاب می شوند ومیل ورغبتی به پست ومقام نیست...
کد خبر: ۶۳۳۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۲/۱۱

آقای شهردار ؛ شورای محترم ومسئولان دلسوز وپرتلاش ،زندگی در اطراف سیل بند شهر لنده سخت شده است
کد خبر: ۶۳۳۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۲/۰۹

وقتى سرنوشت سید مجاهد به جرم مقاومت و دفاع از ناموس و ملت این باشد تکلیف دیگر مدافعان حقوق مسلم مردم ایران روشن است. باید نگران سید مجاهد بود! سایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com: دکتر غلامحسین الهام: بعد از جنگ اول روس با ایران و شکست سپاه ایران که منجر به عهد نامه گلستان گردید روس ها به تجاوزات خود به سرحدات ایران پرداخته، با بى اعتنایى به افکار و مقدسات مذهبى مسلمانان احساسات آنان را جریحه دار مى نمودند به این گونه نقض عهد کرده و از حدود آن چه در پیمان گلستان منظور بود تخطی نمودند. در این هنگام بود که چون مسلمانان شاه را قادر به مقابله با سپاه روس نمى دیدند به مرحوم آقا سید محمد شاکى شده و از وى خواستند با صدور فرمان جهاد دست روسیه را از سر آنها کوتاه نماید و سپاه ایران شهرهاى قفقاز را مسترد دارند. در ناسخ التواریخ تحت عنوان «وقایع سال یک هزار و دویست و چهل و یک هجرى و ابتداى نقض عهد روسیان با ایران» ، پس ازشرح مراسم نوروزى آن سال که در پیشگاه فتحعلى شاه بر گزار شد می نویسد : «و این هنگام پادشاه ایران در کیفر جماعت روسیه یک جهت شد چه از این پیش نقض عهد ایشان و در آمدن به قلعه “بالغ لوى” ایروان به شرح رفت و هم در این مدت که در اراضى مسلمانان مسلط بودند از دراز دستى با زنان بیگانه (یعنى مسلمانان) و اخذ اموال مردم خودارى ننمودند. این حدیث به دست بعضى از چاکران نایب السلطنه (عباس میرزا ) که از مصالحه با روسیان دلگران بودند، گوشزد آقا سید محمداصفهانى که ساکن عتبات بود،گشت و او به کارداران درگاه شاهنشاه ایران نگاشت که این هنگام جهاد با جماعت روسیه فرض افتاد. پادشاه اسلام را در این امر رأى چگونه است؟ شهریار تاجدار فرمود که ما پیوسته به اندیشه جهاد شاد بوده ایم و خویشتن را از بهر ترویج دین و رونق شریعت نهاده ایم. شهریارش نیز عظیم گرامى داشت و از اجراى لشکر بر زیادت از سیصد هزار تومان زر مسکوک باز کرد تا در تجهیز لشکر به کار شود. پس آقا سید محمد دلشاد کرد تا با هریک از علماى ایران مکتوبى نگارد که به حضرت شهریار گرد آیند و مردم را از بهر جهاد تحریص کنند».« و روز جمعه هفدهم ذیقعده جناب آقاى سید محمد و حاجى ملا محمد جعفر استرآبادى و حاجى ملا محمدتقى قزوینى و سید عزیزالله طالش و دیگر علما و فضلا وارد لشکرگاه گشتند و شاهزادگان و امرا ایشان را پذیره کردند. روز شنبه هیجدهم جناب ملا احمد نراقى کاشانى که از تمامت علماى اثنى عشریه به زیادت بود به اتفاق فتوى راندند که هر کس از جهاد با روسیان باز نشیند از طاعت یزدان روى بر تافته» . به طورى که در ناسخ التواریخ و روضه الصفاى ناصرى مى نویسد پس از اعلام جهاد شور و هیجانى در سراسر مملکت ایجاد شد و در هرجا مردم خود را براى جهاد آماده مى کردند و البته در میان رجال و سایر طبقات نیز افراد معدودى بودند که با موضوع جهاد مخالفت مى کردند، ولى ناگزیر در برابر فرمان جهاد تسلیم شدند. عباس میرزا که از هنگام معاهده گلستان حاضر براى جنگ با روس نبود در این جنگ نیز مأمور دفاع از شهرهاى ایران و بیرون آوردن آنها از دست روس شد.علما و مجتهدان هم با لشکر حرکت نموده و در تبریز توقف کردند و مجاهدین را براى سرکوبى و جلوگیرى از حملات قواى تحریص به جهاد مى کردند، سران سپاه نیز مرتب آنها را در جریان فتح و پیشروى ها که نصیب لشکر اسلام مى شد، مى گذاشتند. در چند هفته اول جنگ، لشکر اسلام همه جا فاتح بود و به سرعت پیشروى نمود و قلاع و شهرهاى از دست رفته ایران را یکى پس از دیگرى فتح کرد و جماعت زیادى از سپاه روس را کشته و بسیارى از آنان را به اسارت بردند و هم غنایم هنگفتى به چنگ آوردند. مطابق آنچه در ناسخ التواریخ آمده، بطور تخمینی بیش از سه هزار کشته و به همین حدود اسیر و ٢١ عراده توپ از سپاه روس نصیب لشکر ایران شد و بدان وسیله روس ها نیروى ثبات خود را از دست دادند، پا به فرار نهادند. ماجراى شکست جریان این بود که هنگام صف آرایى لشکر روس به سر کردگى ژنرال پاسکیویچ (بسقاویج) سردار روسى و لشکر ایران زیر نظر نایب السلطنه عباس میرزا، چون دهان توپهاى روس به طرف فرزندان عباس میرزا گشاده شد، عباس میرزا دستور داد فورا شاهزادگان را از آن محل به سمتى دیگر که در تیررس توپها نباشند انتقال دهند، مأمورین نادان هم آنان را طورى با عجله از جلو دوست و دشمن عبور دادند که همه گمان کردند دستور عقب نشینى و فرار داده شده، سایر لشکریان هم به دنبال شاهزادگان فرارى، بى خود پا به فرار گذاشتند تا جایى که خود عباس میرزا نیز که مرتکب چنین اشتباه بى موقع شده بود با سران سپاه به اصلان دوز عقب نشستند و سپاه روس فرصت یافت که تمامى مواضع دفاعى ایرانیان را اشغال کند و راه فتح مجدد را به روى لشکر ایران ببندد. در آن گیرودار دو هزار و پانصد نفر از سربازان ایران به محاصره افتادند، پس از یک شبانه روز که دلیرانه از خود دفاع نمودند با چهار عراده توپ به اسارت قواى روس در آمدند و بدین گونه فتوحاتى که پى در پى نصیب ایرانیان گشت بر اثر یک اشتباه مختصر از دست رفت . اما بعد پس از هزیمت لشکر ایران و پیشروى روسیان آنها که دین و ایمانى نداشتند و از روز نخست با جهاد و جنگ مجدد با روس مخالف بودند، این موقع دستاویزى یافته گناه آن شکست مفتضح و عقب نشینى بى مورد را معلول دخالت علما و مجتهدین دانسته و از هتک حرمت آنان و کلمات زشت خودارى نکردند. درباریان و تاریخ نویسان متملق خاقان مغفور نیز در این باره کوتاه نیامدند. رضا قلى خان هدایت که مشرب صوفى داشت و على القاعده با فقها و مجتهدان دشمنى! در کتاب روضه الصفاى ناصرى واقعه جهاد و دخالت مجتهدان را سخت نکوهش نموده و با آن سعى کرده گناه آن شکست خفت بار را به گردن پیشوایان ملت بیندازد ! وى در عین آنکه آقا سید محمد را «مجتهدالزمان» و «اکمل المجتهدین» مى خواند و او را با این عبارت « سید سند فضایل القاب که قبول خاصه و عامه و کرمى هنگامه داشت» و «سید مجتهد که در کیش اسلام به منزله نایب امام و اعلم علماى فضیلت ماب بود» یاد مى کند، مع الوصف مى نویسد : «و چون عوام کالانعام مطیع و منقاد علماى معروف به اجتهادند بر این قول اتفاق کردند و این سخن (فرمان) جهاد را تصحیح و این عقیدت را تصریح نمودند . عوام کالانعام را کار به جایى رسیده بود که احکام علما را بر اوامر سلطان ایران ترجیح دادند و گوش جان و دل بر طاعت مجتهدین نهادند و کمر بر جهاد بستند». بالاخره کار به جایى رسید که در دو سال بعد قواى روسیه تا تبریز پیشروى کرده و قصد تصرف تهران را داشته باشد و نایب السلطنه عباس میرزا در محل ترکمانچاى تن به عقد معاهده منحوس متارکه جنگ و صلح با روس بدهد و در نتیجه قفقاز، قسمتى از خاک ایران را، بعد از آن همه جنگهاى طولانى و تلفات جانى و مالى و از میان رفتن عرض و نفوس و نوامیس مردم مسلمان ایران به روسیه واگذارد تا در مقابل بعد از فتحعلى شاه امپراطور روس سلطنت او را به رسمیت بشناسد و در برابر خطر وجود برادران بى شمارش که همواره خطرى براى وى محسوب مى شدند حمایت کند!! به هر جهت پس از شکست قواى ایران مرحوم آقا سید محمد سخت دلتنگ و آزرده گشت از تبریز بیرون آمد و در بین راه درگذشت. در روضه البهیه مى نویسد: «وفات آن جناب در همین سفر اتفاق افتاد و گویا در قزوین بوده است . آن بزرگوار از بسیارى اندوه و غم و تأسف به سبب غلبه لشکر روس بر مسلمانان و سرزنش منافقین و بى حیایى مردم ضعیف الایمان و بى اعتنایى شاه و سران سپاه نسبت به خود بدرود حیات گفت. چنانکه شیوه نیاکان وى علیهم السلام چنین بوده است. نعش او را به کربلا منتقل کردند و بر آرامگاهش قبه اى معروف ساختند.» اما سید محمد مجاهد کیست؟ او فرزند سید على صاحب ریاض که از برجستگان حوزه فقاهت شیعى و نوه استاد کل علامه وحید بهبهانى است. در مراتب دانش و تقواى وى سخن بسیار گفته شده است. او را از فضلاى با نام و نشان و علماى عالى شان و سرخیل گروه زهاد و صدر نشین مجلس عباد و اوتاد در علم فقه و اصول و در علم آداب و سلوک بسى آراسته به کمالات توصیف شده است. در حمله وهابیون به کربلا به کرمانشاه و از آنجا به اصفهان و سپس به مشهد مقدس مشرف شده و سرانجام به اصفهان آمده و مرجع عام و خاص مى شود. ریاست شیعیان در عصر وى به او منتهى شده است. تالیفات بسیار دارد و کثیر التالیف بوده است. محقق قمى در سن پیرى از او مى خواهد تا در نزد او مباحثه علمى داشته باشد و بقاى ملکه اجتهاد را در او تایید کند. مى نویسند «آقا سید محمد چنان مقبولیت عامه یافت که چون در حوض مسجد شاه قزوین وضو ساخت اهالى آن شهر جمیع آب حوض را به اندک زمانى براى تبرک و تیمن و استشفاء بردند به نحوى که آن حوض بى آب ماند». او شاگرد علامه بحرالعلوم و داماد آن جناب است. با آن حوادث و این شخصیت … . مهدى بامداد از خیل روشنفکران در مورد ایشان این گونه مى نویسد: «در سال ١٣۴١ قمرى که جنگ روس و ایران پیش آمد و سید محمد اصفهانى که از مراجع تقلید آن زمان بود به تهران آمد و یا دیگران او را کشاندند و آوردند. در این هنگام جمعى از مجتهدین طراز اول ایران از روى نادانى و بى اطلاعى از ان امور و جریانات سیاسى عالم نیز با او موافقت کرده و حکم جهاد با روسیه را دادند و دولت بى بند وبار و بى اساس ایران را وارد جنگ با روسیه نمودند.» «سر دسته آنان سید محمد اصفهانى سابق الذکر بود که بعد معروف شد به سید محمد مجاهد و پس از سید محمد حاجى ملا احمد نراقى صاحب عنوان بوده که در آن زمان خیلى اهمیت داشت بدبختانه بیشتر اوقات مراجع تقلید و ملاهاى ما مستقیم یا غیر مستقیم آلت دست این و آن بوده اند». وقتى سرنوشت سید مجاهد به جرم مقاومت و دفاع از ناموس و ملت این باشد تکلیف دیگر مدافعان حقوق مسلم مردم ایران روشن است ! باید نگران سید مجاهد بود! این نکته تاریخى از باب ترکمانچاى جدید نوشته آمد. فاعتبروا یا اولى الالباب منبع: میدان 72
کد خبر: ۶۱۱۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۱/۱۶

در روایات متعددی سعد و نحس ایام در ارتباط با حوادثی که در آن واقع شده است تفسیر شده و ربطی به نحوست ذاتی آن زمان خاص ندارد. ضمن این که برخی از اتفاق‌های ناخوشایند در زندگی معلول گناهان ماست و ربطی به ایام ندارد
کد خبر: ۶۰۸۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۱/۱۳

عبد دانا از قَدَر به قضا پناه می‌برد و به قضای الهی تن می‌دهد. عبد در قدر دعا می‌کند که از قَدَر به قضا برود. هر جا که از قدر خسته شدی و عاجز شدی به قضا پناه ببر و به خدا توکل کن که راحتی در آن است
کد خبر: ۵۷۶۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۱/۲۸

«خداوند  فرموده است، من جانشین شهید در خانواده وی هستم، هر کسی رضایت خانواده شهید را جلب کند، رضایت مرا جلب کرده است و هر کسی آنها را به خشم آورد، مرا به خشم آورده است.»
کد خبر: ۵۷۵۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۱/۲۶

سایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com: واحدمرکزی خبر نوشت:گروه تروریستی داعش در فیلم جدید خود برای توجیه زنده سوزاندن خلبان اسیر اردنی‌، به فتوایی از ابن تیمیه استناد کرد. به گزارش مونیتورینگ اخبار خارجی واحد مرکزی خبر، بخش فارسی پایگاه اینترنتی شبکه العالم نوشت: ابن تیمیه بعد از قرن ها، هنوز یکی از بارزترین مراجع فکری گروه‌های وهابی است. پایگاه شبکه سی ان ان در گزارشی تأکید کرد، داعش از فتوای ابن تیمیه به عنوان سند شرعی برای آتش زدن الکساسبه استفاده کرد؛ اما برخی داعش را به تحریف این فتوا و خارج کردن آن از سبک و سیاق معمول متهم کردند و گفتند که این فتوا مربوط به اجساد کشته شدگانی است که آنها را «کفار» توصیف می‌کنند و نه زندگان. داعش در پیام خود در این فایل ویدئویی، نظری از ابن تیمیه در مجاز بودن مثله کردن با ادعای تبلیغ اسلام و ایجاد وحشت در دل دشمنان مطرح کرده است. ابن تیمیه می گوید که «اگر کفار، مسلمانان را مثله کردند، مقابله به مثل کنید و آنها را مثله کنید.» اما نهادهای دینی رسمی اهل سنت موضعی قاطعانه گرفتند و در این زمینه، احمد الطیب، شیخ الازهر مصر به شدت عملیات آتش زدن الکساسبه را محکوم کرد و آن را اقدامی تروریستی دانست که گروه تروریستی و شیطانی داعش آن را مرتکب شد. وی، خشم و ناراحتی شدید خود را از این اقدام ابراز داشت که مستحق مجازات است. احمد الطیب همچنین حدیث پیامبر (ص) را یادآور شد که مثله کردن اجساد دشمنان را نهی کرده‌اند.
کد خبر: ۵۶۵۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۱/۱۵

چون دوست دشمن است شکایت کجا برم؟/ کلیة اسناد و کپی چک‌های صادره که به قریب 170نفر از کاندیداهای مجلس هشتم پرداخت شده٬ در پرونده ثبت و ضبط است و همه آن به مصرف انتخابات رسید
کد خبر: ۵۵۷۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۱/۰۷

سایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com: وزیر امور خارجه ایران یکی از وزرای دولت یازدهم بود که به دلایل مختلف بسیار مورد متوجه رسانه‌ها و مردم قرار گرفت. دیروز سالگرد تولد ۵۵ سالگی محمدجواد ظریف بود و روزنامه ایران گفت‌وگویی با محمدجواد ظریف در سالروز تولد ایشان داشته که در ادامه می خوانیم. * در آغاز بهتر است بدانیم که شما در چه سالی و در چه شهری متولد شدید؟– من در هفدهم دی ۱۳۳۸ در تهران متولد شدم. مادرم دختر مرحوم حاج میرزا علی نقی کاشانی از تجار بزرگ تهران و پدرم از تجار به‌نام اصفهان بود. * در کدام محله تهران زندگی می‌کردید؟– خانه ما بین خیابان کاشان و خیابان کمالی، پشت باغ شاه سابق بود؛ خانه‌ای بزرگ و قدیمی که تا بعد از فوت پدرم آن را داشتیم. بعد از ایشان نگهداری آن خانه برای مادرم مشکل شد. در شش سالگی، چند ماهی به اصفهان رفتیم و من در دبستان کار مشغول شدم اما خیلی زود به تهران بازگشتیم و با آغاز سال تحصیلی بعد من به دبستان علوی رفتم. فکر می‌کنم کلاس دوم دبستان بودم که اولین سخنرانی‌ام را در روز عید غدیر انجام دادم. این شد که از همان ابتدا به نوشتن متن و سخنرانی عادت کردم. * پدرتان در چه سالی به رحمت خدا رفت؟– پدرم در سال ۱۳۶۳ مرحوم شدند. همسرم دو ماهه باردار بود که ایشان از دنیا رفتند. آن زمان من در آمریکا بودم و متأسفانه نتوانستم برای مراسم پدرم به ایران بازگردم. * دوران کودکی شما مصادف با کدام تحولات سیاسی و اجتماعی در ایران بود؟– من در خانه تنها فرزند بودم و هیچ هم‌بازی‌ای نداشتم. از طرفی خانواده ما به شدت محافظه‌کار بودند. * به لحاظ سیاسی؟ – از همه لحاظ. ما در منزلمان تلویزیون و رادیو نداشتیم. پدرم رادیو را در کمدی می‌گذاشت و در آن را قفل می‌کرد. فقط برای شنیدن دعای سحر ماه مبارک رمضان از آن استفاده می‌کرد.* با اینکه توان مالی خرید تلویزیون را داشتید.– بله. بیش از اینها توانایی مالی داشتند، اما به علت اعتقاداتی که داشتیم، تلویزیون خریداری نشده بود. فکر می‌کنم تا ۱۵ سالگی به سینما نرفتم. علاوه بر این روزنامه‌ای هم در خانه ما پیدا نمی‌شد. پدر و مادرم اجازه رفت و آمد را نیز به من نمی‌دادند. * با دوستان؟– اجازه رفت و آمد با هیچ‌کس را نمی‌دادند. من فقط هر روز صبح به مدرسه می‌رفتم. حتی پدرم برای کنترل بیشتر، به باغبان خانه سپرده بود که مرا تا ایستگاه اتوبوس مدرسه همراهی کند. لذا در کودکی بسیار از جامعه دور بودم. البته به خاطر گرایش‌های شخصی و مطالعه خودم، کم و بیش از اوضاع جامعه باخبر می‌شدم. مثلاً در آن زمان به تازگی حسینیه ارشاد افتتاح شده بود و مرحوم شریعتی در آنجا صحبت می‌کرد. من نیز برای بعضی سخنرانی‌هایم به هر طریق ممکن از کتاب‌های مرحوم شریعتی استفاده می‌کردم. در آن مقطع کتاب‌های زیادی می‌خریدم که خواندن بعضی از آنها نیز در آن زمان ممنوعیت داشت. * در همان شرایط خانواده شما بیشتر به کدام طیف سیاسی گرایش داشتند؟ منتقدانی مانند جلال آل‌احمد، مرحوم شریعتی، گروه‌های اسلام‌خواهی مانند حزب مؤتلفه اسلامی یا گروه‌ها و جریانات ملی، همانند جبهه ملی ایران؟– هیچ‌کدام. پدربزرگ من در زمان مرحوم مصدق از لحاظ اقتصادی به ایشان کمک می‌کرد. از طرفی ایشان با مرحوم کاشانی آشنا بود و رفت و آمد نزدیک داشت. اما من در مدرسه با کسانی که گرایش‌های سیاسی داشتند، مانند چند نفر از فرزندان سردمداران حسینیه ارشاد ارتباط داشتم و در هر فرصتی از آنها کتاب می‌گرفتم و می‌خواندم. مرحوم آقای مطهری نیز به مدرسه علوی می‌آمدند، اما من هیچ‌گاه سعادت دیدن ایشان را نداشتم. در مدرسه علوی دیدگاه‌های متدین را مطالعه می‌کردیم. همچنین کسانی که سیاسی‌تر بودند کتاب‌های مرحوم آقای طالقانی را می‌خواندند. به خاطر ندارم دیدگاه‌های ملی‌گرایان در آنجا رواج داشته باشد. * گرایش شما بیشتر به کدام سمت بود؟– بنده کتاب‌های سنتی و انقلابی را همزمان مطالعه می‌کردم و از معدود شاگردان مدرسه علوی بودم که هم در جلسات حجتیه و هم در جلسات انقلابیون شرکت می‌کرد. در مدرسه دو طیف وجود داشت؛ یک طیف حجتیه‌ای بودند و در جلسات مرحوم آقای حلبی که بعضاً در منزلشان تشکیل می‌شد، شرکت می‌کردند. بنده نیز به منزل ایشان می‌رفتم و از طرف دیگر در جلسات بچه‌های انقلابی نیز شرکت می‌کردم. بنابراین فکر می‌کنم قبل از سفرم به آمریکا با هر دو تفکر آشنایی پیدا کردم. * چطور بحث سفر شما به آمریکا در خانواده مطرح شد؟– این عزیمت به اصرار من صورت گرفت. پدر و مادرم مخالفت می‌کردند و بیشتر آمادگی داشتند در صورت ضرورت مرا به انگلیس که به ایران نزدیک‌تر است، بفرستند. خاطرم هست که دعوای خیلی جدی هم بین ما پیش آمد، زیرا پدر و مادرم می‌گفتند کمی صبر کنم تا به لندن بروم. اما من نگران بودم که خیلی دیر بشود. آنجا بود که با رفتنم به آمریکا موافقت کردند. به یاد دارم در این میان با مرحوم پدرم خیلی تندی کردم. خدا از سر تقصیرات همه ما بگذرد. * پس ایده سفر به آمریکا نظر خودتان بود؟– خارج شدن از ایران نظر بنده بود. در سه ماهی که در دبیرستان خوارزمی بودم روزی به مدرسه علوی رفتم تا دوستانم را ببینم. یکی از مربیان مدرسه مرا صدا کرد و گفت که از آنجا بروم، زیرا احتمال دارد برای خودم و مدرسه دردسر درست کنم. حتی یکی از معلم‌های مدرسه خوارزمی بیرون از کلاس به بنده هشدار داد که بیشتر مواظب خودم باشم. من فقط شانزده سال داشتم و طبیعتاً این موارد باعث نگرانی او می‌شد. به همین خاطر برای رفتن به آمریکا به خانواده‌ام اصرار می‌کردم. * یعنی دقیقا در ۱۷ سالگی از ایران خارج شدید؟– سال دوم نظری را تمام کرده بودم. سه ماه از سوم نظری را نیز در مدرسه خوارزمی تجریش گذراندم که در ژانویه ۱۹۷۷ و در زمان حکومت کارتر از ایران خارج شدم. * چه سالی ازدواج کردید؟– در تابستان ۱۳۵۸ به تهران بازگشتم. با مادرم تماس گرفتم که می‌خواهم به ایران بازگردم و ازدواج کنم. به فاصله یک هفته به اصفهان رفتم تا خواهرم را که پانزده سال از من بزرگتر است، ببینم. ایشان نیز خواهر یکی از دوستان خودش را به عنوان دختری متدین و انقلابی، برای ازدواج معرفی کرد. * و این اولین مراسم خواستگاری برای شما بود؟– بله؛ اولین و آخرین. اقامت بنده در ایران سه هفته به طول انجامید. در ماه مبارک رمضان بود که روزی خواهرم آنها را به خانه خود دعوت کرد. دو خانم جوان آمدند، اما من دقت نکردم و حتی متوجه نشدم منظورشان کدام‌یک از آنهاست. مادر و پدرم هنوز در تهران بودند. بنابراین با اجازه آنها همراه خواهر و شوهر خواهرم به خواستگاری رفتیم. ایشان همانطور که فکر می‌کردم، متدین و انقلابی بودند. به یاد دارم در آن جلسه کمی قرآن و حدیث خواندم که ایشان پسندیده بودند. زمانی که به خانه بازگشتیم به مادرم اطلاع دادم که برای تشریفات به اصفهان بیایند. نامزدی‌مان مصادف با شب‌های احیا بود. در آن زمان ایشان ۱۷ سال داشتند و من ۱۹ ساله بودم که ازدواج کردیم. جالب اینکه پسرم نیز در سن ۱۹ سالگی و دخترم در ۱۷ سالگی ازدواج کردند. * به لحاظ فرهنگی چگونه با آمریکایی‌ها کنار آمدید؟– من در دوره دبیرستان به سانفرانسیسکو رفتم. آن زمان دوران اوج حضور ایرانی‌ها در آمریکا بود؛ یعنی بیشترین تعداد دانشجوی خارجی در آمریکا را ایرانیان تشکیل می‌دادند. هر جایی که می‌رفتم، به خصوص در کالیفرنیا، آنقدر حضورشان پررنگ بود که خود را در همان محیط ایرانی حس می‌کردم. فارغ از گرایش‌های مذهبی، در همان دبیرستانی که من ثبت‌نام کردم به اندازه کافی دانش‌آموز ایرانی وجود داشت. * از ملیت‌های دیگر هم بودند؟– چینی‌ها هم بودند. عرب‌ها نیز به تازگی شروع به آمدن کرده بودند، اما ایرانی‌ها جو غالب را تشکیل می‌دادند. در مجموع در طول دوران دانشجویی‌ام تنها یک بار به همراه دوستان به منزل معلم دبیرستانمان دعوت داشتیم و یک بار نیز برای ناهار میهمان یکی از استادهای دانشگاه بودیم. به جرأت می‌توانم بگویم که فقط همین دو بار بود که به محیط آمریکایی وارد شدم. نزد معلم دبیرستان سالاد خوردیم و نزد آن استاد دانشگاه نیز چون با فرهنگ اسلامی آشنایی داشت، مقداری پنیر خوردیم؛ چراکه سایر غذاها ذبح شرعی نشده بود. * پس می‌دانستید ذبح اسلامی نشده بود؟– بله، به همین خاطر ارتباط محدودی با آمریکایی‌ها داشتیم. پس از ازدواج نیز ارتباط محدودی داشتیم، تا زمانی که نماینده دائم ایران در سازمان ملل متحد در نیویورک شدم. به خاطر نوع کارم و اینکه باید با محیط آمریکا تعامل داشته باشم، من و همسرم سعی کردیم با آمریکایی‌ها رفت و آمد کنیم. البته بنده حدود ۳۰ سال در این کشور زندگی کردم و فرهنگ این کشور را خوب می‌شناسم. جالب ایناست که اکثر ایرانیانی که در آمریکا زندگی می‌کنند، اسم غذاها و ادویه‌ها را به انگلیسی می‌دادند اما من و هسمرم هنوز نمی‌دانیم. * چون رستوران کم می‌رفتید؟– به رستوران مسلمان‌ها می‌رفتیم یا به رستوران‌هایی که ماهی یا سبزیجات سرو می‌کردند. به خانه آمریکایی‌ها رفت و آمد نداشتیم. به طور کلی حتی رفت و آمدمان در ایران نیز به هر دلیل محدود بوده است، شاید به خاطر اینکه چندان اجتماعی نیستیم. * یعنی این تمایل، برخاسته از تضاد فرهنگ و نظام اجتماعی میان ایران و آمریکا در وجود شماست؟– نه الزاماً، زیرا افرادی هستند که خیلی راحت با محیط آمریکا ارتباط برقرار می‌کنند. شاید به خاطر این است که من از کودکی تنها بوده‌ام و میل زیادی به شرکت در میهمانی و عروسی ندارم. حتی در مورد مجالس مذهبی نیز اگر در خانه به روضه گوش بدهم راحت‌تر هستم. * رابطه شما با شعر، ادبیات و موسیقی و به طور کلی با عالم هنر و خیال چگونه است؟– سالی که من در دبیرستان سه و نیم نمره تا بیست کم داشتم، ۲ نمره آن از هنر بود. در مورد خط و نقاشی ذوقی نداشتم. هیچ وقت خطم خوب نبوده. به همین خاطر در آمریکا همیشه متن‌هایم را با کامپیوتر تایپ می‌کردم. * در مورد شعر و ادبیات چطور؟– به شعر و ادبیات بسیار علاقه‌مند بودم. در مدرسه علوی به خاطر اینکه انشاء را خیلی خوب می‌نوشتم، سخنران شدم. از زمانی که مطالعه را شروع کردم، خیلی جدی کتاب خواندم. خدا پدرم را رحمت کند. طبع شعری داشت و برای ائمه شعر می‌گفت. به همین خاطر در خانواده ما علاقه به شعر و شاعری وجود داشت اما هنری مثل موسیقی در بین نبود، زیرا آن را حرام می‌دانستند. من تا ۱۵ – ۱۶ سالگی هیچ نوع موسیقی‌ای نشنیده بودم. حتی اگر در تاکسی موسیقی پخش می‌شد، می‌گفتیم لطفاً خاموش کنید. اما بعد از آن کمی تغییر کردیم و حتی قبل از انقلاب موسیقی گوش می‌کردیم. برخلاف فرزندانم، هیچ‌گاه خودم را متعلق به عالم هنر ندانستم. رشته دخترم طراحی داخلی است و پیانو می‌نوازد. پسرم نیز سنتور می‌زند. * آیا شده که همسرتان با پدر و مادرتان گله کنند که این چه رشته‌ای بود که شما انتخاب کردید، مثلاً ای‌کاش کامپیوتر می‌خواندید و در شرکتی کار می‌کردید؟– الحمدالله چون نیاز مالی ندارم، از این جهت ناراحت نیستم، اما به طور کلی وقت زیادی را با کامپیوتر می‌گذرانم. اولین بار بنده کامپیوتر را به وزارت خارجه آوردم و اولین مسئول کامپیوتر وزارت خارجه توسط من با کامپیوتر شخصی آشنا شد. رشته‌ای که انتخاب کردم، مسئولیت بسیار سنگینی را برایم به دنبال داشته است. بسیار اتفاق افتاده که با خود فکر می‌کنم خسارت اشتباهاتی را که من و امثال من در حوزه سیاست خارجی مرتکب شدیم، در واقع ۷۰ میلیون ایرانی متحمل شدند. حتی به این فکر می‌کنم که با این وضعیت، چقدر به جای اجر و ثواب، نگرانی اخروی دارم. البته ناشکری نمی‌کنم؛ زیرا زندگی بسیار راحتی داشتم و به خاطر اموالی که از پدر و مادرم به من رسیده است هیچ‌گاه مشکل مادی نداشتم. هیچ وقت نه نیاز داشتم و نه موقیعتش برایم فراهم شده که از عواید شغلم، چیزی به من برسد و جز حقوقم چیزی دریافت نکرده‌ام. ماشین یا خانه‌ای به خاطر کارم نگرفتم. خانه و هر چیز دیگری که دارم از ارث پدرم و بخشش مادرم است. از این ۲۵ سال کار، هیچ به دست نیاوردم، جز ناسزا؛ هم از طرف مخالفان که من را مانند دیگران می‌دیدند و هم از طرف دوستان خودمان. * نمی‌دانم فیلم «حاجی واشنگتن» مرحوم علی حاتمی را دیده‌اید یا نه؟ داستان فیلم مربوط به سفر اولین نماینده سیاسی ایران در عهد قاجار به ینگه دنیا با همان ایالات متحده آمریکاست. آیا شباهت‌ها و تفاوت‌هایی با شخصیت حاجی واشنگتن در خود می‌بینید؟ می‌توانید با آن شخصیت شباهت‌هایی داشته باشید یا برقرار کنید؟– شاید شباهتش این باشد که با وجود اینکه با کم و زیادش سی سال در آمریکا زندگی کردم، آداب و رسوم ایرانی و اسلامی خود را حفظ کرده‌ام؛ گرچه امیدوارم نکات مثبتی هم از ظواهر فرهنگ غربی، مانند احترام به حقوق و وقت دیگران آموخته باشم. ولی در مجموع هنوز فرهنگ غرب برای بنده، یک فرهنگ بیگانه است. * و تفاوت‌های شما با حاجی واشنگتن؟– فکر می‌کنم بقیه ویژگی‌های او، جزو تفاوت‌هایمان باشد. * در پایان تمایل دارم بدانم تعریف شما از خود دیپلماتتان چیست؟ آیا خود را به فرض یک دیپلمات ایرانی شیعه انقلابی مدرن جهانی شده یا چیزی شبیه به این تعبیر می‌دانید؟– شما در انتخاب این عناوین صاحب اختیارید. البته چون بسیار سخاوتمندانه این عناوین را انتخاب کرده‌اید! گذشته از شوخی و بدون تعارف، من خودم را خدمتگزاری می‌دانم که تمام تلاشش را در حد توانش کرده، سعی کرده منافع کشور را فدای منافع خودش نکند و منافع دیگران را هم در نظر بگیرد. قضاوت در مورد نتایج تلاش‌هایم با مردم بلندنظر و پرگذشت است که امیدوارم کاستی‌های مرا ببخشند و البته قضاوت نهایی با خداوند علیم و کریم است که بیش از هر چیز به مغفرت واسعه دل بسته‌ام.
کد خبر: ۵۴۹۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۰/۳۰

بیش از 15 سال است که در زمینه شعر ،نویسندگی و روزنامه نگاری فعالیت دارند و با روزنامه ها و مجلات مختلف از جمله :همشهری –رسالت –جام جم –همشهری جوان –اطلاعات هفتگی –جوانان امروز-پایگاه خبری آوای دنا و....همکاری دارند
کد خبر: ۵۳۳۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۰/۱۲

مقام عظمای ولایت می فرمایند:برای مطبوعات سه وظیفه عمده قایلم: وظیفه نقد و نظارت، وظیفه اطلاع رسانی صادقانه و شفاف، وظیفه طرح و تبادل آرا و افکار در جامعه
کد خبر: ۵۲۴۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۹/۳۰

چطور وقتي در انتخابات ها از چند ماه قبل از شروع توهم تقلب داريم وبعد از انتخابات اگر راي به نفع ما بود قبول واگر به ضرر ما بود تقلب مي شود ؟
کد خبر: ۵۰۹۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۹/۱۲

مردم با این وضعیت چه کار باید بکنند .وبه کی اعتماد کنند ؟ مسئول رسیدگی به این مشکل چه کسانی هستند ؟
کد خبر: ۵۰۷۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۹/۱۱