« آواي رودکوف» خود را به اخلاق حرفه‌اي روزنامه‌نگاري پايبند مي‌داند و مبناي فعاليت اين سايت بر سه اصل « بيطرفي » ، «دقت » و « انصاف » استوار است.

      
کد خبر: ۵۱۳۸
تاریخ انتشار: ۱۷ آذر ۱۳۹۳ - ۱۶:۲۷
مهمترین سؤالی که این روزها جامعه تحلیلی ایران و آمریکایی های پیگیر پرونده هسته ای ایران را به خود مشغول کرده این است که «اشتون کارتر»، وزیر دفاع جدید آمریکا چه راهبردی در قبال ایران در پیش خواهد گرفت؟ آیا راهبردهای وی با «چاک هیگل» متفاوت خواهد بود؟ سایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com: به گزارش جهان، میان «راهبردهای نظامی» پنتاگون با «تصمیمات لحظه ای» در مواقع بحران، باید تفاوت قائل بود، به همین دلیل گرچه حوادث امنیتی و نظامی در آینده قابل پیش بینی نیستند و نمی توان به صورت قطعی درباره عملکرد آمریکا و استراتژی نظامی این کشور در قبال به خصوص سوریه، عراق و به صورت کلی داعش در آینده اظهار نظر قطعی کرد ولی این که در نگاه راهبردی وزیر دفاع جدید آمریکا جایگاه گزینه "نظامی و جنگ" در برابر ایران چیست، می توان گمانه زنی های جدی را مطرح کرد. یک نگاه نسبتا دقیق می گوید که اوباما نسبت به استفاده از گزینه نظامی به صورت کلی ملاحظات بیشتری نسبت به بوش دارد، اوباما توان اقتصادی آمریکا و عمق بحران های بین المللی و قدرت محور مقاومت در منطقه را به گونه ای تحلیل می کند که برای استفاده از گزینه نظامی بدون نگاه به هزینه و فایده آن محافظه کارتر از بوش است. اوباما تلاش می کند که نسبت به بوش واقع گرایانه تر عمل کند و به همین دلیل با انتقاداتی در جامعه سیاسی آمریکا به دلیل عدم قاطعیت در سیاست خارجی متهم می شود. در همین حال نیز گفته می شود هنگامی که چاک هیگل به سمت استفاده بیشتر از گزینه نظامی بر علیه داعش در خاورمیانه رفت، با اوباما دچار اختلاف شد. کارتر فهم تخصصی تری از چاهک هیگل درباره موضوعات هسته ای دارد و متخصص فناوری نظامی و تسلیحات هسته ای است. به همین دلیل پیش بینی می شود که کارتر حرفه ای تر از هگل در وزارت دفاع آمریکا عمل کند و از سوی دیگر با کاهش بودجه نظامی آمریکا نیز سازگارتر از چاهک هگل باشد. اما کارتر در ژوئن سال ۲۰۰۸ در مقاله‌ای برای مرکز بلفر دانشگاه هاروارد می‌نویسد: "باید به اقدام نظامی علیه برنامه هسته‌ای ایران به عنوان بخشی از یک استراتژی جامع نگاه شود نه به عنوان یک گزینه مستقل. با این‌که بخشی از یک گزینه واقعی است اما اقدام نظامی نمی‌تواند به تنهایی مشکل را حل کند." او می‌نویسد، حمله نظامی در بهترین حالت می‌تواند برنامه هسته‌ای ایران را دو سال به تعویق بیندازد. کارتر سپس هزینه‌های چنین حمله‌ای را برای آمریکا شرح می‌دهد. او می‌نویسد، این می‌تواند منجر به "تاثیری بی‌بازگشت بر اذهان ایرانی‌ها شود؛ می‌تواند موجب دخالت فزاینده ایران از طریق حزب‌الله و گروه‌های وابسته دیگر در عراق، لبنان، کرانه غربی و غزه شود." او می‌گوید، منافع آمریکا در منطقه، از جمله سفارتخانه‌ها و کارکنانش در کشورهایی که همدست ایران محسوب می‌شوند، مورد تهدید قرار می‌گیرد. او در این مقاله می‌نویسد، جایگزین مسیر دیپلماتیک "استراتژی بازداری و تنبیه ایران است که برنامه هسته‌ای خود را ادامه داده است؛ رشته‌ای از اقدامات نظامی ، حمله هوایی، محاصره، و بازداری با تهدید، می‌تواند در این استراتژی جای داشته باشد." این نکته قابل تاکید است که کارتر در استفاده از گزینه نظامی درباره کشورهایی که مدعی‌اند در حال ساخت سلاح هسته ای هستند مانند ایران و کره شمالی تفاوت قائل است. سوابق کارتر نشان می دهد که وی گرچه به استفاده از گزینه نظامی با شرایط خاص و در موقعیت های خاص تر علاقه مندی نشان داده ولی این علاقه مندی برای کره شمالی بیشتر از ایران بوده است. بررسی برخی شواهد نشان می دهد که کارتر حمله نظامی آمریکا به ایران را بسیار پرهزینه تر و سنگین تر از کره شمالی می داند. به تعبیر دیگر وی گزینه نظامی را در مقابل ایران به نسبت نحوه مواجهه نظامی احتمالی با کره شمالی ناکارآمدتر می داند. نکته قابل تامل آنکه در آن مقاله، کارتر به عدم توانایی اسرائیل به حملات مکرر علیه تجهیزات ایران اشاره می‌کند و می‌نویسد که حملات اسرائیل با توجه به حریم هوایی غیردوستانه‌ای که این کشور مجبور است برای رسیدن به ایران از آن استفاده کند، محدود خواهد بود. "حمله اسرائیل کوچک خواهد بود. هزینه حمله اسرائیل برای آمریکا می‌تواند تقریبا به اندازه حمله خود آمریکا باشد." همچنین به گزارش روزنامه صهیونیستی جروزالم پست، گرِگ رزنبام، رئیس شورای دموکراتیک ملی یهودیان و همکار اشتون کارتر در دانشگاه کندی هاروارد می‌گوید: «کارتر برای جلوگیری از دستیابی به سلاح هسته‌ای شاید بیشتر هوادار گزینه نظامی بود. او به روشنی اشاره می‌کند که این گزینه به تنهایی نمی‌تواند برنامه سلاح هسته‌ای ایران را متوقف کند. به نظر او باید رشته‌ای از گزینه‌ها روی میز باشد.» بدین ترتیب می توان این گونه بیان کرد که راهبرد احتمالی کارتر درباره ایران با سیاست دیپلماسی و تهدید اوباما کاملا هماهنگ بوده و وی گزینه نظامی را به تنهایی در برابر ایران ناتوان می بیند و معتقد است گزینه نظامی یا به تعبیر دقیق تر گزینه تهدید نظامی مکملی در کنار بسته مذاکره و تحریم در مواجهه با ایران باید باشد.
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
* نظر: