دروازهبان سابق تیم استقلال گفت: بیشک استقلال در دربی 25 اردیبهشت آمادهتر از پرسپولیس است.
سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com
پرویز برومند امروز در گفتوگو با خبرنگار فارس در یاسوج پیش از برگزاری دربی پایتخت اظهار کرد: چون هر دو تیم بدون استرس در زمین حاضر میشوند شاهد بازی زیبا از سوی آنها خواهیم بود.
دروازهبان اسبق استقلال و تیم ملی در خصوص آمادگی تیمهای تهرانی گفت: به نظر من تیم استقلال از همه نظر آمادهتر از تیم پرسپولیس است پس شانس برد استقلال در این بازی بیشتر است.
برومند در ادامه اظهارات خود با اشاره به اوضاع کنونی تیم استقلال گفت: به هر حال الان اگر بخواهیم حساب کنیم استقلال قویتر از پرسپولیس در خطوط مختلف است اما یک سری مسائل باعث شده که بازیکنان این تیم از نظر روحی و روانی نتوانند در نتیجهگیری خوب باشند و امیدوارم در سال آینده این مشکلات برطرف شود.
دروازهبان اسبق استقلال در خصوص صحبتهایی که مبنی بر تمام شدن دوره امیر قلعهنویی در استقلال مطرح میشود، گفت: فکر میکنم که مشکلات تیم به امیر قلعهنویی برنمیگردد و فصل این مربی هنوز در استقلال تمام نشده و میتواند به تیم بزرگ پایتخت مانند گذشته کمک کند.
وی مشکلات مالی و مصدومیتها و سایر مشکلات دیگر را دلیل عدم نتیجهگیری این تیم دانست.
برومند گفت: از مشکلات تیمها از جمله استقلال این است که به بازیکنان پایه اهمیت نمیدهند و خیلی از مسائل دیگر در عدم نتیجهگیری مؤثر است اما همه مربی را مقصر میدانند.
وی با بیان اینکه در فوتبال ایران تیمی را سراغ نداریم که با یک نفر شروع و با همان شخص تمام کند، تصریح کرد: در جاهای دیگر ثبات وجود دارد و در درازمدت به دنبال نتیجه هستند و مانند ما همه تقصیرات را به گردن مربی نمیاندازند.
دروازهبان تیم استقلال در سالهای گذشته در خصوص وضعیت دروازهبانان دو تیم پرسپولیس و استقلال گفت: گلرهای این دو تیم فکر میکنم تمرین خوب و بهروز نمیکنند؛ تمرین ی که در بازی ممکن است اتفاق بیفتد و همین ضعف تمرین ی مشکلات را درون دروازه این دو تیم به وجود آورده است.
کد خبر: ۶۴۳۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۲/۲۵
سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com
مردمان-دنیا محیط پیچیده ای است. اگر شهروند وظیفه شناسی باشید، احتمالاً دوست دارید که در سیاست درگیر شوید اما مطمئناً نمی خواهید طرفدار چیزی شوید که به آن اعتقادی ندارید. پس برای اینکه بفهمید چطور می توانید شرایط سیاسی جامعه ای که در آن زندگی می کنید را تحلیل کنید، مراحل زیر را مد نظر قرار دهید.
مراحل
قدم اول: اگر برایتان امکان دارد در کلاس علوم سیاسی شرکت کنید. قبل از انتخاب کلاس درمورد آن آموزشگاه و پیشینه استاد آن و مشارکت سیاسی او تحقیق کنید و یادتان باشد که اعتقادات او برای خود اوست. سعی کنید یک سبک تحلیلی قوی برای خودتان داشته باشید و ایدئولوژیتان را از کسی تقلید نکنید.
قدم دوم: گروههای داوطلب محلی و سازمانهای غیردولتی را برای شرکت در کارگاه ها و سخنرانی هایی با موضوعاتی که به آن علاقه دارید، انتخاب کنید. در این کارگاه ها شرکت کرده و سبک تحلیلی خودتان را در آن تمرین کنید.
قدم سوم: اینکه حرفهایی که دیگران میگویند صحت دارد را دستکم نگیرید. پول و جان های زیادی در سیاست سرمایه گذاری شده است و آدمهای مختلف می خواهند که شما را به سمت خودشان بکشند. تنبل بودن در تحقیق کردن باعث می شود دیگران بتوانند به راحتی دروغ هایشان را به شما بقبولانند. مراقب اطلاعاتی که از وکلاء، اخبار و کارشناس های احزاب و گروه های مختلف دریافت می کنید باشید.
قدم چهارم: درمورد موقعیت سیاسی که می خواهید تحلیل کنید، تا میتوانید مطالعه کنید. یادداشت برداری کنید و پاسخ این سوالها را درمورد چیزهایی که می خوانید به دست آورید:
- چه اطلاعاتی بی طرف و قابل اثبات است (چه کسی، چه چیزی، کجا، کی، چطور)؟
- چه اطلاعاتی تحلیلی است (چرا، چطور، به چه معنی است، چه کسانی متاثر از آن هستند، چطور باید واکنش دهید)؟
- چه کسی این اطلاعات را به شما میدهد (روزنامه، تلویزیون، سیاستمداران)؟
- از گفتن این اطلاعات به شما چه فایدهای می برند (فروش، آراء)؟
- آنها برای تفسیر این واقعیت ها به این صورت چه انگیزه سیاسی، مالی یا انگیزه دیگری دارند؟
- این انگیزه ها با اعتقادات شخصی شما چه سازگاری دارد؟
- آیا همه واقعیات آنها درست است (به منابع، دانشنامه ها، صورتجلسات، ویدئوهای خام و … نگاهی بیندازید)؟
- آیا کسی دیگر تفسیر دیگری از واقعیات آنها ارائه کرده است؟
قدم پنجم: با کسانیکه با نتیجه گیریهای شما درمورد آن موقعیت سیاسی هم عقیده اند حرف بزنید. ببینید چه چیزی آنها را متقاعد کرده است.
قدم ششم: با کسانیکه با نتیجه گیری های شما درمورد آن موقعیت سیاسی هم عقیده نیستند حرف بزنید. ببینید چه چیزی آنها را توجیه کرده است.
قدم هفتم: از کسی که درمورد آن موقعیت سیاسی دانش کافی دارد بخواهید اطلاعات بیشتری در اختیارتان قرار دهد. از نظرات آنها تشکر کنید و همان سبک تحلیلی خودتان را روی آن اجرا کنید.
نکات
• مراقب اصطلاحات باشید، آنها کلمات و ایده هایی هستند که تعریف مشخصی ندارند و برای ترساندن شما، بدون اینکه اطلاعات واقعی به شما بدهند، ساخته شده اند.
• کتابخانه دوست شماست.
• با موضوعاتی شروع کنید که به آن علاقه مندید. سیاست اصلاً خسته کننده نیست اما اگر بخواهید آن را به طور کامل بررسی کنید، باید به آن عادت کنید.
• غریزه تان هم دوست شماست.
هشدارها
بعضی ها واقعاً از حرف زدن درمورد سیاست بدشان می آید. شاید این افراد به نظر شما تنبل یا بی تفاوت باشند. شما هم شاید به نظر آنها آزاردهنده و پرمدعا برسید. یادتان باشد که دیدگاه سیاسی شما مانع از این نیست که انسانی مهربان و باملاحظه باشید.
کد خبر: ۶۴۲۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۲/۲۵
مسابقه موشک های آبی با حضور 30 تیم دانشجویی در دانشگاه صنعتی خاتم الانبیاء بهبهان برگزار شد
کد خبر: ۶۳۵۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۲/۱۵
استاندارها مارا نمی بینند مدیران کل توجه نمی کنند معاون رئیس جمهور به استان می آید و نه تنها ره آوردی ندارد بلکه افتخار دیدار با مردم شهرستانمان را هم نمی دهد
کد خبر: ۶۳۰۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۲/۰۶
فقط کافی است حرفی بشنود که با چارچوب ذهنیاش مغایرت داشته باشد، سریع برافروخته میشود، بیمحلی میکند، زیر لب غر میزند و به زمین و زمان فحش میدهد، اگر از اتفاق پیش آمده خیلی زیاد ناراحت شده باشد که دیگر نگو، روزگاری است که سیاه میشود! کنترل از دستش خارج میشود، هر چیزی جلوی دستش باشد پرت میکند و درها را به هم میکوبد، به همه اطرافیانش توهین میکند و گاه حتی کارش به تحقیر دیگران میرسد و...
****
«خشم» هیجانی است که اگر بدرستی مهار نشود، اثرات مخرب زیادی دارد. اگر خشم به درون فرد رخنه کند و درونی شود ممکن است فرد را به مشکلات متعدد جسمی همچون، استرس و تنش مفرط، ناراحتیهای عصبی، بیماریهای گوارشی، سردرد، ناراحتیهای قلبی و... مبتلا کند و در صورت بروز بیرونی نیز، اثرات منفی دیگری دارد که با توجه به تحقیقات متعدد شواهد اندکی وجود دارد مبنی بر اینکه ابراز خشم میتواند روش خوبی برای کاستن انرژی منفی لحظهای و کمتوان کردن انرژی آن باشد، چهبسا در بروز بیرونی خشم، فرد فحاشی کند، اشیاء را پرت کند، برخورد فیزیکی داشته باشد و... که در این وضعیت، نهتنها خود بلکه اطرافیانش هم، از بروز خشم و کنترل نشدن این هیجان احساس ناراحتی و شرمساری میکنند.
بسیاری از ما با مراجعه به روان شناس یا مطالعه کتابهای روانشناسی سعی میکنیم به طریقی با اضطراب و افسردگی خود مقابله کنیم و از شدت آن بکاهیم، اما کمتر به فکر آن هستیم که خشم خود را کنترل کرده و در موقعیتهای ناخوشایند آن را مدیریت کنیم، زیرا غالبا این تصور اشتباه را داریم که خشم هیجانی طبیعی است که ما قادر به کنترل آن نیستیم یا اینکه لازم نیست آن را مدیریت و مهار کنیم، این در حالی است که خشم، هیجان منفی قابل کنترلی است که اگر بخواهیم میتوانیم آن را مدیریت کنیم.
برای کاهش پرخاشگری و خصومت فیزیکی و کلامی، باید یاد بگیریم چگونه خشم خود را کنترل کنیم و با شدت خفیف یا شدید آن مواجه شده و مقابله کنیم؛ به همین منظور برای کنترل خشم چند پیشنهاد ارائه میدهیم:
بر هیجان خشمتان آگاه شوید
این درست است که شما هنگام خشم، دچار تعارض شده و در حالتی قرار گرفتهاید که شاید کنترل آن از دستتان خارج است، اما یادتان باشد خشم شما هیجان موقتی است و پس از لحظاتی فروکش خواهد کرد و پس از گذشت آن مدت، شما خواهید ماند و رفتاری که از خود بروز دادهاید، پس علاج واقعه پیش از مشکل کنید و با خود تمرین کنید که حتیالمقدور اسیر هیجانات موقت و زودگذرتان نشوید، در عین حال که به آنها آگاهید و نشانههای بروز آن را میدانید، بتوانید بر خود مسلط شوید و کاری نکنید که بعدها پشیمان شوید.
علت خشم خود را بشناسید
جستجو کنید تا دریابید چه چیز خشم و عصبانیت شما را تحریک و برانگیخته میکند. موقعیتهای پیشینی را که خشمگین شدهاید ،یادداشت کنید، به این طریق میتوانید بفهمید در چه شرایط و موقعیتهایی عصبی میشوید و بیشتر در آن وضعیت، چه عکسالعملهایی نشان میدهید. قطعا با دانستن و پی بردن به اینکه چه کسی و چه چیزی باعث ناراحتی و خشمتان میشود میتوانید برای مقابله و کنار آمدن با چنین موقعیتهایی یا وضعیتهای مشابه آن، برنامهریزی کنید و رفتاری را که کمتر آسیبزا و تهاجمی است، از خود بروز دهید.
از تکنیک توجه برگردانی استفاده کنید
توجه برگردانی یکی از بهترین روشهای کنترل یا کاهش شدت خشم است. با معطوف کردن حواس به چیزهای دیگر یا با اشتغال به برخی از فعالیتهای جذاب و متضاد با آن موقعیت ناراحتکننده، میتوان با خشم لحظهای مقابله کرد و بر آن چیره شد. برخی با انجام فعالیتهای ورزشی، عدهای با گوش کردن به موسیقی یا تماشای تلویزیون و برخی نیز با مطالعه یا پرداختن به سرگرمیهای مورد علاقه خود احساس آرامش میکنند و از تلاطمات درونی خود میکاهند.
با خود گفتوگو کنید
برخی افراد عادت دارند، راجع به پیشامدی که برایشان به وقوع پیوسته با خودشان گفتوگو میکنند. گفتوگوی درونی در بسیاری از موارد باعث کاهش شدت خشم میشود، اگر چه در برخی دیگر، اثری عکس داشته و موجب افزایش یا تداوم و پایداری شدت خشم میگردد. مثلا، ممکن است فردی از شخصی بشدت عصبانی باشد و حتی سالها آن را در دل خود نگه دارد، و هر بار با یادآوری آن مساله برافروخته و عصبی شود، چراکه خود را مستحق عذرخواهی از جانب فرد مقابل میداند که از آن دریغ شده است؛ اما اگر گفتوگوی درونی با نگاه منصفانه و به دور از توقع و قضاوت یکجانبهای انجام شود و گذشت و حل مساله در اولویت قرار داشته باشد، قطعا تاثیرات مثبتی خواهد داشت که باعث آرامش و تسکین خواهد شد.
بیغرضانه با فرد مقابلتان، گفتوگو کنید
به جای سکوت کردن، غرغر کردن، انتقادهای کلامی کوبنده یا حتی برخوردهای فیزیکی، با فرد مقابلتان به گفتوگو بنشینید. بلی، گفتوگو یکی از موثرترین روشهای کنترل و کاهش شدت خشم است. سعی کنید همیشه به جای حق به جانب جلوه دادن خود یا فرار از پذیرش مسئولیت اشتباه خود یا با متهم کردن دیگری، بپذیرید که میتوانید مشکل بوجود آمده را با گفتوگو حل و فصل کنید، چراکه گفتوگو شرایطی را برای مذاکره، حل مساله و سازش فراهم میآورد. گفتوگو و مصاحبت باعث میشود که ما از نظریات فرد مقابل مان در مورد آن موقعیت خاص، رفتار، افکار و هیجانات متعاقب وی از آن شرایط، مطلع و آگاه شویم و بهتر بتوانیم اوضاع را از دیدگاه فرد مقابلمان نظارهگر شویم و با درک متقابل از آن، مساله را واکاوی کرده و به راهحلی مساعد و مناسب دست یابیم.
توضیح بخواهید و آن را بشنوید
اگر بدانید علت رفتار فرد مقابلتان به چه دلیل است و از چه نشأت میگیرد، هدف از آن چیست و عاقبت آن به کجا منتهی میشود؛ شاید به جای عصبی و خشمگین شدن، هیجان دیگری را تجربه کنید. وقتی با کسی روبهرو میشوید که از شما انتقاد میکند یا به گونهای رفتار میکند که با هنجارها و انتظارات شما متناقض است و حتی بیحرمتی معنا میشود، چه میکنید؟! ما توصیه میکنیم به جای تقابل یا عکسالعملهای شدید و دور از شأنتان، سعی کنید با نوشیدن یک لیوان آب سرد بر خود و اعصابتان مسلط شوید و فرد مقابلتان را به آرامش دعوت کنید و از او بخواهید علت رفتارش یا فکری که آزارش میدهد را برایتان توضیح بدهد، گاهی با شنیدن نظرات او، نهتنها آرام میشوید بلکه با درک متقابل از شرایط وی به گونهای کاملا متفاوت رفتار میکنید که شاید فرسنگها با خشم آن لحظهتان منافات داشته باشد. مثلا اگر به هنگام رانندگی کسی به دلیل بیاحتیاطی، ماشینش را به ماشین شما بکوبد و آسیب بزند، بیتردید مایه تعجب نیست که خشمگین شوید و به سرعت از ماشینتان پیاده شده و فرد خاطی را متهم به بیاحتیاطی کنید، اما اگر در همان لحظه راننده عذرخواهی کند و به شما توضیح دهد که تحت فشار عصبی و روحی، حواسش پرت شده چون بتازگی متوجه بیماری لاعلاج فرزندش شده است، قطعا خشمتان فروکش خواهد کرد و به جای توهین و بگو مگو کردن خواهید گفت، اتفاقی است که پیش آمده، اشکالی ندارد، خداوند همه مریضها را شفا بدهد، اگر حالتان خوب نیست کناری بایستید و بعد از اینکه حالتان خوب شد رانندگی کنید، ممکن است اتفاق ناخوشایند دیگری رخ دهد که در این شرایط، اصلا به صلاحتان نیست و... .
شما با تجسم این حالت میدانید که چگونه هیجان خشمتان به هیجان محبت و حس همدردی و نگرانی تقلیل مییابد.
سازش کردن را یاد بگیرید
وقتی مشکلی پیش میآید، بسیاری از ما به جای حل مساله یا سازش با شرایط جدید، در مقام جبران یا دفاع برمیآییم تا شاید با به کرسی نشاندن حرف یا اندیشه خود، نهتنها اندکی از تلاطمات درونی خود بکاهیم، بلکه به فرد مقابلمان نشان دهیم که برتر از او هستیم و هرگز حاضر به تسلیم نخواهیم شد؛ این در حالی است که اگر بپذیریم و بیاموزیم سازش کردن بهتر از خشم و عصبانیت طولانیمدت است، بیتردید بسیاری از مشکلات بوجود آمده، بسیار سریعتر از آنکه گمان ببریم، حل میشود و هیچگاه به کلاف سردرگم مبدل نمیشود. بپذیرید سازش، همچون وسیلهای کارساز و مفید است که میتواند شما را برای داشتن زندگی ساده و سالمتر آماده کند. پس برای کنترل خشم بهتر است از همین امروز، علاقهمند به سازش شوید و اصول سازش را فرا بگیرید.
زندگی همیشه بر وفق مراد ما نیست
تا زمانی که نپذیرید زندگی هیچ وقت بیعیب و نقص نبوده و نخواهد بود، نسبت به همه چیز و همه کس حساس و خشمگین خواهید شد. زندگی همیشه توام با رفتارها یا وقایعی است که گاهی کنترل آنها از دست ما خارج است، مثلا ممکن است با افرادی روبهرو شوید که رفتارهای مبادی آدابی ندارند، کسی شما را نادیده بگیرد، اوضاع مالیتان به هم بریزد، لاستیک ماشینتان به یکباره پنچر شود و.... برای اجتناب از خشم و عصبانیت، لازم است بپذیرید که در همیشه روی یک پاشنه نمیچرخد و نهتنها زندگی شما، بلکه زندگی همگان، فراز و نشیبهایی دارد که راه فراری از آنان نیست. با پذیرش اصل زندگی همیشه منصفانه نیست، میتوانید بخش اعظمی از خشم خود را کنترل کنید. خشمگین شدن یا نشدن، تصمیمی است که شما میتوانید آن را آگاهانه یا ناآگاهانه یاد بگیرید و با این قانون طبیعی که زندگی گاهی غیرمنصفانه است، خو بگیرید.
شوخی کنید
شوخی و مزاح کردن روشی است که از طریق آن میتوان برای بازسازی موقعیت یا یافتن ناهمخوانیها یا حتی امر محال در آن وضعیت، استفاده کرد. شوخی کاملا با خشم مغایرت دارد و میتواند تا حدود بسیاری شدت خشم را کاهش دهد. اگر یاد بگیریم که چگونه به واکنشهایمان بخندیم یا موقعیت تلخ را به موقعیت خنثی یا خندهدار مبدل کنیم، قطعا نهتنها توانستهایم با تبدیل شرایط نامساعد به موقعیت مساعد، خشم خود را کنترل و کاهش دهیم، بلکه میتوانیم با دیگران ارتباط سازندهای برقرار کنیم و نشان دهیم که نسبت به ناموجه بودن و نامناسب بودن واکنشهایمان شناخت و آگاهی داریم و از تمام جوانب مثبت و منفی آن مطلعیم.
نسرین صفری/ مشاور خانواده
کد خبر: ۶۲۸۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۲/۰۳
یک بانوی یاسوجی روز گذشته با لباس محلی به محل تمرین استقلال آمد و در گوشهای از زمین تماشاگر تمرین شد
کد خبر: ۶۱۲۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۱/۱۷
با فرا رسیدن فصل سرما، ورزش در هوای سرد هم مشکلات خاص خود را دارد، با این وصف کسانی که در فضای بیرون ورزش می کنند، نمی توانند برنامه ورزشی خود را به خاطر هوای سرد تعطیل کنند. اما هوای بیرون هم واقعاً سرد است! آیا شما می توانید در بیرون و هوای سرد ورزش کنید؟ جواب این سوال بستگی به شرایط موجود دارد.معمولاً، تمرین در فضای بیرون ایمن و مطمئن است. به هر حال، کارشناسان توصیه می کنند در روز های سرد تمرین در فضای بیرون باید کمتر از ۴۰ دقیقه طول بکشد. اگر قصد تمرین دارید با ۹ نکته پیشنهادی ما همراه شوید.
بعضی از بیماری ها مانند آسم، گردش خون ضعیف، مشکلات قلبی و غیره می توانند به علت ورزش در سرما بدتر شوند. اگر مشکوک به هر کدام از این موارد هستید بهتر است قبل از ورزش در هوای سرد با پزشک مشورت کنید.
لباس مناسب بپوشید
به طور کامل و مناسب لباس بپوشید. بهتر است لباس ها را به صورت لایه ای بپوشید تا با شروع عرق ریزی و افزایش دمای بدن بتوانید چند لایه از آن را بر دارید و در صورت نیاز دوباره آن ها را بپوشید. لایه داخلی باید از پارچه ای باشد که توانایی دور کردن و جذب عرق را داشته باشد، مانند پولیپروپیلین. از لباس های کتانی استفاده نکنید. اگر هوا به اندازه کافی سرد باشد، در دومین لایه لباس باید پارچه ای استفاده شود که خاصیت عایقی داشته باشد مانند لباس پشمی. بالاخره، آخرین لایه باید ضد آب، ضد باد باشد و خاصیت عبور هوا از خود را داشته باشد. اگر دمای انگشتان دست و پا از دمای مرکزی بدن کمتر شد، حتماً از کلاه و دستکش استفاده کنید و در صورت نیاز از شال گردن یا ماسک صورت هم استقاده کنید تا هوایی که وارد ریه ها می شود را گرم کند. ترجیحاً کفشی با یک سایز بزرگتر بپوشید تا بتوانید جوراب های ضخیم برای گرم نگه داشتن و محافظت انگشتان پا از سرما بپوشید.
نکات ایمنی را رعایت کنید
نکات ایمنی را همیشه رعایت کنید. اگر زمین لغزنده است یا به کوهنوردی می روید کفش هایی استفاده کنید که با آن ها نلغزید. اگر ورزش های زمستانی مانند اسکی را انجام می دهید از کلاه مخصوص استفاده کنید. برای محافظت از چشم ها در مقابل درخشش برف و یخ از عینک های آفتابی استفاده کنید. اگر هوا تاریک است از لباس های منعکس کننده نور استفاده کنید. از بسته های شیمیایی حرارتی برای گرم نگه داشتن دست و پا استفاده کنید. حتماً برنامه تمرین ی و تفریحی زمان رفت و بازگشت در هوای سرد را با کسی در میان بگذارید تا در صورت نیاز اقدامات کمکی صورت گیرد.
کرم ضد آفتاب را در هوای سرد فراموش نکنید!
از کرم های ضد آفتاب حتی در هوای سرد نیز استفاده کنید. زیرا در هوای سرد امکان آفتاب سوختگی پوست وجود دارد. از ضد آفتابی با SPF حداقل ۳۰ استفاده کنید که اشعه های UVB و UVA را متوقف کند. برای جلوگیری از ترک خوردن لب از ژل های استفاده کنید که خاصیت ضد آفتاب دارند.
آب بدن را تأمین کنید
حتی اگر تشنه نیستید، قبل، حین و بعد از ورزش در هوای سرد مایعات بنوشید.
مسیر باد را در نظر بگیرید
به مسیر باد نیز توجه کنید. اگر می توانید حداقل برای نصف مدت زمان تمرین خود، پشت به مسیر باد تمرین کنید.
امکانات ورزشی تان را نسبت به هوا بررسی کنید
نسبت به ورزش و دمای هوا تعدیل های مورد نیاز را در لباس و وسایل ورزشی انجام دهید. به طور مثال، دوندگان نسبت به افرادی که پیاده روی می کنند لباس کمتری نیاز دارند و دوچرخه سواران باید از تایرهای مخصوص هوای سرد که آج برجسته دارند یا حتی از تایر های میخ دار مخصوص یخ استفاده کنند.
مراقب سرمازدگی باشید
از یخ زدگی و کاهش دمای بدن جلوگیری کنید. علامات اولیه سرمازدگی شامل بی حسی یا داشتن حس سوزنی شدن است. اگر بی حسی ادامه یافت حتماً اقدامات اولیه را انجام بدید. علائم کاهش دمای بدن شامل خستگی، عدم هماهنگی، با لکنت زبان حرف زدن و لرزش شدید است. اگر به سرمازدگی و کاهش دمای بدن مشکوک شدید، فوراً به اورژانش مراجعه کنید.
لباس های خیس را استفاده نکنید
لباس های خیس و عرق زده را خیلی سریع از بدن بیرون آورید تا باعث سرما و یا کاهش دمای بدن نشوند.
وضعیت هوا را بررسی کنید
به شرایط آب و هوایی توجه کنید. اگر هوای خیلی سرد است، ورزش در فضای بیرون می تواند خطرناک باشد. اگر هوا سرد و بارانی است گرم نگه داشتن بدن خیلی سخت خواهد بود.
در پایان
مگر شرایط سلامتی و جسمانی شما یا هوای خیلی سرد، ورزش در فضای بیرون را برای شما سخت و یا ممنوع کند. در غیر اینصورت با رعایت نکات ایمنی، ورزش در هوای سرد را تجربه کنید و تنوعی لذت بخش در برنامه تمرین ی تان بوجود آورید.
کد خبر: ۵۴۹۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۰/۲۹
ذات و اصل عملی یک چیز است و آنگونه که انجامش می دهیم چیز دیگر. لازم است که از همین ابتدا بین آنچه در مذاکرات هسته ای اتفاق افتاد و می افتد با نفس مذاکرات فرق گذاشته شود. که در همین راستا رویکرد صاحبنظران و مردم هم به مذاکرات هسته ای به دو دسته تقسیم می شود. عده ای اصل مذاکره و پای میز مباحثه نشستن با آمریکا را بنابر آنچه دراین۳۵سال بین ایران و آمریکا گذشته است بیهوده می دانند که در صحت و سقم این سخنان بحث بسیار است. اما عده ای دیگر که البته شاید هم عقیده با گروه اول هم باشند، پشت سر رهبری گرانقدر انقلاب قرار گرفته اند و تمرین ولایت مداری می کنند.
قبل از شروع مذاکرات هسته ای و قبل تر از روی کارآمدن دولت یازدهم، حضرت آقا در سفر نوروزی خود به مشهد با اشاره به پیغام های آمریکایی جهت مذاکره گفتند: «آمریكائی ها مدتی است كه از طرق گوناگون پیغام می دهند كه خواهان مذاكره جداگانه با ایران در خصوص موضوع هسته ای هستند اما من بر اساس تجربه های گذشته به چنین گفتگوهائی خوشبین نیستم... البته من مخالفتی هم ندارم».
بعد از شروع مذاکرات نیز همیشه موضع رهبری حمایت از مذاکره و مذاکره کنندگان بود و هرجا که از عدم خوش بینی به طرف غربی و بی نیازی ملت ایران به جلب اعتماد آمریکا گفتند، در کنارش تلاش، جدیت و ایستادگی هیئت مذاکره کننده را تحسین کرده وحتی از عدم مخالفت با تمدید مذاکرات خبر دادند.
اما نکته اصلی اینجاست که علی رغم تاکید مکرر حضرت آقا بر بداخلاقی ها و خوی استکباری آمریکایی ها و موذی گری انگلیسی ها و تلاش برای به نتیجه نرسیدن مذاکرات از طرف غربی ها، علت حمایت ایشان از اصل مذاکرات و تیم مذاکره کننده چیست؟ چرا ایشان با تمدید مذاکرات مخالفت نکردند؟ رهبری فرمودند من با تمدید مذاکرات مخالف نیستم، به همان دلیل که با اصل آن مخالف نبودم. اما این دلایل عدم مخالفت چیست؟
دفتر حفظ و نشرآثار حضرت آیت الله خامنه ای در نوشتاری که قبل از شروع مذاکرات پاییز امسال منتشر کرد، تمام علل توافق رهبری با موضوع مذاکرات ا جمع آوری کرده است که طبق آن، حضرت آقا برای این عمل خود، ۹گزاره را در نظر گرفته اند:
۱- ایران می خواهد پرونده هسته ای بسته شود ولی طرف غربی نه!میشد در طول تمام دفعاتی که ایران و غرب به مذاکره با یکدیگر پرداختند، این پرونده با توافقی منطقی و عادلانه مختومه شود. اما اسناد حاصل از مذاکرات میگوید که هربار، این زیاده خواهی طرف غربی بود که مذاکرات را به سرانجام نرساند و این نشان می دهد که ادامه دارشدن پرونده هسته ای ایران برای طرف غربی سودی دارد که تمام شدنش ندارد.
«بارها تا لحظه حل پیش رفتیم، امضاء کردند، آزانس هسته ای امضاء کرد-قبول کردند که این اشکالاتی که وجود داشته برطرف شده- خب باید قضیه تمام می شد... اینها سند است، اینها قابل انکارنیست... اما آمریکائی ها بلافاصله یک چیز جدید را مطرح کردند...»
۲- هنر توافق در ادامه دادن مسیر استعمده ترین گره مذاکرات هسته ای که با اسم های زیبای شفاف سازی و جلب اعتماد جهانی از طرف آمریکا به خرد افکارعمومی دنیا داده می شود، همان توقف کامل چرخه هسته ای ایران است که ایران هم هیچگاه در برابر این خواسته تسلیم نشد.
« تعامل با دنیا هیچ ایرادی ندارد، ما ازاول هم اهل تعامل با دنیا بودیم، منتها در تعامل طرف مقابل را باید شناخت... اگر چنانچه توافق و تفاهم به این معنا بود که او بگوید شما باید از این راه برگردید.... این خسارت است»
۳- تجربه ای برای اعتماد به نیروی درونی کشور« با تلاشی که دولت محترم و مسئولین کشور دارند انجام می دهند، ما موافقیم. یک کاری است، یک تجربهای است، احتمالاً یک اقدام مفیدی است؛ این کار را انجام بدهند، اگر نتیجه گرفتند که چه بهتر، امّا اگر نتیجه نگرفتند، معنایش این باشد که برای حل مشکلات کشور بایستی کشور روی پای خودش بایستد»
۴- حمایت از تصمیم مسئولین اجرایی کشوررویکرد هر دولتی با اسلاف خود می تواند متفاوت باشد و جمهوری اسلامی در عمر۳۵ساله خود به خوبی این مورد را به نمایش گذاشته است. دولت یازدهم با رویکرد مذاکره و اعتقاد به تنش زدایی با غرب روی کار آمد و به عقیده حضرت آقا منتخب مردم را باید حمایت کرد اما خطوط قرمز نظام همیشه ثابت اند.« من خودم مسئول اجرایی بوده ام، وسط میدان بوده ام،سنگینی کار و سختی کار را با همه وجودم احساس کرده ام... لذا اینها [مسئولان اجرایی] احتیاج به کمک دارند،من هم کمکشان میکنم، حمایتشان می کنم، این یک طرف قضیه است که قطعی است. از یک طرف اصرار دارم بر تثبیت حقوق ملت ایران... از حقوق ملت ایران یک قدم عقب نشینی نباید بشود»
۵- آشکارشدن دشمنی دشمن«یکی از برکات همین مذاکرات اخیر این بود که دشمنی آمریکاییها و مسئولین دولت ایالات متحدهی آمریکا با ایران و ایرانی، با اسلام و مسلمین آشکار شد، برای همه مدلّل شد، همه این را فهمیدند.»
۶- عادی شدن رابطه آژانس با ایران« همه بدانند که با وجود ادامه مذاکرات، فعالیتهای جمهوری اسلامی ایران در زمینه تحقیق و توسعه هسته ای به هیچ وجه متوقف نخواهد شد و هیچیک از دستاوردهای هسته ای نیز تعطیل بردار نیست، ضمن آنکه روابط آژانس بین المللی انرژی اتمی با ایران نیز باید روابط متعارف و غیرفوق العاده باشد»
۷- مقابله با جریان های مخرب افکارعمومی ایرانغرب رسانه در اختیار دارد و چون ذات استکباری و خوی فریبندگی دارد به راحتی می تواند دنیا و نظام بین الملل را علیه ملت ایران تحریک کند ضمن اینکه منافع بسیاری از دولتها در همراهی با غرب تامین می شود.«هدف آنها این است که با این بهانه، فضای بین المللی را بر ضد ایران حفظ کنند و بر همین اساس بود که با طراحی جدید دولت برای مذاکره درخصوص موضوع هسته ای موافقت شد تا این جوّ جهانی شکسته و ابتکار عمل از طرف مقابل گرفته شود و حقیقت نیز برای افکار عمومی دنیا مشخص شود»
۸- تاکید بر نداشتن سلاح هسته ای« میگویند ما از بمب هستهای میترسیم! اولا تضمین برای جلوگیری از سلاح هستهای راههای خودش را دارد... ثانیاً اگر بنا است که راجع به مسئلهی سلاح هستهای کسی نگران باشد، آن، آمریکا نیست. آمریکا که خودش چند هزار کلاهک هستهای دارد، چند هزار بمب هستهای دارد، و خودش به کار برده... شما چه کسی هستید که بایستی نگران این باشید که فلان کشور به سلاح هستهای دست پیدا میکند یا نمیکند؛ وانگهی آن دستگاههایی که مسئولند، خب بله، میشود تضمین کرد. البتّه [تضمین] هم شده است یعنی روشن است؛ شاید خود آنها هم میدانند. اصل حرف آنها حرف ناحقّی است»
۹- به دست گرفتن ابتکار عمل در سیاست خارجی« من همواره طرفدار ابتکار در سیاست خارجی و مذاکره بوده و هستم و توصیه همیشگی من به مسئولان این بوده که در سیاست خارجی و مبادلات بین المللی هرچه تلاش و ابتکار وجود دارد به کار بندند اما نباید نیازمندی های کشور و برخی مسایل همچون تحریم ها، به مذاکره گره زده شود »درست است که طرف غربی اینطور وانمود می کند که ایران در مظان اتهام سلاح هسته ای است ولی این دلیل بر عقیب نشینی و منفعل بودن ایران در برابر این ادعا نیست. مذاکره کردن می تواند به دنیا نشان بدهد که ایران موضوعی بر دروغگویی با مخفی کردن از جامعه بین المللی ندارد واین غرب است که باید ادعاهایش را ثابت کند.
منبع/الف
کد خبر: ۵۱۵۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۹/۱۸
بازیکنان استقلال عصر جمعه یک جلسه تمرین پس از شکست در جام حذفی برگزار کردند.به گزارش گروه ورزش باشگاه خبرنگاران، شاگردان امیر قلعه نویی که شب گذشته به تهران بازگشته بودند، با تصمیم کادر فنی ساعت 15:30 امروز در زمین چمن کمپ مرحوم حجازی یک جلسه تمرین برگزار خواهند کرد.
محمد قاضی به دلیل مصدومیت در تمرین امروز حضور نداشت.
یعقوب کریمی هم در تمرین امروز حضور نداشت.
پژمان نوری هم از استقلال جدا شده و فردا رضایتنامه خود را دریافت خواهد کرد. سرمربی تیم استقلال امروز زودتر از همه در محل تمرین تیمش حاضر شد . وقتی سرمربی استقلال وارد زمین چمن شد بارش باران شدت گرفت تا جایی که بازیکنان از رختکن بیرون نیامدند تا سرما نخوردند.
بعد از گذشت چند دقیقه که بارش باران کمتر شد بازیکنان به زمین آمدند و زیر نظر کادر فنی تمرین کردند.
بازیکنان اصلی که در ترکیب بازی روز گذشته حضور داشتند تنها دور زمین دویدند و به علت بارش باران زود محل تمرین را ترک کردند.
بازیکنان ذخیره هم به علت بارش باران تمرین نکردند و سپس ورزشگاه را ترک کردند.
حنیف عمران زاده در تمرین امروز تنها نظاره گر تمرین بود.وی از ناحیه زانو دچار آسیب دیدگی است. تمرین ات تیم استقلال فردا مجددا پیگیری می شود و آبی پوشان فردا ساعت 15:30 برنامه های تاکتیکی را پیگیری می کنند. تیم فوتبال استقلال روز دوشنبه در چارچوب لیگ برتر به مصاف راه آهن می رود.
کد خبر: ۵۰۲۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۹/۰۷
سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com:به گزارش عصر ایران، متوقف کردن سکسکه تا کاهش گلودرد از خواص معجزهآسای سرکه سیب است.
دکتر مهران لطفی، متخصص تغذیه گفت: خوردن سرکه سیب خواص بسیار زیادی دارد که از جمله آن میتوان به متوقف کردن سکسکه، سفید شدن دندان و رفع مشکلات معده نام برد که فقط خوردن چند قاشق غذاخوری سرکه سیب دوای آنهاست.
وی اظهار داشت: از بین بردن خستگی تمرین های ورزشی و پیشگیری از سوءهاضمه از دیگر خواص این سرکه است. وی در پایان گفت: برای جلوگیری از گرفتگی عضلات پا در شب و رفع گرفتگی بینی و کاهش گلودرد خوردن سرکه سیب است.
کد خبر: ۵۰۱۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۹/۰۷
یوسف حاجوی مدیر روابط عمومی دانشگاه صنعتی خاتم الانبیاء بهبهان:خوشبختانه در دو سال گذشته روابط عمومی دانشگاه دستخوش تحولات زیادی شد و دید مدیران مجموعه به روابط عمومی چنان مثبت شد که توانستیم در مدتی کوتاه تغییرات زیادی را انجام دهیم
کد خبر: ۴۹۱۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۸/۲۸
سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com :
طرفداری نوشت: حدود 30 دقیقه از بازی ذوب آهن - استقلال گذشته بود که ناگهان، یکی از توپ جمع کن ها که بر روی پیراهنش جمله « گناه من چیست که در این فوتبال جایی ندارم» را نوشته بود، وارد زمین شد. حالا از زبان او مسائل را می شنویم.
-به صورت مختصر خودتونو معرفی کنید.
به نام خدا، مصطفی آبسالان هستم از شهر یاسوج، استان کهگیلویه و بویر احمد. متولد 1371 هستم. اصلیتم از روستای گندی زار از بخش پاتاوه شهرستان دناست.
- از فوتبالت بیشتر بگو. از کجا شروع کردی؟
من خیلی عاشق فوتبال بودم. 17 سالگی درس را ول کردم و به اصفهان رفتم. برای اینکه فرصتی پیدا کنم به پای ا. ق. افتادم اما به من توجهی نشد و مرا بیرون انداختند. بعد از آن به خانه برگشتم و یک سال تمرین کردم و در سن 18 سالگی دوباره به اصفهان رفتم، این بار برای تست دادن در امیدهای ذوب آهن. واقعا خوب بودم اما آقای ع. س. که مربی بود منو خط زد. چون پارتی نداشتم، پول نداشتم، جیبم خالی بود.
-پیشنهاد پرداخت مبلغ خاصی به شما شد؟
معلوم بود، نمیشه بگید که چیزی گفتند اما به خدا درو فوتبال ما هر کی جیبش پر است، او را قبول دارند. فوتبال ما شده این.
- بعد چه اتفاقاتی برایتان افتاد؟
بعد رفیق هایم که از بازیکنان ذوب آهن بودند به من گفتند که به خدمت بروم و بعد از آن بیایم. به خدمت رفتم. آقای گل هم شدم، در اینترنت عکسش موجود است. تدارکات هم بوده ام. تیم بعدی من عقاب تهران بود. آقایان مسلم عسگری و حبیب بهبهانی به من خیلی محبت داشتند. قهرمان دو و میدانی هم شدم. پس از پایان خدمت، به تیم شهرداری یاسوج رفتم، آن جا هم پول نداشتم. آقای خ. ا. پسر خودش را آورده بود. نمی توانستم به خاطر پارتی بازی، بازی کنم. خیلی منو اذیت کردند. آقای ح. ه. و تدارکتشون منو زدند. اما خدا جوابشونو داد، افتادند لیگ دو.
- چه شد که دوباره سر از ذوب آهن در آوردی؟
خنده دار است اما من الکی به خانواده ام گفته بودم که بازیکن ذوب آهن ام و خوابگاه به من داده اند در صورتی که شب ها را در پارک سر می کردم. رفتم توپ جمع کن شوم چون می دانستم کاناوارو توپ جمع کن بود و یا مورینیو ابتدا مترجم بود.
- از کاری که کردی بیشتر بگو.
شب بازی آخر، دیگر صبرم تمام شد. رو کردم به خدا و گفتم توکل بر تو، این همه با همه حرف می زنم، فایده ندارد. گفتم این جوری بروم داخل زمین تا خودم را ثابت کنم، یعنی اینکه من هم در این فوتبال جایی باید داشته باشم. منم بنده خدا ام.
- چندمین بازی بود که به عنوان توپ جمع کن مشغول بودی؟
بازی با استقلال شد پنجمین بازی. بازی با تراکتورسازی، راه آهن، سپاهان، پیکان، استقلال.
- از بعد از دستگیریت بگو.
بعد از اینکه مرا گرفتند، به رختکن انتقالم دادند و به من آب دادند. بعد به بازداشتگاه انتقال پیدا کردم و شب را آن جا گذراندم. صبح به دادگاه اعزام شدم، مسئولین ذوب آهن هم آمده بودند؛ قاضی پاک بود. به قاضی گفتم من تا به حال گناهی نکرده ام، آمدم از حقم دفاع کنم. به خدا حق گرفتنی است نه دادنی. آقای قاضی هم لطف کرد و مرا آزاد کرد، آدم خوبی بود. بعد از آن از اصفهان آمدم یاسوج.من به خاطر عشق رفته بودم، به خاطر اینکه در ذوب آهن فوتبال کنم، این همه جا و خوابگاه دارند و این همه غذایی که در نهایت نصیب گربه ها می شود، می دادند ما بخوابیم و ما بخوریم، مگر چه می شد؟ دنیا به آخر می رسید؟ این همه پول میلیاردی که خرج می کنند، سالی صد هزار تومان بدهند، کرایه مرا تا یاسوج بدهند برایشان بازی می کنم. مگر چه می شود؟ زیاد است؟
- در خبرها آمده بود آقای بوستانی پیگیر کارهایتان شده است، آیا تایید می کنید؟
در سایت ها زده بودند کریم بوستانی آمده است، واقعا آدم بزرگی است اما با من تماسی گرفته نشده. می خواستم اول بیایم توپ را بزنم تو گل، اما گفتم نه، چون من استقلالی ام، قلبم استقلالی است.
- حرف پایانی تان را بفرمایید.
من از باشگاه های استقلال و ذوبآهن عذرخواهی می کنم که در بازی چنین کاری کردم. من مجبور بودم، باید حرف دلم را می زدم. بازهم ازشان عذرخواهی می کنم.
کد خبر: ۴۵۵۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۷/۱۲
سرمربی استقلال می گوید تیمش در این فصل راحت تر از همیشه قهرمان لیگ می شود.آوای دنا: به گزارش ایسنا، امیر قلعه نویی در حاشیه تمرین امروز استقلال درباره مصاف هفته گذشته تیمش برابر فولاد گفت: به کلیه بازیکنانم یک خسته نباشید می گویم. ما دو بار بازی با فولاد را آنالیز کردیم و اعتقاد دارم که این دیدار یکی از بهترین بازی های ما در این چند سال اخیر بود. فولاد دو بار به دروازه ما رسید اما ما هفت موقعیت با احتمالا 80 درصد گل داشتیم. در این بازی عدالت فوتبال رعایت نشد.
وی درباره بازی با ذوب آهن افزود: ذوب آهن تیم بسیار خوبی است. آنها از مربی و مدیریت خوبی برخوردار هستند و جای آنها آنجای جدول نیست. اگر زمین بازی خوب باشد، مطمئن باشید علاوه بر بازی خوب، به نتیجه مورد نظرمان هم می رسیم.
سرمربی استقلال درپاسخ به سوالی درباره وضعیت روحیه بازیکنانش بعد از دو شکست متوالی بیان کرد: فوتبال همین است. رئال مادرید و منچستر هم همین اواخر شکست خورده اند. قطعا شکل گیری یک تیم زمان می برد. ما همه بازیکنانمان را در اختیار نداریم و با این وجود تا اینجا کار خوب نتیجه گرفته ایم. ما 18 امتیاز کسب کرده ایم و مطمئنم که این تیم راحت قهرمان می شود. روزی تیمم در رده شانزدهم جدول بود و گفتم که قهرمان می شویم، الان هم می گویم که راحت تر از هر دوره ای قهرمان می شویم. امیدوارم که بازیکنانمان زودتر به تیم اضافه شوند.
او درباره وضعیت مصدومانش گفت: ما چهار بازیکن مصدوم داریم. کریمی هم در تیم ملی مصدوم شده است. اگر او را به تیم ملی نمی دادیم می گفتند که باعث این نتایج هستیم و حالا هم مصدومش را به ما داده اند. کادرپزشکی ما با او در تماس است و ظاهرا گفته که فعلا وقتی راه می رود، درد ندارد.
قلعه نویی درپاسخ به این سوال که نظرش راجع به نتایج تیم ملی امید چیست، اظهار کرد: همه جای دنیا این نتایج رخ می دهد. ایتالیا و اسپانیا هم راحت در جام جهانی حذف شدند. متاسفانه یک عده ای میکروفون دستشان گرفته اند و یک عده قلم به دست هم دنبال آنها هستند. آنها اکبر محمدی را له کردند و حالا دم از مسلمانی می زنند. آنها می گویند که جام ملتها مهم نیست و بخاطر آن مرا محاکمه کردند. وینگادا مربی خوبی است و این نتایج یک اتفاق بود. مشکل ما برنامه ریزی نکردن است. کجای دنیا این همه لیگ تعطیل می شود؟ در استرالیا که میزبان بازی هاست، انقدر لیگ تعطیل نمی شود که اینجا لیگ تعطیل شده است. وقتی من سرمربی تیم ملی بودم، مرا محاکمه کردند و ذوالفقارنسب و حاج رضایی را آوردند و مدام در میکروفونشان صحبت می کردند. انگار که من قتلی مرتکب شده باشم. من نگران این دوربین و قلم ها هستم. آن زمان گفتم در جام ملتها خوب دویدیم و آنها گفتند که برای دویدن باید دونده می آوردی اما کی روش همین حرف را زد و به او به به گفتند.
وی در پاسخ به این سوال که عده ای اعتقاد دارند که او به مربیان خارجی می بازد، گفت: جای دو بازی کارنامه مرا ببینید. عده ای به دنبال خوار کردن ایران و ایرانی هستند. ده سال دیگر می بینید که آنها از کجا حمایت می شدند. ما نژاد برتر هستیم و انسان های بزرگی داریم و تنها مشکل ما برنامه ریزی نداشتن است. اگر نتیجه می خواهیم باید زیرساخت هایمان را حل کنیم و به تیم های پایه توجه کنیم. الان ما یک زمین آزادی را داریم و من در بازی به ذوب آهن تنها به وضعیت زمین این تیم فکر می کنم.
سرمربی استقلال در پایان و در پاسخ به این سوال که عده ای می گویند چطور امیر عرب، مشاور افشارزاده در کنار زمین حضور پیدا می کند، بیان کرد: مشکل ایران واقعا حضور امیر عرب کنار زمین است؟ الان مشکل قرار داد کی روش، زمین های فوتبال ما، مشکلات اقتصادی، پول نفت، اعتیاد و چیزهای دیگر حل شده و تنها حضور امیر عرب مانده است؟ حتما عرب کارتی داشته که بواسطه آن در کنار زمین حاضر شده است.
کد خبر: ۴۴۳۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۶/۳۱
مزمه بازگشت علی کریمی به پرسپولیس از شایعه به واقعیت نزدیکتر شده است و شماره هشت سابق تیم ملی باز هم به دنبال جادو اینبار روی نیمکت مربیگری است.
به گزارش آوای دنا به نقل از بنکر ، بعد از کنار گذاشتن علی دایی از نیمکت پرسپولیس و حضور حمید درخشان همه منتظر بودند تا کریمی دوباره به پرسپولیس برگردد اما او در گفت و گو با ورزش سه تاکید میکند خداحافظیاش همیشگی است. این گفت و گوی اختصاصی و خواندنی که در آن علی کریمی از داداشهای دایی تا مایلی کهن حرف زده را بخوانید.تصمیمم عوض نمیشد تصمیم گرفته ام که دیگر بازی نکنم حتی دارم فوتبال را فراموش میکنم. از آقای درخشان که نسبت به من لطف دارد تشکر میکنم ولی من تصمیمم را گرفته ام و برگشتی در آن نیست. البته اگر کمکی از دستم بربیاید در خدمتم ولی بعنوان بازیکن و مربی فعلا قصدی ندارم. اینکه میپرسید اگر میدانستم در پرسپولیس تغییراتی میشود خداحافظی میکردم یا نه خیلی ذهنی است. من تصمیمم را در پایان فصل گرفته بودم و فقط اعلامش کمی زمان برد. اصلا هم به این فکر نمیکردم در پرسپولیس چه اتفاقی بیفتد و چه کسی برود و بیاید. روزگارم بد نیست خداحافظی چیز بدی نیست و من کاملا از شرایطم راضی هستم. زمان زیادی دارم که به کارهای شخصی و خانوادهام برسم. الان هم میدانید که یک دختر به جمع ما اضافه شده و من تمام وقتم را صرف خانواده میکنم. به هرحال قبلا همیشه درگیر تمرین و اردو بودم اما حالا میتوانم جبران کنم. تاثیر مثبت نمیدانم در چه نقشی به فوتبال برمیگردم. زیاد هم برایم مهم نیست. مهم این است که بتوانم کاری کنم که تاثیر مثبت داشته باشد. البته اینکه در آینده چه اتفاقی برای من بیفتد الله اعلم. تغییر مربی در پرسپولیس از این اتفاقات در همه دنیا میافتد و البته در ایران بیشتر. در این چند روزه هم خیلی از این مساله انتقاد شده در حالی که مدیریت باشگاه صلاح دیده و یک تصمیمی گرفته. مگر زمانی که مدیر قبلی قرارداد سه ساله میبست کسی انتقاد کرد؟ او تشخیص داده بود این کار را بکند و مدیریت جدید هم به این نتیجه رسیده که تغییرات بدهد. پرسپولیس به حمایت نیاز دارد باید به مربی جدید پرسپولیس وقت بدهیم. هواداران کاری به موضوع سرمربی نداشته باشند و از تیمشان حمایت کنند. این تیم هنوز میتواند به لیگ برگردد و باید بیش از همیشه حمایت شود. فقط در این صورت است که روزهای خوب از راه میرسد. به استادیوم میروم دوست دارم به استادیوم آزادی بروم و بازیهای پرسپولیس را تماشا کنم اما میترسم که مسائلی پیش بیاید و حاشیه درست شود. به هرحال حتما چند بازی را میروم و امیدوارم پاقدمم هم برای تیم خوب باشد. کار با سیاسی ها چرا موقعی که آقایان با آقایان سیاسی قرارداد میبندند همه چیز خوب است اما تا اخراج میشوند همه چیز بد میشود و آدمها نابلد و بساز بفروش و ...؟ مگر مدیر قبلی پرسپولیس سیاسی نبود؟ یا همین آقایان هیات مدیره فعلی از ابتدای فصل حضور نداشتند؟ من اگر نخواهم با آدم سیاسی کار نکنم کلا کار نمیکنم نه اینکه بگذارم کار به اینجا برسد. باید همان اول فصل در این باره تصمیم گرفته میشد. دهان اطرافیانش را ببندند داداش آقایان شروع کردهاند به مصاحبه علیه پیشکسوتان و به بازیکنانی که همه عمرشان را در پرسپولیس بودند میگویند کفتر باز. در حالی که بعضی حیوانات از آدمها هم بامعرفتترند. خود من هم حیوان نگهداری میکنم و وفا و معرفت این مخلوقات خدا از خیلی آدمها کمتر نیست. آقایان باید دهان اطرافیانشان را ببندند تا بیش از این بیحرمتی نشود. من پرسپولیسی نیستم پرسپولیسی به کسی میگویند که زندگیاش را پای تیم گذاشته باشد. خیلیها مثل ضیا عربشاهی، همایون بهزادی، کاظم سیدعلیخانی، بهروز رهبری فرد و خیلیهای دیگر در همه عمرشان پرسپولیسی بودهاند اما ما نباید اجازه بدهیم آدمهایی که تازه به فوتبال آمدهاند درباره اینها حرف بزنند و متلک بارشان کنند. این خندهدار است آدمهایی که پای شان تازه به فوتبال باز شده غوره نشده مویز شدهاند. جوانگرایی در پرسپولیس به نظرم جوانگرایی در پرسپولیس بازی با کلمات بود. جوانگرایی یعنی شما بازیکنی رو کنی که ستاره بشود. بازیکنی که تیمش را تکان بدهد. این از وظایف هر مربیای است اما بعضیها فقط ادعایش را دارند. خدا حفظت کند مایلیکهن خدا این حاجی مایلیکهن را برای ما نگه دارد که اگر نبود خیلی از ما به خاطر یک سری از آدم ها باید دممان را روی کولمان می گذاشتیم و از این مملکت میرفتیم. خیلی از ما فقط امیدمان به اوست. رسانهها دقت کنند این درست است که درباره آدمها حرف زدن خواننده میآورد ولی رسانهها دقت کنند که با چه آدمی صحبت می کنند. به رزومه طرف نگاه کنید، ببینید چه کار کرده و بعد با او حرف بزنید تا حداقل اگر کسی خواست درباره اسطوره های پرسپولیس صحبت کند خودش هم چیزی در گذشتهاش داشته باشد. دو دستگی ممنوع باز هم از هواداران میخواهم که پرسپولیس را تشویق کنند. حتی اگر به بازیکنان علاقه ندارند فقط تیم را تشویق کنند. مربیان میایند و میروند و فقط نام پرسپولیس باقی میماند. با این دو دسته شدنها فقط پرسپولیس ضربه میخورد. اگر هواداران حمایت کنند پرسپولیس به شرایطی میرسد که در شان آنها باشد. من امیدوارم که اینطور بشود.
کد خبر: ۴۳۷۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۶/۲۵
وی درباره صحبتهای دایی مبنی بر اینکه احمدینژاد او را از سرمربیگری تیم ملی برکنار کرده، گفت: او میگوید آقای احمدینژاد او را از تیم ملی برکنار کرده اما او در زمان آقای احمدینژاد سرمربی تیم ملی شد.در حالی که من که می گفتند یک احمدینژادی هستم در دوره هشت ساله ایشان، هرگز سرمربی پرسپولیس نشدم!دولت بهار/ علی دایی شب گذشته پس از برکناری از سمت سرمربیگری پرسپولیس روی خط برنامه نود آمد و در پاسخ به صحبت های سیاسی رئیس هیات مدیره پرسپولیس و در واکنش به صحبت های عادل فردوسی پور در خصوص علت عزل وی از تیم ملی گفت: اینکه شما یکطرفه عنوان می کنید احمدی نژاد مرا سرمربی تیم ملی کرد درست نیست. آقای احمدی نژاد من را برکنار کرد اما من از سوی آقای علی آبادی به عنوان سرمربی تیم ملی انتخاب شدم.
علی دایی در پاسخ به این پرسش که حتما علی آبادی با دستور مستقیم رئیس جمهور شما را سرمربی تیم ملی کرده است گفت:یعنی وقتی آقای وزیر ورزش الان مرا برکنار کنار گذاشته، من بگویم آقای روحانی مرا برکنار کرده است. اصلا اینطور نیست. آقای کفاشیان به من اس ام اس داد که آقای مهندس با شما کار دارد و بعد هم ایشان به من گفتند که شما سرمربی تیم ملی هستید. اما برکناری من با دستور مستقیم احمدی نژاد بود.
سرمربی پیشین تیم ملی فوتبال ایران که بارها این ادعای کذب را عنوان کرده بود گفت: برای اولین و آخرین بار میگویم. دلیل اصلی برکناری ام از تیم ملی این بود که به من گفتند باید در ستاد انتخاباتی آقای احمدی نژاد باشم اما من قبول نکردم و آقایان مرا برکنار کردند.
ظاهرا علی دایی فراموش کرده است که پس از باخت تلخ تیم ملی مقابل عربستان در حضور یکصد هزار تماشاچی ایرانی، هواداران به شدت خواستار عزل وی از سرمربی گری تیم ملی شدند و وی مسبب اصلی نرفتن تیم ملی ایران به جام جهانی 2010 بود. عدم استفاده علی دایی از علی کریمی در بازی با عربستان که در حکم انتقام گیری سرمربی تیم ملی از علی کریمی بود، باعث شد از دقیقه 60 به بعد هواداران علیه سر مربی وقت تیم ملی شعار دهند و علی کریمی را تشویق کنند.
این صحبت های دایی که با استقبال عادل فردوسی پور مطرح شد، در پایان با لفظ “نبش قبر نکنید” از جانب هر دوطرف پایان یافت. اما این پایان این ماجرا نبود، چند دقیقه بعد محمد مایلی کهن روی خط آمد و در مقابل جو سازی دایی و فردوسی پور اعلام موضع کرد.
مایلیکهن سرمربی اسبق تیم ملی و پرسپولیس روی خط تلفنی برنامه نود آمد و گفت: خدمت شما آقای کیروشیپور و میهمان برنامه آقای رحیمی سلام عرض میکنم و ممنون از اینکه شما آقای کیروشیپور به من وقت دادید.
پس از آغاز صحبتهای مایلیکهن عادل فردوسیپور واکنش نشان داد و خطاب به او گفت: آقای مایلیکهن اگر قرار باشد که اینطور صحبت کنید و در این فضا سخن بگوییم فکر می کنم صحبت نکنیم بهتر باشد.
مایلیکهن سپس به صحبتهایش ادامه داد و خاطرنشان کرد: شما (فردوسیپور) در حال نابود کردن فوتبال این کشور هستید، چرا منی که عاشق فوتبال هستم نباید صحبت کنم؟
وی خطاب به مدیرعامل پیشین باشگاه پرسپولیس گفت: آقای رحیمی شما می گویی که آقای سیاسی با مایلی کهن صحبت کرده است. آیا ایشان برای صحبت با من باید از شما اجازه می گرفت؟ ایشان پنجشنبه هفته گذشته به من پیام داد که میخواهم شما را ببینم و با هم قرار ملاقات گذاشتند. او از من مشورت خواست و هیچ پیشنهادی درباره سرمربی گری به بنده نداد.
سرمربی پیشین تیم ملی فوتبال کشورمان با بیان اینکه، آقای رحیمی وقتی سرمربی تیمتان با لباس شخصی سر تمرین می رود شما چرا برخورد نمی کنید؟، اظهار داشت: بنده بعد از صحبت با آقای سیاسی به او گفتم که نوع برکناری سرمربی پرسپولیس کاملاً اشتباه بوده و احساسی برخورد کردید. سرمربیای که هم دشمن خودش بود و هم دشمن هواداران! کجای دنیا دیدهاید که سرمربی یک تیم با لباس شخصی به تمرین برود؟
مایلیکهن یادآور شد: رحیمی گفته 14 میلیارد به او پول دادهاند و این یعنی اینکه پول در اختیارش بوده است. مشکل این بوده که آقایان میخواستند با قلدری بمانند و اینکه میگفتند قراردادهای ما باید مشخص شود، یعنی فقط مشکلشان پول بوده است. سرمربی تیم به جای اینکه به امور تیم برسد کارهای دیگری انجام میداد.
وی درباره صحبتهای دایی مبنی بر اینکه احمدینژاد او را از سرمربیگری تیم ملی برکنار کرده، گفت: او میگوید آقای احمدینژاد او را از تیم ملی برکنار کرده اما او در زمان آقای احمدینژاد سرمربی تیم ملی شد.در حالی که من که می گفتند یک احمدینژادی هستم در دوره هشت ساله ایشان، هرگز سرمربی پرسپولیس نشدم! مایلی کهن ادامه داد: شما برای اینکه منافع خود را حفظ کنید همه را متهم می کنید. همین حالا آقای احمدی نژاد را متهم کردید. آقای علی آبادی که علی دایی را سرمربی پرسپولیس کرده، معاون اوباما یا معاون آقای احمدی نژاد بوده است؟
عادل فردوسی که از این سخنان مایلی کهن برآشفت، به مایلی کهن پایان وقت را یادآوری کرد. مایلی کهن در پاسخ به این اقدام فردوسی پور گفت: شما هدایت شده عمل می کنید. چرا فرصت ندارید؟ چرا فرصت تمام شده است؟ خود شما به نوعی طلبکار هستید.
سرمربی پیشین تیم ملی فوتبال کشورمان که پیشتر علی دایی را «آقا قلدره» ای نامیده بود که زیر پرچم آمریکا برای دریافت گرین کارت سوگند خورده است، با انتقاد از فردوسیپور، خاطرنشان کرد: شما اگر عادل بودی در برنامه سیاسی را هم دعوت میکردی. آقای کیروشیپور شما و اطرافیانت فوتبال را به لجن کشیدهاید. کیروش که به شما توهین کرد هیچ چیز به او نگفتی اما به من گفتی نژادپرستم. فوتبال ما باید جزو 10 تیم برتر دنیا باشد اما شما و دار و دستهات فوتبال را نابود کردهاید و اکنون 16 سال است که آنتن دست شماست.
کد خبر: ۴۳۶۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۶/۲۵
روش برکناری علی دایی از پرسپولیس باعث شد تا منتقدانش هم از نوع برخوردی که با او شد انتقاد کنند.آوای دنا : به گزارش جام نیوز، با کنار رفتن علی دایی و اینکه به هنگام جدایی از پرسپولیس اعلام کرد دیگر در مورد تیم محبوبش صحبت نخواهد کرد، بهسراغ شخصي رفتيم كه لااقل به لحاظ شناسنامهاي نزديكترين فرد به سرمربي سابق سرخپوشان محسوب ميشود.
برادر سرمربی سابق پرسپولیس هم حاشیههایش کمتر از علی دایی نبود. به طوری که یکی از دلایل انتقاد پیشکسوتان به شخص دایی حضور برادرش روی نیمکت پرسپولیس بود.محمد دایی در گفتگویی به تمامی این انتقادات و حواشی که پیرامونش مطرح بوده پاسخ داد.
شما در جلسه کادر فنی سابق پرسپولیس با سیاسی حضور داشتید؟
من مسافرت بودم و تنها میدانم چنین جلسهای بوده و صحبتهایی صورت گرفته است.
خیلیها از شیوه برکناری علی دایی انتقاد کردهاند.
مردم باید در این باره نظر بدهند که شیوه برخورد با علی دایی صحیح بوده یا نه.
گویا شما با بهمن دهقان که نماینده برادرتان است مشکل داشتهاید.
مشکل خاصی با بهمن دهقان ندارم. علی هزار تا رفیق دارد که بهمن دهقان یکی از آنها است. من مساله کاری با دهقان نداشتهام که بخواهم با او مشکلی داشته باشم.
یکی از انتقاداتی که به علی دایی میشد به خاطر حضور شما روی نیمکت پرسپولیس بود، این انتقاد را قبول دارید؟
انتقاداتی که در این مدت شد را باید دید چه کسانی انجام دادهاند. آنهایی که به علی انتقاد میکردند یک عده کفترباز بودند که عمرشان روی پشت بام سپری شده بود. این آدمها انتقاد میکردند و من اگر جوابشان را ندادهام به خاطر بزرگی نام پرسپولیس بود چرا که در آن مقطع پرسپولیس نیاز به آرامش داشت.
این منتقدین به قول شما کفتر باز معتقد بودهاند بهتر از شما هم برای نشستن روی نیمکت پرسپولیس وجود داشت.
در این مدت بعضی از آقایان که نمیدانم دنبال چه چیزی بودهاند، فقط به دنبال ضربه زدن به پرسپولیس بودند. این آدمها به دنبال بالا بردن دانش فنی و رفتن به کلاسهای مربیگری نبودند و فقط بلد بودند انتقاد کنند. زمانی که من در گرما و سرما کلاس مربیگری میرفتم آنآقا روی پشتبام کفتر هوا میکرد. صرف اینکه 3 -4 سال در پرسپولیس بودند باشگاه را مال خودشان میدانند به خاطر بعضی از مسائل تا الان سکوت کردم و حرفی نزدم و حالا هم قصد ندارم آرامش پرسپولیس را برهم بزنم.
یکی از مسائلی که در مورد شما گفته میشود اختلافتان با کریم باقری بود.
اولین بار است که از زبان شما چنین چیزی را میشنوم. کریم یکی از بهترین رفیقهای من است و هر جا هست برای او آرزوی موفقیت میکنم. زمانی که با هم کار میکردیم چیزهای زیادی از او یاد گرفتم.
شاید اگر برادر علی دایی نبودید این هجم انتقاد هم به شما وارد نبود.
آنهایی که انتقاد میکردند بدانند که دانش فنی من خیلی بیشتر از آنها است. جایی که احساس کنم کارایی ندارم جلو نمیآیم. همچنین آنهایی که علی را میشناسند میدانند علی با کسی تعارف ندارد. متاسفانه در این سالها عدهای کارشان ستیز با دایی است. قبول دارید قبل از سیاسی، پیشکسوتان پرسپولیس با مصاحبههایشان باعث برکناری دایی شدند؟
پیشکسوتان پرسپولیس را باید به دو گروه تقسیم کرد؛ عدهای تحصیل کرده و با کلاس که به درد پرسپولیس میخورند و متاسفانه این عده کنار کشیدهاند و وارد متن نمیشوند و چند نفری هم هستند که میخواهند از آب گلآلود ماهی بگیرند و مثل گرگ در کمین نشستهاند تا پرسپولیس را نابود کنند. آنها با هر کسی که به پرسپولیس آمده چه نتیجه گرفته باشد چه نگرفته باشد مشکل دارند. به نظر من پرسپولیسیهای اصیل باید این چند دندان پوسیده را کنده و به دور بیندازند. شاید اگر دایی و مایلی کهن کینه یکدیگر را به دل نداشتند پرسپولیس هم آرامش بیشتری پیدا میکرد.
نمیدانم این چه کینهای است که او از برادر من به دل دارد. 15 سال است که همین رفتار را با علی دارد. مشکل مایلی کهن این است که نمیتواند بالاتر از خودش را ببیند و تحمل کند. نمیتواند ببیند که دایی بیشتر تلاش کرده و بازده هوشی بالاتری نسبت به او دارد. در خانهاش نشسته و همینطور علیه برادر من مصاحبه میکند. حسادت چشمانش را کور کرده است. بدون تعارف بگویم و نه اینکه بخواهم چون برادرم است از او تعریف کنم با همه کارهایی که علیه او کردهاند تا زمین بخورد اما باید بدانند که در فوتبال این مملکت دیگر مثل دایی زاییده نخواهد شد. نکتهای که در مورد برادر شما جالب است اینکه هر زمان انتقادات نسبت به علی دایی زیاد میشود او قویتر بازمیگردد.
همانطور که گفتید حتما یک چیزی هست که علی دایی اینقدر در زندگیاش موفق است. چند دوره خواستند او را زمین بزنند اما آن بالایی خواست که دایی سربلند تر از قبل ظاهر شود. یک عده همیشه میخواهند او را نابود کنند اما خوشبختانه خدا دشمنان دایی را از آدمهای ضعیف و نادان قرار داده است. مهر علی دایی هر بار که آنها خواستند او را زمین بزنند در دل مردم بیشتر شده است. خیلیها خودشان را به زمین و زمان زدند تا برادرم را نابود کنند اما نتوانستند. علی دایی از قدرت نیفتاده و نخواهد افتاد.
فکر میکنید علی دایی به زودی به پرسپولیس برگردد یا نه؟
گذشت زمان همه چیز را مشخص میکند. پرسپولیس تیم علی آقا است، چه در آن باشد چه نباشد.
شما پیشبینی چنین روزی را میکردید؟
بله، میدانستیم که چنین روزی اتفاق خواهد افتاد. یک عده به دنبال این بودند که این شرایط به وجود بیاید و ما قبل از شروع بازیها این مسائل را پیشبینی کرده بودیم. سناریو چهارشنبه گذشته از چهار ماه پیش نوشته شده بود. آن زمان که کاری کردند تا بازیکنان بزرگ پرسپولیس را از دست بدهیم 50 درصد توانایی ما را کم کردند، آن هم به خاطر اینکه بازیکنان مورد نظر ما را نگرفتند. باشگاه طوری با بازیکنان مد نظر برادرم صحبت کرد که آنها بروند. در کنار این مسائل محرومیتها و مصدومیتها هم داشتیم.
گویا قرار بود بعد از بازی با راهآهن دایی برکنار شود. این موضوع به گوش شما هم رسیده بود؟
چون میدانستند در سه بازی آینده نتیجه میگیریم به صورت ضربالعجل در ظرف دو ساعت آن سناریو را اجرا کردند. چون میدانستند در صورت نتیجه گرفتن علی دایی دیگر نمیتوانند او را برکنار کنند.
علی دایی پس از برکناری گفت: افتخار میکند که احمدینژاد و گودرزی او را برکنار کردهاند در صورتی که خود او هم توسط سیاسیها سرمربی تیم ملی شد؟
چنین چیزی نیست و تا جایی که من میدانم علیآبادی با هماهنگی کفاشیان دایی را به عنوان سرمربی انتخاب کرد. این بار هم که رفت مطمئن باشید که سیاسی و هیات مدیره توان برکناری او را نداشتند.
آینده پرسپولیس را بدون دایی چطور میبینید؟
پرسپولیس همیشه پرسپولیس است و امیدوارم همیشه موفق باشد اما مطمئن باشید اگر علی برکنار نمیشد این تیم یکی از سالهای خوبش را سپری میکرد. بازیهای سخت را پشت سر گذاشته بودیم و میتوانستیم در سه بازی آینده با پیروزی به کورس قهرمانی برگردیم. مصدومهای ما آماده بازی شده بودند و قرار بود سه گزینه خارجی خوب هم سر تمرین بیایند. همه مردم دیدند که بعد از دیدار با پدیده شرایطمان داشت بهتر میشد.
این که میگویند شما با برادرتان سه ماه است قهرید درست است؟
سرمان را هم برای علی آقا میدهیم، فوتبال که ارزشی ندارد. من همیشه علی دایی را به عنوان رفیق و برادرم ستایش میکنم و زندگی خانوادگیمان مهمتر از فوتبال است.
کد خبر: ۴۳۴۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۶/۲۲
داستان زندگی علیرضا رمضانی، ستاره جوان آبی ها
به گزارش آوای دنا ، علیرضا متولد سال 1372 است. تنها 21 سال سن دارد. وقتی حرف میزند لهجه آذری اش قابل تشخیص است و . در ابهر به دنیا آمده است؛ شهری با 87هزار نفر جمعیت که دومین شهر بزرگ استان زنجان محسوب میشود. او از دل استانی کشف شد که چندان فوتبالی به حساب نمیآیند. استان زنجان یک میلیون و 15هزارنفر جمعیت دارد، اما علیرضا رمضانی جزو معدود فوتبالیستهایی است که از استان زنجان به لیگبرتر ایران رسیده . او در هفته دوم لیگ برتر در بازی با استقلالخوزستان به عنوان بازیکن تعویضی به زمین رفت و کاری کرد که حالا نامش به عنوان یکی پدیدههای لیگ سیزدهم مطرح است. اما بد نیست بدانید علیرضا رمضانی پدیده فصل جدید استقلال تهران در خوابگاه بازیکنان پایه تیم زندگی میکند. داستان زندگی او را از دست ندهید. این گزارش روایتی است بر اساس گفته های علیرضا با تماشاگران امروز.
از ابهررود تا ستارگان پایتختتنها اطلاعاتی که از او در دسترس است، به یک جمله خبری ختم میشود. علیرضا رمضانی فصل گذشته در لیگیک در تیم نفتوگاز گچساران بازی کرده اما مسیری که تا پوشیدن پیراهن استقلال گذرانده، به خوبی نشان میدهد چه سختیهایی برای انتقال به این تیم کشیده است. او در 18 سالگی برای اولینبار در تیمی محلی در ابهر بازی کرد. تیمی به نام «ابهررود» که احتمالا در فوتبال ایران کسی نام آن را نشنیده است. اما رمضانی چندماهی در این تیم بود تا اینکه بالاخره تصمیم گرفت از لیگ استانی زنجان به تهران نقل مکان کند: «ریسک بزرگی بود. از پدر و مادرم اجازه گرفتم تا برای فوتبال به تهران بیایم.» او در لیگدو استان تهران عضو تیم «ستارگان پایتخت» شد. باز هم تیمی ناشناخته که مدتی را هم آنجا گذراند. در آن روزها در خوابگاهی واقع در میدان راهآهن تهران زندگی میکرد. خوابگاهی که چند بازیکن از تیم ستارگان پایتخت در آن زندگی میکردند. اما شرایط سختتر از چیزی بود که تصورش را کنید: «حقوقی از تیم نمیگرفتیم و مجبور بودیم در کنار فوتبال، شبها کار کنیم». آن روزها غیر از تمرین ات روزانه گروهی با تیم ستارگان پایتخت، شبها هم مسافت زیادی پیادهروی میکرد. او به عنوان تراکتپخشکن یک شرکت تبلیغاتی استخدام شده بود و در کوچههای اطراف میدان راهآهن تراکتهای تبلیغاتی پخش میکرد. بدون رودربایستی اعتراف میکند: «بعضی شبها گرسنه میخوابیدم. پول نداشتم غذا بخورم. نهمیخواهم مظلومنمایی کنم، نه چیز دیگری. این موضوعی است که ممکن است برای هرکس دیگری هم پیش بیاید.»
استقامت در باشگاه مقاومتمسابقات لیگ دو تهران تمام شد. رمضانی مشمول شده بود و برای گذراندن دوران سربازی به باشگاه مقاومت رفت و تست داد. سرمربی باشگاه مقاومت که «استقامت» نام داشت، او را قبول کرد. او هم قرارداد سفت و سختی با این باشگاه امضا کرد که براساس آن در دوران سربازی باید در مقاومت بازی میکرد. اما پس از گذشت دو سال خدمت نظام وظیفه قرارداد او بندهایی داشت که نمیتوانست به راحتی از باشگاه مقاومت جدا شود. همزمان به تیم جوانان هم دعوت شد. به اردوی تیم رفت و تمرین کرد اما مدتی مانده به مسابقات قهرمانی آسیا، زانویش آسیب دید و از لیست تیم خط خورد. تمام پول دریافتی رمضانی از باشگاه مقاومت تهران همان حقوق ماهیانهای بود کهبه عنوان سرباز نظام وظیفه دریافت میکرد؛ 90 هزار تومان. چند ماه اضافهخدمت خورد. حتی پس از پایان خدمت سربازی هم قراردادش با مقاومت تمام نشد. چند پیشنهاد از سایپا و تراکتورسازی دریافت کرد، اما نتوانست رضایتنامهاش را از مقاومت بگیرد. تا اینکه بالاخره با پیشنهاد تیم لیگیکی نفت و گاز گچساران از مقاومت جدا شد.
روزهای سخت در گچسارانقرارداد رمضانی با نفت و گاز گچساران 30 میلیون تومان بود. او 20 میلیون تومان از مبلغ قرارداد گرفت و به باشگاه مقاومت داد تا رضایتنامهاش صادر شود. اما 10 میلیون تومان باقیمانده مبلغ قرارداد او هیچوقت از سوی باشگاه نفت و گاز گچساران پرداخت نشد. به این ترتیب نیمفصلی که در گچساران سپری کرد، هیچ درآمدی نداشت. البته با این توضیح اضافه که در گچساران به راحتی تهران شغل جانبی وجود نداشت تا او درآمدی داشته باشد: «در خوابگاه زندگی میکردم. درآمدی نداشتم. باشگاه باقیمانده مبلغ قراردادم را پرداخت نکرد. یادم میآید یکبار که تمرین ات تیم تعطیل شد، همه بچهها برای استراحت به کیش رفتند اما من پولی نداشتم که به ابهر برگردم. همه از من میپرسیدند چرا تعطیلات به خانه برنمیگردی. بهانه میکردم که میخواهم تنها باشم و استراحت کنم.» البته معضلات زندگی در گچساران به این محدود نمیشد. محمدحسین ضیایی، سرمربی نفت و گاز گچساران اصلا ارتباط خوبی با رمضانی نداشت: «مدام در تمرین ات من را جلوی بقیه بازیکنان تحقیر میکرد و میگفت هیچوقت بازیکن نمیشوی. چندباری هم وسط تمرین من را بیرون کرد». فصل کابوسوار رمضانی در گچساران تمام شد، اما حتی در رویا هم نمیدید که پس از آن همه سختی، فصل بعد در یکی از دو تیم پرطرفدار ایران بازی کند.
روزی که آبیپوش شد«یکی از دوستان به من زنگ زد و خبر داد که باشگاه استقلال تست میگیرد. همراه با دوستانم به کمپ ناصر حجازی رفتیم. لباس عوض کردیم و دو تا تیم شدیم و بازی کردیم. 20 دقیقه از بازی نگذشته بود که من را از زمین بیرون کشیدند. بعد دیدم امیرخان فلعهنویی سراغم آمد اصلا باور نمیشد. در بازی چند تا دریبل زده بودم و بدون استرس میدویدم. اما باورم نمیشد که امیرخان از من خوشش آمده باشد. چند روز بعد با استقلال قرارداد بستم.» قرارداد او با استقلال رقم بالایی ندارد اما او راضی است. در یکی از بندهای قراردادش با استقلال آمده که باشگاه موظف است محل زندگی علیرضا رمضانی را فراهم کند. او این روزها در خوابگاه بازیکنان پایه استقلال که در کنار کمپ ناصر حجازی ساخته شده، زندگی میکند. در یک اتاق کوچک که با وسایل اولیه زندگی تجهیز شده است. پدرش کشاورز است. در ابهر یک هکتار باغ انگور دارند. اما درآمد این باغ انگور اندازهای نیست که پدرش به او کمک مالی کند. او از سال 1390 روی پای خودش ایستاده و هیچ وقت از پدرش کمکی نگرفته است.
چهره محبوب در ابهر روزی که در جامشهدا برای اولینبار با پیراهن استقلال به زمین رفت، یادش نمیرود. آن روز در بازی با ملوان برای استقلال یک پنالتی گرفت تا آرش برهانی آن را گل کند. علیرضا خوششانس بود که آن بازی از شبکه سه پخش مستقیم شد و تماشاگران استقلال خیالشان راحت شد که در فصل جدید یک پدیده در ترکیب آبیپوشان خودنمایی میکند. هفته اول لیگبرتر فرصت به هنرنمایی او نرسید، اما در بازی با استقلال خوزستان در هفتهدوم زمانی به زمین آمد که بازی بدون گل بود. او آمد و یک پاسگل داد: «روی نیمکت بودم که امیرخان من را صدا کرد. از من پرسید که میتونی بازی کنی؟ توضیح داد که شرایطش سخت است. اما من هیچ استرسی نداشتم. به زمین رفتم و آن پاسگل را دادم.» رمضانی یکی از چهرههای دوستداشتنی تمرین ات استقلال است. بازیکنان تیم او را دوست دارند. امید ابراهیمی و محمد قاضی بیشتر هوایش را دارند. اما نباید فراموش کرد که هنوز راه زیادی پیشرو دارد. مسیری که از ابهر آغاز شده و خودش آرزو دارد به اروپا برسد. تا حالا چند باری که با پیراهن استقلال به میدان رفته باعث شده یکی از محبوبترین چهرههای شهرستان ابهر شود: «در این مدت لطف کردند و با تماس تلفنی و اساماس حسابی مرا را شرمنده کردهاند».
تماشاگران امروز
کد خبر: ۴۲۶۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۶/۱۳
وزارت ارشاد در ادامه عملکرد شگفت آور خود به کتابی مجوز داده است که صریحا به «مادر امام زمان(عج)» اهانت کرده است.به گزارش جهان، نام این کتاب «دوازدهم» است که داستان آن از زبان یک نویسنده که مدرس فیلم نامه نویسی است، روایت می شود. دوست تهیه کننده نویسنده به او پیشنهاد نگارش فیلم نامه ای با موضوع حضرت ولی عصر(عج) را می دهد و اغلب فصل های این کتاب، درخصوص مسایل و ماجراهای مربوط به مراودات نویسنده، دوست تهیه کننده و شاگردان کلاس نویسندگی او و یا تمرین برای نگارش فیلم نامه می گذارد.
بخش های دیگری از کتاب هم که به عنوان مثال کار تحقیقی شاگردان نویسنده است، زمان شهادت حضرت امام حسن عسگری(ع) و ماجراهای جعفر کذاب و رفتار خلیفه وقت را روایت می کند و در لابه لای کتاب چند مورد از تشرفات تاریخی به حضور حضرت ولی عصر و هم چنین یکی دو مورد تشرف اعضای کلاس نویسندگی ذکر می شود.
اما آنچه در این کتاب اعجاب آور است، اهانت های آن به بانو ملیکا خاتون مادر بزرگوار حضرت صاحب الزمان(ع) و شگفت تر از آن، مجوز وزارت ارشاد به این کتاب است. منتقدان رویکرد جدید وزارت ارشاد گرچه انتقادات اساسی به عملکرد وزیر و مدیرانش دارند اما شاید هرگز گمان نمی کردند این رویه به جایی ختم شود که توهین به مادر امام عصر از ارشاد مجوز بگیرد.
و تازه این همه در حالی است که این "گل" هنوز به سبزه آراسته نشده و طبق خواسته وزیر ارشاد هنوز ممیزی به ناشران واگذار نشده است!
جهان نیوز با عذرخواهی از مخاطبان محترم، برخی از توصیفات ناشایست این اثر را به نقل از سایت سراج 24 برای روشنگری منتشر می کند:
۱- ص۱۱۱/ ملیکا با اطمینان خاطری که جعفر را به آتش کشید گفت چنان که در نماز برجنازه پدرش چنین گفت! جعفر [همان جعفرکذاب]: توکیستی دهانت را ببند، کنیزک بی مقدار!
۲- ص۱۹۷/ خواست در پی ملیکا برود تو که فاطمه دوید و در آستانه درایستاد. جعفر فاطمه را پرت کرد، محکم، طوری که فاطمه خورد به طاهره و هر دو به زمین افتادند. صدای جیغ و گریه دوباره اوج گرفت. جعفر پیش از ورود به اتاق به سربازی اشاره کرد. سربازجلو دوید تا راه را برای ورود احتمالی هرکسی به اتاق ببندد. جعفر در را پشت سرخودبست. جعفر به سوی بانو ملیکا رفت. گفت کجاست؟بانو ملیکا از او فاصله گرفت. پرسید. کی؟
جعفرگفت: مطمئن باش ملاحظه ی تو یکی را نمی کنم، چون خواهرم نیستی!
بانو ملیکا گفت : اگرفکر می کنی دراین خانه است، پیدایش کن!
جعفر گفت: تو را قبلا این جا ندیده بودم واقعا زن برادر من بوده ای؟
چهره بانو ملیکا از اندوه درهم شد. گفت: دیرنیست که به او بپیوندم.
جعفر خریدارانه به او نگاه کرد. گفت:حیف نیست؟ تو به این دنیا باشی، خوشتر است!
ملیکا روی برگرداند. با نفرت گفت: هزاران شیشه عطرهم که مصرف کنی، باز بوی ابلیس می دهی!
جعفر پوزخند زد و باتمسخر گفت:باور کنم؟ که تو راستی راستی از نوادگان امپراتوری؟
بانو ملیکا گفت: شاید باشم. شاید هم نه!
جعفر به او نزدیک شد. گفت: این را جلوی فاطمه نمی شود گفت اما غمزه ات را دوست دارم!
۳- ص۲۱۷/ صحنه ای که اشواق، از زنان پیش کار کاخ خلیفه آمده است تا بانوملیکا خاتون را نزد خلیفه ببرد:قرار است امشب شرفیاب شوید. دستور داده اند شما را آماده کنم.
-آماده چی؟
- آماده دیدار با خلیفه معظم.
ملیکا لم داد. گفت: من آماده ام.
-باید به سر و وضعیتان برسم.
-استحمام کردم کافی است. چادرم را هم شسته ام گذاشته ام توی آفتاب خشک بشود.
اشواق به لباس های روی تخت اشاره کرد. گفت:یعنی نمی خواهید یکی از این لباس های زیبا را که مطمئنم همه برازنده شمایند، بپوشید؟
-آن ها که لباس های من نیستند.
-اگربخواهید مال شما می شوند ومبادا فکر کنید قبلا پوشیده شده اند؛ اصلا.
-ببین اشواق، عزیزم، من اگر پذیرفتم استحمام کنم، به خاطرخودم بود نه به خاطر دیدار با خلیفه. بنابراین اگر چادر تمیزی داشته باشید، سرمی کنم وگرنه صبر می کنم چادر خودم خشک بشود!
اشواق گفت: شمابرای من به دلایلی که برای خودم محفوظ است، محترمید، اما فراموش نکنید که در چه موقعیتی هستم؟
ملیکا گفت: توبرایم تشریح کن که درچه موقعیتی هستم؟
اشواق گفت: درموقعیتی که باید رحم خلیفه را نسبت به خودتان برانگیزید که دوباره به سیاهچال برتان نگرداند!
وانگار خود متوجه شده باشد که حرف تندی زده، گفت: البته این چیزها به من مربوط نیست. من وظیفه ای دارم که در صورت تمایل شما انجامش می دهم وگرنه ….
-همان که گفتم.
بسیار خوب. می گویم چند نوع چادر برایتان بیاورند تا هر کدام را که پسندتان افتاد…
ملیکاگفت: اگر همین الان چادری بیاورند، نمازم راخواهم خواند.
اشواق گفت: پس می خواهید زودتر وضو بگیرید تا بتوانیم کار آرایش راشروع کنیم؟
ملیکا با تعجب به او نگاه کرد.
اشواق پرسید، با شگفتی، یعنی آرایش هم نمی خواهید بکنید؟
ملیکا فقط لبخند زد. حالا بعد از سال ها می فهمید که آن قدر از این جور مراسم دورشده که دیگر در نظرش بیشتر رویا می آیند. گفت، بالبخند: منظورت این است که من خودم رابرای نامحرمان زیبا کنم؟
اشواق درماند که چه بگوید. چه گونه باید خود را به او نزدیک کند، درچه راهی باید پیش برود که خوشایند ملیکا باشد مگر رام شود و حداقل تن به آرایش بدهد؟ کنجکاو بود صورت او را با آرایش ببیند.
مطمئن بود چشم ها را خیره می کند و حسادت زن های حرمسرا را چنان برمی انگیزد که تا سم به او نخورانند، دست از سرش برنخواهند داشت. رای همین گفت: نه برای دیگران برای خودتان!
ملیکا گفت، با بغضی که اشواق آن را دریافت، حتی اگر عزادار مردی نمی بودم که بهترین بود، بازهم…
نفس عمیق کشید. گفت: الان بهترین کمکی که به من می توانی بکنی، اشواق عزیزم، این است که بگذاری بخوابم تا شاید همسر مرحومم را در خواب ببینم! به بیداری که دیگر ممکن نیست!
کد خبر: ۳۹۴۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۴/۳۱
پلیس سواره نظام نیز به جرگه پلیس های ایران پیوست، پلیس هایی با قدرت بدنی بالا و توانمندی های منحصر به فرد که از این پس در رژه های نظامی و تشریفات اقتدار پلیس را بیش از پیش به نمایش می گذارد
کد خبر: ۳۷۹۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۴/۱۴
سرمربی سابق تیم ملی فوتبال ایران گفت: کارلوس کیروش تیم ایران را در گروه 4 تیمی چهارم کرد و ما این نتیجه را با عباس آقا هم میتوانستیم به دست آوریم.
به گزارش خبرگزاری فارس، از نتایج تیم ملی در جام جهانی تنها مربی که هیچ اظهار نظری در مورد عملکرد کارلوس کیروش و نتایج او در جام جهانی نداشت محمد مایلیکهن بود. سکوت سرمربی سابق تیم ملی که به صراحت کلام شهرت دارد حکایت از آرامش قبل از طوفان میداد. محمد مایلیکهن مثل همیشه تمام حرفها را شنید و در گفتوگو با فارس سکوتش را شکست و تحلیل خود را از نتایج تیم ملی در جام جهانی و همچنین عملکرد کارلوس کیروش را به شرح زیر بیان کرد.
* تیم ملی با عباس آقا هم در جام جهانی چهارم میشد
ظاهرا در این کشور به جوان ایرانی و استعدادهایش توجهی نمیشود و انگار اصلا آنها وجود ندارند. در برنامه شب گذشته قرار بود مناظره موافقها و مخالفها برگزار شود اما در نهایت آنچه که دیدیم انتقادهای فردوسیپور، جاودانی و حاجرضایی از مجید جلالی بود. آنها به شدت علیه مجید جلالی موضع گرفتند. روزنامه منتسب به دولت مربی ایرانی را تبدیل به موتور گازی کرد و مربی خارجی را بنز نامید. من به خودروی بنز اعتقاد دارم، اما میخواهم بدانم در گروهی که فقط 4 تیم وجود داشتند آیا کارلوس کیروش میخواست تیم ملی ایران را پنجم کند؟ به عقیده من این تیم اگر دست عباسآقا هم بود همان تدارکاتچی زحمتکشی که کارلوس کیروش در مورد امید نمازی اسم او را به میان آورد باز هم تیم او چهارم میشد و پنجم نمیشد.
* مربی ایرانی به جای کیروش بود، بیچارهاش میکردند
ضمن اینکه طبق آمار سایت فیفا ما در اکثر موارد تیم آخر جام جهانی برزیل شدیم و در رابطه با آمارهای فنی تیم آخر جام شدیم.اکنون این عملکرد را با عملکرد تیم ملی در جام جهانی 98 فرانسه مقایسه کنید. با این حال مربی ایرانی هیچ انتقادی از کیروش نکرد و از گل بالاتر به ایشان نگفت اما آن تیتر وقیحانه علیه مربیان ایرانی به کار برده شد و جالب است هیچ کدام از مسئولان هم صدایشان درنیامد. در حالی که اگر یک مربی ایرانی به جای کیروش بود او را بیچاره میکردند.
* کسی به تعویضهای کیروش نپرداخت
ما در مقابل آرژانتین در دقیقه 92 گل خوردیم یعنی در زمانی که کیروش تعویضهایش را انجام داده بود اما هیچ کس به این مسئله نپرداخت که گل آرژانتین بعد از تعویضهای کیروش زده شد اما اگر مربی ایرانی بود همه میگفتند تعویض او اشتباه بوده و ما گل خوردیم. همین فردوسیپور چنین حرفی را میزد. البته از دید من تعویض کیروش درست انجام شد اما اگر مربی ایرانی بود برای آنکه او را بکوبند، از تعویضهایش ایراد میگرفتند.
* زمین تمرین تیم ملی در آفریقای جنوبی بدتر از کمپ تیم ملی بود
کیروش میگوید زمین کمپ تیم ملی کیفیتش خوب نیست همین زمین که ایشان از آن ایراد میگیرند در دوره سرمربیگری من یک رویا بود. ضمن اینکه فیلم اردوی تیم ملی در آفریقای جنوبی را ملاحظه کنید. زمینی که در آنجا ملیپوشان ما تمرین کردند بسیار بدتر از زمین کمپ تیمهای ملی بود. پس چرا هیچ صحبتی در این زمینه نشد؟ پس شاید بده بستانی وجود داشته است. ما که در عهد بوق نیستیم اما کیروش خودش کرنر میزند و خودش آن را گل میکند. او بارها به بهانه اینکه از کمپ تیمهای ملی بازدید کند، به برزیل رفت آیا وظیفه ایشان بود که چنین کاری انجام دهد؟
* فدارسیون فوتبال نیازی به دبیر ندارد
مهدی محمدنبی دبیر فدراسیون فوتبال دو ماه است که به عنوان سرپرست در کنار تیم ملی است در واقع معنی این حرف این است که فدراسیون فوتبال ما دو ماه است که دبیر ندارد، آن هم دبیری که بالاترین عامل اجرایی فدراسیون است. وقتی فدراسیون دو ماه بدون دبیر روزگار میگذراند معنایش آن است که به دبیر نیاز ندارد. همه کارها را باید خود کیروش انجام میداده است.
* جدایی نمازی ربطی به تیم بانوان آمریکا نداشت
کیروش میگوید کمبود امکانات است. سؤال من این است وقتی او جزو 10 مربی گران دنیاست چگونه کمبود امکانات داریم؟ پس پول بوده که به او بدهیم و پول است که امکانات میآورد. شب گذشته کیروش گفت نمازی برای حضور در تیم ملی بانوان آمریکا از تیم ملی جدا شد در حالی که این مسئله واقعیت ندارد. جریان چیز دیگری است که اکنون نمیخواهم آن را بگویم. وقتی نمازی از تیم ملی رفت کیروش او را با عباسآقای زحمتکش تدارکات تیم ملی مقایسه کرد. این توهین به مربی ایرانی بود.
* عوامل کیروش برای ماندنش جریان سازی کردند
کیروش وقتی همراه تیم ملی به اردوهای خارجی میرفت به ایران برنمیگشت. حتی وقتی فاصله اردو با پرتغال هم زیاد بود به ایران برنمیگشت و به کشورش میرفت اما اکنون چگونه با اینکه قراردادش تمام شده و پرتغال و برزیل خیلی با هم فاصله ندارند، به ایران برگشت. مگر قراردادش تا پایان جام جهانی نبود؟ کیروش و عواملش دو سه ماه قبل از شروع جام جهانی مدام فشار میآوردند و میگفتند که همه کشورها و باشگاهها او را میخواهند از آفریقای جنوبی گرفته تا باشگاههایی مثل منچستر یونایتد و تاتنهام و اگر با او قرارداد امضا نشود وامصیبتا خواهد شد. همه عواملش میخواستند زور کنند تا کیروش بماند. آیا این جریانسازیها طبیعی است؟ روزنامه منتسب به دولت مربیان ایرانی را موتور گازی مینامد پس شاید سایر مسئولان کشور هم باید از خارج کشور بیاوریم و لابد ما آدم لایق در این مملکت نداریم.
* نمایندگان مجلس چرا مقابل توهینها واکنش نشان نمیدهند
از عملکرد نمایندگان ملت در مجلس متعجبم. آیا آنها نمایندگان مردم نیستند و فقط زمانی که میخواهند رای بگیرند نماینده مردم میشوند؟ چرا آنها مقابل این توهینها هیچ واکنشی نشان نمیدهند و نسبت به توهین مربی ایرانی سکوت کردهاند؟ آقایان بذرپاش، رسایی، مطهری و کامران چرا واکنش نشان نمیدهید؟ برای کیروش هم پول بود هم از جان آدمیزاد تا شیر مرغ در اختیارش قرار گرفت اما او تیم ایران را در گروه 4 تیمی چهارم کرد و پنجم نشدیم.
* فردوسیپور و عواملش عوامفریبی میکنند
تریبون به طور یکطرفه در اختیار فردوسیپور و عواملش است و عوامفریبی میکند. کجای دنیا بر اساس نظرسنجی مربی انتخاب میکنند؟ نظر سنجی زمانی قابل اعتماد و اتکا است که ابتدا نظرات مخالف و موافق شنیده شود و سپس به رای گیری گذاشته شود، نه اینکه از 25 روز قبل خوراک یک طرفه داده شود و بعد نظرسنجی انجام شود. در ضمن برای کار تخصصی باید به نظر متخصصان مراجعه کرد نه عوام، مثلا اگر قصد سد سازی داشته باشید باید به نظر متخصصان مراجعه کنید نه عوام، نظر متخصصان هم در خفا گرفته می شود. من 5 روز قبل پیشبینی کرده بودم که فردوسیپور چنین نظرسنجی را بگذارد و از کیروش قدیس بسازد. ظاهرا شما خبرنگاران زورتان به مربیان ایرانی میرسد. مگر علی رضوانی خبرنگار واحد مرکزی خبر نبود که در تلویزیون گفت کیروش سه ماه است که در هالیدی به سر میبرد و وقتی کیروش به ایران برگشت حاضر نشد با رضوانی صحبت کند و گفت من هالیدی بودم. اگر این کارها و این حرفها را مربی ایرانی میزد بیچارهاش میکردید. مگر کیروش در یک نشست خبری وقتی سؤالی پرسیده شد که به ذائقهاش خوش نیامد نشست را ترک نکرد؟ اگر مربی ایرانی چنین کرده بود بیچاره شده بود.
* آن مربی (قلعهنویی) را محاکمه کردند
من با آن مربی (قلعهنویی) اختلاف سلیقه دارم اما وقتی او در جام ملتها در ضربات پنالتی به کره جنوبی باخت، فردوسیپور در برنامهاش دادگاه تشکیل داد که همین آقای حاج رضایی هم حضور داشت و آن مربی را محاکمه کردند. اما شب گذشته سه ساعت وقت به کیروش داده شد و پس از آن وقتی جلالی آمد سه به یک و غیرمنصفانه با او صحبت کردند، این مناظره نبود.
* یوزپلنگ ایرانی تبدیل به موش ایرانی شد
قرار بود ما در جام جهانی یوزپلنگهای ایرانی باشیم اما تبدیل به موش ایرانی شدیم. در باری با آرژانتین 10 دقیقه بازیکنان ما خودشان بودند، دیدید که چه کردند، آنقدر در ذهن بازیکنان ما کرده بودند که 5 گل از آرژانتین میخورید که خودشان نبودند، من بازیکنان ایرانی را میشناسم و استعدادهایشان را میدانم. هر ایرادی که از من بگیرند نمیتوانند تاریخ را عوض کنند. مایلیکهن هزار عیب دارد ولی سایت AFC در زمان سرمربیگری من نوشت که در فوتبال آسیا رنسانس به وجود آمد که علت آن شایستگی جوانان ایرانی بود. ما 10، 15 بازیکن را به باشگاههای خارجی صادر کردیم، مهدویکیا، یزدانی، میناوند، دینمحمدی، علی دایی، کریم باقری، نیما نکیسا، علی موسوی، رضا شاهرودی، خداداد عزیزی و سهراب بختیاری زاده، اینهایی که در ذهنم است. اما چه شد که در جام جهانی وقتی یک بازیکن در شرایط مناسب نیست دوباره در دیدار بعدی هم در ترکیب اصلی قرار میگیرد.
* نکونام عامل انسجام تیمی بود
جواد نکونام اگر در زمین راه هم میرفت که این کار را نمیکرد اشکالی نداشت، زیرا او عامل مهمی برای انسجام تیمی بود، او کاپیتان تیم بود و فوقالعاده وظایفش را خوب انجام میداد. چرا مدام جوانان ایرانی را میکوبید؟ تیم ملی ایران در جام جهانی باید پوست میانداخت، بعد کیروش میگوید مهدی شریفی جوان آیندهداری است و آینده روشنی دارد، مگر من مهدویکیا، میناوند، علی موسوی و یزدانی 18 ساله را استفاده نکردم؟ و در فوتبالمان تحول به وجود نیاوردم؟
* گروه ما در جام جهانی 98 سختتر بود
کیروش میگوید دنیا ما را شناخته، ببخشید؟! مگر ما در جام جهانی 98 نتایج بهتری نگرفته بودیم؟ مگر گروه ما در جامهای جهانی 98 فرانسه و 78 آرژانتین و 2006 آلمان سخت تر از گروه ایران در جام جهانی 2014 نبود؟ در جام جهانی 78 ما با هلندی بازی کردیم که نایب قهرمان شد، اسکاتلند و پرو هم بودند، تازه حق هلند خورده شد که به نایب قهرمانی رسید. اما ما در جام جهانی برزیل با بوسنیای بازی کردیم که برای اولین بار بود به جام جهانی میآمد. جالب است میگویند چون این تیم شانسی برای صعود نداشت بهتر بازی کرد، در حالی که وقتی تیمی برد و باخت برایش فرقی نمیکند، راحت تر میتواند بازی کند، اما وایویلا از این زبان که آدمها چطور آن را میچرخانند.
* انتخاب سرمربی تیم ملی انتخابات ریاستجمهوری نیست
مگر انتخاب سرمربی تیم ملی انتخابات ریاستجمهوری است که همه افراد باید در آن نقش داشته باشند؟ زاکرونی چهار سال در ژاپن حضور داشت و او را یکی از موفقترین مربیان ژاپن مینامند اما بعد از جام جهانی برکنارش کردند، التماس هم نمیکند که بماند، بعد میگویند ژاپن 15 لژیونر و کره 20 لژیونر دارد، اما نتایج ما بدتر از آنها بوده است، ما باید استعداد و جوان ایرانی را باور کنیم، ما میتوانیم سه چهار تیم ملی در سطح خوب داشته باشیم. در خط هافبک ما کسی نبود که پاسهای توی در بدهد، اما از بختیار رحمانی و قاسم حدادیفر استفاده نمیشود.
* مربی ایرانی بود اعدامش میکردیم
علیرضا جهانبخش 10 دقیقه مقابل آرژانتین خوب بازی میکند اما در بازی بعد از او استفاده نمیشود. محمدرضا خلعتبری را خط میزند و میگوید چون در طول فصل زیاد بازی نکرد خط خورد، اما در مورد قوچاننژاد و اینکه او هم زیاد بازی نکرده بهانههایی میآورد که جالب است. خود من در مورد قضیه مهدی رحمتی از کیروش حمایت کردم و به نوعی او را تأیید کردم، اما مربیان معلم هستند و وقتی کار به آنجا میرسد که شاگرد میگوید اشتباه کردم و عذرخواهی میکند، چرا رحمتی دعوت نمیشود؟ مگر معلم وظیفهاش چیست؟ چرا هادی عقیلی که میتوانست به ما کمک کند دعوت نمیشود؟ چرا او را با تیم ملی به جام جهانی نبردند تا موش ایرانی نشویم. طبیعی است وقتی چینش تیم ملی 10، صفر است نمیتوانید به دروازه حریف برسید. علیرضا حقیقی هر چه توپ گرفت بلند فرستاد، در حالی که باید یکبار توپ را به دفاع راست بدهد، یک بار به دفاع چپ، اما هیچکدام از اینها نبود و فقط بلند توپها را میفرستادیم. اگر هر مربی ایرانی دیگر بود اعدامش میکردیم، بعد هم میگوییم ما عالی بودیم، مگر در گروه چهار تیمه باید پنجم میشدیم؟
* فیفا فکس زده که ایران به جام جهانی برگردد
فضا به گونهای است که انگار این آقا فتحالفتوح کرده است و شاید هم تیم ایران اشتباهی به تهران برگشته و فیفا فکس زده است که دوباره به برزیل برویم و مسابقات را ادامه بدهیم و عجب است که در این دوره ضعیفتر از سه دوره قبل جام جهانی نتیجه گرفته بودیم که این هم قابل پیشبینی بود. اما فردوسیپور دادار و دودور راه انداخته و این آقا را ستایش میکند. من به عادل فردوسیپور خیلی اعتقاد داشتم، اما اکنون نمیدانم چه بگویم. از فردا همه علیه من میشوند، اشکالی ندارد، وظیفهام است که از جوان و استعداد ایرانی دفاع کنم، من آنها را میشناسم، جوانان ایرانی طلا هستند. مگر خبرنگاران ایرانی با حداقل امکانات، بهترین کارها را نمیکنند؟ اگر خبرنگاران ایرانی هم امکانات خارجیها را داشتند بهتر کار میکردند. مسئولان ما فقط حرف از جوان ایرانی میزنند.
* کیروش بنز نیست
من گفتم به بنز اعتقاد دارم و آدم باید هر جا که دانش است آن را فرا بگیرد. من در 30، 40 کلاس مربیگری بوده ام که مدرس برخی از آن کلاس ها آلمانی بودند، آنها کشوری هستند که بعد از جنگ جهانی دوم و بعد از ویرانی کامل دوباره کشورشان را ساختند و با وطندوستی و تلاشی که داشتند و فعل خواستن، کشور خود را ساختند و اکنون ببینید کجای دنیا قرار دارند، اما این آقا بنز نبود. یک ضربالمثل داریم که میگویند فلان چیز را رنگ میکنند تا جای فلان چیز بفروشند. این آقا بیشترین پول را گرفته است، اما چند بازی در لیگ ما را دیده است؟ فقط به استانهایی مثل اصفهان رفته تا آثار تاریخی ببیند و یا در شهرهایی مثل انزلی که آب و هوای خوب و ساحل دارد حاضر شده است. شهرهایی که باید میرفت را نرفته است و خوابش را هم به ورزشگاههای ما آورده است و بعد هم میگویند ال و بل است و مدام هم عواملش فشار میآورند که قراردادش با پول بیشتر تمدید شود، مگر او را همه جا نمیخواستند؟
* کشور ما غیرممکنها را ممکن میکند
کیروش ابتدا عباس ترابیان سرپرست تیم ملی را کنار گذاشت و پس از آن والیزاده مدیر رسانهای تیم ملی را برکنار کرد، نمازی رفت، سیموئز رفت، میکو مربی بدنساز هم از تیم ملی جدا شد و بعد هم در مورد پیراهنهای تیم ملی دیدید که چه اتفاقی افتاد و مشخص شد که به خاطر یک مشت دلار بوده است، خدا را شکر که تاریخ را نمیتوان تغییر داد، همه دیدند که در جام جهانی 98 و جام ملتها تیم ملی ایران چه کارهایی کرد و از همه مهمتر اینکه عناوینی مثل بهترین بازیکن آسیا، آقای گل مسابقات و کاپ اخلاق را هم گرفتیم. تیم ملی فوتسال را هم به مقام چهارم جهان رساندند که اگر باشگاه ها همکاری میکردند و ما درخشان و انصاریفر را هم در آن مسابقات داشتیم حداقل نایب قهرمان میشدیم اما دستم خالی بود به همین خاطر صادق ورمرزیار بدون یک ثانیه استراحت و تعویض در تمام مسابقات بازی کرد. من مهم نیستم، مهم ایران است و ایرانیها، من نژادپرست نیستم، اما میگویم باید تواناییهای ایرانی و ایرانیها را باور داشته باشیم، بارها گفتهام ما از کشوری هستیم که غیرممکن ها را ممکن میکند.
* جوان ایرانی را تحقیر نکنید
تیم ملی والیبال ایران اکنون به جمع شش تیم برتر جهان راه پیدا کرده است و این شایستگی جوانان ایرانی را نشان میدهد، البته این را هم بدانید که در والیبال همواره تیم قویتر پیروز میشود اما در فوتبال تیمهایی که ضعیفتر هم هستند شانسی برای پیروزی دارند، در همین پرتغال، یونان در جام ملت های اروپا قهرمان شد. ما استعدادهای بینظیری داریم زیرا استعداد از بین خیل علاقمندان پیدا میشود و در ایران علاقمند به فوتبال زیاد است، همانطور که در کشتی مازندران از خیل علاقمندان استعداد به کشتی کشف میشود. خواهش میکنم ایرانی و جوانان ایرانی را تحقیر نکنید، این مسائل خون من را به جوش میآورد.
* فردوسیپور محو تماشای کیروش شد
کاش دلایل منطقی میگفتند، اما یک بار میگویند میزان دوندگی ملیپوشان ما زیاد شده است، اما در بازی سوم و مقابل بوسنی از لحاظ بدنی کم آوردیم، در فوتبال فقط معیار دوندگی نیست که اگر این طور بود از دومیدانیکاران عزیز استفاده میکردیم. همانطور که سوئیس هم مقابل آرژانتین بیشتر دوید. سوئیس یک تیم معمولی بود پس بهتر است در فضایی کاملاً غیراحساسی مسائل بررسی شود مگر قرار است در گروه چهار تیمی پنجم شویم؟ عباس آقای زحمتکش هم بود همین تیم ملی را چهارم میکرد، شما هم بودید تیم ملی در جام جهانی چهارم میشد و در گروه چهار تیمی پنجم نمیشدید، اما مربیان ایرانی مظلوم واقع شدند، من بارها در مورد علیرضا جهانبخش و استعدادش صحبت کردم، ما در لیگمان طلا داریم. کیروش میگوید امید ابراهیمی را به خاطر سپاهان خط زده است، اما مگر رحمان احمدی و احسان حاج صفی عضو تیم سپاهان نبودند و جالب است وقتی این حرفها را کیروش میزد فردوسیپور محو تماشای جمالش بود، اما اگر مربی ایرانی بود فردوسیپور چه چیزهایی که نمیگفت. من عادل را دوست دارم زیرا او هم ایرانی است.
* نمیگویم پول کیروش در جاهای دیگر جامعه هزینه میشد
من نمیگویم اگر به کیروش این همه پول نمیدادیم این پول در سایر امور جامعه استفاده میشد، اما میخواهم برایتان مسألهای را بگویم، یکی از اقوام من به سرطان مبتلا شده و من نسخه او را به داروخانه بردم، داروخانه گفت باید بیمه آن را تأیید کند و مسافت زیادی را تا بیمه طی کردم، آنجا سه هزار نفر شماره داده بودند. من خجالت میکشم که بخواهم از اسمم استفاده کنم، اما مردم گفتند شما چرا توی صف ایستاده اید و من را حلوا حلوا کردند و به داخل بردند، در حالی که من کسی نیستم و اگر کاری هم کردم صد برابر مزدش را گرفته ام با این حال مردم به من لطف دارند، به ارواح خاک مادرم و به بچه هایم قسم میخورم که در آنجا خیلیها به من لطف داشتند، البته بگویم هاشمی وزیر محترم بهداشت زحمات زیادی کشیده است، اما آنجا هم ازدحام زیاد جمعیت هم مردم و هم کارمندان زحمتکش را کلافه کرده بود. پس چطور میگویند پول نیست. کیروش یکی از 10 مربی گران دنیاست.
* من آدم مستقلی هستم
همانطور که در بین ما مربیان ممکن است آدم ناصالح وجود داشته باشد در بین شما خبرنگاران هم ممکن است افرادی وجود داشته باشد اما من این را میخواهم بگویم چرا جوان ایرانی را ذبح میکنیم و جوان ایرانی را از بین میبریم. همه ما پیشینه داریم من یک آدم مستقلی هستم نه طرفدار احمدینژاد هستم نه رفسنجانی و روحانی و خاتمی. اما دست هر کدام از اینها که برای این کشور و جوانان آن زحمت میکشند میبوسم. من از احمدینژاد حمایت کردم و به او اعتقاد داشته و دارم. خیلی جاها و در مقاطعی هم از او انتقاد کردم. از رئیس سازمان تربیت بدنی که معاون احمدینژاد بود تندترین انتقادها را کردم اگر میخواستم استفاده کنم بیشترین استفاده را در زمان ریاست جمهوری احمدینژاد میکردم. من هم بلدم چه کنم و در این کشور زندگ میکنم. بحث واردات خودرو، گرفتن وامهای کلان و زمین در فلان جا را بلدم اما یک ریال سوءاستفاده نکردم اگر چنین کردم مرا در میدان شهر دار بزنند. برای من مهم کشور ایران است. کشور ما بهشت است. ثروت فراوان داریم که ثروتش را به یغما میبرند. من همیشه مستقل بودم. اما از نمایندگان مجلس میخواهم مسائل را بررسی کنند. 4-5 نفر آنه بنشینند و مسائل را به دقت رصد کنند. فوتبال قدرت زیادی دارد و اکنون جام جهانی تمام دنیا را تحت تاثیر قرار داده. نمیگویم دولت ورود کند بلکه بررسی کنند ببینند پولهایی که داده شده در چه محلهایی هزینه شده است و اینکه تیم ایران که یوزپلنگان ایرانی بودند در جام جهانی تبدیل به موش ایرانی شدند.
*تشکر از ضرغامی و فردوسی پور
باید از صدا و سیما و شخص ضرغامی و همچنین فردوسیپور، رضا جاودانی و همه عوامل برنامهای که جام جهانی را پخش میکنند، تشکر کنم. زیرا زحمات زیادی میکشند و در هیچ جای دنیا مسابقات جام جهانی به این خوبی پوشش داده نمیشود و وظیفه دارم به عنوان یک ایرانی از آنها تشکر کنم، اما ما در برزیل به جای پوزپلنگ موش ایرانی شدیم ولی فردوسی پور گفت که باید به احترام این تیم کلاه از سر برداریم در حالی که سه گل از بوسنی خورده بودیم.
در جام جهانی 2006 در بازی آخر که مقابل آنگولا یک بر یک مساوی کردیم و مقابل پرتغال و مکزیک با همه ستاره های آنها بازی کردیم، همین مجری گفت: خداحافظ اقای برانکو. و به شدت از تیم ملی انتقاد کرد اما در جام جهانی برزیل به شدت جوسازی مثبت انجام داد.
کد خبر: ۳۷۹۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۴/۱۳