« آواي رودکوف» خود را به اخلاق حرفه‌اي روزنامه‌نگاري پايبند مي‌داند و مبناي فعاليت اين سايت بر سه اصل « بيطرفي » ، «دقت » و « انصاف » استوار است.

      
برچسب ها
رییس اداره پزشکی قانونی مرکزی تهران شرایط ضروری و مدارک لازم برای تشکیل پرونده سقط درمانی و صدور مجوز آن را تشریح کرد. به گزارش آوای دنا، دکتر ˈآمنه بیک محمدیˈ در گفت وگو با ایرنا در مورد شرایط ضروری برای صدور مجوز سقط درمانی گفت: شرایط ضروری برای صدور سقط درمانی به دو دسته شرایط مربوط به ناهنجاری های جنینی و شرایط مربوط به وجود یک بیماری جدی در مادر تقسیم می شود. وی ادامه داد: شرایط مربوط به وجود یک بیماری جدی در مادر، مشکلات و ناهنجاری های جنینی، تشخیص قطعی ناهنجاری با آزمایش ژنتیک معتبر و یا سونوگرافی معتبر، ناهنجاری یا ناهنجاریها موجب حرج مادر ، رضایت آگاهانه و کتبی مادر، سن بارداری کمتر از 19 هفته براساس سونوگرافی سریال معتبر و اینکه حرج مادر توسط سه متخصص مربوطه تشخیص و به تایید پزشکی قانونی برسد را شامل می شود. به گفته بیک محمدی بهترین زمان سونوگرافی برای تعیین سن جنین 9 تا 8 هفتگی و در اولویت بعدی بالای 11 هفتگی است. دکتر بیک محمدی مناسب ترین اقدام در صورت ریسک بالای تست های غربالگری را انجام به موقع آمینیوسنتز و کاریوتایپ و در صورت نیاز اکوکاردیوگرافی قلب جنین در صورت تاخیر و فقدان زمان کافی انجام آمینیوسنتز و تست های ژنتیکی سریع اکوکاردیوگرافی قلب جنین در صورت نیاز برشمرد. رییس اداره پزشکی قانونی مرکزی تهران با اشاره به عواقب قانونی تاخیر و یا اشتباه پزشک آزمایشگاه در پروتکل تست های غربالگری که منجر به تولد نوزاد با ناهنجاری شود که اندیکاسیون سقط درمانی داشته، گفت: در صورت شکایت مادر در این خصوص تشخیص خطای پزشکی در کمیسیون پزشکی قانونی انجام و خسارت در صورت درخواست والدین کودک پرداخت می شود. رییس اداره پزشکی قانونی مرکزی تهران درباره مدارک لازم مورد نیاز برای تشکیل پرونده درخواست صدور مجوز سقط درمانی گفت: شناسنامه یا کارت ملی مادر باردار و حضور مادر در مرکز به همراه مدارک پزشکی مرتبط از جمله سونوگرافی یا آزمایش ژنتیک یا مدارک موید بیماری مادر الزامی است. وی ادامه داد: در صورت عدم صدور مجوز هزینه ای از متقاضی دریافت نمی شود؛ اما در صورت صدور مجوز مبلغ مورد نظر مطابق با تعرفه های مصوب اخذ خواهد شد. *** مجازات قانونی سقط عمدی جنین بیک محمدی مجازات قانونی سقط عمدی جنین توسط پزشک و کادر درمان را پرداخت دیه برحسب سن جنین به همراه حبس از 2 تا 5 سال اعلام کرد.
کد خبر: ۴۰۳۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۵/۱۲

سرپرست مرکز مدیریت حوادث و فوریت های پزشکی کهگیلویه و بویراحمد از تولد نوزاد دختر در آمبولانس اورژانس پایگاه جاده ای این استان خبر داد.آوای دنا :جلال پوران فرد روز یکشنه در گفت و گو با خبرنگار ایرنا افزود: پس از تماس یک خانواده با اورژانس 115 یاسوج برای امدادرسانی زن باردار 22 ساله ساکن روستای ˈهادی آباد دم چنارˈ، بلافاصله یک دستگاه آمبولانس از پایگاه جاده ای به محل اعزام کرد. وی بیان کرد: در حین انتقال بیمار، بدلیل شروع درد زایمان، آمبولانس متوقف و پس از انجام موفقیت آمیز زایمان، مادر به همراه نوزاد به مرکز درمانی پاتاوه انتقال داده شد. پوران فر تصریح کرد: وضعیت عمومی مادر و نوزاد خوب است و هم اکنون تحت مراقبت های تکمیلی قرار دارند. روستای هادی آباد از توابع دم چنار در 55 کیلومتری یاسوج واقع شده است.
کد خبر: ۴۰۲۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۵/۱۲

پزشکان بیمارستان شفا در غزه یک نوزاد را از مادری که توسط ارتش رژیم صهیونیستی شهید شده بود، سالم به دنیا آوردند. به گزارش آوای دنا به نقل از فارس، یک پزشک بیمارستان شفا در غزه در توئیتر خود نوشت: همین الان یک نوزاد را سالم از مادری که به دست ارتش اسرائیل کشته شده بود به دنیا آوردیم.دکتر «بسیل ابووردا» نوشت: «این زندگی از یک مرگ حاصل شد.»
کد خبر: ۳۹۷۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۵/۰۳

گروهی از دختران دم‌بخت به نیت باز شدن بخت سه مرتبه از منبر بالا و پایین می‌روند و معتقدند که با این کار تا سه روز یا سه هفته و یا سه ماه بعد به خانه بخت می‌روند.آوای دنا :شیرازی‌ها به آخرین جمعه ماه رمضان «جمعه الوداعی» می‌گویند. روز جمعه الوداعی مسجد جمعه شیراز بسیار شلوغ می‌شود به طوری‌که زنان شهر هر کدام به نیت خاصی از پیش از ظهر و اوایل روز برای گرفتن جای مناسب به مسجد هجوم می‌آورند یک دسته برای درست کردن چل بسم الله، جماعتی برای گرفتن دعای کیسه از دست امام جماعت مسجد، یک عده برای نوشتن دعای سیاه سرفه روی پوست کدو، یک گروه از دخترهای دم‌بخت به نیت گشایش بخت، جمعی از زن‌های بی‌فرزند به قصد بچه‌دار شدن، عده‌ای از زنان بچه‌دار به نیت گرفتن فرزندشان از شیر و خلاصه هر کسی به امید و نیتی به مسجد جامع می‌رود. در مسجد جامع شیراز منبری بلند و بسیار قدیمی با پله‌های متعدد وجود دارد که به منبر امام حسن(ع) معروف است. روز جمعه الوداعی بعد از نماز جماعت و وعظ و سخنرانی عده زیادی از زن‌ها اطراف منبر جمع می‌شوند. گروهی از دختران دم‌بخت به نیت باز شدن بخت سه مرتبه از منبر بالا و پایین می‌روند و معتقدند که با این کار تا سه روز یا سه هفته و یا سه ماه بعد به خانه بخت می‌روند.زنان بی‌فرزند که آرزوی داشتن فرزند دارند، ننی «ننو» کوچک درست می‌کنند و یک عروسک قنداق کرده داخل ننی می‌گذارند و با خود به مسجد می‌آورند و در گوشه‌ای می‌بندند و چند مرتبه ننی را می‌جنبانند و نیت می‌کنند اگر تا سال بعد صاحب فرزندی شوند جمعه آخر ماه رمضان داخل صحن مسجد حلوا بپزند و خیرات کنند. بسیاری از زنان عقیده دارند اگر ننی را پشت منبر امام حسن(ع) ببندند اثرش بیشتر است.اما زنانی که باردار هستند مخصوصا آنهایی که شکم اولشان است مقداری پارچه و ریسمان و قیچی و سوزن و انگشتانه‌ای با خود به مسجد می‌آورند و بعد از نماز ظهر و عصر پارچه را می‌برند و رختکی می‌دوزند چنانچه فرصت نکردند رختک را در مسجد بدوزند چند بخیه به آن می‌زنند و رختک را در خانه می‌دوزند و این رختک را تا زمان تولد فرزندشان نگه می‌دارند و به عنوان اولین لباس به تن نوزاد می‌پوشانند و عقیده دارند با پوشیدن این رختک فرزندشان تا آخر عمر لباس عافیت می‌پوشد و ناخوش و بیمار نمی‌شود.مادرانی هم که می‌خواهند بچه از شیر بگیرند روز جمعه آخر ماه رمضان چند عدد انار شیرین به مسجد می‌آورند اگر خود سواد داشته باشند سوره مبارکه یاسین می‌خوانند و به انارها می‌دمند و اگر سواد نداشته باشند از شخصی باسواد خواهش می‌کنند تا سوره یاسین را خوانده و به انارها بدمد. انارها را تا زمانی که می‌خواهند بچه را از شیر بگیرند نگه می‌دارند و چند روز از آب انار شیرین به طفل می‌دهند معتقدند از برکت سوره یاسین و میوه بهشتی انار بچه صبور می‌شود و بهانه نمی‌گیرد.بسیاری از زنان شیرازی بعد از مراسم جمعه الوداعی از مسجد جامع به مسجد فتح می‌روند بیشتر جمعیت را دختران دم بخت و زنان حاجتمند تشکیل می‌دهند و این مسجد در بعدازظهر جمعه آخر ماه مبارک رمضان پر از جمعیت می‌شود هرکس برای برآورده شدن حاجتش شمعی روشن می‌کند به‌طوری که شبستان مسجد از دود شمع دیده نمی‌شود.عده‌ای از زنان هم در صحن مسجد مشغول پختن حلوا می‌شدند و بچه‌ها هم برای گرفتن حلوای نذری هجوم می‌آوردند در حیاط مسجد درختان نارنج و حوض آبی است و هر حاجتمندی برگ نارنجی می‌چیند و به امید برآورده شدن حاجتش در حوض آب می‌اندازد هر کدام از حاجتمندان هم در آخر مراسم دو رکعت نماز می‌خوانند و ثواب آن را به روان بانی و کسانی که مسجد را تهیه کرده‌اند می‌فرستند مردم با انجام این عمل اعتقاد دارند تا جمعه آخر ماه رمضان سال بعد حاجتشان برآورده می‌شود.صبح عید فطر افراد خیر صبحانه که شامل (نان، پنیر و سبزی) است در بین مردم تقسیم می‌کنند.خوراکی‌های ویژه ماه رمضان در شیراز: رنگینک، ترحلوا، کوفته هلو، کشمش پلو و قنبرپلو است.به‌طور کلی خوراک‌هایی در این ماه بیشتر مصرف دارند که چاشنی داشته باشند.نان شیرین فروش‌ها هم در این ماه بازار گرمی دارند و نوعی نان شیرین تهیه می‌کنند به نام نان چاهی که هنگام افطار قبل از این که خوراک را بخورند این نان را با چای میل می‌کنند. کسی که از روزه درمی‌آید ابتدا یک استکان عرق گاوزبان می‌خورد. مردم شیراز می‌گویند روزه سرد است عرق گاوزبان گرم را می‌خورند که سردی آن را از بین ببرد. منبع /کیهان
کد خبر: ۳۹۷۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۵/۰۳

دیر روابط عمومی بیمارستان امام سجاد (ع) یاسوج از تولد نوزاد پسر در آسانسور این بیمارستان خبر داد.به گزارش آوای دنا ، احمد جاودانه مدیر روابط عمومی بیمارستان امام سجاد (ع) یاسوج، افزود: شب گذشته در تماس تلفنی مرکز بهداشت مادوان با اورژانس 115 یاسوج، یک مادر 30 ساله برای وضع حمل پس از اقدام های اولیه درمانی و مراقبتی، در کمترین زمان ممکن به بیمارستان امام سجاد(ع) انتقال یافت. وی بیان کرد: در زمان رسیدن تکنسین های فوریت های اورژانس به همراه این مادر باردار به بیمارستان و انتقال آن از طریق آسانسور به واحد زایمان، زمان وضع حمل فرا رسید و با کمک تکنسین فوریت های اورژانس، نوزاد پسر در آسانسور متولد شد. جاودانه اظهار کرد: وضعیت عمومی مادر و نوزاد خوب است و هم اکنون در بیمارستان امام سجاد (ع) تحت مراقبت های تکمیلی قرار دارند.
کد خبر: ۳۹۴۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۴/۳۱

اهالی بخش لوداب از توابع شهرستان بویراحمد با انتقاد از حادثه مرگ یک زن جوان باردار به علت نبود پزشک در مرکز لوداب و دوربودن این منطقه از مرکز استان خواستار، استقرار دو پزشک عمومی در مرکز بهداشت درمانی این شهر شدند. شماری از ساکنین این بخش با انتقاد از حادثه مرگ یک زن جوان باردار در جمعه شب هفته گذشته به علت نبود پزشک در مرکز لوداب در حین اعزام به شهر مارگون ،برلزوم توجه مسوولان بهداشت و درمان و اجرایی به رفع این مشکل تاکید کردند.به گزارش آوای دنا ، یکی از اهالی لوداب دراین باره به ایرنا گفت: خواهرم اعظم آهون 25ساله درحالی که هشت ماه از زمان بارداری وی می گذشت دچار بیهوشی شد، وقتی آن را به مرکز درمانی لوداب رساندیم، کسی در این درمانگاه برای پاسخگویی حضور نداشت.وی گفت: این زن جوان باردار را به 15کیلومتری لوداب رساندند که متاسفانه آن درمانگاه نیز پزشک نداشت و در حین اعزام به مارگون که با لوداب 75کیلومتر فاصه دارد،زن جوان باردار با نوزاد در آستانه تولد او فوت کرد.الله داد احسانی با بیان اینکه حوادث ناگواری زیادی به دلیل کمبود امکانات بهداشتی درمانی برای مردم لوداب همواره رخ داده است ،خواستار چاره اندیشی مسوولان بهداشت درمان کهگیلویه وبویراحمد برای حل این مشکل شد.بخشدار لوداب به محرومیت منطقه اشاره کرد و گفت: عجله خانواده زن جوان باردار در اعزام آن به مرکز دیگر باعث مرگ این بیمار شده است،زیرا پزشک در محل درمانگاه حضور داشت اما اطلاع رسانی درست به همراهان بیمار نشده بود.جمال روحانی یکشنبه در گفت و گو با خبرنگار ایرنا بابیان اینکه در مانگاه لوداب به دو پرشک نیاز دارد، گفت: پرشک ها به صورت شیفتی جابه جا می شوند.وی گفت: بخش لوداب با 14هزار نفرجمعیت و 138روستا در 135کیلومتر وسعت با یاسوج جزو محرومترین بخشهای کهگیلویه وبویراحمد است.یک مسوول دانشگاه علوم پزشکی باسوج از اعزام یک گروه کارشناسان این دانشگاه به بهداشت درمانی لوداب برای بررسی علت مرگ زن جوان باردار خبر داد و گفت: اطلاع رسانی در این زمینه پس از بررسی دقیق انجام خواهد شد.
کد خبر: ۳۶۴۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۳/۲۵

عضو انجمن تحقیقات تنباکو و سیگار با بیان اینکه هر نخ سیگار 8 دقیقه از عمر انسان می کاهد،گفت: مصرف دخانیات عامل بروز دهها بیماری خطرناک مانند دیابت، انواع سرطان ها، سکته ها، مشکلات تنفسی، اختلالات روانی، زایمان زودرس، تولد نوزاد ان با وزن کم هنگام تولد و سندرم مرگ ناگهانی نوزاد می شود.آوای دنا :دکتر نصیر دهقان همزمان با روز جهانی دخانیات در گفت و گو با خبرنگار علمی ایرنا در باره تاثیر دخانیات در سلامتی افراد و جوامع افزود: استعمال دخانیات در تمام ابعاد زندگی افراد اعم از زندگی فردی و اجتماعی و همچنین سلامت جسمی و روانی فرد بسیار تاثیر گذار است. به گفته وی مصرف هر نخ سیگار 8 دقیقه از عمر انسان را کاهش می دهد. دهقان با بیان اینکه استعمال دخانیات عوارض بسیار فراوانی بر سلامتی افراد بر جای می گذارد ادامه داد: از اثراتی که مصرف سیگار بر سلامتی افراد می گذارد می توان به مشکلات قلبی – عروقی ، دستگاه تنفسی ، انواع سکته ها و آثار مستقیم آن در ابتلا به انواع سرطان ها اشاره کرد. عضو انجمن تحقیقات تنباکو و سیگار یاد آور شد :همچنین ردپای مصرف دخانیات در ابتلا به بیماری دیابت ، اختلالات روانی مانند افسردگی ، زایمان زودرس و تولد نوزاد ان با وزن کم هنگام تولد و سندرم مرگ ناگهانی نوزاد نیز مشاهده می شود. دهقان افزود : پس از ترک سیگار، کاهش قابل ملاحظه ای در میزان مرگ و میر و ناتوانایی های ناشی از سیگار شامل بهبود نسبی در بیماری های قلبی-عروقی دیده می شود. وی اضافه کرد: نتیجه مطالعات نشان می دهند خطر سکته قلبی که در اثر مصرف سیگار افزایش نسبی پیدا می کند، پس از یک سال از ترک به یک سوم کاهش پیدا می کند و بعد از سه تا چهارسال می تواند تقریبا مشابه شخصی شود که سیگاری نبوده است. عضو جمعیت مبارزه با استعمال دخانیات گفت :تصور می شود که کاهش خطر حمله قلبی (انفارکتوس قلبی) بعد از ترک سیگار به دلیل اثرات افزایش انعقاد پذیری ناشی از مصرف سیگار است . به گفته وی خطر مرگ ناگهانی ناشی از حوادث قلبی – عروقی آهسته تر کاهش می یابند و حدود پنج تا 15 سال طول می کشد. ***اقدامات انجام شده در زمینه کنترل دخانیات در کشور: عضو انجمن تحقیقات تنباکو و سیگار اظهار داشت :در چند سال اخیر اقدامات موثری در زمینه کنترل مصرف دخانیات در کشور انجام گرفته است. از جمله چاپ تصاویر هشدار دهنده بر روی پاکت های سیگار و بسته های تنباکوی قلیان،پخش تیزر های ضد مصرف سیگار در رسانه، ممنوعیت مصرف سیگار در بسیاری از اماکن عمومی و اقداماتی از این قبیل که در زمینه فرهنگ سازی کنترل و کاهش مصرف دخانیات موثر بوده است. وی با بیان اینکه یکی از مهم ترین اصول در زمینه کنترل مصرف دخانیات، فرهنگ سازی و آموزش مضرات مصرف آن از سنین پایین به فرزندان است افزود :این موضوع در کشور جای کار دارد . به عنوان مثال می توان پس از تجربه موفق همیار پلیس راهنمایی و رانندگی، این بار با شعار ˈ هر کودک یک همیار ترک سیگار ˈ به فرزندانمان آموزش دهیم که حامی ترک سیگار والدین خود باشند. ** آمار های جهانی و ایران دهقان اظهار داشت :طبق آمار های جهانی در حدود یک میلیارد و 500 هزار نفر در جهان مواد دخانی را استعمال می کنند و گزارش شده که در این بین سالانه 6 میلیون و 300 هزار نفر به دلیل مصرف آن ها جان خود را از دست می دهند. وی گفت : آمارها نشان می دهد در حال حاضر در ایران بیش از 10 میلیون نفر مصرف کننده دخانیات وجود دارد که از این میان سالانه 50 هزار نفر به دلیل عوارض ناشی از مصرف دخانیات جان خود را از دست می دهند. عضو انجمن تحقیقات تنباکو و سیگار اظهارداشت : در کشور حدود 20 درصد از جوانان تمایل به استفاده از مواد دخانی دارند و طبق نظر سنجی های اخیر گرایش 20 درصد نوجوانان کشور به انواع مواد دخانی بر آورد شده است که این می تواند زنگ خطر جدی برای فعالان حوزه سلامت باشد.
کد خبر: ۳۵۴۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۳/۱۰

رییس جمهور کشورمان در جریان اهدای دفترچه سلامت به دو نوزاد بی‌سرپرست اعلام کرد که از این پس مسئولیت پدر خواندگی آنها را بر عهده می‌گیرد. به گزارش آوای دنا به نقل از ایسنا، در همایش بیمه سلامت همگانی که در سالن شهید بهشتی نهاد ریاست جمهور برگزار شد، رییس جمهور به 13 نفر از نمایندگان قومیت‌های مختلف 2 کودک کار و 2 کودک تحت سرپرستی شیرخوارگاه دفترچه بیمه سلامت اهدا کرد که در حین اهدای این دفترچه به 2 کودک شیرخوار که یکی از آنها پسر و دیگری دختر بود اعلام کرد که مسئولیت پدر خواندگی آنها را بر عهده می‌گیرد.
کد خبر: ۳۴۷۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۳/۰۳

این روستای کوچک به عنوان شهر دوقلوها معروف شده است زیرا شانس به دنیا آمدن بچه های دو قلو در این روستا 1000 برابر بیشتر از آمار کل جهان است. باشگاه خبرنگاران: دیدن یک جفت دوقلو در خیابان می تواند برای هر کسی جذاب باشد مگر آن افرادی که در شهر کوچک "کاندیدو گودل" زندگی می کنند و هر روز حتما یک سری دوقلو را می بینند که در کنار هم در حال قدم زدن هستند. این روستای کوچک به عنوان شهر دوقلوها معروف شده است زیرا شانس به دنیا آمدن بچه های دو قلو در این روستا 1000 برابر بیشتر از آمار کل جهان است. از پیرمردها تا کودکان نوزاد در این شهر اکثرا دوقلو هستند و تا به حال تئوری های خاصی در مورد این روستا بیان شده است. عده ای اعتقاد دارند که آب این منطقه ماده خاصی دارد ولی بسیاری از تئوری ها به دوران نازی ها بر می گردد . در آن زمان دکتر " جوزف منگله" که به فرشته مرگ هم معروف بود وارد این روستا شد و شروع به انجام آزمایش های عجیب و کشنده کرد. یکی از آزمایش های این دکتر دیوانه بدست آوردن راهی برای تولید ژن دوقلوها بود و آزمایش های بسیاری را روی مردم منطقه انجام داد تا اینکه این روستا به این روز افتاد و حالا همه تبدیل به دوقلو شده اند.او در دوران پس از جنگ نیز خود را در سایه دکتر عمومی پنهان کرد و ازمایشاتش را پنهانی ادامه داد. در سال 2009 تحقیقات گسترده ای انجام شد که نشان میداد یک ژن خاص در بدن افراد این روستا از گذشته وارد شده است . همچنین آلمانی ها نیز به این منطقه مهاجرت کرده و حالا درصد بیش از پیش گسترش شده است.
کد خبر: ۳۱۷۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۱/۳۱

در پدیده ای نادر ،در یکی از روستاهای شهرستان آبدانان استان ایلام ، کبوتری با راندن مادر بچه خرگوش ها از نزد کودکانش، برای آنها مادری می کند. در روستای ˈهفت چشمهˈ از توابع آبدانان یک کبوتر ماده لانه بچه خرگوش ها را تصاحب کرده و به جای مادرشان از آنها نگهداری می کند. ˈرضا رضاییˈ صاحبخانه ای که میزبان اجباری این پرنده و بچه خرگوش ها شده است، می گوید: پاییز امسال یک راس خرگوش سفید را برای نگهداری به منزل آورده و در اتاقی پرورش می دادم که پس از گذشت چند ماه، این جاندار شش راس بچه خرگوش سفید زایید. وی افزود: همزمان با این داستان، یک کبوتر وحشی نیز بدون دعوت وارد اتاق خرگوش ها شده و پس از لانه سازی و تخم گذاری تعداد دو جوجه کبوتر سفید رنگ متولد شد که شوربختانه به علت های نامشخصی هر دو بچه این پرنده تلف شدند. این جوان روستایی ادامه داد: پس از تلف شدن بچه کبوترها، در یک اتفاق نادر متوجه شدم که مادر بچه کبوترهای مرده به صورت عدوانی وارد لانه خرگوش های نوزاد شده و پس از اخراج خشونت بار مادر آنها، خود بر فراز این بچه ها پر گشوده و شبانه روز به طور دلسوزانه از این موجودات نگهداری می کند. رضایی اضافه کرد: مادر بخت برگشته بچه خرگوش ها، شب و روز با نگرانی تمام در گوشه اتاق کز کرده و در حسرت نزدیکی به بچه های خود روزگار می گذراند. به گفته میزبان، این کبوتر خشمگین در صورت نزدیکی مادر خرگوش ها برای تغذیه فرزندانش، با خشونت شدید به خرگوش نگون بخت حمله ور می شود و با چنگ و منقار، این مادر محزون را از نوزاد ان خویش دور می کند. وی یاد آور شد: اکنون، هر روز یک بار کبوتر متجاوز را از لانه خرگوش ها می راند و عملیات شیر دهی و تغذیه نوزاد ان ششگانه توسط مادر اخراجی آنان اجرا و بلافاصله کبوتر جوجه از دست داده وارد آشیانه آنان شده و با بی رحمی تمام، مادر واقعی را از کنار جگر گوشه های چشم بادامی خود بیرون می راند. رضایی ادامه داد: در حال حاضر رابطه بچه خرگوش ها با دایه مهربان تر از مادر بسیار صمیمی و دیدنی است و در طول روز در زیر پر و بال دایه زورگوی خود، زندگی شیرینی را سپری می کنند! دکتر ˈعسگر درویشیˈ مسوول اداره دامپزشکی شهرستان آبدانان این رخداد را بسیار نادر دانست و گفت: اقدام این پرنده وحشی و سرپرستی تحمیلی بچه خرگوش ها، هیچ گونه علت علمی و ژنتیکی ندارد و شاید از روی عاطفی و احساسی ناشی از فعل و انفعال های روانی این پرنده مغموم باشد. دکتر ˈحمدالله جایروندیˈ روان شناس آبدانانی نیز اظهار کرد: حسن همجواری، تشابه رنگی، حسرت ناشی از مرگ جوجه کبوتران، احساس های درونی و اثرپذیری از محرک های محیطی باعث حرکت منحصر به فرد این پرنده باوفا شده است. ˈفریدون حسینیˈ زیست شناس نیز می گوید: همزیستی حیوانات با هم نوع خود و همچنین پیوند عاطفی بین پرندگان از نظر علمی امکان دارد، اما همزیستی جدی و محبت آمیز بین پرندگان و حیوانات دیگر به این شکل، پیشینه علمی مستند و متقن ندارد. به هر روی، این رخداد بی سابقه که مصداق ضرب المثل ˈدایه مهربانتر از مادرˈ شده است، اکنون در طول روز سبب مراجعه شمار زیادی از مردم آبدانان به ویژه افراد کنجکاو، برای دیدن این روند نادر و دشمنی تجاوزگونه کبوتر سفید با خرگوش بی گناه در روستای هفت چشمه در پنج کیلومتری شمال خاوری شهر آبدانان شده است. آبدانان 60 هزار نفری در 185 کیلومتری شرق شهر ایلام قرار دارد.
کد خبر: ۲۸۳۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۱۲/۲۳

مادری 33 ساله در اولین زایمان خود صاحب چهار فرزند شد. این مادر جوان اهل داراب و کارمند آموزش و پرورش گراش است. با تولد این نوزاد ان، پدر و مادر جوان، دارای 2 فرزند پسر و 2 فرند دختر به نام های امیررضا، علیرضا، فاطمه و ساجده شدند. دکتر دلاوری متخصص اطفال گفت: چهار نوزاد با عمل جراحی سزارین در بیمارستان امیرالمومنین علی (ع) گراش متولد شدند. وی افزود :‌این نوزاد ان درچهار وزن متفاوت بودند که نوزاد اول در وزن هزار و 130 گرمی، نوزاد دوم هزار و 150 گرمی، نوزاد سوم هزار و 440 گرمی و نوزاد چهارم هزار و 360 گرمی بودند. به گزارش واحد مرکزی خبر،پدر این نوزاد ان با توجه به اجاره نشین بودن و درآمد پایین خود، از مسئولین تقاضای حمایت کرد و گفت: ما با مشکل نداشتن مسکن رو به رو هستیم و در آینده با بزرگ شدن فرزندانمان این مشکل، بزرگ تر هم خواهد شد.
کد خبر: ۲۰۷۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۷/۰۲

اوای دنا:روز دهم ذی‌الحجه، روز عید قربان است و بسیار روز شریفی است و اعمال آن چند چیز است:-غسل کردن است که به گفته مرحوم «علاّمه مجلسى»، غسل در آن روز سنّت مؤکّد است تا آن جا که بعضى از علما آن را واجب دانسته‌اند. -نماز عید قربان است که نماز عید قربان در زمان غیبت امام زمان(عج) مطابق مشهور فقهاى عظام، سنّت مؤکّد است، خواه به صورت جماعت خوانده شود یا فرادى. -مستحب است دعاهایى را که پیش از نماز عید و قبل از آن وارد شده است بخواند، به فرموده مرحوم «علاّمه مجلسى»، بهترین دعاها، دعاى چهل و هشتم «صحیفه کامله سجّادیه» است که اوّلش این است: «أللّهُمَّ هذا یَومٌ مُبارَک» و اگر دعاى چهل و ششم را نیز بخواند بهتر است. -خواندن دعاى ندبه در این روز و سایر اعیاد مستحبّ است. -قربانى کردن در این روز براى همه مستحب مؤکّد است و بسیار سفارش شده است تا آن جا که برخى از علما آن را بر کسانى که توانایى دارند، واجب دانسته‌اند و مستحب بعد از نماز عید، کمى از گوشت آن بخورد و نیز مستحب است. هنگام قربانى این دعا را که از امام صادق(ع) نقل شده است، بخواند: «وَجَّهْتُ وَجْهِىَ لِلَّذى فَطَرَ السَّمواتِ وَ الاْرْضَ، حَنیفاً مُسْلِماً وَما أنَا مِنَ الْمُشْرِکینَ، إنَّ صَلاتى وَ نُسُکى وَ مَحْیاىَ وَ مَماتى لِلّهِ رَبِّ الْعالَمینَ، لا شَریکَ لَهُ، وَ بِذلِکَ أُمِرْتُ وَ أَنَا مِنَ الْمُسْلِمینَ. اَللّهُمَّ مِنْکَ وَلَکَ، بِسْمِ اللّهِ وَاللّهُ اَکْبَرُ. اَللّهُمَّ تَقَبَّلْ مِنّى». در روایتى است که امام صادق(ع) فرمود: امام على بن الحسین و امام باقر(ع) گوشت قربانى را سه قسمت مى‌کردند؛ یک قسمت آن را به همسایگان مى‌دادند و یک قسمت آن را به نیازمندان و قسمت سوم را براى اهل خانه نگه مى‌داشتند. -تکبیرات مشهور زیر را بگوید: «اَللهُ اَکْبَرُ، اَللهُ اَکْبَرُ، لا اِلـهَ اِلاَّ اللهُ وَ اللهُ اَکْبَرُ، اَللهُ اَکْبَرُ، و للهِ الْحَمْدُ، اَللهُ اَکْبَرُ عَلى ما هَدانا اَللهُ اَکْبَرُ عَلى ما رَزَقَنا مِنْ بَهیمَةِ الاْنعامِ وَالْحَمْدُلِلّهِ عَلى ما أبْلانا» * حکمت قربانی فدا کردن مال و انفاق آن در راه خدا از جمله اسرار و حکمت‌های قربانی است، در روایات می‌خوانیم اولین قطره خون قربانی که ریخت، خداوند گناهان صاحبش را می‌بخشد، اوقاتی که به خاطر تولد نوزاد یا ورود مسافر یا دفع بلا، گوسفند ذبح می‌شود، در روح و روان و حرکت اهل خانه شور و نشاطی پدید می‌آید. همچنین سیر کردن گرسنه‌ها، یکی از اسرار قربانی است، قرآن در این باره می‌فرماید: «فَکُلُوا مِنْهَا وَأَطْعِمُوا الْقَانِعَ وَالْمُعْتَرَّ»، از گوشت‌هایی که قربانی می‌کنید هم خودتان میل کنید، هم به قانع و معتر بدهید. قانع، فقیری است که به آنچه می‌گیرد، قانع است. معتر، فقیری است که علاوه بر تقاضای کمک، اعتراض هم می‌کند، این نشان دهنده بینش وسیع اسلام است که سفارش به خود را فراموش کنید نه دیگران را و در تقسیم گوشت و اطعام، پای بند تملق یا دعا و تواضع فقیر نباشید؛ او را سیر کنید، گرچه با شنیدن زخم زبان باشد.
کد خبر: ۱۰۷۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۸/۰۵

اوای دنا-امیدوار تابش :فرهنگ عامیانه بخشی از فرهنگ توده مردم است که تخیل ، احساس ، آرزو و اندیشه ها ی گوناگون را از نسلی به نسل دیگر منتقل کرده و دگرگونی معیارهای زیبا شناسی و اخلاقی هر دوره از زندگی یک قوم را آشکار می کند . علاقه روستائیان به حفظ سنت ها و اقتضای شیوه ی زندگی آنها با طبیعت باعث افزایش تخیل آنهاست . فرهنگ عامیانه و فولکلور مجموعه ای از دانش ها و باورها و رفتارها گروهی است که با موازین علمی و منطقی جامعه انطباق ندارد و اجرای آنها برحسب عادت ، تقلید و همچشمی و سرگرمی است . این دانشی ها عبارتند از آداب و رسوم ، تولد ، مرگ ، ازدواج ، و نحوه زندگی ، کشاورزی ، جشن ها ، پیشگوئی ها ، خرافات ، طبایت ها ، بازی ها ، آوازها ، قصه ها ، و سایر آداب و اعتقادات که بیانگر چگونگی تفکر و نحوه ی زندگی مردم در طول اعصار مختلف است . مردم شهر لنده هم دارای اداب و سنن خاصی بوده که تصمیم گرفته ام گوشه ای از آنها را جمع آوری و در قالب کتابچه ای تهیه که اولین بخش آن را با توجه به زیباییهای آنها و نیم نگاهی به خاطرات بزرگترها تقدیم به همه هموطنان و لر زبانان میکنم :كم باراني :درشهرلنده قبلاًرسم براين بود كه وقتي سالي كم باران بود عده اي ازمردم جمع مي شدندواين شعرها را مي خواندند :يالا يالاباروني(1) سيِمُسّوون ،سيِمُسّوون اورّ بيا وآسمون (2)،سرِگاه هونِ رئيس ياخدابارون ِبريسِ(3) ،ّيه مُس ِجهي داشتُم ّسرِِ تِلي كاشتُم يا خدابزن بارون سي  ِدلِ عيال دارون(4) ،ّمشكِ وملارّ اُوبُ كاي فتح لانّ خُوبُو(5)،ايمانيم هفت  ِبرارون اوّميِم ّودينِ بارون (6)وجلو خانه ها جمع مي شدند واين اشعار رامي خواندند تا صاحب خانه هابه آنها مقداري آرد مي دادندواين افراد سروروي خود را مي پوشيدند تا شناخته نشوند زيرا رسم براين بود كه به حالت ناشناس بيايند .بعداًدرخانه اي جمع مي شدند واين آردها براي خميركردندآاماده ميكردند وقتي كه آنها را خمير ميكردند وسنگ ريزه درآن خمير قرارمي دادند وخميررا پهن ميكردند كه به آن گرده(1) مي گفتند وآن رازيرخاكستر آتش قرارمي دادند هروقت گرده پخته مي شد آن رااززيرخاكستر بيرون مي آوردند وبين افراد تقسيم مي كردند درسهميه هركس سنگ ريزه بود همه گروه اورا مي گرفتند وبه طرف قنات يا استخر وياجويبارورودخانه مي بردند تا كسي ضمانت اورا ازيك روز تا يك هفته برعهده مي گرفت اگردراين مدت باران مي باريد ديگر ارافتادن در آب معاف مي شد ولي اگر باران نمي باريد اورا به آب مي انداختند ولي از جاييكه اعتقاد مردم خوب بود قبل اتمام موعد معين باران شروع به باريدن ميكرد .1-اي خداوند ،اي خداوند تورحمي به حال بندگانت كن وباران رحمتت راببار .2-اي امامزاده سيد محمد حسين ،سيد محمد حسين ما ازتو مي خوهيم كه توازخدابخواهي تا ابرها رابراي بارندگي در آسمان بياورد .              3-سرگاوخانه رئيس  وبزرگ اين محل مي باشد بصورت گروگان است خدايا توبخاطر رهاي اين سرگاو باران رحمت راازآسمان ببار. -خدايا يك مشت جوداشتم وآنها راسرتپه بلندي كاشتم براي فرزندانم وجايي كاشتم كه امكان آبياري دستي آنها را نيست خدايا تو براي مردم كه عيا ل وروزي خورا ن تو هستند شروع به باريدن بار ان كن .5-مشك وملار را چون قايد فتح اله ديشب تا به سحر دعا براي بارندگي ميكرد وآنچنان ايشان گرم خواب شدن وباران باريده تا مشك وملار راآب برده وقايد فتح اله ازخواب بيدار نشده است.6-ماهفت برادران اي خدا بسوي توآمديم ودست دعا به درگاهت درازمي كنيم وازشما مي خواهيم باران رحمتت را بسوي ما بندگانت ببار .1-گرده :خمير را بصورت نا ن كيكي پهن مي كنند ودرزيرخاكستري كه بالاي آن آتش باشد قرارمي دهند ملار:وسيله بود كه ازسه تا چوب يك متر ونيم به هم بسته مي شدند ومشك حاوي ماست را به آن مي بستند وماست را به دوغ وكره تيديل ميكردند.اگرزماني باران مي زد ودرهنگام كسي فوت مي كرد وبعد از فوت آن شخص دچار بي باراني مي شدند مي رفتند مقداري ازگل قبرفرد مرده را مي آوردند ودرآب مي ريختند تا باران ببارد چون معتقد بودند ميت اين مرده باران رابرده وخاك قبرش همراه آب وارددريا مي شود ودريا بخار مي شود وابردرست مي شود دوباره باران مي بارد كه وقتي اينكار را مي كردندباران هم شروع به باراندگي مي كرد واگرباران زياد مي زد عروسك درست مي كردند وبه آب روان مي انداختند تابارندگي تمام شود .تمام شدن ماه صفر  ورسیدن ماه ربیع الاول : قبلاًدرشهر لنده وقتي ماه صفر تمام مي شد دسته چوب برميداشتند وآنهارا آتش مي زدند وقتي وارد خانه مي شدندمي گفتند مولي به تو وبيرون مي رفتند مي گفتند صّفّرّك به در .چون اعتقاد داشتند كه پيامبرقرموده:هروقت ماه صفرتمام شده ياييد ازمن مژدگاني بگيريد .معتقد بودند كه هزار بلا درسال وجوددارد كه يكي ازاين بلاها دريازده ماه سال است ونصدونودونه بلاي ديگر درماه صفر مي باشد به همين خاطر وقتي وارد خانه مي شدند يعني مي گفتند ماه مولي يعني ربيع الاول  وارد شو ووقتي بيرون مي رفتند مي گفتند ماه صفر كه پرازبلا هستي بيرون برو .       شيروره : ازرسومات ديگر دراين شهر قبلاًاين بود كه دوهمسايه كه دامدار بودن وقتي دامهاي آنان شروع زاييد ن وزمان شيردهي شروع مي شد .مثلاًدوهمسايه به نامهاي زهراوآسيه  باهم شيروره ميكردند يعني زهرا به مدت يك ماه شروع به دادن شير به آسيه  ميكرد وهروقت شير رامي دادزهرا با نكار(1) آن شيرهارا اندازه مي كرد ودرپايان ماه كه  نوبت آسيه  مي شد كه زهرا كه شير بدهكار آسيه بودبايد  شيرهاي بدهكاري خودرا تحويل آسيه  دهد زهرا هرقت شير مي بردوبه آسيه مي داد با نكارهاي كه قبلا آسيه ًطلبكار بوده اندازه ميگرفت وبه آسيه مي دادوآسيه هرنكار كه درعوض آن شير ميگرفت آن را مي شكست تاتمام نكارهاي طلبكاري خود را ميگرفت زهرا دوباره شير مي دادوبراي خودش كه طلبكار مي شد با نكار اندازه ميگرفت تاده الي پانزده روز دوباره شير را تحويل زهرا مي داد وبه تعداد نكارها شير ميگرفت وتا پايان زمان شيردهي گوسفندان اين رسم معامله  بين زهراو آسيه ادامه داشت .مي گفتند نكاردون پسين ازنكاردون صبح كوتاهتراست 1-نكار:چوبي بود به اين شكل y كه واحد وپيمانه اندازگيري در شير وره بود شيروره :يعني معامله شير بين دودامدار براي استفاده بيشتر از محصولات لبني  پسين :بعدازظهريا عصري               دون :قسمت يانصف روز الف:يعني نكار قسمت عصرچون گوسفندهارا صبح دوشيدن ازنكار قسمت صبح كوهتاتراست .ازدواج : قبلاًهركس دختر هركس رابراي ازدواج باپسرش مي خواست اصلاًپسر ودختر حق اظهارنظر نداشتند وانتخاب با پدران، دختر وپسر بوده كه يابصورت ناف برون بوده كه دراين روش وقتي دختري به دنيا مي آمد پدر پسر ويا مادر پسر هنگاميكه ناف آن طفل دختر را مي بريدند مي گفتند كه اين دختر مال پسر ماست وقتي اين دختر بزرگ مي شد بعنوان نامزد اين پسر بوده فقط اينكه اگر اختلافي بين خانواده ها بوجود می آمد  تا اين ازدواج به هم بخوردي .طريق ديگر اين  بوده كه پدرپسرازپدردختر،دخترش رابراي پسرش  خواستگاري مي كردومي گفت مثلاًنام پدردخترهوشنگ بودمي گفت آقاي  هوشنگ مي خواهم اگر قسمت خداباشد پسرم رابه فرزندي قبولي كني تابعنوان پسري ازپسرانت باشد ودركارها به ياريت بشتابد  وپدردختر بصورت آني جواب نمي دادومي آمد با اهل خانه زن وپسرانش مشورت ميكرد بعداًازدائي تاعموعمه خاله وپسرخاله با همه صحبت مي كرد ونظر خواهي مي شد وقتي همه جواب مثبت مي دادند جواب را خانواده  پسر مي دادواززماني كه جواب به آنها داد تازمان وروز وحتي فقط شب عروسي ،عروس وداماد ازنزديك باهمديگر ارتباط داشتندوالي رسم نبود تاقبل از عروسي با همديگر ارتباط داشته باشند واگرداماد به خانه نامزدش مي رفت نامزد يادرخانه پنهان مي شد ويااز خانه به خانه يكي ازبستگانش مي رفت .وهنگام برگزاري مراسم عروسي  داماد نزد اقوامان مي رفت ويوزي مي گرفت.يوزي: مقدار كمك مالي ياجنسي بوده كه به داماد مي دادند .قواي هالو :يعني درآن زمان رسم بوده كه گاو،اسب ،بزوگوسفند،قاطر،ويا فرش ويا تفنگ بعنوان قوا يه دائي دختر مي دادند ومي گفتند قوا،بهاء دارد بايد دائي دختر دربرابراين قوا وسيله يا وسايلي يه خواهرزاده خود اهداءمي كردي .وبايد داماد دراختيار خانه پدرزن بودي براي كارهاي خانگي مثل ساختن خانه شخم زدن كشاوزي وغير ه كمكشان مي كرد بطوري كه چون داماد زياد كارمي كرد مي گفتند اگر خرنداري داماد بگير. ولي خانه پدر زن آنقدر داماد رادوست مي داشتند كه هرچه مي خوردند يا داشتند بخورند سهميه داما دويژه بوده .وبه داماد مي گفتند برو «خّسي تّپّنّك بخور» :خّسي يعني :مادرزن  ،يعني برو آنچه را مادرزنت برايت برداشته وپنهان كرده برو وآن رابخور .وقتي پدر دختر بله را مي گفت پدر داماد زُون گِشون مي داد :يعني گاوي ياگوسفندي ياپول بعنوان زبان گشاده به دختر مي دادند ومادر دختر بعد ازكدخدايي :يعني اقوامان داماد مي آمدند مهريه وحق شيركه به آن شير بها مي گويند، مشخص مي كردند شروع به خريدن وسايل مرسوم آن زمان براي دخترش ميكرد ومقداري جوراب دستمال وروسري وپيراهن مي خريدند وهروقت دختر به خانه داماد مي بردند تحت عنوان رسه يعني هديه به اقوامان دختروداماد مي دادند .وروزي كه عروس را مي خواستن ببرند آرايشگر محلي مي آوردند وعروس را به رسم رايج كه آن زمان مرسوم مي كرد وبه رسم آن زمان آراسته مي شد وشبي كه دختر ازخانه پدر مي خواستند به خانه شوهر ببرند پسرعموي دختركه  نابالغ بود وچون مي گفتند محرم بوددرخانه پدردختر آرايش مي كردند ودامادرا هم آرايشگر مرد به حمام مي برد واورا حمام است  با پارچه اي كه درآن چند سكه پول وچند حبه قند مي گذاشتندوبه  كمردختر مي بست ومي گفتند اين كار به سبب مباركي مي باشد يعني دختر براي انجام وظايف درخانه جديد وبراي مقابله با مشكلات كمربسته وآماده مي باشد وقند يعني مزه زندگي مشتركي  چون قند شيرين باشد وعلت بستن به كمر توسط پسرعمو يعني پسرعمو مي گويد درزندگي ومشكلات آن چون كوه پشت سرت هستم وتا مراداري جاي هيچ نگراني برايت نيست  .وقتي عروس راازخانه پدر بسوي خانه شوهر ومي  آوردند تا به درخانه شوهر مي رسيد مي گفتند دم هونه گِرونيش چِنِ :يعني هديه مي خواهيم تاعروس وارد خانه شود كه پدرشوهرقول هديه ياپولي نقدي مي دادوعروس راوارد خانه مي كردند وهنگام ورود گوسفندي را مي كشتند بعنوا ن خونروش يعني باريختن  اين خون  قضا وبلاي براي زن شوهر اتفاق نيفتد.وازروزاول زندگي تا يك هفته غذاي عروس وداماد برعهده خانه عروس بوده بعد يك هفته دختر را به خانه پدرش مي بردند كه به واطلبيدن مشهور بوده بعدازاتمام حداقل يك روز ياحداكثر يك هفته مادرياخواهر ياخاله وياعمه داماد مي رفتند عروس رابه خانه شوهر مي آوردند بعداًآنچه ا زبرنج وگوشت وخوراكيهاي كه به خانه عروس داده بودند اضافه  بودند به خانه داماد همراه با مقداري وسيله هنگام واطلبون هم همان پس پرده دختر بود بعدازيك هفته   به دختر مي دادند .ودرهنگام زندگي مشتركي باپدر شوهر ومادر شوهر زن ومرد استقلالي دراستفاده وتصرف اموال نداشتند ومادر شوهر بصورت ارباب رعيتي با زن پسررفتار ميكرده كه قدما نقل مي كنند كه مي گويند حتي اگر فرزندكوچكي داشتند كه درگهواره هنگام گريه فرزند وشيردادن به آن كاملاًعروسها مختار نبودند ومي گفتند كه اتفاق مي افتاد كه شايد طفلي ازصبح تاعصر شايد يك بار ازگهواره درآورده مي شد وحتي درخوردن موادغذايي هم بصورت جيره بندي به شوهرتحت هيچ عنواني نمي توانست آشكارادردعواها في مابين مادر وهمسرازهمسرش دفاع كند زيرا اگرآشكارادفاع ميكرد مادرمي گفت مادروهمسررفتن به ديوان همسرسرافراز آمد مادر پشيمان ،ويا مي گفت شبگو روزگورا آنه غذامي دادند ومي گفتند هرچه گفتيم بايد پسر وعروس بدون چون چرا عمل كنند كه اين رسم مختص به لنده تنها نبود بلكه درتمام نقاط كهگيلويه رايج بوده است دليل اين بوده كه خودمادر شوهرها فبلاًبه همين سيستم حاكميت گرفتار بودند وعقده اي بودند ومي خواستند به اين روش عقده خودراخالي كنند.ودراين شرايط برد يعني زن وشوهرشب كه مي شود زن برعليه من مادر باشوهر صحبت مي كند وپسرم رابرعليه من تحريك كي كند .وزن بيچاره مي گفت ّخسي ايز ّنُم كه پُرخورم ميره ايزّ نُم كه لاغّرُم ،يعني :مادرشوهرمراكتك كاري مي كند ومي گويد كه شما زيادغذا مي خوري وپرخوري مي كني وشوهرمراكتك مي زند ومي گويد شما چون كم غذا مي خورد مرتب لاغر مي شويد.  يعني زن بدبخت رانه شوهر ونه مادر شوهر درك نمي كنند .عروس درمدت 40روز ازرفتن به مراسمات عزاداري منع ميكردند چون مي گفتند اگر به قبرستان بروي ممكن است چله مرده تورا بگيرد وموجب نازايي  توشود .افتادن دندانهاي شيري : وقتي بچه ها به سن هفت سالگي مي رسيدند ودندانهاي آنها شروع به افتادن مي كرد به بچه ها مي گفتند كه دندانهاي خود را درگيگاه بگذاريد وبگوييد.گيگاه دِندون حلواخّروّت دام دندون ريگ كوز وّم بِرِ چون اعتقاد داشتند دندانهاي شيري مقاومت ندارند وبايد دندانهاي كه بجاي آنها روييده مي شوند بايد دندانهاي محكمي باشند .گيگاه :يعني كودگاو *يعني اي كودگاو من دندان شيري كه فقط قدرت جويدن خرما وحلواراداشت به تودادم وازتومي خواهم دنداني به من بدهيد كه توانايي جويدن سنگريزه راداشته باشد .خوابيدن مرغ روي تخم ها : براي خوابيدن مرغ روي تخمها به اين شكل بوده كه اگر مرغي بعد مدتي تخم گذاري براي مدت از تخم گذاشتن خودداري مي كرد مي گفتند كه: مُرگِ كِرُك است وبراي اينكه ازكِرُكي سرد بشه يا مرغ چندين مرتبه درآب سرد حمام مي كردند ويا ازپرمرغ مي كندند وازسوراخهاي بيني مرغ رد مي كردند تا ازكِرُكي سرد بشه .راه مشخص کردن تعداد تخم مرغ وروش تبدیل تخم به جوجه :براي مشخص  كردن تعدادتخم هاي كه آينده مي گذارد پرهاي دم آن مرغك را مي چيدند وآنها را مي شمردند هرچند دانه بودند تعدادتخمهاي آينده اش مشخص مي شد كه اين برايشان به تجربه رسيده بود .وقتي مرغ شروع به تخم گذاري مي كرد اولين مرحله ازتخمگذاري رابراي تبديل جوجه مناسب           نمي دانستند چون مي گفتند اين تخمها تخم مرغ نوجواني مرغ مي باشد وتخمهاي مرحله دوم به بعدرا جمع آوري مي كردند تابقول خودشان مرغ كرك شود چند روزي ازكركي آن بگذرد تاكركي آن گرم شود بعداًدرقوطي ياجعبه ياكارتن مقداري كاه مي ريختند وپارچه ياگوني مي گذاشتند تخمها داخل جايگاه قرارمي دادند ومرغ راروي تخمه مي خوابندند تا بيست روزودراين مدت 24ساعتي يكبار مرغ رابراي مدت نيم الي يك ساعت براي تفريح وغذاخوردن وآب آشياميدن ومدفوع كردن آزاد مي كردند وجالب اين بود كه اگر مرغي ازگرسنگي تخم خود را مي خورد نوك منقارش مي سوختند ومي گفتند كرم غله خّر دي رُم مُرِگِ تيلّ خّر نّيرُم،  يعني كرمي كه غلات گندم وجو رابخورد ديدم ولي مرغي كه جوجه خود را بخورد نديدم وقتي شبهاي باراني كه رعدوبرق بود وآسمان غرش مي كرد باوسيله به آن كارتن يا قوطي ويا جعبه مي زدند ومي گفتند كربوي گنگ بوي لال بوي نّشنِفي :يعني اي جوجه هاي كه درون تخم مرغ هستي شما كروگنگ ولال باشيد اين صداي رعدوبرق وغرش آسمان رانشنويد . چو ن اعتقاد داشتند صداي غرش آسمان موجب هلاك جوجه ها دردرون تخم مرغ مي شود .  وقتي جوجه ازتخم بيرن مي آمدند تا يك هفته غذاي آنها پركونه پود وتا 40روز هيچ زن ودختري حق نداشت فوراٌبعد ازسرشستن به ديدار جوجه هاي كوچك مرغ بياييد چون معتقد بودند اگر كسي سرش شسته باشد وبه تماشاي جوجه بيايد تمام جوجه ها مي ميرند چون اين مسئله برايشان به تجربه رسيده بود ودراين مدت هم زياد احتياط كردند   .كِرُك :به مدت زماني كه مرغ تخم نمي گذارد مي گويند .ديرُم :ديدن     نّيرُم :نديدن       خّر:خوردن     نرفتن  مرغ ياجوجه  به آغل گوسفندان : چون معتقد بودند رفتن طيور خانگي به آغل گوسفندان موجب  بيماري انگلي پوستي به نان شِشِكّ مي شود .ششِِكّ:شپش دامي كه مختص بزوگوسفندوبزغاله وبره مي باشد .پيش بيني بارندگي : درخصوص پيش بيني بارندگي قدما معتقد بودن اگر تابستان بادهاي هفت روزه كه معروف به باد چپ بودن اگر اين بادها درمدت اين هفت روز درسال    مي وزيدند مي گفتند امسا ل وضعيت بارش وبارندگي خوب است ولي اگر باد ها نمي وزيدند مي گفتند كه اوضاع بارش درسالي كه درپيش داريم خوب نيست . واگر شبهاماه حلقه اي دور خود مي زد ودردرون حلقه ستاره زياد بوده مي گفتند سال امسالي خشكسالي است چون اطراف ماه خوشه وّرچين زياد است خوشه ورچين به كساني مي گفتند كه هنگام دروجووگندم پشت سركشاورزان خوشه هاي ازگندم وجوي كه مي افتاد آنها رمي داشتند .ولي اگر درحلقه اي كه دراطراف ماه بود   ستاره ديده نمي شد مي گفند امسال سالي پربارش است مردم سيرهستند كسي دنبال برچيدن خوشه نيست  .صداي روباه درشب و خاموش صداي شغالهادرشب : قدما درلنده مردم معتقد بودند كه اگر شب روباه ازقسمت شمال به طرف مغرب زوزه مي كشيدو مي آمد كه بقول خودشان شمال نقطعه اي بنام بّنگّرودون ودر قسمت مغرب قناتي بود كه محل آب شرب وغسل دادن ميتها بود مي گفتند كه اگر ازقسمت بّنگّرودون صداكند بطرف پايين بيانگر فوتي كسي اراهالي اين شهر مي باشد وهنگام زوزه كشيده برهمه ايجاب مي كرد كه بگويند وّخيراوميِ وخيربِرّ يعني اي روبا ه انشاءالله آمدن ورفتن همراه با خير وخوشي براي اهل اين محل باشد .وازديگر اعتقادات اين بود هنگام تقسيم جو يا گندم درون خرمن مي گفتند بايد اين تقسيم شب باشد تا روبا ه بياييد وزوزه بكشد چون همراه بايان زوزه كشيدن خير وبركت براي اين خرمن مي باشد . ازديگر اعتقادات اين منطقه اين بوده كه وقتي شب صداي شغالها آزاردهنده بود مي گفتند وقتي شغالي شروع به زوزه كشيدن كرده كفشهاي خودراوارونه كنيد صداي شغالها قطع مي شود كه اين براي مردم حال حاضر هم به تجربه رسيده است .مسافرت وخواب بدبودن ستاره براي انجام كارها  : ازاعتقاات ديگر اين محل اين بوده كه براي شروع هركاري يا مسافرتي ويا رفتن به خانه جديد ويا تابستان شروع مي شد مي خواستند بيرون بخوابند ويا دراتمام تابستان كه مي خواستند داخل بخوابند به ملا يا تقويم دان آن منطقه رجوع مي كردند ومي گفتند براي بگو كه ستاره دركدام طرف مي باشد چون اين اعتقاد راداشتند كه مي گفتند :*روز روزِ خدايّه پُرس کن  ببين ستاره كجايّه *قّرّ بّس قِطارّ ّبس زيرّ بي زِنارّ وّش گِرُم سفرمزن ري وري ستاره * درست روز مخصوص خدامي باشد اماپرس ببين ستاره دركدام طرف مي باشد *شخصي درجنگ كشته شده دليلش را مسافرت روبروي ستاره مي دانستند كه اين شعرفوق راگفته بودند ومعني شعر اين است قطاروزناره رابه قدرابست به ايشان گفتم كه روبروي ستاره مسافرت نكن .آداب  ورسوم مردم لنده درخصوص دهه محرم وعاشورا : ازديگر اعتقادات اين مردم اين بوده كه شبهاي محرم دردستجات زياد به سينه زني وزنجير زني مشغول بودن تا شبهاي تاسوعا وعاشورا دراين دوشب بعد اتمام سينه زني به دوسته تقسيم مي شدند وتا نزديك صبح اين اشعار را مي دادند امشب تاسوعاست  يامحمدامحشركبراست يامحمدا ،ولي درشب عاشورا مي گفتند امشبي را شه دين درحّرّمّت ميمانست مكن اي  صبح طلوع مكن اي  صبح طلوع ،                                   فرداحسين سّرمي دهد عباس واكبرمي دهد ،زينب اسيرمي ورد واي زبي برادري ،فردا حسين بي یاورست فرزند زهرا بي سراست ،اي فاطمه مينا د ُرنگ حسن كشتن مِنِ جنگ ،گِلي را كه حسين بو مي كرد شمر باچكمه لگد كوب        مي كرد .اين مراسم ادامه داشت تاپاسي ازشب صيح عاشورا بعد مراسم سينه زني وزنجيرزني بعد ظهر عاشورا مراسم تعزيه را انجام مي دادند صحنه كربلا را نزديك به واقعيت به تئاترنشان می دادند وبعد از مراسم تعزيه به خيمه ها حمله ورمي شدند وخيمه ها را آتش مي زدند ومي گفتند آتش زديم به خيمه گاه کشته شدن آل عبا بعداٌاسيران را مي گرفتند ومي بردند شب آنها به خرابهاي شام مي آوردند ومرسم شام غريبان رابرپامي كردند وحتي هنگام اربعين مراسم برگرداندسرامام حسين ار شام به كربلا را به نمايش درمي آوردند .اعتقادبعضي طايفه ها به ناميمون بودن روز چهارشنبه : ازديگر اعتقادات اين شهر طايفه بنام تيله كوئي هستند كه اينا ن معتقد هستند روز چهارشنبه روز ناميموني براي اين گروه مي باشد پس اين طايفه درروزچهارشنبه هيچ اموري كه بر مبناي ساخت وساز عروسي مسافرت خريد فروش شروع بكار جديد انجام نمي دهند چون براي خود وپيشينيان آنها تجربه شده كه انجام اين كارها برايشن ناميمون بوده است .طايفه درروستاي مونه هم شبيه به اين طايفه روز دوشنبه برايشان نحس وناميمون است كه اينها دراين روز دست به هيچيك از كارهاي كه درمتن فوق براي تيله كوئيهاست  هم انجام نمي دهند .درخصوص اعتقادات مردم در تحويل سال نو: مردم اين منطقه اعتقاد داشتند وقتي سال نو تحويل شود درهمان ساعت تحويل سال و دو ستاره به نامهاي زهرا ومشتري يكديگر راملاقات مي كنند وهركسي موفق به   ديدن اين صحنه ملاقات اين دوستاره شود هرآرزوي دردل داشته باشد وازخدا بخواهد برآورده مي شود .بطوري كه مي گفتند پيرزني بدون دندان دلش مي خواست پرآغلش ميش باشد وقت ديدن اين دوستاره ،  مي خواست بگويد  خدايا فردا آغلم پراز ميش باشد اشتباهي گفت فرداپرآغلش  ميخ باشد صبح متوجه شده كه آغل گوسفندانش پراز ميخ مي باشد .واين شعر رادرمورد اين ملاقات درساعت تحويل سال نومي گفتند رفيقي مون چِ خّشِ وُ ديري مون گِرونِ چي زهرا وُ مشتري سالي بينِ مون :يعني دوستي ورفقاقت ما آنقدر شيرين ودلچسب است كه مثل زهرا ومشتري وعده ملاقات وديدار ما هرسالي يكبار مي باشد سقوط شهاب سنگ درشب درزمان قدین درشهر لنده معتقد بودند که اگر  شب شهاب سنگي ازآسمان سقوط مي كرد ودرآسمان به هرجهتي  كشيده  مي شد مي گفتند اين به معني  است كه بزرگي يا شاهي از آن كشور يا آ ن منطقه  ای که ستاره کشیده می شد فوت مي كن د .درخصوص فصل زمستان:مردم معتقد هستند كه فصل زمستان شامل چله بزرگ وكوچك وبهار هستند .به اين شكل كه ازاول ديماه تادهم بهمن ماه را جيه بزرگ مي دانند يعني چون چهل روز است به آن چله گپو يا چله بزرگو مي گويند وازيازده هم بهمن تاآخر بهمن راجزچله كوچك مي دانند چون ازشروع چله كوچك هواسردمي شود اعتقاد دارند كه چله كوچكه به چله بزرگه مي گويد اي پيرهُر،هِروتونّتّرِسي دالو وپيرمرد را سركِچِك چاله بنشوني وجّوونّ كاري كني كه جِلِ گاوخُش بدوزه.                                                                يعني اي پيرازكارافتاد شما اين هنر رانداشتي كه كاري كني تاپيرزن وپيرمرد ازشدت سرما روي سنگهاي دور بخاري هيزم سوز بنشينند وجوانان ازسردي لباس محكمي كه درزمستان باآن   بد ن گاوهارا مي پوشانند بدور خود بدوزند دالو:پيرزن    جل :لباس مخصوص گاو      كچك :سنگهاي كه بعنوان سه پايه ازآنهابراي پختن غذااستفاده مي كردند       وخش :به خودش       چاله :بخاري هيزم سوز قبلي كه دروسط خانه بودند     ومعتقد بودند وهستند  كه از11بهمن تا20بهمن را اززمستان وبقيه راازبهار        مي دانند وچون نزديك عيد هواسرد است مي گويند دّمّ دّمِ نوروزجُلِ گا وّخُت بدوز .يعني نزديكهاي عيد نوروز ازسرمايي لباس مخصوص گاورابه دوربدنت بدوز .وازاعتقادات ديگر اين است كه معتقد بودند دراتمام چله بزرگ وشروع چله كوچك آتش به زيرزمين مي رود وزمين را گرم مي كند درنتيجه علفها وردختان ازخواب بيدار مي شود وشروع به حركت مي كنند واين شعر را مي گويند ّارمّليلُم رو،مُرّمليلُم رو دِل وّكي كِنُم خّش   تّچِرايِ  بّن وُ بّلي  عالّمّ ايزّنُم تّش يعني مي گفتند زني دوپس به نام ارمليل ومرمليل داشته كه اول زمستان گم شدند اين مادر ازاول زمستان تاروز دهم بهمن دنبال پسرانش مي گشته اما آنها را پيدا نكرده واين شعرراگفته ،اي ارمليل ومرمليل چون شما گم شديد وپيدا نشديد بعدازشما من دل به چه چيز يا كسي خوش كنم من ازغصه شما من  چوبهاي بن وبلوط  را آتش مي زنم وبا آن آتش تمام عالم ا مي سوزانم معتقد بودند كه آن مادر هرسال مي آيد وآن آتش راروشن مي كند تازيرزمين برود ودرختان وگياهان زنده شوند .بن :بنك      بلي :بلوط خش :خوشحال       تچراي :چوب آتش گرفته   درخصو ص شیون کردن بر مردگان : ازرسمهاي ديگر مردم اين بوده كه معتقد بودند زنان شيون كردن راازگاوهايادگرفتند چون وقتي گاوي ازبين مي رفت وجسد اودرصحرا             مي انداختند بقيه گاوهابرسر اين گاو دادفرياد مي كردند ودمهاي خود را تكان مي دادند وبادست زمين را مي كندند پس زنان هم این روش شیون کردن را ازاین حیوان آموختند .:دوقلو زاییدن گاو ازرسمهاي ديگر اين بوده وقتي گاو مي زاييد ودوقلو مي آورد اين زادولد را بسيار ناميمون مي دانستن فوراٌيكي از گوساله رابراي رفع قضا وبلاي اهل خانه برشاخ مادر گوساله سرمي بريدند تاقضا وبلا رد شود .دست برزمین زدن اسب :درقدیم مردم لنده وروستاهای اطراف معتقدبودند که اگر اسبي مرتباًدستهاي رابرزمين مي زد مي گفتند بيانگر مرگ يكي ازاهل خانه كه بيشتر مربوط به صاحب اسب مي شد چون معتقد بودند اسبها اخباری از  غيب مي داند .گریه زیاد  کودک :اگركودكي زياد گريه مي كرد مي گفتند گِرّیي شد مي گفتند گريه اين بچه بايد بوسيله درختي بنام دِرّ برطرف شود مي آمدند مقداري از لباس كودك را به كسي كه ناشناس باشد مي دادند ومي گفتند تو درفلان باغ درخت دِرّ وجود دارد برو اين لباس راببند وبگو دِرّ بِوّ گِرّ تاسه بار بعداًاين بچه بهانه گرفتن وگريه كردن رافراموش مي كرد .درِّ بِوّگِرّ :يعني ايدرخت دره گره وبهانه اين كودك ازشیر  بگير .ازرسومات ديگر مردم لنده قبلاٌاگر گوسفدي يابزي وياگاوي  را مي گشتند فقط صاحب دام به اندازه خوردن خودش برمي داشت بعداًفرياد مي كرد اي همسايه هركس بياييد وگوشت براي خوردنش ببرد هركس مي آمد به اندازه مصرف خانواده مي برد .ويادرزمستان مخصوصاٌروزهاي باراني به ترتيب هرخانه براي صبحانه آش كارده يا محلي هره مي گفتندازبرنج وكارده وسير وآبليمودرست مي كردند .صبح زود زن خانه بلند مي شد وآنراگرم مي كرد وبراي تمام همسايگان واقوامان وخويشان مي بردند واز آن مي خوردند .مي گفتند خاصيت كارده اين است كه به كليه كمك مي كند وموجب تقويت كليه ها مي شود .عزاداري: قبلاًاگر كسي ازدنيا مي رفت تاهفت روز درمسجد مردان ودرخانه زنان عزداري مي كردندوبعد هفت روز آرايشگر مردمحل را مي بردند وسروريش صاحبان عزا رااصلاح مي كردند وزني هم مي رفت زنان صاحب عزا واداربه حمام كردن مي كردند وتمام بستگان تا چهلم يا سالگرد به احترام شخص  شده لباس سياه مي پوشيدند  وبعد سالگرد وياقبل سال نو يك نفر داوطلب مي شد يك يادوپيراهن مردانه وزني پيراهن زنانه مي گرفتندوبه خانه صاحبان عزا مي رفتند ولباسهاي آنها راعوض مي كردند بعداًصاحبان عزا خودشان نزد بستگان وآشنايان مي رفتند ولباسهاي آنان راعوض مي كردند . اگرزني شهر فوت مي كرد بعد از سالگرد بزرگان طايفه مي نشستند آن زن رايابه برادرشوهر ياپسربرادر وياپسرخواهروبالاخره به يكي ازافرادطايفه مي دادند مخصوصاًاگرفرزندي يافرزنداني داشته مي دادند چون مي گفتند به زني بيوه مي گويند كه برادرشوهرنداشته باشد .وقتي كسي فوت مي كرد بعدازخاك سپاري دوياچند سنگ ريزه ازقبرمي آوردند ودرخانه صاحب عزا مي انداختند مي گفتند تاديگر براي اين خانه مصيبتي بوجود نياييد .علائم  آمدن میمان : وقتي نان مي پختنداگرخمير مي پريد مي گفتند ميمان براي ما مي آيد  ويااگرموي سر،زن صاحب ازخانه اززيرمقنعه به طرف بيرون مي پريد هم دال براين بوده كه مهمان براي خانه مي آيد .واگركف پاي كسي حالت لرزش بوجود مي آمد هم دال برآمدن میمان براي صاحب خانه مي دانستن واعتقا دداشتن ميهمان عزيز خداست وهرخانه ميمان داشته باشد نشانه اين است،كه خدادوستش دارد چون مي گفتند هركس راخدادوست داشته باشد ميمان برايش مي فرستد .اگرمیمان احترام شود یانشود چون شیپورچی است :اين داستان را مي گويند كه براي شخصي ميمان آمده وقتي ميمانها وارد خانه شدند گفت بفرمائيد اي شيران من وقتي غذا خوردن وقت خواب بود گفت برويد بخوابيد اي شتران من وصبح بعد از صبحانه ميمانها خداحافظي كردند گفت به سلامت اي شيپور چيهاي من ميمانها گفتند راز اين امر چيست ماازديشب تا حال ،شيروشتروشيپورچي شديم ،صاحب خانه گفت ميمان وقتي وارد خانه مي شود آنقدر عزيزوبا ابهت است كه همانند شير مي باشد اماوقتي غذاخورد مثل شترهرجاباشد مي خوابد ولي وقتي خداحافظي كرده اگر صاحب خانه احترامش كند همه جا تعريف اين احترام رامي گويد واگر بي احترامي هم بيندهم همه جا اين راتعريف مي كند به اين خاطربه ايشان شيپورچي مي گويند .تشخیص میزبان خوب ،یابدمیزبانی: ازديگراعتقادات اين بوده براي تشخيص خوش ميماني بابعد ميماني اگركف پاراخارش كنند اگركسي خوشش بياييد وحساسيت نداشته باشد اور فردي ميمان دوست مي گويند واگر حساسيت نشان دهد وي رافردي بد ميما ن قلم داد          مي كنند . اگرپشت ابروي كسي لرزش داشته باشد تكه اي علف خشك راپشت پلك وزيرابرو مي چسبانند تاازلرزش جلوگيري شود .                    وازديگر اعتقادات اين است كه وقتي غذايي يا چيز خوردني دردست كودكي بگذارند  می گفتند بسم الله ، او پدرت  وآن هم  مادرت  هستند درصورتيكه پدر يامادر واقعي درآنجا نبودند ، وچون  معتقد بودند که بچه که پدرومادرش زنده باشد نیازی به مساعدت غذایی دیگران ندار د وغذارا به  بچه يتيم مي دهند .تولد نوزاد :وقتي دختري ازدواج مي كند بعدازازدواج حامله مي شود اولاًخبر حامله شدن وبچه اول براي پدرمادر دختر بسيار مسرت بخش مي باشد وقتي ازحامله شدن باخبر مي شوند ديگر سخت ازدختر مواظبت ومراقبت ويژه مي كنند.ورسم اين است كه بچه اول راخانواده دختر گهواره وسايرمايحتاج پوشاكي بچه را باهماهنگي وهمكاري دخترآماده مي كنند ،تاروز وضع حمل وقتي بچه بدنيا بياييداگر دختر باشد قبلاًسه شب براي كشيك مي دادند واگر پسربوده برايش هفت شب كشيك مي دادند وقتي پسربوده برايش حيواني ذبح مي كردند وقسمتي ازگوشتش رابراي كساني كه كشيك مي زدند كباب ميكردند وقسمت ديگر رابين فقرا تقسيم مي كردند قبل تا حال پيش دعانويسان محلي مي رفتند وبا نخهاي سفيد وسياه (چله بر)درست مي كردند كه دعايي مي خواندند كه تا چهل روز تمام شود ازآزار واذيت اجنه وپري درامان مي باشند چون معتقدبودند مخصوصاًدراين چهل روز بيشتر مودآزارو اذيت را اجنه وپري واقع  می شوند  . قبلاًگهواره ومادر بچه رادوربندي بنام ِوريس قرارمي دادند ومي گفتند كه اجنه هم نمی  توانند ازاين طناب  عبورکنند  وارد دايره كه گهواره ومادر پچه است شوند وبعداًتا چهل روز زنگوله بزرگي به اسم كوس قرارمي دادند وشب تا صبح هروقت اين بچه بيدار مي شد اين كوس رابه صدادر مي آرودند چون معتقد بودند با به صدادرآوردن اين كوس باعث مي شود كه اجنه وپريان فراركنند .وازديگر رسومات اين بوده وهست كه زنان طايفه وبقيه دوستان زن به ديدار خودش وفرزند ش مي روند وهدايايي كه شامل پول ولباس براي بچه مي باشد  مي آورند بعد از چهل روز زن وفرزند را به خانه شوهر ش مي آورند .ِوریس: طناب که زنان ازموی بزمی بافتند غذای اضافه شب برای مصرف روزبعد :قبلاًدرشهرلنده رسم بود غذای که شب اضافه می شد وبرای مصرف وعده بعد استفاده کنند شب برآن غذاسوره توحید رامی خواندندوسوزن قفلی یا سوزن خیاطی درآن فرو می بردند چون معتقد بودند اگر این کاررا نکنند شبانه اجنه می آیند وازغذا می برند سوزن ویاسوزن قفلی برای این بودکه معتقد بودند اجنه از آهن آلات می ترسد واین کار باعث می شد که به اعتقاد خودشان غذا سالم بماند واجنه قدرت تصرف به آن رانداشته باشند چون معتقد بودن که اجنه شب ازغذای مانده می خورند وبرای اینکه ما متوجه نشویم دوباره آن رادرهمان ظرف استفراغ می کنند .شنا کردن گنجشک درفصل پاييز: درشهر لنده قدما معتقد بودن که هروقت گنجشک در ماه مهرماه شروع به شنا کردن نمايد نشانه باران زود هنگام است وبراين باور هنوز هم اعتقاد راسخ دارند چون می بینند بعداز شنا کردن گنجشکان یک هفته الی دوهفته بعد باران شروع به باريدن می کند .زاييدن گاو (گوساله دوقلو) :درقدیم درلنده اگر گاوی دوقلو می زایید معتقد بودن که موجب بلایی برای صاحب خانه می شود ویکی ازگوساله ها راذبح می کردند وخونش رابرشاخ می ریختندتاقضا وبلااز خانه و گاوصاحب خانه  رفع شود . دودکردن کله پاچه بز یا گوسفند :درقدیم درلنده مرسوم بوده برای باعبان ها که بخاطر تبدیل شدن گل مرکبات به میوه ،هنگام بهار که درختان مرکبات گل درست می کردند باغبان از قصابی کله پاچه ای می گرفت وآن رادرباغ می برد با روشن کردن آتش موهای کله پاچه را می سوزاند تابوی حاصل ازسوزندان موهای کله پاچه ویا باجابجاکردن آتش  دراطراف باغ بوی کله پاچه به همه درختان باغ برسد چون معتقد بودن که بوی کله پاچه موجب به بارنشستن درختان می شود . دود کردن دینشت (اسفند )در شب چهارشنبه :درقدیم وحالا درلنده مرسوم بوده که شب چهارشنبه (سه شنبه شب )عصرموقع اذان مغرب مقداری ذغال آتش می زدند ووقتی روشن می شدند مقداری اسفند روی آنها می ریختند تادودشوند سپس آن دود رادرخانه می چرخاندندتا بوی ودود همه فضای خانه راپرکند زیرامعتقد بودند بوی اسفند موجب فراری دادن اجنه از خانه می شوند وبرای اهل خانه مبارک است . سیزده بدر رفتن :ازاعتقادات قدیم درلنده این بوده که هرقت سیزده نوروز به صحرا می رفتن زنان تازه ازدواج کرده یا زنی که دیرحامله می شد وقتی به صحرا می رفت علف رادست می گرفت می گفت ای سیزده بدر من امسال آمدو به امید اینکه سال آینده بچه ای دربغل داشته باشم ودوبار برای تفریح سیزده نوروز به صحرا بیایم براین باور بودند که خداوند دعایش رامستجاب می کند چون امروز با آرامش خاطر به درگاه خداوند دعامی کند . چراغ روشن کردن روری قبر:درقدیم درلنده مرسوم بود هرکس فوت می کرد تا یک هفته چراغ فانوسی برقبرش روشن می کردند برای این کارشان دودلیل داشتند یکی چون فبلاسیمان نبوده می گفتندممکن است شب حیوانات درنده وگوشتخوار بیایند وقبرراسوراخ کنند وبه بدن میت آسیب برسانند ودیگری می گفتند چون تازه فوت کرده است باید چراغش خاموش نباشد وبقیه اموات متوجه شوند که شخص دیگری به آنها پیوسته است . نمک دادن به گوسفندان وسرصداکردن گاو:درقدیم درلنده مرسوم بود بین دامداران که برای اینکه گوسفندان یا بزهای آنها زود آماده جفت گیری برای حامله شدن شوند درطول یک هفته صح یا عصرها که ازچراگاه برمی گشتند مقداری نمک به آنها می دادند چون معتقد بودند که نمک هورمونهای جنسی آنهارا تحریک می کند وارگانسیم بدن راوادرمی کند تازودتر حیوان آماده برای جفت گیری وحامله شدن شود . وازدیگر اعتقادات این بود که وقتی گاوی یک مرتبه شروع به سروصداکردن کند وصدای بع بع آن تکرای ودریک نصف روز یایک روز کامل ادامه پیداکند معتقد بودن که آماده برای جفت گیری وحامله شدن است وفوراگاو را پیش گاو نر می بردند وبعداز جفت گیری گاو حامله وبرای زاییدن می شد . راه تشخیص حامله بودن بز یاگوسفند :دامداران درقدیم درلنده برای تشخیص اینکه آیا گوسفند ویابز حامله است یانیست صبح مقداری کمی نمک به گوسفند می دادند ودست زیر شکمش می گذاشتند اگر گوسفند حامله بودبچه گوسفند زیردست دامدارتکان می خورد واگر حامله نبود هم مشخص بود زیرامعتقد بودند که نمک موجب تحرک نوزاد گوسفند درشکم مادرش می شود .  بچه اول هر انسان: درقدیم معتقد بودن که بچه اول انسان مانند نان اول که زنان نان محلی می پختند که بوسیله تاوه یا تنور محلی که قبلابا هیزم یا کود گاو وگوسفند نان می پختند چون اولین نان که درتنور می گذاشتند میزان گرمی تنور برایشان مشخص نبود یا نان اولی تنور بسیارگرم بود می سوخت ویا هم تنور سرد بود آنطور که می خواستند نان پخته نمی شد ویا هم گرمای تنورمناسب بود ونان آنطوریکه می خواستند پخته می شد پس معتقد بودن بچه اولی هرانسانی مثل نان اول است یا بچه ای عاقل ودانا واهل فهم کمال است مثل نانی که خوب می پخت یا آدم شرطلب وناسازگار برای جامعه ومشکل ساز برا ی پدرومادر مثل نانی که می سوخت یا هم فرزندی ساده لوح وزود باور که حرف هرکس را می پذيرد وبه خوب يابد بودن آن کاری ندارد مثل نان پخته نشده پس می گفتند هرکس نان اولیش خوب پخته شود آدم خوش شانسی است مثل آدمی که بچه اولش شخصی عاقل ودانا باشد .
کد خبر: ۳۳۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۰/۱۲/۱۴