« آواي رودکوف» خود را به اخلاق حرفه‌اي روزنامه‌نگاري پايبند مي‌داند و مبناي فعاليت اين سايت بر سه اصل « بيطرفي » ، «دقت » و « انصاف » استوار است.

      
برچسب ها
حضرت حجت‌الاسلام محمدرضا ميرتاج‌الديني، معاون پارلماني دولت دهم بر اين باور است كه هنوز مردم مي‌خواهند احمدي‌نژاد برگردد و اعتقاد دارد كه مجلس بعدي مجلس اصولگرايان است و طيف اصولگريان هم جبهه پايداري را تنها نمي‌گذارند. وی معتقد است كه دولت يازدهم درك كرد كه مردم به دولت قبل تعصب دارند و براي همين بود كه انتقادات خود به دولت قبل را متوقف كرد و به راهكارهايي براي تحقق وعده‌هاي خود انديشيد. سایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com : مشروح گفت‌وگو ميرتاج الديني با«آرمان»را در ذيل مي‌خوانيد:  با توجه به اينكه يكسال و يك ماه از آغاز فعاليت دولت تدبير واميد مي‌گذرد، عملكرد اين دولت را چطور ارزيابي مي‌كنيد؟ با توجه به سابقه كاري كه در مجلس و دولت داشتم عملكرد يكسال را براي ارزيابي كافي نمي‌دانم. در يك سال طليعه حركتي دولت مشخص مي‌شود، بنابراين نبايد انتظار كارهاي عملياتي اثربخش را از يك دولت در سال اول فعاليتش داشته باشيم بلكه رويكردها، جهت‌گيري‌ها، برنامه‌ريزي‌ها بيشتر در اين يك سال معلوم مي‌شود. باز زماني يك سال زمان كافي براي اظهارنظر به عملكرد دولت نيست.  با توجه به اينكه به جهت‌گيري و برنامه‌ريزي‌هاي دولت اشاره كرديد، فكر مي‌كنيد اين دولت توانست در همين مسير گام‌هاي خوبي بردارد؟ اگر بخواهم به اين سوال به نحو ديگري پاسخ بدهم، بايد بگويم كه تا اندازه‌اي جهت‌گيري‌ها و رويكردهاي دولت در اين يكسال مشخص شده است. عملكرد دولت در اين مدت كه كارخود را آغاز كرده است به صورت نسبي ديدم؛ دولت آقاي روحاني با يك رويكرد نقادي تمام عيار نسبت به دولت قبلي بروز و ظهور داشت و به نوعي مي‌خواستند همه آنچه را كه دولت قبلي انجام داده بود را زير تيغ نقد خودشان قرار دهند.   به هر حال آنچه تحويل دولت يازدهم شد ماحصل عملكرد دولت قبل بود كه بايد به اطلاع جامعه مي‌رسيد. اينطور چرا نمي‌گوييد كه به دليل ورود مديران و مسئولان جديد به دستگاه‌ها و نهادها، طبيعي است كه وضعيت موجود را بررسي ‌كنند و گزارش‌هايي به دولت و شخص آقاي رئيس‌جمهور بدهند كه متاسفانه همه اين گزارش‌ها، اظهارنظرها با رويكرد انتقادي بود. بر‌اين اعتقاد هستم که عملكرد دولت يازدهم در اين بخش، يك جهت‌گيري ناقص بود و درست نبود چرا كه هر دولتي كه بر سر كار مي‌آيد بايد همت خود را معطوف به اين امر كند كه مشكلات جامعه و مردم را حل كند و آثار خوبي از خود به جاي بگذارد. اينكه يك نفر بيايد همه اقدامات و فعاليت‌هاي دولت قبل از خودش را نفي كند، رويكرد درستي نيست بلكه بايد با اين جهت پيش برويم كه كارهاي و اقدامات مثبتي در گذشته انجام شده و مثلا اين اقدامات بزرگ هم بوده است البته حالا قرار نيست وارد ارزيابي دولت قبلي ‌شويم. اين موضوع را هم لازم است مطرح كنم كه در كارهاي بزرگ، اشتباهاتي هم رخ مي‌دهد و نواقصي هم پيش مي‌آيد. ما اگر اشتباهات و نواقص را در كنار كارهايي كه انجام شده است بيان كنيم، مردم بيشتر مي‌پذيرند تا اينكه تنها بخواهيم نفي كنيم. بنابراين اين رويكرد در ماه‌هاي اول دولت يازدهم بيشتر بود كه شاهد بوديم اين انتقادها در جامعه پس زده شد و جواب نداد كه حتي دولت از نيمه دوم سال اول رويكردش عوض شد.  منظورتان از تغيير رويكرد دولت چيست؟ يعني دولت و رئيس‌جمهور به سمتي رفتند كه كارها و اقدامات خودشان را عنوان كنند. دولت در شش ماه اول كاري خود نمي‌توانست گزارشي از كارهايش ارائه بدهد به همين دليل انتقاد از دولت قبل را پيش روي خود قرار داد حتي در گزارش صد روزه آقاي رئيس‌جمهور همين جهت‌گيري و رويكردها ديده مي‌شد يعني تمام آن، نقد دولت گذشته بود و در جامعه هم انتقادهاي زيادي به اين مساله وارد شد بنابراين از نيمه دوم سال گذشته يعني در يك سال اول دولت، جهت‌گيري دولت يك مقدار اصلاح شد و دولتمردان و رئيس‌جمهور به ميزاني از كارهاي خودشان گفتند و البته انتقاد بطور كامل قطع نشد و در بخش‌هايي باز هم انتقاد كردند.  فكر نمي‌كنيد دولت قبل جاي نقد داشت؟ من اين موضوع را نفي نكردم املاي نانوشته غلط ندارد. دولتي 8 سال روي كار باشد حتما جاي نقد دارد. بعضي‌ها همين يك سال عملكرد آقاي روحاني در دولت يازدهم را چقدر نقد مي‌كنند. 4 سال دولت تكميل شود، باز عده‌اي نقد مي‌كنند. كسي كه روي كار است، بطور حتم براي حل مشكلات، فعاليت و تلاش مي‌كند اما همه مشكلات را نمي‌تواند حل كند. نواقصي هم حتما وجود دارد. در زمان آقاي احمدي‌نژاد، شخص رئيس‌جمهور فضاي نقد را باز گذاشته بود و با توجه به اينكه فضا باز بود، نقد دولت‌هاي قبل نسبت به آن دولت كمتر به گوش مي‌رسيد و يكي هم مخالفين و منتقدين دولت‌هاي نهم ودهم بيشتر بودند. باز هم تكرار مي‌كنم كه فضاي نقد در اينجا بازتر بود در حالي كه در گذشته اينچنين نبود. زمان آقاي خاتمي هم يكپارچه دوم خردادي‌ها و اصلاح‌طلب‌ها از رئيس‌جمهور و دولت حمايت مي‌كردند و فقط جريان ارزشي كه آن موقع اصولگرايان بودند و بعدها جبهه اصولگرايان شكل گرفت، انتقاد مي‌كردند اما نسبت به دولت‌هاي نهم ودهم، جريان اصلاح‌طلب مخالف بود، نقد تمام عيار داشت و علاوه بر آن بخش‌ها و طيف‌هايي از داخل جريان اصولگرا دولت‌هاي نهم و دهم را نقد مي‌كردند.  خيلي از تحليل گران سياسي بر اين باور هستند كه آقاي روحاني يك ويرانه را تحويل گرفت. من اين را قبول ندارم براي اينكه آقاي احمدي‌نژاد چندين بار در سال آخر حضورخود در دولت، گزارش‌هاي بسيار جامع و گسترده‌اي ارائه كرد. او هم در ديدار همه مسئولين و كارگزاران با مقام معظم رهبري و هم دو يا سه مورد به تلويزيون آمد و به همه مردم گزارش داد. اگر اين گزارش‌ها را ببينيم و منصفانه نگاه كنيم، در بخش‌هاي مختلف توليد صنعت، فولاد، سيمان، برق، جاده‌سازي، مسكن و... همه اينها معلوم مي‌شود كه دولت‌هاي نهم و دهم حداقل سه تا چهار برابر دولت‌هاي قبلي كار كرده است. چطور كسي مي‌تواند آنقدر غير‌منصفانه قضاوت كند و بگويد ويرانه‌اي را تحويل گرفته است. براي نمونه برق ما از 37 هزار مگاوات به حدود 70 هزار مگا وايت رسيده بود. ما در كشور قطعي برقي نداشتيم، حتي صادرات هم داشتيم؛ اين مي‌شود ويرانه؟ ساخت نزديك 2 ميليون مسكن مهر در دولت‌هاي قبلي برنامه‌ريزي شد و نزديك يك ميليون و سيصد هزار عدد از آنها تمام شده بود. 700 مسكن براي تكميل ماند كه به اين دولت تحويل شد. اگر ما براي هر خانواده متوسط طبقات پايين 4-5 نفر در نظر بگيريم، مشكل مسكن يك ميليون مسكن مهر يعني 5 ميليون نفر و اگر 300 تا هم آنجا حساب كنيم، 6 ميليون و 500 هزار نفر حل شده بود، اين ويرانه است؟ هر دولت بيايد و مشكل مسكن دو ميليون نفر را حل كند، شاهكار انجام داده است اينها مي‌گويند كه ويرانه است. چون هنوز عملكردي از خودشان نداشتند كه به مردم گزارش بدهند، بايد گذشته را نقد مي‌كردند كه اين روش در جامعه جواب نداد چون بالاخره مردم عملكرد دولت را مي‌ديدند. دولتي كه چهار دوره كل كشور را بگردد و كل كابينه را بردارد، ببرد به مناطق دور و نزديك استاني، كار آساني نبود. يك زماني همه متمركز مي‌شدند در مركز كشور و استان‌هاي ديگر هم به دولت توجه داشتند ولي اين رويكرد را آقاي احمدي‌نژاد شروع كرد و دو دوره هم ادامه داد. اگر سال آخر يك سري مشكلات پيش آمد كه اگر آن مشكلات نبود، بيشتر از اين هم مي‌توانست برود. اگر من اينطور بحث مي‌كنم به اين معنا نيست كه بگويم هيچ انتقادي وارد نيست.  اشاره به سفرهاي استاني داشتيد، چرا آقاي احمدي‌نژاد بصورت فله‌اي مصوب‌ و طرح‌هاي عمراني و غير عمراني را تصويب مي‌كرد؟ جواب شما را اينگونه بدهم كه هر چه جلوتر مي‌رويم، قضايا بيشتر روشن مي‌شود اول اين صحبتي كه شما مي‌كنيد، درست نيست. خوشبختانه بعد از يكسال از عمر دولت جديد، قضايا دارد بيشتر روشن مي‌شود. اين حركت حركت مثبت و مقبولي بود كه الان اين دولت هم آغاز كرده است.  چه حركتي؟ آقاي احمدي‌نژاد نخستين جلسه هيات دولت را در مشهد تشكيل داد ولي آقاي روحاني آن را به تاخير انداخت كه در همين سفر من در خبرها شنيدم 190 تصميم درباره استان خراسان گرفتند، اين فله‌اي نيست؟   بهتر از ما مي‌دانيد كه تصميم با تصويب تفاوت دارد. بله مزاح لفظي كه نداريم؛ اسمش را بذاريم تصميم يا مصوبه يك چيز است.  آقاي ميرتاج الديني تصميم و تصويب معنايش متفاوت است. از شما بعيداست اين را مي‌گوييد، من در دولت بودم، در دولت قبلي هم بعدها براي اينكه بحث‌هاي حقوقي بين دولت و مجلس پيش آمده بود، مصوبه را عنوان ديگري مي‌گفتند ولي ماهيت هم يك چيز است. بالاخره تصميم مي‌گيرند كه مثلا جاده‌اي در اين روستا يا در استان اصلاح يا ساخته بشود، يك بيمارستاني ساخته شود، پلي ساخته شود، اينها تصميمات است اسمش را مي‌شود مصوبه گذاشت.  دولت قبلي بدون حضور هيچ كارشناسي و در همان استان مصوبه‌ها را تصويب مي‌كرد؟ خير؛ اينطور نبود. دولت دهم قبل از اينكه به شهري سفر كند، مسائل و مشكلات آنجا را بررسي و حتي جلساتي نيز مي‌گذاشتند. اين صحبت‌هایي كه مي‌شود شانتاژ و فضا‌سازي تبليغاتي بود كه عده‌اي هم عليه دولت آن موقع راه انداخته بودند. من در جريان كار بودم؛ از دو سه ماه قبل كه عزيزان مي‌خواستند به يك استاني بروند، كارها شروع مي‌شد. اول در خود استان، كارگروه‌هاي مختلف معاون عمراني استاندار درگير بودند. در شهرها پيشنهادهاي خودشان را مي‌دانند و بعد اين پيشنهادات به استان مي‌رسيد و در آنجا بررسي مي‌كردند. يكي دوهفته قبل از سفر مي‌آمدند در تهران، جلساتي با حضور معاون اول برگزار مي‌شد و اين پيشنهادات را بررسي مي‌كردند و يك جلساتي هم با حضور نمايندگان مجلس براي همين موضوع تشكيل مي‌شد. من، خودم به عنوان معاون پارلماني آن دولت، از نزديك شاهد بودم كه پيشنهادات را سبك و سنگين مي‌كردند. در نهايت از اين پيشنهادات، برخي را براي هر كدام از وزارتخانه‌ها مي‌گذاشتند و درباره آنها تصميماتي مي‌گرفتند و مي‌آوردند در دولت چون در دولت بايد تصويب مي‌شد. دور آخر سفرها هم مصوبات سفرهاي قبلي را بررسي مي‌كردند و مي‌گفتند وزارت صنعت و معدن، 20 تصميم درباره وزارتخانه شماست كه بايد انجام مي‌داديد. به آنها مي‌گفتند از اين 20 مصوبه، به 10 مصوبه عمل كرديد و 10 مصوبه ديگر مانده است و بايد درباره عملياتي نشدن آنها توضيح دهيد.  به بحث ديگري بپردازيم؛ راستي دانشگاه ايرانيان آقاي احمدي‌نژاد به كجا رسيده است؟ در جريان جزيياتش نيستم از اين سوال عبور كنيم.  آقاي تركان يك صحبتي داشتند مبني بر اينكه هنوز دولت قبل اتومبيل‌ها و ساختمان‌هاي اداري را برنگردانده است. چرا برنمي‌گردانند؟ اين هم من در جزيياتش نيستم. معاون نهاد آقاي بقايي بود و مي‌توانيد از ايشان چنين سوالي را بپرسيد ولي يكي از اتومبيل‌های دولت تا يك ماه و نيم در اختيار من بود تا اينكه منتقل شديم به صداو سيما و ماشين‌ها را به نهاد رياست‌جمهوري تحويل داديم. ماشيني كه در اختيار بقيه وزرا بود، هم همينطور حالا اگر چيزي باشد، من در جريان نيستم.  انتخابات مجلس دهم را چطور مي‌بينيد؟ انتخابات مجلس دهم مي‌تواند يكي از پرشورترين، رقابتي‌ترين و حساس‌ترين رقابت‌ها باشد. به دليل اينكه جريان اصولگرا در انتخابات ريــاست‌جــمــهـوري، شكست خورده بود و يك مقدار خودشان را جمع وجور كرده‌اند.  فكر مي‌كنيد دليل اصلي شكست آنها چه بود؟  چون در دو، سه انتخابات پيروزي پشت سر هم مثل رياست‌جمهوري، مجالس هفتم و هشتم حتي نهم شدند و اين موضوع آنها را يك مقدار خاطر جمع كرده بود كه هميشه رويكرد مردم به آنهاست و رقابت در داخل جريان اصولگرايي ايجاد شده بود. اين انتخابات رياست‌جمهوري اخير كه جريان اصولگرا با تشتت آمد، كانديداهاي متعدد داشت و جريان اصلاح‌طلب تدبير كرد، كانديداهايشان را يكي كردند و پيروز شدند. اين انتخابات طبعا يك هشدار براي جريان اصولگرا بود و به آنها فهماند در انتخابات مجلس تلاش بيشتري داشته و طيف‌هاي درون اين جبهه و جريان به هم نزديك شوند. از طرف ديگر با توجه به پيروزي‌اي كه آقاي روحاني در رياست‌جمهوري داشتند، طرفداران ايشان و همينطور جريانات نزديك به جريان اصلاح‌طلبي يا طيف‌هايي از داخل جريان اصلاح‌طلبي براي انتخابات مجلس فعال‌تر خواهند شد چون اكثريت مجلس در دوره دهم، بسيار تعيين‌كننده است بنابراين انتخابات مجلس بعدي را پر شور و رقابتي مي‌دانم و چون انتخابات مجلس مثل انتخابات رياست‌جمهوري نيست كه يك نفر نماد يك جريان مي‌شود و همه به او اقبال مي‌كنند. مجلس واقعا مجلس مردمي است و در شهرستان‌ها، شهرهاي كوچك و شهرهاي بزرگ، مردم نماينده خودشان را انتخاب مي‌كنند. بنابراين نمايندگان فعلي پايگاه مردمي دارند و فارغ از جريان سياسي و فارغ از اينكه مربوط به كدام جريان سياسي هستند از پايگاه مردمي برخوردارند كه بر همين اساس ارتباطات مردمي آنها قوي است و اين ارتباط را با مردم هم حفظ كردند. به دليل اينكه بنده چون هم در مجلس بودم و هم ارتباطات پارلماني داشتم و دارم، يكي از دغدغه‌هاي بسيار جدي و هميشگي نمايندگان مجلس پيگيري مشكلات و مسائل حوزه انتخاباتي خودشان و حل مشكلات مردم است كه اين رويكرد همچنان محفوظ است و آن را ادامه مي‌دهند، بنابراين يك پايگاه مردمي دارند.  پيش بيني مي‌كنيد مجلس دهم مجلس اصولگرا مي‌شود؟ من پيش بيني نمي‌كنم اما اقليت آن مجلس جاندار و قوي خواهد بود.  همچنان جبهه پايداري سر جايش هست؟ جبهه پايداري يك طيف از اصولگرايان است.  طيف سياسي خارج مجلس جبهه پايداري چطور؟ آنها هم در داخل جريان اصولگرا هستند. اينها با هم كنار مي‌آيند و با جريان اصولگرايان مي‌شوند.  تعامل دولت و مجلس را چطور مي‌بينيد؟  هيات رئيسه مجلس تلاشش بر اين است تعامل بين دولت و مجلس خوب باشد. اين رويكرد را مي‌پسندم و بدان اعتقاد دارم. معتقدم بايد دولت را براي حل مشكلات جامعه كمك كرد چون بار سنگين اداري كشور بر دوش دولت است. اگر دولت در كشمكش مسائل سياسي قرار بگيرد، نخستين قرباني اين كشمكش، مردم هستند و مسائل و مشكلات جامعه حل نمي‌شود. اگر مجالس گذشته را از ابتدا بررسي كنيم، هميشه رويكرد مجالس اين بوده كه هيات رئيسه مجلس و شخص رئيس مجلس سعي مي‌كردند تعامل منطقي بين دولت و مجلس شكل بگيرد و بتوانند به دولت كمك كند الان هم اين رويكرد وجود دارد. اين تاكيد بايد در مجلس بعدي هم حفظ شود. در بدنه مجلس، منتقدين جدي براي دولت وجود دارد ولي همينطور كه اشاره كردم، رقابت‌هاي سياسي در جاي خودش و جامعه پويا و سياسي اين رقابت‌ها را هميشه خواهد داشت و نمي‌توانيم اينها را حذف كنيم چون از بالندگي جامعه مي‌كاهد اما براي حل معضلات جامعه به صورت اقتصادي و معيشت مردم، هميشه رويكرد تعاملي را بايد حفظ كنيم مجلس هم بايد به كمك دولت بياید در اين جريان دولت بتواند مشكلات مردم را حل كند.  تعامل دولت قبل و مجلس را چطور مي‌بينيد؟ تعامل دولت قبل با مجلس در 6 سال اول خوب بود دو سال آخر اين رابطه خيلي بهم خورد.  دليلش را در چه مي‌بينيد؟ هميشه در اختلاف بين دولت و مجلس مسائل سياسي بيشتر تاثيرگذار است و علتش هم همين است.  اين تغيير نگرش سياسي از سوي دولت بود يا از سوي مجلس؟ انتقادها نسبت به دولت از سوي مجلس بيشتر شده بود.  فكر نمي‌كنيد به خاطر عملكرد دولت بود؟ اشاره داشتم كه عملكرد هميشه جاي نقد و بررسي دارد اما حاشيه‌هاي سياسي بيشتر غالب بود.  از چه جانب، مجلس يا دولت؟ انتقادهايي كه مجلسي‌ها به دولت داشتند. فكر مي‌كنيد انتقادهايشان منطقي بود يا نه؟ موردي بايد بررسي شود. بطور كلي نمي‌شود نظر داد. بالاخره در مواقعي حق با مجلس و برخي اوقات هم حق با دولت بود.  ادبيات سياسي احمدي‌نژاد را چطور مي‌بينيد؟ آقاي احمدي‌نژاد ادبيات سياسي‌اش در خارج از كشور، ادبيات انقلابي و هجومي بود و انفعالي نبود و پس از حرفي كه مي‌زد، فضاي سنگيني در سطح جهاني ايجاد مي‌شد.  ادبيات آقاي روحاني را چطور ارزيابي مي‌كنيد؟ ادبيات آقاي روحاني ادبيات ديپلماتيك است.  شما كدام را مي‌پسنديد؟ معتقدم نبايد انفعالي عمل كنيم، انقلاب اسلامي در دنيا به وجود آمد نبايد در مقابل جريانات حاكميت در جهان منفعل باشد و همين حركت كوبنده امام (ره) بود كه در دنيا مستضعفين را جذب و آنها را عليه نهضت‌هاي آزاديبخش در جهان جمع كرد، رويكرد انقلاب اسلامي اين است. شهيد رجايي وقتي در مجمع عمومي سازمان ملل صحبت مي‌كند سخنراني قاطع و انقلابي در مقابل ابرقدرت‌ها ارائه داد، پاهاي خودش را نشان مي‌دهد كه پاهاي من از رژيمي شكنجه شده كه شما از اين رژيم حمايت مي‌كرديد. امام وقتي انقلاب كرد، بسيج مستضعفين را تشكيل داد نه بسيج جوانان انقلابي و مسلمان ايران بلكه بسيج مستضعفين جهان و پيام‌هايي كه دادند، با رويكرد انقلاب بود. دولت نبايد رويكرد انقلاب را فراموش كند. دولت برآمده از اين انقلاب است البته با رعايت سه عنصر اصلي كه مقام معظم رهبري تاكيد كرده و آن عبارت است از حكمت، مصلحت و تدبير كه بايد رعايت شود.  آقاي احمدي‌نژاد در انتخابات شركت مي‌كند‌؟ چيزي اعلام نكرده است، خودش كه براي مجلس نمي‌آيد.  اطرافيان ايشان چطور؟ من در جريان نيستم چون در مكان‌ها و مقاطع مختلف كه صحبت كرده است، نسبت به اينكه براي مجلس كاري كرده باشد موضوعي را اعلام نكرده است.  انتخابات رياست‌جمهوري چطور؟ هنوز خيلي زود است اما مردم از الان اين خواسته را دارند.  از مديريت آقاي ضرغامي چقدر مانده است؟ درباره رياست سازمان صداوسيما، مقام معظم رهبري تصميم مي‌گيرند، بنابراين هيچ كس مطلع نيست كه چگونه خواهد شد و تا آبان ماه حكم آقاي ضرغامي كه هست و ايشان تا آن زمان حضور دارند. بعد از آن را بايد همه منتظر باشيم كه مقام معظم رهبري تصميم خودشان را اعلام كنند.
کد خبر: ۴۴۶۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۷/۰۳

در اسارت چیزهایی دیدم که اصلا در وصف هم نمی گنجد. بچه ها مانند شهدا مقاومت می کردند و هرگز از آرمان های خود کوتاه نمی آمدند
کد خبر: ۴۱۶۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۵/۳۱

مردادماه یاد آور بازگشت مردان دلاوری است  که با عزم و ایمان راسخ و وصف نشدنی خود در برابر فشار های جسمی و روحی دشمنان بعثی ایستادگی کردند و از شکنجه های مزدوران هراسی به خود راه ندادند
کد خبر: ۴۱۱۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۵/۲۵

اي علي! هميشه فکر مي‌کردم که تو بر مرگ من مرثيه خواهي گفت و چقدر متأثرم که اکنون من بر تو مرثيه مي‌خوانم! اي علي! من آمده‌ام كه بر حال زار خود گريه كنم، زيرا تو بزرگتر از آني كه به گريه و لابه ما احتياج داشته باشي!... خوش داشتم که وجود غم‌آلود خود را به سرپنجه هنرمند تو بسپارم، و تو نيِ وجودم را با هنرمندي خود بنوازي و از لابلاي زير و بم تار و پود وجودم، سرود عشق و آواي تنهايي و آواز بيابان و موسيقي آسمان بشنوي مي‌خواستم که غم‌هاي دلم را بر تو بگشايم و تو «اکسير صفت» غم‌هاي کثيفم را به زيبايي مبدّل کني و سوزوگداز دلم را تسکين بخشي مي‌خواستم که پرده‌هاي جديدي از ظلم وستم را که بر شيعيان علي(ع) و حسين(ع) مي‌گذرد، بر تو نشان دهم و کينه‌ها و حقه‌ها و تهمت‌ها و دسيسه‌بازي‌هاي کثيفي را که اززمان ابوسفيان تا به امروز بر همه جا ظلمت افکنده است بنمايانم اي علي! تو را وقتي شناختم که کوير تو را شکافتم و در اعماق قلبت و روحت شنا کردم و احساسات خفته وناگفته خود را در آن يافتم. قبل از آن خود را تنها مي‌ديدم و حتي از احساسات و افکار خود خجل بودم و گاهگاهي از غيرطبيعي بودن خود شرم مي‌کردم؛ اما هنگامي ‌که با تو آشنا شدم، در دوري دور از تنهايي به در آمدم و با تو هم‌راز و همنشين شدم اي علي! تو مرا به خويشتن آشنا کردي. من از خود بيگانه بودم. همه ابعاد روحي و معنوي خود را نمي‌دانستم. تو دريچه‌اي به سوي من باز کردي و مرا به ديدار اين بوستان شورانگيز بردي و زشتي‌ها و زيبايي‌هاي آن را به من نشان دادي. اي علي! شايد تعجب کني اگر بگويم که همين هفته گذشته که به محور جنگ «بنت جبيل» رفته بودم و چند روزي را در سنگرهاي متقدّم «تل مسعود» در ميان جنگندگان «امل» گذراندم، فقط يک کتاب با خودم بردم و آن «کوير» تو بود؛ کوير که يک عالم معنا و غنا داشت و مرا به آسمان‌ها مي‌برد و ازليّت و ابديّت را متصل مي‌کرد؛ کويري که در آن نداي عدم را مي‌شنيدم، از فشار وجود مي‌آرميدم، به ملکوت آسمان‌ها پرواز مي‌کردم و در دنياي تنهايي به درجه وحدت مي‌رسيدم؛ کويري که گوهر وجود مرا، لخت و عريان، در برابر آفتاب سوزان حقيقت قرار داده، مي‌گداخت و همه ناخالصي‌ها را دود و خاکستر مي‌کرد و مرا در قربانگاه عشق، فداي پروردگار عالم مي‌نمود ... اي علي! همراه تو به کوير مي‌روم؛ کوير تنهايي، زير آتش سوزان عشق، در توفان‌هاي سهمگين تاريخ که امواج ظلم و ستم، در درياي بي‌انتهاي محروميت و شکنجه ، بر پيکر کشتي شکسته حيات وجود ما مي‌تازد اي علي! همراه تو به حج مي‌روم؛ در ميان شور و شوق، در مقابل ابّهت وجلال، محو مي‌شوم، اندامم مي‌لرزد و خدا را از دريچه چشم تو مي‌بينم و همراه روح بلند تو به پرواز در مي‌آيم و با خدا به درجه وحدت مي‌رسم اي علي! همراه تو به قلب تاريخ فرو مي‌روم، راه و رسم عشق بازي را مي‌آموزم و به علي بزرگ آن‌قدر عشق مي‌ورزم که از سر تا به پا مي‌سوزم .... اي علي! همراه تو به ديدار اتاق کوچک فاطمه مي‌روم؛ اتاقي که با همه کوچکي‌اش، از دنيا و همه تاريخ بزرگتر است؛ اتاقي که يک در به مسجدالنبي دارد و پيغمبر بزرگ، آن را با نبوّت خود مبارک کرده است، اتاق کوچکي که علي(ع)، فاطمه(س)، زينب(س)، حسن(ع) و حسين(ع) را يکجا در خود جمع نموده است؛ اتاق کوچکي که مظهر عشق، فداکاري، ايمان، استقامت و شهادت است.راستي چقدر دل‌انگيز است آنجا که فاطمه کوچک را نشان مي‌دهي که صورت خاک‌آلود پدر بزرگوارش را با دست‌هاي بسيار کوچکش نوازش مي‌دهد و زير بغل او را که بي‌هوش بر زمين افتاده است، مي‌گيرد و بلند مي‌کند اي علي! تو «ابوذر غفاري» را به من شناساندي، مبارزات بي‌امانش را عليه ظلم و ستم نشان دادي، شجاعت، صراحت، پاکي و ايمانش را نمودي و اين پيرمرد آهنين‌اراده را چه زيبا تصوير کردي، وقتي که استخوان‌پاره‌اي را به دست گرفته، بر فرق «ابن کعب» مي‌کوبد و خون به راه مي‌اندازد! من فرياد ضجه‌آساي ابوذر را از حلقوم تو مي‌شنوم و در برق چشمانت، خشم او را مي‌بينم، در سوز و گداز تو، بيابان سوزان ربذه را مي‌يابم که ابوذر قهرمان، بر شن‌هاي داغ افتاده، در تنهايي و فقر جان مي‌دهد اي علي! تو در دنياي معاصر، با شيطان‌ها و طاغوت‌ها به جنگ پرداختي، با زر و زور و تزوير درافتادي؛ با تکفير روحاني‌نمايان، با دشمني غرب‌زدگان، با تحريف تاريخ، با خدعه علم، با جادوگري هنر روبه‌رو شدي، همه آنها عليه تو به جنگ پرداختند؛ اما تو با معجزه حق و ايمان و روح، بر آنها چيره شدي، با تکيه به ايمان به خدا و صبر و تحمل دريا و ايستادگي کوه و برّندگي شهادت، به مبارزه خداوندان «زر و زور و تزوير» برخاستي و همه را به زانو در آوردي اي علي! دينداران متعصّب و جاهل، تو را به حربه تکفير کوفتند و از هيچ دشمني و تهمت فروگذار نکردند و غربزدگان نيز که خود را به دروغ، «روشنفکر» مي‌ناميدند، تو را به تهمت ارتجاع کوبيدند و اهانت‌ها کردند. رژيم شاه نيز که نمي‌توانست وجود تو را تحمّل کند و روشنگري تو را مخالف مصالح خود مي‌ديد، تو را به زنجير کشيد و بالاخره... «شهيد» کرد ... . يکي از مارکسيست‌هاي انقلابي‌نما در جمع دوستانش در اروپا مي‌گفت: «دکتر علي شريعتي، انقلاب کمونيستي ايران را هفتاد سال به تأخير انداخت» و من مي‌گويم که: «دکتر علي شريعتي، سير تکاملي مبارزه در راه حقّ و عدالت را هفتاد سال به جلو برد »... . تو ‌اي شمع زيباي من! چه خوب سوختي و چه زيبا نور تاباندي، و چه باشکوه، هستي خود را در قربانگاه عشق، فداي حق کردي . من هيچ‌گاه از سوزش قلب تو و کوه اندوه تو و هاله حزني که بر وجودت سايه افکنده بود، احساس نگراني نمي‌کردم؛ زيرا مي‌دانستم که تو شمعي و بايد بسوزي تا نور بدهي. سوختن، حيات است و آرامش، مرگ تو؛ و حرام است که شمع مقدّس وجود تو، قبل از آن‌که سر تا به پا بسوزد، خاموش و تاريک گردد .اي علي! اي نماينده غم! ‌اي درياي درد! اين رحمت بزرگ خدا بر تو گوارا باد ... . اي علي! شيعيان «حسين» در لبنان زندگي تيره و تاري دارند، توفان بلا بر آنها وزيدن گرفته است، سيلي بنيان‌کن مي‌خواهد که ريشه اين درخت عظيم را براندازد. همه ستمگران وجنايت پيشگان و عمّال ظلم و کفر و جهل، عليه ما به ميدان آمده‌اند، قدرت‌هاي بزرگ جهاني، با زور و پول و نفوذ خود در پي نابودي ما هستند. مسيحيان به دشمني ما کمر بسته‌اند و مناطق فلک‌زده ما را زير رگبار گلوله‌ها به خاک و خون مي‌کشند و همه روزه شهيدي به قافله شهداي خونين‌کفن ما اضافه مي‌شود، متحدين و عوامل کشورهاي به اصطلاح چپي نيز ما را دشمن استراتژيک خود مي‌دانند و در پنهان و آشکار، به دنبال نابودي ما هستند. عدّه‌اي از روحاني‌نمايان و مؤمنين تقليدي و ظاهري نيز ما را محکوم مي‌کنند، که چرا با انقلاب فلسطين همکار و همقدم شده‌ايم. به شهداي ما اهانت مي‌کنند و آنها را «شهيد» نمي‌نامند، زيرا فتواي مرجع براي قتال ضد اسرائيل و کتائب هنوز صادر نشده است! اين روحاني‌نمايان، ما را به حربه تکفير مي‌کوبند . اي علي! به جسد بي‌جان تو مي‌نگرم که از هر جانداري زنده‌تر است؛ يک دنيا غم، يک دنيا درد، يک کوير تنهايي، يک تاريخ ظلم وستم، يک آسمان عشق، يک خورشيد نور و شور و هيجان، از ازليّت تا به ابديت در اين جسد بي‌جان نهفته است تو‌ اي علي! حيات جاويد يافته‌اي و ما مردگان متحرک آمده‌ايم تا از فيض وجود تو، حيات يابيم قسم به غم، که تا روزگاري که درياي غم بر دلم موج مي‌زند، ‌اي علي، تو در قلب من زنده و جاويدي ... .قسم به شهادت، که تا وقتي که فداييان از جان گذشته، حيات و هستي خود را در قربانگاه عشق فدا مي‌کنند، تو بر شهادت پاک آنها شاهدي و شهيدي ! و تو ‌اي خداي بزرگ! علي را به ما هديه کردي تا راه و رسم عشق‌بازي و فداکاري را به ما بياموزاند؛ چون «شمع» بسوزد و راه ما را روشن کند و مابه عنوان بهترين و ارزنده‌ترين هديه خود، او را به تو تقديم مي‌کنيم، تا در ملکوت اعلاي تو بياسايد و زندگي جاويد خود را آغاز کند...)) 29 خرداد سالروز شهادت دکتر شریعتی به همه دوستاران ایشان تسلیت باد
کد خبر: ۳۶۸۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۳/۲۹

کوکب حاتمی بانوی شاعره گچسارانی که یکی از زنان نخبه است، در حال نگارش رویاهای به واقعیت پیوسته خانواده شهدای استان کهگیلویه و بویراحمد است.به گزارش آوای دنا ،او به خبرنگار ایرنا گفت: این کتاب جمع آوری خواب هایی است که خانواده های شهدا از فرزندان شهید خود دیده اند و تدوین این کتاب می تواند بخشی از خاطره خانواده شهدا را به عنوان میراث معنوی ماندگار کند. کوکب سوخته، خلوت دل، خاطرات شور، تولد شهاب،آبی آسمانی، مرغک و وقتی که تو می اندیشی بخشی از آثار این بانوی نخبه است که قسمتی ازاین آثار حاصل روزهای زندانی بودنش پشت میله های زندان ساواک و حضور شش ماهه به عنوان نیروهای خدمات رسان خیاط در پشت جبهه جنگ تحمیلی بوده است. وی با یادآوری بخشی از خاطرات خود در زندان های ساواک گفت: انقلاب ملت ایران که مهمترین اهداف آن فرهنگی است با خون ها و تحمل مرارت های زیادی به دست آمده است و باید با برنامه ریزی حساب شده برای پر رنگ کردن هر چه بیشتر فرهنگ اسلامی و تحکیم بنیاد خانواده تلاش کرد. حاتمی بابیان اینکه برای کسب موفقیت هیچگاه دیر نمی شود و باوجود گذشت زمان باید تلاش کرد، از ادامه تحصیل به عنوان مهمترین اولویت کاری خود در شرایط کنونی یادکرد. کوکب حاتمی به عنوان یکی از زنان نخبه کهگیلویه وبویراحمد،الگوی یک زن موفق محسوب می شود. وی از خودباروی به عنوان مهمترین رمز موفقیت برای زنان یاد کرد. این زن شاعره خوش ذوق وقریحه معتقد است که زنان با نقش آفرینی در زندگی اجتماعی و تربیت فرزندان موفق در توسعه همه جانبه کشور سهم بسرایی دارند. وی گفت: مسوولیت پذیری، موقعیت شناسی و کم کردن فاصله روانی بین مادران و دختران رمز موفقیت بانوان است. وی انتخاب جامعه هدف برای برپایی برنامه های فرهنگی اصلاح سبک زندگی را راهکاری مناسب برای تقویت بنیه های فرهنگی و ترویج فرهنگ ناب محمدی (س) در زندگی خانوادها دانست. این بانوی موفق با اشاره به نقش تکنولوژی نوین به ویژه ماهواره و تلفن همراه به عنوان عوامل مهم سرد شدن ارتباطات عاطفی اعضای خانواده بر اجرای برنامه های آموزشی هدفمند برای جامعه زنان تاکید کرد. عضویت در شورای اسلامی شهر دوگنبدان مرکز شهرستان گچساران، برگزیده شدن به عنوان بانوی موفق استان های جنوب کشور در جشنواره منطقه ای و انتخاب کتاب کوکب سوخته این بانوی موفق به عنوان 20 اثر برگزیده کشور بخشی از افتخارات ماندگار اوست. امام جمعه موقت گچساران گفت: کوکب حاتمی الگوی یک زن نمونه و موفق است. حجت الاسلام پرویز خواجه زاده افزود: این بانوی صبور در سال های 52 تا 57 زندان های ساواک شکنجه های زیادی را متحمل شده است و از پیشتازان زنان مبارز در استان کهگیلویه و بویراحمد بوده است. وی اظهار کرد: حضور او در جبهه های جنگ تحمیلی او را اسوه زنان خودساخته انقلابی کرده است به گونه ای که دو بار به عنوان چهره شاخص بانوان ایرانی در جشنواره های ملی معرفی شده است.
کد خبر: ۳۶۵۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۳/۲۵

ما انقلابی هستیم؛ مهم نیست دیگران ما را چه می نامند. انقلابی که ما می گوییم ومی فهمیم منجر به نظام جمهوری اسلامی شد و امروز هم باید از آن دفاع کنیم
کد خبر: ۳۱۶۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۱/۳۱

در تصویر منتشر شده خطاب حسین در حفره‌ای که گویا با دستان خود کنده است ایستاده است و مظلومانه به دوربین نگاه می‌کند. تروریست‌های داعش پس از شکنجه این افسر عراقی وی را مجبور کرده‌اند تا با دستان خود این قبر را بکَنَد. به گزارش آوای دنا،  پایگاه‌های خبری حامی گروه تروریستی دولت اسلامی عراق و شام موسوم به "داعش" تصاویری از یک افسر عراقی که او را مجبور به کندن قبر خود کرده‌اند، در شبکه‌های اجتماعی منتشر کردند. در یکی از این تصاویر «خطاب عمر حسین» یکی از افسران پلیس عراق که لباس نظامی بر تن دارد در حالی که چشم‌هایش از شدت شکنجه مزدوران تکفیری داعش ورم کرده نشان داده می‌شود و یک عنصر تکفیری داعش نیز در پشت سر وی ایستاده است. در تصویر دیگر منتشر شده خطاب حسین در حفره‌ای که گویا با دستان خود کنده است ایستاده است و مظلومانه به دوربین نگاه می‌کند. تروریست‌های داعش پس از شکنجه این افسر عراقی وی را مجبور کرده‌اند تا با دستان خود این قبر را بکَنَد. پس از اتمام کندن قبر خطاب حسین با شلیک مستقیم گلوله به سرش به شهادت رسیده است.انتشار این دو عکس خشم عده زیادی از فعالان شبکه‌های اجتماعی و شهروندان عراقی را برانگیخته است. یکی از فعالان شبکه‌های اجتماعی در این‌باره می‌گوید: "ایستادن و نگاه نظامی او به دوربین نشان از شجاعت و شهادت او در راه خداوند و وطن است". دیگری گفت که "شیر، شیر می‌ماند حتی اگر بمیرد".                                                                                              خانم از فعالان دیگر اجتماعی «هند جبار» نوشت: "خداوند او را با شهدا محشور می‌گرداند، ان‌شاءالله".«زاهر موسی» نیز گفته است: "قاتلان خطاب حسین از اوباش و تروریست‌ها هستند و کسانی که از آنان حمایت می‌کنند نیز از اوباش هستند". گفتنی است که گروه ترویستی داعش ماه گذشته تعدادی از سربازان ارتش عراق را در شهر الفلوجه استان الانبار با شلیک گلوله به سرشان اعدام کردند. همچنین تکفیری‌های داعش چندی قبل از آن نیز تعدادی از نیروهای ویژه عراق را در منطقه البوبالی واقع در شرق الرمادی اعدام کردند./ابنا
کد خبر: ۲۷۵۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۱۲/۰۹

قیس بن قرّه گوید:هرگز فراموش نمی‌كنم لحظه‌ای را كه زینب دختر فاطمه (سلام‌الله علیها) را از كنار كشته بر خاك افتاده برادرش حسین عبور دادند كه از سوز دل می‌نالید ... و امام سجاد(ع)می‌فرماید:..من به شهدا نگریستم كه روی خاك افتاده و كسی آنها را دفن نكرده، سینه‌ام تنگ شد و به اندازه‌ای بر من سخت گذشت كه نزدیك بود جانم بر آید و عمه‌ام زینب وقتی از حالم با خبر شد مرا دلداری داد كه بی‌تابی نكنم
کد خبر: ۲۲۵۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۸/۲۳

از احساسات دروغ و نگاه فريبنده اش عذاب مي کشيدم؛ ناگهان يك لحظه دستم را دور گردنش انداخته و فشار دادم، صورتش سياه شده بود،، نمي توانست كاري انجام دهد؛ وقتي به خودم آمدم فهميدم مونا را کشتم .  
کد خبر: ۱۶۶۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۳/۰۵

حجت الاسلام و المسلمین ˈحمیدرضا سلیمانیˈ مشاور وزیر ارشاد و دبیر ستاد عالی کانون های فرهنگی و هنری مساجد کشور روز جمعه در مراسمی در حرم امامزاده شاه قاسم (ع) یاسوج حضور یافت. به گزارش آوای دنا به نقل از خبرنگار باشگاه خبرنگاران ، در این مراسم مسوولان دبیرخانه کانون های فرهنگی و هنری 31 استان کشور و جمعی از معاونان دبیر ستاد عالی کانون های مساجد نیز حضور داشتند. شرکت کنندگان در این مراسم با قرائت فاتحه ای برای آیت الله سید ˈکرامت الله ملک حسینیˈ نماینده ولی فقیه در کهگیلویه و بویراحمد و نماینده مردم این استان در مجلس خبرگان رهبری برای آن مرحوم علو درجات را از درگاه الهی مسالت کردند. آیت الله ملک حسینی آذرماه 91 در سن 83 سالگی دار فانی را وداع گفت و در جوار جد بزرگوارش امامزاده شاه قاسم (ع) به خاک سپرده شد.مسوول دبیرخانه کانون های فرهنگی و هنری مساجد کهگیلویه و بویراحمد در این مراسم، گفت: آیت الله ملک حسینی شاگرد آیت الله بروجردی و امام خمینی (ره) و از مفاخر جنوب کشور بود. حجت الاسلام ˈرضا قاسمیˈ افزود: حوزه های علمیه کهگیلویه و بویراحمد و فارس زیر نظر آیت الله ملک حسینی اداره می شد و آن مرحوم در دوران حیات پربرکت خود شاگردان متعددی را تربیت کرد. وی بیان کرد: در دوران رژیم منحوس پهلوی نیز آیت الله ملک حسینی به دلیل فعالیت های مذهبی و سیاسی علیه طاغوت بارها زندانی، تبعید و شکنجه شد.قاسمی اظهار کرد: آیت الله ملک حسینی به دلیل برخورداری از فضائل اخلاقی همواره مورد احترام علما و قشرهای مختلف مردم کهگیلویه و بویراحمد و جنوب کشور بود.
کد خبر: ۱۶۴۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۲/۲۸

تاریخ انقلاب را باید نگاشت و هر روز آن را مرور کرد تا موریانه های غفلت از درون تهی مان نکنند.
کد خبر: ۱۳۶۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۱۱/۱۲

اوای دنا:باحضور مسئولان محلي، كلنگ احداث مسجد امام جواد(ع) در منطقه سيدصَفي بهمئي به زمين زده شد.«حجت الاسلام والمسلمين سيادت امام جمعه شهر ليكك » در اين مراسم با بيان اينكه،ساخت مسجد ، پاداشى بزرگ و ثواب بسيار دارد گفت: در باره اهميت بناى مسجد احاديث فراوانى از طريق اهل بيت بيان شده ، كه اهميت فوق العاده اين امر معنوي را نشان مى‏دهد. «حجت الاسلام والمسلمين سيادت» با تأکید بر ضرورت حمایت هر چه بیشتر مسئولان از فعالان عرصه فرهنگ و خيرين ، افزود : باید بسترلازم برای گسترش فعالیت‌های فرهنگی در اين شهرستان فراهم شود. «آقاي سياوش فرماندار بهمئي » با اشاره به اينكه ، اين مسجد كه زمين آن به مساحت 1700 و زيربناي 300 مترمربع از سوي اهالي روستاي سيد صَفي بهمئي وقف شده است وبا اعتباري بالغ بريك ميليارد و صد وپنجاه ميليون ريال به همت خير شهرستاني و ساكنين اين روستا ساخته مي شود گفت:  اين مسجد تا يكسال آينده به بهره برداري مي رسد.گفتني است كه 85 مسجد در شهرستان بهمئي وجو دارد كه 74 باب از اين مساجد تازه تاسيس مي باشد. مسلم مختاري/دفتر خبر صداوسيماشهرستان بهمئي – ليكك
کد خبر: ۱۳۲۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۱۰/۳۰

اوای دنا:فردا ششم آبان، سالروز تولد 'محمود احمدی نژاد' رییس جمهوری اسلامی ایران است. مردی که با تاکید بر شعارهای انقلابی و دفاع از آرمانهای بلند اسلامی به ستیز با دنیای سلطه برخاسته و فریادهای حق طلبانه اش، دلهای مردمان بسیاری را در اقصی نقاط جهان به سوی خود کشانده است. به گزارش  اوای دنابه نقل از معیارنیوز ، احمدی نژاد را که امروز پای به پنجاه و هفتمین سال زندگی می گذارد، همه جهانیان می شناسند. کافی است نگاهی به اخبار بین المللی بیندازید. هر جا نام ایران هست، واژه احمدی نژاد نیز به عنوان رییس جمهوری آن با هر زبان و خطی می درخشد. روزنامه ها ، صفحات خود را با نوشتن نامش زینت می بخشند، رادیوها هر روز با گفتن از او و در باره او به دنبال مخاطب بیشتر می گردند و تلویزیونها را بی پخش تصویر او، جاذبه ای نیست. اما، این مرد کیست؟ در یک کلام، فرزندی متعهد از خانواده ای تهیدست که در سایه انقلاب، فرصت تحصیل و رشد و نمو یافت، قدر شرایط را دانست و به دفاع از دستاوردهایی پرداخت که این انقلاب بزرگ اسلامی برای او و هموطنانش به ارمغان آورده است. احمدی نژاد سرگذشت خود را اینگونه نوشته است:"در ایامی که اشرافیت شرافت بود وشهرنشینی کمال، در خانواده ای تهیدست در روستایی دورافتاده از توابع گرمسار متولد شدم.از شهریور ۱۳۲۰ و سلطنت مستبدانه پهلوی دوم پانزده سال می گذشت که پدرم کام مرا با تربت سیدالشهدا باز کرد. از آنجا که قرار بود شاه کورکورانه ایران را دروازه تمدن غرب کند، طرح های زیادی اجرا شده بود تا ایران به بازار مصرف دیگری برای کالاهای تشریفاتی غرب تبدیل شود بدون آنکه در زمینه علمی پیشرفتی داشته باشد. فرهنگ ایران اسلامی ما اجازه چنین هجمه ای را نمی داد و مانعی بر سر راه آمال شاه و اربابان بیگانه اش بود. از این رو می خواستند تا آرام آرام این فرهنگ اصیل و مستحکم را کم رنگ کنند تا وابستگی اقتصادی، سیاسی و فرهنگی ایران به غرب روز به روز بیشتر شود. در پی اجرای همین سیاستها و رونق ظاهری شهرها، آن سالها سالهای هجوم روستائیان به شهرها بود. پس از پیاده سازی سیاست اصلاحات ارضی وضع روستاها به مراتب بدتر از گذشته گردید و روستائیان برای پیدا کردن لقمه ای نان فریب زرق و برق و ظاهر اغوا کننده شهرها را خوردند و شهرنشین یا به بیان دقیق تر "حاشیه نشین" شدند.بر خانواده ما نیز در روستا بسیار سخت می گذشت. با تولد من که چهارمین فرزند خانواده بودم فشارها بیشتر شد. پدرم شش کلاس سواد داشت. او آهنگری زحمتکش و سرد و گرم چشیده و با ایمان بود و دین را به خوبی می شناخت. در مسجد حضور پررنگی داشت و قرآن و احکام درس می داد. اگرچه هیچگاه زرق و برق دنیا در چشم او ارزشمند نبود اما فشارهای زندگی او را نیز یک سال پس از تولد من وادار کرد به تهران مهاجرت کند. در تهران محله پامنار را برای سکونت برگزیدیم. برای دور شدن از فضای به ظاهر مترقی و در واقع بی هویت آن روز تهران که با فشار رژیم شاه ایجاد شده بود، پدرم خانواده ما را با مسجد و منبر آشنا کرد. من نیز کمی که بزرگتر شدم و دوران کودکیم آغاز شد همراه خانواده با مسجد و روحانی آن آشنا شدم.شناخت امام (ره)پدرم همیشه روزنامه می خرید. کلاس اول بودم که با کمک بزرگترها خبر تصویب کاپیتالاسیون را در روزنامه خواندم. اگرچه آن روز معنی آن را نمی فهمیدم اما از اعتراضهایی که در حوزه های علمیه به رهبری حضرت امام به آن شد و از برخورد شدید و خشنی که شاه با معترضین داشت پی بردم که شاه می خواهد برگ دیگری از تحقیر مردم کشور در برابر بیگانگان را به کارنامه خود بیافزاید. همان سالها بود که در پانزدهم خرداد، شاه یاران امام (رحمه ا... علیه) را به خاک و خون کشید. آنروزها امام تازه از زندان آزاد شده بود.صحبت های امام را در آن ایام هیچ گاه فراوش نمی کنم‌، در صحبت هایش چیزی نهفته بود که همه را شیفته خود می کرد. ایمان به خدا در کلام او موج میزد و مردم را به اسلام حقیقی دعوت می کرد. پیامش دعوت به توحید بود و عدالت و رفع ظلم و فتنه از جهان. شجاع بود. با صلابت سخن می گفت. کلامش ساده و صادقانه بود. رهنمودهای امام بر دلهای مردم می نشست و به عمق جانها رسوخ می کرد. همین ویژگی ها بودکه او را محبوب قلوب ملت از پیر و جوان و البته مغضوب رژیم شاه و اربابان آمریکاییش کرده بود. اما جالب اینجاست که حتی دشمنان او نیز برای او احترام خاصی قایل بودند.رفته رفته تحمل امام دیگر برای شاه ممکن نشد و از آنجا که می دانستند کشتن او قیام خونین غیر قابل مهاری در پی خواهد داشت تصمیم گرفتند امام را تبعید کنند تا به زعم خود میان او و یارانش فاصله بیاندازند و انقلابی که در شرف وقوع بود را مهار کنند.امام شبانه تبعید شد و این تبعید ۱۴ سال ادامه یافت. در دورانی که امام در تبعید بود در کلاسها و جلسات یاران و شاگردان امام با افکار او بیشتر آشنا شدم. هر چه بیشتر با افکار و اصول امام آشنا میشدم علاقه ام به آن مرد الهی بیشتر می شد و تحمل دوری وی برایم دشوارتر. دشمنان مردم مسلمان ایران اگرچه امام را از مردم دور کرده بودند اما او در عوض در قلبهای مردم جا گرفته بود و از همیشه به آنها نزدیکتر.دوران دانشگاهدوران دبیرستان من همراه با جشن های ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی بود. آن سالها فشار فقر بر اقشار محروم مضاعف شد بود. تحمیل هزینه های سنگین جشنها و عیش و نوشهای خاندان شاه و اشراف زادگان و مهمانان خارجیشان کمر مردم را می شکست. تمام ملزومات این جشنها با هواپیماهای اختصاصی از اروپا به ایران آورده می شد و شاید به توان ادعا کرد که جشنهای ننگین ۲۵۰۰ ساله شاه خائن پرهزینه ترین جشن تاریخ تمدن بشری بود.بگذریم، در چنین شرایطی دیگر پتک و سندان پدر کفاف مخارج خانواده را نمی داد و من مجبور شدم برای کمک به خانواده و تامین خرج تحصیل در کارگاه یکی از همسایه ها مشغول به کار شوم و کانال کولر پرس بزنم. با وجود آنکه بسیار بازیگوش و پر جنب و جوش بودم اما از درس و مدرسه هم غافل نبودم و دانش آموز ممتاز محسوب می شدم. از همان دوران بود که به معلمی علاقه مند شدم و گاه و بیگاه برای دوستانی که تقاضای کمک داشتند در خانه یا مسجد کلاسهای تقویتی برگزار می کردم. سال آخر دبیرستان با چند کتاب تست و تلاش شبانه روزی مانند همه کنکوری ها و البته بی نصیب از کلاس های تقویتی کنکور خود را برای این آزمون آماده کردم. قرار داشتن در بحبوحه جریان انقلاب و فعالیتهای مبارزاتی پراکنده علیه رژیم شاه باعث نشده بود که دچار ضعف تحصیلی شوم و با تلاش مضاعف سعی می کردم تا در کنار فعالیتهای اجتماعی و انقلابی آمادگی علمی خود را نیز همواره در حد مطلوب نگه دارم. صبح روز امتحان کنکور مطمئن بودم که رتبه ام تک رقمی خواهد بود اما تقدیر چنان رقم خورد که در جلسه امتحان دچار خونریزی بینی شوم. با این حال رتبه ۱۳۲ ریاضی هم رضایت بخش بود و من توانستم در رشته مورد علاقه ام - مهندسی عمران - در دانشگاه علم و صنعت سه سال قبل از پیروزی انقلاب پذیرفته شوم.رژیم شاه می خواست با تزریق بی بند و باری و ترویج فساد و فحشا در دانشگاه ها ، انگیزه های اسلامی و انقلابی را در دانشجویان بخشکاند و از این طریق مانع پیوستن آنها به جریان انقلاب شود. اگرچه تعداد اندکی از دانشجویان در این دام افتند اما علی رغم تمام تلاشهای رژیم شاه دانشگاه به پایگاهی برای مبارزه تبدیل گردید. اما خطری که هنوز دانشجویان انقلابی را تهدید می کرد منحرف شدن به سمت اردوگاه کمونیسم بود. اما خوشبختانه جوانان و دانشجویان مذهبی دانشگاه ها از امام آموخته بودند که تمامی حصرهای غیرعقلانی و تحمیلی را بشکنند و به دنبال حقایق ناب باشند. هوشیاری این گروه باعث شد در زمان کوتاهی جریانی نو و غیر التقاطی در دانشگاهها شکل گیرد که پیروی از مکتب امام و اعتلای کلمه توحید تا آخرین نفس تنها شعارشان بود. شکل گیری این گروه تازه نفس، اندک اندک مرزبندی ها را شفاف تر کرد و وزن واقعی هر کدام از گروهها را نمایان کرد و دست های پشت پرده انحراف جریان مبارزات را برای همگان آشکار ساخت. حرکتهای مردمی هر روز بیش از پیش رنگ و بوی مذهبی به خود می گرفت و ارزش های دینی ای مردم همچون شهادت، ملت ایران را آماده مواجهه با شکنجه های وحشیانه و گلوله های آتشین رژیم سفاک شاه می کرد. اگر نبود ایمان و توکل مثال زدنی مردم قهرمان ایران و توسل آنها به اهل بیت و پیروی تمام و کمالشان از امام ، ریشه های انقلاب بارها و بارها در اثر این شکنجه های هولناک و کشتارهای گسترده می خشکید.با شدت گرفتن جریان انقلاب و واضحتر شدن سرانجام امید بخش آن خون تازه ای در رگهای مردم جریان یافت.پیروزی انقلابامام آمد. پس از ۱۵ سال دوری و تبعید. استقبالی که مردم ایران از رهبرشان کردند برای همیشه در تاریخ ثبت شد. تمام ایران برای استقبال از امام به خیابانها ریخته بودند. چشمهای ناظران جهانی خیره مانده بود و از تحلیل این همه حماسه و شور عاجز بودند.انقلاب اسلامی مردم ایران پس از سالها استقامت و پایداری قهرمانانه و با تقدیم هزاران شهید در عین ناباوری و حیرت تحلیلگران شرق و غرب و دستگاههای اطلاعاتی ابرقدرتها به پیروزی رسید. انقلاب ما در نوع خود بینظیر بود، مردم با دستانی خالی و صرفا با تکیه بر سلاح ایمان و با رهبری پیر مردی ۸۰ ساله نماینده نظامی آمریکا – شاه مزدور – را سرنگون کردند و حامیان ابر قدرت شاه را در منطقه و جهان بی آبرو و ذلیل کردند.اگرچه از همان آغاز نهضت امام خمینی حکومت مطلوبی که امام مدنظر داشت برای همگان روشن بود اما حضرت امام با اصرار فراوان فرمان به برپایی همه پرسی برای تعیین نوع حکومت جدید در ایران را داد تا از همان ابتدا نشان دهد که با خواست مردم و بر مبنای شرع است که حکومت اسلامی شکل می گیرد. اگرچه نیازی به چنین همه پرسی ای اساسا وجود نداشت اما امام با درایت خویش حجت را بر همگان تمام کرد و راه بهانه جویی های احتمالی را بست. این اقدام و جواب قاطع ملت ایران به آن باعث سرخوردگی برخی گروههای وابسته به ابرقدرتها شد و آنان نیز با اشاره قدرتهای استکباری و در راس آنها آمریکا دست به کشتار مردم بی گناه و ترور رهبران انقلابی زدند تا به زعم اربابان خام خود نهال حکومت جدید را از همان ابتدا بخشکانند. اما مردم حاضر نبودند دستاورد انقلاب عظیم خود را به این راحتی از دست دهند و باز ایستادند و با تحمل سختی ها از انقلاب خود پاسداری کردند و در نهایت گروهکهای تروریستی را از کشور خود راندند. هرچند این گروهکهای تروریستی هنوز هم در پناه شیطان بزرگ آمریکا ذلیلانه ارتزاق می کنند اما سیلی ای که از ملت ایران دریافت کردند را هرگز فراموش نخواهند کرد.حضور در جبهه های دفاع مقدساستکبار جهانی تصمیم گرفته بود به هر قیمتی که شده انقلاب اسلامی ایران را دچار شکست کند زیرا از این میترسید که انقلاب الگویی برای سایر ملتها در سطح منطقه و جهان شود. از طرف دیگر می خواست آبروی از دست رفته خود را باز یابد. از همین رو در میان کشتارهای روزانه گروهکهای تروریستی در داخل ایران آتش جنگ علیه ایران توسط رژیم صدام برافروخته شد. تحلیل سیاستمداران فاسد جهان آنروز بر این بود که ایران در اول راه است و حکومت آن هنوز اسقرار کامل نیافته است نیروی نظامی آن هم از هم گسیخته است و از طرف دیگر سلاح و مهمات ندارد اما در طرف مقابل صدام هرچه بخواهد به او می دهیم و او پیروز جنگ خواهد بود. صدام سرمست از کمکهایی مالی، نظامی و اطلاعاتی که از آمریکا و دیگر کشورهای غربی دریافت کرده بود اعلام کرد طی مدت ۳ روز تهران را فتح خواهد کرد. جنگی که به ایران تحمیل شد نه ۳ روز بلکه بیش از ۸ سال به طول انجامید و در آخر هم حتی یک وجب از خاک ایران نصیب صدام و حامیانش نشد.در این هشت سال صدام هم با ما می جنگید و هم با مردم خود. هم شهرهای ما را هدف بمباران شیمیایی قرار می داد و هم روستاهای عراق را. در تمام مدت جنگ در شرایطی که صدام شهرهای ما را بمباران می کرد جمهوری اسلامی برای رعایت مسایل اسلامی و انسانی از مقابله به مثل پرهیز کرد و درگیری با عراق را به جبهه های نبرد محدود کرد، اگرچه چنین رفتاری هم باز برای ناظران جهانی قابل درک نبود.در ابتدای جنگ ۲۵ سال داشتم. مادر و همسرم و تمامی مادران و همسرانی که جوانان و همسرانشان در جبهه ها از کیان کشور خویش دفاع می کردند صبورانه به تربیت نسلی مقاوم، شجاع و مومن اهتمام داشتند. جوانان توانمند امروز ثمره همان تلاشها و به جان خریدن سختی ها هستند.دفاع مقدس دانشگاه منحصر به فردی برای آموختن انسانیت بود. تجربه همزمان مرگ و زندگی انسان های جنگ را در بهشتی میان دنیا و آخرت نگه داشته بود که هرچه می گفتند و می شنیدند و انجام می دادند الهی بود.برادری و صمیمیت، جدیت و سخت کوشی، معنویت و عبادت، شوق و شادمانی، ایثار و رشادت، همه و همه به ما ثابت می کرد که دنیا و آخرت در بستر دین نه تنها با هم در تضاد نیستند بلکه مکمل یکدیگرند. شهادت تنها آرزوی رزمندگان ما بود و هست.سال ۶۷ یعنی یکسال قبل از وفات امام (رحمه ا... علیه) قطعنامه ای صادر شد و امام با اکراه آنرا پذیرفت و اعلام کرد که با این کار جام زهر نوشیده است. جنگ به پایان رسید و این در حالی بود که در تمام این مدت سازمانهای بین المللی سعی می کردند با تحریف حقایق آشکار متجاوز بودن رژیم صدام را کتمان کنند و در عمل از هیچ کمکی به او دریغ نکردند. برای کسانی که از پیوند این سازمانها با کشورهای سلطه گر بی خبر بودند این چشم پوشی و کتمان حقیقت عجیب می نمود ".احمدی نژاد، زندگینامه خود نوشته خود را مردادماه دو سال پیش در وبلاگ شخصی اش تا همین جا گفته و ادامه آن را به بعد موکول کرده است، اما به نظر می رسد گرفتاریهای او در مقام رییس جمهوری، تاکنون فرصتی را به او نداده است تا این زندگی نامه را کامل کند.با این حال، می توان زندگینامه او را در جای دیگری هم یافت:"پایگاه اطلاع رسانی ریاست جمهوری اسلامی ایران" که به صورت مختصر و رسمی، او را اینگونه معرفی کرده است:زندگینامه رسمیدکتر محمود احمدی نژاد در سال ۱۳۳۵ هجری شمسی در روستای ارادان از شهرستان گرمسار، چشم به جهان گشود و از یک سالگی به همراه خانواده در تهران اقامت گزید. وی دوران تحصیلات ابتدایی ، راهنمایی و متوسطه خود را در این شهر گذراند و در سال ۱۳۵۴ با کسب رتبه ۱۳۲ کنکور سراسری گزینش دانشجو، تحصیلات عالی خود را در رشته مهندسی عمران دانشگاه علم و صنعت آغاز کرد و در سال ۱۳۶۵ در مقطع کارشناسی ارشد همان دانشگاه پذیرفته شد و در سال ۱۳۶۸ به عضویت هیات علمی دانشکده عمران دانشگاه علم و صنعت در آمد و در سال ۱۳۷۶موفق به دریافت مدرک تحصیلی دکترای مهندسی و برنامه ریزی حمل و نقل از دانشگاه علم و صنعت گردید . ایشان به زبان انگلیسی آشنایی دارند و طی سال های تدریس در این دانشگاه و تدوین مقالات و پژوهش های متعدد علمی ، راهنمایی ده ها پایان نامه کارشناسی ارشد و دکترای تخصصی در زمینه های مختلف مهندسی عمران ، راه و حمل و نقل و مدیریت ساخت را بر عهده داشته است.دکتر احمدی نژاد پیش از پیروزی انقلاب اسلامی در کسوت دانشجو و با شرکت در مجالس مذهبی و سیاسی وارد فضای سیاسی جامعه شد و پس از پیروزی انقلاب اسلامی با توجه به حضور در دانشگاه از پایه گذاران انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه علم و صنعت ایران بود و در دوران جنگ تحمیلی به عنوان داوطلب بسیجی در قسمت های متعدد جبهه به ویژه مهندسی رزمی به خدمت پرداخت و این مهم را تا پایان دوران دفاع مقدس ادامه داد. دکتر احمدی نژاد متاهل و دارای سه فرزند- دو پسر و یک دختر – است.
کد خبر: ۱۰۷۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۸/۰۵

اوای دنا-البرز رهبر :بهار ای کاش هیچوقت نمی آمدی!ای کاش میتوانستی یکسال هم که شده به ندیدن ما انسانها عادت کنی.ای کاش میشد همچون ما انسانها بخل بورزی و زیباییهایت را از ما دریغ کنی،آنوقت شاید کمی بیشتر قدرت را میدانستیم.اما تو باز هم می آیی، مثل همیشه بی توقع و بخشنده تر از گذشته. بهار حال که آمدی بگذار کمی از دستت گلایه کنم.درست شنیدی من انسان از دست توی بهار گلایه دارم.کاش این همه سال که از عمرت میگذرد  کمی هم ما انسانها را می شناختی! کاش میدانستی  که این همه آدم  چشم  به راه  تو، منتظر رسیدن شکوفه ها و گلهایت نیستند، منتظر شنیدن آوای موسیقی گونه ی  پرندگانت بر روی  شاخه های  نو رسته هم  نیستند!بهار! کاش این همه ساده دل نبودی  و گول حرفهای به  ظاهر قشنگ  ما  انسانها  در بیداد  سرمای زمستان را نمیخوردی  که آخ  چقدر دلتنگتیم  بهار پس دیگر کی  میایی! تو قرنها  بیشتر از هر یک از ما انسانها زیسته ای و سرد و گرم روزگار چشیده ای، اما هنوز ما را  نشناخته ای!بهار!تو می آیی تا ما انسانها از وجود تو به آرامش برسیم و تو را پاس بداریم به حرمت اینکه تجلی بخش زیبایی های خالقی و شکرگزار قدوم سبزت باشیم در این میهمانی چند روزه ات. اما تو چقدر خوش خیالی!!!انسانی که اگر پایش بیفتد حاضر است یک  شبه زحمات  چندین و چند ساله  کسی چون مادرش را فراموش کند و به همه ی خوبیهای مهربانترین انسانها پشت پا بزند، آنوقت توی غریبه انتظار قدردانی داری؟؟؟بهار خیلی ساده تر از آنی که میپنداشتم! انسانهای این دیار که تو به عشق آنها می آیی هر کدامشان به طریقی به دنبال ریشه کن کردن نورسته های دامان طبیعتت هستند.انگار دیگر دوست ندارند سال  دیگر هم  بهاری باشد و رایحه خوش چویلی از دامان طبیعتت به مشام کسی برسد. بهار هرسال  که  تو می آیی نمیدانم چه بلایی بر سر ما انسانها نازل میشود،انگار به ما انسانها خبر میدهند  که این بهار آخرین بهار است هرچه میخواهید بر سر طبیعت بیاورید،ریشه کن کنید،ببرید،بسوزانید،آلوده کنید،بی خیال اینکه نسل های بعدی  ندانند  پیچیدن بوی کرفس در تارپود وجودمان یعنی چه؟ بی خیال اینکه آیندگانمان ندانند بیلهر و قارچ و بن سرخ و تره و کاسنی و کنگر و ریواس و کارده و ...یعنی چه!اصلا به شما چه که نسلهای بعدتان نفهمند عطر چویل بهترین عطر دنیا برای  نیاکانشان بوده است مگر شما مسئول زندگی  آنها هستید!؟ بهار مگر ما انسانها از رو میرویم!؟ما هم فرزندان خلف  نیاکانمان هستیم  و این رسم را از آنها به ارث برده ایم.به خاطرات گذشته ات رجوع کن و به یاد آر زمانهایی را که آنان  چنان استادانه به جان قوچ و آهو و بز و خرس و پلنگ این دیار افتاده اند که  نسل آنها را برای همیشه از روی زمین برداشته اند.کو آن همه آهوان خرامان بر دامانت؟ بهار ما هم دلمان میخواهد  آهوان خرامان را نظاره گر باشیم اما دریغ. بهار! پدرانمان  بدتر از این ظلمی که در حق ما کرده اند، با این کارشان  خودشان را بدست خودشان شکنجه کرده اند و در این عصر ماشینی و عاری از آن مناظر بکر  تنها همدم و آرامش بخششان شده  برنامه های حیات وحش و راز بقای تلویزیون و یک دنیا حس نوستالژیکی که خدا میداند در ذهنشان چه میگذرد با دیدن این همه آهوی خرامان در جعبه جادویی!بهار بگذار رک و راست به تو بگویم  که چون گذشتگانمان حسرت دیدن آن همه مواهب الهی و به قول خودشان "شکالها" را به دل ما گذاشته اند و رفتند ما هم  همقسم شده ایم حسرت بوئیدن کرفس و چویل را به دل  نسلهای  بعد از خودمان  بگذاریم!گذشتگانمان کوههای پر از جانور و گیاه را نصفه و نیمه تحویل ما دادند،جانورانش را کشتند و  بردند بگذار ما هم نصفه سهم خودمان را ریشه کن کنیم، آیندگان هم  سهمی ندارند!مشکل هم  از خودشان است که دیر می رسند.  بهار! میدانم دلی پر از درد داری و خسته ای از این همه بی مهری ما انسانها و دیگر نای شنیدن نداری، میدانم که با وجود این همه درد همچنان روی از ما انسان های ناسپاس بر نگردانده ای و زیبایی هایت را از ما دریغ نمیکنی و میدانم که تا همیشه بهار خواهی ماند:بی توقع و بخشنده. بنازم صبرت را در این همه سالهای بیرحمی ما انسانها، که هنوز که هنوز است در خود میسوزی و شکوائیه نمیسرایی. بهار حال خودت قضاوت کن که ای کاش می آمدی یا نمی آمدی؟؟؟
کد خبر: ۷۵۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۳/۰۵

اوای دنا:حجت الاسلام نظری یکی از کاندیدای دوره ی نهم مجلس شورای اسلامی در ادامه ی سفرهای انتخاباتی  در میان جوانان هوادار خود درمسجد جامع شهر لنده  حضور یافت و بیانات  مهمی را ایراد فرمودند، ایشان ابتدا فرارسیدن دهه مبارک فجر را به جمع حاضر و کلیه هموطنان تبریک عرض نمودند و بیان داشتند امروز گرچه مصادف با شهادت امام حسن عسکری علیه السلام است بنده  به نوبه ی خود این مصیبت عظما را به عموم شیعیان عالم تسلیت عرض مینمایم  ولی دو مناسبت دیگر هم داریم که بسیار حائز اهمیت و مبارک و میمون هستند یکی اغاز امامت حضرت ولی عصر علیه السلام و دیگری 12بهمن یعنی سالروز ورود امام خمینی ره به کشور عزیزمان  که جادار به صورت اساسی به این دو موضوع بپردازم و این تقارن را به فال نیک گرفته و تبریک عرض مینمایم همه ی ما به کرات این حدیث را شنیدیم که انتظار فرج افضل عبادات است ولی بعضی تصورشان این است که در عصر غیبت انتظار یعنی  زانوی غم بغل گرفتن و گوشه ای نشستن ودر مقابل زور گویان و گردنکشان سکوت کردند تا دنیا غرق مفاسد و انوقت فرجی اتفاق و گرفتاری ها حل شود در حالیکه این تفکر کاملا غلط بوده و منتظر واقعی کسی است که مدام در حال تلاش و کوشش و جهاد در راه خدا  باشد و حضرت امام خمینی ره نمونه ی کاملی از انسان منتظر بود و از نظر بنده منتظر واقعی حضرت امام بوده و انقلاب اسلامی و حرکت امام را ترجمان ظهور و مسیرش را راه انبیاء و اولیاء الهی دانسته و زمینه ساز ظهور میدانم یعنی امام برخلاف نظر بعضی معتقد بود باید با تلاش و کوشش وجهاد در مقابل ظلم و ستم قیام کرد و حتی در صورت امکان حکومت بر مبنای نظریه ولایت فقیه تشکیل داد تا زمینه ی ظهور فراهم گردد وبه لطف خدا هم موفق شد. حالا باید ما از میراث امام به نحو احسن پاسداری کنیم تا انشالله مدیریت انقلاب امام با سکانداری شاگردش حضرت ایت الله خامنه ای به دست امام زمان صاحب اصلی اش سپرده شود حالا وظیفه تک تک ما چیست؟ وظیفه این است که گوش به فرمان رهبری معظم در عین اختلاف سلیقه با تکیه بر مشترکاتمان هر کس وظیفه ی فردی و اجتماعی خود را به شکل مطلوب انجام بدهد یکی از رخدادهای اجتماعی انتخابات است که احاد ملت در محصول آن شراکت دارند و باید اگاهانه و بدون حب و بغض در آن شرکت نمایند که بنده تذکرات لازم را در خصوص سلامت اخلاقی انتخابات در جمع مردم لیکک بیان داشتم و از طریق رسانه های نوشتاری در اختیار همگان قرار گرفت و مجددا خواهشم میکنم  با عقل و منطق با در نظر گرفتن هزینه های که ما ملت برای انقلاب دادیم یعنی خون شهداء و ایثارگری جانبازان و خانوادهایشان و شکنجه و زندان رفتن ها در نظرمان باشد و با دقت گزینه مورد نظرمان را انتخاب کنیم واز تخریب سایرین خودداری کرده و فقط برنامه ها  و توانایی های خودمان را معرفی نمائیم . بنده به دلیل انتقاد جدی به عدم پیشرفت حوزه ی انتخابی وارد صحنه رقابت ها شدم شما ببینید استان های کشور سه دسته هستند توسعه یافته در حال توسعه و یا فاقد توسعه جایگاه استان ما و علی الخصوص حوزه ی انتخابی ما کجاست؟؟؟ جواب واضح است. در تمام ابعاد فاقد توسعه یافتگی هستیم نزدیک 23% طبق امار رسمی بیکاری داریم رشد اقتصادی ما 8 دهم درصد است و در میان استانها رتبه 29 را داریم. نه توسعه اقتصادی یافتیم در حالیکه منابع ومعادن عظیمی داریم از قبیل نفت. گاز. اکسید الومنیم. سلستین . منیزیم . فسفات . انواع سنگ و....... همچنین جنگل خوب و خاک مساعد و اب فراوان. نه توسعه علمی داریم در حالیکه جوانان ما علیرغم مشقتهای زیاد از لحاظ استعداد و از لحاظ کمیت تحصیل کرده ها در میان دیگر استان ها جلوتر هستند وبه دلیل عدم امکانات مناسب  اکثر نخبگان ما مهاجرت کردند و به تبع ان از توسعه فرهنگی ورزشی هم باز ماندیم گیر کار کجاست؟؟؟ من که نمیتوانم جزء ناکارآمدی مسئولین در طول تاریخ انقلاب در این استان و ضعف نظارت نمایندگان دلیلی یافت کنم منابع و معادن که داریم نیروی انسانی با استعداد عالی که داریم مسئولین عالی رتبه نظام که حمایت میکنند و رهبری فریاد میزند پس چه دلیل دیگه میتواند داشته باشد؟ البته این به معنی این نیست که هیچ خدمتی نشد ولی این خدمات در شان مردم و نظام نیست بعضی ها  مختصر کارهای نظیر برق و اب رسانی وبهداشت ضعیف و جاده های پر از معایب را خدمات ارزشمند خود و نظام میدانند در حالیکه به نظام ظلم کرده و ضعف و ناکارآمدی خود را به پای نظام میگذارند. نه اقا نظام ودر راس ان رهبری از کم کاری ها و عدم محرومیت زدایی بعد از33سال ناراضی است و گله دارد و مدام پیام میدهد ولی گویا مدیران و مسئولین استان گیرنده شان به سمت جای دیگه تنظیم است ضعف اساسی ما این است که گوش به فرمان رهبری نیستیم. چرا باید جوانان ما حمایت نشوند یک خانمی به من مراجعه کرد گفت رتبه سوم جهانی کاراته را کسب کردم امان از این... اگر حتی تربیت بدنی استان هزینه یه بلیط هواپیما به من داده باشه بچه کلاس ابتدایی ما هلیکوپتر بدون دم ساخته و اختراع کرده کوچکترین حمایتی نشد وضع بهداشتی ما چگونه است در کمال تاسف معاون فرماندار و رئیس ستاد انتخابات این حوزه در نماز جمعه دچار حمله قلبی شد حتی یه امبولانس کنار جماعت چند صد نفری وجود نداشت بعد که ایشان را با خودرو شخصی مردم به تنها بیمارستان شهر انتقال دادند با کمال تاسف گفتند اکو بیمارستان خراب است مثلا مرکز شهرستان است!!! شما نگاه کنید وضعیت جاده ها را در همین جاده ی دهدشت سوق لنده تا انجا که من یاد دارم بیش از 120 نفر تلفات جانی به دلیل وضع نامناسب جاده دادیم چه مشکلی برای تعریض 30کیلومتر راه وجود دارد در حالیکه در تهران و اصفهان ظرف یکسال 30 کیلومتر تونل میزنند؟؟؟ مدیران و نمایندگان استان سرشان به چی گرم است لطفا بگویند ملت بدانند. میگویند وزارت نیرو بخشنامه کرده از ورودی های سد مارون کسی حق برداشت اب ندارد این چه حرفی است؟ مگر مردم این شهرستان انسان نیستند که اب سر زمین انها باید در اختیار دیگر استانها باشد و خودشان حق استفاده نداشته باشند؟؟؟ البته بنظر من ما توسعه سیاسی انهم بصورت غلط و افراطی یافته ایم برای انتخاب یک نماینده همه مغز متفکر شدن و زیر بار هیچ حرف حسابی هم نمی روند و بجان هم میفتند و درگیر می شوند وبداخلاقی میکنند گویا دنیا به اخر رسید است خداوند توفیق بدهد همه ی ما به وظیفه ی مان خوب عمل کنیم وبا عمل صحیح و تلاش فراوان منتظر واقعی باشیم.
کد خبر: ۴۲۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۰/۱۱/۱۷