« آواي رودکوف» خود را به اخلاق حرفه‌اي روزنامه‌نگاري پايبند مي‌داند و مبناي فعاليت اين سايت بر سه اصل « بيطرفي » ، «دقت » و « انصاف » استوار است.

      
برچسب ها
رئیس اداره آرایشی و بهداشتی سازمان غذا و دارو با برشمردن آسیب های موجود ناشی از افراط در استفاده از فراورده های آرایشی، از خانمها خواست نسبت به مصرف این محصولات احتیاط کنند.
کد خبر: ۱۴۲۶۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۶/۲۸

کد خبر: ۱۴۲۶۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۶/۲۸

معاون اجتماعی وزیر بهداشت با اشاره به آمار مبتلایان ایدز در کشور گفت: ۷۰ هزار نفر نه خودشان می‌دانند و نه ما به عنوان متولی سلامت می‌دانیم که آنها مبتلا به ایدز هستند.
کد خبر: ۱۴۰۱۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۶/۱۸

رئیس انجمن رادیولوژی ایران می‌گوید که میزان سقط جنین در کشور با انجام سونوگرافی متخصصان زنان افزایش یافته است.
کد خبر: ۱۳۹۴۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۶/۱۴

کد خبر: ۱۳۸۶۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۶/۱۰

نوزاد دختر عجول فرصت انتقال را از تکنسین‌ها گرفته و اولین نگاه زندگیش را تقدیم به پدر جوان خود و پرسنل اورژانس ۱۱۵ ممبی کرد.
کد خبر: ۱۳۳۹۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۵/۱۲

قابل توجه مادران؛
آغوز اولین ماده‌ی غذایی است که شیرخوار دریافت می‌کند . آغوز، غلیظ و زردرنگ بوده و شکل ظاهری آن از مادری تا مادر دیگر متفاوت است.
کد خبر: ۱۳۳۷۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۵/۱۰

از حکیم و طبیب قدیم تا دکتر ای امروز
وقتی فلان پزشک، اکثر بیمارانش را فقط با یکی دو دقیقه معاینه اولیه و بدون هیچ گونه الزام پزشکی،به اندوسکوپی،کولونوسکوپی یا سونوگرافی و نظایر این ها ارجاع می دهد، آیا دارد طبابت می کند یا سوء استفاده
کد خبر: ۱۳۳۴۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۵/۰۶

ساله بود، از خدمت سربازی که برگشت با کودکی ٩ ساله از اهالی روستا نامزد شد.
کد خبر: ۱۳۱۲۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۴/۲۲

آوای رودکوف:حسن روحانی در کتاب خاطرات خود، به اشتیاقش برای دیدن شیر خوردن بره‌ها و همچنین چوپانی اشاره می‌کند.
کد خبر: ۹۲۴۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۱/۱۵

اوای رودکوف:مدیر عامل بانک خون بند ناف رویان به تشریح اقدامات انجام شده در این مرکز پرداخت و گفت: بانک خون بند ناف چند سالی است که به عنوان خدمت جدیدی در عرصه خدمات پزشکی مطرح شده است وخوشبختانه روز به روز فعالیت آن درحال گسترش می باشد. به گزارش پایگاه خبری آوای رودکوف avayerodkof.ir، دکتر مرتضی ضرابی در گفتگو با خبرنگار انتخاب خبر افزود: سلول‌های بنیادی از منابع مختلف قابل دسترسی هستند و یکی از  منابعی که به راحتی می‌توان سلول های بنیادی را از آن استحصال کرد، خون بند ناف و جفتی است که به عنوان یک زباله بیولوژیک بعد از تولد نوزاد دور ریخته می‌شود. وی ادامه داد: خون بند ناف مملو از سلول‌های بنیادی است که اگر امکان ذخیره سازی آن فراهم شود می‌تواند در درمان بیماری های بدخیم به خصوص بیماری‌هایی که منشاء خونی دارند مورد استفاده قرار گیرد. مدیرعامل بانک خون بندناف رویان گفت: چون سلول های بنیادی خصوصاً در بیماری هایی که صدمه بافتی و سلولی‌ وجود دارد، می‌تواند باعث بازسازی و ترمیم آن بافت در بدن شود، از سال 1384  فعالیت جع‌آوری و ذخیره سازی سلول های بنیادی خون بند ناف در پژوهشگاه رویان جهاد دانشگاهی آغاز شد و اکنون این مرکز توانسته تعداد قابل توجهی نمونه خون بند ناف را جمع آوری کند. ضرابی با بیان اینکه در دنیا بانک خون بند ناف به دو شکل خصوصی و عمومی وجود دارد، افزود: در بانک عمومی معمولاً زوج هایی که در آستانه تولد فرزند هستند نمونه خون بند ناف خود را اهدا کرده و دراختیار بانک خون قرار می‌دهند اما دیگر مالکیتی روی نمونه ذخیره شده ندارند و عملاً این در اختیار بانک خون قرار می گیرد تا اگر فرد بیماری به آن نیاز داشت بتواند به شکل رایگان از این خون بند ناف استفاده کند. وی ادامه داد: این در صورتی است که در بانک‌های خصوصی، زوج هایی که در آستانه تولد فرزند هستند قراردادی را با این بانک به امضا رسانده و هزینه‌ای را پرداخت می‌کنند  تا این نمونه در مواقع ضروری در اختیار زوج و فرزندان قرار گیرد و خود از آن استفاده کنند. ضرابی تصریح کرد: خوشبختانه در حال حاضر در بانک عمومی حدود 5 هزار نمونه و و در بانک خصوصی حدود 60 هزار نمونه ذخیره سازی شده است. مدیرعامل بانک خون بند ناف رویان با بیان اینکه نمونه های ذخیره شده از سراسر کشور جمع آوری شده است، اظهار داشت: این مرکز حدود 24 دفتر نمایندگی در سراسر کشور در مراکز استان ها دارد و خون بند ناف  در این مراکز، جمع آوری شده و کمتر از 24 ساعت به تهران منتقل می شود تا کار جداسازی سلول های بنیادی از خون بند ناف و ذخیره سازی در تهران صورت گیرد. وی در ادامه با اشاره به اینکه گرفتن خون بند ناف فقط در زمان زایمان قابل انجام است، گفت: اگر خانواده ای قصد استفاده از خدمات مرکز بانک خون بند ناف را دارد باید حتماً قبل از انجام زایمان ، هماهنگی های لازم از سوی زوجه  انجام گیرد و هماهنگی های لازم هم این است که مادر باید آزمایشاتی را در ماه آخر بارداری انجام دهد که بانک خون بند ناف رویان از سلامت مادر اطلاع حاصل کند. همچنین مادر نباید سابقه بیماری خاص و یا سابقه مصرف داروهای هورمونی داشته باشد. ضرابی ادامه داد: کارشناسان این مرکز به صورت 24 ساعته فعال هستند تا در هنگام زایمان حضور پیدا کنند و بلافاصله بعد از تولد نوزاد، خون بند ناف را با روش بسیار ساده ای جمع آوری کنند. این روش آنقدر ساده و بی خطر است که به مادر و نوزاد، صدمه‌ای وارد نمی سازد. مدیر عامل بانک خون بند ناف رویان گفت: اکنون در بانک خون بند ناف رویان، جداسازی این سلول های بنیادی در حال انجام است و نهایتاً بعد از اینکه آزمایشات کنترل کیفی روی نمونه انجام شد، این نمونه ها در تانک های حاوی نیتروژن مایع در دمای منهای 196 درجه نگهداری می شود و طبق استاندارد هایی که بانک جهانی خون بند ناف تعیین کرده، این نمونه می تواند حتی برای مدت 20 سال نگهداری شود و هر زمان که نیاز بود مورد استفاده قرار بگیرد. وی ادامه داد: سلول های بنیادی که از خون بند ناف گرفته شده است عمدتاً ذخیره سازی می شود تا برای بیماری هایی که منشاء خونی دارند مورد استفاده قرار بگیرند. ضرابی با بیان اینکه خون بند ناف مملو از سلول های بنیادی خون ساز است، افزود: این سلول های بنیادی برای بیمارانی که به نوعی باعث آسیب مغز استخوان می شوند مانند تالاسمی یا بیماری نقص سیستم ایمنی مانند انواع سرطان ها مورد استفاده قرار می گیرند. وی ادامه داد: تاکنون این مرکز در 3  سال گذشته نزدیک به 14 نمونه از نمونه های بانک خون بند ناف را برای پیوند در بیماری های مزبور استفاده کرده است و مهمترین آن، نمونه ای بودکه اخیراً برای فرد بیماری که مبتلا به نارسایی مغز استخوان داشت، انجام گرفت. مدیر عامل بانک خون بند ناف رویان خاطرنشان کرد: خوشبختانه در کشور ایران برای اولین بار چنین عملی صورت گرفت و نمونه خون بند ناف نوزادی که حدود 7 سال قبل در مرکز بانک خون بند ناف رویان فریز شده بود در زمانی که او دچار نارسایی مغز استخوان شد برای خود او در بیمارستان حضرت علی اکبر(ع) توسط دکتر باهوش پیوند شد و خوشبختانه با توجه به گذشت چیزی حدود 5 ماه از پیوند، شرایط بیمار بسیار رضایت بخش و پاسخ به درمان هم بسیار خوب بوده است. وی در ادامه به نکته دیگری نیز اشاره کرد که می‌تواند امید تازه‌ای برای بهبود مبتلایان به فلج مغزی باشد. مدیر عامل بانک خون بند ناف رویان گفت: غیر از مواردی که به آن اشاره شد، و پیوندهای آن با موفقیت انجام شده است، در دنیا موارد متعددی نیز وجود دارد که از خون بند ناف برای کودکانی که مبتلا به فلج مغزی بوده اند استفاده شده است. دکتر مرتضی ضرابی تصریح کرد: خوشبختانه در کشور ایران در یکی از بیمارستان ها این پیوند نیز برای سه بیمار انجام گرفته و می توان گفت نتایج اولیه آن رضایت بخش بوده  اما لازم است که متخصصین سلول های بنیادی در بانک خون بند ناف رویان، ارزیابی‌های مربوطه و همچنین تعداد نمونه گیرنده ها را افزایش داده تا در این صورت بتوان یک ارزیابی دقیق‌تری از نتایج این پیوندها حاصل کرد.
کد خبر: ۸۵۷۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۱/۱۱

آوای رودکوف:معاون فنی انتقال خون کهگیلویه و بویراحمد گفت: در 9 ماهه سالجاری 13هزار و 530 نفر برای اهدای خون در این استان مراجعه کرده است
کد خبر: ۸۴۰۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۰/۲۷

آوای رودکوف:با حضور رییس دانشگاه علوم پزشکی کهگیلویه و بویراحمد مرکز تسهیلات زایمان بخش دیشموک افتتاح شد
کد خبر: ۸۲۹۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۰/۱۷

آوای رودکوف:رییس شبکه بهداشت و درمان کهگیلویه از بهره برداری مرکز تسهیلات زایمان بخش دیشموک تا پایان هفته جاری خبر داد
کد خبر: ۸۲۶۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۰/۱۵

دختر بچه ای پنج ساله در دامنه کوههای آند، ۷۶ سال پیش در پی برآمدگی غیرطبیعی شکمش و با تصور اینکه توموری درون شکم خود دارد توسط مادرش به بیمارستان منتقل شد. پایگاه تحلیلی خبری آوای رودکوف avayerodkof.ir به گزارش برنا، این دختر بچه که مدینا لینا نام داشت تحت معاینات پزشکی قرار گرفت و مشخص شد وی نه تومور که یک بچه 7.5 ماهه در شکم خود دارد. شگفتی همه بیمارستان را در بر گرفت و کار به جایی رسید که پلیس پدر این دختر را به اتهام تجاوز دستگیر کرد و البته خیلی زود به بیگناهی پدر پی برد. مدینا لینا زایمان کرد و به دختری تبدیل شد که به جای عروسک با پسر واقعی خودش بازی می کرد.نام این بچه را جراردو گذاشتند و تا ۱۰ سالگی هم به او نگفتند بچه ای که با او بازی می کند مادرش است. جراردو در سن ۴۰ سالگی در اثر ابتلا به سرطان در گذشت و مدینا لینا هم در ۳۸ سالگی ازدواج کرد و صاحب بچه شد اما اعجاز طبیعت در حق او به یک یافته جدید در علم پزشکی منجر شد. پزشکان بررسی های زیادی روی این بچه و مادر انجام دادند و بالاخره متوجه شدند جراردو نه فرزند مدینا که برادر دو قلوی اوست. آنها فهمیدند بر اساس یک اختلال ژنتیکی بسیار نادر، مدینا حامل برادر دو قلوی او بوده که به دلیل شرایط خاص بدنی این کودک را ۵سال بعد به دنیا آورده است. این ماجرا به یافته های جدید پزشکی منتهی شد و همچنان محافل پزشکی جهان و رسانه های علمی دنیا این اتفاق را بررسی می کنند.
کد خبر: ۷۳۲۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۷/۰۵

او کمترین نرخ باروری را مربوط به چهار استان تهران، گیلان، اصفهان و سمنان با نرخ 2/ 1 تا 6/ 1 درصد دانست و افزود: این نرخ باروری در برخی نقاط تهران کمتر از یک درصد است که بسیاری از ساکنان این نقاط نیز از قشر مرفه و دارای تحصیلات بالا هستند. سایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.comکاهش شمار دختران در جامعه، کشور را در آینده دچار بحران تجدید نسل خواهد کرد. در سال های اخیر با چرخش 180 درجه ای سیاست های جمعیت مسائلی که افزایش جمعیت در ایران را با چالش مواجه می کند بیش از پیش مورد توجه قرار گرفته است. علاوه بر اینکه مسئولان و کارشناسان درباره کاهش تمایل زوجین به فرزندآوری هشدار می دهند آنطور که اظهارنظرهای اخیر نشان می دهد بعضی از تغییرات جمعیتی نیز می تواند بحران جمعیت در ایران را تشدید کند؛ یکی از موارد تولد بیشتر نوزادان پسر نسبت به دختران است. به گزارش آرمان، در سال 90 رشد جمعیت ایران 3/1 بود که نشان از کاهش جمعیت در ایران و رسیدن به آمار جهانی رشد جمعیت 2/1 داشت. میزان باروری كل (متوسط تعداد بچه‌های زنده‌ای كه یك مادر در طول دوره باروری به دنیا می‌آورد) به زیر دو بچه كاهش یافته و این به معنی كاهش تدریجی جمعیت و نهایتا انقراض نسل است. تبعات فرهنگی، اجتماعی و سیاسی کاهش جمعیت و تأثیر منفی آن بر رشد و پیشرفت کشور باعث شده است که سیاست افزایش جمعیت در سال‌های اخیر مورد توجه قرار گیرد. بحران کاهش جمعیت فقط معطوف به ایران نیست و بسیاری از كشورهای پیشرفته كه نرخ باروری كلی آنها كمتر از 2 است با ارائه مشوق‌هایی تلاش دارند تا والدین را به داشتن فرزند بیشتر ترغیب كنند. در کشور ما هم دولت تلاش کرد با اجرای برنامه‌های تشویقی مختلف نرخ باروری را در کشور بالا ببرد. یکی از این سیاست‌ها افزایش مرخصی بعد از زایمان زنان از شش ماه به نه ماه است. در صورتی که برنامه‌های افزایش جمعیت، رشد و توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی را در کنار افزایش جمعیت مدنظر قرار دهند می‌توانند موفقیت‌آمیز باشند. کاهش دختران در جامعه به بحران تجدید نسل می‌انجامد معاون برنامه‌ریزی و هماهنگی دبیرخانه شورای‌ عالی انقلاب فرهنگی گفت: کاهش شمار دختران در جامعه، کشور را در آینده دچار بحران تجدید نسل خواهد کرد. محمد اسحاقی در همایش «تبیین سیاست‌های کلی جمعیت مبتنی بر سلامت مادر و کودک» در دانشگاه علوم پزشکی اصفهان افزود: اگر همین روند ادامه یابد و بیشتر فرزندان متولد شده پسر باشند؛ در آینده با کاهش تعداد مادران به منظور فرزندآوری و تجدید نسل مواجه می‌شویم. او همچنین با بیان اینکه در حال نزدیک شدن به بحران باروری هستیم، اظهار کرد: مقرر بود نرخ رشد جمعیت در سال 90 به 3/2 درصد برسد اما به رقم 3/1 درصد رسیدیم. اسحاقی ادامه داد: مقرر بود نرخ باروری کلی از 4/6 درصد در سال 65 به چهار درصد در سال 90 برسد اما در سال 71 به این نقطه هدف رسیدیم و با ادامه روند کاهشی نرخ باروری، در سال 90 این رقم به 7 /1 درصد رسید. او کمترین نرخ باروری را مربوط به چهار استان تهران، گیلان، اصفهان و سمنان با نرخ 2/ 1 تا 6/ 1 درصد دانست و افزود: این نرخ باروری در برخی نقاط تهران کمتر از یک درصد است که بسیاری از ساکنان این نقاط نیز از قشر مرفه و دارای تحصیلات بالا هستند. اسحاقی اظهارکرد: کاهش نرخ باروری کلی، امری فراگیر در کشور شده است که این موضوع خسارت‌های بزرگی به کشور وارد می‌کند. او بیان کرد: با کاهش باروری، کشور دچار چالش‌های جمعیتی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی می‌شود؛ از جمله چالش‌های جمعیتی می‌توان به کاهش جمعیت ملی، کاهش نیروی کار، بحران سالمندی و افزایش مهاجرت‌های بین‌المللی اشاره کرد. معاون برنامه‌ریزی و هماهنگی دبیرخانه شورای‌عالی انقلاب فرهنگی تصریح کرد: براساس پیش‌بینی‌ها، اگر نرخ باروری کلی به همین روند پایین باشد، جمعیت ایران در سال 1480 شمسی به 31 میلیون نفر کاهش می‌یابد. او افزود: مهم‌ترین علل کاهش نرخ باروری تاخیر در ازدواج و فرزندآوری و همچنین کاهش فرزندآوری است که این معضلات باید با فرهنگ‌سازی، اعمال قوانین مرتبط، اصلاح سبک زندگی و مدیریت صحیح حل شود. سیاست‌های افزایش جمعیت به تعدیل جنسیت کمک می‌کنند به‌رغم ادعاهای مطرح‌شده در مورد کاهش دختران یک کارشناس جمعیت با بیان اینکه در ایران اصلا چنین پدیده‌ای را نداریم به «آرمان» می‌گوید: گرایش بیشتر به فرزند پسر در جوامع سنتی و کشاورزی روی می‌دهد که به نیروی کار پسر احتیاج دارند. چین از جمله کشورهایی بود که به‌دلیل اجباری بودن تک‌فرزندی و رواج معیشت مبتنی بر کشاورزی در آن تعداد موالید پسر افزایش یافته بود اما در جامعه ما به نظر می‌رسد که چنین اتفاقی رخ نداده باشد. شهلا کاظمی می‌افزاید: تحقیقاتی که من در سه چهار ساله اخیر انجام داده‌ام نشان می‌دهد که برای اکثریت خانواده‌هایی که یک یا دو بچه دارند جنسیت بچه فرقی نمی‌کند. او تصریح می‌کند: در کشور ما به‌دلیل توسعه‌یافتگی آمار موالید پایین آمده است و شاید این پایین آمدن موالید و گرایش خانواده‌ها به تک فرزندی باعث شود که گرایش آنها به فرزند پسر بیشتر شود. او تأکید می‌کند: این درحالی است که سیاست‌های افزایش جمعیت که در جامعه دنبال می‌شوند، می‌توانند به تعدیل جنسیت در جامعه کمک کنند. روش‌های مؤثر بر تعیین جنسیت فرزند یک متخصص زنان و زایمان با اشاره به اینکه استفاده از بعضی روش‌ها می‌تواند روی جنسیت فرزند تأثیر بگذارد به «آرمان» می‌گوید: تغذیه درمانی یکی از روش‌هایی است که وجود دارد. مصرف موادی که سدیم و پتاسیم بالا و کلسیم پایین دارند احتمال پسردارشدن را بالا می‌برد و مصرف موادی که سدیم و پتاسیم پایین و کلسیم و منیزیم بالا احتمال دختردارشدن را بالا می‌برد. روناک نوری می‌افزاید: به‌جز تغذیه‌درمانی روش‌های دیگری هم وجود دارند که استفاده از آنها بر تعیین جنسیت فرزند تأثیر می‌گذارد. او تصریح می‌کند: این روش‌ها تا حدودی تأثیرگذار هستند ولی تأثیرگذاری آنها صد درصد نیست و در مورد میزان تأثیرگذاری آنها آمار دقیقی وجود ندارد. ثبات جامعه در گرو تعادل بین جمعیت پسر و دختر است یک عضو کمیسیون بهداشت و درمان مجلس در مورد کاهش تعداد دختران به «آرمان» می‌گوید: کاهش تعداد دختران در جامعه تبعات بسیاری به همراه دارد و جای نگرانی دارد. ثبات یک جامعه در تعادل بین جمعیت دختران و پسران است و کاهش جمعیت یک جنس می‌تواند تعادل جامعه را به هم بزند. کارن خانلری می‌افزاید: امیدوارم که این مساله موقتی باشد، زیرا در صورتی که ادامه داشته باشد عواقب بدی برای جامعه خواهد داشت که کاهش ازدواج و کاهش نرخ موالید تنها بخش کوچکی از عوارض آن است. او تصریح می‌کند: عملی شدن سیاست‌های درست افزایش جمعیت می‌تواند مساله کاهش جمعیت را حل کند و از روی دادن مسائلی این‌چنینی در جامعه بکاهد. او ادامه می‌دهد: کاهش جمعیت تأثیرات اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی‌ای مهمی در پی دارد و به همین دلیل توجه به آن اهمیت زیادی دارد.
کد خبر: ۶۹۳۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۵/۱۳

براساس گزارش مرکز آمار در زمستان 93، استان های کهگیلویه و بویراحمد و چهارمحال و بختیاری با نرخ بیکاری بالای 70درصد مواجه هستند
کد خبر: ۶۹۲۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۵/۱۲

داشتن فالوئرهای هزارتایی آرزوهای هریک از کاربران اینستاگرام است که یک پسر چوپان و کشاورز شمالی توانسته با عکسهای بی نظیرش از روستا هزاران طرفدار داشته باشد. سایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com  وقتی شبکه های اجتماعی سراز تلفن های همراه درآورد و لایک گرفتن و داشتن فالوئرهای هزارتایی تبدیل به یک پز اجتماعی شد و عده ای تصمیم گرفتند عکس خانه های لوکس و ماشین های میلیاردی خود را برای شهرت در این شبکه ها با مخاطبانشان به اشتراک بگذارند تا این دارندگی و برازندگی برایشان شأن و شخصیت مجازی دست و پا کند؛ یک جوان ساده روستایی تصمیم گرفت با دوربین معمولی تلفن همراهش از اتفاقات زندگی روستاییش عکس بگیرد و با مخاطبان مجازی خود به اشتراک بگذارد. به گزارش مهر، روایت های ساده «محمد قاسم ترابی» یا همان «سالارپولاد» اینستاگرام، پسر چوپان و کشاورز روستای گز شرقی استان گلستان آنقدر به مذاق کاربران این شبکه اجتماعی شیرین آمد که حالا محمد چندین برابر جمعیت روستایش دنبال کننده دارد. دنبال کننده هایی که هر روز به امید عکسهای محمد اینستاگرامشان را چک می کنند تا شاید بتوانند از دور در هوای پاک و سالم این روستا یک نفس عمیق بکشند. وقتی فهمیدیم محمد پایش به پایتخت باز شده بلافاصله سراغش را گرفتیم تا در اولین ساعات سی سالگی با او از اینستاگرام، روستا و از هواداران چندهزارتایی اش بپرسیم. سالارپولاد اسم سگ هایم بود داستان اینستاگرام و محمد تقریبا از دوسال پیش شروع شد. زمانی که برادر محمد یک گوشی برای محمد خرید و برایش اینستاگرام نصب کرد و به او گفت که می تواند عکسهایی را که او از مزرعه می گیرد در اینجا منتشر کند تا بقیه هم در دیدن آنها شریک او باشند. وقتی از محمد می پرسیم علت اسم «سالارپولاد» برای این صفحه چیست؟ می خندد و سرش را پایین می اندازد و ماجرای بامزه ای را برایمان تعریف می کند: « قبلا من یک جفت سگ داشتم که ۱۳ سال به من خدمت کردند. بعد هم پیر شدند و مردند. من هم گفتم حالا که این برنامه از من اسم می خواهد لازم نیست حتما اسم خودم را بگذارم. اسم این دو حیوان با وفا را می گذارم. به خاطر همین اسم این صفحه شد سالارپولاد.» همین کار عجیب محمد باعث شده حالا خیلی‌ها اشتباهی او را سالار صدا کنند و با خنده توضیح بدهد که اسمش «محمد» است. اما به ما می گوید که دیگر به این موضوع عادت کرده. چندباری هم خواسته اسم صفحه اش را عوض کند اما وقتی دیده صفحه اش به همین نام حسابی معروف شده، از این کار منصرف شده است. زندگی کردن در شهر را نمی فهمم محمد در اینستاگرام خودش را اینطور معرفی می کند: «یک دهاتی بی سواد کشاورز و چوپان شمالی» شاید این جمله خیلی فروتنانه به نظر برسد اما محمد واقعا آدم متواضعی است. این را می شود از تمام کامنت ها و حتی پستی که همسرش دور از چشم محمد گذاشته فهمید. محمد آنقدر متواضع و با احترام حرف می زند که یکی در میان جمله هایش را با «ببخشید» شروع می کند. برای همین وقتی می گوید شاید باور نکنید ولی به زور دیپلم گرفتم تعجب می کنیم: «به مدیر مدرسه گفتم اگر به من نمره ندهی گوسفندهایم را می آورم تا درختهای باغ‌تان را بخورند. او هم به من نمره داد!» وقتی از او درباره هم سن و سالهایش در روستا می پرسیم. با ناراحتی جواب می دهد که بیشترشان دوست دارند به شهر بروند نه اینکه در روستا کار تولیدی انجام دهند. محمد می گوید بیشتر پسرهای روستا هم در فضای مجازی فعالند اما سبک فعالیت هایشان با او فرق دارند. به قول خودش دنبال سلفی گرفتن هستند و انگار چیزهایی که برای محمد جذاب است برای آنها نیست. دوستان محمد به او می گویند که نیمچه استعدادی هم در عکاسی دارد: «بسیاری از کسانی که برایم کامنت می گذارند باورشان نمی شود که این عکس ها را با موبایل می گیرم. برادرم هم می گوید من برایت یک دوربین عکاسی حرفه ای می خرم تو همیشه عکس بگیر.» محمد استعداد و قلم خوبی دارد این را از شرح هایی که برای عکس هایش می نویسد می توان حس کرد. وقتی از او می پرسیم دوست داشت به جای باغداری و چوپانی در یک رسانه کار می کرد با قاطعیت جواب منفی می دهد: «نه اصلا من در این دو روزی که تهران آمدم دارم دیوانه می شوم. مدام می روم توی اینستاگرام و عکس های روستایم را نگاه می کنم. اصلا تعجب می کنم دوستانم می خواهند که آن همه زیبایی را رها کنند و به شهر بیایند. جایی که من زندگی می کنم. پشت سرم دریاست روبرویم جنگل. دو سمت دیگرم هم دشت و باغ و صحراست.» توریستی شدن روستا فرهنگ آن را به هم می ریزد محمد و اهالی روستایش اصرار دارند که سنت و فرهنگ روستایشان تغییر نکند به خاطر همین اصلا به غریبه ها زمین نمی فروشند و دوست ندارند روستایشان با اینکه بسیار زیباست، توریست پذیر شود. «فرهنگ روستا خیلی با شهر فرق دارد. مثلا در روستا یک تارموی خانومی بیرون باشد، آبروی تمام خاندانش می رود. اما در شهر اصلا اینطوری نیست. من تهران که آمدم مدام به پسر عمه ام می گفتم این خانم ها توریست هستند بقیه هم با خنده می گفتند بله توریست هستند. بیشتر که گذشت گفتم چقدر تهران توریست دارد. همه خندیدند گفتند توریست چیه اینا هم ایرانی هستند. اصلا باورم نمی شد. حالا فکر کنید از شهر با ماشین شاسی بلند و با صدای بلند موسیقی کسی بخواهد برای گذراندن تعطیلاتش وارد روستا شود. مردم روستا نمی توانند این تفاوت فرهنگ را بپذیرند. اگر هم این موضوع ادامه پیدا کند باعث تغییر فرهنگ روستا می شود که بسیار ناراحت کننده است. بزرگترین لذت روستا آرامش آن است که اگر بهم بخورد دیگر فایده ندارد همه اهالی می ترسند که روزی روستایشان شبیه شهر شود. یک بار یک آقایی گفت شبی چند میلیون می دهم فقط یکی دو شب در مزرعه ات بخوابیم اما پدرم اجازه نداد. ولی خب متاسفانه پول آخر کار خودش را می کند.» من در بین الوایفایین زندگی می کنم روز محمد از ساعت ۳:۳۰ دقیقه صبح که برای دوشیدن شیرگاوها به گاوداری می رود شروع می شود. علاوه بر دوشیدن شیر، محمد باید حواسش به علوفه و تمیز کردن آنجا هم باشد. حدود ساعت ۶:۳۰ به خانه می آید و صبحانه مختصری می خورد. بعد از آن دوباره شال و کلاه می کند و به سمت باغ می رود. سم پاشی، آبیاری، حرس کاری از کارهای باغ است که تا بعد از ظهر او را درگیر می کند. نزدیک غروب بازهم نوبت گاوهاست و او باید شیرشان را دوباره بدوشد و بعد به خانه بیاید. به خاطر همین برنامه است که می گوید عکسهایش را فقط شب ها می تواند منتشر کند و بیشتر از ۲۰ دقیقه تا نیم ساعت نمی تواند برای اینستاگرامش وقت بگذارد و فقط عکس هایی را که در طول روز گرفته منتشر می کند و کامنت هایش را می خواند. گاهی هم سعی می کند مشکلات دیگران را مطرح کند. یکبار یک شماره کارت در اینستاگرامش گذاشت و از کاربران خواست که اگر می توانند به دوستی برای حل مشکل مردم در چابهار کمک کنند. دوست چابهاری ام گفت که چند میلیون پول جمع شد. خانه محمد اینترنت ندارد اما چون خانه اش بین خانه برادر و پسرعمویش قرار دارد به قول خودش «بین‌الوایفایین» است و از اینترنت این دو نفر استفاده کامل را می برد. اگر یکی از گاوها یا حیوانات مزرعه باردار باشد محمد دیگر خانه نمی آید و باید تا پایان زایمان آنجا بماند تا به دنیا آمدن حیوان کمک کند. او حالا برای خودش یک دامپزشک حسابی است آنقدر که وقتی اهالی ده از دامپزشک ها نا امید می شوند سراغ محمد می آیند که در زایمان به دادشان برسد. مثل آن دفعه ای که دامپزشک نتوانست گوساله را به دنیا بیاورد و محمد دست به کار شد و مادرو بچه را سالم تحویل داد! این برنامه کاری فشرده تمام دنیای اوست آنقدر که صبح عروسی اش به جای آنکه فکر حمام رفتن و کت و شلوار دامادی اش باشد توی گاوداری مشغول رسیدگی به گاوها بود تا مبادا مشکلی برایشان به وجود بیاید. وقتی به او می گوییم پس وضعش باید حتما خوب باشد، آه تلخی می کشد و برایمان از مشکلات تعریف می کند: «باور نمی کنید ولی ماهانه به خاطر گاوداری کلی خسارت می دهیم. شیر را لیتری هزارتومان می فروشیم آن وقت کیلویی ۱۴۰۰ علوفه می خریم. سال گذشته سرما شد و مرکبات یخ زد و محصولاتمان به یک سوم رسید. امسال آنقدر آفتاب و گرما بود که بازهم از محصولات کاسته شد. به خدا اگر گاوها را بفروشیم و پولش را بانک بگذاریم بیشتر سود می کنیم. ولی پدرم کاری به این حرفها ندارد و می گوید باید کارتولیدی کنیم که چهارنفر مشغول کار شوند و نان بخورند. اصلا از این پول ها خوشش نمی آید.» تا حالا سردرد نگرفتم! گوشی محمد چند وقت پیش توی شالیزار افتاد و سوخت به خاطر همین مجبور شد از گوشی موبایل همسرش استفاده کند. محمد چندماهی را پس اندازد کرد تا یک گوشی درست و حسابی برای خودش بخرد ولی یک اتفاق باعث شد او بی خیال خریدن گوشی شود و خودش را طور دیگری سورپرایز کند: «من یک ماده سگ دارم که اسمش «وندی» است. این سگ به من خیلی خدمت کرد، یک مزرعه را پاسبانی می دهد. هنگام زایمان ش که شد هر ۴ توله ای که در شکمش داشت مرده به دنیا آمدند. این سگ حسابی افسرده شد، می رفت گوشه انبار می نشست و مثل یک انسان اشک می ریخت. چند روزی افسرده و بی حال بود. اصلا غذا نمی خورد و من خیلی ناراحت بودم. به دوستانم که می دانستم سگ زیاد دارند تماس گرفتم که فهمیدم یکی از آنها سگش ۸ توله به دنیا آورده که نمی تواند به همه آنها شیر بدهد. ۴تا از توله ها را به قیمت ۲ میلیون تومان برای وندی خریدم و آوردم. باورتان نمی شود. هر روز این توله ها را می لیسید و می بوسید. به آنها شیر می داد و هوایشان را حسابی داشت. بعد از چند روز این سگ حسابی سرپا شد و شد وندی سابق. آنقدر که از ذوق این سگ من خوشحال شدم اگر بهترین گوشی دنیا را هم می خریدم به این اندازه لذت نداشت.» دنیای محمد مثل محل زندگی اش به همین اندازه شیرین و زیبا هستند. وقتی می پرسیم که چه وقت هایی حالش خوب و چه وقت هایی حالش بد است محمد جوابی از جنس همان دنیای سبزش به ما می دهد: «وقت هایی که همسر یا دخترم مریض می شوند، حالم بد می شود. اما در کل من همیشه خوبم. همیشه سرحالم. من اصلا تابه حال سردرد نداشتم. اصلا نمی دانم چطوری است. همیشه می گویم دلم می خواهد یکبار حداقل تجربه اش کنم که بفهمم این سردرد که می گویند یعنی چه؟ اما خب تا حالا تجربه اش نکردم.» محمد روزی که میهمان ما می شود ۳۰ ساله شده است. وقتی می پرسیم دوست دارد چه هدیه ای بگیرد با خنده می گوید: «مردا که همیشه جوراب می گیرند» اما آرزوهای محمد هم مثل خودش ساده است. دوست دارد یک پراید دسته دوم یا یک وانت پیکان بخرد تا دیگر مشکل حمل و نقل نداشته باشد. مصاحبه که تمام می شود محمد یک قول مردانه به ما می دهد. قول می دهد هیچ وقت دلش نخواهد که در شهر زندگی کند و همیشه بکر و روستایی بماند.محمد! ما روی قولت حساب کرده ایم...
کد خبر: ۶۸۹۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۵/۰۷

روزنامه «تایمز آف ایندیا» 9 قانون عجیب داعش را از بردگی و عدم استفاده از کلمه داعش گرفته تا ممنوعیت نشستن زنان بر روی صندلی را منتشر کرد.سایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com  روزنامه «تایمز آف ایندیا» 9 قانون عجیب داعش را از بردگی و عدم استفاده از کلمه داعش گرفته تا ممنوعیت نشستن زنان بر روی صندلی را منتشر کرد. این 9 قانون به شرح زیر است: 1- بردگی اگر مسلمان داعشی نشوی، همیشه در خطر خواهی بود؛ زیرا داعش مخالفان خود را از شیعه و سنی تا مسیحی و ایزدی، بین بردگی و اعدام مخیر می‌کند. 2- پوشیدن لباس جین پوشیدن لباس جین و آرایش برای زنان ممنوع است و آنان فقط باید با عبا و پوشیه رفت و آمد کنند. 3- استعمال دخانیات بر اساس این قانون، مصرف سیگار ممنوع است و در صورت استعمال، فرد خاطی 80 ضربه شلاق خواهد خورد و با تکرار این عمل غیرقانونی اعدام خواهد شد. 4- عدم به کار‌گیری کلمه داعش استفاده از کلمه «داعش» در محاورات حرام است و مجازات کسانی که از این قانون سرپیچی کنند 70 ضربه شلاق است. 5- فروشگاه زنان اگر مردی وارد فروشگاه زنان شود؛ آن مغازه فوراً و برای همیشه تعطیل می‌شود. 6- تحصیل در رشته زنان و زایمان برای مردان هیچ مردی حق ندارد در رشته زنان و زایمان تحصیل و تخصص بگیرد. 7- نشستن بر روی صندلی زنان به هیچ وجه اجازه ندارند در اماکن عمومی روی صندلی بنشینند. 8- توقف کار در هنگام نماز تمامی مغازه‌داران موظفند در وقت نماز، مغازه خود را قفل و تا بعد از اتمام نماز کسی حق باز کردن مغازه را ندارد و در صورت سرپیچی از این قانون، مجازات می‌شوند. 9- مصالح عمومی اگر راننده‌ای مسیری را اشتباه برود حق ندارد پول اضافی بگیرد و چنانچه این کار را انجام دهد، باید اعدام شود. گفتنی است این قانون بارها در فلوجه عراق اجرا شده است.   منبع/ایسنا
کد خبر: ۶۷۰۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۴/۰۷

یک مادر ٢٨ ساله در سردشت پس از خارج کردن جنین از شکمش، به دلیل قصور پزشکی و تأخیر درتشخیص علت خونریزی جان خود را از دست دارد. به گزارش سایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com، ماجرای مرگ عصمت، مادرجوان سردشتی، دیروز درشبکه پیام‌های تلفن همراه، دست به دست می‌چرخید؛ پیامی که حکایت از خارج کردن جنین و جا گذاشتن جفت آن دریک عمل و خارج کردن جفت و معده بیمار درجراحی دیگری داشت. هرچند که چنین ماجرایی برای خیلی‌ها باورپذیر نبود اما پیگیری‌ها نشان می‌دهد که این نوشته کوتاه یک پیام وایبری ساده نبوده و شهر سردشت حالا داغدار این مادر و فرزند است. مادر سردشتی پیش از انتقال به بیمارستان ارومیه برای ادامه درمان، جانش را از دست می‌دهد و پدرخانواده به خاطر مرگ مادر و جنین ٩ ماهه‌اش شکایت می‌کند. وقتی پزشکان بیمارستان «شهید مطهری» ارومیه، خبر مرگ همسرش را دادند، نمی‌دانست گریه کند، برود دادگاه و پیگیر شکایتش باشد یا این‌که مراسم ختم همسرش را برگزار کند. از ساعت ۴ صبح جمعه که پزشک بیمارستان، خبر مرگ«عصمت» را داد، سرگردان در محوطه بیمارستان پرسه زد، تلفن پشت تلفن بود که پاسخ می‌داد. نه جنازه همسرش را می‌دادند، نه می‌گفتند علت مرگش چیست. به او گفتند که اگر می‌خواهد شکایت کند، باید چهار روز جسد در سردخانه بماند تا کار‌شناس پزشکی قانونی علت مرگ را بررسی کند. «صدیق» اما دلش نمی‌آید، جسد بلاتکلیف در بیمارستان‌ رها شود. همه ماجرا از چهارشنبه‌شب گذشته شروع شد؛ زمانی که عصمت، زن ٢٨‌ساله سردشتی، دل‌درد عجیبی گرفت و همسرش«صدیق» او را از روستای کانی‌زرد در٣٠ کیلومتری سردشت به تنها بیمارستان این شهر، یعنی بیمارستان امام خمینی(ره)، برد. «صدیق»، حرف‌های روز قبل متخصص زنان یادش می‌آید وقتی به او گفت تا ماه دیگر برای زایمان ، وقت سزارین بگیرد. آن‌ها آن شب را در بیمارستان گذراندند، درد عصمت شدید شد و سریع به اتاق عمل منتقلش کردند اما خبرهای خوبی در انتظار خانواده‌اش نبود. جنین پسر در ٨ ماهگی مرده از شکم مادر خارج شد. «صدیق» ادامه ماجرا را روایت می‌کند: «همان شب پس از پایان عمل، یکی از پزشکان از اتاق جراحی بیرون آمد و گفت که فرزندم مرده به دنیا آمده است. وقتی تعجب مرا دید، گفت که این جنین سه هفته پیش در شکم مادر جان داده بود. این درحالی بود که چند روز قبلش، پزشک متخصص زنان که از‌همان ابتدای بارداری همسرم تحت نظرش بود، به ما گفت که جنین سالم است و مشکلی ندارد. حتی سونوگرافی هم گرفته بودند و اعلام کردند جنین سالم است.» عصمت، سومین فرزندش را باردار بود. حالا ولی هیچ‌وقت دیگر دختر ۶ ساله و پسر١٣ ساله‌اش را نمی‌بیند. صدیق می‌گوید: «وقتی عصمت را به آی.سی.یو منتقل کردند، اول حال خوبی داشت اما هرچه می‌گذشت، حالش بد‌تر می‌شد، آن‌قدر که دیگر به جایی رسید که نتوانست نفس بکشد. هرچه به پرستار بخش گفتم که به داد بیمار برسد، هیچ کاری نکرد، حتی گفت که بیمار دارد به هوش می‌آید. نیم‌ساعت به همین شکل گذشت، زبان و صورتش سفید شد و حالش بد‌تر می‌شد. من سراغ پرستار رفتم و سرش داد زدم و دعوای‌مان شد تا آخرِ سر، راضی شد با پزشک تماس بگیرد. آن‌ها هم آمدند و سریع او را به اتاق عمل برگرداندند. همسرم ۶ ساعت دراتاق عمل بود.» عصمت در‌همان اتاق عمل جانش را از دست داد اما پزشکان بیمارستان هیچ اطلاعی به خانواده‌اش ندادند و تصمیم گرفتند بیمار را به بیمارستان «شهید مطهری» ارومیه منتقل کنند. آن‌ها حتی اجازه ندادند همسرعصمت، او را ببیند: «هرچه پیگیر حال همسرم می‌شدم، کسی جواب نمی‌داد. حتی به ما گفتند که می‌خواهیم با هلی‌کوپتر هلال‌احمر، به بیمارستان مطهری ارومیه منتقلش کنیم. آن‌ها نگذاشتند همسرم را ببینم. زمانی که خواستند سوار هلی‌کوپتر شوند، برای لحظه‌ای دستم را روی پا و دستش گذاشتم که کاملا سرد و بی‌حرکت بود. درارومیه هم سریع به اتاق عمل منتقل شد. همان‌جا به من گفتند که همسرم فوت کرده است. یکی از مسئولان به من گفت که عصمت در‌همان بیمارستان سردشت، جانش را از دست داده و جنازه او به این‌جا منتقل شده است.» حالا خیلی از سردشتی‌ها درجریان ماجرای مرگ این مادر و جنینش قرار گرفته‌اند. پیام وایبری هم دست به دست می‌چرخد و اتفاقی که برای این زن افتاده را روایت می‌کند. حتی شایع شده که پس از خارج کردن جنین، جفتش بیرون نیامده، به همین خاطر مادر خون‌ریزی شدیدی می‌کند، بار دوم که تحت عمل جراحی قرار می‌گیرد، همراه با جفت، معده او را هم خارج کرده‌اند و شدت خون‌ریزی منجر به به‌کما رفتن و مرگ این مادر می‌شود. «جعفر» یکی از شهروندان سردشتی است. او هم مثل خیلی از همشهری‌هایش، ماجرا را می‌داند. او می‌گوید: «بیمارستان امام خمینی(ره) سردشت، ۵ کیلومتر از شهر فاصله دارد. این تنها بیمارستانی است که تمام شهروندان سردشتی و اهالی روستاهای اطراف، در صورت نیاز باید به آن‌جا بروند. قبلا این بیمارستان داخل شهر بود اما تبدیل به شبکه بهداشت شد و آن را به خارج شهر منتقل کردند. حالا مردم باید هزینه زیادی بدهند تا این مسیر را طی کنند و به آن بیمارستان بروند.» وی اضافه می‌کند: «پس از این اتفاق، رئیس شبکه بهداشت سردشت گفته که این زن، بیماری دیابت داشته اما از پزشکان پنهان کرده است.» اظهارات رئیس شبکه بهداشت سردشت درشرایطی است که همسر«عصمت» به هیچ‌وجه درجریان بیماری او نبوده و چنین چیزی را تأیید نمی‌کند: «حتی اگرهمسرم بیماری داشت، باید از او آزمایش گرفته می‌شد و بعد جراحی‌اش می‌کردند. قبل از این هم او یک‌بار دیگر زایمان سزارین داشت و مشکلی برایش پیش نیامده بود. تا به حال هم هیچ پزشکی نگفته که دیابت دارد، حتی پزشک متخصص زنان که تحت نظرش بود.» صدیق براساس شنیده‌هایش از پزشکان می‌گوید: «احتمالا مرگ به خاطر خون‌ریزی داخلی بوده اما هنوز نمی‌دانم دراتاق عمل چه اتفاقی افتاده است.» او اصلا درجریان باقی ماندن جفت درشکم مادر و خارج کردن معده نیست: «هر چه می‌پرسم کسی به ما نمی‌گوید که مشکل همسرم چه بوده است.» صدیق،‌ همان موقع در سردشت، می‌رود دادگاه و از کادر بیمارستان به خاطر بی‌توجهی به شرایط بد همسرش که منجر به مرگش شده، شکایت می‌کند. نیروی انتظامی هم می‌رود و آن‌ها اعلام می‌کنند که باید کار‌شناس پزشکی قانونی علت مرگ را بررسی و نتیجه را به آنها اعلام کند. به گزارش روزنامه شهروند، مرگ فرزند و همسر«صدیق» درکمتر از دو شبانه‌روز رخ می‌دهد و پیگیری‌ها برای ارتباط با مسئولان بیمارستان امام خمینی(ره) سردشت بی‌نتیجه مانده است. توضیح وزیر بهداشت وزیر بهداشت با اعلام آخرین وضعیت تعرفه‌های پزشکی، درباره مرگ مادر سردشتی نیز توضیحاتی داد. سید حسن هاشمی درحاشیه یازدهمین دوره اعطای نشان ایمنی و سلامت ایران درباره ارتباط وزارت بهداشت در زمینه مرگ مادر سردشتی اظهار داشت: این حادثه آن‌طور که درفضای مجازی منتشر شد، نبود و معده این مادر برداشته نشده بود و واقعا این مساله مانند طنز بود، بلکه مرگ این مادر به دلیل خون‌ریزی بود و بنده نیز دو گروه را فرستادم تا تحقیقات لازم را انجام دهند و پرونده آن نیز به دستگاه قضایی ارسال و با متخلفان احتمالی برخورد شود.
کد خبر: ۶۳۰۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۲/۰۵