« آواي رودکوف» خود را به اخلاق حرفه‌اي روزنامه‌نگاري پايبند مي‌داند و مبناي فعاليت اين سايت بر سه اصل « بيطرفي » ، «دقت » و « انصاف » استوار است.

      
برچسب ها
سیدحسن نصرالله در دیدار با یکی از اساتید فقه دعایی را که با دست‌خط خودش نوشته و به توصیه بزرگان در زمان گرفتاری‌ها مکرر می‌خواند را هدیه کرده است. به گزارش پایگاه تحلیلی خبری آوای رودکوف avayerodkof.ir، حجت‌الاسلام موسوی مطلق در صفحه مجازی خود با اشاره به خاطره‌ای از یکی از اساتیدش و دعایی که سیدحسن نصرالله توصیه کرده بود، دعایی با دست خط سید‌حسن نصرالله منتشر کرده است که برخی از علما و عرفا در مواقع سختی‌ها به خواندن آن توصیه کرده‌اند. متن نوشته حجت الاسلام موسوی مطلق را در ادامه می‌خوانید: بسم‌الله الرحمن الرحیم «یکی از استادان ما که بنده یک سال محضر ایشان فقه خواندم چند سال پیش که سوریه و لبنان رفتند، بعد از سفر فرمودند برایتان یک سوغات ارزشمند آورده‌ایم و آن اینکه: در این سفر با عالم مجاهد سیدحسن نصرالله ملاقات داشتم. ایشان عوامل پیروزی حزب‌الله را در جنگ 33 روزه ایمان قوی رزمندگان، توکل به خدا و توسل دانستند و اظهار داشتند: مقام معظم رهبری توصیه فرموده بودند که ما در مشکلات به امام رضا(ع) پناه می‌بریم و جمکران و حرم حضرت معصومه(س) و همچنین آقا به ایشان در یک امری گفته بود شبی 10 دقیقه با زبان مادری با خدا صحبت کن. و ایضا جناب نصرالله فرموده بود به خواندن این دعا که از طریق یکی از شاگردان مرحوم آیت‌الله العظمی سید علی قاضی در مشهد به ما رسیده و بسیار مجرب است و گفته بود وقتی آمدم ایران دعا را به آیت‌الله العظمی بهجت نشان دادم، فرمودند: بله این دعا از استادمان آیت‌الله قاضی رسیده است. استاد به بنده فرمود به نظر شما از چه کسی در مشهد گرفته است؟ بنده عرض کردم از شاگردان آیت‌الله قاضی در مشهد الان نداریم. قاضی دیده داریم ولی شاگرد نداریم. ممکن است از طریق مرحوم علامه قطب راوندی در تاریخ انبیاء نقب کرده و از مرحوم علامه طهرانی در مطلع انوار هم آمده است، هم همراه داشتنش مفید است و هم خواندن بعد از هر نماز واجب و ذکری که در ذیل ورقه آمده است 400 مرتبه در یک اربعین.»  متن آمده در دست نوشته سید حسن نصرالله این است: «یا مَن إذا تضایقتِ الأمورُ فَتحَ لها باباً لم تَذهَب الیه الأوهامُ صَلِّ على محمد و آل محمد و افتح لأموریَ المتضایقةِ باباً لم یَذهَب الیه وَهمٌ یا ارحم الراحمین.» و در انتهای با توسلی به امام زمان(عج) نوشته شده است: «یا بقیه‌الله اغثنا. یا بقیه‌الله ادرکنا». درباره متن این دعا که سید حسن نصرالله آن را توصیه کرده، همچنین از مرحوم آیت الله سید مرتضی کشمیری که از عرفای به نامی است که بزرگان او را قبول داشته و کراماتی از او نقل کرده‌اند؛ توصیه‌ای بیان شده است. گفته شده که ایشان از وجود نازنین امام زمان(عج) یک دعایی را شنیده و نقل می‌‌کند که حضرت به من فرمودند؛ هر وقت به بن‌ بست رسیدی این دعا را بخوان. «ای خدایی که وقتی حلقه‌های بلا به هم گره می‌خورد و انسان را در فشار قرار می‌دهد؛ در این زمان دری را به روی بندگان باز می‌کند که فکر و وهم بشر هم به آن جا نمی‌رسد. خدایا صلوات خود را بر محمد و آل محمد نازل فرما و برای من که در بن بست گیر کرده‌ام، راهی باز کن که به عقل من نمی‌رسد».
کد خبر: ۷۷۱۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۸/۲۲

حجت‌الاسلام صدیقی :آقای رئیس‌جمهور در افتتاحیه نمایشگاه مطبوعات مطالبی را گفتند که نیش داشت، از چه کسی دفاع می‌کنید و به چه کسی حمله می‌کنید؟ کسی که در رأس دستگاه اجرایی قرار دارد و بعد از مقام معظم رهبری عالی‌ترین مقام کشور محسوب می‌شود نباید با مسائل با  عصبانیت برخورد کند، نباید نیش‌دار صحبت کند
کد خبر: ۷۷۱۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۸/۲۲

پیام های تسلیت بمناسبت درگذشت زنده یاد هوشنگ نادری مسئول یگان حفاظت منابع طبیعی و آبخیزداری شهرستان بویراحمد
کد خبر: ۶۹۳۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۵/۱۳

حجت‌الاسلام سیدمحمود علوی وزیر اطلاعات روز یک‌شنبه 17 خرداد میهمان مردم کهگیلویه و بویراحمد خواهد بود و در جلسه شورای اداری این استان شرکت می‌کند به گزارش سایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.comمجید محنایی معاون توسعه مدیریت و منابع انسانی استانداری صبح امروز در جلسه شورای اداری کهگیلویه و بویراحمد با تبریک فرا رسیدن نیمه شعبان و گرامیداشت چهاردهم و پانزده خرداد، به هفته سربازان گمنام امام زمان(عج) اشاره کرد و گفت: به همین مناسبت حجت‌الاسلام سیدمحمود علوی وزیر اطلاعات روز یک‌شنبه 17 خرداد میهمان مردم استان خواهد بود و در جلسه شورای اداری استان شرکت می‌کند.
کد خبر: ۶۵۵۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۳/۱۲

این اوج بی انصافی است که کسی با زخم زبان و یا بی تدبیری دل رهبری انقلاب را خون نماید لذا مردم و مسئولان نظام باید اعتقاد خود به رهبری را بیش از پیش تقویت نمایند
کد خبر: ۶۵۴۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۳/۱۰

فرهنگ ظلم‌ستیزی و مدافع حریم ولایت بودن با شهادت حضرت زهرا(س) جان گرفت و ایشان با نثار جان خویش درخت ولایت را بارور کردند و این جریان تداوم یافت و ما در قیام عاشورا نیز این مسأله را به وضوح می‌بینیم.به گزارش سایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com: به نقل از فارس، استاد سیدعبدالله فاطمی‌نیا از اساتید اخلاق درباره ولایت‌مداری حضرت صدیقه طاهره(س) گفتاری بیان کرده که در مجله پنجره منتشر شده است: *فریاد سکوت دفاع از ولایت، مهمترین رکن اعتقادی حضرت فاطمه(س) است و ایشان آنچنان ذوب در ولایت است که در جریان رحلت رسول اکرم(ص) مشاهده می‌کنیم، حضرت(س) تنها کسی است که حق امام علی(ع) را بر همگان روشن و دسیسه‌های توطئه‌گران را برای کسب منصب خلافت مسلمین رو می‌کند. به عبارت دیگر حضرت فاطمه(س) اولین فردی است که با فتنه زمان خود مبارزه می‌کند، چرا که امامت و ولایت، مهمترین پایه اعتقادی و زیربنای زندگی سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ما شیعیان محسوب می‌شود و جایگاهی بالاتر از نماز دارد، همانطور که می‌دانید، پس از رحلت نبی‌مکرم اسلام(ص) مسأله خلافت مسلمین مطرح شد و حال آنکه این موضوع مهم در آخرین حج پیامبر(ص) و در واقعه غدیر بر همگان روشن و مسجل شده بود که علی(ع) به عنوان جانشین رسول خدا(ص) منصوب و اداره امور مسلمین نیز به ایشان تفویض شده بود. اما پس از پایان مراسم تدفین پیامبر(ص) خدعه‌ها و نیرنگ‌ها آغاز و واقعه عظیم غدیر به فراموشی سپرده شد، خلافت از علی(ع) غصب و ایشان به مدت 25 سال خانه‌نشین شدند، فاطمه(س) از رحلت پدر تا شهادت خویش عمر کوتاهی داشتند، اما در همین مدت با تمام توان فتنه‌های دشمنان ولایت را روشن و افکار انحرافی آن‌ها را رسوا کردند. سیاست حضرت علی(ع) سکوت اعتراض‌آمیز بود، چرا که جریان ولایت و امامت ایشان در حجه‌الوداع بر همه روشن شده بود و نقض ولایت ایشان بزنگاه ورود انحراف در مسأله امام معصوم بود که مولای متقیان(ع) در عین همکاری با خلفا سکوت را پیشه کردند، چرا که تعصبات جاهلیت دوباره بروز کرده بود و عامه مردم نگاه و رویکرد خوبی به مسائل دینی نداشتند و حاضر بودند برای رفاه خود هر فردی را برای اداره امور مسلمین به عنوان خلیفه بپذیرند! ضمن اینکه اوضاع سیاسی اجتماعی عصر رحلت رسول خدا(ص) سرشار از کینه‌های متعدد بود که با طرح مسأله ولایت، سر باز کرد، البته سکوت مولای متقیان نشان از درایت ایشان برای اشاعه وحدت در میان امت اسلام داشت که آن حضرت(ع) از حق خویش گذشتند تا اتحاد مسلمین حفظ شود، آن حضرت در فلسفه سکوت خود فرمود: «دیدم صبر بر این حادثه، بهتر از ایجاد تفرقه میان مسلمانان و ریختن خونشان است، مردم تازه مسلمانند و دین مانند مشک شیر، به هم زده می‌شود و کوچکترین سستی آن را فساد و کمترین پیمان‌شکنی آن را واژگون می‌سازد». در این شرایط حضرت زهرا(س) نیز مبتنی بر خواست و نظر ولی خدا حرکت می‌کرد، اما تنها کسی بود که موقعیت اجتماعی و قداست بسیار بالایی در میان مردم داشت و می‌توانست با ایستادگی در برابر جریان حذف علی(ع) حقایق را برای حق‌طلبان روشن کند، این بانوی بزرگوار بار سنگین دفاع از ولایت را بر دوش گرفت و علی(ع) نیز با سکوت خویش، رضایت خود را از فریاد تاریخ‌ساز فاطمه(ع) اعلام کرد تا بزرگ بانوی هستی، ریشه ظلم را رسوا کرد. حضرت فاطمه(س) در صحبت‌ها و خطابه‌های خود بارها و بارها همگان را به این نکته توجه داد که حق ولایت و امامت سازش‌ناپذیر است و نباید نسبت به تنها یادگار رسول خدا(ص) با مسامحه برخورد کنیم، ضمن اینکه باید در این مسیر از مال و جان خویش بگذریم تا سلسله ولایت مستدام و پایدار بماند، فاطمه(س) همواره تأکید داشت که ولایت، ریشه و بن مایه اصلی اسلام است و نباید در این مسیر نورانی، سیاست تردید و جود داشته باشد، ایشان در خطابه‌های خود پیوسته مسأله غدیر را عنوان می‌کردند تا اذهان خفته بیدار شوند و ولایت مورد غفلت واقع نشود. فرهنگ ظلم‌ستیزی و مدافع حریم ولایت بودن با شهادت حضرت زهرا(س) جان گرفت و ایشان با نثار جان خویش درخت ولایت را بارور کردند و این جریان تداوم یافت و ما در قیام عاشورا نیز این مسأله را به وضوح می‌بینیم که حضرت عباس(ع) در دفاع از ولایت و حفظ احترام امام و حجت خدا تا پای جان ایستادگی کرد و با لب تشنه به شهادت رسید، دفاع از ولایت با قیام فاطمی آغاز و تا قیام پرشور و حیات‌بخش امام زمان(عج) تداوم خواهد داشت. چرا که مزار حضرت زهرا(س) بر همگان مخفی است و این هم ابتکار عملی از سوی حضرت صدیقه طاهره(س) بوده است تا دشمنان بدانند مبارزه این بانوی مکرمه برای صیانت از ولایت امام معصوم همچنان ادامه دارد. مهمترین درس سیره ولایی فاطمه(س) این است که تابع محض ولایت باشیم و همان طور که حضرت زهرا(س) از ولایت صیانت کرد تا رسالت نبوی تا قیامت پایدار ماند، ما نیز باید در دفاع از ولایت و پاسداشت ارزش‌های امامان معصوم، آن هم در عصر حاضر که دوران غیبت است و انتظار فرج، از هیچ تلاشی مضایقه نداشته باشیم، ضمن اینکه در عصر حاضر که زمین پر از انفاق، دورویی و انحرافات شده، تنها راه حفظ ایمان، برای ما بصیرت‌افزایی است تا حفظ ایمان برای ما بصیرت افزایی است تا در شرایط سخت زندگی راه درست را از غلط تشخیص دهیم و بصیرت توسعه پیدا نمی‌کند، مگر با تأسی به ولایت که البته در دوران غیبت تبعیت از ولی فقیه بر همه ما واجب است و ما باید پشتوانه خوبی برای ولایت فقیه باشیم، یادمان باشد بی‌توجهی به ولایت فقیه موجب نابودی ما می‌شود و آنچه رشته ارتباط ما را با حضرت حق محکم می‌کند توجه به ولایت است، بنابراین همه ما تکلیف داریم که تابع محض فرامین ولایت فقیه باشیم که با رهنمودهای ایشان از راه درست منحرف نخواهیم شد.
کد خبر: ۶۰۲۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۱/۰۴

دکتر احمدی نژاد  در فاز انتخابات نیست و به عرصه ورود هم نمی‌کند.ایشان می‌گویند باید مبانی انقلاب زنده بماند و طرح و حفظ شود. سایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com: مهندس ثمره هاشمی مشاور و دستیار ارشد رئیس جمهور سابق کشورمان به گفت و گو با “روزنامه قانون” پرداخته است که متن آن در آدامه امده است: ضرورت سفر احمدی نژاد به ترکیه چه بود؟ امسال چهارمین سال درگذشت آقای اربکان، نخست وزیر اسبق ترکیه بود و فرزند ایشان آقای فاتح اربکان که رئیس یک بنیاد خیریه در ترکیه نیز است به نام خودشان یک دعوتنامه برای آقای احمدی‌نژاد فرستاد و تلفنی هم با دکتر صحبت وآقای احمدی نژاد  هم قبول کردند. دلیل خاصی داشت که این دعوت را قبول کردید؟ اولا نگاه آقای اربکان جهانی بود و مسلمانان را دوست داشت وباید دعوت اجابت می‌شد و یکی از دلایل دیگر این بود که آقای اربکان بعد دوره‌ای از لائیک‌ها برسر کار آمد و به مبانی دینی معتقد بود و در سخنرانی‌هایش مردم را به دین و جهاد دعوت می‌کرد و از همه مهم‌تر بر اساس همین مبانی به دنبال استقلال و مبارزه با آمریکا و صهیونیست‌ها بود ودر زمان نخست وزیری‌اش باعث تقویت روابط ایران و ترکیه شد. دلیل دیگر همکاری‌های دو ملت ایران و ترکیه است. باید برای همگرایی بیشتر میان دو کشور در این برهه از زمان که گذشته از اختلافات تهران و آنکارا منافع مشترکی را دارند، سفر انجام می‌شد. احمدی‌نژاد را برای مراسم در بورسا دعوت کردند چرا به استانبول رفت؟ اول که پرواز در استانبول می‌نشست و بعد هم چند برنامه در این شهر داشتیم. یکی حضور میان علما و طلاب در موسسه آل والبیت بود.این موسسه متعلق به آقای شهرستانی نماینده آیت‌ا… سیستانی است و ما نیز مهمان ایشان بودیم و بعد از آن هم آقای احمدی‌نژاد با یکی از شبکه‌های تلویزیونی ترکیه مصاحبه کردند و سپس ما به بورسا رفتیم. در بورسا چه گذشت؟ بعد از نماز جمعه  از منزل رهبرکبیر انقلاب دیدار کردیم که در حال حاضر دست یک مهندس معمار است و آن را بازسازی کرده است. هنگامی‌که به محله سکونت امام(س) وارد شدیم مردم آن محله جمع شدند و به یاران وآقای احمدی‌نژاد ابراز محبت داشتند و تسلیت می‌گفتند. تسلیت برای چه؟برای در گذشت والده احمدی نژاد؟ بله،  همه افراد آنجا  اطلاع داشتند.در صورتی‌که ما هیچ‌گونه اطلاع‌رسانی نکرده بودیم و به نظرم  از رسانه‌ها مطلع شده بودند.اولین برنامه ما در بورسا حضور  در  مسجد جامع آن شهر و شرکت در نماز جمعه بود. در نماز جمعه اهل تسنن شرکت کردید؟ بله. وقتی هم که نماز تمام شد، نمازگزاران و مردم خیابان استقبال چشمگیری از دکتر احمدی‌نژاد کردند. با حضور ما جمعیت زیادی علیه آمریکا شعار می‌دادندکه این نشان دهنده ظرفیت ضد صهیونیستی در ترکیه و همگرایی آن ملت با ایران است. در ادامه سفر به بورسا نیز ما بعد یک مصاحبه با شبکه تی‌آرتی ترکیه داشتیم و در نهایت برای سخنرانی که در سالگرد آقای اربکان برنامه‌ریزی شده بود، شرکت کردیم.در این مراسم آقای فاتح اربکان یک سخنرانی انقلابی کرد که بیشتر آن مربوط به دفاع از ایران علیه صهیونیست ها و دخالت آمریکا در منطقه بود. اربکان علیه دولت مستقرهم حرفی زد؟  مستقیم نه، سیاستمداران برداشت‌های خودشان را دارند. او بیشتر صهیونیست‌ها را محکوم و اختلافات منطقه‌ای را رد کرد. بعد از آقای اربکان، دکتر احمدی‌نژاد به جایگاه رفت و با دعا برای امام زمان(عج) کار را شروع کرد و در سخنرانی پیشنهاد داد که چطور می‌توانیم از مشکلات عبور کنیم. چه پیشنهاد‌هایی داد؟  اگرخلاصه بخواهم بگویم ابتدا به نابسامانی‌های چهار صد سال اخیر نظیر برده داری و بی‌عدالتی‌ها، جنگ‌ها به خصوص جنگ اول و دوم جهانی، غارت منابع و ثروت ملت‌ها و نظامات ظالمانه حاکم برجهان اشاره کردندوگفتندبایدازاین‌ نوع معضلات عبورشود وچندنکته راپیشنهاد دادنداز جمله به تقویت خودباوری و شناخت قدرت ملت‌ها، گسترش آگاهی و شناخت نقشه‌های دشمنان، تلاش برای وحدت و همبستگی، بسط دوستی‌ها و از همه مهم‌تر به تلاش برای شکل دهی مدیریت مشترک جهانی اشاره کردند.  استقبالی هم از این سخنان شد؟  این پیشنهادات برای حضار مهم بود و بار‌ها در ضمن سخنرانی تشویق می‌کردند قبل از سخنرانی صحنه‌هایی ازسخنرانی آقای احمدی‌نژاددرسازمان ملل که در مورد حقوق مردم فلسطین صحبت می‌کردند و می‌گفتند «در حالیکه اگر جنگ‌های اول و دوم در اروپا اتفاق افتاده است چرا سرزمین فلسطین باید اشغال شود» پخش شد حضار با دیدن این صحنه‌ها مرتب تشویق می‌کردند و تکبیرمی گفتند. با این همه استقبال پس چه کسی سخنرانی را خراب کرد؟  کسی سخنرانی را خراب نکرد. زمانی که آقای احمدی‌نژاد گفت این زمستان به پایان خواهد رسید و جهان رو به عدالت در پیش است و به نام مبارک حضرت مهدی(عج) اشاره کردند مردم شروع به ابراز احساسات و تکبیر گفتن کردند که در وسط جمعیت یکی با پرچم ارتش آزاد فریاد زد و علیه ایران و سوریه شعار داد که جمعیت آن را  از سالن بیرون کردند. اهل تسنن بورسا با شنیدن این سخنان تکبیر گفتند؟! بله. نام حضرت مهدی به عنوان منجی عدالت و امید در عالم آن‌قدر طرفدار دارد و ما می‌بینیم که در شهر بورسا این طرفداری می‌شود. احتمال داشت آن فرد از طرف دولت آقای اردوغان باشد؟ نه تصور نمی‌کنم زیرا سودی برای اردوغان نداشت و شعار‌های مردم علیه دولت نبود و فقط می‌گفتند که با تروریسم و حمایت از آن مخالف‌اند. اصلی‌ترین برنامه احمدی‌نژاد همین بود؟ بعد از بورسا به استانبول برگشتیم و در این شهر برنامه‌های دیگری مانند حضور در برنامه سوال و جواب رسانه‌ای بود که آقای احمدی‌نژاد هم شرکت کرد و به سوال‌ها پاسخ داد.بعد از آن در جمع مسلمانان و در مراسم بزرگداشت ولادت حضرت زینب(س)شرکت کردیم که در آن مراسم هم یک فردی مراسم را به‌هم زد ودر میان سخنرانی آقای احمدی نژاد به اعتراض فریاد زد. آثار سفر را چگونه می‌بینید؟  این سفر نشان داد که درمسیر آرمان‌های بلند، مرزهای نژادی ، قومی و مذهبی مانع از برادری نیست و همه زیر پرچم عدالت و آزادی می‌ایستند. مطلب بعدی اینکه عموم مردم به آینده امید دارند و همه به صحنه خواهند آمد و مردم نشان دادندکه تابوی صهیونیست‌هاشکسته است و اگر دولت‌ها هم بخواهند با آمریکا و اسرائیل رابطه داشته باشند ملت‌ها نمی‌خواهند.باید اشاره شود که جمهوری‌اسلامی ازظریفت بالایی برخوردار است و درگیری‌های جناحی نا متعارف آفتی برای انجام فعالیت‌ها و ماموریت‌های جهانی ایران است. احمدی‌نژاد یکی از ظرفیت‌ها در اختیار جمهوری‌اسلامی است و دکتر هرکجای دنیا برود از او استقبال می‌شود. ولی خلاف گفته شما آن چیزی که ما برای مثال در سازمان‌ملل می‌بینیم نکته دیگری را می‌رساند و از عدم استقبال از او خبر می‌دهد! منظور من مردم آزاده و آزادیخواه جهان هستند نه دولت‌های چند کشور.ما آمریکای لاتین، آفریقا،آسیا و حتی  اروپا و آمریکا که می‌رویم مردم از آقای احمدی‌نژاد استقبال می‌کنند و نباید با بد اخلاقی سیاسی از این مهم غافل شویم. البته به نظر شعارهایی که او می‌دهد سبب استقبال مردم می‌شود ، نه خودشخص احمدی نژاد؟  بله مردم به‌دنبال حق و عدالت هستند. بیان انسان‌ها و خواست عمومی آنها مقابله با ظلم است و انسان‌ها توحید‌گرا هستند و به این دلیل از شعار‌های آقای احمدی نژاد مردم استقبال می‌کنند.از سوی دیگر شجاعت ایشان موردتوجه است و همه جا از ایشان عکس می‌گرفتند و وقتی می‌گفتیم چرا!؟ می‌گفتند به دلیلی سخنرانی‌ها‌یشان در سازمان ملل و شجاعت‌های ایشان است. اگر مردم احمدی‌نژاد را می‌خواهند به دلیل آرمان‌های دکتر است نه چهره ایشان. ولی این آرمان‌ها باید در رفتار افراد هم باشد و آقای احمدی‌نژاد هر چه می‌گوید در کردارش هم وجود دارد و این باعث استقبال از ایشان می‌شود. آقای احمدی‌نژاد متعلق به نظام است و باید از آن حمایت کنیم و برای منافع حزبی شخصیت و جایگاه ایشان را مخدوش نکنیم. بله شاید شما نقد کنید ولی نباید تهمت و افترا در میان باشد. احمدی‌نژاد خودش بسیاری از چهره‌های نظام را تخریب کرد، چرا الان به این نتیجه رسیدید؟  ایشان تهمت و افترا به کسی نزده‌اند. وقتی دولت جدیدی سر کار می‌آید بیانگر آن است که مردم دولت تازه را می‌خواهند و برای همین به آن رای دادند و سر کار آوردند و سیاست‌های قبلی را دیگر قبول ندارند و موافق نیستند گرچه در این دوره اخیر کسی از آقای احمدی‌نژاد کاندیدا نبود و دولت یازدهم توانست رای مردم را برای خود کند.همه باید منصفانه نقد کنیم و منافع ملی را بر هر منفعتی ترجیح دهیم. دلیل دعوت اربکان از احمدی نژاد چه بود؟ چرا فردی از دولت مستقر را دعوت نکرد؟ آقای اربکان در دولت ترکیه که حضور ندارد و هم‌سوی اهداف و ارزش‌های مشترک و ظرفیت‌های دکتر باعث شد آقای اربکان از دکتر احمدی نژاد دعوت کند و این دعوت برای ملت‌ها صورت گرفت. در دیدار با عبدا… گل چه رخ داد؟ در این دیدار دو رئیس جمهور اسبق با هم دیدار و گفت و گو کردند تا برای استفاده از ظرفیت‌ها و نزدیک شدن مردم و دولت‌ها بایکدیگر هماهنگ شوندو جلوی پیشرفت دو کشور به دلیل اختلافات جزئی گرفته نشود . در مصاحبه با خبرنگار بی‌.بی.‌سی چه گذشت؟ مصاحبه‌ای قرار نبود انجام شود خبرنگاربی.بی.سی گفت از واحد مرکزی خبر کسی برای پوشش اخبار سفر دکتر احمدی نژاد نیامده و من با شما مصاحبه می‌کنم و ما نیز فکر کردیم از واحد دیگری برای تهیه خبرآمده داست ولی وقتی دیدیم که از جای دیگری است،پاسخ او را ندادیم و خبرنگار هم بعد به درستی در شبکه خودش درباره این ماجرا توضیح داد. چرا پوشش این خبر برای رسانه‌های ملی اهمیت نداشت و به آن توجه نکردند؟ ما که به آنها اعلام نکردیم ولی آنها باید گروهی را می‌فرستادند و مردم را در جریان می‌گذاشتند تا مردم برای اطلاع پیدا کردن از جزئیات این سفر به رسانه‌های غیر مراجعه نکنند. از طرف آقای اردوغان کسی برای استقبال نیامد؟  چون این سفررسمی نبود کسی از طرف شخص اردوغان برای استقبال نیامد ولی  مقامات محلی آمدند واز طرف دیگر پلیس ترکیه برای حفاظت سنگ تمام گذاشت. برخی معتقدند این سفرها بیشتر جنبه انتخاباتی و بازگشت به عرصه سیاست دارد،آیا این‌گونه است؟  کم لطفی می‌کنند و همه چیز را از عینک سیاسی می‌بیند.برای مثال در مسئله درگذشت والده محترم آقای دکتر، ایشان به  همه گفتند مبادا این جلسات سیاسی شود و حتی جلوی شعار‌هایی که در برخی از مراسم داده می‌شد را به شخصه می‌گرفتند ولی وقتی دیگر مردم از ایشان استقبال می‌کنند که مقصر ما و آقای احمدی‌نژاد نیستیم. جلسات یاران احمدی نژاد در این ساختمان(ولنجک) برگزار می‌شود؟ساختار اینجا چگونه است؟   بله، جلسات اینجا برگزار می‌شود وفقط اعضای دولت قبل حضور ندارند بلکه جلسه‌های علمی با علما، روحانیون و دانشگاهیان برگزار می‌شود  و در مورد مباحث انقلاب و مبانی ارزشی بحث می‌شود و مسائل سیاسی به ندرت مطرح می‌شود. تصمیم گیری‌های سیاسی چطور؟ سیاسی کاری نداریم و تنها روی مبانی انقلاب کار می‌کنیم .برای مثال روی رابطه مردم و حکومت بحث می‌شود که ما به عنوان یک حکومت اسلامی چه باید بکنیم ودر یک کشور اسلامی‌مردم چه حقوقی دارند. به نظر می‌رسد احمدی نژاد قصد بازگشت به سیاست از طریق انتخابات سال آینده رادارد،درست است؟ خیر ایشان اصلا در فاز انتخابات نیست و به عرصه ورود هم نمی‌کند.ایشان می‌گویند باید مبانی انقلاب زنده بماند و طرح و حفظ شود اهالی سیاست چطور؟ برای بازگشت به قدرت سراغ او نیامدند ؟ خیر بحثی تا کنون نشده است و تنها اظهار نظر‌هایی می‌شود و در آن به نظر می‌رسد برخی مواضع‌شان تند شده است و موازین را از دست داده است و تهمت می‌زنند و برخی هم که مواضع تندی داشتند،حال متعادل‌تر شدند. فضای سیاسی کشور متغیر است و باید صبر و سعی کنیم مبانی انقلاب فراموش نشود و این درگیری‌ها نشانه این است که برخی فراموش کردند برای چه  انقلاب کردند. اگر تهمت می‌زنند چرا احمدی‌نژاد در برابر آنها موضعی نمی‌گیرد؟ حجم توهین‌ها و اتهام‌ها آنقدر زیاداست که اگر بخواهیم وارد آن شویم و پاسخ دهیم از اهداف اصلی دور می‌شویم و این اتهامات کف‌های بر آب است که خواهد رفت.البته به برخی از اتهامات در صورت لزوم پاسخ می‌دهیم.
کد خبر: ۵۹۲۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۲/۱۷

دبیرکل جامعه روحانیت مبارز با ابراز نگرانی در خصوص انتخابات خبرگان رهبری آینده گفت: من نگرانم، اما این نگرانی در خصوص زمان زعامت رهبری فعلی نیست چرا که هیچ خبرگانی در مقابل رهبر معظم انقلاب هیچ غلطی نمی‌تواند بکند اما مسئله ما پس از آقاست. به گزارش خبرنگار سیاسی صبح توس، آیت الله موحدی کرمانی دبیرکل جامعه روحانیت مبارز امروز در نشست وحدت اصولگرایان در دانشگاه فردوسی مشهد اظهار کرد: در یک مقطعی انتخاباتی برگزار می‌شود و مردم رئیس جمهور یا نمایندگان مجلس و یا اعضای مجلس خبرکان رهبری را انتخاب می‌کنند. وی با ابراز نگرانی در خصوص انتخابات خبرگان آینده گفت: من نگرانم، اما این نگرانی در خصوص زمان زعامت رهبری فعلی نیست. هیچ خبرگانی در مقابل رهبر معظم انقلاب هیچ غلطی نمی‌تواند بکند. اما مسئله ما بعد از آقاست. خدا انشا الله ایشان را حفظ کند و رهبری ایشان را به حکومت امام زمان (عج) متصل کند. اما اینکه بعد از ایشان چه می خواهد بشود مهم است. موحدی کرمانی ادامه داد: جمع متدین، دلسوز و وفادار به رهبری و ولایت باید بجنبد. اگر نجنبیم اسلام به دست ما سیلی می‌خورد. امام فرمودند حفظ این نهضت از خود نهضت مشکل تر است. باید کاملاً حساس بود. این از آن مسائلی نیست که خدا به سادگی از آن بگذرد. وی افزود: جمعی در مجلس به نام اصول گرا وجود دارند. همان اصولی که امیرالمؤمنین گفت اگر ضایع شود، نشان غروب حکومت اسلامی است. اگر در حکومت اسلامی مردم و مسئولین به فروع بچسبند، افراد ناصالح به قدرت می‌رسند و این همان غروب است. دبیرکل جامعه روحانیت مبارز ادامه داد: آن جمعی که خود را وابسته به اصولگرایی می‌داند باید باهم متحد باشند. اگر متحد نباشند طرف مقابل برنده می‌شود. وی افزود: الان صحبتی که ما در جامعه‌ی روحانیت مبارز و جامعه‌ی مدرسین داریم همین است که اصولگرایان باید با هم جمع شوند. اگر اختلافی میان آن‌ها وجود دارد باید برطرف شود و اگر نیاز است کوتاه بیایند. ممکن است عده ای بگویند این وحدت با مبانی دینی ما سازگار نیست، اما بر اساس همان مبانی، می دانید که وحدت مهم‌تر است یا خیر؟! موحدی کرمانی با اشاره به اصل تزاحم در فقه گفت: اگر دو مصلحت قابل جمع نیستند، آن مسئله ای که مهم نیست باید زمین بماند. وی با بیان اینکه گروه‌های اصول گرا باید وحدت را اصل بدانند، گفت: قطعاً آن‌هایی که نقشی در تحکیم وحدت اصول گرا ها دارند، از جمله آیت الله مصباح یزدی حتماً مورد مشورت خواهند بود.
کد خبر: ۵۷۷۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۱/۲۹

از اصفهان به قم می رفت. صدای آهنگ مبتذلی که راننده گوش می کرد، جلال را آزار می داد. رفت و با خوشرویی به راننده گفت:«اگر امکان داه یا نوارو خاموش کنید یا برای خودتون بذارین.» به گزارش سایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com:از اصفهان به قم می رفت. صدای آهنگ مبتذلی که راننده گوش می کرد، جلال را آزار می داد. رفت و با خوشرویی به راننده گفت:«اگر امکان داه یا نوارو خاموش کنید یا برای خودتون بذارین.» راننده با تمسخر گفت:«اگه ناراحتی می تونی پیاده شی!» جلال رفت توی فکر! هوای سرد و بیابان تاریک و ... نیت کرد تا وجدان خفته راننده را بیدار کند. این بار به راننده گفت:«اگه خاموش نکنی پیاده می شم!» راننده هم نه کم گذاشت نه زیاد، پدال ترمز را فشار داد و ایستاد و گفت:«بفرما!» جلال پیاده شد. اتوبوس هنوز خیلی دور نشده بود که ایستاد! همین که جلال به اتوبوس رسید، راننده به جلال گفت:«بیا بالا جوون، نوارو خاموش کردم.» سال ها بعد که خبر شهادت جلال را به آیت الله بهاءالدینی دادند، ایشان در حالی که به عکسش نگاه می کرد فرمودند:«امام زمان(عج) از من یک سرباز خواست، من هم صاحب این عکس را معرفی کردم.»   جام نیوز
کد خبر: ۵۰۶۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۹/۱۰

وی افزود: سران فتنه بعد از 25 خرداد 88 نیز با حمایت بی بی سی و فیس بوک و توئیتر ، اردوکشی خیابانی خود را ادامه دادند تا جایی که کار به سر دادن شعار 'نه غزه ، نه لبنان' در روز قدس، پاره کردن عکس امام (ره) و آتش زدن عزاخانه امام حسین(ع) کشیده شد. سایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com:امام جمعه مشهد: خبرگان ناظر بر عملکرد رهبری نیستند/ موسوی و کروبی کنار دریا و ییلاقشان برقرار استامام جمعه مشهد گفت: خبرگان، ناظر بر عملکرد رهبری نیستند چون رهبر ولی همه است و خبرگان نمی توانند بر عملکرد ولی خود نظارت کنند. به گزارش ایرنا، آیت الله سید احمد علم الهدی شامگاه چهارشنبه در جلسه تفسیر هفتگی قرآن خود در محل مهدیه مشهد در پاسخ به پرسشهای حاضران درباره سخنان اخیر یکی از نمایندگان تهران در دانشگاه فردوسی مشهد افزود: رهبری ولی است و خبرگان مُوَلّی علیه هستند و وقتی او ولی من است چه طور بر عملکردش نظارت کنم؟ عضو مجلس خبرگان رهبری گفت: نظارت خبرگان بر بقای شرایط رهبری است، نه نظارت بر عملکرد رهبر و خبرگان بر دفتر رهبری و دستگاههای زیر نظر ایشان نظارتی ندارند. علم الهدی تصریح کرد: افرادی که چنین مسایلی را مطرح می کنند فقه بلد نیستند و نمی دانند که مسایل دموکراسی لیبرال یک چیز است و اسلام موضوعی دیگر است . امام جمعه مشهد با اشاره به مخالفت برخی افراد با ادامه حصر سران فتنه گفت: دادستان بر اساس مصالح سیاسی حکم به بازداشت این افراد داده است، چون آقایانی که از دفاع از اینها دم می زنند به قضاوت دستگاه قضا راضی نخواهند شد. آیت الله علم الهدی به وقایع پس از انتخابات سال 88 اشاره و تاکید کرد: بررسی ادعای تقلب در انتخابات در نظام جمهوری اسلامی راهکار دارد و آن ارجاع ادعا به شورای نگهبان است . وی افزود: در انتخابات 88 نیز به مدعیان تقلب در انتخابات گفته شد که از طریق راهکار قانونی ، اعتراض خود را پیگیری کنند اما آنها قبول نکردند و از نظام تقاضای ابطال انتخابات داشتند. امام جمعه مشهد این تقاضا را زیاده خواهی در حقوق دانست و تصریح کرد: زیاده خواهی در حقوق ، 'بغی' است و حکم 'باغی' حکم محارب است. آیت الله علم الهدی گفت: در 25 خرداد 88 پس از راهپیمایی معترضان به نتایج انتخابات حدود 23 تن کشته شدند و چون مباشر این قتل ها معلوم نشد، پس مسبب قتل در حکم قاتل است و مسبب قتل کسی است که اعلامیه داده و به راهپیمایی غیرقانونی دعوت کرده است . وی افزود: سران فتنه بعد از 25 خرداد 88 نیز با حمایت بی بی سی و فیس بوک و توئیتر ، اردوکشی خیابانی خود را ادامه دادند تا جایی که کار به سر دادن شعار 'نه غزه ، نه لبنان' در روز قدس، پاره کردن عکس امام (ره) و آتش زدن عزاخانه امام حسین(ع) کشیده شد. عضو مجلس خبرگان رهبری ادامه داد: موسوی هیچگاه نگفت که این کارها به من مربوط نیست، لذا او متهم است و دادستان طبق قانون حق دارد که او را بازداشت کند و هیچ قانونی در کشور دادستان را در تعیین زمان بازداشت محدود نکرده که متهم را یک روز یا دو روز یا یکسال نگه دارد. آیت الله علم الهدی تاکید کرد: دادستان به جای آنکه این افراد را در زندان نگهداری کند، حکم به نگهداری آنها در منزلشان داده و این افراد کنار دریا و ییلاق تابستانشان برقرار است، با محافظ می آیند و با محافظ می روند و رهبری در این حکم هیچ دخالتی ندارد و آن را به قانون واگذار کرده است. امام جمعه مشهد گفت: ما قائل به معصومیت ولی فقیه نیستیم، اما حق نداریم هر تصمیم ایشان را که درست نمی دانیم بگوئیم اشتباه است، چون ولی فقیه، حکیم، حافظ الدینه و مخالف لهواه و مطیع الامر مولاه است و همه جوانب امور را در تصمیم گیری رعایت می کند و مشورت می گیرد. آیت الله علم الهدی افزود: ولی فقیه موید از جانب امام زمان (عج) است و آیا امام زمان(عج) ، جامعه اسلامی را تحویل آقایی می دهند که بعد یک 'ابوالیلغوزی' از گوشه ای بیاید و بگوید او اشتباه می کند؟ وی با بیان اینکه امام خمینی(ره) ولایت فقیه را همان ولایت رسول الله می دانند گفت: از این رو مقابله با ولی فقیه و رویارویی با او، مبارزه و رویارویی با شخص پیغمبر است، حتی اگر برخورد کننده مسلمان و شیعه و معتقد به وحی و امامت و نبوت باشد. امام جمعه مشهد افزود: دشمنان به این نتیجه رسیده اند که انقلاب و نظام را تا زمانی که ولایت هست نمی توانند از بین ببرند و راه از بین بردن ولایت استفاده از جریانهای داخلی است. آیت الله علم الهدی در عین حال تاکید کرد: برخورد فیزیکی و اجرایی با طرفداران فتنه درست نیست و وظیفه ما این است که برخورد فکری و منطقی داشته باشیم و موقعیت فکری و بینشی خود را نشان دهیم، اما اگر کسانی توطئه کنند باید با آنها برخورد کرد. منبع: ایرنا
کد خبر: ۵۰۱۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۹/۰۷

تخت فولاد اصفهان، همچون گنجينه اي است كه گوهرهاي نايابي را در دل خود نگه داشته است و اسرار مگو در باب اين گوهرهاي ناياب بسيار دارد! سایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com: به گزارش رويش نيوز، تخت فولاد دركنار قبرستان بقیع مدینه، ابوطالب مكه و وادی السلام نجف اشرف از مهمترین و متبرك ترین مرقدهای جهان اسلام به شمار می رود. تا آنجایی كه برخی معتقدند تخت فولاد به واسطه قبور متبرك آن، دومین قبرستان جهان اسلام است. در جاي جاي اين تكه از بهشت معنوي كه قدم مي گذاري عظمت هاي عرفاني و علمي زيادي مدفون است. يكي از اين ذخاير عظيم، مرحوم میرزا حسین کشیکچی مشهور به هالو است. باربر ، حمّال و نگهبان ساده بازار اصفهان بود. آنقدر ساده بود و بی ریا که مردم به او لقب "هالو" داده بودند.  امّا کسی نمی دانست که در ورای این ظاهر ساده و فقیرانه، روح بلندی وجود دارد، صاحب مقامی رفیع که ملازم و همنشین حجّت یگانه خداوند، واسطه فیض زمین و آسمان، حضرت صاحب الأمر و الزّمان أرواحنا لتراب مقدمه الفداء)گردیده است. مرحوم میرزا حسین کشیکچی مشهور به هالو (متوفی 1309 ه.ق) که بدن مطهرش در بهشت تخت پولاد، خاک تابان جنوب زاینده رود آرام گرفته است، حکایتی شگفت انگیز دارد که از قول مرحوم حاج آقا جمال اصفهانی در کتاب عبقری الحسان نقل گردیده است. نوشتار زیر، داستان این حکایت است: نزدیک اذان ظهر روز بود. مثل هر روز مهیای رفتن به مسجد شدم. از منزل ما تا مسجد فاصله چندانی نبود. چند سالی بود که توفیق امامت جماعت در این مسجد به من عنایت شده بود. مسجدی که به واسطه قرار گرفتنش در راسته بازار، پاتوق کسبه و اهل بازار بود و البته حضور باربران و کشیکچیان و نگهبان های بازار هم رونق خاصی به مسجد می داد.    هنوز چند قدمی به مسجد مانده بود که صدای جمعیت اندکی که تابوتی را بر دوش خود حمل می کردند مرا متوجه خود ساخت. جلوتر رفتم؛ تابوتی ساده و فقیرانه بر دوش چند نفر که همه از باربران بازار بودند و چند نفری مشایعت کننده نیز در کسوت ساده حمّالان و کشیکچیان بازار که البته چهره برخی از آنها برایم آشنا بود. معلوم بود که میّت، یکی از منسوبان همین آدم های سر و ساده و فقیر است که اینچنین غریبانه و بی پیرایه تشییع می شود. در همین بین، ناگهان چشمم به میرزا حبیب، تاجر سرشناس و مؤمن بازار افتاد که با حالتی نزار و پریشان در حالی که بشدت می گریست و مویه می کرد، جنازه را مشایعت می نمود. مشاهده میرزا حبیب، آن هم با این حال پریشان که گویی صاحب عزای اصلی است و نزدیک ترین کسان خود را از دست داده است، مرا بسیار شگفت زده کرد. آخر میرزا حبیب از بازاریان و تجّار سرشناس و مؤمن بازار و از نیکان اصفهان بود. اگر از نزدیکان و بستگان او کسی فوت نموده، پس چگونه است که اینچنین غریبانه و بی خبر تشییع می شود؟!  چرا از بزرگان تجار و کسبه و اقربای خود میرزا حبیب، کسی در این تشییع جنازه شرکت ندارد؟! ... همه اینها سؤالاتی بود که ذهن مرا به خود مشغول ساخته و بشدّت کنجکاو یافتن اصل ماجرا کرده بود. در همین حال بودم که نگاه پریشان میرزا حبیب به من افتاد و گویی متوجه تعجب و حیرانی من شد. بطرفش رفتم و دست بر شانه اش گذاشتم. پیش از آنکه سخنی بگویم با صدایی لرزان و مصیبت زده گفت: «حاج آقا جمال! به تشییع جنازه یکی از اولیای خدا نمی آیید؟! »كشيكچي کلامش بر قلب و جانم نشست و مرا بی اختیار بسوی جنازه کشاند. از رفتن به مسجد منصرف شدم و به همراه میرزا حبیب و جماعت باربران و کشیکچیان بازار، جنازه را به طرف غسّالخانه مشایعت نمودم. از بازار تا غسالخانه که در محلی بنام «سرچشمه پاقلعه» قرار داشت، مسافت نسبتاً زیادی بود و من باتفاق عده معدود مشایعت کننده در حالی این مسافت را پیمودم که در تمام طول مسیر، جمله میرزا حبیب در توصیف صاحب جنازه، ذهنم را به خود مشغول ساخته بود و بشدت کنجکاو بودم تا صاحب آن را بشناسم. به غسالخانه که رسیدیم، جنازه را تحویل مغتسل دادند تا مراسم تغسیل و تکفین میت انجام شود. گوشه خلوتی یافتم و تا مهیا شدن جنازه، در انتظار نشستم. ساعتی از ظهر گذشته بود و من خسته از راه دراز و اندوهناک از فوت نماز جماعت اول وقت، به سرزنش خود پرداختم که چرا بی جهت، تحت تأثیر سخنان یک تاجر پریشان حال، مسجد و نماز جماعت را ترک گفته ام. در حال و هوای خود بودم که دستی بر شانه خود احساس کردم. خودش بود، میرزا حبیب. مثل اینکه تحیّر و سرگردانی مرا بیش از این تاب نیاورده بود. حالا مثل اینکه کمی آرام گرفته بود. به او گفتم: «میرزا! این جنازه کیست؟! حکایت این حال پریشان شما چیست؟!» میرزا حبیب، آه بلندی کشید و در حالی که دست بر کمر گرفته بود و می نشست، گفت: «قصه عجیبی است حکایت من و آشناییم با صاحب این جنازه!! قصه ای که تا کنون برای کسی آن را بازگو نکرده ام.» با کنجکاوی و تعجب گفتم: «بسیار مشتاق شنیدنم میرزا حبیب! بگو و مرا از این بهت و حیرانی بیرون آور.» میرزا حبیب دوباره آهی کشید و ادامه داد:  « همینطور که می دانید امسال من مسافر قافله حج بودم. کاروان ما ابتدا راهی عراق شد تا پس از زیارت عتبات مقدسه نجف و کربلا، راهی حجاز شویم. همه چیز بخوبی می گذشت تا در چند فرسخی کربلا، کیسه حاوی سکه ها و بعضی اثاثیه ضروری سفرم را دزدان به سرقت بردند. جستجوهایم نتیجه ای نداشت و از طرفی دلم نمی خواست که غیر از خودم، همسفرانم را نیز درگیر مشکل پیش آمده خود نمایم. برای همین بی اینکه کسی متوجه موضوع شود، بهانه ای آوردم و خود را از همسفران جدا کردم. قافله حج عازم حجاز شد و من درمانده و مستأصل در عراق ماندم بلکه فرجی شود و بتوانم راهی به اموال از دست رفته خویش بیابم. اندوهی سنگین و عمیق بر من مستولی شده بود و از اینکه می دیدم علی رغم دارایی های بسیار، توفیق انجام مناسک حج از من سلب شده است  احساس غبن و خسارتی جانکاه می کردم. هیچ دوست و آشنایی هم نداشتم تا به او پناه ببرم و پولی قرض بگیرم.   شبی تنها از نجف بسمت کوفه به راه افتادم تا در مسجد کوفه معتکف گردم بلکه فرجی حاصل شود. در راه حالتی عجیب بر من مستولی شده بود. احساس درماندگی و استیصال می کردم و در همان حال به آقا و مولایم، حضرت صاحب الأمر (عج) متوسل گردیدم. چیزی نگذشت که در همان بیابان و در تاریکی شب، ناگهان سواری در برابرم ظاهر شد. با حضور او همه جا روشن و نورانی شد و بزرگی و شکوهش مرا مسحور خود ساخت. آنگاه که جمال و چهره پرفروغش را نگریستم، اوصاف و نشانه هایی را که در مورد امام زمان، حضرت صاحب الأمر (عج) شنیده بودم در آن بزرگوار مشاهده نمودم. در آن حال، ایشان در برابرم ایستاده فرمودند: «چرا اینطور افسرده حالی؟! » عرض کردم که خستگی راه سفر دارم. فرمودند: «اگر سببی غیر از این دارد بگو.» چون دیدم آن بزرگوار اصرار دارند که سرگذشتم را شرح دهم، ماجرای خود را بیان کردم و سبب ناراحتی و تأثر خود را عرضه داشتم. در این هنگام دیدم، حضرتش فردی بنام «هالو» را صدا زدند. بلافاصله فردی نمد پوش درهیأت و لباس کشیکچی ها و باربرهای بازار اصفهان، در کنارمان نمایان شد. وقتی که جلو آمد به دقت در وی نگریستم و متوجه شدم همان هالوی اصفهان خودمان است؛ کشیکچی بازار که ازسال ها پیش در اطراف حجره ام رفت و آمد دارد و او را کاملاً می شناسم.   حضرت رو به او نموده فرمودند: «اسباب سرقت شده اش را به او برسان و او را به مکه ببر و بازگردان.» آقا این جمله را فرمودند و از نظرم ناپدید شدند. آن شخص، ساعتی از شب را با من در محل مشخصی از کوفه قرار گذاشت تا پول و وسایل گمشده ام را به من برساند. من متحیّر از آنچه می دیدم با نگاه مبهوت خویش هالو را بدرقه کردم. او رفت و ساعتی دیگر در مکانی که وعده گاهمان بود نمایان شد. در حالی که بسته ای در دست داشت. آن را به من داد و گفت: «درست ببین، قفل آن را باز کن و آنچه را داشتی به دقت بنگر تا بدانی که صحیح و سالم تحویل گرفته ای.»   من به بررسی وسایل و شمارش سکه هایم مشغول شدم. دیدم همه چیز دست نخورده و سالم است. آن شخص که مطمئن بودم هالوی خودمان است ولی از هیبت او جرأت سؤال کردن نداشتم، با من در کربلا و در زمانی دیگر وعده کرد و از من خواست تا وسایلم را به شخص امینی بسپارم و مهیای حرکت بسمت مکه شوم. من نیز در زمان مقرر در وعده گاه حاضر شدم. هالو جلو می رفت و من به دنبال او. پس از مدت کمی راه رفتن، بناگاه خود را در مکه یافتم. در مکه از من جدا شد و هنگام خداحافظی مکانی را تعیین نمود و از من خواست تا پس از انجام مناسک حج به آنجا بروم تا مرا بازگرداند. او همچنین از من خواست تا این راز را برای کسی بازگو نکنم و فقط در جواب هم کاروانیان خویش بگویم که همراه کس دیگری از راهی نزدیک تر آمده ام.    مناسک حج به پایان رسید و من در تمام طول انجام اعمال خویش، مشعوف از عنایت مولا و صاحب خویش بودم و دلتنگ از فراق حضرتش، او را جستجو می کردم. پس از پایان مناسک حج،  در وعده گاه خویش حاضر شدم و در ساعت مقرر دوباره هالو را دیدم که بسویم آمد و پس از سلام و مصاحفه، به همان کیفیت قبل و در مدتی بسیار کوتاه مرا به کربلا برگرداند. عجیب آنکه در تمام این مدت با اینکه با من سخنان نرم و ملایمی داشت، از شدت هیبت و عظمت او جرأت سؤال کردن پیدا نکردم. موقع خداحافظی در کربلا، خواستم از مَراحم او در حق خویش تشکر کنم که گفت: «از تو خواسته هایی دارم که امیدوارم هرگاه وقتش رسید، برایم انجام دهی.» این را گفت و از من جدا شد. روزها و هفته ها سپری شد. سفر شگفت انگیز و معجزه آسای من به پایان رسید و به اصفهان بازگشتم. مدتی کوتاه به استراحت و دید و بازدید گذشت. اولین روزی که به حجره خود در بازار رفتم، جمعی از تجّار و بازاریان به دیدنم آمدند. در این بین، ناگاه هالو، همان شخص باکرامت و والا مقام را دیدم، با همان لباس و کسوتی که در کربلا و مکه دیده بودم. خواستم که از جای برخیزم و او را تعظیم کنم که با اشاره دست مانع شد و از من خواست که سخنی بر زبان نیاورم و رازش را پوشیده دارم. سپس نزد باربرها و کشیکچی ها رفت و با آنها چای خورد و قلیانی کشید. مدتی بعد موقع رفتن، نزد من آمد و آهسته گفت: «آن تقاضایی که از تو داشتم این است که روز پنجشنبه دو ساعت مانده به ظهر بیایی منزل ما تا کارم را به تو بگویم.» آن گاه آدرس منزلش را داد و تأکید کرد که سر ساعتی که گفته بروم، نه دیرتر و نه زودتر.  تا پنجشنبه موعود برسد ، چند روز فاصله بود که برای من یک عمر گذشت و من دیگر او را در بازار ندیدم. در تمام این مدت به راز وعده آخر هالو می اندیشیدم و لحظه شماری می کردم تا دیدارمان تازه شود و من از او احوال مولا و صاحبمان را جویا شوم. و بالاخره آن پنجشنبه موعود از راه رسید و آن همین دیروز بود. صبح با خود گفتم خوب است ساعتی زودتر به ملاقات هالو بروم تا با او درباره مولایمان و راز و رمز ارتباطش با امام زمان (عج) گفتگو کنم. به آدرسی که داده بود رفتم، اما اثری از منزل هالو و نشانه هایی که گفته بود نیافتم. ساعتی جستجو کردم تا سرانجام در همان ساعتی که وعده کرده بودیم ، منزلش را یافتم.» میرزا حبیب در حالی که بشدّت منقلب شده بود و اشک از دیدگانش جاری بود، آه بلندی کشید و با صدایی لرزان ادامه داد:  «وقتی خود را پشت درب خانه هالو یافتم، آماده در زدن شدم که ناگاه دیدم درب خانه باز شد و سید بزرگواری غرق نور با عمامه ای سبز بر سر و شال مشکی به کمر از خانه هالو خارج شد و هالو نیز شتابان به دنبال او از خانه بیرون آمد در حالی که بشدت ادب می کرد و تواضع و احترام فوق العاده ای نثار آن جناب می نمود. در آن حال صدای هالو را می شنیدم که می گفـت: «سیدی و مولای! خوش آمدید، لطف فرمودید به خانه این حقیر تشریف فرما شدید... » هالو تا انتهای کوچه آن سید بزرگوار را بدرقه کرد و بازگشت. مقابلم که رسید، آثار شعف و شور زایدالوصفی را در سیمایش مشاهده کردم. سلام کردم و با حالتی آمیخته از بهت و حیرت از او پرسیدم: «هالو! او که بود؟» چهره اش دگرگون شد و پاسخ داد: «وای بر تو!! مولا و صاحب خود را نشناختی؟!!.... او سرور و مولایم، حضرت حجت ابن الحسن (عج) بود که در واپسین روز عمرم، لطف فرموده و به دیدار نوکر خود آمده بود....» آن گاه مرا با خود به داخل خانه اش برد و چنین گفت: «از شما می خواهم فردا به ابتدای بازار بروی و دو ساعت مانده به ظهر، حمال ها و کشیکچی ها را با خود به این خانه بیاوری. درب این خانه باز خواهد بود و وقتی به آن وارد می شوید ، من از دنیا رفته ام. کفنم را به همراه هشت تومان پول آماده کرده و داخل صندوق گوشه اتاق گذاشته ام. آن را بردار و خرج کفن و دفنم نما و در قبرستان تخت پولاد به خاکم بسپار....!! »   با شنیدن این سخنان ، تأثّری عمیق بر جانم نشست. مات و مبهوت از آنچه دیدم و شنیدم، با جناب هالو، وداعی سخت و حسرت آلود نمودم و خانه اش را ترک گفتم. امروز صبح به بازار رفتم و دوستان و رفقای حمّال و کشیکچی هالو را خبر کردم و با هم به سمت منزل هالو به راه افتادیم، بی آنکه طبق خواسته جناب هالو، کس دیگری را با خبر سازم. در ساعت مقرّر به منزلش رسیدیم، در حالی که درب خانه باز بود و همانطور که خودش دیروز خبر داده بود، روح از بدنش مفارقت کرده و در اتاق، رو به سمت قبله آرام گرفته بود. درب صندوقی را که گوشه اتاق بود گشودم و داخل آن کفنی دیدم با هشت تومان پول که در آن نهاده شده بود. جنازه او را غریبانه برداشتیم و اکنون طبق وصیّت او سوی قبرستان تخت پولادش می بریم....» صحبت های میرزا حبیب که به اینجا رسید، با صدای صلوات تشییع کنندگان که تعدادشان از عدد انگشتان دست فراتر نمی رفت، متوجه شدم که کار غسل و تکفین میت تمام شده است. حالت عجیبی داشتم. بغض سنگینی در گلویم نشسته بود و از اینکه تاکنون از وجود امثال هالو در اطراف خویش بی خبر بوده ام، در وجود خویش احساس شرمساری می کردم. بی اختیار میرزا حبیب را در آغوش گرفتم و چشمان او را که لیاقت دیدار مولا و صاحبمان، حضرت ولی عصر (عج) را یافته بود، غرق بوسه خویش کردم.   چیزی نگذشت که تابوت جناب هالو دوباره بر دستان اقلیت تشییع کننده بسوی آرامگاه تخت پولاد روانه شد. خود را به زیر تابوت آن ولیّ خدا رساندم و با چشمانی اشکبار او را تا تخت پولاد مشایعت کردم. دلم می خواست، پرتوی از نور معرفت یکی از عاشقان و دلباختگان ملازم و همراه حجّت خدا، وجودم را روشن سازد.   مراسم تدفین جناب هالو که تمام شد، دیدم میرزا حبیب تاجر که تا همین جا نیز سوز و بی قراری بی اندازه اش در فراق هالو، حاضران و تشییع کنندگان اندک او را که همگی از دوستان و همکاران او بودند به حیرت وا داشته بود، طاقت از کف داد و خود را بر خاک مزار او انداخت، در حالی که با صدای بلند می گفت: «ای مردم! هیچ کدام از شما او را نشناختید!... او یکی از اولیای خدا و از ملازمان امام زمان (عج) بود....» و در آن هنگام کسی از حاضران جز من، راز سوز و گداز بی اندازه میرزا حبیب را نمی دانست. صبح فردای آن روز، میرزا حبیب به سراغ من فرستاد تا به مسجد بازار بروم. من که هنوز مبهوت ماجرای دیروز و حکایت میرزا حبیب و هالو بودم، بی درنگ خود را به مسجد رساندم. دیدم جمع زیادی که اکثر آنها از حاجیان کاروان حج امسال و همسفران میرزا حبیب بودند در مسجد جمع شده اند. چشم میرزا حبیب که به من افتاد جلو آمد و گفت: «می خواهم راز شگفت انگیز سفر حج خود را با همسفریان و هم کاروانیان خویش در محضر مبارک آیت الله چهارسوقی فاش نمایم و پرده از چهره غریب و گمنام چناب هالو بردارم.» لبخند رضایتی به نشانه تأیید از خود نشان دادم و سپس در معیّت میرزا حبیب و دیگر همسفران او عازم بیت آیت الله سید محمد چهار سوقی، صاحب کتاب شریف روضات الجنّات شدیم. در منزل آیت الله روضاتی (چهار سوقی) همهمه و شور و حال عجیبی بود. میرزا حبیب تاجر، در حالی که ردای مشکی بر تن داشت و مصیبت زده ای را می مانست که نزدیک ترین فرد زندگیش را از دست داده است، با صدایی لرزان و گریان، حکایت عجیب و شگفت انگیز سفر حج خود و ماجرای عنایت حضرت صاحب الأمر (عج) بواسطه جناب هالو را برای حضرت آیت الله و دیگر حاضران تعریف می کرد و در این بین صدای گریه و ضجّه مردم، همراه با ذکر یابن الحسن آنها شور و حال عجیبی در بیت روحانی بزرگترین عالم شهر ایجاد کرده بود. سخنان میرزا حبیب که تمام شد ولوله ای وصف ناشدنی در حاضران ایجاد شد و از همه پر سوز و گدازتر، حال خود مرحوم آیت الله روضاتی بود که با شنیدن حکایت میرزا حبیب و جناب هالو، در حالی که اشک شوق از دیدگان مبارکش روان بود، منقلب و پریشان از جای برخاسته و عازم تخت پولاد، محل دفن جناب هالو گردید. موج زیادی از جمعیت، یابن الحسن گویان در حالی که مرحوم آیت الله روضاتی در پیشاپیش آنها حرکت می کرد بسمت تخت پولاد روانه شدند. لحظه به لحظه بر شمار جمعیت افزوده می شد و طولی نکشید که سیل مشتاقان امام زمان (عج) به قبرستان مقدّس تخت پولاد رسید. مرحوم آیت الله سید محمد چهارسوقی در حالی که بشدت گریه می کرد و پریشان بود، خود را بسرعت به کنار قبر هالو رساند. سپس این عالم ربّانی خود را بر روی قبر جناب هالو افکند و پس از گریه ها و راز و نیازهای فراوان، برخاست و رو به جمعیت فرمود: «مردم اصفهان! در همین جا به شما وصیّت می کنم، هنگامی که مُردم، مرا اینجا کنار قبر هالو دفن کنید. می خواهم وقتی امام زمان به زیارت قبر هالو تشریف می آورند، از روی قبر من عبور کنند و نگاهی هم به قبر من بیندازند.» اکنون سالیان درازی از آن روز می گذرد و مزار مرحوم میرزا حسین کشیکچی ، مشهور به « هالو» در تکیه صاحب روضات تخت پولاد اصفهان ، این خاک تابان و سرزمین ستارگان درخشان علم و عرفان و معرفت ، ملجأ و زیارتگاه عاشقان و دلباختگان حضرت ولی عصر (عج) است تا روزی که ان شاء الله دل های عاشق و طوفانزده منتظرانش به ساحل آرامش ظهور مبارکش ، اطمینان و سکون یابد. در پایان نکته ای باید خاطرنشان كرد که دسترسی ما به منابع محدود بوده و درباره دیگر شرح حالات این والامقام اطلاع خاصی در دست نمی باشد، لذا اگر افرادی هستند که جزییات بیشتری از سیر و سلوک این بزرگوار می دانند، مطالب و مستندات خود را به اين ايميل ارسال فرمايند: info@rooyeshnews.com
کد خبر: ۵۰۰۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۹/۰۷

بسیجی سرباز گمنان امام زمان(عج) است که در مکتب عاشورا تربیت یافته و در دفاع مقدس خود مدرس سلسه رهجویان شهادت گشت
کد خبر: ۴۹۴۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۸/۳۰

صدایش با 8 سال دفاع مقدس گره خورده است و از ان روزها تا به امروز همیشه با صدایش خاطره داشته ایم. از طنین «با نوای کاروان» تا نوحه های محرمی امروز همگی جوری در تاروپود بدن انسان نفوذ می کند که نمی توان مانع از جریان اشک ها شد. سایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com : به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران،صدایش با 8 سال دفاع مقدس گره خورده است و از ان روزها تا به امروز همیشه با صدایش خاطره داشته ایم. از طنین «با نوای کاروان» تا نوحه های محرمی امروز همگی جوری در تاروپود بدن انسان نفوذ می کند که نمی توان مانع از جریان اشک ها شد. حاج صادق آهنگران بعد از پایان دوران جنگ با رویه ای جدید به سراغ مداحی رفت. او حال از نوحه خوان های جدید و سبک مداحی امروزی با ایران 7 می گوید. صدای حاج صادق آهنگران،  در آن روزها،  صدای عشق و جذبه بود.  صدای نسلی که در دوران دفاع مقدس شکفت و شناسنامه‌دار شد.  حالا بعد از این همه سال، از آن دوران چه دارید بگویید؟ عزیزانی که با عرفا در ارتباط هستند یک روایتی دارند،  می‌گویند، کنار علما زانو بزنید؛  چرا که اینها باطن پاکی دارند،  این باطن پاک عرفا، اولیای خدا و افرادی کنار آنها می‌نشینند، دل به آنها می‌بندند،  شیفته‌شان می‌شوند، اثر می‌کند. غیر از کلام،  با سخن،  کلام و رفتارشان شخصی که شیفته‌شان شده،  متحولش می‌کنند،  دین‌اش را قوی می‌کنند،  اعتقادش را محکم می‌کنند،  شجاعت و بصیرت به او می‌دهند. بنده،  کنار همچون بزرگانی نشستم.  امام (ره) فرمودند « اینها ره  صدساله را یک شبه طی کردند».  من در کنار بسیجیانی که اسمشان روی دیوارها و تصاویرشان در بنر‌هاست، مثل  مهدی باکری، حاج همت،  حسین علم الهدی، مجید وفایی،  علی‌ هاشمی و. . .  خیلی از بچه‌هایی که اسمی از آنها نیست و گمنامند،  فقط در محله،  شهر، روستاهایشان اسم‌های آنها بر زبان اهالی در شهرهایشان جاری است، اسم چندانی ندارند، اما در پیش خدا قرب دارند، نشستم، پس باطن اینها در بنده و صدایم اثر کرد.  از سوی دیگر اولین شعری که با آن شهرتی پیدا کردیم و  مسیر زندگی ما را تغییر داد،  در محضر امام (ره) بود، گویا ایشان هم یک نظر باطنی به بنده داشتند. تا الان هم نوکری امام حسین (ع) و نوکری شهداست، که صدای ما را اثرگذار کرد.    وارد ایام محرم شده‌ایم اما به نظر می‌رسد حضورتان در مجامع نوحه خوانی و مراسم مذهبی کمرنگ‌تر شده است. محرم امسال چکار می‌کنید؟ از همان ایام جنگ که بسیجی‌ها از روضه خوانی و حماسه خوانی استقبال کردند،  به حرم حضرت امام رضا(ع)رفته و از ثامن الحجج خواستم این لیاقت را به من بدهد تا موقعی که زنده‌ام تا آخر در خانه امام حسین‌(ع) و شهدا و اهل بیت (ع) باشم. الحمدلله می‌بینیم این خواسته به اجابت رسیده و تا الان کار اصلی‌ام نوحه خواندن است، تلویزیون هم  برنامه‌های مرابخصوص در ایام دفاع مقدس و هفته بسیج و ...  پخش می‌کند. البته کارهای فرعی مثل مشاور صدا و سیمای خوزستان و  عضو هیأت امنای هیأت رزمندگان اسلام هم هستم،   یک مؤسسه‌ای فرهنگی هم داریم که بیشتر در رابطه با امام حسین (ع)، اهل بیت (ع) و دفاع مقدس وکارهای فرهنگی فعالیت می‌کند.    آیا سبک و سیاق نوحه‌خوانی شما، همان سبک دفاع مقدس است یا تغییر کرده؟ از آن سبک فاصله نگرفته‌ام،  چون ما را با آن چهره می‌شناسند،  البته نمی‌توانم بگویم سبک مال خودم است،  سبک خوزستانی است،  اخیراً هم در اجلاس پیر غلامان اهل بیت‌(ع) که در اهواز برگزار شد،  ثبت ملی کردند. سبک خوزستانی و جنوبی خوب مطرح نشده و من آن را مطرح کردم،  بنابراین به نام من تمام شد و مرا به نام سبک خوزستانی و آهنگران می‌شناسند،  وجوان‌ها به خاطر ضرورت وضعیت امروز،   سبک‌های دیگر را از من نمی‌پذیرند،  مثلاً یک سری شعرها را نمی‌توانستم با سینه زنی بخوانم. اشعار حماسی،  مثل مرگ بر امریکا را با موسیقی حماسی  خواندم،  «کربلا منتظر ماست بیا تا برویم» بخصوص برای ولایت و رهبری خواندم که اثرگذار باشد ولی اعم کار من همان سنتی خواندن و در راستای اهل بیت (ع) و شهداست.    از حال و هوای هیأت‌های امروزی برای‌مان بگویید؛ چه تفاوتی با هیأت‌های دوران دفاع مقدس دارد؟ تفاوت‌هایی کرده،  ولی من باهمان سبک و سیاق زمان جنگ و دوران دفاع مقدس می‌خوانم، به خاطر استقبالی که جوان‌ها از روضه‌های امام حسین (ع)، سینه‌زنی و سنتی خوانی‌ می‌کنند، که آثار آن در جنگ و پیروزی انقلاب مشخص شد و همه اثر داشتند  در پیروزی انقلاب و هشت سال دفاع مقدس و الان که با سینه ستبر در مقابل دشمن ایستاده ایم،  دشمن برنامه‌ریزی کرده همان طوری آیت‌الله سید احمد خاتمی در مجلس خبرگان گفتند،   از سازمان سیا مدارکی بدست آمده که در هیأت‌ها و مداحان می‌خواهند ورود پیدا کنند،  این به خاطر اثرگذاری و اهمیت کار مداحان است،  لذا شروعش بی‌حکمت هم نیست. مثلاً مسائلی در سبک و سیاق‌ها واردشد و اثر گذاشت و سبک‌های غربی را وارد کردند،  بدون این‌که جوان‌ها حواسشان به این قضیه باشد،  شعرهای ضعیفی وارد کردند. در بعضی هیأت‌ها به شکلی هیأت‌داری و سینه‌زنی و عزاداری می‌کنند که واقعاً در شأن اهل بیت (ع) نیست.  ضعف و بهانه به دست دشمن می‌دهند؛ دشمنی که میلیاردها دلار هزینه می‌کند تا بتواند بین مذاهب و ادیان و شیعه و سنی تفرقه بیندازد. سبک‌ها را به شکلی وارد می‌کنند که تفرقه برانگیز است. مشخص است دشمن با حساب و کتاب کار می‌کند.  از یک طرف،  می‌خواهد شیعه را با قمه زنی‌،  زخمی کردن  خود با زنجیرهای سه خار،  یا راه رفتن روی آتش و ...  خشن نشان بدهند تا کسانی که به طرف تشیع و اسلام می‌آیند، آنها زده بشوند.  باید مواظب باشیم   چون هیچ مکتبی به جز تشیع،  رسانه وسیع مداحی امام حسین (ع) را ندارد که این چنین جمعیتی را جمع کند که اثراتش مکرر در تمام دوران انقلاب و دفاع مقدس،  دیده شده است،  دشمن خیلی در این زمینه فعالیت می‌کند، شبکه‌های ماهواره‌ای چگونه از انگلیس هدایت می‌شوند؟ خیلی از رهبران این شبکه‌ها که مرکزشان انگلیس است، از آنها‌ خط می‌گیرند و به گونه‌ای عمل می‌کنند که بین اهل تسنن  و تشیع تفرقه بیندازند، سفارشم به مداحان این است وقتی که آقا می‌گوید   این کارها حرام است،   باید از این جلسه بیرون بیایند و اعتراض کنند تا این فرهنگ شکل نگیرد و دشمن نتواند  بهره ببرد و در این مرحله هم شکست بخورد.    به نظر شما مداحی چه نقشی در رشد فرهنگ عاشورایی دارد؟ مقام معظم رهبری جمله بسیار جالبی دارند که می‌گویند: «یک بیت شعر کار چندین سخنرانی را می‌کند»،  چون یک مداح می‌تواند چندین هنر را با هم ارائه دهد. شعر که یک هنر است، صدای خوب و  مجلس گردانی  همچنین محتوای قوی و اعتقادی را در شعر جا دادن و ربط به روضه‌ دادن نیز یک هنر است. چندین هنر در مداح نهفته شده که قطعاً اثرش بیشتر از یک سخنران است.  یک مداح می‌تواند کار سخنران و شاعر را انجام دهد، چه بهتر که بتواند اعتقادات  را تحکیم بخشد.  مداحان می‌توانند وقتی مستمع تمام حواسش به مداح است و  دارد اشک می‌ریزد و تمام عاطفه‌اش را به مداح داده نوایشان را توأم با احساس،  معرفت بخشی و بصیرت کنند.  این می‌تواند اعتقادات را همراه با حماسه و پیام به عمق تاروپود مستمع نفوذ دهد.    بهترین خاطره‌ای که از محرم و تاسوعا و عاشورا دارید، چیست؟ یک بار شب تاسوعا در دزفول بودم.  آن زمان بعثی‌ها موشک‌های 12 متری به دزفول می‌زدند،  شهر خالی از سکنه شده بود. ما شب تاسوعا با بسیجی‌ها، در سنگر بودیم.   مردم شب‌ها به شهرک‌های  اطراف می‌رفتند و روز،  بازمی‌گشتند،  آن شب شهید حسین علم الهدی با چند نفر از بچه‌های بسیجی‌ و سپاهی آنجا بود. عزاداری دزفولی‌ها در تاسوعا و عاشورا معروف است. شهیدحسین علم الهدی گفت: امشب،  شب تاسوعاست. اینجا باید غوغایی می‌شد و سینه زنی در خیابان‌ها راه می‌افتاد. برای امام حسین (ع) باید بیرون بیاییم تا شهر اینگونه خاموش نشود و بسیجی‌ها و مردمی که بیشتر برای دفاع از شهر مقاومت می‌کردند، روحیه بگیرند. 4،  5 نفری بیرون آمدیم و من شروع به نوحه خوانی کردم.  خیابان‌ها خلوت بود،  فکر نمی‌کردم اشخاص زیادی بیایند.  یواش یواش جمعیت به ما ملحق شد، نفرات آنقدر زیاد شد که صدایم به جمعیت نمی‌رسید و با بلندگوی دستی شروع به خواندن کردم. مجلس بسیار حماسی و تبدیل به خاطره شد. بعدها،  از این ماجرا الهام گرفته و هیأت رزمندگان تشکیل شد که هم اکنون 640 شعبه در تمام کشور دارد.    چگونه به مداحی علاقه مند شدید؟ این استعداد را از کودکی در خود احساس می‌کردید؟ صدایم را از پدرم به ارث بردم،  البته صدای حزین مادرم هم در خانواده معروف بود،  به نظرم صدایم را بیشتر از خانواده پدری به ارث برده‌ام،  این علاقه و استعداد صدا در تمام خانواده‌ ما وجود دارد، یکی از عموهایم مداح و یکی قاری قرآن است،  ولی علاقه من به نوحه خوانی در خانواده بیشتر از همه بود،   در سه سالگی برای روضه خوانی یک روحانی به منزل ما می‌آمد که نابینا بود،  با توجه به علاقه‌ای که به روضه خوانی داشتم جلوی او می‌نشستم و از او تقلید می‌کردم، این علاقه همین طور ماند تا این‌که بزرگ شدم،  اینقدر این مسأله با من عجین شده بود که در کلاس اول و دوم دبستان، سر کلاس هم می‌خواندم،  چون خانواده‌ام  مذهبی بودند،  پدرم مرا به مسجد محل می‌برد،   درشب‌های احیا مابین دو نماز جوشن کبیر می‌خواند و من هم در این فضا پرورش یافتم و مداح شدم. تاسوعا و عاشورا، در دزفول خیلی شلوغ می‌شد 7،  8 ساله که بودم آرزو می‌کردم در یکی از هیأت‌ها بخوانم. یادم می‌آید در یک بلندی می‌نشستم و به هیأت‌های عزاداری نگاه می‌کردم که رد می‌شدند، نمی‌دانستم که خدا به من این توفیق را می‌دهد که در دزفول عصر تاسوعا و عاشورا این گونه زمزمه کنم. من از کوچکی دوست داشتم بخوانم و اکنون این دعای من مستجاب شده است.    شما درنوحه خوانی از چه کسی الگو می‌گیرید؟ آیا آموزشی هم دراین باره دیده‌اید؟ الگو گرفتن من بیشتر از سبک‌های جنوب، بخصوص دزفولی است. نوحه‌ها و شعرهای حماسی که در زمان جنگ خواندم همه از سبک‌های قدیمی دزفول بود، یادم هست،  سال 59 که جنگ شروع شد،   یک سبکی حاج حبیب الله معلمی که شاعر دفاع مقدس بود،  نوحه‌های جنگی و حماسی می‌خواند، «حرخطا کارم،  پشیمانم» و من اول جنگ آن را می‌خواندم. می‌گفت این مال 15 سال قبل است که من سال 59 با خواندن آن سبک قدیمی دوباره آنرا زنده کردم. البته درمورد آموزش هم باید بگویم که من به طور مستقیم نزد کسی آموزش ندیدم،  بیشتر سبک مداحان را ضبط کرده و از روی نوار، سبک‌شان را تقلید می‌کردم.    بحث‌ها و نقدهای زیادی درباره مداحی‌های امروز در جریان است. جایگاه مداحی را در کشور چگونه ارزیابی می‌کنید و چه پیامی برای نوحه‌خوان‌ها دارید؟ طبق روایات پیامبر (ص) هر سال که می‌گذرد، حرارت عشق و محبت  امام حسین (ع) در قلوب مؤمنین بیشتر می‌شود.  مداحان جایگاه بسیار مهمی دارند که جدا از سخنرانی و مداحی،  می‌توانند بصیرت بخشی کنند. غیر از شور، شعور را هم انتقال بدهند، صفات امام حسین (ع) را بیان کنند، همه این هنرها را مداح‌ها  می‌توانند انجام دهند، متأسفانه کسانی را داریم که می‌گویند شما غیر از بحث روضه و امام حسین (ع) وارد بحث دیگری نشوید.  مداحان جایگاه بسیار مهمی دارند، چندین هزار نفر پای منبر مداحان می‌نشینند. مداحان باید حواسشان باشد که این جایگاه را خداوند به آنها داده و بهترین موقع بهره‌برداری و استفاده علیه دشمن است،  دشمن از همین محرم و صفر ضربه خورده،  همانگونه که امام (ره) فرمودند،  باید این جایگاه را حفظ کنند و  بتوانند از آن بهترین بهره را ببرند.    رمز دلنشین بودن صدای خود را در چه می‌دانید؟ جز این‌که اهل بیت (ع) منتی  بر من گذاشتند،  نمی‌دانم سببش چه بوده است. خودم را نگاه می‌کنم،  واقعاً چنین لیاقتی را نداشتم، جز این که بگویم بر من منت گذاشتند «تا یار که را خواهد و میلش به که باشد» این میل و لطف را به ما کردند،  من جوانی‌ام را در کنار اولیای خدا، مثل مهدی باکری، کاوه، دستواره،  حاج همت و یا بسیجیانی که گمنام شهید شدند گذراندم که اکنون  در میان ما نیستند،  اینها به صدا، درون و حنجره ام اثر کردند.  یکی دیگر از نعمت‌ها را وجود پربرکت سپاه می‌دانم،  چون عضو سپاه بودم،  جناح‌ها نتوانستند به خاطر سپاهی بودنم،  مرا به طرف خودشان بکشند،  جز بحث ولایت که بحث اعتقادی است که همه ما باید سینه چاک ولایت باشیم. بنابراین صدایی که ما داشتیم به نظرم صفای امام (ره)، دعای پدر و مادر و خانواده شهدا بود که اثرگذار و ماندگار شد. یکی از نوحه‌هایی که شما در دوره دفاع مقدس ‌خواندید«ای شهیدان به خون غلتان خوزستان درود» بود که خیلی در روحیه رزمندگان اثرگذار بود، این نوحه را چه زمانی خواندید؟ شعر «ای شهیدان به خون غلتان خوزستان درود» که ما را مشهور و رسانه‌ای کرد،  اولین شعری است که از معلمی گرفتم. یعنی اولین نوحه‌ای بود که شعر آن توسط پسرش به دست من رسید، این  نوحه را قبل از این‌که خدمت امام (ره) بروم، برای نیروهای هویزه که می‌خواستند عملیات کنند به واسطه حسین علم‌الهدی، خواندم. وقتی هم بود که عشایر را خدمت امام (ره) برده بودند، آن موقع رژیم بعث شایعه کرده بود، عرب‌های اهواز با صدام هستند و علم الهدی می‌خواست بابردن عشایر پیش امام، نشان دهد که چنین چیزی نیست، تصور نمی‌کردم که فضای اینجوری پیش بیاید، ولی به عشق زیارت امام آمدم، وقتی عشایر را به جماران بردیم و آنجا خواندم، آن روز سه باراز تلویزیون پخش شد،  اولین شعر از معلمی و نخستین اجرایم برای کسانی بود که جز 4،  5 نفر آنها همه‌شان شهید شدند، اجرای بعدی در محضر امام (ره) بود و همه اینها دست به دست داد تا این شعر زندگی ما را عوض کند و مسیر زندگی‌ام همین بشود که دارم.    چه پیامی برای نوحه خوان‌ها دارید؟ به دقت سفارشات مقام معظم رهبری را بخوانند و به آن عمل کنند؛ اگر این سفارشات را اجرا کنند مداح موفقی خواهند شد و مورد رضایت اهل بیت (ع) و امام زمان (عج) واقع خواهند شد. همه سفارشات در پیام آقا هست و چیزی کم و کسر ندارد.    امسال در تهران هم برنامه دارید؟ محرم امسال تهران نخواهم بود،  البته چند وقت پیش دو شب در مهدیه  و در هیأت خوزستانی‌های مقیم مرکز بودم، محرم امسال در شهرهای مختلف خوزستان مثل بهبهان،  دزفول، شوشتر و اندیمشک و ... خواهم بود.  
کد خبر: ۴۷۹۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۸/۰۸

امام جمعه گچساران گفت: در صورت عدم رعایت خطوط قرمز در برخی مسائل استان، ائمه جماعات بیانیه خواهند داد.به گزارش آوای دنا به نقل از خبرگزاری فارس ،حجت‌الاسلام سیدامین‎الله حجازی ظهر امروز در خطبه نخست نماز عبادی سیاسی جمعه این شهرستان، ضمن دعوت خود و نمازگزاران به رعایت تقوا و اجتناب از نافرمانی‌های خداوند، اظهار داشت: امر به معروف و نهی از منکر موضوع مهم و حیاتی یک جامعه دینی است. وی با بیان اینکه اگر جامعه‌ای دینی و اسلامی در اجرای فریضیتین امر به معروف و نهی از منکر ضعیف عمل کند، جامعه دچار مشکلات  معیشتی دنیوی و اخروی خواهد شد، افزود: هر زن و مرد مومنی باید احساس تکلیف کند که موضوع امر به معروف و نهی از منکر حتی از نماز هم واجب‎تر است، زیرا اجرای این فریضه خود زمینه اقامه نماز را فراهم می‎سازد. امام جمعه گچساران با اشاره‌ به اینکه اجرای فریضه امر به معروف و نهی از منکر باید به سبک درست آن اجرا شود، ادامه داد: البته کسانی که از سبک درست اجرای فریضه مطلع نیستند آن را بهانه‌ای جهت ترک آن قرار ندهند زیرا که این موضوع امری واجب و حیاتی برای جامعه است. حجازی در بخشی از سخنان خود با اشاره به بحث نفت از منظر امام صادق (ع)، تصریح کرد: با توجه به روایات بسیاری امام صادق (ع) در گذشته از حفر اعماق زمین توسط مردم امروز خبر داد و فرمودند: در آینده لازم خواهد شد که مردم تا اعماق زمین را حفر کنند تا بتوانند از نفت موجود در اعماق زمین استفاده کنند. وی با بیان اینکه در گزارشات وزارت نفت می‌گویند میدان نفتی وجود دارد، با اشاره به سخنان امام صادق (ع)، گفت: این عبارت غلط و اشتباه است زیرا امام صادق (ع)  فرمودند باید گفت وادی نفتی زیرا وادی یعنی منطقه بسیار وسیعی که میدان در آن محدود است. امام جمعه گچساران عنوان کرد: مخترعان که به وسیله دانش روز کنکاش می‎کنند باید به علم ائمه اطهار مراجعه کنند تا ضمن پاسخ گرفتن سوالاتشان در این حیطه موفق‎تر عمل کنند. این مسئول با بیان اینکه وقتی انسان به وادی نفتی می‎رسد نمی‎تواند در آن داخل شود، خاطرنشان کرد: امام صادق (ع) در آن زمان خطاب به کسانی که در این وادی کار می‎کنند خبر داد که مواظب باشید زیرا نمی‎شود در دریای نفت همچون آب دریا وارد شد. خطیب جمعه گچساران سرمایه عظیم خطه مسلمین را نفت قلمداد کرد و با اشاره به فرمایشات امام صادق (ع) با بیان اینکه منطقه خاورمیانه به‌ عنوان جایگاه مسلمین دارای وادی عظیم نفت است که نباید آن را مفت از دست بدهد، گفت: وقتی قیمت نفت در جهان اسلام گران می‎شود کشورهای غربی و غیر مسلمان می‎ترسند و تلاش در مبارزه و مقابله با آن خواهند کرد. حجازی ادامه داد: اما اگر بهای نفت را ندانند، نفت زیادی استخراج می‎کنند که نه تنها نزد آنان بی‎ارزش بلکه به کشورهای غیرمسلمان صادر و زمینه قدرت آن‌ها را فراهم خواهند ساخت. امام جمعه گچساران با اشاره به دیگر روایات ائمه اطهار و با بیان اینکه بهای نفت از کوه نقره بیشتر است، مواظب باشید ارزان از دست ندهید، اضافه کرد: این احادیث و روایات و این موضوع باید جوان متدین ما را تحریک به کنکاش مقام امام صادق (ع) و دانش عظیم وی بکند. وی در بخشی از سخنان خود با اشاره به مناسبت‌های ایام، ضمن تسلیت به مناسبت شهادت امام رضا (ع)، بیان داشت: جایگاه آن امام معصوم آنقدر نزد خداوند متعال، پیامبر اعظم و اولیاء‎الله بزرگ است که پیامبر بزرگ اسلام در آن زمان قبل از میلاد حضرت رضا (ع) خبر از قرار گرفتن مرقد ایشان در بین کوه‎های طوس داد و آن را باغی از باغات بهشت خواند. این مسئول با اشاره به فرارسیدن هفته دفاع مقدس عنوان کرد: در هشت سال دفاع مقدس کشورهای به اصطلاح مسلمان که زیر چتر کفر بودند در جریان جنگ خیال می‎کردند به دلیل اینکه تازه پیروزی انقلاب رخ داده، پاسداران و جوانان ایرانی اسلامی هنوز آموزش‎های نظامی را نمی‎دادند و با این تفکر بیانیه دادند که ایران را سه روزه به دست خواهند آورد. امام جمعه گچساران یادآور شد: ایران در هشت سال جنگ نابرابر تنها نبود بلکه متکی به خداوند متعال، امام زمان (عج) و رهبر کبیر و فقید ایران اسلامی حضرت امام خمینی (ره)، دست به دست هم داده و در مقابل کفر به‌خوبی ایستادگی کردند. وی خواستار روایت کردن دوران دفاع مقدس، علت حمله دشمن، چگونگی پیروزی و... به نسل جوان شد و گفت: وظیفه همه ماست که این موارد را به نسل جوان انتقال دهیم. حجازی با اشاره به فرارسیدن فصل مدرسه خطاب به مسئولان اجرایی شهرستان خواستار همکاری همه‎جانبه در وظیفه مهم و خطیر آموزش و پرورش در تربیت فرزندان این جامعه شد. امام جمعه گچساران در بخش دیگری از سخنان خود با گریزی به موضوع مهم و حیاتی که مدتی در مرکز استان موجب تبادل‎نظر ائمه جمعه استان شده، تصریح کرد: اخیرا در برخی نقاط استان مسائلی دیده می‎شود که خطوط قرمز رعایت نمی‎شود. وی با بیان اینکه  طی نشستی که ائمه جمعه استان داشتیم، اگر رعایت این خطوط قرمز بررسی نشود ائمه جمعه بیانیه خواهند داد، متذکر شد: گاها شاهد مقایسه‎هایی بین افراد غیرمسلمان با شهدا هستیم که اجازه نخواهیم داد به شهدا توهین شود و اگر این مسئله رعایت نشد ائمه جمعه بیانیه خواهند داد.
کد خبر: ۴۳۹۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۶/۲۸

با مراجعه به آیات و روایات؛ براحتی میتوان دریافت که با خواندن دعای فرج و سلامتی امام زمان عج ل الله تعالی فرجه الشریف حدود ۹۰ فایده به ما می رسد به گزارش آوای دنا ؛ با مراجعه به آیات و روایات؛ براحتی میتوان دریافت که با خواندن دعای فرج و سلامتی امام زمان عج ل الله تعالی فرجه الشریف حدود ۹۰ فایده به ما می رسد که در ادامه می آیند: ۱- فرمایش امام زمان عج است که بسیار دعا کنید برای تعجیل فرج،که همانا آن فرج شما است.۲- سبب زیاد شدن نعمتهاست۳-اظهار محبت قلبی به امام زمان عج ۴- از نشانه های انتظار است۵- مایه ناراحتی و وحشت شیطان لعین۶- زنده کردن امر ائمه اطهار۷- تعظیم خداوند و دین خداوند است۸- ادا نمودن قسمتی از حقوق آن حضرت۹- نجات یافتن از فتنه های آخرالزمان۱۰- حضرت صاحب الزمان در حق قرائت کننده دعای فرج دعا می کند۱۱- شفاعت آن حضرت در قیامت شامل حال قرائت کننده دعای فرج می شود.۱۲- شفاعت پیغمبر ص ان شاءالله شامل حال او می شود۱۳-این دعا فرمانبری امر الهی وطلب فضل و عنایت او است۱۴- مایه استجابت دعا می شود۱۵- ادا نمودن اجر و مزد رسالت است۱۶- مایه دفع بلاست۱۷- سبب وسعت روزی است۱۸- باعث آمرزش گناهان می شود۱۹- سبب تشرف به دیدار آن حضرت در بیداری و خواب۲۰- سبب رجعت به دنیا درزمان ظهورآن حضرت۲۱- ازبرادران پیغمبر ص خواهد بود۲۲- فرج مولای ماحضرت صاحب الزمان زودتر واقع خواهدشد۲۳- پیروی ازپیغمبر و امامان۲۴-وفای به عهد و پیمان خداوندی۲۵- آثارنیکی به والدین برای دعاکننده حاصل می گردد۲۶- فضیلت رعایت وادای امانت برایش حاصل می شود۲۷-سبب زیادشدن اشراق نور امام عج دردل قرائت کننده دعای فرج می شود۲۸- طولانی شدن عمر۲۹- تعاون وهمکاری درکارهای نیک وتقوی۳۰- رسیدن به نصرت ویاری خداوند وپیروزی بردشمنان به کمک خداوند۳۱-هدایت به نور قرآن مجید۳۲-نزداصحاب اعراف معروف می گردد۳۳-هدایت به نورقرآن مجید۳۴- ایمنی ازعقوبتهای اخروی۳۵- وهنگام مرگ به او مژده میرسد وبااوبه نرمی رفتار می شود۳۶- این دعا اجابت دعوت خدا ورسول الله است۳۷- باامیرالمومنین دردرجه آن حضرت خواهدبود۳۸- محبوبترین افراد نزد خداوند خواهدبود۳۹- عزیزترین وگرامی ترین افراد نزد پیغمبرمی شود۴۰- قرائت کننده دعای فرج ازاهل بهشت خواهد بود۴۱- دعای پیغمبرشامل حالش میگردد۴۲- کردارهای بداوبه کردارهای نیک مبدل شود۴۳- خداوند متعال درعبادت اورا تائید فرماید۴۴- با این دعا عقوبت از اهل زمین دورمی شود۴۵- ثواب کمک به مظلوم رادارد۴۶- ثواب احترام به بزرگتر وتواضع نسبت به او را دارد۴۷- پاداش خونخواهی مولای مظلوم حضرت اباعبدالله الحسین را دارد۴۸- قرائت کننده دعای فرج شایستگی دریافت احادیث ائمه اطهار را می یابد۴۹- نوراوبرای دیگران نیز-روزقیامت-درخشان می گردد۵۰- هفتادهزارنفراز گنهکاران راشفاعت می کند۵۱- دعای امیرالمومنین درباره اودرقیامت۵۲- بی حساب داخل بهشت شدن۵۳- ایمن بودن از تشنگی روزقیامت۵۴- جاودانه بودن دربهشت۵۵- مایه خراش روی ابلیس ومجروح شدن دل اواست۵۶- روزقیامت هدیه های ویژه ای دریافت می دارد۵۷- خداوندازخدمتگذاران بهشت نصیبش فرماید۵۸- درسایه گسترده خداوندقرار گرفته ورحمت براونازل میشود-مادامی که مشغول دعا باشد-۵۹- پاداش نصیحت مومن رادارد۶۰- مجلسی که درآن برای حضرت قائم دعاشود،محل حضورفرشتگان گردد۶۱- دعاکننده موردمباهات خداوند شود۶۲- فرشتگان برای او طلب آمرزش می کنند۶۳- از نیکان مردم پس از ائمه اطهار می شود۶۴- این دعا اطاعت ازاولی الامر است که خداوند اطاعتشان راواجب ساخته است۶۵- مایه خرسندی خداوند میشود۶۶-مایه خشنودی پیغمبر می گردد۶۷-این دعا خوشایندترین اعمال نزد خداوند است۶۸- قرائت کننده دعای فرج ازکسانی خواهدبود که خداونددر بهشت به اوحکومت دهد۶۹- حساب او آسان می شود۷۰- این دعا درعالم برزخ وقیامت مونس مهربانی خواهد بود۷۱- این عمل بهترین اعمال است۷۲ -مایه دوری غصه هاست۷۳- دعای هنگام غیبت بهتر از دعای هنگام ظهور امام است۷۴- فرشتگان درباره قرائت کننده دعای فرج دعا می کنند۷۵-دعای حضرت سیدالساجدین شامل حالش می شود۷۶-این دعا تمسک به ثقلین است۷۷-چنگ زدن به ریسمان الهی است۷۸-سبب کامل شدن ایمان است۷۹-مانند ثواب همه بندگان به اومی رسد۸۰-تعظیم شعائرخداوند است۸۱-این دعاثواب شهید با پیغمبررادارد۸۲-ثواب شهید زیرپرچم حضرت قائم رادارد۸۳-ثواب احسان به مولای ما حضرت صاحب الزمان رادارد۸۴-دراین دعا ثواب گرامی داشتن شخص عالم است۸۵-پاداش گرامی داشتن شخص کریم رادارد۸۶-درمیان گروه ائمه اطهار محشور می شود۸۷-درجات او در بهشت بالا می رود۸۸-از بدی حساب روز قیامت ایمن باشد۸۹-نایل به بالاترین درجات شهدا درروز قیامت۹۰-رستگاری به شفاعت فاطمه زهرا برگرفته از کتاب مکیال المکارم تالیف مرحوم آیت الله سیدمحمدتقی موسوی اصفهانی منبع: روضه نیوز
کد خبر: ۴۲۴۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۶/۰۹

یک زائر بوشهری بهشت‌رضوی گفت: تاکنون 18 بار پیاده به حرمین ائمه‌معصومین در شهرهای کربلا، سامرا، نجف و مشهدمقدس سفر کرده است
کد خبر: ۴۲۲۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۶/۰۸

وزارت ارشاد در ادامه عملکرد شگفت آور خود به کتابی مجوز داده است که صریحا به «مادر امام زمان(عج)» اهانت کرده است.به گزارش جهان، نام این کتاب «دوازدهم» است که داستان آن از زبان یک نویسنده که مدرس فیلم نامه نویسی است، روایت می شود. دوست تهیه کننده نویسنده به او پیشنهاد نگارش فیلم نامه ای با موضوع حضرت ولی عصر(عج) را می دهد و اغلب فصل های این کتاب، درخصوص مسایل و ماجراهای مربوط به مراودات نویسنده، دوست تهیه کننده و شاگردان کلاس نویسندگی او و یا تمرین برای نگارش فیلم نامه می گذارد. بخش های دیگری از کتاب هم که به عنوان مثال کار تحقیقی شاگردان نویسنده است، زمان شهادت حضرت امام حسن عسگری(ع) و ماجراهای جعفر کذاب و رفتار خلیفه وقت را روایت می کند و در لابه لای کتاب چند مورد از تشرفات تاریخی به حضور حضرت ولی عصر و هم چنین یکی دو مورد تشرف اعضای کلاس نویسندگی ذکر می شود. اما آنچه در این کتاب اعجاب آور است، اهانت های آن به بانو ملیکا خاتون مادر بزرگوار حضرت صاحب الزمان(ع) و شگفت تر از آن، مجوز وزارت ارشاد به این کتاب است. منتقدان رویکرد جدید وزارت ارشاد گرچه انتقادات اساسی به عملکرد وزیر و مدیرانش دارند اما شاید هرگز گمان نمی کردند این رویه به جایی ختم شود که توهین به مادر امام عصر از ارشاد مجوز بگیرد. و تازه این همه در حالی است که این "گل" هنوز به سبزه آراسته نشده و طبق خواسته وزیر ارشاد هنوز ممیزی به ناشران واگذار نشده است! جهان نیوز با عذرخواهی از مخاطبان محترم، برخی از توصیفات ناشایست این اثر را به نقل از سایت سراج 24 برای روشنگری منتشر می کند: ۱- ص۱۱۱/ ملیکا با اطمینان خاطری که جعفر را به آتش کشید گفت چنان که در نماز برجنازه پدرش چنین گفت! جعفر [همان جعفرکذاب]: توکیستی دهانت را ببند، کنیزک بی مقدار! ۲- ص۱۹۷/ خواست در پی ملیکا برود تو که فاطمه دوید و در آستانه درایستاد. جعفر فاطمه را پرت کرد، محکم، طوری که فاطمه خورد به طاهره و هر دو به زمین افتادند. صدای جیغ و گریه دوباره اوج گرفت. جعفر پیش از ورود به اتاق به سربازی اشاره کرد. سربازجلو دوید تا راه را برای ورود احتمالی هرکسی به اتاق ببندد. جعفر در را پشت سرخودبست. جعفر به سوی بانو ملیکا رفت. گفت کجاست؟بانو ملیکا از او فاصله گرفت. پرسید. کی؟ جعفرگفت: مطمئن باش ملاحظه ی تو یکی را نمی کنم، چون خواهرم نیستی! بانو ملیکا گفت : اگرفکر می کنی دراین خانه است، پیدایش کن! جعفر گفت: تو را قبلا این جا ندیده بودم واقعا زن برادر من بوده ای؟ چهره بانو ملیکا از اندوه درهم شد. گفت: دیرنیست که به او بپیوندم. جعفر خریدارانه به او نگاه کرد. گفت:حیف نیست؟ تو به این دنیا باشی، خوشتر است! ملیکا روی برگرداند. با نفرت گفت: هزاران شیشه عطرهم که مصرف کنی، باز بوی ابلیس می دهی! جعفر پوزخند زد و باتمسخر گفت:باور کنم؟ که تو راستی راستی از نوادگان امپراتوری؟ بانو ملیکا گفت: شاید باشم. شاید هم نه! جعفر به او نزدیک شد. گفت: این را جلوی فاطمه نمی شود گفت اما غمزه ات را دوست دارم! ۳- ص۲۱۷/ صحنه ای که اشواق، از زنان پیش کار کاخ خلیفه آمده است تا بانوملیکا خاتون را نزد خلیفه ببرد:قرار است امشب شرفیاب شوید. دستور داده اند شما را آماده کنم. -آماده چی؟ - آماده دیدار با خلیفه معظم. ملیکا لم داد. گفت: من آماده ام. -باید به سر و وضعیتان برسم. -استحمام کردم کافی است. چادرم را هم شسته ام گذاشته ام توی آفتاب خشک بشود. اشواق به لباس های روی تخت اشاره کرد. گفت:یعنی نمی خواهید یکی از این لباس های زیبا را که مطمئنم همه برازنده شمایند، بپوشید؟ -آن ها که لباس های من نیستند. -اگربخواهید مال شما می شوند ومبادا فکر کنید قبلا پوشیده شده اند؛ اصلا. -ببین اشواق، عزیزم، من اگر پذیرفتم استحمام کنم، به خاطرخودم بود نه به خاطر دیدار با خلیفه. بنابراین اگر چادر تمیزی داشته باشید، سرمی کنم وگرنه صبر می کنم چادر خودم خشک بشود! اشواق گفت: شمابرای من به دلایلی که برای خودم محفوظ است، محترمید، اما فراموش نکنید که در چه موقعیتی هستم؟ ملیکا گفت: توبرایم تشریح کن که درچه موقعیتی هستم؟ اشواق گفت: درموقعیتی که باید رحم خلیفه را نسبت به خودتان برانگیزید که دوباره به سیاهچال برتان نگرداند! وانگار خود متوجه شده باشد که حرف تندی زده، گفت: البته این چیزها به من مربوط نیست. من وظیفه ای دارم که در صورت تمایل شما انجامش می دهم وگرنه …. -همان که گفتم. بسیار خوب. می گویم چند نوع چادر برایتان بیاورند تا هر کدام را که پسندتان افتاد… ملیکاگفت: اگر همین الان چادری بیاورند، نمازم راخواهم خواند. اشواق گفت: پس می خواهید زودتر وضو بگیرید تا بتوانیم کار آرایش راشروع کنیم؟ ملیکا با تعجب به او نگاه کرد. اشواق پرسید، با شگفتی، یعنی آرایش هم نمی خواهید بکنید؟ ملیکا فقط لبخند زد. حالا بعد از سال ها می فهمید که آن قدر از این جور مراسم دورشده که دیگر در نظرش بیشتر رویا می آیند. گفت، بالبخند: منظورت این است که من خودم رابرای نامحرمان زیبا کنم؟ اشواق درماند که چه بگوید. چه گونه باید خود را به او نزدیک کند، درچه راهی باید پیش برود که خوشایند ملیکا باشد مگر رام شود و حداقل تن به آرایش بدهد؟ کنجکاو بود صورت او را با آرایش ببیند. مطمئن بود چشم ها را خیره می کند و حسادت زن های حرمسرا را چنان برمی انگیزد که تا سم به او نخورانند، دست از سرش برنخواهند داشت. رای همین گفت: نه برای دیگران برای خودتان! ملیکا گفت، با بغضی که اشواق آن را دریافت، حتی اگر عزادار مردی نمی بودم که بهترین بود، بازهم… نفس عمیق کشید. گفت: الان بهترین کمکی که به من می توانی بکنی، اشواق عزیزم، این است که بگذاری بخوابم تا شاید همسر مرحومم را در خواب ببینم! به بیداری که دیگر ممکن نیست!
کد خبر: ۳۹۴۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۴/۳۱

دبیر شورای نگهبان گفت: نیروهای ولایی در کشور فراوان هستند و نقش اول را در حمایت از ولایت فقیه و خط امام بر عهده دارند.به گزارش آوای دنا به نقل از  فارس، آیت‌الله احمد جنتی دبیر شورای نگهبان عصر امروز (سه‌شنبه) در همایش نشست زنان اصولگرا در سالن آمفی‌تئاتر بصیرت لانه جاسوسی اظهار داشت: این برنامه، برنامه مفیدی است، شما مثل دانه‌های تسبیح در فضای ولایت به هم وصل هستید بنابراین نباید از هم بگسلید. وی افزود: اتفاقات و مسائل گوناگون امکان دارد رخ دهد اما نباید سبب جدایی شما شود معتقدم که باید وحدت خود را حفظ کنید بالاخره نیروهای ولایی در کشور فراوان هستند و نقش اول را در حمایت از ولایت فقیه و خط امام بر عهده دارند. وی افزود: نیروهای ولایت‌مدار در مقابل همه توطئه‌ها و نقشه‌های آشکار و غیرآشکار داخلی و خارجی ایستاده‌اند و پایداری می‌کنند، اینها لشگریان و سربازان امام زمان(عج) هستند و امید همه به آنان است. دبیر شورای نگهبان خاطرنشان کرد: اگر بخواهیم عنوان خاصی به این نیروهای ولایتمدار بدهیم افرادی هستند که با فرهنگ بسیجی و زیر لوای ولایت فقیه کار می‌کنند و فرهنگ انقلابی، ایثار، شهادت‌طلبی، راستگویی، ساده‌زیستی، طمع نداشتن و جهادگر بودن از خصوصیات آنان است. آیت‌الله جنتی تأکید کرد:‌ این نیروهای ولایتمدار دروغ نمی‌گویند که ولایت فقیه را قبول داریم و حاضرند که فداکاری کنند، بنابراین نباید حس کنند که تنها هستند. وی ادامه داد: این جماعت در هر صحنه‌ای حضور می‌یابند و نقش اثرگذاری نیز در انتخابات دارند و در صف مقدم مبارزه با فساد و استکبار ایستاده‌اند بنابراین اینها را باید نگه داشت. دبیر شورای نگهبان خطاب به جمعیت حاضر گفت: با هر عنوانی دور هم جمع شوید، حال می‌خواهد مثلاً‌ برای دعای کمیل، ندبه و یا تلاوت قرآن گرد هم آئید و همدیگر را ببینید تا یقین پیدا کنید که جمعیتتان کم نیست و احساس یأس و نا امیدی در شما ایجاد نشود. آیت‌الله جنتی مبارزه با ظلم، استکبار، فساد مالی و اخلاقی، امر به معروف و نهی از منکر، وحدت کلمه و راستگویی را از خصوصیات فرهنگ مهدویت عنوان و تصریح کرد: اگر خداوند، پیامبر (ص)، ولایت فقیه و انقلاب اسلامی را قبول داریم با صداقت بگوییم، چرا که افرادی منافق هستند و فقط ادعا می‌کنند اما پای عمل که می‌شود عقب می‌کشند. وی اضافه کرد: مقام معظم رهبری همیشه راهنمایی کرده و هشدار داده‌اند اما نگرانی‌ام من بابت بعضی از مسئولان است چرا که مردم ما انقلابی و ولایی هستند و هرجا که فراخوان داده شود حضور می‌یابند، فراموش نکنیم که این مردم همان مردم 22 بهمن، 9دی و روز قدس هستند اما عده‌ای نامردم و اقلیت هستند. دبیر شورای نگهبان با طرح این پرسش که چه کسی باید از این مردم انقلابی و ولایی حمایت کند، گفت: چه کسی باید به مشکل آنان برسد و برای دردشان دارو تجویز کند مسئولان در این قضیه چه می‌کنند. آیت‌الله جنتی با بیان اینکه فرهنگ مهدویت فرهنگ بصیرت است، به چرایی پیدایش فتنه 88 پرداخت و خاطرنشان کرد: امام همه چیز را نشان داد و عمرش را وقف این کار کرد حال چطور شد که یک مرتبه بعد از امام یک عده که ادعای پیرو خط امام و رهبری را داشتند فته و بلوا به پا کردند؟ وی ادامه داد: یک عده از بیرون برانداز بودند و عده‌ای نیز کار را مدیریت و کارگردانی می‌کردند که تکلیفشان روشن است اما ناراحتی من از این است که چرا یک عده جوان که امام و رهبری را قبول داشتند در دام اینها افتادند و البته این به دلیل همان بی‌بصیرتی بود. دبیر شورای نگهبان تصریح کرد: بعضی از مسئولان نیز با سکوتشان فتنه را امضاء‌ کردند اینها مجرم هستند خداوند به وقتش روزی از آنها انتقام می‌گیرد. آیت‌الله جنتی با بیان اینکه مردم در اوایل انقلاب شعار «سکوت هر مسلمان خیانت است به قرآن» سر می دادند، گفت: واقعاً سکوت، برخی اوقات خیانت است. آنهایی که فتنه‌گری کردند می‌گویند اگر کار ما بد بود فلان مقام باید به ما می‌گفت بنابراین این سکوت کنندگان از یک سو این افراد را به گمراهی کشاندند و از سوی دیگر این فتنه را امضاء و تأئید کردند. وی ادامه داد:‌ بر سر دوراهی‌ها ما باید به کدام طرف حرکت کنیم؟ راهنمای ما غیر از ولی فقیه چه کسی می‌تواند باشد؟‌ دبیر شورای نگهبان به بیداری اسلامی نیز اشاره و خاطرنشان کرد: امروز می‌بینیم که بیداری اسلامی در مصر و لیبی نفوذ کرده است اما چون هادی ندارند هرکسی آنها را به یک سمت می‌کشد، این خلأ هادی  آنان را تار و مار کرده است. آیت‌الله جنتی ادامه داد: این اخوان‌المسلمین مصر یک رگ مسلمانی دارد و بنابراین جرم آنان همین است که الآن جریانی بر سر کار آمده که در مقابل این رگه مسلمانی قرار دارد. وی با بیان اینکه ولایت فقیه از بزرگترین نعمات خداوند است، گفت: ولایت فقیه همچون چراغی است که راه را به ما نشان می‌دهد، بنابراین امروز شما نیز وظیفه دارید که راه را بشناسید و به دیگران نشان دهید. دبیر شورای نگهبان ادامه داد: جوانان ما همه پاکدل هستند اما این ماهواره‌ها، وبسایت‌ها، جراید و رسانه‌های مختلف گمراه‌کننده آنان را به گمراهی می‌کشاند اما شما باید نجاتشان دهید. نمی‌توان گفت به دیگران کاری ندارم چرا که منطق مهدویت امر به معروف و نهی از منکر و مبارزه با فساد است. آیت‌الله جنتی با تأکید بر اینکه فرهنگ اسلامی می‌خواهد هر مسلمانی خود یک مجتهد باشد، اظهار داشت: حق را بشناسید و از آن دفاع کنید. بنابراین وظیفه داریم این فرهنگ را گسترش و توسعه دهیم تا لااقل جوانان ما گمراه نشوند. وی در پایان گفت: در 2سال آینده مسائل مختلفی پیش می‌آید و ما باید بصیرت‌دهی کنیم که در آن زمان دچار مشکل نشویم.
کد خبر: ۳۶۱۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۳/۲۰

نتانیاهو پس از انجام توافقات ایران و ۱+۵ به اوباما گفت که کار غلطی کرده‌ای، ما می‌دانستیم که جمهوری اسلامی ایران بمب اتم نمی سازند و آن را حرام می‌دانند، مشکل ما این نیست، مشکل اصلی ما حزب الله و مقاومت است
کد خبر: ۳۳۳۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۲/۲۰

وزیر اطلاعات: اصلاح‌طلب و اصول‌گرا همه فرزند مملکت هستند و هر کدام توانایی کار داشته باشند به آنها میدان کار داده می‌شود. آوای دنا-تسنیم نوشت:محمود علوی در جمع مردم دهستان دشت‌عباس با بیان اینکه همه در جمهوری اسلامی صاحب خانه هستند و هیچ کس میهمان نیست گفت: همه باید از خانه خود مواظبت کنیم. او گفت: اصلاح‌طلب و اصول‌گرا همه فرزند مملکت هستند و هر کدام توانایی کار داشته باشند به آنها میدان کار داده می‌شود.در این دیدار که با قرائت اشعار عربی توسط شاعران عرب‌زبان در وصف نظام و مقام معظم رهبری آغاز شد، علوی با ابلاغ سلام ریاست جمهور به مردم دشت‌عباس گفت: امنیت و نشاندن لبخند بر لبان مردم از وظایف نظام است که در این رابطه با توجه به توصیه‌ها و روایات متعدد کوشش می کنیم. علوی گفت: ما به عنوان خدمت‌گذار در وزارت اطلاعات و به عنوان سربازان گمنام امام زمان (عج) و ولی امر مسلمین هدف اساسی‌ ما این است که مردم هم دلخوش باشند و هم امنیت داشته باشند تا فرزندان‌ ما بتوانند با دلگرمی، رشد علمی داشته باشند و به مراتب عالی برسند.او که در بخشی از صحبت‌های خود به زبان عربی در جمع عرب‌زبان دشت عباس ایراد کرد، ادامه داد: عرب‌های دشت عباس و خوزستان در پاسداری از مرزها امتحان خود را پس داده‌اند و فرزندان آنها افتخارات زیادی برای نظام آفریده‌اند که ما نیز سعی می‌کنیم که این زمینه را فراهم کنیم که فرزندان این خطه نیز رشد کنند.وزیر اطلاعات گفت: در جمهوری اسلامی مردم باید امنیت و آرامش داشته باشند و خیالشان راحت باشد و چتر حمایت حکومت اسلامی را روی سر خود احساس کنند و احساس ترس و نگرانی نداشته باشند زیرا این با طبیعت اسلامی و حکومت سازگار نیست. او در پایان با بیان اینکه همه مطالبات مردم دشت عباس را پیگیری خواهم کرد، گفت: در رابطه با ارتقای دهستان دشت عباس به بخش دشت عباس با وزیر کشور صحبت خواهم کرد و در هیئت دولت نیز از آن دفاع می کنم.در ابتدای این دیدار یکی از روحانیون محلی به نمایندگی از مردم دشت عباس با خیر مقدم به وزیر اطلاعات درخواست‌های مردم این دهستان را از جمله ایجاد منطقه ویژه اقتصادی دشت عباس بیان کرد.
کد خبر: ۳۳۰۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۲/۱۷