« آواي رودکوف» خود را به اخلاق حرفه‌اي روزنامه‌نگاري پايبند مي‌داند و مبناي فعاليت اين سايت بر سه اصل « بيطرفي » ، «دقت » و « انصاف » استوار است.

      
برچسب ها
مردم از ما در کوچه و خیابان و مسجد می‌‏پرسند که آقای احمدی‌‏نژاد نمی‏خواهد برگردد؟ الان بازگشت احمدی‏نژاد مطالبه مردم است. این یک واقعیت در کشور ما است و یک دلیل آن هم مشکلات اقتصادی کشور است
کد خبر: ۵۸۵۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۲/۰۸

ما از دولت آقای احمدی‌نژاد جاهایی دفاع کردیم و جاهایی هم نقد اساسی. مادامی‌که حزب نباشد، افراد پاسخگوی فرد مورد حمایت خود نیستند. این ماجرا اصلاح‌طلب و اصولگرا ندارد، تحزب به نفع همه جریان‌های سیاسی کشور است. اما واقعیت این است که وضعیت احمدی‌نژاد در فضای عمومی کشور روبه رشد است و دارد بالا می‌آید. به گزارش سایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com: شرق نوشت:بازیگری محمدرضا باهنر، نایب‌رییس مجلس نهم مدتی است در بهارستان تغییر کرده و حالا به‌سادگی می‌توان رد تغییرات اخیر او را دید. باهنر ابایی ندارد از اینکه به صراحت از هواداری اصولگرایان تندرو بگوید و حتی آن را یک‌جور استراتژی برخی از طیف اصولگرا بداند. اما این استراتژی زمانی قابل فهم خواهد شد که از دل مصاحبه یک‌ساعت‌ونیمه با او به این تحلیل مهم برسیم که «احمدی‌نژاد در فضای کشور روبه‌رشد است و دارد بالا می‌آید». تحلیل باهنر ناگفته‌های زیادی در خود دارد و به عبارتی نوعی آینده‌نگری است؛ آینده‌نگری پیش‌روی جریان اصولگرایی و توجیه زودهنگام چرخش احتمالی به سمت‌وسوی حمایت از احمدی‌نژادی‌ها. برای پیش‌بینی این اتفاق و بسترسازی برای آن باهنر حالا زودهنگام به تبیین یک استراتژی می‌پردازد؛ استراتژی‌ای که کمتر در آن منافع ملی لحاظ شده و بیشتر سویه‌های بقای در قدرت در آن رخ می‌نماید. سوال‏‌ها به نام رحیمی که می‌رسد، باهنر چندان مایل به پاسخگویی نیست. اما هرچه باشد هم رحیمی و هم وکیلش به صراحت از نقش او در کمک به ١٧٠نامزد مجلس هشتم نام برده‌اند. با این حال، او بیان توجیهی قوی‌ای دارد. تاکید دارد هیچ‌کدام از آن ١٧٠نفر در جریان منابع مالی نبوده‌اند و سریع توپ را در زمین اصلاحات می‌اندازد که «مگر اصلاح‌طلب‌ها از صحت و سقم همه کمک‌های مالی-انتخاباتی باخبر‌ند؟» جایی هم در برابر اصرار خبرنگار بر طرح پرسش‌های بیشتر در موضوع رحیمی تاکید بر سکوت دارد و اینکه «خواهش می‌کنم وارد بحث آقای رحیمی نشوید.» گفت‌وگو با باهنر مطول بود. بخش بلندتری از این گفت‌وگو بناست در سالنامه «شرق» منتشر شود.    داستان احمدی‌نژاد برای اصولگرایان داستان عشق و نفرت شده، به ماجرای فساد و تخلف‌ها که می‌رسند، اعلام برائت می‌کنند و او را نمی‌شناسند اما به افق پیش‌رو و احتمال روی‌کارآمدنش که می‌رسد، بعید نیست همه دوباره به او باز گردند.  ببینید، ما حزب نداریم. ما از دولت آقای احمدی‌نژاد جاهایی دفاع کردیم و جاهایی هم نقد اساسی. مادامی‌که حزب نباشد، افراد پاسخگوی فرد مورد حمایت خود نیستند. این ماجرا اصلاح‌طلب و اصولگرا ندارد، تحزب به نفع همه جریان‌های سیاسی کشور است. اما واقعیت این است که وضعیت احمدی‌نژاد در فضای عمومی کشور روبه رشد است و دارد بالا می‌آید. در موضوع آقای روحانی هم با وجود آنکه روحانی کاندیدای ما نبود ما به دولت یازدهم خیلی امیدوار بودیم. زمانی که آقای روحانی بر سر کار آمد، مجلس نهم هم استقبال زیادی از آقای روحانی کرد. معدل رای وزرای آقای روحانی بالاترین عدد پس از انقلاب بود و شاگرد اول وزرا آقای طیب‌نیا بود که بالای ٢٧٠رای آورد. بنابراین ما استقبال کردیم و بسیار امیدوار بودیم.   یعنی حالا کمتر امیدوارید؟  خیر، حالا هم امیدمان را از دست نداده‌ایم اما نقدی به دولت یازدهم وارد است.    چه نقدی؟  اینکه دولت با وجودی که تدبیر می‌کند و به جمع‌بندی‌های خوبی می‌رسد، در اجرا شجاعت لازم را ندارد. حالا در صحبت، ما اصولگرایان به محافظه‌کاری مشهوریم، ولی در کل یک مکانیسمی هست که دولت‌ها و مجلس‌ها محافظه‌کار می‌شوند. اما وقتی که آدم به تصمیم خوب و درست می‌رسد، ممکن است عده‌ای مخالف و عده‌ای موافق باشند؛ من بارهاوبارها با وزرا صحبت کرده‌ام؛ به‌لحاظ صنفی باید از نمایندگان مجلس دفاع کنم اما بارها به وزیران گفته‌ام اگر نماینده‌ها حرف‌های غیرمدبرانه می‌زنند، شما لازم نیست به حرف‌هایشان توجه و به حرفشان گوش کنید، آخرش واکنش مجلس به دولت، استیضاح است. بنابراین می‌خواهم بگویم اگر دولت آقای روحانی نتواند در دو یا سه‌زمینه به‌صورت ملموس موفق شود و ذائقه مردم را شیرین کند، دو رقیب برای دولت روحانی در اذهان متصور است که متشکل هم نیستند؛ یکی احمدی‌نژاد و دیگری ما اصولگراها هستیم -که به قول شما جدا از هم هستیم - اما جداکردن ما از هم کار سختی است. اگر ما بخواهیم مرز بین خود و احمدی‌نژاد را شفاف مشخص کنیم، کار سختی است. یک گروه دیگر هم اصلاح‌طلب هستند که با توجه به عملکرد روحانی گاهی صدایشان درآمده و کمی فاصله گرفته‌اند. با وجود اینکه ما معتقدیم آقای روحانی در چینش وزرایش از اصلاح‌طلبان معتدل بیشتر از اصولگرایان معتدل استفاده کرده، اما اصلاح‌طلبان قانع نیستند. ما هم اگر بودیم، قانع نبودیم.    یکی از نقدهایی که به اصولگرایان هست، این است که چهره کاریزماتیک در این طیف سیاسی وجود ندارد. این فقدان را چطور جبران می‌کنید؟  بله این مشکل وجود دارد. بالاخره این چهر‌ه‌ها به‌تدریج ساخته می‌شوند و یک‌شبه نمی‌توان کسی را علم کرد یا با پروپاگاندا کسی را ساخت. من این نقد را وارد می‌دانم. متاسفانه این داستان خلقت است که به فاصله یک‌سال، دوچهره مطرح اصولگرایی را از دست دادیم؛ آقای عسگراولادی و آقای مهدوی‌کنی را. تا بخواهد کسی جایگزین شود، طول می‌کشد بالاخره باید خودمان تلاش کنیم.    آقای باهنر، الان جامعه با اخبار مختلفی مواجه می‌شود که میراث احمدی‌نژاد است؛ یک‌روز زنجانی و یک‌روز خاوری؛ یک روز هم نامه رحیمی و اعلام کمک جابر ابدالی به ١٧٠نامزد. حالا عدد این کمک یک‌میلیاردو٢٠٠میلیونی شاید رقمی بین پنج تا هفت‌میلیون شود.  شما برمی‌گردید می‌گویید نمایندگان پنج‌میلیون‌تومان از کسی پول گرفته‌اند. خیلی راحت به شما می‌گویم اولا این ١٧٠نماینده که اسامی‌شان هم هست، می‌توان قاطعانه گفت بالای ٨٠،٩٠درصدشان نمی‌دانستند پول مال «جابر ابدالی» است.    به هر حال ندانستن که دلیل نمی‌شود، خطا، خطاست.  شما اطلاعات خودتان را افزایش دهید، چون کمی اگر مسایل حقوقی را تورق کنید و آیین دادرسی را ببینید، می‌گویند برای اینکه جرم اتفاق بیفتد باید هم عنصر مادی، هم قانونی و معنوی وجود داشته باشد. عنصر معنوی اینجا وجود ندارد.    در آن دوره، زمانی شما عضو هیات‌رییسه مجلس بودید، آیا در آن زمان در جایگاهی نبودید که به این تخلف رسیدگی کنید؟ چون شما به پاک‌بودن منابع مالی اشاره کردید. به‌هر‌حال آقای رحیمی در نامه از شما هم اسم برده.  حالا نماینده‌ها به کنار، من به همه پول‌هایی که گرفتم و دادم، دقت کردم که پاک باشند. آقای رحیمی می‌گویند آقایی به نام ابدالی آمدند و می‌خواستند به ایشان پول بدهند، ایشان گفته برو پول را به باهنر بده، این از قول آقای رحیمی است.    بله، گویا آنطور که روایت شده، آقای ابدالی هم خیلی شما را قبول نداشتند.  بله، گویا ابدالی به آقای رحیمی گفته که من باهنر را قبول ندارم و بنابراین من حذف شدم.    یعنی شما با ابدالی هیچ دیداری نداشتید؟  خیر، من اصلا این آقا را ندیده ام.    اما ایشان تاکید دارند با شما دیدار داشته‌اند و آقای رحیمی هم... . مسایل آقای رحیمی را کنار می‌گذارم مسایل خودم را می‌گویم. اگر خدای ناکرده من پول ناپاک بگیرم و به صدنفر هم در داخل مملکت پول بدهم، هیچ‌کس تردید ندارد. چون باهنر به پاکدستی معروف است.    اتفاقا همین چیزها، مسوولیت شما را خطیرتر می‌کند.  خب، بنابراین اگر من به کسی پول بدهم که در انتخابات هزینه کند احتمالا لازم نیست تحقیق کند چون باهنر پول را جای درست صرف می‌کند. هر انتخاباتی که بوده چون من کسی هستم که حزب دارم، تشکیلات دارم و مهم‌تر از همه تلاش کرده‌ام که منشاء پول، ناپاک نباشد.    اما این‌بار گویا جایی اشتباه شده و آنطور که رحیمی در نامه به احمدی‌نژاد نوشته، منبع این کمک مالی چندان پاک نبوده.    آقای رحیمی در این قضیه یا دقت نکرده یا اگر خدای نکرده می‌دانسته و اطلاع داشته، جرم بزرگی مرتکب شده.    خب، اینکه می‌شود توجیه.  من برمی‌گردم به نمایندگان بیچاره‌، می‌خواهم بگویم امروز اگر کسی بخواهد در انتخابات کاندیدا شود، دست‌کم ٢٠٠میلیون‌تومان هزینه نیاز دارد. آیا تمام اصلاح‌طلبانی که از اول انقلاب کاندیدا شده‌اند، پول نگرفته‌اند و با دوریال نماینده شده‌اند؟ یا باید بگویند پولشان از ارث پدری بوده یا باید بگویند از کسی یا جایی پول گرفته‌اند.    چیزی که اینجا مطرح و برای ما مهم است ،تخطی از قوانین و منابع مالی این پول‌هاست.  من می‌خواهم بگویم اینکه گفتند ١٧٠ نماینده پنج‌میلیون‌تومان از کسی پول گرفته‌اند، به احتمال زیاد ٥٠میلیون هم از دیگران گرفته‌اند، دقت هم کرده‌اند که این پول از کجاست. آن زمان هیچ‌کدام از صحبت‌هایی که الان درباره منابع کمک مالی رحیمی گفته می‌شود، مطرح نبود. این سوال را در ادامه این بحث باید پرسید که اصلاح‌طلب‌ها از کجا پول آوردند؟    به‌هرحال ما پرونده اصلاح‌طلبی اینچنینی نداشتیم. یعنی اگر داشتیم و خبر نداریم شما بفرمایید که افکار عمومی هم مطلع شوند.  شما دقت کنید به عرض من، معتقدم این ١٧٠ نماینده به‌هیچ‌وجه متهم نبودند و نیستند. شما ادعا می‌کنی هر نماینده که از کسی پولی می‌گیرد باید برود تا ته اینکه پول از کجا آمده و از طرف کیست و منبع مالی‌اش را پیدا کند؟    طبیعی است که نماینده باید از سلامت مالی منابع حمایتی‌اش آگاه باشد. مگر غیر از این است؟  من می‌گویم مگر اصلاح‌طلب‌ها این کارها را می‌کنند.    خب تابه‌حال که داستانی مانند داستان آقای رحیمی از طیف اصلاح‌طلب‌ها گزارش نشده.  من تاکید دارم که ١٥٠نفر بی‌گناهند هرچند من نمی‌دانم چه‌کسانی هستند.    البته ١٥٠ نه و ١٧٠ نفر.  بله و من در بین آن ١٧٠نفر قطعا نیستم. چون بنده از کسی پول نمی‌گرفتم بلکه به خیلی‌ها پول داده و می‌دهم. این مساله را اینطور بزرگ و وسیع نکنید.    ما به‌دنبال بزرگ‌کردن نیستیم، سوال ما برای شفاف‌شدن افکار عمومی است، اگرنه در طیف شما که همه از شخص احمدی‌نژاد تبری می‌جویند چه رسد به این ماجرا.  برای همین می‌گویم این کارها یک حرکت سیاسی، اجتماعی است. ممکن است شما به رقبایتان لطمه وارد کنید اما بیش از این به کل نظام لطمه وارد می‌شود. برای نمونه این ٢٠هزارمیلیاردتومانی که درباره شاندیز گفته می‌شود باید بررسی و تحقیق کنند. اگر از نظر شرعی شرایط جور باشد، یک‌نفر که دوریال دزدی کند، مجازاتش با کسی که ٢٠هزارمیلیاردتومان دزدی کرده فرقی نمی‌کند. اما نگویید ٢٠هزارمیلیاردتومان تخلف شده، بلکه بروید تحقیق کنید و دقیق بدانید که ارقام چگونه است. اینقدر مردم را به هراس نیندازید. اینقدر روان مردم را آشوب نکنید.    شما در صحبت‌هایتان دو مساله غیرهمسان و نامشابه را کنار هم قرار دادید و نتیجه مشابه گرفتید. می‌فرمایید که من حزبی و تشکیلاتی هستم و برای خودم و نزدیکانم در هر انتخاباتی خرج می‌کنم، اصلاح‌طلب و اصولگرا ندارد و ایران و غیرایران هم ندارد، انتخابات، انتخابات است. این حرف که بدیهی است؛ اشکال از آنجا شروع می‌شود که نه یک حزب یا تشکیلات بلکه رییس دیوان محاسبات برای خودش تیم تشکیل دهد.  خواهش می‌کنم وارد بحث آقای رحیمی نشوید. آقای رحیمی یک خطای عمدی کرده یا هرچیزی. در مملکت ما که حزب نیست و هر زمانی که انتخابات می‌شود اصولگراها دورهم جمع می‌شوند یکی به اسم پیروان خط امام است و دیگری به نام ایثارگر و... ؛ با همدیگر کار می‌کنیم و تقسیم می‌کنیم. آقای رحیمی از مجلس دوم و قبل از اینکه در دیوان محاسبات باشد، همواره در سیستم‌های انتخاباتی بوده.  اگر شما می‌خواهید وارد قضیه بشوید، بشوید؛ من بحث‌های سیاسی خودم را مطرح کردم و وارد پرونده قضایی نمی‌شوم.  
کد خبر: ۵۷۹۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۲/۰۲

اینکه عده ای از اصولگرایان با آقای احمدی نژاد مخالفت دارند یا به او انتقاد دارند و بیایند خدمات را منفی جلوه بدهند این موجب می شود که دست خودشان در مقابل اصلاح طلبان خالی شود. وزارت خانه ها را چه کسی ادغام کرد؟مجلس و دولت باهم. این در صورتی است که در مجلس ششم و دولت اصلاحات یک وزارت خانه را می خواستند ادغام کنند نمیتوانستند ولي  اینجا 7 تا وزارتخانه را 3تا کردند و کارهای بزرگی انجام شده است. حجت السلام سید محمدرضا ميرتاج الديني معاون پارلماني دولت احمدي نژاد و يكي از افراد كابينه اوست كه همچنان با او همكاري مي كند. او در گفت و گويي كه با خبرآنلاين انجام داده است پیش بینی کرده است که محمود احمدی نژاد در انتخابات آینده خارج از چهارچوب اصولگرایان عمل نخواهد کرد. به گزارش آوای دنا متن این گفتگو به شرح زیر است: آیا سال بعد باز هم برای مجلس شورای اسلامی کاندید می شوید یا خیر؟   این سوالی است که چه در تهران و چه در تبریز مکررا از بنده پرسیده می شود. در جواب این سوال باید عرض کنم که زمان برای اعلام کردن اینکه کاندید می شوم یا خیر بسیار زود می باشد. در حقیقت باید منتظر باشیم  زمان مورد نظر فرا برسد و اوضاع و شرایط برسی شود تا بتوانم به یک جمع بندی برسم، که می توانم برای انتخابات مجلس شرکت کنم یا خیر.   رقبای اصلی در انتخابات آینده مجلس چه طیف یا جناحی خواهند بود ؟   انتخابات مجلس مانند ریاست جمهوری نمی باشد. در مجلس علاوه بر جریان ها و گروه های سیاسی، شخصیت های حقیقی هستند، که باهم رقابت دارند و کاندید ها با شخصیت حقیقی شان رقابت می کنند. چه بسا در یک منطقه ای شخصیت حقیقی هویت داشته باشد. فارغ از جایگاه سیاسی اش که به هر بلوکی از جریان های سیاسی  می تواند متعلق باشد. بنابراین اگر داوری نزدیک به واقع به مجلس داشته باشیم اینطوری می توانیم بگوییم که برای کسب کرسی های مجلس ،هم جریان های سیاسی هستند که باهم رقابت می کنند  و هم کاندیداها و شخصیت های حقیقی هستند که رقابت دارند .لکن با توجه به شرایط جدیدی که در آرایش سیاسی کشور به وجود آمده و اصلاح طلبان و گروه های نزدیک به اصلاح طلب ها مانند جبهه اعتدال و کارگزاران و با توجه به پیروزی در ریاست جمهوری با عزم و امید وبیشتر در انتخابات وارد خواهند شد. وقتی که یک سنگر را فتح کردند می خواهند سنگر مجلس را هم فتح کنند و این خودش یکی دلیل است که جریان اصول گرا با وحدت و برنامه ریزی بیشتری وارد شوند. خیلی خودشان را تنهای عرصه میدانی رقابتی ندانند و به رقابت درون گروهی بپردازند. مجلس دهم به نظر من در جبهه  اصولگرایان مجلسی نیست که طیف های اصولگرا بخواهند با هم رقابت درون گروهی داشته باشند.   به نظر شما اصولگرایان در انتخابات این دوره مجلس شواری اسلامی به وحدت خواهند رسید ؟   این بار با توجه به بستر سیاسی جامعه،  احتمال همگرایی و وحدت در میان اصولگرایان بیشتر است و این در استان ها بیشتر خواهد بود. اما در تهران  نیزتلاش بر ائتلاف کامل بین اصولگرایان می باشد و من پیش بینی می کنم بالای 80 تا 90 درصد اتحاد بین اصولگرایان صورت می گیرد.   اصولگرایان ازاتحاد با جبهه پایداری و دیگر حزب ها استقبال کرده بودند این تمایل و جبهه گیری جدیدی که اتفاق افتاده برای چیست؟   طیف های داخل  جریان اصولگرا در حال حاضر مشخص تر شده اند. که یکی از آنها طیف پایداری می باشد، جبهه پیروان امام هم همین طور.اما جبهه پیروان خط امام و رهبری بیشتر به جامعتین اعتقاد دارند، اگر چه مجموعه های دیگر هم فاصله زیادی با جامعتین ندارند اما باز هم در این میان آیت الله مصباح هم تاثیر گذارند. تلاشی که بعضی ها شروع کرده اند ایجاد همگرایی بین این ها می باشد.فکر می کنم تلاش عده ای در همین جاست که بتوانند این همگرایی را و زمینه ائتلاف را فراهم کنند.   اخیرا آیت الله مصباح یزدی دیدارهایی با جریان های سیاسی اصولگرا داشتند. تا پیش از این بیشتر اعضای جبهه پایداری به دیدار ایسان می رفتند. آیا درگذشت آیت الله مهدوی کنی خلاای در جریان اصولگرایی ایجاد کرده است؟   بلاخره افراد تاثیر گذار در جریان ائتلاف اصولگرا یا درمیان گروه های سیاسی هستند ویا شخصیت های معنوی و علمی که  عموما در قم هستند. مانند آقای مصباح و یا در جامعه مدرسین قم یا جامعه روحانیت مبارز و شخصیت هایی مثل آقای تقوی. اینها هم در همین راستا تلاش می کنند. امر این کار طبیعی می باشد و خیلی خارج از فضای سیاسی و عرف و فعالیت های انتخاباتی نیست که مثلا با آقای مصباح و.. جلسه بگذارند. این یک مسئله معمولی می باشد و  بیانگر این نکته است که ما در آرایش سیاسی جامعه به همه شخصیت های تاثیر گذار نیاز داریم.   سازو کاری که معمولا اصولگرایان برای رسیدن به وحدت داشته اند در سال های قبل مسئله شیخوخیت بود، و آنها پرچم دار وحدت بودند الان این شیخوخیت باید دست چه کسانی باشد؟   من فکر می کنم که این همگرایی باید از درون جریان های سیاسی و تشکل های  سیاسی آغاز شود و شکل گیرد. این جهت گیری ها به طرف هم باشد و همگرایی اصل باشد.  درواقع می توان برای تقویت یکدیگر از توانمندی ها و امتیازات یکدیگر جمع کرد و استفاده  کرد. این باید رویکرد اصلی تشکل های سیاسی باشد و چون این ها به صورت تشکلی و حزبی کار می کنند، باید این رویکرد را اصل قرار بدهند. مشترکات  طیف های اصولگراهم خیلی زیاد هست، یعنی 90 درصد وجه مشترک دارند اما این دلیل نیست که اختلافی  در تصمیم گیری ها نداشته باشند. بیشتر اختلافات در مصادیق است. برای این مصادیق هم بلاخره راهکارهایی هست که به یک تفاهم برسند. بنابراین بحث علما و بزرگان در این میان توصیه و راهنمایی و هدایت کلی است، که جریانات اصولگرا اضلاع مختلف شان  را به هم نزدیک کنند. این گروه های سیاسی به این بالندگی سیاسی رسیده اند که خودشان پیش قدم بشوند .   پیش بینی خود شما چه هست ، یعنی کدام جناح اصولگرا با کدام جریان اصولگرا به وحدت می رسد . تهرانی ها به سمت قمی ها می روند یا قمی ها به سمت تهرانی ها. جبهه پیروان مرکزیت می شود یا جبهه پایداری می شود؟   پیش بینی بنده این است که یا یک لیست 30 نفره کامل می دهند و زیر آن را همه امضا می کنند. در حقیقت این ایده آل و مطلوب است ،که هر کدام کاندیدهایی را درآنجا قطعا خواند داشت. سه ضلعی و چهار ضلعی می شود و افراد مستقل هم طبعا می آیند. اگر این نشد و نهایتا اگر دوتا  لیست بیاید قطعا 80 درصد افراد مشترک خواهند داشت بنابراین جای نگرانی نیست.   خیلی ها که دردولت قبل حضور داشتند و حامی آقای احمدی نژاد بودند بعد از اتمام دولت دیگر  وی را قبول نداشتند، آقای احمدی نژاد قرار است در انتخابات مجلس چه کار کند؟   فکرمی کنم که آقای احمدی نژاد در انتخابات مجلس آینده پرچم جدایی بلند نمی کند و حرکت مستقلی ندارد. ما و بعضی از دوستان هم نظرمان این است که ایشان در انتخابات مجلس اقدام مستقل از اصولگرایان انجام ندهد. اگر در بعضی از وجوه توافقاتی با مجموعه اصولگرایان  داشته باشد، قطعا حمایت می کند و آنجایی که  توافق ندارد، نسبت به آنها سکوت می کند این پیشنهاد بنده و بعضی ار دوستان به ایشان است .همچنین قراین هم نشان می دهد که در انتخابات مجلس آینده مستقل از جریان اصولگرایی ورود پیدا نخواهد کرد.     به چه دلیل بیشتر وزرایی که از دولت جدا شدند و اصولگرایان حال حاضر مقابل آقای احمدی نژاد می ایستند؟ در اعضای هیات دولت ایشان شما و افراد کمی هستید که هم چنان حداقل موضع منفی ندارید نسبت به ایشان؟   این مسائل را که باید از مخالفان ایشان پرسید، ولی آقای احمدی نژاد از نظر سیاسی، خواستگاه اش از آغاز خواستگاه اصولگرایان بود. ولکن به صورت سیستماتیک و شکلی کاندیدای اصولگرایان به حساب نمی آمد. از وقتی آمد اکثر کابینه ایشان را اصولگرایان تشکیل دادند، یعنی اکثر کابینه یا افراد اصولگرا یا افراد مستقلی که این اصول را می پذیرفتند بودند، ولی در ادامه دوره ایشان از دوره دوم، یعنی دولت دهم فاصله ها بین اصولگرا و آقای احمدی نژاد بیشتر شد. از مخالفین و منتقدین اصلی ایشان،خود اصولگرایان بودند، چه در مجلس و چه در بخش های دیگر . وارد بحث چرایی مخالفان با ایشان نمی شوم که بسیار مفصل است. من نمیخواهم بحث کنم که کجا اصولگرایان درست می گویند و کجا آقای احمدی نژاد درست می گفتند . این نیاز به برسی بیشتری دارد. من همیشه نظرم این بوده و بعضی مواقع  حق را به ایشان می دادم  و بعضی اوقات انتقاد اصولگرایان را قبول داشتم ، ولی بهتر از این می توانستند عمل کنند. هر دو به یکدیگر نامهربانی می کردند. بنابراین بعضی ها که از جمع احمدی نژاد جدا شدند، در خط مخالفت با ایشان آمدند که من این  رفتار و روش آنها را قبول ندارم. من معتقدم که انسان ها که کار می کنند  رجال و شخصیت های سیاسی هیچکدامشان بدون اشکال  نمی توانند کار کنند. املای نا نوشته غلط ندارد ما باید معدلگیری گیری کنیم اگر شخصیتی در جامعه موثر می باشد  و در انقلاب یک سرمایه  به حساب می آید ، ما نباید آن را به راحتی از دست بدهیم.  دوستانی که فاصله گرفتند بالاخره می توانند حضور و ارتباط  و نظراتشان را می توانند منتقل کنند و می توانند تاثیر گذار هم باشند ولی فاصله گرفتن باعث می شود که هیچ نقش و تاثیری را نداشته باشند.   از نظر شما هم چنان آقای احمدی نژاد دارای محبوبیت هستند؟ یعنی اگر از یک لیستی حمایت کنند آن لیست پیروز می شود؟    من معتقدهستم که آقای احمدی نژاد هم چنان از محبوبیت برحوردار است.  نشانه اش هم این است ،که هر کجا حضور پیدا می کنند  و مردم مطلع می شوند که جایی سخنرانی دارد سعی می کنند خودشان  را به ایشان برسانند. من هم که در دولت دهم معاون ایشان بودم ،هر جایی می روم به من مراجعه می کنند. از این ارتباطات مردمی نه در یک شهر بلکه در جاهای مختلف می توان کشف کرد  که ایشان همچنان در دل مردم قرار دارد، ولی این مسئله را باید تفکیک کرد. بعضی شخصیت ها هستند که خودشان در میان مردم محبوب هستند،ولی اینکه طیف وابسته به ایشان همان محبوبیت داشته باشد یا کاندیداهای مورد حمایت ایشان رای بیاورنداین را نمی توانیم بگوییم ،این فرق می کند شخص آقای احمدی نژاد محبوبیت دارد.بلکه مجموع جریان های اصولگرایان همه باهم بیایند،هر کدام سهمی دارند طرفداران احمدی نژاد هم سهمی دارند. این ها وقتی که در کنار هم باشند هم افزایی بیشتر می شود.   ما در انتخابات های گذشته می دیدیم که به عنوان مثال لیستی منتشر می شد با عنوان یاران خاتمی ، یا یاران هاشمی. ممکن است در این دوره لیست یاران احمدی نژاد هم منتشر شود؟   از این مسئله دقیقا اطلاعی ندارم.   فکر می کنید برای  دوباره به هم رسیدن اصولگرایان و احمدی نژاد کدام یک باید پیش قدم بشوند؟  آیا احمدی نژاد باید بایستد و اصولگرایان سراغ او بیاییند، یا نه احمدی نژاد از درون اصولگرایی درامده باید به سمت اصولگرایان برگردد؟   چون این فاصله گرفتن از هر دو طرف بود و نزدیک شدن هم باید از هر دو طرف باشد و جهت ها را باید برگردانند. افرادی در این میان هستند که می توانند کمک کنند. اسم نمی آورم . ولی بعضی افرادی که در هر دو جمع هم طیف  اصولگرایان هم در طیف آقای احمدی نزاد مقبولیت دارند باید این ها را به هم نزدیک کنند. هم چنان که  گفتم در طیف های اصولگرایان مشترکات بیشتر از اختلافات است. بالای 90 درصد مشترکات هست.  من اینجا درصد تعین نمی کنم. بسیاری از اختلافات در برخورد ها و رفتار هاست که این فاصله ها ایجاد می شود، نه در عقیده ها و گرایش ها.  چون مشترکات زیاد هست می تواند وحدت اتفاق بیافتد.   در اظهارات اصلاح طلبان ،استدلال آنها این است که آقای احمدی نژاد   به لحاظ اجتماعی شخصیت بسیار مطلوبی نیست و اگر این را به اصولگرایان نسبت دهیم و وصل کنیم پیروز انتخابات مجلس آینده ما خواهیم بود ؟ فکر می کنید که احمدی نژاد با این فاصله ای که از اصولگرایان دارند در زمین اصلاح طلبان بازی می کنند؟   محبوبیت و جایگاه آقای احمدی نژاد در جامعه و در بین مردم مسئله  روشنی می باشد. این را به اشکال مختلف می توانند ارزیابی کنند تا برایشان روشن شود ، این چیز مخفی نیست. محبوبیت یک شخصیت سیاسی از نظر سنجی  و یا با نحوه برخورد و رفتار مردم هم معلوم می شود. در حقیقت  مسئله مبهمی نیست. یک جایگاه در میان سیاسیون هست و یک جایگاه افکار عمومی جامعه که با افکار سیاسیون یکی نیست. محبوبیت و جایگاه آقای احمدی نژاد در بین مردم با محبوبیت ایشان در بین سیاسیون متفاوت است. سیاسیون خیلی انتقاد دارند ولی مردم قبول اش دارند. بنابراین اگر اصولگرایان بخواهند مردم را داشته باشند باید سکوت کنند و هر چه  از آقای احمدی نژاد انتقاد کنند به ضرر خودشان می باشد. نکته بعدی این است  که گاهی بستر را برای حمله اصلاح طلبان به آقای احمدی نژاد را اصولگرایان فراهم می کنند. خدمات دولت های نهم و دهم برای کل جریان اصولگراست. ما با دست خودمان  این خدمات را صفر می کنیم.  بعد اصلاح طلبان می گویند چه کار کردید برای مردم ؟ سوال خوبی هم هست. از این طرف موفقیت های آقای احمدی نژاد را بعضی از اصولگرایان منتقد تخریب  می کنند و این خدمات را صفر می کنند و بعد دستشان خالی می شود.  بنده در اواخر دولت دهم یک مناظره تلویزیونی  با یکی از نمایندگان اصولگرا داشتم. من دیدم که ایشان یک لیست بلند بالایی نوشته که این ها اشکالات دولت دهم است و همه  اقدامات دولت را نفی کرد. من هم گفتم شما که همه خدمات را نفی کردید دیگر چه چیزی برای اصولگرایان باقی می ماند؟  کارهای بزرگی که دولت نهم و دهم  انجام داده اند به  پشتیبانی مجلس انجام شد. نباید ما عقب نشینی بکنیم و در واقع خدمات را بیان نکنیم. مقام  معظم رهبری، هم بارها فرمودند که اقداماتی  که همه دولت مردان انجام می دهند حتما بگویند، هم این نکته امید در دل مردم ایجاد می کند. در اواخر دولت دهم رهبری این را بیان داشتند که خیلی خدمت کرده است. از طرف دیگر رویکرد های سیاسی ای که آقای احمدی نژاد داشته انقلابی بوده است. حتی در سال آخر حضرت آقا فرمودند که در این دوره بود که شعارهای انقاب احیا و زنده شد. هدفمندی یارانه ها که انجام شد، دقیقا این یک کار بزرگی بود که  دولت های قبلی نتوانسته بودند انجام دهند. اینجا هم مجلس و هم دولت دست به دست هم دادند و اجرا کردند. حال یک عده ای می آیند و ایراد می گیرند که این کار دارای اشکالات فراوانی بوده. مگر کار به این بزرگی  بدون اشکال می شود؟ هیچ کدام از انتقاد هایی که نسبت به هدفمندی یارانه ها انجام شده هیچ کدامشان اصلاح نشده است. اجرا با مسئله فکر تفاوت دارد. باید واقع نگر باشیم اما اصل هدفمندی که کار بزرگی بود دولت احمدی نژاد به همراه مصوبات مجلس انجام داد. خوب لایحه ای که دولت آورده بود یارانه نقدی برای هفت دهک بود ، اما در مجلس سه طیف وجود داشت. یک طیف می گفتند که تنها به افراد تحت شمول کمیته امداد و بهزیسیتی بدهیم یعنی تنها دو دهک مانند آقای توکلی.  حتی این پیشنهاد را هم در بررسی بودجه دادند ولی رای نیاورد. کمیسیون اقتصادی مصوبه اش 5 دهک ، یعنی نصف جامعه بود. اگر پیشنهاد بعدی رای نمی آورد به همین می رسیدند. منتها یک طیف دیگر  که اکثریت مجلس بودند ،گفتند نمی شود مردم را ازهم تفکیک کنید. منتها به تناسب درآمدها یعنی دهک های بالا  مقدار کمی بهشان داده شود. حسن قضیه این بود که مردم را جدا نکرد و در مقام اجرا هم کار برای اجرا آسان شده بود. وقتی این کلیت تصویب شد راحت تر شدند و گفتند اجرایی تر شد. نظر اصلی شان این بود که به ثروتمندان ندهند. اما  چون در مقام اجرا مشکل بود این مصوبه مجلس  کار را برای آنها تسهیل کرد. در کل در خصوص خدمات اصولگرایان چه در دولت  و چه در مجلس کارهای زیادی شده است و این ها با هم عجین هستند.  اینکه عده ای از اصولگرایان با آقای احمدی نژاد مخالفت دارند یا به او انتقاد دارند و بیایند خدمات را منفی جلوه بدهند این موجب می شود که دست خودشان در مقابل اصلاح طلبان خالی شود. وزارت خانه ها را چه کسی ادغام کرد؟مجلس و دولت باهم. این در صورتی است که در مجلس ششم و دولت اصلاحات یک وزارت خانه را می خواستند ادغام کنند نمیتوانستند ولی  اینجا 7 تا وزارتخانه را 3تا کردند و کارهای بزرگی انجام شده است.   جدا از نکات مثبت دولت قبل انتقادات بسیاری به آنها وارد است به عنوان مثال خانه نشینی احمدی نژاد. شما گفتید که احتمال نمی دهید آقای احمدی نژاد حرکتی جدا از اصولگرایان انجام دهد ولی عملا الان جدا هستنند. اگر تاانتخابات مجلس جریان  احمدی نژاد و طیف اصولگرایی به هم نزدیک نشوند، آیا احمدی نژاد به  صورت مستقل در انتخابات اقدامی نمی کند؟   اصولگرایان باید راهبرد خودشان را در این قضیه تعریف کنند و اگر بنا بر نزدیک شدن باشد آن موقع می روند و با ایشان صحبت می کنند. اما اگر نه بخواهند این روند را ادامه بدهند  به همین شکل پیش می روند من به صورت  کلی این نکته را می گویم که نباید از امتیازات و ظرفیت های آقای احمدی نژاد در جامعه غافل بشویم.   از نظر شما نسبت مجلس آینده با دولت فعلی چگونه خواهد بود؟   طبعا مجلس بعدی با فعلی تفاوت خواهد داشت، و اصلاح طلبان و حامیان دولت تلاش می کنند که طرفداران زیادی در مجلس داشته باشند .من معتقد هستم که جریان اصولگرا همواره در مجلس بعدی جریان اصلی خواهد بود. علت هم این است که نباید فقط با تهران قضاوت کنیم. کاندیداهای اصولگرا در شهرستان ها و در استان ها محبوبیت خوبی دارند و طی سال های گذشته با مردم بوده اند  و از مردم جدا نشده اند و خیلی به مردم خدمت کرده و همواره دنبال کارهای مردم بودند واین بحث فراتر از بحث های سیاسی می باشد. این ارتباط صمیمی و خوب با مردم محفوظ است. لذا بخشی از مجلس آینده همان نماینده های اصولگرای شهرستان ها می باشند. اما با دولت چگونه خواهد بود و رویکرد اصلی مجلس حمایت از دولت می باشد.   از نظر شما مجلس کنونی از دولت حمایت می کند؟ با وجود اینکه بیشترین سوالات از وزرا و کارت زرد را در این دولت و مجلس داشته ایم.   من دیگر به اینها عادت کرده ام. در زمان ما هم بیشترین تذکر و سوال وجود داشته است، تذکر  مانعی ندارد افراد و نمایندگان می توانند تذکر بنویسند و قرائت شود این را نمی شود به مسئله مخالفت با دولت حمل کرد. در زمان آقای احمدی نژاد از این تذکر ها زیاد بود، الان هم وجود دارد. گاهی می گفتند تذکر به خود شخص رئیس حمهور هم زیاد شده بود. این را اگر تحلیل کنیم چند نکته وجود دارد. علت اینکه تذکر در مورد رئیس جمهور چه در دولت قبل و چه فعلی زیاد است به این دلیل است که به  معاونت ها مستقیم نمی توانستند تذکر بدهند. به عنوان مثال نماینده نمی توانست به معاون محیط زیست تذکر دهد، همه تذکر های معاونت ها را به رئیس جمهور می نویسد. اگر جایی هم وزیر نباشد طبق آیین نامه به سرپرست هم نمی توانند تذکر بدهند باز هم باید به رئیس جمهور بدهند. نکته دیگر این که بسیاری از این تذکر ها تذکر نیست. زمانی که من معاون پارلمانی بودم نصف این تذکر ها را بر می گرداندم. چرا که آنها در غالب نیاز جامعه و یک درخواست بودند. مشکلاتی که مردم روستا یا شهری دارند و آن را در قالب تذکر به ریس جمهور می دادند. تذکر آنجایی است که خلافی صورت گرفته باشد. اما خلافی نبود، این نقص آیین نامه است. به نظر من باید تذکرات و درخواست ها تفکیک شود، که آن موقع هم بارها برای مجلس نوشتم. اما در مورد کارت زرد و قرمز باید بگویم این قضیه خیلی با روح قانون اساسی سازگار نیست. برای اینکه در قانون اساسی فقط سوال مطرح شده و رای گیری وجود ندارد. رای گیری تنها  زمانی هست که استیضاح صورت گیرد .تذکر در قانون اساسی نیامده است و در آیین نامه  اضافه شده که در آغاز شورای نگهبان قبول نکرده بود که با تسامح این را پذیرفتند. تسامح هم این بود که الزامی ندارد وزرا به تذکر کتبی نمایندگان جواب بدهند. در مجلس هشتم  رای گیری درباره سوال هم به آیین نامه اضافه شد و گفتند که اگر 3 تا کارت زرد گرفتند و 3 بار سوال پرسیده شد و جواب ها قانع کننده نبود،استیضاح شکل می گیرد. اما بازهم شورای نگهبان این را نپذیرفت  و آیین نامه را به این شکل  تصحیح کردند که جریان استیضاح  به ماده مربوطه آیین نامه می تواند به جریان بیافتد. یعنی این 3 کارت زرد چه باشد چه نباشد، می تواند استیضاح کنند . بنده از آیین نامه انتقاد دارم، این تذکر های شفاهی که در این مجلس به آیین نامه اضافه شد ، با روح قانون اساسی سازگار نیست. یعنی شکل اش را حفظ کردند و توانستند موافقت را از شورای نگهبان بگیرند، اما در عمل اشتباه است.
کد خبر: ۵۷۷۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۱/۲۹

حجت‌الاسلام سید رضا اکرمی، نماینده 5 دوره مجلس شورای اسلامی و رئیس شورای فرهنگی ریاست جمهوری دولت یازدهم مهمان این هفته برنامه «شناسنامه» بود. به گزارش «تابناک»، اکرمی در ابتدای برنامه گفت: من در سال 40 برای طلبگی وارد قم شدم و حجت‌الاسلام حسن روحانی هم همان سال از سمنان به قم آمدند و در مدرسه آیت‌العظمی گلپایگانی مشغول به تحصیل شدند. من نیز در مدرسه جهانگیرخان قم مشغول به تحصیل شدم. در خیلی از درس‌های سطح با هم همدوره و هم سطح بودیم. من در طول این 53 سال از روحانی هوش،گوش، دانش و کوشش را دیدم. ** حصر قانونی و شرعی است اکرمی در پاسخ به این سوال که در انتخابات 88چطور حاج اقای اکرمی سمت میرحسین موسوی رفتند، گفت: من تنها نبودم ستادی تشکیل دادیم آقای غفوری فرد و دکتر آخوندی و آقای کاتوزیان ومن بودم و انصارالله؟ ستادی به عنوان حمایت از میرحسین من برای خودم سه تا دلیل داشتم خوب دوران دفاع ایشان نخست وزیر بود چندسالی هم که من نماینده بودم ایشان را از نزدیک دیدم ساده زیستی و کوشش و تلاش .بیست سالی هم که از زمان نخست وزیری تا آن زمان خ داده بود من انصافا نقطه منفی از ایشان ندیدم در جامعه روحانیت مبارز هم نشسته بودیم برخی صحبت کردند که آقای میرحسین با رهبری زاویه دارد به دلیل آن قراین دوره ریاست جمهوری ونخست وزیریش. وی ادامه داد: آیت الله امامی کاشانی در آن جلسه نقل کرد گفت من از ایشان سوال کردم اقای میرحسین شما با آقا زاویه فکری و عملی داشتید الان چه می گویید؟ ایشان با صراحت نقل کرد که آقای میرحسین گفته است که من رهبری آقا را قبول دارم ان زمان زمان خودش بود و الان زمان دیگر است. بنابراین من علاقه‌مند به آقای موسوی بودم و به این دلیل انتخاب کردم قانون مداری و ساده زیستی و کوشش آن دوران نخست وزیری نداشتن هیچ نقطه منفی آن بیست سال این هم نسبت به ولایت فقیه. ولی در همان دوره تبلیغات در ستادی که ما داشتیم یکی دو مورد بود. ** به شعار نه غزه نه لبنان اعتراض کردم رئیس شورای فرهنگی نهاد ریاست جمهوری اضافه کرد: مثلا برخی هوادارانش شعار نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران می دهند من به آقای دکتر آخوندی گفتم که به میرحسین بگو این شعار ها یعنی چی ما همچین چیزی نداریم، ما فلسطین را به عنوان کار استراتژیکی داریم نه به عنوان تاکتیک و این حرف‌ها نمی‌شود و یک مورد دیگر به آقای آخوندی گفتم به میرحسین منتقل کند چهارشنبه آخرین روز تبلیغات به قول آقای ناطق کرکره را کشیدیم پایین و 5شنبه شد و جمعه هم رای گیری بود. اکرمی تصریح کرد: بعد از انتخابات من در مراسم تنفیذ آقای احمدی نژاد توسط رهبری و مراسم تحلیف در مجلس شرکت کردم نامه تبریک نمایندگان را امضا کردم و بعد آنچه که در خیابان ها گوشه و کنار چه عاشورا چه غیر عاشورا و روز قدس اتفاق افتاد همه را از دم، محکوم کردم و الان هم باورم این است که حصری که انجام گرفته قانونی و شرعی است و من با تمام وجود آن را پذیرا هستم و مقام معظم رهبری روی دشمن ما حساسند و باید هم باشند امریکا و اروپا و ارتجاع عرب نسبت به انقلاب ما طمع دارند نپذیرفتند ولو به ظاهر بگویند ما باید نسبت به آنها حساس باشیم و کاری نکنیم که دشمن در اندیشه و عمل ما زاویه ببیند باید دشمن را با تمام وجود محکوم کنیم بعد هم نسبت به آن حوادث واقعا جفا شد، بلاخره فتنه بود 8ماه کشور درگیر بود. ** رهبر انقلاب بعد از 25 سال بدیل ندارند "من در دوران انتخابات هم میرحسین را ندیدم چه رسد به بعد من حشر و نشر حضوری که نداشتم بله آن روز احساس وظیفه کردیم ولی به قول معروف کارمان تمام شد ولی من در تمام حوادثی که رخ داد در مجلس بودم و می‌دیدم که انتخابات تمام اما حوادث ادامه دارد. اما این نکته را هم عرض بکنم اگر بنا باشد ما روی فتنه88 به صورت جامع بررسی بکنیم، معتقدم باید روی آن مناظره که برخی شورش ها و اختلافات را کلید زد هم بررسی کنیم. شب ارتحال امام بود می‌خواستیم مراسم سالگرد امام را برگزار کنیم. من اشاره کردم رهبرمعظم انقلاب همین الان هم بعد 25سال بدیل و عدیل (همانند) ندارد." وی افزود: باید ما با تمام وجود براساس عقیده و تجربه تسلیم باشیم نه اینکه چشم و گوش بسته، اینها اسناد است. من هیچ وقت رابطه‌ام را با جامعه روحانیت نداشتم.بعد از قصه ان مناظره یک مقداری به قول معروف گل آلود شد. واقعا به اقای ناطق جفا شد. برخی از دوستان ما هم نسبت به ایشان کم لطفی کردند بالاخره یک اطلاعیه ای لااقل .خدمت ایت الله مهدوی کنی رحمت الله علیه فرمودند من بعد از آن مناظره فردا در حرم امام به آقای احمدی نژاد تندی کردم گفتم این چه حرفی بود شما زدید چرا اسم بردید ولی این بیشتر می بایست به قول معروف بارز باشد. اقای روحانی هم خیلی کم در جامعه رو حانیت شرکت می کردند. اما بعد از این قصه یک کم جدی تر شد. الان که اقای روحانی انقدر گرفتار است .اقای ناطق هم ما خواهانیم که بیایند اما هنوز قانع نشدیم که بیایند. وی در پاسخ به این سوال که چرا با آقای روحانی برای ثبت نام انتخابات سال92به وزارت کشور رفتید اما قبلا با آقای هاشمی نرفتید؟ گفت: من با آقای روحانی واقعا مثل دوبرادر هستیم ما را کنار اقای هاشمی نگذارید. اقای هاشمی شخصیتی است که ما برایشان دعا می کنیم وامیدواریم که ایشان را از خطاها مصونیت عنایت کند ولی با آقای روحانی خیلی صمیمیت داریم. وی در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه شما در یادداشتی در روزنامه ای گفتید به عنوان شخص حقیقی که شورای نگهبان آقای هاشمی را تایید صلاحیت نکرد انتقاد دارید؟ گفت: من یادم نمی آید. وی در پاسخ به این سوال که دولت اقای روحانی دولت سوم آقای هاشمی است؟ گفت: من بین این دو تشابه و سنخیت میبینم اما حتما دو فردند اصلا شرایط آقای هاشمی با شرایط فعلی اقای روحانی فرق می کند. اکرمی در پاسخ به این سوال که اصلاح طلبان نقش ویژه ای در پیروزی دکتر روحانی داشتند؟ گفت: من سه نکته اینجا عرض می کنم اولا تا مادامی که این واژه ی اصلاح طلبان اصولگرایان یک تعریف مشخص و گویا ندارد ما نمیتوانیم آنچه که پیش می اید را بگویم برای اصلاح طلبان است یا اصول گرایان .مثلا اقای روحانی تا روز سه شنبه ای که پنج شنبه اش انتخابات ممنوع می شود در نظر سنجی ها نفر سوم چهارم یاپنجم است .اما دیدیم روز سه شنبه و چهارشنبه سفر به مشهد که خود یک تابلو شد و وضع به گونه ای دیگر تغییر پیدا کرد که اقای روحانی دارد به جلو می آید و ایشان گفتند در دیدار با آقای طبسی فرمود من به شما تبریک می گویم .درنظرسنجی ها چیزی که موردتوجه قرار نمی گرفت نظرنداده ها بودند که ان عدد بالایی بود وآن عدد بالا روز جمعه خودش را نشان داد .مثلا خیلی ها باورنمیکردند آقای روحانی در روستاها آنقدر رای داشته باشد با اینکه او اصلا سفر نکرده بود ولی مردم روستا رای دادند. بالاخره 30 درصد مردم کشور روستایی‌ها هستند. یا اینکه در مشهد که جایگاه قالی‌باف و جلیلی بود ولی رای روحانی بالاتر بود. ما تامادامی که در کشور تشکل و حزب و تحزب نداریم، جمعیت ما شناور است. نه فقط برای روحانی، شما در سال 76 فکر می‌کردید خاتمی رای بیاورد؟ در مورد احمدی‌نژاد هم اینگونه بود. این از اشکالاتی است که ما داریم. ما باید به تشکل تن دهیم و حزب را شکل دهیم و کار مرامنامه ای در طول سال داشته باشیم. به نظر من این افراد هستند که خودشان را نشان می‌دهند نه جریان‌ها. جریان‌های اصوگرا، اصلاح‌طلب یا قسمت سوم خلی تاثیرگذار نیستند. مردم خودشان تشخیص می‌دهند و انتخاب می‌کنند. وی در مورد اینکه رفتار اصولگرایان در این چند سال با دولت روحانی چگونه بوده است، گفت: ابتدا ما باید بنشینیم و اصولگرایی و اصلاحطلبی را معنا کنیم. من اصولگرایی هستم که اصلاح طلبی را قبول دارم. ما باید در روشهایمان تجدید نظر بکینم. همین اقتصاد مقاومتی امری ضروری است که ما باید به آن توجه کینم و این برای ما ضروری است. ما 2 چیز را باید همیهش حکم قرار دهیم، اول رهبری و بعد قانون. الان وقت نظر دادن نیست. ما سند چشم انداز 20 ساله، برنامه 5 ساله پنجم، قوانین و رهبری را داریم. این را باید جدی بگیریم و به آن عمل کنیم. قطعا هرکسی که اصلاح طلب جدی است قطعا باید اصولگرا باشد زیرا اصلاحات را که نمی‌توان در هوا انجام داد و باید به اصولی پایبند بود. اکرمی در پایان گفت: من درباره شهادت و شهدا 3 تا حرف دارم. اول اینکه وجدانا باور دارم شهدا با آگاهی و تعقل و ایمان پذیرفتند و رفتند جلو. من باور دارم هرکس در هر لباس و هر پستی نسبت به شهدا و خانواده شهدا از روی علم و عمد و عناد خیانت کند حتما چوب می‌خورد و واگذار به آخرت هم نمی‌شود. من این را در زندگی لمس کردم. حرف آخرم در مورد شهید خودم است. من در دوکوهه و عملیات کربلای 8 بودم که به من خبر داددند که ایشان شهید شده است. من 2 رکعت نماز شکر به جا آوردم که بچه 19 ساله من در این مسیر عاقبت به خیر شد. وقتی ساک او را تحویل گرفتم دیدم کتاب دانشگاهی است و رویش قرآن است. نواری هم از صدای او بود که با شنیدن آن فهمیدم پسر من خوب و زیبا انتخاب کرده است و با اطمینان و آرامش این مسیر را انتخاب کرده است و در حرفهایش هم داشت که این امام بود که ما را به آنجا رساند. از سال 66 تا حالا من نسبت به او و راه شهدا وفادارم و از خدا می‌خواهم ما را مدیون شهدا نکند زیرا آنها نسبت به امام خیلی مخلص بودند. دشمنان انقلاب خیر نمی بینند و دوستان انقلاب سرفراز خواهند بود.
کد خبر: ۵۶۶۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۱/۱۷

دکتر احمدي نژاد بر اين نکته تاکيد داشته اند که اگر ثابت شود آقاي رحيمي ريالي در دولت دهم سوء استفاده کرده است، ايشان از مردم عذرخواهي خواهند کرد و اين موضع ايشان همچنان پابرجاست
کد خبر: ۵۶۱۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۱/۱۱

ساده نیوز _ موید حسینی صدر ،سخنگوی فراکسیون دانشگاهیان مجلس شورای اسلامی در گفتگو با آریا درباره جدایی احمدی نژاد از محمدرضا رحیمی ،گفت:من معتقدم آقای رحیمی مستوجب این همه آبروریزی نبود به طوری که موضوع ایشان حتی به رسانه ملی کشانده شود.وی گفت:آقای رحیمی در دوران مسئولیتش به عنوان معاون پارلمانی دولت رابطه خوبی با نماینده های مجلس داشت البته ایشان بعد از آنکه معاون اول آقای احمدی نژاد شد خیلی با نماینده ها رابطه نداشت .عضو فراکسیون رهروان ولایت افزود:وقتی آقای احمدی نژاد آقای رحیمی را به عنوان معاون اول خود معرفی کردند تمام نماینده های حاضر در مجلس نامه حمایت از ایشان را امضا کردند .وی با بیان این مطلب که نامه رحیمی سراسر واقعیت است،تاکید کرد:مشخص نیست با بردن آبروی  رحیمی به دنبال چه چیزی هستند و چرا می خواهند بلای آقای کردان را سر ایشان در آورند. این نماینده مجلس اظهار داشت:نظر رهبری این بود که با تخلفات بصورت زیربنایی برخورد شود نه اینکه فردی که از قدرت کناررفته سپر قرار دهند و بقیه متخلفان پشت این فرد مخفی شوند .
کد خبر: ۵۵۹۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۱/۰۹

چون دوست دشمن است شکایت کجا برم؟/ کلیة اسناد و کپی چک‌های صادره که به قریب 170نفر از کاندیداهای مجلس هشتم پرداخت شده٬ در پرونده ثبت و ضبط است و همه آن به مصرف انتخابات رسید
کد خبر: ۵۵۷۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۱/۰۷

به گزارش آوای دنا به نقل از میدان 72،صادق زیباکلام استاد دانشکده علوم سیاسی دانشگاه تهران در خصوص مخالفت های صورت گرفته با دانشگاه ایرانیان اظهار داشت:” و چیزی که من شدیداً با آن مخالف این است که ما بیاییم و با اقای احمدی نژاد بر خورد سیاسی کنیم و چون با او مخالفیم با راه اندازی دانشگاه توسط ایشان نیز مخالفت میکنیم نه ما تریجیح میدهیم که اگر واقعا آقای احمدی نژاد آن شرایط لازم برای تاسیس دانشگاه را دارند قطعاً مجوز دانشگاه را به ایشان بدهند و چیزی که برای من علامت سوال است این میباشد که شورای عالی انقلاب فرهنگی در یک مقطع می آید و به اقای احمدی نزاد مجوز تاسیس دانشگاه ایرانیان را می دهد و بعد درست زمانی که دیگر ایشان رئیس جمهور نیستند مجوز را پس میگیرند. این دیگر نهایت سیاسی کاری است و باید از شورای عالی انقلاب فرهنگی پرسید که ۱: آیا آقای احمدی نژاد صلاحیت را در سال ۸۹ یا ۹۰ داده اید پس چرا آمده اید اکنون که دیگر در پست ریاست جمهوری نیستند پس گرفته اید و اگر اصلاً این صلاحیت را نداشت چرا از اول این مجوز را به ایشان دادید و این نشان میدهد که شورا عالی انقلاب فرهنگی متاسفانه هم زمانی که مجوز را به ایشان داده سیاسی کاری کرده و هم وقتی امده مجوز را لغو کرده است در هر صورت متاسفانه شورای عالی انقلاب فرهنگی درست عمل نکرده است و این هم نباد خیلی برای ما عجیب باشد زیرا متاسفانه این شورا بیش از آنکه یک شورا علمی ، تحقیقاتی و آکادمیک باشد متاسفانه یک مجموعه سیاسی است که تصمیماتش صرفا از روی ملاحضات سیاسی و ایده لوژیک است. اما دانشگاه ایرانیان بدون اهمیت دادن به حاشیه های بوجود آمده از طرف وزارت علوم و شورای عالی انقلاب فرهنگی با قدرت به کار خود ادامه می دهد. حتی پس از مسدود کردن سایت رسمی دانشگاه توسط وزارت علوم، دانشگاه ایرانیان آدرس جدیدی را برای فعالیت های خود اعلام می کند.
کد خبر: ۵۴۳۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۰/۲۴

سایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com: پارسینه نوشت: رجال سیاسی مثل هر بنی بشری از عواطف و احساسات انسانی برخوردارند و فارغ از اینکه افکار عمومی آنها را افرادی جدی می دانند، احساساتی مثل شادی و غم و عصبانیت و ... را تجربه می کنند و گاهی هم آن را بروز می دهند. در این میان نمایندگان مجلس در قیاس با سایر مقامات کشوری بیشترین مواجهه را با مردم دارند و برخی رفتارهای آنان بیش از دیگران مورد قضاوت مردم قرار می گیرد. همچنین بسیاری از علاقمندان به عرصه سیاست مشروح مذاکرات مجلس راکه از رادیو پخش می شود به دقت رصد می کنند و هر رفتار کوچکی از وکلای خود در مجلس را مورد ارزیابی قرار می دهند.  پارسینه در گزارشی از 10 نفر از نمایندگان مجلس پرسیده که آخرین بار چه زمانی از کوره در رفته اند؟ پاسخ نمایندگان به این پرسش در زیر می آید: حامد قادرمرزی، نماینده قروه: من معمولا بر سر مسائل سیاسی از کوره در نمی روم. البته در مواردی ناراحت و عصبانی شدم اما در حدی نبوده که از کوره در بروم. به هر حال در مسائل سیاسی باید سعه صدر داشت مخصوصا در مقابل مخالفین. آدم سیاسی هم باید معتقد به وجود مخالف در عرصه سیاسی باشد چرا که در غیر این صورت روحیه دیکتاتوری بر انسان حاکم خواهد شد اما اگر بپذیریم همانطور که خود اعتقاداتی داریم، گروه هایی هم هستند که به مسائل دیگر اعتقاد دارند و افکار دیگری دارند تحمل مخالف راحت تر می شود چرا که انسان سیاسی در عرصه سیاست با مخالفینش معنا پیدا می کند. محمد جواد کولیوند، نماینده کرج: حدود یک ماه پیش در مورد برخی انتصابات در استان البرز در مقابل مدیران استانی از کوره در رفتم. من احساس می کردم باید از افرادی استفاده شود اما برخی سیستم ها این را نپذیرفتند و استنباطشان هم این بود که نیروچینی می شود. در حالی که این مدنظر من نبود بلکه می خواستم کار به درستی انجام شود و افراد لایق و مورد وثوق آنجا بنشینند و کار انجام دهند. جواد هروی، نماینده قائنات: دیروز به خاطر همان قضایایی که در صحن مجلس پیش آمد و از اینکه تحمل نمایندگان اینقدر پایین است و اینکه در مرکز قانون گذاری این برخوردها را داریم قدری گله مند و دلخور شدم از فضای مجلس. مجلس به فرمایش مقام معظم رهبری باید محل گفت و گوی حکیمانه باشد نه تزاحم و تضارب آرا. حسن تامینی، نماینده رشت:کم پیش می آید که عصبانی شوم اما آخرین باری که از کوره در رفتم روزی بود که آقای احمدی نژاد در جلسه استیضاح وزیر کارفیلمی از فاضل لاریجانی را به نمایش گذاشت. من آن زمان شرایط سخت روحی داشت به نحوی که داد زدم و گفتم این کار را نکنید مجلس تخریب می شود. علی محمد بزرگواری، نماینده کهگیلویه و بهمئی:همین دیروز قدری عصبانی شدم. البته من موقع نطق آقای مطهری جلو نرفتم اما وقتی دیدم آقای مطهری اینطور هتاکانه به نظام مقدس جمهوری اسلامی ظلم می کند و به جای اینکه برای آبیاری درخت انقلاب که خون پاک پدرش بر ان ریخته شد، مدافع نظام باشد اینطور عده ای از پشت صحنه وادارش کردند و ایشان را جلو انداختند که اینطور هتاکانه برخورد کنند قدری از کوره در رفتم و خواستم مثل دیگران جلو بروم اما گفتم ایشان در حدی نیست که حتی با ایشان برخورد لفظی کنیم بلکه باید به دنبال کسانی برویم که او را تحریک می کنند. حسینعلی حاجی دلیگانی، نماینده شاهین شهر: هیچ وقت از کوره در نرفتم. اغلب خودم را کنترل کردم. البته گاهی بر سر مسائل انقلاب عصبانی می شوم و آنچه وظیفه دارم را انجام می دهم اما از کوره در نمی  روم. نوذر شفیعی، نماینده ممسنی:در مسائل سیاسی نه ولی وقتی میبینم حق با من است اما کار گیر می کند از کوره در می روم. رحمت الله نوروزی، نماینده علی آباد کتول:همین دیروز که فراکسیون محیط زیست سیاسی کاری کرد و من خیلی از دستشان ناراحت شدم. من اینها را به عنوان داور انتخاب کردم که فارغ از شائبه های سیاسی و با نگاه علمی و زیست محیطی بگویند آیا سرخدار در جنگل ابر وجود دارد یا نه. قرار شد اعضای کمیسیون عمران، اصل 90، کشاورزی و فراکسیون محیط زیست با استفاده از نظرات اداره راه و شهرسازی علام نظر کنند اما دیروز یک حرکت سیاسی را انجام دادند و من در مقابل اقای پیرموذن ناراحت شدم و از کوره در رفتم. ابراهیم آقا محمدی، نماینده مردم خرم آباد: من از کوره در نمی روم بلکه هر جا لازم باشد از مواضع اصولی خود دفاع می کنیم. آیا این از کوره در رفتن است؟ اگر روزی کسی به حقوق ما تجاوز کرد یا به مملکت تجاوز کرد باید بگذاریم طرف تا هر جا که خواست بیاید؟ محمد مهدی زاهدی، نماینده کرمان: من در مسائل سیاسی از کوره در نمی روم بلکه راحت و با خونسردی جواب میدهم؛ گاهی اوقات دفاع می کنم و گاهی مقابله میکنم اما با منطق.
کد خبر: ۵۴۱۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۰/۲۳

دکتر احمدی نژاد مردی است که ۸ سال تمام برای ملت بزرگ ایران خدمت کرد و میلیونها انسان بویژه محرومین را شیفته انقلاب و نظام اسلامی کرد
کد خبر: ۵۴۱۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۰/۲۲

در ادامه تخریب های که این روزها با مشخص شدن نتایج نظرسنجی ها در مورد میزان محبوبیت دکتر احمدی نژاد شدت بیشتری گرفته است، روزنامه” مردم امروز” که از شماره اول تا کنون در بخش های سیاسی خود بطور روزانه بر علیه دکتر احمدی نژاد به تخریب مشغول است، دیروز در مطلبی کذب به بهانه نقد مطلب رسانه ها پیرامون انتسابات خویشاوندی دولت روحانی، مدعی انتساب فامیلی گسترده در دولت دکتر احمدی نژاد شده است. در بخشی از این مطلب روزنامه عضو حزب کارگزاران سازندگی آمده است:” خاطرتان هست آقای احمدی نژاد برادرش رئیس دفتر بازررسی، پدر زن پسرش ریس دفتر رئیس جمهور بود، خواهرش عضو شورای شهر بود و باجناقش رئیس بنیاد شهید بود، دامادش رئیس بیمارستان فیروز ابادی بود، خواهر زاده اش وزیر صنعت بود، آن یکی… پیرمرد همینطور سلسه وار اسم برخی از وزرا و مدیران احمدی نژاد را ردیف می کرد و نسبت فامیلی آنها را با رئیس جمهور و دیگر مدیران دولت می گفت. بعد که آرام گرفت گفت: کشور را به ورطه سقوط کشانده! هر دلسوزی حرف می زد، برکنارش می کردند حالا دولتی آمده است که می خواهد قدمی بردارد مشکلات را کم کند رهایش کنید!” در حالی مردم امروز به عنوان رسانه حامی دولت به تکرار ادعای وجود هزار فامیل در دولت دکتر احمدی نژاد می پردازد که در جریان انتخابات ریاست جمهوری دهم نیز لیستی با همین ادها از سوی سران سبز منتشر شد و در آن چنین اتهاماتی به دکتر احمدی نژاد وارد شده است. دکتر احمدی نژاد در جریان انتخابات سال ۸۸ و طی سخنرانی خود در جمع هوادارانشان در تهران در خصوص شایعه پراکنی عوامل فتنه می گویند:” اینها نموداری منتشر کردند و من را به هزار فامیل متهم کرده‌اند و پاسخ این است که ما عجب باجناق هایی پیدا کردیم! یک زمانی می‌گفتند که من داماد آیت‌الله یزدی و جنتی هستم اما همه می‌دانند که آیت‌الله جنتی اصلا دختری ندارد که من داماد او باشم و پدر همسر من سیدی بود که در سال ۷۲ در اثر یک سانحه رانندگی دار فانی را وداع گفت و آنها در تهمتی دیگر به من می‌گویند احمدی‌مقدم و زریبافان و چند نفر دیگر باجناق من هستند، اما بنده تنها سه باجناق دارم یکی در کارخانه شیر تهران، دیگری هنرمند نقاش و سومی یک بازنشسته و یک کوهنورد و ورزشکار حرفه‌ای است و آنها اینقدر ناشی بودند که آقای محرابیان وزیر صنایع را خواهرزاده من معرفی کردند، اما من ۴ تا شوهر خواهر بیشتر ندارم و کسانی که به این کارها متوسل می‌شوند ما را متهم به دروغ‌‌گویی می‌کنند در حالیکه هیچ کدام از ادعاهای آنها حقیقت ندارد” لازم به ذکر است رابطه سببی رئیس جمهور با مهندس مشایی هم پس از مسئولیت های ایشان در دولت نهم و دهم اتفاق افتاده است که نشان می دهد که اصل انتصابات با روحیه فامیلگرایی نبوده است. همچنین در خصوص رئیس دفتر بازرسی رئیس جمهور هم که داود احمدی نژاد آن را برعهده داشت، بعد از گذشت مدتی بلافاصله به دلیل ناهماهنگی با دولت برکنار شده و نسبت فامیلی به هیچ عنوان عامل جلوگیری برکناری نشد. سابقه نصب های این چنینی در دولت های قبل و همچنین برخورد دکتر احمدی نژاد با ایشان نشان دهنده روحیه ضدالیگارشیک ایشان است. اینکه خواهر رئیس جمهور پیشین نیز با رای مردم به شورای شهر رفته بود نیز طرح مسئله ای خنده دار است، چرا که از نگاه آقایان هیچ احمدی نژاد منش و اسمی حق ورود به منطقه ممنوعه را ولو با رای و انتخاب مردم را ندارد. پیش از این رسانه ها در واکنش به سخنان روحانی در همایش اقتصاد ایران با اشاره به این که همه دستگاه‌ها باید فعالیت اقتصادی‌شان را به صورت شفاف بیان کنند گفته بود: «همه مردم باید از آمار، ارقام و طرح‌های اقتصادی در یک لحظه باخبر شوند؛ در اینجا پسرخاله و پسرعمه نداریم! ” اقدام به انتشار گزارشی از انتصابات فامیلی دولت یازدهم نموده بودند که با استقبال در شبکه های اجتماعی رو به رو شد. منبع: میدان 72
کد خبر: ۵۳۸۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۰/۱۸

قوه قضائیه در اطلاعیه‌ای پاسخ نامه علی مطهری نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی را داد. به گزارش سایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com:  اداره كل روابط عمومی قوه قضاییه در رابطه با اظهارات علی مطهری پیرامون سران فتنه اطلاعیه ای صادر کرد. متن کامل اطلاعیه اداره كل روابط عمومی قوه قضاییه به شرح زیر است:  علی مطهری نماینده مجلس شورای اسلامی در تحلیل بیانات رییس قوه قضاییه در جلسه‌ی اخیر شورای مسوولان قضایی، طی نامه‌ای خطاب به آیت‌الله آملی لاریجانی مطالبی پیرامون حصر سران فتنه مطرح نموده که حاکی از عدم اطلاع وی نسبت به قوانین و مقررات و جایگاه شورای عالی امنیت ملی در نظام جمهوری اسلامی ایران است، جهت تنویر افکار عمومی نکات ذیل را متذکر می‌شویم: 1- ایشان به ریاست قوه قضاییه نسبت داده است که گفته‌اند آقای احمدی‌نژاد دو بار درباره رفع حصر نامه نوشته است. پس از استفسار از ریاست محترم قوه قضاییه معلوم شد که این نسبت کذب محض است. رییس محترم قوه قضاییه در پاسخ گفته‌اند: «بنده نه به ایشان و نه به هیچ کس دیگری چنین مطلبی را نگفته‌ام و اصولاً هیچ اطلاعی از چنین نامه‌ای ندارم و وجود آن را نیز بسیار بعید می‌دانم. نامه‌ای که فی الجمله بدان واقفم ، مربوط به اوایل جریان فتنه و موضوع آن کلاً مطلب دیگری است». این‌گونه نسبت‌های خلاف واقع ، هم خلاف تقوی و التزام عملی به احکام نوراني اسلام است و هم مشمول عنوان مجرمانه نشر اکاذیب. 2- علی مطهری در اصل امضای مصوبه شورای امنیت ملی تشکیک نموده و در صدد القاء این موضوع است که این مصوبه به امضای رییس وقت شورای عالی امنیت ملی نرسیده است. از نماینده مجلس که خود قانون‌گذار است انتظار نمی‌رود چنین اکاذیبی را به روسای محترم قوا که از اعضای موثر شورای عالی امنیت ملی هستند نسبت دهد و در مصوبات یکی از مراجع عالی کشور ایجاد تردید نماید ؛ آن هم با حدسیات واهی. آیا استدلالی سخیف‌تر از این می‌توان یافت که در مقابل کسی که خود در جلسه شورای عالی امنیت ملی حضور داشته و ناظر تصویب آن بوده و دیگر مسوولان عالی نظام هم حضور داشته‌اند ، به حدسیات وهمی خود تکیه کرده و در تصویب آن تشکیک نمایند. آیا جهل کسی در مقابل علم دیگری حجت است؟! 3 _ مدعی، حصر سران فتنه را با اصول سی و دوم لغایت سی و هفتم قانون اساسی مغایر دانسته است. این در حالی است که اصول سی و دوم و سی و سوم قانون اساسی که به ممنوعیت دستگیری، بازداشت و تبعید افراد تصریح نموده، استثنای «مگر به حکم و ترتیبی که قانون معین می‌کند» (در اصل سی و دوم) و «مگر در مواردی که قانون مقرر می‌دارد» (در اصل سی و سوم) را در نظر گرفته است. اصول دیگر مورد استناد ايشان اصل سی و چهارم (حق افراد بر دادخواهی)، اصل سی و پنجم (حق معرفی وکیل در دادگاه‌ها)، اصل سی و ششم (صدور حکم به مجازات از طریق دادگاه صالح) و اصل سی و هفتم (برائت) در اظهارات وي بدون وجه به کار رفته و ارتباطی با مصوبه‌ی شورای عالی امنیت ملی ندارد.این استنباط که منظور اصول بيست و دوم ، سی و دوم و سی و سوم قانون اساسی از استثنای مندرج در آن، قانون عادی است، مغایر با منطوق قانون است؛ زیرا وجهی برای تقیید اطلاق «قانون» در اصول مذکور وجود ندارد. قانون اساسی به عنوان قانون مادر و دیگر قوانین به عنوان قانون عادی، هر دو داخل در اصطلاح «قانون» هستند. به علاوه در اصل 39 قانون اساسی به مجازات تصریح شده است بدون این که به قانون عادی ارجاع دهد و این نشان می‌دهد که اصلی از اصول قانون اساسی نیز می‌تواند تضییق، تقیید و استثناء بر اصول دیگر وارد آورد. مفاد اصل چهارم قانون اساسی که مقرر می‌دارد: «کلیه قوانین و مقررات مدنی، جزایی، مالی، اقتصادی، اداری، فرهنگی، نظامی، سیاسی و غیر این‌ها باید بر اساس موازین اسلامی باشد. این اصل بر اطلاق یا عموم همه قانون اساسی و قوانین و مقررات دیگر حاکم است و تشخیص این امر بر عهده فقهای شورای نگهبان است» به روشنی دلالت دارد که واژه‌ی «قانون» که در صدر آن به کار رفته، شامل قانون اساسی نیز می‌شود. اصولاً مقصود از واژه‌ی «قانون» در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، گاه به روشني  قانون عادی است مانند ذيل اصل شصت وچهارم و گاه مقصود  قانون اساسی است مانند ذيل اصل ششم وگاه نیز مانند صدر اصل چهارم واصول سیزدهم، بیستم و یکصد و شصت و ششم مطلق می‌باشد که هر دو قانون عادی و اساسی را در بر می‌گیرد. اصول مذكور در فوق نيز از اين قبيل است و لذا ادعای مدعي در تضییق این مواد بلادلیل است. 4- این ادعا که عناوینی مانند «امنیت»، «مصالح ملی» و «مصلحت نظام»، مفاهیمی کش‌دار و قابل تاویل می‌باشند، موجب نمی‌گردد از استناد به آنها احتراز كنيم . بنابراين به ايشان بايد گفت: این عناوين در جای جای قوانین عادی که جنابعالی به عنوان تصویب کننده آن در مجلس حضور داشته‌اید، بكار رفته است. آیا قوه قضاییه با استناد به ادعای شما می‌تواند از اجرای این قوانین خودداری کند؟طبق اصل یکصد و دوازدهم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، یکی از اختیارات مجلس شورای اسلامی آن است که در موارد مخالفت شورای نگهبان با مصوبه‌ی مجلس، با در نظر گرفتن «مصلحت نظام» تصویب قانون را از مجمع تشخیص مصلحت نظام بخواهد. آیا در این موضع، شما به عنوان یک نماینده مجلس، از تشخیص «مصلحت نظام» به استناد کش‌دار بودن آن خودداری می‌کنید؟! 5- مدعی در مقام نقض بر رییس قوه قضاییه گفته است «با تمسک به این مفاهیم (امنیت، مصالح ملی و مصلحت نظام) شورای عالی امنیت ملی می‌تواند افرادی را غیاباً به حبس‌های طولانی مدت و مانند آن محکوم کند ... هر متهمی را تحت عناوین مذکور بدون آن که روند قضایی طی شود، به حبس و حتی اعدام محکوم کند و این امر یعنی به بازی گرفتن قوه قضاییه و قانون اساسی».اولاً، در اظهارات آیت‌الله آملی لاریجانی چنین اختیاری برای شورای عالی امنیت ملی بیان نشده است؛‌ثانیاً، بیان این مطلب از زبان یک نماینده مجلس نشان می‌دهد که: ایشان تفاوت حبس و حصر و اعمال مجازات‌ها را نمی‌داند و منطوق اصل یکصد و هفتاد و ششم قانون اساسی در اختیارات شورای عالی امنیت کشور را درک نمی‌کند، یا از آن تغافل می‌نماید و یا آن که تمایل به حمایت بی‌قید و شرط از سران فتنه، ایشان را از توجه به موازین حقوقی باز داشته است؛ زیرا وی با حذف برخی واژه‌های اصل یکصد و هفتاد و ششم، چنین وانمود کرده که شورای عالی امنیت کشور صرفاً وظیفه‌ی «رصد امنیت داخلی و خارجی» را دارد، در حالی که در اصل یکصد و هفتاد و ششم آمده است:‌ «بهره‌گیری از امکانات مادی و معنوی کشور برای مقابله با تهدیدهای داخلی و خارجی» و از صراحت اصل مذکور می‌توان نتیجه گرفت حصر سران فتنه در مقام رفع یکی از تهدیدهای علیه امنیت کشور بوده است. كما اينكه اين گونه تصميم در شوراي عالي امنيت ملي مسبوق به سابقه هم بوده است.بسیار جای تاسف است که نماینده مجلس که باید به ادبیات تقنینی احاطه داشته باشد، تفاوت حصر و محکومیت به حبس یا اعدام را نداند.شوراي عالي امنيت ملي دادگاه نيست كه كسي را محكوم به حبس يا اعدام كند. 6- مطهری در ضرورت محاکمه‌ی سران فتنه نوشته است «این طبیعی است که هر متهمی می‌خواهد حرف‌هایش را به گوش مردم برساند و این حق اوست» این عبارات نشان می‌دهد که وی از وظیفه ذاتی دادگاه و اصل علنی بودن محاکم تلقی اشتباه دارد؛ زیرا:اولاً، وظیفه‌ی دادگاه دادرسی است نه ایجاد تریبونی برای سخنرانی دیگران و رساندن حرف‌های خود؛ثانیاً، اصل علنی بودن محاکم که نمودی از نظام دادرسی اتهامی است، با انتشار جلسات دادگاه در رسانه‌ها متفاوت است. به همین جهت است که ماده‌ی 188 قانون آیین دادرسی دادگاه‌های عمومی و انقلاب در امور کیفری مصوب 1388 که به اصل علنی بودن محاکم اشاره نموده، در تبصره‌ی 1 ضمن تعریف علنی بودن، انتشار جریان دادرسی را با محدودیت‌هایی پیش‌بینی کرده است؛ توجه به این نکته لازم است که قانون مجازات اسلامی مصوب 1392 در ماده‌ی 36 حتی انتشار حکم محکومیت قطعی محکومان را منوط به عدم تهدید برای «اخلال در نظم یا امنیت» نموده است. لذا دادن چنین فرصتی به متهمان در دادگاه‌ها که در مرحله‌ی دفاع از اتهامات است، موجبات قانونی ندارد.ثالثاً، اصل علنی بودن دادگاه‌ها با سه استثناء مواجه است که یکی از این استثنائات، «مخل امنیت» بودن برگزاری علنی جلسات است. این استثناء در بند «ب» ماده‌ی 352 قانون آیین دادرسی کیفری مصوب 1392 تکرار شده است. 7- مطهری از عنوان «شورای عالی امنیت ملی» استنباط کرده است که حداکثر اختیار این مرجع، اتخاذ تصمیمات موقت در شرایط بحرانی است. اولاً، تشخیص صلاحیت و اعتبار تصمیمات شورا، نظیر سایر نهادهای مشابه، با خود شورای عالی امنیت ملی است و تشکیک شما و یا هر شخص دیگری، چیزی از اعتبار تصمیمات شورا نمی‌کاهد.ثانیاً، از بند 3 مذکور (بهره‌گیری از امکانات مادی و معنوی کشور برای مقابله با تهدیدهای داخلی و خارجی)، ضرورت «بحرانی بودن وضعیت» جهت ورود شورای عالي امنیت ملي ، استنباط نمی‌شود و لذا پس از تحقق مصوبه و طی مراحل قانونی آن، لازم‌الاجرا خواهد بود. 8- ادعای مدعی مبنی بر موقت بودن مصوبات شورای عالی امنیت ملی با اصل دوام مقررات و ضرورت تشخیص زمان اجرای مقرره توسط واضع آن مغایر است. هم چنان که مصوبات مجمع تشخیص مصلحت نظام و قوانین تصویب شده در مجلس شورای اسلامی صرفاً با نسخ توسط همان مرجع فاقد اثر می‌شود (مگر آنكه در نفس مصوبه زمان معيّني براي آن معيّن شده باشد ) ، در خصوص مصوبات شورای عالی امنیت ملی، نیز تا زمانی که مصوبه توسط خود شورا ملغی نشود، به اعتبار خود باقی است. به راستی آیا مصوبات مجلس شورای اسلامی هم خود به ‌خود لغو و بی‌اثر می‌شوند؟! به نظر می‌رسد مدعي از فرآیند اقدامات و مصوبات شورای عالی امنیت ملی بی‌اطلاع است که تصور می‌کند مصوبات شورا پس از مدتی، خود به خود و بدون مصوبه جدید لغو می‌گردد.  اداره كل روابط عمومی قوه قضاییه1393/10/16
کد خبر: ۵۳۶۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۰/۱۶

به گزارش پسایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com: علی مطهری نامه سرگشاده ای را خطاب به رییس قوه قضاییه منتشر کرد. متن این نامه به شرح ذیل است: جناب آقای صادق لاریجانی دامت برکاته رئیس محترم قوه قضائیه با اهداء سلام و آرزوی توفیق الهی، در جلسه اخیرتان با مسئولان قضایی، بر قانونی بودن حصر آقایان موسوی و کروبی و خانم رهنورد برهان اقامه کرده‌اید اما متأسفانه این برهان، سست و دارای لوازمی است که بنیاد دموکراتیک جمهوری اسلامی را متزلزل و قانون اساسی را از حیّز انتفاع ساقط می‌کند. فرموده‌اید «حصر سران فتنه مصوبه شورای عالی امنیت ملی بوده و براساس مصالح نظام تصویب شده است.» گذشته از این که امضای این مصوبه توسط رئیس وقت شورای عالی امنیت ملی یعنی آقای احمدی‌نژاد که به گفته خودتان دو بار برای آزادی محصوران نامه نوشت مورد تردید است، شورای عالی امنیت ملی همان طور که از نام آن پیداست حداکثر این اختیار را دارد که در شرایط بحرانی مانند آشوبهای خیابانی و در حالت اضطرار که فرصت صدور حکم قضایی نیست رهبران یک حرکت اجتماعی را برای آنکه ارتباط آنها با اطرافیانشان قطع و آرامش حاکم شود، تا زمان رفع آشوبها در حصر قرار دهد و بعد آزاد کند یا به قوه قضائیه بسپارد. بر این اساس، ادامه حصر بدون حکم قضایی در چند سال اخیر خلاف اصول متعدد قانون اساسی بوده است. جناب عالی برای رد این حقیقت، فرموده‌اید «کسانی که می‌گویند حصر، غیرقانونی و خلاف قانون اساسی است، تنها نیمی از قانون اساسی را قبول دارند در حالی که باید همه قانون اساسی را دید و دانست که برحسب اصل ۱۷۶ قانون اساسی شورای عالی امنیت ملی وظایفی دارد.» با این بیان خود در واقع مخالفت حصر با اصول سی و دوم تا سی و هفتم قانون اساسی را پذیرفته‌اید ولی می‌خواهید بفرمایید اصل ۱۷۶ که وظایف شورای عالی امنیت ملی را ذکر می‌کند حاکم بر این اصول است. اما وقتی به اصل ۱۷۶ قانون اساسی مراجعه می‌کنیم می‌بینیم در سه وظیفه‌ای که برای این شورا معین شده است مقولاتی مانند حصر افراد نمی‌گنجد. برای تقویت برهان خود به اصل بیست و دوم قانون اساسی استناد کرده‌اید که می‌گوید: «حیثیت، جان، مال، حقوق، مسکن و شغل اشخاص از تعرض مصون است مگر در مواردی که قانون تجویز کند.» و بعد فرموده‌اید «امنیت و مصالح ملی و مصلحت نظام که اساس مصوبه شورای عالی امنیت ملی است می‌تواند استثنا در قانون را تشکیل دهد.» اولا در مواردی که در قانون اساسی عبارت «مگر قانون تجویز کند» آمده است، مقصود از «قانون» مصوبه مجلس شورای اسلامی است نه هر مصوبه‌ای. ثانیا همان طور که می‌دانید عناوینی مانند «امنیت»، «مصالح ملی» و «مصلحت نظام» مفاهیمی کشدار و قابل تأویل به چندین وجه هستند و اگر این شورا که وظیفه آن صرفا تعیین سیاستهای دفاعی – امنیتی کشور و هماهنگ کردن دستگاه‌های مختلف در مسیر این سیاستها  و رصد نمودن امنیت داخلی و خارجی کشور است، ‌با تمسک  به این مفاهیم افرادی را غیاباً و بدون تفهیم اتهام و شنیدن دفاعیات آنها به حبس‌های طولانی مدت و مانند آن محکوم کند، این امر یعنی زیر پا نهادن دستاوردهای انقلاب اسلامی در حوزه حقوق ملت که در قانون اساسی تبلور یافته است. اگر استدلال جناب عالی را بپذیریم، شورای عالی امنیت ملی می‌تواند هر متهمی را تحت عناوین مذکور بدون آنکه روند قضایی طی شود به حبس و حتی اعدام محکوم کند و این یعنی به بازی گرفتن قوه قضائیه و قانون اساسی. گذشته از مصلحت خیالی توجیه وضع موجود، قطعاً اذعان دارید که این روش با روح قانون اساسی سازگار نیست و آغاز یک انحراف است. فرموده‌اید «یکی از دلایل برگزار نشدن دادگاه عوامل فتنه این است که برخی از آنها گفته‌اند اصلا نتیجه محاکمه برایشان مهم نیست و آنان تریبونی می‌خواهند که حرفهای خود را بزنند.» از جناب عالی که اهل منطق و استدلال هستید این بیان بعید به نظر می‌رسید. روشن است که این دلیل پذیرفته نیست زیرا طبیعی است که هر متهمی می‌خواهد حرفهایش را به گوش مردم برساند و این حق اوست، خصوصا در مورد متهمان مورد نظر که در چند سال گذشته از اظهارنظر محروم بوده‌اند و در مقابل، اتهامات فراوانی از قبیل براندازی و ارتباط با دشمن خارجی به آنها وارد شده است. و در نهایت فرموده‌اید «هرگاه مصوبه شورای عالی امنیت ملی در خصوص حصر سران فتنه تغییر یابد، دستگاه قضایی آماده برگزاری دادگاه سران فتنه است.» مصوبه شورای عالی امنیت ملی حداکثر تا پایان دوره آشوبهای خیابانی نافذ بوده و بعد از آن خود به خود لغو شده و ادامه حصر نیاز به حکم قضایی داشته است. بنابراین می‌توانید دادگاه صالح علنی را برگزار کنید و هیچ ترسی هم از فتنه خیالی جدید نداشته باشید زیرا متهمان شما آن گونه که تبلیغ شده است ضد نظام نیستند و مصالح انقلاب را که خود در پدید آوردن آن شریک بوده‌اند در نظر می‌گیرند. طبعا اقدامات طرف دیگر فتنه مانند حمایت برخی نهادها از یک کاندیدا، مسئله مناظره، اعلام جشن ملی و تحریک معترضان، برخورد خشونت‌آمیز با معترضان و بستن فضای اظهارنظر برای معترضان، مورد توجه هر دادگاه صالحی خواهد بود.  اگر تصمیم بر محاکمه است، چه محذوری امروز برای محاکمه وجود دارد که مثلا چند ماه بعد وجود ندارد؟ و اگر تصمیم بر محاکمه نیست پس زودتر به این غائله خاتمه دهید که هر روزی که با وضع موجود می‌گذرد از نظر سیاسی و اقتصادی به ضرر کشور است. پس فرصت را از دست ندهیم تا زودتر همای وحدت بر سر جامعه ما به پرواز درآید. امیدوارم با تدبیر جناب‌عالی این معضل خودساخته که آینده انقلاب اسلامی را تهدید می‌کند، رفع شود. با تقدیم احترام علی مطهری
کد خبر: ۵۳۴۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۰/۱۴

کدخدایی، سخنگوی سابق شورای نگهبان گفت: ویژگی فتنه 88 در این بود گرد و غباری که بلند شد تشخیص حق و باطل را سخت کرد. اگر در این بین مردم عادی باشند باز هم خیلی ضربه ای وارد نمی شود اگر چه که مردم همیشه پیشرو بوده اند اما اگر بین مسئولین چنین اتفاقی بیفتد جای تعجب است سایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com: به گزارش رویش نیوز کدخدایی عضو سابق شورای نگهبان، شام پنج شنبه 11 دی ماه در جلسه ای که به همت تشکل رویش نیروهای انقلاب برگزار شده بود به صحبت پیرامون برخی زوایای فتنه 88 و حماسه نه دی پرداخت. کدخدایی سخنانش را با صحبت درباره ادامه دار بودن توطئه علیه انقلاب آغاز کرد و گفت: سخن در باب انتخابات و حماسه نه دی بسیار زیاد گفته شده و دوستان از زبان های گوناگون شنیده اند، تجربه من نشان می دهد که به جای متکلم وحده بودن و بدون اینکه در این جلسه توهینی نسبت به کسانی روا شود با رعایت ادب اسلامی وقایع و حقایق ارزیابی شود، نکته ای که در حماسه نه دی قابل بررسی بود این بود که جنس توطئه علیه جمهوری اسلامی در فتنه 88 با بقیه توطئه ها فرق می کرد. از ابتدای انقلاب مرسوم این بود که دشمن با برنامه ریزی دقیق سعی می کرد که نظام جمهوری اسلامی را براندازی نماید. که در همه مراحل با تدابیر امام خمینی (ره)، لطف خداوند و پشتیبانی مردم تیرشان به سنگ می خورد و بعد از رحلت امام نیز مقام معظم رهبری هدایت گر مردم بوده اند باز هم دشمنان از پا ننشستند.   وی فتنه 88 را توطئه ای خارجی علیه نظام اسلامی دانسته و اظهاد داشت: دشمن درسال 88 طمع کرد، روشی را انتخاب کرد و به زعم خویش گفت اگر کارساز بود برای براندازی که هیچ اگر هم نبود ضربه سنگینی را بر جمهوری اسلامی وارد خواهد کرد. به این ترتیب که همه برنامه ریزی ها و هدف گذاری ها در خارج از کشور انجام شد و توطئه به دست عوامل داخلی آن هم عواملی که روزی مورد وثوق عموم مردم بودند انجام شد. اینکه عوامل داخلی آگاهانه یا ناآگاهنه در زمین دشمن بودند و همه از مسئولین سابق نظام و این توطئه طی انتخابات انجام شد خیلی ضربه سنگینی بود، چرا که انتخابات یعنی رفراندم یعنی بیعت مردم با نظام این را دشمن هدف قرار داد و برای براندازی نظام تلاش نمود.  البته جامعه بشری همیشه پر بوده از این منفعت طلبی ها، تاریخ زندگانی ائمه اطهار را وقتی ورق می زنیم تاریخ انبیاء الهی را وقتی می خوانیم پر است از این ماجراها؛ اما مهم این است که در این شرایط انسان راه را از بیراه تشخیص دهد و حق را از باطل تمیز دهد. اگر در زمانی ببینیم که بین حق و باطل را نمی توانیم تشخیص دهیم، و امر بر انسان مشتبه شود خیلی سخت است. عضو سابق شورای نگهبان در ادامه به فتنه 88 پرداخت و گفت: ویژگی فتنه 88 در این بود که مقام معظم رهبری هم خودشان فتنه نامیدند این بود که گرد و غباری که بلند شد تشخیص حق و باطل را سخت کرد. اگر در این بین مردم عادی باشند باز هم خیلی ضربه ای وارد نمی شود اگر چه که مردم همیشه پیشرو بوده اند اما اگر بین مسئولین چنین اتفاقی بیفتد جای تعجب است و و بدا به حال کسانی که در سختی راه را در این زمان تحمل نکنند و سوال ما از فتنه گران این است که شما چه امکانات و درخواستی از نظام مطالبه نمودید و نظام پاسخگوی شما نبود؟ از طرفی خودتان مطئن هستید که انتخابات درست است ولی با آوردن استدلال ها سست و ضعیف انبوه نامه هایی که قبلا فرستاده بودند را فرستادند و باعث تخلفات بسیار زیادی در انتخابات شدند.  گفتند انتخابات درست نیست وقتی که گفتیم بررسی می کنیم، گفتند نه مشکل ما انتخابات نیست، مشکل ما تأیید صلاحیت آقای احمدی نژاد است! گفتیم خوب همان مرجعی که شما را تأیید کرده ایشان را هم تأیید کرده است؟ اما این حرف ها راه به جایی نبرد تا اینکه منجر به حصر حضرات گردید. حالا اینکه حصر کی تمام می شود و آیا باید دادگاهی تشکیل شود وافراد مجازات شوند و یا اینکه عفو ملی داده شود اینها چیزهایی است که مراجع قانونی مربوطه باید پیگیری موضوع باشند. در ادامه و پس از پایان قسمت اول سخنرانی، سوالات حضار توسط آقای کدخدایی سخنگوي سابق شورای نگهبان پاسخ داده شد. ***مبنای قانونی حصر چیست؟ آیا باید ادامه داشته باشد؟ در افکار عمومی تا چه حد تأثیر گذار است و چقدر برای نظام هزینه بردار است؟ - حصر اقدامی است قانونی نه اقدامی قضائی؛ و تا زمانی که مرجعی که حصر را ایجاد کرده می تواند ادامه داشته باشد. ***آیا فکر نمی کنید ادامه حصر باعث مظلوم نمایی افراد گردد؟ - من هم مسئولیتی ندارم در این زمینه، اما آن چه که پیدا است این است که تا زمانی که مصلحت ایجاب کند ادامه دارد، تشخیص این موارد بر عهده مرجع قانونی است. ***چشم انداز مذاکرات هسته ای را چه می بینید؟ - در بحث هسته ای از جهت حقوقی دوستان دولت معتقدند که مذاکرات در چهارچوب سیاست های نظام در حال پیشروی است اما باید توجه داشت که اگر مقام معظم رهبری تأیید می کنند کار آقایان را از آن طرف هم می گویند ما به طرف مذاکره اعتماد نداریم. بنابراین بی اعتمادی نسبت به غرب همیشه بوده و خواهد بود، همین الان هم اگر در مذاکرات به نتیجه نمی رسیم بسیاری از آن به خاطر زیاده خواهی آمریکایی ها است. اگر توافقی قرار است صورت بگیرد اولا باید جامع و شفاف باشد دوما اینکه ما در مجلس بتوانیم مطرح کنیم، و منافع جمهوری اسلامی ایران را تأیید نماید. *** چرا در فتنه 88 به فتنه گران باز هم فرصت داده شد چرا نظام کارشان را یکسره نکرد؟ - آنچه مهم است ما در جامعه مأمور به حکم به ظاهر افراد هستیم، اگر چه از فیوضات الهی خالی نیستیم، ولی برای امور جامعه اسلامی باید حکم به ظاهر کرد. افراد علم غیب ندارند، اگر آن موقع آن دو سه نفر تأیید نمی شدند فکر می کنید فتنه پیش نمی آمد، نه، شاید وضعیت از این که به وجود آمد بدتر می شد. *** شرایط محاکمه شدن فتنه گران چه زمانی اتفاق می افتد لطفا صریحا بفرمایید؟ - زمانی پیش بینی نشده است، قوه قضائیه در جریان کار است، اما همان طور که رئیس قوه قضائیه نیز در خبرها فرمودند پیگیر این ماجرا هستند. *** به نظر شما آیا قوانین مجلس و ریاست جمهوری نیاز به اصلاح ساختاری ندارند؟ فرهنگ انتخابات ما قطعا باید عوض شود، ما نیز در موضع گیری هایی که داشته ایم مشخصا اعلام کرده ایم که این قوانین باید تغییر کند ما در بحث انتخابات سه مشکل داریم یک اینکه قوانینمان دچار مشکل هستند، بخشی از قانون که باید اصلاح شود که مقام معظم رهبری نیز دستورش را صادر کرده اند و در مجلس تشخیص مصلحت نظام در حال پیگیری است، اما بخشی دیگر هم مربوط به فرهنگ انتخاباتی ما می شود، که باید تغییر کند، در اوایل انقلاب افراد به زور نامزد می شدند و باید برای تبلیغات به زور از آنها عکس می گرفتیم اما در یکی دو دهه اخیر انتخابات به شکلی رقابتی درآمده است و رقبا به هر طریق که امکان دارد طرف مقابلشان را تضعیف می کنند برای بالا رفتن خودشان، با نیازمند مکانیسم های قوی تری در انتخاباتمان هستیم. و بحث دیگر ، بحث احزاب اسلامی است ما باید به سمت حزب گرایی پیش برویم تا رقابت ها سر و سامان بگیرند. *** فاکتورهایی که باید نشان دهنده این باشد که افرادی که در سال 88 تأیید صلاحیت شده اند در راه ولایت هستند یا خیر موجود بود اما با این وجود باز هم شاهد تأیید صلاحیت این افراد بودیم، چرا؟ ببینید افرادی که معمولاً برای انتخابات ریاست جمهوری شرکت می کنند از افراد به نام نظام هستند و معمولاً اعضای شورای نگهبان نیز بر آن ها شناخت دارند بنابراین وقتی که این اعضا رأی به تأیید افراد می دهند دیگر پنهان کردن رأی اعضا امکان پذیر نیست بنابراین وقتی که این افراد تأیید صلاحیت شدند هیچ کار دیگری نمی شد انجام داد. *** آيا اين صحيح است كه در انتخابات سال 92 و در پي رد صلاحيت آقاي هاشمي، برخي مراجع عظام تقليد طي تماس با شما و دبير شوراي نگهبان در خواست تأييد صلاحيت وي را داشته اند و رد صلاحيت هاشمي را به صلاح نظام نمي دانستند؟ خير اين صحيح نيست. در اين مورد و از طرف مراجع نه با بنده تماسي گرفته شد و نه با شخص آيت الله جنتي، و البته پيامي هم در اين مورد از سوي ايشان به شوراي نگهبان ارسال نشد.
کد خبر: ۵۳۴۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۰/۱۳

سایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com: روزنامه ابتکار در سرمقاله خود نوشت:سيد محمد خاتمي و محمود احمدي نژاد هر کدام هشت سال افتخار رياست جمهوري ايران را در کارنامه خود دارند. اين دو هم به لحاظ ويژگي هاي شخصيتي و هم روش مديريتي هيچ شباهتي با هم نداشتند. پوزيشن اصلي خاتمي فيلسوف، روشنفکر و نظريه پرداز است و در جايگاه رياست جمهوري هم تلاش کرد که يک فيلسوف-رئيس جمهور باشد. خاتمي از نظر رفتار شخصي، مداراجو و مشورت پذير بود. اسلام رحماني دغدغه اصلي اش بود. اما محمود احمدي نژاد هيچگاه نخواست پوزيشن مهندسي را رها کند و ميانه اي با نظريه پردازي نداشت. او بيشتر عملگرا و جزئي نگر بود. تکنيکال فکر مي‌کرد و به همين دليل هم بخش نظريه پردازي را به تنها مونس خود يعني مشايي سپرد. او از نظر رفتار شخصي سخت گير و ستيزه جو و مشورت ناپذير بود و تلاش مي‌کرد يک انقلابي-رئيس جمهور باشد. پيامد و آثار دوره رياست جمهوري ان دو نيز تابع اين تفاوت همين ويژگي ها بود. يکي محور گفتمان اصولگرايي بود و ديگري رهبري گفتمان اصلاح طلبي را بر عهده داشت. هر کدام پس از هشت سال رياست جمهوري سنت نوعي خاصي از حکمراني را بر جاي گذاشتند. اما چرخ روزگار آن دو را در دوره بازنشستگي شبيه هم نموده است. سيد محمد خاتمي که از محبوبيت غير قابل انکاري بر خوردار است همچنان سيبل مخالفت ها و موافقت هاست...سيد محمد با تابلوي "فتنه" دست به گريبان است و پشت اين خاکريز زمين گير شده است و محمود نيز با تابلوي "انحراف" گرفتار شده است. رئيس جمهور اسبق، جناب آقاي خاتمي پس از وقايع 88 برغم تنظيم رفتار خود بر مدار جمهوري اسلامي و تأکيد مکرر بر انطباق عناصر گفتماني اش بر فرا گفتمان جمهوري اسلامي، همچنان متهم به رهبري فتنه است و در نگاه رقيبان اين مقدار تعهد جبران کاستي هايش را نمي‌کند و فعاليتش مشروط به توبه و اعلام برائت از سران فتنه شده است.رئيس جمهور سابق جناب آقاي احمدي نژاد هم در نظر هم کيشان گذشته خود فاقد صلاحيت فعاليت شناخته شده است و مجوز فعاليتش مشروط به اعلام انزجار نسبت به يار ديرنه اش جناب مشايي است. اخيراًً تحت فشارهاي وارده (و به زعم برخي طي يک تاکتيک) جناب مشايي از ساحت سياست خداحافظي کرد. اقدامي که به منزله آشتي گروههاي اصولگرا با محمود احمدي نژاد تفسير شد. ولي اين حرکت در نظر تعدادي از گروههاي اصولگرا کافي ارزيابي نشده و تصريح کردند که احمدي نژاد بايست به صورت علني نسبت به مشايي اعلان برائت و انزجار نمايد!پس تا به اينجا اين دو رئيس جمهور محترم فعاليتشان در زمان بازنشستگي در تعليق مي‌باشد و جالب اين که هيچکدام از محدوديتهاي برشمرده شده توسط مراجع قانوني بر آنان اعمال نشده بلکه به دليل تفسير برخي گروههاي قدرتمند، اين جايگاه براي اين دو تعريف شده است.اين در حالي است که هر کدام از اين دو بزرگوار برغم وجود اشکالات دوران مديريتشان، داراي مزيت ها و ظرفيت هاي بسياري هستند که مي‌توانست در خدمت نظام و کشور قرار گيرد و هر کدام نقش يک مشاور و سفير را در پيشبرد اهداف عالي نظام ايفا نمايند اما تعليق غيررسمي فعاليت اين دو به تعليق و ابهام فضاي سياسي نيز منجر شده است.
کد خبر: ۵۳۴۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۰/۱۳

فتنه ۸۸ یک کودتای اسرائیلی و آمریکایی برعلیه انقلاب اسلامی بود و عده‌ای نیز در داخل کشور دنبال قدرت‌طلبی بودند، قبل از آن شعار مردم را می‌دادند زمانی که فهمیدند مردم اعتناء نکردند در مقابل مردم ایستادند
کد خبر: ۵۳۰۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۰/۰۹

سایت خبری متین‌نیوز به نقل از یک منبع آگاه نوشت: آقای احمدی نژاد بعدازظهر امروز (پنج شنبه)به همراه برخی از مشاورانش به مناسبت اربعین حسینی و برای حضور در جمع میلیونی عاشقان حضرت امام حسین (ع) راهی کربلا شد. به گزارشسایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com:  یک منبع آگاه به متین نیوز گفت: آقای احمدی نژاد بعدازظهر امروز(پنیج شنبه)ز به همراه برخی از مشاورانش به مناسبت اربعین حسینی و برای حضور در جمع میلیونی عاشقان حضرت امام حسین (ع) راهی کربلا شد. وی ادامه داد: بنا به توصیه رهبر عزیز انقلاب برای حضور پرشور در مراسم اربعین حسینی، آقای احمدی نژاد به همراه دکتر غلامحسین الهام، مهدی کلهر، و آقای تمدن بعدازظهر امروز راهی کربلا معلی شدند. وی در خاتمه خطر نشان کرد: حضور آقای احمدی نژاد به عنوان رییس جمهور سابق کشورمان در راهپیمایی میلیونی عاشقان حضرت حسین (ع) میتواند پیام‌های رسا و انقلابی را برای جهانیان داشته باشد. گفتنی است، برخی دیگر از مسئولان کشورمان هم اکنون در مسیر راهپیمایی عاشقان امام حسین (ع) به سمت کربلا هستند.
کد خبر: ۵۱۸۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۹/۲۲

بدون شک دکتر محمود احمدی نژاد در هشت سال دوره ریاست جمهوری خود رکورد دار سفرهای خارجی و شرکت در محافل بین المللی می باشد. با این وجود در سال های گذشته تلاشی برای جمع آوری و نقل خاطرات سفرهای خارجی ایشان در رسانه ها نشده است. این در حالی است که حسب اخلاقیات شخصی ایشان، نکات قابل توجه و مهمی در تعاملات دکتر احمدی نژاد با افراد مختلف می باشد که از نقاط قوت ایشان و دولتمردان دولت گذشته بوده است. نکات قوتی که برخی ها از آن به عنوان پوپولیسم یاد می کنند؛ اما در واقع این نقاط قوت چیزی نیست جز خدمت به ملت و احترام به انسان و جایگاه او که باعث شده ایشان به طور خاص با اطرافیان خود ارتباط برقرار کرده و رفتار کند. میدان ۷۲ در جهت تدوین و انتشار بخشی از خاطرات سفرهای بی نظیر دکتر محمود احمدی نژاد، به سراغ محمد کدخدایی مترجم زبان چینی و دانشجوی ترم آخر دکترای ادبیات تطبیقی در دانشگاه زبان و فرهنگ پکن رفته است. محمد کدخدایی یکی از مترجمانی بوده که در خلال چهار روز سفر دکتر احمدی نژاد به چین و شرکت ایشان در اجلاس شانگهای، شب و روز و لحظه به لحظه با ایشان همراه بوده و خاطرات جالب و قابل توجهی از این همراهی روایت می کند. گفتنی است میدان ۷۲ خاطرات محمد کدخدایی از همراهی با دکتر احمدی نژاد در سفر چین را در چند بخش منتشر خواهد کرد. بخش چهارم خاطرات ایشان را در ادامه می خوانید: رییس جمهوری که چمدانش را خودش حمل می کرد یک خاطره جالبی که من همیشه برای دوستانم تعریف می کنم این است که خب محل اقامت خود رییس جمهور جایی بود که روسای جمهور همه کشورهای شرکت کننده در اجلاس شانگهای در آن اقامت داشتند و به هر کشوری یک ساختمان یا قسمتی از ساختمان را می دادند که رییس جمهور و همراهانش اقامت داشته باشند. با توجه به قدیمی بودن ساختمان هتل که در محل محافظت شده ای از چین وجود داشت تا اتاق آقای رییس جمهور پله های نسبتا زیادی داشت که برای رسیدن به اتاق باید از آن پله ها بالا می رفتیم. من دیدم که آقای احمدی نژاد یک چمدان نسبتا بزرگی را خودشان از این پله ها بالا می کشند، بلافاصله به محافظان اعتراض کردم و گفتم مگه شما محافظ نیستید؟ پس چرا ایستادید و رییس جمهور چمدان را خودش بالا می برد. محافظ ها در جواب گفتند ابن چمدان شخصی آقای رییس جمهور هست و ایشان اجازه نمی دهند ما کارهای شخصی ایشان را انجام دهیم و من دیدم اصلا این مساله برای محافظ های ایشان کاملا عادی هست. این رفتار آقای احمدی نژاد برای خدمتکاران و محافظان چینی که آنجا بودند خیلی عجیب بود که یک رییس جمهور جمهور خودش وسایل شخصی خود را حمل کرده و و از پله ها بالا ببرد. مطالعه نصف شب رییس جمهور حدود ساعت یک بعد از نصف شب بود که آقای رییس جمهور چراغ مطالعه ای برای مطالعه درخواست کردند. ما از اینکه آقای احمدی نژاد در این ساعت از شب می خواهند مطالعه کند و هنوز نخوابیدند خیلی تعجب کردیم. آنهم با توجه به اینکه ایشان از صبح اول وقت مشغول کار می شوند و بدون وقفه و استراحت مشغول هستند و تازه یک نصف شب به مطالعه می پردازند. این مساله حداقل بر روی خود ما که دانشجو بودیم بسیار تاثیر داشت و به خودمان می گفتیم که ما که دانشجو هستیم  و امکانات زیادی برایمان فراهم شده اگر در روز اینهمه کار می کردیم دیگر ساعت یک نصف شب به مطالعه نمی پرداختیم. وقتی همسر رییس جمهور فقط قرآن می خواند البته این خاطره مربوط به خودم نیست و خودم شاهد این مساله نبودم اما من از یکی از خانم هایی که به عنوان مترجم همسر رییس جمهور قرار داده شده بود شنیدم. در کشور چین به همسر روسای جمهور و وزرا امکانات خوبی و تقریبا در حد خود رییس جمهور داده می شود که به راحتی به بیرون رفته و به تفریح و خرید بپردازند و معمولا اغلب همسر روسای جمهور در زمان حضور در چین به تفریح و گردش و خرید می پردازند، اما مترجم همسر آقای احمدی نژاد می گفتند که ایشان تمام وقت در محل استراحت خود مشغول تلاوت قرآن کریم بودند و از امکاناتی که در اختیارشان گذاشته بودند استفاده نکردند.
کد خبر: ۵۰۸۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۹/۱۱

در ملاقاتی که با دکتر احمدی نژاد داشتم در مقام مشاوره این مساله را خدمت ایشان عرض کردم، خود آقای دکتر احمدی نژاد گفتند که من نه تنها قصد تضعیف دولت را ندارم بلکه حتی قصد مخالفت هم ندارم. من واقعا هیچ کارشکنی از جانب مسئولان دولت قبل در کار دولت یازدهم نمی بینم. امیدوارم همه ما به این اخلاقیات توجه داشته باشیم. به گزارش سایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com : محمد رضا تابش، نماینده اصلاح طلب مجلس نهم و از نزدیکان سید محمد خاتمی با حضور در غرفه دولت بهار گفت و گویی انجام داد که متن ان در ادامه امده است: ارزیابی تان از مذاکرات مسقط چیست؟ پیش بینی من این است که مذاکرات ان شالله به نتیجه برسد. در هر صورت تحولاتی که در آمریکا اتفاق افتاده، تحولاتی که در سطح منطفه رخ داده، نقش تاثیرگذار ایران در منطقه و جهان، روندی که تا حالا طی شده در مذاکرات و ... حاکی از این است که مذاکرات به نتیجه خواهد رسید و ان شالله ضمن حفظ منافع ملی ما بتوانیم شاهد دستیابی به توافق بین طرفین باشیم و کشور از این وضعیت بیرون بیاید. برخی ابراز نگرانی کرده اند که مساله لغو یکباره تحریم ها از مذاکرات کنار گذاشته شده یا مورد غفلت واقع شده، نظر مجلس در این باره چیست؟ ما تعلیق در تحریم ها را نمی پذیریم و نمی پسندیم و به نظر من حق مطلب همین است که اگر توافقی صورت گرفت تحریم ها، به صورت یکجا برداشته شود. اخیرا برخی از مسئولان دفتر آقای خاتمی مدعی تماس تلفنی دفتر آقای احمدی نژاد شده اند. شما از این مساله اطلاعی دارید؟ من هیچ اطلاعی ندارم. فقط ادعا شد که من واسطه این تماس بودم که من تکذیب کردم. من البته به لحاظ اخلاقی بعد از اینکه آقای دکتر احمدی نژاد مسند ریاست جمهوری را ترک کردند یک بار با ایشان ملاقات کردم. رفتم و از زحمات ایشان به عنوان ریاست جمهور تشکر کردم، اتفاقا آن ملاقات خیلی هم طولانی شد. ایشان مطالبی را گفتند، ما هم حرف هایی را مطرح کردیم و جلسه خوبی بود. برنامه اصلاح طلبان برای انتخابات آینده مجلس چیست؟ من فکر می کنم نتیجه ای که در پی ائتلاف نا نوشته بین معتدلین جناح اصلاح طلب و اصولگرا بوجود آمد و منجر به پیروزی آقای دکتر روحانی شد در انتخابات مجلس هم تکرار شود. ممکن است که چیزی روی کاغذ نوشته نشود اما ما از ائتلاف معتدلین اصولگرا و اصلاح طلب در مقابل عده ای که برای رای مردم ارزش و اعتباری قائل نیستند و خود تافته جدا بافته می دانند، استقبال می کنیم. من فکر می کنم گفتمانی که امروز در دولت جاری است، بر مجلس هم حاکم شود. امیدی به همراهی آقای ناطق نوری دارید؟ من درباره افراد اظهار نظر نمی کنم. جو کشور اقتضایش این است و امیدواریم فعالین در عرصه با درک موقعیت خطیر کشور به این ائتلاف کمک کنند. به نظر شما تا امروز آقای احمدی نژاد و یاران و هوادارانش در کار دولت یازدهم کارشکنی کرده اند؟ من چنین چیزی ندیده ام. در ملاقاتی که با دکتر احمدی نژاد داشتم در مقام مشاوره این مساله را خدمت ایشان عرض کردم، خود آقای دکتر احمدی نژاد گفتند که من نه تنها قصد تضعیف دولت را ندارم بلکه حتی قصد مخالفت هم ندارم. من واقعا هیچ کارشکنی از جانب مسئولان دولت قبل در کار دولت یازدهم نمی بینم. امیدوارم همه ما به این اخلاقیات توجه داشته باشیم.
کد خبر: ۴۸۸۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۸/۲۳

علی جنتی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در برنامه شناسنامه حضور یافت. در ابتدای این برنامه گزیده‌ای از بیوگرافی علی جنتی به این صورت مطرح شد: «برنامه شناسنامه امروز شناسنامه مردی را ورق می زند که از کارگزاران انقلاب اسلامی است و به ظاهر شاید آقازاده هستند اما از آن نوع آقازاده‌هایی نیست که به پدر و خانواده‌اش متکی باشد بلکه ایشان همیشه بر روی پای خود ایستاده و عرصه‌های مختلف انقلاب و سختی‌های پر فراز و نشیب انقلاب اسلامی و نظام را طی کرده است؛ می‌توان گفت سختی‌های عرصه‌های مختلفی که برای هر فردی قابل تحمل نیست را پشت سر گذاشته است و طی مسیر کرده است.وی پیش از انقلاب مبارزات خارج از کشور را ساماندهی کرد و به سمت مبارزات مسلحانه رفت، بعد از انقلاب نیز در حساس‌ترین شرایط در جنوب صدا و سیمای خوزستان، شورای سرپرستی صدا و سیما خوزستان و همچنین استانداری خوزستان را در سه سال پایانی جنگ را تجربه کرده است.وی اکنون نیز سکاندار وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است و البته که با عرصه فرهنگ نیز غریبه نیست.» به گزارش آوای دنا ،متن زیر شرح گفت‌وگوی محمدحسین رنجبران سردبیر و مجری برنامه شناسنامه با علی جنتی است. شناسنامه: شما روحانی هستید، در سال ۵۲ از معمم بودن خارج شدید که به خارج از کشور رفتید و در سال ۵۸ هم که برای تبلیغ حزب جمهوری اسلامی به کرمانشاه رفتید معمم شدید. بعد از آن چه زمانی دیگر لباس بر تن نکردید؟ علت چه بود؟جنتی: ابتدای سال ۵۹ که قرار شد به عنوان مدیر صدا و سیمای مرکز اهواز خدمت کنم؛ با شرایطی که در آن زمان صدا و سیما داشت و وضعیت خاصی که داخل صدا و سیما حاکم بود، مناسب نبود که با لباس طلبگی به آن جا بروم. لذا به وضعی که امروز هست درآمدیم. شناسنامه: در بحث‌های طلبگی هنوز حضور دارید؟جنتی: متاسفانه فرصت پیدا نمی‌کنم؛ در دهه ۶۰ در تهران گاهی در درس‌های مختلف اساتید شرکت می‌کردم ولیکن از آن تاریخ به بعد به خصوص زمانی که به استانداری خراسان رفتم، و بعد هم به حوزه بین‌الملل وزارت ارشاد متأسفانه دیگر فرصت پرداختن به این مقوله را نداشتم. شناسنامه: شاگرد بزرگوارانی همچون پدر بزرگوارتان، شهید بهشتی، آیت الله خزعلی و آیت‌الله مقتدایی بودید و از شاگردان مدرسه شهید حقانی. فعالیت سیاسی خود را هم از مدرسه حقانی شروع کردید؟جنتی: بله؛ عزیزان دیگری هم چون آیت الله جوادی آملی، آیت‌الله آذری قمی، آیت‌الله گرامی و آیت‌الله شهید مفتح و بسیاری دیگر از بزرگان نیز از اساتید ما بودند. مبارزات ما از سال ۴۷ آغاز شد؛ اولین بار که توسط ساواک شناسایی شدیم سال ۴۷ بود؛ تعدادی اعلامیه به شخصی سپرده بودیم که به اصفهان ببرد و تحویل شخص مورد نظر ما دهد.این فرد نتوانسته بود فرد مورد نظر ما را در اصفهان بیابد، ناگزیر بازگشته بود و در قم دستگیر شد. شناسنامه: آقای کفعمی؟جنتی: بله، ایشان لو داد از چه کسی این‌ها را گرفته است و از همان زمان ما تحت تعقیب قرار گرفتیم؛ به تدریج بر پرونده ما در ساواک افزوده شد.شناسنامه: ساواک هم در نهایت نتوانست شما را دستگیر کند؛ من ‌خوانده‌ام که مطالعات بسیار عمیقی هم در باب مسائل انقلاب و کارهای فرهنگی نیز داشتید. از همان نوجوانی سرکلاس امام(ره) شرکت داشتید و سخنرانی‌های بزرگ امام مانند کاپیتولاسیون را درک کرده بودید.در کتاب خاطراتتان خواندم. دکتر شریعتی اثرگذاری خوبی در قشر فرهیخته و دانشجو ایجاد کرده بود. در جایی اذعان داشتید غذای فکری که شریعتی به جوانان ارائه می داد، غذای ناب و خالصی نبوده است و برخی انحرافات در آن وجود داشت؛ چطور می شود ایشان نگرش سطحی به اسلام داشته باشد و بتواند این چنین جوانان را جذب کند؟ جنتی: شعارهایی که شریعتی مطرح می کرد، شعارهای انقلابی بود؛ در آن زمان، فضا، فضای انقلابی بود آن زمان که عناصر چپ و مارکسیست در دانشگاه‌ها نفوذ داشت و فعالیت‌های تبلیغاتی انجام می‌داد؛ در چنین شرایطی فردی که به نام اسلام علم مبارزه و مقابله با رژیم را مطرح می کند، به طور طبیعی جاذبه‌هایی خواهد داشت.شریعتی بیشتر جامعه شناس بود، نمی‌توان گفت اسلام شناس به معنای کامل بود؛ به طور طبیعی ضعف‌هایی در گفتار و برداشت‌های وی از اسلام وجود داشت؛ برخی نکاتی که از سوی وی مطرح می‌شد همانند نکاتی که در رابطه با مرحوم مجلسی مطرح کرد، این گونه تلقی می‌شد که تمام روحانیت را زیر سوال می‌برد؛ در حالی که وی روحانیونی که اهل مبارزه نبودند را بیشتر مورد انتقاد قرار می‌داد.زمانی که مرحوم شهید محمد منتظری تمام کتاب‌های شریعتی را به حضرت امام (ره) دادند و ایشان مورد مطالعه قرار دادند، حضرت امام (ره) از نوع برخورد شریعتی با مرحوم مجلسی در زمان صفویه اظهار ناراحتی کرده بودند؛ شریعتی هر کسی را که شاهان سابق را به نوعی تائید می‌کردند، مورد نقد قرار داده است که مرحوم مجلسی نیز از جمله این افراد هستند. شناسنامه: نکته حضرت امام (ره) در این مورد چه بود؟جنتی: نکته حضرت امام (ره) این بود که شخصیت مرحوم مجلسی شخصیتی والا و وارسته بود و خدمات وی به اسلام و تشیع بسیار ارزنده است؛ این شخصیت از سوی شریعتی در بحث تشیع صفوی و تشیع علوی مورد نقد قرار گرفته است. شناسنامه: بعد از فوت مرحوم شریعتی، آقای ابراهیم یزدی برای دانشجویان خارج از کشور پیامی از حضرت امام (ره) بگیرد و تلاش داشت حضرت امام (ره) شریعتی را شهید خطاب کند که حضرت امام (ره) این کار را انجام ندادند؛ شما هم در دیداری که با حضرت امام (ره) داشتید نقدی کردید اگر این کار انجام می‌شد اثر بهتری می گذاشت.جنتی: نقد که نبود، ایشان در پیامشان فقد شریعتی یاد کرده بودند و این در بین دانشجویان مسلمان اروپا تأثیر منفی گذاشته بود، اثر بدی گذاشته بود آن‌ها می گفتند اگر کسی هم که در راه خدا مهاجرت کرده است و آن جا از دنیا رفته است شهید محسوب می‌‍شود. لذا من عنوان کردم اتحادیه دانشجویان ایرانی مقیم اروپا اندکی از پیام شما دلگیر هستند و انتظار داشتند به عنوان شهادت از مرگ شریعتی یاد می‌کردید؛ حضرت امام (ره) روی ترش کردند و فرمودند مگر من همانند روشنفکرها هستم که بگویم شهادت، شهادت. شهادت شرایطی دارد. شناسنامه: شما هم چیزی نگفتید.جنتی: من جرات نکردم دیگر حرفی بزنم. شناسنامه: چطور شد به فکر مبارزه مسلحانه افتادید؟جنتی: سال ۵۰ که حرکت مسلحانه آغاز شد، در ابتدا توسط چریکی‌های فدایی‌های خلق بود که بزرگ‌ترین عملیات آن‌ها در سیاهکل بود و محکوم به شکست شد که رژیم آن‌ها را محاصره کرد و تعداد زیادی از آن‌ها کشته شدند. مجاهدین خلق نیز از سوی دیگر کار خود را شروع کردند و مبارزه آن‌ها نیز مسلحانه بود.قبل از آن‌ها نیز حزب ملل اسلامی نیز حرکتی مسلحانه را آغاز کرده بودند، که حدود ۵۵ نفر بودند که همه نیز دستگیر شدند. در روحانیت و محیط حوزه این حرکت دیده نمی‌شد؛ در آن زمان به همراه جمعی از دوستان حوزوی به این فکر افتادیم که حرکت مسلحانه‌ای را آغاز کنیم؛ به طور طبیعی به دلیل نداشتن تجربه در این زمینه تلاش می‌کردیم خود را به مجموعه مجاهدین خلق نزدیک سازیم تا از تجربیات آن‌ها بهره ببریم.برادر من که یک بار به دلیل پخش رساله حضرت امام (ره) دستگیر شده بود و ۶ ماه محکوم شده بود در زندان با برخی از این عناصر آشنایی پیدا کرده بود و از آن جا به مجموعه مجاهدین خلق وصل شده بود و هنوز هم عضویت پیدا نکرده بود اما با آن‌ها ارتباط داشت، با آقای عزت‌الله شاهی که بعدا به عزت مطهری اسمش را عوض کرد.یکسری نوشته‌ها و دست‌نوشته‌های مجاهدین خلق را در زمینه اقتصاد، درباره نهج البلاغه و برداشت از قرآن، سوره محمد(ص) را دریافت می‌کردیم و به تدریج به دنبال تهیه سلاح رفتیم. در این گروه شاید یک قبضه سلاح هم بیشتر به دست ما نیامد اما در هر صورت به دنبال این امر بودیم؛ تصور می‌کردیم از طریق مبارزه مسلحانه باید راه را ادامه دهیم. شناسنامه: در ادامه به سمت رفتن به خارج از کشور کشیده شدید؛ برای رفتن به خارج از کشور با آقای رفسنجانی و مقام معظم رهبری مشورت کردید.جنتی: بله؛ در آن شرایط اخوی بنده هم دستگیر شده بودند، برخی از دوستان نیز مانند محمد حسین طارمی دستگیر شده بودند.بعدش آقای محمدی عراقی دستگیر شده بودند و دو سه نفر هم بیشتر از گروه نمانده بودیم. همه دوستان هم پیشنهاد کردند که بروید به خارج از کشور. بهترین گزینه برای ما خروج از کشور بود چرا که سرانجام کسی که دستگیر می‌شد یا اعدام یا حبس ابد بود؛ در نتیجه تصمیم به خروج از کشور گرفتم؛ در آن زمان در ابتدا به ذهن من رسید که با مقام معظم رهبری در این خصوص صحبت کنم و از این ایشان که در مشهد بودند استمداد بطلبم تا ایشان با توجه به آشناهایی که به منطقه سیستان و بلوچستان داشتند یک نفر را معرفی کنند تا کمک کند من به آن طرف مرز بروم که ایشان فرمودند من الان کسی را نمی شناسم. بعد خدمت آقای هاشمی رفسنجانی آمدم که ایشان فردی را معرفی کردند و از طریق آن ما رفتیم زاهدان و از آن جا هم قاچاقی را پیدا کردند ما را به آن طرف مرز بردند. شناسنامه: با شهید محمد منتظری بسیار محشور بودید؛ در مبارزات خارج از کشور نیز در سوریه و لبنان دو نفر اصلی یکی شما بودید و یکی ایشان؛ از ایشان برای ما بگوئید.جنتی: شهید منتظری بعد از یک دوره ۳-۲ ساله زندان، در حوزه به تدریس اقتصاد پرداخت. تعدادی از طلبه‌های جوان هم در دوره ایشان جمع شدند. این که در حوزه اقتصاد تدریس شود امری نو بود؛ ایشان در زندان آموخته بود. بعد هم کتابی را شروع کرد. بعد از شدت گرفتن اوضاع به خارج از کشور رفتند و در نجف مستقر شدند؛ بعد از نجف بلافاصله در سوریه و لبنان بود و گاهی هم به افغانستان، پاکستان و گاهی در حوزه خلیج فارس سفر می‌کرد.عمدتا نیز به فعالیت‌های مبارزاتی مشغول بودند و پیام‌های حضرت امام (ره)، کتاب‌های ایشان، را منتقل می‌کردند و با شخصیت‌های مختلف نیز در تماس بودند. شهریور سال ۵۴ مصادف شد با اختلافات درونی سازمان مجاهدین خلق؛ این اختلافات ایدئولوژیک بود که جمعی از آن‌ها مارکسیست شده بودند و بسیاری از عناصر مسلمان که در داخل سازمان مجاهدین خلق ارتباطشان با سازمان قطع شد و عمدتا به خارج از کشور آمدند و بیشتر به پاکستان می آمدند.تلاش شد این عناصر حفظ شوند و در راه مبارزه قرار گیرند؛ این‌ها از پاکستان به دمشق منتقل می‌شدند که در این میان آن‌ها که پرونده سنگین داشتند آن جا ماندند و ابتدا آموزش‌های نظامی و سیاسی دیدند و بعد هم به تدریج برای افرادی که وضعیت عادی داشتند مربی می‌شدند. شناسنامه: از افراد سرشناس چه کسانی به سوریه و لبنان آمدند؟جنتی: در طول نزدیک به ۴ سال که ما آن جا بودیم بیش از ۶۰ نفر برای آموزش به خارج از کشور آمدند؛ شهید محمد بروجردی از جمله آن ها بود که در جنوب لبنان هم نزدیک مرز اسرائیل که رفتیم ایشان هم بودند. شهید مهدی باکری آمدند، سردار سرلشگر رحیم صفوی به همراه دوستش آقای احمد فضائلی بودند که این دو هم دست پر برگشتند زیرا مقداری اسلحه هم با خود به ایران آوردند، آقای یونسی (وزیر سابق اطلاعات)بودند، آقای غرضی از جمله افرادی بودند که ثابت ماندند و آموزش‌های سیاسی می‌دادند. چون یک قسمت هم آموزش سیاسی بود که در این زمینه آقای غرضی بیشترین نقش را داشتند. شناسنامه: جایی اشاره کردید که با فلسطینی‌ها بده و بستان داشتید به طوری که آن‌ها آموزش‌هایی برای ما می‌گذاشتند و ما هم به نوعی گاهی افرادی را برای آن‌ها به اسرائیل میفرستادیم. از تبادلاتی که بین ایران و فلسطین بود نیز صحبت بفرمائید.جنتی: در اردوگاه‌هایی که فلسطینیان در اطراف دمشق داشتند، آموزش‌ها در آن انجام می شد؛ آموزش تکمیلی که آموزش استفاده از مواد منفجره بود یعنی با استفاده از مواد دسترسی مواد منفجره را می‌ساختند. بیشتر این آموزش‌ها هم در لبنان داده می‌شد. افراد آن جا می آمدند و شرکت می کردند و آموزش می‌دیدند و بر می گشتند.خانم دکتر زهرا پیشگاهی فرد به همراه همسر خود آقای شریف خانی به آن جا آمدند در حالی که بچه شیرخواره‌ای نیز همراهشان بود. تحت آموزش‌های مختلف در سوره لبنان قرار گرفتند و برای ورود به فلسطین اقدام کردند؛ اعلام آمادگی برای ورود به اسرائیل کردند. ما با مقام‌های فلسطینی صحبت کردیم و آن ها پیام‌های لازم و نقشه‌هایی را که لازم بود به داخل منتقل شود دادند و این‌ها بردند این پیام‌ها و بعد از گشت و گذاری هم که داشتند برگشتند شناسنامه: سال ۵۵ با لباس مبدل و پاسپورت کویتی به ایران آمدید؛ در این سفر علاوه بر دیدارها مختلف با افرادی از جمله شهید بهشتی، ازدواج هم کردید؛ ماجرای ازدواج خود را تعریف کنید.جنتی: در سال ۵۵ تصمیم گرفتم برای دریافت کمک‌های مالی و مشورت‌ها به ایران آمدم. البته پاسپورت کویتی نداشتم، پاسپورت یکی از کشورهای حوزه خلج فارس بود؛ آمدیم کویت و از سفارت ایران در این کشور ویزا گرفتم و به عنوان تبعه خارجی وارد ایران شدم و بعد که وارد ایران شدم تغییر لباس داده و به جای لباس عربی لباس عادی خودمان را پوشیدم.در این فرصت با شهید بهشتی، آقای هاشمی رفسنجانی و شهید قدوسی دیدار داشتم که مشورت‌های لازم و کمک‌های مالی را دریافت کردم. مقداری کمک‌های مالی هم نیاز داشتیم که از مرحوم حاج تقی حاج ترخانی گرفتم که از قبل هم با ایشان در ارتباط بودیم.من نمی دانستم که تا چه مدتی در خارج از کشور خواهم ماند و از طرفی علاقه مند بودم که از ایران و با یک ایرانی ازدواج کنم منتهی مشکل این بود که نمی‌توانستم هیچ جا خود را معرفی کنم.با توجه به شناختی که نسبت به برخی دوستان در زمانی که تحت تعقیب بودم، پیدا کردم و در سونقر کلیایی بودند به شهر کرمانشاه بیشتر رو آوردم تا در کرمانشاه موردی را برای ازدواج پیدا کردیم؛ بعد از این که دسترسی پیدا کردیم و برای ازدواج اقدام کردم دیدم که فرد مورد نظر آمادگی هر گونه فداکاری را دارد و همراه من خواهد بود؛ من از اول هم به ایشان گفتم که اگر با من ازدواج کنید ممکن است تا آخر نتوانید به داخل ایران بیایید. قبول کردند اما نمی توانستیم پدر و مادر ایشان توجیه کنیم؛ در نتیجه یکی از دوستان، استاد موسی موسوی که نماینده مقام معظم رهبری در کردستان بودند، در این امر وارد شدند و خواستگاری کردند و هر چه که پدر و مادر دختر می‌گفتند که پدر و مادر ایشان که هستند و این در حالی بود که پدر و مادر من در اسد آباد همدان تبعید بودند، اما گفتند که پدر و مادر ایشان در خارج از کشور هستند و خودم را نیز به عنوان دانشجویی در بیروت معرفی کردیم؛ خانواده همسرم از روی اعتمادی که به آقای موسوی داشتند قبول کردند؛ مراسم عقد در جمع بسیار کوچکی خوانده شد و ما به سرعت از کشور خارج شدیم و بعد همسرم به من ملحق شد.شناسنامه: چند فرزند دارید؟جنتی: ۳ تا فرزند دارم.یک پسر و دو دختر. شناسنامه: کجا به دنیا آمدند؟جنتی: پسر اول من در سال ۵۷ در دمشق به دنیا آمد. شناسنامه: حاج خانم از اوضاع خواستگاری گلایه نمی کنند؟جنتی: نه. در خاطرات من این ماجراها بیان شده است. شناسنامه: بعد از تبعید حضرت امام (ره) به پاریس سفری به لیبی داشتید تا با قذافی ملاقات داشته باشید. در این خصوص توضیحی بفرمائید.جنتی: شهروندان ایرانی در فرانسه در بدو ورود اقامت ۳ ماهه داشتند، ترس این وجود داشت که بعد از ۳ ماه نیز دولت فرانسه به حضرت امام (ره) برای خروج از فرانسه فشار آورد و به طور قانونی می‌توانستند که اخراج کنند؛ باید برای این امر فکری می شد؛ به دلیل این که افکار و سخنان حضرت امام (ره) در دنیا منتشر شده بود امکان این وجود داشت که هیچ کشوری حاضر به اجازه اقامت ایشان در آن کشور نشود.از طرفی بسیاری از کشورها با شاه هم ارتباط داشتند و نمی خواستند روابطشان را به هم بزنند. به این دلیل تصمیم گرفتیم تا با برخی از کشورها صحبت کنیم که من به همراه آقای غرضی تصمیم گرفتیم با مقامات لیبی صحبت کنیم.یک هفته ای برای ملاقات با قذافی ما را معطل کردند؛ در آخرین لحظات بازگشت به فرانسه، در زمانی که در فرودگاه بودیم، اجازه ملاقات داده شد؛ اما ما دیگر مهر خروج از لیبی بر روی پاسبورتمان خورده بود و نمی خواستیم با این وضعیت برویم زیرا همین اتفاق برای امام موسی صدر هم افتاده بود که او را از فرودگاه و زمانی که مهر لیبی بر پاسبورتش خورده بود برگردانده بودند. با نگرانی به ملاقات با قذافی رفتیم چرا که امام موسی صدر در گذشته در آن کشور ناپدید شده بود به خصوص این که مهر خروج از لیبی بر پاسپورت‌های ما خورده بود.این وضعیت بسیار نگران کننده بود و ترس این وجود داشت که به سرنوشت امام موسی صدر دچار شویم؛ ما را به پادگانی که قصر قذافی در آن بود، بردند و بعد از چند لحظه ای قذافی آمد و مسئله مطرح شد؛ قذافی از این ورود حضرت امام (ره) استقبال کرد و گفت اصلا لزومی ندارد که این مدت هم تمام شود ما از همین زمان آمادگی داریم که پذیرای ایشان باشیم. اعلام آمادگی هم کرد که ما هم می توانیم به شما پول و هم اسلحه بدهیم که ما اعلام بی نیازی کردیم و گفتیم احتیاجی نداریم. شناسنامه: از امام موسی صدر چیزی نپرسیدید؟جنتی: نه؛ امکان طرح چنین مسئله ای در آن شرایط وجود نداشت؛ با این گزارش و با خوشحالی به پاریس خدمت حضرت امام (ره) رسیدیم؛ حضرت امام (ره) با بی اعتنایی بیان کردند قذافی قابل اعتماد نیست. تعبیر صحبتشان به این مضمون بود که با طناب قذافی نمی‌شود به چاه رفت. سخن حضرت امام (ره) همانند آب سردی بر بدن ما بود چرا که با تمام تلاش‌هایی که صورت گرفت و سختی‌ها که تحمل شد، با چنین پاسخی از سوی حضرت امام (ره) مواجه شدیم؛ البته حضرت امام (ره) آینده‌ای را می دیدند که بر ما پوشیده بود. شناسنامه: در ابتدای انقلاب رئیس صدا و سیمای خوزستان شدید؛ چطور این پیشنهاد به شما شد؟جنتی: آقای غرضی استاندار خوزستان شده بود. آقای غرضی به شورای سرپرستی آن زمان که آقای دکتر هادی، موسوی خوئینی‌ها و اقای حداد عادل وآقای غضنفرپور بودند پیشنهاد داد که من مدیر صدا و سیمای خوزستان شوم؛ به این دلیل که پدر من نیز در اهواز در دادگاه انقلاب فعالیت می کردند علاقمند به حضور در کنار ایشان بودم، در نتیجه این پیشنهاد را پذیرفتم. شناسنامه: ماجرای نماز جمعه را پدر بزرگوار شما تعریف کردند؛ اعلام از طریق رادیو و تلویزیون از طریق شما انجام شد؟جنتی: بله؛ در زمانی که ایشان می‌خواستند نماز جمعه را در دانشگاه برگزار کنند خبر رسید که گروه‌های چپ و مارکسیست‌ها در دانشگاه سنگر بندی کردند تا نمازگزاران را مورد هجوم قرار دهند؛ نزدیک به زمان ظهر بود که مستقیم به استودیو رفتم.شناسنامه: خودتان پشت میکروفن رفتید؟جنتی: بله،این امر را اعلام کردم و از مردم خواستم در دانشگاه حضور پیدا کنند و با این افراد مقابله کنند؛ جمعیت بسیار عظیمی به سوی دانشگاه به راه افتادند؛ با حضور مردم اقدام آن‌ها ناموفق شد و افراد فرار کردند. شناسنامه: بعد از این عضو شورای سرپرستی صدا و سیما شدید؛ شما از طرف شهید بهشتی، از طرف شورای عالی قضایی به همراه اقای شیبانی معرفی شدید. دکتر حسن روحانی از مجلس و آقای غفاری و طارمی هم از دولت. در دیداری که با حضرت امام (ره) داشتید، ایشان به طور ویژه در زمینه موسیقی به شما تذکر می دهند که نظارت و توجه ویژه داشته باشید. که شما ذکر کرده بودید شاید امام نظر خاصی هم داشتند اما امام می‌فرمودند که صدای علمای بلاد درنیاید. در این خصوص صحبت کنید.جنتی: این سوالی بود که از سوی ما مطرح شد؛ مسئله موسیقی از جمله مسائلی بود که در ابتدای انقلاب بسیار مطرح بود؛ امام (ره) حدود این مسئله را مطرح نکردند ولیکن اذعان داشتند که به گونه ایی عمل نشود که سر و صدای علمای بلاد برخیزد. شناسنامه: حتی یک جا بیان کردید که یک میان برنامه پخش کردید که کمی موسیقی‌اش تند بوده سریع حاج احمد آقا زنگ زدند.جنتی: بله. معلوم بود که امام(ره) برنامه‌ها را رصد می‌کردند.حالا با این اوضاع فکر می کنید آن زمان که شما در شورای سرپرستی بودید کسی جرأت داشت درباره تک خوانی زنان با حضور امام و با این تأکیدات امام(ره)حرف بزند و چیزی پخش کند؟جنتی: آن زمان اصلا چنین بحثی مطرح نبود. به ذهن هم نمی‌آمد کسی بیاید و چنین چیزی را مطرح کند. شناسنامه: الان چه طور است که علی آقای جنتی می گویند تک خوانی زنان اگر مفسده‌ای نداشته باشد ایراد ندارد، با توجه به این که این تجربیاتی که شما دارید هرکسی ندارد. بالاخره شما از زبان امام شنیدید حتی می‌گویید شاید امام خودشان هم نظراتی داشته‌اند اما برای این که صدای علما درنیاید گفته‌اند این کارها نشود. چه طور شما در سال ۹۲ این حرف را می‌زنید؟جنتی: اینجا هم که من مستقیما انگیزه‌ای برای بیان این مطلب نداشتم. بعد هم دیگر ما به دلیل برخی از همین ملاحظات اصلا تا به حال اجازه تک خوانی به خانم‌ها در جمع آقایان که مطلقا داده نشده است. به هیچ وجه در این یک سال و اندی علی رغم شایعاتی که انجام شده اجازه داده نشده است. دو مورد گروه‌های خانم ها بوده است که در بین آن نیز خواننده زن بوده است فقط این دو مورد برای خانم‌ها اجرا شده است. شناسنامه: یعنی اصلا برای غیرخانم‌ها اجرا نشده است؟جنتی: نخیر اجرا نشده. شناسنامه: سال ۶۶-۶۳ استاندار خوزستان شدید؛ در زمانی که جنگ بود پذیرش این مسئولیت بسیار سخت بود؛ این مسئولیت را به دلیل دوستی با آقای ناطق پذیرفتید؟جنتی: با آقای ناطق رفاقت و روابط دوستانه داشتیم و ایشان نسبت به من محبت داشتند ولیکن با توجه به شناخت من نسبت به استان خوزستان و آمادگی برای حضور در منطقه جنگی و کمکی در جهت پشتیبانی از جبهه این مسئولیت را پذیرفتم؛ این مسئولیت بسیار سنگین بود؛ از طرفی همانند باقی استانداران کشور باید مسائل و مشکلات مردم استان را حل می کردیم در کنار این نیز جایی بود که منطقه جنگی بود و از این استان جنگ آغاز شده بود.بمباران های زیادی که می شد. برخی از شهرها مانند دزفول مرتب بمباران می شد و باید از نزدیک می‌رفتیم و تفقدی از آسیب دیدگان صورت می گرفت. خود رزمندگان مرتب مکان‌هایی را برای فعالیت خود می‌خواستند. شناسنامه: نخستین تجربه شما در زمینه وزارت ارشاد بعد از پایان استانداری خراسان معاون بین الملل وزارت ارشاد بود؛ در زمان آقای خاتمی بود؟جنتی: نه؛ در زمان آقای لاریجانی بود؛ در ابتدای حضور آقای لاریجانی در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی من به عنوان معاون بین الملل شروع به کار کردم. شناسنامه: در وزارت ارشاد آقای مهاجرانی نیز همکاری داشتید؟جنتی: بله؛ از سال ۷۱ تا ۷۷ در وزارت ارشاد بودم؛ ۳سال ابتدایی را به عنوان معاون بین الملل وزارت ارشاد فعالیت می‌کردم؛ بر اساس پیشنهادی که خدمت مقام معظم رهبری داده شد، قرار بر این شد تمام دستگاه‌های خارج از کشور که فعالیت فرهنگی دارند مثل مجمع تقریب مذاهب، مثل مجمع اهل بیت، مثل سازمان تبلیغات اسلامی حوزه بین المللی‌شان، با معاونت بین الملل ارشاد یکی شود تا از پراکنده کاری جلوگیری شود.از سال ۷۴ سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی از ادغام نهادهای مختلف با معاونت بین الملل تشکیل شد؛ از آن زمان که آیت‌الله تسخیری رئیس سازمان شدند من به عنوان قائم مقام و معاون انتشارات تبلیغات سازمان فعالیت می کردم؛ در آن دوره نیز من بیشتر در شورای معاونین وزارت ارشاد شرکت داشتم. شناسنامه: بعد از خارج نشین شدن آقای مهاجرانی با وی در ارتباط بودید؟جنتی: نه؛ به هیچ وجه ارتباط نداشتم.شناسنامه: نظر شما در خصوص وی بعد از این که به خارج رفتند چیست؟جنتی: آقای مهاجرانی در دوره ابتدای فعالیت خود با توجه به توصیه‌های مقام معظم رهبری مسیر را طی می کرد؛ به تدریج آقای مهاجرانی با نوع سیاست‌هایی که در حوزه فرهنگ از سوی مقام معظم رهبری ابلاغ می شد، زاویه پیدا کرد؛ این امر سبب شد شخص مقام معظم رهبری نسبت به وزارت ارشاد مسئله پیدا کردند؛ در ادامه به تدریج نمایندگان مجلس این زاویه را احساس کردند.شناسنامه: در سال ۷۶ ستاد آقای ناطق یا آقای خاتمی بودید؟جنتی: در ستاد کسی نبودم؛ در روزهای آخر با آقای ناطق نوری همراهی داشتم. شناسنامه: به ایشان رای دادید؟ فکر می کردید رای نیاورند؟جنتی: بله؛ فکر نمی کردم رای نیاورند.شناسنامه: چطور شد که سفیر ایران در کویت شدید؟ مدت طولانی هم بودید. دو دوره.جنتی: بله. با توجه به این که در حوزه بین الملل فعالیت می‌کردم و با وزارت خارجه مانوس بودم، در زمان دکتر کمال خرازی این پیشنهاد به من شد؛ با توجه به آشنایی که از قبل از انقلاب با کویت داشتم این مسئولیت را پذیرفتم و حدود ۴ سال در این مسئولیت در کویت بودم، تا سال ۸۱. که دوره بعدش از سال ۸۵ باز مجددا نزدیک به ۴ سال رفتم.شناسنامه: سال ۸۴ به چه کسی رای دادید؟جنتی: به آقای هاشمی رای دادم. شناسنامه: چطور شد که معاون سیاسی وزارت کشور دولت آقای احمدی نژاد شدید با توجه به این که اصولا کسانی در این پست قرار می گیرند که رای آن‌ها به رئیس جمهور باشد؟جنتی: در آن زمان در ستاد آقای هاشمی فعالیت می کردم؛ اعتقاد قلبی من این است که بعد از انتخابات هر کسی رئیس جمهور شود، چه من به او رای داده باشم و چه نداده باشم، نیاز به وجود من باشد باید کمک کنم؛ در آن زمان آقای پور محمدی به عنوان وزیر کشور انتخاب شد و این پیشنهاد را وی داد و با آقای احمدی نژاد نیز هماهنگ شده بود. چون بر اساس دستور العمل که آقای احمدی‌نژاد ابلاغ کرده بود همه وزرا باید معاونینشان را هماهنگ می کردند ان هم معاون سیاسی که مهم هم بود.بعد که آقای احمدی نژاد فهمید ما با آقای هاشمی همراهی داشتیم بر آقای پور محمدی فشار فوق العاده‌ای وارد کرد که ما را کنار بگذارد؛ آقای پور محمدی تا یک سالی مقاومت کردند ولیکن من راضی به فشار بر آقای پور محمدی نبودم و خود قبول کردم که کنار بروم. شناسنامه: مگر امکان دارد آقای احمدی نژاد از ابتدا خبر نداشته باشد که در ستاد آقای هاشمی فعالیت داشتید؟جنتی: ممکن است اطلاع نداشته باشند؛ به هر حال بعد از انتصاب ما حساسیت نسبت به ما ایجاد شد در حالی که طول آن مدت، تمام سخنرانی‌های من دفاع از مواضع دولت بوده است.شناسنامه: دوباره به کویت رفتید؛ گفته می‌شود در سیستم وزارت خارجه مرسوم نیست که سفیری که دو دوره یک جا بوده دوباره دور سوم بفرستند. اما شما را فرستادند.جنتی: اکنون این گونه نیست البته ما خیلی کارهای خلاف عرف بین المللی انجام می دهیم که یکی نیز این امر است که تعدادی از سفرا دو یا سه بار به یک ماموریت در کشور فرستاده شدند؛ ممکن است یک نفر به عنوان کارشناس یا نفر دوم در یک کشوری باشد و در دوره بعد به عنوان سفیر برود و هیچ مشکلی هم ندارد و کاملا متعارف است ولی در دوره دوم که قرار شد من بروم آقای احمدی نژاد اصرار بر رفتن من به کویت بود؛ در حالی که با توجه به اشرافی که به برخی دیگر از کشورهای حوزه خلیج فارس داشتم، با اصرار آقای احمدی نژاد به کویت رفتم. شناسنامه: سال ۸۸ نیز کویت بودید؟جنتی: بله؛ تا سال ۸۹ کویت بودم. شناسنامه: در انتخابات ۸۸ به چه کسی رای دادید؟جنتی: در این انتخابات رای مخفی بود؛ قرار بود رای‌ها عنوان نشود.شناسنامه: در باقی انتخابات نیز رای مخفی بود ولی بیان کردید.جنتی: به آقای احمدی نژاد رای ندادیم. شناسنامه: فتنه بزرگ سال ۸۸ شما را هم نگران کرد؟جنتی: اخباری از گوشه و کنار دنیا می شنیدیم که در مقابل سفارت خانه‌ها تجمع کردند؛ در مقابل سفارت خانه ایران در کویت نیز این تجمع وجود داشت؛ ما چند روز درگیر این وضعیت بودیم و همواره با مقامات امنیتی در تماس بودیم که افرادی که اعتراضی دارند نیایند به سفارت نزدیک شوند. پلیس کویت نیز همکاری و هماهنگی لازم را داشت.در انتخابات آن دوره از بین ۱۹ هزار نفر ایرانی که در کویت بودند و در این انتخابات شرکت کردند ۱۱ هزار نفر به اقای احمدی نژاد رای دادند؛ به هر حال افرادی که آقای موسوی رای داده بودند معترض بودند. شناسنامه: به دلیل ارتباطی که در گذشته با آقای موسوی داشتید تلاشی برای آرام کردن فضا نکردید؟جنتی: ارتباطی با داخل کشور به آن معنا نداشتیم. شناسنامه: در سال ۸۹ خبری مبنی بر کشف شبکه جاسوسی ایران در کویت منتشر شد؛ هم زمان با پایان دوره سفارت شما بود؛ این مرتبط با دوره سفیری شما بود؟جنتی: ارتباطی نداشت. خبرهایی که در ویکی پدیا در خصوص زندگی نامه من وجود دارد به اشتباه نوشتند که من را بازگرداندند؛ اصلا این گونه نبوده است؛ ماموریت‌های من معمولا در دوره‌های اخیر در وزارت خارجه ۳ ساله بوده است و گاهی بر حسب انتخاب فرد جایگزین تمدید می‌شد؛ من مدت ۶، ۷ ماه هم مدتم را آقای متکی تمدید کرده بودند. شناسنامه: آن جریان شبکه جاسوسی چه بود؟جنتی: این معمولا جریاناتی هستند که تلاش دارند دولت کویت را بترسانند که ایران دارد در آن جا دخالت می‌کند ؛ تا کنون چندین بار اتفاق افتاده است که برخی اتباع خود را بازداشت می‌کنند و بعد عنوان می‌کنند با برخی عناصر در داخل ایران مرتبط بودند و جاسوس هستند؛ کویت مطبوعاتی دارد که همواره مخالف ایران قلم می‌زدند و این مطبوعات به این قضایا دامن می‌زدند؛ تا امروز نیز تمام موارد ثابت شده است که ایران دخالتی نداشته است؛ مقامات کویتی نیز به این امر اعتراف دارند. شناسنامه: چه شد که آقای روحانی شما را برای این سمت انتخاب کرد؟جنتی: زمانی که آقای روحانی به عنوان رئیس جمهور انتخاب شدند و به دنبال انتخاب اعضای کابینه خود بودند، افراد متعددی برای وزارت خانه‌های مختلف از جمله وزارت ارشاد مطرح بودند؛ به دلیل این که ۱۲-۱۰ سال در وزارت امور خارجه فعالیت می کردم، علاقه داشتم به عنوان یک کارمند یا مدیر در وزارت امور خارجه ادامه فعالیت کنم با این که بازنشسته بودم و در مرکز تحقیقات کار پژوهشی و تحقیقاتی آن هم در حوزه سیاست خارجه به خصوص خاورمیانه و کشورهای عربی انجام می‌دادم.در نهایت اقای روحانی بعد از بررسی‌های مختلف با افراد متعدد به من وزارت ارشاد را پیشنهاد کردند و من نیز به شدت ابا و امتناع داشتم چرا که کم و بیش با مشکلات و حاشیه های این وزارت خانه آشنا بودم؛ آقای روحانی بر پذیرش این سمت از سوی من اصرار فوق العاده داشتند.به آقای روحانی گفتم که حاضر به پذیرش مسئولیت در برخی وزارت‌خانه‌های دیگر هستم. شناسنامه: کجاها را گفتید؟جنتی: مثلا وزارت کشور ولیکن آمادگی برای حضور در وزارت ارشاد نداشتم ولیکن تنها گزینه آقای روحانی بعد از بررسی‌ها من بودم. شناسنامه: قبل از شما با چه کسانی در خصوص پذیرش این مسئولیت صحبت شد؟جنتی: با افراد دیگری صحبت شده بود، شاید ضرورت نداشته باشد در این برنامه عنوان شود. شناسنامه: ارتباط با مجلس چگونه است؟جنتی: ارتباط ما خوب است و مشکلی با مجلس نداریم. شناسنامه: یعنی ارتباط آن‌ها خوب نیست؟جنتی: نه؛ برخی از دوستان در مجلس بر برخی نکات بحث دارند که همواره اعلام آمادگی کردیم و به کرات در کمیسیون فرهنگی حضور یافتیم. شناسنامه: برخی از روزنامه‌ها که حالا طرفداران و هم نظر با دولت هستند، هر از چند گاهی بحث استیضاح شما را کلید می‌زنند؛ قصد دارند شما را از موضع استیضاح دور نگه دارند یا می‌خواهند وضعیت مجلس و دولت را تیره نشان دهند.جنتی: از هدف آن‌ها اطلاع ندارم؛ بالاخره بر اساس برخی اظهارات این امر را بیان می کنند؛ اخیرا یکی از نمایندگان مجلس اظهار کرده بودند که قرار است فردا استیضاح فلانی را تقدیم هیات رئیسه کنیم؛ این امر منشا پرداختن برخی مطبوعات به این مطلب شده بود. حالا یکی بیاید بگوید امضاکنندگان به حد نصاب رسیده است یکی بگوید نرسیده. یکی بگوید مطرح نیست. شناسنامه: آیا دفاع و اشاعه ارزش‌های انقلاب را در برنامه خود دارید؟جنتی: قطعا این گونه است؛ هم در برنامه‌ای که به مجلس ارائه دادم و هم در سخنرانی که در مجلس انجام دادم و هم در تمام اظهارات و مصاحبه‌های خود به این امر اذعان دارم؛ من همواره به این نکته پای فشرده‌ام که نسبت به ارزش‌های انقلاب و باورهای انقلابی خود نگاه عمیق داریم؛ به خصوص در حوزه فرهنگ اعتقاد عمیق دارم که سیاست‌های مقام معظم رهبری در حوزه فرهنگ در بخش های مختلف بیان کردند باید دقیق اجرا کنیم.‌آقای روحانی نیز بر این نکته تاکید دارند که ممکن است مقام معظم رهبری نسبت به برخی از وزارت خانه ها نظر خاصی نداشته باشند ولیکن نسبت به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و مساله فرهنگی عنایت خاص دارند بنابراین تمام توجهات ایشان باید مورد توجه قرار گیرد. شناسنامه: چه روش‌هایی را پیش روی دارید؟ زیرا این حرف در مقام صحبت آسان است. شما هم که فرد بسیار باتجربه هستید.جنتی: مقام معظم رهبری این را تبیین کردند؛ ایشان بارها فرموده‌اند که ما جبهه فرهنگی انقلاب داریم که باید از این عناصر مومن و پایبند به ارزش های انقلاب در این زمینه بهره ببریم به خصوص نیروهای جوانی که وارد این صحنه می شوند حالا چه در حوزه سینما چه هنرهای نمایشی این افراد باید از سوی وزارت خانه مورد حمایت قرار گیرند.برخی در آن طرف قرار دارند که ممکن است با انقلاب زاویه داشته باشند، ایشان با این که این افراد کار خود را بکنند بحثی ندارند ولیکن روی این که ما جبهه‌ای را که با انقلاب زاویه دارند حمایت کنیم بحث است. که آن را هم طبق سیاست‌هایی که ایشان ابلاغ می‌کنند دنبال می‌کنیم.ما در حوزه سینما مواردی که در سال ۸۹ مقام معظم رهبری در دیدار با مدیران حوزه سینما مطرح کردند، تمام را به سازمان امور سینمایی ابلاغ کردیم که دقیقا در حوزه‌های متخلف و بخش‌ها عمل کنند؛ در حوزه هنرهای نمایشی همین است. در حوزه کتاب نکاتی که ایشان در طول دو دهه مطرح فرموده‌اند و همه نیز تدوین شده است دقیقا مورد توجه است ممکن است گاهی اشکالی جزئی در کتابی پیدا شود. وقتی در سال ۹۲، شصت و شش هزار عنوان کتاب چاپ می کنیم که بیش از ۵۰ درصد آن چاپ اول هستند ممکن است در ۵ تا کتاب هم مشکلی بوده که از زیر دست ویراستار یا بررسی کننده در برود. این ها به نظرم قابل اغماض است. شناسنامه: به نظر خود در این مدت در این مسیر موفق بودید؟جنتی: اقدامات فوق العاده خوبی صورت گرفته است؛ در حوزه کتاب قبل از ما حدود۴-۳ سال هیئت نظارت بر کتاب نداشتیم؛ در طول این دوره ۲۱ نفر از شخصیت‌های علمی، فرهنگی و فرهیخته به شورای عالی انقلاب فرهنگی معرفی و تائید شدند تا در این زمینه شروع به فعالیت کنند.شورای پروانه ساخت فیلم، شورای پروانه نمایش فیلم و در تمام حوزه‌ها افراد اهل نظر تعیین شدند؛ من کار را به اهل آن واگذار کردم همان گونه که در سخنرانی خود در مجلس برای رای اعتماد این امر را متذکر شدم. در حوزه معاونت‌ها و چه در حوزه مدیران معمولا کسانی هستند که هم دارای فکر خاص هستند و هم بدون گرایش خاصی وهم اهل نظر هستند شناسنامه: در جایی اذعان کردید فرهنگ باید از مسائل سیاسی و امنیتی جدا شود؛ می‌دانید که عرصه نظامی و امنیتی در عرصه فرهنگی متمرکز شدند و در این زمینه فعالیت می‌کنند؛ صحبت شما را چگونه می‌توان معنا کرد؟جنتی: به یاد ندارم چنین تعبیری کرده باشم. من هیچ جا یادم نمی‌آید. اما این که نباید به مسئله فرهنگ نباید نگاه امنیتی داشته باشیم را بیان کردم؛ باید بر اساس معیارهای ارزشی که مسئله فرهنگ دارد به این مسئله نظر شود.شناسنامه: تا چه میزان به تهاجم فرهنگی معتقد هستید؟جنتی: در سخنرانی خود در مجلس در جریان رای اعتماد داشتم این مسئله را مطرح کردم؛ تهاجم فرهنگی را یک توهم نمی‌دانیم بلکه یک واقعیت است. مقام معظم رهبری نیز بیش از دو دهه بر این مسئله تاکید دارند؛ این امر جزء باورهای ما است و امری است که به آن عمل می شود و به دنبال مقابله با آن هستیم.در طی این مدت کتاب‌های بسیاری برای مجوز انتشار وارد شدند که احساس کردیم در این چارچوب می گنجد، در نتیجه مجوز چاپ به آن‌ها داده نشد. شناسنامه: در خصوص ممیزی کتاب دو نقل قول متفاوت از شما عنوان شده است؛ ممیزی قبل از نشر باید به ممیزی بعد از نشر منتقل شود و بعد از چند روز عنوان کردید بردن ممیزی به بعد از نشر صلاح نیست؛ کدام یک از این دو نظر اشتباه بوده است؟جنتی: گفته نشده است صلاح نیست. در ابتدای ورودم به وزارت ارشاد بر اساس بعضی از اظهارنظرهایی که آقای روحانی هم در دوران مبارزات انتخاباتی‌شان داشتند من بیان کردم ممیزی قبل از نشر را می توانیم حذف کنیم و به دست ناشرین سپرده شود؛ ناشرین بر اساس قوانین نشر ممیزی کنند؛ بعد از نشر در وزارت ارشاد ممیزی شود؛ فرد به دلیل آگاه بودن از قوانین رعایت ضوابط را انجام می دهد تا بعد از چاپ از سوی وزارت ارشاد گفته نشود فلان صفحه حذف شود و فلان قسمت باید تغییر کندو ناشران این امر را نپذیرفتند و برخی اذعان داشتند که وزارت ارشاد قصد دارد سانسور را از خود به ناشران منتقل کند؛ در نتیجه ما خود طبق ضوابط نشر خودمان وظیفه داریم این کار را بکنیم . و هیئت نظارت که ما به شورای انقلاب فرهنگی معرفی کردیم برای این بود این وظیفه را انجام دهد. بعد از ۲ ماه اعلام کردیم تمام ضوابط ممیزی نشر را قبول داریم و بر طبق قانون اعمال می کنیم و تا کنون نیز به این نحو اعمال شده است. شناسنامه: راه حل همان راه حل قدیمی است که انجام میشود؟جنتی: بله؛ همان راه حلی که در گذشته انجام می شد؛ البته هیات نظارت بر کتاب مباحثی را درون خود داشتند؛ باید به برخی از نهادها که شناخته شده هستند، مجوز داده شود تا خودشان اگر شورای کتاب دارند که مورد اعتماد هستند آن شورا اگر تصویب کرد تصویب وزارت ارشاد تلقی شود. شناسنامه: چندین بار از فهرست ممنوع القلم‌ها صحبت کردید در دوره دولت قبل. معاون فرهنگی شما اعلام کرده است سند مکتوبی در این زمینه وجود ندارد و این امر شفاهی بوده است؛ این اذعان درست است؟جنتی: منظور از مکتوب این است که جایی نوشته نشده است که لیست کرده باشند بگویند این مثلا ۷۰، ۸۰ تا آدم هر چه کتاب آوردند نباید بپذیریم. چنین لیستی نبوده است. ما آن را که بحث کردیم گفتیم بله ما آن را قبول داریم یک سری از افراد هستند که این ها آدم‌های بدنام و وابسته به رژیم گذشته هستند و شخصیت‌هایی هستند که مورد تأیید نیستند اما این که شما بیایید یک مجموعه را فقط به خاطر اسمش رد کنیم مورد قبول نیست کتاب را بررسی می کنیم؛ اگر محتوا مورد قبول ما باشد، تائید می شود. شناسنامه: الان مثلا داریم کسانی را که بر اساس ضوابط، نهادهای امنیتی این افراد را به شما ابلاغ کرده باشند جنتی: بله؛ وجود دارد. منتهی سیاست کلی این است که محتوای کتاب بررسی شود لذا بسیاری از کتاب هایی که در گذشته تنها به دلیل نام مولف یا ناشر رد شده بود، مورد بررسی قرار گرفت و برخی با اصلاحات و برخی بدون اصلاحات مورد تائید قرار گرفته است و اجازه چاپ داده شده است. شناسنامه: مجوز به دفن دو فردی که موسیقی زیرزمینی کار می‌کردند در دوره شما خبرساز شد؛ ماجرا چه بود؟جنتی: بارها در این باره توضیح دادیم ولیکن برخی هم چنان بر حرف خود پافشاری می کنند؛ دو فرد این گروه برادر بودند که با فرد ثالثی گروه موسیقی تشکیل دادند و نام گروه را سگ‌های زرد گذاشتند؛ اختلافاتی با هم پیدا کردند و نفر ثالث به این دو نفر تیراندازی کرده بود و این دو برادر را کشته بود.بحث انتقال جنازه این دو به ایران مطرح شد. نهاد غیر دولتی در خارج کشور تحت عنوان انجمن قربانیان خشونت هزینه حمل جنازه این افراد را پرداخت کرده بود و به ایران آوردند؛ ما را متهم کردند که ۱۰۰ هزار دلار برای حمل این جنازه‌ها به ایران هزینه کردیم که ما از این امر بی خبر بودیم.در دوران وزرای گذشته توافقی با شهرداری تهران شده بود مبنی بر این که قطعه ای به هنرمندان اختصاص داده شود؛ این که چه کسانی هنرمند شناخته می شود و باید در این قطعه دفن شود شورای شهر با وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی هماهنگ می کردند؛ این افراد را از وزارت ارشاد استعلام کردند.این افراد قربانی خشونت بودند و والدین این دو مقتول از افراد مورد تائید وزارت ارشاد و سینماگر بودند،اعلام شد می توانند در قطعه هنرمندان دفن شوند؛ دخالتی دیگری در این داستان نداشتیم و باقی سخنان اتهامات ناروا است. شناسنامه: پس صدور مجوز دفن آن‌ها در قطعه هنرمندان بیشتر به خاطر پدر آن‌ها بود؟جنتی: خود این خانواده هنرمند بوده است و این که داغدیده بودند، در نتیجه مجوز دفن این جنازه در قطعه هنرمندان صادر شد. شناسنامه: این که از پدر شما در برخی محافل و مطبوعات نوشته می‌شود، چه حسی پیدا می کنید؟جنتی: خود ایشان معمولا با سعه صدر برخورد می‌کنند. من از این جهت که پدر من است ناراحت می شوم. با این که واکنشی نشان نمی دهم ولیکن آدمی بر اساس علایق عاطفی خود دوست ندارد درباره پدر و یا برادرش از این صحبت ها بشنود. شناسنامه: تا چه اندازه با پدر اختلاف نظر دارید؟جنتی: بسیار اندک؛ برخی گمان می کنند اختلاف سلیقه ما بسیار است ولیکن در واقعیت این گونه نیست؛ گاهی در برخی مسائل سیاسی اختلاف نظر وجود داشته است، مربوط به الان هم نیست مثلا در دو دهه گذشته ممکن است اختلافاتی وجود داشته است. در کمال احترامی که من نسبت به پدر دارم و محبتی که پدر نسبت به من دارند این اختلاف نظر وجود داشت.شناسنامه: چه اندازه پدر را دوست دارید؟جنتی: این واضح است؛ جدای از این که پدر بنده است، از نظر معنوی مربی من هستند؛ اگر چیزی داشته باشم بخش عمده آن مرهون تربیت پدر است؛ زهد، تقوا، ورع و ساده زیستی و خصلت‌های والای اخلاقی ایشان برای من قابل لمس و مشاهده است بنابراین برای ایشان احترام بسیاری قائل هستم با توجه به این که اختلاف سلیقه هایی در برخی مسائل سیاسی یا فرهنگی وجود دارد. شناسنامه: آخرین توصیه ایشان به شما چه بود؟جنتی: به یاد ندارم؛ شاید زمانی به من گفتند به گونه ای عمل نکنید که بهانه دست کسی بدهید؛ این نکته ای بود که به یاد دارم به من گوشزد کردند. شناسنامه: پدر بزرگوارتان اذعان داشتند در بحث های شما و پدر، والده از ما طرفداری می‌کنند.جنتی: ما به طور مرتب هفته ای یک بار خدمت پدر می رسیم و مباحث مختلف اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و... مطرح می‌شود. شناسنامه: تلاشی برای بازگشت اخوی به مسیر انجام دادید؟جنتی: بله؛ در دومین دفعه دستگیری و ورود به زندان، به عنوان عضو سازمان مجاهدین خلق دستگیر شد؛ در زندان عملا همراه این سازمان بود، وقتی او از اعضای سازمان فاصله گرفته بود حتی زندانیان وی را بایکوت کرده بودند ؛ این طور هم برای او می‌شد زندان در زندان. بعد از آزاد شدن از زندان، او را به عنوان عضوی از سازمان مجاهدین خلق می شناختند که تفکر آن‌ها را دنبال می کرد.در اواخر ۵۷ و بعد سال ۵۸ با وی رفت و آمد داشتم، یک مدت هم که بیشتر در اصفهان بود و در یک دوره کاندید سازمان مجاهدین خلق بود؛ کاندید جنبش مجاهدین بحث می کردم با ایشان منتهی روش وی و برخی دوستان ما که بعد به این سازمان پیوستند، این بود که بعد از بحث طولانی مدت پاسخی از سوی آن ها نمی شنیدید؛ برادر من نیز این گونه بود؛ اصولا استدلالی نداشتند و پاسخی نمی دادند. در قم مثلا از جمله افرادی که با من هم پرونده بود و جز گروهی بود که تشکیل داده بودیم، او هم زندان بود و بعد پیروزی انقلاب آزاد شد. یک بار در قم با ایشان صحبت کردم و گفتم در خارج زندان این حوادث گذشته مجاهدین خلق این برخوردها را داشتند اخرش گفت فرمایشی ندارید و رفت. شناسنامه: ایشان از شما کوچکتر بودند؟جنتی: حدود سه سال کوچکتر بودند.
کد خبر: ۴۸۳۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۸/۱۶