« آواي رودکوف» خود را به اخلاق حرفه‌اي روزنامه‌نگاري پايبند مي‌داند و مبناي فعاليت اين سايت بر سه اصل « بيطرفي » ، «دقت » و « انصاف » استوار است.

      
برچسب ها
یک کارشناس صهیونیست و یک وبلاگ نویس آمریکایی بر این باورند که برخی اشکالات تصویری موجود در فیلمِ سوزاندنِ خلبانِ اردنی، ثابت می کند که این ویدیو، ساختگی است. سایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com: به گزارش آوای دنا به نقل از پایگاه خبری شبکه العالم، گروه تروریستی داعش، با انتشار فیلمی از سوزاندنِ "معاذ الکساسبه" خلبان اردنی که به اسارت این گروه در آمده بود، موجی از نفرت را در کشورهای دنیا سبب شد و همگان بر مغایر بودن این عمل با آموزه های ادیان آسمانی و عرف انسانی، متفق القول شدند. اما در این میان، برخی کارشناسانِ تشخیص اصالت فیلم، در صحتِ ویدیوی منتشر شده درباره سوزاندن الکساسبه ابراز تردید کرده و آن را ساختگی دانستند. "الیران ملکی" کارشناس صهیونیست در زمینه روابط عمومی و رسانه های نوین، به رسانه ها اعلام کرد که این ویدیو، ساختگی است.وی تاکید کرد: الکساسبه، به سبب همکاری با کارگردانان داعش برای ساخت فیلمی قانع کننده درباره زنده سوزاندنش، تخفیفی از داعش گرفته بود، و در نهایت با شلیک گلوله به سرش، اعدام شد.ملکی خاطر نشان کرد: زنجیره ای از اشکالات تولید، ثابت می کند که فیلم، سرشار از جلوه های ویژه است. به عنوان نمونه می توان به مشعلی اشاره کرد که شخصی داعشی، با آن الکساسبه را آتش می زند، این مشعل، در اصل خاموش است و شعلۀ آتش به وسیله جلوه های ویژه رایانه ای به آن افزوده شده است. این متخصصِ رسانه های نوین، همچنین به مسیرِ حرکت آتشی که بر روی زمین درمی گیرد و به سمت قفس پیش می رود، اشاره کرد و گفت: این آتش، ساختگی است و واقعی نیست. پیش از این نیز، "توماس ویکتور" وبلاگ نویس شهیر آمریکایی، از وجود اشکالات تصویری در فیلم پرده برداشت و گفت: این اشکالات ثابت می کند که این فیلم، همانند فیلم های هالیوودی، به وسیله جلوه های ویژه رایانه ای ساخته شده است.با این حال، هم کارشناس صهیونیست و هم وبلاگ نویس آمریکایی بر این باورند که داعش، در تولید فیلمی ترسناک موفق شده است، فیلمی که توانست ذهن بینندگان را از اشکالات تصویری منحرف کند و توجه آن ها را به وحشیگری، که ابزار داعش است، جلب کند.
کد خبر: ۵۶۹۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۱/۲۰

بعضی گمان کرده‌اند مردم ما عقب افتاده‌اند و فرق پدر از پسر را نمی‌شناسند وقتی خود حسینعلی منتظری نتوانست خللی بر انقلاب وارد کند، از فرزندان منحرف پدران بزرگی که خونشان ضامن اصالت انقلاب بوده، چه کاری ساخته است. سایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com:کیهان نوشت: با وقوع «انقلاب اسلامی» در ایران، تحولات بزرگ جهان رنگ و بو و معنای دیگری پیدا کرد و از این رو نزدیک به چهار دهه پس از وقوع انقلاب، هر تحول مهم در بستر آن مورد تجزیه و تحلیل قرار می‌گیرد و همگان می‌خواهند بدانند پدیده جدید چه نسبتی - سلبی یا ایجابی- با انقلاب اسلامی دارد. از این جهت انقلاب اسلامی با دو انقلاب فرانسه و روسیه که در ادبیات سیاسی از آنها به مهمترین، ریشه‌دارترین و مؤثرترین تعبیر می‌شدند، تفاوت بنیادی دارد. انقلاب فرانسه انقلاب مهمی بود ولی با همه آنکه آثار بلند مدتی در حوزه‌هایی از حیات بشر برجای گذاشت اما در کمتر از یک دهه بالندگی خود را در حوزه سیاسی و اجتماعی از دست داد. کما اینکه انقلاب اکتبر روسیه هم در یک دوره پنج تا شش ساله از کانون توجه مردم روسیه خارج شد. امروز وقتی از انقلاب اسلامی سخن به میان می‌آید مخاطب آن را یک خاطره تاریخی به حساب نمی‌آورد بلکه هیجان و تلاطم آن را هنوز نیز لمس می‌کند. این بالندگی البته بخشی هم مرهون تداوم دشمنی‌هایی است که علیه این انقلاب به شکل‌های جدید دنبال می‌شود. در خصوص تداوم تأثیر الهام‌بخشی انقلاب اسلامی گفتنی‌هایی وجود دارد: ۱- انقلاب اسلامی ایران با جانمایه «معنویت» شکل گرفته و این مهمترین تفاوت این انقلاب با انقلاب‌های دیگر است و از این رو تا زمانی که عطر معنویت و ایثار از این انقلاب به اطراف پراکنده شود، انقلاب حیات مؤثر خود را ادامه می‌دهد. امروز به برکت فداکاری‌هایی که این ملت در عرصه جهاد و شهادت دارد، گره‌های سخت و کور باز می‌شوند و نیروهای جدیدی به این باور می‌رسند که معنویت می‌تواند ناشدنی‌ها را در دسترس قرار دهد. این نیروی جدید خود پرچمدار مرحله‌ای جدید از انقلاب اسلامی می‌شوند. به یک مثال عجیب اما واقعی توجه کنید: «سرتیپ عباس» فرماندهی لشکر پنج عراق را در دوران جنگ ۸ ساله عراق علیه ایران بعهده داشته و در عین عضویت در رده بالای ارتش بعث، عضو حزب بعث هم بوده است. «عباس» در عملیات بیت‌المقدس که منجر به آزادی خرمشهر شد رو در روی رزمندگان اسلام جنگیده و در عملیات‌های بعدی هم در حمایت از رژیم بعثی عراق چیزی کم نگذاشته است. زمان می‌گذرد، صدام سقوط می‌کند و ارتش بعث منحل می‌شود. بسیاری از شاگردان سرتیپ عباس تحت فرماندهی فرماندهان سابق برای بازگرداندن حزب بعث وارد جنگ می‌شوند و این اواخر با «داعش» یک جبهه واحد علیه دولت کنونی عراق تشکیل می‌دهند اما «لواء عباس» که حالا به ۷۰ سالگی پا گذاشته و به یک نظامی سابق- بازنشسته- تبدیل شده است راه دیگری را می‌پیماید او خود را به نیروهایی که پس از حمله داعش به عراق و با فتوای آیت‌الله العظمی سیستانی یک سازمان جدید شبه نظامی تشکیل داده‌اند تا شر مشترک داعش و بعث را ریشه‌کن کنند، می‌رساند و می‌گوید: «من هیچ نمی‌خواهم، نه حقوق، نه رتبه و نه موقعیت، آمده‌ام تا دینم را ادا کنم و جان خود را در راه اسلام فدا نمایم.» او در میدان وارد می‌شود و روی در روی شاگردانی که خود او در دوره فرماندهی‌اش بر لشکر پنج تربیت کرده است، قرار می‌گیرد و در عملیات‌های پی در پی در العظیمه، امرلی، جرف‌الصخر بسیاری از جنایتکاران بعثی داعشی را از پا در می‌آورد و در نهایت در عملیات چند هفته اخیر سپاه اسلام در «ضلوعیه» به شهادت می‌رسد در حالی که روی لباس او هیچ علامت و نشانه‌ای از یک فرمانده دلیر دیده نمی‌شود. حالا «لواءعباس» در عراق یک اسطوره است و به «لواء عباس حر» شناخته می‌شود. این یکی از نمونه‌های معنویت انقلاب اسلامی است که یک دشمن عنود را به یک شهادت‌طلب آزاده تبدیل کرده است. لواء عباس راه جدیدی را در عراق برای تداوم انقلاب اسلامی نشان داده است. ۲- انقلاب اسلامی در بعد خارجی همیشه «دشمنان بزرگ» داشته است. انقلاب ایران در دهه اول با دشمنی دو ابر قدرت و در واقع دشمنی همه نظام سلطه مواجه بود در دهه دوم و پس از فروپاشی شوروی با دشمنی کل بلوک غرب- اروپا و آمریکا- مواجه شد. در دهه سوم این دشمنی استمرار پیدا کرد و یک جبهه گسترده منطقه‌ای از ریاض تا تل‌آویو به آن اضافه شد. از این رو انقلاب اسلامی و ایران در طول این دوران همواره «حرف اول» بوده و حریف اول به حساب می‌آمده است و امروز دشمن به این نقطه رسیده است که اگر اعتراف به حقوق ایران راه را بر زیاده‌خواهی می‌بندد و باید از آن پرهیز کرد اما اعتراف به اینکه علیرغم همه این چهار دهه دشمنی، انقلاب اسلامی قدرت اول و مؤثر منطقه است، راه فرار ندارد. رئیس جمهور آمریکا اگرچه تلاش کرد تا قدرت ایران را صرفاً رنگی مادی بزند و جلوه‌های اقتدار معنوی و الهی آن را نادیده بگیرد، دو هفته پیش در گفتگو با رادیو NPR آمریکا به این حقیقت بزرگ اعتراف کرد که: زمانی که او در سال ۲۰۰۸ به قدرت رسیده است، ایران کنترل اوضاع را در بخش عمده‌ای از جهان در دست داشته است او در حالی که ادعا می‌کرد با سیاست‌های او ایران ضعیف شده است، گفت: «ایران در آینده هم قدرت منطقه‌ای بسیار موفق خواهد بود.» کیست که نداند قدرت ایران از ۲۰۰۸ به این طرف همواره افزونتر شده است؟ پیروزی مطلق برنامه ایران در سوریه، تداوم پیروزی دوستان ایران در عراق، پیروزی شگرف دوستان ایران در یمن و استحکام و تداوم سیاست‌های بنیادین ایران در عرصه‌های مختلف، تردیدی در ادامه روند پیروزی‌های بزرگ ایران باقی نمی‌گذارد. همین دو روز پیش دشمنان شکست خورده ایران در پاریس رژه‌ای نمادین بر پا کردند تا بگویند در برابر خطرات متحد هستند. اینها در سال ۲۰۰۳ از تغییر قریب‌الوقوع تهران خبر می‌دادند و بلر نخست‌وزیر وقت انگلیس از رسیده شدن میوه‌های ایران در کاخ‌ سعدآباد و ضیافت قریب‌الوقوع پیروزی غرب بر انقلاب اسلامی حرف می‌زد. حالا همان‌ها در پاریس دست خالی خود را در یکدیگر گره می‌زنند تا از آسیب دست‌پروردگان خود در امان باشند و تهران که در این فاصله قله‌های بسیاری را فتح کرده به آنان می‌خندد و خود را برای چیدن میوه‌های دیگر آماده می‌کند! ۳- انقلاب اسلامی در بعد داخلی از همان آغاز با کج‌اندیشان متوهم مواجه شده است انقلاب هنوز به پیروزی نرسیده بود که جبهه ملی و نهضت آزادی با اصرار زیاد روی کلمه «اسلامی» آن خط کشیدند و اعلام کردند که معنای بخش دوم «جمهوری اسلامی» را درنمی‌یابند و بهتر این است که به جای آن واژه «دمکراتیک» بنشیند. بعد هم نوبت به بنی‌صدر رسید و پس از آنهم گروه‌هایی با عنوان اسلامی تلاش کردند تا پیروان امام را از طریق تقسیم کردن به «چپ» و «راست» از میدان در کنند. بعد همانها که حالا فتنه‌شان گرفته بود و شماری از انقلابیون را به ضد خود تبدیل و یا دچار انحراف جدی کرده بودند را به وادی لیبرالیزم و غرب‌زدگی کشاندند و اولین دولت پس از جنگ را از ارزش‌های انقلابی تهی ساختند. همین‌ها که در دولت سازندگی از چپ به راست آمده بودند پس از هاشمی از راست به چپ رفته و اساس انقلاب را نشانه گرفتند و برخی از آنان انکار ارزش‌های انقلاب را تا انکار خدا و دین و پیامبر وسعت بخشیدند و در یک پرده دیگر همانها که شعار خروج از حاکمیت را سر می‌دادند و با تحصن خود در سال ۸۲ قوه مقننه را به تعطیلی کشاندند و سودای تعطیلی قوه مجریه را هم داشتند به صحنه آمدند و بار دیگر آهنگ تصرف قوه مجریه کردند و وقتی موفق نشدند در سال ۸۸ به بهانه انتخابات دست به کار کودتا علیه نظام اسلامی شدند. امروز همان‌ها از قانون‌گرایی حرف می‌زنند و مظلوم‌نمایی می‌کنند که امان از حصر و فغان از حصر! امروز همین جریان یک‌بار دیگر پشت‌ نام‌های مقدس رفته و تلاش می‌کند تا بخت خود را از طریق شهیدی بزرگ که بیشترین حساسیت را نسبت به رخنه نااهلان و نامحرمان به داخل صفوف انقلاب داشته و دقیقا به همین دلیل در اولین روزهای پس از تأسیس جمهوری اسلامی به شهادت رسیده است، بیازمایند. اینک آن شهید نیست ولی شیاطین کسی را که «میراث‌دار» است و در سودای قدرت می‌تواند جایگاهی پیدا کند به میدان فرستاده‌اند تا نعل وارونه بزند و بگوید فتنه‌گرانی که خون دهها نفر انسان بی‌گناه را بر گردن دارند و هیچ‌کس در مهدورالدم بودن این سران فتنه تردیدی ندارد، معصوم و مظلوم بوده و نظام جمهوری اسلامی که مصالحی آن را به عدم تعجیل در اجرای حکم صریح‌ الهی واداشته است، ظالم و گناهکار است! انقلاب اسلامی همه این صحنه‌ها را دیده و در عین حال بر جای مانده و بر جای خواهد ماند. مگر نه این است که حضرت امام خمینی- قدس سره الشریف- در هنگامه بالا گرفتن فتنه منتظری و زمانی که خیلی‌ها گمان می‌کردند، دوره بالندگی انقلاب سپری شده و حالا این جنگ خانگی است که آینده انقلاب را تعیین می‌کند، آن جمله معروف را فرمودند: «جنگ ما فتح فلسطین را در پی خواهد داشت» و امروز می‌بینیم که مقدمه این فتح هم در فلسطین و هم در خارج آن فراهم شده است. امروز کرانه باختری در حال مجهز شدن به سلاح‌هایی است که اسرائیل را به روز سیاه خواهد نشاند و آزادی عراق که در شعارهای ما «مقدمه لازم» رهایی قدس بود، محقق شده است. مگر نمی‌گفتند «بهر آزادی قدس از کربلا باید گذشت» بنابراین انقلاب اسلامی از فتنه‌ها به درون خود فرو نرفته و رسالت خود را هیچگاه واننهاده است. امواج توطئه‌های رنگارنگ می‌آیند و بر صخره‌های کنار ساحل می‌کوبند ولی خود متلاشی می‌شوند و صخره، روشن‌تر از قبل حیات خود را ادامه می‌دهد. این ویژگی‌ هم خاص انقلاب اسلامی است. انقلاب‌های دیگر نتوانستند در برابر امواج مخالف تاب بیاورند. بعضی گمان کرده‌اند مردم ما عقب افتاده‌اند و فرق پدر از پسر را نمی‌شناسند وقتی خود حسینعلی منتظری نتوانست خللی بر انقلاب وارد کند، از فرزندان منحرف پدران بزرگی که خونشان ضامن اصالت انقلاب بوده، چه کاری ساخته است. تردیدی نداریم که اگر این پدران شهید می‌بودند چنین فرزندانی را از خود می‌راندند. انقلاب، انقلاب خدایی است و شیاطین نمی‌توانند در پوست انبیا بروند و مؤمنین را به مساجد ضرار بکشانند.
کد خبر: ۵۴۲۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۰/۲۳

مشاور عالی نماینده ولی فقیه در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، در گفت‌وگویی، آخرین تحولات منطقه و ابعاد مختلف حضور ائتلاف مدعی مبارزه با داعش را مورد بررسی قرار داد. سردار "یدالله جوانی" در مصاحبه با العالم، درباره عکسی که اخیراً از سرلشکر قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس در کنار تعدادی از نیروهای پیشمرگه در شمال عراق منتشر شده است، گفت: سرلشکر سلیمانی یک چهره شناخته شده جهانی و از یادگاران دوران دفاع مقدس است و سبک فرماندهی ایشان همان سبک فرماندهی در دوران دفاع مقدس است؛ و نگاهی به آن دوران نشان می دهد که فرماندهانی مانند قاسم سلیمانی و شهدایی مانند خرازی و همت و باکری حضور میدانی داشتند، و در عملیات و مواقع منطقه آزادسازی مناطق، در خط مقدم حضور پیدا می کردند. سردار جوانی تأکید کرد: امروز حمایت ما از مردم کشورهای عراق و سوریه صادقانه است و کسانی که در این عرصه کمک و پشتیبانی می کنند و مشاوره می دهند، به طور طبیعی در صحنه حضور می یابند و این هم به صفا و صداقت و روحیه جهادی و شهادت طلبی آنها بر می گردد که این راه را یک حرکت مقدس می دانند. وی اظهار داشت: ما امروز با توطئه‌ای از جانب آمریکایی ها علیه جهان اسلام و متاسفانه با بهره گیری از برخی ظرفیت های جهان مواجه هستیم. حمایت عربستان، قطر و ترکیه و رژیم صهیونیستی از داعشسردار جوانی گفت: مقام معظم رهبری، گروه تروریستی - تکفیری داعش و دیگر گروه های تروریستی را فریب خوردگان می دانند؛ با بررسی ساختار داعش متوجه می شویم که سرکردگان این گروه عناصر وابسته بوده و سرویس های (جاسوسی) جهانی پشت سر آنها هستند، و ارتباطات آنها مشهود است؛ ما شاهد حمایت های عربستان، قطر و ترکیه و رژیم صهیونیستی از داعش در سوریه و عراق هستیم. سردار جوانی افزود: امروزه برخی منابع غربی اطلاعاتی در خصوص ارتباطات رژیم صهیونیستی با گروه های تکفیری - تروریستی از جمله داعش در منطقه جولان فاش کرده اند، به عنوان مثال وقتی ابوبکر بغدادی سرکرده داعش به صراحت اعلام می کند که دشمن ما شیعه است و ما کاری با اسرائیل (رژیم صهیونیستی) نداریم در حقیقت این همان خواسته رژیم صهیونیستی است. لذا این بیانگر آن است که سرکردگان این گروه ها سرسپردگان بیگانگان هستند و متاسفانه آنها از این ظرفیت علیه جهان اسلام استفاده می کنند. وی خاطرنشان کرد: در سایه چنین وضعیتی نیروهایی که از جمهوری اسلامی به کمک عراقی ها و سوری ها رفته اند، صادقانه به آنها کمک می کنند و به این طریق نماینده گان ملت ایران در کنار برادران سوریه و عراق هستند و از آنها حمایت می کنند تا آنها بتوانند با دشمنان اسلام و فریب خوردگان مبارزه کنند که البته شاهد رقم خوردن پیروزی هایی در این عرصه هستیم، و به اعتقاد خیلی ها اگر بغداد سقوط نکرد به خاطر حضور و کمک جمهوری اسلامی ایران بود. سردار سلیمانی راه شهادت را انتخاب کرده استجوانی گفت: افرادی چون سردار سلیمانی و دیگران که قدم در این عرصه گذاشته اند در حقیقت این راه را آگاهانه انتخاب کرده اند و می دانند که این مسیر خطرهایی جدی دارد و می تواند به شهادت و ... منجر شود، لذا این صداقت و پایداری علاوه بر ایجاد انگیزه و روحیه باعث ایجاد جبهه ای واحد می شود. وی درباره تلاش داعش برای تصرف شهر مرزی خانقین و واکنش ایران به این امر نیز گفت: گرچه در حوزه عملیات روانی برخی عناصر داعش بحث تهدید ایران را مطرح می کنند اما عناصر اصلی و سرکردگان و کسانی که در واقع هدایت این جریان را به عهده دارند، خوب می دانند که هرگونه اقدام علیه ایران یا نزدیک شدن به مرز جمهوری اسلامی و یا اقدام در داخل ایران از جانب این گروه ها نوعی خودزنی تلقی می شود؛ ما در زمان هشت سال دفاع مقدس با وجود توان بالای ارتش عراق و حمایت های گسترده منطقه ای و بین المللی که از این ارتش می شد، توانستیم بر آن پیروز شویم. برخی مناطق داخل عراق را به عنوان خط قرمز اعلام کردیمسردار جوانی ادامه داد: به هر حال جمهوری اسلامی ایران به صراحت موضع خود را اعلام کرده و حتی برخی مناطق در داخل عراق و برخی مناطق کردنشین این کشور را به عنوان خط قرمز خود برشمرده است و خلاصه جمهوری اسلامی اجازه نمی دهد که ناامنی را به سوی مرزهای ما بیاورند. روند تحولات هم نشان داده که هروقت حمایت های جمهوری اسلامی با اقدامات مردمی مناطق درگیر همراه شده نتایج مطلوب حاصل شده است و پیشروی های داعش در برخی مناطق نیز به نقشه های پیچیده موجود در منطقه برمی گردد که متاسفانه ترک ها هم در آن نقش دارند. سردار جوانی با اشاره به ماجراجویی‌های داعش در سوریه و عراق در چند ماه اخیر گفت: بررسی و مطالعه روند تحرکات داعش طی چند ماه گذشته نشان می دهد که این گروه در سوریه با شکست های سنگینی مواجه شد، در حالیکه تصور می کرد می تواند شهرهای بزرگ را به تصرف دربیاورد و دایره نفوذ خود را گسترش دهد و حتی ساقط کردن دمشق از برنامه های این گروه بود، اما با شکست مواجه شد. سردار جوانی تأکید کرد: داعش با یک توطئه پیچیده در عراق تحرکاتی را داشت و در یک دوره زمانی کوتاه موفق شد که در سه استان صلاح الدین، نینوا و الانبار شهرهای بزرگی مانند تکریت و موصل را تصرف کند؛ این گروه تصور می کرد که با شرایط به وجود آمده می تواند بر سامرا، بغداد و مناطق راهبردی دیگر تسلط پیدا کند. حرکت داعش به سمت کوبانی برای جبران شکست در اطراف دمشقوی ادامه داد: اما تحولات در ماه های گذشته نشان می دهد که حرکت داعش متوقف شده است و اگر این گروه به کوبانی و مناطق دیگر در شمال عراق رفته است، در مقابل از برخی مناطق دیگر خارج شده است. شیوه داعش استفاده از سپر انسانی استسردار جوانی ادامه داد: چون شیوه داعش رفتن به میان مردم و استفاده از سپر انسانی است، طبیعی است که مبارزه با این گروه زمان بر است و هم دولت سوریه و هم عراق بر این اعتقادند که باید در برخورد با داعش از روش هایی استفاده کنند که غیرنظامیان کمترین آسیب ها را ببیند. ائتلاف ضد داعش به نتیجه نمی رسدسردار جوانی درباره ائتلاف ضد داعش که آمریکایی ها مطرح کرده اند، گفت: روش و شیوه اقدام ائتلاف ضد داعش به گونه ای نیست که به نتیجه برسد. نقش ایران در مبارزه حقیقی با داعشسردار جوانی درباره کمک های ایران به دولت عراق در مقابله با تهدید تروریستی داعش گفت: جمهوری اسلامی ایران از همان ابتدا براین اعتقاد بود که یک توطئه بین المللی و منطقه ای در حال اجرا است. حامیان پشت پرده گروه های تروریستیسردار جوانی تأکید کرد: اسناد و مدارکی فراوانی نیز موجود هست مبنی براین پشت صحنه این گروه هایی که با عناوین مختلف فعالیت هایی را آغاز کرده اند، آمریکا، کشورهای اروپایی، رژیم غاصب اسرائیل و برخی دولت های عربی در منطقه قرار دارند. وی درباره واقعیت نقش ایران درحمایت از دولت عراق در مقابله با داعش گفت: جمهوری اسلامی با چنین تحلیلی از اوضاع، خود را در کنار دولت های و ملت های مشروع در منطقه قرار داد، در سوریه اعلام کرد که از دولت قانونی بشار اسد رئیس جمهوری سوریه حمایت می کند و این حمایت همزمان از ملت سوریه نیز است چون سوریه در معرض یک توطئه قرار گرفته است و همچنین عراق. سردار جوانی اظهار داشت: مسؤولان جمهوری اسلامی ایران بارها رسما این موضع که از ملت ها و دولت های قانونی عراق و سوریه حمایت می کند، این کمک ها نوع و کم و کیف آن به شکل حضور مستشاری، مشاوره ای، انتقال تجربیات بوده است. سردار جوانی افزود: ایران با تجارب خود در طول سی و شش سال گذشته و در دوران جنگ تحمیلی و در برخورد با گروه های شورشی را به ملت های سوریه و عراق کمک کرده است، و این تجارب ملت ایران از سوی نیروی قدس سپاه پاسداران منتقل شده و توانسته مردم عراق و سوریه را به صحنه بیاورد ودرکنار دولت ها قرار داده است و بصیرت و شناخت حاصل شده است. داعش در اطراف بغداد و دمشق شکست خوردوی افزود: پشتیبان اصلی دولت بشار اسد در سوریه مردم این کشور هستند که این مساله خود را در انتخابات نشان داد. سردار جوانی درباره عراق نیز گفت که مردم عراق بعد از یک سری تحولات در عراق به صحنه آمدند و با آموزش ها و تجارب و مشاوره ها وکمک های جمهوری اسلامی، توانستند حرکت داعش و دیگر گروه های تروریستی را متوقف کنند. سردار جوانی در ادامه تصریح کرد: امروزه اگرچه درعراق و سوریه شاهد ناامنی درنتیجه تحرکات داعش هستیم، ولی اگرچه تا چند ماه قبل شاهد نزدیک شدن گروه های تروریستی به نزدیک دمشق بودیم ولی امروزه شاهدیم که تحرکات آنان در ریف دمشق بسیار محدود است و آن ها به سمت مناطق شمالی رفته و در شهر کوبانی هستند و در نزدیک مرزهای ترکیه، ترک ها احساس نگرانی کرده اند و در عراق نیز از بغداد فاصله گرفته اند و به مناطق شمالی در استان نینوا رفته اند. وی در پاسخ به این سوال که آیا عقب نشینی داعش از اطراف دمشق و رفتن به سمت کوبانی درشمال سوریه یک نقطه میدانی مثبت است، گفت: در سوریه عقب نشینی های داعش از برخی مناطق تحت سلطه خود به اجبار صورت می گیرد وآن ها در نهایت باید این مناطق را ترک می کردند و رفتن آن ها به سمت شهر کوبانی از روی اختیار نبوده، بلکه از روی فشار عقب نشینی کردند و در عراق نیز داعش در اطراف بغداد و سامرا بودند و در استان های الانبار و صلاح الدین، ارتش عراق و نیروهای مردمی در ماه های گذشته توانستند بسیاری از مناطق را پاکسازی کنند و آن ها مجبور شدند به سمت مناطق شمالی حرکت کنند. جوانی در پاسخ به این سوال که آیا نقش ایران بعد از تشکیل ائتلاف بین المللی ضد داعش به رهبری آمریکا در عراق تغییر کرده است یا همچنان مانند گذشته فعال است، اظهار داشت: ایران از ابتدای شروع بحران در سوریه و عراق خود را در کنار ملت عراق و سوریه قرار داد. ایران معتقد است که آمریکا به دنبال مبارزه با تروریسم نیستوی تصریح کرد: ایران حرکت آمریکایی ها را اصالت دار نمی داند و معتقد است که آمریکایی ها در منطقه به دنبال مبارزه با تروریسم نیستند و یک دهه قبل و بعد از یازدهم سپتامبر منطقه با شعار مبارزه با تروریسم به عراق و افغانستان حمله کردند، اما نگاه آنان و هم پیمانانشان به تروریسم نگاه ابزاری است. سردار جوانی گفت: اسناد و مدارک بسیار زیادی هست که گروه های سلفی و تکفیری در سوریه و عراق با مدیریت آمریکایی ها و سرویس های جاسوسی آمریکا واروپایی و کشورهای عربی و برخی از کشورهای همجوار سوریه و عراق شکل گرفتند و حمایت مالی و تسلیحاتی شدند و طبق فرموده مقام معظم رهبری آن ها نیت سالمی ندارند؛ از این رو جمهوری اسلامی درچنین ائتلافی شرکت نمی کند. دفاع جمهوری اسلامی از ملت های منطقه، اصولی استوی خاطرنشان کرد: که جمهوری اسلامی ایران در چنین شرایطی صحنه را رها نمی کند، زیرا این خود یک نوع توطئه دیگری است و دفاع جمهوری اسلامی از ملت ها در منطقه مبنایی و اصولی است و صادقانه از دولت های مشروع و قانونی حمایت می کند و این روند را ادامه می دهد و در نهایت پیروز این صحنه ملت ها هستند و ملت سوریه و عراق دراین زمینه موفق خواهند بود. ترکیه در شکل گیری داعش نقش مهمی داشته استسردار جوانی درباره وضعیت شهر کردنشین کوبانی و تماشاچی بودن ترکیه نیز گفت: گرچه ترکیه اعلام کرده که به ائتلاف ضد داعش ملحق می شود اما رفتار دولتمردان ترکیه نشان می دهد که هدف اصلی آنها از این صف آرایی و آرایش نظامی، مقابله با داعش نیست و اظهارات اردوغان مبنی بر این که اولویت نخست ترکیه سقوط دولت سوریه و نظلام بشار اسد است، این ثابت می کند که اولویت نخست ترکیه داعش نیست؛ بویژه این که آنکارا در شکل گیری گروه های تروریستی بویژه گروه های تشکیل دهنده داعش نقش مهمی داشته است و برخی مناطق ترکیه اردوگاه های نظامی این گروه ها بوده است و عناصر تروریستی از بسیاری از کشورها برای ملحق شدن به گروهک تروریستی داعش و دیگر گروه های تروریستی ابتدا وارد ترکیه می شدند و ترکیه نقش هماهنگ کننده داشته است. حتی ترک ها مجروحان تروریست ها را مداوا کرده اند و به آنها آموزش و تجهیزات داده اند. وی خاطرنشان کرد: آمریکایی ها (اوباما و جان کری) نیز چنین موضعی در قبال کوبانی گرفته و اعلام کرده اند که سقوط کوبانی برای آنها نگران کننده نیست؛ آنها اعلام کردند که در کنار مبارزه با داعش، "معارضان میانه رو" را برای فشار بر بشار اسد مورد حمایت قرار می دهند، که ترکیه مبارزه با داعش در کوبانی را مشروط به آن می دانند؛ لذا این حقایق نشان می دهد که یک بازی در میان است و جریان و ائتلاف ضد داعش بیشتر نمایشی است هر چند که بمب باران هایی نیز از سوی آنها صورت می گیرد. اشتباه راهبردی ترکیه در کوبانیسردار جوانی تأکید کرد: به عقیده من این هم یک اشتباه راهبردی دیگری است که دولتمردان ترکیه دارند انجام می دهند؛ صاحب نظران و کارشناسان که تحولات منطقه را تحلیل و رصد می کنند بر این اعتقاد هستند که اردوغان و دولت ترکیه در طی این سالها اشتباهات راهبردی متعددی را مرتکب شده اند.   فاجعه کوبانی گریبان ترکیه را خواهد گرفتوی افزود: این حرکت هم که به نوعی نمایشی است و ترکیه تماشاگر صحنه است؛ و امروزه یک نوع فاجعه انسانی درکوبانی در حال رخ دادن است گریبان ترکیه را خواهد گرفت. سردار جوانی اظهار داشت: ما در روزهای اخیر می بینیم که در ترکیه در مناطق کردنشین در دیگر مناطق محل سکونت علوی ها، چه تحولات درگیریها و رویارویی‌هایی رخ داده وقتی که ترکیه اعلام میکنه می خواه با داعش مبارزه کند و داعش نیز شهرعین العرب و کوبانی را درمحاصره قرار داده و فشارهای زیادی و تعداد قابل توجهی را کشته و یا مجروح کرده است، درحالی که خود کردهای ترکیه درصدد کمک و حمایت هستند، دولت وارتش ترکیه مانع می شود؛ یعنی نشان می دهد اساسا نه تنها تماشگر هست بلکه مانع هم می شود. سردار جوانی گفت: این مساله نشان می دهد که صداقت وجود ندارد، این کارها نمایشی است و هدف چیز دیگری است؛ که خود اردوغان هدف اولیه خود را ساقط کردن دولت بشار اسد می داند؛ و در واقع به ما تفهیم می کند که اساسا بحث ائتلاف و پیوستن بدان یک برنامه ریزی جدید برای مداخله در منطقه به شکل دیگری است. پاسخ ایران به داعش و تحولات مرزهای شرقیسردار جوانی در پاسخ به این سؤال که آیا ایران در قبال تحولات پیرامون خود مانند داعش یا حوادث مرزهای شرق، جیش العدل، طالبان افغانستان و پاکستان و افزایش تهدیدات در ایران، اقدامی می کند یا خیر، اظهار داشت: با یک نگاه اجمالی به منطقه متلاطم و پرتحول غرب آسیا، درمی یابیم که ایران باثبات ترین و امن ترین کشور است که مردم مشغول کسب و کار و تجارت و رفت و امد و سفر هستند و در سالهای اخیر به ندرت شاهد برخی حوادث بودیم وحادثه اخیر در سراوان که منجر به شهادت چند تن از اعضای نیروی انتظامی شد، مسائل جدیدی نیست هر ازچندی برخی از اشرار و گروهها به دلیل حضور در پاکستان یا افغانستان تحرکاتی را انجام می دادند. وی افزود: این نیست که بگوییم چون در منطقه غرب و در عراق چنین وضعیتی به وجود امده ما با پدیده جدیدی روبرو هستیم، چه بسا جریان گروهک جند الشیطان عبدالمالک ریگی قبل از حوادث عراق، اتفاق افتاده بود. چون عقبه این گروهکهای تروریستی چه در عراق و سوریه چه در جنوب شرق ایران خصوصا در داخل افغانستان و پاکستان کشورهای مشخص یا سرویسهای اطلاعاتی کشورهای منطقه عربی یا اروپایی و امریکایی موساد رژیم صهیونیستی هستند. زمینه های مشترک گروه های تروریستی شرق کشور با داعشسردار جوانی اظهار داشت: طبیعی است که اینها یک سری ارتباطاتی را برقرار و سعی کنند این مناطق را ناامن کنند اما به لحاظ فکری برخی از این گروههای تکفیری از طریق شبکه های ماهواره ای و برخی رسانه ها زمینه های مشترک فکری دارند، و با نفوذ برخی از عناصر تلاش می کنند سلسله کارهایی را در کشور ما انجام دهند. سردار جوانی تأکید کرد: اما خوشبختانه در سالهای گذشته هم در مناطق شمال غرب کشور و هم مناطق کردستان کرمانشاه ایلام هم در حاشیه جنوبی کشور در سواحل خلیج فارس و مناطق محل سکونت برادران اهل سنت ما یا در منطقه سیستان و بلوچستان محل سکونت برادران اهل سنت،علیرغم کار و تلاش بسیار زیاد آنان در حوزه مسائل فکری که بتوانند یک نوع تحرکی ایجاد کنند به خاطر بصیرت و آگاهی ملت ایران و اقوام ایرانی و پیروان مذاهب دیگر، گروههای تروریستی وابسته نتوانستند در میان مردم ما از موقعیت و پایگاه مردمی برخوردار شوند؛ لذا آنها به این تحرکات بسنده می کنند، که البته این تحرکات خیلی ارزشی ندارد زیرا در داخل ایران نیستند، البته جمهوری اسلامی نیز خویشتن داری کرده که همین موجب سوء استفاده شده، اما مقامات ما هشدار می دهند. هشدار به پاکستانسردار جوانی در پاسخ به این سؤال که آیا ایران در صورت بروز وقائع مشابه از سوی پاکستان، به آن پاسخ خواهد داد، اظهار داشت: هر کشوری منافع ملی خود را که در راس آن امنیت ملی است جدی می گیرد، و مسائل امنیت ملی برای ما بسیار بسیار جدی است؛ جمهوری اسلامی در این حوزه ها آستانه تحملی دارد و نمی تواند شاهد این باشد که گروههایی به عمق خاک پاکستان بروند و هر موقع که لازم بود تحرکی را داشته و مجدد بازگردند و ایران نیزفقط تماشاگر این صحنه باشد. سردار جوانی گفت: امروز مقامات سیاسی و نظامی ما این موضوع را مطرح کردند نمایندگان مجلس این هشدارها را داده اند دستگاه دیپلماسی باید در این حوزه بسیار فعال باشد و مقامات پاکستان نیز در قبال این قضایا پاسخگو باشند به هرحال ایران این انتظار را از همسایه خود دولت پاکستان دارد که در مناطق همجوار با ایران که این گروهکها وجود دارند، حاکمیت خود را بیشتر کند و اجازه ندهد چنین گروههایی با استفاده از خاک پاکستان از موقعیت هایی بهره مند شوند که هر از گاهی به مرز ما نزدیک شوند به پاسدارها و مرزبانان ما تعرض کنند. وی تأکید کرد: ما درگذشته ربایش مرزبانان را داشتیم، اخیرا این حرکت صورت گرفت، و اگر اینها داخل ایران بودند،جمع کردن و پاکسازی انها کار راحتی است. در صورت ناتوانی پاکستان، ایران به منابع ناامنی پاسخ خواهد دادسردار جوانی ادامه داد: ایران به هرحال تاکنون برای حاکمیت کشورهای همسایه و همجوار دولت پاکستان احترام قائل بوده است، اما طبیعی است که پاکستان نیز باید به این مساله توجه کند و قطعا در صورت تکرار ایران این حق را برای خود قائل است که اگر دولت پاکستان قادر نیست امنیت را برقرار کند و حاکمیت خود را تعمیم دهد این جریانات اگر با اطلاعات دستگاههای اطلاعاتی پاکستان اقدام میکنند؛ باید به شکل دیگری به انها پاسخ داد درغیر این صورت و در صورت ناتوانی دولت پاکستان، ایران این توان را دارد که با تدبیر و رویکرد دیگر منابع ناامنی و تهدیدها را از بین ببرد.  ۱۳۰ تکفیری دستگیر شده در ایرانسردار جوانی در پاسخ به این سؤال که آیا ۱۳۰ تکفیری دستگیر شده توسط امنیت ایران با داعش ارتباط دارند، اظهار داشت: وزیر اطلاعات در نشست مجلس شورای اسلامی از دستگیری تعدادی عناصر تکفیری طی این ماههای اخیر خبر دادند، اما شواهد امر و مطالب منتشر شده نشان نمی دهد که این افراد به شکل سازمان یافته با گروههای تکفیری ارتباط داشته باشند. سردار جوانی ادامه داد: امروز شاهد این هستیم که افرادی ممکن است تحت تاثیر شبکه های ماهواره ای و فضای سایبر، شروع به بازنشر افکار تکفیری کنند؛ این کارها می تواند زمینه ای را برای ایجاد مشکلاتی در آینده فراهم کند، و ما احتمال می دهیم بیشتر افرادی که دستگیر شدند، مبلغ و مروج یک فکرو اندیشه انحرافی و ساخته و پرداخته استعمار هستند. سردار جوانی گفت: اساس این جریان تکفیری گرچه پیشینه ای در تاریخ اسلام دارد، اما تشکیل یک جریان سازمان یافته از زمان محمد بن عبدالوهاب در منطقه نجد و حجاز است، که با قدرت سیاسی در منطقه با پشتوانه انگلیسی ها گره می خورد. سردار جوانی تأکید کرد: امروزه دستگاه رسانه ای غرب در اختیار این جریانها است برای ترویج این افکار و اندیشه در جهان اسلام و طبیعی است که در مناطق سکونت اهل سنت نیزچنین تحرکاتی وجود داشته باشد، و اقدامات دستکاه اطلاعاتی و امنیتی ما برای جلوگیری از ترویج و نشر افکار و اندیشه های الحادی و انحرافی، پیشگیرانه است.
کد خبر: ۴۶۳۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۷/۲۰

بر این اساس به محض اینکه این آرم با دست لمس شده و حرارتی نزدیک به دمای بدن انسان را دریافت کند محو می‌شود و بعد از اینکه اثر گرما از بین می‌رود و سرد می‌شود مجددا طرح بانک‌مرکزی بازمی‌گردد.رئیس سازمان تولید اسکناس و مسکوک:وقتی که ایران چک مقابل نور قرار گیرد از هر دو طرف باید تصویر شفافی از فردوسی دیده شده همچنین عدد یک میلیون نیز به وضوح قابل‌رویت باشد. با گذشت حدود 2 ماه از بازگشت ایران‌چک‌های 100 هزار تومانی به چرخه پولی کشور اسکناس‌های تقلبی و شبیه‌سازی شده آن نیز به بازار آمد. بر اساس این گزارش، کم اطلاعی یا بی‌اطلاعی مردم از نحوه تشخیص اسکناس واقعی ایران چک 100 هزار تومانی از تقلبی بودن آن موجب ایجاد ضررهایی برای آنها شده است. بر همین اساس، مجید صنیعی، رئیس سازمان تولید اسکناس و مسکوک، در گفت‌وگویی به ارائه توضیحاتی در این مورد پرداخت و از راه‌های در دسترس عامه مردم برای شناسایی این ایران‌چک‌ها سخن گفت. صنیعی درمورد زمان تولید ایران‌چک‌های 100 هزار تومانی با توجه به این که عموما این ایران‌چک‌ها به امضای محمود بهمنی، رئیس کل سابق بانک‌مرکزی رسیده‌اند، توضیح داد: چاپ و تولید ایران‌چک‌های 100 هزار تومانی در سال‌های 1387 و 1388 و در زمان آقای بهمنی انجام شده که به امضای وی نیز رسیده است. وی با تاکید بر امنیت بسیاربالای ایران‌چک‌های 100 هزار تومانی گفت: تاکنون نه‌تنها هیچ‌گاه موردی از نمونه جعلی این ایران‌چک‌ها نداشته‌ایم، بلکه در طول چند سال اخیر چک پول‌های 50 هزار تومانی که بسیار در دست مردم می‌چرخد هم جعل نشده‌اند. صنیعی با بیان اینکه نمی‌توان نام هر سندی را که کپی گرفته می‌شود جعلی گذاشت؛ چراکه دو پارامتر مهم امنیتی یعنی « اصالت کاغذ» و «مرکب» را به همراه ندارد، توضیح داد: بنابراین سند به‌دست آمده جعلی نیست، بلکه شبیه‌سازی شده است. در‌عین‌حال که زمانی جعلی خواهد بود که دقیقا عین اصل بوده، اما توسط بانک‌مرکزی تولید، توزیع و منتشر نشده و ازسوی دستگاه‌های زیرزمینی یا فرامرزی تولید شده باشد که تاکنون چنین گزارشی نداشتیم. رئیس سازمان تولید اسکناس و مسکوک گفت: ابعاد ایران چک 100 هزار تومانی همانند ایران چک 50 هزار تومانی 160 در 75 میلی‌متر است که رنگ قالب آن را آبی تشکیل می‌دهد. وی در ادامه با اشاره به سه دسته خصیصه امنیتی رایج در دنیا برای چک پول‌ها، شناسایی مردمی را مورد تاکید قرار داد و گفت: درصورت توجه به این المان‌ها مردم می‌توانند به محض دریافت یک ایران چک، اصل یا فرع آن را تشخیص دهند. این در حالی است که بانک‌مرکزی به جز موارد خاص حدود 13 تا 14 مورد، فیشر امنیتی داخل ایران چک 100 هزار تومانی به کار برده که تقریبا حدود 50 درصد آنها فقط مختص به مردم است که تنها تبحر در یکی دو مورد برای شناسایی سند جعلی از غیرجعلی کافی است.  روش‌های شناسایی ایران‌چک‌های تقلبی صنیعی به تشریح هفت مورد برای کشف تقلب در ایران‌چک‌های 100 هزار تومانی ازسوی مردم پرداخت و با اشاره به «واتر مارک» کار شده داخل در قسمت سفیدی سمت چپ ایران چک توضیح داد: نقش فردوسی در خمیره کاغذ بوده و عدد یک میلیون به‌صورت روشن زیر تصویر فردوسی قابل‌مشاهده است. وی افزود: وقتی که ایران چک مقابل نور قرار گیرد از هر دو طرف باید تصویر شفافی از فردوسی دیده شده همچنین عدد یک میلیون نیز به وضوح قابل‌رویت باشد. رئیس سازمان تولید اسکناس و مسکوک با اشاره به دومین راه شناسایی ایران چک 100 هزار تومانی غیر‌جعلی بیان کرد: نخ امنیتی به‌صورت پنهان تقریبا در وسط ایران چک کار شده است که در وهله اول بدون نور قابل‌دیدن نیست اما اگر مقابل نور قرار گیرد متوجه خواهیم شد که چیزی به‌طور خط وار و با عرض حدود یک میلی‌متر حرکت کرده است. روی این نخ نیز نوشته «بانک‌مرکزی جمهوری اسلامی ایران» تعبیه شده است. وی اضافه کرد: اگر ایران چک در مقابل نور ماورا بنفش قرار گیرد نخ میانی آن به رنگ‌های مختلف تبدیل خواهد شد. صنیعی همچنین به وجود نخ امنیتی پنجره‌ای در سمت راست نخ میانی ایران چک اشاره کرد و گفت: این نخ با جنس هولوگرامی پهنایی حدود 2 تا 5/2 میلی‌متر دارد و نوشته یک میلیون هم به‌طور بی‌رنگ روی نخ قرار دارد و در مقابل نور از بازتاب‌های خاصی برخوردار است. وی در ادامه با اشاره به طرح مخفی در قسمت بالایی ایران چک 100 هزار تومانی افزود: نوشته 100 و ایران چک در این قسمت که حالت مستطیل شکل داشته و نوشته بانک‌مرکزی نیز در آن تعبیه شده قابل‌ملاحظه است، این در حالی است که وقتی در حالت عادی ایران چک را در مقابل خود قرار می‌دهیم فقط نوشته بانک‌مرکزی جمهوری اسلامی ایران را می‌بینیم اما با تغییر زاویه عدد 100 و ایران چک نیز درست به موازات عبارت بانک‌مرکزی دیده می‌شود. صنیعی همچنین پنجمین راه شناسایی ایران چک 100 هزار تومانی واقعی را نیز مورد بررسی قرار داد و گفت: اگر این اسکناس مقابل خود قرار دهیم، سمت چپ آن به‌صورت عرضی و روی لبه طرحی ناقص از نوشته یک میلیون مشاهده می‌شود که در مقابل نور تصویر پشت و جلو دقیقا یکدیگر را همپوشانی کرده و عدد یک میلیون قابل‌رویت می‌شود. وی گفت: هیچ سیستم چاپی حتی با بالاترین تکنولوژی چاپ تجاری یا آخرین مدل دستگاهای کپی وجود ندارد که بتوانند این دو تصویر ناقص پشت و رو را دقیقا روی یکدیگر تنظیم کند؛ بنابراین اگر فردی ایران چک را مقابل نور قرار داد و تصویر ناقص رو را با تصویر پشت دقیقا همپوشانی ندید و حتی اگر اختلاف دهم میلیمتر نسبت به یکدیگر ملاحظه کرد می‌تواند مبنا را بر جعلی بودن آن بگذارد. رئیس سازمان تولید اسکناس و مسکوک همچنین به یکی از ساده‌ترین راه‌های شناسایی ایران چک 100 هزار تومانی توسط مردم عادی اشاره و عنوان کرد: درست در میانه این اسکناس بین نوشته ایران چک به رنگ آبی که در بالا قرار گرفته و عدد یک میلیون ریال به رنگ قرمز، آرم بانک‌مرکزی که با مرکب حرارتی کار شده قرار گرفته است. بر این اساس به محض اینکه این آرم با دست لمس شده و حرارتی نزدیک به دمای بدن انسان را دریافت کند محو می‌شود و بعد از اینکه اثر گرما از بین می‌رود و سرد می‌شود مجددا طرح بانک‌مرکزی بازمی‌گردد. صنیعی مورد هفتم از خصیصه‌های شناسایی مردمی ایران چک را نیز برجسته بودن چاپ روی آن عنوان کرد و یادآور شد: اگر روی ایران چک، طرح تخت جمشید(کاخ تچر) با دست لمس شود یا همین طور گل چهار برگ زیر تصویر، متوجه می‌شویم که نسبت به بقیه قسمت‌ها زبری بیشتری دارد؛ چراکه با مرکب فولادی کار شده که برجستگی را روی کاغذ ایجاد کرده است. به گفته وی، هیچ چاپی قادر نیست بتواند برجستگی‌های موجود در ایران چک را با مرکب روی کاغذ ایجاد کند. منبع: ایسنا
کد خبر: ۴۳۴۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۶/۲۲

از شهرداری محترم و پلیس راهور شهرستان انتظار می رود تا نسبت به هدایت خودروها به داخل پارکینگ و جلوگیری از پارک خودروها برای مدت طولانی در خیابان کوچک و کم عرض شهر همکاری لازم را بعمل آورند
کد خبر: ۴۲۷۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۶/۱۴

وزیر کشور گفت: «یک روز خبر آوردند که امکان سقوط شهرهای کربلا و نجف وجود دارد، رئیس جمهور در آن جلسه گفت این شهرها خط قرمز ما است و اگر قرار باشد چنین اتفاقی بیفتد هیچ محدودیتی در عملیات وجود نخواهد داشت».به گزارش آوای دنا به نقل از مهر ، عبدالرضا رحمانی فضلی پیش از ظهر دوشنبه در جلسه شورای اداری استان قم با گرامیداشت یاد شهیدان رجایی و باهنر اظهار کرد: هفته دولت در اصل هفته ملت است چون دولت‌ها را ملت‌ها تعیین می‌کنند. وی اضافه کرد: در نظام اسلامی مردم ما با اراده ملی از طریق رأی دولت خود را انتخاب می‌کنند و تجلیل، قدردانی و حمایت از دولت در واقع قدردانی و حمایت از رأی، نظر و انتخاب ملت است. وزیر کشور با بیان اینکه هیچ گسستی بین ملت و دولت نیست، گفت: مخالفت با دولت، مخالفت با خواست عمومی ملت است و ما باید به خواست عمومی ملت و اراده مردم احترام بگذاریم. رحمانی فضلی فرارسیدن هفته دولت را فرصت مناسبی برای بیان دستاوردهای دولت دانست و تأکید کرد: در یکسالی که از عمر دولت گذشته با حمایت‌های مقام معظم رهبری، مردم، مجلس، قوه قضائیه و وحدت و انسجام ملی که در کشور بوده گام‌های مثبتی برداشته شد و مسیر پیش رو فضای امیدبخش و مثبت و موثری خواهد بود. وی با مرور بر برخی دستاوردهای یک ساله دولت یازدهم گفت: به لطف خدا برنامه اصلی دولت همانگونه که در شعارها و برنامه‌های انتخاباتی و برنامه‌های وزرا به مجلس بود، تلاش این بوده با تدبیر و امید و حاکم کردن جریان اعتدال و عقلانیت مسیری برای کشور ترسیم کنیم که عزت و امید را برای مردم، اقتدار را برای نظام و پیروزی را برای اسلام و رهبری به ارمغان بیاوریم. مبنای اساسی دولت ایجاد آرامش بود وزیر کشور تأکید کرد: مبنای اساسی دولت ایجاد آرامش بوده در عین حال با فعالیت و برنامه‌ریزی سعی شده مشکلات را حل کنیم و گام‌های مناسبی را در مسیر کار برداریم. رحمانی فضلی ادامه داد: یکی از موضوعاتی که ملت از دولت انتظار دارد این است که ملت بتواند با حداقل امکانات و شرایط معیشتی و با عزت زندگی کند. این خواسته زیادی نیست و حق ملت است، ملتی که در پیروزی انقلاب جنگ تحمیلی، استقامت و مقاومت در برابر دشمنان و تبعیت از رهبری نقش اساسی داشتند و هر وقت در هر شرایطی نیاز بود در صحنه حضور داشتند. وی با بیان اینکه شرایط اقتصادی کشور در زمان تحویل دولت یازدهم مطلوب و مناسب نبود، تصریح کرد: در آن زمان تحریم‌ها، بی ثباتی‌ها، عدم تصمیم گیر‌ی‌های مناسب و... وجود داشت و شاخص‌های کلان اقتصادی منفی بود و نظام اقتصادی در حوزه تصمیم گیری دچار تزلزل بوده و ما با رکود در فضای اقتصادی و تورم مواجه بودیم. وزیر کشور اولین گام دولت در حوزه اقتصادی را ثبات بخشی در تصمیم گیری‌ها و نوسانات قیمت ارز و طلا، متوقف کردن رشد منفی اقتصادی و رونق بخشیدن به فضای اقتصادی ذکر کرد. رحمانی فضلی با بیان اینکه اقتصاد ما متاثر از دو فضای داخلی و خارجی است، به تلاش دولت برای ساماندهی به این دو فضا اشاره کرد و گفت: در حوزه خارجی تلاش شد گام های بلندی برداریم. در بعد سیاسی شکستن فضای تحریم، باز کردن فضای انزوا و مقابله با هماهنگی‌های سیاسی در عرصه بین المللی علیه ما و پاسخگویی مناسب به تهدیدات مورد اهتمام بود و به لطف خدا و با حمایت‌های شخص رهبری گام های خوبی برداشتیم. امروز از انزوای بین المللی نسبت به ایران خبری نیست وی تصریح کرد: امروز از انزوای بین المللی دسته جمعی نسبت به ایران خبری نیست، بله تقاضای ارتباط، تعامل و همکاری از سوی کشورها وجود دارد و سطح تبلیغات و جنگ روانی علیه ایران کاهش یافته و نهادهای سیاسی بین المللی باب مذاکره را با ایران باز کردند. وزیر کشور پرونده انرژی هسته‌ای را مهمترین مسئله در سال‌های اخیر دانست و اضافه کرد: ما توانستیم در سیاست خارجی اصل بهره مندی ایران از انرژی صلح آمیز هسته‌ای را به اثبات برسانیم. آنچه به نوعی بر سر آن دعوا داریم محدوده استفاده از این حق است و برای این محدوده با همان اصول حاکم بر مذاکرات کار را ادامه خواهیم داد. رحمانی فضلی گشایش در امور اقتصادی را یکی از نتایج مذاکرات ذکر کرد و یادآور شد: امروز با کاهش تورم ۴۵ درصدی به ۲۵ درصد و شروع رونق و فضای اقتصادی و ثبات در تصمیم‌گیری‌ها و فعالیت‌های اقتصادی مواجه هستیم. وی با اشاره به تحولات منطقه‌ای اظهار کرد: ما باید مسائل منطقه‌ای را حل می‌کردیم. مسئله سوریه با همه فشارهایی که روی ایران داشتند که ما قبول کنیم دولت سوریه تغییر کند، با مقاومت و حمایت ما حل شده و آنها مجبور شدند تن به انتخابات بدهند. وزیر کشور ادامه داد: در یک سال گذشته توانستیم با فعالیت‌های دیپلماسی و حمایتی در سوریه انتخابات خوبی برگزار کنیم که نتیجه آن پیروزی مردم و شکست آمریکا و کشورهای مرتجع منطقه بود. در مسئله عراق حضور به موقعی داشتیم رحمانی فضلی با بیان اینکه مسئله عراق برای جمهوری اسلامی ایران یک موضوع بسیار مهم است، اظهار کرد: ما در این مسئله حضور به موقعی داشتیم و روزهایی بود که نگران سقوط شهرهای زیارتی و عتبات عالیات بودیم چون ۶ لشکر تسلیم شده و اختلافات سیاسی در عراق و فشارهای بین المللی نیز زیاد بود و این تنها ایران و حزب الله لبنان بود که از دولت عراق حمایت کرد. وی تاکید کرد: اعتقاد راسخ و ایمان و در کنار آن رهبری مدبرانه و هوشمندانه است که در شرایط سخت به انسان پایداری می‌دهد. وزیر کشور به راهبردهای مهم جمهوری اسلامی در کمک به ملت مسلمان عراق اشاره کرد که منجر به آزادی برخی استان های اشغال شده توسط تروریست‌ها و عقب نشینی آنها شده و در این زمینه گفت: تصمیم گیری‌های کلان با رهبری است اما تصمیم گیری‌های عملیاتی با شورای امنیت ملی است که رئیس جمهور ریاست آن را برعهده دارد. رحمانی فضلی گفت: تصمیماتی در برخی امور گرفته می‌شد که بجز تدبیر، شجاعت و خلوص رهبری نمی‌توانست این تصمیمات را پشتیبانی کند. یک روز خبر آوردند که امکان سقوط شهرهای کربلا و نجف وجود دارد. رئیس جمهور در آن جلسه گفت این شهرها خط قرمز ما است و اگر قرار باشد چنین اتفاقی بیفتد هیچ محدودیتی در عملیات وجود نخواهد داشت. وی این تصمیم رئیس جمهور را مهم و شجاعانه دانست و اضافه کرد: اخیرا که داعش به کردستان عراق حمله کرد مسئولان کردستان درخواست کمک از ایران داشتند و جمهوری اسلامی علاوه بر ارائه مشاوره، نیروهای آنان را ساماندهی کرد. صهیونیست‌ها در غزه گیر کرده‌اند وزیر کشور در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به جنایات رژیم صهیونیستی در غزه تصریح کرد: ترسیم این فضاها، شرایط و تصمیم گیری و اقدام با همه مشکلاتی که ما داریم سخت است ولی نگاه استراتژیک و دینی که رهبر و رئیس جمهور و متولیان حکومت ما دارند در این قضایا ورود پیدا می‌کنیم. رحمانی فضلی گفت: درست است که در غزه جنایت‌ها شده ولی صهیونیست‌ها در غزه گیر کرده‌اند. مردم غزه در هیچ شرایطی آتش بس را نمی پذیرند مگر محاصره تمام شود. وی با بیان اینکه تنها امید مردم غزه به ایران و حزب الله است، تاکید کرد: الان به گونه‌ای است که همه کشورهای منطقه تمایل به ارتباط با ایران دارند مگر در برخی موارد هنوز به مرحله تماس نرسیده، بنا به دلایلی ما تحفض داریم. وزیر کشور با تحلیلی از شرایط داخلی کشور تصریح کرد: در شرایط داخلی مردم از اختلافات دلگیر بودند، اختلافاتی که حتی به سران سه قوا، احزاب و نشریات رسیده که موجب نگرانی مقام معظم رهبری هم شده بود، اما اکنون در شرایط سیاست داخلی، انسجام، وحدت، همدلی و داشتن هدفی واحد و تبعیت از مقام معظم رهبری فراهم است. رحمانی فضلی اضافه کرد: فعالیت‌های گروه‌های سیاسی بیشتر شده ولی اختلافات آنها کمتر است و همه به بلوغ سیاسی رشد یافته‌ای رسیدند که می‌دانند اهداف اصلی کجا است و اینها از برکات هدایت‌های رهبری است. وی، برنامه‌های این وزارتخانه در استان‌ها را با هماهنگی همه قوا و نیروها در کشور امکان‌پذیر دانست و افزود: ما باید برای مردم منزلت و احترام قائل شویم و آنها را وارد صحنه کنیم. مجلس و دولت با هم هماهنگ هستند وزیر کشور با بیان اینکه دولت و مجلس با هم هماهنگ هستند، تصریح کرد: برخی مباحث، سوال‌ها و استیضاح که پیش می‌آید جزو وظایف است بنابراین نباید بی طاقتی و کم صبری کرد. البته باید مسائل را به حق پیگیری کرد و نتایج هر چه باشد باید تن دهیم چون اهداف بلندی در پیش داریم. رحمانی فضلی اضافه کرد: ما باید قاعده بازی را بشناسیم و رعایت کنیم البته چون در لوای اسلام کار می کنیم باید کار ما توأم با اخلاق و کارشناسی باشد و نباید دشمن فکر کند با ایجاد اختلاف می‌تواند فضای تنفسی برای خود ایجاد کند. وی خطاب به مدیران استان قم گفت: باید تلاش کنید در چارچوب قوانین در محدوده جغرافیایی حاکمیت خود آنچه را که حق ملت است، ادا کنید و در این زمینه کوتاه نیایید و همانگونه که منتقد هستید انتقادپذیر هم باشید و در کنار مطالبه گری عامل باشید. وزیر کشور گفت: تلاش کنید با استفاده از ظرفیت و امکانات مردم توسعه استان را جلو ببرید. رحمانی فضلی با اشاره به اتفاقاتی که بنام وهابیت و سلفی گری در جهان اسلام رخ داده، اظهار کرد: اینها باعث می‌شود چهره اسلام روشن‌تر، مشخص‌تر و با تلألو بیشتر نمایان و حقیقت برای مردم آشکارتر شود، این فرقه‌ها اصالت ندارند و اسباب دست استکبار هستند.
کد خبر: ۴۱۸۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۶/۰۳

در گذشته جنگ ما بر روی مرزها بوده ولی اکنون جنگ در خانه هاست و دجال نفوذ ماهواره ها به حریم خصوصی افراد و تاثیر آسیبها و تهدیدات اعتقادی هوشیاری جامعه اسلامی را می طلبد
کد خبر: ۴۰۳۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۵/۱۲

نماینده مردم تهران، ری،شمیرانات و اسلامشهر در مجلس با اشاره به بخشی از صحبتهای مقام معظم رهبری، گفت: امروز دشمن قادر نیست حادثه ای مثل صلح امام حسن(ع) را تحمیل کند اگر دشمن زیاد فشار آورد واقعه کربلا رخ خواهد داد. به گزارش آوای دنا به نقل از  خانه ملت، مهدی کوچک زاده در نشست علنی امروز (سه شنبه 3 تیرماه) مجلس شورای اسلامی در اخطار قانون اساسی گفت: اخطار بنده به بند 1و5 اصل 110 قانون اساسی تعیین سیاست های کلی نظام جمهوری اسلامی است که اعلان جنگ و صلاح را از وظایف و اختیارات رهبری جامعه بر می شمارد. نماینده مردم تهران، ری، شمیرانات و اسلامشهر در مجلس شورای اسلامی افزود: از نظر و دیدگاه قرآن شناسان و عالمان روحانی نیز جنگ یا صلح هیچکدام به ذات دارای ارزش و اصالت نیست و آنچه این گزینه ها را در شرایط گوناگون و عمل به آن را ضروری می سازد رأی و نظر امام و رهبر جامعه اسلامی است. وی ادامه داد: به همین دلیل ترک کنندگان صحنه عاشورا به همان اندازه مغضوب درگاه الهی هستند که شماتت کنندگان امام حسن(ع) در ماجرای صلح با معاویه، چرا که هر دو رأی و نظر خود را بر رأی امام در آنچه حق الهی است مقدم داشتند. کوچک زاده گفت: آقای رئیس جمهور در فرمایشات مورخ اول تیرماه 93 در کنگره بین المللی امام حسن(ع) فرمودند ما امروز نیازمند آن هستیم که از راه امام حسن(ع) مسیر او، وحدت او و راه صلح و ثبات جهان بیشتر بهره جوییم. ایشان در ادامه فرمایشات خود می فرمایند در دوران زندگی امام(ره) نیز دیدیم که او هم فرمانده میدان جنگ بود و هم راهبر مسیر صلح و دیدیم زمانی که فرمانده جنگ بود چگونه از نظر روحی راحت بود و آن زمان که مسیر صلح را انتخاب و راهبردی کرد چه سنگینی بر دوش ایشان ایجاد شد. نماینده مردم تهران، ری، شمیرانات و اسلامشهر در مجلس افزود: از فحوای کلام رئیس جمهور که بر حقوق دان بودن خود تأکید دارند و لازمه آن اشراف بر قانون اساسی و اختیارات رهبری است و همچنین روحانی بودنشان که لازمه قطعی آن تسلط بر موازین حکومت دینی جمهوری اسلامی است می توان متوجه شد که اختیار جنگ و صلح را بر عهده امام و رهبر جامعه می دانند. وی تصریح کرد: از این رو نباید از این نکته غافل شد که در تمهید شرایط و مقدمات برای انجام وظیفه امام و رهبر جامعه، آحاد امت اسلامی و از جمله مسئولان اجرایی و شخص اول اجرایی هم وظایفی دارند که در صورت توجه نکردن به آن یا خدای ناخواسته صدور افعالی که موجب تحمیل شرایط بر امام گردد عقوبت چنین کوتاهی و بی توجهی کمتر از عقوبت بی توجهی به امر امام جامعه نیست. کوچک زاده گفت: از همین رو است که امام در ارتباط با صلح امام حسن(ع) فرمود قضیه ایشان صلح تحمیلی بود، برای اینکه ایشان دوستان خائنی را دور خویش جمع کرده بود و نتوانست خلاف آن را انجام دهد و صلح تحمیلی کرد این صلحی هم که اکنون به ما می خواهند بگویند همین است و در مورد الگوبرداری و عبرت گیری از صلح امام حسن(ع) و حکمیت تحمیلی بر امام علی(ع) امام می فرمایند آن صلح تحمیلی که در عصر امام حسن واقع شد آن حکمیت تحمیلی که در زمان امام علی(ع) رخ داد که هر دو به دست اشخاص حیله گر درست شد ما را به سمت آن هدایت می کند که زیر بار صلح تحمیلی برویم. وی با اشاره به بخشی از صحبت های مقام معظم رهبری گفت: من به شما عرض می کنم که امروز دشمن قادر نیست حادثه ای مثل صلح امام حسن(ع) را تحمیل کند اگر دشمن زیاد فشار آورد واقعه کربلا رخ خواهد داد.
کد خبر: ۳۷۱۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۴/۰۳

خانم ایرانی، وزیر توسعه منابع انسانی و همسر زوبین ایرانی، از شهروندان زرتشتی هند است.آوای دنا : نخست وزیر جدید هند صبح امروز سه شنبه اعضای کابینه این کشور را معرفی کرد که در میان آنها یک وزیر با اصالت ایرانی دیده می شود. به گزارش رویترز، "نارندرا مودی" صبح امروز سه شنبه یک روز پس از آنکه رسما به عنوان نخست وزیر جدید هند سوگند یاد کرد، نخستین اعضای کابینه خود را در دولت جدید آن کشور معرفی کرد. بر اساس اعلام مودی، "آرون جایتلی" یک حقوقدان عالی رتبه، مشترکا مسئولیت وزارت دفاع و بازرگانی هند را عهده دار شده و خانم "سوشما سواراج" نیز به عنوان وزیر خارجه آن کشور معرفی شده است. سواراج، که ریاست دیپلماسی هند را در دست خواهد گرفت، از سیاستمداران کهنه‌کار آن کشور است که هفت بار به پارلمان راه یافته و رهبری اپوزیسیون را نیز پس از انتخابات سال ۲۰۰۹ بر عهده داشته است. بر همین اساس، "راج‌ نات سینگ" دبیر حزب ملی‌ گرای "بهاراتیا جاناتا" به وزارت کشور می رود و "مانکا گاندی" از اعضای خاندان نهرو گاندی، به عنوان وزیر امور زنان و کودکان، معرفی شده است. این در حالی است که حزب کنگره که خاندان نهرو گاندی، رهبری آن را برعهده دارند، در انتخابات پارلمانی هند شکست سختی خورده و قدرت را پس از سالها در آن کشور از دست داده است. "اسمرتی ایرانی" جوان‌ ترین وزیر کابینه معرفی شده، ۳۸ سال سن دارد و تنها وزیر مسلمان نیز نجمه هپتولا، ۷۴ ساله است. خانم ایرانی، وزیر توسعه منابع انسانی و همسر زوبین ایرانی، از شهروندان زرتشتی هند است. شمار وزیران کابینه جدید به ۲۳ نفر -پنج نفر کمjر از کابینه پیشین دولت "مانموهان سینگ" کاهش یافته است. پس از ۳۰ سال در تاریخ انتخابات آن کشور، حزب بهاراتیا جاناتا به رهبری مودی با به دست آوردن بیش از نیمی از کرسی های پارلمان، توانسته دولتی غیر ائتلافی و مستقل را تشکیل بدهد. منبع: مهر
کد خبر: ۳۴۹۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۳/۰۶

کشور ما با ورود به عرصه اقتصاد مقاومتی از منظر نیازهای اقتصادی که انقلاب اسلامی ناگزیر به ارایه پاسخی بومی و درون زا به آن بوده است به یک هویت مناسب در حوزه اقتصاد دست می یابد و از این طریق می تواند به اهداف اولیه انقلاب اسلامی نزدیک تر گردد
کد خبر: ۲۸۵۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۱۲/۲۵

دولت اعتدال چون در ابتدای راه است این فرصت را دارد که بتواند به مخرج مشترکی از دولت های گذشته دست یابد و پدیدآور یک انقلاب اداری در کشور و پایه گذار فرایند دولت سازی باشد.
کد خبر: ۲۷۰۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۱۲/۰۳

آقاي خادمي فرصت ها را هدر ندهيد ، مسئوليت ها امانت استّ،باورکنيدخدمت شايسته به مردم اين استان که دستهاي پينه بستشان نشان ازمحروميت داردامامحکم ترازهميشه دل درگروانقلاب دارند ارزش هزاران جهادوسفرخانه خدادارد...
کد خبر: ۲۳۳۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۹/۱۳

کمک مالی به دانشگاه ایرانیان بر اساس قانون اختصاص یافت و این مبلغ هم به حساب دانشگاه واریز شده بود. وقتی دکتر احمدی‌نژاد با جوسازی غیرمنصفانه از سوی برخی افراد در دولت فعلی مواجه شدند، دستور دادند تا کمک دریافتی از دولت به خزانه بازگردانده شود. به گزارش آوای دنا،علی اکبر جوانفکر، مشاور رسانه ای رئیس جمهور سابق با روزنامه شرق گفت و گویی انجام داده است که متن این مصاحبه به شرح زیر است: علت سکوت آقای احمدی‌نژاد چیست؟ گفته است فعلا شش‌ماه سکوت می‌کنیم. کجا چنین صحبتی را گفته‌اند. همه جا منتشر شده است. در واقع این مطلب را به ایشان نسبت داده‌اند. به‌هرحال نزدیکان ایشان هم این گفته را مبنی بر اینکه استراتژی ایشان و نزدیکانشان فعلا سکوت است تایید کرده‌اند. ایشان عملا ترجیح داده‌اند که در برابر هوچی‌گری‌ها و ادعاهایی که از سوی برخی افراد در دولت فعلی مطرح شده است سکوت کنند. اما رسما چنین چیزی را نگفته‌اند و برای سکوتشان هم محدوده زمانی مشخص نکرده‌اند. رسمی و غیررسمی‌اش خیلی مهم نیست. مهم این است که ما در عمل هم می‌بینیم که چنین روندی را در پیش گرفته‌اند. به‌هرحال باید به دولت آقای روحانی هم فرصت داد تا آنچه در چنته فکری و برنامه‌ریزی‌هایشان دارند عرضه کنند. پس از آن می‌توان درباره نتیجه کارها و اقدامات صحبت کرد. این مگر منافاتی دارد با اینکه ایشان صحبت کنند؟ آقای احمدی‌نژاد چرا در برابر عملکرد گذشته و برخی سوال‌هایی که وجود دارد سکوت کرده‌اند؟ عملکرد گذشته قابل رصد کردن است و شما می‌توانید این کار را انجام دهید و البته همه کارهای دولت آقای احمدی‌نژاد قابل دفاع است و عملکرد هشت‌ساله دولت ایشان نیز افتخار‌آمیز بوده است. ولی یکسری بحث و ابهاماتی وجود دارد یا به وجود آمده است. مثلا ایشان قرار بود و قول داده بود که یکسری مسایل را بگوید که هیچ‌وقت نگفت. بعدا بحث دانشگاه ایرانیان و حواشی آن، برداشت و برگرداندن 16میلیارد تومان پیش آمد که همه اینها پرسش ایجاد می‌کند. اگر سوال مشخصی باشد و بتوانم پاسخ بدهم در خدمتتان هستم. ولی آقای احمدی‌نژاد فعلا بنا بر صحبت ندارند. بحث شش‌ماه و اینها هم نیست. ولی ایشان چند روز قبل با خبرگزاری «تسنیم» صحبت کردند. بله درخصوص صحبت‌های آقای (علی) لاریجانی بود. ولی این سکوت به‌نوعی باعث می‌شود که آنچه شما شبهه‌آفرینی و جو‌سازی می‌نامید تایید شود. یعنی در عمل به ضرر ایشان است. البته از نظر شما تایید است. می‌گویند سکوت علامت رضاست. نه این سکوت بلندترین فریاد اعتراض است و خیلی‌ها این را درک می‌کنند. البته در ذات این کار یک رفتار جوانمردانه نیز وجود دارد زیرا به طرف فرصت داده‌اند تا کار کند و مردم نتیجه‌اش را ببینند. به نظر شما بعد از شش‌ماه نقد دولت آقای روحانی از سوی ایشان و همراهان سابقشان آغاز می‌شود؟ البته به‌جز شما که الان هم صحبت می‌کنید. فرجه زمانی شش‌ماهه‌ای که می‌گویید اصالت ندارد. من هم ماموریتی برای صحبت‌کردن ندارم و اگر صحبتی می‌کنم یک تصمیم شخصی است. دولت آقای روحانی را هم همیشه می‌توان نقد کرد. اما فکر می‌کنم باید به دولت جدید فرصت داد و البته این برخلاف انتظاری بود که ما در دولت نهم داشتیم زیرا در آن زمان حتی قبل از تشکیل دولت نهم یک آتش سنگین تهیه شد به‌ویژه از سوی مدعیان اصلاح‌طلبی روی دولت ریخته شد که در طول هشت‌سال بعد هم ادامه پیدا کرد. شاید همان‌طور که شما می‌گویید واقعا حق با آقای احمدی‌نژاد باشد، ولی با سکوت معلوم نمی‌شود که حق با ایشان بوده است. ما باید ضعف موجود در حوزه رسانه‌ای کشور را که مشکل‌آفرین شده است، بپذیریم. آقای لاریجانی اظهاراتی علیه آقای احمدی‌نژاد درخصوص ممنوع‌الخروج‌شدن آقای خاتمی کرده است. رسانه‌ها می‌توانند این اظهارات را ریشه‌یابی کرده و از ایشان سوال کنند که استناد و دلایل چنین اتهامی از سوی ایشان چیست؟ زیرا ممنوع‌الخروج‌کردن افراد طبق قانون برعهده دستگاه قضایی است. به‌هرحال آقای احمدی‌نژاد گفته‌اند که آقای خاتمی رییس‌جمهور کشور بوده‌اند و جایگاه ریاست‌جمهوری ایجاب می‌کند که اصلا چنین اتفاقی درمورد ایشان نیفتد و اصولا ممنوع‌الخروج‌کردن افراد در حیطه اختیارات قانونی ایشان نبوده است. ضمنا در باور ایشان نیز چنین رفتاری درخصوص آقای خاتمی قابل ‌پذیرش نیست. درباره «حصر» چطور؟ دولت آقای احمدی‌نژاد هیچ‌گاه وارد قضیه نشدند؟ اینها هم برای رسانه قابل رصد کردن است. اتفاقا مشکل آنجاست که اصلا قابل رصد کردن نیست. اگر قابل رصد کردن نیست چرا می‌خواهید پای آقای احمدی‌نژاد را به میان بکشید. اگر ادعایی درخصوص شورایعالی امنیت ملی وجود دارد، بروید از آقای جلیلی که دبیر شورایعالی امنیت ملی بوده است بپرسید. ایشان دبیر شورا و عضو دولت بوده‌اند؟ رییس‌جمهور وقت هم رییس شورا بوده است. اگر آقای جلیلی بداند، پس آقای احمدی‌نژاد هم حتما می‌داند. اما آقای احمدی‌نژاد این مساله را رد کرده است. باید سوالتان را از دبیر شورا بپرسید. ضمنا آقای جلیلی عضو دولت نبوده است. یعنی دبیر شورا تصمیمی گرفته که رییس شورا از آن خبر ندارد؟ به‌هرحال اگر ادعایی در این خصوص وجود دارد، باید بروید از ایشان بپرسید که آیا شورا در این زمینه تصمیمی گرفته است یا خیر. اینکه الان شما می‌گویید یک فرضیه است. فرضیه‌ای ‌است که رییس‌جمهور وقت نیز از آن تبری جسته است. درخصوص ممنوع‌الخروج‌کردن افراد از جمله آقای خاتمی، ماده 133 آیین دادرسی مسوولیت این کار را متوجه دستگاه قضایی دانسته است که البته تصمیم به ممنوع‌الخروج‌کردن افراد هم طبق همین ماده قانونی در یک محدوده زمانی شش‌ماهه اعتبار دارد. از این بحث که بگذریم من می‌خواستم شما یک مقایسه‌ای هم بین روند مذاکرات هسته‌ای در دولت آقای احمدی‌نژاد و روحانی انجام دهید و دیگر اینکه آقای احمدی‌نژاد بارها اعلام کرده بود که آماده مذاکره با آمریکاست. نامه هم نوشت اما پاسخی نگرفت درحالی که ما می‌بینیم که الان این اوباماست که به روحانی تلفن می‌کند و ملاقاتی در آمریکا بین وزرای خارجه دو کشور صورت می‌گیرد. به اعتقاد شما این به‌معنای ناکامی سیاست تهاجمی آقای احمدی‌نژاد به‌ویژه در زمینه هسته‌ای نیست؟ نامه روشنگرانه آقای احمدی‌نژاد هم هیچ نسبتی با مذاکره نداشت و ایشان با هدف مذاکره این نامه را برای اوباما نفرستاده بود. مذاکره با آمریکا را نظام جمهوری اسلامی هیچ‌وقت رد نکرده اما شروطی برای انجام آن قایل بوده است. تاکید آقای احمدی‌نژاد همواره به انجام مذاکره بر مبنای احترام متقابل بوده است. جمهوری اسلامی فرصت‌های بهتری برای مذاکره داشت که از دست رفت. چه زمانی؟ فرصت‌هایی که ما در موضع قوی‌تری بودیم. مثل زمانی که آقای احمدی‌نژاد به نیویورک سفر می‌کرد و از ظرفیت رسانه‌های آمریکایی به خوبی استفاده می‌جست و از این رهگذر دولت آمریکا را در افکار عمومی این کشور به چالش کشیده بود. بنده معتقدم اتفاقاتی که بعدا در آمریکا رخ داد و اعتراضات مردمی در «وال‌استریت» را برانگیخت نتیجه روشنگری‌های آقای احمدی‌نژاد بود. به‌طوری‌که این مساله به یک معضل اساسی برای دولت آمریکا تبدیل شده بود. خب اگر معتقدید که آن زمان فرصت‌های بهتری داشتیم چرا رخ نداد؟ این به‌معنای عدم اعتماد به دولت ایشان نبود؟ تصمیم به گفت‌وگو باید در سطح بالاتری اتخاذ می‌شد. اما صرفا موضع برتر ملاک نیست، بلکه طرف مقابل ما باید به این نتیجه برسد که از موضع برابر و احترام متقابل مذاکره انجام شود نه اینکه آقای روحانی برود مذاکره کند و بعد اوباما بگوید که ایران بر اثر استیصال ناشی از تحریم‌ها به مذاکره روی آورده است که البته بهانه آن را هم خود دولتمردان فعلی به دست آمریکا داده‌اند. وقتی برخلاف واقع مدعی خالی‌بودن خزانه دولت می‌شوند، دقیقا در جهت اثبات سخنان آقای اوباما یعنی مذاکره بر اثر استیصال موضع گرفته‌اند. بیان چنین سخنان نسنجیده و خلاف واقع‌ای، طرف مقابل را کاملا جری می‌کند و من از کسی مانند آقای روحانی که یک دیپلمات باسابقه است، تکرار چنین اشتباه فاحشی را تعجب‌برانگیز می‌دانم. یعنی می‌گویید خزانه پر است؟ بله 13 مرداد 91 وقتی از خزانه گزارش‌گیری می‌شود صدهامیلیاردتومان در خزانه پول بوده است. 13 مرداد 92 هم باز گزارش‌گیری شده بیش از دوبرابر سال 91 موجودی داشته است. درآمدهای نفتی کشور هم طی سال‌جاری نسبت به سال قبل بسیار خوب بوده است و ذخایر ارزی نیز بسیار قابل‌توجه است. بنابراین گزارش‌های خلاف‌واقع هیچ دستاوردی جز اثبات ادعای آمریکا به‌دنبال ندارد. شما گفتید که اراده برای مذاکره باید در سطوح بالاتر حاکمیت به‌وجود آید. پس چرا اگر به گفته شما در دوره آقای احمدی‌نژاد ما فرصت بهتر یا موقعیت بهتری برای مذاکره داشتیم، این تصمیم گرفته نشد؟ پیشتر توضیح دادم که این یک مساله دوطرفه است. طرف مقابل هم باید بپذیرد که از موضع احترام و برابر با ایران مذاکره کند. بدیهی است تا چنین شرایطی پذیرفته نشود یا نشانه‌هایی از آن بروز داده نشود، اتخاذ چنین تصمیمی در سطوح بالای نظام دور از ذهن خواهد بود. من برگردم به سوالی که ابتدای همین بحث مطرح کردم. چطور است که بی‌پاسخ‌ماندن نامه رییس‌جمهور ما را شما ناشی از قدرت ما ارزیابی می‌کنید اما تماس تلفنی‌ای که آنها برقرار می‌کنند را ناشی از ضعف ما می‌دانید؟ بالاخره اگر قرار به برقراری ارتباط باشد باید یکی شروع کند و دیگری پاسخ بدهد. در غیر این صورت که ارتباطی برقرار نمی‌شود و قضیه بیشتر شکل یک ژست سیاسی یا تبلیغاتی می‌گیرد. بنده هیچ‌وقت نگفتم که بی‌پاسخ‌ماندن نامه رییس‌جمهور وقت به آقای اوباما ناشی از قدرت ما بوده است. گفتم نامه آقای احمدی‌نژاد به اوباما روشنگرانه بوده و هدف از آن مذاکره نبوده است. تماس تلفنی آقای اوباما با آقای روحانی هم بدون بستر و زمینه‌های لازم برقرار نشده است. گراهایی داده شد که او تماس گرفت. اوباما اگر مطمئن نبود که در آن طرف خط هم کسی منتظر تماس اوست حتما به آقای روحانی تلفن نمی‌کرد. او می‌دانست که اگر تماس بگیرد، آقای روحانی پاسخگو خواهد بود. فکر می‌کنم آقای احمدی‌نژاد هم وقتی نامه می‌نوشته حتما گوشه چشمی به دریافت پاسخ نامه داشته است! آقای احمدی‌نژاد هم اگر نامه‌ای به آقای اوباما نوشته است، در چارچوب سیاست‌های نظام بوده و هدف از آن هم، مذاکره بر مبنای دیدگاه طرف مقابل نبوده است. نامه آقای احمدی‌نژاد به اوباما یک محتوای روشنگرانه و هدایتگرانه داشته است. یعنی الان نیست؟ اگر قایل به این باشیم که سیاست‌ها و تصمیمات در این خصوص از سطوح بالاتر هماهنگ شده است. اگر اینطور بود که مورد نقد رهبری قرار نمی‌گرفتند. البته ایشان در کلیات نقد نکردند برخی رفتارها را نقد کردند و قبل از سفر هم بحث نرمش قهرمانانه مطرح شده بود. یعنی به نظر شما ما در عمل نرمشمان قهرمانانه بود؟ باید صبر کرد و دید. امیدوارم وقتی کف دستمان چیزی می‌گذارند رویمان بشود بگوییم که در ازای از دست دادن چه چیزی بوده است! اما برگردیم به همان بحث سکوت آقای احمدی‌نژاد درباره دانشگاه ایرانیان و برداشت 16میلیارد تومان که کلی شبهه ایجاد شد که اصلا چرا این پول برداشته شد. اگر هم قانونی بود چرا بازگردانده شد؟ از سویی ایشان آذرماه باید بروند دادگاه. در ارتباط با آقای رحیمی هم سخنگوی قوه قضاییه تایید کرده‌اند که پرونده ایشان در ارتباط با بیمه ایران تشکیل و بازجویی هم شده‌اند. همه اینها سوال‌هایی است که انتظار می‌رفت ایشان به آنها پاسخ دهند. بخشی از اینهایی که گفتید خیلی روشن است و باید از دستگاه قضایی سوال کنید. آنها باید نسبت به اتهاماتی که مطرح کرده‌اند پاسخگو باشند. من سخنگوی آقای رحیمی هم نیستم. درباره آقای احمدی‌نژاد هم ایشان طبق قانون عمل می‌کنند. برای خود من هم پیوسته احضاریه می‌آمد و بنده هم طبق قانون عمل می‌کردم و در دادگاه حضور می‌یافتم. درباره 16‌میلیارد تومان چطور؟ اگر قانونی برداشته شده بود چرا پس داده یا پس گرفته شد؟ در هفته‌های آخر دولت دهم بود که تصمیم به تاسیس دانشگاه ایرانیان در شورایعالی انقلاب فرهنگی گرفته شد. چرا اینقدر سریع؟ این شبهه تقویت شد که اعضای دولت برای آینده خود دنبال یک شغل و منبع درآمد و پایگاهی می‌گردند. عجله نکنید. بنده دارم به سوال شما جواب می‌دهم وقتی دارم به زمان تصمیم‌گیری درباره تاسیس دانشگاه اشاره می‌کنم در واقع دارم به سوال شما جواب می‌دهم. ضمنا توجه داشته باشید که دانشگاه یک کانون درآمدی نیست و کسی که قصد فعالیت درآمدزا داشته باشد به سمت تاسیس دانشگاه نمی‌رود و من این ادعا را بی‌اساس می‌دانم. کمک مالی دولت به موسسات غیرانتفاعی هم یک وظیفه قانونی است که برای ده‌ها موسسه و نهاد غیرانتفاعی انجام می‌شود. کمک مالی به دانشگاه ایرانیان بر اساس قانون اختصاص یافت و این مبلغ هم به حساب دانشگاه واریز شده بود. وقتی دکتر احمدی‌نژاد با جوسازی غیرمنصفانه از سوی برخی افراد در دولت فعلی مواجه شدند، دستور دادند تا کمک دریافتی از دولت به خزانه بازگردانده شود. اما اینجا دولت داشت به آینده اعضای خودش با توسل به یک حربه قانونی کمک می‌کرد. اگر کاری که کردند قانونی بوده است جو‌سازی که نمی‌توانسته آن را بلااثر کند. این حرف بی‌اساسی است که گفته شود دانشگاه ایرانیان برای تامین آینده اعضای دولت دهم ایجاد شده است. کمک‌های مالی به این دانشگاه نیز در چارچوب اختیارات قانونی دولت انجام شده است. آیا بازگرداندن این کمک به خزانه دولت محل اشکال است؟ در این زمینه اتهامات غیرمنطقی و نادرستی مطرح شده است. خب اگر اتهام بود چرا پول را برگرداندند؟ می‌توانستند از طریق مراجع قضایی ثابت کنند که همه اینها جو‌سازی است و کارشان قانونی بوده است. کسانی که اتهامی را مطرح می‌کنند باید آن را ثابت کنند و برای اثبات ادعای خودشان می‌توانند به مراجع ذی‌ربط مراجعه کنند. آقای احمدی‌نژاد بنا نداشت بر سر این موضوع با دولت آقای روحانی دعوا کند بنابراین دستور داد که این مبلغ به خزانه عودت داده شود و به این ترتیب بهانه از برخی عناصر دولت فعلی که با جوسازی می‌خواستند مقاصد سیاسی خود را دنبال کنند، گرفته شد. ولی سازمان بازرسی هم وارد شد و غیرقانونی‌بودن این برداشت را تایید کرد. یعنی همه باهم دارند جو‌سازی می‌کنند؟ استناد شما برای این ادعا چیست؟ کجا این بررسی را انجام داده است؟ برای انجام بررسی به چه کسی مراجعه کرده است؟ استناداتش کجاست؟ الان دانشگاه با چه بودجه‌ای قرار است اداره شود؟ در این زمینه نامه‌ای از طرف آقای بقایی به دولت فعلی نوشته شده و ضرورت اختصاص کمک‌های مالی به دانشگاه ایرانیان مورد تاکید قرار گرفته است. مورد دیگری که می‌خواستم از شما سوال کنم بحث دانشجویان ستاره‌دار و اخراج استادان دانشگاه بود. آقای احمدی‌نژاد به کل منکر این مساله می‌شد. در حالی که ما الان می‌بینیم از این دانشجویان و استادان اعاده حیثیت شده و طبق برخی آمار 400دانشجوی محروم از تحصیل به دانشگاه بازگشته‌اند. در دولت آقای روحانی کسانی به کار گرفته شده‌اند که از متحصنان دولت آقای خاتمی یا جریان فتنه حمایت کرده‌اند اما الان برگشته‌اند سرکار. سوال من چیز دیگری‌است. می‌گویم آقای احمدی‌نژاد به کل منکر چیزی شده بودند که الان معلوم شده است واقعیت دارد موضع رسمی دولت آقای احمدی‌نژاد همان است که قبلا هم اعلام شده بود. در دانشگاه کسی را به دلایل سیاسی ستاره‌دار نمی‌کنند. اگر دانشجویی در بیرون از محیط دانشگاه مرتکب بزه یا جرمی شده باشد که بر اثر آن بازداشت و زندانی شده و در نتیجه از تحصیل محروم مانده باشد این مساله نباید به حساب دانشجو بودن وی نوشته شود زیرا این جرم هیچ ارتباطی با دوران تحصیل او ندارد. بنابراین‌چنین فرضیه‌ای ممکن است وجود داشته باشد که برخی افراد به دلایل امنیتی بازداشت و از تحصیل محروم شده باشند که اکنون با پایان یافتن دوران محکومیت به دانشگاه بازگشته‌اند. البته خیلی‌ها هم بازداشت نشده بودند. بسیار خب، در حد یک فرضیه که اشکالی ندارد اما موضع دولت آقای احمدی‌نژاد همانی بود که اعلام شد و ستاره‌دار کردن دانشجویان به دلایل سیاسی را قبول نداشتند. پس چرا شدند؟ شما می‌توانید از وزارت اطلاعات دولت آقای روحانی بخواهید تا دلایل محرومیت افرادی را که شما مدعی آن هستید، اعلام کند. زیادند. می‌توانید فهرستشان را از وزارت علوم یا دانشگاه آزاد بگیرید. شما ادعایی را مطرح کرده‌اید و این شما هستید که باید فهرست ادعایی خودتان را منتشر کنید. سیاست دولت این نبوده که به  دلیل مسایل سیاسی کسی را ستاره‌دار کنند. الان مدعی هستید که یک عده‌ای را برگردانده‌اند به دانشگاه که اینها ستاره‌دار بوده‌اند. بسیار خب، بروید در این زمینه تحقیق کنید و از مسوولان دولت فعلی نیز بپرسید چرا این افراد مورد ادعای شما از تحصیل محروم شده بودند. شما به زور می‌خواهید بگویید که اینها به دلایل سیاسی ستاره‌دار شده بودند و بنده آن را نمی‌پذیرم. برای اینکه واقعا بوده است. علت محرومیت از تحصیل یک چیز است اما مساله اساسی تقبیح خود عمل محروم‌کردن از تحصیل است که برخلاف مفاد صریح قانون اساسی است. محرومیت از تحصیل موضوعی نیست که در قانون اساسی به آن اشاره شده باشد. همه آحاد جامعه در برابر قانون یکسان هستند و دانشجو بودن برای هیچ‌کس مصونیت ایجاد نمی‌کند. ممکن است فردی دانشجو باشد اما در خارج از محیط دانشگاه مرتکب عمل مجرمانه‌ای شود و مجازات ناشی از این عمل مجرمانه می‌تواند به مانعی در ادامه تحصیل او منجر شود که این مسایل هرکدام باید در فایل مخصوص به خودش بررسی شود اما به نظر می‌رسد که شما قایل به تفکیک موارد نیستید. در شرایطی که دولتمردان سابق زمانی برای نقد دولت فعلی نگه داشته‌اند و فعلا صلاح را در سکوت می‌بینند من می‌خواهم از شما سوال کنم که نقدتان به این دولت چیست؟ نقد باید متوجه موضوعات مشخصی باشد. اما در یک نگاه کلی به دولت فعلی می‌توان گفت که میانگین سنی اعضای دولت آقای روحانی بیش از حد متعارف است و بعضا به طنز از آن به‌عنوان خانه سالمندان یاد می‌کنند. البته برخی اعضای دولت از ابتدای مسوولیت خود، بنای بهانه‌جویی را گذاشته‌اند و این امر می‌تواند اقتضای سن بالا باشد. علت این نیست که ما تجربه ناخوشایندی از جوانگرایی داشتیم؟ پس شما در موضع پاسخگویی هستید نه سوال. یعنی از حالت بی‌طرفی خارج شده‌اید و روزنامه‌نگار مستقل نیستید.  
کد خبر: ۲۱۹۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۸/۰۹

درست زماني صلح را ساختند كه ما آفريده شديم ترديدي ندارم: جنگ هديه الهي نيست، اما صلح وديعه خداوند و مرز با او بودن يا نبودن است                                                 بسم ا...الرحمن الرحیمبیانیه موسسه بین المللی سفیران صلح بادرود بی کران به روح پر فتوح امام راحل وعظیم الشان وبا آرزوی سلامتی برای رهبر معظم انقلاب اسلامی وعرض سلام وادب وارادت به مردم شریف ایران اسلامی وهمه صلح طلبان عالم بدینوسیله بیانیه خویش را در خصوص برگزاری اجلاس بین المللی صلح که توسط موسسه بین المللی سفیران صلح در مورخ 29/5/1392 شمسی در تهران برگزار گردید را جهت اطلاع عموم منتشر می نمایم. درست زماني صلح را ساختند كه ما آفريده شديم ترديدي ندارم: جنگ هديه الهي نيست، اما صلح وديعه خداوند و مرز با او بودن يا نبودن است.                                            صلح يعني: احترام، قانون، بهداشت و دوست داشتن همه ما می دانیم که صلح تنها به معنای نبودن جنگ نیست، بلكه حضور در يك جامعه سرشار از عدالت، تفاهم، همزيستي، ديگر پذيري، آزادي و دموكراسي است، جامعه اي كه از هر گونه اعمال و رفتار ضد انساني و غير اخلاقي به دور باشد و تمام زمينه هاي علمي، بهداشتي، فرهنگي،مذهبي، شهروندي و اقتصادي به صورت مطلوب در آن توسيع يابد. صلح و آرامش به کسانی داده می شود که خواهان آن هستند و برای آن تلاش می کنند و جنگ و جنایت و ترور از آن گروه و جماعتی است که به دنبال آن هستند. قانون کاشت، داشت، برداشت اصل اساسی زندگی انسان است. ما امروز همان محصولی را برداشت می کنیم که در گذشته بذر آن را کاشته ایم. نسل کشی هایی که به دلیل داشتن دین و مذهب و عقیده ارجح یک انسان به وقوع می پیوندد، قلب هر انسان آزاده ای را به درد می آورد. اسفناک و رقت انگیزتر این است که کسانی که خود متشبث به اعمال ضد انسانی و جرثومه فساد و نا امنی هستند، نسخه ای درمان بخش برای ملل دیگر ارائه می دارند و این نسخه چیزی جز جنگو کشتار نیست و بدین گونه آتش صلح به پا می کنند.اما هیچ گاه صلح و احترام به حقوق بشر از مسیر جنگ و بی عدالتی و خشونت حاصل نمی شود. در این راستا نقش و تاثیرگذاری سازمان ها، نهادها و تشکیلات مردم نهاد در فرهنگ سازي جهت احترام به حقوق طبيعي و ذاتي انسان ها و اشاعه و نهادينه نمودن خصايل انسان دوستي و آزاد منشی اساسی و پر اهمیت بوده است. موسسه بين المللي سفيران صلح در راستاي بسط و گسترش فرهنگ صلح و دوستي، ترويج و تعميق روحيات برابري و برادري، روشنگري در جهت پيشگيري از معضلاتي چون ايدز، تروریسم، مواد مخدر و افراط گري و تشویق به امور خداپسندانه و خيرخواهانه فعاليت دارد. اين موسسه استفاده از تجربيات و راهنمايي هاي بزرگان اخلاقي، اجتماعي و انديشمندان صلح طلب را فرصت مناسبی می داند تا بتواند در پی آنبه توسعه و گسترش فعاليت هايش در عرصه هاي ملي و بين المللي  بپردازد. اهداف و گستره فعاليت هاي اين موسسه مبتني بر باورهاي عميق صلح طلبي و نوع دوستي مي باشد كه با توجه به اصالت و تقدم فرهنگ صلح و دوستي بر موارد ديگر كه در دين مبين اسلام نيز بسيار بر آن تاكيد شده است، تاثيرات مثمر ثمري در لايه هاي مختلف جوامع از جمله تحكيم خانواده ها، پيشگيري از آسيب هاي اجتماعي، زياده روي و عنان گسيختگي ها و برقراي نشاط در ميان شهروندان دارد. زمانی که سفیران صلح، صلح و دوستی و آرامش را برای خود مطلوب می داند قدر مسلم دستان یاری گر خداوند سبحان زمانی همراه آنها خواهد بود که آن را برای دیگران نیز محترم شمریم، آن را برای دوستان خود، برای هم میهنان خود و نیز برای همه مردم دنیا و بالاتر از آن برای تمامی نسل ها و عصرها مطالبه نماییم. ما اکنون در دورانی هستیم که بهترین ارمغان ما برای ملل جهان هدیه صلح، دوستی، برادری و برابری است. و سفیران صلح در راستای این رسالت خود با تعهد و اشتیاقی که در بین اعضای این موسسه وجود داردو با توکل به خداوند متعال، با تکیه بر پشتوانه عظیم دینی و مردمی خود، با وجود تمامی ، موانع و مشکلات پیش رو، با اقتدار و صلابت تمام بر مواضع و رویکردهای صلح طلبانه خود ایستادگی می کند و خود را مقرون به موفقیت و پیروزی می داند چراکه صلح همان حق است و حق در نهایت پیروز است.ما با هم پیروزیم. من اگر برخیزم تو اگر برخیزی همه بر می خیزند. تمامی صلح طلبان و بشر دوستان را می ستاییم، مردمی که ضمن عشق ورزیدن، ایثار و فداکاری در قبال خاک میهن و مرزهای داخلی خود، احترام به قانون و خاک همسایه را فراموش نمی کنند و با لبان ارادت خودمان بر دستان پر مهر و محبت همه آنهایی که قدری، قدمی یا قلمی در راستای حفاظت و حمایت از صلح از خود نشان داده اند، بوسه می زنیم.وکمی نیکو پندار باشیمموضوعي كه اگرچه شايد ساده به نظر مي رسد اما وقتي در مقام تحليل و موشكافي باز آيد بي ترديد مي تواند كمك كننده به سطح فرهنگ عمومي جامعه گردد.                                                           جامعه ايراني ما در اين سالها به همت جوانان غيور و مقتدر خود گام هاي بلندي در بسياري از عرصه هاي جهاني برداشته كه موجب افتخار  تمامي ايرانيان بوده است.                                                       حضور قدرتمند در عرصه هاي علمي و ورزشي تنها نمونه ي كوچكي از افتخار آفريني هاي دلاوران سرزميني است كه اخلاق و جوانمردي را سرلوحه كار و امور خود قرار داده اند.                               جوانمردي همان واژه نام آشنايي كه پر بيراه نيست اگر بخواهيم بگوئيم همسنگ تمدن ايراني قدمت داشته و شايد ارزشمند ترين سند وجودي مردمان سرزمين پارس بوده است.                                      از پورياي ولي گرفته تا مرحوم تختي جوانمردي كيميايي بوده كه قلبهاي ما ايرانيان را بهم پيوند داده است.                                                                                                                                             پيوندي كه اگرچه گهگاه بواسطه ي بي مهري هاي برخي از دوستان شكسته مي شود اما اين موضوع هيچ گاه باعث نمي شود تا ما مردم جان گرفته در سرزمين ايران بخواهيم چشممان را بر روي واقعيت ها ببنديم. واقعيت هايي كه در زندگي هر روزه و هر لحظه ي ما جريان داشته كه مي توانيم نمود كلي آن را در عرصه هاي بين المللي مشاهده كنيم. بي شك اگر فرهنگ صلح و برادري در رگ هاي مردمان ما جاري نبود هيچ گاه نمي توانستيم خواستار آن باشيم كه دلاورمردان ورزشي ما در برابر ستم پيشگان جهان سينه علم كرده و به خاطر بازستاندن حق مظلوم از مدال و تنديس و افتخارات مالي بگذرند. از خود گذشتگي كه در ساير زمينه هاي سياسي ،علمي ،فرهنگي و اجتماعي نيز آن را نظاره كرده و نمي توانيم با بي لطفي قبول نداشته باشيم كه اگر عرق به وطن و ميهن نبود اين افتخارات ملي همچون برگ زريني موجب مباهات و افتخار ما نمي شد. افتخاراتي كه هر يك از ما بر حسب توان خود وظيفه داريم آن را قدر دانسته و حرمتش را پاس نگاه داريم اما متاسفانه به خاطر آنكه هنوز برخي از مفاهيم پايه در كشور ما آنجور كه بايد و شايد تبلور نيافته با بي مهري روبرو مي شويم. اينكه نام آوران و دلاوران ملي براي تك تك ايرانيان عزيز و شايسته احترامند بر هيچ كس پوشيده نيست و به عنوان سندي بر اين مدعا مي توان به جشن ملي كه در خيابان هاي ايران بواسطه ي حضور تيم ملي فوتبال در مسابقات جهاني اشاره كرد. اما آنچه در اين ميان لازم به يادآوريست آن است كه اگرچه غيورمردان ملي ما هيچ نيازي به تقدير و تشكر و تنديس ندارند و همان شادي نهفته در دل هاي مردم برايشان يك دنيا مي ارزد اما ما بواسطه ي يك نهاد مردمي وظيفه داريم كه پاسدار تلاش هاي آنها باشيم تا به جهانيان ثابت كنيم اقتدار ايراني به صلح و آرامشي است كه مردمان ما به آن اعتقاد راسخ دارند. اعتقاد راسخي كه در اكثر فرهنگ هاي جهاني بواسطه ي موسسه هاي مردم نهاد رنگ و لعاب بهتري گرفته تا در حد مقام و شكوه عزيزاني باشد كه نام ايران را در عرصه ي جهاني بالا برده اند.               در همين راستا موسسه بين المللي سفيران  صلح نيز طي 5 سال گذشته در صدد آن بوده تا بتواند در اين راستا قدم هايي هرچند كوچك بردارد.                                                                                     قدم هايي كه همراستاي توان و بنيه ي اين موسسه بوده و به دور از حق و انصاف است كه بخواهيم نام دلال بازي را بر آن اطلاق كنيم.                                                                                                      بي شك ضعف ها و ناتواني هاي موجود بر موسسه بر هيچ كس پوشيده نيست و در همين جا از تمام دوستداران صلح و برادري درخواست مي شود تا با انتقادهاي سازنده خود ما را در جهت رشد و ارتقاي فرهنگ آفرينش خود كه همانا پاسداشت حرمت نيكوكار و نيكو گفتاري و نيكو پنداري و نيكو كرداريست كمك كنند.                                                                                                         حرمتي كه طي اين سالها بواسطه ي برخي از عملكردهاي نامناسب برخي از دوستان مديريتي ما رنگ باخته و سبب ساز آن شده است كه طعم تلخ پول براي همگان در اولويت اصلي قرار گيرد تا تفكر كنند هرگونه فعاليتي كه در گيتي رخ مي دهد به خاطر همين پول سياه بوده است.                             اي كاش دوستاني كه به ما خرده ميگيرند كه چرا فلاني و فلاني و فلاني را شايسته تقدير و تشكر دانسته ايد چه مشكل و ايرادي داشته اند كه نبايد به اين مقام برگزيده مي شدند.                                مگر همين افراد نام آوراني نبوده اند و نيستند كه نامشان به عنوان يك ايراني در دروازه هاي جهاني مي درخشد؟                                                                                                                                  مگر همين افراد نيستند كه بواسطه ي عملكردشان مي توانند جوانان بسياري را مشتاق حضور در عرصه هاي نيك كنند؟                                                                                                                   مگر همين افراد نيستند كه بواسطه ي عملكرد قابل تقديرشان نگذاشته اند كه پايه هاي برادري و انسانيت در جامعه سست شود؟                                                                                                        اگر ما اشتباه مي كنيم و در تعيين معيارهايمان دچار خطا و لغزشي بوده ايم شما به عنوان دوست و يار ما نام ببريد از افرادي كه جايشان در ميان برگزيدگان اين اجلاس خالي بوده و شايسته مي نموده كه از آنها تقدير شود.                                                                                                                          هرچند كه نبايد از ياد ببريم زندگي در يك كشور اسوه از لحاظ انسانيت به حدي كار ما را سخت كرده است كه اگر توان اندك ما اجازه دهد تا بخواهيم دستان تمامي مردمان خود را نيز بفشاريم باز در حق انسان هايي كه هنوز به دنيا نيامده اند اجحاف كرده ايم.                                                            اما در همين جا از تمام دوستاني كه به ما خرده هايي بي شك از دريچه دوستي گرفته اند مي خواهم اعلام كنم دستان موسسه كوچك ما را گرفته و نگذاريد كه بگذاريم دشمنانمان بر طبل دروغ خود بكوبند كه ما ايراني ها بيگانه با صلح ،برادري و دوستي بوده ايم. آيا به نظر شما ما نيز بايد همپاي دروغي باشيم كه دشمنانمان به ما اطلاق مي كنند؟                            لذا ازروزنامه هایی که کم لطفی کردند میخواهم بدون در جریان بودن روند فعالیتهای موسسه بین المللی سفیران صلح قضاوتی عجولانه ودور از واقعیت ننمایند واگر ابهامی یا سئوالی دارند از مسئولین موسسه بنمایند تا دچار نشراکاذیب وارائه مطالبی غیر واقع به جامعه نگردند. لازم به ذکر است که پیرو برگزاری اجلاس بین المللی صلح در تالار وحدت تهران در خصوص اعطای نشان صلح به برخی از مسئولین ،هنرمندان وورزشکاران به نام کشوروسفرای حاضر در این مراسم نشانهای اعطا شده متعلق به موسسه بین المللی سفیران صلح می باشد و هیچ ارتباطی به یونیسف که برخی از روزنامه ها وخبرگزاری ها انعکاس داده اند ندارد وبدینوسیله از زحمات بی دریغ یونیسف در حوزه مسائل حقوق بشردوستانه تقدیر وتشکر به عمل می آید واعلام می گردد که این نشانها صرفا ومستقلا از سوی موسسه بین المللی سفیران صلح اعطا شده است. زندگی صحنه یکتای هنرمندی ماست                      هرکسی نغمه خود خواند و از صحنه رودصحنه پیوسته به جاست                                    خرم آن نغمه که مردم بسپارند به یادالهم وفقنا لما تحب وترضیابراهیم صنوبرمدیرعامل ورئیس هیئت مدیره
کد خبر: ۱۹۷۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۶/۰۱

بعضی ها اصالت را به این می دهند که فلان آقا حتما باید باشد، ولی ما اصالت را به کاری که برای مردم باید انجام شود می دهیم به گزارش آوای دنا،دکتر محمود احمدی‌نژاد در گفت‌وگوی زنده تلویزیونی در پاسخ به سوالی راجع به جدا شدن مدیران ارشد دولت، گفت: این نشانه برنامه‌دار بودن دولت بود. اگر برنامه نداشتیم، هر کسی کار خودش را می کرد و کسی به او کار نداشت. تعداد تغییرات مهم نیست، برنامه و هدف مهم نیست. بعضی ها اصالت را به این می دهند که فلان آقا حتما باید باشد، ولی ما اصالت را به کاری که برای مردم باید انجام شود می دهیم. اگر هماهنگ بود دستش را می بوسیم اگر هم نبود دستش را می بوسیم و میگوییم برو کنار. اصلا نگاه ما سیاسی نبوده است در این زمینه. برای ما هدف مهم است نه اینکه آدم ها در این پست باشند مهم است.
کد خبر: ۱۸۷۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۵/۰۶

آوای دنا:حجه السلام سید موسی سیروس در جمع نمازگزاران مسجد حضرت رسول(ص) شهر لنده با تاکید بر اینکه اطاعت عملی در انتخابات از کلام مقام معظم رهبری به مثابه (اطیعوا الله واطیعو االرسول (ص) واولوالامر منکم ) هست،گفت  :چون عشق به قانون اساسی داریم ما میل حمـاسه سیـاسی داریم بر امـر امیر قلـب ها خامنه ای با عشق وصفا ,شور حماسی داریمانتخابات قله ی حضور مردم در سرنوشت سیاسی ,اجتماعی واز همه مهمتردینی است ومنتخب مردم یعنی نقاط مشترک سلیقه دینی ,اجتماعی ومعنوی مردم.هرچه این انتخاب ,آرمانی تر باشد نشان از بصیرت ,معرفت ودرایت آن ملت است . در دین مبین اسلام تاکید شده که امانات را به اهلش بسپاریم .انتخابات پیش رو همه  در جای خودمهم هستندشورای شهر ,ریاست جمهوری وخبرگان رهبری ,همه مهم هستند اماخبرگان رهبری برای استان مااز همه مهمتر است چرا که نماینده خبرگان رهبری برای استان محروم ما نه فقط پدرمعنوی است بلکه چشم بیدار وزبان گویا ویار غمخوار این استان محروم   است ودر گذشته هر جا عمران وآبادی کلی شده از حمایت ها ,خودگذشتگی وپشتکار ونظارت نماینده  خبرگان فقیدمان حضرت آیت اله ملک حسینی(ره ) بوده است خدایش با اجداد صالحش محشورش بنماید .وی گفت :حال که انتخابات خرداد92 در پیش روی ماست مردم بصیر ,شریف وغیرتمند استان کهگیلویه وبویراحمد چون گذشته که پیشقراولان حماسه سیاسی در کشور بودند حماسه جدید خواهند آفرید.بی شک  در پیش صاحبا ن خرد ومردم بصیر این استان اصلح مشخص وهمه اذعان دارند اما ما هم برحسب ارادت چند نکته ای را متذکر می شویم . آیت اله سید شرف الدین ملک حسینی که خلف صالح آن عارف ربانی است دارای ویژگی های بارزی است از جمله :1-آراستگی به زیور علم وتقوا که اظهر من الشمس است ودر حکم مقام معظم رهبری برای انتخاب نماینده ولی فقیه خطاب به ایشان مشهود است.2-بصیرت, درایت , اصالت , جسارت وشجاعت ,بی باکی وتاثیرگذاری معنوی در جامعه :سید بزرگوار از سلاله رسول الله (ص)  در مکتب وخانه ی عارف  ومجتهدی بزرگ پرورش یافته  که همیار ,همسنگروحامی  امام(ره) بوده ودر مقابل  رژیم منحوس پهلوی ساکت ننشسته ودر جریانهای سیاسی بصیرت خود رابه اثبات رساند مرحوم آیت اله ملک حسینی  با بصیرت تمام در زمان انتخاب بنی صدر از روز اول همانند امام مخالف بوده است .3- مقبولیت در بین علما  ونشاط جوانی وداشتن مقام و جایگاه علمی،فقهی و حوزی مناسب در سطح کشور: بی شک برای بیرون رفتن استان از محرومیت نیاز هست که غمخوار این مردم دو خصیصه داشته باشند جوانی وخستگی ناپذیر باشند ومقبولیت  در بین علما وصاحبان اندیشه , تا بتوانند با دیدی وسیع ونافذ برای بیرون رفتن استان از محرومیت تمام اهتمام خود را به کار ببندندمرحوم ابوی ایشان (ره) تمام همت جوانی شان را همراه امام صرف انقلاب اسلامی نمودند امید است که این خلف صالح بتواند انرژی جوانیشان را صرف محرومیت زدایی وبیرون رفتن استان از فقر اقتصادی وفرهنگی نمایند .4-مقبولیت دربین اقوام ,طوایف ,جناح های سیاسی واشراف برمسائل استان :بی شک ازانتخاب ایشان به عنوان نماینده ولی فقیه دراستان همه گروههای سیاسی ,علمای دینی ,مردم بصیر استان خوشحال شدند وانتخاب ایشان را مایه خیر وبرکت برای استان وجنوب کشور دانستند چرا که ایشان همانند مرحوم  ابویشان در خدمت مردم ونظام هستند .وهرگونه کم کاری ,بی سلیقگی را اگراز مسئولین واحزاب سیاسی ببینند با درایت وبصیرت اصلاح می نمایند .5- خانواده معظم شهدا :ایشان برادر شهید هستند وفصاحت کلام وبلاغت طبع ایشان برکسی پوشیده نیست .وچند خصیصه مهم دیگرآری ، صد نکته غیر حسن بباید که تا  کسی                  مقبول طبع مردم صاحب نظر شوداقبال لاهوری می گوید :خدا آن ملتی را سروری داد                   که تقدیرش به دست خویش بنوشتبه آن ملت سروکاری ندارد                    که دهقـانش برای دیگران کشت     درپایان  افزود :امید است که همه  مومنین ونماز گزاران در انتخابات شرکت کنند و باحضور حداکثری مشتی محکم به دهان استکبار ویاوه گویان  بزنند .
کد خبر: ۱۶۹۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۳/۱۲

اوای دنا:متن کامل سخنرانی دکتر محمود احمدی نژاد در اولین همایش قوه‌ مجریه در حقوق اساسی جمهوری اسلامی ایران به شرح ذیل است:بسم الله الرحمن الرحیماللهم‌ عجل‌ لولیک‌ الفرج‌ والعافیة والنصر واجعلنا من‌ خیر انصاره و اعوانه‌‌ والمستشهدین‌ بین‌ یدیه‌خدای بزرگ را سپاسگزارم که فرصت و توفیق حضور در این جلسة بسیار ارزشمند را عنایت فرمود. از همة شما عزیزان که با حضور خود بار دیگر بر اهمیت قانون اساسی و نیز عزم خودتان برای پیگیری تحقق اهداف قانون اساسی تأکید کردید، تشکر می‌کنم. همچنین از آقای دکتر حجازی و بقیة عزیزانی که این مراسم را برگزار کردند، تشکر می‌کنم.اما با توجه به اینکه گفته‌اند جلسات حقوقی‌ها خیلی خشک است، شاید جا داشته باشد که بگوییم که جلسه‌ای با این حدت و شدت ندیده‌ایم که برگزار شود. البته به لحاظ محتوا و مطالبی که مطرح شد، به خصوص بحث‌های آقایان دکتر حجازی، شعبانی، الهام، گرجی و اسلامی برای خود بنده بسیار مفید و آموزنده بود و من استفاده کردم.من واقعاً علاقه‌مند بودم که از زبان خود سخنرانان و عزیزانی که مقاله ارائه دادند مطالب را بشنوم، چون آدم وقتی با آن حسی که گوینده یا نویسنده مطلب را بیان می‌کند، دریافت می‌کند، چیز دیگری است. اما به لحاظ شرایطی که هست، از این موهبت محروم هستم، اما حتماً همة مقالات و سخنرانی‌ها را خواهم خواند و بهره خواهم برد. اگر هم نظری داشته باشم، برای دوستان خواهم فرستاد.اشاره کردند که در نظام اجتماعی ما مهم‌ترین رکن و نهاد، خود قانون اساسی است و از قانون اساسی مهم‌تر نداریم. همة اندیشه‌ها و نظریه‌های اجتماعی و حکومتی، مطالبات و آرزوهای چندصدساله، مفاهیم دینی مرتبط با مناسبات و نظامات اجتماعی، شیوة زمامداری، ارزش‌های الهی و انسانی و ... در قانون اساسی مندرج است.اگر ارزش‌ها یا حقوقی هم بخواهد در جامعه گسترش یابد، باز باید بر پایة قانون اساسی باشد. همچنین حقوق متقابل زمامداران و مردم و نیز نقش هر یک در ادارة جامعه به قانون اساسی بر می‌گردد.مهم‌ترین و مستحکم‌ترین سند تنظیم کنندة روابط و حد و مرزهای اجتماعی قانون اساسی است. آنهایی که به دنبال حکومت‌های علوی، نبوی، مردمی، عادلانه و آرمانی در این کشور هستند، سند آن قانون اساسی است.این حرف به معنای آن نیست که این سند کامل است و نیاز به اصلاح ندارد. خیر، بحث‌های خوبی مطرح شد. در دوره‌هایی از زمان براساس تجربیات، دانش، پیشرفت و کمال جامعه حتماً باید اصلاحاتی انجام دهیم. معنایش این نیست که وحی مُنزل است و نمی‌شود آن را دست زد، اما می‌خواهم بگویم که مهم‌تر از آن هم سندی نداریم.بحث‌هایی که آقایان شعبانی، گرجی و دیگران مطرح کردند، نشان‌دهندة نواقصی است. این ایراد اساسی به واضعان قانون اساسی نیست، چون آن کسانی که قانون اساسی را وضع کردند، نوعاً – بلکه همة آنها- فاقد تجربة حکومتداری و زمامداری بودند و در شرایط قبل از پیروزی انقلاب فرصتی در اختیارشان نبود. بنابراین نواقص طبیعی است. حتی اگر این مسئله هم نباشد - بالاخره جامعه در حال کمال و مناسبات در حال تغییر است - وقتی ما به سطح بالاتری منتقل شدیم، نیازمند تنظیم مجدد هستیم. تا زمانی که این قانون معتبر است، هیچ کس نمی‌تواند به استناد یک روایت، حدیث و حتی آیه‌ای از قرآن و فهم خود از دین، قانون اساسی را کنار بگذارد یا آن را نقض کند و بگوید فهم من از این چیز دیگری است. فهم شما برای خودتان معتبر است، نه در مناسبات اجتماعی.همة تصمیمات، قانونگذاری، قضاوت، اجرا و هر اقدام دیگری در کشور باید مبتنی بر این قانون باشد. قانون اساسی تنها سند مکتوب و مدون میثاق ملی است.از منظر تاریخی هم اگر نگاه کنیم، مهم‌ترین و تنها دستاورد انقلاب اسلامی قانون اساسی است. این کلام امام عزیز (ره) هم هست.اما نشست ما دربارة قوة مجریه در قانون اساسی است. البته همان طور که به درستی اشاره کردند، این تقسیم‌بندی که قوة مجریه حیطه‌ای دارد و کاری به کسی ندارد و قوة مقننه همین طور و ... ، متعلق به گذشته بوده و اصلاً حکومت از این شکل خارج شده است. اصلاً ادارة یک نظام نیازمند مناسبات جدیدتری است.اما قبل از اینکه به قوة مجریه بپردازم، می‌خواهم به موضوع اساسی‌تری اشاره کنم و آن خود انسان است. اصلاً این قانون اساسی هم برای انسان است. همة هستی برای انسان است. مخلوقی بالاتر از انسان در عالم هستی نداریم. انسان تنها موجودی است که استعداد الهی شدن دارد. تنها موجودی است که همة اسما و صفات الهی در وجود او به امانت گذاشته شده است و می‌تواند تجلی همة اسما و صفات الهی از جمله علم، حکمت، قدرت، رأفت، ستاریت، لطف و عشق خدا باشد.انسان می‌تواند خلیفه الله باشد. یعنی چه؟ جانشین باید شباهتی با اصل داشته باشد؛ یعنی غیر از خلق خودش، هر آنچه خدا در این عالم هستی می‌تواند انجام دهد، او نیز می‌تواند انجام دهد. انسان آفریده شده تا آیة عظیم و اعظم خدا و راه شناخت و دسترسی به خدا باشد. اگر خدا انسان را خلق نمی‌کرد، راهی برای شناخت خدا و ظرفیتی برای معرفی خدا وجود نداشت.به همین دلیل است که خدا همة عالم را در خدمت انسان و انسان را برای کمال، تعالی، الهی شدن و رسیدن به اوج عظمت قرار داده است. حکومت، قانون، قانون اساسی، کار، تلاش، خانواده، ازدواج و ... همه مربوط به انسان‌اند و دررابطه با انسان معنا پیدا می‌کنند همه باید بسترساز شکوفایی و تعالی انسان باشند؛ یعنی خدا عالم را برای انسان و انسان را برای تعالی و خداگونه شدن خلق کرد.انسان بالاترین مخلوق هستی است و مأموریت او این است که خود را از این خاک تا خدا بالا بکشد. اما انسان این شدن، تعالی و کمال را باید آزادانه انتخاب کند. خداوند انسان را آزاد آفریده و اجازه داده است که با اراده و انتخاب آزاد خود سیر تعالی و کمال را انتخاب کند و اتفاقاً این زیبایی کار خداست. همة هستی متعلق به خداست، همة اراده‌ها در راستای ارادة خداست، همة حیات و موجودیت متعلق به خداست، اما همین خدا مسیر کمال را در برابر انسان قرار می‌دهد، ولی می‌گوید مختار و آزادی که انتخاب کنی و اگر آزادانه انتخاب کردی، کمال پیدا خواهی کرد و انتخاب تو ارزش دارد.خدا می‌توانست اراده کند که انسان مثل ملائک یا سایر موجودات شود یا از همان ابتدا او را در بالاترین مرتبة کمال، بدون نیاز به حرکت انسان، خلق کند. اما زیبایی به این اندازه نبود که خدا مخلوقی را آفریده است که با انتخاب خودش به قله‌ها می‌رسد.عزیزان من، در شرایط تحمیل و اکراه، ارزش و ضدارزش و تعالی و سقوط بی‌معناست. زمانی نظام ارزشی و ارزیابی معنا پیدا می‌کند که انتخاب آزاد باشد. همة ارزش‌های انسانی در سایة آزادی معنا پیدا می‌کند و همة آنها به تبع آزادی است. از جمله عدالت، کرامت، اخلاق، ایثار، فداکاری، مهربانی، شجاعت و حتی ایستادن در برابر ظالم و حمایت از مظلوم، و همة زیبایی‌های عالم در سایة آزادی انسان معنا و مفهوم پیدا می‌کند. والا اگر عده‌ای را با اکراه و فشار برای مقابله با ظالمین بفرستیم، ارزشی ندارد. انسان باید انتخاب کند و به جایی برسد که ظلم را بد و در نقطة مقابل حیثیت، کرامت و شخصیت خود بپندارد و از آن دوری کند. اگر مقابله با ظالم و حمایت از مظلوم را ارزش بداند و انتخاب کند، آن ارزش دارد.خداوند حتی اجرای عدالت در روابط اجتماعی را نیز بر عهدة انسان‌ها و انتخاب آزاد آنها گذاشته است. همة پیامبران آمده‌اند و کتاب و میزان آمده است. برای چه؟ لیقوم الناس بالقسط؛ برای اینکه انسان‌ها عدالت را انتخاب کنند و به عدالت قیام کنند. در غیر این صورت، اولاً، مستقر نخواهد شد و ثانیاً، فاقد ارزش و کمال‌آفرینی است.چرا عدالت مهم است؟ چون بستر کمال و تعالی انسان است و راه رسیدن به خدا را باز می‌کند. حالا اگر همین عدالت با ارادة آزاد ملت‌ها و مردم مستقر نشود، کمال‌آفرین نیست و فاقد ارزش است چون انسان‌ها آزادند، خدا به آنها حق تعیین سرنوشت داده و این مهم‌ترین حق است.عزیزان من، استقلال هم به واسطة آزادی است. کسی که آزاد نیست، استقلال برای او معنا ندارد. استقلال زمانی است که آزادی هست. چرا؟ چون آزادی منشأ کرامت انسان است. کسی که آزادی ندارد، کرامتی ندارد. حالا مفهوم آزادی وسیع است و من وارد آن نمی‌شوم.آزادی منشأ کرامت انسان و کرامت مستلزم استقلال است. اینکه ملتی می‌خواهد مستقل باشد، برای این است که می‌خواهد با کرامت زندگی کند و احساس کرامت می‌کند. کسی که احساس کرامت نمی‌کند، استقلال برای او مفهومی ندارد.همة وابستگی‌ها و باز کردن راه سیطرة بیگانه بر ملت‌ها از ناحیة انسان‌های حقیر و تحقیر شده‌ای است؛ که در درون خود احساس کرامت نمی‌کنند. اگر آزادی نباشد، کرامت بی‌معناست و اگر کرامت نباشد، استقلال بی‌معناست.این به عنوان مقدمه بود، به بحث‌های خودمان برگردیم. مقدمة قانون اساسی را ببینید، بهایی است که ملت پرداخت: «استقلال، آزادی، حکومت اسلامی.» در عنوان شیوة حکومت در اسلام چنین می‌خوانیم: «رسالت قانون اساسی این است که زمینه‌های اعتقادی نهضت را عینیت بخشد، شرایطی را به وجود آورد که در آن انسان با ارزش‌های والا و جهان شمول اسلامی پرورش یابد.»در همین قسمت می‌خوانیم: «قانون اساسی تضمن کنندة نفی هرگونه استبداد فکری و اجتماعی و انحصار اقتصادی می‌باشد و در خط گسستن از سیستم استبدادی و سپردن سرنوشت مردم به دست خودشان تلاش می‌کند.»باز در همین بخش می‌خوانیم: «قانون اساسی زمینة چنین مشارکتی را فراهم می‌سازد تا در مسیر تکامل انسان هر فردی خود دست اندرکار و مسئول رشد، ارتقا و رهبری گردد و این همان تحقق حکومت مستضعفین در زمین خواهدشد.»کمی پایین‌تر می‌خوانیم که: «اقتصاد وسیله است، نه هدف؛ در ترکیب بنیادهای اقتصادی، اصل، رفع نیازهای انسان در جریان رشد و تکامل اوست.دربارة زن نیز همین است، خانواده کانون اصلی رشد و تعالی انسان، وظیفة خطیر و پر ارج مادری در پرورش انسان‌های مکتبی و ... .اصل اول: جمهوری اسلامی نظامی است برپایة ایمان به خدای یکتا، لااله الاالله؛ یعنی توحید. همین جا که گفته است توحید، معاد و نقش سازندة آن در سیر تکاملی انسان، عدل، امامت و بلافاصله «کرامت و ارزش والای انسان و آزادی توأم با مسئولیت او در برابر خدا» که این را هم شأن توحید، معاد، عدالت و امامت آورده است.اصل سوم: ایجاد محیط مساعد برای رشد فضایل اخلاقی؛ تأمین آزادی‌های سیاسی و اجتماعی؛ مشارکت عامة مردم در تعیین سرنوشت سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی.اصل ششم: در جمهوری اسلامی ایران، امور کشور باید به اتکاء آرای عمومی اداره شود، از راه انتخابات.اصل نهم: در جمهوری اسلامی ایران، آزادی و استقلال و وحدت و تمامیت ارضی کشور از یکدیگر تفکیک ناپذیرند و حفظ آنها وظیفة دولت و آحاد ملت است. هیچ فرد یا گروه یا مقامی حق ندارد به نام استفاده از آزادی، به استقلال سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، نظامی و تمامیت ارضی ایران کمترین خدشه‌ای وارد کند. و هیچ مقامی حق ندارد به نام حفظ استقلال و تمامیت ارضی کشور، آزادی‌های مشروع را، هرچند با وضع قوانین و مقررات، سلب کند.می‌گوید نشریات و مطبوعات در بیان مطالب آزادند، احزاب و جمعیت‌ها آزادند، راهپیمایی‌ها آزاد است و ...، واژة آزاد و آزادی در قانون اساسی بسیار است.در اصل چهل و سوم، در بحث اقتصاد، می‌گوید: برآوردن نیازهای انسان در جریان رشد، با حفظ آزادگی او؛ رعایت آزادی انتخاب شغل، محل سکونت و مسکن و ... .اصل پنجاه و ششم: حاکمیت مطلق بر جهان و انسان از آن خداست و هم او انسان را بر سرنوشت اجتماعی خویش حاکم کرده است.هیچ کس نمی‌تواند این حق الهی را از انسان سلب کند یا در خدمت منافع فرد یا گروهی خاص قرار دهد.اما، قانون اساسی باید شکل‌دهندة یک نظام اجتماعی متوازن بر مبنای ارادة مردم باشد. برداشت من از قانون اساسی این است که این قانون، ساختارهایی را برای نظام اجتماعی پیش بینی کرده که اگر قطعات آن ساختار را در کنار هم بچینیم، یک نظام متوازن و متعادل در خدمت کمال، آزادی و تعالی انسان‌ها خواهد بود.بعضی‌ها خیال می‌کنند که قانون اساسی اصولی است که نوشته شده، حالا اگر ما به جزئی از آن عمل کنیم، بالاخره یک شکلی درست خواهدشد. من فکر می‌کنم برعکس است؛ یعنی واضعان قانون اساسی اول شکلی از نظام اجتماعی را در ذهنشان تصور و تصویر کرده‌اند، بعد اجزای آن را در قانون اساسی چیده‌اند. مثل پازل بزرگی که قطعه قطعه شده که اگر قطعه‌ها را کنار هم بگذاریم، آن پازل تکمیل می‌شود.بعضی‌ها خیال می‌کنند هر قطعه‌ای را به هر شکلی کنار هم بچینیم، کار درست می‌شود و لزوماً به یک شکل متوازن و متعادل خواهیم رسید.به نظرم این اشتباه است. باید نظام متوازنی داشته باشیم که در آن حق تعیین سرنوشت براساس آزادی متعلق به ملت باشد. این باید در تمام قوا، هرکسی که به نوعی با قانون اساسی سر و کار دارد یا در روند تأثیر می‌گذارد، متبلور باشد؛ هم در اجرا، هم در تفسیر و قانونگذاری و هم در قضاوت لحاظ شود.اصلاً قضاوت، اجرا، قانونگذاری، شورای نگهبان و حکومت باید در خدمت مطالبات بحق مردم و تأمین آزادی و حق تعیین سرنوشت آنها باشد، والا حکومت بی‌معناست.در قانون اساسی، تفسیر و برداشت‌ها از آن باید اختیارات و مسئولیت‌ها متوازن و متعادل باشد. اگر بشود درجه‌بندی کنیم، نمی‌شود به نهادی بگوییم مسئولیت شما 100 واحد است و اختیار شما 2 واحد. اگر 100 واحد مسئولیت دادیم، باید 100 واحد هم اختیار در کنار آن باشد.نمی‌شود مثلاً همة اختیارات در قوة مجریه متمرکز باشد و تکالیف در قوة قضائیه یا برعکس، اختیارات در قوای مقننه و قضائیه، اما مسئولیت‌ها و پاسخگویی‌ها در قوة مجریه. این عدم توازن است که مشکل ایجاد می‌کند و شکلی را که می‌خواهیم بسازیم، ناقص می‌شود. می‌خواستیم عدالت و کرامت را برپا کنیم، آزادی‌ها را تأمین کنیم، پیشرفت کنیم، یک جامعة آرام و کمال یافته و انسان‌های با کرامت داشته باشیم و آرامش انسانی را حاکم کنیم، اما می‌بینیم که موجودی خلق شده که یک دست آن شش متر است و دست دیگرش دو سانتی‌متر است . ... .هر قوه یا حاکم یا مسئولی باید به قدر اختیارات خود مسئول باشد. این یک اصل حقوقی است و فکر می‌کنم مفاهیم حقوقی، مفاهیمی عقلانی است.یکی از مسائلی که در قانون اساسی و قانونگذاری مهم است، تنظیم روابط بین قواست. شأن روابط قوا شأن قانون اساسی است، نه قانون عادی. نمی‌شود ما در قوة مجریه بنشینیم و برای خودمان مقرراتی وضع کنیم که چگونه با قوة قضائیه و مجلس برخورد کنیم. قوة مقننه هم برای خود تنظیماتی درست کند که چگونه با ما و قوة قضائیه برخورد کند. شأن تنظیم روابط قوا قانون اساسی است. نمی‌شود با آیین نامة داخلی مجلس یا قانون عادی، اختیاراتی را به قوه‌ای داد یا از آن سلب کرد.یکی از مسائل دیگر، تفسیر قانون اساسی است. وقتی تفسیرها زیاد می‌شود، غیرمستقیم اشکالی را به اصل وارد می‌کند؛ به خصوص وقتی تفسیر از یک اصل در مقاطع زمانی متناقض می‌شود که کار را بدتر می‌کند.تفسیر قانون اساسی در واقع خود قانون اساسی است و باید با اصل منطبق باشد. باید به گونه‌ای باشد که اکثریت قاطعی از مردم آن را درست بپندارند و بگویند فهم ما هم از قانون اساسی همین است؛ چرا؟ چون اصل اینکه قانون اساسی در کشور ما اجرا می‌شود، به خاطر رأی مردم است. اگر مردم رأی نمی‌دادند و این قانون اساسی را انتخاب نمی‌کردند، اجازة اجرا نداشت و موضوعیت پیدا نمی‌کرد.البته ممکن است بعضی‌ها بگویند که نه خیر، اینها بحث‌های تخصصی است و مردم نمی‌فهمند و هرچه ما گفتیم، درست است. اما بالاخره اصل قانون اساسی که تخصصی‌تر است. همین اصل قانون اساسی به رأی گذاشته شده و چون مردم رأی دادند، معتبر است.نمی‌شود تفسیری از قانون اساسی بکنیم که اکثریت ملت نقطة مقابل آن را بفهمند. در اینجا به نظرم فاقد مشروعیت و اصالت می‌شود.بحث مهم دیگر، تغییر اصول قانون اساسی است که تغییر آن هم پیش‌بینی شده است و روالی دارد. باید رهبری فرمان بدهند که هیئتی تشکیل بشود، بازنگری کند و بعد به رأی مردم گذاشته شود. باید رفراندوم برگزار شود. نمی‌شود با تفسیر یا با قانون عادی، قانون اساسی را عوض کرد یا حتی به نام مصلحت از طریق ارجاع آن به مجمع تشخیص مصلحت آن را عوض کرد.تشخیص مصلحت هم مثل تفسیر است. اولاً باید زمان داشته باشد. نمی‌شود قانون اساسی را به نام مصلحت عوض کنیم، در این صورت اصلاً نیازی به قانون اساسی نداریم.اینکه در قانون اساسی، مجمع تشخیص مصلحت پیش‌بینی شده، برای مصالح است که مصالح هم استثناهاست نه قاعده. راهی برای دور زدن و حذف قانون اساسی نیست. اگر در مجلس مصلحتی تشخیص داده می‌شود، باید آن قدر برجسته و آشکار باشد که اکثریت مردم بگویند بله، این مصلحت است و اکثریت قاطعی به آن رأی بدهند. نه اینکه مثل قوانین عادی رأی‌گیری شود و شورای نگهبان رد کند و بعد به مجمع برود.نمی‌شود عدة قلیلی بگویند که مصلحت ملت را ما تشخیص می‌دهیم، خود ملت قادر به تشخیص مصلحت خود نیست. چطور ملت آن قدر تشخیص داد که شما را انتخاب و بر خود حاکم کرد، اما مصالح خود را تشخیص نمی‌دهد؟این برای مصالح موقتی است. وقتی ما می‌خواهیم به هر دلیلی اصل قانون اساسی را معطل کنیم، یا در موارد نادری پایمان را از مرزهای قانون اساسی فراتر بگذاریم، باید اولاً استدلالی قوی پشت آن باشد، ثانیاً، زمان داشته باشد.یکی دیگر از مباحث قانون اساسی جایگاه رئیس جمهور، صرف نظر از احمدی‌نژاد، است. اگر ما سال اول بر قانون اساسی پافشاری می‌کردیم، همان فضای قبل منتقل می‌شد که اینها اختیارات اضافه ‌می‌خواهند و ... و حرف را منکوب می‌کردند و چه بسا ثمر نمی‌داد و بالعکس می‌شد.در قانون اساسی، تنها مقامی که نماینده و نماد تمرکز و شکل‌گیری ارادة ملی است، رئیس جمهور است؛ یعنی تنها جایی که همة ملت به یک نفر، یعنی رئیس جمهور، رأی می‌دهند. این قانون اساسی ماست.رئیس جمهور تنها کسی است که نمایندة کل ملت محسوب می‌شود. کسی است که بالاترین سطح نمایندگی از مردم را دارد. همة مردم برای انتخاب یک نفر می‌آیند. اشاره کردند، اصل 113 روشن است: بالاترین مقام رسمی کشور، پس از مقام رهبری، مجری قانون اساسی و رئیس قوه مجریه.بخش مهم مردم‌سالاری و جمهوری در انتخاب رئیس جمهور متبلور می‌شود که همة مردم اعمال اراده می‌کنند.البته همة ارکان نظام باید براساس اراده و رأی مردم باشند و هستند. اما مشکل از کجاست؟ مشکل از آنجاست که بخواهیم با اقلیتی کل ملت را کنترل کنیم. اینجا اختلاف‌ها شروع می‌شود؛ نه اختلاف، که بعضی‌ها به محض اینکه تذکر قانون اساسی می‌دهیم، می‌گویند وارد اختلافات شده‌اید؛ اینجا اختلاف نیست؛ اینجا صیانت از اصل نظام، اصل ملت، اصل حقوق مردم و اصل قانون اساسی است.بله، اگر جار و جنجال باشد، آن اختلاف و دعواست؛ اما بحث شخصی نیست. بگذارید اشارة کوتاهی داشته باشیم. ما مجلس داریم و مجلس هم نمایندگان مردم در حوزه‌های مختلف هستند. اما مقایسه‌ای آماری بکنیم. به واسطة قوانین عادی کار به جایی رسیده است که مجموعة نمایندگان مجلس نمایندة اقلیتی از مردم‌اند، نه اکثریت مردم.قانون انتخاباتِ اول می‌گفت هرکس در حوزة انتخابیة خودش باید 50 درصد به اضافة یک رأی بیاورد. بعداً در اجرا مشکلاتی پیدا شد و به 30 درصد تبدیل شد. باز تبدیل به 25 درصد شد. در بهترین شرایط، متوسط آرای کسانی که در دور اول به مجلس راه پیدا می‌کنند، 30 درصد آراست؛ یعنی 70 درصد شرکت کنندگان مشارکت ندارند. اگر به مرحلة دوم برسد که مشارکت هم پایین می‌آید. شما 30 درصد را در مشارکت ضرب کنید و روی واجدین شرایط ببرید و بعد ببینید که چه اتفاقی می‌افتد.اما در قانون ریاست جمهوری فرق می‌کند، باید 50 درصد به علاوة یک نفر باشد. معمولاً هم در ریاست جمهوری چون تمرکز هست، مشارکت مردم هم بالاتر است. نه اینکه بخواهیم در اینجا حق یا باطلی را اثبات کنیم. وقتی می‌گوییم ارادة مردم، ارادة مردم نیرو و سوختی است که اولاً، پشت موتور اداره و حاکمان قرار می‌گیرد و ثانیاً، جهت حرکت آنها را معلوم می‌کند.اگر این سوخت کم یا معیوب شد یا نمایندة اکثریت ملت نبود، نظام سست می‌شود. ضمن اینکه بحث‌های حقوقی هم دارد، که اگر موقعی خدای نکرده نهادها نمایندة اقلیت شدند، آیا اینها اصلاً مشروعیت و اجازة حکمرانی دارند؟ که بحث مستقلی است. اما من در اجرا می‌گویم، رأی و ارادة مردم فقط کاغذی نیست که در صندوق رأی بیندازند و عددها را بالا و پایین کند؛ هرکس تصمیم می‌گیرد و رأی می‌دهد، این ارادة او در عالم بیرون واقعیت پیدا می‌کند. مؤلفه‌هایی است که یک برآیند را در بیرون شکل می‌دهد و ما نمی‌توانیم آن را کم اهمیت تلقی کنیم.به حرف‌های مقدماتی برگردم، خدا در اختیار انسان ها قرار داده است، باید ملت بخواهد تا محقق شود. اگر ملت نخواهد، این دستگاه‌ها هر چقدر تلاش کنند، در بیرون اتفاقی نخواهد افتاد. این یک اصل است؛ ان الله لایغیر ما بقوم حتی یغیروا بانفسهم. محیط اجتماعی و تغییرات بیرونی تابع ارادة انسان‌هاست. نباید انتخابات را کم اهمیت بدانیم.حالا با قانون عادی مجلس را کرده‌ایم نمایندة اقلیت و با این می‌خواهیم اکثریت یا کل ملت را کنترل کنیم؛ این سخت می‌شود و دچار مشکل می‌شویم. باید این را اصلاح کنیم.بحث دیگر بحث اجرای قانون اساسی است که دیگر به آن نمی‌پردازم و به نظرم دخالت و ... بی معناست.اخیراً بحثی با عنوان تغییر قانون انتخابات ریاست جمهوری مطرح شده است. صرف نظر از اینکه این امر به چه سرنوشتی دچار شود، به نظرم نفس این کار اولاً، خلاف قانون اساسی است و همة ما سوگند خورده‌ایم که خلاف قانون اساسی عمل نکنیم. چرا در کاری که صراحت دارد خلاف قانون اساسی است وارد شویم و وقت و پول مردم را صرف آن کنیم؟ این مخالف صریح اصول 6 و 115 است.تذکر درستی دادند، و گفتند: قانون اساسی در موارد مسکوت، به منابع فقهی، از جمله آیات ارجاع داده است. آن بحثی که من کردم، گفتم مخالفت با قانون اساسی با استناد به یک آیه. این هم خود قانون اساسی اجازه داده است آنجا که من ساکت هستم، به سراغ آیات و روایات بروید.اصل بر رأی مردم است. انتخابات آزاد، حق مردم است؛ هم اصالت دارد، هم ضرورت دارد و هم اهمیت دارد. در اینکه بخواهند برخلاف قانون اساسی، صلاحیت‌های رئیس جمهور را ببندند، به نظر عده‌ای که ملت هیچ حقی به آنها نداده است.کسی زمانی استاندار، وزیر و وکیل بوده است، در دوره‌ای که بوده از حقوقش استفاده کرده و مسئولیت‌هایش را هم پاسخ داده است. حالا ما انتخاب رئیس جمهور را که بالاترین رکن جمهوری و مردم سالاری است، منوط به این کنیم که عدة دیگری قبلاً تأیید کنند؛ سیاسی بودنش را عده‌ای و دیندار بودنش را عدة دیگری! یعنی اگر کسی بخواهد رئیس جمهور بشود، باید کاغذی دستش بگیرد و دنبال آدم‌ها راه بیفتد! آیا در قانون اساسی، رئیس جمهور این است؟اگر می‌خواهید قانون اساسی را عوض کنید، آن راه دارد. به صراحت بگویید می‌‌خواهیم آن را عوض کنیم و بالاخره آن را در مسیر ببرید.قبلاً هم چند بار تلاش شد که قانون اساسی را با شرایطی محدود کنند که خوشبختانه، شورای محترم نگهبان به عنوان نقض قانون اساسی آن را رد کرد.نباید کاری کنیم که حضور مردم کمرنگ شود و مردم فکر کنند عده‌ای به جای آنها تصمیم می‌گیرند. بالاخره قانون اساسی در اصل 115 ویژگی‌های رئیس جمهور را احصا کرده است: «رئیس جمهور باید از میان رجال مذهبی، سیاسی که واجد شرایط زیر باشد، انتخاب گردد: ایرانی الاصل، تابع ایران، مدیر، مدبر، دارای حُسن سابقه، امانت، تقوا، مؤمن و معتقد به مبانی جمهوری اسلامی و مذهب رسمی کشور.»اصل 116 فقط گفته است نحوة برگزاری انتخابات را قانون معین می‌کند، نه ویژگی‌های رئیس جمهور را.نظارت بر قانون اساسی هم بر عهدة شورای نگهبان است. در دو اصل تأکید شده که نظارت برعهدة شورای نگهبان است و تاکنون نیز همین طور بوده است.اصل این نظام با مردم است، اما عده‌ای مدام می‌خواهند مردم را محدود کنند. حالا اگر محدود کنیم، چه چیزی را به دست می‌آوریم؟ بعضی‌ها فکر می‌کنند اگر مردم را محدود کنند، خودشان سرجایشان می‌مانند. این طور نیست.به نظرم این کار هم عقلاً و هم شرعاً اشکال دارد. انقلاب ما با حضور مردم زنده است. مردم به تعیین سرنوشت حساس‌اند، احساس مسئولیت اجتماعی می‌کنند، 85 درصد در انتخابات شرکت می‌کنند.البته مردم این مسائل را نخواهند پذیرفت و ما هم همة تلاش خود را برای جلوگیری از نقض قانون اساسی به کار خواهیم برد. ما به دنبال انتخاباتی پرشور و گسترده هستیم. همة انرژی سیستم ما از حضور ارادة مردم گرفته می‌شود. اگر این را سست کنیم، چیزی باقی نمی‌ماند.نمایندگان محترم مردم هم نباید اجازه بدهند که این اقدامات خلاف قانون اساسی در پروندة کاری آنها ثبت شود. اگر کسانی هم می‌خواهند وارد فعالیت‌های انتخاباتی شوند، بروند نظر مردم را جلب کنند. کاری کن که مردم به تو رأی دهند، چرا می‌خواهی دست مردم را ببندی؟اجرای انتخابات، کاری اجرایی است. اصل 60 می‌گوید که اعمال قوة مجریه از طریق رئیس جمهور و وزراست. چطور می‌خواهید این را از وزارت کشور بگیرید و به دادستان کل بدهید؟ یعنی وزیر کشور کارهایش را به تأیید دادستان کل کشور برساند؛ این دخالت صریح قوة قضائیه در مسائل اجرایی است.در طول 33 سال همیشه وزارت کشور انتخابات را برگزار کرده است. اگر اشتباه بوده، برای همه بوده؛ اگر هم درست بوده، برای همه بوده است. شما هم با همین وزارت کشور، نماینده شدید یا دیگران رئیس جمهور، شورا و ... شده‌اند. همه با همین سیستم بالا آمده‌اند.آمده‌ایم روی جایی دست گذاشته‌ایم که دشمنان هم سوء استفاده کنند و همة گذشته را زیر سؤال ببرند. بعضی‌ها شوخی می‌کردند و می‌گفتند خوب است نام فرد موردنظر را هم در مصوبه بنویسند و خیال ملت را راحت کنند.البته تلاش برای دخالت در حوزة اجرا تلاشی مسبوق به سابقه است.اینها مطلقاً بحث‌های سیاسی نیست، بلکه بحث‌های فنی برای مصالح کشور است. برخی خیال می‌کنند هنوز زمان قاجار است که استبداد حاکم است، ملت مبارزه کرده‌اند و کشته داده‌اند و مجلسی پیدا کرده‌اند و همة حقوق مردم در مجلس متبلور است. نه خیر، جایگاه مجلس بسیار بسیار رفیع است، اما دستاوردهای ملت در انقلاب اسلامی فقط مجلس نیست.شخص رئیس جمهور را مردم مستقیماً انتخاب می‌کنند. حتی رهبری را به واسطه انتخاب می‌کنند، اول خبرگان رهبری، بعد رهبر.این طور نیست که فکر کنید مردم فقط یک پناهگاه دارند و یک جا هست که متعلق به مردم است و بقیه متعلق به دورة قاجار استبدادی هستند! این اندیشه باید بیرون برود. 33 سال است که انقلاب شده، ملت حاکم است و ملت باید حاکم شود.چنین تلاش‌هایی بوده است. مثلاً الان در شورای پول و اعتبار افرادی از سایر قوا و حتی بیرون از سیستم حکومتی هستند که تصمیم‌گیرند. در حالی که این شورا یک مرجع قطعاً حاکمیتی است. افرادی رأی می‌دهند که هیچ مسئولیتی ندارند و پاسخگو هم نیستند.تلاش شد که سایر قوا با حق وتو در عزل و نصب رئیس بانک مرکزی دخالت کنند. همین الان مصوب کرده‌اند که با حق وتو در هیئت امنای صندوق توسعه ملی دخالت کنند. اینها کار را خراب می‌کند.بعضی‌ها خیال می‌کنند هر چیزی دست آنها باشد، درست می‌شود و اگر دست آنها نباشد، خراب می‌شود. من خوشبینانه‌ نگاه می‌کنم. این طور نیست. اگر قانون اساسی را درست اجرا کنیم، مسائل درست خواهدشد. اگر بخواهیم اصلاح کنیم، بهترین اصلاح پایبندی به قانون اساسی است. اگر همین را اجرا کنیم، کار درست می‌شود. مقام معظم رهبری همین را فرمودند. نه اینکه از دیگران بگیریم و به دست خودمان بیاوریم.اینها مضر است، توازن را به هم می‌زند و برخلاف ارادة مردم است. اتفاقاً استبداد از همین جا شکل می‌گیرد.حالا برای بحث و تحقیق چند سؤال مطرح می‌کنم:البته پاسخ آن برای من روشن است. بحث‌های مربوط به حقوق اساسی و قانون اساسی است و می‌تواند به یک رسالة دکتری یا فوق لیسانس تبدیل شود.یکی را جناب آقای اسلامی مطرح فرمودند. بالاخره قوة قضائیه، اصل 62، اعمال قوه قضائیه از طریق دادگاه‌های دادگستری است. آیا ادارة زندان‌ها هم جزء قوة قضائیه است؟ آیا ثبت اسناد جزء قوه قضائیه است؟ آیا دادسرا و پزشکی قانونی جزء قوه قضائیه هستند؟یک اتفاقی می‌افتد، دادستان، قاضی و پزشک قانونی همان را می‌گویند. اینجا این شائبه ایجاد می‌شود که راه بر استیفای حقوق مردم تنگ می‌شود.حالا اخیراً لایحه‌ای به دولت دادند که کانون وکلا هم زیرنظر قوة قضائیه برود. خوب دیگر چه اتفاقی خواهد افتاد؟ شاید به مسئله توجه نیست. قاضی مستقل است و همه باید احترام بگذارند.همه در برابر قانون مساوی‌اند. از رهبری تا بنده که خاک پای ملت هستم، همه در برابر حکم قاضی ]برابرند[. اما معنای آن این نیست که همة امور کشور زیر نظر یک قوه بیاید.دو سال قبل بحث «پیشگیری از وقوع جرم» را داشتیم. یک جوری این را تفسیر کردند که تمام بخش‌های مقننه و اجرایی قبل از هر اقدام باید بروند اجازه‌ای بگیرند. گفتیم این طوری نیست. پیشگیری از وقوع جرم یعنی شما مطلع هستید که جرمی در حال اتفاق افتادن است. یا مقدماتی دارد چیده می‌شود که منجر به جرم می شود. شما باید آن مقدمات را کنترل کنید.اما سؤال‌ها!آیین نامة داخلی مجلس طبق اصل 66 ناظر بر ادارة جلسات و تنظیم امور مجلس است.یک) آیا این آیین نامة داخلی می‌تواند اختیاراتی را برای بعضی از قوا یا برای رئیس مجلس یا برای رئیس‌جمهور تعریف بکند؟ یا مسئولیت هایی را برای دیگران؟دو) مسیر قانونگذاری در مجلس دو منشأ دارد؛ یکی طرح و دیگری لایحه. طرح حق نمایندگان مجلس است. تعدادی از نمایندگان طرحی را می دهند و رسیدگی می‌شود. محدودة آن اصل 75 و قانون اساسی است. اما دولت هم حق دارد لایحه بدهد. دولت برای ادارة کشور به راهکارها و برنامه‌ای می‌رسد و می‌خواهد این را اجرا کند. آن را به لایحه تبدیل و به مجلس تقدیم می‌کند. حالا اگر مجلس محترم این لایحه را به گونه‌ای تغییر داد که با لایحة اولیه شباهتی ندارد یا اصلاً جهت‌گیری‌های آن عوض شده است. در این صورت، آیا این قانون محسوب می‌شود و دولت باید آن را اجرا کند؟ مسئولیت تبعات اجرایی چنین مصوبه‌ای به عهده کیست؟ اصلاً دیگر لایحه به چه دردی می‌خورد؟وقتی بناست کاملاً تغییر بکند، علی‌رغم مخالفت‌های دولت، دیگر چه ضرورتی به لایحه است؟ فرق لایحه و طرح چیست؟مسئولیت تهیه و اجرای بودجه به عهدة کیست؟ آیا می‌شود به بهانة رسیدگی به بودجه، کل بودجه زیر و رو شود؟ یا جهت‌گیری‌ها، مبانی و اصول آن دچار دگرگونی اساسی شود؟ آیا قانون اساسی اجازه می‌دهد یا نه؟ اگر شد، چه ضرورتی به ارائه لایحة بودجه است؟ و اگر قبول کردیم، مسئولیت تبعاتش به عهدة کیست؟فرض کنید دولت می‌گوید این مصوبه را نگذارید، چون تورم زاست. یا این پول را به آن دستگاه ندهید، نیاز ندارد یا پول را در جای نامناسب هزینه می‌کند یا درست هزینه نمی‌کند، ولی این پول را اختصاص می‌دهند. حالا مسئولیتش به عهدة کیست؟آیا این ضوابطی که در آیین‌نامة داخلی برای روند رسیدگی به بودجه گذاشته شده که در واقع، خودش یک بودجه‌نویسی ابتدایی است، منطبق با قانون اساسی است؟آیا مجلس شورای اسلامی می‌تواند در خلال رسیدگی به بودجه هر سال بسیاری یا اکثریت قوانین عادی را عوض ‌کند. آیا طبق قانون اساسی چنین اجازه‌ای را دارد؟ یا فرض کنیم اگر اجازه داشت، تبعاتش چه می‌شود؟کشور براساس قوانین ثابت اداره می‌شود. الان در دنیا چشم‌اندازهای پنجاه ساله تنظیم می‌کنند. حتی این قوانین پنج ساله و هفت ساله دارد منسوخ می‌شود. آیا می‌شود کشور را براساس قانون‌های یکساله اداره کرد؟قانون بودجه مستثنی و یک نوع حسابداری است. اما در خلال قانون بودجه، همة قوانین عادی هر روز تغییر پیدا می‌کند. دیگر چه چیزی ثابت می‌ماند؟ما حتی هر سال شاهد هستیم که قوانین برنامه هم در خلال قانون بودجه تغییر می‌کند. حالا بالاتر به شما بگویم، همین قانون بودجه در سال چندین بار اصلاحیه می‌خورد؛ یعنی افق برنامه‌ریزی ما چقدر است؟ یکسال است. شش ماه است، یک ماه است، نمی‌دانیم! بستگی به طرحی دارد که هر روز تصویب می‌شود. آیا اینها طبق قانون اساسی است؟ آیا به حال کشور مفید است؟ما اصل 75 را داریم. این یک تضمینی برای کنترل طرح‌هاست که هزینه ایجاد نکنند.آیا می شود ما اصل 75 را دور بزنیم. هزینه را بتراشیم، اما دور بزنیم. مثال؛ طرح را تصویب کنیم و دولت را موظف کنیم که بودجه‌اش را در قانون بودجة سال آینده بیاورد یا بگوییم دولت از بودجه صرفه‌جویی بکند و اینجا هزینه بکند. مثل قانونی که برای وزارت ورزش تصویب شد. گفتیم آقا! صرفه‌جویی هنوز اتفاق نیفتاده است. به ما فشار می‌آوردند که زودتر وزارت را تشکیل بده. می‌گفتیم بودجه‌ای نیست، می‌گفتند بودجه از محل صرفه‌جویی‌ها. می‌گفتیم هنوز اجرا نشده است که صرفه‌جویی بشود. ما باید قانون بودجه را اجرا کنیم و در پایان سال ببینیم صرفه جویی هست یا نیست. دیدید که چه فضایی در کشور درست شد.یا بیاییم مبهم بگذاریم. مثل «قانون تغییر ساعات». تغییر ساعت یک کار اجرایی است. مجلس تصویب کرد، ما معترض شدیم، گفتیم این هزینه دارد. هزینة آن را اثبات کردیم. کنتورهای وزارت نیرو را در شرایطی که ساعت تغییر می‌کند با شرایطی که ساعت تغییر نمی‌کند، مقایسه کردیم و دیدیم وقتی ساعت تغییر نمی‌کند، مصرف کاهش پیدا می‌کند؛ یعنی ما نیاز به سرمایه گذاری کمتری داریم. این را پیچاندند. چه طوری نوشتند؟ نوشتند ساعات رسمی کشور از اول فروردین تغییر می‌کند و 31 شهریور هم برمی‌گردد.چه کسی این کار را باید بکند؟ بعد به ما فشار آوردند که این کار اجرایی است و شما باید انجام دهید. گفتیم این دور زدن قانون اساسی است و درست نیست.بالاخره اصل 75 تضمینی است برای اینکه ثباتی در مدیریت کشور ایجاد شود. ما یک خزانه داریم و برای یک خزانه از دو نقطه، سه نقطه یا ده نقطه نمی‌شود برنامه‌ریزی کرد. نمی‌شود از ده نقطه خزانه را مدیریت کرد. پول زیاد خرج می‌کنیم، اما بازدهی پایین می‌گیریم. برای اینکه از چند نقطه خزانه دارد مدیریت می‌شود.آیا مجلس می‌تواند با طرح نمایندگان برای خودش اختیاراتی بالاتر از اختیارات قانون اساسی بتراشد یا حتی برای قوه قضائیه؟آیا مجلس شورای اسلامی می‌تواند با وضع قوانین عادی اعمال قوة مجریه را به غیر از وزرا و رئیس جمهور بسپارد؟ جز حوزة‌ مربوط به رهبری، آیا مجلس مثلاً می‌تواند یک چیزی را تصویب بکند و اجرایش را به یک نهاد مردمی بدهد؟ یک کار حاکمیتی را به یک نهاد مردمی بدهد؟دستگاه‌های نظارتی الحمدلله هم در قوه مقننه، مجریه و قضائیه زیاد داریم. البته ظاهراً اینها مسئول‌اند فقط بر قوة مجریه نظارت بکنند.از اول انقلاب یک ترسی در دل‌ها از قوة مجریه به خاطر تاریخ افتاد که همه‌اش در جهت بستن قوه مجریه بود. دیوان عدالت اداری نمی‌تواند تصمیمات قوه قضائیه را لغو کند. تصمیمات مجلس را هم نمی‌تواند لغو کند. فقط می‌تواند تصمیمات قوة مجریه ]را لغو کند.[اخیراً که اشاره کردند با تفسیری از اصل 138 رئیس مجلس بر کل قوه مجریه و بالاتر بر رئیس جمهور حاکم شده است و بخشنامة رئیس‌جمهور را نقض می‌کند. می‌تواند یا نمی‌تواند؟ اینها بحث‌های علمی است. فردا نگویند که آقا شورای نگهبان تصویب کرده و تو چرا حرف زدی و دیگر بی‌دین شده‌ای! این حرف‌ها نیست که شورای نگهبان هم ممکن است اشتباه کند. بالاخره باید یک جا حرف زد و در فضاهای علمی بحث و رسیدگی کرد.حالا این دستگاه‌های نظارتی می‌توانند به بهانة نظارت دخالت کنند؟ قبل از اجرا بگویند بیا این کار و آن کار را بکن. یا حتی بیایند تصمیم قوة مجریه را نقض کنند و بگویند تو نبایستی سد را اینجا می‌ساختی، بایستی اینجا می‌ساختی! حتی ما داریم که با بانک مرکزی مکاتبه شده است که چرا قیمت ارز را بالا نمی‌بری؟ باید بالا ببری. می‌توانند یا نمی‌توانند؟دو سؤال کوتاه است و دیگر عرضم را تمام می‌کنم.آیا قوة مجریه قوه‌ای است تحت امر دو قوة دیگر، یعنی آنها باید هر روز بنشینند و تصمیم بگیرند که به این بگویند که چه کار بکن. معنایش این است که برنامه و بودجه، اداری- استخدامی، اینها اولاً شاکله و توازن را به هم می‌زند، ثانیاً هزینه درست می‌کند، تعادل بودجه را به هم می‌زند و باید در یک نقطه مدیریت بشود.هر یک برای خودشان مصوبه می‌گذارند، می‌روند تصمیم می‌گیرند و این طوری نمی‌شود.آیا مجلس می‌تواند با وضع قوانین عادی اختیارات صریح رئیس جمهور در اصول 113، 121، 123، 124، 125، 126، 127، 128، 129، 134، 135، 136و 137 را محدود کند؟از اینکه حوصله کردید، من از همه شما تشکر می‌کنم. عرضم را خلاصه می‌کنم. تنها سندی که در اختیار ماست، قانون اساسی است. اگر می‌گوییم ولایت مطلقة فقیه، چون اینجا هست. بله یک موقع بحث‌هایی نظری با هم داریم. ممکن است بعضی‌ها به لحاظ نظری بعضی از اصول قانون اساسی را قبول نداشته باشند، اما آنها هم تحت حاکمیت این قانون هستند و حقوق آنها هم تحت حاکمیت این قانون محترم است؛ همة ملت.بحث‌هایی که خدمت شما عرض کردیم، بحث‌های علمی و نظری است برای اینکه کار بکنیم.بالاخره ما 33 سال انقلاب کرده‌ایم، در ابتدای راه هستیم. باید اصلاح و درست بکنیم. به محض اینکه کسی بحث نظری مطرح می‌کند، نباید انگی به پیشانی او بچسبانیم. آقا بحث نظری کرده است. یکی دربارة ایران نظر دارد. باید نظر بدهد. دربارة قانون اساسی نظر دارد، باید نظر بدهد.در مورد حقوق اساسی، آزادی‌های مردم نظر دارد، باید نظر بدهد. نباید بعضی‌ها خودشان را مالک و بقیه را رعیت بدانند.عده قلیلی بگویند ما اصلیم و بقیه فرع‌اند. ما درجه یک هستیم و بقیه درجه دو و بعضاً درجه سه هستند.دربارة حقوق اساسی مردم بحث خوبی شد. همة ملت درباره حقوق اساسی مسئولیم. یکی نمی‌تواند بگوید نه، من تصمیم گرفتم و تو دیگر حق نداری حرف بزنی. این نقطه و پایة شروع استبداد است.بله! همه باید حرف بزنند. ما به عنوان قوة مجریه، بنده به عنوان رئیس جمهور تلاش کردم که نهایت آزادی‌ها را پاس بدارم. سعی کردیم با هیچ کس به عنوان اظهارنظر، حتی وقتی به مرزهای توهین کشیده شده، برخورد نکنیم. مگر جایی که به اساس آسیب زده است و همکاران ما مجبور شدند که به قوه قضائیه شکایت کنند والا با حداکثر سعة صدر و سماحت برخورد کردیم.تلاش کردیم از حقوق اساسی مردم دفاع کنیم، مکاتبه کردیم، تذکر دادیم، نامه نوشتیم، بعضی جاها دیگر علنی شد. ما همه برای مردم، آزادی، تعالی انسان، و حقوق مردم هستیم. اصلاً حکومت برای حقوق مردم است. حکومت چیزی نیست که بگوید من حق دارم بر مردم سیطره داشته باشم و ... حتی پیامبر عزیز ما که اشرف مخلوقات و زیباترین زیبای عالم هستی و در اوج کمال است. خداوند به او می‌فرماید؛ فذکر انما انت مذکر لست علیهم بمصیطر. تو هدایتگری، تذکر می‌دهی. سیطره نداری و به جای آنها نمی‌توانی تصمیم بگیری. باید مردم بخواهند. تو هنرت این است که راه را بازکنی، هدایت و ارشاد کنی و مردم را با حقیقت خودشان آشنا کنی. اگر کسی ظلم کرد، جلوی ظلم را بگیری. از مظلوم دفاع کنی. جای مردم نیستی . پیغمبر!بعضی‌ها فکر می‌کنند حفظ نظام و استقلال این است که دائم دایره را ببندیم. والله استقلال فقط در سایة آزادی و عدالت حفظ خواهدشد. این کلام مولی امیرالمؤمنین علی (ع) است. باید آزادی و عدالت باشد، والا استقلال را نمی‌توانیم حفظ کنیم. در گذشته تجربه کردیم. مردم آزاد نبودند، عدالت و کرامت نبود، یک حوزة حاکمیت بود بدون اتکا به توده‌های مردم و مجبور شد به ذلیلانه‌ترین خفت‌های تاریخی در مقابل اجنبی تن بدهد.مردم باید در یک حکومت اسلامی احساس عزت، اثرگذاری و نقش‌آفرینی بکنند و رشد کنند. برخی فکر می‌کنند فقط خودشان مسلمان‌اند و بقیه مسلمان نیستند. خیال می‌کنند فقط آنها دین را حفظ می‌کنند و متعهد هستند.یک خاطره کوتاه می‌گویم و عرضم تمام! در شورایی بودیم و بحث‌های فرهنگی مطرح بود. در مدتی طولانی در کشور بحث بود که در کشور ما تعطیلات خیلی زیاد است. خودم قبلاً یک بررسی تطبیقی کرده بودم (شخصی) و معتقد بودم در ایران تعطیلات زیاد نیست، گرچه در بحث تعطیلات هم مباحث نظری داریم.اصلاً تعطیل یعنی چه؟ انسان نیاز به تفریح دارد یا ندارد؟ تفریح هم جزء زندگی است یا نیست؟ تفریح هم جزء کمال است یا نیست؟ با خانواده بودن جزء کمال است یا نیست؟غربی‌ها تعریفی کرده‌اند و مطابق آن: انسان یعنی اقتصاد. هر کس تا زمانی مفید است که دارد تولید اقتصادی می‌کند. به محض اینکه جدا شد، می‌شود اوقات فراغت. می‌خواهم این بحث‌ها را کنار بگذارم.یا آمار مقایسه¬ای. در آن شورا تصمیم گرفتیم گروهی تشکیل بشود، برود و یک پژوهش میدانی کند که آیا تعطیلات ما زیاد است یا کم است؟ رفتند و طی یکسال و نیم تا دو سال تمام کشورها را بررسی کردند و در آن جلسه گزارش آوردند.دیدند اولین کشور در کمترین تعطیلات یمن است با 64 روز. بعد ایران است با 77 روز و تعطیلات بقیۀ کشورها همه بالای 100 روز است. بعضی ها 136 روز تعطیلات دارند؛ تعطیلات آخر هفته و تعطیلات رسمی. ما 77 روز تعطیلات آخر هفته و رسمی داریم.همان¬جا پیشنهاد آورده بودند که اگر تعطیلات ما زیاد است، جا به جا کنیم. چه چیزی را جا به جا کنیم، گفتند نوروز را باید کم کنید. گفتیم نوروز را چرا کم کنیم؟ نوروز چهار روز تعطیل است و کمی هم تعطیلی این طرف و آن طرف آن می¬شود یک هفته و مردم یک هفته می¬روند دید و بازدید و ... یک پیشنهاد دیگر دادند که از نوروز یک روز کم کنیم و کنار عید فطر بگذاریم.حالا عرضم اینجاست که بعضی¬ها اصلاً نگاهشان اشکال پیدا کرده است. این نگاه باید تغییر کند. یکی برگشت گفت؛ آقا چه؟ عید فطر را بکنیم دو روز؟ یک ماه مردم زحمت کشیدند، تزکیه کردند، درست شدند، بگذاریم بروند فساد کنند و خراب بشوند؟ اینها که می¬گویم ضبط شده است، سند است. من هم سکوت کردم. نفر اول، دوم، ... هشت نفر در همین سیاق صحبت کردند. بعد من اجازه گرفتم و گفتم حرف¬ها را زدید، حالا گوش کنید. به همان نفر اولی که این حرف‌ها را زده بود گفتم شما وقتی که به مسافرت می‌روی، فساد می‌کنی؟ چرا خیال می‌کنی ملت می‌روند مسافرت فساد می‌کنند؟ این ملت ما که با خانواده می¬روند، آن خانم خانه که تا لحظۀ آخر باید کار کند. غذای توی راه را هم باید درست کند، چون باید ارزان دربیاید. می¬روند توی بیابان، کنار رودخانه، زیر درختی یک پتو می¬اندازند و خانوادگی غذایی می¬خورند، این شد فساد؟ چرا نگاه شما به ملت این است؟همین ملت 1400 سال 2000 سال توحید، عدالت و اندیشۀ انسانی را حفظ کرده است. الان همین ملت فداکاری می‌کند که من و شما اینجا هستیم. چرا نگاه شما به ملت این است؟ چرا خیال می‌کنی از مردم برتری؟ چرا این خیال را می‌کنی؟ این نقطۀ آغاز سقوط است. هرکس فکر می‌کند از مردم بالاتر است؛ والله ساقط شده است. همین نشانۀ این است که بویی از از کمال نبرده‌اند.این توده‌های عظیم مردم! از اینکه مردم به مسافرت می‌روند، ناراحت‌اند و می‌گویند مردم می‌روند فساد می‌کنند؟کجا این ملت می‌رود فساد می‌کند. این ملت عظیم یا می‌رود زیارت یا می‌رود ایران را می‌گردد. یا می‌رود صلۀ ارحام یا می‌رود کیف سالم می‌کند، اشکالی دارد؟ به خدا بعضی ها به جایی رسیده‌اند که از کیف و خوشحالی مردم ناراحت‌اند. یک موقعی بود که اول سهمیه بندی بنزین، ما می‌آمدیم سهمیه می‌دادیم، 100، 60، 50 لیتر، بعضی‌ها بودند که در بعضی نهادها در موضع تصمیم‌گیری بودند، اعتراض شدید به من می‌کردند و می‌گفتند آقا! یعنی چه 60 لیتر اضافه دادید؟ گفتم: خوب مگر چه می‌شود؟ گفت: می‌برند می‌سوزانند. گفتم: خوب ببرند بسوزانند. اولاً گردشگری جزء فرهنگ و اقتصاد است. و سبب تعدیل ثروت، همبستگی ملی، ارتباطات ملی، فهم مشترک ملی و اعتلای فرهنگی می‌شود. مردم باید استراحت کنند.می‌گفت: نخیر آقا! من دیگر ناراحت شدم. گفتم: شما صدایت از جای گرم بلند می‌شود و خودت شش دستگاه ماشین بیت المال در اختیار داری، هر موقع بخواهی خودت و خانواده‌ات مسافرت، تفریح، کیف و همه کارت را می‌کنی، بعد که به مردم می‌خواهد برسد، این طوری می‌شوی. ما برای مردم هستیم. حکومت درست شده تا برای مردم رفاه و آ
کد خبر: ۱۱۹۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۹/۱۶

برخی خیال می‌کنند که زمان قاجار است و استبداد حاکم است و همه‌ حقوق مردم در مجلس متبلور است. بعد از انقلاب اسلامی و با دستاوردهای حاصل از آن، حقوق و اراده مردم تنها در مجلس نیست. رئیس‌جمهور هم با رای مستقیم مردم انتخاب می‌شود و حتی رهبری با واسطه توسط مردم انتخاب می‌شود. 33 سال است که مردم حاکم بر سرنوشتشان هستند و دیگر آن دوره گذشته است. اوای دنا:محمود احمدی‌نژاد در اولین همایش ملی قوه مجریه در حقوق اساسی جمهوری اسلامی ایران با اشاره به مطالب طرح شده در این همایش اظهار کرد: در نظام اجتماعی ما مهم‌ترین رکن و نهاد، قانون اساسی است و ما از قانون اساسی مهم‌تر نداریم.وی اضافه کرد: همه اندیشه‌ها، نظریه‌های اجتماعی، حکومتی، مطالبات و آرزوهای چندین ساله، مفاهیم دینی مرتبط با مناسبات و نظامات اجتماعی و شیوه زمامداری همه در قانون اساسی مندرج است و اگر حقوق و ارزش‌ها در جامعه گسترش پیدا می‌کند، باید بر اساس قانون اساسی باشد.رییس‌جمهور با بیان اینکه در قانون اساسی، حقوق متقابل مردم و زمامداران و نقش و وظیفه هرکدام مشخص شده است، گفت:‌ در واقع مهم‌ترین و مستحکم‌ترین سند تنظیم‌کننده روابط و حدود و مرزهای اجتماعی در قانون اساسی مشخص شده است.وی افزود: این حرف‌ها به این معنا نیست که این سند کامل است و نیاز به اصلاح ندارد، خیر. در دوره‌های زمانی بر اساس تجربیات، دانش و پیشرفت جامعه باید اصلاحاتی انجام دهیم و این به این معنا نیست که این سند وحی منزل است و نمی‌توان تغییر داد، ولی باز هم تاکید بر آن داریم که مهمتر از آن سندی نداریم.رییس‌جمهور در ادامه با اشاره به مطالب مطرح شده از سوی برخی از حقوقدانان و اساتید عضو هیات علمی برخی از دانشگاه‌ها در این همایش،‌ اظهار کرد: ‌این سخنان نشان دهنده این است که نواقصی وجود دارد، البته این ایرادات به واضعان قانون اساسی برنمی‌گردد و آنها نوعا فاقد تجربه حکومت‌داری و زمامداری بودند، چون فرصتی در اختیار آنها در قبل از پیروزی انقلاب اسلامی برای این موضوع نبوده است و حتی اگر این نیز نبود، چون مناسبات در حال تغییر است و وقتی ما به سطح بالاتری منتقل می‌شویم نیاز به تنظیم مجدد هستیم و اصلاح می‌خواهد.رییس جمهور در عین حال تصریح کرد: البته تا زمانی که این قانون معتبر است، هیچ کس نمی‌تواند این قانون را کنار بگذارد و همه تصمیمات، اجراها و هر اقدامی در کشور باید مبتنی بر قانون باشد؛ چراکه قانون اساسی تنها سند مطلوب و مدون میثاق ملی است و طبق فرموده امام (ره)، مهم‌ترین دستاورد انقلاب اسلامی، قانون اساسی است.در قانون اساسی ما آزادی بسیار مهم استاحمدی‌نژاد در بخش دیگری از صحبت‌های خود با اشاره به جایگاه استقلال و آزادی در قانون اساسی کشور گفت: در قانون اساسی ما آزادی بسیار مهم است.رییس هیات نظارت بر اجرای قانون اساسی با اشاره به برخی از بندهای قانون اساسی در مورد آزادی از جمله آزادی نشریات و مطبوعات، احزاب و همچنین برگزاری راهپیمایی، گفت: قانون اساسی باید شکل‌دهنده یک نظام اجتماعی متوازن بر مبنای اراده مردم باشد.وی افزود: برداشت من از قانون اساسی این است که یک ساختاری را برای نظام اجتماعی پیش‌بینی کرده که اگر قطعات آن ساختار را در کنار هم بچینیم یک نظام متعادل و متوازن در خدمت کمال، تعالی و آزادی انسان‌ها خواهد بود. واضعان قانون اساسی یک شکل از نظام اجتماعی را در ذهن‌شان تصور کردند و بعد از آن اجزای آن را در قانون اساسی چیدند، مثل یک پازل که قطعه قطعه شده و با قرار دادن قطعات آن در کنار هم این پازل کامل می‌شود. برخی فکر می‌کنند هر قطعه‌ای را با هر شکلی کنار هم بچینیم کار درست می‌شود و به یک شکل متعادل می‌رسیم در صورتی که این اشتباه است و ما باید یک نظام متوازن داشته باشیم.رییس‌جمهور با تاکید بر این‌که حق تعیین سرنوشت در اختیار ملت است بر اساس آزادی، گفت: باید در تمام قوا و کسانی که با قانون برخورد دارند این موضوع متبلور شود. باید در همه جا این موضوع لحاظ شود، قضاوت، اجرا،‌ قانونگذاری، شورای نگهبان و حکومت باید در مطالبه حق مردم،‌ آزادی مردم و حق تعیین سرنوشت آنها باشد، وگرنه حکومت بی‌معناست.هر قوه و مسئولی به قدر اختیارات خود باید مسئول باشدوی افزود: در برداشت‌هایی که از قانون اساسی صورت می‌گیرد، باید اختیارات و مسئولیت نهادها متعادل و متوازن باشد. نمی‌توانیم به نهادی 100 واحد مسئولیت بدهیم، ولی اختیار آن 2 واحد باشد. اگر به نهادی 100 واحد مسئولیت می‌دهیم 100 واحد نیز باید اختیار داده شود. نمی‌شود که مثلا اختیارات در قوه مجریه باشد و تکالیف در قوه قضاییه یا برعکس، مثلا اختیارات در قوه قضاییه و مقننه باشد و مسئولیت‌ها در قوه مجریه. این عدم توازن اشکال ایجاد می‌کند؛ چرا که تاکید بر این است که ساختار باید متعادل و متوازن باشد و اگر اینگونه نباشد ممکن است ما با موجودی روبرو شویم که یک دستش شش متر است و یک دست آن دو سانتی‌متر. یک دست آن 80 تا انگشت دارد و یک دست آن تعدادی محدود. هر قوه و مسئولی باید متناسب با اختیارات خود مسئولیت داشته باشد و این یک اصل حقوقی است و مفاهیم حقوقی نیز مفاهیم عقلانی هستند.نمی‌شود با آیین‌نامه داخلی مجلس، اختیاراتی را به قوه‌ای دیگر داد یا از او سلب کردرییس‌جمهور با اشاره به بحث تنظیم روابط بین قوا گفت: شأن روابط بین قوا شأن قانون اساسی است و نمی‌شود ما در قوه مجریه برای خود تعامل با سایر قوا را تنظیم کنیم و نمی‌شود با آیین‌نامه داخلی مجلس، اختیاراتی را به قوه‌ای دیگر داد یا از او سلب کرد.دکتر احمدی‌نژاد با اشاره به مساله تفسیر قانون اساسی اظهار کرد: وقتی تفسیرها زیاد می‌شود، به اصل، اشکال وارد می‌کند و گاه می‌بینیم که تفاسیر متضادی در زمانهای مختلف از یک اصل ارائه شده است.قانون اساسی با رای مردم برای اجرا معتبر شده استوی اضافه کرد: به نظر من تفسیر باید همانی باشد که اکثریت قاطع مردم آن را درست بدانند و اصل قانون اساسی را نیز نقض نکند. قانون اساسی میثاقی است که مردم به آن رای و اجازه اجرای آن را داده‌اند. البته ممکن است برخی بگویند مردم نمی‌فهمند و ما هرچه گفتیم همان اجرا شود اما باید بگوییم که قانون اساسی با رای مردم برای اجرا معتبر شده است.نمی‌توان با ارجاع به مجمع تشخیص مصلحت نظام، اصل قانون اساسی را عوض کرداحمدی‌نژاد با بیان اینکه "یکی دیگر از مسایل، تغییر اصول قانون اساسی است که روال مشخصی دارد و باید رهبری فرمان بدهند و هیاتی تعیین شود و این تغییرات را اعمال کند و به رفراندوم گذاشته شود"، گفت: نمی‌توان با تفسیر یا با قانون عادی یا با ارجاع به مجمع تشخیص مصلحت نظام، اصل قانون اساسی را عوض کرد. در این صورت دیگر قانون اساسی لازم نیست. مجمع تشخیص مصلحت برای استثناء‌هاست نه قاعده و نه دور زدن قانون اساسی. مصلحت هم باید آنقدر آشکار باشد که اکثریت قاطع مردم آن را بپذیرند.نمی‌شود عده قلیلی بگویند مصلحت ملت را ما تشخیص می‌دهیمرئیس‌جمهور خاطرنشان کرد: نمی‌شود عده قلیلی بگویند مصلحت ملت را ما تشخیص می‌دهیم و ملت قادر به تشخیص نیست. چطور این تشخیص را برای ملتی قائل نیستیم در حالی که آنها هستند که ما را انتخاب کرده‌اند؟احمدی‌نژاد به جایگاه ریاست جمهوری نیز اشاره کرد و گفت: جایگاه ریاست جمهوری صرف نظر از این که رئیس‌جمهور الان احمدی‌نژاد است یا نه، بحث خیلی مهمی است. اگر از سال اول ریاست جمهوری بحث اختیارات را مطرح می‌کردم برای مردم فضای قبلی تداعی می‌شد و این که رئیس‌جمهور به دنبال افزایش اختیارات بیش از قانون اساسی است و دیگر نتیجه‌ای نمی‌گرفتیم. اما باید دانست تنها مقامی که نماد شکل‌گیری اراده ملی است و همه مردم در یک انتخابات یک فرد را انتخاب می‌کنند، رئیس‌جمهور است.اگر برای اجرای قانون اساسی تذکر می‌دهم، برای صیانت از حقوق مردم است، نه ایجاد جار و جنجالوی با بیان اینکه "طبق قانون اساسی تنها کسی که نماینده کل ملت محسوب می‌شود و بالاترین سطح نمایندگی مردم را دارد رئیس‌جمهور است"، تصریح کرد: بخش مهم مردمسالاری در نظام جمهوری اسلامی در انتخاب رئیس‌جمهور متبلور می‌شود که همه مردم در آن اعمال اراده می‌کنند؛ البته همه ارکان نظام باید بر اساس رای مردم باشد و هست، اما مشکل آنجاست که بخواهیم با اقلیتی، ملت را کنترل کنیم. آنجا که من تذکر برای اجرای قانون اساسی می‌دهم، برای صیانت از اصل قانون اساسی و حقوق مردم است، نه اینکه به دنبال جار و جنجال و ایجاد مسائل اختلافی باشم.مجموعه نمایندگان مجلس، نماینده اقلیتی از مردم هستندرئیس‌جمهور در ادامه به جایگاه قوه مقننه اشاره کرد و افزود: یک مقایسه آماری نشان می‌دهد که بواسطه تغییرات در قوانین عادی کار به جایی رسیده است که مجموعه نمایندگان مجلس، نماینده اقلیتی از مردم هستند. در قانون اول انتخابات مجلس شورای اسلامی هر نماینده‌ای باید 50 درصد به علاوه یک رای را برای ورود به مجلس کسب می‌کرد. بعدها به خاطر مشکلاتی که پدید آمد، این قانون به 30 درصد به اضافه یک تغییر کرد و هم‌اکنون به 25 درصد بعلاوه یک تقلیل یافته است و امروز در مجلس، در بهترین شرایط هم کسانی به مجلس راه یافته‌اند که تنها 30 درصد آراء ماخوذه را دارند، در حالی که اگر به این رقم میزان افرادی را که در انتخابات شرکت نکرده‌اند نیز اضافه کنیم، می‌بینیم که چه اتفاقی می‌افتد.احمدی‌نژاد افزود:‌ اراده مردم، انرژی و سوختی است که موتور اداره جامعه را فراهم می‌کند و جهت حرکت آن را مشخص می‌سازد و اگر چنین نباشد، نظام سست می‌شود. سوال این است که اگر کسانی نماینده اقلیت شوند، قرار گرفتن آنها در نهادها و مسئولیت‌ها مشروعیت دارد؟ اراده مردم تنها یک کاغذ نیست که در صندوق‌ها ریخته شود بلکه هر کسی وقتی تصمیم می‌گیرد که در انتخابات شرکت کند اراده او می‌تواند به اندازه خود تغییر ایجاد کند. وقتی مردم اراده کنند و بخواهند، یک تصمیم محقق می‌شود وگرنه هیچ اتفاقی نمی‌افتد.طرح اصلاح قانون انتخابات مخالف قانون اساسی استرئیس‌جمهور در ادامه، طرح اصلاح قانون انتخابات ریاست جمهوری را که هم‌اکنون در مجلس شورای اسلامی مطرح است، مغایر قانون اساسی دانست. احمدی‌نژاد به طرح اصلاح قانون انتخابات ریاست جمهوری اشاره کرد و گفت: صرف‌نظر از اینکه این طرح به چه سرنوشتی دچار خواهد شد، نفس این کار خلاف قانون اساسی است و نباید وقت و پول و هزینه مردم و بیت‌المال صرف این طرح شود.وی اضافه کرد: این طرح مخالف اصل 6 و 115 قانون اساسی است، چراکه اصل بر رای مردم و انتخابات آزاد نیز حق مردم است که هم اصالت دارد، هم ضرورت و هم اهمیت. اینکه ما برخلاف قانون اساسی کاری کنیم که کسی حق نداشته باشد کاندیدا شود مگر اینکه قبلا از کسانی تائیدیه بگیرد، سیاستش را کسی تایید کند و دینداریش را کسی دیگر، آیا این مکانیزم انتخاب رئیس‌جمهور است؟ اگر می‌خواهید قانون اساسی را تغییر دهید راهش را بروید. قبلا هم تلاشهایی شد که قانون انتخابات تغییر کند اما نباید کاری کنیم که حضور مردم کمرنگ شود و خیال کنند که افرادی به جای آنها می‌خواهند تصمیم بگیرند. قانون اساسی شرایط رئیس‌جمهور را مشخص کرده است و تنها نحوه برگزاری انتخابات به قانون عادی واگذار شده است.برخی می‌خواهند مردم را محدود کنندرئیس‌جمهور با بیان اینکه "اصل این نظام با مردم است"، اظهار کرد: برخی می‌خواهند مردم را محدود کنند و به نظر من این کار عاقلانه نیست؛ چراکه انقلاب ما با حضور مردم زنده است و مردم این را نمی‌پذیرند و ما هم تلاش می‌کنیم تا قانون اساسی نقض نشود. ما به دنبال انتخابات پرشور و گسترده هستیم تا انرژی لازم برای حضور مردم به دست آید.اگر کسی می‌خواهد وارد انتخابات شود، نظر مردم را جلب کند نه اینکه دست مردم را ببندداحمدی‌نژاد افزود: نمایندگان مجلس هم نباید اجازه دهند این اقدامات خلاف در پرونده آنها ثبت شود. اگر کسی می‌خواهد وارد انتخابات شود باید نظر مردم را جلب کند نه اینکه دست مردم را ببندد. گرفتن اجرای انتخابات از وزارت کشور و دادن آن به دادستانی، دخالت در اجراست. چرا باید روی چیزهایی دست بگذاریم که دشمنان هم سوء‌استفاده کنند و گذشته هم زیر سوال برود؟ برخی دوستان شوخی می‌کردند و می‌گفتند که در طرح، اسم فردی که می‌خواهند رئیس‌جمهور شود را بگذارند.برخی خیال می‌کنند زمان قاجار است که همه‌ حقوق مردم در مجلس متبلور باشدوی با بیان اینکه "تلاش برای دخالت در اجرا مسبوق به سابقه است"، یادآور شد: برخی خیال می‌کنند که زمان قاجار است و استبداد حاکم است و همه‌ حقوق مردم در مجلس متبلور است. بعد از انقلاب اسلامی و با دستاوردهای حاصل از آن، حقوق و اراده مردم تنها در مجلس نیست. رئیس‌جمهور هم با رای مستقیم مردم انتخاب می‌شود و حتی رهبری با واسطه توسط مردم انتخاب می‌شود. 33 سال است که مردم حاکم بر سرنوشتشان هستند و دیگر آن دوره گذشته است.برخی افراد در شورای پول و اعتبار هستند که ربطی به دولت ندارد و حق رای هم دارنداحمدی‌نژاد در ادامه، به برخی مسائل از جمله شورای پول و اعتبار اشاره کرد و گفت: شورای پول و اعتبار یک مرجع حاکمیتی است اما برخی افراد را در آنجا قرار داده‌اند که ربطی به دولت ندارد و حق رای دارند یا حتی برخی تلاش کرده‌اند که در انتخاب رئیس بانک مرکزی حق وتو به برخی نهادها بدهند. برخی خیال می‌کنند که هرچه زیر دست آنها باشد درست است و اگر از زیر دست آنها خارج شد اشکال دارد. اگر ما قانون اساسی را درست اجرا کنیم همه چیز درست می‌شود وگرنه توازن با این کارها به هم می‌خورد و اتفاقا استبداد از همین‌جا شروع می‌شود.رئیس‌جمهور در بخش دیگری از صحبتهای خود، به طرح سوالاتی از حقوق‌دانان پرداخت و گفت: آیا اداره زندان و پزشکی قانونی و ثبت اسناد و املاک یک کار اجرایی نیست و آیا باید در اختیار قوه قضاییه باشد؟ ما مشاهده می‌کنیم که گاهی یک اتفاق می‌افتد و پزشکی قانونی، قاضی و دادستان همه یک نظر می‌دهند. اخیرا هم دیدیم که می‌خواستند کانون وکلا را هم در اختیار بگیرند. به نظر من نباید این امور همه زیر نظر یک قوه باشد. زمانی بود که بحث پیشگیری از جرم را مطرح کرده بودند و این نظر داده می‌شد که همه دستگاهها پیش از هر اقدامی باید نسبت به انجام آن اطلاع دهند؛ در حالی که مفهوم پیشگیری از جرم، این نیست.وی اضافه کرد: سوال دیگری که مطرح است این است که آیا آیین‌نامه مجلس می‌تواند اختیارات و مسئولیتهایی برای سایر قوا و رئیس‌جمهور تعریف کند؟ سوال دیگر این است که اگر مجلس لایحه دولت را به گونه‌ای تغییر دهد که با شکل اولیه‌اش به کلی تفاوت داشته باشد، آیا باید دولت این مصوبه را اجرا کند و در صورت اجرا تبعات آن به عهده کیست؟آیا مجلس می‌تواند اختیاراتی را بالاتر از قانون اساسی برای خود تصویب کند؟رئیس‌جمهور در ادامه، سوال دیگری را مطرح کرد و گفت: مسئولیت تنظیم و اجرای بودجه به عهده‌ کیست؟ آیا مجلس می‌تواند در بودجه جهت‌گیری‌ها را تغییر دهد؟ در این صورت چه ضرورتی به دادن بودجه است؟ آیا مجلس می‌تواند همراه بودجه قوانین عادی را هم تغییر دهد؟‌ آیا این کارها طبق قانون اساسی و مفید به حال کشور است؟‌ آیا مجلس می‌تواند اصل 75 را دور بزند و مصوبه‌ای داشته باشد که برای هزینه آن درآمدی در نظر گرفته نشده است؟وی ادامه داد: مجلس در تاسیس وزارت ورزش و جوانان، دولت را ملزم به تاسیس این وزارتخانه کرد در حالی که بودجه آن را تعیین نکرده بود یا دولت را ملزم به تغییر ساعت رسمی کشور کرد در حالی که این مصوبه مبهم بود و بودجه‌ای هم برای هزینه‌هایی که روی دست دولت می‌گذاشت در نظر نگرفت. آیا مجلس می‌تواند با طرح نمایندگان اختیاراتی را بالاتر از قانون اساسی برای خود تصویب کند و آیا می‌تواند با وضع قوانین عادی اعمال اجرایی را به افرادی غیر از وزرا بسپارد؟احمدی‌نژاد در ادامه یادآور شد: در ابتدای انقلاب به خاطر مباحث تاریخی از اینکه اختیارات قوه مجریه زیاد باشد ترسی وجود داشت در حالی که در اصول قانون اساسی اختیارات قوه قضاییه مشخص است. نگویید چون در این زمینه‌ها اظهارنظر می‌کنید روی حرف شورای نگهبان حرف زده‌اید و بی‌دین شده‌اید. سوال این است که آیا دستگاه نظارتی می‌تواند به بهانه نظارت، در کار اجرا دخالت کند؟ چندی پیش بود که حتی از ما درخواست شد که چرا قیمت ارز را بالا نمی‌برید؟برخی خیال می‌کنند قوه مجریه تنها مجری تصمیمات دیگر قواسترییس‌جمهور با بیان اینکه "سوال دیگر این است که آیا قوه مجریه تحت امر دو قوه دیگر است یا مستقل از آنها برای خود اختیاراتی دارد؟"، افزود: برخی خیال می‌کنند قوه مجریه تنها مجری تصمیمات دیگر قواست. اصل 126 قانون اساسی تصریح دارد که امور استخدامی زیر نظر قوه مجریه است اما اگر هر دستگاهی خود را مستثنی بداند و مجزا عمل کند، علی و حوضش می‌ماند. معنای این اصل آن است که تمام کارها در یک نقطه مدیریت شود وگرنه توازن به هم می‌خورد.وی با طرح این پرسش که "آیا مجلس با وضع قوانین عادی می‌تواند اختیارات رئیس‌جمهور را محدود کند؟"، تاکید کرد: این مباحث همگی علمی است و ما این مسائل را مطرح می‌کنیم تا اصلاح و درست شود وگرنه قصد انگ زدن به کسی را نداریم. برخی خیال می‌کنند که مالک مردمند و مردم رعیت آنها هستند و مردم را درجه یک و درجه دو و درجه سه می‌دانند.اجازه نداده‌ام در حوزه‌ مسئولیتم با افراد برخورد شودرییس‌جمهور اضافه کرد: طبق قانون اساسی من به عنوان رئیس‌جمهور باید تلاش کنم نهایت آزادی مردم را پاس بدارم و این کار را کرده‌ام و اجازه نداده‌ام در حوزه‌ مسئولیتم با افراد برخورد شود، حتی زمانی که تهمت زدند. جز در موارد خاص که نیاز به برخورد بود و اجازه دادیم که همکاران شکایت کنند، حداکثر سعه صدر را داشتم و گاهی مکاتبه کردم و نامه نوشتم که برخی علنی شد. ما همه برای مردم هستیم و حکومت هم برای حفظ حقوق مردم تشکیل شده است. حتی پیامبر (ص) اجازه سیطره بر مردم را نداشت. باید مردم بخواهند و هنر این است که راه باز شود و در عین حال جلوی ظلم گرفته شود. استقلال در سایه آزادی و عدالت حفظ می‌شود. مردم باید در حکومت احساس عزت و اثرگذاری و نقش‌آفرینی کنند.چرا برخی خیال می‌کنند وقتی مردم به تعطیلات می‌روند فساد می‌کنند؟احمدی‌نژاد به بیان خاطره‌ای پرداخت و گفت: زمانی که بحث تعطیلات مطرح بود، با توجه به اینکه تعطیلات ما در مقایسه با سایر کشورها کم است و ما کشورهایی داریم که 136 روز تعطیلی دارد در حالی که در کشور ما تنها 77 روز است، در آن زمان بحثهایی مطرح شد که از نوروز کاسته شود یا بر عید فطر یک روز افزوده شود. یکی از آ‌قایان اعتراض کرد و گفت چرا تعطیلات عید فطر را زیاد کنیم تا مردم بعد از یک ماه روزه‌داری به مسافرت بروند و فساد کنند؟ چرا برخی خیال می‌کنند وقتی مردم به تعطیلات می‌روند فساد می‌کنند؟هرکس خیال کند از مردم بالاتر است، سقوط کرده استوی با بیان اینکه "هرکس خیال کند از مردم بالاتر است، سقوط کرده است"، اظهار کرد: برخی از لذت و تفریح مردم ناراحت می‌شوند و به همین دلیل وقتی می‌خواستیم به مردم سوخت بنزین برای سفر بدهیم، مخالفت می‌کردند.رییس‌جمهور تاکید کرد: این مردم هستند که نظام را حفظ کرده‌اند و خواهند کرد. باید به آنها اجازه دهیم که اراده خود را حاکم کنند که در اینصورت به خیر و صلاح خواهد بود.دکتراحمدی‌نژاد در بخش دیگری از صحبت‌های خود به جایگاه انسان در خلقت اشاره و اظهار کرد: انسان مهم‌ترین موضوع عالم هستی است و تنها موجودی است که استعداد الهی شدن دارد و صفات الهی در وجود او برای متحول شدن و متجلی شدن به امانت گذاشته شده است و حکومت، قانون اساسی، کار و فعالیت اجتماعی، همه اینها مربوط به انسان است و در رابطه با انسان معنا پیدا می‌کند و همه باید بسترساز شکوفایی و تعالی انسان باشد.رییس‌جمهور با بیان اینکه خداوند عالم را برای انسان خلق کرد و انسان را برای تعالی، گفت: انسان باید این تعالی و کمال را آزادانه انتخاب کند و این امر باید با انتخاب آزاد انجام شود. خداوند انسان را آزاد خلق کرده و اجازه داده که با انتخاب خود مسیر کمال را طی کند.وی در بخش دیگری از سخنان خود با بیان اینکه در شرایط تحمیل و اکراه، ارزش و ضدارزش و تعالی و سقوط بی‌معناست، گفت: زمانی نظام ارزشی و ارزیابی معنا پیدا می‌کند که انتخاب آزادانه باشد و همه ارزش‌های انسانی در سایه آزادی معنا پیدا می‌کند. همه زیبایی‌های عالم نیز در سایه آزادی انسان معنا و مفهوم پیدا می‌کند.احمدی‌نژاد افزود: خداوند حتی اجرای عدالت در روابط اجتماعی را نیز بر عهده انسان‌ها و انتخاب آزاد انسان‌ها گذاشته است.رییس‌جمهور همچنین با اشاره به اهمیت اجرای عدالت و طرح این پرسش که چرا عدالت مهم است، گفت: عدالت بستر کمال و تعالی انسان است و اگر همین عدالت با اراده آزاد ملت‌ها و انسان‌ها مستقر نشود، کمال‌آفرین نیست و فاقد ارزش است، چون انسان‌ها آزاد هستند و خداوند برای آنها حق تعیین سرنوشت قرار داده است و این مهم‌ترین حق است.وی در پایان با بیان اینکه استقلال هم به واسطه آزادی است، اظهار کرد:‌ کسی که آزاد نیست، استقلال برای او معنا ندارد؛ چرا که آزادی منشاء کرامت انسان است و کرامت مستلزم استقلال است. وقتی ملتی می‌خواهند مستقل باشد در واقع می‌خواهد با کرامت زندگی کند.در این همایش غلامحسین الهام سخنگوی دولت، حجت‌الاسلام و المسلمین میرتاج‌الدینی معاون رییس‌جمهور در اجرای قانون اساسی،‌فاطمه بداغی معاون حقوقی رییس‌جمهور، عزیزی معاون رییس‌جمهور، بختیاری وزیر دادگستری، مریم مجتهدزاده مشاور رییس‌جمهور و رییس مرکز امور زنان و خانواده ریاست جمهوری، حجازی دبیر هیات نظارت بر اجرای قانون اساسی و ... حضور داشتند. منبع:ایسنا
کد خبر: ۱۱۸۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۹/۱۲

اوای دنا:کتاب ˈاندیشه جهانیˈ، آرا و اندیشه‌های ˈدکتر محمود احمدی نژادˈ رییس جمهوری پیرامون بسیج و فرهنگ بسیجی، از سوی معاونت ارتباطات و اطلاع رسانی دفتر ریاست جمهوری منتشر شد.به گزارش اوای دنا به نقل از پایگاه اطلاع رسانی ریاست جمهوری ، کتاب ˈاندیشه جهانی ˈ در بردارنده پنج بخش تاریخچه بسیج، تعریف بسیج، بسیج و رهیافت‌ها، بسیج، اندیشه الهی و بسیج و نقشه راه و با مقدمه سردار سرتیپ بسیجی ˈ محمدرضا نقدیˈ، رییس سازمان بسیج مستضعفین و پیشگفتار ˈ محمد شیخان ˈ معاون ارتباطات و اطلاع رسانی دفتر رییس جمهور منتشر شده است.سردار بسیجی ˈ محمدرضا نقدیˈ در بخشی از مقدمه این کتاب بسیج را مدرسه عشق و یکی از برکات پروردگار عالم بر کشور و انقلاب و بر امام بزرگوار ما دانسته که باید به این ذخیره الهی به چشم تکریم نگریست.سردار نقدی در ادامه آورده است که ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران جناب آقای ˈمحمود احمدی نژادˈ که سال‌ها در جمع بسیجیان از یاران و یاوران این فرهنگ و حرکت فرهنگی بوده‌اند، در مناسبت‌های مختلف مکنونات خویش را در خصوص بسیج و بسیجی ارایه کرده‌اند که در این مجموعه گردآوری شده است.در بخشی از پیشگفتار این کتاب نیز به قلم ˈمحمد شیخانˈ آمده است:احمدی نژاد خود یک بسیجی عامل به توصیه امام خمینی (ره) است که نگاه به افق‌های جهانی دارد.درادامه این بخش آمده‌است:‌ او پیش از این که در کسوت یک سیاستمدار ظاهر شود یک بسیجی متعهد و متخصص است که به اصالت خویش واقف است و با توجه به همسانی گفتمان دولت کریمه نهم و دهم با گفتمان نهاد همیشه پرثمر بسیج مستضعفین بایستی گفتار و اندیشه رییس جمهور محترم درباره بسیج را بازخوانی کرد.از گذر این بازخوانی است که می‌توان به رسالت بسیج در زمانه خویش و یاریگری دو نهاد دولت و بسیج پی برد و به درکی عمیق رسید.بنا به همین احساس نیاز، معاونت ارتباطات و اطلاع رسانی دفتر رییس جمهور وظیفه خود می‌داند سخنان ایشان را درباره بسیج و بسیجیان به زیور طبع بیارآید.تبیین این اندیشه شاید گامی کوچک در تحقق وعده جهانی شدن اندیشه بسیجی و برگ سبزی به نشانه ارادت این صاحب قلم به اندیشه و آرمان بسیجیان باشد.
کد خبر: ۱۰۰۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۶/۲۹

اوای دنا:رئیس کمیسیون نخبگان مجمع تشخیص مصلحت نظام با اشاره به پیگیری‌های مستمر مسئولان در ارتباط با شهرستان شدن لنده گفت: شهرستان شدن لنده به تصویب رسیده و مردم لنده به زودی طعم شیرین آن را می‌چشند. محمدابراهیم مداحی در  نماز جمعه شهر لنده و در جمع نمازگذاران این شهر، با اشاره به اهداف چشم‌انداز 20 ساله نظام اظهار داشت: یکی از مهم‌ترین اهداف تبیین چشم‌انداز 20 ساله رسیدن به قله‌های پیشرفت و ترقی است که باید در همه زمینه‌ها محقق شود.وی افزود: نظام جمهوری اسلامی از آغاز شکل‌گیری تاکنون هدفی جز بالا بردن سطح معیشتی مردم و عدم وابستگی به نظام‌های بیگانه را دنبال نکرده است.رئیس کمیسیون نخبگان مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت: ما باید به سطحی از پیشرفت و ترقی در جامعه دست یابیم که در زمینه اقتصاد، سیاست، علم و ... حرف اول را در دنیا بزنیم.مداحی با اشاره به فرهنگ دست نخورده قوم لر، تصریح کرد: قوم لر از معدود اقوامی است که تاکنون دست‌خوش تغییر نشده و دست نخورده باقی مانده و اصالت خود را حفظ کرده است.وی افزود: مؤید این مطلب سخن امام معصوم حضرت رضا (ع) است که بعداز گذر از این سرزمین از میهمان‌نوازی و بزرگی این قوم یاد می‌کنند.رئیس کمیسیون چشم‌انداز و نخبگان مجمع تشخیص مصلحت نظام مستعد بودن مردم لنده را یادآور شد و گفت: امروز به برکت انقلاب اسلامی جوانان این شهر و دیار با همت و تلاش وافر خود توانسته‌اند در سطوح بین‌المللی نیز بدرخشند.وی افزود: دشمنان نظام درصدد جلوگیری از اجرای چشم‌انداز 20 ساله هستند و به همین منظور اقدامات بسیاری را در این زمینه انجام داده‌اند.وی افزود: مردم ولایتمدار ایران اسلامی با لبیک به رهبر و مقتدای خود همه تحریم‌ها را پشت سر می‌گذارند.رئیس کمیسیون چشم‌انداز و نخبگان مجمع تشخیص مصلحت نظام در ادامه با اشاره به رابطه مردم و دولت، خاطرنشان ساخت: دولت باید ظرفیت‌های اقتصادی مردم را بالا برده و از تکیه بر اقتصاد متکی بر نفت دوری گزیند.مداحی افزود: اگر سیاست‌های اصل 44 که انقلاب دیگری در زندگی و معیشت مردم را به دنبال دارد به درستی اجرایی شود اقتصاد متکی بر نفت از بین رفته و بر درآمد مردم استوار می‌شود.وی تصریح کرد: این تنها راهی است که می‌توان کشور را در برابر هجمه‌ها و تحریم‌های دشمن  بیمه کرد.مداحی در ادامه گریزی به چشم‌انداز نخبگان در استان و شهرستان کهگیلویه زد و افزود: مجمع تشخیص مصلحت نظام با هماهنگی و همکاری وزارت علوم درصدد شناسایی، حمایت و هدایت نخبگان در مسیر صحیح ترقی است.رئیس کمیسیون چشم‌انداز و نخبگان مجمع تشخیص مصلحت نظام در ادامه به دغدغه اصلی مردم لنده اشاره کرد و گفت: شهرستان شدن لنده به تصویب رسیده و به زودی مردم این دیار طعم شیرین شهرستان شدن را می‌چشند.مداحی افزود: پیگیری‌های مستمر و شبانه‌روزی مسئولان لنده‌ای در نهایت به بار نشست و شهرستانی شدن لنده که مدت زیادی است به تعویق افتاده در آینده نزدیک اعلام می‌شود.وی در ادامه یادآور شد: همه ما باید بدانیم که تنها راه رسیدن به عدالت اجتماعی اجرایی شدن چشم‌انداز 20 ساله می‌باشد که باید به صورت شهرستانی و منطقه‌ای تبیین شود.رئیس کمیسیون چشم‌انداز و نخبگان مجمع تشخیص مصلحت نظام در ادامه با اشاره به بعضی نارضایتی‌های مردمی از دستگاه‌های اداری گفت: مردم باید کم‌کاری برخی مسئولان را به پای نظام ننویسند و نگذارند عده‌ای میان آن‌ها و نظام جمهوری اسلامی فاصله بیندازند. خبر/سیدفخرالدین علیزاده
کد خبر: ۹۴۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۶/۰۴