در آستانه سالروز شهادت شهید طیب منتشر شد:
خانم هاي آمريكايي وقتي به ايشان مي رسيدند و مي خواستند به وي دست بدهند،ايشان دكمه آستينش را باز مي كرد تا شايد لبه آستينش را بگيرند،چون ايشان دست دادن را جايز نمي شمرد.
کد خبر: ۵۹۸۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۲/۲۸
دکتر احمدی نژاد در فاز انتخابات نیست و به عرصه ورود هم نمیکند.ایشان میگویند باید مبانی انقلاب زنده بماند و طرح و حفظ شود.
سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com:
مهندس ثمره هاشمی مشاور و دستیار ارشد رئیس جمهور سابق کشورمان به گفت و گو با “روزنامه قانون” پرداخته است که متن آن در آدامه امده است:
ضرورت سفر احمدی نژاد به ترکیه چه بود؟ امسال چهارمین سال درگذشت آقای اربکان، نخست وزیر اسبق ترکیه بود و فرزند ایشان آقای فاتح اربکان که رئیس یک بنیاد خیریه در ترکیه نیز است به نام خودشان یک دعوتنامه برای آقای احمدینژاد فرستاد و تلفنی هم با دکتر صحبت وآقای احمدی نژاد هم قبول کردند.
دلیل خاصی داشت که این دعوت را قبول کردید؟ اولا نگاه آقای اربکان جهانی بود و مسلمانان را دوست داشت وباید دعوت اجابت میشد و یکی از دلایل دیگر این بود که آقای اربکان بعد دورهای از لائیکها برسر کار آمد و به مبانی دینی معتقد بود و در سخنرانیهایش مردم را به دین و جهاد دعوت میکرد و از همه مهمتر بر اساس همین مبانی به دنبال استقلال و مبارزه با آمریکا و صهیونیستها بود ودر زمان نخست وزیریاش باعث تقویت روابط ایران و ترکیه شد. دلیل دیگر همکاریهای دو ملت ایران و ترکیه است. باید برای همگرایی بیشتر میان دو کشور در این برهه از زمان که گذشته از اختلافات تهران و آنکارا منافع مشترکی را دارند، سفر انجام میشد.
احمدینژاد را برای مراسم در بورسا دعوت کردند چرا به استانبول رفت؟ اول که پرواز در استانبول مینشست و بعد هم چند برنامه در این شهر داشتیم. یکی حضور میان علما و طلاب در موسسه آل والبیت بود.این موسسه متعلق به آقای شهرستانی نماینده آیتا… سیستانی است و ما نیز مهمان ایشان بودیم و بعد از آن هم آقای احمدینژاد با یکی از شبکههای تلویزیونی ترکیه مصاحبه کردند و سپس ما به بورسا رفتیم.
در بورسا چه گذشت؟ بعد از نماز جمعه از منزل رهبرکبیر انقلاب دیدار کردیم که در حال حاضر دست یک مهندس معمار است و آن را بازسازی کرده است. هنگامیکه به محله سکونت امام(س) وارد شدیم مردم آن محله جمع شدند و به یاران وآقای احمدینژاد ابراز محبت داشتند و تسلیت میگفتند.
تسلیت برای چه؟برای در گذشت والده احمدی نژاد؟ بله، همه افراد آنجا اطلاع داشتند.در صورتیکه ما هیچگونه اطلاعرسانی نکرده بودیم و به نظرم از رسانهها مطلع شده بودند.اولین برنامه ما در بورسا حضور در مسجد جامع آن شهر و شرکت در نماز جمعه بود.
در نماز جمعه اهل تسنن شرکت کردید؟ بله. وقتی هم که نماز تمام شد، نمازگزاران و مردم خیابان استقبال چشمگیری از دکتر احمدینژاد کردند. با حضور ما جمعیت زیادی علیه آمریکا شعار میدادندکه این نشان دهنده ظرفیت ضد صهیونیستی در ترکیه و همگرایی آن ملت با ایران است. در ادامه سفر به بورسا نیز ما بعد یک مصاحبه با شبکه تیآرتی ترکیه داشتیم و در نهایت برای سخنرانی که در سالگرد آقای اربکان برنامهریزی شده بود، شرکت کردیم.در این مراسم آقای فاتح اربکان یک سخنرانی انقلابی کرد که بیشتر آن مربوط به دفاع از ایران علیه صهیونیست ها و دخالت آمریکا در منطقه بود.
اربکان علیه دولت مستقرهم حرفی زد؟ مستقیم نه، سیاستمداران برداشتهای خودشان را دارند. او بیشتر صهیونیستها را محکوم و اختلافات منطقهای را رد کرد. بعد از آقای اربکان، دکتر احمدینژاد به جایگاه رفت و با دعا برای امام زمان(عج) کار را شروع کرد و در سخنرانی پیشنهاد داد که چطور میتوانیم از مشکلات عبور کنیم.
چه پیشنهادهایی داد؟ اگرخلاصه بخواهم بگویم ابتدا به نابسامانیهای چهار صد سال اخیر نظیر برده داری و بیعدالتیها، جنگها به خصوص جنگ اول و دوم جهانی، غارت منابع و ثروت ملتها و نظامات ظالمانه حاکم برجهان اشاره کردندوگفتندبایدازاین نوع معضلات عبورشود وچندنکته راپیشنهاد دادنداز جمله به تقویت خودباوری و شناخت قدرت ملتها، گسترش آگاهی و شناخت نقشههای دشمنان، تلاش برای وحدت و همبستگی، بسط دوستیها و از همه مهمتر به تلاش برای شکل دهی مدیریت مشترک جهانی اشاره کردند.
استقبالی هم از این سخنان شد؟ این پیشنهادات برای حضار مهم بود و بارها در ضمن سخنرانی تشویق میکردند قبل از سخنرانی صحنههایی ازسخنرانی آقای احمدینژاددرسازمان ملل که در مورد حقوق مردم فلسطین صحبت میکردند و میگفتند «در حالیکه اگر جنگهای اول و دوم در اروپا اتفاق افتاده است چرا سرزمین فلسطین باید اشغال شود» پخش شد حضار با دیدن این صحنهها مرتب تشویق میکردند و تکبیرمی گفتند.
با این همه استقبال پس چه کسی سخنرانی را خراب کرد؟ کسی سخنرانی را خراب نکرد. زمانی که آقای احمدینژاد گفت این زمستان به پایان خواهد رسید و جهان رو به عدالت در پیش است و به نام مبارک حضرت مهدی(عج) اشاره کردند مردم شروع به ابراز احساسات و تکبیر گفتن کردند که در وسط جمعیت یکی با پرچم ارتش آزاد فریاد زد و علیه ایران و سوریه شعار داد که جمعیت آن را از سالن بیرون کردند.
اهل تسنن بورسا با شنیدن این سخنان تکبیر گفتند؟! بله. نام حضرت مهدی به عنوان منجی عدالت و امید در عالم آنقدر طرفدار دارد و ما میبینیم که در شهر بورسا این طرفداری میشود.
احتمال داشت آن فرد از طرف دولت آقای اردوغان باشد؟ نه تصور نمیکنم زیرا سودی برای اردوغان نداشت و شعارهای مردم علیه دولت نبود و فقط میگفتند که با تروریسم و حمایت از آن مخالفاند.
اصلیترین برنامه احمدینژاد همین بود؟ بعد از بورسا به استانبول برگشتیم و در این شهر برنامههای دیگری مانند حضور در برنامه سوال و جواب رسانهای بود که آقای احمدینژاد هم شرکت کرد و به سوالها پاسخ داد.بعد از آن در جمع مسلمانان و در مراسم بزرگداشت ولادت حضرت زینب(س)شرکت کردیم که در آن مراسم هم یک فردی مراسم را بههم زد ودر میان سخنرانی آقای احمدی نژاد به اعتراض فریاد زد.
آثار سفر را چگونه میبینید؟
این سفر نشان داد که درمسیر آرمانهای بلند، مرزهای نژادی ، قومی و مذهبی مانع از برادری نیست و همه زیر پرچم عدالت و آزادی میایستند. مطلب بعدی اینکه عموم مردم به آینده امید دارند و همه به صحنه خواهند آمد و مردم نشان دادندکه تابوی صهیونیستهاشکسته است و اگر دولتها هم بخواهند با آمریکا و اسرائیل رابطه داشته باشند ملتها نمیخواهند.باید اشاره شود که جمهوریاسلامی ازظریفت بالایی برخوردار است و درگیریهای جناحی نا متعارف آفتی برای انجام فعالیتها و ماموریتهای جهانی ایران است. احمدینژاد یکی از ظرفیتها در اختیار جمهوریاسلامی است و دکتر هرکجای دنیا برود از او استقبال میشود.
ولی خلاف گفته شما آن چیزی که ما برای مثال در سازمانملل میبینیم نکته دیگری را میرساند و از عدم استقبال از او خبر میدهد! منظور من مردم آزاده و آزادیخواه جهان هستند نه دولتهای چند کشور.ما آمریکای لاتین، آفریقا،آسیا و حتی اروپا و آمریکا که میرویم مردم از آقای احمدینژاد استقبال میکنند و نباید با بد اخلاقی سیاسی از این مهم غافل شویم.
البته به نظر شعارهایی که او میدهد سبب استقبال مردم میشود ، نه خودشخص احمدی نژاد؟ بله مردم بهدنبال حق و عدالت هستند. بیان انسانها و خواست عمومی آنها مقابله با ظلم است و انسانها توحیدگرا هستند و به این دلیل از شعارهای آقای احمدی نژاد مردم استقبال میکنند.از سوی دیگر شجاعت ایشان موردتوجه است و همه جا از ایشان عکس میگرفتند و وقتی میگفتیم چرا!؟ میگفتند به دلیلی سخنرانیهایشان در سازمان ملل و شجاعتهای ایشان است. اگر مردم احمدینژاد را میخواهند به دلیل آرمانهای دکتر است نه چهره ایشان. ولی این آرمانها باید در رفتار افراد هم باشد و آقای احمدینژاد هر چه میگوید در کردارش هم وجود دارد و این باعث استقبال از ایشان میشود. آقای احمدینژاد متعلق به نظام است و باید از آن حمایت کنیم و برای منافع حزبی شخصیت و جایگاه ایشان را مخدوش نکنیم. بله شاید شما نقد کنید ولی نباید تهمت و افترا در میان باشد.
احمدینژاد خودش بسیاری از چهرههای نظام را تخریب کرد، چرا الان به این نتیجه رسیدید؟ ایشان تهمت و افترا به کسی نزدهاند. وقتی دولت جدیدی سر کار میآید بیانگر آن است که مردم دولت تازه را میخواهند و برای همین به آن رای دادند و سر کار آوردند و سیاستهای قبلی را دیگر قبول ندارند و موافق نیستند گرچه در این دوره اخیر کسی از آقای احمدینژاد کاندیدا نبود و دولت یازدهم توانست رای مردم را برای خود کند.همه باید منصفانه نقد کنیم و منافع ملی را بر هر منفعتی ترجیح دهیم.
دلیل دعوت اربکان از احمدی نژاد چه بود؟ چرا فردی از دولت مستقر را دعوت نکرد؟ آقای اربکان در دولت ترکیه که حضور ندارد و همسوی اهداف و ارزشهای مشترک و ظرفیتهای دکتر باعث شد آقای اربکان از دکتر احمدی نژاد دعوت کند و این دعوت برای ملتها صورت گرفت.
در دیدار با عبدا… گل چه رخ داد؟ در این دیدار دو رئیس جمهور اسبق با هم دیدار و گفت و گو کردند تا برای استفاده از ظرفیتها و نزدیک شدن مردم و دولتها بایکدیگر هماهنگ شوندو جلوی پیشرفت دو کشور به دلیل اختلافات جزئی گرفته نشود .
در مصاحبه با خبرنگار بی.بی.سی چه گذشت؟ مصاحبهای قرار نبود انجام شود خبرنگاربی.بی.سی گفت از واحد مرکزی خبر کسی برای پوشش اخبار سفر دکتر احمدی نژاد نیامده و من با شما مصاحبه میکنم و ما نیز فکر کردیم از واحد دیگری برای تهیه خبرآمده داست ولی وقتی دیدیم که از جای دیگری است،پاسخ او را ندادیم و خبرنگار هم بعد به درستی در شبکه خودش درباره این ماجرا توضیح داد.
چرا پوشش این خبر برای رسانههای ملی اهمیت نداشت و به آن توجه نکردند؟ ما که به آنها اعلام نکردیم ولی آنها باید گروهی را میفرستادند و مردم را در جریان میگذاشتند تا مردم برای اطلاع پیدا کردن از جزئیات این سفر به رسانههای غیر مراجعه نکنند.
از طرف آقای اردوغان کسی برای استقبال نیامد؟ چون این سفررسمی نبود کسی از طرف شخص اردوغان برای استقبال نیامد ولی مقامات محلی آمدند واز طرف دیگر پلیس ترکیه برای حفاظت سنگ تمام گذاشت.
برخی معتقدند این سفرها بیشتر جنبه انتخاباتی و بازگشت به عرصه سیاست دارد،آیا اینگونه است؟ کم لطفی میکنند و همه چیز را از عینک سیاسی میبیند.برای مثال در مسئله درگذشت والده محترم آقای دکتر، ایشان به همه گفتند مبادا این جلسات سیاسی شود و حتی جلوی شعارهایی که در برخی از مراسم داده میشد را به شخصه میگرفتند ولی وقتی دیگر مردم از ایشان استقبال میکنند که مقصر ما و آقای احمدینژاد نیستیم.
جلسات یاران احمدی نژاد در این ساختمان(ولنجک) برگزار میشود؟ساختار اینجا چگونه است؟ بله، جلسات اینجا برگزار میشود وفقط اعضای دولت قبل حضور ندارند بلکه جلسههای علمی با علما، روحانیون و دانشگاهیان برگزار میشود و در مورد مباحث انقلاب و مبانی ارزشی بحث میشود و مسائل سیاسی به ندرت مطرح میشود.
تصمیم گیریهای سیاسی چطور؟ سیاسی کاری نداریم و تنها روی مبانی انقلاب کار میکنیم .برای مثال روی رابطه مردم و حکومت بحث میشود که ما به عنوان یک حکومت اسلامی چه باید بکنیم ودر یک کشور اسلامیمردم چه حقوقی دارند.
به نظر میرسد احمدی نژاد قصد بازگشت به سیاست از طریق انتخابات سال آینده رادارد،درست است؟ خیر ایشان اصلا در فاز انتخابات نیست و به عرصه ورود هم نمیکند.ایشان میگویند باید مبانی انقلاب زنده بماند و طرح و حفظ شود
اهالی سیاست چطور؟ برای بازگشت به قدرت سراغ او نیامدند ؟
خیر بحثی تا کنون نشده است و تنها اظهار نظرهایی میشود و در آن به نظر میرسد برخی مواضعشان تند شده است و موازین را از دست داده است و تهمت میزنند و برخی هم که مواضع تندی داشتند،حال متعادلتر شدند. فضای سیاسی کشور متغیر است و باید صبر و سعی کنیم مبانی انقلاب فراموش نشود و این درگیریها نشانه این است که برخی فراموش کردند برای چه انقلاب کردند.
اگر تهمت میزنند چرا احمدینژاد در برابر آنها موضعی نمیگیرد؟ حجم توهینها و اتهامها آنقدر زیاداست که اگر بخواهیم وارد آن شویم و پاسخ دهیم از اهداف اصلی دور میشویم و این اتهامات کفهای بر آب است که خواهد رفت.البته به برخی از اتهامات در صورت لزوم پاسخ میدهیم.
کد خبر: ۵۹۲۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۲/۱۷
احمدی نژاد یک پایگاه مردمی دارد و بدون توجه به هیچ گروه و نخبه ای خودش می تواند با بدنه مردم رابطه بر قرار کرده و در بین آن ها موج ایجاد کند.
سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com:
به گزارش جمهوریت در لفافه از بازگشتش سخن می گوید. مثل دوره ریاست جمهوری اش که همیشه در لفافه سخن گفت. از عدالت و فساد از پشت پرده و نهان از دوست و دشمن. فیلم سخنرانی و وعده آمدن بهارش در شبکه های اجتماعی دست به دست می چرخد. و عکس صفحه رسمی اش مبنی بر به زودی می آییم در شبکه اینستاگرام حکایت از این دارد که دل از پاستور جدا نکرده است.
محمد رضا میرتاج الدینی، یار وفادارش که هنوز جزء نزدیکانش است به تازگی در گفت و گویی مطرح کرده است که اطلاعی از انگیزه و احتمالات کاندیدا توری احمدی نژاد ندارد اما با اطمینان می گوید اگر احمدی نژاد کاندیدا شود در نهایت وی و اصولگرایان در کنار هم خواهند بود. ادعایی که باور آن حداقل در مورد بخشی از اصولگرایان قابل تصور نیست. از قاضی زاده هاشمی عضو جبهه پایداری که پیش از این به جمهوریت گفته بود " اصولگرایان دلخوری هایی از احمدی نژاد دارند" و حمیدرضا ترقی موتلفه که تاکید کرده بود " اصولگرایان تاوان حمایت از از احمدی نژاد را پرداختند" تا تشکل های دیگر اصولگرا و برخی چهره های سیاسی همچون محسن غرویان که در گفت و گو با جمهوریت تاکید دارد" اصولگرای واقعی منتظر بازگشت احمدی نژاد نیست".
حالا اما، روح الله حسینیان، عضو جبهه پایداری و نماینده مردم تهران در مجلس می گوید که از امکان یا عدم امکان بازگشت احمدی نژاد بی اطلاع است.
نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی تاکید دارد: آنچه از کف جامعه پیداست، شور و شعفی است که انتخابات آینده کشور با حضور احمدی نژاد پیدا می کند و قاطبه مردم به ایشان رای خواهند داد.
حسینیان هم چنین تاکید می کند: من تصور می کنم ایشان در صورت کاندیدا توری در انتخابات می تواند دوباره رییس جمهور باشد و رای لازم برای این موضوع را دارد.
وی در پاسخ به این سوال که چرا سعید جلیلی به عنوان نزدیک ترین گزینه به احمدی نژاد در انتخابات گذشته رای پیروزی در انتخابات را از این پایگاه مردمی کسب نکرد، می گوید: خیلی ها ممکن است نزدیک و نماینده یک گفتمان باشند اما آن مقبولیت لازم را نداشته باشند و نتوانند موج لازم را ایجاد کنند.
وی می افزاید: احمدی نژاد از جمله افرادی است که می تواند موج ایجاد کند.
حسینیان در پاسخ به این سوال که آیا احمدی نژاد می تواند بدون حمایت اصولگرایان این موج را ایجاد کند، می گوید: احمدی نژاد یک پایگاه مردمی دارد و بدون توجه به هیچ گروه ها و نخبگان سیاسی خودش می تواند با بدنه مردم رابطه بر قرار کرده و در بین آن ها موج ایجاد کند.
عضو جبهه پایداری در ارزیابی از این موضوع که حضور احمدی نژاد چه نتیجه ای در موضوع همگرایی و نزدیکی اصولگرایان می گذارد، تاکید دارد: احمدی نژاد کسی است که توان ایجاد یک بسیج عمومی بین مردم را دارد.
کد خبر: ۵۸۳۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۲/۰۶
ما از دولت آقای احمدینژاد جاهایی دفاع کردیم و جاهایی هم نقد اساسی. مادامیکه حزب نباشد، افراد پاسخگوی فرد مورد حمایت خود نیستند. این ماجرا اصلاحطلب و اصولگرا ندارد، تحزب به نفع همه جریانهای سیاسی کشور است. اما واقعیت این است که وضعیت احمدینژاد در فضای عمومی کشور روبه رشد است و دارد بالا میآید.
به گزارش سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com:
شرق نوشت:بازیگری محمدرضا باهنر، نایبرییس مجلس نهم مدتی است در بهارستان تغییر کرده و حالا بهسادگی میتوان رد تغییرات اخیر او را دید. باهنر ابایی ندارد از اینکه به صراحت از هواداری اصولگرایان تندرو بگوید و حتی آن را یکجور استراتژی برخی از طیف اصولگرا بداند. اما این استراتژی زمانی قابل فهم خواهد شد که از دل مصاحبه یکساعتونیمه با او به این تحلیل مهم برسیم که «احمدینژاد در فضای کشور روبهرشد است و دارد بالا میآید». تحلیل باهنر ناگفتههای زیادی در خود دارد و به عبارتی نوعی آیندهنگری است؛ آیندهنگری پیشروی جریان اصولگرایی و توجیه زودهنگام چرخش احتمالی به سمتوسوی حمایت از احمدینژادیها. برای پیشبینی این اتفاق و بسترسازی برای آن باهنر حالا زودهنگام به تبیین یک استراتژی میپردازد؛ استراتژیای که کمتر در آن منافع ملی لحاظ شده و بیشتر سویههای بقای در قدرت در آن رخ مینماید. سوالها به نام رحیمی که میرسد، باهنر چندان مایل به پاسخگویی نیست. اما هرچه باشد هم رحیمی و هم وکیلش به صراحت از نقش او در کمک به ١٧٠نامزد مجلس هشتم نام بردهاند. با این حال، او بیان توجیهی قویای دارد. تاکید دارد هیچکدام از آن ١٧٠نفر در جریان منابع مالی نبودهاند و سریع توپ را در زمین اصلاحات میاندازد که «مگر اصلاحطلبها از صحت و سقم همه کمکهای مالی-انتخاباتی باخبرند؟» جایی هم در برابر اصرار خبرنگار بر طرح پرسشهای بیشتر در موضوع رحیمی تاکید بر سکوت دارد و اینکه «خواهش میکنم وارد بحث آقای رحیمی نشوید.» گفتوگو با باهنر مطول بود. بخش بلندتری از این گفتوگو بناست در سالنامه «شرق» منتشر شود.
داستان احمدینژاد برای اصولگرایان داستان عشق و نفرت شده، به ماجرای فساد و تخلفها که میرسند، اعلام برائت میکنند و او را نمیشناسند اما به افق پیشرو و احتمال رویکارآمدنش که میرسد، بعید نیست همه دوباره به او باز گردند. ببینید، ما حزب نداریم. ما از دولت آقای احمدینژاد جاهایی دفاع کردیم و جاهایی هم نقد اساسی. مادامیکه حزب نباشد، افراد پاسخگوی فرد مورد حمایت خود نیستند. این ماجرا اصلاحطلب و اصولگرا ندارد، تحزب به نفع همه جریانهای سیاسی کشور است. اما واقعیت این است که وضعیت احمدینژاد در فضای عمومی کشور روبه رشد است و دارد بالا میآید. در موضوع آقای روحانی هم با وجود آنکه روحانی کاندیدا ی ما نبود ما به دولت یازدهم خیلی امیدوار بودیم. زمانی که آقای روحانی بر سر کار آمد، مجلس نهم هم استقبال زیادی از آقای روحانی کرد. معدل رای وزرای آقای روحانی بالاترین عدد پس از انقلاب بود و شاگرد اول وزرا آقای طیبنیا بود که بالای ٢٧٠رای آورد. بنابراین ما استقبال کردیم و بسیار امیدوار بودیم. یعنی حالا کمتر امیدوارید؟ خیر، حالا هم امیدمان را از دست ندادهایم اما نقدی به دولت یازدهم وارد است. چه نقدی؟ اینکه دولت با وجودی که تدبیر میکند و به جمعبندیهای خوبی میرسد، در اجرا شجاعت لازم را ندارد. حالا در صحبت، ما اصولگرایان به محافظهکاری مشهوریم، ولی در کل یک مکانیسمی هست که دولتها و مجلسها محافظهکار میشوند. اما وقتی که آدم به تصمیم خوب و درست میرسد، ممکن است عدهای مخالف و عدهای موافق باشند؛ من بارهاوبارها با وزرا صحبت کردهام؛ بهلحاظ صنفی باید از نمایندگان مجلس دفاع کنم اما بارها به وزیران گفتهام اگر نمایندهها حرفهای غیرمدبرانه میزنند، شما لازم نیست به حرفهایشان توجه و به حرفشان گوش کنید، آخرش واکنش مجلس به دولت، استیضاح است. بنابراین میخواهم بگویم اگر دولت آقای روحانی نتواند در دو یا سهزمینه بهصورت ملموس موفق شود و ذائقه مردم را شیرین کند، دو رقیب برای دولت روحانی در اذهان متصور است که متشکل هم نیستند؛ یکی احمدینژاد و دیگری ما اصولگراها هستیم -که به قول شما جدا از هم هستیم - اما جداکردن ما از هم کار سختی است. اگر ما بخواهیم مرز بین خود و احمدینژاد را شفاف مشخص کنیم، کار سختی است. یک گروه دیگر هم اصلاحطلب هستند که با توجه به عملکرد روحانی گاهی صدایشان درآمده و کمی فاصله گرفتهاند. با وجود اینکه ما معتقدیم آقای روحانی در چینش وزرایش از اصلاحطلبان معتدل بیشتر از اصولگرایان معتدل استفاده کرده، اما اصلاحطلبان قانع نیستند. ما هم اگر بودیم، قانع نبودیم. یکی از نقدهایی که به اصولگرایان هست، این است که چهره کاریزماتیک در این طیف سیاسی وجود ندارد. این فقدان را چطور جبران میکنید؟ بله این مشکل وجود دارد. بالاخره این چهرهها بهتدریج ساخته میشوند و یکشبه نمیتوان کسی را علم کرد یا با پروپاگاندا کسی را ساخت. من این نقد را وارد میدانم. متاسفانه این داستان خلقت است که به فاصله یکسال، دوچهره مطرح اصولگرایی را از دست دادیم؛ آقای عسگراولادی و آقای مهدویکنی را. تا بخواهد کسی جایگزین شود، طول میکشد بالاخره باید خودمان تلاش کنیم. آقای باهنر، الان جامعه با اخبار مختلفی مواجه میشود که میراث احمدینژاد است؛ یکروز زنجانی و یکروز خاوری؛ یک روز هم نامه رحیمی و اعلام کمک جابر ابدالی به ١٧٠نامزد. حالا عدد این کمک یکمیلیاردو٢٠٠میلیونی شاید رقمی بین پنج تا هفتمیلیون شود. شما برمیگردید میگویید نمایندگان پنجمیلیونتومان از کسی پول گرفتهاند. خیلی راحت به شما میگویم اولا این ١٧٠نماینده که اسامیشان هم هست، میتوان قاطعانه گفت بالای ٨٠،٩٠درصدشان نمیدانستند پول مال «جابر ابدالی» است. به هر حال ندانستن که دلیل نمیشود، خطا، خطاست. شما اطلاعات خودتان را افزایش دهید، چون کمی اگر مسایل حقوقی را تورق کنید و آیین دادرسی را ببینید، میگویند برای اینکه جرم اتفاق بیفتد باید هم عنصر مادی، هم قانونی و معنوی وجود داشته باشد. عنصر معنوی اینجا وجود ندارد. در آن دوره، زمانی شما عضو هیاترییسه مجلس بودید، آیا در آن زمان در جایگاهی نبودید که به این تخلف رسیدگی کنید؟ چون شما به پاکبودن منابع مالی اشاره کردید. بههرحال آقای رحیمی در نامه از شما هم اسم برده. حالا نمایندهها به کنار، من به همه پولهایی که گرفتم و دادم، دقت کردم که پاک باشند. آقای رحیمی میگویند آقایی به نام ابدالی آمدند و میخواستند به ایشان پول بدهند، ایشان گفته برو پول را به باهنر بده، این از قول آقای رحیمی است. بله، گویا آنطور که روایت شده، آقای ابدالی هم خیلی شما را قبول نداشتند. بله، گویا ابدالی به آقای رحیمی گفته که من باهنر را قبول ندارم و بنابراین من حذف شدم. یعنی شما با ابدالی هیچ دیداری نداشتید؟ خیر، من اصلا این آقا را ندیده ام. اما ایشان تاکید دارند با شما دیدار داشتهاند و آقای رحیمی هم... . مسایل آقای رحیمی را کنار میگذارم مسایل خودم را میگویم. اگر خدای ناکرده من پول ناپاک بگیرم و به صدنفر هم در داخل مملکت پول بدهم، هیچکس تردید ندارد. چون باهنر به پاکدستی معروف است. اتفاقا همین چیزها، مسوولیت شما را خطیرتر میکند. خب، بنابراین اگر من به کسی پول بدهم که در انتخابات هزینه کند احتمالا لازم نیست تحقیق کند چون باهنر پول را جای درست صرف میکند. هر انتخاباتی که بوده چون من کسی هستم که حزب دارم، تشکیلات دارم و مهمتر از همه تلاش کردهام که منشاء پول، ناپاک نباشد. اما اینبار گویا جایی اشتباه شده و آنطور که رحیمی در نامه به احمدینژاد نوشته، منبع این کمک مالی چندان پاک نبوده. آقای رحیمی در این قضیه یا دقت نکرده یا اگر خدای نکرده میدانسته و اطلاع داشته، جرم بزرگی مرتکب شده. خب، اینکه میشود توجیه. من برمیگردم به نمایندگان بیچاره، میخواهم بگویم امروز اگر کسی بخواهد در انتخابات کاندیدا شود، دستکم ٢٠٠میلیونتومان هزینه نیاز دارد. آیا تمام اصلاحطلبانی که از اول انقلاب کاندیدا شدهاند، پول نگرفتهاند و با دوریال نماینده شدهاند؟ یا باید بگویند پولشان از ارث پدری بوده یا باید بگویند از کسی یا جایی پول گرفتهاند. چیزی که اینجا مطرح و برای ما مهم است ،تخطی از قوانین و منابع مالی این پولهاست. من میخواهم بگویم اینکه گفتند ١٧٠ نماینده پنجمیلیونتومان از کسی پول گرفتهاند، به احتمال زیاد ٥٠میلیون هم از دیگران گرفتهاند، دقت هم کردهاند که این پول از کجاست. آن زمان هیچکدام از صحبتهایی که الان درباره منابع کمک مالی رحیمی گفته میشود، مطرح نبود. این سوال را در ادامه این بحث باید پرسید که اصلاحطلبها از کجا پول آوردند؟ بههرحال ما پرونده اصلاحطلبی اینچنینی نداشتیم. یعنی اگر داشتیم و خبر نداریم شما بفرمایید که افکار عمومی هم مطلع شوند. شما دقت کنید به عرض من، معتقدم این ١٧٠ نماینده بههیچوجه متهم نبودند و نیستند. شما ادعا میکنی هر نماینده که از کسی پولی میگیرد باید برود تا ته اینکه پول از کجا آمده و از طرف کیست و منبع مالیاش را پیدا کند؟ طبیعی است که نماینده باید از سلامت مالی منابع حمایتیاش آگاه باشد. مگر غیر از این است؟ من میگویم مگر اصلاحطلبها این کارها را میکنند. خب تابهحال که داستانی مانند داستان آقای رحیمی از طیف اصلاحطلبها گزارش نشده. من تاکید دارم که ١٥٠نفر بیگناهند هرچند من نمیدانم چهکسانی هستند. البته ١٥٠ نه و ١٧٠ نفر. بله و من در بین آن ١٧٠نفر قطعا نیستم. چون بنده از کسی پول نمیگرفتم بلکه به خیلیها پول داده و میدهم. این مساله را اینطور بزرگ و وسیع نکنید. ما بهدنبال بزرگکردن نیستیم، سوال ما برای شفافشدن افکار عمومی است، اگرنه در طیف شما که همه از شخص احمدینژاد تبری میجویند چه رسد به این ماجرا. برای همین میگویم این کارها یک حرکت سیاسی، اجتماعی است. ممکن است شما به رقبایتان لطمه وارد کنید اما بیش از این به کل نظام لطمه وارد میشود. برای نمونه این ٢٠هزارمیلیاردتومانی که درباره شاندیز گفته میشود باید بررسی و تحقیق کنند. اگر از نظر شرعی شرایط جور باشد، یکنفر که دوریال دزدی کند، مجازاتش با کسی که ٢٠هزارمیلیاردتومان دزدی کرده فرقی نمیکند. اما نگویید ٢٠هزارمیلیاردتومان تخلف شده، بلکه بروید تحقیق کنید و دقیق بدانید که ارقام چگونه است. اینقدر مردم را به هراس نیندازید. اینقدر روان مردم را آشوب نکنید. شما در صحبتهایتان دو مساله غیرهمسان و نامشابه را کنار هم قرار دادید و نتیجه مشابه گرفتید. میفرمایید که من حزبی و تشکیلاتی هستم و برای خودم و نزدیکانم در هر انتخاباتی خرج میکنم، اصلاحطلب و اصولگرا ندارد و ایران و غیرایران هم ندارد، انتخابات، انتخابات است. این حرف که بدیهی است؛ اشکال از آنجا شروع میشود که نه یک حزب یا تشکیلات بلکه رییس دیوان محاسبات برای خودش تیم تشکیل دهد. خواهش میکنم وارد بحث آقای رحیمی نشوید. آقای رحیمی یک خطای عمدی کرده یا هرچیزی. در مملکت ما که حزب نیست و هر زمانی که انتخابات میشود اصولگراها دورهم جمع میشوند یکی به اسم پیروان خط امام است و دیگری به نام ایثارگر و... ؛ با همدیگر کار میکنیم و تقسیم میکنیم. آقای رحیمی از مجلس دوم و قبل از اینکه در دیوان محاسبات باشد، همواره در سیستمهای انتخاباتی بوده. اگر شما میخواهید وارد قضیه بشوید، بشوید؛ من بحثهای سیاسی خودم را مطرح کردم و وارد پرونده قضایی نمیشوم.
کد خبر: ۵۷۹۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۲/۰۲
خودروی احمدینژاد در حیاط مسجد پارک شده بود و هنگام خروج در زیر برف و باران در بین ازدحام جماعت گیر افتاد که با کمک محافظان و نیروی انتظامی به زحمت باز شد.
به گزارش خبرگزاری فارس از تبریز، محمود احمدینژاد برای شرکت در مراسم یادبود مادرش ساعت 13.50 دقیقه تهران را به مقصد تبریز ترک کرده و ساعت 14.55 دقیقه وارد فرودگاه بینالمللی شهید مدنی تبریز شد و مورد استقبال هواداران و مدیران دوره دولت خود قرار گرفت.
وی پس از مراسم کوتاه استقبال در فرودگاه به سمت محل برگزاری مراسم یادبود مادرش سیده فاطمه قادری در محله قطران مسجد نظیروندی تبریز حرکت کرد تا در این مجلس که از سوی طرفداران و مدیران دولت وی در آذربایجان شرقی تشکیل شده بود، حضور یابد.
مراسم یادبود سیده فاطمه قادری والده محمود احمدینژاد از ساعت ١٥:٣٠ تا ١٧:٣٠ دقیقه در مسجد نظیروند خیابان قطران تبریز برگزار شد.
محمود احمدینژاد رئیس جمهور سابق کشورمان به تبریز را در سفر چند ساعته علی نیکزاد وزیر راه و شهرسازی دولت دهم و ثمره هاشمی و برادرش امیر همراهی میکردند.
مردم در مقابل مسجد نظیروند تجمع کرده و منتظر رسیدن احمدینژاد بودند که با استقبال مردم احمدینژاد وارد مسجد شد و حاج صادق کمالی در این مراسم مداحی کرد.
دادیزاد یکی از روحانیون تبریزی در این مراسم در سخنانی گفت: من در زمان انتخابات در مسجدالحرام برای سه کاندیدا استخاره کردم که برای دکتر آیه ابراهیم آمد که میگوید من بتها را خواهم شکست. با این آیه بر خود واجب دانستم به احمدینژاد رأی بدهم.
در این مراسم بیشتر مدیران و فرمانداران دوران احمدینژاد در استان آذربایجانشرقی شرکت کرده بودند که میتوان به حجتالاسلام میرتاج الدینی(معاون پارلمانی)، تراب محمدی(مدیرکل میراث فرهنگی)، مسعود محمدیان(جهاد کشاورزی)، یونس فاتح(مدیرکل کار، تعاون و رفاه اجتماعی)، رئیسی(محیط زیست)، حجتالاسلام ابراهیمی (مدیر کانون فرهنگی پرورشی کودکان)، فیروز رضایی مدیرکل آموزش و پرورش، علی داننده مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی در آذربایجانشرقی اشاره کرد.
حجتالاسلام رسول برگی یکی از واعظ تبریز با بیان اینکه خدمات احمدینژاد در دوران ریاست جمهوریاش به ویژه در راه و شهرسازی و مسکن و عمران بر کسی پوشیده نیست، گفت: امروز اگر شاهد افتتاح طرحهای عمرانی یا کارخانه در کشور هستیم، همگی آنها مربوط به دوران شماست.
وی با بیان اینکه مردم ما مردم شکم و نفس نیستند، گفت: مردم برای اینکه دینشان حفظ شود حاضر هستند تمام مال و جان خود را فدا کنند همانطور که در دوران هشت سال دفاع مقدس فدا کردند.
برگی خطاب به احمدینژاد گفت: ما شما را سرباز رهبر میشناسیم و عزیز دل ما هستید و دست شما را میبوسیم، چراکه در اول مراسم تنفیذ دوره نخست دست رهبر را بوسیدید.
وی با بیان اینکه برای ملت ایران فصلالخطاب فرمایشات رهبری است، گفت: شما سرباز رهبر و انقلاب هستید و ما نوکر شما هستیم تا زمانی که سرباز رهبر بمانید.
چند بنر در اطراف مسجدی نظیروندی محل برگزاری مراسم والده احمدینژاد با عکس وی نصب شده بود.
ثمره هاشمی که زودتر از مسجد خارج و به سمت ماشین حرکت میکرد در گفتوگو با خبرنگار فارس در تبریز درباره سفرهای احتمالی احمدینژاد به دیگر شهرستانها نیز گفت: به احتمال قوی وی به قم سفر میکند.
خودروی احمدینژاد در حیاط مسجد پارک شده بود و هنگام خروج در زیر برف و باران در بین ازدحام جماعت گیر افتاد که با کمک محافظان و نیروی انتظامی به زحمت باز شد.
خیابانهای اطراف برگزاری این مراسم با ترافیک سنگین مواجه بود و نیروی انتظامی و راهنمایی رانندگی تلاش میکردند تا خللی در رفت و مردم به وجود نیاید.
تعدادی از مردم نیز در حال نوشتن نامه بودند تا به دست وی برسانند؛ مادری از راننده یکی از خودروهای احمدینژاد پرسید که احمدینژاد از کدام در مسجد بیرون میآید راننده برگشت و گفت که نمیدانم؛ در کنار ماشین فرد دیگری گفت، مادر کاری دارید کمکتان کنم که وی در جواب گفت، مگر وی الان رئیس جمهور است که اینطور دورهاش کردهاید.
تعداد زیادی نامه از سوی مردم که بیشتر آنها در همان مکان نوشته شد به دست وی یا محافظان وی رسانده شد.
بیشتر حاضران با موبایلهایشان مشغول عکس و فیلمبرداری از مراسم بودند.
کد خبر: ۵۷۹۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۲/۰۱
زمانی که این پول از سوی محمد رضا رحیمی به تعدادی از نمایندگان پرداخت شده، وی در دیوان محاسبات حضور داشته و این ارگان زیر مجموعه مجلس شورای اسلامی است.
سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com:علی مطهری نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی در گفت و گو با ایسکانیوز در مورد نامه محمدرضا رحیمی به احمدی نژاد و پرداخت پول به کاندیدا های انتخابات مجلس هشتم گفت: رحیمی در نامه اش گفته است به ۱۷۰ کاندیدا پول پرداخت کرده که ممکن است از آن ۱۷۰ نفر، ۴۰ یا ۵۰ نفر وارد مجلس شده باشند.
وی تصریح کرد: زمانی که این پول از سوی محمد رضا رحیمی به تعدادی از نمایندگان پرداخت شده، وی در دیوان محاسبات حضور داشته و این ارگان زیر مجموعه مجلس شورای اسلامی است.
مطهری با بیان اینکه رحیمی در آن زمان معاون اول احمدی نژاد نبوده و در دولت حضور نداشته خاطر نشان کرد: در نهایت تخلفی صورت گرفته که باید به آن رسیدگی شود.
چند روز پیش محمد رضا رحیمی معاون اول احمدی نژاد طی نامه ایی خطاب به احمدی نژاد مدعی شده بود برای انتخابات مجلس هشتم مبلغ یک میلیارد دویست میلیون تومان را از طرف فردی به نام جابر ابدالی به ۱۷۰ کاندیدا ی اصولگرا پرداخت کرده است.
منبع/ایسکانیوز
کد خبر: ۵۶۲۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۱/۱۲
صادق زیبا کلام در اقدامی جالب به اشتباه به جای سفیر «نروژ» برای سفیر «سوئد» نامه نوشت و «علی مطهری» را به عنوان کاندیدا ی جایزه صلح نوبل پیشنهاد داد. اقدامی که وی را مجبور به عذرخواهی کرد
کد خبر: ۵۴۶۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۰/۲۷
برای کسانی که بخواهند خدمت بخرند، وام پرداخت میشود؟طرح خرید خدمت سربازی نخستین بار در سال ۱۳۷۰ از سوی شورای عالی امنیت ملی برای مشمولان غایب داخل و خارج از کشور به تصویب رسید و با اجرای آن، بسیاری از جوانان توانستند از این طرح استفاده کنند و مانع سربازی را از سر راه زندگی خود بردارند، ولی بسیاری هم توان پرداخت این پول را نداشتند و همین مسأله چالشی شد برای نظامی که عدالت، یکی از شعارهای اصلی آن است!
به گزارش سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com:
اما این طرح جنجالی در اواخر دهه هفتاد متوقف شد و آخرین سالی که تعدادی توانستند با پرداخت پول کارت پایان خدمت دریافت کنند، سال ۷۹ بود؛ البته در سالهای ۷۸ تا ۷۹، ۳۶۰ هزار نفر سربازی خود را نیز خریدند.
بنا بر این گزارش، کسانی که دوره سربازی را نگذرانده باشند از حقوقی مانند گرفتن گواهینامه، پاسپورت، حق استخدام در مراکز دولتی و کاندیدا شدن در مجلس و شوراها محروم هستند.
اما با همه اینها داستان کارتهای پایان خدمت فوتبالیستها، بحث کارت پایان خدمت را به صدر اخبار آورد. این مسأله که اکنون نیز هستند افرادی که از راههایی جز سربازی رفتن، کارتِ حیاتی پایان خدمت به دست میآورند، این پرسش را در میان دولتمردان مطرح کرده که چرا قانون فروش خدمت سربازی دوباره اجرایی نشود؟ البته در این باره به تازگی اعلام شد که دولت طرحی به مجلس ارائه کرده تا بتواند با فروش خدمت سربازی درآمد کسب کند.
اما اعلام این خبر که منجر به شایعه طرح فروش دوباره خدمت سربازی شد، واکنشهای مردم را در پی داشت. کسانی که توانایی پرداخت پول را دارند خرسند شدند و کسانی که باید به دلیل نداشتن توان مالی دو سال راهی پادگان شوند، حسرت خوردند؛ اما این طرح شامل افراد محدودی میشود. مشمولانی که دوره فرار از خدمت را تا ده سال طول داده باشند.
این گزارش میافزاید: در این طرح پیشبینی شده مشمولانی که بیش از ده سال غیبت دارند با پرداخت ۲۰ تا ۵۰ میلیون تومان کارت پایان خدمات دریافت کنند. به گفته جانشین اداره منابع انسانی ستاد کل نیروهای مسلح، به منظور اجرای عدالت، تصمیم گرفته شده بنا بر لایحه بودجه سال ۱۳۹۴ مشمولینی که بیش از هشت سال غایب و سن آنها حداقل ۲۷ سال و حداکثر ۵۰ سال است و همچنین کارایی لازم برای نیروهای مسلح را نداشته باشند یا خدمت آنها در کنار سایر سربازان روحیه آنها را خراب میکند، میتوانند با پرداخت جریمه تعیین تکلیف شوند.
دکتر احمد رضا دستغیب در این باره میگوید : بحث خرید خدمت سربازی از سوی دولت در لایحه بودجه سال ۹۴ گنجانده شده است؛ اما چون این پیشنهاد از سوی ستاد کل مطرح شده ما نیز در کمیسیون آن را بررسی میکنیم و به همین دلیل، نظرات ستاد کل برای ما مهم است و پیشنهادهایی در کمیسیون به تصویب خواهد رسید که در ستاد کل نیز تصویب شده باشد.
وی گفت: برای ایجاد این هماهنگی، چند نفر از همکاران مداوم با ستاد کل در ارتباط خواهند بود، البته هماکنون پیشنهادهایی در لایحه وجود دارد و از سوی ستاد کل نیروهای مسلح تأیید شده است، ولی شاید پیشنهادهای بعدی در جریان بررسی لایحه به کمیسیون بیاید که باید مورد تأیید ستاد کل باشد.
وی در این باره ادامه داد: پیشنهادهایی که در این خصوص بوده، معمولا عمومی هستند؛ برای نمونه، برخی پیشنهاد کاهش سال را داده یا دوره غیبت را کاهش دادهاند و یا برخی برای تأمین منابع پیشنهادهایی دادهاند که مرحله به مرحله باشد، برخی برای منابع تحصیل شده از این محل، هزینههایی را تعریف کردهاند، به هر حال پیشنهادها در این خصوص زیاد است و کمیسیون در حال بررسی آنهاست. ما پیشنهادهای جدید را با همکاری ستاد کل بررسی خواهیم کرد، چون این کار جزو اختیارات این ستاد است و باید در حوزه فرماندهی کل قوا در این رابطه تصمیمگیری شود.
وی در پاسخ به اینکه دولت به چه منظور این پیشنهاد را در بودجه آورده است، گفت: ما انگیزه دولت را از این کار نمیدانیم، این هم یکی از بندهایی است که در لایحه بودجه سال ۹۴ آمده و کمیسیون هم مانند دیگر موارد، ملزم به بررسی آن است.
این نماینده گفت: جوانب گوناگون این کار در ستاد کل دیده و بررسیهای لازم شده است، سنی هم که برای این گذاشته شده است به نظر منطقی میآید.
وی درباره اینکه گفته میشود اجرای این مصوبه اجحاف در حق طبقه محروم جامعه است گفت: همان گونه که گفته شد، جوانب آن سنجیده شده است؛ اما ما پیشنهادهایی در این باره داریم و میشود برای آن تدبیری کرد؛ برای نمونه، میتوان امکاناتی فراهم آورد تا افرادی که این شرایط را دارند، از آنها استفاده کنند. البته در پیشنهادها آمده که برای این افراد بعضی تسهیلات و وامهایی نیز در نظر گرفته شود.
منبع : تابناک
کد خبر: ۵۴۴۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۰/۲۵
به گزارش پسایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com:
علی مطهری نامه سرگشاده ای را خطاب به رییس قوه قضاییه منتشر کرد. متن این نامه به شرح ذیل است:
جناب آقای صادق لاریجانی دامت برکاته
رئیس محترم قوه قضائیه
با اهداء سلام و آرزوی توفیق الهی، در جلسه اخیرتان با مسئولان قضایی، بر قانونی بودن حصر آقایان موسوی و کروبی و خانم رهنورد برهان اقامه کردهاید اما متأسفانه این برهان، سست و دارای لوازمی است که بنیاد دموکراتیک جمهوری اسلامی را متزلزل و قانون اساسی را از حیّز انتفاع ساقط میکند. فرمودهاید «حصر سران فتنه مصوبه شورای عالی امنیت ملی بوده و براساس مصالح نظام تصویب شده است.» گذشته از این که امضای این مصوبه توسط رئیس وقت شورای عالی امنیت ملی یعنی آقای احمدینژاد که به گفته خودتان دو بار برای آزادی محصوران نامه نوشت مورد تردید است، شورای عالی امنیت ملی همان طور که از نام آن پیداست حداکثر این اختیار را دارد که در شرایط بحرانی مانند آشوبهای خیابانی و در حالت اضطرار که فرصت صدور حکم قضایی نیست رهبران یک حرکت اجتماعی را برای آنکه ارتباط آنها با اطرافیانشان قطع و آرامش حاکم شود، تا زمان رفع آشوبها در حصر قرار دهد و بعد آزاد کند یا به قوه قضائیه بسپارد. بر این اساس، ادامه حصر بدون حکم قضایی در چند سال اخیر خلاف اصول متعدد قانون اساسی بوده است. جناب عالی برای رد این حقیقت، فرمودهاید «کسانی که میگویند حصر، غیرقانونی و خلاف قانون اساسی است، تنها نیمی از قانون اساسی را قبول دارند در حالی که باید همه قانون اساسی را دید و دانست که برحسب اصل ۱۷۶ قانون اساسی شورای عالی امنیت ملی وظایفی دارد.»
با این بیان خود در واقع مخالفت حصر با اصول سی و دوم تا سی و هفتم قانون اساسی را پذیرفتهاید ولی میخواهید بفرمایید اصل ۱۷۶ که وظایف شورای عالی امنیت ملی را ذکر میکند حاکم بر این اصول است. اما وقتی به اصل ۱۷۶ قانون اساسی مراجعه میکنیم میبینیم در سه وظیفهای که برای این شورا معین شده است مقولاتی مانند حصر افراد نمیگنجد.
برای تقویت برهان خود به اصل بیست و دوم قانون اساسی استناد کردهاید که میگوید: «حیثیت، جان، مال، حقوق، مسکن و شغل اشخاص از تعرض مصون است مگر در مواردی که قانون تجویز کند.» و بعد فرمودهاید «امنیت و مصالح ملی و مصلحت نظام که اساس مصوبه شورای عالی امنیت ملی است میتواند استثنا در قانون را تشکیل دهد.»
اولا در مواردی که در قانون اساسی عبارت «مگر قانون تجویز کند» آمده است، مقصود از «قانون» مصوبه مجلس شورای اسلامی است نه هر مصوبهای. ثانیا همان طور که میدانید عناوینی مانند «امنیت»، «مصالح ملی» و «مصلحت نظام» مفاهیمی کشدار و قابل تأویل به چندین وجه هستند و اگر این شورا که وظیفه آن صرفا تعیین سیاستهای دفاعی – امنیتی کشور و هماهنگ کردن دستگاههای مختلف در مسیر این سیاستها و رصد نمودن امنیت داخلی و خارجی کشور است، با تمسک به این مفاهیم افرادی را غیاباً و بدون تفهیم اتهام و شنیدن دفاعیات آنها به حبسهای طولانی مدت و مانند آن محکوم کند، این امر یعنی زیر پا نهادن دستاوردهای انقلاب اسلامی در حوزه حقوق ملت که در قانون اساسی تبلور یافته است.
اگر استدلال جناب عالی را بپذیریم، شورای عالی امنیت ملی میتواند هر متهمی را تحت عناوین مذکور بدون آنکه روند قضایی طی شود به حبس و حتی اعدام محکوم کند و این یعنی به بازی گرفتن قوه قضائیه و قانون اساسی.
گذشته از مصلحت خیالی توجیه وضع موجود، قطعاً اذعان دارید که این روش با روح قانون اساسی سازگار نیست و آغاز یک انحراف است.
فرمودهاید «یکی از دلایل برگزار نشدن دادگاه عوامل فتنه این است که برخی از آنها گفتهاند اصلا نتیجه محاکمه برایشان مهم نیست و آنان تریبونی میخواهند که حرفهای خود را بزنند.»
از جناب عالی که اهل منطق و استدلال هستید این بیان بعید به نظر میرسید. روشن است که این دلیل پذیرفته نیست زیرا طبیعی است که هر متهمی میخواهد حرفهایش را به گوش مردم برساند و این حق اوست، خصوصا در مورد متهمان مورد نظر که در چند سال گذشته از اظهارنظر محروم بودهاند و در مقابل، اتهامات فراوانی از قبیل براندازی و ارتباط با دشمن خارجی به آنها وارد شده است. و در نهایت فرمودهاید «هرگاه مصوبه شورای عالی امنیت ملی در خصوص حصر سران فتنه تغییر یابد، دستگاه قضایی آماده برگزاری دادگاه سران فتنه است.»
مصوبه شورای عالی امنیت ملی حداکثر تا پایان دوره آشوبهای خیابانی نافذ بوده و بعد از آن خود به خود لغو شده و ادامه حصر نیاز به حکم قضایی داشته است. بنابراین میتوانید دادگاه صالح علنی را برگزار کنید و هیچ ترسی هم از فتنه خیالی جدید نداشته باشید زیرا متهمان شما آن گونه که تبلیغ شده است ضد نظام نیستند و مصالح انقلاب را که خود در پدید آوردن آن شریک بودهاند در نظر میگیرند. طبعا اقدامات طرف دیگر فتنه مانند حمایت برخی نهادها از یک کاندیدا ، مسئله مناظره، اعلام جشن ملی و تحریک معترضان، برخورد خشونتآمیز با معترضان و بستن فضای اظهارنظر برای معترضان، مورد توجه هر دادگاه صالحی خواهد بود. اگر تصمیم بر محاکمه است، چه محذوری امروز برای محاکمه وجود دارد که مثلا چند ماه بعد وجود ندارد؟ و اگر تصمیم بر محاکمه نیست پس زودتر به این غائله خاتمه دهید که هر روزی که با وضع موجود میگذرد از نظر سیاسی و اقتصادی به ضرر کشور است. پس فرصت را از دست ندهیم تا زودتر همای وحدت بر سر جامعه ما به پرواز درآید.
امیدوارم با تدبیر جنابعالی این معضل خودساخته که آینده انقلاب اسلامی را تهدید میکند، رفع شود.
با تقدیم احترام
علی مطهری
کد خبر: ۵۳۴۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۰/۱۴
جبهه پایداری درصدد است سعید جلیلی را برای کاندیدا توری در انتخابات مجلس از شهرستان قم، قانع کند
کد خبر: ۵۳۳۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۰/۱۳
دبیرکل حزب ندای ایرانیان گفته است که احتمالاً در انتخابات ریاست جمهوری ۹۶ کاندیدا شود.
سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com:به گزارش تسنیم، سیدصادق خرازی دبیرکل حزب ندای ایرانیان به نقد عملکرد سیاسی برخی اصلاحطلبان پرداخته و گفته است که اصلاحطلبی یک فکر و منش است، نه حزب سیاسی که برخی آن را انحصاری خود بدانند.
وی گفته، کسانی که در این طیف جای دارند دیدگاههای مختلفی دارند. یکی معتقد به تعامل با نظام و حکومت است، یکی مخالف آن، یکی خود را در چارچوب نظام و اسلام تعریف میکند و یکی چیز دیگر.
این فعال سیاسی اصلاحطلب، اصلاحات مدنظر خود را همان حرکت دینی تعریف کرده و گفته است که اصلاحطلبی یعنی اصلاح جامعه تحت تعالیم اسلام و این همان مدینه فاضلهای است که همه بزرگان و انبیا به دنبال آن بودند.
خرازی بیان کرده است: اسلام و دین برای اصلاح جامعه و تعالی آن آمده است، تعریف ما از اصلاحطلبی این است. به همین خاطر معتقدیم باید در چارچوب نظام اسلامی و در تعامل با حکومت باشیم.
وی واکنش تند چهرههای اصلاحطلب نسبت به تشکل ندا را احساسی و بدون فکر خوانده و گفته است که ندا تازه شکل گرفته است و خود را هنوز نشان نداده و به نظر میرسد این نظرها و یا مخالفتها عجولانه باشد. باید کمی صبر کرد تا به مرور زمان، معلوم شود که چه تعداد از این مخالفتها احساسی و چه تعداد عاقلانه بوده است.
صادق خرازی هدف از راهاندازی ندای ایرانیان را ایجاد فرصتی برای جوانان دانسته و تصریح کرده است: هدف ما از راهاندازی ندا، متشکل کردن و فرصت دادن به جوانهاست که امیدواریم بتوانیم آن را محقق کنیم.
خرازی در پایان خاطرنشان کرده است که برخی میگویند اینکه اکثر شورای مرکزی ندا از فعالان رسانه ای اصلاح طلباند به این خاطر است که فضای رسانهای برای حضور در انتخابات دوازدهم آماده شود. به قول آمریکاییها هیچ چیز غیرممکن نیست و همه چیز محتمل است، بنابراین احتمال دارد که من هم برای انتخابات 96 بیایم.
کد خبر: ۵۱۱۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۹/۱۵
خدا نکند سیاست هم حرفه ای شود(به این معنا) . آدم می ماند که خواب است یا بیدار؟ دیروز یک شعار ویک عمل وامروز 180 درجه بر عکس آن . خدا عاقبتمان را ختم بخیر کند
کد خبر: ۴۹۷۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۹/۰۳
علی مطهری در خصوص روال کاری مجلس خبرگان گفت: فعلا روال کار این است که سالی دو بار دور هم جمع میشوند و ناهار و شامی میخورند و چند تهاجم به فتنه گران میکنند و چند تذکر فرهنگی به دولت یازدهم میدهند و تمام
سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com :
علی مطهری در خصوص روال کاری مجلس خبرگان گفت: فعلا روال کار این است که سالی دو بار دور هم جمع میشوند و ناهار و شامی میخورند و چند تهاجم به فتنه گران میکنند و چند تذکر فرهنگی به دولت یازدهم میدهند و تمام
«روال کار مجلس خبرگان این است که سالی دو بار دور هم جمع میشوند و ناهار و شامی میخورند و چند تهاجم به فتنه گران میکنند و چند تذکر فرهنگی به دولت یازدهم میدهند و تمام».
این جملات تنها بخشی از اظهارات جدید علی مطهری نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی است که در شماره ۱۲ هفته نامه خبری – تحلیلی صدا منتشر شده است.
وی که به پرسشهای صدا درباره رقابت بر سر ریاست خبرگان رهبری پاسخ میداده است در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه ارزیابی شما از موقعیت و وضعیت کنونی مجلس خبرگان پس از درگذشت مهدوی کنی چیست؟ گفته است: «به طور کلی مجلس خبرگان رهبری با رویهای که از سالها قبل در پیش گرفته است خاصیتی غیر از تعیین رهبر بعدی ندارد. وارد هر مسالهای میشود غیر از مسائلی که باید وارد شود. با توجه به اینکه ان شاءالله مقام معظم رهبری تا سالهای طولانی در قید حیات خواهند بو، با روند فعلی این مجلس، تاثیرگذاری آن بر فضای اجتماعی و سیاسی کشور متصور نیست. مثلا مجلس خبرگان رهبری وظیفه دارد بر عملکرد مقام رهبری و بر دستگاهها و نهادها و سازمانهای زیر مجموعه نهاد رهبری نظارت داشته باشد و رسیدگی کند امام ما هیچ اثری از این کارها نمیبینیم. این در حالیست که خود رهبر انقلاب چند سال پیش فرمودند مجلس شورای اسلامی (چه رسد به مجلس خبرگان رهبری) میتواند حتی از دفتر من تحقیق و تفحص کند. فعلا روال کار مجلس خبرگان این است که سالی دو بار دور هم جمع میشوند و ناهار و شامی میخورند و چند تهاجم به فتنه گران میکنند و چند تذکر فرهنگی به دولت یازدهم میدهند و تمام؛ این در حالیست که به وضعیت فرهنگی دولتهای نهم و دهم که در برخی حوزهها بدتر بود توچه چندانی نداشتند و این نشانه آن است که گرایش سیاسی در کار آنها دخالت دارد. به هر حال مجلس خبرگان باید به جایگاه اصلی خود برگردد».
این سخنان تامل برانگیز نماینده مردم در مجلس شورای اسلامی نسبت به فعالیت افرادی فاضل، شایسته، مجتهد، با تقوا و عالم است. شاید اشتباه افرادی چون مطهری این است که فکر میکنند مجلس خبرگان جایی است که یک جریان سیاسی بیاید و آنجا را ابزار قدرت یابی خودش کند.
این جریانات با اهداف خاص، شبهاتی را نسبت به وظایف و فعالیتهای مجلس خبرگان رهبری مطرح میکنند؛ شبهاتی که بیش از هرچیز رنگ و بوی سیاسی داشته و درصدد است مجلس خبرگان را نیز به محلی برای رقابتهای سیاسی مبدّل نماید و شاید همه اینها تنها به دلیل از دست دادن آیت الله مهدوی کنی در قامت ریاست خبرگان رهبری است.
تا آنجایی که حتی آیت الله علم الهدی از اعضای خبرگان رهبری در مصاحبهای گفته بود: «مسئله خبرگان ارتباط مستقیمی با جریان اعتقاد دینی مردم و تکلیف شرعی مردم در عرصه مدیریت اجتماعی دارد. یعنی به هیچ وجه یک جریان سیاسی نمیتواند بیاید برای مردم رهبر تراش باشد. در این نظام جمهوری اسلامی، میتوان رئیس جمهور درست کرد برای مردم، نماینده مجلس درست کرد برای مردم؛ اما رهبر تراشی به وسیله جریانهای سیاسی ممکن نیست.»
بنابراین بر خلاف سخنان علی مطهری آنچه از برآیند خبرگان رهبری میتوان تحلیل کرد این است که مجلس خبرگان جای رقابت نیست بلکه رقابت در اینجا معکوس است چرا که اکثر اعضای خبرگان گریزان از ریاست و حتی جو تند سیاسی هستند و کسی نمیخواهد رئیس شود و تا بوده است اعضای خبرگان دنبال انجام تکلیف هستند.
پس از درگذشت آیتالله مشکینی در سال ۸۶، تغییر بزرگی در شاکله مجلس خبرگان رهبری ایجاد شد و فضای دوقطبی برای رسیدن به کرسی ریاست مجلس خبرگان شکل گرفت که یک سو آیتالله هاشمی رفسنجانی بود و سوی دیگر سه ضلعی، آیتالله یزدی، آیتالله جنتی و آیتالله مصباح یزدی.
هاشمی رفسنجانی به عنوان دومین فردی بود که نامش در جایگاه ریاست خبرگان رهبری ثبت شد اما آنچه که باعث تغییر فضای سیاسی خبرگان رهبری شد فتنه سال ۸۸ بود چرا که برخی از اعضای مجلس خبرگان اعتقاد داشتند، رئیس مجلس خبرگان باید فردی باشد که به دور از فعالیتهای سیاسی و جناح بندیهای موسوم باشد.
به هر حال بعد از گذشت سه سال از ریاست هاشمی رفسنجانی، مهدوی کنی به عنوان سومین رئیس بر کرسی ریاست صندلی مجلس خبرگان تکیه زد.
و اینک صندلی خالی که اکنون در غیاب آیت الله مهدوی کنی، آیت الله هاشمی شاهرودی عهده دار مسئولیتهایش است نیازمند فردی است که از هر لحاظ روحیاتی نزدیک به شخص مرحوم مهدوی کنی داشته باشد.
هرچند که رایزنیها در قطبهای مختلف درآنباره وجود دارد اما اصرار جناح منتسب به هاشمی رفسنجانی و افرادی همچون مطهری جهت ریاست هاشمی رفسنجانی بر خبرگان رهبری از آنجایی تامل برانگیز خواهد بود که با توجه به رد صلاحیت هاشمی رفسنجانی در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم پس چه طور در این جهت از سوی خبرگان رهبری به عنوان اصلح شناخته خواهند شد. آمادگی و تلاش وی در این زمینه تا بدان جایی است که هاشمی رفسنجانی درباره کاندیدا شدن برای ریاست مجلس خبرگان رهبری در پاسخ به سؤالی در همین زمینه گفتهاند درصورتی که بعضی افراد که آنها را برای ریاست خبرگان صالح نمیدانم قصد کاندیدا شدن داشته باشند، آمادگی خود را برای کاندیدا توری ریاست این مجلس اعلام خواهم کرد. اما نکته اینجاست که اصلح و صالح در نگاه رییس مجمع تشخیص چه کسی خواهد بود، تفاوت دارد.
درست مانند زمانی که آیتالله مهدوی کنی برای ریاست مجلس خبرگان نامزد شد هاشمی به احترام وی از نامزدی انصراف داد تا آنجایی که علی عسگری از روحانیون نزدیک به رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام در مورد شرایط حضور هاشمی برای ریاست مجلس خبرگان گفته است که: «در صورت ثبت نام کردن افرادی همچون آیت ا… هاشمی شاهرودی و آیت ا… واعظ طبسی برای ریاست مجلس خبرگان، آقای هاشمی ضرورتی برای ثبت نام در این انتخابات نمیبیند.»
البته که هاشمی شاهرودی و واعظ طبسی از روحانیون نزدیک به هاشمی رفسنجانی و مورد احترام تمام حریانهای سیاسی در کشور هستند. هاشمی رفسنجانی در آخرین روز تکیه زدن بر صندلی مجلس خبرگان، اعلام کرد که در سال ۸۶ از واعظ طبسی برای این پست دعوت کردهاند که تولیت حرم امام رضا (ع)، این پیشنهاد را قبول نکرده است. هاشمی شاهرودی نیز از دیرباز جایگاه ویژهای نزد هاشمی رفسنجانی داشته است.
و باید گفت هاشمی شبیه این ادبیات دوپهلو را در انتخابات ریاستجمهوری نهم و یازدهم نیز به کار برد و با وجود حضور چهرههای همسو با وی، سرانجام شخصا وارد گود شد و باید منتظر باشیم تا ببینیم در دقایق پایانی و نهایی تصمیم وی چه خواهد بود.
پیرامون این مهم حتی آیتالله حائری شیرازی نماینده استان فارس در مجلس خبرگان درباره موضوع جانشینی آیتالله مهدویکنی میگوید: ریاست مجلس خبرگان رهبری، از نظر شرایط فعلی جامعه آبروی خبرگان محسوب میشود. اینجانشین باید کسی باشد که همانند آیتالله مهدویکنی حامی و کمک حال رهبر بزرگوارمان باشد.
آیتالله حائری شیرازی در پاسخ به سؤالی مبنی بر واکنش برخی افراد نسبت به ریاست مجلس خبرگان گفت: نمایندگان خبرگان توجه دارند که فرق است بین کسانی که خواستار مهار کردن فتنه ۸۸ بودند و از پراکندگیها جلوگیری کردند و کسانی که خواهان قدرتطلبی بودند لذا میان این دو تفاوت وجود دارد.
حال باید ببینیم افراطیون ورشکسته و حامی فتنه تا کجا به روند تخریب خود در جهت مخالف ادامه خواهند داد و برای کسب قدرت گزینههای خودی در منصبهای مختلف، روند مذکور را ادامه میدهند تا بدان جایی که حتی با زیر سوال بردن وظایف نمایندگان مردم در خبرگان رهبری، فتنه ۸۸ را به دست فراموشی سپرده و هراس واکنش افراد نسبت به این مهم را داشته باشند.
شاید که ایجاد شانتاژهای رسانهای و خطابه کردن چنین سخنانی به ظاهر فضا را برای گزینههای خودی باز کند اما حضور افرادی فاضل و عالم که همواره در راه پیروزی این انقلاب مجاهدتهای فراوانی را انجام دادهاند در بطن تصمیم سازیها و انتخاب گزینه نهایی متفاوت خواهد بود.
منبع/خبرگزاری دانشجو
کد خبر: ۴۹۱۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۸/۲۸
سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com :
سرنوشت ریاست خبرگان رهبری این روزها مهمترین مسئله روزنامههای اصلاحطلب شده است؛ روزنامه اعتماد در صفحه سیاسی خود درباره آن نوشت ««آیتالله هاشمی شاهرودی گزینه اصلی ریاست مجلس خبرگان رهبری است»، روی دیگر این حرف برخی از نمایندگان مجلس خبرگان این است که احتمال ریاست آیتالله هاشمی رفسنجانی زیاد نخواهد بود. حرفی که سید احمد خاتمی آن را به صراحت بیان کرده است: «هاشمی رفسنجانی تمایلی برای نامزدی ریاست مجلس خبرگان ندارد.» این بیشتر تمایل گروههای منتقد آیتالله هاشمی رفسنجانی است تا تمایل خود او. حداقل تا اینجای کار رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام هیچ موضعگیری در این باره نکرده است.» این روزنامه سپس در گفت و گو با رضا سلیمانی، مدیرکل روابط عمومی مجمع تشخیص مصلحت نظام به رد خبرها درمورد عدم تمایل آیت الله هاشمی رفسنجانی برای ریاست مجلس خبرگان پرداخت؛ رضا سلیمانی درباره سخنان آیتالله خاتمی گفت «این چند روز هم نه بحثی مطرح شده و نه ما چیزی شنیدیم و نه آیتالله مطلبی فرمودند که در آن بحث انتخابات شده باشد؛ بنابراین نمیتوانیم اظهار کنیم که نظر آیتالله چیست، کاندیدا میشوند یا نه. نمیدانم بر اساس چه مبنایی آقای خاتمی این صحبت را کرد، آیا این حرفها مبنا و اساسی دارد یا نه؟ اما تا آنجایی که من مطلع هستم آیتالله نه اظهارنظری کردند در این مورد و نه به ما چیزی گفتند و نه در جاهای دیگر حرفی زدند. همچنین فکر نمیکنم زمان این بحثها اکنون باشد. زمان انتخابات ریاست خبرگان رهبری اسفندماه است و تا آن زمان هم ممکن است اتفاقات زیادی بیفتد. اگر ایشان بخواهد بیاید که کسی نمیتواند مانع ایشان شود. اگر این بحث الان رسانهیی شود برای زمینهسازیهای سیاسی قبل از انتخابات است وگرنه الان جای این بحث نیست.»(مشرق)
کد خبر: ۴۷۶۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۸/۰۶
هاشمی رفسنجانی درباره کاندیدا شدن برای ریاست مجلس خبرگان رهبری گفت: در صورتی که بعضی افراد که آنها را برای ریاست خبرگان صالح نمیدانم قصد کاندیدا شدن داشته باشند، آمادگی خود را برای کاندیدا توری ریاست این مجلس اعلام خواهم کرد. - سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com :
به گزارش حوزه احزاب خبرگزاری فارس به نقل از پایگاه اطلاع رسانی آیت الله هاشمی رفسنجانی، هاشمی رفسنجانی درباره کاندیدا شدن برای ریاست مجلس خبرگان رهبری گفت: درصورتی که بعضی افراد که آنها را برای ریاست خبرگان صالح نمیدانم قصد کاندیدا شدن داشته باشند، آمادگی خود را برای کاندیدا توری ریاست این مجلس اعلام خواهم کرد
یک منبع نزدیک به رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام، اظهارات یک عضو مجلس خبرگان رهبری را که گفته است «آقای هاشمی رفسنجانی تمایلی به کاندیدا شدن برای ریاست مجلس خبرگان رهبری ندارند» را تکذیب کرد.
این منبع همچنین گفت: آیتالله هاشمی رفسنجانی درباره کاندیدا شدن برای ریاست مجلس خبرگان رهبری نه تنها چنین مطلبی نگفتهاند، بلکه در پاسخ به سؤالی در همین زمینه گفتهاند درصورتی که بعضی افراد که آنها را برای ریاست خبرگان صالح نمیدانم قصد کاندیدا شدن داشته باشند، آمادگی خود را برای کاندیدا توری ریاست این مجلس اعلام خواهم کرد.
کد خبر: ۴۷۶۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۸/۰۶
جانشین آیت الله مهدوی کنی رییس فقید مجلس خبرگان رهبری در اجلاسیه این مجلس در اسفندماه از سوی اعضا مشخص خواهد شد.
سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com :
خبرگزاری میزان: عضو هیأت رییسه مجلس خبرگان رهبری گفت: جانشین آیت الله مهدوی کنی رییس فقید مجلس خبرگان رهبری در اجلاسیه این مجلس در اسفندماه از سوی اعضا مشخص خواهد شد.
آیت الله احمد خاتمی درباره تشکیل کارگروهی از سوی این هیأت برای تعیین رییس مجلس خبرگان رهبری، گفت: این خبر را به شدت تکذیب می کنم و صراحتاً می گویم که هیچ گونه کارگروهی از سوی هیأت رییسه مجلس خبرگان رهبری برای تعیین رییس مشخص نشده است.
او گفت: در زمان برگزاری اجلاسیه مجلس خبرگان رهبری در اسفندماه کاندیدا های مورد نظر برای تصدی ریاست مجلس خبرگان رهبری با دعوت گروهی و یا به صورت فردی مشخص خواهند شد.
عضو هیأت رییسه مجلس خبرگان رهبری با اشاره به اینکه انتخابات هیأت رییسه مجلس خبرگان رهبری هر 2 سال یکبار برگزار می شود، گفت: این انتخابات طبق روال گذشته در اجلاسیه اسفندماه برگزار و رییس جدید مجلس خبرگان رهبری نیز در اجلاسیه اسفندماه مشخص خواهد شد.
او درباره گزینه های احتمالی برای ریاست مجلس خبرگان رهبری نیز گفت: چهره های مطرحی برای ریاست مجلس خبرگان رهبری در معرض کاندیدا شدن هستند که آیت الله هاشمی شاهرودی نایب رییس اول مجلس خبرگان رهبری از جمله کسانی است که در معرض کاندیدا شدن قرار دارد.
میزان
کد خبر: ۴۷۴۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۸/۰۵
سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com:
ایسنا - اکرم احقاقی: تمایلی برای مطرحشدن در رسانهها ندارند، افکار عمومی با وجود اینکه همسرانشان را به خوبی میشناسد، از آنها تصویری در ذهن ندارد. خواسته یا ناخواسته، پشت پرده، نقشهای سیاسی و اجتماعیشان را ایفا میکنند، با این حال نقش اصلیشان، همان نقش سنتی همسری دلسوز و مادری مهربان است. همتایان آنها در عالم سیاست در برخی کشورها به عنوان «بانوی اول» تلاش میکنند نقشی متفاوت از قبل داشته باشند و مستقل از همسرانشان شخصیت حقوقی متمایزی برای خود ایجاد کنند، اما در عرف سیاست ایران این جایگاه تعریف نشده و شاید خود این افراد هم چندان تمایلی برای کسب آن ندارند.
با این حال ، همسران روسای جمهور ایران اگرچه از الگوی کشورهای غربی در کسب جایگاه بانوی اول پیروی نکردهاند، اما قطعاً همواره در کنار همسرانشان، آنها را در پیشبرد کارها یاری دادهاند. صاحبه عربی اطلاعات چندانی از خانم «صاحبه عربی» و فرزندانش در فضای مجازی منتشر نشده است؛ به نحوی که در برخی از گزارشهای خبری در مورد خانواده حسن روحانی در دوران انتخاب نیز، به این موضوع اشاره شده است. اما بر اساس آنچه در کتاب خاطرات حسن روحانی نوشته شده «صاحبه در سال 1333 در سرخهی سمنان در یک خانواده مذهبی و سنتی به دنیا آمده و پدرش عبدالعظیم عربی راننده مینیبوس بوده که بین سرخه و سمنان تردد میکرده است».
صاحبه عربی همسر حسن روحانی
او که فرزند اول خانواده است، دارای سه خواهر به نام سعیده، جمیله و ربابه و چهار برادر به نام حسن، حسین ،عباس و مسعود است. 14 سالش بود که در سال 1347 با مهریه «دو دانگ منزل مسکونی پدر و مادر داماد، مقداری زمین، آب و چند مثقال طلا» به عقد پسرخالهی 20 سالهاش حسن روحانی درآمد. مراسم ازدواجشان را در شهریور 1348 در یک فضای سنتی و مذهبی برگزار کردند. حاصل ازدواج صاحبه و حسن که به پیشنهاد پدر روحانی و با وساطت زندایی زوجین (روشن پیوندی) انجام شد پنج فرزند (سه دختر و دو پسر) است. صاحبه که داغدار فوت نابهنگام یکی از پسرانش است، در طول این سالها بیشتر در قالب یک بانوی خانهدار نقش ایفا کرده؛ چنانچه در زمان تبلیغات انتخابات ریاستجمهوری، خانواده روحانی نیز در کنار خانوادههای جلیلی و ولایتی از حضور در برنامه تلویزیونی «خانوادههای کاندیدا های انتخابات ریاستجمهوری» که قرار بود برای اولین بار از شبکه 2 سیما پخش شود استقبال نکردند. البته نام «صاحبه عربی» بعد از پیروزی روحانی در انتخابات ریاستجمهوری یازدهم بیش از گذشته مطرح شد. او به اقتضای همسر رئیسجمهور بودن در برخی مراسم رسمی حضور پیدا میکند . خانم عربی در بهمن ماه سال 92 به همراه جمعی از همسران مقامات دولتی و سفرای خارجی مقیم تهران در مراسم افتتاحیه بازارچه خیریهای که در برج میلاد برگزار شده بود شرکت کرد و در پایان بازدید از برج میلاد در دفتر یابود آن که به نام «صاحبه روحانی» امضا کرده بود نوشت «امروز از برج میلاد دیدن نمودم. خیلی جالب و دیدنی بود، امیدوارم که موفق باشید.» اما آنچه اخیرا نام او را بیش از هر زمان دیگری رسانهای کرد، انتشار خبری در خبرگزاری فارس بود با عنوان «ضیافت همسر رئیس جمهور برای زنان در کاخ (سعدآباد)». این خبرگزاری منتقد دولت در خبر خود مدعی شد که تالار حافظیه سعدآباد در شب میلاد حضرت زهرا(س) محل برپایی جشن همسر رئیسجمهور برای همسران وزرا، سفرای خارجی مقیم تهران و زنان دولتی بوده و این مهمانی زنانه با رقص دختران و شوی لباس همراه بوده است. البته این خبرگزاری در خبر اولیه خود که بعد آن را از روی خروجیش حذف کرد مدعی شده بود که به هر یک از شرکتکنندگان در این جشن سکههایی نیز اهدا شده است. انتشار این خبر در اواخر فروردین امسال با واکنشهای متفاوتی از سوی حامیان و منتقدان دولت روبرو شد؛ تعدادی از شرکتکنندگان از جمله هنرمندانی که در این مهمانی حضور داشتند به تکذیب محتوای این خبر پرداختند و اسحاق جهانگیری معاون اول رئیسجمهور نیز در صفحهی شخصیاش در فیسبوک به نقل از همسرش که در این جشن حضور داشت روایتی کاملا متفاوت منتشر کرد.
صاحبه عربی همسر حسن روحانی
از سوی دیگر برخی از نمایندگان مخالف دولت در مجلس از جمله اعضای جبهه پایداری از طریق تریبون این نهاد قانونگذاری به روحانی به علت برگزاری چنین جشنی از سوی همسرش تذکر دادند و آن را نمادی از اشرافیگری عنوان کردند و در ادامه «تعدادی از بانوان تهرانی» نیز در مقابل نهاد ریاستجمهوری تجمعی را که گفته شد «خودجوش» است برگزار کردند. اما ماجرای انتشار این اخبار که بسیاری آنها را «جهتدار و حاشیهای» خواندند، به همین جا ختم نشد. از آنجا که برخی رسانههای منتشرکننده این اخبار به برخی نهادهای امنیتی وابسته هستند، این بار سرلشگر فیروزآبادی رئیس ستاد کل نیروهای مسلح وارد میدان شد. او روز دوشنبه 29 اردیبهشت در مراسم اعطای دانشنامه به دانشآموختگان دوره دکتری دانشگاه عالی دفاع ملی در موضعگیری کمسابقهای اظهار کرد: متاسفانه یک مقدار بازیهای رسانهای موجب تشویش اذهان عمومی میشود. مدیران رسانهها باید جلوگیری کنند از اخباری که موجب تشویش اذهان مردم، تضعیف دولت و تخریب برخی از اقدامات میشود... .بعضی اخبار بیارزش و تفرقهانگیز هستند، بعضیها هم شایعه، تهمت و بیمبنا هستند. من خطی و سیاسی عرض نمیکنم، حتی رسانههایی که به نوعی به نیروهای مسلح مرتبطند، خطا میکنند و برابر مشی و منویات رهبری حرکت نمیکنند. باید روششان را اصلاح کنند، والا ما با آنها برخورد میکنیم." و البته پس از آن هم از ارائه گزارشی توسط وزارت اطلاعات در این زمینه که باز هم علیه رسانههای مذکور بود، اخباری منتشر شد و برخی نیز از تذکر مقامات عالی کشور نسبت به رویه این رسانهها خبر دادند. آخرین خبری که در مورد «صاحبه عربی» یا روحانی در رسانهها منتشر شده، مربوط به عیادت وی از آیتالله مهدوی کنی رئیس مجلس خبرگان در بیمارستان بهمن است.
اعظمالسادات فراحی
همسر «محمود احمدینژاد» در سال 1337 در منطقه رسالت تهران در خانوادهای متوسط به دنیا آمد. او پدر و مادری با اصلیتی مشهدی دارد که او را برای تحصیل به دانشگاه علم و صنعت فرستادند؛ دانشگاهی که زمینهساز ازدواج او با رئیس دولتهای نهم و دهم شد.
اعظمالسادات فراحی همسر احمدینژاد
«اعظم» و «محمود» در تاریخ 22 خرداد 1359 دو سال بعد از انقلاب با یکدیگر ازدواج کردند. خواهر داماد (پروین احمدینژاد) در مورد وصلت این دو که خود زمینهساز آن بود میگوید: « هر دوی آنها در آن زمان دانشجوی علم و صنعت بودند و ما هم در رفت و آمدی که به دانشگاه داشتیم خانم فراحی را میدیدیم . در مورد ایشان با برادرم صحبت کردم، دیدم نظرشان مثبت است. بعد آدرس گرفتیم و رفتیم خواستگاری. ازدواج آنها به سادگی برگزار شد؛ چون هر دو دانشجو بودند ، پدرم برای آنها خانهای در حوالی محله رسالت اجاره کرد تا رفت و آمدشان به دانشگاه راحتتر باشد.» حاصل ازدواج این دو، دو پسر به نام مهدی و علیرضا و یک دختر به نام فاطمه است. مهدی احمدینژاد پس از رئیسجمهور شدن پدر با « طیبه مشایی» دختر « اسفندیار رحیم مشایی» یار دیرین احمدینژاد ازدواج کرد و حاصل این ازدواج دختری به نام زهرا است. علیرضا احمدینژاد پسر دوم نیز با خواهرزاده شهید محمود کاوه ازدواج کرده که حاصل این ازدواج نیز یک پسر است و فاطمه احمدینژاد دختر خانواده که دارای مدرک مهندسی الکترونیک و مخابرات است هم با «مهدی خورشیدی» پسر سردار احمد خورشیدی با مهریه 14 سکه ازدواج کرده که حاصل ازدواج آنها زهرا خورشیدی است. اعظم فراحی هم مانند دیگر همتایان سابق و اسبق خود تعامل چندانی با رسانهها نداشت؛ گرچه طی هشت سال دولت نهم و دهم در بسیاری از سفرهای داخلی و خارجی همراه با همسرش حضور داشت و در جریان سفرهای استانی از برخی از موسسات خیریه و بهزیستی نیز بازدید میکرد. او در جریان حملات رژیم صهیونیستی به غزه در سال 1387 نامهای به «سوزان مبارک» همسر حسنی مبارک، دیکتاتور سابق مصر در ارتباط با اهمیت رفع حصر غزه ، تلاش در راستای کمک به مردم فلسطین و بازکردن گذرگاه رفح جهت جلوگیری از وقوع یک فاجعه انسانی نوشت؛ نامهای که در سایت ریاست جمهوری در 29 دی ماه منتشر شد. اعظمسادات فراحی در جریان انتخابات ریاستجمهوری دهم تلاش کرد نقش موثرتری نسبت به قبل داشته باشد و در برخی از برنامههای تبلیغاتی احمدینژاد شرکت میکرد؛ موضوعی که در جریان انتخاب ریاستجمهوری نهم سابقه نداشت؛ گرچه برخی، فضای به وجود آمده در برنامههای تبلیغات انتخاباتی آن سال و حضور همسران رقبای دیگر در این برنامهها را عامل فعالیتهای انتخاباتی بیشتر فراحی میدانند. اعظمسادات فراحی در آذرماه 1388 در اجلاس «همسران سران جنبش عدم تعهد» که در ایتالیا با موضوع « امنیت غذایی و نقش زنان در تلاش جهانی برای مقابله با گرسنگی» برگزار شده بود هم شرکت و سخنرانی کرد. او در جریان این سفر با همسران روسای جمهور برخی کشورهای شرکتکننده در این اجلاس از جمله همسران روسای جمهور سنگال ، عراق، پاکستان و... نیز دیدار داشت. برخی از نزدیکان وی معتقدند او نقش موثری در ترغیب همسرش در جهت استفاده از زنان در کابینه دولت دهم داشته است؛ چنانچه احمدینژاد در لیست پینشهادیاش به مجلس هشتم در راستای تشکیل دولت دهم سوسن کشاورز ، فاطمه آجرلو و مرضیه وحید دستجردی را به عنوان وزرای پیشنهادی برای وزارتخانههای آموزش و پرورش، رفاه و بهداشت معرفی کرد.
اعظمالسادات فراحی همسر احمدینژاد
فراحی مدتی نیز به پیشنهاد «منیره نوبخت» مسئول سابق شورای فرهنگی اجتماعی زنان، به جمع زنان تصمیمگیرنده در این شورا که زیر نظر شورای عالی انقلاب فرهنگی فعالیت میکند پیوست. او در شانزدهمین اجلاس سران جنبش غیر متعهدها که در تابستان سال 91 در تهران برگزار شد، میزبان همسران برخی از مقامات شرکتکننده در این اجلاس بود. او در تالار آینه وزارت خارجه برای همتایان خود ضیافت ناهار ترتیب داد و به همراهی آنها از نمایشگاه صنایع دستی که در برج میلاد برگزار شده بود بازید کرد و با تعدادی از آنها هم دیدارهای دوجانبه داشت. فراحی به طور معمول در دیدارهای رئیس دولت نهم و دهم با زنان که به مناسبتهای مختلف برگزار میشد حضور پیدا میکرد. احمدینژاد نیز در تعدادی از این دیدارها در تقدیر از مادر و همسرش سخنانی را بیان میکرد. او در همایش پنج هزار نفری «بانوی بصیر» که در تالار بزرگ وزارت کشور برگزار شد در مورد تعامل خود و همسرش گفت: «من بقیه مردها را نمیدانم، اما بنده اگر یک روز همسر خود را نبینم میمیرم. حاضرم همه این دنیا را برای دیدن لبخند مادر و همسرم بدهم.» اعظم فراحی در سال 91 به همراه مرضیه دستجردی (وزیر بهداشت) از سوی خبرگزاری (وفا) به عنوان یکی از 10 زن خبرساز کشور در سال 90 معرفی شد. در پایان عمر دولت دهم نیز احمدینژاد به نمایندگی از دیگر اعضای هیات دولت لوح تقدیری را به پاس تلاشها و حمایتهای فراحی از دولت و رئیسجمهور به وی اهدا کرد. زهره صادقی همسر «سیدمحمد خاتمی» سال 1329 در قم در خانوادهای اصیل، ریشهدار و شناخته شده به دنیا آمد. مادرش خواهر امام موسی صدر و پدرش دکتر حجتالاسلام والمسلمین علی اکبر صادقی بود، پدر اهل علمی که 38 سال سابقه تدریس در دانشگاه شهید بهشتی را داشت و فروردین امسال دار فانی را وداع گفت.
زهره صادقی همسر سیدمحمد خاتمی
زهره صادقی که دختر خاله فاطمه طباطبایی (همسر مرحوم حجتالاسلام و المسلمین سیداحمد خمینی) و سیدصادق طباطبایی است در سال 1353 با سیدمحمد خاتمی ازدواج کرد؛ ازدواجی که خاتمی در مورد آن میگوید: « در سال 1353 با خانوادههای معتبر و ریشهدار صدر و صادقی پیوند خوردم و از نعمتهای بزرگ این خانواده به این کوچک، ازدواج با زنی با فضیلت، صبور و مهربان از خانواده مهم صدر و صادقی است.» حاصل وصلت آنها، دو دختر به نامهای لیلا و نرگس و یک پسر به نام عماد است؛ فرزندانی که علاقه چندانی برای حضور در عرصه سیاست ندارند. لیلا در سال 1354 به دنیا آمده و دارای مدرک دکتری است و اکنون به همراه همسرش در خارج از کشور زندگی میکند. دختر کوچکتر آنها شش سال بعد (1360) به دنیا آمد و اکنون در مقطع دکترا درحال تحصیل است. او نیز به همراه همسرش در خارج از کشور اقامت دارد، عماد تنها پسر این خانواده نیز در فرودین ماه سال 1367 به دنیا آمده و اکنون دانشجوی دوره کارشناسی ارشد مطالعات منطقهای است و به همراه همسرش در تهران زندگی میکند. زهره صادقی اگرچه در خانوادهای فرهنگی و سیاسی بزرگ شده، اما هیچ وقت به صورت جدی وارد فعالیتهای سیاسی نشده و ترجیح داده بیشتر در کارهای اجتماعی و امور خیریه مشارکت داشته باشد.
زهره صادقی همسر سیدمحمد خاتمی
او در سال 78 به همراه تعدادی از همسران اعضای دولت وقت، موسسه خیریه «بهآفرین فردا» را تاسیس کرد؛ موسسهای که مختص دانشآموزان دختر مقاطع تحصیلی راهنمایی و دبیرستان است و عضویت و حمایت از فرزندان ایتام از اولویتهای اصلی آن. زهره صادقی در زمان ریاستجمهوری سید محمد خاتمی به اقتضای جایگاهی که داشت در برخی از سفرها همسرش را همراهی میکرد. او در سال 87 در جریان حملات رژیم صهیونیستی به غزه در پاسخ به نامه همسر امیر وقت قطر خواستار فراخوان دولتها و ملتها برای حمایت از مردم مظلوم فلسطین شد. عفت مرعشی «عفت مرعشی» در سال 1314 در خانواده حجتالاسلام سید محمد صادق مرعشی به دنیا آمد. او که عضوی از فامیل بزرگ خانواده مرعشی و از نوادگان آیتالله سیدکاظم طباطبایی است، در سال 1337 با مهریه «مقداری باغ پسته» به همراه «آب» با علیاکبر هاشمی رفسنجانی ازدواج کرد.
عفت مرعشی همسر هاشمی رفسنجانی
عفت مرعشی که شاید بتوان او را از بین همسران روسای جمهور بعد از انقلاب، خبرسازترین و سیاسیترین فرد در سالهای اخیر دانست در کتاب خاطراتش که با عنوان «پا به پای سرو» از سوی دفتر نشر معارف انقلاب منتشر شده خود را این گونه معرفی میکند: «من، عفت مرعشی، همسر عالم مجاهد، روحانی وارسته، سیاستمدار نامی ایران زمین، تربیتیافته مکتب اهل بیت (ع)، انسان شریف و بزگوار حضرت آیتالله آشیخ اکبرهاشمی رفسنجانی هستم. مردم عزیز مرا اغلب با دو حادثه و دو روایت میشناسند. اول حادثه ترور همسرم در سال 1358 که در نجات معجزهوار ایشان صاحب نقش بودم و دوم حوادث تلخ بعد از انتخابات ریاستجمهوری در سال 1388 و صحنه رای دادن در حسینیه جماران که جملاتی از من در رسانهها انتشار یافت و بهانهای برای تخریب همسر و فرزندانم توسط تندروها شد.» عفت مرعشی در بیان خاطراتش از ازدواج با هاشمی رفسنجانی که در سالنامه سال 92 روزنامه اعتماد بازنشر شده مینویسد: "خواستگار زیاد داشتم، هم از فامیل و هم از غریبه، اما پدرم با همه آنها مخالفت کرده بود. پدرم برای دیدن آمیرزاعلی (پدر هاشمی رفسنجانی) به نوق (یکی از بخشهای شهرستان رفسنجان در کرمان ) رفته بود. بعد از بازگشت با مادرم صحبت کوتاهی کرد و پس از مدتی نیز مادرم من را صدا کرد و گفت بیا اتاق کارت دارم. نگران شدم ، حدس زدم که موضوع درباره ازدواج من است. «خانم جون» گفت: عفت جان ! حاج آقا که به نوق رفته بود آمیرزاعلی برای پسرش اکبر از تو خواستگاری کرده است. حاج آقا هم همان جا جواب قبول داده است. خشکم زده بود، دستپاچه شدم ، نمیدانستم چه جوابی بدهم ، سپاهی از افکار پریشان به یکباره به ذهنم هجوم آورد .خانم جون حرفهایش را تکرار کرد با دست اشاره کردم سکوت کند و خیلی خونسرد بدون ذرهای عصبانیت گفتم خانمجون یعنی چه همانجا جواب قبول داده ؟ چرا به من چیزی نگفته است؟ مگر زندگی من نیست ؟ مگر برای عذرا ، اقدس و نصرت با خودشان مشورت نکرد؟ برای چی قبل از این که نظر من را بپرسد، قبول کرده است؟ مگر من روی دست شما ماندهام که این جوری برخورد میکنید؟ مادرم گفت: عفت جان ، حرف تو درست است، اما پدرت را که میشناسی. کاری را بدون دلیل و مصلحت انجام نمیدهد. حتما دلیل خود را دارد. پسر سیدآمیرزاعلی باسواد است. 10 سالی است که در قم درس میخواند. میدانی که پدرت اهل علم را دوست دارد. حتما به خاطر همین موضوع بوده. تو هم لجبازی نکن و اگر نظر دیگری داری، با آقاجون صحبت میکنم که به نحوی موضوع را منتفی کند. خودت میدانی که او چقدر در مورد داماد سختگیر است. حتما خیری در این کار بوده که جواب مثبت داده و....» همراهی عفت مرعشی در جریانات مبارزات قبل از انقلاب و فعالیتهای بعد از انقلاب هاشمی رفسنجانی به خوبی در خاطرات هاشمی رفسنجانی نمود دارد؛ به نحوی که او در کتب خاطراتش بارها در جریان رخدادها و حوادث گوناگون به این نقش و نام (عفت) اشاره میکند. حاصل ازدواج عفت مرعشی و هاشمی رفسنجانی پنج فرزند به نامهای فاطمه،محسن،فائزه، محمد و یاسر است . دو دختر او با دو پسر آیتالله لاهوتی اشکوری امام جمعه سابق رشت و از دوستان هاشمی رفسنجانی در دوره زندان، ازدواج کردند. از بین فرزندان او فائزه هاشمی به صورت رسمی وارد سیاست و در مجلس پنجم به عنوان نماینده مردم تهران با رای بالایی مشغول به فعالیت شد.
عفت مرعشی همسر هاشمی رفسنجانی
صحبتهای جنجالی وی در آن زمان در ارتباط با ورزش بانوان از جمله دوچرخهسواری آنها با واکنشهای متفاوتی رو به رو شد. او در مجلس ششم هم کاندیدا شد ولی برخلاف مجلس پنجم با استقبال مواجه نشد . فائزه در زمان اصلاحات روزنامه «زن» را منتشر کرد که بعد از مدتی توقیف شد. اولین عکسی که از عفت مرعشی به صورت رسمی منتشر شده مربوط به سال 1360 است؛ زمانی که وی به همراه همسرش که در آن زمان ریاست مجلس را برعهده داشت به کره شمالی رفتند و با «کیم ایل سونگ» رهبر وقت کره شمالی و پدر بزرگ رهبر فعلی این کشور عکس یادگاری گرفتند. مرعشی، همسری است که هاشمی حفظ جانش را به نحوی مدیون اوست؛ چنانکه در شب 4 خرداد 1358 در حالی که دو نفر از اعضای گروهک فرقان تلاش میکردند هاشمی را به رگبار گلوله ببندند مانع از کار آنها شد و جان شوهرش را از مرگ حتمی نجات داد. آنچه باعث شد طی سالهای اخیر بار دیگر نام عفت مرعشی در رسانهها و افکار عمومی پررنگتر شود سخنان وی بعد از رای دادن در حسینیه جماران در انتخابات ریاستجمهوری دهم در سال 88 بود. عدهای از اصولگرایان سخنان وی در مورد نتایج انتخابات را تحریکآمیز عنوان کردند. اعضای خانواده عفت مرعشی و هاشمی رفسنجانی بعد از انتخابات 88 با چالشهای زیادی روبه رو شدند؛ به نحوی که دو فرزند آنها فائزه و مهدی هاشمی به علت اتهاماتی که علیه آنها مطرح بود مدتی را در زندان اوین به سر بردند و همچنان پروندههایی علیه مهدی و فاطمه هاشمی در دادگاه انقلاب مفتوح است، اما عفت مرعشی در طول این مدت همواره سعی کرده در کنار آنها باشد و حتی به همراه آنها چندین بار به دادگاه رفته است. منصوره خجسته باقرزاده «منصوره خجسته باقرزاده» در سال 1326 در خانوادهای مذهبی، سنتی و بازاری متولد شد. پدرش حاج محمداسماعیل خجسته باقرزاده از کاسبان دین دار و باسواد مشهد بود. منصوره توسط خدیجه میردامادی (مادر مکرمه رهبر معظم انقلاب) به «سیدعلی» معرفی شد و در نهایت در پاییز 1343 در حالی که 17 سال بیشتر نداشت توسط آیتالله میلانی به عقد سیدعلی خامنهای درآمد. در کتاب "شرح اسم "که به بیان زندگی مقام معظم رهبری در سالهای قبل از انقلاب 1357-1318 پرداخته است در ارتباط با ازدواج ایشان نوشته شده: «مدتی از بازگشت به مشهد نمیگذشت. بانو خدیجه که در اندیشه ازدواج پسر دومش بود، دست به کار شد و دختری را که در خانوادهای سنتی و با علایق مذهبی پرورش یافته بود به او پیشنهاد کرد. همو پا پیش گذاشت و مقدمات خواستگاری را فراهم نمود. همان راهی که چهار پنج سال پیش برای سیدمحمد ( برادر بزرگتر) رفته بود، این بار برای سیدعلی پیمود. حاج محمداسماعیل خجسته باقرزاده، پدر عروس، از کاسبان دیندار و باسواد مشهد بود. او پذیرفت که دخترش به عقد طلبه تازه از قم برگشتهای درآید که تصمیم دارد در مشهد ساکن شود، آیتالله میلانی و دیگر بزرگان اهل علم مشهد او را میشناسند و تأیید میکنند و به او علاقه دارند. هزینه ازدواج، آن بخش که طبق توافق به عهده داماد بود، توسط آیتالله حاج سیدجواد خامنهای تأمین شد که مبلغ قابل توجهی نبود. مخارج عقد را گذاشتند به عهده خانواده عروس که حتما قابل توجه بود. «آنها مرفه بودند، میتوانستند و کردند» اوایل پاییز 1343 سیدعلی خامنهای و خانم خجسته پیوند زناشویی بستند، خطبه عقد توسط آیتالله میلانی خوانده شد. از این زمان، همدم، همسر و همراهی تازه که هفده بهار بیشتر از عمرش نگذشته بود، پا به دنیای آیتالله خامنهای گذاشت که در همه فرودهای سرد و سخت زندگی سیاسی و شاید تکفرازهای آن در آن روزگار، یاری غمخوار و دوستی مهربان بود. کارت دعوت را سفارش دادند و روز جشن را که در خانه پدر عروس در پایین خیابان برگزار میشد، تعیین کردند. پس از عقد و پیش از همخانه شدن، نوعروس خامنهای باخبر شد که شوی 25 سالهاش پای در میدان مبارزه دارد.» خانم خجسته که خواهر حسن خجسته باقرزاده است آن طور که در کتب و رسانهها آمده نقش زیادی در همراهی و پشتیبانی آیتالله خامنهای در شرایط سخت و دشوار زندان و بازداشتها در پیش از انقلاب داشته است. خجسته باقرزاده در سال 72 در زمانی که چهار سال بود آیتالله خامنهای از سوی مجلس خبرگان رهبری به عنوان رهبر جمهوری اسلامی ایران انتخاب شده بود در مصاحبهای با مجله انگلیسی زبان «محجوبه» که از سوی بنیاد اندیشه اسلامی وابسته به سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی منتشر میشود به بیان خاطراتی از زندگی خود با آیتالله خامنهای پرداخته است. در این مصاحبه که متن کامل آن در منابع اینترنتی وجود ندارد و در آرشیو بنیاد اندیشه اسلامی در حال حاضر نسخهای از آن در دست نیست، باقرزاده در پاسخ به این سوال که شما چگونه همسرتان را در مبارزاتشان یاری میکردید میگوید: « فکر میکنم بزرگترین نقش من حفظ جو آرامش خانه بود؛ طوری که ایشان بتوانند با خیال راحت به کارشان ادامه دهند. من سعی داشتم تا ایشان را از نگرانی در مورد خود و فرزندانم دور نگه دارم. البته من نیز در زمینههای مختلف نظیر پخش اعلامیهها، حمل پیامها، اختفای اسناد و نظیر آن فعالیت داشتم. ولی فکر میکنم اصلا قابل ذکر نیستند؛ در آخرین ماههای مبارزه در رابطه با پیامهای تلفنی امام خمینی (ره) از پاریس، من آنها را برای تکثیر و توزیع به مراکزی در مشهد و دیگر شهرها ارسال مینمودم و اخبار را از مشهد و دیگر شهرهای خراسان جمعآوری نموده و به پاریس مخابره میکردم.» وی در این مصاحبه که توسط خانم شیلا مالکی دیزجی به فارسی برگردانده شده و بخشهایی از آن در ماهنامه خبری و فرهنگی «رهآورد دانشگاه» بازنشر داده شده میگوید: «هیچ مسئولیت رسمی بخصوصی ندارم و همسرم بیش از هر چیز دیگری انتظار دارند که محیط خانوادگی آرام، شاد و سالم باشد.» حاصل ازدواج آیتالله سیدعلی خامنهای و منصوره خجسته باقرزاده، چهار پسر و دو دختر است که بنا به گفته خانم خجسته پسرانش قبل از انقلاب و دخترانش بعد انقلاب اسلامی به دنیا آمدهاند. مصطفی بزرگترین فرزند آیتالله خامنهای است که بیشتر در مطالعات حوزوی مشغول است. او با دختر مرحوم آیتالله عزیزالله خوشوقت ازدواج کرده است. فرزند دوم خانم خجسته (سیدمجتبی خامنهای) از دیگر فرزندان این خانواده در عرصه رسانهای و سیاست کشور مطرحتر است. او داماد غلامعلی حداد عادل رئیس سابق مجلس و نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی است. مسعود فرزند دیگر خانم خجسته باقرزاده و آیتالله سیدعلی خامنهای است. او با دختر آیتالله سیدمحسن خرازی نماینده مردم تهران در مجلس خبرگان رهبری و عضو جامعه مدرسین ازدواج کرده است و با کمال و صادق خرازی رابطه خویشاوندی دارد. گفته میشود حجتالاسلام سیدمسعود خامنهای در دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب مشغول به فعالیت است. آخرین پسر این خانواده حجتالاسلام سیدمیثم خامنهای است که با دختر محمود لولاچیان از بازاریان مذهبی تهران ازدواج کرده است. او نیز مانند سیدمسعود با دفتر حفظ و نشر آثار رهبر معظم انقلاب همکاری دارد. بشرا دختر اول خانواده با حجتالاسلام والمسلمین محمدجواد گلپایگانی پسر حجتالاسلام والمسلمین محمدی گلپایگانی رئیس دفتر مقام معظم رهبری ازدواج کرده است. فرزند آخر این خانواده هدی خامنهای نیز با مصباحالهدی باقری کنی فرزند آیتالله باقری کنی عضو مجلس خبرگان رهبری و قائم مقام دانشگاه امام صادق (ع) و برادرزاده آیتالله مهدوی کنی رئیس مجلس خبرگان رهبری ازدواج کرده است. از همسر رهبر معظم انقلاب، تاکنون تصویری در رسانه ها منتشر نشده است. گرچه او در مراسم رسمی و سیاسی حاضر نمیشود و علاقهای نیز برای شناخته شدن ندارد، اما به طور معمول به دیدار خانوادههای شهدا میرود؛ چنانچه در مستندی که در مورد شهدای هستهای چندی پیش از تلویزیون پخش شد همسر شهید رضایینژاد یکی از شهدای هستهای به حضور چندینباره منصوره خجسته باقرزاده در منزلش اشاره کرد. عاتقه صدیقی (پوران رجایی) «عاتقه صدیقی» یا «پوران رجایی» تنها همسر رئیس جمهوری است که در عرصه سیاسی کشور به صورت رسمی در قالب نماینده مجلس شورای اسلامی و عضویت در احزاب فعالیت کرده است. پوران در سال 1322 در قزوین در خانوادهای متدین متولد شد، او در سال 1341 با شهید رجایی که نسبت فامیلی با او داشت ازدواج کرد.
عاتقه صدیقی همسر شهید رجایی
پوران که در گذر فعالیتهای سیاسی نام خود را به عاتقه صدیقی تغییر داد، در مبارزات قبل از انقلاب به همراه شهید رجایی در فعالیتهای سیاسی مخفی شرکت داشت. در سال 1354 که شهید رجایی دبستان دخترانه رفاه را اداره میکرد در امور فرهنگی مدرسه فعال بود و علوم دینی و قرآن تدریس میکرد. در آستانه ورود امام(ره) همکاریهایی با شهید رجایی در ستاد استقبال از حضرت امام داشت. او پس از شهادت شهید رجایی، در انتخابات میاندورهای مجلس شورای اسلامی که همزمان با سومین دوره انتخابات ریاستجمهوری برگزار شد از طرف مردم تهران با یک میلیون و 842 هزار و 746 رأی موفق شد به مجلس راه پیدا کند. او چهارمین نماینده زن در این مجلس بود. او توانست در دو دوره بعد هم به عنوان منتخب مردم تهران به مجلس شورای اسلامی راه پیدا کند. او در چهارمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی هم کاندیدا شد، ولی از سوی شورای نگهبان رد صلاحیت شد. عاتقه صدیقی سالها از اعضای شورای مرکزی انجمن اسلامی معلمان بود و اکنون نیز همچنان عضو این انجمن است. او طی این سالها از منتقدان سرسخت احمدینژاد بود و معتقد بود که او نام رجایی را مصادره کرده است.
عاتقه صدیقی همسر شهید رجایی
حاصل ازدواج 20 ساله عاتقه صدیقی و شهید محمدعلی رجایی دو دختر و یک پسر است. کمال رجایی که بیشتر ترجیح می دهد در عرصه ی عمومی از نام خانوادگی مادرش استفاده کند، در سال 87 در گفتوگویی با شماره 61 مجله «شهروند امروز» اظهار کرد بعد از شهادت رجایی، خواستگاریهایی سیاسی از دختران رئیسجمهور شهید صورت گرفت، ولی عاتقه رجایی تلاش کرد بعد از فوت شوهرش، «این دو دختر را به آقازادهها ندهد و خانواده را حفظ کند.» عذرا حسینی یا عذرا بنیصدر «عذرا حسینی» هنگامی که در سالهای آخر دبیرستان بود با «ابوالحسن بنیصدر» که بعدها به عنوان اولین و بحثبرانگیزترین رئیس جمهور ایران بعد از انقلاب، انتخاب شد، ازدواج کرد. بنیصدر در کتاب دو جلدی "درس تجربه" که انعکاسدهنده خاطرات وی است و در آبانماه 1380 در آلمان به چاپ رسیده در مورد ازدواجش میگوید "درصدد ازدواج بودم که خواهرم به من گفت در همدان در همسایگیمان که خانواده همسر کنونیام در آنجا اقامت داشتند و من هم با برادر ایشان با هم به مدرسه میرفتیم دختری است و... . به رسم ایران خواستگاری شد و ترتیب عروسی و ازدواج داده شد. عقد در همدان صورت گرفت ولی در تهران عروسی کردیم". ابوالحسن بنیصدر و همسرش در 7 شهریور 1340 با یکدیگر ازدواج کردند و در پاییز 1342 برای ادامه تحصیل و زندگی به پاریس رفتند و سپس همزمان با پیروزی انقلاب اسلامی به تهران برگشتند.
عذرا حسینی همسر بنیصدر
حاصل ازدواج ابوالحسن بنیصدر و عذرا حسینی دو دختر و یک پسر است که یکی از دختران آنها به نام فیروزه در 24 مهرماه 1361 در حالی که 18 سال داشت با مسعود رجوی، سرکرده منافقین، که در آن زمان همپیمان پدرش بود و مدتی بود که همسر قبلیاش اشرف ربیعی کشته شده بود، ازدواج کرد. در مورد این ازدواج که گفته میشود بنیصدر چندان با آن موافق نبوده و به اصرار فیروزه و موافقت عذرا حسینی صورت گرفته، بنیصدر در کتاب خاطرات خود میگوید: " یک روزی که دخترم آمد پیش من، این موضوع مطرح شد. به او گفتم: « بهتر است کسی دیگری را پیدا کنیم برای ازدواج. این فرد، همسر مناسبی برای شما نیست.» او از من پرسید: «پس شما جرا با آنها در یک میثاق هستید؟» گفتم: «این میثاق، این طوری بوده، وضعیت کودتای خرداد 1360 پیش آمد و باید مقاومت از موضع آزادی انجام میگرفت. اگر آنها به سراغ من نمیآمدند، من به سراغ آنها میرفتم، اما ازدواج یک مسأله دیگری است و تنها سیاسی نیست. این موضوع، زندگی مشترک است. مضافا" من الان خودم توی تجربه هستم. بیشتر از این نمیتوانم جلو بروم»." البته ازدواج این دو چندان دوام پیدا نکرد و پس از مدتی مسعود رجوی و فیروزه بنیصدر از یکدیگر جدا شدند و مسعود رجوی با مریم قجر عضدانلو ازدواج کرد.
ابوالحسن بنی صدر و عذرا حسینی
همسر بنیصدر که در روز 30 خرداد 1360 بازداشت شد، در مورد بازداشت و نحوه آزادی خود روایات متفاوتی را نقل میکند. ولی آیتالله موسوی اردبیلی چند سال پیش در جلسهای که محمدرضا بهشتی فرزند شهید بهشتی نیز در آن حضور داشته در بیان خاطراتش در مورد دستگیری همسر بنیصدر و آزادیاش میگوید: « بعد از ماجرای پنهان شدن بنیصدر و فرار او مسألهای پیش آمد. کمیتههای انقلاب اسلامی سودابه سدیفی (همسر یکی از نزدیکترین یاران بنیصدر) را به اتفاق همسر بنیصدر شناسایی و دستگیر کرده بودند. من از این قضیه مطلع نبودم. اما علیالظاهر شهید بهشتی مطلع شده بودند و با وجود همه آن سوابق دوستانه و عمیقی که بین ما وجود داشت، آقای بهشتی بر سر من فریاد کشیدند و گفتند که شنیده ام که شما همسر بنیصدر را دستگیر کردهاید، ما با بنیصدر اختلافاتی داریم و اگر خطاهایی هم کرده باشد هنوز به خطاهای او یک دادگاه صالح رسیدگی نکرده است، اما حتی اگر آن دادگاه صالح رسیدگی کند و بنیصدر را مجرم بداند هم هیچکس در ایران حق جسارت و تعرض به حقوق همسر ایشان را ندارد. ایشان فرمودند که مگر قرار است ما دوباره مناسبات ساواک را اینجا بازسازی کنیم؟!» آنطور که سایت خبر آنلاین روایت کرده است، آقای موسوی اردبیلی در این جلسه ادامه میدهد: «شهید بهشتی به من مهلت دادند و گفتند که ظرف کمتر از 24 ساعت همسر بنیصدر باید آزاد بشود.» وی همچنین از قول شهید بهشتی نقل کرده است که «ایشان فرمودند من میخواستم مستقیماً و رأساً این کار را بکنم اما چون همیشه به قانون احترام میگذارم و این ابتدا در حیطه اختیارات دادستان کل است و اگر آنجا تعللی پیش آمد رئیس دیوان عالی کشور باید مداخله کند، این اخلاق را رعایت کردم و ابتدا با شما در میان میگذارم و از شما میخواهم که پیگیری کنید ولی اگر کوچکترین تعللی بشود خودم شخصاً این کار را خواهم کرد.» ابوالحسن بنیصدر در مصاحبهای که با بیبیسی فارسی در خرداد 88 انجام داد در مورد فعالیتهای همسرش در مدت 16 ماهی که او به عنوان رییسجمهور ایران مشغول به کار بوده میگوید: «همسر من در فعالیت سیاسی به شکل جداگانه و شخصی حضور نداشت و در حال حاضر هم فعالیت سیاسی ندارد.» بنیصدر، 5 بهمن 1358 به ریاست جمهوری رسید، 20 خرداد 1360 با حکم امام از فرماندهی کل قوا برکنار شد، اول تیر 1360 به دنبال تصویب طرح عدم کفایت سیاسی در مجلس شورای اسلامی و به حکم امام خمینی(ره) از ریاست جمهوری عزل شد و هفتم مرداد 1360 به همراه مسعود رجوی حدود یک هفته پس از انتخاب محمدعلی رجایی به سمت ریاست جمهوری، با یک فروند هواپیمای بوئینگ 707 به خلبانی سرهنگ معزی، خلبان ویژه شاه، از ایران فرار کرد.
کد خبر: ۴۷۰۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۷/۲۷
از لحاظ عمرانی دولت آقای روحانی هیچ جای قابل رقابتی با دولت آقای احمدی نژاد ندارد. جاده هایی که در این هشت سال دولت ایشان درست شده است یا بنای خانه برای کارمندان و مردم مستضعفینی که امید نداشتند، صاحب خانه شوند کارخانه های صنعتی که در کشور زده شد، هواپیمایی که به کشور وارد و به خطوط ناوگان هوایی ما افزوده شد، رشد قطار و راه آهنی که در هشت سال داشتیم و سایر خدمات درزمینه آب رسانی، برق و تلفن رسانی به روستاها و سنت تعدیل نرخ انرژی و پرداخت مستقیم به مردم از جمله اقدامات خوب دولت آقای احمدی نژاد بوده است و باعث شده مردم مستضعف به نیکی از آقای احمدی نژاد یاد کنند و این انتقادها هم تا حالا تاثیری نداشته است.
سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com :
روح الله حسینیان ،نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی و عضو ارشد جبهه پایداری در گفت وگو با خبرنگار پارلمانی روزنامه روزان می گوید: مجموع عملکرد دولت احمدی نژاد از لحاظ عمرانی هیچ جای قابل رقابتی با دولت دولت روحانی ندارد. وی سوال از وزرا را حق مجلس می داند و تاکید می کند: در دولت احمدی نژاد سوال و تهدید به استیضاح خیلی زیاد بود و هیات رییسه هم از این سوال و استیضاح ها حمایت می کرد اما درحال حاضر لااقل هیات رییسه مجلس جلوی سوال و استیضاح ها را هم گرفته است.
مشروح این گفتگو را در ادامه بخوانید:
در ماه های اخیر انتقادهای بسیاری از دولت آقای احمدی نژاد مطرح است،لطفا به عنوان یکی از حامیان ایشان بفرمایید تاچه اندازه این نقدها را وارد می دانید؟ببینید؛هرکسی که کار می کند مورد انتقاد هم قرار می گیرد که ممکن است این انتقاد وارد هم باشد. اما یک دولت را باید در مجموع بررسی کنیم. باید ببینیم مجموع عملکرد دولت آقای احمدی نژاد از لحاظ سیاست خارجی و سیاست داخلی و اقتصاد چه بود؟ از لحاظ عمرانی دولت آقای روحانی هیچ جای قابل رقابتی با دولت آقای احمدی نژاد ندارد. جاده هایی که در این هشت سال دولت ایشان درست شده است یا بنای خانه برای کارمندان و مردم مستضعفینی که امید نداشتند، صاحب خانه شوند کارخانه های صنعتی که در کشور زده شد، هواپیمایی که به کشور وارد و به خطوط ناوگان هوایی ما افزوده شد، رشد قطار و راه آهنی که در هشت سال داشتیم و سایر خدمات درزمینه آب رسانی، برق و تلفن رسانی به روستاها و سنت تعدیل نرخ انرژی و پرداخت مستقیم به مردم از جمله اقدامات خوب دولت آقای احمدی نژاد بوده است و باعث شده مردم مستضعف به نیکی از آقای احمدی نژاد یاد کنند و این انتقادها هم تا حالا تاثیری نداشته است.
با این تفاسیر به نظر شما اگر آقای احمدی نژاد بخواهند به قدرت بازگردند و برای ریاست جمهوری آینده کاندیدا شوند شانسی برای پیروزی دارند؟به نظر من در یک حالت عادی بسیاری از مردم رای مجددی به ایشان می دهند.
میزان رای آقای احمدی نژاد بیشتر در شهرهای بزرگ است یا شهرستان ها؟همان منوالی که در سال 88 اتفاق افتاد به همان شکل مردم رای خواهند داد.
در دولت قبل مردم نسبت به گرانی ها و طرح های نیمه تمام انتقادهایی داشتند و بعضا مواضع ایشان درخصوص آزادی بیان مورد انتقاد بود، درواقع این باور بوده و هست که در دوران آقای احمدی نژاد هم فضا بسته شد و هم با مخالفان برخورد تندی صورت گرفت،درخصوص این انتقادها چه پاسخی دارید؟اینها حتما دروغ است. دولت آقای احمدی نژاد چکار کرد که جلوی آزادی بیان را گرفت؟ آیا از رقبای خودش شکایت کرد؟ درحالی که این همه تهمت زدند و فضا سازی کردند فقط یک یا دو شکایت شد که آن هم بخشیده شد و گذشت اما همین دولت که شعار آزادی می دهد از سوی شورای عالی امنیت ملی چند شکایت از نمایندگان شده است یا وزیر دولت سابقه نداشته به خاطر سوال از نماینده شکایت کند که این اتفاق افتاده است. درحالی که قانون اساسی صراحتا حق سوال از وزرا را برای نمایندگان به رسمیت شناخته است.اما کی احمدی نژاد به مخالفان خودش خطاب کرد به جهنم بروید.
اما آقای احمدی نژاد هم از اصطلاحات نامناسبی در گفتارشان استفاده می کردند؟مثلا.
برخی از این اصطلاحات قابل گفتن نیست.نه شما بگویید اشکالی ندارد.
فارغ از جملات زننده ای که قابل تکرار نیست و درجوامع بین المللی بسیار مورد انتقاد قرار گرفت از جمله مواردی که می توان به آن اشاره کرد همان خس و خاشاک بود که در نقد مخالفانشان به کار بردند؟این جمله درباره مخالفین نبود،من یادم هست این جمله درباره کسانی گفته شد که در خیابان شورش می کردند اما اینها فضاسازی کردند؛گفتند آقای احمدی نژاد به مخالفانش می گوید.
به هرحال بخشی از همین آشوب های خیابانی منتقدان آقای احمدی نژاد بودند؟به نظر من دولت آقای احمدی نژاد به مراتب بیشتر از این دولت به مخالفین احترام می گذاشت.
شما فرمودید سوال از وزرا حق مجلس است اما براساس آماری که خود مجلس ارائه داده تعداد این سوالات به مراتب نسبت به دولت آقای احمدی نژاد نه تنها به طور چشمگیری افزایش داشته بلکه بسیاری از وزرا در همان ماه های اولین سال کاری دولت تهدید به استیضاح شدند؟شما به عنوان یکی از چهره های شاخص منتقد دولت چه جوابی در توجیه این رویکرد مجلس دارید؟من این حرف را قبول ندارم،اتفاقا در دولت آقای احمدی نژاد دو مساله مطرح بود؛اول اینکه سوال و تهدید به استیضاح خیلی زیاد بود و هیات رییسه هم از این سوال و استیضاح ها حمایت می کرد اما درحال حاضر لااقل هیات رییسه مجلس جلوی سوال و استیضاح ها را هم گرفته است و به یکباره یکی از روسای هیات رییسه اعلام می کند هیچ استیضاحی در مجلس مطرح نیست در حالی که اینگونه نیست .هیات رییسه فضا سازی می کند تا جلوی سوال و استیضاح گرفته شود.سوالات مطرح می شود و پس از 7تا8ماه آن هم با فشار حاضر می شوند یکی از این سوالات را در دستور کار قرار دهند.امروز برعکس شده یعنی مجلس به مراتب منتفی شدن سوال و استیضاح را تسهیل می کند،درحالی که در گذشته راه را برای مطرح شدن سوال و استیضاح تسهیل می کردند.
به نظر شما این سوال و استیضاح درحال حاضر باید به چه صورت انجام شود؟ما هم معتقدیم بالاخره دولت قوه مجریه است و با مشکلات فراوانی روبروست؛به قول مقام معظم رهبری قوه مجریه در وسط میدان عمل است اما مشکل این است که دولت از یک مشت انسانهای مسن استفاده می کند به همین دلیل دولت خیلی بی تحرک است و سوالاتی هم که مطرح می شود بسیار فنی است.درحال حاضر آمار غلط می دهند می گویند ما از رکود خارج شده ایم درحالی که باید این مساله به عینیه نشان داده شود یعنی کارخانه ای مجددا مشغول به کار شده یا کارخانه ها به ثبات رسیده اند و درحال تعطیلی نیستند و کارگرانشان را بیرون نمی کنند بانک مرکزی باید این مساله را اعلام کند که چطور شده ما از رکود خارج شده ایم فقط آمار نقطه به نقطه تورم را می دهند در حالی که به قول آقای روحانی مردم با جیبشان چنین احساسی نمی کنند که تورم مهار شده است.از دولت انتظار است باتوجه به ادعای وزیر نفت که می گوید در آمد نفتی ما بیشتر شده است یا آقای روحانی مدعی هستند تحریم ها ترک برداشته است و فشار قبلی نیست ، تحرک اقتصادی در کشور بیشتر شده باشد،درحالی که قیمت آب و برق گران شده بدون آنکه حرفی زده شود. آقای احمدی نژاد اگر قیمت برق و آب را گران می کرد بالاخره چیزی هم روی یارانه ها می گذاشت بنابراین سوالات امروز بیشتر فنی است تا سیاسی .
اما خیلی ها استیضاح وزیرعلوم را سیاسی می دانند؟نه اینطور نبود.
یعنی این استیضاح ربطی به بورسیه های غیرقانونی نداشت؟خیر، وزیر آموزش عالی دانشگاه را به سمت و سویی برد که فقط یک تلنگری نیاز داشت تا دانشگاه ها را برهم بریزد،افراد جریان فتنه را برسر کار آورد.به هرحال مگر چند نفر از فرزندان نمایندگان بورسیه داشته اند؟ثابت کنند استیضاح کنندگان از بورسیه بگیران بوده اند.
پس از نظر شما دولت آقای روحانی برخلاف دولت اقای احمدی نژاد هیچ نقطه قوتی ندارد؟من اینطور نمی گویم. بالاخره هر دولتی نقاظ ضعف و قوتی دارد اما بحث ما برسر این است که باید مجموعه را بررسی کنیم؛به نظر من مجموعه دولت آقای روحانی دولت مجموعه ناکارآمدی است.
کد خبر: ۴۵۸۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۷/۱۵
اصولگرایان اگر میخواهند مجددا به قدرت بازگردند باید دعا کنند تا آقای احمدینژاد راضی به کاندیدا توری شود. اگر اصولگرایان میخواهند آقای روحانی در سال 96 رئیسجمهور نشود باید حتما به دنبال آقای احمدینژاد بیایند چراکه کسی را برای رقابت با آقای روحانی ندارند.
سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com عبدالرضا داوری از جمله افراد نزدیک به محمود احمدینژاد است که در نوشتهها و گفتوگوهایش به شکلی صریح از محمود احمدینژاد دفاع میکند. داوری در مصاحبه تفصیلیاش با ایلنا، به نقد و بررسی دولت روحانی میپردازد و میگوید که روحانی اولین دولتی خواهد بود که شاید دور دوم ریاست جمهوری را نبیند و دلیل آن را تقابل روحانی و دولتمردانش با محمود احمدینژاد میداند و البته میگوید تقابل روحانی با احمدینژاد برای راضی نگه داشتن آیتالله هاشمی رفسنجانی است چراکه روحانی بدون برنامهریزی هاشمی خواب ریاست جمهوری را هم نمیدید. از دیگر سو، وی میگوید که روحانی در عرصهای "سیاست خارجی" قدم گذاشته و سرمایهگذاری کرده است که پارامترهایش دست وی نیست و اینک نیز میگوید توافق هستهای در کار نخواهد بود. داوری از سوی دیگر مدعی عدم برنامهریزی محمود احمدینژاد برای انتخابات مجلس و ریاست جمهوری آتی است و البته بیان میکند که اصولگرایان برای بازگشت به قدرت چارهای جز رجوع به محمود احمدینژاد را ندارند.
متن کامل مصاحبه دکتر عبدالرضا داوری با خبرگزاری ایلنا در ادامه آمده است:
ارزیابیتان از عملکرد دولت آقای روحانی چیست؟
دولت آقای روحانی در این مدت دو خطای استراتژیک داشته است. خطای اولشان این بود که تمام تخم مرغهایشان را در سبد مذاکرات هستهای قرار دادهاند و تمام توفیقات دولتشان را به توفیق در عرصه مذاکرات هستهای گره زدهاند که طبیعی است کمترین نوسان مثبت یا منفی در عرصه مذاکرات، میتواند کل عملکرد دولت را در محور مثبت یا منفی تحتالشعاع قرار دهد.
در حوزه سیاسی هم دولت ایشان یک خطای عمده دیگر دارند و آن هم اینکه هویت مقابل خود را آقای احمدینژاد تعریف کرده است، به یک معنا "دگر" دولت یازدهم را دولت نهم و دهم میدانند و ماموریت دولت خود را بازگرداندن عقربههای زمان به پیش از سال 1384 تعریف کرده است. این رفتار دولت یازدهم، سبد آراء آقای روحانی را به شدت آسیبپذیر کرده است چون به دلیل حملات غیرمنصفانه و بعضا کینهتوزانه آقای روحانی و دولتشان به آقای احمدینژاد و دولت قبل، آراء بخش مهمی از جامعه که در مناطق روستایی و کمتر توسعهیافته و حاشیهای قرار دارند و تقریبا 75 درصد کل سبد آرا در هر انتخاباتی را شامل میشوند و به آقای احمدینژاد شدیدا علاقهمند هستند در تضاد روحانی- احمدی نژاد که دولت یازدهم دنبال میکند از سبد آقای روحانی خارج میشود، آن هم در شرایطی که بخش مهمی از این اقشار در انتخابات سال 92 به آقای روحانی رای دادهاند. بنابراین معتقدم با روند حملات کنونی علیه دولت قبل، آقای روحانی در جلب آراء این بخش مهم از جامعه دچار مشکل خواهد شد ضمن آنکه نظرسنجیهای معتبر هم این پدیده را تایید میکند.
یعنی میخواهید بگوئید که دیگر آقای روحانی در آن طبقاتی که گفتید حامی ندارد.
معتقدم وقتی آقای روحانی بر اساس تحلیل و دستورالعملی که از آقای هاشمی دریافت کردهاند، هویت مقابل خود را آقای احمدینژاد نشان میدهد، عملا سبد آرای کسانی که به آقای احمدینژاد سمپاتی و علاقه دارند را از دست داده است.
شما میگوئید آقای روحانی هویت خودش را بعد از انتخابات آقای احمدینژاد قرار داد اما قبل از انتخابات هم اینکه هویت مقابل آقای روحانی، فردی مانند احمدینژاد است، مشخص بود.
در فضای عمومی کشور این طور نبود. شما صرفا فضای نخبگان، روشنفکران، دانشگاهیان و روزنامهنگاران را معیار ندانید. بدنه عمومی تودهها به ویژه در شهرهای کوچکتر و روستاها، به هیچ وجه تلقیشان این نبود که آقای روحانی در موضع ضدیت با آقای احمدینژاد قرار دارد.
اما در هنگام مناظرات و سفرهای تبلیغاتی، آقای روحانی صریحا به نقد سیاستهای دولت دهم بالاخص سیاستهای سیاست خارجی دولت میپرداخت.
هویت مقابل آقای روحانی در انتخابات اخیر آقای جلیلی بود. آقای سعید جلیلی نزد افکارعمومی و مردم نماینده آقای احمدینژاد نبود. آقای احمدینژاد بارها اعلام کرد که من در انتخابات نمایندهای ندارم و در انتخابات هم از کسی اعلام حمایت نمیکنم. مردم این پیام را دریافت کردند.
اگر قرار بود ضدیت با آقای احمدینژاد، موجب رایآوری باشد باید آقای قالیباف رئیسجمهور میشد؛ چون در ایام پیش از انتخابات خرداد 92، بیشترین حملات علیه دولت آقای احمدینژاد را آقای قالیباف و تیم سیاسی رسانهای نزدیک به شهردار تهران ساماندهی کرد. پس از تحلیل محتوای گفتارهای انتخاباتی کاندیدا های انتخابات ریاست جمهوری 92 متوجه شدیم که آقای قالیباف 3.7 برابر بیشتر از آقای روحانی علیه دولت دهم و آقای احمدینژاد سخن گفته بود. اتفاقا کاندیدا های اصولگرا رای نیاوردند چون تمام هویتشان را در ضدیت با آقای احمدینژاد قرار داده بودند.
با این حساب، با توجه به تحلیل شما اگر آقایان قالیباف و جلیلی هویتشان را در ضدیت آقای احمدینژاد قرار نمیدادند، احتمال بیشتری برای ریاست جمهوری داشتند.
شک نکنید که اگر اصولگرایان با پرچم ضدیت با آقای احمدینژاد حرکت نمیکردند و در عین حال با بیتدبیری کمپین انتخاباتی آقای جلیلی، صحنه انتخابات به صحنه سازش – مقاومت تبدیل نمیشد، آقای روحانی هیچ شانسی برای ریاستجمهوری نداشت. اصولگرایان باید دو کار میکردند. اول آنکه باید نقشه راه انتخاباتی آقای هاشمی را میفهمیدند و میدیدند که آقای هاشمی در حال مهندسی انتخابات است تا بتوانند نقشه راه آقای هاشمی را ناکام کنند و صحنه انتخابات را به مدل مورد نظر خود یعنی صحنه کارآمدی تبدیل کنند که در ذهن آقای قالیباف بود ولی همانطور که قبلا گفتم، صحنه عوض شد و انتخابات به جای رقابت بر سر کارآمدی به صحنه رفراندوم هستهای و دوگانه سازش – مقاومت تبدیل شد.
نکته دومی که اصولگرایان باید به آن توجه میکردند این بود که از تقابل با آقای احمدینژاد احتراز میکردند و نه تنها احتراز نکردند بلکه تلاش میکردند تا با تصویر خدمتگذار احمدینژادی در صحنه حاضر میشدند و خود را بدیل آقای احمدینژاد نشان میدادند که در این صورت با رای بالایی پیروز میشدند. البته با اقداماتی که در سالهای 90 تا 92 بخش سیاسی – رسانهای اصولگرایان علیه آقای احمدینژاد سازماندهی کرد، آنان دیگر نمیتوانستند با آقای احمدینژاد تعامل کنند چراکه دو سال تقابل کرده بودند تا نماینده آقای احمدینژاد را حذف کنند.
شما اولین اشتباه آقای روحانی را در این دانستید که ایشان تمامی تخممرغهای خود را در سبد مذاکرات هستهای گذاشته است اما خیلی از تحلیلگران و صاحبنظران هم اعتقاد دارند که از قضا نقطه قوت و پیروزی آقای روحانی در همین عرصه مذاکرات هستهای است. بهرحال توافقی صورت گرفت و مقداری از پولهای بلوکه شده ایران آزاد شد و روند پرشتاب تحریم متوقف شد...
میگویند پولها آزاد شده، ولی مگر چقدر پول آزاد شده است؟ همین الان 2.8 میلیارد دلاری که قرار شده در چهار ماه به ما بدهند، در همین مدت 4 ماهه 30 میلیارد از درآمدهای صادرات نفت ایران مجددا بلوکه میشود. یعنی به ازاء هر یک دلار آزاد شده 11 دلار بلوکه میشود! ضمن آنکه در نحوه هزینهکرد همین دلارهای آزاد شده هم دهها محدودیت وجود دارد.
این مقدار هم پول را آزاد کردن بهتر از این بود که هیچ پولی آزاد نشود...
عرض بنده این است که بزرگنمایی و اتکاء به این موضوع اشتباه بود. شما نباید تمامی تخممرغهای خود را در سبدی قرار دهید وقتی همه پارامترهای آن سبد تحت کنترل شما نیست. شناخت تیم آقای روحانی از ماهیت آمریکاییها، شناختی سطحی و غیرواقعی است. آقایان فکر کردند که با لبخند زدن و خوشوبشهای دیپلماتیک میتوانند طرف غربی را نرم کنند که نه تنها این اتفاق رخ نداده است بلکه هرچه نرمتر برخورد کردیم سختتر خوردیم.
شما میگوئید شناخت سطحی و غیرواقعی است اما آقای ظریف به عنوان وزیر امور خارجه و رئیس تیم مذاکرات، سالها در آمریکا تحصیل و زندگی کردهاند و علاوه بر آن، سفیر کشورمان در سازمان ملل بودهاند.
سالها حضور داشتن در آمریکا مانع عدمشناخت صحیح از آمریکا نیست. ممکن است فردی سالها در آمریکا باشد ولی شناخت درستی از ماهیت آمریکا نداشته باشد. اعتقاد دارم آقای روحانی و تیمش شناخت درستی از امپریالیسم و استکبار ندارند. وقتی رهبری آمدند و گفتند من به مذاکرات خوشبین نیستم این موضع ایشان مبتنی بر یکسری دادهها و اطلاعات دقیق بود که چنین چیزی را بیان کردند.
ولی آنقدر عملکرد دولت روحانی و آقای ظریف خوب بوده که فضای قبل شکسته و الان هیاتهای دیپلماتیک برای ورود به تهران درحال سبقت گرفتن از همدیگر هستند.
مابهازا این سفرها چیست؟
مابهازایش این نیست که وقتی رئیسجمهور آمریکا به رئیسجمهور فرانسه میگوید از سفر هیاتهای اقتصادی کشورت به تهران جلوگیری کن، اولاند میگوید من نمیتوانم و تورم نقطه به نقطه ما از حدود 45 درصد در حال کاهش است.
ادعای کاهش تورم فقط به خاطر فضای روانی ناشی از توافق ژنو است، والا چه اتفاق مهمی در حوزه اقتصاد رخ داده است؟ اصلا چطور میشود که تورم پائین بیاید وقتی که رشد اقتصادی منفی است و همزمان نقدینگی موجود در اقتصاد نسبت به سال قبل 30 درصد رشد کرده باشد؟ در حوزه اقتصادی به شکل واقعی هیچ اتفاقی نیافتاده است. فقط بازار ارز نسبت به رفتارهای دیپلماتیک، خوشبینی خود را بروز داده است و این موجب شده تا نرخ دلار در محدودهای ثابت بماند.
این به نظر شما دستاورد مثبتی نیست؟
این دستاورد هرچه که هست، ماهیت اقتصادی ندارد و به محض وقوع کمترین اختلال در مذاکرات، نرخ دلار جهش میکند. ضمن آنکه از سقوط آزاد بورس تهران غافل نشوید. شش میلیون سهامدار جزء و مردم عادی که در بازار بورس سرمایهگذاری کردهاند، در نه ماه اخیر خرد شدهاند. واقعیتها فقط شعار نیست. به نظرم، آقای روحانی در حوزه اقتصاد هیچ اقدام ملموسی نکرده است و فقط بر موج مذاکرات هستهای جلو رفته است. هیچ واقعیت اقتصادی در ماههای اخیر تغییری نکرده است، حتی همین شیب کاهش تورم را نیز اگر بررسی کنید میبینید این روند از اسفند سال 91 شروع شده است و این روندی است که از دوره آقای احمدینژاد با کنترل نقدینگی شروع است. بعد براساس آمارهای بانک مرکزی، رشد نقدینگی در سال 92 افزایش یافته و رشد اقتصادیمان هم که منفی است پس این نقدینگی افزایش یافته کجا جذب شده است؟ چطور میشود که با این شرایط تورم با مکانیزم اقتصادی کاهش یافته باشد؟ این براساس اصول اقتصاد معقول نیست. تمام حرف من این است که تدبیر اقتصادی نداشتیم بلکه اتفاق سیاسی رخ داده است و اینها آمدند از لحاظ روانی مقداری بازار را آرام کردهاند.
این یک دستاورد نیست؟
این یک دستاورد موقت است. در سوم آذر 93، اگر توافقی صورت نگیرد، شرایط حتی بدتر از قبل میشود.
به نظرم، شما امکان رسیدن به توافق غیرممکن میدانید؟
بله.
چرا؟
وقتی رهبری خطوط قرمز را شفاف و بر اساس منافع ملی و محاسبات کارشناسی بیان کردند، معلوم است که این خطوط قرمز مورد مخالفت آمریکاییهاست. ظرفیت غنیسازی 190 هزار سویی که رهبری درباره غنیسازی اورانیوم اعلام کردند، فراتر از غنیسازی صنعتی است و وقتی این خطوط قرمز اعلام میشود نشان میدهد تلاشها و فشارهای آمریکاییها به ثمر نرسیده است. در یک دورهای، اینها توانستند شکل مذاکرات را تغییر بدهند که شامل سطح و نوع مذاکرات بود. اینکه سطح مذاکرات بالاتر رفته است میتواند بر کیفیت مذاکرات اثرگذار باشد اما اینکه این تغییر سطح در نتیجه مذاکرات اثری داشته باشد، تصور درستی نیست.
براساس آخرین گفتهها، حدود شصت، هفتاد درصد متن توافق جامع نهایی مورد توافق دو طرف مذاکره قرار گرفته است...
خب ممکن است که حتی 99 درصد توافق صورت گیرد اما در یک درصد باقیمانده توافق نشود و این یک درصد، کل توافق را زیر سوال ببرد چون دربند آخر توافق ژنو آمده است تا در همه موارد طرفین به توافق نرسند، هیچ توافقی صورت نمیگیرد، به عبارتی طرفین بر سر دوراهی همه یا هیچ قرار دارند. مسئله اصلی آمریکاییها با ما در مورد سطح غنیسازی است. آمریکاییها به هیچ وجه ظرفیت غنیسازی 190 هزار سو را نمیپذیرند. مسئله اصلی ما هم رفع فوری همه تحریمهاست که آمریکاییها هم به آسانی از این ابزار دست برنمیدارند.
قبول دارید که آمریکاییها بیش از ما به توافق جامع نیازمند هستند؟
این یک بحث دیگر است. آمریکاییها اگر غنیسازی 190 هزار سویی را برای ایران قبول کنند، حزب دمکرات باید برای همیشه در تاریخ دفن شود. چون آنها میخواهند بگویند که ما بدون آنکه امتیازی به ایران بدهیم برنامه هستهای ایران را تعطیل کردیم در حالی که اگر هم تحریمها لغو شوند و هم ظرفیت 190 هزارسویی غنیسازی برای ایران تثبیت شود که اوباما در موقعیت بسیار سختی قرار میگیرد. البته این هدف با استقامت جدی بر سر منافع ملی کشورمان دستیافتنی بود اما خطای تیم آقای روحانی این بود که در آغاز کار عملا این پیام را به غربیها دادندکه تحریمها بر ایران موثر بوده و ما به خاطر تحریمهاست که آمدهایم و در حال مذاکره با آمریکا هستیم.
این حرف شما را هم آقای روحانی و هم آقای ظریف بارها رد کردند.
متاسفانه با رفتار دولت در آغاز کار و سخن گفتن از خزانه خالی و بحران اقتصادی، غربیها این پیام را دریافت کردند و بر همین اساس هم رفتارشان را محکم تنظیم کردند. تا آنجا که جان کری گفت که توافق نکردن بهتر از توافق بد است. پذیرش ظرفیت غنیسازی 190 هزار سویی برای ایران، حتما برای آمریکاییها یک توافق بد است.
آقای ظریف هم بارها گفته بودند که ایران زیر بار هر توافقی نمیرود و توافق نکردن بهتر از توافق بد است...
آقای ظریف هرچند این حرف را گفته است اما آقای کری این موضع را همان روز اول بیان کرد. با این شرایط سخن گفتن از نتیجه برد – برد کاملا بیمعناست.
شما بازی برد – برد را قبول دارید؟
من نتیجه برد – برد بین ایران انقلابی و آمریکای استکباری را از اساس قبول ندارم. چطور میشود با آمریکاییها به نتیجهای برسیم که هم پیروزی انقلاب اسلامی باشد و هم پیروزی جبهه شیطان، مگر چنین چیزی امکانپذیر است؟
اینکه شما چنین چیزی را میگوئید و از لفظ «شیطان» استفاده میکنید، بسیار ایدئولوژیک است. اما عرصه سیاست خارجی و دیپلماسی، عرصه رئالیستی است...
اتفاقا استفاده از لفظ شیطان و استکبار برای جبهه غرب کاملا رئالیستی و مبتنی بر واقعگرایی است. جمهوری اسلامی هم قرار است ساختاری باشد که از انقلاب اسلامی دفاع کند. انقلاب اسلامی یعنی نفی همه آنچه استکبار است و تحقق کلمه توحید و توحید یعنی نفی استکبار.
پس شما به هیچ وجه به مذاکرات خوشبین نیستید؟من اعتقاد دارم که مذاکرات به نقطه پایان رسیده است و در دو ماه آینده هم هیچ اتفاق معناداری نخواهد افتاد.
آقای داوری! در هنگام مذاکرات یکسری واژهها از سوی برخی جریانات سیاسی ظهور کرد که نمونه مشهور آن «دلواپسیم» بود. شما یا جریان آقای احمدینژاد هم دلواپس هستید؟
بهرحال نگرانی جدی در مورد شیوه کنش تیم مذاکرهکننده و پیامهایی که تیم دولت آقای روحانی به طرف غربی در این ماهها منتقل کرده، وجود دارد.
رهبری بارها از تیم مذاکرهکننده دفاع کرده است.
موضع رهبری با موضع جریانهای سیاسی فرق میکند. بالآخره رهبری از یک موضع بالا جریانها را هدایت میکنند. ولی موضع جریانها سیاسی، موضع تعامل و نقد سیاسی است و نقش و سطح تاثیرگذاری رهبری با جریانهای سیاسی متفاوت است. جریانهای سیاسی میتوانند نگرانیهایشان را سریع و صریح گویند ولی رهبری به دلیل جایگاهشان شاید صلاح نباشد صریحا دغدغهها و نگرانیهایشان را بیان کنند.
حال به عنوان یک فعال سیاسی فکر میکنید این دلواپسیها نزد رهبری هم وجود دارد.
قطعا بیشترین دغدغه و در عین حال اشراف نسبت به منافع ملی را رهبری دارند؛ هرچند که من نمیدانم این دغدغهها و نگرانیها در کدام حوزهها بیشتر است.
آقای داوری! با این حال شاهد حمایتهای مکرر مقام رهبری از دولت بودهایم که در آخرین بار نیز در دیدارشان با گفتند که همه بدانند که من از دولت حمایت میکنم و با همه توانم به دولت کمک خواهم کرد...
مگر از مقام معظم رهبری، توقعی غیر از این دارید؟
ولی نوع حمایت...
اگر به نوع حمایت باشد، حمایتهایی که رهبری از آقای احمدینژاد داشتند، در هیچ دورهای مشابه ندارد. حمایتی که رهبری از دولت آقای احمدینژاد کردند، حمایت گفتمانی بود و نه فقط حمایت اجرایی. به غیر از دولت آقای احمدینژاد، رهبری از هیچ دولتی، حمایت گفتمانی نکردند. دوما، مگر از مقام معظم رهبری، توقعی غیر از این دارید؟ بهرحال سیاست رهبری در حمایت از دولتها یک سیاست قطعی بوده است هرچند من حمایت ویژهای هم از سوی مقام معظم رهبری در این ماهها ندیدهام و فکر میکنم که حمایتهایی هم که ایشان تاکنون داشتهاند، در راستای همان حمایتهای متداول و معمول و جاری بوده است.
ولی بالآخره ایشان مذاکرهکنندهکنندگان را فرزندان انقلاب دانستند و اعلام کردند که من از تیم مذاکرهکننده حمایت میکنم...
این حمایت کاملا طبیعی است چراکه تیم مذاکرهکننده در حال مذاکره با دشمن است. وقتی سربازی را به جبهه فرستادید، باید این سرباز را از نظر لجستیک و تدارکات حمایت کرد. در عین حال رهبری چندین بار هم گفتند که من به مذاکرات خوشبین نیستم. آیا این دو قابل جمع است؟ خیر. من میخواهم بگویم که رهبری از مذاکرات حمایت میکنند تا اگر زمانی مذاکرات به نتیجه نرسید، دشمن سواستفاده نکند و باجخواهی و زیادهخواهی خود را به دوش ایران بیاندازند و بگویند چون رهبری ایران حمایت نکرد، مذاکرات شکست خورد. رهبری نظام حمایت کردند تا ماهیت دشمن روشن شود. تردیدی نداشته باشید که این روند به توافقی منجر نمیشود.
اگر توافقی صورت نگیرد، این عدم توافق موجب شکست روحانی میشود؟
به نظرم به جهت خطای استراتژیک آقای روحانی، دولت بعد از عدم توافق در آذرماه، دچار دستاندازهای بسیاری جدی خواهد شد.
این دستاندازها در کدام عرصهها بیشتر خواهد بود؟
در حوزه اقتصاد و سیاست داخلی مشکلات جدی خواهد بود. دولت آقای روحانی برای حوزههای اقتصادی و سیاست داخلی برنامه جدی نداشته و همه موضوعات را به زلف سیاست خارجی گره زده و تصور کرده میتواند این پروژه را به پیش ببرند تا از سرریز ارتباط با غرب برای حوزههای اقتصادی و سیاست داخلی استفاده کنند؛ چراکه نگاه دولت به مذاکرات صرفا محدود به مسئله هستهای نبوده است.
مگر چه نگاهی بوده؟آقایان به همکاری راهبردی با غرب میاندیشند.
اگر حرفتان هم درست باشد، آقای روحانی هم از همان زمان انتخابات، شعار تعامل با دنیا را سر میدادند.
تعامل با همکاری راهبردی متفاوت است. چون اینها نگاهی فراتر از مسئله هستهای داشتند، تمامی تخممرغها در این سبد قرار دادند و تصور کردند از سرریز همکاری راهبردی با امریکا، منافع اقتصادی بدست میآید و میتوانند نقاط ضعف در سایر حوزهها را بپوشانند. این باعث شد تا دچار خطای محاسباتی در تعیین استراتژی بشوند و با توجه به فضایی که امروز در مذاکرات داریم، بعید میدانم به این راحتی بتوانند خطایشان را جبران بکنند.
شما در صحبتهایتان گفتید که بحث مذاکرات برای دولت بیش از مسئله هستهای است و دولت به تعامل به غرب میاندیشد. اگر نگاهی به عملکرد آقای احمدینژاد کنیم، میبینیم که در ایشان در چهار سال اولشان، وارد یک فضای پر از تنش شدند و به قول خودشان، دیپلماسی تهاجمی را به راه انداختند ولی در چهار سال دوم دولتشان، دیگر از آن تنشها و اقدامات جنجالی خبری نبود بلکه ایشان بیشتر به اصول دیپلماسی پایبند بود و به سران غربی نامه مینوشت...
نامه که در دولت نهم نوشته شد.
بهرحال در چهار سال دوم، ایشان هم از بهبود و تعامل با غرب بدشان نمیآمد...
این حرف به طور کلی صحیح نیست. نگاه آقای احمدینژاد در دولت دهم، در امتداد نگاه دولت نهم بود. ایشان یک نگاه انسانمحور در سیاست خارجی دارد که خروجی آن موضوع راهبردی مدیریت مشترک جهانی است که طی آن، همه کشورها باید در مدیریت جهان سهیم شوند. استراتژی دیپلماسی آقای احمدینژاد در طول دولت نهم و دهم تغییری نیافت، هرچند محیط بینالملل و شرایط داخلی در دولت دهم نسبت به دولت نهم تغییر کرد.
پس منکر هرگونه تغییر در احمدینژاد هستید؟
آقای احمدینژاد در تاکتیکها متکاملتر شدند ولی در اصول و راهبرد تغییری نکردند.
ولی در سالهای پایانی ریاستجمهوریشان دیگر از آن اقدامات و حرفهای جنجالیای مانند مسئله هولوکاست شاهد نبودیم.
سوالات ایشان درباره هولوکاست همچنان پابرجاست و در عین حال بیپاسخ از طرف غرب. دیدید که در راهپیمایی روز قدس امسال نیز به این سوالات اشاره کردند. آقای احمدینژاد در بحث هولوکاست فقط چند سوال مطرح کردهاند و هیچ وقت به دنبال تنشزایی نبودند...
ولی در عمل، آنچه رخ میداد تنشزایی بود و چهار قطعنامه علیه کشورمان صادر شد.
اینها بازنمایی رسانهای است. اگر آقای احمدینژاد، آن سوالات درباره هولوکاست را نمیپرسید هم باز آن قطعنامهها صادر میشد. در عین حال یادتان باشد که مسئلهای که اقتصاد کشور ما را مختل کرد قطعنامههای مورد نظر شما نبود، بلکه مسئله تحریم بانک مرکزی در زمستان1390 و بعد از اتفاق مشکوک اشغال سفارت انگلیس در تهران، اقتصاد ایران را زیر ضرب برد و گرنه تا آن زمان تحریمها فشار کمرشکنی وارد نکرده بودند.
شما اشغال باغ قلهک را اقدامی مشکوک دانستید. این اقدام را برای برای به زمین زدن احمدینژاد میدانید؟
نتیجه این عمل، تحریم بانک مرکزی ایران بود. به نظرم عاملان این اقدام خواسته یا ناخواسته، به انگلیس و غرب پاس گل دادند.
دومین خطای استراتژیکی که گفتید حسن روحانی در این مدت انجام داده است، این بوده که وی هویت مقابل خود را محمود احمدینژاد تعریف کرده است و بر این اساس به تخریب دولت قبل عمل کرده اما خیلی از حامیان ایشان میگویند دولت روحانی باید آنچه در هشت سال گذشته رخ داده را به مردم بیان کند؛ مثلا بگوید که میزان تورم، رشد کشور و...
دولت آقای روحانی در حوزه اقتصادی هیچ نسخه جدیدی ندارد و عملا همان سیاستهای اقتصادی آقای احمدینژاد را دنبال میکند که قبل از حضور در دولت مداوما به همان سیاستها حمله میکردند! آقای نوبخت زمانی که خارج از دولت بود میگفت اگر هدفمندی یارانهها اجرا بشود، تورم به 500 درصد میرسد! ولی همین آقای نوبخت وقتی به دولت میآید و میخواهد فاز دوم هدفمندی را اجرا کند، میگوید تورم چندانی نخواهیم داشت! آقای نهاوندیان زمانی که خارج از دولت بود به رهبری نامه مینوشت که دولت آقای احمدینژاد یارانه تولید را نمیدهد، اما مگر دولت آقای روحانی به تولید یارانه داد؟
آقای روحانی و تیمش چون پس از سال 84 دیگر هیچگاه فکر نمیکردند به راس دولت برسند، هشت سال علیه آقای احمدینژاد سیاهنمایی کردند ولی وقتی به دولت آمدند، دیدند که تصمیمات آقای احمدینژاد منطبق بر اصول کارشناسی بوده است و آقایان فقط شعار سیاسی میدادند. مگر نمیگفتند آقای احمدینژاد قانون بهبود فضای کسب و کار را تعطیل کرده و شورای گفتوگو را برگزار نمیکند، حال بروید از آقای نهاوندیان بپرسید که در یک سال اخیر چند جلسه شورای گفتگو برگزار شده است؟ من به شما میگویم. در یکسال اخیر حتی یک جلسه از شورای گفتوگو هم برگزار نشده است.
مگر آقایان مداوما نگفتند که آقای احمدینژاد سازمان مدیریت را منحل کرد، پس حالا که دولت دستشان است چرا سازمان مدیریت را احیا نمیکنند؟ متاسفانه آقای روحانی به خاطر آنکه آقای هاشمی را راضی کند، مجبور شده هویت مقابل خودش را آقای احمدینژاد قرار بدهد. اگر کسی دلسوز آقای روحانی بود، به ایشان میگفت که شما نباید این کار را بکنید ولی آقای روحانی به دلیل ملاحظاتی که با آقای هاشمی دارد، ناچار است هویت مقابل خود را آقای احمدینژاد قرار دهد و همین رفتار، پاشنه آشیلش خواهد بود. با این روند اعتقاد دارم که آقای روحانی در سال 96 به سختی میتواند رای سال 84 آقای هاشمی را هم تکرار کند، یعنی رایش به 10 میلیون هم نمیرسد و شاید اولین رئیسجمهوری باشد که در دور دوم انتخاب نشود.
آقای روحانی در چه زمانی رای نمیآورد؟ وقتی رقیبش در انتخابات سال 96، احمدینژاد باشد؟
اعتقاد دارم اگر در سال 96 مجموعهای با بینش، منش و روش آقای احمدینژاد مقابل آقای روحانی قرار بگیرد، آنگاه آقای روحانی اولین رئیسجمهوری خواهد بود که دور دوم ریاست جمهوری را نمیبیند.
به عنوان یکی از نزدیکان آقای احمدینژاد، فکر میکنید ایشان در انتخابات سال 96 کاندیدا میشود؟
آقای احمدینژاد دیگر اراده معطوف به قدرت ندارد و تا آنجا که میدانم به هیچ عنوان قصد کاندیدا توری یا برنامهریزی در هیچ انتخاباتی را ندارند. البته این تحلیل شخصی بنده و مربوط به امروز است و از آینده خبری ندارم و نمیدانم چه اتفاقی خواهد افتاد.
در چه شرایطی آقای احمدینژاد در انتخابات سال 96 شرکت میکند؟
اگر آقای احمدینژاد مجدداً رئیسجمهور شود، چیزی بر فضائل ایشان افزوده نمیشود. اما احتمالا اگر آقای احمدینژاد احساس کنند که منافع مردم و انقلاب با تداوم شرایط کنونی به طور جدی به خطر میافتد و ایشان میتوانند از منافع مردم و انقلاب صیانت کنند، نقشآفرین خواهند بود ولی امروز ممکن است که این تلقی را نداشته باشند.
اگر آقای احمدینژاد در چهار سال دیگر قصد کند که کاندیدا شود. آیا اصولگرایان که به قول شما هر کاری کردند تا آقای احمدینژاد به زمین بزنند، چه میکنند؟
آنها که چارهای ندارند. از قضا، اصولگرایان اگر میخواهند مجددا به قدرت بازگردند باید دعا کنند تا آقای احمدینژاد راضی به کاندیدا توری شود. اگر اصولگرایان میخواهند آقای روحانی در سال 96 رئیسجمهور نشود باید حتما به دنبال آقای احمدینژاد بیایند چراکه کسی را برای رقابت با آقای روحانی ندارند.
اینکه مسائلی نظیر دادگاه احمدینژاد از سوی اصولگرایان ایجاد شده، فکر نمیکنید به خاطر این است که اصولگرایان عزمشان را جزم کردهاند تا احمدینژاد دیگر در صحنه سیاست کشور نباشد؟
برای پاسخ به سوال شما لازم است اصولگرایان را تفکیک کنیم. اصولگرایان یک بدنه کوچک حزبی - رسانهای دارند که بخشی از اینها رابطه خوبی با آقای احمدینژاد ندارند. در عین حال جریان اصولگرایی یک بدنه اجتماعی ده میلیونی هستند و این سازمان رای به آقای احمدینژاد سمپاتی و علاقه شدید دارد و با آقای احمدینژاد احساس همذاتپنداری میکنند. چه بخش کوچک حزبی اصولگرایی بخواهد یا نخواهد این بدنه بزرگ کاملا در سبد رای آقای احمدینژاد مستقر است. به ویژه اگر آقای احمدینژاد بخواهد با جریان آقای هاشمی رقابت علنی بکند، قطعا در آن زمان، سازمان رای بدنه اجتماعی اصولگرایی کلا در سبد رای آقای احمدینژاد قرار میگیرد.
آقای احمدینژاد تا کی میخواهند سکوت کنند؟فعلا سکوت ایشان ادامه دارد مگر اینگه ایشان به جمعبندی جدیدی برسند.
فکر میکنید کی سکوتشان را میشکنند؟نمیدانم اما شاید در آینده آقای احمدینژاد ضروری ببینند برای آگاهی افکارعمومی نکاتی را بیان کنند.
ارزیابی خودتان از سکوت آقای احمدینژاد چه بوده است؟
سکوت ایشان تا الان نتایجی خوبی داشته است ولی باید مقداری زمان گذشت و نتایج عملکرد دولت فعلی مشخص و فاصله واقعی بین ادعاها و عملکردها روشن شود. به نظرم اگر فضای شفافتر شود، میتوان از این سکوت عبور کرد.
درباره جلسات آقای احمدینژاد با وزرا و مدیرانش هم صحبت میکنید.
این جلسات طبیعی است. آقای ناطقنوری با گذشت 30 سال از زمانی که وزیر کشور بودهاند، هنوز جلساتشان را با استاندارانشان برگزار میکند. این جلسات، بیشتر جلسات عاطفی است و آقای احمدینژاد هیج جلسه سازمانیافتهای ندارد.
پس تشکیل دولت در سایه را تکذیب میکنید.
ایشان به هیچ وجه به دنبال دولت در سایه نیست.
ارزیابیتان از انتقاداتی که اصولگرایان به دولت آقای روحانی میکنند، چیست؟
به نظرم یکی از خطاهایی که اصولگرایان دارند، این است که عرصه انتقاد از دولت آقای روحانی را به عرصههای فرعی میآورند. ما نباید تضاد اصلیمان با آقای روحانی را فراموش کنیم. ما دو تضاد اصلی با دولت آقای روحانی داریم: تضاد اول در عرصه استقلالخواهی است که ناشی از رفتار تیم دولت در مذاکرات هستهای است و تضاد دوم در عرصه عدالتخواهی است که ناشی از رویکردهای تیم دولت یازدهم در عرصه اقتصادی است، هرچند تا امروز به دلیل اولویتدهی به مذاکرات هستهای نتوانستهاند این رویکرد پیاده کنند اما گفتمان اقتصادی دولت آقای روحانی، بازتولید گفتمان اقتصادی دولت آقای هاشمی است؛ در واقع دولت آقای روحانی، دولت دوم آقای هاشمی است. به نظرم اصولگرایان به جای آنکه انتقاداتشان را به عرصههای فرهنگی ببرند که در شرایط امروز یک تضاد فرعی است، باید به تضاد اصلی یعنی تضاد بر سر مفاهیم استقلال و عدالت بپردازند. در اینجاست که میتوان دولت را به شکل جدی به نقد کشاند و نقاط ضعف دولت آقای روحانی را برای مردم روشن کرد. آحاد جامعه هم به این تضادها، حساس هستند و برای همین است که دولت آقای روحانی هم تمایل دارد که انتقادات به دولت یازدهم از عرصه فرهنگی فراتر نرود.
دلیلش چیست؟
اگر انتقادات به دولت یازدهم به عرصه فرهنگی محدود شود، دولت میتواند خلاهایش را در سایر حوزهها از منظر افکار عمومی بپوشاند و در عین حال میتواند اقبال بخشی از اقشار اجتماعی که طالب آزادیهای اجتماعی و فرهنگی بیشتر هستند را جلب کند. وقتی با حملات اصولگرایان در عرصه فرهنگی به دولت آقای روحانی، تصویر این دولت، به عنوان دولتی با دروازههای باز فرهنگی - اجتماعی ترسیم شود - که البته در واقع امر اینگونه نیست -، بخشی از اقشار اجتماعی از این تصویر دولت استقبال میکنند. بنابراین چنین شیوهای برای مواجهه با دولت یازدهم خطای راهبردی جریان اصولگراست. اصولگرایان اگر میخواهند در مواجهه با دولت یازدهم موفق باشند، باید به نقاط ضعف واقعی و پاشنه آشیل اصلی دولت آقای روحانی، یعنی سیاست خارجی و اقتصاد بپردازند.
آقای احمدینژاد برای انتخابات مجلس سال 94 برنامهای دارد؟
آقای احمدینژاد هیچ برنامهای برای هیچ انتخاباتی ندارند و قطعا در انتخابات مجلس بعدی هم حضور سازمانیافتهای نخواهند داشت. البته ممکن است برخی از وزرای ایشان با تصمیم شخصی در مناطقی که مقبولیت بومی و منطقهای دارند، مثل آقای نیکزاد در اردبیل یا آقای شیخالاسلام در چالوس در انتخابات حضور پیدا کنند که البته در این رابطه هم هنوز هیچ جمعبندی وجود ندارد.
دلیل این عدم حضور سازمانیافته چیست؟
واقعیت ساختار سیاسی کشورمان این است که همیشه مجلس به نوعی تابع دولت میشود. اگر الان نیز نگاه کنید، مشاهده میکنید که بخش مهمی از مجلس با دولت آقای روحانی همراه شده است. تا قبل از سال 90 نیز مجلس با دولت آقای احمدینژاد همراه بود.
اگر آقای احمدینژاد در انتخابات سال 96، کاندیدا نشود، احتمال دارد از کاندیدا یی حمایت کنند؟
نمیدانم.
آقای داوری! شما ریاست مجتمع هما (هواداران مردمی احمدینژاد) را برعهده دارید. هما براساس چه سازوکاری راهاندازی شده است؟
بنده ریاستی در مجتمع هما ندارم. بیشتر نقش بنده نقش هماهنگکننده است چون سازوکار درونی هما یک سازوکار کاملا خودجوش، درونی و از پایین به بالاست...
میتوان گفت هما حزب آقای احمدینژاد است؟
به هیچ وجه. مجتمع هما با دفتر آقای احمدینژاد هیچ نوع ارتباط سازمانی و ساختاری ندارد. هما مجموعهای است که از پائین شکل گرفته و بخش کوچکی از بدنه نیروهای هوادار آقای احمدینژاد که در مناطق مختلف کشور، در وبلاگها، در شبکههای اجتماعی و... فعال هستند و نیاز داشتند تا هماهنگیها و همافزاییهایی صورت گیرد را به هم پیوند داده است.
آیا هما بدنه رای و ستاد آتی آقای احمدینژاد در سال 96 خواهد بود؟
هما برای فعالیت سیاسی برنامهای ندارد و نگاهمان غالبا فرهنگی و اجتماعی است.
تا حالا چه اقداماتی مجمتع هما داشته است؟
تا الان یک فراخوان و ثبتنام اولیه داشتهایم و توانستهایم برنامههای آموزشی محدودی هم برگزار کنیم. در حال حاضر سازماندهی و برنامهریزی مطالعاتی و پژوهشی در برخی از حوزهها را برای شناخت بهتر شرایط ایران و منطقه تکمیل کردهایم.
شما در بخشی از این مصاحبه بیان کردید که آقای روحانی برای رضایتخاطر آقای هاشمی هویت مقابلش را احمدینژاد تعریف کرده است. حال اگر آقای روحانی این کار را به قول شما انجام ندهد، به نظر شما آقای هاشمی چه میکند؟
آقای روحانی، هویتی مستقل از آقای هاشمی ندارد و میتوان دولت آقای روحانی را سایهای پررنگ از دولت آقای هاشمی دانست. آقای هاشمی ایستاده که دولت آقای روحانی تولید شده است و گرنه آقای روحانی بدون برنامهریزی آقای هاشمی، نمیتوانست حتی خواب ریاست جمهوری را هم ببیند.
رابطه اصلاحطلبان را با دولت آقای روحانی را چطور ارزیابی میکنید؟
اصلاحطلبان آقای روحانی را بیشتر به مثابه یک محلل و نه یک متحد نگاه میکنند. واقعیت این است که نظام بعد از فتنه 88، اصلاحطلبان را سه طلاقه کرد، حالا اصلاحطلبان میخواهند از محلل شدن آقای روحانی مشکل سه طلاقه بودنشان را حل کنند.
اینکه اصولگرایان میگویند اصلاحطلبان و روحانی به مشکل و جدایی برمیخورند را قبول دارید؟
در میان مدت این اتفاق نمیافتد. امروز آقایان خاتمی و هاشمی، که جریان اصلاحات و اعتدال را هدایت میکنند یک روحند در دو بدن. هر چند در بدنه اجتماعی اصلاحطلبان یکسری گلایهها و غرغرها وجود دارد ولی این غرغرها نمیتواند در استراتژی کلان این دو جریان اثرگذار باشد.
ارزیابیتان از آینده سیاسی آقای مشایی چیست؟
آقای مشایی از خرداد سال گذشته کاملا از عرصه سیاسی خود را به عرصه فرهنگی منتقل کردند و مشغول مطالعات و پژوهشهای فرهنگی هستند.
احتمال برگشتشان به عرصه سیاست وجود دارد؟
اصلا. ایشان به هیچوجه علاقهای برای درگیر شدن با سیاست ندارند. اگر سال پیش هم کاندیدا شدند، به دلیل اصرار آقای احمدینژاد بود. جنس آقای مشایی، جنس فرهنگ است.
به فرض اینکه آقای احمدینژاد در سال 96 در انتخابات حضور یابند و رئیسجمهور نیز شوند، آقای مشایی به عرصه دولت و سیاست باز میگردند؟
بعید میدانم آقای مشایی انگیزهای برای کار اجرایی داشته باشند.
کد خبر: ۴۵۰۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۷/۰۸
گویی زمین و زمان ،منطقیان و لاهوتی ،دولت وقت ،استاندار ،بزرگواری و همه کسانی که که از اشتباهات گذشته درس نگرفتند و هنوز در بازی منطقیان و لاهوتی سرگردانند هرگزاجازه نخواهند داد کهگیلویه نماینده ای اصلاح طلب به خود ببیند
کد خبر: ۴۲۴۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۶/۰۹