یاداشت/احمدعلی کریمی زاده
آری مردادی دیگر رسید و یاد و خاطره فیلسوف هنرمند استانمان زنده شده است .اوکه از سالها قبل از وقوع اتفاقی در مرداد خبر می داد .انگار می دانست مرداد ماه پروازش از زمین است .
کد خبر: ۱۹۰۴۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۵/۱۴
در آستانه هفته معلم
علی جاویدان رییس آموزش و پرورش شهرستان لنده در پیامی، فرا رسیدن روز معلم و هفته گرامیداشت مقام شامخ معلم را به جامعه بزرگ فرهنگیان به ویژه فرهنگیان زحمتکش و پرتلاش شهرستان لنده تبریک گفت
کد خبر: ۱۷۹۲۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۲/۱۲
در آستانه هفته معلم
در سپیده دم ازل ، آن زمان که کائنات بر مدار ساختن قرار گرفت و فصل شکوفایی کتاب تکوین آغاز شد ، نخستین کلمه ای که با قلم تقدیر بر دیباچه قاموس هستی نقش بست واژه ی زیبای معلم بود ....
کد خبر: ۱۷۹۲۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۲/۱۲
یاداشت / جهانگیر ایزدپناه
لیست کاندیداهای تایید شده اعلام شد و آقای احمدی نژاد همراه با عده ای رد صلاحیت شدند . اصلاح طلبان در هر رده و جایگاهی نه تنها اعتراضی بر رد صلاحیت ها نداشته ، بلکه اگر اشتباه نکنم خوشحال هم شدند
کد خبر: ۱۷۸۵۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۲/۰۶
خبر
پیکر خواننده مشهور بریتانیایی که سه ماه پیش درگذشت، اجازه دفن گرفت و در مراسم خصوصی به خاک سپرده شد.
کد خبر: ۱۷۵۰۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۱/۱۲
عبارت "از خنده مُرد" معمولا زمانی بکار می رود که یک شخص با شنیدن موضوعی خنده دار یا دیدن صحنه ای طنزآلود کنترل خود را از دست بدهد و بی وقفه بخندد؛ اما این عبارت همواره به معنای مجازی به کار نمی رود و در طول تاریخ مواردی بوده که فرد بر اثر شدت خنده واقعا مرده است.!
کد خبر: ۱۴۶۷۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۷/۱۸
در استانه ماه محرم؛
حسین (ع)، شهید راه دین و آزادگى است. نه تنها شیعه باید به نام حسین (ع) ببالد، بلکه تمام آزادمردان دنیا باید به این نام شریف افتخار کنند.
کد خبر: ۱۴۵۳۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۷/۱۰
آوای رودکوف:با حضور مدیرکل فرهنگ ارشاد اسلامی استان کهگیلویه وبویر احمد و مسئولان شهرستانی همایش سایبان مهر در شهرستان لنده یرگزارشد
کد خبر: ۸۶۸۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۱/۲۱
ادوارد براون(مستشرق معروف انگلیسى) :آیا قلبى پیدا مىشود كه وقتى درباره كربلاسخن مىشنود،آغشته با حزن و الم نگردد؟حتى غیر مسلمانان نیز نمىتوانندپاكى روحى را كه در این جنگ اسلامى در تحت لواى آن انجام گرفت انكار كنند
کد خبر: ۷۴۷۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۷/۲۲
در اول مارچ سال ۱۹۳۲، هیتلر نامهای به برونسْویک نوشت و اجازه خواست که اگر ممکن است، آنجا را برای تشکیل کمپین برای رقابت ریاستجمهوری و تعیین رایش آینده که در پیش بود، ترک کند. این نامه، ۴ روز پس از آن نوشتهشدهبود که شهروندی هیتلر بهعنوان یک آلمانی، پذیرفته شد. هیتلر در اصل شهروند اتریشی بود و زمانی تابعیت آلمان را پذیرفت که در دولت استخدام شد. هیتلر میخواست به نتیجهی انتخابات و برگزیده شدن پاول فون هیندنبورگ اعتراض کند، با این حال یک سال پس از این موضوع، هیندنبورگ او را بهعنوان صدراعظم خود برگزید.
یک پزشک - در دوران پیش از ظهور خدماتی مانند پیام کوتاه، ایمیل و شبکههای اجتماعی، بهترین راه برای مکاتبهی افرادی که دور از هم زندگی میکردند، نوشتن بود. بیشتر این نامهها، محتوای کاملاً خصوصی داشت و بنابراین تعجبآور نخواهد بود اگر با سرک کشیدن در محتوای آن، به رازهای نویسندگان و یا میان گیرنده و نویسنده پی ببریم. برخی از نامهها هم از جنبههای تاریخی، بسیار مهم و تعیینکننده بودند و به نوعی بعضاً نامههای سرگشادهای بودند که میان رهبران سیاسی و اجتماعی جنبشها رد و بدل میشد و نقشی حساس در ادامهی روند مناسبات سیاسی و مبارزات ملتها داشت. این نامهها از لحاظ سیاسی و تاریخی، اهمیتی بهسزا دارند، اما نوشتهی امروز دربارهی نامههای بسیار مهمی است که امروزه کمتر از آنها سخنی به میان می اید. چه، اگر برخی از این نامهها مورد توجه گیرندهاش قرار میگرفت، بسیاری از فجایع و تلخکامیها به بار نمیآمد. در این نوشته، به مرور این نامههای مهم ولی فراموششده میپردازیم.
1- نامهی فیدل کاسترو به فرانکلین روزولتفیدل کاسترو، دوران زمامداری ۱۰ رئیسجمهور امریکا را درک کرده. آن هم رئیسجمهورهایی که اغلبشان، آرزوی خلع او از قدرت را داشتند و برخی تلاش عملی هم برای رسیدن به این مقصود، انجام دادند. به هر حال، اولین تماس کاسترو با آمریکا، حاوی پیامی دوستانه بود.در سال ۱۹۴۰، دانشآموزی ۱۲ ساله از مدرسهی Colegio de Dolores واقع در سانتیاگوی کوبا، به رویسجمهور وقت، فرانکلین روزولت، نامهای نوشت. او نامهی خود را چنین آغاز کردهبود: «دوست خوبم، روزولت!» او احوالپرسی گرمی با روزولت کرده بود و برایش نوشتهبود که وقتی در رادیو شنیده که روزولت مجدداً در انتخابات ریاستجمهوری برنده شده، چقدر خوشحال شدهاست. کودک از روزولت خواسته بود که برایش یک اسکناس ده دلاری بفرستد، زیرا تا آن زمان، یکی از این اسکناسها را از نزدیک ندیدهبود! این پسرک، کسی نیست جز فیدل کاسترو!کاسترو در نامهاش نوشتهبود که با آنکه زبان انگلیسیاش ضعیف است، اما خیلی باهوش است و خیلی صادقانه نوشتهبود: «با اینکه یک پسربچه هستم، خیلی فکر میکنم.» این نامه در ۲۷ نوامبر سال ۱۹۴۰ به مقصد رسید، اما هرگز به دست روزولت نرسید. بعدها وقتی روزولت فوت کرد، حتی فرصت نکرد که بداند فیدل کاسترو کیست!
2- نامهی ملکه الیزابت دوم به رئیسجمهور آیزنهاوردر سال ۱۹۵۷، دوایت آیزنهاور نخستین رئیسجمهور امریکا بود که از ملکهی انگلستان دعوت به عمل آورد. ملکه که از مدت اقامت خود و مهماننوازی رئیسجمهور و همسرش بسیار لذت بردهبود، دو سال بعد برای جبران آنها را به بالمورال در اسکاتلند دعوت کرد. بعد از سفر آنها به اسکاتلند، به نظر میرسید هنوز خاطرهی خوب طعم فوقالعادهی شیرینیهایی که ملکه از آنها برای پذیرایی استفاده کرده، از خاطر آیزنهاور نرفتهباشد. پنج ماه بعد از این ملاقات دوباره، ملکه نامهای به آیزنهاور نوشت و به آن دستور پخت شخصی خود برای تهیهی این شیرینیها را اضافه نمود.این نامه که در ۲۴ ژانویهی ۱۹۶۰ به مقصد امریکا فرستادهشد، از ماجرای عکسی از رئیسجمهور در روزنامه در حال درست کردن کباب بلدرچین، الهام گرفته بود. این نامه، سرشار از راههای مفیدی برای درست کردن صبحانه به اندازهی ۱۶ نفر بود. ملکه حتی به فکرش رسید که توصیه کند اگر تعداد افراد حاضر برای صبحانه کمتر از ۱۶ نفر باشد، مقدار آرد و شیر باید کاسته شود! این نامه، چنین پایان یافتهبود که چقدر ملکه و خانوادهاش از دیدار با رئیسجمهور لذت بردهاند.
3- نامهی استعفای هیتلردر اول مارچ سال ۱۹۳۲، هیتلر نامهای به برونسْویک نوشت و اجازه خواست که اگر ممکن است، آنجا را برای تشکیل کمپین برای رقابت ریاستجمهوری و تعیین رایش آینده که در پیش بود، ترک کند. این نامه، ۴ روز پس از آن نوشتهشدهبود که شهروندی هیتلر بهعنوان یک آلمانی، پذیرفته شد. هیتلر در اصل شهروند اتریشی بود و زمانی تابعیت آلمان را پذیرفت که در دولت استخدام شد. هیتلر میخواست به نتیجهی انتخابات و برگزیده شدن پاول فون هیندنبورگ اعتراض کند، با این حال یک سال پس از این موضوع، هیندنبورگ او را بهعنوان صدراعظم خود برگزید.در این نامه، خطاها و اشتباهات زیادی دیده میشود که عمدهی آن دربارهی درخواست هیتلر خروج از شغلش تا زمان «پایان انتخابات برای برگزیده شدن رئیس رایش بعدی» است. این نامه تازه چند سال است که پیدا شده و انتظار میرفت که در یک حراج، با قیمتی بیش از ۵۰۰۰ یورو به فروش برسد.
4- نامهی آلبرت انیشتین به فرانکلین روزولتنامهای که در سال ۱۹۳۹ توسط انیشتین برای روزولت نوشتهشد، یکی از مهمترین نامههای تاریخ معاصر تلقی میگردد. در این نامه، انیشتین به رئیسجمهور اخطار میدهد که ممکن است آلمانیها به سلاحی بسیار ویرانگر دست یابند. بعدها خودِ انیشتین میگفت که نوشتن این نامه، یکی از بزرگترین اشتباهات زندگیاش بود. برخی از مورخان باور دارند که این نامه را «لئو زیلارد» نوشته و انیشتین تنها امضا کردهاست،دربارهی سه نامهی دیگری که انیشتین برای روزولت نوشته، اطلاعات اندکی در دست است. با این حال تصور میشود که دو نامهی اول حاوی پیامهای مشاوره و نصیحتهایی برای رئیسجمهور است و در آن پیشنهادهایی به او میدهد، در آخرین نامه اما (که پیش از مرگ روزولت به دستش نرسید)، انیشتین از روزولت میخواست که لطفی در حق او کند. این نامه هم احتمالاً توسط زیلارد نوشته شده و برای نخستین بار، این زیلارد است که از مفهوم سلاح اتمی در این نامهی آخر سخن راندهاست. در این نامه از رئیسجمهور و کابینهاش درخواست شدهبود که اجازهی ملاقاتی خصوصی به زیلارد و دوستان دانشمندش داده شود تا دربارهی این موضوع با هم گفتوگو نمایند.5
- نامهی ماهاتما گاندی به آدولف هیتلردر بین سالهای ۱۹۳۹ و ۱۹۴۰، گاندی دو نامه به هیتلر نوشت. آنکه بیشتر دربارهاش شنیده شده، نامهای است که با عنوان «دوست عزیز»، شروع شدهاست و در جولای سال ۱۹۳۹ نوشته شده. گاندی به هیتلر نوشته بود که تنها خودِ هیتلر است که می تواند جلوی جنگ جهانی دوم را بگیرد. از هیتلر خواستهبود که مسیر خودش را در یافتن راهحلی بدون خشونت دنبال نماید و به او گفته بود که چقدر در این مسیر، دستاوردهای ارزشمندی داشتهاست. این سیاستمدار و فیلسوف برجستهی هندی، در انتهای نامهاش از اینکه نوشتهی او باعث هر گونه رنجش در هیتلر شدهباشد، فروتنانه عذر خواسته بود.نامهی دوم اما، در تاریخ کمتر مورد بحث قرار گرفته. در این نامه لحن گاندی تغییر کرده و مستقیماً شروع نامهی پیشین را یادآوری میکند و میگوید اینکه پیشتر او هیتلر را یک «دوست» خطاب کرده، صرفاً رعایت تشریفات بودهاست!این نامه پس از آن نوشتهشد که در دسامبر سال ۱۹۴۰، جنگ جهانی دوم آغاز گردید. در این نامه، گاندی نازیسم هیتلر را با امپریالیسم بریتانیا مقایسه نموده که هند در تلاش بود با آن به مقابله بپردازد. او به هیتلر هشدار داد که قدرت دیگری هم در جهان هست که با شیوههای پیشرفتهتر از او و با سلاحهای خودش، آلمان را شکست خواهد داد. او این نامه را با تکرار اخطاری مشابه به موسولینی پایان دادهاست.
6- درخواست کارِ لئوناردو داوینچیمدتها پیش از آنکه لئوناردو داوینچی برای نقاشیهایش معروف شود، او یک ایتالیایی از خانوادهی متوسط بود که مهارتهایی هم داشت، و خب، دقیقش این که خیلی از مهارتها را داشت! در سال ۱۴۸۲ و در سن سی سالگی، داوینچی که در آن زمان تقریباً ناشناخته بود، به دنبال شغلی میگشت. او مستقیماً نامهای برای دوک میلان نوشت تا یک موقعیت شغلی در اختیارش گذاشته شود. داوینچی مهارتهایش را در نامهای مفصل ذکر کرد و چنین اغاز کرد که او میتواند برای کشتیها اسلحه بسازد و همچنین توانایی ساخت واگنهای زرهپوش و منجنیق را هم دارد. او همچنین نوشت که میتواند برای دوک چندین روش حمله و دفاع، طرحریزی نماید. برای اینکه دوک با خودش فکر نکند که این مرد جوان فقط در فکر جنگ است، او گفت که توانایی طراحی پل، ساخت ساختمان و ساخت مجسمه از خاک رس، برنز و سنگ مرمر را نیز دارد. او که بسیار به نبوغ و تواناییهایش مطمئن بود، خاطرنشان کرد که اگر جناب دوک پی ببرد که او تنها یکی از این مهارتها را نداشته باشد، مختار است که وی را پای میز محاکمه بکشاند.
7- نامهی مالکوم ایکس به مارتین لوترکینگبا آنکه مارتین لوترکینگ و مالکوم ایکس بخاطر هدفی مشترک می جنگیدند، در روشهای آنها شباهتهای اندکی وجود داشت. در حالی که لوترکینگ بهشدت به مبارزهی بدون خشونت معتقد بود، مالکوم ایکس به مسیر شبهنظامی روی آورد. تضاد و رقابت آنها آنجا بیشتر نمود یافت که ایکس نامهای به کینگ نوشت و او را «دکتر کشیشمسلک ترسو مثل یک جوجه» خطاب کرد! ایکس دو نامه برای لوترکینگ فرستاد، یکی در سال ۱۹۶۳ و دیگری در سال ۱۹۶۴٫در اولین نامه، او از کینگ خواست که در یکی از تجمعات فضای باز شرکت کند و از آنها حمایت نماید. او در نامهاش نوشته بود که اگر رئیسجمهور جان اف. کندی، که یک کاپیتالیست است، و رهبر شوروی خرشچوف، که یک کمونیست است، هدفی مشترک با هم بیابند، او و کینگ هم میتوانند هدفی مشترک داشتهباشند! او در نهایت به کینگ پیشنهاد داد که اگر شخصاً برایش حضور در این تجمع مقدر نیست، یک نماینده بفرستد.نامهی بعدی، در ۳۰ جون ۱۹۶۴ نوشته شد که حاوی یک پیشنهاد خشن از سوی مالکوم ایکس بود. در نامه او از وضعیت اسفبار مردم در سنت آگوستین گفت. او همچنین تهدید کرد که اگر دولت بهرودی دخالت نکند، او مجبور است برخی از برادران را به سراغ کوکلوسکلانها بفرستد تا «طعم داروی خود را به آن ها بچشانند.»
8- "De Profundis” از اسکار وایلدتیرگی روابط مابین مارکیزِ کویینزبری و پسرش، لرد آلفرد داگلاس، بیشتر به این دلیل ریشهیابی شده که داگلاس با اسکار وایلد رابطهای دوستانه داشت. کمی بعد، وایلد دو سال را به دلیل بینزاکتی فراوان در زندان گذراند. او در زمان زندان، نامه ای به داگلاس با عنوان De Profundis (به معنای «از اعماق») نوشت که بعدها بهعنوان یک مقاله به چاپ رسید. این نامه، بازتابی است از خیانت داگلاس و پشیمانی عمیق وایلد.وایلد نامه را چنین میاغازد که او احساس میکند توسط داگلاس رها شده، همان داگلاس که شعرها و نامههای خصوصیای را که برایش فرستاده، منتشر نمودهاست. او داگلاس را متهم نمود که با سوء استفاده از ضعف شاعر، او را در دام خود کشانده است. او خود را شماتت کرده که چرا نتوانست هرگز به داگلاس «نه» بگوید. او در نهایت داگلاس را نصیحت میکند که: «بیشتر مردم بخاطر عشق و تحسین زندگی میکنند. اما در حقیقت با مورد عشق واقع شدن و تحت تحسین قرار گرفتن است که بایستی زندگی کنیم.»9- نامهی بنجامین فرانکلین به ویلیام استراهانپیش از آن که جنگ های امریکا برای استقلال آغاز گردد، یکی از پدران مؤسس این کشور، بنجامین فرانکلین، دوستیِ نزدیکی با ویلیام استراهان داشت. استراهان یکی از ناشران برجسته و از اعضای پارلمان بریتانیا شناخته میشد. حتی پس از آنکه جنگ انقلاب آمریکا آغاز شود، آن دو دوست باقی ماندند. این دوستی تنها تا زمانی دوام یافت که فرانکلین پی برد که استراهان رأی بر این داده که آمریکاییها بهعنوان شورشی شناخته شوند. در پاسخ، فرانکلین نامهای برای استراهان نوشت.شروع این نامه از آن رو جالب است که فرانکلین دوست قدیمیاش را به سردی «آقای استراهان» مورد خطاب قرار دادهاست. او استراهان و هممسلکان پارلمانیاش را مورد عتاب قرار دادهبود که هرج و مرج وقت در آمریکا، به دلیل آرا و اعمال آنها شکل گرفتهاست. او بریتانیاییها را قاتل خطاب کرد و حتی به دوست قدیمی گفت تا دستهای خود را بنگرد و ردْ خون اقوام را روی آن ببیند! نامهی کوتاه فرانکلین، با تصریح او که دوستی آنها دیگر پایان یافته و اینکه آن دو از این لحظه به بعد، همچون دو دشمن رو در روی هم ایستادهاند، تمام میشود.
10- نامهی گریس بِدِل به آبراهام لینکلنتا بهحال چیزی از ماجرای ریش خاص آقای لینکلن شنیدهبودید؟ او ریشش را به خاطر نامهی دختری جوان بهنام گریس بدل به این سبک نگاه داشتهبود. گریس در آن زمان، دخترکی یازده ساله بود. نامهی دوشیزه بدل که در ۱۵ آگوست سال ۱۸۶۰ نوشته شدهبود، به لینکلن میگفت از آنجایی که او صورت لاغری دارد، بهتر است ریش بگذارد تا خوشقیافهتر به نظر بیاید. او گفت که زنها عاشق ریش هستند و اگر او ریش بگذارد، شوهرانشان را مجبور خواهند کرد تا به او رأی دهند! بدل پیشنهاد کردهبود که از آنجایی که ممکن است آقای لینکلن گرفتار باشد، یکی از دخترانش از طرف او جوابش را بدهد.چهار روز بعد، لینکلن شخصاً جواب نامهی او را نوشت. او از نامهی گریس تشکر کرد و نوشت که دختری ندارد و سه پسر دارد. او نوشت که شاید ریش گذاشتن، یک تظاهر بیمعنا به نظر بیاید. بدل بعدها با لینکلن در مقام رئیسجمهور و در حالی که ریش گذاشتهبود، در سفرش به وستفیلد در سال ۱۸۶۱ ملاقات نمود.
کد خبر: ۷۰۹۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۶/۰۷
ننگينترين عمل اين است كه انسان بر بدن مرده بي دفاع بتازد، مخصوصاً اگر آن مرده برادر انسان باشد، و خصوصاً كه نحوه ستم اين باشد كه گوشت بدن وي را بخورد
کد خبر: ۷۰۶۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۶/۰۳
سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com:
روزنامه ابتکار در سرمقاله خود نوشت:سيد محمد خاتمي و محمود احمدي نژاد هر کدام هشت سال افتخار رياست جمهوري ايران را در کارنامه خود دارند. اين دو هم به لحاظ ويژگي هاي شخصيتي و هم روش مديريتي هيچ شباهتي با هم نداشتند. پوزيشن اصلي خاتمي فيلسوف، روشنفکر و نظريه پرداز است و در جايگاه رياست جمهوري هم تلاش کرد که يک فيلسوف-رئيس جمهور باشد. خاتمي از نظر رفتار شخصي، مداراجو و مشورت پذير بود.
اسلام رحماني دغدغه اصلي اش بود. اما محمود احمدي نژاد هيچگاه نخواست پوزيشن مهندسي را رها کند و ميانه اي با نظريه پردازي نداشت. او بيشتر عملگرا و جزئي نگر بود. تکنيکال فکر ميکرد و به همين دليل هم بخش نظريه پردازي را به تنها مونس خود يعني مشايي سپرد. او از نظر رفتار شخصي سخت گير و ستيزه جو و مشورت ناپذير بود و تلاش ميکرد يک انقلابي-رئيس جمهور باشد.
پيامد و آثار دوره رياست جمهوري ان دو نيز تابع اين تفاوت همين ويژگي ها بود. يکي محور گفتمان اصولگرايي بود و ديگري رهبري گفتمان اصلاح طلبي را بر عهده داشت. هر کدام پس از هشت سال رياست جمهوري سنت نوعي خاصي از حکمراني را بر جاي گذاشتند. اما چرخ روزگار آن دو را در دوره بازنشستگي شبيه هم نموده است.
سيد محمد خاتمي که از محبوبيت غير قابل انکاري بر خوردار است همچنان سيبل مخالفت ها و موافقت هاست...سيد محمد با تابلوي "فتنه" دست به گريبان است و پشت اين خاکريز زمين گير شده است و محمود نيز با تابلوي "انحراف" گرفتار شده است. رئيس جمهور اسبق، جناب آقاي خاتمي پس از وقايع 88 برغم تنظيم رفتار خود بر مدار جمهوري اسلامي و تأکيد مکرر بر انطباق عناصر گفتماني اش بر فرا گفتمان جمهوري اسلامي، همچنان متهم به رهبري فتنه است و در نگاه رقيبان اين مقدار تعهد جبران کاستي هايش را نميکند و فعاليتش مشروط به توبه و اعلام برائت از سران فتنه شده است.رئيس جمهور سابق جناب آقاي احمدي نژاد هم در نظر هم کيشان گذشته خود فاقد صلاحيت فعاليت شناخته شده است و مجوز فعاليتش مشروط به اعلام انزجار نسبت به يار ديرنه اش جناب مشايي است. اخيراًً تحت فشارهاي وارده (و به زعم برخي طي يک تاکتيک) جناب مشايي از ساحت سياست خداحافظي کرد. اقدامي که به منزله آشتي گروههاي اصولگرا با محمود احمدي نژاد تفسير شد. ولي اين حرکت در نظر تعدادي از گروههاي اصولگرا کافي ارزيابي نشده و تصريح کردند که احمدي نژاد بايست به صورت علني نسبت به مشايي اعلان برائت و انزجار نمايد!پس تا به اينجا اين دو رئيس جمهور محترم فعاليتشان در زمان بازنشستگي در تعليق ميباشد و جالب اين که هيچکدام از محدوديتهاي برشمرده شده توسط مراجع قانوني بر آنان اعمال نشده بلکه به دليل تفسير برخي گروههاي قدرتمند، اين جايگاه براي اين دو تعريف شده است.اين در حالي است که هر کدام از اين دو بزرگوار برغم وجود اشکالات دوران مديريتشان، داراي مزيت ها و ظرفيت هاي بسياري هستند که ميتوانست در خدمت نظام و کشور قرار گيرد و هر کدام نقش يک مشاور و سفير را در پيشبرد اهداف عالي نظام ايفا نمايند اما تعليق غيررسمي فعاليت اين دو به تعليق و ابهام فضاي سياسي نيز منجر شده است.
کد خبر: ۵۳۴۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۰/۱۳
تخت فولاد اصفهان، همچون گنجينه اي است كه گوهرهاي نايابي را در دل خود نگه داشته است و اسرار مگو در باب اين گوهرهاي ناياب بسيار دارد!
به گزارش رويش نيوز، تخت فولاد دركنار قبرستان بقیع مدینه، ابوطالب مكه و وادی السلام نجف اشرف از مهمترین و متبرك ترین مرقدهای جهان اسلام به شمار می رود. تا آنجایی كه برخی معتقدند تخت فولاد به واسطه قبور متبرك آن، دومین قبرستان جهان اسلام است.
در جاي جاي اين تكه از بهشت معنوي كه قدم مي گذاري عظمت هاي عرفاني و علمي زيادي مدفون است. يكي از اين ذخاير عظيم، آخوند ملا محمد کاشانی مشهور به آخوند کاشی است.
در ادامه شرح حال مختصری از زندگی این بزرگوار می آید:
در محله پشت مسجد جامعجوشقان استرک از یک خانواده کشاورز و مؤمن فرزندی به سال 1249 ه.ق به دنیا آمد که به خاطر ارادت به رسول اکرم(ص) نام او را «محمد» گذاردند دوران کودکی او سپری شد عشق و علاقه مذهبی او به دین و فراگیری علوم دینی سبب شد روستا را ترک کرده و به شهر عالم خیز کاشان رهسپار گردد. او وارد مدرسه سلطانی بازار کاشان گردید. فضای معنوی مدرسه او را مجذوب ساخته، علاقه ماندن در مدرسه را برای او فراهم ساخت
سفر به اصفهان
آخوند در سال 1286 ه.ق بعد از اینکه 37 سال از زندگی اش می گذشت برای ادامه تحصیل و استفاده از استادان بنام حوزه اصفهان که در آن زمان از مهم ترین حوزه های ایران بود به اصفهان رفتند و از محضر مهمترین استاد فلسفه آن زمان که نامش در همه جا مشهور بود یعنی آیت حق، فیلسوف نامدار، آقا محمد رضا قمشه ای بهره مند گشتند. و زانوی ادب در برابرش زدند و از ملا حسین تویسرکانی و میرزا حسن نوری و دیگران استفاده نمودند.ایشان در مدرسه صدر اصفهان، علاوه بر فقه، اصول و حکمت، در ادبیات عربی و فارسی و ریاضیات تبحر داشت و مدرس آنجا شد. ملامحمد، معاصر حکیم بزرگ جهانگیرخان قشقائی بود. جاذبه درس او که فلسفه را با عرفان آمیخته بود و انس با جهانگیرخان، علاقمندان به فلسفه، به ویژه فلسفه صدرایی را از شهرهای دور و نزدیک و حتی از کشورهای دیگر به اصفهان کشاند و در محضر درس او، شاگردان بسیاری حکمت آموختند و به کمال رسیدند.
آخوند کاشی در طول زندگانیش، جز عبادت و درس و تدریس چیزی دیگر از او دیده نشد. همسر و فرزندی اختیار نکرد تا شاید اینگونه کامرانی ها، صدمه ای بر او وارد نکند. در عبادت و ریاضت به قدری غرق در خود بود که هر چقدر طلاب، رفت و آمد در حجره اش می کردند، ملتفت آنها نمی شد و گاه می شد که از شدت توجه و حضور قلب در نماز و ذکر رکوع و سجود دیده شد که غش کرد و افتاد و چون به حال آمد، دوباره نماز را اعاده کرد و هر نیمه شب آنقدر در نماز سوز و گداز داشت و بدنش می لرزید که از بیرون حجره صدای لرزش و وضعیت حال او احساس می شد.
از او حالات عجیبه ظاهر می شده است. بسیاری از اکابر و از جمله مرجع بزرگ آیت الله حاج سیدحسین طباطبائی بروجردی شاگرد آخوند بودند و خود ظهور حالات عجیب را از آخوند اظهار می داشتند. او در نهایت فقر و تنگدستی زندگی میکرد. مرحوم شهید مدرس می گوید: من و او هر دو در زمان تحصیل خود، در نهایت سختی معاش بودیم و هر دو نسبت به حال یکدیگر ترحم داشتیم. از ملامحمد کاشی آثار مکتوبی به جای مانده است.
اساتید
۱- آقامحمدرضا قمشه ای۲- ملاحسین التویسرکانی الاصل (ساکن اصفهان)
شاگردانآخوند ملامحمد کاشانی، استاد بیشتر طبقه علما و بزرگان است تا جائی که از شمارش بیرون است:۱- آیةالله سیدابوالحسن اصفهانی۲- سید جمال الدین موسوی گلپایگانی (که تحت تربیت استاد بوده است)۳- شیخ اسماعیل الفروی اصفهانی (شیخ الرئیس)۴- حاج میرزا باقر امامی (دارنده رساله حکمیه)۵- سیدجلال الدین مؤیدالاسلام کاشانی (مدیر حبل المتین)۶- حاج میرزاحسن خان جابری انصاری (مورخ شهیر صاحب تاریخ اصفهان)۷- آقا سیدحسن قوچانی (نجفی) صاحب کتاب سیاحت غرب۸- آقا سیدحسن مشکان طبسی۹- آیت الله آقاحسین طباطبائی بروجردی۱۰- حاج آقارحیم ارباب اصفهانی (شاگرد خاص آخوند)۱۱- میر سیدابراهیم طباطبائی زواری.
بهترین اثر ماندگار آخوند تربیت شاگردانی بوده که هر کدام به تنهایی بتوانند جامعه و دنیای اسلام را اداره نمایند. و منادی اسلامی راستین باشند.
و هرکدام از شاگردان او برگی هستند از کتاب نانوشته آخوند ، که سبب ماندگاری حوزه ی علم و عمل و معنویت و روحیه خداترس او شدند. امروز تمام علمای حوزه ی ما از حضرت امام خمینی(ره) و دیگر بزرگان حوزه و مراجع فعلی با یک واسطه یا دو واسطه از شاگردان مکتب آخوند کاشی هستند.
حالات معنویتو مو مي بيني و من پيچش مويكي از خصوصيات آخوند كاشي اين بود كه صورت برزخي افراد را مي ديد. و داستان هاي زيادي در اين مورد نقل شده است. يك روز مرحوم آخوند در جلسة تدريس خود قرار گذاشت كه تفسير كشاف را براي شاگردان درس بدهد و بعد هم اعلام كرد كه هر كس مي خواهد سر درس بيايد حتماً بايد با خودش اين كتاب را بياورد. روز بعد همه طلبه ها سر درس حاضر بودند و كتاب آورده بودند. در ميان طلبه ها، طلبه اي بود كه مشهور به قداست و تقوا بود و خيلي تحويلش مي گرفتند. اين طلبه آن روز كتاب را نياورده بود، مرحوم آخوند درسشان را كه مي دهند نگاهي مي كنند كه ببينند چه كسي كتاب را نياورده وقتي كه مي بيند اين طلبه معروف كتاب را نياورده به شدت با او برخورد مي كند و هر چه ناسزا بود به آن طلبه مي گويند كه تمام آن طلبه ها به ايشان شك مي كنند و ناراحت و منزجر مي شوند. چند روز بعد يكي از مریدان مرحوم آخوند كه ظاهراً مرحوم خراساني بوده اند از آخوند در مورد اين ماجرا سوال مي كنند كه آقا چرا شما اينقدر اين طلبه را اذيت كرديد؟ او در ميان طلاب مشهور به قداست و تقواست. مرحوم آخوند در جواب به او مي گويد:
تو مو مي بيني و من پيچش مو تو ابرو بيني و من اشارت هاي ابروچيزي نمي گذرد كه آخوند مرحوم مي شود. بعد از فوت آخوند معلوم مي شود كه اين طلبه كه حجره اش در مدرسة نيم آورد بود مبلغ فرقة ضالة بابيت و بهائيت است. و او گرگي بوده است در لباس ميش و در اين مدت مرحوم آخوند با چشم برزخي خويش از نيات پليد او آگاه بود.
صورت برزخيمرحوم آيت الله شهيد دستغيب نقل مي كنند كه يك روز مرحوم آخوند كاشي وسط مدرسة صدر در كنار حوض مشغول وضو گرفتن بودند كه ناگهان مي بينند خرسي دارد به طرفشان مي آيد. ايشان دوان دوان خودشان را به حجره مي رسانند و در حجره را مي بندند و از حال مي روند. چند روز بعد يكي از حاجي هاي بازار مي رود نزد آخوند و از ايشان گله مي كند كه: حاج آقا حالا ما را كه مي بينيد فرار مي كنيد؟ مرحوم آخوند، آن وقت متوجه مي شوند كه آن خرسي كه آن روز ديده اند همين حاجي بازاري بوده است.
دعاي ابوحمزه ثماليروزي يكي از شاگردان آخوند كاشي ايشان را براي افطار دعوت مي كنند و با اصرار زياد از او خواهش مي كنند كه سحر هم تشريف داشته باشند. آخوند فرموده بودند: به شرطي مي مانم كه با من كاري نداشته باشيد و دنبال كار خود برويد. طلبه مي گويد: من دانم براي پذيرايي نزد آقا مي رفتم تا ببينم ايشان چه كار مي كنند. متوجه شدم كه ايشان از افطار تا سحر مشغول عبادت بودند و در قنوت نماز وترشان تمام دعاي ابوحمزه ثمالي را با صوت حزين و گريه مي خواندند.
ذكر درختانمرحوم آخوند گزي اصفهاني از علماي برجسته اصفهان و معاصر با آخوند كاشي بودند نقل مي كنند كه: من يك شب در مدرسة صدر اصفهان ميهمان يكي از طلبه ها شدم. در آن شب احساس كردم در و ديوار و درخت ها مشغول ذكر گفتند. آمدم درب حجرة آخوند كاشي ديدم ايشان با يك حالت مخصوصي مشغول نماز خواندن هستند و من احساس كردم در و ديوار و درخت ها همراه آخوند ذكر مي گويند.همچنين آقا رحيم ارباب نقل مي كنند: يك شب من از اتاقم به قصد وضو به صحن مدرسه آمدم كه نماز شب را بخوانم وقتي از اتاق بيرون آمدم ديدم صداي همهمه اي مي آيد هر چه نگاه كردم ديدم همه جا خاموش است ولي از همه جا و درختان و در و ديوار نجوايي كه مانند ذكر بود به گوش مي رسيد. رفتم وضوخانه ديدم آن جا هم صدا مي آيد، تعجب كردم كه اين صداي ذكر از كجاست؟ آمدم در ايوان نماز بخوانم متوجه شدم كه مرحوم آخوند كاشي در قنوت و نماز وترشان ذكر مي گويند و گريه مي كنند. و در و ديوار هم اذكار را با او تكرار مي كنند. من همينطور ايستادم و به او نگاه كردم تا نماز صبح شد و ديدم كه سر و صدا تمام شد. فردا نزد ايشان رفتم و گفتم: آقا من يك حاجتي به شما دارم. فرمودن بگوييد. و من ماجراي ديشب را براي ايشان بازگو نمودم. آخوند فرمودند خودتان شنيديد؟ گفتم بله. فرمودند: خداوند به شما عنايتي كرده است كه شنيده ايد.
طلبه ورزشکار
آخوند علاوه بر اینکه یک عالم ، عارف ، حکیم ، فقیه ، منجم ، ریاضیدان بوده اند و در تمام این علوم دارای اجتهاد بودند به ورزش علاقه زیادی داشتند و اهل ورزش زورخانه ای بوده است. او در اصفهان داستان ورزشی خود را برای رفیق اش جهانگیر خان قشقایی نقل می کند، وقتی جهانگیر خان به شوخی از او می پرسد آیا هنوز که کهن سال هستید به ورزش پهلوانی میل دارید ؟ آخوند جواب داد : «تا کدام زورخانه باشد.»
رفع حاجات پس از مرگ
از عارف سالک حاج شیخ اسدا... طیاره نقل شده در یکی از روزها اقامتم در اصفهان مادری پیش من آمد و گفت که جوان بی گناهش به زندان افتاده و آزاد نمی شود واز من برای آزادی او کمک خواست از این رو بر سر آرامگاه مرحوم آخوند کاشی در تخت فولاد رفته یک سوره یس برای شادی روح ایشان خواندم و از او برای آزادی آن جوان مدد جستم سپس به طرف زندان رفتم تا برای آن جوان وساطت کنم. اما دیدم که به حمد خدا پیش از وساطت من او را آزاد کردند.
شهرت گریزی و گمنامی
آخوند کاشی در طول عمر با برکت خود از مطرح شدن دوری گزیدند اما خداوند نام او را جاویدان ساخت. در زمان حیاتش حوزه اصفهان به نام آخوند کاشی و جهانگیرخان معنا و مفهومی نداشت و همواره نام آخوند و خان ورد زبان طالبان علم بود. و بعد از وفاتشان با اینکه سفارش کردند مرا در بیابانی به خاک بسپارید که فقرا و غربا را دفن می کنند و بر لوح قبر من نوشته شود«فقیر به حق اضعف خلق ا...»بدون هیچ گونه القاب و عناوین و هیچ بقعه و بارگاهی ساخته نشود شاگردان بر حسب وصیتش او را در تکیه ملک در قبرستان تخت فولاد اصفهان در 20 شعبان 1333 ه. ق به خاک سپردند. اما کرامتی دیگر از آخوند این بود که در زمان انقلاب اسلامی این قسمت از مزار تخت فولاد از آبادترین قسمت های تخت فولاد گشت بدنهای پاک شهداء را به آن مکان آوردند و این قسمت به گلزار شهداء تبدیل شد و در میان گلزار ، خیمه و حسینیه شهداء
منابع:
نغمه های داوودی شرح بر زندگانی حکیم ملا محمد کاشانی(آخوند کاشی)
دانشنامه جهان اسلام
سایت موسسه فرهنگی اطلاع رسانی تبیان
پایگاه اطلاع رسانی آیت الله بروجردی
کد خبر: ۵۰۶۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۹/۱۰
متنی که در زیر آمده، دلنوشته مرحوم سیداحمد خمینی است که چند سال پس از شهادت برادرش، درباره او نوشت.
سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com:
به گزارش ایسنا، جماران با انتشار این یادداشت آورده است: در تاریخ 26 مهرماه 1359 و در آستانه چهارمین سال شهادت آیتالله سیدمصطفی خمینی، فرزند رهبر کبیر انقلاب اسلامی ایران و همزمان با شهادت خواهران و برادران مسلمان در جبهههای جنگ، این بیانیه از سوی سیداحمد خمینی به شرح زیر انتشار یافت:
«بسم الله الرحمن الرحیم
از من خواستهاند تا درباره برادرم، استادم و مرادم مطلبی بنویسم. در شرایط کنونی چه چیز میتوان نوشت؟ من او را از هیچیک از شهدای انقلاب بالاتر نمیدانم، زیرا شهید با ایثار خون خویش به چنان مرحلهای میرسد که برای او بود و نبود، دانش و بینش، امتیازی نیست. شهادت مقامی است که دیگر اوصاف شهید را تحتالشعاع قرار میدهد. شهید با ایثار خون خویش به مقامی دست مییابد که ذکر دیگر اوصاف جمیل انسانی برای او بیهوده است، آنچه شهید را شاهد اجتماع میگرداند وجود حالتی است که از عمق جان او برمیخیزد. دیگر فلسفه، عرفان، فقه، اصول و ادب و به طور کلی همه علوم و فنون، چنان زبون و محو به آن حالت الهی است که نامشان عارمان است. خون شهید راهگشای اجتماعی است که در علوم و فنون غرق و گمراه شده است.
در هر دوره عارف و فیلسوف ، فقیه اصولی، ادیب، همه و همه از آدم تا ما جیرهخواران، قطره قطره خونهایی هستند که برای خدا و راه او بر زمین میریزد و متأسفانه هنوز ره گمکردکان راه هدایت در حوزههای دینی و دانشگاهی به مناسبت جو حاکم بر محیط تنگشان که سالیان دراز به درازای جهان ماده، به الفاظی مشغولند که شهید هر لحظهای با عنوان کردن شهادتش از محتوای همه آنها گذشته و با خدا یکی شده است. افسوس که به مناسبت کاری که در اینجا به عهدهام است، نمیتوانم غلام حلقه به گوش خاک کف پای برادران و خواهران در جبهه باشم. همین مقدار بدانند که نه تنها قلب تاریک من که قلب بزرگ و نورانی امام برای یکایک آنان میتپد. برادرم همچون یکی از شهدای قبل از پیروزی انقلاب به دست عوامل شاه مسموم شد. از خصوصیات بارز این مرد خدا دشمنی پر و پا قرص با شاه و رژیم او و جهتدار بودنش در مبارزه و صراحتش در برخورد با مسائل اصولی و آشتی ناپذیریاش در مقابل سازشکاران بود. خوب نیست شهیدی را بیشتر از شهید دیگر ستود که همه در پیش خدا یکسانند.»
کد خبر: ۴۷۳۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۸/۰۲
بسیاری از کارشناسان سیاسی برگزاری همایش غدیر اصولگرایان را نقطه عطفی در همگرایی حداکثری اصولگرایان میدانند که باعث شده طیفهای مختلف اصولگرایی از سنتیها و پایداریها تا جامعتین آماده یک وحدت راهبردی شوند.سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com :
به گزارش خبرنگار حوزه احزاب خبرگزاری فارس، همایش سراسری اصولگرایان همزمان با جشن بزرگ ولایت روز شنبه 19 مهر ماه با سخنرانی آیتالله مصباح یزدی و با حضور طیفها و احزاب و تشکلهای مختلف اصولگرایی در سازمان بسیج دانشجویی برگزار خواهد شد.
جلسات هماندیشی اصولگرایان که هر هفته با حضور طیفهای مختلف اصولگرایی به میزبانی حجتالاسلام تقوی عضو جامعه روحانیت مبارز برگزار میشود، تاکنون با همایشهای مختلفی سعی در سازماندهی و ایجاد همگرایی در بین اصولگرایان داشته است که برگزاری همایش اصولگرایان با سخنرانی آیتالله نوری همدانی، آیتالله موحدیکرمانی و آیتالله جنتی در همین راستاست.
اما بسیاری از کارشناسان سیاسی برگزاری همایش غدیر اصولگرایان با سخنرانی آیتالله مصباح یزدی را نقطه عطفی در هماهنگی و همگرایی حداکثری اصولگرایان میدانند که باعث شده طیفهای مختلف اصولگرایی از سنتیها و پایداریها تا جامعتین آماده یک ائتلاف گفتمانی و وحدت راهبردی شوند.
در همین زمینه محمد کاظم انبارلویی مسئول سیاسی حزب موتلفه در گفتوگو با خبرنگار حوزه احزاب خبرگزاری فارس، اظهار داشت: تلاشهای حجتالاسلام تقوی به عنوان یک شخص حقیقی برای همگرایی اصولگرایان در چند ماه اخیر به ثمر نشسته و توفیقات برای وحدت و همگرایی اصولگرایان ایجاد شده است.
انبارلویی ادامه داد: نشست اصولگرایان با حضور علمای اصولگرا دستاورد خوبی داشته و قرار شده آیتالله مصباح سخنران نشست سراسری اصولگرایان باشد.
*انبارلویی: روز شنبه وحدت را زیر سقف گفتوگو میبریم
سردبیر روزنامه رسالت با تاکید براینکه آیتالله مصباح به همه جریان اصولگرایی تعلق دارد تاکید کرد: ایشان یک روحانی فیلسوف و حکیم است.
وی با بیان اینکه نشست روز شنبه اصولگرایان گامی در راستای همگرایی اصولگرایان و احزاب آن خواهد بود تصریح کرد: این نشست نقش مهمی در همگرایی اصولگرایان دارد و آنها میتوانند با این نشست وحدت را زیر سقف گفتوگو ببرند و از تجربیات گذشته استفاده کنند تا انتخابات بعدی با آرایش جدید در کشور ظاهر شوند.
*ابراهیمی: نشستهای اصولگرایان ادامه دارد
به گزارش فارس، همچنین حجتالاسلام حسین ابراهیمی عضو جامعه روحانیت مبارز در گفتوگو با خبرنگار حوزه احزاب خبرگزاری فارس، با بیان اینکه مشابه این نشست پیش از این نیز تشکیل شده است به برگزاری همایش اصولگرایان با حضور آیات نوری همدانی، موحدی کرمانی و جنتی اشاره کرد.
ابراهیمی ادامه داد: در این نشست آیت الله مصباح سخنران خواهد بود و قرار است این نشستها ادامه داشته باشد و از شخصیتهای دیگر نیز دعوت شود.
عضو جامعه روحانیت مبارز این همایش را در راستای همگرایی اصولگرایان ارزیابی کرد و با بیان این نکته که این همگرایی در این نشست وسیعتر به نمایش گذاشته میشود گفت: با توجه به حضور علاقمندان آیتالله مصباح و جشن عید غدیر، این همایش بسیار گسترده است.
وی ابراز امیدواری کرد: اصولگرایان با این نشستها به یکدیگر نزدیک شوند و بتوانند جریاناتی که تا به حال به هم نپیوستند، به یکدیگر بپیوندند.
ابراهیمی تصریح کرد: این همایش به هیچ عنوان انتخاباتی نیست و رویکرد آن همگرایی اصولگرایی است.
*کوهکن: آثار مثبت همایشهای اصولگرایی در یک سال آینده خود را نشان میدهد
همچنین محسن کوهکن نایبرئیس جبهه پیروان نیز در گفتوگو با خبرنگار حوزه احزاب خبرگزاری فارس، با بیان اینکه این همایش به دعوت حجتالاسلام تقوی برگزار میشود یادآور شد: ایشان از ابتدا به دنبال ایجاد فضای همدلی و هماهنگی بین مجموعه اصولگرایی بود و از افراد مختلفی نیز دعوت به عمل آورد.
کوهکن با بیان اینکه همه سلایق اصولگرایی به دور از واگرایی در این جلسات دعوت شدهاند گفت: سخنرانی آیتالله مصباح در همایش بزرگ اصولگرایان با حضور همه سلایق به دعوتکننده و میزبان باز میگردد که به ایجاد همگرایی کمک میکند.
نایبرئیس جبهه پیروان با بیان اینکه ایجاد این همگرایی به معنای تاسیس تشکیلات جدید نیست گفت: هر میزان که هر جریان به سمت همگرایی و وحدت حرکت کند، آثار آن برای خود این جریان فکری به جای میماند.
وی برهمین اساس افزود: با اینکه این همایش انتخاباتی نیست اما همین پرچم همگرایی، آثار مثبت خود را در یک سال آینده نشان میدهد.
کوهکن از حضور جبهه پیروان در همایش بزرگ عید ولایت خبر داد.
*سقایبیریا: همایش اصولگرایان تاثیر بسزایی در همگرایی آنها خواهد داشت
حجتالاسلام سقای بیریا سخنگوی جبهه پایداری نیز در گفتوگو با خبرنگار احزاب خبرگزاری فارس، با بیان اینکه جبهه پایداری در همایش وحدت اصولگرایان حضور خواهد داشت گفت: همه اصولگرایان به این همایش دعوت شدهاند و ما معتقدیم این نشست تاثیر بسزایی در همگرایی خواهد داشت.
سقای بیریا همایش بزرگ اصولگرایان را یک نقطه عطف برای این جریان دانست و درباره تفاوت چنین نشستهایی با ساز و کارهای انتخاباتی گفت: آثار این همایشها به عملکرد خود اصولگرایان بستگی دارد و باید راهکارهای علما را به کار ببندند چراکه آیتالله مصباح همیشه صحبتهای تاثیرگذاری داشتهاند که بسیار موثر بوده است.
*حضور برخی اعضای جامعه مدرسین به نمایندگی از این تشکل در همایش اصولگرایان
حجتالاسلام محمود رجبی عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم نیز در گفتوگو با خبرنگار حوزه احزاب خبرگزاری فارس، با تأکید بر اینکه همایش «همه با هم» سرآغاز یک وحدت پایدار، فراگیر و عمیق بین اصولگرایی است، اظهار داشت: الحمدالله آیتالله مصباح از کسانی هستند که همواره به شعار این همایش یعنی «همه با هم» تأکید داشته و معتقد است معتقدان به نظام در سلایق مختلف باید با همدلی آنچه مورد نظر خداست را محقق سازند.
حجتالاسلام رجبی تصریح کرد: در شرایطی که آیتالله مهدویکنی به دلیل بیماری نمیتوانند نقش فعالی ایفاء کنند، اصولگرایی به لطف خداوند به این نتیجه رسید که حول محورِِِِِ مورد تأئید مقام معظم رهبری و شخصی فرهیخته یعنی آیتالله مصباح جمع شوند.
عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، سخنرانی آیتالله مصباح در همایش اصولگرایان را موجب استحکام و وحدت اصولگرایانی که دل در گرو منویات رهبری دارند دانست و خاطرنشان کرد: خدای جبهه و جنگ در اینجا هم حضور دارد و امیدواریم همانطور که بر دشمن غلبه کردیم بر مشکلات نیز فائق آییم.
وی در خصوص حضور اعضای جامعه مدرسین در همایش روز شنبه گفت: اعضای جامعه مدرسین در همایشهای عمومی خارج از قم شرکت نمیکنند چرا که اکثر آنها اساتید درس خارج از حوزه هستند ولی با این حال وحدت اصولگرایان و خطی مشی اتخاذ شده را قبول دارند.
حجتالاسلام رجبی در عین حال تأکید کرد: احتمالاً برخی از اعضای جامعه مدرسین به نمایندگی از این تشکل در همایش روز شنبه حضور خواهند داشت.
*تقوی: همگرایی و وحدت؛ شعار اصلی همایش اصولگرایان
به گزارش فارس، حجتالاسلام تقوی میزبان همایش اصولگرایی نیز با تاکید بر اینکه این همایش براساس تشکیل جلسات همگرایی میان اصولگرایان شکل گرفته است، گفت: هدف ما از برگزاری چنین برنامههایی، تنها ایجاد وحدت و همگرایی بین اصولگرایان است.
عضو جامعه روحانیت مبارز تصریح کرد: تاکید بر همگرایی و وحدت، شعار اصلی همایش اصولگرایان در نوزدهم مهر ماه خواهد بود.
کد خبر: ۴۵۹۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۷/۱۶
نماینده خدابنده در مجلس با اشاره به نطق مطهری در تاریخ ۸ دی ماه جاری گفت: آقای مطهری اگر احترام مقام و مسئولیت شما را نگه نمیداشتم، میگفتم پسر نوح با بدان بنشست.به گزارش خبرنگار پارلمانی خبرگزاری فارس، حجتالاسلام سید محمد علی موسوی نماینده مردم خدابنده در مجلس شورای اسلامی پیش از ظهر امروز (سهشنبه) در نطق میان دستور خود در صحن علنی مجلس اظهار داشت: امروز 17 دی ماه، نقطه سیاه و تاریک نظام طاغوتی پهلوی است که کشف حجاب را برای زنان امری متمدن و بهانهای برای بیبند و باری زنان به عنوان آزادی نامید.وی افزود: نه 17 دی و نه هیچ جریان دیگری قادر نیست، عفاف و حجاب زنان مسلمان را از بین ببرد، چراکه حجاب امری الهی و مسلمان پایبند به اصول قرآنی خود است و آیات متعدی در سورههای نور و احزاب وجود دارد که حکایت از ارزش حجاب و عفاف زنان و ضرورت انکارناپذیر آن دارد.عضو کمیسیون قضایی مجلس با اشاره به سالروز 19 دی 1356 خاطرنشان کرد: جا دارد تا از قیام قهرمانانه مردم شریف قم یاد کنیم و همه میدانیم که مردم قم اعم از مراجع عظام، روحانیت، کسبه، بازاریان، فرهنگیان و زنان و مردان در دفاع از مرجعیت و امام خمینی (ره) به پا خاستند و سرآغاز حرکت توفنده بعدی در تبریز و سایر شهرهای ایران شد و در حقیقت قیام 19 دی سال 1357، نقطه عزیمت و بصیرت مردمی تا 9 دی سال 88 شد که ولایتمداری رکن رکین شکلگیری در هر دو روز بود.وی در ادامه با بیان اینکه چندین آیه در خصوص فتنه در قرآن نازل شده است، بیان داشت: این آیات حکایت از اهمیت قضیه فتنه دارد که مستلزم بصیرت است در حالی که آقای مطهری در نطق میان دستور خود در تاریخ 8 دی ماه فتنه 88 را چیز بیارزش تلقی کرد و گفت که موضوع فتنه را ورود زبان قرار دادید.نماینده خدابنده افزود: جناب آقای مطهری آیا سزاوار است که جنایات گروه فرقان را که قاتل فیلسوف آیتالله شهید مطهری بود را به دست فراموشی بسپارید.وی اضافه کرد: اگر زمان نزول قرآن مسلمانان هزاران بار آیات مربوط به فتنه را خواندهاند و خواهند خواند آیا به قول شما ورد زبان است یا حکایت از اهمیت موضوع دارد آیا با نظام جمهوری اسلامی به اندازه ناقه صلح ارزش ندارد که خداوند آن را مورد آزمایش مردم آن زمان قرار داد و باید مسلمان اعسار تلاوت کنند تا عبرت بگیرند.موسوی تصریح کرد: آقای مطهری در چه زمانی دیده بودی که در ایران، آن هم در تهران، آن هم از سوی یک تشکلی به اصطلاح مردمی، آن هم در ظهر عاشورا که جا دارد انسان به مظلومیت حضرت اباعبدالله الحسین (ع) خون بگرید، عدهای از خدا بیخبر که بویی از واقعه تلخ کربلا نبردهاند، عزاداران و نمازگزاران را با چوب و قداره بزنند، بیتالمال را غارت کنند، صفوف نماز جماعت را بر هم بزنند، مساجد را به آتش بکشند، چادرها را از سر زنان بردارند، عکس امام را پاره کنند، از مردم و نوه امام، سید حسن خمینی خجالت نکشند، افراد بیگناه را ترور کنند، نظام را زیر سؤال ببرند، در صدد براندازی باشند، از برونمرزها هم دستور بگیرند و دشمن شیعه، اسلام و ایران را جریتر و صهیونیستها را امیدوارتر کنند، آن وقت شما بفرمایید که چیزی نبوده که ورد زبان کردید و اگر احترام مقام و مسئولیت شما را نگه نمیداشتم، میگفتم که پسر نوح با بدان بنشست.
کد خبر: ۲۴۴۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۱۰/۱۷
9 سالی میگذرد که حسین در "دژکوه" آرمیده همو که آهسته در گوش باد میگفت: "من حسینم، پناهیام، خودمو میبینم، خودمو میشنفم تا هستم جهان ارثیه بابامه، سلاماش و همه عشقاش و همه درداش، تنهائیاش. وقتی هم نبودم مال شما."
کد خبر: ۱۹۰۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۵/۱۴
خوشا به حال کشوری که رییس جمهورش احمدی نژاد است
یک اندیشمند روس که در همایش بیداری اسلامی شرکت کرده بود ضمن تحسین رییس جمهور، احمدی نژاد را چنین توصیف کرد: نه سیاستمداری که به قدرت رسیده و آرام شده باشد، نه شخص حسابگر آگاه به فناوریهای حکومتی و متمایل به استفاده از آمارها و فرمول های محتاطانه، بلکه شاعری آتشین و فیلسوف ژرف اندیش دینی و سخنران بی نظیر ...
کد خبر: ۷۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۰/۰۸/۲۴