نظرات طیف وسیعی از اصلاحطلبان و حامیان دولت تدبیر نشان میدهد تردیدها برای چهارساله شدن روحانی بسیار جدی است و باعث شده است بسیاری از همکاران و یاران رئیس کابینه، نیمنگاهی به صندلی ریاست پاستور داشته باشند.
کد خبر: ۱۴۴۳۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۷/۰۵
حسن عباسی در جمع دانشجویان:
رئیس سابق دانشگاه شریف جلو استادش که وزیر انرژی آمریکاست دو زانو می نشیند و همه چیزمان را در هستهای می دهد بعد می گویند چیزی بدست نیاوردیم.
کد خبر: ۱۴۳۹۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۷/۰۳
روزنامه «واشنگتن پست»
روزنامه واشنگتن پست با «تند» توصیف کردن صحبتهای حسن روحانی در سازمان ملل، تاکید کرد فشارهای حقوق بشری آمریکا بر ایران، به نفع جمهوری اسلامی است.
کد خبر: ۱۴۳۷۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۷/۰۳
نوشتاری از یک وبسایت اصلاح طلب؛
طرفداران احمدینژاد در سال 84 او را با کاپشن دیده بودند و اصلا تصویری که هنوز در ذهن آنهاست، احمدینژاد با کاپشن است. حالا او دوباره در سفرهای استانیاش کاپشن میپوشد.
کد خبر: ۱۴۲۵۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۶/۲۸
مشاور اسبق رئیسجمهور آمریکا در مصاحبهای گفته دولت این کشور باید در دوران پس از توافق هستهای طیف حسن روحانی، رئیسجمهور ایران را تقویت و طیف فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران اسلامی را تضعیف کند.
کد خبر: ۱۴۱۶۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۶/۲۴
به نقل از العالم؛
صدام که ده سال پیش، در سحرگاه عید قربان سال 2006، به دار آویخته شد، پای چوبۀ دار، آخرین سخنان خود را دربارۀ ایران و ایرانیان بر زبان آورد.
کد خبر: ۱۴۱۵۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۶/۲۳
کد خبر: ۱۳۸۷۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۶/۱۰
منتجب نیا: از همین اینجا اعلام می کنم که موضع اصلاح طلب ها و حزب اعتماد ملی حمایت و طرفداری از آقای روحانی است.
کد خبر: ۱۳۳۴۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۵/۰۷
آوای رودکوف:محمد جواد ظريف وزير امور خارجه كشورمان درنامه اي خطاب به دبير كل سازمان ملل، حكم دادگاه هاي داخلي آمريكا عليه دارايي هاي مردم ايران را تهديدي عليه حقوق بين المللي خواند و تاكيد نمود كه اين آمريكا است كه ملزم است غرامت هاي معوقه ناشي از سياست هاي خصمانه اش را به مردم ايران بپردازد.
کد خبر: ۹۵۱۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۲/۱۰
تئوری موحد هراسی در کهگیلویه سستی را به زانوی هر رقیبی هدیه می کند که حتی اندک خیالی از شکست این ابر مرد سیاست را در سر نپرورانند
کد خبر: ۸۸۱۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۲/۰۳
و اکنون ای مردم بیدار و همیشه در صحنه کهگیلویه، آمده همان مردی از جنس امید و روشنایی، ناجی که این روزها، ندای آمدنش ترانه هر کوی و برزنی شده است و مردمش پیوسته سرود آمدنش را می خوانند و او را می خواهند
کد خبر: ۸۷۵۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۱/۲۸
محمد علی ابطحی متنی انتقادی از رفتار این روزهای هاشمی رفسنجانی در کانال تلگرامی خود منتشر کرد
کد خبر: ۸۵۹۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۱/۱۳
آوای رودکوف-امام جمعه دهدشت گفت: شکوه انقلاب اسلامی مرهون گامهای استوار امام راحل و خون پاک شهیدان است
کد خبر: ۸۵۸۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۱/۱۲
ظریف: علاقهای به نامزدی در انتخابات ندارم
به گزارش پایگاه تحلیلی خبری آوای رودکوف avayerodkof.ir،
محمد جواد ظریف وزیر خارجه گفته است: من هیچ وقت خودم را سیاستمدار ندیده ام و نمی بینم. من یک دیپلمات هستم که تمام عمرم در همین حوزه کار کرده ام. کار دیگری هم به غیر از سیاست خارجی بلد نیستم.
تحت هیچ عنوان علاقهای به شرکت (نامزدی) در انتخابات ندارم.(بازنشر هفته نامه صدا)
کد خبر: ۸۵۶۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۱/۱۰
پایگاه خبری آوای رودکوف avayerodkof.ir،
دکتر محبوب پناهی:
میخواهم قبل از اینکه وارد نوشته استاد ارجمند دکتر سریع القلم بشویم که خود از خواندن آن بسیار استفاده کردم در خصوص تعریف سیاستمدار و آنقدر تامل برانگیز و به حق خلا واقعی امروزمان و خواستم ضمن به استحضار رساندن مردم عزیز مقدمه ای را به لحاظ ارتباط موضوع با انتخابات مجلس و نمایندگی، تعریف قانونی از نماینده داشته باشیم و وظیفه اصلی نماینده و یا وکیل را در خصوص موکلش آنگونه که در قانون آمده است بدانیم.
نماینده کیست ؟
نماینده کسی است که از طرف کسی دیگر برای مذاکره در امری یا انجام دادن کاری معین شده باشد .
آیا نماینده را میتوان نوعی وکیل دانست ؟بله تعریف وکیل و نماینده یکی است و اتفاقاً در لغتنامهها نیز وکیل، مترادف نماینده میباشد .
آیا نماینده باید در تحقق ارادهی شخصی که از جانب او وکیل شده است (موکلش) تلاش نماید ؟بله، زمانیکه این کار نماینده بودن (وکالت) راپذیرفته است به این معنی است که باید نهایت سعی خود را در تحقق ارادهی موکلش انجامبدهد .
آیا نماینده میتواند آنچهرا که بهزعم خود به صلاح موکلشمیداند، اگر چهخلاف نظر موکلش میباشد، انجام دهد ؟او به عنوان «نماینده» فقط میتواند، در تحقق ارادهی «موکلش» تلاش کند. مگر آنکهاز نماینده بودن، انصراف دهد و سپس در صورت توافق، به عنوان مشاور یا وصی موکل سابقش و یاحتیبه عنوان نمایندهیطرف مقابل،انجام وظیفه نماید .
آیا نماینده میتواند به جای انجامدرخواست موکلش، نظر شخص دیگری مثل نظر رئیس خود و یاحتی نظر قانونو منافع ملی را در کار خود دخالت بدهد ؟نماینده فقط میتواند در تحقق ارادهیموکلش تلاش کند. مگر آنکه از نماینده بودن انصراف بدهد و آنگاه به عنوان مرئوس شخصی دیگر یا حتی به عنوان مرد قانون یا هر عنوان دیگری انجام وظیفهنماید .
پس تکلیف اخلاق و یا قانون چه میشود ؟نماینده اگر کاری را خلاف اخلاق یا قانون یا حتیمغایر باورهای شخصیاش میداند، میتواند از کارش(نماینده بودن) انصرافبدهد.آنگاه دیگر مجبور به انجام کاری خلاف قانون یا اخلاق نیست. نه آنکه همچنان خودش را نمایندهی کسی بدانددر عین از جای دیگری دستور بگیرد.
بنابراین کسانی که میخواهند بعنوان نماینده مردم در مجلس حضور پیدا کنند بدانند که باید وکیل ملت باشند نه وکیل منافع و افراد خاص،موکلین شما مردم هستند و باید طبق قانون فقط در جهت مطالبات و منافع و خواسته های موکلین خود یعنی خواست ملت قدم بردارید و اکر به هر دلیلی نمیتوانید باید از کار خود انصراف دهید.
مطالبات مردم را امروز همه میدانیم: مردم بدنبال رفاه- اشتغال- آزادی و امنیت هستند و نماینده ای که نتواند به این مطالبات و خواسته های مردم بعنوان موکلین خود عمل کند یعنی بعنوان نماینده و از منظر قانونی به وظیفه خود درست عمل نکرده است وباید در مقابل ملت پاسخگو باشد.
واما متن زیر نوشته استاد بنام علوم سیاسی دکتر سریع القلم در خصوص تعریف سیاستمدار است که بسیار مرتبط با بحث مجلس و انتخاب مردم می باشد. امیدواریم که در روشنگری و انتخاب صحیح این مطالب یاریگرمان باشد و احساسی و تعصبی تصمیم گیری نکنیم چرا که سرنوشت و آینده کشور در گرو تصمیم گیری و انتخاب صحیح و عقلانیست.
دکتر محمود سریعالقلم، مطلبی را که از هشت سال پیش علاقهمند به نوشتن آن بوده به رشته تحریر درآورده تا به این پرسش پاسخ دهد که چه کسی را میتوان سیاستمدار نامید؟ سیاستمدار شدن به چه دانشی نیاز دارد و راه کسب آن کدام است؟ یک سیاستمدار چه کسانی را پیرامون خود جمع میکند، چه خلقیاتی دارد و راه تربیت چنین سیاستمدار ی چیست؟ متن نوشته ایشان به قرار زیر است:
… نزدیک دو قرن است که سیاستمدار ی، تخصص است. از زمانی که در غرب اروپا و شمال آمریکا، حزب شکل گرفت و تولید ثروت به ثبات سیاسی و عقلانیت نیاز پیدا کرد، سیاستمدار شدن نیز تخصصی شد.
اما چون در ایران هنوز حزب شکل نگرفته و عرصه سیاست عمدتا بر حس و مزاج و تمایلات فردی استوار است، آنچه سیاسی است، بیشتر حالت تصادفی دارد، واقعه و شانس است، به تلفنها و روابط وابسته است و با دوستیهای قدیمی شکل میگیرد. قاعده و قانون و متن و آییننامه یا نیست یا جنبه تزیینی دارد. چون خواستهها و منافع آدمیان ملاک است و به معنای علمی کلمه، سیستمی در کار نیست، فضا پیوسته مبهم و بیثبات است.
بنابراین، موضوع بسیار ساده و شفاف است. مادامی که صحنهگردان سیاست نزد احزاب نیست، میدان سیاست پر از آشوب و هرج و مرج بوده و حالت سینوسی خواهد داشت. از این روی، سیاستمدار ی در درون نظام حزبی ارزش حقیقی پیدا میکند. اما سیاستمدار چه ویژگیهایی باید داشته باشد؟
در زیر این ویژگیها از منظر یک دانشپژوه علم سیاست، به ترتیب اولویت تبیین میشود:
۱٫ دانش: مهمترین ویژگی یک سیاستمدار حرفهای، دانش او از وضعیت کشورش و همچنین از محیط بینالمللی است. منظور از دانش، مواد خام نیست. مواد خام باید تجزیه و تحلیل شود و با استنباط حرفهای و عقلی و منطقی همراه باشد. این استنباط به آسانی به دست نمیآید و با مطالعه روزنامهها، بولتنها و شبکههای خبری دستیافتنی نیست.
یکی از دلایلی که در کشور ما، اشتباه و سعی و خطا فراوان است، به موجب درس خواندن تکهتکه و بدون دقت و تمرکز افراد، پس از سالها کار اجرایی است. شمار کسانی که اول درست درس خوانده و سپس کار اجرایی را پذیرفتهاند، بسیار محدود است. فهم چندبعدی و عمیق مسائل یک کشور و محیط بینالمللی کار آسانی نیست.
بهترین رشتهها برای تحقق چنین هدفی، رشتههای علوم انسانی هستند به ویژه اقتصاد، حقوق و مدیریت. طی دو دهه اخیر، ۲۵۰ دانشکده اقتصاد و مدیریت در چین تأسیس شده تا نیروی انسانی لازم برای دستگاه هیأت حاکمه چین با همکاری دانشگاههای برتر جهان تربیت کند. کسانی که این رشتهها را میخوانند و استاد میبینند و متون میخوانند، رقم و آمار میفهمند و به طور طبیعی از تخیل، خرافات و وارونه نشان دادن واقعیتها فاصله میگیرند. کسی که اقتصاددان است، تفاوت کهکشانی میان نیم درصد رشد اقتصادی با هشت درصد را میفهمد. کسی که حقوق خوانده، از واژهها و مفاهیم و عبارات و حتی حروف اضافه با دقت استفاده میکند و «مسئولیت» سخن خود را بیشتر میپذیرد.
با اطمینان میتوان گفت که در کشورهای قابل اعتنای جهان، ۸۰ درصد سیاستمداران یا اقتصاد خواندهاند یا حقوق. این دو تخصص باعث میشود تا فرد در شناخت محیط داخلی و بینالمللی کشورش، با واقعیتها، مسائل را ارزیابی کند و از خیالبافی، جزمیت و حتی خودخواهی فاصله گیرد.
در تحقیق در دانشگاه کمبریج، ۹۲درصد بنیادگرایان در خاورمیانه یا مهندسی و علوم پایه خواندهاند یا پزشکی. دلیل تناسب میان این رشتهها و جزمیت، ذهن دوتایی (Binary) و یا سیاه و سفید است. انسانهای عمیق که با مطالعه دستکم پنج هزار کتاب به مرحله استنباط میرسند، دارای مدارهای خاکستری در ذهن و تجزیه و تحلیل هستند. سخن گفتن دقیق عمدتا هنر و توانایی حقوقدانان است و بیدلیل نیست که در تاریخ آمریکا نزدیک به ۹۰ درصد سیاستمدار ان، حقوقدان هستند. فهمیدن متن در مورد مسائل داخلی یک کشور و تحولات بیرونی خود یک تخصص است و نمیتوان در این عرصه خودآموزی کرد.
۲٫ ابزار تصمیمگیری: تصمیم بر اساس واقعیت ضمن در نظر گرفتن افقها و آرمانها مهمترین مهارت یک سیاستمدار است. او برای تصمیمهای عقلایی هم خود باید ظرفیتهای تحلیلی و منطقی از واقعیت و امکانات داشته باشد و هم گروهی که دایره نخبگان فکری و نخبگان ابزاری او را تشکیل میدهند، از چنین قوههایی برخوردار باشند.
در کشورهای قابل اعتنای جهان، کسانی که اطراف یک سیاستمدار کلیدی قرار میگیرند به مراتب از خود او تواناترند، کما اینکه کیسینجر از نیکسون، چوئن لای از مائو، جک استرا از تونیبلر، تیمور تاش از رضا شاه، گنشر از هلموت کل و داوداوغلو از اردوغان به مراتب تواناتر بودند و هستند. یکی از روشهای شناخت یک سیاستمدار و سنجش ظرفیتهای او، دقت در اطرافیان اوست. هیلاری کلینتون، احترام در داخل آمریکا و تقدیر جهانیان را به عنوان وزیرخارجه کسب نمود.
حضرت امیر در فرمان مالک اشتر توصیه میکنند: کسانی را به کار بگمار که آنها در نزد مردم به بهترینها شناخته میشوند. سیاستمدار کسی است که میخواهد مسائل را حل کند و مشکلات را تخفیف بخشد و نگرانیها را بکاهد، نه آنکه با جهل و بیدانشی و حُبّ نفس خود، مشکلات را تصاعدی گسترش دهد. سیاستمدار فردی ایدئولوژیک و یا جزمی نیست که به ذهنیتهای بسته، غیرواقعی و غیرقابل دستیابی، محصور بماند؛ سیاستمدار هم قدرت را درک میکند و هم محدودیتهای آن را.
او به پیامد سخنان و تصمیمهای خود آگاه است؛ برای نمونه، سیاستمدار دانشمحور که به یک گروه مشورتی مجرب وابسته است، تلاش میکند پرونده هستهای ایران در وین و در آژانس بینالمللی هستهای باقی بماند تا آنکه به شورای امنیت سازمان ملل در نیویورک برود، زیرا این سیاستمدار سرنوشت پروندههای ارجاعی به شورای امنیت را در تاریخ خوانده است و تعهد کاری و وطندوستی مشاوران او مقدم بر جهل و چاپلوسی آنهاست تا افق را ببینند و مانع از تصمیمگیریهای نادرست شوند.
سیاستمدار حرفهای در عصر جهانی شدن به چند زبان تسلط دارد، نه آنکه آشنایی کلی داشته باشد و یا مانند برخی به اصطلاح مدیران در حدّ (Yes) و (No) باشند.
سیاستمدار مدیریت گزینشی ندارد بلکه مشکلات به صورت هرمی در ذهن او و زیرمجموعه او شکل گرفتهاند و تقدم و تأخر دارند. سیاستمدار اولویتبندی داشته و از مسائل یک کشور و حتی نظام بینالملل، فهم شبکهای دارد. او تمرکز دارد و دچار ذهن پریشانی و رفتار پریشانی نیست. سیاستمدار حرفهای هر روز در رسانهها نیست، چون نیازی به خودنمایی ندارد بلکه به ضرورت ظاهر میشود و اثر میگذارد. تصمیمگیری یک سیاستمدار حرفهای برای رضایت فرد و گروهی نیست بلکه برای کل کشور و سعادت و آینده آن است. عقلانیت سیاستمدار حرفهای آنجا بروز میکند که چهل سال پس از تصمیمگیری، پیامدهای مثبت آن نمایان شود.
۳٫ خلقیات: خوبی نظام حزبی این است که دو یا سه دهه طول میکشد تا عامه مردم و نخبگان، افکار و خلقیات فردی و سیاسی او را بشناسند و بتوانند در مورد او، قضاوتهای دقیقی انجام دهند. این وضعیت را مقایسه کنید با شرایطی که ۲۳ روز فرصت برای قضاوت کردن هست. بعد هم طیف وسیعی از افراد، پشیمان میشوند، چون ایرانی ظاهر مودب دارد، لایههای پنهانی او دیرتر شناخته میشود. بگذریم از اینکه شناخت ایرانی (در مقام مقایسه با ترکیهای یا ژاپنی) اگر نگوییم محال بلکه بسیار دشوار است.
سیاستمدار حرفهای کسی است که از غرایز (کینه، عقده، حسد، طمع و امثالهم) عبور کرده است: او کسی است که غذای خوب خورده، در حد متعارف زندگی کرده است، مهربانی و احترام را تجربه کرده است، سفر رفته و حتی از هوس نیویورک رفتن هم عبور کرده است. ریچارد نیکسون معتقد بود سیاستمدار حرفهای از هر ده دعوت، شاید یک دعوت را قبول کند.
مهمترین خصلت خُلقی سیاستمدار این است که با رقیب و مخالف خود، انسانی و در فرهنگ ما با اخلاق اسلامی رفتار کند. در گذشته ایرانیها مؤدبترین ملتها بودند اما در معرض کارگزارانی قرار گرفتند که سخیفترین رفتارها و واژهها را استفاده کردند. شخصیت سیاستمدار باید هموزن افکار او باشد و هر دو کفه با هم رشد کرده باشند. او باید در حدی خودسازی کرده باشد که عصبانیت خود را مدیریت کند و واکنشهای خود را سالها به تأخیر اندازد.
همچنین نه رسمی و تصنعی بلکه واقعی به شخصیت و افکار انسانها احترام بگذارد. متعادل بودن، هم یک بعد آموزشی و فکری دارد و هم یک رکن تربیتی و شخصیتی. این تعادل با سهولت به دست نمیآید. اعتدالگرایی به مثابه یک چارچوب فلسفی در سایه یک نظام اجتماعی و تربیتی متعادل تحقق پیدا میکند. طبیعی است که نباید اینگونه افقها را سهل انگاریم.
یکی از روشهای شناخت یک سیاستمدار حرفهای و معقول، درجه توجه او به جزییات است: آیا این شهامت را دارد که به خاطر پنج ثانیه تأخیر از عدهای عذرخواهی کند؟ آیا رنگ جوراب او با رنگ لباسش سنخیت دارد؟ آیا در کنار فکر، تجزیه و تحلیل، عقلانیت در تصمیمگیری و مدیریت، آداب راه رفتن، غذا خوردن و معاشرت را میداند؟ این گونه جزییات را میتوان تا صدها مورد شمرد.
تربیت رفتاری و فکری در خانواده، مدرسه، دانشگاه و محیط اجتماعی در رشد شخصیت سیاستمدار تعیینکنندهاند. مانع و ترمز اصلی در مقابل سوءاستفادهها، دزدیها، اختلاسها و حرامخوریها قبل از آنکه فکر و قانون باشد، شخصیت و اصالت فرد و سیاستمدار است که پس از سالها بلکه دههها عملکرد در عرصه سیاست قابل شناخت است.
۴٫ نکته آخر: سیاستمدار ی و عرصه سیاست گذرگاه عمومی نیست که هر کسی در آن ورود و خروج داشته باشد. پس از هزاران سال تاریخ ایران و تولید حجم چشمگیری از متون به موازات تجربیات گسترده، اکنون لازم است برای تضمین ظهور سیاستمدار ان حرفهای از یک طرف، نظام حزبی را جدی بگیریم و از طرف دیگر، ارتباط جامعه با سیاست، از حسی و کوتاهمدت به عقلایی و درازمدت تقویت شود. به خاطر داشته باشیم که تجربه دو قرن اخیر بشر نشان میدهد که همیشه مسائل و مشکلات در ساختارها حل میشوند.
منبع : تابناک
کد خبر: ۸۳۶۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۰/۲۵
پایگاه خبری آوای رودکوف avayerodkof.ir،
مردمان: هر چند وقت یکبار از گوشه و کنار خبر خیانت کسی به همسرش را میشنوید. به نظر میرسد که این روزها در جوامع غربی خیانت به مسئلهای عادی تبدیل شده است و فقط مربوط به هیچ جنسیت یا جایگاه اجتماعی خاصی هم نیست. کارمان هر چه که باشد ( سیاستمدار ، معلم، ورزشکار، هنرپیشه، موسیقیدان، تاجر و …) خیانتکارها بینمان هستند. دیگر سوال نیست که «چه کسی خیانت کرده است؟» این است که «چه کسی خیانت نکرده است؟»
تفکر «سریع و ساده» جامعه به مقدسترین بنیان خود اثر منفی گذاشته است. خیلی از خیانتکارها سعی میکنند کار خودشان را توجیه کنند. دلایلشان برای خودشان منطقی است. اما برای آنهایی که هیچوقت خیانت نکردهاند، این دلایل هیچ معنا و مفهومی ندارد. مسئله خیانت تا جایی طبیعی و نرمال شده است که تقریباً هیچ فیلم و سریالی ماهواره ای نیست که حداقل یک اپیزود خیانت نداشته باشد.
خیانت روابط را نابود کرده و آرزوها را نقش بر آب میکند. اگر به فکر خیانت کردن به همسرتان هستید، قبل از اینکه وارد عمل شوید، این ۱۴ نکته را بخوانید.
۱. به یک دروغگو تبدیل میشوید.
به دوش کشیدن لقب «خیانتکار» به اندازه کافی سنگین است اما اگر خیانت کنید، برچسب دروغگویی هم به شما میزنند. خیانت بدون فریب دادن اتفاق نمیافتد و دروغهای مصلحتی که در ابتدای کار میگویید به دروغهایی بسیار بزرگتر تبدیل خواهند شد. «امشب تا دیروقت سر کار میمانم»ها شاید تا حدی درست باشد اما لازم است تعریف جدیدی از «کار» ارائه کنید. خیانت و دروغ دست در دست هم پیش میروند.
۲. مچتان گرفته میشود.
شاید این اتفاق امروز نیفتد. شاید فردا هم نیفتد اما بالاخره ماه پشت ابر نمیماند. اگر خوششانس باشید، داستان خیانتتان وارد اخبار و روزنامهها نشود اما همین که دوستانتان بفهمند کافی است. همانها خبر خیانتتان را دهان به دهان پخش میکنند. انگار که یک بیلبوردی از خیانتتان در خانهتان زده باشند.
۳. همه را از خودتان ناامید میکنید.
همه. همسرتان، دوستانتان، همکارانتان، خانوادهتان، بچههایتان، خودتان و خدایتان. زمان زیادی میبرد تا ناامیدی که ایجاد کردهاید کمرنگ شود.
۴. به یک الگوی بد تبدیل میشوید.
هر فردی یا یک الگوی خوب است یا یک الگوی بد. خیانت کردن نه تنها یک الگوی بد است بلکه ابرهای تردیدی به همراه خود میآورد که قسمتهای دیگر زندگیتان را هم تحتالشعاع قرار میدهد. اگر در یک جای زندگیتان خیانت کرده باشید، آیا در جای دیگر هم اینکار را میکنید؟ خیانت به همه نشان میدهد که شما راه ساده را انتخاب میکنید. به بقیه میفهماند که ارزشهای خانوادگیتان را به راحتی زیر پا میگذارید. برای همه مشخص میکند که نمیخواستهاید کار سخت را انجام داده و برای مشکلی که دارید کمک بگیرید. هیچکس یک خیانتکار را تحسین نمیکند. حتی اگر یک عمر درست رفتار کرده باشید، این کار بدتان همه آن را از بین میبرد.
۵. اعتبار اخلاقیتان را از دست میدهید.
خیلی سخت خواهد شد که به بچههایتان (و بقیه) بگویید چه کاری درست است وقتی میدانند که خودتان کار درست را انجام ندادهاید. نه تنها احترام دیگران را از دست خواهید داد، احترامی هم پیش خودتان برایتان نمیماند. هر قضاوت اخلاقی که در آینده بکنید، با خیانتی که در گذشته کردهاید مقایسه خواهد شد. البته به این معنی نیست که نمیتوانید در آینده حرف درست بزنید، مسئله اینجاست که کسی به حرفتان گوش نخواهد داد.
۶. همسرتان دچار مشکل اعتماد خواهد شد.
برای همیشه. شما به تنهایی اعتمادبهنفس آن فردی که به او قول داده بودید همیشه دوستش بدارید را نابود میکنید. هر رابطه دیگری که بعد از شما داشته باشند، برای ایجاد اعتماد دچار مشکل خواهند بود. اگر این کافی نیست، باید بگوییم که دنیای بچههایتان را هم نابود میکنید و باعث میشوید که ثبات هر رابطه معناداری برایشان زیر سوال برود.
۷. استاندارد زندگی را از دست میدهید.
کارتان هر چه که باشد، ممکن است آن را از دست بدهید. خیلیها خانهشان را از دست میدهند. خیلیها با هزینههای سنگین دادگاه و مهریه و طلاق روبهرو میشوند. هر چکی که مینویسید، نادان بودنتان را به شما یادآوری میکند.
۸. مجبور خواهید شد سالها برای ساختن دوباره زندگیتان تلاش کنید.
حتی اگر از نظر مالی وضعیتتان دچار مشکل نشود، اما خواهید دید که سالهای زیادی طول میکشد تا از نظر احساسی التیام پیدا کنید. ساختن دوباره دوستیها سالها زمان خواهد برد. ساختن دوباره شخصیتتان و ساختن دوباره اعتماد هم همینطور. حتی سالها طول خواهد کشید که بتوانید خودتان را ببخشید.
۹. روابطتان را از دست خواهید داد.
روابط زیادی را از دست خواهید داد. دوستانی که سالهاست با آنها هستید، ترکتان میکنند. دوستان صمیمی که بارها و بارها به آنها کمک کردهاید هم دیگر دور و برتان نخواهند بود که کمکتان کنند. اعضای خانوادهتان هم که هر اتفاقی که میافتاد باز کنارتان بودند هم از شما فاصله میگیرند. آدم خیانتکار در آخر تنها میماند.
۱۰. احتمال ابتلا به بیماریهای مقاربتی در شما افزایش خواهد یافت.
بیماریهایی که از طریق رابطهجنسی منتقل میشوند بین کسانی که از نظر جنسی بیقید هستند متداولتر است. اما همسر خودتان که این بیماریها را ندارد درست است؟ اگر اینطور فکر کنید که همه بجز همسرتان مبتلا به یک بیماری مقاربتی است، آنوقت هیچوقت دست به خیانت نخواهید زد.
۱۱. مرغ همسایه غاز نیست.
این یک تفکر اشتباه است. چون مرغ همسایه هیچوقت مال ما نبوده است، فقط تصور ماست که ممکن است از مرغ ما بهتر باشد. اما اینطور نیست. درواقع، بااینکه از دور ممکن است به نظرتان غاز برسد اما به محض اینکه به خانه همسایه پیش مرغش بروید، یکدفعه اتفاق جالبی میافتد، مرغ همسایه که به نظرتان غاز بود، شبیه به مرغ خانه خودتان میشود. این اتفاق خیلی زود بعد از اینکه مچتان گرفته میشود میافتد. آنوقت همه چیز در نظرتان تغییر میکند، حتی نسبت به مرغ خودتان که ترکش کردهاید. یکدفعه نسبت به آن احساس پیدا میکنید. اما آن مرغ دیگر شما را پیش خودش نمیخواهد. فرقش اینجاست.
۱۲. دوست دارید رفتار مشابهی با شما شود؟
دزدها دوست دارند جیب دیگران را بزنند اما از اینکه کسی جیبشان را بزند خوششان نمیآید. اگر همه ما با این قانونی طلایی زندگی میکردیم: با دیگران همانطوری رفتار کن که دوست داری با تو رفتار شود، آنوقت بیشتر مشکلات زندگی یکشبه حل میشد. به این کار از این دیدگاه نگاه کنید که برای خودتان اتفاق افتاده باشد. مشکل اینجاست که این چیزها نیازمند فکر کردن است و فکر کردن آخرین چیزی است که یک خیانتکار به سراغش میرود.
۱۳. بعدها از این تصمیمتان پشیمان خواهید شد.
در همان لحظه، خیانت ممکن است به نظرتان منطقی بیاید. حس خوبی دارد و حتی به نظرتان کار درستی میآید. اما یادتان باشد احساسات گول میزنند. خیلی زود بعد از آن چشمهایتان باز شده و از اینکه سیب ممنوع را خوردهاید پشیمان میشوید. به اندازه کافی پشیمانی در زندگیمان نداریم؟ چرا یک پشیمانی دیگر به آنها اضافه کنیم، آنهم یکی که همه چیزهایی که با تلاش برای خودتان ساختهاید را نابود میکند. شاید خانهتان عالی و ایدآل نباشد اما بهتر از زندگی کردن در چادر است.
۱۴. چیزی که از دست میدهید بیشتر از چیزی است که به دست میآورید.
هیچکس در بستر مرگ نگفته است کاش خیانت میکردم. هیچکس دفتر وکیلش را با لبخند روی لب بخاطر تجربهای که داشته است ترک نکرده است. هیچکس از اینکه بخاطر خیانتش دوستانش را از دست میدهد خوشحال نشده است. چیزهایی که از دست میدهید، نابودتان میکند. دردش غیرقابلتحمل است. حتی امپراطوریها هم ممکن است بخاطر چند لحظه خوشی و لذت موقتی نابود شوند. واقعاً ارزشش را ندارد.
کد خبر: ۸۲۶۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۰/۱۵
سیاستمدار خوب و بد در میدان عمل شناخته می شود.فعالان رسانه ، خوشبوکننده های ناگزیر جامعه هستند.اثر برخی بوهای بد منتشره در عرصه های سیاسی ، اقتصادی و فرهنگی با هنر این ها برای مخاطب عام قابل تحمل تر می شود
کد خبر: ۷۹۰۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۹/۱۴
پایگاه تحلیلی خبری آوای رودکوف avayerodkof.ir
رویش نیوز نوشت : درست یک هفته قبل بود که داعش با انجام چندین عملیات تروریستی همزمان در شهر پاریس بیش از 100 نفر را به قتل رساند و شبی بسیار تلخ را برای فرانسه رقم زد. برد تیم ملی فرانسه در برابر آلمان در آن شب خونین، شاید برای سالهای سال تلخترین بردی باشد که فرانسویها تجربه کردهاند. عملیاتهای تروریستی نهایتاً با یک گروگان گیری، دخالت نیروهای امنیتی، کشته شدن عوامل تروریستی و آزد شدن گروگانهایی که هنوز زنده بودند، تمام شد تا شب کابوس بار فرانسه تمام شود.
در همان ساعات ابتدایی پس از این اتفاق موج همدردی با فرانسویها تمام جهان را فرا گرفت و از شخصیتها گرفته تا دولتمردان کشورهای مختلف در پیامهای تلفنی، تصویری، مکتوب، توئیتری و... این جنایت را محکوم کردند. نورپردازی بناهای مختلف در سطح دنیا به رنگ پرچم فرانسه درآمد تا همه جهان عزادار مردمان فرانسوی باشند و تروریستها را محکوم کنند و بگذریم از این حقیقت تلخ که در این میان فراموش میشود جان تمام کودکان سوری و لبنانی و عراقی و هیچکس برای آنها همدردی نمیکند.
این اتفاق در ظاهر یک عملیات تروریستی بوده که داعش مسئولیت آن را بر عهده گرفته است، اما درباره پشت پرده آن گمانهزنیهای بسیاری صورت گرفته است. از جمله اینکه این پشت پرده این اتفاق خود غربیها بودهاند تا با ساختن 11 سپتامبر دیگری بهانه برای انجام اقداماتی فراتر از حملههای هوایی در سوریه پیدا کرده تا بتوانند بشار را از سوریه حذف کنند. تصویب قطعنامهای بر ضد حکومت بشار بدون اشاره به داعش، آن هم در جو به وجود آمده به خاطر عملیات تروریستی داعش که در حال مبارزه با بشار است خود لطیفهای تلخ است که میتواند شاهدی بر این مدعا باشد. در این باره و پیامدهای دقیق این اتفاق و اینکه چه کسانی پشت پرده چنین عملیاتی بودند، زمان قضاوت خواهد کرد، گرچه سناریو بسیار تکراری است.
آنچه در این نوشته به آن خواهیم پرداخت، واکنش قشرهای مختلف در ایران به این حادثه است، از سیاستمدار گرفته تا مردم عادی و روزنامهنگار و مطبوعاتی. اگر در این زمان به آن میپردازیم بدین خاطر است که تب مرده باش و زنده باش های اولیه و شاید تا حدود بسیاری احساسی فروکش کرده باشد و بتوان چند سؤال منطقی و بدون حاشیه مطرح کرد و دغدغههایی را به اشتراک گذاشت. ناراحت شدن از فاجعه پاریس و احساس همدردی کردن با قربانیان حادثه مسئله کاملاً اسلامی است و دل هر انسانی از اتفاق رخ داده در آن شب خونین به درد میآید، پس آنچه در ادامه میآید بهطور حتم در نفی همدردی با قربانیان نیست.
در ابتدا به عملکرد دولتمردان در این خصوص نگاهی بیندازیم؛
رئیس جمهور محترم در همان ساعات ابتدایی این اتفاق طی نامهای از طرف ملت ایران با دولت و ملت فرانسه همدردی کرد و بعد از آن نامهای برای محکومیت حادثه لبنان نوشت که البته 48 ساعت از آن میگذشت. از این مسئله که چرا نزد دولتمردان ما نیز به سبک و سیاق غربیها فرانسه و مردمش مهمتر از لبنان و شیعیانش باشند که بگذریم، به متن پیام رئیس جمهور میرسیم.
رئیس جمهور از طرف ملت ایران با دولت و ملت فرانسه همدردی نمودهاند. سؤالی که پس از خواندن این پیام ذهن را مشغول میکند این است که مگر یکی از اصول دیپلماسی حرکت متوازن و هم سطح در قبال یکدیگر نیست؟ هم دردی با مردم پیامی بسیار خوب و به موقع بود، اما چرا ما باید با دولتی همدردی کنیم که سالهای سال است اصلیترین گروه تروریستی ضد نظام، دولت و مردم ما که سابقه هزاران ترور در ایران دارد را حمایت و به وی اجازه فعالیت آزادانه در فرانسه را میدهد و مطمئن باشید که پس از این هم خواهد داد؟ فیالواقع آیا دیپلماسی صحیح و نه حتی مطابق با معیارهای اسلامی و جمهوری اسلامی بلکه مطابق با معیارهای عمومی دنیا، همدردی با چنین دولتی چنین را مجاز میداند؟ دولت فرانسه در کدام یک از مواردی که ایران قربانی تروریسم بوده است، از دهه 60 و انفجار دفتر حزب جمهوری گرفته تا همین اواخر ترور دانشمندان هستهای کشور و شهدای مدافع حرم در کنار ما بوده که اکنون ما بخواهیم در کنار آن دولت باشیم؟ همدردی با مردم صحیح است و باید ذکر شود، اما همدردی با دولت فرانسه آن هم از طرف ملتی که بسیاری از جوانان خود را در عملیاتهای تروریستی گروهک منافقین ازدستداده است در کدام دیپلماسی قابلقبول است؟ رئیس جمهور میتوانستند خطاب به اولاند به ملت فرانسه تسلیت بگویند و اینکه ملت ایران در کنار ملت فرانسه خواهد بود. به نظر میرسد تعیین و مشخص کردن ساز و کار برخورد مناسب و مهمتر از آن متناسب با دول غربی از جمله مواردی است که نیاز به بررسی و دقت عمل بیشتری دارد تا در آن گرفتار افراط و تفریط نشویم.
در حوزه رسانه اطلاعرسانی فوری و پوشش اصل و حاشیههای این اتفاق به خوبی در رسانههای ایران انجام گرفت. از سایتهای خبری تا روزنامهها و اخبار صدا و سیما. در این میان برخی رسانهها برای پوشش این اتفاق از تیترهایی استفاده کردند که نقش دولت فرانسه را در حمایت از داعش و تجهیز و قدرتمندتر کردن آن یادآور میشد. مسئلهای که به مذاق عدهای خوش نیامده و آن را توهین به ملت فرانسه دانستند. اینکه اروپا و دولت فرانسه بخواهند با فرار به جلو نقششان را در به وجود آمدن و یا حداقل قدرتمند شدن داعش فراموش کنند، طبیعی است، اما آیا ما نیز باید خود را به فراموشی بزنیم؟ یادآوری این نکته که دولت فرانسه اکنون دارد دستپخت خود را در چند سال جنگ افروزی در سوریه میچشد تیتری غیر انسانی به شمار میآید؟ هیچکسی از اتفاقات فرانسه خوشحال نیست، اما چه زمانی برای تذکر این نکته که آنچه در فرانسه رخ داده است، تنها گوشه کوچکی از وضعیتی است که عراق و سوریه 5 سال است به خاطر قدرتطلبی غرب و عربهای همپیمان آن با آن درگیرند، مناسبتر است؟ و نکته جالبتر اینجاست که کسانی که میگویند مگر همدردی هم دستورالعملی است که حتماً باید قبل از فرانسه با لبنان همدردی کرده باشیم، دیگران را به خاطر عدم همدردی با فرانسه شماتت میکنند؟ چنین تفسیری از تیترهای روزنامهها درباره آن واقعه که کاملاً کژاندیشی است و خلاف واقع، اما حتی با فرض درست بودن چنین تفسیری چطور عدهای را به خاطر آنچه خود انجام میدهند، ملامت میکنند؟
اما در حوزه واکنشهای مردمی حرف بسیار است و ظرفیت این نوشتار کم. لذا به طرح یک سؤال بسنده میکنیم:
اولین قدم، جامعهشناسی مردمی است که حاضرند برای کشتهشدگان فرانسوی جلو سفارت فرانسه شمع روشن کنند، اما سراغ مادران، همسران و کودکهای چند روزه و چند ماهه مدافعان حرم را نمیگیرند و بر سردر منزل آنها شمعی روشن نمیکنند. بحث بر سر انتقاد از این گروه نیست، فیالواقع چنین اتفاقی احتیاج به بررسی دقیق دارد که چه ریشهها و دلایلی میتواند یک جماعتی را آنچنان از خود بیگانه و نسبت به دیگران مهربان کند؟ البته بررسی دقیق و جامعه شناسانه و نه دلایل دمدستی از این قبیل که سوگواری برای مردم لبنان و سوریه چون مسلمانند، داخلی به حساب میآید و برای اینکه نشان دهیم ما چقدر ضد تروریسم هستیم باید برای فرانسویها که مسلمان نیستند سوگواری کنیم. این دلایل بیش از کمک، مسئله را مضحک میکنند. دقت شود که سوگواری برای مردمان فرانسه هیچ اشکالی ندارد و کسی هم نمیتواند و حق ندارد اعتراض کند که چرا عدهای پشت درهای بسته سفارت فرانسه شمع روشن کردهاند، اما این سؤال که چرا این شمعها نه قبل و نه بعد از این حادثه بر در خانههای شهدای مدافع حرم روشن نمیشود، جواب میطلبد. شاید نتوانیم اعتراض کنیم اما حق داریم که این رفتار و این تبعیض را بهت زده بنگریم.
کد خبر: ۷۷۸۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۸/۳۰
هرچه به تاریخ ثبتنام داوطلبان نمایندگی دهمین دوره مجلس شورای اسلامی نزدیکتر میشویم نشستها و جلسات احزاب و گروههای مختلف سیاسی برای رسیدن به لیست و سرلیست فشردهتر میشود.
برگزاری کنگره و همایش از جمله اقدامات احزاب سیاسی در آستانه انتخابات است.
به گزارش به گزارش پایگاه تحلیلی خبری آوای رودکوف avayerodkof.ir ، به نقل از ایسنا ، برگزاری کنگره کارگزاران در دی ماه از جمله فعالیتهای انتخاباتی است.
اکبر منتجبی معاون دبیرکل حزب کارگزاران با بیان اینکه «در راس و رهبری جریان اصلاحات هیچ محدودیتی وجود ندارد» تاکید کرد: اینکه عدهای می گویند فقط یک نفر یا دو یا سه نفر در این جایگاه حضور دارند این گونه نیست.
وی با تاکید بر اینکه «حزب کارگزاران عضو شورای هماهنگی جبهه اصلاحات است و از هر تصمیمی که این شورا اتخاذ کند تبعیت میکند» درباره برخی اظهارات و شایعات مبنی بر وجود اختلاف در سطح عمیق میان کارگزاران و جریان اصلاحات اظهار کرد: این مباحث را مخالفان کارگزاران مطرح میکنند چرا که آنها با این حزب مشکل دارند در غیر این صورت اعضای کارگزاران هم عضو شورای مشورتی آقای خاتمی هستند و هم در شورای هماهنگی اصلاحات حضور دارند. آنها همچنین در شورای عالی اصلاحات نیز عضویت دارند و طبق تصمیماتی که در این شوراها اتخاذ می شود حرکت خواهند کرد.
این عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران همچنین در مورد زمان برگزاری کنگره این حزب خاطرنشان کرد: قرار است که کنگرهای بسیار بزرگ و با شکوه در دی ماه سال جاری برگزار شود.
هیچ فرد یا گروهی حق ندارد خارج از چارچوب قانون در انتخابات دخالت کند
وزیر کشور با بیان اینکه «هیچ فرد یا گروهی حق ندارد خارج از چارچوب قانون در انتخابات دخالت کند» گفت: با برگزاری انتخابات با شکوه، سالم و قانونی، شاهد مانور قدرت ملی در کشور و تقویت جمهوری اسلامی ایران در عرصههای بینالمللی خواهیم بود.
عبدالرضا رحمانیفضلی در همایش مدیران کل حراست استانداریهای سراسر کشور، سازمانهای تابعه و مدیران حراست فرمانداریها و شهرداریهای مراکز استان اظهار کرد: مهمترین موضوع سیاست داخلی کشور، انتخابات اسفندماه مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان رهبری است و برگزاری انتخابات باشکوه، سالم و قانونی به مفهوم افزایش توان و اقتدار ملی کشور است.
جلسات جمعیت ایثارگران با موتلفه و پایداری به مرحله جمعبندی نظرات رسیده است
جواد عامری قائم مقام جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی گفت: در هفتههای گذشته جلساتی را با اعضای حزب موتلفه و جبهه پایداری برگزار کردهایم و در حال حاضر در مرحله جمعبندی نظراتمان با این دو تشکل اصولگرا هستیم.
وی با بیان اینکه «برگزاری این جلسات مشترک از ماه گذشته آغاز شده است» اظهار کرد: جلسات مشترک ما با موتلفه و پایداری تنها یک ماه است که برگزار میشود و توقع اینکه در طول یک ماه بتوان به جمعبندی نهایی رسید، کمی بعید است.
حدود 40 نفر داوطلب احتمالی شرکت در انتخابات از استان کهگیلویه و بویراحمد
جلیل حسنی دبیر ستاد انتخابات استان کهگیلویه و بویراحمد گفت: تاکنون حدود 40 نفر به عنوان داوطلب احتمالی شرکت در انتخابات این استان هستند.
وی افزود: از این تعداد داوطلب احتمالی حدود 15 نفر از حوزه انتخابیه بویراحمد و دنا، حدود10نفر از حوزه انتخابیه گچساران و باشت و حدود 15 نفر از حوزه انتخابیه کهگیلویه، بهمئی، چرام و لنده هستند.
دبیر ستاد انتخابات استان کهگیلویه و بویراحمد اضافه کرد: دوره توجیهی اتنخابات مجریان انتخاباتی استان کهگیلویه وبویراحمد و خوزستان بصورت مشترک روزهای هفتم و هشتم آذر ماه امسال در شهر اهواز با حضور مسئولان کشوری برگزار می شود.
شورای هماهنگی جبهه اصلاحات به دنبال انسجام اصلاحطلبان است
علیمحمد غریبانی رئیس دورهای شورای هماهنگی جبهه اصلاحات گفت: شورای هماهنگی جبهه اصلاحات به دنبال همگرایی و انسجام میان نیروهای اصلاحطلب است.
علیمحمد غریبانی در جلسهای، اصلاح طلبان استان اردبیل را به انسجام و اتحاد بیش از پیش دعوت کرد و گفت: اصلاح طلبان در انتخابات پیش رو کار بزرگی در پیش دارند و کارهای بزرگ جز با انسجام و اتحاد پیروز نمیشود.
دبیر کل انجمن مهندسان ایران تصریح کرد: باید از موازی کاری و نظرات شخصی و سلیقهای عمل کردن دوری کنیم و به صورت متحد و واحد وارد عرصه سیاسی شویم.
وی با بیان اینکه «جریانهایی در جهت کند کردن کار شورای سیاستگذاری اصلاحطلبان یا اختلافافکنی بین اصلاحطلبان در حرکت هستند» یادآور شد: اعضای شورای سیاستگذاری اصلاحطلبان در مورد ریاست آقای عارف بر این شورا اجماع صددرصدی داریم و تاکنون صحبتی در مورد ریاست فرد دیگری در این شورا مطرح نشده است و بنده شخصاً با آقای عارف دیدار کرده و از نظرات ایشان استقبال میکنم و برای آنها احترام قائل هستم.
دومین جلسه شورای سیاست گذاری اصلاح طلبان به ریاست عارف برگزار میشود
دومین جلسه شورای سیاست گذاری اصلاح طلبان روز یکشنبه آینده به ریاست محمد رضا عارف برگزار می شود.
مچنین حسین موسوی تبریزی به جای علی محمد غریبانی در این جلسه به عنوان رئیس جدید شورای هماهنگی جبهه اصلاحات، آغاز به کار خواهد کرد.
انتخابات حقالناس است
حسن بیگی رئیس ستاد انتخابات استان مرکزی با اشاره به اینکه «انتخابات حقالناس است و باید با برنامه ریزی آن را محافظت و صیانت کنیم» اظهار کرد: در برگزاری انتخابات نباید تحت تاثیر زر و زور و تزویر و قدرت قرار بگیریم و نتوانیم به خوبی برنامهریزی کنیم.
حسن بیگی در دوازدهمین جلسه ستاد انتخابات استان مرکزی تصریح کرد: مجریان برگزاری انتخابات باید اصل بیطرفی را رعایت کنند و از فرد خاصی جانبداری نکنند، هر شخصی نظر خود را دارد و مهم این است که این نظر را در کار و تصمیمگیری دخالت ندهد.
یک کاندیدای انتخابات باید از سیاسی کاریها دور باشد
امیر رضا اکبرپور دبیر انجمن اسلامی دانشجویان پیرو خط امام (ره) دانشگاه یزد اظهار کرد: ویژگی یک نماینده خوب این است که در عین سیاستمدار بودن از سیاسی کاریها دورباشد.
وی اظهار کرد: یک کاندیدا که میخواهد به مجلس راه پیدا کند باید ویژگیهایی داشته باشد تا مورد قبول مردم قرار بگیرد. اولین و مهمترین ویژگی یک نماینده این است که در عین حال که یک سیاستمدار حاذق است از سیاسی کاریها دوری میکند.
انتخاب سرلیست اصلاحطلبان زود است
فرج کمیجانی عضو شورای هماهنگی جبهه اصلاحات گفت: برای صحبت کردن و بحث درباره سرلیستی اصلاحطلبان وقت هست و الان زود است که به آن بپردازیم.
این فعال سیاسی اصلاحطلب در ارتباط با گمانه زنیها برای انتخاب سرلیست اصلاحطلبان برای انتخابات آتی مجلس تصریح کرد: مهم آن است که چهرههای شاخص اصلاحطلب کنار هم در یک لیست قرار بگیرند. اول باید مشخص شود چه کسانی مایل هستند تا در انتخابات شرکت کنند و بعد از آن به موضوع سر لیستی بپردازیم. گمانه زنیها و انتخاب سرلیست اصلاح طلبان در حال حاضر بسیار زود است.
پروژه اصلی مجمع نیروهای خط امام الزاماً انتخابات نیست
حجتالاسلام والمسلمین سیدهادی خامنهای دبیرکل مجمع نیروهای خط امام در نشست دورهای دبیران استانی سازمان جوانان مجمع نیروهای خط امام در تهران گفت: ما تاکید کردیم و تاکید میکنیم که هرگز پروژه اصلی و اساسی ما در مجمع نیروهای خط امام، الزاماً انتخابات نیست و انتخابات تنها یکی از پروژههای ما است که هر ۴ سال یکبار پیش میآید.
هشدار یک نماینده مجلس درباره عملکرد صداوسیما در فضای انتخاباتی
سیدرمضان شجاعی کیاسری عضو شورای نظارت بر سازمان صداوسیما با اشاره به انتقادات به رسانه ملی در جریان بررسی برجام، گفت: این مسأله در شورای نظارت بررسی شد که اگر صداوسیما بخواهد در انتخابات مثل برجام عمل کند، هم انتخابات دچار مشکل میشود و هم صداوسیما.
وی با بیان اینکه «رئیس سازمان صداوسیما باید یک تدبیر اساسی کند» گفت: عملکرد این سازمان در انتخابات باید بیطرف باشد و همه نگاهها و جریانهای سیاسی را ببیند و فضایی برای حضور پرشور مردم فراهم کند.
کد خبر: ۷۶۱۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۸/۱۲
استاندار سابق تهران گفت:صلاح منافع ملی و کشور در این است که احمدینژاد سکوت کنند، اگر سکوت نمیکرد، خیلی از مسائل ممکن بود تغییر کند. بعضیها خدا را شکر کنند که احمدینژاد سکوت کرده است.
به گزارش پایگاه تحلیلی خبری آوای رودکوف avayerodkof.ir به نقل از باشگاه خبرنگاران، مرتضی تمدن سیاستمدار ایرانی و استاندار تهران در فاصله سالهای ۱۳۸۷ تا ۱۳۹۲ بود. وی همچنین در مجلس هفتم بعنوان نماینده شهرکرد و عضو هیئت رییسه کمیسیون برنامه و بودجه بر کرسیهای بهارستان تکیه زده بود.
مرتضی تمدن پیش از این مدیرکل صدا و سیمای استانهای قم و خراسان بود. پس از مجلس هفتم، با پایان دوره نمایندگی خود از سوی محمود احمدینژاد به عنوان مشاور اقتصادیاش برگزیده شد. وی همچنین سابقه معاونت حقوقی، امور مجلس و استانها در وزارت صنایع را داراست. مرتضی تمدن از سال ۱۳۸۷ تا ۱۷ شهریور ۱۳۹۲ (بیش از ۵ سال) بعنوان استاندار تهران مشغول به کار بود. نام وی در تاریخ ۲۳ مه ۲۰۰۴ در لیست سیاه وزارت خزانه داری آمریکا قرار گرفت.
در باشگاه خبرنگاران جوان با تمدن به گفتگو نشستیم که در ادامه میخوانید:
* چند فرزند دارید و در کدام منطقه تهران زندگی میکنید؟
دو فرزند دارم و در حال حاضر نزدیک شهرک مخابرات ساکن هستم البته منزل قبلی ما در خانههای سازمانی مجلس بود.
*از چه سالی در تهران ساکن هستید؟
از سال 83 به تهران آمدهام.
*در حال حاضر در سازمان صدا و سیما مشغول به کار هستید؟
خیر، در حال حاضر بازنشسته صدا و سیما هستم و هرازگاهی به سازمان میآیم.
*شغل اصلیتان چیست؟
کارهای مختلفی انجام میدهم و عمدتا تدریس میکنم.
*چه سالی وارد سازمان صدا و سیما شدید؟
سال 76 وارد سازمان شدم و قریب به 8 سال در دو مرکز صدا و سیمای قم و خراسان مدیرکل بودم که جزء سالهای خوب و خوشخاطره خدمت بنده است.
*قصد نوشتن کتاب خاطرات خود را ندارید؟
در حال حاضر در حال آماده کردن کتابی هستم که در حوزه مسائل کاری خودم در چارچوب چهار سال تجربه قانونگذاری در مجلس است که در حال آمادهسازی یافتههایم هستم تا این مطالب را در یک کتاب جمعآوری کنم، این کتاب را به عنوان بایدها و نبایدها و الزامات قانونگذاری مطرح خواهم کرد.
*چه زمانی این کتاب در بازار عرضه خواهد شد؟
عجلهای ندارم. با حوصله به کارم ادامه میدهم.
*نامآخرین کتابی که خواندید، چیست؟
کتاب "پای جای مانده" در جبهه که برای یکی از آزادگان است که یکی از کتابهای خوب رمان در حوزه جنگ است.
* در جنگ تحمیلی حضور داشتید و چه کارهایی در زمان جنگ انجام میدادید؟
در زمان جنگ در خدمت رزمندگان اسلام بودم، در ستاد حمزه سیدالشهدا، کردستان و در خدمت شهید کاوه بودم؛ از کارهای یک فرد ساده تا مسولیتهای ستاد پشتیبانی حمزه سیدالشهدا نیز انجام دادم.
* میتوانید لری صحبت کنید؟ چند لنگید؟
بله، البته بختیاری نیستم، اما میتوانم بختیاری نیز صحبت کنم، چهارلنگ و هفتلنگ مختص مردم اهل بختیاری است.
*دیبلال در شعرهای لری به چه معناست؟
دی بلال برای مخاطب قرار دادن کسی، به کار گرفته میشود، جایگاه شخصیتی و حقوقی دارد؛ در واقع تکه کلام است و در باورها و اعتقادات فرد مطرح کننده وجود دارد اما حضور فیزیکی ندارد. دیبلال نقطه تکرار آواز اصیل بختیاری است.
*به گذشته خودتان افتخار میکنید؟
به صورت مطلق نه، در مواردی افتخار میکنم.
*بزرگترین اشتباه زندگیتان چیست؟
میتوانستم بهتر از عمرم استفاده کنم.
*به نظر شما احمدینژاد به لحاظ گرایش سیاسی متعلق به کدام جریان بوده است؟
احمدینژاد گفته است متعلق به یک تشکل و یک حزب نیست، اگر اعتقاد به اصول، ارزشها و راه امام باشد، احمدینژاد در صف اول اصولگرایان است.
*مگر اصولگرای فارغ از اعتقاد به ارزشها و راه امام نیز وجود دارد؟
نمیدانم و در مورد دیگران قضاوت نمیکنم، احمدینژاد فراتر از قالبهای گروهی و حزبی به موضوعات نگاه میکند و معتقدم احمدینژاد به ترویج اصول و مبانی مهم و اساسی انقلاب کمک کرده است. احمدینژاد یکی از کسانی بود که منشاء بزرگترین خدمت به انقلاب به حساب میآمد.
*آخرین پیشنهاد کاری به شما چه بوده است؟
هیچ پیشنهاد کاری نداشتهام.
*چه زمانی به ایرانی بودن خودتان افتخار کردهاید؟
همیشه؛ باور من این است که خداوند در حق ما لطف کرده تا به ایرانی بودن خودمان افتخار کنیم. از موضوعات ریشهای و اعتقادی تا شجاعت و غیرت در ایرانی بودن نهفته است، ایرانی بودن برای من باعث مباهات و افتخار است.
*خطوط قرمز شما چیست؟
خطوط قرمز در زندگی شخصی دین و ناموس است و در زندگی اجتماعی ارزشها، باورها و اعتقاداتی است که به آنها پایبندیم.
*از زمانی برای ما بگویید که استاندار تهران شدید؟
نگاه و رویکرد بنده در زمان نمایندگی در مجلس بیشتر متوجه مسائل و موضوعات اجرایی کشور بود، به خصوص در کمیسیون برنامه و بودجه بیشتر درگیر حوزه اجرایی کشور بودم و همین موضوع انگیزهای شد تا ارتباط زیادی با ساختارهای اجرایی و مدیریتی کشور داشته باشم.
قبل از نمایندگی مجلس، 19 سال سابقه مدیریت اجرایی در وزارتخانههای مختلف را داشتم، در وزارت نیرو، جهاد سازندگی، حضور داشتم و زمانی فرماندار بودم، پس از مجلس از طرف دولت دعوت به همکاری شدم و مدتی را به عنوان مشاور رئیسجمهور، معاون وزیر صنایع و در پایان استاندار تهران شدم. در واقع دولت دعوت، به همکاری کرد و بنده هم به دلیل اینکه علاقمند به انجام مسئولیت و وظیفه بودم، پذیرفتم.
*با توجه به اینکه زمانی نماینده مجلس بودید، قصد دارید دوباره در انتخابات مجلس شرکت کنید؟
خیر،در حال حاضر علاقهای ندارم به حوزه نمایندگی وارد نمیشوم. در واقع تکلیفی برای خودم احساس نمیکنم که بخواهم در انتخابات مجلس ورود پیدا کنم، اما در انتخابات شرکت میکنم و رای خواهم داد.
* در زمانی که استاندار تهران بودید تا چه میزان با زمینخواری مبارزه کردید؟
فضا نباید برای زمینخواری به وجود بیاید، ما در حوزه کاری خودمان اجازه نمیدادیم فضایی برای پدیده زمینخواری به وجود بیاید، این از طریق هوشمندسازی سیستم مدیریتی دستگاههای مسئول در امر جلوگیری از زمینخواری، میسر میشد.
باید توجه کرد که چه کسانی باید با زمینخواری مبارزه کنند؟ جهاد کشاورزی، منابع طبیعی، محیط زیست و مسکن و شهرسازی عمده دستگاههایی هستند که باید در رابطه با زمینخواری مبارزه کنند. اراضیای که تصرف میشود بیشتر در اختیار این چهار دستگاه است و اگر این چهار دستگاه مراقبت و مواظبت لازم را انجام دهند به طور طبیعی پدیده ناهنجار زمینخواری کمتر اتفاق خواهد افتاد.
وقتی این چهار دستگاه تمهیدات لازم را انجام ندهند افراد تشویق میشوند تا به اراضی کشور دستدرازی کنند.
در زمان مسئولیت بنده موارد زمین خواری که با آن مواجه شدیم مربوط به سابق بود، زمینخوارانی بودند که از گذشتههای دور اراضی عرصههای منابع طبیعی، مسکن و شهرسازی را تصرف کرده بودند که یکی از کارهای ما برخورد با این افراد بود، البته کسانی نیز در این زمینه نوظهور بودند.
اگر به آمار تخریبهای عوارض تصرف اراضی در مدت مدیریت بنده در تهران توجه کنید، جزء آمارهای بالا در برخورد با ساختوسازهای غیرمجاز است و اگر از داخل سیستم چراغ سبزی به زمینخوار نشان داده نشود، این افراد جرأت اینکه بخواهند شبانه زمینی را تصرف و در مدت کوتاهی ساخت و ساز را انجام دهند، ندارند.
متأسفانه در حوزه شهرداریها و قوانین مشکلاتی وجود دارد، در بحث قوانین کمبودها و نقصهایی دیده میشود که این موضوع خمیرمایه زمینخواری در کشور را فراهم میکند. اما یکی از محورهای اصلی وظایف استانداری تهران در زمان مسئولیت بنده مبارزه با زمینخواری بوده است و در این رابطه کارگروهی تشکیل دادیم که به طور مشترک با دستگاه قضا کارهایی را در رابطه با زمینخواری صورت میگرفت.
زمینخواری به مفهوم امروزی در آن مقطع اتفاق نیفتاده است، اگر وجود داشت مربوط به گذشته بود و یا اگر در زمان ما به وقوع میپیوست، با آن برخورد میکردیم.
در شهرستانها و اراضی و تصرفاتی که انجام میشد مانند منطقه خوجیر، بومهن و رودهن بازپس گرفته شد، خوشبختانه پس از اتمام دوره مسئولیت بنده در استانداری تهران این روند پیگیری شد. استاندار تهران روند گذشته را برای مبارزه با زمینخواری متوقف نکرده و آن را پیگیری کرده است و در حال حاضر مبارزه با زمینخواری را در دستور کارشان قرار دادهاند.
بحث مبارزه با زمینخواری در استان تهران یکی از موضوعات مهم است و با دیگر نقاط کشور تفاوت دارد زیرا ارزش افزوده زمین در استان تهران بالا است. زمینهایی که در اختیار منابع طبیعی و محیط زیست قرار دارد از ارزش افزوده بالایی برخوردار هستند. به صورتی که در شعاع چند کیلومتری شهر تهران، اگر زمین متعلق به منابع طبیعی را تصرف و ویلایی ساخته شود، ارزش افزوده بالایی خواهد داشت، در حالی که در اطراف استانها و شهرهای دیگر به این میزان ارزش افزوده نخواهد داشت.
موج زمینخواری به سمت استان تهران همیشه بیش از دیگر مناطق کشور است، هم به دلیل کمبود زمین و هم بالا بودن ارزش افزوده. اگر به صورت سازمان یافته و ریشهای با این پدیده برخورد نشود، زمینخواری میتواند سرآغاز اتفاقات خیلی بدی باشد. حل ریشهای زمینخواری مستلزم این است که قوانین اصلاح شود، نه اینکه قانون نداریم بلکه قانون نارسا است که نیازمند اصلاح است.
طرحهایی در دولتهای نهم و دهم نسبت به این مسئله ارائه شد اما زمان برای اجرای آن کم بود و نتوانستیم عملیاتی کنیم. از جمله طرحهایی که مطرح شد، در حوزه واگذاری زمین برای باغشهرها در سراسر کشور و در استان تهران بود. به این صورت که باغشهرهایی مدیریت شده ایجاد شود و به صورت امانت و اجاره بدون مالکیت در اختیار مردم قرار گیرد تا زمینخواران گردنکلفت نیایند و منشأ مشکلات بعدی شوند.
* به نظر شما بهترین راهحل برای حل زمینخواری در کشور چیست؟
اصلاح قوانین،وقتی ریشه مالکیت یک فرد در کشور که جرأت کرده هکتارها زمین را تصرف کند، جویا میشویم، با قباله و بنچاق علفچر برای دامش مواجه میشویم، آن زمین فقط با این هدف در اختیارش قرار گرفته اما فرد با حصار کشیدن به دور زمین و قطعه قطعه کردن آن، زمین را به فروش میرساند، با این شرایط باید روی این قانون مالکیت تجدیدنظر کنیم. گاهی اوقات قطعه زمینی برای باغداری و کشاورزی واگذار میشود، اما فرد برای ویلاسازی اقداماتی را انجام میدهند، پس از بررسی متوجه میشویم برق، آب، گاز به این ملک داده شده است که در زمینه شهرداریها نیز همین اتفاق میافتد که همه این موارد ناشی از نقص قوانین در کشور است.
در زمان مدیریتی بنده در استانداری تهران شبی از محلی عبور میکردیم و دیدیم در آن محل دهها کارگر کار میکنند، متوقف شدیم. این محل مابین بومهن و پردیس قرار داشت، قضیه از این قرار بود یک فرد زمینی را تصرف کرده و غیرقانونی و شبانه به ساخت و ساز مشغول بود و آن زمان ما باید سریعا به مقام قضایی اطلاع میدادیم تا دستور توقف و تخریب داده شود؛ اما این فرد راهها و منافذ قانونی را شناسایی کرده بود، به گونهای که برنامهریزی کرده بود تا بنایی را در آنجا بسازد و سقفی را ایجاد کند، زیرا میدانست در این حالت دستور تخریب به راحتی داده نمیشود. جالب این است که در چند ساعت این کار انجام شده بود، قانون در اینجا الزاماتی دارد که مشمول مرور زمان است و در این صورت نمیتوانیم رفع تجاوز و آثار تصاحب را از بین ببریم.
معتقدم باید به صورت ریشهای بحث اصلاح قوانین مورد بازنگری قرار گیرد، بعضی از اینها حتی نیازمند این هستند که از لحاظ جنبههای شرعی بازنگری شوند، زیرا قانون میگوید کسی که زمینی را آباد کرد، مالک آن میشود و البته مامیدانیم در بعضی مواقع افراد درختانی را میکارند، اما نه با این هدف که بخواهند آنجا را آباد کنند، بلکه قصد آن را دارند تا زمین را تصرف و پس از آن به فروش برسانند.
مسئله حیران از کجا شروع شد؟ زمینهای کشاورزی شمال از کجا به ویلا سازی تبدیل شد؟ نمیدانم تا چند سال دیگر زمین داریم که بخواهیم در آنجا مرکبات و کشاورزی کنیم؟ ساخت و سازهایی در اطراف رودخانههای تهران، در بستر رودخانه لتیان، کرج انجام شده است. باید دید ریشه رشد و تکثیر این ساخت و سازها از کجا نشات میگیرد، قطعا نقص قانون و ایرادات زیربنایی در زمینخواری نقش بسزایی دارد.
*در رابطه با بیمه ایران به شما اتهاماتی وارد شد، این موضوع از چه قرار بود؟
کسی به من اتهامی نزد، در این مورد هیچگاه بحثی متوجه بنده نبوده است؛ قضیه از این قرار بود که در آن مقطع تعدادی از مدیران استانداری تهران را به دادگاه احضار شدند، این موضوع به عنوان استانداری تهران مطرح شد و نه به عنوان استاندار تهران.
*در سال 2004 شما را در لیست سیاه خزانهداری آمریکا قرار دادند، علت این موضوع چه بود؟
از آنها باید بپرسید؛ آمریکا و انگلیس این کار را کردند و تعداد زیادی از مسئولان کشور را در لیست سیاه قرار دادند و طبیعی است دشمنی با آمریکا و رژیم صهیونیستی هزینه دارد و ما آن را پذیرفتیم.
*اتحادیه اروپا در سال 90 شما را به همراه 22 مقام ایرانی به دلیل نقض حقوق شهروندی از ورود به کشورهای این اتحادیه محروم کردند، واقعیت این امر چیست و آیا شما حقوق شهروندان را نقض کردید؟
این به دنبال موج تخریب علیه جمهوری اسلامی ایران اتفاق افتاد، زمانی این موضوع اتفاق افتاد که در حوزه مسائل اجتماعی و امنیت عمومی شهر تهران میخواستند اختلال جدی ایجاد کنند که شناسایی و با آنها برخورد شد، این کار موجب عصبانیت آنها شد، زیرا آنها برنامههای سنگینی داشتند تا زندگی مردم و شرایط امنیتی در تهران را به جایی برسانند که برای مردم دغدغه و نگرانی ایجاد کند. ما در مقابل این مسائل به طور قاطع وارد بحث شدیم و اجازه ندادیم آنها نقشههایشان را علیه مردم پیاده کنند، البته ما از مجاری قانونی این حق را داشتیم که از آنها شکایت کنیم، زیرا آنها بدون دلیل و غیرقانونی این تصمیم را اتخاذ کرده بودند، اما کارها و گرفتاریها باعث شد که شکایت را پیگیری نکنیم، در حال حاضر وظیفه دولت است که از حقوق شهروندان دفاع کند، از کار غیرقانونی که آنها انجام دادند و دخالتی که در مسائل داخلی کشور کردند، دفاع کند. این موضع مثل این میماند که ما برای مدیران اجرایی آمریکا و انگلیس محرومیتهایی را در نظر بگیریم. آنها یک کار ضد حقوق بشری مرتکب شدند و به نظرم هنوز ظرفیت وجود دارد تا وزارت خارجه و دولت در دفاع از حقوق شهروندان علیه این تصمیمات اعلام جرم و شکایت کنند.
*در زمان مسئولیتتان با چپها و راستها یکسان رفتار کردهاید؟
چپ و راست در کشور اعتباری ندارد، این را برای ما درست کردهاند. اندیشه در اختیار انقلاب، اسلام است، اما اندیشهای که مخالف این موضوعات است مهم نیست که چپ و راست باشد. بعضی از راستها بد هستند و بعضی از چپها خوب و گاهی بالعکس. مرزبندی چپ و راست درست نیست، به این بحثها اعتنا نمیکنم. اگر با کسی در موضوعی اختلاف نظر داشتم، اساسی و ریشهای و دیدگاهی بوده است و به تقسیمبندی چپ و راست توجهی ندارم.
*اصلاحطلبها را در تصدی کرسیهای مجلس به چه میزان موفق میبینید؟
اظهارنظر نمیکنم.
*نظرتان در رابطه با جبهه یکتا چیست؟
عدهای از مدیران دولت نهم و دهم صلاح دیدند تا در یک مجموعهای به نام جبهه یکتا جمع شوند و اعلام موجودیت کنند، نظر خاصی در رابطه با آنها ندارم.
*در حال حاضر رابطهای با آقای احمدینژاد دارید؟
بنده مدیر دولت احمدینژاد بودم و از صمیم قلب ایشان را دوست دارم، حتما با وی رابطه و مراوده دوستی برقرار خواهد بود.
*پیشنهادتان در حوزه انتخابات به احمدینژاد چیست؟
احمدینژاد در حوزه انتخابات اظهارنظر روشن و صریحی کردهاند، از بنده پیشنهادی نخواستند و تا زمانی که نخواهند در انتخابات شرکت کنند، نمیتوانم بگویم چه پیشنهادی برای وی دارم. وی اعلام موضع صریح نسبت به انتخابات مجلس انجام داده و گفتهبه هیچوجه در انتخابات مجلس ورود پیدا نخواهد کرد و همچنین قصدی ندارد که ائتلاف و یا لیستی برای انتخابات مجلس ارائه دهد. وی اشاره کرده در این حوزه تکلیفی را برای خودشان احساس نمیکنند، باید هرگونه نگاه و نظر در بحث انتخابات آتی را موکول به نظر خودش کرد و مسئولیتی ندارم که بخواهم در رابطه با احمدینژاد اظهارنظر کنم.
*به نظر شما، اگر احمدینژاد در انتخابات ریاست جمهوری و یا مجلس شرکت کند، پیروز میشود؟
پاسخ این سوال را باید از احمدینژاد یا مجاری دیگری پرسید که وی قصد شرکت در انتخابات را دارد و یا خیر، پس از آن در رابطه با موفقیت و عدم موفقیت وی صحبت کنیم. به طور طبیعی کسی میتواند ارزیابی را به صراحت ارائه بدهد که برنامهای برای انتخابات داشته باشد. احمدینژاد هیچگونه صحبتی در این رابطه انجام نداده است تا بررسی کنیم که وی موفق میشود و یا خیر.
برای پیروزی احمدینژاد در انتخابات باید در میان مردم رفت و از آنان نظر خواست، اما آنچه که مربوط به عرصه کاری احمدینژاد است، چون سمت سخنگویی و مسئولیتی در این حوزه ندارم، نمیتوانم نظر دهم و فقط به عنوان یک شهروند نظر میدهم.
*آیا احمدینژاد سکوت کرده است؟
صلاح منافع ملی و کشور در این است که احمدینژاد سکوت کنند، اگر سکوت نمیکرد، خیلی از مسائل ممکن بود تغییر کند. بعضیها خدا را شکر کنند که احمدینژاد سکوت کرده است.
*در ماههای اخیر بازار تهمت و بهتان دولتها به یکدیگر داغ شده است، به نظر شما این رفتار ناشی از چیست؟
در حوزه مسائل سیاسی و رفتارها اصولا الزامات اخلاقی داریم که اگر این الزامات رعایت نشود و کسی به آن پایبند نباشد، به طور طبیعی مجموعه فضای اجتماعی دچار آسیب میشود.
قضاوت هر عملکردی در حوزه اجرایی کشور به عهده ملت است و مردم باید قضاوت کنند. قضاوت مردم در بحث انتخابات و مسائل دیگر مشابه تجلی پیدا میکند، اما باید دید این اتهامات و ابهاماتی که پیرامون دولت نهم و دهم ایجاد میکند مبنایش چیست و از کجا نشات میگیرد، باید بر روی این موضوع متمرکز شویم.
فضای حال حاضر یکطرفه است، دولت نهم و دهم در شرایط سکوت است و حرف و اتهامی را متوجه دولت فعلی نکرده است. اگر جایی اظهارنظری شده در راستای پاسخگویی نسبت به اتهاماتی بوده که آنها به وجود آوردهاند.
از دولت یازدهم و کسانی که در فضای رسانهای به صورت مستمر فضاسازی میکنند و اتهام وارد میکنند، باید سوال کرد که چرا این کار را انجام میدهند، ضمن اینکه این اتهامات قابل پاسخ است و بخشی از آن جواب داده شده است، بخش دیگر آن در آینده جواب داده خواهد شد و بخشی از آن را هم ملت ایران پاسخ خواهند داد، لذا اگر شرایط وارد کردن اتهامات به گونهای بوده است که ظرفیت فضای رسانهای برای پاسخگویی فراهم نبوده، از طریق مرجع قضایی اقدام شده است، مشابه کاری که صورت گرفته است.
یک مسئول از دولت یازدهم با اظهارنظری در رابطه با هزینه شدن 700 میلیارد دلار در دولت نهم و دهم، اتهاماتی را وارد کرد؛ در حال حاضر به مراجع قضایی ارجاع داده شده و راهی موثرتر از آن وجود ندارد. باید ادله و دلایلشان را برای اتهام وارد کردن به مرجع قضایی ارائه بدهند و اگر کسی هم شاکی است، دلایل خودش را به دادگاه میبرد و حکم دادگاه معتبر است.
باید سایر اتهامات نیز ریشهیابی شود و به نظر بنده آنبخشهایی از تلاشهای دولت نهم و دهم زیر سوال میرود که برای تودههای مردم انجام شده است، باید ردپای آن را پیدا کرد که چرا سهام عدالت که متعلق به توده مردم است و حداقل 40 میلیون نفر از آثار آن استفاده کردهاند، زیرسوال میرود.
به چه دلیلی مسکن مهر زیرسوال میرود؟ حداقل 4 میلیون نفر در شهر و روستا شرایط استفاده از مسکن برای آنها فراهم شده است. یارانهها زیر سوال میرود، برای اینکه به طور نامساوی پولی از آحاد جامعه و مردم گرفته اما به طور مساوی تقسیم میشود، به این صورت که کسی انرژی بیشتری مصرف میکند باید یارانه بیشتری دهد و کسی که انرژی کمتری مصرف میکند یارانه کمتری میدهد، اما ماهانه یارانه به طور مساوی بین آنها تقسیم میشود.
من یک سوال دارم که چرا به یارانه، سهام عدالت، مسکن مهر و بنگاههای زودبازده حمله میشود، در هر حوزهای که مربوط به تودههای مردم اقدام و حرکتی صورت گرفته است، زیرسوال میرود و اتهاماتی وارد میشود، انسان میتواند کمکم مشکوک شود به اینکه جریان و حرکتی در کار است که از توانمند و قدرتمند شدن تودههای مردم جلوگیری کند. اگر مردم سطوح نیازهای و رفاه اولیهشان برآورده شود، قطعا مطالبهگر خواهند شد، این مطالبهگر شدن جامعه به مزاق بعضیها خوش نمیآید و نگران این هستند.
چرا نمیخواهند یکی ازحداقل نیازهای زندگی مردم که مسکن تامین شود، کسی در رابطه با مسکن مهر ادعایی نداشته است که در سطح عالی به نیاز مسکن ایرانیان پاسخ داده ، بلکه مسکن مهر در سطح معمولی است، حق یک زوج جوان ایرانی است که در ابتدای زندگی یک مسکن حداقلی داشته باشند.
یارانهها از گذشته وجود داشت و خلق نشد، من به عنوان نماینده مجلس که زمانی در کمیسیون برنامه و بودجه حضور داشتم میگویم؛ یارانه به صورت یکجا در اختیار بعضی از سازمانها و دستگاهها قرار میگرفت و آنها صرف میکردند. در مقطعی تشخیص داده شده که مردم بهتر میتوانند این یارانهها را مصرف کنند و بین همه مردم توزیع شد و اتفاق جدیدی نبود.
همین یارانه که با مبلغی مشخص به مردم پرداخت میشود، در گذشته در بودجههای سالیانه به تصویب مجلس میرسید، اما به چند دستگاه و وزارتخانه داده میشد و آنها به نیابت از طرف مردم مصرف میکردند، دولت احمدینژاد تشخیص داد که مردم بهتر از دستگاهها میتوانند مبلغ یارانه را مدیریت کنند.
بخشی از یارانه را از جیب مردم به جیب خود مردم برگرداندیم، الان در بعد یارانهها اتهاماتی که وارد میکنند و معتقدند هزینه اضافه بر روی دست دولت یازدهم گذاشته شده، من یک سوال دارم مگر یارانه از جیب دولت فعلی داده میشود؟
از شما نیز یک سوال دارم؛ یارانه در حال حاضر از چه محلی به مردم داده میشود؟ یارانه از مردم گرفته میشود و به مردم بازگردانده میشود و از بودجه عمومی دولت پرداخت نمیشود که بعضیها بخواهند عزا بگیرند.
دولت از محل افزایش حاملهای انرژی مانند بنزین، گاز، نفت، برق، آب مبالغی بدست میآورد و آنرا به عنوان یارانه به مردم پرداخت میکند. از این محل 70 هزار میلیارد تومان دولت وصول میکند و 40 هزار میلیارد آن را به مردم بر میگردانند، 30 هزار میلیارد تومان برای دولت باقی میماند، این اختلاف در کجا هزینه میشود.
کارشناسان اعتقادشان بر این است که قریب به 90 هزار میلیارد تومان از مردم گرفته میشود اما من به عدد حداقل اکتفا میکنم در حالیکه نظر اکثر کارشناسان این است که از محل افزایش حاملهای انرژی و از محل فروش نفت خام به پالایشگاههای تولید بنزین 90 هزار میلیارد تومان به دولت میرسد و 40 هزار میلیارد آن به دولت برگردانده میشود و 50 هزار میلیارد تومان برای دولت باقی میماند، سوال مهم این است که این مبلغ باقیمانده چگونه هزینه میشود.
مدلی بهتر از توزیع یارانه حال حاضر تاکنون ارائه نشده است و اگر با این روش مخالف هستند، مدل دیگری را ارائه دهند. یارانه حداقل کاری است که میتوانند انجام دهند، چرا دولت احمدینژاد یارانه داد؟ برای اینکه افزایش حاملهای انرژی را اجرا کرد و برای جبران قدرت خرید مردم یارانه را داد.
عدهای معتقدند مدل توزیع یارانه در حال حاضر مشکلاتی را به وجود آورده است، آنها میتوانند مدل دیگری را پیشنهاد دهند. با همه احترامی که برای حوزه بهداشت و درمان قائل هستم اما معتقدم در آینده طرح سلامت پاسخ نیازهای مردم در این حوزه را نخواهد داد و نمیتواند انتظارات حداقلی را برآورده کند.
هرجا پای مردم در میان بوده است با سیاستهای دولت نهم و دهم مخالفت میشوند و هرجا پای منافع مردم در کار بوده است، با آن مخالفت شده است. امروز اگر کسی حرف مردم را بزند نقرهداغش میکنند و اگر حرف مردم را بزنید، اتهامی به شما وارد میشود.
*نظرتان در رابطه با مناظره روحانی و احمدینژاد چیست و آیا روحانی این مناظره را میپذیرد؟
بهترین راهکار مناظره است و چرا نباید مسائل در فضای آزاد صورت منطقی مطرح شود، یکی از مدلهای بررسی مناظره است، اما یک طرف اعلام آمادگی کرده و طرف دیگر پاسخی نداده است و باید دوطرف آمادگی داشته باشند.
*آیا احمدینژاد در رابطه با پیشنهاد مناظره با شما مشورتی داشته است؟
خیر، بنده هم مانند شما اعلام آمادگی احمدینژاد را شنیدم و البته عدم ارائه پاسخ از سوی دولت را نیز از جانب رسانهها متوجه شدم.
*احمدینژاد طبق روال گذشته محفلهایی را در جنتآباد و ولنجک برگزار میکند. آیا شما در این جلسات حضور دارید؟
بله، خط سیر شفاف و روشنی را احمدینژاد مبنی بر احیای گفتمان انقلاب و امام (ره) و پیگیری منویات مقام معظم رهبری در پیش گرفته است، تازگی ندارد و از زمانی که رئیسجمهور شد، نگاه و رویکردش این بوده است.
گفتمان احمدینژاد از باورهای انقلاب سرچشمه میگیرد، در حال حاضر در جلسات هم این موضوعات دنبال میشود.این جلسات در حوزه، سیره، راه و روش امام و مقام معظم رهبری و استکبارستیزی برگزار میشود و وارد مسائل جزئی و بیاهمیت مانند تقسیم قدرت و انتخابات نمیشود. اندیشه و تفکر احمدینژاد و مجموعه همراه با وی معطوف به اصل انقلاب است و وارد مسائل بی ارزش نمیشوند.
*احمدینژاد در یکی از جلسات گفته، وظیفه ما ایجاد موج فرهنگی است، نظرتان در این رابطه چیست؟
این همان بحث گفتمان امام و مقام معظم رهبری و انقلاب است، طبعا این موضوعات در حوزه فرهنگی تقسیمبندی میشود و در حوزه اقتصادی و اجتماعی جای نمیگیرد.
*به نظر شما یک سیاستمدار ایرانی باید بازنشسته شود و یا خیر؟
اگر منظورتان از بازنشستگی سازمانی و اداری است، قطعا بازنشسته خواهد شد، زیرا شتری است که دَرِ خانه همه میخوابد، اما به مفهوم این است که آن فرد را بایگانی و از تجربهاش استفاده نکنند، پاسخم خیر است.
در مقاطعی سرمایههای اجتماعی و ملی به کار گرفته نشده ومدیرانی را در دولتهای بعد از انقلاب با هر خط و مشی، داشتیم که از تجارب و توانمندیهایی برخوردار بودند اما کنار گذاشته شدند.
دولتهایی که بر سر کار هستند، باید از این سرمایههای ملی استفاده کنند، اما متاسفانه به هر دلیلی توفیقی در این حوزه در کشور حاصل نشده است و خیلی از این افراد به معنای مطلق بازنشسته میشوند. در برخی مواقع کاری نداریم که فردی از چه تجربه و توانمندی برخوردار است و با نگاه جریانی و گروهی مینگریم و آنها را برای همیشه بایگانی میکنیم و فرقی نمیکند از طرف کدام دولت باشد.
*چرخش نخبگی در کشور باید چه مکانیسمی داشته باشد؟
باید در عرصه اجرایی کشور به مدیران جوان جرات عرضه اندام داد که در دولتهای نهم و دهم انجام شد، طیف جوان و جدیدی از مدیران به عرصههای مدیریتی کشور ورود پیدا کردهند، البته انتظار نداشتیم عملکرد آنها کامل و جامع باشد، اما باید از یک جایی آغاز میشد. پس از انقلاب اسلامی مدیرانی به صورت موروثی مدیریتهای کلیدی کشور را برعهده داشتند، در دولتهای نهم و دهم این معامله برهم خورد و افراد توانمند و تحصیلکرده جوان مسئولیتی را پذیرفتند، از این رو کسانی تا وسط میدان و یا تا پایان راه دولت را همراهی کردند، اما مهم این است که جوانانی وارد عرصه مدیریتی کشور شدند.
ما نیازمند این هستیم که بدنه مدیریتی کشور جوان شود و جوانان جایگزین مدیران گذشته شوند، آنگونه نباشد که کسانی که توان جسمی پایینی دارند و توان کارهای اجرایی سنگین را ندارند و با توجه به اینکه توان فکری هر شخصی تا یک حدی است و آستانهای دارد، نباید این چنین افراد را به زور وارد عرصه کرد و به آنها مسئولیت داد همچنین نباید افراد نخبه و جوان در نوبت مدیریت اجرایی کشور پشت خط بمانند.
باید جوان کردن عرصه مدیریت کشور قانونمند شود و طبق یک برنامه انجام شود، اما در حوزههایی نخبگان علاقمند نیستند وارد دنیای اجرایی شوند، در این رابطه باید برای استفاده از این نخبهها طرحهایی جامع در نظر گرفته شود تا از اندیشه، تفکر و تحقیقات پژوهشی آنها استفاده شود. این تابع نگاه مسئولان وقت جامعه است که از آن طیف نخبه جامعه که تمایل ندارند وارد بدنه اجرایی کشور شوند، چگونه استفاده شود.
به نظر بنده ظرفیت عظیمی در کشور و بین نخبگان وجود دارد و ما نباید خودمان را دستکم بگیریم. این روزها با بعضی از صحنههامواجه میشویم، به صورتی که توان نخبگان، دانشجویان و افراد زبده را ارزان میفروشیم. احساس میکنم در بعضی از صحنهها به گونهای صحبت میکنیم که منجر به تحقیر توانمندی این قشر از جامعه میشود و بیشتر نمیتوانیم به جامعه تلقین میشود تا میتوانیم.
افراد و شخصیتهای توانمند و قدرتمندی در کشور داریم که میتوانیم با حضور آنها کشور را راهبری کنیم و نگذاریم کشور این سرمایهها و قشر نخبه جامعه را دچار یاس و ناامیدی کند. یکی از اهداف جریانهای پیشرو در مقابله با نظام جمهوری اسلامی ایران بیانگیزه کردن اندیشمندان است. اگر اجازه دهیم این اتفاق بیفتد، ممکن است برای ما تاثیرات بلندمدت نامطلوب داشته باشد.
*نظرتان در رابطه با اتفاقات سال 88 چیست؟
مقام معظم رهبری تصویر روشنی از آن حادثه و وقایع ارائه کردند و فرمودند، آنها به زعم خودشان آمده بودند کار را یکسره کنند و هدفشان براندازی بود، اما به لطف خدا موفق نشدند و با حضور و هشیاری ملت ایران به موفقیت نرسیدند.
پروژه 88 پروژه براندازی بود و آنها از تعدادی از مخالفین و منتقدین داخل کشور توانستند در این جریان استفاده کنند، اما برنامه و ساختار کاری این بود که کار را یکسره کنند.
ملت ایران از انقلاب مراقبت و مواظبت کرد، اما در حال حاضر به شکل دیگری آن هدف را دنبال میکند، آنگونه نیست که آنها دست برداشتند و عقبنشینی کردند.ملت به طرح براندازی نرم و کودتای مخملی که و آنها مطرح میکردند پاسخ داد، اجازه ندادند نقشههایشان را در کشور برای براندازی پیاده کنند اما آنها با روشهای دیگر به دنبال این هستند که ما را ضعیف کنند تا تیر آخر را بزنند.
آنها تصمیمشان این است که تا نقطه حداکثری ایران را تضعیف کنند و بعد تصمیم آخر را اتخاذ و اجرایی کنند، زیرا آنها میترسند به کشورهای قوی و توانمند حمله کنند.
در حال حاضر حرفهایی از سوی برخیها مطرح میشود مبنی بر اینکه قصد داشتند به ایران حمله نظامی کنند، به نظر بنده این حرفها خیالبافی و توجیه برخی کارها و تصمیمات غلطی است که بعضی ها گرفتهاند. تا وقتی که ملت ایران قوی و توانمند باشد، آنها جرات حمله نخواهند داشت.
جالب این است، کسی که اعلام میکند تحریمها پدر مردم را درآورده است، تا دیروز معتقد بود تحریمها هیچ تاثیری در روند اقتصادی مردم ایران ندارد، به نظرم آن موقع درست میگفت و ما داشتیم روند و دور زدن تحریمها را جلو میبردیم. در رابطه با این موضوع آمریکاییها میگویند، اگر مذاکرات شروع نمیشد، ساختار تحریمها در حال پاشیدن بود.
آمریکاییها معتقد بودند فلجکنندهترین تحریمها علیه ایران اعمال شده است، اما با شروع مذاکرات اعلام کردند، ساختار تحریمها در حال از هم پاشیدن بود. آنها توان برخورد با یک نیروی منسجمی مانند لبنان و حماس را ندارند، حالا چگونه میتوانند به ایران چپ نگاه کنند؟ این دستکم گرفتن ملت ایران است که بگوییم آنها میخواستند به ایران حمله کنند.
کوچکتر از آن بودند که بخواهند به ملت ایران حمله کنند و هیچ سندی برای تائید حمله آنها به ایران وجود ندارد. اگر به حرفها و رجزخوانی رسانهای آنها استناد میکنید، در حال حاضر آنها میگویند ما ایران را شکست دادیم، سرجایش نشاندیم و چرخهای صنعت هستهای ایران را پنچر کردیم.
زمانی که توان داخلی و اقتصاد مقاومتی ضعیف و منازعات داخلی افزایش پیدا کند، کمکم سرنوشت ما به خارج و معادلات جهانی پیوند بخورد، آن زمان آنها میتوانند به ما حمله نظامی کنند، اما کور خواندهاند زیرا ملت ایران هیچگاه در تاریخ تسلیم قدرتهای شیطانی نشده و از این به بعد هم نخواهد شد.
*به نظر شما چقدر از مشکلات کشور ناشی از تحریمها و چقدر ناشی از سوء مدیریتها است؟
کسانی که در حال حاضر بر سر کار هستند، در گذشته معتقد بودند 80 درصد سوء مدیریت و 20 درصد تحریمها در مشکلات کشور موثر است، اما در حال حاضر معتقد هستند 80 درصد تحریمها و 20 درصد سوء مدیریتها در مشکلات کشور موثر است.
کد خبر: ۷۴۴۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۷/۱۷