« آواي رودکوف» خود را به اخلاق حرفه‌اي روزنامه‌نگاري پايبند مي‌داند و مبناي فعاليت اين سايت بر سه اصل « بيطرفي » ، «دقت » و « انصاف » استوار است.

      
برچسب ها
جمعی از کارکنان رسمی کار گری بهزیستی در نامه ای به نمایندگان مجلس درباره طرح تبدیل وضعیت کارکنان رسمی کار گری ادارات دولتی نظیر بهزیستی به رسمی کشوری مراتب گلایه و اظهار نگرانی های خود را اعلام نمودند
کد خبر: ۸۱۷۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۰/۰۷

آقای هاشمی! آتش فتنه‌ای که از اظهارات و اقدامات و مواضعتان بوجود آوردید، اول دامان خود شما را خواهد گرفت و طبیعتاً هر گونه توقعی بی‌معناست . ان شا الله بتوانید با توبه انقلابی و فاصله گیری از اطرافیان نااهل و مأیوس کردن دشمنان ظلم بزرگ را جبران کنید.به گزارش "پایگاه خبری آوای رودکوف" متن رنجنامه حسین فدایی دبیرکل جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی و نماینده سابق مردم تهران در مجلس شورای اسلامی خطاب به هاشمی رفسنجانی منتشر شد: مواضع شما را در روزهای اخیر و در ثبت نام مجلس خبرگان رهبری مشاهده کردم. فرموده بودید که: «امیدواریم این انقلاب به حضرت حجت (عج) واگذار شود و ما نیز زیر نظر این امام زنده و غایب، راهمان را بدرستی بپیماییم.» مواضع جنابعالی را از ابتدای انقلاب مرور و بازخوانی کردم تا ببینم آیا مسیری که جنابعالی از ابتدای انقلاب اسلامی تا به امروز پیموده¬اید در راستای آرزویی می باشد که بیان کردید و یا آنکه خدای ناخواسته برعکس است. لذا این رنجنامه را تقدیم می کنم شاید مؤثر افتد. حمایت از منافقین و جنبشی ها در اثنای مبارزات قبل از انقلاب، هرچند مطالبی در مورد جنابعالی شنیده بودم ولی اولین‌بار که توفیق دیدار شما را پیدا کردم در زندان اوین بود. در آن زمان از کمیته‌ی مشترک به اوین منتقل‌شده بودم و در آنجا در سلول انفرادی بودم. هنگام اولین ملاقات با خانواده وقتی در اتاق انتظار ملاقات، زندانیان سیاسی را جمع و مأمورین زندان چشم‌بند را از روی چشمانم باز کردند، عده‌ای زندانی در کناری بودند و یک فرد روحانی تنها در کناری دیگر ایستاده بود؛ متوجه شدم که از طرف چپی‌ها (مارکسیست‌ها) و منافقین (سازمان مجاهدین خلق) در بایکوت قرارگرفته¬اید. با اعتقادی که به روحانیت داشتم به‌طرف شما آمدم و حال و احوالی کردیم و علی‌رغم توجهی که معمولاً به یک زندانی جدید می‌شد، شما را ترجیح دادم. بعدها که از سلول انفرادی به بند عمومی منتقل شدیم به بند علما و روحانیون (مذهبیون) آمدم و آشنایی بیشتری با شما حاصل شد، هرچند مجال آن کوتاه بود و شما آزاد شدید. اما آنچه در این مدت برایم جلب‌توجه می‌نمود سؤال‌های شما از محیط بیرون و فضای دانشگاهی بود و نگرانی‌تان از افکار افرادی همچون دکتر پیمان و امثالهم؛ چراکه این افکار را خطرناک می‌دانستید. این دقت نظر برای من که یک جوان ۲۰، ۲۱ ساله بودم بسیار قابل‌توجه بود. البته داستان حمایت‌های شما از منافقین (سازمان مجاهدین خلق) و فاصله‌گیری شما پس از تغییر ایدئولوژی آن‌ها و برخوردهایشان با روحانیت در زندان را نیز کمابیش می‌دانستم. با این خاطره که از شما در ذهن داشتم، پس از پیروزی انقلاب‌اسلامی دعوت از افرادی چون دکتر پیمان برای عضویت در شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی، برایم بسیار سؤال‌برانگیز بود. بعدها نیز در رابطه با حمایت شش‌دانگ شما از آقای بهزاد نبوی در ماجرای انفجار دفتر نخست‌وزیری که منجر به شهادت آقایان رجائی و باهنر شد -آن‌ هم در خطبه‌های نماز جمعه- و همچنین هنگام رأی اعتماد وزارت صنایع سنگین، همچنین زمانی که در رابطه با سازمان مجاهدین انقلاب‌اسلامی خدمت رسیدیم و ماجراهای سازمان را مطرح کردیم و نیز آن هنگام که نگرانی خود را از خط ۳ و باند مهدی هاشمی (سال ۶۱-۶۲) برای شما تشریح کردیم ولی حضرت‌عالی به‌عنوان رهنمود فرمودید که مراقب باشید آتش‌بیار معرکه نشوید (!)، بر تعجب ما افزوده شد. اما به‌هرحال چون تصور ما این بود که حضرت‌عالی سرباز و یار حضرت امام (ره) هستید، بر این نکات تمرکز نکردیم. اصرار بیش‌ازحد بر پذیرش قطعنامه خلاف نظر امام خمینی(ره) آنچه برای ما غم‌انگیزتر بود اصرار بیش‌ازحد شما -علیرغم نظر حضرت امام خمینی (ره)- بر پذیرش قطعنامه بود. آن زمان که فشارهای بین‌المللی و لیبرال‌ها و ضدانقلاب و منافقین و آقای منتظری و بیت ایشان بر حضرت امام (ره) و ملت ایران برای القا و تحمیل قطعنامه به جمهوری اسلامی بود و راهبرد حضرت امام (ره) و ملت ایران و رزمندگان «جنگ جنگ تا پیروزی» بود، شما به دنبال پذیرش قطعنامه بودید. این‌که چنین تحلیل و نظری داشتید، شاید چندان مهم به نظر نرسد، ولی مسئله پراهمیت این است که برای تحقق نظرتان در فرماندهان ایجاد تردید کردید. «خط تردید» بزرگ‌ترین اشتباه استراتژیک شما بود که برای به راه انداختن آن تلاش کردید و هم‌عرض دیدگاه امام (ره) این خط را بر ملت ایران تحمیل کردید. نام آن را نیز عقلانیت گذاشتید و به فرماندهان و رزمندگان سپاه گفتید همه موافق قبول قطعنامه هستند؛ الا شما و اگر شما کوتاه بیایید حضرت امام (ره) هم قبول می‌کنند. تئوریزه کردن «خط تردید» و تندرو خواندن مخالفینِ آن آقای هاشمیتئوریزه کردن «خط تردید» و عقلانی جلوه دادنش و تندرو خواندن مخالفینِ آن، بزرگ‌ترین خطای شما بود و متأسفانه نه تنها هیچ‌گاه در خود تردید نکرده بلکه همواره مخالفین را مذمت نمودید. ولی ای کاش این « خط تردید » را لحظه ای در افکار خود تقویت می کردید تا شاید ... .البته خوب می‌دانید که امام و ملت ایران و بچه‌های حزب الهی هیچ‌گاه جنگ‌طلب نبوده و نیستند؛ بلکه بر عزت ملی و غیرت ملی تأکید داشته و دارند؛ هیچ‌گاه به وعده‌های نظام سلطه اعتماد نداشته و ندارند و بزرگ‌ترین مصداق و دلیل آن‌هم همین قطعنامه ۵۹۸ بود. دشمنان چقدر به وعده‌های خود عمل کردند؟ آیا متجاوز (صدام) محاکمه شد؟ بر مردم عادی کوچه و بازار هم معلوم بود که ماشین جنگی صدام با کارگردانی و حمایت و پشتیبانی قدرت‌های جهانی کوک شده و محاکمه‌ی صدام یعنی محاکمه‌ی خودشان و آن‌ها هرگز زیر بار چنین موضوعی نخواهند رفت. بگذریم ... حمایت از مرام اقتصادی موسوی و چرخش ۱۸۰ درجه ای به سمت تعدیل اقتصادی وتشدید فشار به مردم جناب هاشمیحضرت‌عالی در دوران ریاست‌جمهوری خویش با در پیش گرفتن سیاستِ تعدیل اقتصادی از مرام اقتصادی دولت آقای میرحسین موسوی –که میدانیم موردحمایت شدید جنابعالی بود- یعنی اقتصاد بسته و دولتی به سمت اقتصاد باز و آزاد، طی یک چرخش ۱۸۰ درجه‌ای در خط‌مشی، تغییر رویکردی آشکار دادید؛ به‌گونه‌ای که در خطبه‌های نماز جمعه که تا دیروز بر عدالت اجتماعی تأکید داشتید ازآن‌پس مردم را به مانور رفاه و مصرف‌گرائی دعوت کردید و چه بسیار خیرخواهان و دوستان که شما را نصیحت کردند و گوش فرا ندادید.سوگوارانه باید عرض کنم که در دوران دولت جنابعالی فرصت‌های زیادی از دست رفت. عده‌ای از بستگان و اعضای حزب دولت ساخته که شما را پدر معنوی خود می‌دانند و شما نیز خود را برادر معنوی آن‌ها معرفی کردید آن‌چنان شما را احاطه کردند که صدای دیگری را یا نمی‌شنیدید و یا حسابی برای آن باز نمی‌کردید. فشار اقتصادی آن‌قدر بر مردم زیاد شد که حوادث و رخدادهای ۱۳ آبان، مشهد، اسلامشهر و ... رخ داد ولی علت وقوع آن‌ها را ریشه‌یابی نکردید. کسبه‌ی جزء، حتی فروشندگان تره بار هم قیمت‌ها را افزایش می‌داد و علت را که جویا می‌شدید می‌گفتند چون دلار گران شده پس ما هم گران می‌کنیم. این در شرایطی بود که عده‌ای از نزدیکان شما خیلی معمولی و با صراحت می‌گفتند که بستگان رئیس‌جمهور بایستی با بستگان روسای جمهور دنیا ارتباط و حشرونشر داشته باشند؛ و قطعاً برای اینکه کم نیاورند، روی آوردن به زندگی و مشرب اشرافی و گذراندن اوقات فراغت و تفریحات در اروپا و جزایر تفریحی و... امری طبیعی است. و یا اظهار می‌داشتند که در دنیا برای اجرای سیاست تعدیل اقتصادی دولت‌ها با معترضین برخورد می‌کنند و کشتن آن‌ها هزینه‌ای است که برای تعدیل اقتصادی و اصلاحات اقتصادی غربی باید پرداخت تا کشور شکوفا شود!! تهاجم فرهنگی، شکل‌گیری طبقه ممتاز و اشرافیت دولتی در دولت هاشمی وای بر ما. این تذهبون؟به‌راستی، زندگی ملت رهاشده از جنگ و مستضعفین کجا و زندگی مرفه بی‌دردان و دنیاطلبان کجا؟!آن هنگام که هشدارها و فریادهای رسا و بلند رهبر معظم انقلاب (مدظله‌العالی) نسبت به مسائلی همچون تهاجم فرهنگی، مذمت شکل‌گیری طبقه ممتاز، اشرافیت دولتی و امثالهم به گوش میرسید نیز واکنش مناسب از شما ندیدیم و فی‌المثل اگر به وزیری از مشکلات اقتصادی و گرانی انتقاد می شد می‌گفت تو هم سوسیالیست شده‌ای؟! ( کما اینکه اخیراً هم این جمله از وزیری دیگر شنیده شده است. )در دوران شما فکر و فعالیت اقتصادی غلط آن‌چنان حاکم شد که در شهرداری هر کاری امکان‌پذیر شد؛ البته به قول معروف «قیمت آن متفاوت بود.» دستگاه اطلاعاتی نیز که باید چشم نظام و دیده‌بان آن برای رصد کجی‌ها باشد وارد عرصه‌های اقتصادی فاسد شد و علیرغم نظر رهبر معظم انقلاب به کارش ادامه داد و شما حمایت می کردید. آقای هاشمی ما دیدیم که خط نفوذ دشمنان قسم‌خورده ملت ایران وارد حریم خصوصی و خانوادگی مدیران کشور شده و در حال آلوده‌سازی فرزندان آن‌ها است؛ اما دریغا که هشدارها فایده‌ای نکرد. سپردن مسئولیت مرکز تحقیقات استراتژیک به کسی که ولایت فقیه را قبول نداشت جناب آقای هاشمی!برای ما این نکته نیز بسیار تعجب‌برانگیز بود که مسئولیت مرکز تحقیقات استراتژیک ریاست جمهوری را به کسی واگذار کردید که ولایت‌فقیه را قبول نداشت و جالب آنکه آنجا کانون فعالیت گروه‌ها و احزابی شد که نه تنها به دنبال ترویج لیبرالیسم در فضای جامعه بودند، بلکه حتی علیه شما و دولت شما رسماً فعالیت می‌کردند و علیه ارزش‌های انقلاب مطلب می‌نوشتند و شما می‌دانستید و به این مسئله تن دادید؛ چرا؟ توهم ریاست جمهوری مادام العمر برای شما!!! توجه داشتید که قبل از انتخابات ریاست جمهوری سال ۷۶ اطرافیان شما تلاش زیادی کردند که محدودیت زمانی قانون اساسی را برای ریاست جمهوری نادیده بگیرند تا جایی که اگر امکانش باشد ریاست جمهوری شما را مادام العمر کنند، براستی واکنش شما در خصوص این گونه عملکردها چه بود؟ وقتی در رابطه با فساد و ریخت و پاشهای مدیریتی هشدار داده می¬شد می¬گفتید وقتی قطار توسعه اقتصادی و سازندگی حرکت می¬کند ۵ تا ۱۰درصد ریخت و پاش امری طبیعی است و این نگاهی وارداتی است نه مبنی بر اسلام ناب محمدی (ص) و توجه به محرومین و مستضعفین. ناطق نوری را شما ناکام کردید!پاسخ مشارکتی ها به خیرخواهی شما! جالب است در انتخابات دوم خرداد، در حالی که همه و از جمله شخص آقای ناطق انتظار داشتند از وی حمایت کنید، با کمال تعجب شما همسو با جریان موسوم به چپ- همانها که در مرکز تحقیقات استراتژیک ریاست جمهوری بهشان بال و پر دادید- در نماز جمعه سناریوی تردید و احتمال تقلب را تقویت کردید. به این ترتیب جمله «بنویسید خاتمی می‌خوانند ناطق» آقای ناطقی را که کاملاً به شما نزدیک بود با ناکامی مواجه کرد. در انتخابات ۷۶ بود که خیلی ها میزان وفاداری شما به نزدیکترین دوستانتان –از جمله آقای ناطق- را فهمیدند و ای کاش آقای ناطق نیز همین حقیقت را درک می کرد! آیا یادتان هست که چند صباح بعد، مشارکتی ها در انتخابات مجلس ششم از خجالت شما در آمدند و هدیه ای که در دوم خرداد از شما دریافت کرده بودند را در زمستان ۷۸ به شما عودت دادند!!! و دیدید که کودتای نرم و سخت ۱۸ تیرماه سال ۱۳۷۸ را رغم زدند و اگر نگوییم کارگردانی کردند ولی همراه و مؤید خوبی بودند تا اسباب به آتش کشاندن میراث امام و شهدا و ملت ایران را فراهم آورند که خدا نخواست. - شما دیدید که آن‌ها تمامی شخصیت شما را به استهزاء گرفتند.- شما دیدید که آن‌ها میراث امام را به آتش کشیدند.- شما دیدید که بیشترین دشمنی آن‌ها با شما بود.- شما دیدید که آن‌ها دنبال حکومت سکولار هستند.- شما دیدید که آن‌ها خط امام را تحریف می‌کنند- شما دیدید که آن‌ها تحت تأثیر خط نفوذ، هضم در نظام ظالمانه جهان را پذیرا هستند- شما دیدید خط افراط و رادیکال را آن‌ها دنبال می‌کنند.- شما دید که آن‌ها جهاد، گذشت و ایثار بسیجیان را به خشنوت‌طلبی معنا کردند.اما در مقابل چه کردید؟ آنچه شرط بلاغ بود به شما گفتیم؛ اما دریغ از گوش شنوا و ما علی‌رغم بی‌مهری‌ها و کم‌لطفی‌ها به خاطر امام و شهدا و انقلاب حاضر شدیم با شما کار کنیم، به‌عنوان محور وحدت از شما دعوت کنیم و شما به بهانه فراجناحی بودن امتناع ورزیدید. حتی قبل از انتخابات خبرگان رهبری خدمت شما رسیدیم و عرض شد که در شورای مرکزی جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی به تبعیت از جامعه مدرسین حوزه علمیه قم اسامی نامزدهای سراسر کشور را در یک جلسه به جمع‌بندی رسیدند ولی در مورد حضرت‌عالی در دو جلسه بحث و بررسی با اختلاف یک رأی حضرت‌عالی رأی آوردید (که موجب شد خانم وحید دستجردی به اعتراض بر قرار گرفتن نام شما در فهرست از جمعیت بروند). آنچه دوستان و اعضای شورای مرکزی از سوز دل و خیرخواهی و حضوری در جلسه در اعتراض و انتقاد به شما مطرح کردند عبارت بود از: ۱) اجرای مشی اقتصادی و سیاست تعدیل که منجر به حمایت از سرمایه‌داران بی درد و نادیده انگاشتن توده مردم و مستضعفین می‌شود.۲) برخی اطرافیان شما (حزب دولت ساخته کارگزاران) در مسائل اقتصادی علاوه بر بند ۱، حساسیتی نسبت به فساد اقتصادی و مالی ندارند.۳) بستگان شما علاوه بر بند ۱ و ۲ سلوکشان شکل دادن به یک طبقه ممتازه و ویژه‌خواری را تداعی می‌کند.۴) در بخش فرهنگی در دوران دولت شما مشکلات جدی ظهور و بروز کرد.۵) در مسائل خارجی سیاست تنش‌زدایی یعنی وادادگی را اتخاذ کردید؛ گویا ایران کاری کرده که حالا بیاید رفع تنش کند!و مهمتر اینکه دیدگاه شما با دیدگاه حضرت امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری زاویه دارد و این موجب گسست فکری در نظام می شود.پس از بیان محورهای انتقاد به مشی مدیریتی دولت کارگزاران، جنابعالی در مقام پاسخ‌گویی همه‌ی موارد را نفی کردید و بیان داشتید که تعداد دانشجویان، مدارس و... زیاد شده و ثانیاً ابزارهای فرهنگی در اختیار رهبری است نه دولت که شگفتی زیادی برای دوستان ایجاد کرد که فی‌المجلس واکنش نشان دادند. جناب آقای هاشمیملاحظه می‌فرمایید که بچه‌های حزب‌الله از روی تعهد و وظیفه آنچه شرط بلاغ بود انجام دادند و صادقانه بارها و بارها مشکلات و انتقادات را برای شما بیان کردند اما دریغ از گوش شنوا. حاضر نشدید به وحدت حزب الله کمک کنید! و ما چه می‌دانستیم که بنا دارید با مخالفین خود ائتلاف کنید؟! پس از کودتای نرم و قائله ۱۸ تیر ۷۸ که همه‌ی نیروهای حزب‌الله را نگران کرد، گروه‌های سیاسی اصول‌گرا گرد هم جمع شدند تا چاره‌اندیشی کنند. آن‌ها وفاق در بین همه‌ی وفاداران به‌نظام را ضروری دانستند و جهت شکل‌گیری این وفاق محوریت شما را جمع‌بندی کردند و همگی خدمت رسیدند و تحلیل خود را ارائه دادند و از شما برای محوریت وفاق همه نیروهای معتقد به‌نظام دعوت کردند. اما شما علیرغم قبول تهدیدها و چالش‌ها و ضرورت وفاق و وحدت فرمودید که دوم خردادی‌ها در قدرت هستند و شما در ضعف هستید و من هم فراجناحی هستم و تحقیر آمیز گفتید دلم برای شما می سوزد و حاضر نشدید به وحدت حزب الله کمک کنید! و ما چه می‌دانستیم که بنا دارید با مخالفین خود ائتلاف کنید؟! هرچند اگر در انتخابات دوم خرداد دقت می‌شد معلوم بود که طراحان کارگزار و آقایان مرعشی و کرباسچی از فعالان صحنه هستند. آنان اولین کسانی هستند که اتهام ناجوانمردانه تقلب را به جمهوری اسلامی زدند و صریحاً تبلیغ کردند که در پای صندوق‌های رأی مردم می‌نویسند خاتمی ولی خوانده می‌شود ناطق؛ شما می‌دانستید و توی دهان آن‌ها نزدید و بلکه آن‌را فرصتی تلقی کردید تا نامزد موردنظر حزب‌الله رأی نیاورد. ماجرای قدرت‌طلبی تمام نشد القصه؛ ماجرای قدرت‌طلبی تمام نشد و روزبه‌روز به شکلی دیگر ادامه یافت. مردم فهمیدند هاشمی دهه ۷۰ با هاشمی دهه ۶۰ و هاشمی دهه ۸۰ با هاشمی دهه ۷۰ تفاوت دارد. مردم دیدند همان تیم اقتصادی که در دولت میرحسین موسوی دنبال اقتصاد بسته و دولتی بود، در دولت هاشمی با شعار اقتصاد آزاد و اقتصاد باز به میدان آمده و در دولت آقای خاتمی هم فعال مایشاء است، چنانچه در دولت احمدی‌نژاد و الآن هم در دولت روحانی همان فکر میدان‌داری می‌کند؛ البته ممکن است بعضی عوض‌شده باشند ولی فکر همان فکر است. این فکر و اندیشه اقتصاد لیبرال -آن‌هم ناقص و با اشکال مختلف عاریه‌ای و وارداتی با الگوهای صندوق بین‌المللی پول و بانک جهانی- است که بیش از ۳۰ سال تلاش می‌کند تا خودش را بر کشور تحمیل کند و فرصت نداده تا اقتصاد ملی و اسلامی وارد صحنه شود. دائماً می‌گفتید می‌آیم، نمی‌آیم! جناب آقای هاشمیچه کسی باید پیشتاز تحقق اسلام ناب محمدی (ص) و اندیشه ناب امام خمینی (ره) در حوزه اقتصاد می‌شد؟ شما کدام جبهه را تقویت کردید؟! به‌هرحال یک سال قبل از انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۴ اعضای شورای مرکزی جمعیت ایثارگران خدمت شما آمدیم -بااینکه به وفاق کمک نکردید و علی رغم آنکه با مخالفین و منتقدین خود ائتلاف کرده بودید و با همه ناملایماتی که از سوی شما مشاهده شد- و عرض کردیم شما نیروهای نسل اول انقلاب هستید، اوضاع کشور خوب نیست و یاران امام بایستی برای نسل آینده کمک کنند تا کادر سازی شود، لازم است جوانان و تازه نفس ترها به میدان بیایند، گردش نخبگان صورت گیرد، چرخش قدرت شود، به جوانان بها داده شود و دیگر حضور نسل اولی‌های مانند شما در عرصه انتخابات به مصلحت نیست. هر آن¬چه تحلیل کردیم را قبول کردید و تشویق نمودید و گفتید که بنا دارید در انتخابات وارد نشوید ولی تا آستانه انتخابات هرروز مطلبی مطرح کردید و دائماً می‌گفتید می‌آیم، نمی‌آیم! و در آخر با اینکه متوجه شدید مقام معظم رهبری مصلحت شما را در آمدن به عرصه انتخابات ندیدند ولی تصمیم گرفتید که وارد رقابت شوید. بار دیگر و در آستانه انتخابات سال۸۴ ریاست جمهوری خدمت رسیدیم و شما را یادآور ملاقات یک سال قبل کردیم و فرمودید همه آن حرف‌ها را که گفتید یادم هست و قبول دارم ولی اگر اصول‌گرایان وحدت کنند، نمی‌آیم. گفتیم کمک کنید تا وحدت شود؛ ما طی توافقات که داشته‌ایم قرار است هرکس در سنجش افکار عمومی بالاتر باشد از وی حمایت کنیم و شما گفتید اگر روی آقای ولایتی تفاهم کنید من حمایت می‌کنم و نمی‌آیم. عرض کردیم بنای ما این است که هرکس در سنجش بالاتر باشد و الآن آقای قالیباف بالاتر است و گفتید ایشان سرهنگ است و اهل پادگان و حاضر نشدید کمک کنید. ما عرض کردیم در بهترین حالت اگر شما بیایید انتخابات دومرحله‌ای می‌شود و نفس دومرحله‌ای شدن یک افت برای شما است و مصلحت شما نیست، قبول کردید؛ ولی فرمودید دوستان ما سنجش کرده‌اند همین الآن که من تصمیم نگرفته‌ام برای آمدن، ۵۷ درصد رأی دارم. عرض کردیم ما از این سنجش خبر داریم، نظرسازی است که اطرافیان شما انجام داده اند و علمی نیست و ساختگی است و با این مذاکره جدا شدیم و شما تحت تأثیر جریانات مشکوک و لیبرال‌ها وارد صحنه شدید و با دست خودتان زمینه رأی آوری آقای احمدی‌نژاد را فراهم کردید. حمایت ضدانقلاب و مارکسیست‌ها و لیبرال‌ها و امثالهم در مرحله دوم انتخابات ۸۴ جناب آقای هاشمیچه بگوییم از ستاد تبلیغات انتخابات شما و کارناوال‌هایی که راه انداختند و برچسب‌های ۲۰۰۵ که تولید کردند! براستی چه کسانی برای شما تبلیغ می‌کردند و چه می‌توان گفت از آن فیلم تبلیغاتی و به‌اصطلاح دیدار صمیمی با جوانان و ... . و چه بگوییم از مرحله دوم انتخابات که همه‌ی ضدانقلاب و مارکسیست‌ها و لیبرال‌ها و امثالهم از شما حمایت کردند و دوقطبی احمدی‌نژاد و هاشمی رقم خورد که طبعاً نتیجه کار برای هر انسان منصفی معلوم بود. کار شما برای رأی‌آوری به کجا رسیده بود؟!!! در همان زمان مطلع شدیم که اتاق‌های فکر و کمیته‌ی پشت‌صحنه به ستادهای شما خط داده‌اند که ساعت ۱۲ امشب اگر اسم آقای هاشمی از صندوق درنیامد بریزید جلوی وزارت کشور و در خیابان‌ها و اعلان کنید تقلب شده. خوشبختانه این خبر زودهنگام لو رفت و به حضرت‌عالی منعکس شد و شما هم به برادرتان منعکس کردید و این فتنه تااندازه‌ای کور شد. چون معترضین سازماندهی شده کمتر از هزار نفر آمدند و شعار تقلب سردادند و فتنه خنثی شد؛ ولی متأسفانه همان جریان نفوذ موفق شد، این سناریو را بعدها به نتیجه رساند.جالب‌تر آنکه فرزند عزیزتان و البته به قول شما مظلوم (!) آقای مهدی هاشمی، قبل از انتخابات ۸۴، در تاریخ دوم ژوئن ۲۰۰۵ در مصاحبه با روزنامه امریکایی «یو.اس.ای تودی» جملاتی بر زبان راند که شرم بر چهره انسان از بازگو کردن آن می‌نشیند، اما برای بازخوانی تاریخ باید بگویم که او در این مصاحبه گفت: «پدرم در صورت انتخاب مجدد به‌عنوان رئیس جمهوری، قانون اساسی را به منظور کاهش قدرت رهبری و تبدیل آن به مقامی تشریفاتی نظیر «ملکه انگلیس» تغییر خواهد داد.» البته همین آقازاده عزیزتان همان زمان بارها برای ما پیغام فرستاد که اگر پدرم رئیس‌جمهور شود حاضریم ۴ یا ۵ وزارت خانه را به شما بدهیم و بعد هم تهدید کرد که اگر برای ژنرال ما مشکل پیش آید ژنرال شما را می‌زنیم. وای بر ما، کار شما برای رأی‌آوری به کجا رسیده بود؛ از گریه با جوانان تا حمایت ضدانقلاب؛ از تطمیع توسط فرزندتان تا تهدید توسط ایشان.پس باید پرسید «فاین تذهبون»؟! کینه‌ی حزب‌الله به دل گرفتید آقای هاشمیچه شده که چنین شتابان مسیر افول را انتخاب کرده‌اید؟! ما را کاملاً از خود مأیوس کرده اید. حزب‌الله نهایت حسن نیت خود را نسبت به شما نشان داد ولی شما حاضر نشدید کمی توجه و تأمل‌کنید. کینه‌ی حزب‌الله به دل گرفتید و همه را با احمدی‌نژاد یکی فرض کردید که حتماً اشتباه کردید! شما هیچ می‌دانید بسیاری از بزرگان که از حضرت‌عالی حمایت می‌کنند نه به این دلیل است که در شما اشکال نمی‌بینند بلکه برای بازدارندگی از شکل‌گیری منتظری دیگری هستند، متاسفانه شما هیچ متوجه این معنا نیستید. خط ۳ که در دهه ۶۰ مخالف شما بود با تمام قامت به همراه کارگزاران و فرزندان شما به صحنه آمدند تا به بهانه حمایت از شما از دولت وقت انتقام بگیرند و خودشان را برای انتخابات سال ۸۸ آماده کردند و خدا می‌داند که چه تلاش‌ها و برنامه‌ریزی‌هایی شد، چه پول‌ها که خرج شد، چه ارتباطاتی که برقرار شد و چه کارشناسان داخلی و خارجی‌ای که به کار گرفته شدند تا در ۸۸ احمدی‌نژاد رأی نیاورد. کلید فتنه با اسم رمز تقلب مدت‌ها قبل از انتخابات سال ۸۸ زده شد که دلیل آشکارش راه انداختن کمیته صیانت از آراء بود. دردمندانه عرض میکنیم که در همه‌ی صحنه‌های آشکار و پنهان فتنه -از اتاق‌های فکر پشت‌صحنه گرفته تا تظاهرات آشکار جریان فتنه- همه و همه جای پای بستگان و نزدیکان آقای هاشمی به چشم می‌خورد. بر اساس چه اطلاعاتی، دود آتش فتنه گران را دیده و پیش‌بینی کردید؟ قبل از شروع فتنه ۸۸ که به قول خودتان در آخرین نماز جمعه، اسم بحران روی آن قرار دادید، در نامه بدون سلامی که با رضایت و موافق ت جنابعالی رسانه‌ای شد، خطاب به ولی‌فقیه اعلام کردید که اگر به پیشنهاد‌های شما توجه نشود، آتش و دود آن بعد از انتخابات، جامعه را فرا خواهد گرفت و چطور همان شد که شما گفتید، حال‌آن‌که هیچ‌گاه حاضر نشده‌اید به سؤال افکار عمومی جواب دهید بر اساس چه اطلاعاتی، دود آتش فتنه گران را دیده و پیش‌بینی کرده است. و همچنین گفتید: «با این¬همه بر فرض این¬که اینجانب صبورانه به مشی گذشته ادامه دهم، بی‌شک بخشی از مردم و احزاب و جریان¬ها این وضع را بیش از این بر نمی‌تابند و آتش‌فشان¬هایی که از درون سینه‌های سوزان تغذیه می‌شوند، در جامعه شکل خواهد گرفت که نمونه‌های آن را در اجتماعات انتخاباتی در میدان¬ها، خیابان¬ها و دانشگاه¬ها مشاهده می‌کنیم.» و البته راست هم می¬گفتید چرا که فرزندانتان میدان¬دار این صحنه¬ بودند! و در آخر نامه با بیت شعری کنایه آلود گفتید: سر چشمه شاید گرفتن به بیل چو پر شد نشاید گرفتن به پیل و حال آنکه شما از همه این¬ها مطلع بودید و به جای برخورد با این عناصر فتنه¬گر که داشتند کشور را به آتش فتنه خود می¬سوزاندند و به سمتی می¬بردند تا سوریه¬ای دیگر در ایران عزیز ما رقم بزنند و به جای تلاش برای فرونشاندن آتش فتنه¬ی قدرت¬طلبان که معلوم بود ایادی استکبارند، عکس العمل شما آن نامه¬ی بدون سلام شد که حاوی تهدیدات متعدد به رهبری و مجموعه¬ی نظام بود. فیلم فائزه هاشمی را دیدید،اتفاقی نیفتاد فی‌المثل وقتی به شما گفته شد دخترتان فائزه خانم در تظاهرات بوده و چنین و چنان شعارهایی داده، گفتید فیلمش را بدهید و وقتی فیلم را هم دیدید، نه‌تنها اتفاقی نیفتاد بلکه برعکس حضور آن‌ها در فتنه بیشتر شد و ما هیچ‌گاه از جنابعالی درباره برائت از حضور و مدیریت تظاهرات توسط فرزندانتان، ندیده و نشنیدیم. نسبت نادرست دادن به فرماندهان سپاه و آیت الله ری شهری و شراکت در فتنه ۸۸با موسوی کار به‌جایی رسید که شما برای اثبات ادعای تقلب، استشهاد غلط به فرماندهان سپاه دادید و نقل غلط از آیت‌الله ری‌شهری کردید. آقای هاشمی! روح امام و شهدا را عذاب دادید وقتی در جلسه ۴ نفره با حضور میرحسین موسوی و سید محمد خاتمی و سید حسن خمینی گفتید کف نظر آقای میرحسین ابطال انتخابات است. با این اقدامات و موضع‌گیری‌هایتان فرصت رجزخوانی و تجرّی برای نظام سلطه و سفیران آن، منافقین و ضدانقلاب را فراهم آوردید و حاضر نشدید به دهن میرحسین بزنید. البته نه شما و نه خاتمی و نه آقای سیدحسن به دهن میرحسین نزدید و در این ماجرا شریکید. اعواج و شک و تردید را در نماز جمعه جبران نکردید در روز ۲۶ تیرماه سال ۸۸ (که به قول خودتان نماز جمعه تاریخی بود) و به شهادت تاریخ و اسناد که مورد حمایت جریان ضدانقلاب، معاندین خارجی، سکولارها، ملی مذهبی‌ها و منافقین بود، به‌عنوان یگانه رهبر جریان فتنه، همان خواسته‌های خود در نامه بدون سلام را از تریبون مقدس نماز جمعه تکرار کردید و قطعاً می‌دانید اکثریت کسانی در آن نماز جمعه حامی شما بودند، هیچ قرابتی با مقدسات شرعی و نماز نداشتند تا جایی که به آن شکل در صف نماز جماعت حاضر شدند و به امامت شما اقتدا کردند. به‌راستی آقای هاشمیِ یار و یاور امام و رهبری، حالا یارو یاور چه جریانی شده بود؟ چرا دشمنان قسم‌خورده ملت ایران به او دل‌خوش کرده بودند؟ چرا ضدانقلاب به او استشهاد و استناد می‌کردند؟! آه از این همه اعواج و شک و تردید! آه از این همه شاد کردن دل دشمن! آه از این همه تغییر در کسی که خود را یار امام و دوست، همراه، همسنگر دیروز، امروز و فردای رهبری می¬داند! قربان دل رهبر عزیز و خانواده شهدا و ملت مظلوم ایران که حالا شاهد یک‌دندگی‌ها و غرور اصحاب و یاران بنیان‌گذار انقلاب بودند. از میرحسین و کروبی و خاتمی بگذریم، جناب هاشمی شما چرا چنین کردید؟! چرا به جای جبران، در آخرین نماز جمعه¬ی خود که حاوی مطالب سرشار از انحرافات فکری و بدعت¬های دینی و تهدید نظام ولایی بود خود را ابزاری برای نفوذ نظام سلطه و دشمنان انقلاب برای مقابله با رهبری قرار دادید؟! قوه قضاییه را تحت فشار قرار دادید که مهدی هاشمی را تبرئه کند اگر روزی فشارها برملا شود چه برای شما می‌ماند؟! همکاری شما در بازگرداندن مهدی فراری، برای محاکمه وی، بسیار اقدام مناسبی بود، اما مع الاسف پس‌ازآن خطای دیگری که از شما سر زد آن بود که قوه قضاییه را با لطایف‌الحیل تحت‌فشار قراردادید تا مجرم را تبرئه کند؛ داستان فشارها به قوه قضاییه و تلاش برای تبرئه مهدی و...اگر روزی برملا شود چه برای شما می‌ماند؟! ماجرای نامزدی مجدد و انتخابات ۹۲ نیز یک داستان مفصل و درس‌آموز است. هم انتخابات گذشت وهم مهدی محکوم شد که درس‌ها و عبرت‌هایش برای تاریخ و آیندگان به‌جای می‌ماند، ولی آنچه باعث شد این رنج‌نامه را بنویسم داستان تحریف تاریخ و مواضع حضرت امام خمینی (ره) و واقعیت‌های انقلاب بود. بسیار برایم رنج‌آور است که اصحاب امام، یاران انقلاب و مجاهدان دیروز را در حال ریزش ببینم. خدا می‌داند خوشحال نیستم که هیچ، غم و اندوه دارم که برای چه؟ چرا هاشمی حاضر است با دست خود عزت و افتخارات را پایمال کند؟ من نمی‌گویم شما قصد خیانت دارید ولی دردمندانه عرض می‌کنم نتیجه و آثار مواضع و اقدامات شما منجر به خیانت به انقلاب و ملت ایران می‌شود. چرا باید شما مطلبی را بیان کنید که خوراک و استناد رسانه‌ی بیگانه و دشمنان اسلام شود؟ سرنوشت مشترک هاشمی و منتظریوقتی به یاد آقای منتظری می‌افتم سرنوشت مشترکی در ذهنم تداعی می‌کند. هنگامی که این جمله‌ی حضرت امام خطاب به آقای منتظری را در نامه‌ی ۰۶/۰۱/۶۸ مرور می‌کنم که فرمودند «تاریخ اسلام پر است از خیانت بزرگانش به اسلام» را مرور می‌کنم، به این یقین می‌رسم که خداوند حکیم پاسخ رفتار غیرصادقانه و ناخالصانه را در دنیا و آخرت می‌دهد. جناب هاشمیمتاسفانه واقعیت امر این است که شما از جایگاه یک انسان زیرک و سیاسی که در مقابل دشمنان می‌ایستاد، تا جایگاه فردی که رهبری یک گروه سیاسی قدرت‌طلب را به‌دست گرفته، افول کرده‌اید. این کار مشاوره‌های غلط و اتاق‌های فکر ادراک ساز نفوذی است تا چنین شخصیت بزرگی را جلوی انقلاب و نظام قرار دهند؛ البته زمینه‌ها مهم است و آن زمینه‌ها این فرصت‌ها را به وجود می‌آورد. مواضع افراطی سال های اخیر جناب هاشمیچگونه بگوییم در مسیر عدل و قسط قرار دارید؟ چگونه بگوییم دم زدن شما از عدالت و قسط واقعی است؟ چگونه بگوییم در تلاش برای بسترسازی ظهور حضرت ولی¬عصر(عج) هستید در صورتی¬که جرم برخی از فرزندانتان با این همه پرونده اثبات شده و حکم صادر شده، ولی باز از ایشان تمام قد دفاع می کنید و در مقابل فرزندانتان نظام مظلوم جمهوری اسلامی را محکوم می کنید! آیا این دست اندازی¬ها و جرم¬های فرزندان شما شایسته¬ی ملت مظلوم ایران است که این¬گونه حامیشان هستید. برای روشن شدن بیشتر شما و افکار عمومی مروری بر مواضع این سال¬های اخیرتان دارم: ۱- شما در فروردین ماه سال ۹۱ و در گفت‌وگویی با فصلنامه مطالعات بین‌المللی می‌گویید: «من در سالهای آخر حیات امام (ره) نامه‌ای را خدمتشان نوشتم، تایپ هم نکردم. برای اینکه نمی‌خواستم کسی بخواند و خودم به امام دادم. در آن نامه هفت موضوع را با امام مطرح کردم و نوشتم که شما بهتر است در زمان حیاتتان، این‌ها را حل کنید، در غیر این صورت ممکن است این‌ها به صورت معضلی سدّ راه آینده کشور شود. گردنه‌هایی است که اگر شما ما را عبور ندهید، بعد از شما عبور کردن مشکل خواهد بود... یکی از این مسائل رابطه با آمریکا بود. نوشتم بالاخره سبکی که الان داریم که با آمریکا نه حرف بزنیم و نه رابطه داشته باشیم، قابل تداوم نیست. آمریکا قدرت برتر دنیا است. مگر اروپا با آمریکا، چین با آمریکا و روسیه با آمریکا چه تفاوتی از دید ما دارند؟ اگر با آن‌ها مذاکره داریم، چرا با آمریکا مذاکره نکنیم؟ معنای مذاکره هم این نیست که تسلیم آن‌ها شویم. مذاکره می‌کنیم اگر مواضع ما را پذیرفتند و یا ما مواضع آن‌ها را پذیرفتیم، تمام است.» و جالب اینکه پس‌ازآنکه این اظهارات شما با واکنش نخبگان سیاسی و رسانه‌ها مواجه می‌شود، در توجیه ادعای خود گفتید: «اگر بحث‌هایم در مورد رابطه با آمریکا در آن نامه مورد ایراد بود، حتماً حضرت امام در همان زمان پاسخ من را می‌دادند.» (!) با توجه به‌قاعده «الاقرار العقلا علی أنفسهم جائز» می‌توان صحت ادعای شما در نگارش نامه را پذیرفت، اما اینکه شما سکوت امام را حمل بر رضایت ایشان کرده‌اید، سخت مبالغه‌آمیز و تحریف مکتب امام (ره) است. حتی اگر صحت ادعای شما مبنی بر عدم پاسخ امام را بپذیریم هیچ عقل سلیمی نمی‌پذیرد که سکوت امام به‌معنای موافق ت با دیدگاه شما باشد. چه آنکه امام در پیش و پس از انقلاب در بسیاری از مسائل چالشی مطرح بین انقلابیون، همچون کتاب شهید جاوید و دکتر شریعتی، سکوت پیشه کردند و این را نمی‌توان به‌حساب موافق ت ایشان با دیدگاه‌های انحرافی گذارد و مهمتر اینکه سرتاسر مواضع حضرت امام(ره) در سال پایانی عمر و حتی در وصیت نامه سیاسی الهی ایشان و در نامه عزل آقای منتظری (۰۶/۰۱/۶۸) و پیام نوروزی ایشان در ( ۰۱/۰۱/۶۸) همه و همه نفی دیدگاه و نظر شماست. ۲- شهریورماه ۱۳۹۲ و در اوج تبلیغات مستکبران علیه مقاومت و سوریه که باهدف حمله به این کشور و اشغال آن انجام می‌گرفت، جنابعالی نیز به سهم خود پازل طراحی‌شده نظام سلطه را تکمیل کرده و در مراسم سالگرد آیت‌الله صالحی مازندرانی ادعا کردید: «مردم سوریه بیش از ۱۰۰ هزار کشته و ۸ میلیون آواره دادند در داخل و خارج، زندان‌ها پر از مردم، زندان‌ها جا ندارد بعضی از ورزشگاه‌ها را گرفتند، آن‌ها را پر کردند شرایط بدی بر مردم حاکم است مردم ازیک‌طرف از طرف خود حکومتشان بمباران شیمیایی می‌شوند و از طرف دیگری امروز منتظر بمب‌های آمریکا باید بمانند.» تنها پس از واکنش رسانه‌ها و سیاسیون انقلابی بود که شما عقب‌نشینی کرده و اظهارات خود را تصحیح کردید، اما چگونه می‌توان تبعات آن سخنان دشمن‌شادکن و مستندساز برای دشمنان را از یاد برد؟ ۳- دیگر موضع شما که بسیار هم جنجال‌برانگیز شد، ادعای شما مبنی بر موافق ت امام (ره) برای حذف شعار مرگ بر آمریکا بود؛ چنانچه در گفتگو با ماهنامه مدیریت ارتباطات ادعا کردید: « موافق نبودیم که در مجامع عمومی مرگ کسی را شعار دهیم. مثلاً در اجتماعات ما «مرگ بر بنی صدر» شعار داغ مردم بود که در نماز جمعه خواهش کردم که نگویند. «مرگ بر بازرگان» بود که خواهش کردم، نگویند. «مرگ بر شوروی» بود که گفتم الا ن با شوروی مشکل آن‌چنانی نداریم. درباره آمریکا هم گفته بودم. وی گفت یک اصل قرآنی وی را به این روحیه رسانده است، چراکه قرآن از زبان خداوند به مسلمانان صدر اسلام که به بت‌ها فحش می‌دادند، می‌گوید: حق ندارید به بت‌های آن‌ها فحش بدهید. «و لا تسّب الذین یدعون من دون الله» می‌فرماید بت‌ها را سب نکنید، چون آن‌ها هم متقابلاً به خدا بد می‌گویند و باعث گمراهی بیشتر آن‌ها می‌شوید.» پس‌ازآن نیز پایگاه اطلاع‌رسانی حضرت‌عالی با بازنشر بخشی از خاطرات شما نوشت: «هاشمی با یادآوری حذف شعار «مرگ بر آمریکا» و اینکه امام با حذف این شعار موافق بودند و واکنش‌های تند بعدی و جوسازی‌های به‌عمل‌آمده در این خصوص تأکید می‌کند: تمام مطلب همان بود که نوشته بودم. الآن هم دقیقاً یادم نیست که چه نوشتم. به‌هرحال موافق نبودیم که در مجامع عمومی مرگ کسی را شعار دهیم.»این در حالی بود که تا آخرین روز عمر پر برکت امام عظیم‌الشان در همه مجامع عمومی و مخصوصاً در حضور ایشان در حسینیه جماران و نیز در نمازهای جمعه‌ای که به امامت خود حضرت‌عالی برگزار شد، شعار «مرگ بر آمریکا» سر داده میشد. مگر از یاد برده‌ایم که حضرت امام در پیام قبول قطعنامه که در کمتر از یک سال تا پایان عمر پر برکتشان صادر شد، با اشاره به ادعاهای آل سعود برای توجیه کشتار حج گذاران، فرمودند: «دست‌نشاندگان امریکا آتش زدن پرچم امریکا را به‌حساب آتش زدن حرم، و شعار مرگ بر شوروی و امریکا و اسرائیل را به‌حساب دشمنی با خدا و قرآن و پیامبر گذاشته‌اند؛ و نیز مسئولین و نظامیان ما را با لباس اِحرام به عنوان رهبران توطئه معرفی کرده‌اند!» و مگر می‌توان فراموش کرد که ایشان قاطعانه تأکید کرد: «از خدا می‌خواهیم که این قدرت را به ما ارزانی دارد که نه تنها از کعبه مسلمین، که از کلیساهای جهان نیز ناقوس مرگ بر امریکا و شوروی را به صدا درآوریم.» امام بزرگواری که تا آخرین لحظات حیات، دست از مجاهدت و مبارزه نکشید، چگونه ممکن است در میانه‌ی سال‌های دفاع مقدس موافق حذف شعار «مرگ بر آمریکا» شده باشد؟! گویا برخی خواص که به «آلزایمر سیاسی» مبتلا شده‌اند، آرزوهای دوره استحاله خود را به نام امام (ره) سند می‌زنند! خدا را شکر می‌کنم که آن عزیز سفرکرده، هوشمندانه چنین روزهایی را پیش‌بینی کرد و راه سوءاستفاده را چنین بست: «اکنون‌که من حاضرم، بعضی نسبت‌های بی‌واقعیت به من داده می‌شود و ممکن است پس از من، در حجم آن افزوده شود. لهذا عرض می‌کنم آنچه به من نسبت داده‌شده یا می‌شود، مورد تصدیق نیست، مگر آنکه صدای من یا خط و امضای من باشد با تصدیق کارشناسان یا در سیمای جمهوری اسلامی چیزی گفته باشم.»حال که امام (ره) به این صراحت مسیر «تحریف» را مسدود کرده و شاهد چنین ادعاهایی هستیم، باید از خود بپرسیم اگر آن امام بصیر چنین پیش‌بینی نکرده بود، تحریف‌گران با میراث فکری او چه می‌کردند؟! و ملت ایران بسیار متأسف و متأثر است که چطور و چگونه ممکن است، کسی که هر چه دارد از امام و انقلاب است، اینگونه مکتب امام را تحریف کند. ۴- روایت عجیب شما در خصوص چرایی آغاز جنگ نیز بسیار تأمل‌برانگیز است. شما اخیراً در مصاحبه‌ای ادعا کرده‌اید: «در همان موقع [ابتدای انقلاب] انسان‌های افراطی بین ما بودند که حرف از صدور انقلاب [نه آن گونه که امام می‌گفتند] می‌زدند. بعضی‌ها [نه باز با رویکرد و منظوری که امام داشتند] می‌گفتند: با دولت‌ها کار نداریم و با ملت‌ها کار داریم. این حرف‌های عجیب‌وغریب، باعث شد که کم‌کم اختلاف پیش بیاید. عراق بیش از همه ترسید و عامل اجانب شد و علیه ما جنگ به راه انداخت.» ظاهراً صدام هم بی‌تقصیر بوده و این به قول شما افراطی‌های داخلی بوده‌اند که صدام را ترسانده‌اند تا آن جنگ ظالمانه را بر ملت ایران تحمیل کند. اما آقای هاشمی! آن افراطی‌هایی که از آن‌ها سخن گفته‌اید و آن‌ها را آغازگر جنگ نامیده اید؟، چه کسانی هستند؟ اگر مقصودتان مسئولان نظام هستند که خود شما هم جزو آنان بوده‌اید و احتمالاً باید گفت حضرت‌عالی در رأس افراطیون بوده‌اید. مگر یادتان رفته است که حضرت امام در پیام منشور روحانیت فرمودند: «من قبلاً نیز گفته‌ام همه توطئه‌های جهان خواران علیه ما از جنگ تحمیلی گرفته تا حصر اقتصادی و غیره برای این بوده است که ما نگوییم اسلام جوابگوی جامعه است و حتماً در مسائل و اقدامات خود از آنان مجوز بگیریم.» و باز در همین پیام در پاسخ به کسانی که ادعاهایی مانند شما را مطرح می‌کنند، می‌فرمایند «آنان که هنوز بر این باورند و تحلیل می‌کنند که باید در سیاست و اصول و دیپلماسی خود تجدیدنظر نماییم و ما خامی کرده‌ایم و اشتباهات گذشته را نباید تکرار کنیم و معتقدند که شعارهای تند یا جنگ سبب بدبینی غرب و شرق نسبت به ما و نهایتاً انزوای کشور شده است و اگر ما واقع‌گرایانه عمل کنیم، آنان با ما برخورد متقابل انسانی می‌کنند و احترام متقابل به ملت ما و اسلام و مسلمین می‌گذارند. این یک نمونه است که خدا می‌خواست پس از انتشار کتاب کفرآمیز «آیات شیطانی» در این زمان اتفاق بیفتد و دنیای تفرعن و استکبار و بربریت چهره واقعی خود را در دشمنی دیرینه‌اش با اسلام برملا سازد تا ما از ساده‌اندیشی به درآییم و همه‌چیز را به‌حساب اشتباه و سوءمدیریت و بی‌تجربگی نگذاریم و با تمام وجود درک کنیم که مسئله اشتباه ما نیست، بلکه تعمد جهان خواران به نابودی اسلام و مسلمین است و الا مسئله فردی سلمان رشدی آنقدر برایشان مهم نیست که همه صهیونیست‌ها و استکبار پشت سر او قرار بگیرند» اگر هم مقصودتان از افراطی‌هایی که دم از صدور انقلاب می‌زدند، همان خط ۳ ای‌ها و باند مهدی هاشمی معدوم‌اند، خوب است از خود بپرسید، الان باقیمانده‌های آن‌ها کجا هستند و آیا در پناه شما مأوی نگرفته‌اند؟ ۵- مواضع و دیدگاه‌های روزها و سالیان اخیر شما درباره ولایت فقیه نیز به مراتب تأمل‌برانگیز است. بنا بر نقل رسانه‌ها شما در جلسه تاریخ ۷ اسفند ۸۷ هیئت امنای وقت دانشگاه آزاد، پیشنهاد یکی از اعضا را که گفته بود «در صورت فوت کلیه یا اکثریت اعضای مؤسس در یک زمان، ولی‌فقیه تصمیم‌گیری کند و این مسئله در اساسنامه گنجانده شود» را رد کرده و گفته‌اید «ولی‌فقیه خوب است اما اشکالش این است که بعداً اگر نظام ما ولی‌فقیه نداشته باشد، اگر ما بخواهیم وقف ابدی باشد که نمی‌شود بگوییم ولی‌فقیه؛ ممکن است نظام ما ولی‌فقیه نداشته باشد... تعدادی علی‌البدل داشته باشد که در صورت حادثه جایگزین شود.» این‌گونه اظهار نظر درست زمانی از سوی شما مطرح می‌شد که شما رئیس مجلس خبرگان رهبری بودید و این انتظار به حق از حضرت‌عالی وجود داشت که بیش از هر کس دیگری پاسدار نظام و الگوی حکومتی ولایت فقیه باشید. حال چطور ممکن است رئیس مجلس خبرگان برای «آلترناتیو ولایت فقیه» برنامه‌ریزی کند؟! ۶- نگاه شما به مقوله «آلترناتیو نظام ولایی» تنها به همین سخن ختم نمی‌شود. در دهه فجر سال ۱۳۸۹ در گفت‌وگو با روزنامه جمهوری اسلامی و در توصیه به کسانی که ناراضی خطابشان کردید، گفتید: «من به این قشر ناراضی توصیه‌ام این است که بیایید در صحنه. انقلاب مال آن‌ها هم هست. همه بیایند. حتی آن‌هایی هم که در انقلاب نبودند، سهمی هم نداشتند بیایند. این کشور مال آن‌ها هم هست. ما می‌خواهیم همه بیایند. ما الان آلترناتیوی برای وضع موجود نداریم. همین را باید حفظ بکنیم. با اصلاحات. با ترمیم‌هایی که لازم است انجام بدهیم. این طرف هم بعدها این را به رخ آن‌ها نکشند که برای ما آمدند. همه به عنوان وظیفه ملی و انقلابی و اسلامی بیایند.» چنین به نظر می‌رسد که شما خود را در قامت رهبر اپوزیسیون تلقی کرده و به هواداران این جریان توصیه می‌کنید فعلاً که گزینه دیگری به‌جای نظام نداریم، باید کوتاه آمد! سبحان الله! چطور ممکن است رئیس مجمع تشخیص مصلحت یک نظام خود را گاه در قامت رئیس اپوزیسیون همان نظام تصور کند؟! ۷- موضوع دیگر مورد ادعای شما امکان تشکیل شورای رهبری است که در ۲۶ بهمن ۹۳ گفته‌اید: «اگر خبرگان به وظیفه خودشان درست عمل کنند، در صورت نبودن یک فرد مناسب حتماً می‌توانند شورایی کنند. چون قانون شورا شدن هم باز است. شاید در آینده بدون شورا نتوانند کار درستی انجام بدهند.» این درحالی است که هم ما و هم شما می‌دانیم که قانون اساسی مخالف رهبری شورایی است و بنا بر نقل حضرت آیت الله امینی، امام نیز پس‌ازآنکه نظر شورای بازنگری قانون اساسی مبنی بر حذف رهبری شورایی را شنیدند، بر آن صحه گذاردند؛ با این حال مواضع این روزهای اخیر شما و بازگوکردن مجدد تئوری شکست خورده و شورای رهبری و اصرار بر جا انداختن این تئوری خلاف قانون اساسی برای چیست؟!حال جای این پرسش از حضرت‌عالی است که در حالی که هیچ محمل قانونی بر ای رهبری شورایی نیست، طرح یکباره آن از سوی شما با چه هدفی انجام می‌پذیرد؟ ایا می‌توان در این‌گونه اظهارات نیت خیر پیدا کرد؟شما می دانید که افراد عادی هم چنین تلقی می کنند شما طرح مسئله شورائی را برای این مطرح می کنید که در آن شریک شوید و چرا حاضرید چنین اتهاماتی را برای خود بخرید.و باز می دانید همه نخبگان و حضرت امام(ره) رهبری شورائی را راهگشا نمی دانستند و با تجربه به دست آمده آن را از قانون اساسی حذف کردند. ۸- موضوع دیگری که نشان می‌دهد به‌زعم جنابعالی مسیر انقلاب بعد از امام خمینی (ره) دچار تحریف شده و بر اساس اندیشه‌های بنیان‌گذار انقلاب حرکت نکرده است، اظهارنظر شما در ۱۰ آبان ۹۴ و در همایش بین‌المللی "قرآن در سیره و اندیشه امام خمینی" است، آنجایی که مدعی می‌شوید «البته اگر این انقلاب را با اندیشه و دیدگاه امام خمینی (س) پیش می‌بردیم، قطعاً در حال حاضر وضعیت بهتری داشتیم، اما من مأیوس نیستم که با توجه به آگاهی که مردم پیدا کردند و توانایی‌هایی که به‌طور روزافزون در کشور افزایش پیدا می‌کند، ما موج جدیدی از پیشرفت را که تا الآن نگذاشتند به آن دست بیابیم در آینده به نام اسلام و قرآن ایجاد کنیم». حال‌آنکه باید از شما بپرسیم چه کسانی به دنبال فرستادن امام خمینی و اندیشه‌های امام خمینی به موزه تاریخ بودند و در حال حاضر آن‌ها چه قرابت و ارتباطی با شما دارند تا جایی که این قرابت به حدی نزدیک می‌شود که "عبدالحسین هراتی¬فرد" فرد هتاک به امام خمینی (ره) و انقلاب، در چند قدمی هاشمی رفسنجانی در مجمع تشخیص مصلحت نظام حاضر می‌شود و در جلسات خصوصی و عمومی شما شرکت می‌کند. آیا با این وضعیت نمی‌توانیم به تغییر ۱۸۰ درجه‌ای هاشمی رفسنجانی اقرار کنیم و بگوییم دشمنان دیروز انقلاب، امام و فعلی مقام معظم رهبری، دوستان و حامیان امروز هاشمی رفسنجان
کد خبر: ۸۱۷۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۰/۰۶

«روش‌شناسی تفسیر قرآن» عنوان هفدهمین نشست علمی تخصصی دبیرخانه دین پژوهان کشور بود که شامگاه چهارشنبه 25 آذرماه 94 با سخنرانی حجت‌الاسلام والمسلمین دکتر علی نصیری و حضور جمعی از اساتید و پژوهشگران حوزه دانشگاه در این دبیرخانه برگزار شد
کد خبر: ۸۰۶۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۹/۲۹

کشتار هزاران پرنده در آشوراده خیانت به محیط زیستی است که باید به صورت امانت، نگاه داشته و به دست آیندگان برسانیم. اراده پولادین و مقاومت مدنی متخصصان، کنشگران و اعضاء سلحشور سمنا مانع مرگ تدریجی آشوراده خواهد شد. پایگاه تحلیلی خبری آوای رودکوف avayerodkof.ir بابک توتون چیبابک توتوچی، دبیر کل ستاد مردمی نجات آشوراده  در گفتگو با خبرنگار انتخاب خبر با اعلام این مطلب افزود: همانگونه که در طول تاریخ بر پیکره حق و حقیقت، زخم های بسیاری وارد شده است، اما در نتیجه،  حق و حقیقت از بین نرفته و نخواهد رفت، و طبیعت ستمدیده و به ویژه جزیره آشوراده نیز باوجود هجوم سرمایه سالاران قانون شکن و حملات ناجوانمردان بی اخلاقان حرمت شکن از بین نرفته و به عنوان نماد مقاومت و ایستادگی فعالان محیط زیست همچون ستاره ای درخشان در آسمان شبهای ایران اسلامی خواهد درخشید. وی افزود: امروز آشوراده  تبدیل به نماد مقاومت و ایستادگی گردیده است و به شما قول می دهم هر کسی هر قدر در نابودی آشوراده نقش داشته باشد، به همان اندازه هم به صورت ظاهر در دادگاه های صالح پس از محرز شدن جرم آن شخص و هم در پیشگاه پروردگار توسط نیروهای  کائنات و دست توانای طبیعت، مجازات خواهد شد. این جامعه شناس و فعال محیط زیست خاطرنشان شد: 9 آذر ماه اولین سالگرد انعقاد قرارداد شرم آور، ننگین و نامبارکی بود که سال گذشته در سازمان محیط زیست کشور فی مابین این سازمان و میراث فرهنگی صنایع دستی و گردشگری منعقد شده است؛ تفاهمنامه ای که در سابقه و عقبه ۱۵ ساله ی خود  یک چپاول حساب شده و جزیره خواری بی بدیل را در تنها ترین جزیره طبیعی دریای مازندران پنهان کرده است و اگر کسی با این سخنان بنده مخالفتی دارد، بیاید تا در محضر مردم و اصحاب رسانه با مدارک مستدل، مناظره کنیم و حقانیت ادعایمان را بیش از پیش به اثبات برسانیم. بنیانگذار مکتب حرمت حیات گفت: پارسال مشاهده کردیم که از شهریور ماه، آتش سوزی هایی در آشوراده اتفاق افتاد و همه روزنامه ها و سایت های خبری به ویژه انتخاب خبر نیز اخبار آن را  منتشر کردند، و حتی بسیاری از مسئولینی که با تغییر کاربری آشوراده موافق بودند در مصاحبه هایشان اعلام کردند که حدود 100 هکتار از آشوراده سوخت و ما دیدیم که بعدها استانداری گلستان اعلام کرد که یک نوار کوچک ساحلی سوخته شده است و این اتفاق در محلی اتفاق افتاد که در کنار آن پاسگاه محیط بانی قرار دارد، اما افسوس که تجهیزات کافی و لازم را در اختیارش قرار نداده اند. این فعال صلح و محیط زیست تصریح کرد: بی تردید اگر محیط زیست هم کارآگاه داشته باشد و سرنخ ها و پازل ها را کنار هم قرار دهد، مشخص می شود که یک عده در این کار دست داشتند و درصدد بودند آنجا بسوزد و ویژگی اکولوژیکی خود را از دست بدهد، تا بتوانند به راحتی جزیره را از حفاظت خارج کرده و آن را جزو منابع طبیعی به شمار آورده و به راحتی هر کاری را که بخواهند انجام دهند. دبیر اجرایی سمنا درباره ورود شکارچیان  به آشوراده و کشتار وسیع پرندگان مهاجر افزود: این حادثه  به صورت بی سابقه اتفاق افتاد، چون  این کشتار و شکار پرندگان مهاجر در مناطقی مانند فریدونکنار و سرخ رود، باب بوده و ما به هیچ وجه درآشوراده شاهد این مسئله نبوده ایم. وی ادامه داد: در جایی که میزبان بیش از یک میلیون پرنده مهاجر است و در واقع یک منطقه حفاظت شده است و امکان ورود آن تعداد قایق شکاری، آن هم به صورت منظم و منسجم در یک زمان وجود نداشته، شکارچی ها با حدود 160 قایق شکاری وارد ساحل  آشوراده شدند و پرندگان مهاجر را به رگبار گلوله بستند، آسمان منطقه را دودآلود کرده و اکثر پرندگان را قتل عام کردند و هزاران قطعه پرنده را از زندگی، ساقط کرده و به اصطلاح در دریای مازندران، حمام خون راه انداختند و مابقی را فراری دادند. توتونچی افزود: بدون اینکه بخواهم شخص یا اشخاص خاصی را متهم کنم باید عرض نمایم می توان گمانه زنی نمود که این فاجعه برنامه ی حساب شده ای است که بتوانند میزان پرندگان را کاهش بدهند، چرا که این موضوع، یکی از مسائلی است که ما به دلیل آن با ساخت و ساز و گردشگری انبوه در آشوراده  مخالفت می کردیم. این  در ادمه تصریح کرد: آشوراده، زیستگاه زمستان گذرانی پرنده هاست و در واقع این ها آمدند این کار را انجام دادند تا جاده صاف کن طبیعت خواران شوند. این فعال صلح و محیط زیست درباره اقدامات مؤثر سازمان حفاظت محیط زیست کشور و استان گلستان در این خصوص گفت: متأسفانه هیچ کس پاسخگو نیست و فقط محیط زیست اعلام کرده است که با این قضایا مخالف است اما فقط گفتن کافی نیست؛ اگر واقعا محیط زیست بخواهد کاری انجام دهد، یک دستگاه نظارتی و حاکمیتی است و گارد حفاظتی دارد و در آن لحظه می تواند با همکاری نیروی انتظامی، همه شکارچیان را جمع آوری کند، چرا که معاش اکثر اهالی شریف  بندر ترکمن علاوه بر کشاورزی و دامپروری، ماهی گیری بوده و تا به حال شکار پرنده در این سطح وسیع نداشته ایم. بابک توتون چی در پایان افزود: من هیچ کس را متهم نمی کنم، اما گمانه زنی، آزاد است و بلااستثنا در موضوع ورود شکارچیان به آشوراده، ردپای یک جریانی وجود دارد که می توان با وجود سرنخ های بسیاری، به همان آتش سوزی آشوراده در سال گذشته رسید و به احتمال قریب به یقین، این امر نامبارک بی ارتباط با آنچه که قرار است در آینده آشوراده رخ بدهد، نخواهد بود.
کد خبر: ۷۹۲۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۹/۱۶

نمایندگان مردم در مجلس شورای اسلامی اخذ گواهینامه راهنمایی و رانندگی را نیازمند کارت پایان خدمت و معافیت سربازی ندانستند
کد خبر: ۷۸۱۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۹/۰۳

پایگاه تحلیلی خبری آوای رودکوف avayerodkof.ir کیهان نوشت :با نزدیک شدن به انتخابات دهمین دوره مجلس شورای اسلامی تحرکات جریان‌های سیاسی برای پیروزی تشدید می‌شود. در این میان اصلاح طلبان و طیفی از حامیان دولت که به تشتت در جریان خود علم دارند سیاست فرار به جلو را در پیش گرفته و قصد دارند با ایجاد تفرقه در میان جبهه اصولگرایان پیروزی خود را تضمین کنند و در این راستا اصولگرایان از سوی جریان‌های فوق به دو طیف اصولگرایان معتدل و اصولگرایان تندرو تقسیم بندی می‌شوند !از تعریف نشدن اصلاحات تا تقسیم اصولگرایی!تقسیم اصولگرایان به دو طیف معتدل و افراطی از همان دست واژه‌سازی‌هایی است که از سال‌ها پیش رواج داشته است، در طول دهه 70 حامیان دولت وقت خود را اصلاح طلب و مخالفان را محافظه کار می‌نامیدند بی‌آن که نه اصلاح طلب و اصلاحات تعریف مشخصی داشته باشد تا هر کسی خود را اصلاح طلب نداند و نخواند و نه محافظه کار دارای تعریف واضحی بود تا کسی به این سوال پاسخ دهد که چرا معترضین به وضعی که اصلاح طلبان ساخته بودند محافظه کار خوانده می‌شدند.اعتدال نیز همین حکم را دارد، در طول بیش از دو سالی که از روی کار آمدن دولت یازدهم با شعار اعتدال می‌گذرد هنوز تعریف واضحی از این شعار ارائه نشده است و در سایه این عدم تعریف از سوی دولت بسیاری از جریان‌هایی که آوازه افراط گری‌های آنان به آن سوی مرزها نیز رسیده است از جمله فتنه گران 88 نیز خود را معتدل می‌خوانند.در هفته‌های گذشته و در سایه این مبهم‌‌گویی‌ها اصلاح طلبان و نیز برخی حامیان دولت به فکر ایجاد تفرقه در میان اصولگرایان افتاده‌اند.ائتلاف نانوشتهروزنامه زنجیره‌ای اعتماد در شماره ۲۶ آبان در مصاحبه‌ای با کاظم جلالی رئیس فراکسیون رهروان مجلس به این موضوع پرداخته و نوشت: ««اصولگرایان معتدل»؛ رقیبی جدی برای اصولگرایان تندرو در مجلس نهم و شاید موتلفی برای اصلاح‌طلبان میانه‌رو در مجلس دهم. هر چند این ائتلاف یک همراهی نانوشته باشد؛ آنچنان که کاظم جلالی در گفت‌وگو با «اعتماد» توضیح داده است.»گفتنی است ائتلاف اصلاح‌طلبان با اصولگرایان به اصطلاح معتدل را ابتدا محمدرضا عارف مطرح کرده و گفته بود که چنین ائتلافی می‌تواند نزدیک به واقعیت باشد.راهکار اصلاح طلبان برای ورود به مجلس دهماعتماد در گزارشی دیگر و در مصاحبه با شیرزاد نماینده اصلاح طلب مجلس ششم دوگانه اصولگرایان معتدل و تندرو را دوباره مطرح می‌کند.این روزنامه می‌نویسد: «ائتلاف با چهره‌هاي معتدل اصولگرا يكي از گزينه‌هاي  امروز اصلاح‌طلبان براي انتخابات مجلس دهم است. اصلاح‌طلبان براي رسيدن به كرسي‌هاي مجلس مي‌توانند ائتلاف با چهره‌هاي معتدلي را امتحان كنند كه شايد تا پيش از اين در اردوگاه اصولگرايي شناخته مي‌شدند اما امروز در نشست‌هاي اصلاح‌طلبان شركت مي‌كنند و براي همايش‌هایشان پيام مي‌فرستند. احمد شيرزاد در مورد امكان ائتلاف اصلاح‌طلبان با اصولگرايان معتدل مي‌گويد: اگر فضا به همين شكل پيش برود احتمال بداخلاقي‌هاي سياسي گروه‌هاي تندرو در جناح اصولگرا بيشتر خواهد بود و همين امر مي‌تواند چهره‌هاي معتدل اصولگرا را بيش از گذشته به سمت ائتلاف با اصلاح‌طلبان متمايل كند.»طرح اصلاح طلبانبرای نفوذی‌هافیض‌الله عرب‌سرخی از اصحاب فتنه 88 که در رسانه‌های زنجیره‌ای به عنوان فعال اصلاح طلب شناخته می‌شود نیز در مصاحبه با ایلنا از این عبارت استفاده می‌کند.وی می‌گوید: عملا در فضای سیاسی کشور یک تعامل و گفت‌وگوی غیررسمی میان نیروهای معتدل اعم از نیروهای جریان اصلاح‌طلب و نیروهای اصولگرا وجود دارد و هم‌اینک نیز در جریان است.عرب سرخی با این وجود ارائه لیست مشترک را مفید به فایده نمی‌داند و می‌گوید؛ این نیروها در جریان خود باید اثر گذار باشند یعنی نقش یک نفوذی را ایفا کنند!وی می‌گوید: « معتقدم حضور نیروهای معتدل در هر دو جریان، نفس حضورشان بیشتر کارساز است تا برقراری یک پیوند در قالب ائتلاف. به عبارتی، فکر می‌کنم نیروهای معتدل باید در جریان سیاسی خودشان نقش‌آفرین باشند.»تلاش برای جلوگیری از ریزش آرای اصلاح طلباناحمد خرم وزیر دولت اصلاحات نیز در مصاحبه با اعتماد این سیاست را پیشه می‌کند و می‌گوید: ائتلاف اصلاح‌طلبان با اصولگرايان معتدل نه در قالبي رسمي بلكه به شكل هماهنگي براي جلوگيري از ريزش آرا به سبد راي افراطيون مي‌تواند شكل بگيرد.محسن رهامی نیز از اصلاح طلبان فعال در فتنه 88 نیز همزمان با استفاده از عبارت اصولگرایان معتدل اصولگرایان را به دو دسته دیگر تقسیم بندی می‌کند ؛ اصولگرایان واقعی و اصولگرایان غیرواقعی !دو گانه دیگر اصولگرایان واقعی و غیرواقعی !رهامی با اشاره به جلساتی که این جریان با برخی گروه‌های مدعی اصولگرایی می‌گیرد می‌گوید: آنچه در اين جلسات تاكنون بيشتر مورد توجه بوده فاصله گرفتن اصولگرايان اصلي مانند هاشمي، ناطق و آقاي لاريجاني است، نسبت به اصلاح‌طلبان كه از سال 75 به بعد اتفاق افتاده است، فاصله گرفتني كه باعث رشد نيروهاي افراطي شده كه در انقلاب نقشي نداشتند. اين جلسات با اصولگرايان تهران و قم بيشتر در جهت ايجاد وحدت نيروهاي اصولگراي معتدل و اصلاح‌طلبان انجام مي‌شود.این که رهامی فعال فتنه چگونه و چرا دلسوز اصولگرایان شده است و در تلاش است اصولگرایان واقعی را از غیرواقعی تشخیص دهد جای سوال و تعجب است و انسان را یاد توصیه‌های دینی کارتر رئیس جمهور وقت آمریکا به امام خمینی می‌اندازد ! پاسخی که امام به کارتر داده بودند را می‌توان امروز نیز به اصلاح طلبانی مانند رهامی گوشزد کرد؛ «اسلام شناسی تقریباً رو به تورم است. خب، صدام هم اسلام شناس شده است! آقای سادات هم جزء اسلام شناس‌هاست که تشخیص می‌دهد که فلان امر موافق اسلام است، موافق اسلام نیست! اخیراً آقای کارتر هم جزء اسلام شناس‌هاست!... شما که اسلام را نمی‌دانید با «صاد» می‌نویسند یا با «سین» می‌نویسند، شما به اسلام چه کار دارید؟ ... می‌گوید من اسلام شناسم. و اشخاصی که مثلاً، هشتاد سال زندگی کردند، هفتاد سال زندگی کردند، همه‌اش هم در اسلام بودند، نه، اینها نمی‌دانند، لکن آقای کارتر می‌داند و رفقای ایشان.» «صحیفه امام، جلد 15، صفحه 188 و 189»این مسئله در باره اصلاح طلبان دخیل در فتنه 88 نیز موضوعیت دارد، آنانی که نمی‌دانند اصولگرایی را با سین می‌نویسند یا با صاد را با تفسیر و تبیین اصولگرایی چه کار ؟ اصلاح طلبان اگر به گفته عوام بیل زن هستند باغچه خود را بیل بزنند و تعریفی از اصلاح طلبی ارائه کنند که هر پناهنده به دشمنی در آن جای نگیرد.از سوی دیگر اگر از هاشمی که اصولگرا دانستن وی از سوی برخی اصلاح طلبان خنده‌دار می‌نماید بگذریم تلاش این جریان‌های امتحان پس داده برای جدا‌سازی برخی اصولگرایان از جریان انقلاب می‌تواند درس آموز باشد، درس آموز برای آنان که سوابق فتنه گران را در وطن فروشی می‌دانند و در یک جبهه قرار گرفتن با چنین افرادی برای آنان باید ننگ و عار به حساب آید.این سیاستدیگر جواب نمی‌دهددر یک کلام می‌توان گفت؛ سیاست تقسیم اصولگرایان به دو گانه‌هایی مانند واقعی و غیرواقعی و نیز معتدل و تندرو سیاستی قدیمی است برای فرار از شکست در جبهه‌ای متفرق .این جبهه از  فتنه گران 88،  اصلاح طلبان محافظه کار و برخی مدعیان تازه وارد اعتدال تشکیل شده است که هر یک سهمی را برای خود در مجلس آینده در نظر گرفته‌اند فارغ از اینکه آیا قانون این اجازه را به فعالان فتنه برای حضور در انتخاباتی درون نظام اسلامی و در چارچوب قانون اساسی نمی‌دهد. اصلاح طلبان باید بدانند که دوره خط کشی‌ها برای ایجاد تفرقه در جبهه انقلاب برای رسیدن آنان به مناصب حساس گذشته و این سیاست کهنه شده و دیگر جواب نمی‌دهد.
کد خبر: ۷۷۹۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۹/۰۲

اعتقاد ما بر این است که اصول گرایی و اصلاح طلبی در عمل ، دو روی یک سکه اند و دو کارکرد همزمان برای فعالیت سیاسی در عرصه های اجتماعی ، سیاسی ، اقتصادی و فرهنگی دارند و مرز جداکننده ای بین آن ها نیست
کد خبر: ۷۷۱۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۸/۲۳

.هوشمندی مردم و نظام انتخابات در این است که نخبگان مستقل را برای ورود به عرصه انتخابات فراخوانده و از آنها حمایت کنند
کد خبر: ۷۶۵۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۸/۱۷

با نزديک شدن به زمان برگزاری انتخابات مجلس، کم کم فضای کشور رنگ و بوی تبلیغات به خود می‌گیرد، تبلیغاتی که قانون حدود و ثغور آن را برای کاندیداها مشخص کرده است
کد خبر: ۷۵۸۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۸/۰۸

به گزارش پایگاه تحلیلی خبری آوای رودکوف avayerodkof.ir حسین شریعتمداری در یادداشت روز کیهان نوشت:1- بیانیه دیروز روابط عمومی بیت شریف رهبر معظم انقلاب در حالی منتشر شد که چگونگی تصویب برجام در جلسه روز سه‌شنبه مجلس شورای اسلامی را غباری از «تردید»ها و «اما‌و‌اگر»ها فرا گرفته بود و بسیاری از کسانی که روند رسیدگی به برجام را دنبال می‌کردند از برخی نقل‌قول‌ها درباره یک نشست خصوصی و محرمانه با یکی از اصلی‌ترین اعضای بیت رهبر معظم انقلاب - که به امانت‌داری و پیروی محض از حضرت آقا شهره است -  و تاکید ایشان بر ضرورت تصویب بی‌کم و کاست طرح یک فوریتی ارائه شده در آن روز ابراز تعجب و تردید می‌کردند. در جلسه علنی روز سه‌شنبه مجلس شورای اسلامی، ادعا شده بود شب قبل از تصویب برجام، آقایان علی لاریجانی، رئيس مجلس شورای اسلامی و علی شمخانی دبیر شورای عالی امنیت ملی و حجت‌الاسلام‌والمسلمین حجازی از مسئولان برجسته بیت جلسه‌ای خصوصی و محرمانه داشته‌اند و ادعا شده بود که در آن جلسه آقای حجازی اعلام کرده است تصمیم نهایی و قطعی نظام بر تصویب برجام از طریق‌ همان طرح یک فوریتی است که قرار است فردا در صحن علنی مجلس مطرح شود! براساس آنچه در جلسه علنی روز سه‌شنبه از سوی برخی نمایندگان مطرح شد، ابتدا آقای دکتر لاریجانی در جلسه غیرعلنی قبل از شروع جلسه علنی، ادعا کرده بود تصمیم کشور بر تصویب طرح یک فوریتی امروز است و گفته بود «قرار است پیشنهادهای نمایندگان درباره جزئیات طرح مطرح نشود»! و یکی از نمایندگان پرسیده بود منظور شما از تصمیم کشور چیست؟ و لاریجانی پاسخ داده بود «همان که خودتان می‌دانید»! و پس از آن آقای باهنر توضیح می‌دهد که این تصمیم شب گذشته در یک جلسه سه نفره با حضور آقایان لاریجانی، شمخانی و حجازی گرفته شده است! این گفت‌وگوها و رد و بدل پرسش‌های نمایندگان و پاسخ لاریجانی و باهنر در جلسه علنی روز سه‌شنبه نیز مطرح شد که با توجه به بیانات صریح و روشن رهبر معظم انقلاب درباره توافق وین و ضرورت بررسی دقیق آن در مجلس شورای اسلامی، تردیدهای جدی برخی از نمایندگان را به دنبال داشت. این عده از نمایندگان به دغدغه‌های اعلام شده رهبر معظم انقلاب نسبت به امکان سوء استفاده دشمن از برجام اشاره می‌کردند و با استناد به تأکید حضرت ایشان بر ضرورت بررسی دقیق توافق وین در مجلس شورای اسلامی و این که فرموده بودند «رأی نمایندگان متبع است» و «نمایندگان ملت باید تصمیم بگیرند»، ادعاهای مطرح شده را بی‌اعتبار دانسته و می‌گفتند؛ حضرت آقا بارها اعلام کرده‌اند نظرات علنی ایشان با نظرات غیرعلنی منافات و تفاوتی ندارد و نتیجه می‌گرفتند که ادعای تصویب بی‌چون و چرای طرح و انتساب این دیدگاه به حضرت آقا نه فقط نمی‌تواند صحت داشته باشد بلکه جفای بزرگی به ساحت مقدس رهبر معظم انقلاب نیز هست. ضمن آن که در تقوا و امانت‌داری حجت‌الاسلام والمسلمین حجازی که از افراد مورد وثوق کامل رهبر معظم انقلاب است  تردیدی نداشتند و از این روی انتساب آن ادعا به ایشان را باورکردنی نمی‌دانستند. گفتنی است، پیش از آن نیز دفتر رهبر معظم انقلاب با صدور بیانیه‌ای بر ملاک بودن نظرات صریحاً اعلام شده ایشان و بی‌اعتباری آنچه در تناقض با این نظرات صریح و به عنوان نظرات خصوصی حضرت ایشان مطرح می‌شود تأکید ورزیده بود. بنابراین طبیعی بود که ادعای تشکیل جلسه خصوصی سه‌نفره و تصمیم‌گیری درباره رأی نمایندگان تحت عنوان توصیه یکی از اعضای برجسته بیت رهبری نمی‌توانست صحت داشته و مورد قبول نمایندگان قرار بگیرد. 2- طی نزدیک به سه ماه گذشته، رهبر معظم انقلاب، حداقل، 3 بار بر لزوم بررسی برجام در مجاری قانونی تأکید ورزیده بودند ولی از این مجاری قانونی نامی به میان نیاورده بودند، اما در آخرین مرحله، با صراحت از ضرورت بررسی دقیق در مجلس شورای اسلامی یاد کرده و نظر نمایندگان را متبع دانسته بودند. از این روی، ادعای مورد اشاره در جلسه علنی روز سه‌شنبه مجلس برای بسیاری از نمایندگان و نیز، کسانی که از بیرون پی‌گیر ماجرا بودند، نمی‌توانست قابل پذیرش باشد. چرا که با نکات صریحاً ارائه شده از سوی حضرت آقا همخوانی نداشت. حضرت آقا بر ضرورت بررسی دقیق تأکید فرموده بودند و جمعی از نمایندگان به پیروی از رهنمود ایشان، تشکیل کمیسیون ویژه بررسی برجام را پیشنهاد کرده و اعضای این کمیسیون نیز با رأی نمایندگان مجلس و با حضور سلیقه‌ها و طیف‌های مختلف تشکیل شده بود. این کمیسیون طی 40روز با دعوت از کارشناسان، اساتید دانشگاه، صاحب‌نظران موافق و مخالف، تیم‌های مذاکره کننده کنونی و قبلی و... به بررسی همه‌جانبه برجام پرداخت و گزارش نهایی را مطابق روال جاری مجلس در صحن علنی قرائت کرده و در اختیار همگان قرار داد. انتظار قانونی و منطقی آن بود که نظر نهایی مجلس درباره برجام از مجرای کمیسیون ویژه که صرفاً برای این منظور و با رأی نمایندگان تشکیل شده بود پی گرفته شود. اما در اقدامی قابل تأمل، فقط چند دقیقه بعد از قرائت گزارش کمیسیون ویژه، یک طرح دو فوریتی با امضای تعدادی از نمایندگان ارائه شد که با گزارش یاد شده و مفاد فنی و حقوقی آن همخوانی نداشت. دو فوریت این طرح رأی نیاورد و نمایندگان به یک فوریت آن رأی دادند. اما در حالی که انتظار می‌رفت و ضرورت نیز داشت که طرح مزبور برای بررسی به کمیسیون ویژه ارسال شود، رئیس مجلس این طرح را به کمیسیون سیاست خارجی و امنیت ملی فرستاد! و کمیسیون بدون توجه به انبوه پیشنهادها و انتقادها، طرح یاد شده را در کمتر از 2 ساعت تصویب کرد! و این پرسش منطقی را بی‌پاسخ گذاشت که آیا نام این روال را می‌توان «بررسی دقیق برجام» که مورد تأکید رهبر معظم انقلاب بوده است گذاشت؟ پاسخ به یقین منفی است. 3- این واقعیت را هم نمی‌توان با قاطعیت رد کرد که ادعاهای مطرح شده در جلسه روز سه‌شنبه مجلس شورای اسلامی در رأی مثبت برخی از نمایندگان به طرح یاد شده بی‌تأثیر نبوده است. چرا که نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی اگرچه سلیقه‌های سیاسی متفاوتی دارند ولی آنجا که پای نظر رهبر معظم انقلاب در میان باشد، کمترین تخطی و زاویه‌گرفتن از آن را برنمی‌تابند. نگاهی به ترکیب آراء به وضوح نشان می‌دهد تعداد نمایندگانی که به طرح مورد اشاره رأی منفی داده‌اند، همان‌هاهستند که با استناد به بیانات صریح رهبر معظم انقلاب در صحت ادعاهای مطرح شده درباره جلسه خصوصی شب گذشته تردید جدی داشته‌اند و خروجی آن جلسه ادعایی را باور نداشته و با نظرات حضرت آقا در تناقض آشکار ارزیابی کرده‌اند. بنابراین، اکنون پای این پرسش منطقی، قانونی و شرعی در میان است که آیا آراء مأخوذه را می‌توان رأی دقیق نمایندگان دانست؟ و آیا مطرح کنندگان آن ادعا حق امانت را  ادا کرده‌اند؟!
کد خبر: ۷۴۸۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۷/۲۳

چنانچه اعضای شورا 2 بار از پاسخ شهردار قانع نشوند در صورت درخواست یک سوم اعضای شورا استیضاح شهردار در دستور کار قرار می‌گیرد
کد خبر: ۷۴۷۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۷/۲۱

دوره هشت ساله ریاست جمهوری حضرت آیت الله خامنه ای، دوره مدیریت جنگ و محاصره اقتصادی، در کنار پروسه مهم ساختار سازی و هماهنگی نهاد ها برای انتظام جمهوری اسلامی بود.به گزارش پایگاه تحلیلی خبری آوای رودکوف avayerodkof.ir دوره هشت ساله ریاست جمهوری حضرت آیت الله خامنه ای، دوره مدیریت جنگ و محاصره اقتصادی، در کنار پروسه مهم ساختار سازی و هماهنگی نهاد ها برای انتظام جمهوری اسلامی بود. امر ساختار سازی و هماهنگی نهادها در کنار ابر مشکل جنگ و مقابله با ضد انقلاب، منافقین و لیبرالها در حالی در دستور کار ایشان قرار داشت که در بعد خارجی نیز، لزوم معرفی انقلاب و مواضع نظام، به دلیل تحرکات جبهه استکبار و صهیونیسم، بسیار حیاتی بود. بر همین اساس مرکز اسناد انقلاب اسلامی به مناسبت سالروز مراسم تنفیذ و تحلیف آیت‌الله خامنه‌ای در دوران ریاست جمهوری به بازخوانی دوران مسئولیت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای در کسوت ریاست جمهوری می‌پردازد. پس از شهادت محمدعلی رجایی (دومین رئیس جمهوری اسلامی ایران) شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی و نیز جامعه مدرسین حوزه علمیه قم به اتفاق آرا و علیرغم مخالفت حضرت آیت الله خامنه ای، ایشان را به عنوان نامزد ریاست ‌جمهوری انتخاب کردند و امام خمینی که سابقاً با تصدی روحانیون برای ریاست جمهوری موافق نبودند با نامزدی ایشان موافق ت کردند. [1] انتخابات در 10 مهر 1360 برگزار شد و آیت‌الله خامنه‌ای در دوره اول ریاست جمهوری با کسب اکثریت مطلق آراء (95درصد) به عنوان رئیس‌جمهور انتخاب شد. در 17 مهر 1360 امام خمینی حکم ریاست ‌جمهوری ایشان را تنفیذ کرد و آیت‌الله العظمی خامنه‌ای نیز در 21 مهر به عنوان سومین رئیس‌جمهور اسلامی ایران در مجلس شورای اسلامی سوگند یاد کردند.  آیت‌الله خامنه‌ای ریاست ‌جمهوری خود را در حالی آغاز کرد که نهاد ریاست‌ جمهوری از ساختار مناسبی برخوردار نبود و ساختار نظام نوپای جمهوری اسلامی ایران شکل نگرفته بود. گروه‌های مشاور و کارگروه­ها برای کمک به رئیس‌جمهور در انجام وظایف قانونی نیز هنوز تشکیل نشده بود و این امر مشکلات فراوانی را برای عملکرد رئیس‌جمهور پدید می‌آورد. آیت‌الله خامنه‌ای در ابتدا بخشی از تلاشهای خود را معطوف ساختارسازی برای دفتر رئیس‌ جمهور و نهاد ریاست ‌جمهوری کرد و به تدریج، دفتر ریاست‌ جمهوری با چندین مشاور و کارگروه شکل گرفت. [2] با تمام مشکلاتی که در دوره اول ریاست جمهوری آیت‌الله خامنه‌ای وجود داشت، سرفصل برنامه‌های معظم له به شرح زیر بود: اهتمام به امور مربوط به جنگ تحمیلی نیل به سیاست‌های اقتصادی به سوی حمایت از مستضعفان و دور افتادگان از مرکز کشور طاغوت‌زدایی از همه‌ی شئون زندگی اداری، اجتماعی و سیاسی مردم ایران کشف و به کارگیری استعدادهای انسانی در همه‌ی عرصه‌ها از تکنیک تا هنر تأمین امنیت اجتماعی، اداری و قضایی برای ارائه‌ی خدمت مؤثر به مردم تأمین امنیت و آزادی همه‌ی افراد وفادار به نظام جمهوری اسلامی با هر اندیشه و تفکر با وجود اینکه جنگ تحمیلی مشکلات فراوانی برای کشور ایجاد کرده بود و جمهوری اسلامی در اولین سال‌های حیات خود قرار داشت، اما در کنار همه ساختار سازی های صورت گرفته که در راس برنامه های حضرت آیت الله خامنه ای قرار داشتند توجه به اقتصاد و فرهنگ مردم در راس استراتژی ایشان قرار داشت. همچنین انتخابات چهارمین دوره ریاست جمهوری که در مرداد ماه سال 1364 برگزار شد، حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای بنا به توصیه دوستان و تکلیف حضرت امام (ره) بار دیگر کاندیدا و با کسب بیشترین آرا به عنوان رئیس جمهور منتخب مردم انتخاب شدند. این رای توسط حضرت امام خمینی (ره) تنفیذ شد و حضرت آیت الله خامنه ای چهار سال دیگر عهده دار این سمت شدند. حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای با توجه به تجربه مشکلات و اختلاف‌نظرها با برخی اعضای هیئت دولت در چهار ساله اول ریاست جمهوری، مایل نبود برای دومین بار در انتخابات ریاست جمهوری شرکت کنند ولی پس از آنکه امام خمینی (ره) آن را تکلیف شرعی ایشان دانستند، تصمیم گرفتند که در انتخابات چهارمین دوره ریاست جمهوری کاندیدا شوند. در دوره‌ی چهارساله‌ دوم نیز ضمن ادامه‌ی برنامه‌های دوره‌ اول که در رأس آنها جنگ تحمیلی قرار داشت، سیاست ها و برنامه هایی در دستور کار قرار گرفت که اهم آنها را اینگونه می توان خلاصه کرد: تدوین لایحه‌ی اختیارات ریاست جمهوری، کاهش تصدی‌گری دولت و واگذاری امور به مردم، به کار گماردن مسئولین لایق، انقلابی و کارآمد در دولت رفع فقر مزمن و طولانی‌مدت حاکم بر جامعه و زندگی مردم واگذاری زمینهای کشاورزی به مردم، واگذاری صنایع دولتی به بخش تعاونی سهیم‌شدن کارگران در کارخانه‌ها، گسترش و توسعه‌ی صادرات غیرنفتی و کاهش اتکای کشور به درآمد نفت مشارکت مردم در امور اقتصادی و فرهنگی کشور با نظارت دولت سوق دادن سیاست فرهنگی کشور به سوی استقلال فرهنگی [3] شاخصه های مهم ریاست جمهوری حضرت آیت‌الله خامنه ای با همه مشکلاتی که در دوره ریاست جمهوری هشت ساله حضرت آیت الله خامنه ای در بعد داخلی و بین المللی وجود داشت، دوره ریاست جمهوری ایشان از جمله دوران های بسیاری طلایی انقلاب بوده و بسیاری از اقدامات ایشان به عنوان شاخصی ماندگار ثبت شده اند. این ویژگی ها به شرح زیر است: توجه ویژه آیت‌الله العظمی خامنه‌ای به مردم  توجه آیت الله خامنه‌ای به نقش مردم از ارکان سیاست های ایشان بوده و این موضوع سیاستی بود که آیت الله خامنه ای در ارائه چهره واقعی از انقلاب ایران در مجامع بین المللی در دستور کار خود داشت و حمایت مردم از انقلاب اسلامی را هم بر همین مبنا می دانست. آیت‌الله العظمی خامنه‌ای معتقدند جمهوری اسلامی، انقلاب و نظام، کارش مردمی است و مردم از ریزترین کارها مطلع می شوند، مگر آن چیزهایی که گفتنش مفسده‌ای بار بیاورد. معیارها، فهم و درک مردم از انقلاب است. نظام ما، نظام مردمی است، نه نظام حزبی که ریسمان‌هایش به نقطه‌ای وصل است و در آن نقطه، یک حزب نشسته و هر کاری که می خواهد، انجام می دهد. در راستای همین سیاست نیز بود که رسیدگی به معیشت مردم در مورد توجه ویژه حضرت آیت‌الله خامنه‌ای قرار داشت. لذا حضور بدون غیبت معظم له در جلسات شورای اقتصاد که برای مبارزه با وضع بد توزیع و گرانی اشیاء و موادی که مورد احتیاج مصرفی مردم و نابسامانی وضع کالا و همکاری گسترده ای با دولت از این واقعیت حکایت دارد. بر همین اساس می‌توان دریافت مردم در تفکرات آیت‌الله العظمی خامنه‌ای جایگاه والایی داشت و این مسئله در تمام دوران مدیریتی معظم له  به خصوص در سیاست های کلان جنگ نمود بارزی داشت. حضور آیت‌الله العظمی خامنه‌ای در جبهه های جنگ نه تنها به عنوان عامل روحیه بخش رزمندگان اسلام بود بلکه جلوه ای دیگر از مردمی بودن این انقلاب و نظام بود. 2- تبعیت کامل حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای از امام (ره) یکی از جلوه‌های ویژه مدیریت ایشان در دوره ریاست جمهوری تبعیت از حضرت امام خمینی(ره) و گذشت از مواضع خود در مقابل خواست رهبری و منافع ملی بود. این مسئله در انتخاب نخست وزیر دوره دوم ریاست جمهوری ایشان و قبول نظر حضرت امام خمینی به عینه دیده می شود. در این مقطع حضرت آیت الله خامنه ای موافق نخست وزیری دوباره موسوی نبودند اما به دلیل برخی حوادث و خواست حضرت امام خمینی (ره) حضرت آیت‌الله خامنه‌ای دستور امام خمینی (ره) را اطاعت کردند. برای نمونه برخی نظامی‌ها نزد امام (ره) رفتند و ابراز کردند که پیشرفت در جبهه‌های جنگ منوط به نخست‌وزیری دوباره مهندس موسوی است. امام خمینی نیز  به جهت مصلحت جنگ این نظر را پذیرفتند و به آیت‌الله خامنه‌ای حکم کردند که مهندس موسوی را به عنوان نخست‌وزیر معرفی کند. آیت‌الله خامنه‌ای در اطاعت از حکم امام و علیرغم نظر مخالف خود، وی را به مجلس معرفی کرد. این مسئله از جمله مواردی بود که آیت الله خامنه ای در دوره حساس جنگ با تبعیت از امام خمینی(ره) اطاعت عملی از ولی فقیه را نشان داد. 3. سفرهای داخلی آیت‌الله العظمی خامنه‌ای دیدار با اقشار مختلف مردم، بازدید از مؤسسات و سازمان‌های گوناگون، شرکت در مراسم افتتاح طرح‌ها، شرکت در همایش‌ها و سفرهای استانی از دیگر برنامه‌ها و اقدامات آیت‌الله خامنه‌ای در دوره ریاست جمهوری بود. حفظ ارتباط با مردم به ویژه خانواده‌های شهدا از راهبردهای اساسی  آیت‌الله خامنه‌ای در دوره ریاست جمهوری بود. همچنین، سفرهای آیت‌الله خامنه‌ای به استان‌ها و مناطق مختلف کشور، با هدف ملاقات با اقشار مختلف مردم، به‌ویژه قشر محروم و آشنایی با مسائل و مشکلات آنها از نزدیک، رفع اختلافات مقامات محلی، پیگیری مسائل مربوط به جنگ و همکاری سپاه و ارتش، دیدار با علما و بزرگان شهرها و روستاها، بررسی مسائل و مشکلات اقتصادی و مانند آن از جمله ابتکارات، فعالیت‌های مستمر و مؤثر معظم له بود. 4. فعالیت‌های سیاسی و فرهنگی حضرت آیت الله خامنه ای مسئله فرهنگ و مقابله با فرهنگ غیر اسلامی از جمله مسائل و دغدغه های حضرت آیت الله خامنه ای بوده است. اهمیت این مسئله در تفکرات ایشان را می‌توان در دوران مسئولیت معظم‌له در ریاست جمهوری هم به وضوح مشاهده کرد و تصدی ایشان بر ریاست ستاد انقلاب فرهنگی و شورای عالی انقلاب فرهنگی از اهمیت این موضوع حکایت دارد. در 8 شهریور 1362 آیت‌الله خامنه‌ای، اولین ترمیم عمده در ستاد انقلاب فرهنگی را براساس حکم امام خمینی عهده‌دار شد. امام این حکم را در پاسخ به استعلام ایشان به مناسبت بازگشایی دانشگاه‌ها صادر کرد. آیت‌الله العظمی خامنه‌ای، دومین ترمیم در ستاد انقلاب فرهنگی را بر اساس پیام امام خمینی در 19 آذر 1363، اجرا کرد. در این ترمیم، ستاد انقلاب فرهنگی به شورای عالی انقلاب فرهنگی تغییر نام داد و رئیس‌جمهور رئیس این شورا شد. آیت‌الله خامنه‌ای این سمت را تا پایان دومین دوره‌ی ریاست جمهوری خود در تیر 1368 عهده‌دار بود و در این سال‌ها در تدوین سیاست‌های مهم فرهنگی کشور نقش مؤثری ایفا کرد. در زمینه مسائل فرهنگی و فعالیت شورای عالی انقلاب فرهنگی، تلاش آیت الله العظمی خامنه ای در مدت کمی بیش از شش ماه که از تشکیل آن به دستور امام (ره) می گذشت، تشکیل 31 جلسه فشرده بوده است که طی آنها مباحث کلان فرهنگی کشور و اتخاذ سیاست مشخص و هماهنگ در سطح کشور و اتخاذ تصمیمات مناسب انجام شده است. 5. احیای سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران   از جمله اقدامات بسیار مهمی که حضرت آیت الله  العظمی خامنه‌ای توجه ویژه ای به آن داشتند شکل‌دهی به سیاست خارجی متناسب با آرمان های جمهوری اسلامی ایران و فعال کردن دستگاه سیاست خارجی  بود. مجموعه اقداماتی که ایشان در رابطه با سیاست خارجی در دستور کار داشتند به شرح زیر است: اتخاذ سیاست مستقل و متوازن در قبال هر یک از کشورهای جهان و تصمیم‌گیری برمبنای مصالح نظام و کشور، همراه با قاطعیت و صراحت. عدم وابستگی به شرق و غرب اهمیت دادن به وحدت میان مسلمانان جهان اهتمام جدی در بازپس گرفتن حقوق مسلمانان جهان از قدرتهای جهانی و مبارزه‌ی مستمر با هرگونه اقدام و حرکتی در جهت سلطه‌ی ابرقدرتها در منطقه اهتمام جدی به مسئله‌ی قدس و دیگر سرزمینهای غصب‌شده‌ی فلسطین و آمادگی برای مبارزه‌ی همه‌جانبه با دشمن صهیونیست بازگشت به فرهنگ غنی و اصیل اسلامی در عرصه‌ی بین‌المللی به عنوان سد راه دشمنان و غارتگران افزایش فعالیت و حضور مؤثر در صحنه‌های بین‌المللی بود آیت الله خامنه ای در گزارش خود از عملکرد دوره اول ریاست جمهوری در زمینه مسائل سیاست خارجی می فرمایند: "...در مسائل سیاست خارجی که فعالیت بسیار گسترده ای در این قسمت بود و من در این مدت 185 جلسه با شخصیت‌های سیاسی و نمایندگان سیاسی خارجی داشتم، و حدود هزار و سیصد نامه و پیام به سران کشورها و رؤسای جمهور در این مدت فرستادم ..."[4] در دوران هشت ساله‌ی ریاست جمهوری آیت‌الله خامنه‌ای دستگاه سیاست خارجی و دیپلماسی ایران فعال تر شد و چهره واقعی‌تری از انقلاب اسلامی ایران به جهان معرفی شد. از اقدامات مهم آیت‌الله خامنه‌ای در زمینه‌ی سیاست خارجی می‌توان به برقراری ارتباط منسجم با گروه‌های سیاسی شیعی در افغانستان، عراق و لبنان و ایجاد تفاهم بین آنها و تشکیل مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق اشاره کرد. به طوری که اختلاف بین آنها را به وحدت و اتحاد بر ضد دشمن مشترک‌شان تبدیل کرد. تشکیل حزب وحدت اسلامی از احزاب هشت‌گانه افغانستان که به رقابت زیان‌بار آنها پایان داد و نیز تشکیل مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق از مصداق‌های مهم  این رویکرد است. در این دوره، به دامنه‌ حمایت ایران از مبارزان اسلامی در لبنان، فلسطین، عراق و افغانستان افزوده شد و پشتیبانی ایران به احزاب و گروههای اسلامی در آن کشورها جایگاه منطقه‌ای و بین‌المللی قابل ملاحظه‌ای بخشید. یکی از شاخص‌های توسعه‌ سیاست و روابط خارجی، سفرهای رئیس‌جمهور به کشورهای مختلف برای توسعه روابط بود که در دوره‌ی اول ریاست جمهوری شروع شد و در دوره‌ی دوم توسعه یافت. ایشان در دوره‌ی اول ریاست‌ جمهوری از 15 تا 20 شهریور 1363 به کشورهای سوریه، لیبی و الجزایر و در دوره‌ی دوم از 23 دی تا 3 بهمن 1364 به کشورهای آسیایی و آفریقایی پاکستان، تانزانیا، زیمبابوه، آنگولا و موزامبیک سفر کردند. از 11 تا 15 شهریور 1365 برای شرکت در هشتمین اجلاس سران کشورهای غیرمتعهد در هراره مجدداً به زیمبابوه سفر کرد. در این سفر در اجلاس سران سخنرانی کرد و با برخی از سران کشورهای غیرمتعهد دیدار و گفت‌و گو کردند. از 2 تا 6 اسفند 1367 به کشورهای یوگسلاوی و رومانی و از 19 تا 26 اردیبهشت 1368 به کشورهای چین و کره ‌شمالی سفر کرد. آیت‌الله خامنه‌ای در 31 شهریور 1366 در چهل و دومین اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل متحد شرکت کرد و در سخنرانی خود دیدگاه‌ها و مواضع اصولی جمهوری اسلامی ایران را برای سران دولت‌های جهان تشریح کردند. این اولین حضور رئیس جمهور اسلامی ایران در مجمع عمومی سازمان ملل متحد بود.  نکته‌ حائز اهمیت در سفر به سازمان ملل، استقبال عظیم ایرانیان و مسلمانان مقیم نیویورک و اصحاب مطبوعات بین‌المللی از ایشان و فعالیت‌های ایشان برای تبیین شرایط انقلاب اسلامی، جنگ تحمیلی و سیاست‌های استکبار جهانی در قبال ایران بود. همچنین امامت نماز جمعه مسلمانان نیویورک و سخنرانی در خطبه‌های آن نیز از نکات جالب و با اهمیت این سفر بود. *** اهمیت سفر های خارجی آیت الله العظمی خامنه‌ای   فرهای آیت الله خامنه ای در داخل و خارج و بخصوص دیدارهای بین المللی ایشان، دست آوردهای بزرگی برای انقلاب اسلامی داشت. شناساندن انقلاب اسلامی و اصول اساسی و ارزشهای والای آن، حقانیت جمهوری اسلامی در دفاع مقدس علیه استکبار جهانی، تبیین مواضع جمهوری اسلامی نسبت به مسائل مختلف جهانی، توضیح مسائل داخلی و زدودن شبهه ها و تردیدها از اذهان، تشریح انقلاب و دمیدن روح خودباوری و امید در مسلمانان و مستضعفان جهان و بالاخره انعکاس توجه و محبت حضرت امام قدس سره به مردم محروم، مسلمان و مستضعف جهان از یک طرف و انعکاس علاقه ها و محبتها و تاسی مسلمانان و مستضعفان به راه امام و پیام روشن انقلاب از طرف دیگر، بخشی از این رهآوردهاست. معظم له در طول مسؤولیتهای خویش به کشورهای سوریه، لیبی، پاکستان، هند، چین، الجزایر، موزامبیک، انگولا، تانزانیا، زیمبابوه، یوگسلاوی (سابق)، رومانی و کره شمالی سفر کرده‌اند. اما یکی از فصلهای پرشور دوره دوم ریاست جمهوری حضرت آیت الله خامنه ای، عزیمت به نیویورک (مقر سازمان ملل متحد) برای شرکت در چهل و دومین جلسه اجلاس عمومی آن سازمان در اواخر شهریور سال 66 می باشد. معظم له با سخنرانی مهم خود، مواضع جمهوری اسلامی را در برابر امریکا و دنیای استکباری، با قوی‌ترین بیان و استدلال برشمردند و یاد سخنرانی شهید بزرگوار، محمد علی رجایی، رئیس جمهوری شهید را زنده کردند. مقایسه این بیانات با سخنرانیهای قبل و بعد رؤسای جمهوری اسلامی ایران، نشانه های بزرگی از عظمت روحی و توکل عظیم و تبعیت مثال زدنی ایشان از حضرت امام خمینی قدس سره را برای مشتاقان روشن می کند. مقام معظم رهبری، همچون امام خمینی(ره)، بی توجه به خوشامد یا بد آمد دنیای استکباری و تبعات آن، ضمن طرح اندیشه الهی اسلام و ویژگی‌ها و تاریخ پربرکت اسلام، ویژگی‌های بارز انقلاب اسلامی و مواضع اصولی آن را مطرح کرده، سپس به مساله جنگ می پردازند و آن گاه فهرست بلند بالایی از دشمنی ها و تجاوزات امریکا را عنوان می‌کنند. آمریکا و صهیونیسم بیشترین ضربه را از این افشاگری جهانی خوردند و خروج نمایندگان آنان، خشم آنها را بر ملا ساخت. از جمله سفرهای دیگری که معظم له به خارج از کشور داشتند، سفری بود که به «کره شمالی» کردند. این سفر مورد توجه حضرت امام خمینی (ره) قرار گرفت و به گفته مرحوم حاج احمد آقا خمینی (ره)، امام مشتاقانه این سفر را از سیمای جمهوری اسلامی ایران پی می گرفتند و با ملاحظه استقبال مردم از ایشان و مذاکرات معظم له با مقامات کره شمالی، به صلاحیت آیت الله خامنه ای برای رهبری اشاره فرمودند: "وقتی که آیت الله خامنه ای در سفر کره (شمالی) بودند، امام گزارشهای آن سفر را از تلویزیون می دیدند. از آن منظره دیدار از «کره» ، استقبال مردم و با سخنرانیها و مذاکرات خود در آن سفر، خیلی جالب بود و امام گفته بودند(الحق ایشان شایستگی رهبری را دارند). "[5] حسین مولایی منبع: مرکز اسناد انقلاب اسلامی
کد خبر: ۷۴۷۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۷/۲۰

عضو شورای مرکزی جبهه پایداری با بیان اینکه جلوگیری از تکثر و تعدد اصولگرایان در انتخابات، سبب پیروزی آنها می‌شود، گفت: اعتراض تعدادی از نمایندگان به تصمیم کمیسیون برجام مبنایی جز توجه به منافع سیاسی و فدا کردن منافع ملی ندارد
کد خبر: ۷۴۴۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۷/۱۸

«حسین شریعتمداری» در سرمقاله شماره امروز «کیهان» نوشت: دولتمردان و برخی نمایندگان مجلس برای موافق ت خود با برجام بایستی ابتدا به این پرسش منطقی و قانونی پاسخ بدهند که نظر آنان درباره نقاط منفی و خطرآفرین برجام که در گزارش مستند و کارشناسانه کمیسیون ویژه آمده است، چیست؟ پایگاه تحلیلی خبری آوای رودکوف avayerodkof.ir«حسین شریعتمداری» در سرمقاله شماره امروز «کیهان» نوشت: 1- «داش غلام» را خدا رحمت کند، راننده اتوبوس بود، لوطی بود و با معرفت. با اتوبوس بنز 302 خود که اتاق درب و داغونی داشت و موتورش هم چندان تعریفی نداشت در یکی از شرکت‌های مسافربری کار می‌کرد. داش غلام روی شیشه عقب اتوبوسش با خط درشت نوشته بود «بگو ماشاءالله» و بر و بچه‌های محل تعجب می‌کردند که داش غلام از کدام چشم زخم نگران است؟! چه کسی ممکن است به ماشینی که غیر از بوقش، همه جایش صدا می‌دهد، چشم زخم بزند؟! داش غلام بعدها پول و پله مختصری دست و پا کرد و اتاق اتوبوسش را رنگ زد و دستی هم به روکش صندلی‌ها کشید و بعد، با خط درشت روی شیشه عقب اتوبوس نوشت «حالا بگو ماشاءالله»، اتوبوس اما همان اتوبوس قراضه قبلی بود! 2- دیروز گزارش کمیسیون ویژه بررسی برجام که اعضای آن را نمایندگان مجلس برگزیده بودند، در صحن علنی قرائت شد. این گزارش همانگونه که در مقدمه آن آمده است و مردم نیز در بسیاری از موارد، بی‌واسطه شاهد بوده‌اند «طی بیش از 40 روز با برگزاری جلسات متعدد با تیم‌های مذاکره‌کننده هسته‌ای، مقام‌های مسئول عالی‌رتبه کشوری و لشکری، استادان دانشگاه و کارشناسان مختلف ... مسئولان وزارت امور خارجه و سازمان انرژی اتمی، تائیدکنندگان و نقادان مرتبط و متخصصین و اندیشمندان ... بازدید میدانی از مراکز هسته‌ای و...» تهیه شده است. در گزارش کمیسیون ویژه ضمن اشاره به برخی از نکات مثبت برجام و قدردانی از تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای، نمونه‌های فراوانی از نقاط منفی برجام و قطعنامه 2231 فهرست شده است که در صورت اجرا و عملیاتی شدن توافق وین می‌تواند برای آینده اقتصادی، امنیتی و علمی کشورمان فاجعه‌آفرین باشد. این نقاط منفی با نگاهی کارشناسانه فهرست شده و پی‌آمدهای فاجعه‌آفرین آن نیز به وضوح قابل فهم و درک است. اگرچه به‌نظر می‌رسد برخی از موارد، از جمله دست‌اندازی حریف به صنایع موشکی ایران و شماری از واژه‌های چند پهلو و تعریف نشده نیاز به بررسی بیشتری داشت.  ولی آنچه با قاطعیت می‌توان گفت، این که گزارش کمیسیون ویژه تقریبا تمامی نقاط آسیب‌پذیر و فاجعه‌آفرین برجام را به گونه‌ای مستند برشمرده و معرفی کرده است. 3- با توجه به نقاط خطر‌آفرینی که در متن برجام و قطعنامه 2231 آمده است، به‌وضوح می‌توان نتیجه گرفت اجرای توافق وین و ملحقات آن، جمهوری اسلامی ایران را در بسیاری از عرصه‌ها مخصوصا؛ اقتصادی، امنیتی و علمی با فاجعه‌ای بزرگ روبرو خواهد کرد، بنابراین تنها دو گروه می‌توانند با اجرای بی‌قیدو شرط برجام موافق باشند. اول؛ کسانی که برای آینده نظام و مردم و فاجعه‌ای که در انتظار آنها خواهد بود، ارزش و اهمیتی قائل نباشند! بدیهی است در میان جریانات سیاسی کشور، غیر از اصحاب وطن‌فروش فتنه آمریکایی- اسرائیلی 88، گروه دیگری را نمی‌توان با این مشخصات آدرس داد. دوم؛ کسانی که از محتوای توافق وین و پی‌آمدهای خطرآفرین آن برداشت و شناخت دقیقی ندارند و با توجه به چالش 12 ساله هسته‌ای و هزینه‌های جانبی آن برای کشور که تحریم‌های اقتصادی از با اهمیت‌ترین آنها بوده است، در این تصور- بخوانید خیال خام- به سر می‌برند که اجرای توافق وین و ملحقات آن می‌تواند ضمن پایان دادن به چالش 12 ساله، برداشته شدن تحریم‌ها و عادی شدن شرایط را  نیز به دنبال داشته باشد. انگیزه‌های این گروه برای موافق ت با برجام، مصلحت‌اندیشانه است ولی به دلیل کم‌اطلاعی از ماجرا، به این واقعیت تلخ توجه ندارند که اجرای برجام آنگونه که تدوین شده است، نه فقط خواسته‌های آنان را تحقق نمی‌بخشد، بلکه ده‌ها مشکل فاجعه‌آمیز دیگر هم بر آن می‌افزاید. افرادی  از این گروه را می‌توان در دولت محترم و برخی از نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی مشاهده کرد. در این نوشته با گروه اول یعنی اصحاب فتنه آمریکایی - اسرائیلی 88  سخنی در میان نیست، چرا که سابقه وطن‌فروشی و خیانت آنها - چه به صورت مستقیم و با حضور موثر در فتنه و چه به علت همراهی و حمایت از فتنه‌گران -  جای کمترین انتظاری از آنان باقی نمی‌گذارد، اگرچه متاسفانه برخی از این طیف در دولت کنونی نفوذ کرده و یا از نفوذ بیرونی برخوردارند. 4- و اما گروه دوم، یعنی دولتمردان و برخی از نمایندگان مجلس برای موافق ت خود با برجام بایستی ابتدا به این پرسش منطقی و قانونی پاسخ بدهند که نظر آنان درباره نقاط منفی و خطرآفرین برجام که در گزارش مستند و کارشناسانه کمیسیون ویژه آمده است چیست؟ اگر وجود این نقاط فاجعه‌آفرین در برجام را تائید می‌کنند، چه توجیه و توضیحی برای موافق ت با آن دارند؟ و چنانچه فاجعه‌آفرینی موارد فنی و حقوقی تاکید شده در گزارش کمیسیون ویژه را نمی‌پذیرند، چه دلیل قابل قبولی برای اثبات نظر خویش دارند؟ بدیهی است که در پاسخ به این پرسش نمی‌توان به کلیات شعارگونه نظیر فتح‌الفتوح بودن توافق وین، تسلیم قدرت‌های بزرگ در مقابل خواست ملت ایران و... امثال آن متوسل شد. بلکه به قول ملای رومی، «دلایل قوی باید و منطقی... نه رگ‌های گردن به حجت قوی».  البته گفتنی است دیروز در صحن علنی مجلس روی این نکته تاکید شد که هیچیک از نمایندگان با اجرای مطلق برجام موافق نیستند و تقریبا تمامی آنان براین باورند که این سند بدون شماری از قیدها و شرط‌ها نباید پذیرفته شده و به تصویب برسد که دراین‌باره گفتنی است؛ اولا؛ برجام یک معاهده دو جانبه است و براساس قوانین شناخته شده بین‌المللی - کنوانسیون 1969 وین- معاهده دوجانبه قید و شرط‌پذیر نیست و فقط می‌تواند به طور کامل پذیرفته و یا رد شود. بنابراین چنانچه قیدها و شرط‌ها، متن سند را تغییر بدهد به معنای رد آن است که با توجه به متن خسارت‌بار برجام، امید است چنین باشد. ثانیا؛ قید و شرط‌ها نباید از نوع کلیات غیرقابل اندازه‌گیری و توصیه‌های اخلاقی باشد! بخوانید. 5- دیروز بلافاصله بعد از قرائت گزارش کمیسیون ویژه‌ بررسی برجام در صحن علنی مجلس، یک طرح دو فوریتی با امضای 75 تن از نمایندگان مجلس تحت عنوان  «اقدام متناسب و متقابل دولت جمهوری اسلامی ایران در اجرای برجام» ارائه شد که هر چند درباره آن گفتنی‌ها و پرسش‌های بی‌پاسخی هست ولی پرداختن به این ابهامات بیرون از محدوده نوشته پیش‌روی است و به فرصتی دیگر می‌گذاریم.  و اما، برای این طرح دو فوریتی که در 9 ماده و  دو تبصره ارائه شده است هیچ نامی مناسب‌تر از «کلیات ابوالبقاء»!  نمی‌توان یافت و تعجب‌آور و تأسف‌بار است که چگونه امضای 75 تن از نمایندگان مجلس را با خود دارد! مروری گذرا بر مفاد این طرح نشان می‌دهد که «طرح دو فوریتی الزام دولت به اجرای بی‌قیدوشرط برجام»! نام مناسب‌تری برای آن است. به چند نمونه از مواد 9 گانه این طرح توجه کنید؛ در ماده یک آمده است؛ «براساس فتوای رهبر معظم انقلاب اسلامی هیچ دولتی در ایران حق تولید و به‌کارگیری سلاح کشتار جمعی را ندارد»!  این که از سوی ایران پذیرفته شده است و آرزوی دشمن نیز هست.  در ادامه همین ماده تاکید شده است که ایران بایستی برای ایجاد منطقه عاری از سلاح کشتارجمعی تلاش کند! خب! این ماده و توصیه اخلاقی چه ربطی به برجام دارد؟! در ماده 2 آمده است: پایه و مبنای برجام به همکاری و احترام متقابل است و هر اقدامی مبتنی بر فشار و تهدید موجب تجدیدنظر در این همکاری خواهد شد! که باید  پرسید؛ مثلا اگر 9700 کیلوگرم اورانیوم غنی شده را خارج کردیم، سامانه سانتریفیوژها را برهم زدیم، راکتور آب سنگین اراک را بتون‌ریزی کردیم و... اما، طرف مقابل به تعهداتش پایبند نبود، قرار است چه کنیم؟! یعنی این 75 نماینده محترم نمی‌دانند که چیدمان سانتریفیوژها با چیدمان جعبه‌های میوه در یک میوه‌فروشی فرق دارد و مانند فلان میوه فروش که هر شب جعبه‌ها را جمع می‌کند و صبح فردا دوباره می‌چیند نمی‌توان سانتریفیوژها را جمع کرده و دوباره چید؟! در مواد دیگر بر ضرورت برخورد با عدم پایبندی طرف مقابل به تعهدات خود تاکید شده که باید گفت؛ اولا مگر حریف دیوانه است که برجام را نقض کند؟! و ... بقیه مواد این طرح نیز حال و هوای مشابهی دارند و در یک کلمه اجرای بی‌قیدوشرط برجام را توصیه می‌کنند. 6- نه فقط هیچیک از مواد 9‌گانه طرح یاد شده کمترین مغایرتی با متن فاجعه‌آفرین برجام ندارد و از این جهت بی‌تردید به نفع حریف تدوین شده است بلکه تمامی مصوبات قبلی مجلس برای الزام‌ دولت‌ها به حفظ دستاوردهای هسته‌ای را نیز لغو می‌کند!  ... قانون الزام دولت به تعلیق اقدامات داوطلبانه مصوب آذرماه 84، قانون الزام دولت به تجدیدنظر در همکاری با آژانس مصوب دی‌ماه 85، قانون صیانت از دستاوردهای صلح‌آمیز هسته‌ای مصوب تیرماه 89، قانون الزام دولت به حفظ دستاوردهای هسته‌ای مصوب تیرماه 94 همه این موانع قانونی در طرح پیشنهادی 75 نماینده از پیش‌پای دشمن برداشته شده است. 7- در تمامی 9 ماده طرح مزبور، هیچ اختیار و اجازه تصمیم‌گیری - تاکید می‌شود که هیچ اختیاری - به مجلس داده نشده است بلکه در تمامی موارد، بر نظر شورای عالی امنیت ملی به عنوان محل ارجاع و تصمیم‌گیری تاکید شده است، و این بدون کمترین تردیدی به معنا و مفهوم خلع ید مجلس است، آنهم از سوی 75 نماینده مجلس! از این روی طرح مورد اشاره اولا؛ نقض آشکار قانون‌اساسی، ثانیا؛ حذف مجلس از چرخه تصمیم‌گیری و... فاعتبروا یا اولی‌الابصار. و بالاخره باید گفت، روح مرحوم داش غلام شاد که اتوبوس خودش را بزک می‌کرد و نه یک سند ضدملی و فاجعه‌آفرین برای مردم این مرز و بوم نظیر توافق وین را ..
کد خبر: ۷۳۹۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۷/۱۳

به گزارش پایگاه تحلیلی خبری آوای رودکوف avayerodkof.ir به نقل از پایگاه اطلاع رسانی ریاست جمهوری، حسن روحانی رئیس جمهور کشورمان در حاشیه هفتادمین نشست سازمان ملل متحد با شبکه CNN آمریکا مصاحبه اختصاصی داشت. متن کامل گفت و گوی کریستین امانپور خبرنگار شبکه سی ان ان آمریکا با رییس جمهور به این شرح است: مجری: به نظر می‌رسد کوشش‌های دیپلماتیک بسیار زیاد و متمرکزی این هفته در رابطه با سوریه انجام خواهد شد. آیا ایران به گفتگوی سیاسی دعوت شده و آیا ایران در کنار ایالات متحده کوشش‌هایی را برای اتمام جنگ در سوریه ارائه خواهد داد؟ رییس جمهوری: ما از آغاز تحولات سوریه در طول 5 سال گذشته همواره تلاش کردیم که امنیت و ثبات به سوریه برگردد. در این راه اقدامات فراوانی را انجام داده‌ایم. از جمله گفتگو و رایزنی با کشورهای مختلف؛ هم اکنون نیز با برخی از کشورهای منطقه از قبیل عراق و روسیه و همچنین با برخی از کشورهای دیگر از اتحادیه اروپایی راجع به سوریه گفتگو می‌کنیم و هدف اصلی ما آن است که با تروریسم به طور جدی در سوریه مبارزه و شرایطی فراهم شود که مردم سوریه به کشورشان برگردند و در نهایت یک دموکراسی در این کشور حاکم شود. مجری: ولی برای مدت زیادی ایالات متحده می‌گفت که ایران نمی‌تواند عضو این گفتگوهای سیاسی برای پیدا کردن راه و چاره سیاسی باشد. با توجه به آنچه از دیدار وزیر خارجه آقای جان کری با دکتر ظریف شنیده ایم، آیا این شرایط عوض شده است؟ رییس جمهوری: آنچه که قبلا هم اعلام شده بود این که گفتگوی ما با ایالات متحده آمریکا صرفاً راجع به مسأله هسته‌ای خواهد بود و پس از آن که مسأله هسته‌ای اجرایی و عملیاتی شد و مطمئن شدیم که این مسیر به درستی پیش می‌رود، آن وقت ممکن است که موضوع دیگری قابل گفتگو شود. هنوز راجع به اجرای برجام قدم‌هایی باقی است که باید انجام بدهیم. مجری: پس می‌فرمایید که در حال حاضر ایران با آمریکا گفتگویی درباره سوریه نخواهد داشت ؟ رییس جمهوری: بین ایران و آمریکا مذاکره مستقیمی راجع به سوریه وجود ندارد اما در عین حال ایران با اتحادیه اروپا و کشورهای دیگر مذاکره دارد و آن کشورها هم با ایالات متحده در گفتگو هستند. بنابراین گفتگوی غیرمستقیم وجود دارد. مجری: به نظر می‌رسد که ایالات متحده، بریتانیا، روسیه و ایران همگی از تعویض قدرت به نوعی صحبت می‌کنند که برجا ماندن پرزیدنت اسد را ولو برای مدت محدودی در بر خواهد داشت. آیا زمانی را می‌توانید پیش بینی کنید که اسد جزو جغرافیای سیاسی این کشور قرار نگیرد؟ رییس جمهوری: وقتی در سوریه هدف اول ما بیرون راندن تروریست‌ها باشد و مبارزه با آنها، چاره‌ای نداریم جز این که حکومت مرکزی آن کشور را به عنوان مرکزیت برای مبارزه بپذیریم. والا اگر حکومت آن کشور را در نظر نگیرید، کجاست آن مرکزی که می‌خواهد با تروریست‌ها بجنگد و مبارزه کند؟ من فکر می‌کنم که امروز همه پذیرفته‌اند که حکومت اسد باید بماند تا بتوانیم با تروریزم مبارزه کنیم. اما به محض این که دیدیم این حرکت در حال موفقیت است و می‌تواند قدم به قدم تروریست‌ها را به عقب براند، باید اقدامات دیگری انجام گیرد برای اینکه صدای مخالفین هم شنیده شود. و در سوریه آنهایی که معترض حکومت اسد هستند - البته نه آنهایی که تروریست هستند - پای میز مذاکره بیایند و با گروه‌های دیگر بنشینند و از جمله مقامات دولتی و آنوقت توسط خودشان برای آینده سوریه تصمیم‌گیری شود. مجری: جناب رییس جمهور فکر می‌کنید روسیه در حال انجام چه کاری است؟ چرا پرزیدنت پوتین پرسنل، تسلیحات و جت‌های جنگنده‌ می‌فرستد سوریه و آنجا اردوگاه می‌سازد؟ فکر می‌کنید برای این است که از پیشرفت‌ها و موفقیت‌های ایالات متحده جلوگیری کند؟ رییس جمهوری: چند ماه پیش در ملاقاتی که با آقای پوتین داشتیم ایشان این مسأله را بطور مفصل مطرح کرد که روسیه تصمیم گرفته یک مبارزه جدی‌تری را با داعش در منطقه شروع کند. حتی در آن ملاقات پیشنهاد کرد که برخی از کشورها مثل ایران، عراق و روسیه با هم یک نوع شبه ائتلافی را تشکیل بدهند و به هم برای مبارزه با داعش و گروه‌هایی شبیه به آن کمک کنند و در اصل مسأله، من موافق بودم و گفتم به هر حال هدف ما مبارزه با داعش است و هر کس کمک کند چه بهتر. او در آن ملاقات به من گفت که در این زمینه با آقای اوباما هم صحبت کرده و گفت که می‌خواهد مبارزه با داعش را تشدید کند و به من گفت که آقای اوباما هم از این کار استقبال کرده است. بنابراین از این حرکت جدید روسیه قبلاً ما مطلع بودیم. خود آمریکا هم مطلع بوده و حتی در آن ملاقات به من گفت که با آقای اردوغان صحبت کرده و با دیگران. بنابراین از قبل پیش بینی می‌شد که روسیه در زمینه مسایل منطقه‌ای و از جمله مبارزه با داعش فعال‌تر شود و الان توان خودش را در منطقه برای مبارزه با داعش بیشتر کرده است. مجری: ایالات متحده مدام تکرار می‌کند که اهداف روسیه معلوم نیست؟ چرا ایران از کسی که بیش از صدها هزار نفر از مردم خودش را کشته و از بمب‌های بشکه‌ای استفاده کرده و چندین میلیون نفر از هموطنان خودش را از خانه‌های خودشان رانده، پشتیبانی می‌کند؟ از چنین شخصی که خیلی‌ها می‌گویند مسئولیت بوجود آمدن داعش و این گروه‌ها را دارد؟ رییس جمهوری: واقعیت این است که دو نوع تصویر از سوریه مطرح است. یک تصویر همانی است که شما بیان کردید که عمدتاً در غرب و در آمریکا بیشتر مطرح است. و یک تصویر دیگری که در ایران و در برخی از کشورهای منطقه و شاید از جمله روسیه مطرح باشد. شما می‌دانید که در زمانی که ما در جنگ با عراق بودیم و صدام به ما حمله کرد و یک جنگ هشت ساله داشتیم یکی از کشورهای معدودی که در منطقه از ما حمایت می‌کرد علیه صدام، پدر همین آقای بشار اسد، حافظ اسد بود. ما از آن زمان یک روابط بسیار خوب و نزدیکی با این کشور داشتیم. باز شما می‌دانید آن زمانی که اسراییلی‌ها حمله کردند به لبنان و با حزب‌الله وارد جنگ شدند - مقصودم البته جنگ 33 روزه در سال 2006 است- وقتی که اسراییل شکست خورد و حزب‌الله پیروز شد، فرمانده حزب‌الله در یک سخنرانی اعلام کرد که در این جنگ ما از کمک‌های سوریه هم برخوردار بودیم. بنابر این سوریه در منطقه بعنوان یک دوست قدیمی ما بوده و مطرح است. این خیلی روشن است. اما این که امروز در سوریه چه می‌گذرد، ممکن است اشکالاتی هم بر حکومت ‌آقای اسد وارد باشد و ممکن است برخی از معترضین فضای بازتری را در سوریه بخواهند. اما واقعیت امر این است که خطر اول امروز در سوریه داعش است؛ داعش حدود دو سوم این کشور را اشغال کرده، از شهرها و روستاها مردم فرار کردند. از این مناطق به لبنان، ترکیه، کردستان و جاهای مختلف رفته و پناهنده شده‌اند و مردم وضع بسیار بدی دارند. داعش بسیار بی‌رحمانه با مردم رفتار می‌کند. به هیچ چارچوبی معتقد نیست. به نظر من همه باید قبول و باور کنیم امروز در سوریه اولویت اول، باید مبارزه با تروریسم و با داعش و اولویت دوم اصلاحات سیاسی در حکومت سوریه باشد. مجری: شما توضیح دادید که سوریه مدت زیادی دوست خوب شما بود. آیا وقت آن شده که ایران تفسیر جدیدی را در نگاه خودش و دوستان دیگری بدست بیاورد. همه می‌گویند که قبل از بوجود آمدن داعش، رژیم اسد مردم را به فرار از شهرهایشان وا داشت؟ رییس جمهوری: ببینید آن زمانی که تظاهرات در سوریه شروع شد، خیلی طول نکشید که تظاهرات مردم با حضور گروه‌های تروریستی توأم شد. البته اول اسم اینها داعش نبود واسم‌های دیگری داشتند و الان هم هستند گروه‌های مختلف با نام‌های مختلف. داعش بعداً فضای بیشتری را در سوریه پیدا کرد و یک مدتی هم با سایر گروه‌های تروریستی جنگید و آنها را منزوی کرد و خودش میدان‌دار معرکه شد. بنابراین از همان ماه‌های اولیه اعتراض مردم، بلافاصله تبدیل به جنگ داخلی شد. وقتی اعتراض تبدیل به جنگ داخلی می‌شود شرایط فرق می‌کند و هر کشوری که حکومت مرکزی دارد وقتی ببیند در آن کشور جنگ داخلی به پا شده با جنگجویان و تروریست‌ها می‌جنگد. این طبیعت هر کشوری است و شما در انگلیس ‌دیدید که چطور حکومت مرکزی لندن با یک گروه می‌جنگید و مبارزه می‌کرد و آنها را تروریست می‌دانست. مشابه همین داستان در آمریکا هم اگر اتفاق بیفتد همین حالت خواهد شد. یک وقتی در اوکلاهما چه بساطی شد و نیروها ریختند و گفتند این گروه یک گروه تروریستی است و مغازه‌ها را آتش زدند. همه جای دنیا همین است وقتی یک جنگ داخلی رخ بدهد و عده‌ای بخواهند در کشور از اسلحه استفاده و نا امنی کنند با آنها مقابله می شود. بنابراین آنچه وجود دارد یک واقعیتی است در سوریه امروز. مردمی آواره شدند، گروه‌های تروریستی بخش بزرگی از کشور را اشغال کردند و امنیت وجود ندارد. داعش بسیار بی‌رحم است و من شک ندارم که اگر از مردم سوریه حتی آنهایی که مخالف حکومت اسد هستند سؤال کنید که در شهر شما ارتش سوریه بیاید بهتر است یا داعش؟ حتماً ارتش را انتخاب می‌کنند نه داعش را. برای این که ارتش سوریه به هر حال یک قواعد و چارچوب و نظاماتی از گذشته دارد ولی داعش به هیچ اصلی معتقد نیست. بنابراین من معتقدم در این اصل نباید تردید کنیم که در اولین قدم ما باید داعش و سایر تروریست‌ها را از سوریه بیرون برانیم بعد برویم سراغ اقدامات بعدی. مجری: توجه کنیم به چیزی که بسیار نگران کننده است برای مردم ایالات متحده آمریکا. در حالی که شما یک توافق تاریخی را با ایالات متحده آمریکا و بقیه دنیا امضا کردید، چند آمریکایی را شما آنجا در زندان نگه داشته‌اید که تابعیت آمریکایی دارند. یکی از آنها همکار ماست آقای جیسون رضاییان. آیا شما فکر می‌کنید که رسیدگی قانونی به این پرونده‌ها حداقل بتواند با عدالت و سرعت بیشتری انجام شود؟ رییس جمهوری: فکر می‌کنم یک سؤال مربوط‌تری در اینجا وجود دارد. شما سؤال کردید که ما با آمریکایی‌ها در زمینه مسایل هسته‌ای به یک توافقاتی رسیدیم و زندانی‌های دوتابعیتی در ایران وجود دارند. زندانی شدن آنها که ربطی به توافق هسته‌ای نداشته و اتهاماتشان چیز دیگری است. ولی من از این طرف سؤال می‌کنم عده‌ای از ایرانیها در آمریکا زندانی هستند که دقیقاً در رابطه با مسایل هسته‌ای در زندان هستند. یعنی بخاطر تحریمی که بوده و امروز در این توافق با قطعنامه 2231 این تحریم برداشته شده و وقتی این تحریم برداشته می شود، ماندن آنها در زندان چه معنایی دارد؟ یعنی بعد از این توافق اولین سؤال این است که ایرانیهایی که به خاطر دور زدن تحریم‌ در زندان به سر می‌برند، برای چه در زندان هستند؟ بلافاصله باید آنها آزاد شوند و اگر آمریکایی‌ها در این زمینه اقدام درست خودشان را انجام دهند و آنها را آزاد کنند حتما فضایی باز می‌شود که ما هم از همه توانمان استفاده کنیم برای کمک به زندانیها در ایران که آنها هم زودتر آزاد شوند. مجری: یعنی اگر یک طرف زندانی‌ها را رها کند آن طرف هم همین کار را خواهد کرد؟ هیچ راه دیگری نمی‌بینید که مثلاً حداقل یک روزنامه‌نگار را زودتر از اقدام طرف مقابل آزاد کنید؟ رییس جمهوری: من نظر شخصی خودم این است که به هر زندانی‌ای که امکانش باشد کمک کنیم. تا آنچه از دیدگاه قانونی باید نسبت به او انجام گیرد، تسریع و زودتر تمام شود. یا بخشی از زندانش مورد عفو قرار گیرد. من که شخصاً بسیار خوشحالم، نه نسبت به یک روزنامه‌نگار بلکه نسبت به دیگران هم خوشحالم که اقدامی شود که اینها زودتر آزاد شوند. در واقع هر کسی که ضرورت ندارد که در زندان بماند، چرا در زندان بماند؟ ما باید بتوانیم از شیوه‌های جایگزین استفاده کنیم، در دنیای امروز خیلی شیوه های جایگزین وجود دارد بجای زندان با ابزار الکترونیکی که در اختیار همه هست می توان کنترل کرد. بنابراین اصل این که ما تسهیلات را در اختیار زندانیان بگذاریم و تلاش کنیم برای آزادی زودتر آنها، این یک حرف درستی است و هم دولت و هم خود من دنبال این کار هستیم. اما اگر در عین حال آمریکایی‌ها نسبت به زندانی‌های ما اقدامات درستی انجام دهند در فضای ایران بسیار مؤثر خواهد بود. مجری: برای این که درست متوجه بشوم فرمایشتان را؛ آیا اکنون درباره همین مطلب دقیقی که به آن اشاره کردید پیگیری می‌کنید؟ رییس جمهوری: راجع به مسایل کنسولی هم گاهی بحث بوده. بله. اگر امروز هم باشد من تعجب نمی‌کنم چون قبلا در این زمینه‌ها بحث‌هایی مطرح بوده است. مجری: این اولین دفعه‌ای است که پس از امضای توافق برجام به ایالات متحده آمده اید. آیا رهبر معظم ایران پشتیبان و مدافع این توافق هسته‌ای هستند؟ رییس جمهوری: از اول در بیانات رسمی ایشان فرمودند که من با اصل توافق موافق هستم و ادامه پیدا کند. نکاتی را ایشان اعلام کردند بعنوان خط قرمزهایی که باید مذاکره کننده‌ها مراعات کنند. آن خطوط قرمز هم مورد مراعات مذاکره کننده‌ها همیشه بوده و بنابراین دلیلی ندارد که ایشان مخالفتی با توافق هسته‌ای داشته باشند. مجری: پارلمان چطور؟ گفته موافق است و مشکلی ندارند؟ همانطور که می‌دانید پارلمان آمریکا نتوانست جلوی این توافق را بگیرد. مجلس ایران چطور؟ رییس جمهوری: مجلس ایران همانطور که می‌دانید یک کمیسیون ویژه‌ای را در این باره انتخاب کرده و چند هفته است که مشغول بررسی هستند و آن مقداری که قبلاً من خبر داشتم جزو برنامه‌های پارلمان بود و بنا بود که -امروز که روز یکشنبه است- گزارش این کمیسیون در مجلس مطرح شود و اگر آن گزارش در کمیسیون مطرح شود، معمولاً مجلس دو تا کار می‌تواند انجام دهد. یکی این که تبدیل کند به یک بیانیه و آن را منتشر کند و یکی این که تبدیل کند به یک طرح. که یک عده‌ای از نمایندگان امضا کنند و در جلسه‌ای مطرح شود و راجع به مواد آن طرح بحث و بررسی و تصویب شود و هر کدام از آنها که باشد احتمال می‌دهم که در هفته جاری در مجلس تمام شود. مجری: شما حتماً در ایران کمپین انتخاباتی جمهوری‌خواهان و تعدادی از گفتگوها و مناظره‌ها بین آنها را مشاهده می‌کردید که تعداد زیادی از کاندیداها می‌گفتند اگر رییس جمهور شوند این توافق را پاره می‌کنند. آنها می‌گفتند که می‌توانید اینقدر ساده فکر کنید که ایران به تعهدش عمل خواهد کرد؟! و بازرس خودش باشد؟ عکس‌العمل شما درباره عدم اعتماد جدی و عمیقی که اینجا وجود دارد چگونه است و بخصوص که تعداد زیادی شک دارند که ایران بر سرتعهداتش بماند؟ رییس جمهوری: چند مسأله است که باید اینها را مورد توجه قرار دهیم. اولاً آنچه در ایالات متحده آمریکا گفتگو می‌شد گاهی وقتها که من می‌رسیدم از ایران یک قسمت هایی که مستقیم پخش می‌شد و من می‌دیدم بسیار خنده‌آور بود و مسایل عجیب و غریبی را مطرح می‌کردند. هر کس با ایران آشنا باشد می‌فهمد که حرف‌های اینها با واقعیت ایران چقدر زیاد فاصله دارد. برخی از آنها حتی اسم تهران و ایران را هم اشتباه می‌کردند و بلد نبودند و بعضی حتی نمی‌دانستند ایران کجاست و صحبت‌هایی که می‌کردند با واقعیت خیلی فاصله داشت. خود مردم ایران بصورت یک جوک به آن نگاه می‌کردند و می‌خندیدند. نکته دوم این که داستان برجام و توافق هسته‌ای به یک مسأله حزبی تبدیل شد و این از نقطه ضعف‌های سیاست خارجی آمریکا بود. این گونه مسایل که مسایل ملی است نباید مسأله حزبی بشود و یک حزب بگوید من خیلی موافق م یا حزبی بگوید من خیلی مخالفم. در نهایت باز هم شکل ظاهری آن یک شکل حزبی بود نه یک نظر ملی. این هم بحث دیگری بود که ما در آمریکا مشاهده می‌کردیم. مسأله بعد این که بله طبیعی است که در آمریکا عده‌ای مخالف یا موافق باشند اما مسأله برجام مسأله ایران و آمریکا نیست، مسأله برجام یک مسأله بین المللی است. مسأله‌ای است که ایران با شش کشور دنیا صحبت کرده نه فقط با آمریکا و در نهایت برجام در شورای امنیت سازمان ملل تصویب شده. یعنی در قطعنامه 2231 مورد تأیید قرار گرفته است. بنابراین مخالفت با برجام مخالفت با آقای اوباما یا حزب دموکرات یا توافق ایران و آمریکا نیست. مخالفت آنها، مخالفت با یک نهاد بین‌المللی است. یعنی آنها داشتند با سازمان ملل و شورای امنیت مخالفت می‌‌کردند. در آمریکا قبلاً کمتر مشاهده می‌شد کنگره یا سنا با سازمان ملل روبه‌رو بشود و با آنها بجنگد و یک حرف‌هایی بزند که غیرقابل قبول است. مگر می‌شود یک کشوری یک تعهدی را قبول کند و دولت بعد آن، تعهد را پاره کند. این کار، کار صدام است. صدام یک تعهدی خودش امضاء کرد با ایران، بعداً پاره کرد. بعد هم ناچار شد که قبول کند و بگوید اشتباه کردم. مگر چنین چیزی امکان‌پذیر است. هر دولتی در هر کشوری که می‌آید، باید متعهد باشد به تعهد دولت قبلی خودش. والا آن کشور اعتمادش از بین می‌رود، و هیچ‌کس در دنیا به ان اعتماد نمی کند. من فکر می‌کنم اینها بیشتر شعار است. مجری: جزییاتی مردم از پایگاه‌های نظامی که بازرسان بین‌المللی اجازه بازرسی آنجا را ندارند، نگران هستند. جناب آقای رییس‌ جمهوری درباره این نگرانی شما چه توضیحی دارید؟ رییس‌ جمهوری: چرا نگران باشند؟! اگر این توافق اجرایی و عملیاتی شد معنی‌اش این است که ما پروتکل الحاقی را اجرا می کنیم و پروتکل الحاقی مقررات خاص خودش را دارد. امروز در دنیا 120 کشور پروتکل الحاقی را اجرا می‌کنند و ایران کشور 121 خواهد بود هر چیزی که در کشورهای دیگر اجرا می‌شود در ایران هم اجرا خواهد شد. تفاوتی بین ما با آن 120 کشور نخواهد بود. مجری: از زمانی که این توافق امضا شد شعارها علیه شیطان بزرگ در ایران شنیده شده. شما هم تندروهای خودتان را دارید که نمی‌خواهند این توافق را ببینند. شما صحبت کردید از تندروهای آمریکایی، در ایران هم وجود دارند و هنوز آمریکا را به عنوان شیطان بزرگ خطاب می‌کنند، روزی را می‌بینید که ایالات متحده شیطان بزرگ نباشد آیا وقتش رسیده که این شعار را بازنشسته کنیم؟ رییس‌ جمهوری: این کلمه شیطان بزرگ برای حالا نیست. این داستان مربوط به سال 1980 می‌شود، یعنی آن زمان بود که امام ره این مسأله را مطرح کرد. زمانی که آمریکایی‌ها ایران را به دخالت نظامی و حضور نظامی و اشغال نظامی تهدید کردند. امام آن زمان این نکته را مطرح کرد و این حرف‌ها همیشه بوده است در طول این 37 سال بوده و یک چیز جدید در ایران نیست. ایرانیان به طور طبیعی از سیاست‌های ایالات متحده آمریکا در گذشته از زمان دولت مصدق تا کنون ناراحت هستند بخاطر مداخلات آمریکا، بخاطر حمایت‌های آمریکا از برخی از کشورهای اشغالگر، بخاطر دخالت نظامی، حمایتی که از صدام در جنگ کرد و دلایل مختلف. بنابراین در جنگ بین ایران و عراق آمریکایی‌ها حمایت کردند از عراق و از صدام از همه اینها مردم ناراحت و عصبانی هستند. طبیعی است که شعارهایی هم علیه آمریکا داشته باشند. مجری: درست است تاریخش را می‌دانم. ولی مردم ایران خواستار روابط بهتری هستند. حتی قبل از این توافق هسته‌ای. آیا رابطه بهتری را می‌بینید که با ایالات متحده شروع شود که فراتر از توافق هسته‌ای باشد؟ رییس‌ جمهوری: مردم ایران خواستار این هستند که تنش بین ایران و آمریکا کم شود. من جزو شعارهای انتخاباتی‌ام قبل از اینکه انتخاب شوم، این بود که با دنیا می‌خواهم تعامل سازنده داشته باشم و با کشورهایی که امروز تنش و حتی تخاصم وجود دارد، این تنش یا تخاصم کم شود. و ما بتوانیم به یک روابط طبیعی و نرمال نزدیک‌تر شویم. من این نظر را دارم الان هم می‌گویم. به نظر من هم در این 2 سال ایران و آمریکا نزدیک‌تر شدند تا گذشته. به هر حال 2 سال پیش تصور نمی‌شد که دو وزیر ایران و آمریکا ساعت‌ها بنشینند با هم حرف بزنند و مذاکره بکنند و به توافق برسند. مجری: پس آیا رییس‌ جمهور ایران و رییس‌ جمهور ایالات متحده ممکن است که الان دست بدهند با هم و سلامی بکنند در سازمان ملل؟ و دقایقی با هم صرف و صحبت بکنند؟ بویژه اینکه هدف اولی را به دست آوردید و پشت سر گذاشتید؟ رییس‌ جمهوری: من فکر می‌کنم شبیه این سوال پارسال مطرح کردید. پاسخ من این بود که خیلی من در ذهنم این حرکات سمبلیک مطرح نیست که به هم برسیم و به هم دست دهیم. یا به هم نرسیم. به هم سلام کنیم و یا به هم نامه بنویسیم. البته نامه می‌نویسیم گاهی ایشان می‌نویسند و گاهی من می‌نویسم. مهم این است که بین ایران و آمریکا فاصله خیلی زیادی وجود دارد و خیلی مسایل در طول 37 سال گذشته بوده که باید جبران شود. مهم این است که بتوانیم طراحی کنیم چگونه این مسایل را حل و فصل کنیم. چگونه رضایت مردم خودمان را جلب بکنیم و چگونه بتوانیم مردم دو کشور نزدیک‌تر بشوند. بحث این نیست که گذشته فراموش بشود، بحث این است که چگونه جبران شود و چگونه به آینده نگاه کنیم. من معتقدم مردم ایران بیشتر می‌خواهند به آینده نگاه کنند تا در گذشته بمانند و این بسیار مهم است. اگر همین حالت در آمریکا هم باشد، مردم آمریکا هم همین را بخواهند؛ خواست ملی، حکومت‌ها را وادار می‌کند به اینکه راه جدیدی را پیدا و انتخاب کنند. مجری: تعداد زیادی از ایرانیان در حادثه چند روز پیش در زیارت حج در عربستان سعودی کشته شدند و شما فوق‌العاده خشمگین بودید، چرا این عکس‌العمل شما بود؟ چرا دولت عربستان سعودی را مسئول می‌شناسید؟ رییس‌ جمهوری: به هر حال این همه حاجیانی که به عربستان سعودی می‌روند، دولت عربستان سعودی به عنوان میزبان مسئولیت‌هایی را به عهده دارد. مخصوصاً برای حج که برنامه‌های بسیار مهمی وجود دارد. امسال دو حادثه عجیب و غریب اتفاق افتاد. یک بار، یک جرثقیل در مسجدالحرام افتاد و عده‌ای کشته شدند و از جمله عده‌ای ایرانی. اخیراً هم در روز پنج‌شنبه در مراسم منا عده‌ زیادی کشته و مصدوم شدند. من آمار دقیقش را ندارم. هنوز عربستان آمار دقیق را اعلام نکرده است که عدد چه مقدار است. کشته و زخمی‌ها هزاران نفر هستند و در این میان صدها ایرانی کشته و یا مصدوم شدند. تاکنون آنچه معلوم شده حدود 150 نفر کشته از ایرانی‌هاست که این عدد ممکن است بالاتر برود. بخاطر اینکه ما عده‌ای مفقود داریم این کار به معنی بی‌برنامگی و بی‌کفایتی دولت عربستان است. دولت عربستان علی‌الظاهر همه ذهن، فکر و برنامه‌اش را مشغول کرده برای کشتار مردم یمن و ظاهراً وقت ندارد که راجع به مردم خودش و یا راجع به میهمان‌های خانه خدا، فکر و برنامه‌ریزی کند. این جای بسیار بسیار تأسف است و عربستان باید پاسخگو باشد در برابر این بی‌برنامگی، بی‌انضباطی و عدم کارآیی دولتش که منجر شده به کشته شدن تعداد زیادی از حاجیان از کشورهای مختلف. ما از لحاظ سیاسی و حقوقی مسأله را دنبال خواهیم کرد. مجری: سپاس جناب رییس‌ جمهوری. می‌دانم که وقت زیادی را از جنابعالی گرفتیم. رییس‌ جمهوری: خیلی متشکرم.
کد خبر: ۷۳۶۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۷/۰۹

پایگاه تحلیلی خبری آوای رودکوف avayerodkof.ir نمایش "فاژ" به نویسندگی صنم خباز و کارگردانی شاهد موافق روز چهارشنبه 8 مهرماه ساعت 19:30 میزبان اصحاب رسانه و جمعی از هنرمندان خواهد بود.این نمایش از تاریخ 8 مهر ماه لغایت 24 مهر ماههر شب به غیر از شنبه ها ساعت 19:30 در تماشاخانه بازیگاه به روی صحنه می رود.آرمین افتخار زاده و پانته آ یزدی به عنوان بازیگر در این نمایش به ایفای نقش می پردازند. همچنین آرمین افتخار زاده(دستیار کارگردان) صنم خباز(مننشی صحنه) علی طباطبایی (نوازنده) محمد حق جو(مشاور رسانه)و گروه ارنیکا به عنوان روابط عمومی و تبلیغات با این گروه همکاری می کنند. علاقه مندان به تماشای این نمایش می توانند بلیط این نمایش را با 30% تخفیف به صورت حضوری از گیشه تماشاخانه دریافت نمایند. تماشاخانه بازیگاه در میدان ولی عصر (عج)، بلوار کشاورز,خیابان کبکانیان، نبش کوچه مرتضی زاده, پلاک 12واقع شده است.
کد خبر: ۷۳۳۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۷/۰۷

حسن روحانی رئیس جمهوری اسلامی ایران که در نیویورک به سر می‌برد، در جمع نمایندگان اندیشکده‌های آمریکایی، بار دیگر تأکید کرد که در سوریه مبارزه با تروریسم اولویت اصلی است. پایگاه تحلیلی خبری آوای رودکوف avayerodkof.ir به گزارش گروه بین‌الملل خبرگزاری فارس، حسن روحانی رئیس جمهوری اسلامی ایران روز یکشنبه در جمع نمایندگان اندیشکده‌های آمریکایی حضور یافت. اغلب زمان این نشست به بحث در مورد موضوعات منطقه‌ای و نظرات تهران در خصوص اوضاع سوریه، عراق و یمن گذشت. وی در ابتدای این نشست تأکید کرد که ایران تعهدات خود در توافق هسته‌ای را به طور کامل اجرایی می‌کند. او با این حال گفت برخی اظهارات مطرح شده در واشنگتن، از جمله از سوی نمایندگان کنگره، موجب بدبینی به آمریکا شده است. وی تأکید کرد که در ماه‌های نخست اجرای توافق، باید به شدت مراقب بود که برجام به طور دقیق و کامل پیاده شود، چراکه در آن صورت دیگر بعید است که طرف مقابل بتواند اجرای آن را متوقف کند. آقای روحانی در مورد روابط ایران و آمریکا هم با بیان اینکه «سوءبرداشت‌های زیادی» بین دو کشور وجود دارد، گفت «اختلافات زیادی همچنان بین ایران و آمریکا وجود دارد»، اما این اختلافات می‌تواند به مرور زمان کاهش یافته و مرتفع شود. وی گفت تصور نمی‌کند در روابط تهران و واشنگتن مشکلی وجود داشته باشد که غیرقابل حل باشد. به گفته خبرنگاران حاضر در این نشست، او «تندروها» در ایران و آمریکا را عامل جلوگیری از ارتقا روابط در طول سه دهه گذشته، دانسته است. رئیس‌جمهور در بخش دیگری از این نشست در مورد وضعیت سوریه گفت: «باید اولویت‌ها را در سوریه مشخص کند. به عقیده من، دولت نیاز به اصلاحاتی دارد، اما در عین حال باید با تروریسم مبارزه کرد... ایران و روسیه در مورد اینکه اولویت در سوریه، مبارزه با داعش است، اشتراک نظر دارند.» وی ادامه داد: «هر کس دیگری هم که اعتقادش این باشد که اولویت اصلی مبارزه با تروریسم و پس از آن انجام اصلاحات است، ما با او موافق هستیم و می‌توانیم با او کار کنیم و موفق شویم.» آقای روحانی در مورد سوالی در خصوص افزایش حضور نظامی روسیه در سوریه هم گفت ولادیمیر پوتین رئیس‌جمهور روسیه پیش از این به وی اعلام کرده بود که مسکو قصد دارد نقش خود در مبارزه با داعش را گسترش دهد. او از ائتلاف تشکیل شده توسط آمریکا هم انتقاد کرده و حملات هوایی علیه داعش را «نمایش» خواند که کمکی به شکست داعش نمی‌کند. آقای روحانی تأکید کرد که برای مبارزه با تروریسم، باید به ریشه‌های آن پرداخت و جوانان اروپایی را که این قاره را ترک کرده و به داعش می‌پیوندند، نمی‌توان با حملات هوایی از بین برد. وی با طرح این پرسش که چطور در حالی که کشورها می‌توانند فروش نفت ایران را تحریم و از آن جلوگیری کنند، قادر نیستند روند فروش نفت توسط داعش را متوقف کنند، گفت آیا آن‌هایی که شعار مبارزه با داعش می‌دهند، واقعا به دنبال نابودی آن هستند یا تنها تلاش می‌کنند این گروه را تضعیف کرده یا تحت فرمان خود درآورند؟ آقای روحانی در مورد تجاوز به حریم هوایی سوریه و انجام عملیات در این کشور، گفت آیا یک کشور خارجی می‌تواند با طرح این مسئله که در یکی از ایالات‌ آمریکا تروریست‌ها حضور دارند، دست به عملیات هوایی در آمریکا بزند؟ وی تأکید کرد که همین سوال باید زمانی که بحث سوریه مطرح است، پرسیده شود. حجت الاسلام روحانی در بخش دیگری از این نشست در واکنش به این گفته رسانه‌های راستگرا در غرب که مدعی حکمرانی تهران بر چند پایتخت عربی از جمله بغداد، دمشق، صنعا و بیروت هستند، گفت: «ما بر هیچ پایتختی (در کشورهای عربی) حکومت نمی‌کنیم، نه بر بغداد و نه بر دمشق. ما اگر کشورها از ما بخواهند، به آن‌ها کمک می‌کنیم.» او با بیان اینکه حتی ایران هم از موفقیت انصارالله یمن در به دست گیری کنترل صنعا تعجب کرد، گفت ایران بر صنعا حکومت نمی‌کند. وی تأکید کرد که راه حل پایان بحران در یمن، مشارکت همه طرف‌ها و انجام گفت‌وگوهای میان جناح‌های مختلف در یمن است. وی همچنین در مورد روابط با ریاض، گفت تنش میان ایران و عربستان سعودی، نه به نفع دو کشور است و نه سودی برای منطقه دارد. او گفت زمانی که روی کار آمده، ارتقا روابط با ریاض را در دستور کار قرار داده و این مسئله حتی مورد استقبال پادشاه وقت عربستان قرار گرفته است. با این حال، روی کار آمدن سلمان و پس از آن حمله عربستان به یمن، موجب شد که «فاصله ما بیشتر شود.» آقای روحانی تصریح کرد که ایران و عربستان باید به سمت بهبود روابط حرکت کنند و نباید فضا را به سمت ایجاد اختلاف سنی و شیعه پیش برد. وی گفت: «ما همه یک خانواده هستیم.»
کد خبر: ۷۳۲۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۷/۰۶

رییس جمهوری در دیدار مدیران و مجریان ارشد رسانه های آمریکایی و بین المللی، با تشریح و تبیین مواضع منطقه ای و بین المللی جمهوری اسلامی ایران، به پرسش های آنان پاسخ داد. پایگاه تحلیلی خبری آوای رودکوف avayerodkof.ir به گزارش پایگاه اطلاع رسانی ریاست جمهوری، حجت الاسلام و المسلمین حسن روحانی صبح جمعه و در نیویورک، در ابتدای این نشست به موضوع توافق هسته ای ایران با گروه 1+5 اشاره کرد و اظهار داشت: سال گذشته بحث بر سر این بود که آیا این مذاکرات به نتیجه می رسد یا خیر؟ اما اکنون سوال این است که آیا این توافق بخوبی اجرایی خواهد شد و آیا می تواند زمینه ای برای توافقات بهتر و حل اختلافات در خصوص مسایل دیگر باشد؟ رییس جمهوری، سپس به بررسی تغییرات و تحولاتی که در مسایل منطقه نسبت به سال گذشته روی داده، پرداخت و گفت: اوضاع عراق امسال نسبت به سال گذشته بهتر شده است هر چند که برای موفقیت ارتش و مردم عراق در مقابل گروههای تروریستی هنوز قدمهای مهمی باقی مانده است. در خصوص سوریه نیز بحث آوارگان سوری ابعاد جدیدی از مسایل منطقه ای و بین المللی را پدید آورده است. روحانی با تاکید بر اینکه "آوارگان سوری مردمی هستند که پیش از این با آرامی در سوریه و با مدیریت همین حکوت زندگی می کردند و تروریست ها و جنگ افروزان دلیل اصلی آوارگی آنان هستند"، ادامه داد: وضعیت در یمن امسال در مقایسه با سال گذشته بدتر شده است. مردم با مداخله نظامی و حملات برخی کشورهای منطقه بویژه عربستان در وضعیت غیرقابل تحملی بسر می برند و باید برای نجات مردم فکر عاجلی کرد. رییس جمهوری افزود: از رسانه های همگانی انتظار می رود که به سیاستمداران برای هموارتر کردن مسیری که به نفع مردم منطقه باشد، کمک کنند و اجازه ندهند دشمنی ها و بدبینی های غیر واقعی میان ملت های منطقه گسترش یابد. رییس جمهوری در ادامه این نشست و در پاسخ به پرسشی درباره امکان مبادله زندانیان آمریکایی و ایرانی و از جمله خبرنگار واشنگتن پست، گفت: برخی از این افراد از نظر ما ایرانی هستند چرا که طبق قوانین ایران، ما دو تابعیتی را نمی پذیریم و البته از سوی دیگر، عده ای ایرانی هم در آمریکا زندانی یا بی دلیل تحت تعقیب هستند. روحانی افزود: من با کلمه مبادله و تبادل موافق نیستم و معتقدم باید هر دو دولت بر مبنای قانون به تسریع در امور قضایی، تسهیل در امور کنسولی و درنهایت آزادی سریعتر آنها کمک کنند. البته موضوع زندانیان در ایران در اختیار قوه قضاییه است و قویه مجریه دخالت مستقیمی در این زمینه نمی تواند انجام دهد. در عین حال رییس جمهوری به عنوان مجری قانون اساسی می تواند موضوع را پیگیری کند و اگر لازم بود تذاکرات لازم را بدهد. برای من مهم است که این افراد اگر راهی وجود دارد زودتر آزاد شوند. از رییس جمهوری سوال شد ایران با رژیم اسد پیوند دارد، آیا میان ایران و آمریکا در ارتباط با سوریه هماهنگی صورت گرفته است و به طور نمونه آیا وزیران خارجه دو کشور صحبت و هماهنگی داشته اند؟ روحانی پاسخ داد: ایران با حکومت سوریه روابط داشته و خواهد داشت. آنچه در سوریه اتفاق افتاده این بوده که گروهی در داخل به حکومت معترض بودند اما در فاصله کمی فعالیت های گروههای تروریستی در آن کشور چنان تشدید شد که آن گروه معترض عملا به سایه رفتند و درگیری کنونی به درگیری گروههای تروریستی و ارتش سوریه تبدیل شده است. رییس جمهوری افزود: البته معتقدیم باید فضایی ایجاد شود که معترضان هم نظرات خود را اعلام کنند و در فرایندی، تغییرات لازم در قانون اساسی هم ایجاد شود. روحانی تصریح کرد: اما امروز نگرانی اصلی آوارگی مردم سوریه، تخریب آن کشور توسط گروههای تروریستی و کشته شدن مردم بیگناه سوریه به دست تروریست ها است. مبارزه با تروریسم بی تردید اولویت اول سوریه است. ثبات بدون دمکراسی ممکن نیست و از طرف دیگر نمی توان وسط میدان تروریسم و جنگ از دمکراسی گفت و صندوق رای گذاشت. رییس جمهوری افزود: ایران هم در زمینه سوریه طرحی دارد و این طرح را با دوستان و کشورهای علاقه مند به مشورت گذاشته است و امیدواریم راه حلی جمعی برای سوریه پیدا شود که پایان آن، پایان تروریسم، بازگشت آوارگان به کشورشان و فرایند گفت و گو میان گروههای سوری برای آینده باشد و ما در حال گفت و گو با کشورهای مختلف در این عرصه هستیم. روحانی همچنین در جواب سوالی درباره مخالفت آمریکا با حضور ایران در مذاکرات مربوط به سوریه و اینکه به نظر می رسد اکنون در این موضع خود تجدید نظر کرده اند، گفت: آمریکایی ها اگر قبلا با حضور ایران مخالف بودند خطا و اشتباه بوده است. ایران چه کسی بخواهد و چه نخواهد به عنوان کشور قدرتمند و تاثیر گذار در منطقه حضور تعیین کننده دارد و این واقعیت است. رییس جمهوری افزود: همه کشورهایی که می توانند نقش مثبتی در زمینه سوریه ایفا کنند باید به صحنه بیایند. اما اینکه آیا ایران و آمریکا در این زمینه مذاکره می کنند و یا نه، قبلا گفته شده که عمل کامل به توافق هسته ای یک آزمایش بزرگ برای اعتماد است. توافق در آمریکا به مرحله اجرا نزدیک شده و در ایران هم همینطور، تحریم ها باید به طور کامل برداشته شوند تا مردم ایران احساس کنند که مذاکره ثمربخش است. بعد از آن ممکن است بتوان راجع به موضوعات دیگر هم دو کشور وارد گفت و گو شوند. خبرنگاری از دکتر روحانی پرسید: کاخ سفید گفته است که باراک اوباما تمایل دارد بحثی با شما داشته باشد اما ایرانی ها تمایلی نشان نداده اند. بعد از این توافق هسته ای، چرا شما حاضر نیستید با رییس جمهوری آمریکا حتی دست هم بدهید؟ خبرنگار دیگری هم بلافاصله پرسید "آماده هستید اگر اتفاقی در راهروهای سازمان ملل اوباما را ببیند با او دست بدهید"؟ روحانی جواب داد: ممکن است برخی فکر کنند اکنون راه روابط ایران و آمریکا هموار شده و برخی هم فکر کنند این دو کشور نمی توانند هرگز با هم رابطه داشته باشند. یا برخی فکر کنند اگر دو نفر با هم دست دهند دیگرهمه چیز تمام می شود. خوشبینی و بدبینی صرف نفعی ندارد. البته باید واقع بین بود و به منافع مشترک و آینده نگاه کرد. بین ایران و آمریکا اختلافات و خصومت های زیادی بوده و مردم ایران از سیاستهای دولت آمریکا در قبال خود و منطقه ناراحتند. رییس جمهوری افزود: باید قبل از هر چیز شناخت نسبت به واقعیت های دو طرف ایجاد شود و رسانه ها نقش مهمی در این خصوص بر عهده دارند. روحانی اظهارداشت: در جریان انتخابات هم گفتم که هدف دولت من کاستن از خصومت ها و سطح تنش ها است و در این زمینه همه باید تلاش کنیم. رییس جمهوری در پاسخ به پرسشی درباره شعار مرگ برآمریکا در ایران گفت: مردم ایران با مردم آمریکا دشمن نیستند. مردم ایران از سیاستهای آمریکا ناراضی هستند و این شعار مخالفت با سیاستهای آمریکا بویژه در خاورمیانه است. باید این فضا عوض شود. ادامه حرکت در مسیر تخاصم بی نتیجه است. روحانی در خصوص تکرار سوال ملاقات احتمالی با اوباما گفت: به جای ملاقات و دست دادن ، باید بیشتر دنبال این باشیم که چگونه مسایل را برای آینده حل و فصل کنیم و راه حل بیابیم. بین بنده و آقای اوباما گاهی نامه رد و بدل می شود و این انتقال پیام ها عادی است. اما مساله مهمتر این است که باید به آینده بیاندیشیم و ببینیم چگونه باید موانع را برداریم. قطعا این کار یک شبه حل نمی شود و نیازمند زمان و تدبیر و اقدامات سازنده هستیم. رییس جمهوری افزود: البته روزی تصور نمی شد که وزیران خارجه ایران و آمریکا دور یک میزبنشینند و حرف بزنند. اما اینکه گفته شود چه روزی می توانیم بگوییم که اختلافات اصلی و ریشه دار میان ایران و آمریکا حل و فصل می شود، پیش بینی اش سخت است. ما فکر می کنیم در این دو سال قدم هایی به جلو برداشته ایم اما هنوز فاصله ها زیاد هست. روحانی گفت: مشکلات ایران و آمریکا با دست دادن حل نمی شود؛ نگرش ها و عملکردها باید عوض شود. مهم است که بتوانیم در افکار عمومی دو طرف این مساله را مردم قبول کنند که منافع مشترک چگونه حاصل می شود. آیا فاصله داشتن یا کوتاه کردن فاصله ها به نفع دو طرف است؟ روحانی درباره فعالیتهای نظامی روسیه در سوریه نیز گفت: روس ها با سوریه روابط نزدیکی داشته و دارند. اخیرا آقای پوتین به من گفت که روسیه می خواهد در زمینه مبارزه با داعش در سوریه و منطقه فعالتر باشد و گفت که با اوباما هم در این زمینه صحبت کرده است. بنابر این روس ها اعلام کردند که می خواهند نقش موثر تری در مبارزه با گروههایی تروریستی و از جمله داعش داشته باشند. روابط ما با روسیه نزدیک است و رایزنی داریم اما ائتلافی نداریم. ما در عین حال مشورت و تبادل اطلاعات داریم و نسبت به آینده سوریه هم در سطوح مختلف با هم مذاکره می کنیم. روحانی درباره روابط ایران و عربستان گفت: دیروز متاسفانه عده ای زیاد در مراسم دینی و مذهبی حج در عربستان کشته شده اند که 140 ایرانی هم در جمع کشته شدگان بود و البته این عدد ممکن افزایش هم بیابد. چندی پیش هم در مسجدالحرام عده ای کشته و مجروح شدند. رییس جمهوری در این زمینه افزود: شرایط حج امسال متفاوت از گذشته شده و این حوادث بسیار بزرگ و غیر منتظره بوده است. انتظار این است که حکومت جدید عربستان با توجه به تجربیات گذشته فرایند مدیریت حج را بازنگری کند و نسبت به تامین امنیت و سلامت همه حجاج پایبند باشد. دکتر روحانی اظهارداشت: ایران با دخالت نظامی و حملات عربستان به مردم یمن کاملا مخالف است. چرا که موضوع یمن موضوعی داخلی است. رییس جمهوری گفت: در عین حال اگر در شرایطی بیینیم که می توانیم با عربستان گفت و گوی مفید داشته باشیم، مانع نخواهیم شد. در سطوحی مذاکراتی داشته ایم و سفیر و روابط دیپلماتیک هم داریم. حل این مسایل به نفع منطقه و دو کشور خواهد بود. روحانی در پاسخ به سوالی درباره اقتصاد ایران و حضور سرمایه گذاران خارجی گفت: بعد از توافق شرایط برای حضور سرمایه گذاران مناسبت تر شده است. امروز شرکتهای مختلف اروپایی و آسیایی برای سرمایه گذاری به ایران می آیند و از طرف ایران مانعی هم برای صاحبان سرمایه و فناوری و شرکتهای آمریکایی نیست که در اقتصاد ایران حضور رقابتی و شفاف داشته باشند. روحانی در جواب سوالی درباره بمباران مردم سوریه توسط دولت اسد گفت: نمی دانم اطلاعات شما از کجاست؟ آن بمب ها علیه تروریست ها استفاده می شود. در عین حال بمب های آمریکا مخربتر هستند. مهم هدف است. مگر مردم عراق بخاطر استفاده آمریکا از تسلیحات ممنوعه کشته نشدند و یا در خصوص استفاده از اورانیوم ضعیف شده صحبت از بیماری هایی نظیر سرطان در عراق نیست. در سوریه تروریست ها سر مردم را می برند و جنایات بزرگی مرتکب می شوند. مهم است که اطلاعات دقیق و تعبیرات درستی داشته باشیم. رییس جمهوری در جواب سوالی درباره انتظار ایران از برجام گفت:مخالفت ها و موافق ت ها در ایران و آمریکا طبیعی است. در ایران اکثریت بزرگی از مردم موافق ند و اقلیتی هم مخالفند . مهم این است که برجام باید تا قبل از سال 2015 اجرایی شود و از نظر ما حتی می شود در نوامبر هم اجرایی شود . تا آن زمان ، خیلی فاصله نداریم. رییس شورای عالی امنیت ملی اظهارداشت: به نظرم همه برای موفقیت برجام تلاش کردند و همه نقش خود را تا کنون به خوبی ایفا کردند. به نظر اجرای این توافق اگر به خوبی انجام گیرد حتما زمینه را برای گفتگوهای دیگر آماده می کند. روحانی همچنین در پاسخ به سوالی درباره نفوذ ایران در عراق گفت: اگر در عراق کمکهای ایران نبود حتما بغداد سقوط می کرد و داعش بر بغداد مسلط می شد. ایران به سرعت هم به کردها و هم به درخواست دولت مرکزی پاسخ مثبت داد و یاری رساند. اگر کمکهای ایران نبود اردبیل هم سقوط می کرد و سلیمانیه نیز در خطر قرار می گرفت. ایران به درخواست دولت مرکزی عراق، کمک فوری کرد. رییس جمهور افزود: هر دولتی در منطقه که برای مبارزه با تروریسم از ایران کمک بخواهد، آماده همکاری هستیم.
کد خبر: ۷۳۰۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۷/۰۳

معاون استانداری کهگیلویه و بویراحمد از لغو تعطیلی روزهای پنج شنبه در این استان خبر داد
کد خبر: ۷۲۷۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۶/۳۰

معاون سیاسی و امنیتی استاندار کهگیلویه و بویراحمد تاکید کرد: مسوولان تصمیم گیرنده استانی تمام تلاششان را خواهند کرد که پنجشنبه‌ها در این استان تعطیل شود چون به مصلحت دولت و ملت است
کد خبر: ۷۲۵۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۶/۲۷