پایگاه تحلیلی خبری آوای رودکوف avayerodkof.ir
کیهان نوشت :با نزدیک شدن به انتخابات دهمین دوره مجلس شورای اسلامی تحرکات جریانهای سیاسی برای پیروزی تشدید میشود. در این میان اصلاح طلبان و طیفی از حامیان دولت که به تشتت در جریان خود علم دارند سیاست فرار به جلو را در پیش گرفته و قصد دارند با ایجاد تفرقه در میان جبهه اصولگرایان پیروزی خود را تضمین کنند و در این راستا اصولگرایان از سوی جریانهای فوق به دو طیف اصولگرایان معتدل و اصولگرایان تندرو تقسیم بندی میشوند !از تعریف نشدن اصلاحات تا تقسیم اصولگرایی!تقسیم اصولگرایان به دو طیف معتدل و افراطی از همان دست واژهسازیهایی است که از سالها پیش رواج داشته است، در طول دهه 70 حامیان دولت وقت خود را اصلاح طلب و مخالفان را محافظه کار مینامیدند بیآن که نه اصلاح طلب و اصلاحات تعریف مشخصی داشته باشد تا هر کسی خود را اصلاح طلب نداند و نخواند و نه محافظه کار دارای تعریف واضحی بود تا کسی به این سوال پاسخ دهد که چرا معترضین به وضعی که اصلاح طلبان ساخته بودند محافظه کار خوانده میشدند.اعتدال نیز همین حکم را دارد، در طول بیش از دو سالی که از روی کار آمدن دولت یازدهم با شعار اعتدال میگذرد هنوز تعریف واضحی از این شعار ارائه نشده است و در سایه این عدم تعریف از سوی دولت بسیاری از جریانهایی که آوازه افراط گریهای آنان به آن سوی مرزها نیز رسیده است از جمله فتنه گران 88 نیز خود را معتدل میخوانند.در هفتههای گذشته و در سایه این مبهمگوییها اصلاح طلبان و نیز برخی حامیان دولت به فکر ایجاد تفرقه در میان اصولگرایان افتادهاند.ائتلاف نانوشتهروزنامه زنجیرهای اعتماد در شماره ۲۶ آبان در مصاحبهای با کاظم جلالی رئیس فراکسیون رهروان مجلس به این موضوع پرداخته و نوشت: ««اصولگرایان معتدل»؛ رقیبی جدی برای اصولگرایان تندرو در مجلس نهم و شاید موتلفی برای اصلاحطلبان میانهرو در مجلس دهم. هر چند این ائتلاف یک همراهی نانوشته باشد؛ آنچنان که کاظم جلالی در گفتوگو با «اعتماد» توضیح داده است.»گفتنی است ائتلاف اصلاحطلبان با اصولگرایان به اصطلاح معتدل را ابتدا محمدرضا عارف مطرح کرده و گفته بود که چنین ائتلافی میتواند نزدیک به واقعیت باشد.راهکار اصلاح طلبان برای ورود به مجلس دهماعتماد در گزارشی دیگر و در مصاحبه با شیرزاد نماینده اصلاح طلب مجلس ششم دوگانه اصولگرایان معتدل و تندرو را دوباره مطرح میکند.این روزنامه مینویسد: «ائتلاف با چهرههاي معتدل اصولگرا يكي از گزينههاي امروز اصلاحطلبان براي انتخابات مجلس دهم است. اصلاحطلبان براي رسيدن به كرسيهاي مجلس ميتوانند ائتلاف با چهرههاي معتدلي را امتحان كنند كه شايد تا پيش از اين در اردوگاه اصولگرايي شناخته ميشدند اما امروز در نشستهاي اصلاحطلبان شركت ميكنند و براي همايشهایشان پيام ميفرستند. احمد شيرزاد در مورد امكان ائتلاف اصلاحطلبان با اصولگرايان معتدل ميگويد: اگر فضا به همين شكل پيش برود احتمال بداخلاقيهاي سياسي گروههاي تندرو در جناح اصولگرا بيشتر خواهد بود و همين امر ميتواند چهرههاي معتدل اصولگرا را بيش از گذشته به سمت ائتلاف با اصلاحطلبان متمايل كند.»طرح اصلاح طلبانبرای نفوذیهافیضالله عربسرخی از اصحاب فتنه 88 که در رسانههای زنجیرهای به عنوان فعال اصلاح طلب شناخته میشود نیز در مصاحبه با ایلنا از این عبارت استفاده میکند.وی میگوید: عملا در فضای سیاسی کشور یک تعامل و گفتوگوی غیررسمی میان نیروهای معتدل اعم از نیروهای جریان اصلاحطلب و نیروهای اصولگرا وجود دارد و هماینک نیز در جریان است.عرب سرخی با این وجود ارائه لیست مشترک را مفید به فایده نمیداند و میگوید؛ این نیروها در جریان خود باید اثر گذار باشند یعنی نقش یک نفوذی را ایفا کنند!وی میگوید: « معتقدم حضور نیروهای معتدل در هر دو جریان، نفس حضورشان بیشتر کارساز است تا برقراری یک پیوند در قالب ائتلاف. به عبارتی، فکر میکنم نیروهای معتدل باید در جریان سیاسی خودشان نقشآفرین باشند.»تلاش برای جلوگیری از ریزش آرای اصلاح طلباناحمد خرم وزیر دولت اصلاحات نیز در مصاحبه با اعتماد این سیاست را پیشه میکند و میگوید: ائتلاف اصلاحطلبان با اصولگرايان معتدل نه در قالبي رسمي بلكه به شكل هماهنگي براي جلوگيري از ريزش آرا به سبد راي افراطيون ميتواند شكل بگيرد.محسن رهامی نیز از اصلاح طلبان فعال در فتنه 88 نیز همزمان با استفاده از عبارت اصولگرایان معتدل اصولگرایان را به دو دسته دیگر تقسیم بندی میکند ؛ اصولگرایان واقعی و اصولگرایان غیرواقعی !دو گانه دیگر اصولگرایان واقعی و غیرواقعی !رهامی با اشاره به جلساتی که این جریان با برخی گروههای مدعی اصولگرایی میگیرد میگوید: آنچه در اين جلسات تاكنون بيشتر مورد توجه بوده فاصله گرفتن اصولگرايان اصلي مانند هاشمي، ناطق و آقاي لاريجاني است، نسبت به اصلاحطلبان كه از سال 75 به بعد اتفاق افتاده است، فاصله گرفتني كه باعث رشد نيروهاي افراطي شده كه در انقلاب نقشي نداشتند. اين جلسات با اصولگرايان تهران و قم بيشتر در جهت ايجاد وحدت نيروهاي اصولگراي معتدل و اصلاحطلبان انجام ميشود.این که رهامی فعال فتنه چگونه و چرا دلسوز اصولگرایان شده است و در تلاش است اصولگرایان واقعی را از غیرواقعی تشخیص دهد جای سوال و تعجب است و انسان را یاد توصیههای دینی کارتر رئیس جمهور وقت آمریکا به امام خمینی میاندازد ! پاسخی که امام به کارتر داده بودند را میتوان امروز نیز به اصلاح طلبانی مانند رهامی گوشزد کرد؛ «اسلام شناسی تقریباً رو به تورم است. خب، صدام هم اسلام شناس شده است! آقای سادات هم جزء اسلام شناسهاست که تشخیص میدهد که فلان امر موافق اسلام است، موافق اسلام نیست! اخیراً آقای کارتر هم جزء اسلام شناسهاست!... شما که اسلام را نمیدانید با «صاد» مینویسند یا با «سین» مینویسند، شما به اسلام چه کار دارید؟ ... میگوید من اسلام شناسم. و اشخاصی که مثلاً، هشتاد سال زندگی کردند، هفتاد سال زندگی کردند، همهاش هم در اسلام بودند، نه، اینها نمیدانند، لکن آقای کارتر میداند و رفقای ایشان.» «صحیفه امام، جلد 15، صفحه 188 و 189»این مسئله در باره اصلاح طلبان دخیل در فتنه 88 نیز موضوعیت دارد، آنانی که نمیدانند اصولگرایی را با سین مینویسند یا با صاد را با تفسیر و تبیین اصولگرایی چه کار ؟ اصلاح طلبان اگر به گفته عوام بیل زن هستند باغچه خود را بیل بزنند و تعریفی از اصلاح طلبی ارائه کنند که هر پناهنده به دشمنی در آن جای نگیرد.از سوی دیگر اگر از هاشمی که اصولگرا دانستن وی از سوی برخی اصلاح طلبان خندهدار مینماید بگذریم تلاش این جریانهای امتحان پس داده برای جداسازی برخی اصولگرایان از جریان انقلاب میتواند درس آموز باشد، درس آموز برای آنان که سوابق فتنه گران را در وطن فروشی میدانند و در یک جبهه قرار گرفتن با چنین افرادی برای آنان باید ننگ و عار به حساب آید.این سیاستدیگر جواب نمیدهددر یک کلام میتوان گفت؛ سیاست تقسیم اصولگرایان به دو گانههایی مانند واقعی و غیرواقعی و نیز معتدل و تندرو سیاستی قدیمی است برای فرار از شکست در جبههای متفرق .این جبهه از فتنه گران 88، اصلاح طلبان محافظه کار و برخی مدعیان تازه وارد اعتدال تشکیل شده است که هر یک سهمی را برای خود در مجلس آینده در نظر گرفتهاند فارغ از اینکه آیا قانون این اجازه را به فعالان فتنه برای حضور در انتخاباتی درون نظام اسلامی و در چارچوب قانون اساسی نمیدهد. اصلاح طلبان باید بدانند که دوره خط کشیها برای ایجاد تفرقه در جبهه انقلاب برای رسیدن آنان به مناصب حساس گذشته و این سیاست کهنه شده و دیگر جواب نمیدهد.