« آواي رودکوف» خود را به اخلاق حرفه‌اي روزنامه‌نگاري پايبند مي‌داند و مبناي فعاليت اين سايت بر سه اصل « بيطرفي » ، «دقت » و « انصاف » استوار است.

      
برچسب ها
ماشااله مهنایی محیط بان منطقه حفاظت شده خاییز که در جریان درگیری مسلحانه با شکارچیان غیرمجاز در فروردین ۱۳۸۹ دو نفر از آنان را هدف گلوله قرار داده و منجر به فوت یکی از شکارچیان شده بود از اتهام قتل عمد تبرئه شده و پس از پنج سال از زندان آزاد خواهد شد.ماشااله مهنایی محیط بان منطقه حفاظت شده خاییز که در جریان درگیری مسلحانه با شکارچیان غیرمجاز در فروردین ۱۳۸۹ دو نفر از آنان را هدف گلوله قرار داده و منجر به فوت یکی از شکارچیان شده بود از اتهام قتل عمد تبرئه شده و پس از پنج سال از زندان آزاد خواهد شد. همسر ماشااله مهنایی در گفت و گو با خبرگزاری آنا درباره شرایط آزادی این محیط بان که این سال‌ها را در زندان گذرانده است می‌گوید: «از شنیدن این خبر خیلی خوشحال شدیم. حالا در حال تهیه سند برای وثیقه آزادی همسرم هستیم.» پایگاه خبری دیده‌بان محیط زیست و حیات وحش در توضیح مفصل داستان حادثه روی داده برای ماشااله مهنایی نوشته شذه است: او طبق کیفرخواست صادره از دادسرای عمومی و انقلاب شهرستان بهبهان به اتهام قتل عمد یکی از شکارچیان و ایجاد جرح عمدی شکارچی دیگر به زندان منتقل شده و تحت محاکمه قرار گرفت. از اواسط سال ۱۳۸۹ تاکنون نزدیک به پنج سال است که ماشااله مهنایی در زندان بسر می‌برد. در این مدت ماشااله، همسر و دو فرزندش تحت سخت‌ترین شرایط مالی و روحی قرار گرفته‌اند. آنها هر روز منتظر صدور حکم اعدام برای ماشااله بوده‌اند و سال های سختی را سپری کرده‌اند. ماجرا چه بود؟ ماجرا به پنج سال قبل و روز عید سال ۸۹ یعنی تاریخ ۱۳۸۹/۱/۱ برمی‌گردد. محیط بان هدایت‌اله دیده‌بان مسئول منطقه حفاظت شده خائیز در استان کهگیلویه و بویراحمد صبح بسیار زود و ساعاتی پس از تحویل سال نو به تنهایی مشغول گشت زنی در ارتفاعات بوده است. ناگهان صدای شلیک چندین گلوله در کوه می‌پیچد و دیده‌بان از روی صدای شلیک‌ها متوجه می‌شود که برخی از گلوله‌ها از سلاح جنگی شلیک شده است. محیط بان هدایت‌اله دیده‌بان به سمت محل صدای شلیک گلوله‌ها حرکت کرده و به دوربین کشی و جستجو می‌پردازد و نهایتا حوالی ساعت ۱۱ صبح ۶ فرد مسلح را مشاهده می‌کند که صورت‌های خود را بسته‌اند. محیط بان در حالی که افراد مسلح متوجه حضور او نشده بودند با دوربین عکاسی از آنها تصویربرداری می‌کند. مسئول منطقه حفاظت شده خائیز از طریق تلفن همراه با سایر محیط بانان تماس گرفته و ۴ محیط بان از دو پاسگاه منطقه برای برخورد قانونی با متخلفین عازم ارتفاعات می‌شوند. دیده بان که تسلیم نشدن افراد مسلح و بروز درگیری مسلحانه را محتمل می‌دانست طی تماس تلفنی پاسگاه انتظامی و رئیس پلیس پیشگیری شهرستان را نیز در جریان می‌گذارد. محیط بان دیده بان به صورت نامحسوس افراد مسلح را زیر نظر داشت تا زمانی که چهار مامور دیگر به ارتفاعات می‌رسند. حوالی ساعت ۱۴ محیط بانان تنگه‌ای را شکارچیان درون آن مشغول استراحت بودند محاصره می‌کنند. محیط بانان از بالا به تنگه مسلط بودند و شکارچیان در پایین قرار داشتند. در این لحظه شکارچیان که متوجه حضور مامورین در اطراف خود شده بودند با صورت‌های کاملا بسته از تنگه خارج می‌شوند. مامورین با صدای بلند فرمان ایست را صادر کرده و خود را به شکارچیان معرفی می‌کنند. محیط بانان با صدای بلند اعلام می‌کنند: «ما مامور محیط زیست هستیم، اطراف شما محاصره است و راه فرار ندارید، اسلحه‌ها را روی زمین بگذارید.» ۶ نفر شکارچی یک اسلحه ژ۳ ، یک ناتو (اسلحه جنگی پیشرفته متعلق به نیروهای ناتو) ، یک برنو، یک تک‌لول ساچمه زنی و احتمالا یک کلاشینکف در اخیار داشتند. شکارچیان سلاح‌های خود را زمین نمی‌گذارند و یکی از آنها فریاد می‌زند و به محیط بانان می‌گوید که: «پایین نیایید وگرنه شلیک می‌کنیم.» از پنج نفر محیط بان سه نفر آنها مسلح بودند. ماشاله مهنایی و یکی از دیگر از مامورین که مسلح بودند اقدام به شلیک هوایی می‌کنند اما باز هم متخلفین تسلیم نمی‌شوند. ماشااله مهنایی یک تیر به فاصله حدودا پنج متری در کنار پای یکی از شکارچیان شلیک می‌کند تا او را وادار به تسلیم کند. پس از آن شکارچیان مسلح به سمت محیط بانان تیراندازی می‌کنند. پس از تیراندازی مستقیم از سوی متخلفین ماشاله مهنایی به سمت شکارچیان شلیک کرده و یکی از شکارچیان مسلح را از ناحیه پا هدف قرار می‌دهد. شکارچی مجروح روی زمین افتاده و شروع به فریاد زدن می‌کند. در این لحظه یکی از شکارچیان که اسلحه نداشت به سمت شکارچی زخمی می‌دود تا سلاح او را برداشته و با مامورین درگیر شود. ماشااله مهنایی قبل از آنکه شکارچی دوم اسلحه شکارچی مجروح را بردارد او را نیز از ناحیه پا هدف قرار می‌دهد و هر دو متخلف کنار هم روی زمین می‌افتند. پس از تیر خوردن دومین شکارچی تیراندازی‌ها قطع شده محیط بان هدایت اله دیده‌بان که مسلح نبود برای کمک به مجروحین به سمت پایین تنگه می‌رود. درحالی که دو شکارچی مجروح روی زمین افتاده و چهار نفر دیگر بالای سر آنها ایستاده بودند، محیط بان هدایت‌اله دیده‌بان خودش را به شکارچیان می‌رساند. متخلفین ابتدا قصد داشتند به دیده‌بان شلیک کنند اما وقتی می‌بینند که او بدون سلاح و برای کمک به مجروحین پایین رفته از درگیری منصرف می‌شوند. دیده‌بان برای جلوگیری از ادامه درگیری به سایر محیطبانان می‌گوید که منطقه را ترک کنند و خودش به تنهایی بالای سر مجروحین حاضر می‌شود. در حالی که دیده‌بان با وسایل کمک‌های اولیه مشغول بستن زخم‌های دو شکارچی مجروح بود، چهار شکارچی دیگر اسلحه‌ها و کوله پشتی‌های مجروحین را از روی زمین برداشته و پس از چند لحظه در گوشی صحبت کردن به قصد خروج از منطقه به راه می‌افتند. دیده‌بان از چهار شکارچی خواهش می‌کند تا منطقه را ترک نکنند و برای انتقال مجروحین به پایین کمک کنند اما آنها به راه خود ادامه می‌دهند. حتی یکی از شکارچیان مجروح به چهار نفر دیگر خود التماس می‌کند که بایستند و نروند اما آنها بدون توجه به درخواست‌های دیده بان و دوستان مجروح خود به همراه اسلحه‌ها و کوله پشتی‌ها از صحنه درگیری دور می‌شوند. حتی فحش و ناسزاهای دوست مجروحشان نیز فایده نداشته و آنها منطقه را ترک می‌کنند. محیط بان دیده بان به تنهایی مشغول بستن زخم‌های مجروحین می‌شود اما امکان انتقال آنها به پایین کوه وجود نداشته است. خونریزی یکی از شکارچیان قطع می‌شود اما خونریزی نفر دیگر بسیار شدید بوده و قطع نمی‌شده است. پس از حدود ۴۰ دقیقه شکارچی مجروحی که خونریزی زیادی داشت دچار تشنج شده و پس از دقایقی فوت می‌کند. حوالی غروب آفتاب دیده‌بان متوجه سر و صدای زیادی می‌شود و متوجه که حدود ۴۰ فرد مسلح از طایفه شکارچیان در حال بالا آمدن از ارتفاعات هستند. دیده‌بان مطمئن بود اگر افراد مسلح او را در کنار جنازه هم طایفه خود ببینند بلافاصله او را خواهند کشت. دیده بان برای آنکه افراد طایفه بتوانند محل استقرار مجروحین را پیدا کنند آتش بزرگی در کنار آنها روشن کرده و دقایقی پیش از رسیدن آنها محل را ترک می‌کند. دیده‌بان از مسیرهای فرعی و در تاریکی شب خود را به شهر می‌رساند و بلافاصله حافظه دوربین، عکس‌ها و فیلم‌ها را به دست پلیس آگاهی می‌رساند. پس از این حادثه پرونده‌ای در زمینه در دادگستری شهرستان تشکیل شده و محیط بانان بارها مورد بازجویی و تحقیقات قرار می‌گیرند. که این روند در نهایت منجر به بازداشت ماشااله مهنایی شده بود.
کد خبر: ۶۳۸۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۲/۱۸

ماه در آسمان پیدایش شده و سکوت این روستای کوچک در ارمنستان را فراگرفته است. از کنار زمین شخم زده شده‌ عبور می‌کنیم تا به دیوار سنگیِ یک خانه آجری برسیم. در اینجا کودکان به خوابی عمیق فرو رفته و کتری روی اجاق است. سایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com: به گزارش فرادید به نقل از  سی ان ان، زنی پچ‌پچ‌کنان با تلفن حرف می‌زند. از صدای او خستگی نمایان است، اما نمی‌توان منکر هیجان صدایش شد. با سپیده‌دم، زنی دیگر از خواب بیدار شده و شالی را دور سر خود می‌پیچد. او آماده صبحی دیگر می‌شود. زن با یک چوب‌دستی محکم، دام را از طویله خارج کرده و آن‌ها را به محل همیشگی می‌برد. چوپان روستا از آنجا وظیفه چرای حیوانات را بر عهده می‌گیرد. روستایی که مرد ندارد!!! زنی دیگر با دستان پینه خورده و خط میان ابروانش بر روی کپه سیب‌زمینی‌ها خم شده و  با خستگی تمام آن‌ها را پوست می‌کند. او در حال آماده کردن غذای خانواده است. در روستای لیچک (Lichk) در ارمنستان نظیر این زنان کم نیستند. اما چیزی که به ندرت در آنجا یافت می‌شود «مرد» است. شوهران این زنان هزاران کیلومتر آن‌طرف‌تر هستند. به دلیل شرایط بد اقتصادیِ این روستا، 90 درصد مردان برای انجام کارهای ساختمانی به روسیه رفته‌اند تا بتوانند پول بهتری دربیاورند. بنابراین، زنان به مدت هشت تا 9 ماه این روستا را می‌چرخانند.   این زنان قوی و محکم هستند. صبر و قدرت مثال‌زدنی‌شان کمک کرده تا آن‌ها شجاعانه از خانواده و روستای خود مراقبت کنند. جولین پربرِل عکاسی است که در منطقه قفقاز کار می‌کرده است. او شایعه‌ای شنید که در روستایی زنان بدون مردان زندگی می‌کنند. او و مترجمش کمی تحقیق کردند و فهمیدند که این شایعه صحت دارد. او دو هفته در سپتامبر 2013 را صرف ثبت تصاویری از زندگی زنان لیچک کرده بود. پبرل این دو هفته را در کنار انوش و روزانا مانده بود. همسران این دو نیز در روسیه مشغول به کار بودند. روابط اجتماعی بین زنان در اینجا بسیار قوی است. همه کارهای روستا مانند دامداری، کشاورزی و تهیه نان به شکل گروهی انجام می‌شود. روستایی که مرد ندارد!!! البته به این شکل نیست که هیچ مردی در اینجا پیدا نشود. می‌توان زیر سایه دیوارهای آجری را با دقت نگاه کرد تا مردان مسن را با کلاه آفتاب‌گیرشان دید. آن‌ها داستان تعریف می‌کنند و بر روی میزهای چوبی بازی می‌کنند. برای دانش‌آموزانی که خوب درس نمی‌خوانند و بازیگوشی می‌کنند، این مردان حکم پدری سخت‌گیر را دارد. حتی با وجود این مردان، باز هم زنان تمام کارهای روستا را انجام می‌دهند.   انوش و روزانا آن اوایل از احساسات خود حرفی نمی‌زدند. اما به مرور، آن‌ها کمی از رازهایشان را برملا ساختند. آن‌ها می‌گویند: «با اینکه زنان روستا اغلب به شوهران خود اطمینان دارند، اما نگرانیم که آن‌ها در روسیه زندگی مخفیانه‌ای نیز داشته باشند. از همه بدتر این است که آن‌‎ها دیگر هرگز برنگردند. البته ما سعی می‌کنیم زیاد به این چیزها فکر نکنیم.»   صبر و شکیبایی زنان و شوهران خود تحسین‌برانگیز است. زمستان موسم سرور و پای‌کوبی است. با رسیدن زمستان و بازگشت شوهران، روستا غرق مراسم شاد مانند جشن عروسی، مهمانی و جشن تولد می‌شود. مردم روستا از خوشحالی در پوست خود نمی‌گنجند. بالاخره این سه ماه نیز به اتمام می‌رسد. باری دیگر مردان چمدان‌های خود را جمع کرده و تا دیداری دیگر از خانواده‌های خود خداحافظی می‌کنند. دوباره زنان امور روستا را به دست می‌گیرند. شرایط مالی بد، کارهای فیزیکی طاقت‌فرسا و تنهایی هم از پس این زنان برنمی‌آیند؛ چرا که آن‌ها قوی هستند و قلبی پر از عشق دارند.
کد خبر: ۶۲۹۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۲/۰۵

با توجه به حجم بالای خرید و سفر در روزهای پایانی سال و تعطیلات نوروز ، پلیس فتا استان خوزستان توصیه هایی را برای مسافران یادآور شد. به گزارش سایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com: با فرا رسیدن خریدهای روزهای پایانی سال و سفر های ایام تعطیلات نوروز پلیس فضای تولید و تبادل اطلاعات استان خوزستان توصیه های انتظامی و پیشگیرانه از جرایم را در فضای سایبر به کاربران در هنگام سفر، اعلام و از آنان می‌خواهد هشدارهای این پلیس را جدی بگیرند تا از بروز هر نوع مشکلی جلوگیری بعمل آید. - در مسافرت‌ها و در مواقعی که برای اتصال به شبکه از اینترنت هتل‌ها و مکان‌های عمومی استفاده می‌کنید مطمئن شوید هنگام انجام عملیات بانکداری اینترنتی به استفاده درگاه‌های ورود اطلاعات از پروتکل https مطمئن شده و از صفحه کلید مجازی برای درگاه‌ها برای ورود رمز دوم استفاده نمائید. - بر روی اسمارت فون‌ها و تبلت‌ها برنامه‌های کاربردی و مفیدی نصب کنید تا در صورت گم شدن یا سرقت دستگاه به راحتی اطلاعات محلی که دستگاه شما در آن جا قرار دارد را پیدا کنید. - اطلاعات سفر خود را در شبکه‌های اجتماعی به اشتراک نگذارید، این اطلاعات عدم حضور شما در منزل می‌تواند در اختیار سارقان قرار گیرد. - در صورتیکه از کافی‌نت ها استفاده می کنید حتما پس از اتمام کار از حساب کاربری خود از شبکه های اجتماعی و ایمیل‌ها خارج شوید و تاریخچه مرورگر را به همراه تمام کوکی ها و مابقی اطلاعات پاک کنید و از عدم ذخیره پسورد در سیستم مطمئن شوید. - روزانه موجودی حساب های بانکی خود را کنترل کنید تا در صورت برداشت غیر مجاز و یا سوء استفاده سریعا از آن مطلع شوید و یا سرویس اعلام تراکنش بانکی از طریق پیامک را از طریق بانک مربوطه فعال نمائید. - برروی فایل های خود در لپ تاپ و یا سایر وسایل الکتریکی پسورد بگذارید تا در صورت مفقودی اطلاعات شما به دست دیگران نیفتد. - در استفاده از دستگاه های حامل داده – دوربین عکاسی و هر نوع حافظه جانبی را که همراه خود می‌برید دقت کرده تا در هتل‌ها و سوئیت‌ها جا نماند. - از کارت های اعتباری و اطلاعات حساب بانکی خود بخوبی مراقبت کنید، حین خرید، کارت اعتباری را خودتان در دستگاه POS بکشید و رمز را نیز خودتان وارد کنید.
کد خبر: ۵۸۸۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۲/۱۳

اکنون نوایی که از حلقوم خمینی بیرون می‌آید همان نوایی است که از حلقوم ابراهیم و موسی و محمد و علی و حسین بیرون می‌آید و هرکس از اهالی کهگیلویه بخواهد با این نوا مخالفت و مقابله نماید در زمرۀ نمرودیان و فرعونیان و یزیدیان محسوب می‌شود و اگر با این حالت بمیرد به جنازۀ او نماز خوانده نمی‌شود
کد خبر: ۵۶۹۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۱/۲۰

سال 88 یادآور مشکلات و مصائب سیاسی زیادی است که زخم عمیقی بر پیکره انقلاب برجای گذاشت درمیان فتنه گران و جاسوسان زنانی نیز بودند که ایفاگرنقش های مخوفی بودند، یکی از این زنان کلوتیلدریس فرانسوی، جاسوسی است که بعداز فعالیت های بسیار سیاسی آزاد شده و به عنوان یک قهرمان وارد کشورش شد. به گزارش سایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com: فتنه 88 هیچگاه از خاطر مردم ایران محو نشده و همچنان یادآور خاطرات تلخی است که دشمنان قسم خورده انقلاب بانی آن بوده و هستند. سال 88 باردار حوادث سیاسی زیادی بود که گاهی تلخ و گاهی افتخار آمیز بود به طور مثال حماسه 9دی که نشان از غیرت مردم و در صحنه بودن آنان داشته و مهر تائیدی بر مبارزه توامان مردم در مقابل رخنه گران است. حامیان فتنه که سالهاست در صدد ضربه زدن به انقلاب بوده و هستند هیچگاه از تربیت جاسوسانی که اوضاع سیاسی کشور را تحت الشعاع قرار دهند فروگذار نکرده اند این درحالی است که نقش جاسوسان کشورهای حامی فتنه در طول این سالها انکارناپذیر بوده و همواره یادآور دشمنی دیرینه آنان است. وفور دادگاه های سیاسی سال 88 مبرهن نشان از تلاش سرسختانه کسانی است که آزادانه در کشور به کسب اطلاعات اجتماعی مردم پرداخته و برنامه ریزی های سیاسی خودرا با روسای خود در میان می گذاشتند. یکی از این افراد کلوتیلد ریس فرانسوی است که با گذاشتن تنها یک وثیقه آزاد شده و با استقبال رئیس جمهور کشور خود مواجه شده و تقریبا قهرمان ملی کشور خود شد. کلوتیلدریس که فوق لیسانس روابط بین الملل بوده و ماه ها در دانشگاه صنعتی اصفهان به تدریس زبان فرانسه پرداخته است، هیچگاه از تحقیقات خود در زمینه روابط اجتماعی ایران دست نکشیده و به طور مرتب به مبادله اطلاعات با مقامات مافوق خود می پرداخته است. وی بعداز شروع اعتشاشات با دردست داشتن دوربین به تهران سفر کرده و با شرکت در تظاهرات  به عکاسی و فیلمبرداری و تهیه گزارش از تظاهرات و ارسال آن به کشورفرانسه اقدام نموده است اما در نهایت هنگام مراجعه به کشور خود با ممانعت ماموران مواجه شده و به عنوان جاسوس به دادگاه انقلاب معرفی می شود. کلوتیلد ریس که از طرف کشور خود مبری از هرگونه اتهامی معرفی می شود به آشکار به سرقت اطلاعات اجتماعی کشور مبادرت کرده و با همکاری در برنامه ریزی های سیاسی ایام خاص آن دوران کمک شایانی به دشمنان انقلاب نموده است اما در کمال تعجب با یک وثیقه آزاد شده و در سفارت فرانسه اقامت می کند. سوالی که پیش می آید این است که چگونه فردی 24 ساله و تحصیل کرده روابط بین الملل که به خوبی به زبان فارسی مسلط است بدون هیچ سوءظنی به راحتی در یکی از بهترین دانشگاه های کشور تدریس می کند؟ براستی فیلتر هایی که برای تعیین صلاحیت علمی و سیاسی اساتید دانشگاه استفاده می شود مناسب است؟ در نهایت با رای دادگاه ایران کلوتیدریس آزاد شده و به کشور خود باز می گردد اما به طرزی کاملا غیرعادی مورد استقبال قرار می گیرد. نکته جالب توجه این است که سارکوزی رئیس جمهور وقت شخصا به استقبال یک محقق ساده که چندماهی را در کشوری دیگر به سر می برد رفته و اذعان می کند که وی جاسوس نبوده و یک فرد عادی است! باکمی تامل به سادگی می توان دریافت که یک فرد عادی نمی تواند هوش سیاسی عمیقی داشته و به ارسال اطلاعات سیاسی یک کشور بدون داشتن انگیزه های تهاجمی بپردازد چراکه چنین اقداماتی نیاز به جسارت زیادی داشته و از عهده یک فرد عادی برنمی آید. کلوتیدریس که چندماهی را در بخش تحقیقاتی سازمان انرژی اتمی فرانسه کارکرده و در مورد روابط سیاسی ایران تحقیقاتی را انجام داده است. وی به طور مکرر در همایش های اجتماعی و سیاسی ایران شرکت کرده و تمام انرژی خودرا به کسب اطلاعاتی در مورد ایران به کار بسته است، بنابراین چگونه می توان وی را یک فرد عادی که تنها به قصد تدریس زبان فرانسه به ایران آمده است درنظر گرفت؟! این درحالی است که فتنه 88 با تمام وقایع تلخی که به همراه داشت باعث بیدار شدن هوش سیاسی مردم شده و رخنه دوباره مفسدانی که افراد خودفروخته زیادی را اجیر خود کرده اند را سخت تر از قبل نموده است. این درحالی است که کشور به طور مداوم در جریان نوسانات سیاسی تزریق شده توسط دشمنان انقلاب قرار دارد و مردم کشور همواره در خط مقدم جبهه ای قدم می زنند که روزی با خون هزاران جوان جان برکف بدست آمده است و نباید اجازه نفوذ عوامل دست نشانده ای که از هرعنوانی برای نفوذ به جامعه ما استفاده می کنند بدهیم. جاسوسانی که در فتنه 88 فعالیت های کثیف سیاسی کردند اگرچه درکمین نشسته اند تا دوباره حوادثی را به بار آورند اما مردم بیدارتراز گذشته به آنان فرصت نفوذ نخواهند داد.
کد خبر: ۵۲۸۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۰/۰۵

به گزارشسایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com: با داوری انجمن عکس بهبهان عکسهای منتخب و برتر در دومین مسابقه عکس عشق حسینی به شرح زیر اعلام می شوند. عکس اول/حسین نظری لیسانس گرافیک از زنجان                                                    عکس دوم/زهرا کریمیان بهنویی فوق دیپلم گرافیک از یزد عکس سوم/نجمه حدادی دانشجوی کاردانی دانشکده حضرت رقیه(س) یزد شایان ذکر است دومین دوره مسابقه عکاسی محرم با عنوان عشق حسینی با همکاری مشترک مدیریت فرهنگی و اجتماعی ،بسیج کارکنان و  روابط عمومی دانشگاه صنعتی خاتم الانبیاء بهبهان برگزار گردید .
کد خبر: ۵۲۳۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۹/۲۹

نمایش معبد شیطان به نویسندگی علی علیا یی نژاد وکارگردانی مهدی ملکی روز سه شنبه 2دی میزبان هنرمندان خواهد بود به گزارش سایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com:نمایش معبد شیطان در اجرای دوم خود میزبان آتش تقی پور بازیگر پیشکوست تئاتر و تلویزیون بود و در اجرای سوم ویژه عکاسان به روی صحنه رفت .نمایش معبد شیطان از تاریخ 23آذر لغایت 12دی هر شب ساعت 19:30 در تماشاخانه بازیگاه به روی صحنه می رود. امیر محسن کوه گره،حمیدرضا خسروی،بهراد محمدی،نگین ذاکری پور،مهدی ملکی،فهیمه علی آبادی،زهرا قنبر زمانی،ابراهیم ربیعی،پریا پورزند،محیا قوامی،سارا منیعی ،امیرسام عفتی،راضیه احسان زاده،مرتضی محمودی به عنوان بازیگردر این نمایش به ایفای نقش می پردازندهمچنین امین ربیعی (دستیار کارگردان وبرنامه ریز) سارا عبادی(منشی صحنه) فائزه باقری) مدیر صحنه( جلال عیدانی، جواد عیدانی(موسیقی) سامیه شاهچراغی(طراح صحنه) سارا مطلبی(طراح گریم) مصطفی ثفقی(نور)عارف قاسمی، نفیسه صادقبین( عکاسی و ساخت تیزر) میلاد زادفر (طراح پوستر و بروشور) ومحمد حق جو به عنوان مدیر روابط عمومی با این گروه همکاری می کنند. جهت عضویت در باشگاه تماشاگران نظرات و انتقادات خود را به همراه نام و نام خانوادگی به شماره 10008617ارسال نمائیدhttp://www.tiwall.com/theater/maabadesheitan تلفن جهت ارتباط با گروه و رزرو تلفنی:0919805059709336746162نشانی: میدان ولیعصر، بلوار کشاورز، بعد از خیابان فلسطین، خ کبکانیان، خ مرتضی زاده، پلاک 12، طبقه ی 4
کد خبر: ۵۲۲۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۹/۲۷

شب ها در این خانه سخت تر از همیشه می گذرد «من هر شب سرباز عراقی اسیر می شوم برای همسرم و عین یک نمایشنامه تا صبح برنامه داریم. صبح که دارویش را می خورد و آرام می شود، دست و پای من را می بوسد و می گوید ببخشید خانم». به گزارش آوای دنا به نقل از فارس، این تنها شرح یک شب از سی و چند سال زندگی پرغصه همسران جانبازان اعصاب و روان است؛ زنان رنج کشیده و صبوری که سال ها بعد از به پایان رسیدن جنگ، درگیر جنگی بی سر و صدا و فرساینده در خانه های خود هستند. نگهداری از جانباز اعصاب و روان آسان نیست. عملا دیگر نمی توان به چشم «همسر» به او نگاه کرد. بیمار است و بیشتر از همسر، پرستار می خواهد. اما کدام پرستار است که شب تا صبح نقش اسیر عراقی را بازی کند، با حمله های عصبی و عوارض ناشی از آن، مثل کتک و ناسزا و شکستن اثاث خانه و ... کنار بیاید، به دنبال داروهایش تا مرز اسرائیل برود و دم هم نزند و در ازای این همه؟ هیچ. شاید گاهی تقدیری از سوی بنیاد شهید، شهرداری یا نهادهای دیگر که آن هم باعث دلخوشی این رزمنده های واقعی است. آنقدر به بیمارستان رفتم تا خودم هم مریض شدم52 ساله است. اما بیشتر از سنش به نظر می رسد. سختی های زندگی با جمشید، جانباز اعصاب و روان و شیمیایی در 27 سال گذشته پیرش کرده. 27 سال پیش، عملیات فاو، سلامتی همسرش را از او گرفت و حالا همسرش است که جنگ را به جای او ادامه می دهد «مشکلات خیلی زیاد است، به خصوص بیمارستان رفتن ها آنقدر زیاد شد که دیگر خودم هم روانه بیمارستان شدم». می گوید به خاطر اجر ثوابش این سال ها را تحمل کرده. اما یک بار نزدیک بوده طاقتش تمام شود و آن وقتی بوده که جمشید از خانه خارج شده و به قم رفته و به خاطر حواس پرتی سه روز در قبرستان ها خوابیده «وقتی پیدایش کردیم، فرقی با یک مرده نداشت. از طریق جهاد ساوه پیدایش کرده و تحویل کلانتری داده بودند. روزی که پیدا شد، من در حال خودم نبودم. یک بچه کوچک هم داشتم و بدترین لحظه ام بود وقتی او را در آن حالت دیدم. همه برایم سر تکان می دادند. گمشده داشتن خیلی سخت است» سه فرزند دارد. دو تا قبل از مجروح شدن پدرشان به دنیا آمده اند و یکی بعد از آن. اما از جمشید کاری برای تربیت آنها ساخته نیست «شوهر من مثل یک تکه گوشت است و کاری برای کمک به بزرگ کردن بچه ها از دستش برنمی آید. ریه هایش هم ناراحت است و نمی تواند کار کند». خسته ام، اما به خاطر خدا و بچه ها تحمل می کنممحمود 49 ساله است، سال 62 در عملیات مجروح شده و شیمیایی است، اما به نظر همسرش، جانباز اعصاب و روان هم هست. زن 42 ساله ای که هنوز جوان است، اما دلش از سختی های زندگی و مبارزه یک تنه با این همه مشکل بدجوری پر است «در بیمارستان بستری نیست، اما فرقی با یک بیمار بستری ندارد. تنگی نفس دارد. عروسی نمی آید، در مراسم عزا زود می گوید بلند شو برویم، اینجا هوا آلوده است و اعصابش به هم می ریزد». محمود پدر سه فرزند است «یکی از بچه ها بعد از جانباز شدن پدرش به دنیا آمده است. بچه ها می گویند باید با وی کنار آمد، چون مریض است. اما همه مان از این وضعیت به تنگ آمده ایم. وقتی دختر من می خواست ازدواج کند، بارها تقاضا و التماس کردم تا برای تهیه جهیزیه او کمکمان کنند، اما هیچ فایده ای نداشت». این تنها مشکل همسر محمود نیست. دارو و درمان بزرگترین مشکل اوست «هزینه های درمان را بیمه می دهد، اما داروهایش گیر نمی آید. علاوه بر این باید در بیمارستان در بخش مغز و اعصاب و مشاوره بستری باشد». وضعیت محمود از بقیه قدری بهتر است، چون می تواند به سر کار برود، اما... «در هوای گرم و آلوده نمی تواند کار کند. در جهاد کشاورزی کار می کند». با این حال هیچ چیز بیشتر از بی اعتنایی های جامعه دلگیرش نمی کند؛ جامعه ای که محمود به خاطر امنیت و آسایش آنها به این روز افتاد «یک شب که حالش بد شد و خواستم او را به دکتر ببرم، نزدیک ولیعصر پلیس جلویم را گرفت تا جریمه ام کند. گفتم همسرم جانباز است، حالش بد شده و می خواهم او را به بیمارستان ببرم. پلیس خندید و گفت ما از این کلک ها زیاد دیده ایم! گفتم کارت شناسایی دارد و پلاک ماشین هم مشخص است، همسرم خودش هم بلند شد و با حال نزارش قدری تند با افسر پلیس صحبت کرد، پلیس هم گفت تو برو و فکر کن ما را گول زده ای! وقتی به بیمارستان رسیدم، دکتر گفت حالش خیلی بد است، چرا او را اینقدر دیر آورده ای؟ گفتم فقط یک ربع پلیس من را نگه داشت». کیست که بتواند یک روز از این زندگی را تاب بیاورد؟ «خسته ام، دیگر بریده ام،‌ اگر دارم تحمل می کنم، به خاطر بچه هایم و به خاطر رضای خدا است. فکر می کنم در کنار او دارم ایثار می کنم». جنگ در خانه جانبازان ادامه داردشب ها در این خانه سخت تر از همیشه می گذرد «من هر شب سرباز عراقی اسیر می شوم برای همسرم و عین یک نمایشنامه تا صبح برنامه داریم. صبح که دارویش را می خورد و آرام می شود، دست و پای من را می بوسد و می گوید ببخشید خانم». همسرش روزی 48 نوع دارو می خورد. با این حال، درصد جانبازی او را کاهش هم داده اند «دکترها می گویند وضعیت او از یک جانباز شصت درصد هم بدتر است، اما درصد جانبازی او را از 24 درصد به 10 درصد رسانده اند. کمیسیون پزشکی بنیاد شهید می خواهد مرتب جانبازان را زیر دستگاه ببرد، در حالی که این کار برای سلامت آنها مضر است». فرزندش او را درک نمی کند. می گوید «جنگ تمام شده، اما در خانه جانبازان جنگ ادامه دارد. ما فراموش شده ایم، اما ما نفس می کشیم و خدا شاهد است که ما هم زنده ایم». از نهادهای مسئول دل پری دارد «من تعجب می کنم اگر مسئولان سراغی از ما بگیرند. اما بد نیست گاهی برای ما یک تجلیل بگذارند. ما افسرده ایم و جمعی را هم افسرده می کنیم». هر جا می روم، اول درصد می پرسند!انگار درد و رنج جانبازی و مشکلات جسمانی کم است که مشکلات مالی هم به آن اضافه شود! «دختر بزرگ من دانشجوی ترم 5 عکاسی است و من نمی توانم برایش حتی یک دوربین بخرم. افسرده شده و روزی 38 تا قرص می خورد و بارها خواسته انصراف بدهد که من مانع شده ام. دو دختر سادات دارم، اما سقفی بالای سر نداریم. یک حاج آقای نیکوکار که رئیس یک درمانگاه است،‌ با دیدن وضعیت ما دلش به رحم آمد و برایمان خانه ای گرفت، اما اگر فردا بگوید بلند شو، جایی را ندارم که بروم». گلایه های فراوانی از مقررات خدمات رسانی به جانبازان بر اساس درصد جانبازی دارد «روزی که جنگ شد، نگفتند که قرار است درصد تعیین کنند، اما امروز به هر جا که برای طلب کمک می روم،‌ اول درصد جانبازی همسرم را می پرسند!» مسائل مالی این روزها جزو مصائب زندگی خیلی هاست، چه برسد به کسانی که هزینه های بستری و دارو و درمان هم دارند و نان آورشان هم قادر به کار کردن نیست. همسر رنج کشیده دیگری می گوید «در هشت سال دولت قبلی قرار بود حقوق جانبازان را زیاد کنند، اما این اتفاق نیفتاد. اکنون ماهی 2 میلیون و 300 هزار تومان حقوق می گیرم و زندگی 5 نفر و هزینه تحصیل دو فرزند دانشجویم را با این پول تامین می کنم». زنگ در و تلفن مساوی است با حمله چاقویی!یک تلفن یا صدای زنگ در هم کافی است تا فرامرز را به هم بریزد و وقتی این اتفاق می افتد، زن و بچه اش از هیچ چیز، از کتک گرفته تا حمله با چاقو مصون نیستند «همسرم 48 ساله است. سرباز بوده و چهار سال در منطقه حضور داشته. هم شیمیایی است و هم جانباز اعصاب و روان. درخواست کردم او را برای وضعیت ریه اش به خارج اعزام کنند، اما گفتند ما جانبازان اعصاب و روان را اعزام نمی کنیم. برای همین درخواست کردیم پروفسور مهاجر و سمیعی در بیمارستان خاتم وی را درمان کنند. یک میلیون و 400 هزار تومان از بنیاد شهید حقوق می گیرد که 400 هزار تومان آن برای حق پرستاری است، با این حال معتقد است جانبازان دستگاه های دیگر وضعیت بهتری دارند و قوانین درصد جانبازی دست و پای مسئولان را برای کمک به آنها بسته است. برای داروهای همسرم تا مرز اسرائیل رفتممی توانی تصورش را کنی که برای تهیه داروهای همسرت مجبور شوی به هشت کشور و از جمله به داروخانه ای دورافتاده در مرز اسرائیل بروی؟ اگر نمی توانی، باید بگویم همسر محمدرضا این کار را کرده است «همسر من در سال62 در عملیات خیبر در جزیره مجنون شیمیایی شد؛ عملیاتی که شهردار تهران فرمانده آن بود. جانباز شیمیایی 70 درصد است. 15 سالش بوده که از بسیج رفته به جبهه و وقتی مجروح شد، بعد از مداوا در بیمارستان صحرایی به اهواز و بعد مشهد فرستاده شد و بعد به ارتش پیوست. اکنون ناخدا 2 نیروی دریایی است و همین مهرماه بازنشسته شد». از رسیدگی ارتش راضی است «همه امور مربوط به همسرم را ارتش انجام می دهد و هزینه دارو و بیمه جانبازان را هم می پردازد. اما داروهای خاص را بنیاد شهید به ما می دهد یا در تهیه آنها کمکمان می کند». با این حال خودش هم از پا نمی نشیند و دنبال دارو تا کجاها که نمی رود «داروهای شوهرم را از آمریکا آورده ام و خودم هشت کشور را به دنبال دارو رفته ام و حتی دو بار به لبنان تا مرز اسرائیل رفته ام! چون در آن زمان، یعنی سال های 78- 79 در ایران دارو گیر نمی آمد و می گفتند فلان دارو تنها در داروخانه ای در مرز اسرائیل پیدا می شود. بسیاری از داروهایی که وارد ایران شد، به نام شوهر من وارد شد». می گوید در طول این سال ها، بیشترین سختی را برای تهیه دارو کشیده است «گاهی ساعت 3 نصفه شب از تهران به بوشهر می رسیدم تا یک دارو را بگیرم. از فرودگاه که بیرون می آمدم، جایی را نداشتم بروم و در وسط خیابان سرگردان می ماندم تا صبح فردا دارو را بگیرم و باز با پرواز برمی گشتم و ساعت یک نصفه شب به تهران می رسیدم و آن موقع شب هیچ کسی نبود که در فرودگاه به دنبالم بیاید». از سیستم جدید رسیدگی پزشکی به جانبازان راضی نیست «قبلا هر نوع جانبازی یک پزشک خاص داشت، اما اکنون بر اساس مناطق تعیین شده، همه جانبازان باید به یک پزشک عمومی مراجعه کنند. این در حالی است که کمتر جانبازی شرایط همسر من را دارد که با 70 درصد شیمیایی، جانباز اعصاب و روان هم هست». موقع حمله های عصبی محمدرضا، وضعیت همسر و فرزندش مثل خانواده بقیه جانبازان اعصاب و روان اسفبار است «همسرم من و بچه ها را بسیار کتک زده، اما من اصلا از این مسائل ناراحت نشده ام. اذیت های همسرم را به پای بیماری می گذارم. اما وقتی دکتر همسرم را جواب کرد و گفت او زیر چادر اکسیژن است و درمان ها رویش جواب نمی دهد و او را به خانه ببرید، یکی از سخت ترین لحظه هایم بود. در تمام این لحظه ها تنها بودم و هیچ کسی نبود که مرا حمایت کند. شب هایی را که من تا صبح بیدارم، کسی نمی بیند. همین چند شب پیش از خواب بلند شد و نفسش بند آمد. اما من از این رسیدگی ها ناراحت نیستم، این کارها را برای خودم کرده ام و فردای قیامت دلم خوش است که من همه تلاشم را کرده ام». او یک پرستار دلسوز واقعی است، تا جایی که حتی در بیمارستان هم دلش نمی آید رسیدگی به همسرش را به پرستاران بسپارد «شوهرم از سال 70 تا 78 مرتب در بیمارستان ساسان بستری بود و تنها برای مرخصی به خانه می آمد. من هم همیشه یا در ناصرخسرو بودم یا از 6 صبح تا 10 شب به بیمارستان می رفتم تا شوهرم معتاد مورفینی نشود، زیرا پرستاران با اینکه دلسوز هستند، اما بالاخره انسان هستند و از نگهداری این گونه مریض ها خسته می شوند و راحت یک مورفین تزریق می کنند تا ساکتش کنند. به پرستار می گفتم اگر می خواهی غر بزنی، به من بزن، به شوهرم هیچ نگو و من همه کارهایت را انجام می دهم». سخت تر از رسیدگی تمام وقت به کسی که کتک می زند و حمله می کند، تربیت فرزندی شایسته با وجود این مشکلات است و این کاری است که او به خوبی از پسش برآمده «پسرم بسیار صبور است. پدرش بارها شیشه آب را به سمت او پرتاب کرد و یک بار چنان موبایلش را به سمت بچه پرت کرد که به گونه اش خورد و اگر قدری بالاتر می خورد، بچه ام کور می شد. اما او هیچ نگفت». «از بچگی وقتی به بچه ام می گفتیم می خواهی در چه رشته ای درس بخوانی؟ می گفت پزشکی تا بتوانم مراقب پدرم باشم. اکنون نیز در تهران پزشکی می خواند و یکی از بهترین دانشجویان و مراقب حال پدرش است. از کلاس 12 نفره آنها در پیش دانشگاهی که 11 نفرشان فرزند شاهد و ایثارگر بودند، فقط دو نفر در رشته پزشکی قبول شدند: پسر من و آن یک نفری که سهمیه ای نبود. اما هنوز دوستان فرزندم نمی دانند پدر او جانباز است، چون از بس مسائل در رسانه ها بد منعکس شده، همه فکر می کنند جانبازان عده ای سودجو هستند که کیسه دوخته اند. این در حالی است که اگر تنها به کمک سهمیه وارد دانشگاه شده، چطور الان هم بهترین نمرات را دارد؟!» خانه ای را تصور کن که در آن نمی توانی بوی غذا یا عطر راه بیندازی، سروصدا کنی، شامپو یا صابون عطری بزنی و ... «ما الان یک نیمرو هم می خواهیم درست کنیم، نباید بویش دربیاید، چون برای همسرم بد است. وقتی به حمام می رود، نباید شامپو و صابون عطری استفاده کند، چون برایش بد است. بچه من وقتی می خواهد از خانه بیرون برود، باید دم در ادوکلن بزند تا بوی آن به پدرش نخورد، چون برایش بد است. لباس های شیمیایی ها باید نخی باشد، رژیم غذایی خاص دارند و سرخ کردنی و فست فود و خیلی چیزهای دیگر را نمی توانند بخورند». به جز دارو، شیمیایی ها تنها به یک چیز دیگر بسیار نیاز دارند: آرامش. «جانبازان شیمیایی نمی توانند زیاد از خانه بیرون بروند، چون گرما، سرما، گردوغبار و آلودگی اذیتشان می کند. شوهرم گاهی هفته ای یک بار هم از خانه بیرون نمی رود. البته حق پرستاری به ما می دهند، اما من الان بیش از ده سال است که با بچه ام نتوانسته ام به پارک بروم.اما یک سری امکانات درمانی هست که به بهبود سلامتی آنها کمک می کند، مثلا آب درمانی، استخر و امکانات ورزشی که به وضعیت ریه آنها بهبود می بخشد. ما در خانه برای شوهرم جکوزی زده ایم و از وقتی این کار را کرده ایم، فیزیوتراپی و ماساژ ریه او بسیار راحت شده است». همسر محمدرضا دبیر است، 21 سال سابقه کار دارد و با وجود مشکل قلبی، دلش نمی خواهد بازنشسته شود «خیلی ها به من می گویند خودت را بازنشسته کن، اما همین قدر که برای کار هم از خانه بیرون می روم، باعث می شود حال و هوایم عوض شود. زیرا می بینم بقیه هم مشکلات خاص خود را دارند و باعث می شود خدا را شکر کنم. ما همه مشکلاتی را که مردم دارند، داریم و این مشکل هم روی آن، البته من این را مشکل نمی دانم، بلکه نعمتی در خانه است که تنها قدری دست و پای ما را بسته است». و در آخر؟ لبخندی معنی دار می زند و می گوید «هشت سال جنگ تمام شد، اما ما در خانه مان هر روز خاطره جنگ را داریم».
کد خبر: ۴۸۴۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۸/۱۷

مهلت ارسال آثار به دومین دوره مسابقه عکاسی محرم با عنوان عشق حسینی که با همکاری مشترک مدیریت فرهنگی و اجتماعی ،بسیج کارکنان و  روابط عمومی دانشگاه صنعتی خاتم الانبیاء بهبهان برگزار می گردد تمدید شد
کد خبر: ۴۸۲۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۸/۱۴

ديگر اين حرف به ضرب‌المثل تبديل شده است كه «تا عروس و داماد نباشي و با كفش آهنين نيفتيد دنبال كارها و خريد‌هاي عروسي نمي‌فهميد كه چه مي‌گذرد دور و برتان. » انگار ديگر دور شده‌ايم از آن زمان‌هايي كه به قول قديمي‌ها، جشن عروسي شب شيرين وصال بود. ديگر كمتر اين حرف به گوش‌تان مي‌رسد كه «ان‌شاءالله در عروسيت جبران مي‌كنم». سایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com :به گزارش پارسینه به نقل از اعتماد، در اين سال‌هاي اخيردر جشن‌هاي عروسي آنقدر بريز و بپاش مي‌شود و آنقدر هزينه‌هاي چندصد ميليوني بابت يك شب مراسم خرج مي‌شود كه هركس از دور به اين ماجراها نگاه كند، انگشت به دهان خواهد ماند. جشن‌هاي عروسي، به نوعي تبديل به ميدان محك زدن مهماناني شده است كه دعوت شده‌اند تا حسابي شگفت‌زده صفر‌هايي شوند كه قرار است يك عمر عروس و داماد به پاي آن پير شوند. شگفتي‌هايي مانند تالارهايي با ورودي چندصد هزار توماني، ماشين‌هاي آخرين سيستم و حتي هلي‌كوپتر، هواپيما و بالن‌هايي كه عروس و داماد را مي‌خواهد به خانه بخت ببرد. لباس عروس، آرايشگاه و فيلمبرداري كه براي ثبت خاطرات مي‌آيند، انگار به نوعي فرياد از خودبيگانگي تجملاتي مي‌زنند اما كجاست گوش شنوا؟ خودروي عروسي ۳۰۰ ميليوني، فيلمبرداري و عكاسي ۲۵ ميليوني آن هم در كوير دوبي و سواحل تركيه، گل آرايي‌هاي ميليوني، ورودي‌هاي ۳۰۰هزار توماني براي هر نفر در سالن‌هاي عروسي و... از جمله امكاناتي هستند كه در همين تهران خودمان همه روزه هزينه مي‌شود تا يك شب به قول خودشان به يادماندني را ثبت كنند. در اين گزارش به سراغ برخي آرايشگاه‌ها، سالن‌هاي برگزاركننده مراسم، آتليه‌هاي فيلمبرداري، كرايه وسيله نقليه مراسم عروسي و... رفته‌ايم تا سر از كار اين هزينه‌هاي چندصد ميليوني دربياوريم. با تخفيف آرايش عروس ۸ميليون تومانبرخي آرايشگاه‌ها آنقدر اسم و رسم در كرده‌اند كه ديگر كمتر كسي است نام آنها را نشنيده يا سري به آنجا نزده باشد. آرايشگاه‌هايي كه با تبليغ‌هاي متنوع از جمله اينكه فلان بازيگر و شخصيت مطرح كشور به آن آرايشگاه مي‌رود يا از فلان وسايل و فلان آرايشگر از فلان كشور استفاده مي‌كنند، باعث شده است كه هر روز بر ميزان مشتري‌هايشان اضافه شود. از طرف ديگر به همين نسبت به ميزان دستمزدشان هم بيفزايند. به سراغ يكي از اين آرايشگاه‌هاي مطرح رفتيم. با شنيدن قيمت و كارهايي كه انجام مي‌دادند حيرت كرديم. حيرت‌مان از زماني آغاز شد كه مدير آرايشگاه درمورد خدماتي كه براي عروس‌هايش ارايه مي‌داد، شروع به صحبت كرد: «از چند ماه قبل از عروسي بايد پوست عروس آماده ميك آپ بشود. ماساژ و تقويت پوست صورت، پاك‌سازي و شفاف‌سازي پوست، بوتاكس، گريم شبيه‌سازي عروس به داماد، ميك آپ وي‍ژه عروس به سبك اروپايي، ماسك و تقويت و آماده‌سازي مو براي رنگ كردن، رنگ و مش، شينيون، مانيكور و طراحي ناخن، تتو و طراحي بدن و... از جمله كارهايي است كه براي عروس انجام مي‌دهيم.» او در ادامه تضمين هم مي‌دهد كه آرايش صورت عروس تا پايان شب هيچ تغييري نخواهد كرد. براي بازار گرمي هم كه شده وقتي به سر قيمت مي‌رسيم، مي‌گويد: زماني آمده‌ايد كه به تخفيف ويژه‌مان خورده‌ايد: «پكيج ويژه عروس كه همه اين آيتم‌ها را شامل مي‌شود، يك عدد تاج شكيل عروس و آرايش ويژه پاتختي هم به عنوان هديه تقديم عروس خانم مي‌شود كه روي هم هشت ميليون تومان براي شما تمام خواهدشد.» ۷۰۰ مهمان، نفري ۳۰۰ هزار تومانسالن‌ها و باغ‌هايي كه مراسم عروسي در آنها برگزار مي‌شود، روز به روز مثل قارچ از هر كوي و برزني سر در مي‌آورند. اما يكسري باغ و سالن‌هاي عروسي اسم و رسم‌دار، آنقدر شهرت به هم زده‌اند كه خيلي از عروس و دامادها يكي از آرزوهايشان است كه بتوانند مراسم عروسي‌شان را در اين سالن‌ها برگزار كنند. وقتي پا به يكي از همين سالن‌هاي معروف شهر گذاشتيم، منوي غذايي روبه‌روي‌مان قرار دادند كه تصور اول‌مان اين بود كه اين غذاها براي هفت شب و هفت روز است چون هرچقدر حساب كرديم همه آنها در يك شب خورده نمي‌شدند. در اين منو، نام غذاهايي بود كه بعضي از آنها اصلا به گوش‌مان نخورده بود و توانايي تلفظ كردن آنها را هم نداشتيم. غذاهايي مانند پلوي مكزيكي با ميگو، كوكتل ميگو با سس تارتار، سالاد فرانسوي، خوراك زبان با سس ترخون، چيكن فينگر، بره درسته با سس گريوي، ماهي درسته با تزيين مخصوص، چيكن آلاشريمپ به روش فرانسوي، استرفراي سبزيجات، كباب مكزيكي از فيله گوساله، سيني قرقاول با تزيينات ويژه، بوقلمون درسته با تزيين آناناس، شيرين پلو با مرغ، سوفله كلم، لازانيا، بيف استروگانف، رولت گوشت، و بيش از ۱۰ نوع خورشت و انواع سالاد و اردور مثل سالاد فصل، سالاد امريكايي، سالاد كلم روس، سالاد ماكاروني، قارچ سرخ شده، بوراني اسفناج يا ماست و خيار، سالاد براكلي، سالاد سيب زميني و پيازچه، سالاد فرانسه، سيني سبزيجات پخته ايراني و فرنگي، انواع ترشي و دسرهاي مختلفي مثل پلمبير، كرم قهوه، كرم كارامل، ژله ميوه، موس ليموترش، موس شكلات، شارلوت ميوه و... اينها قرار است بر سر ميز شام قرار بگيرد. در طول مراسم هم انواع ميوه‌هاي چهار فصل، كمپوت‌هاي خارجي، بستني، معجون و آبميوه‌هاي طبيعي براي پذيرايي مهمانان در نظر گرفته شده است. بعد از خواندن منوها مسوول اين بخش به ما گفت: «منوها بر اساس طيف غذاها، خوراك‌ها و دسر‌ها طراحي شده، البته اگر عروس و داماد بخواهند، مي‌توانيم منوهاي تركيبي هم طراحي كنيم ولي هزينه‌اش متفاوت است.» بعد از تمام اين صحبت‌ها وقتي قيمت اين سالن با منوي رنگارنگش به ميان آمد، به حالت عادي كه انگار رقم‌ها را به ريال مي‌گويد، ادامه داد: «هزينه اين سالن براي هر نفر از مهمانان با احتساب سرويس و ماليات به طور متوسط نزديك ۳۰۰ هزار تومان تمام مي‌شود. » بعد از گفتن اين قيمت خودمان را از تك و تا نينداختيم تا ادامه صحبت‌هايش را بگويد كه صحبت از ظرفيت و صف رزرو به ميان مي‌آيد: «ظرفيت سالن‌هاي اين تالار از ۷۰۰ نفر شروع مي‌شود يعني تعداد مهمانان در كمترين حالت ممكن مي‌تواند ۷۰۰ نفر باشد. اگر شما مي‌خواهيد براي مراسم، اين سالن را انتخاب كنيد متاسفانه بايد بگويم هر چهار تالار پذيرايي تا سه ماه آينده رزرو شده است و فقط مي‌شود در صورت پرداخت كامل هزينه‌ها براي سه ماه آينده براي شما سالني را درنظر بگيريم.» لباس عروس، با پارچه‌يي از طلا، ۶۰ميليون تومانلباس شب عروسي از آن دسته لباس‌هايي است كه فقط يك بار مي‌شود آن را بر تن كرد. مثل كت و شلوار دامادي نيست كه آقا داماد بعد از مراسم عروسي‌اش بارها و بارها بتواند از آن استفاده كند. اما حساسيتي كه براي خريد لباس عروسي وجود دارد، براي هيچ نوع لباسي نمي‌توانيد پيدا كنيد. به همين خاطر مزون‌هاي زيادي با تبليغات وسيع، لباس‌هاي عروس خاص و منحصر به فردي را طراحي مي‌كنند تا مشتري‌هاي بيشتري به سمت خود جذب كنند. يكي از اين مزون‌هاي معروف تهران كه كمتر كسي به خاطر قيمت بالاي آن مي‌تواند به سراغش برود، در يكي از برج‌هاي فرمانيه قرار دارد. براي رفتن به آنجا بايد از چند هفته قبل وقت گرفته باشيد. يكي از ويژگي‌هايي كه اين مزون دارد وقت‌هاي تعيين شده‌اش را تكي مي‌دهد و به هيچ عنوان نبايد با عروس‌هاي ديگر تداخل پيدا كند. اين مزون در يك برج بلند بالا با آسانسوري مجزا قرار دارد؛ براي اينكه از روي مدل‌هاي لباس عروس كپي‌برداري نشود، تدابير امنيتي زيادي انديشيده شده، به عنوان مثال عروس خانم يا بايد به تنهايي يا نهايتا با آقا داماد براي ديدن و انتخاب لباس عروس حضور داشته باشند. با صاحب اين مزون كه صحبت مي‌كنيم مي‌گويد: «ما فقط با برند‌هاي معروف مانند «...» كار مي‌كنيم و تمام سفارش‌هاي‌مان مستقيم از خود كمپاني ارسال مي‌شود. اما براي فيكس نهايي اندازه‌ها و از همه مهم‌تر انحصاري‌بودن برند طراح كمپاني، با هزينه سفارش‌دهنده كه همان عروس و داماد هستند، براي دو هفته به ايران مي‌آيد و بعد از طراحي و الگو‌برداري به اسپانيا برمي‌گردد. يك ماه بعد سفارش لباس عروس فرستاده خواهدشد. البته باز هم قيمت مدل‌هاي انتخابي نسبي هستند. يعني بستگي به جنس پارچه و تور دارد. قيمت پارچه حرير، ابريشم يا ساتن... با هم متفاوت است. همين‌طور سنگ دوزي روي كار هم بسته به قيمت روز سنگ‌ها و جواهرات محاسبه خواهدشد.» او در ادامه مي‌گويد: «البته هستند عروس‌هايي كه مي‌خواهند واقعا از همه عروس‌ها خاص‌تر و متمايزتر باشند. براي همين درخواست مي‌كنند جنس پارچه لباس عروس‌شان زربافت باشد يا در آن از الياف طلا استفاده بشود. طلاي كار شده در لباس، باعث درخشندگي و زيبايي بي نظيرو خيره كننده‌يي مي‌شود.» از قيمت‌ها كه مي‌پرسيم در جواب مي‌گويد: «تمام لباس عروس‌هاي اين مزون به اضافه دستمزد، پارچه، لوازم مصرفي و هزينه رفت و برگشت طراح اسپانيايي به طور ميانگين از ۶۰ ميليون تومان شروع مي‌شود و سقف گران‌ترين لباس هم معلوم نيست. چون بايد به نرخ روز محاسبه شود.» ثبت خاطرات با ۲۵ ميليون تومانعكس و فيلم از جمله به يادماندني‌ترين يادگاري‌هايي است كه سال‌ها بعد از مراسم عروسي براي زوج‌ها باقي مي‌ماند. براي همين، حساسيت نسبت به فيلمبرداري و عكاسي بالا مي‌رود و افراد دوست دارند به بهترين شكل ممكن شب خاطره انگيزشان ثبت شود. ما هم به سراغ يكي از آتليه‌هاي معروف تهران رفتيم كه در آنجا مراسم افراد مطرح كشور از طريق دوربين‌هاي آنها به ثبت رسيده است. وارد آنجا كه شديم با كمي گردش در سالن آتليه با هرگونه نما، دكور و صحنه‌هايي كه فكرش را مي‌كرديم براي عكاسي، مواجه شديم، از سنتي تا كلاسيك، از پيانو وميز بيليارد گرفته تا كمانچه و گرامافون. عكس‌هاي روي در و ديوار هم مناظر فوق‌العاده زيبايي را نشان مي‌داد. ساحل‌هاي بكر، درياچه، جنگل، كوه‌هاي برفي، كوير، باغ‌هاي مجلل، خانه‌هاي سنتي و.... . خلاصه هر جايي كه فكرش را بكنيد، عروس و دامادهاي روي در وديوار، آنجا عكس گرفته بودند. شهرت آتليه به اين بود كه بسياري از عكاسي‌هاي آنها در مكان‌هاي خارج از كشور صورت مي‌گيرد و بسياري از بازيگرها و فوتباليست‌ها براي عكاسي، اين آتليه را انتخاب مي‌كنند. بعد از اينكه كمي به عكس‌ها نگاه مي‌كنيم، نوبت آن مي‌شود تا از كارهايي كه انجام مي‌دهند و پولي كه مي‌گيرند بگويند: «دو آلبوم ۴۰ در ۶۰ با ۲۰ برگ عروسي باغ لواسان چاپ دو رو پلكسي، آلبوم ۴۰ در۶۰ با ۲۰ برگ عروسي كوير چاپ دو رو پلكسي، حالا بسته به انتخاب خودتان دارد، مي‌توانيد كويرهاي ايران را انتخاب كنيد يا دوبي يا حتي قطر و... كليپ اين عكس‌ها هم، شب مراسم از طريق ويدئو پروجكشن پخش مي‌شود. ساخت كليپ اسپرت و آشنايي مخصوص عروس و داماد، فيلمبرداري يك الي ۵ دوربينه با كيفيت Full HD، فيلمبرداري‌ها با استفاده از ريل - كرين - پروجيپ - اس تي دي كم وتجهيزات پيشرفته ديگر انجام مي‌شود. نورپردازي سينمايي و حرفه‌يي محل مراسم براي بالا بردن كيفيت تصاوير، شاسي عكس يك در ۵/۱ پنج عدد به اضافه شاسي هديه، ژورنال كوچك چاپ پلكسي سفيد از دو آلبوم براي عروس و داماد وژورنال كوچك عكس‌هاي عروسي براي والدين عروس و داماد و ليت يادگاري كه به تعداد مهمان‌ها نيز به شما داده خواهد شد.» مي‌گويند هر كدام از اين خدماتي كه گفتند، مي‌توانند اضافه و كم كنند كه در اين صورت روي هزينه نيز تاثير خواهد داشت. وقتي به قيمت‌ها مي‌رسيم، مي‌گويد: «اگر تمام اين امكانات را بخواهيد و بخواهيد خارج از ايران هم عكس‌هاي‌تان انداخته شود بين ۱۵ تا ۲۵ ميلون تومان خرج برمي‌دارد. اگر هم بخواهيد در داخل ايران عكس‌هاي‌تان را بيندازيد قيمت بين ۱۲ تا ۱۵ ميليون تومان مي‌شود.» در آسمان‌ها پرواز كن و به خانه بخت بروبماند آنهايي كه وضع مالي خوبي دارند و مي‌توانند عروسي‌هاي چند صدميليوني بگيرند. خودشان بالاترين مدل ماشين‌ها را هم سوار هستند و شب عروسي همان ماشين‌ها را تبديل به ماشين عروس مي‌كنند. اما باز هم هستند كساني كه براي داشتن يك ماشين خاص و كمياب مثلا ماشين‌هاي كلاسيك و قديمي يا ماشين‌هايي كه در ايران به تعداد انگشتان دست هم نمي‌رسند، حاضرند هزينه‌هاي هنگفتي بپردازند. حتي به خاطر بودن چنين افرادي، شغلي به همين منظور نيز به وجود آمده است كه ماشين‌هاي خاص و گرانقيمت را براي يك شب به عروس و دامادها كرايه مي‌دهند. كرايه ماشين‌هاي عروس هم بسته به اينكه به چه مدت، چه مدل از ماشين، گل‌زده يا ساده مي‌خواهند، متفاوت است. مي‌تواند از شبي ۵۰۰ هزارتومان شروع بشود و تا پنج ميليون تومان و حتي بالاتر هم برسد. البته چون باز عده‌يي از همين عروس و دامادهاي خاص هستند كه نمي‌خواهند با چهار چرخ به خانه بخت بروند، براي آنها هم راهكارهايي در نظر گرفته شده است. مثلا درشكه با چهار اسب، هواپيماي دونفره و حتي بالن در خدمت اين عروس و دامادها هستند تا آنها را به خانه بخت بفرستند. البته كرايه يك شب اين وسايل سر به فلك مي‌كشد و حتي به ۱۰ ميليون تومان به بالا هم مي‌رسد. نقش خاطره مي‌زند عروسي‌هاي قديميشايد به ياد داشته باشيد عروسي‌هايي را كه براي راه‌اندازي‌اش تمام اهل فاميل، دوست و آشنا دست به دست هم مي‌دادند و گوشه‌يي از كار را مي‌گرفتند. آنقدر كارها به سرعت پيش مي‌رفت كه هيچ كاري روي زمين نمي‌ماند. عروسي‌ها در يك خانه خشتي برگزار مي‌شد. اين خانه‌ها در شب عروسي پر مي‌شد از صندلي‌هاي فلزي معمولي بدون حرير و گل آرايي. آقايان در حياط و خانم‌ها در خانه مي‌نشستند. سفره عقدي هم در يك اتاق كوچك بود با همان وسيله‌هاي محدود و سنتي كه در هر خانه‌يي پيدا مي‌شد. ميوه و شيريني و يك نوع غذا كه ديگش را هم در همان حياط پشتي بار مي‌گذاشتند. عروس و داماد هم به كمك همسايه و فاميل آماده مي‌شدند. يك نفر نيز مرامي، ماشين عروس را گل مي‌زد و ديگري ريسه وصل مي‌كرد و... اين سبك عروسي را ديگر تنها مي‌توان در فيلم‌ها و سريال‌هاي تلويزيون ديد و در واقعيت بايد آنها را به دست فراموشي بسپاريد. معادله پيچيده و عجيبي است. اين روزها خيلي‌ها در اوج جواني به ازدواج تن نمي‌دهند، چون پول كافي براي برگزاري جشن ازدواج شان در فلان تالار و خريد طلا و ماشين مدل بالا را ندارند. سال‌ها تلاش مي‌كنند و زحمت مي‌كشند تا شايد بتوانند بخشي از اين هزينه را تامين كنند و در نهايت زماني كه ديگر خبري از شوق جواني و ازدواج نيست با يك هزينه نسبي، عروسي مجللي برگزار مي‌كنند. اما با اين حال كساني را مي‌توانيد پيدا كنيد كه به راحتي آب‌خوردن بابت اين جور مراسم هزينه مي‌كنند و روزبه‌روز به خاطر بالا رفتن تقاضا، به مشاغلي براي برگزاري عروسي‌هاي خاص و گرانقيمت نيز افزوده مي‌شود.
کد خبر: ۴۶۱۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۷/۱۷

کاخ سفید فیلم کوتاهی از ورود اوباما را بر روی اینستاگرام قرار داد و همین اقدام گاف رئیس‌جمهوری آمریکا را که هیچ عکاسی نشان نداده بود، فاش کرد. سایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com :  انتشار فیلم کوتاهی از ورود اوباما به نیویورک برای شرکت در مجمع عمومی سازمان ملل و احترام نظامی وی به افسران با لیوان چای جنجالی شد. به گزارش روزنامه دیلی میل، باراک اوباما، رئیس‌جمهوری آمریکا روز سه‌شنبه برای سخنرانی در نشست تغییرات جوی و حضور در نشست سوریه وارد نیویورک شد تا در مجمع عمومی سازمان ملل شرکت کند. زمانی که اوباما حوالی ظهر به وقت نیویورک از هلی‌کوپترش خارج شد، با احترام نظامی دو افسر نیروی دریایی روبه رو شد و وظیفه داشت که به عنوان فرمانده کل قوا، به احترام آنها پاسخ نظامی دهد اما وی در حالی که یک لیوان سفید رنگ چای در دست داشت، دست خود را به نشانه احترام در کنار سر خود قرار داد. این اقدام نقض قوانین نظامی محسوب می‌شود و با واکنش طرفداران، کهنه‌سربازان و نیروهای نظامی آمریکا مواجه شد.                                                                                         کاخ سفید فیلم کوتاهی از ورود اوباما را بر روی اینستاگرام قرار داد و همین اقدام گاف رئیس‌جمهوری آمریکا را که هیچ عکاسی نشان نداده بود، فاش کرد. اوباما به چای خوردن مشهور است؛ مخصوصا در سفر و قبل از سخنرانی‌هایش. با این حال ادای احترام نصفه و نیمه وی باعث خجالت کاخ سفید شد چرا که احترام نظامی به پرسنل ارتش برای رئیس‌جمهوری آمریکا تا زمانی که این سمت را در اختیار دارد و فرمانده ارشد پنتاگون محسوب می‌شود، ضروری است. منبع/ایسنا
کد خبر: ۴۴۶۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۷/۰۳

سید احسان مرتضوی  افتخارعکس منتخب امروز نشنال جیوگرافیک  را بدست آورد
کد خبر: ۳۶۷۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۳/۲۹

امروزه گوشي هاي هوشمند با داشتن سيستم عامل بسيار مورد تهديد هک شدن قرار دارند و به همين دليل کاربران به خاطر اطلاعات مهمي که در گوشي هايشان وجود دارد، بايد از روش هايي براي محافظت اطلاعاتشان استفاده کنند.
کد خبر: ۳۲۳۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۲/۰۸

در سالهای گذشته سیاست های خوبی برای تجهیز کانون های مساجد صورت گرفت که شامل رایانه ، میز رایانه ، چاپگر ، دوربین عکاسی و فیلمبرداری،  سیستم صوتی ، میز مطالعه و میز پینگ پنگ می باشد که بصورت مرحله به مرحله در حال تجهیز کامل می باشند . آوای دنا: در مراسمی با حضور فرماندار لنده ،بخشدار بخش موگرمون ،جمعی از مسولین کانونهای فرهنگی مساجد و جمعی از اصحاب رسانه اقلامی فرهنگی بین گانونهای مساجد وابسته به ارشاد اسلامی توزیع شد.اسماعیل زارعی در این مراسم گفت: از زمان تأسیس نمایندگی ارشاد اسلامی در لنده تا  تاکنون 18 کانون فرهنگی  در سطح شهرستان تاسیس و  دو کانون دیگر در انتظار گرفتن مجوز فعالیت می باشند. وی افزود: مهمترین فعالیت این کانون ها ایجاد شور و هیجان و پر کردن اوقات فراغت جوانان و نوجوانان در مساجد است. مسئول نمایندگی اداره ارشاد اسلامی شهرستان لنده تصریح کرد: فعالیت کانون های مساجد در زمینه های قرآنی ، فرهنگی ، هنری و کارهای نمایشی است که در این زمینه ها نیز به شناسائی استعداد ها و زمینه رشد برای فعالیت آنها کار می شود. وی یادآورشد : در سالهای گذشته سیاست های خوبی برای تجهیز کانون های مساجد صورت گرفت که شامل رایانه ، میز رایانه ، چاپگر ، دوربین عکاسی و فیلمبرداری،  سیستم صوتی ، میز مطالعه و میز پینگ پنگ می باشد که بصورت مرحله به مرحله در حال تجهیز کامل می باشند . زارعی خاطرنشان کرد: توزیع کتاب بین کانون های مساجد همه ساله جهت بالابردن سطح مطالعه صورت می گیرد که امسال نیز 3 هزار جلد کتاب نیز توزیع شده است.  مسئول نمایندگی اداره ارشاد اسلامی شهرستان لنده تاکید کرد: پس از پیگیری های مداوم و مستمر و همکاری مدیرکل ارشاد اسلامی استان و همکاری وزارت ارشاد مجوز مرکز دیجیتال حضرت رسول اکرم (ص) سال گذشته صادرشد.                                                                                                                   وی یادآورشد: این مرکز با خرید و تجهیز تعداد 10 رایانه بصورت شبکه با استفاده از اینترنت پرسرعت در کانون مسجد حضرت رسول اکرم (ص) اماده شد که در حال حاضر مشکل خط اینترنت دارد که امیدواریم فرماندار شهرستان با پیگیری های خود این مشکل را رفع سازد تا جوانان و نوجوانان بتوانند از این مرکز نهایت استفاده را ببرند. زارعی خاطرنشان کرد: این مرکز فعالیت خود را در سه بخش آغاز خواهد کرد که شامل نرم افزار های ایرانی اسلامی ، استفاده از اینترنت پاک برای جوانان و نوجوانان ، بازی های رایانه ای و ایرانی فعالیت خود را شورع خواهد کرد.  مسئول نمایندگی اداره ارشاد اسلامی شهرستان لنده  در پایان تاکید کرد: راه اندازی این مرکز می تواند گام بزرگی در راستای پر کردن اوقات فراغت جوانان و فرصتی برای استفاده همگانی از اینترنت پاک می باشد و امیدواریم مخابرات نهایت همکاری را در خصوص راه اندازی خط اینترنت این مرکز داشته باشد تا در اینده نزدیک شاهد افتتاح و راه اندازی این مرکز باشیم.
کد خبر: ۲۷۳۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۱۲/۰۷

داوطلبان می‌توانند برای کسب اطلاعات بیشتر و ثبت نام، به مراکز گزینش و استخدام ناجا در سراسر کشور یا به پلیس آگاهی استان‌ها مراجعه کنند. آوای دنا/پلیس آگاهی در اطلاعیه‌ای اعلام کرد که داوطلبان می‌توانند برای کسب اطلاعات بیشتر و ثبت نام، به مراکز گزینش و استخدام ناجا در سراسر کشور یا به پلیس آگاهی استان‌ها مراجعه کنند.در این اطلاعیه آمده است: نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران به منظور تامین نیروی انسانی (مرد) مورد نیاز خود از بین جوانان مومن، متعهد و کارآمد در رسته آگاهی به صورت پیمانی پنج ساله انتظامی در مقطع افسری از طریق آزمون ورودی و دیگر مراحل (مصاحبه، معاینات پزشکی و ...) با شرایط مندرج در این آگهی استخدام می‌کند.الف) شرایط عمومی استخدام1) اعتقاد و التزام عملی به دین مبین اسلام.2) اعتقاد و التزام عملی به قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و ولایت مطلقه فقیه و آمادگی فداکاری در راه اهداف آنها.3) تابعیت جمهوری اسلامی ایران.4) عدم سابقه عضویت یا وابستگی به احزاب و گروه‌های سیاسی معارض با نظام جمهوری اسلامی ایران.5) عدم عضویت یا وابستگی به احزاب و گروه‌های سیاسی در زمان تقاضای استخدام.6) عدم محکومیت به محرومیت از خدمات دولتی.7) نداشتن سوء پیشینه کیفری.8) عدم اعتیاد به مواد مخدر.9) داشتن شرایط تحصیلی و یا تخصصی لازم برای خدمت مورد نظر.10) داشتن سلامت و توانایی جسمی و روانی متناسب با خدمات مورد نظر.ب) شرایط اختصاصیشرایط استخدام: حداقل معدل 15، حداقل قد 170 سانتی‌متر باشد.همچنین رشته‌های تحصیلی مورد نیاز ناجا به شرح زیر است.رشته‌های تحصیلی مورد نیاز:آمار (کلیه گرایش‌ها)، حقوق (کلیه گرایش‌ها)، رایانه (نرم‌افزار – سخت‌افزار)، مهندسی فناوری اطلاعات IT، مترجمی زبان‌های خارجی، زبان و ادبیات انگلیسی، مترجمی نوار و فیلم، مترجمی اسناد و مدارک، زیست‌شناسی (عمومی، ژنتیک، بیوفیزیک، میکروبیولوژی، بیوشیمی، سلولی مولکولی، بیولوژی مولکولی، بیوتکنولوژی و ژنتیک)، شیمی (کاربردی، محض، تجزیه، فیزیک، نانو، بیوتکنولوژی)، فیزیک (کلیه گرایش‌ها)، امور بانکی، باستان‌شناسی، جامعه‌شناسی، علوم ارتباطات اجتماعی، علوم اجتماعی (کلیه گرایش‌ها)، عکاسی و فیلمبرداری، مشاوره راهنمایی، مهندسی صنایع (مدیریت سیستم و بهره‌وری)، روانشناسی (عمومی تربیتی)، روان‌سنجی، علوم آزمایشگاهی، روابط بین‌الملل، ریاضی (کلیه گرایش‌ها)، مدیریت (کلیه گرایش‌ها)، اقتصاد (کلیه گرایش‌ها)، تربیت‌بدنی و علوم ورزشی، گرافیک، حسابداری (کلیه گرایش‌ها)، روابط عمومی، مددکاری اجتماعیج) نکات مهم:1- داوطلبان استخدام می‌بایست آمادگی خدمت در سراسر کشور را داشته باشند.2- داوطلبانی که سابقه ثبت‌نام در یکی از مدیریت‌های گزینش و استخدام فرماندهی انتظامی استان‌ها و یا یگان‌های ناجا را داشته و در حال طی مراحل استخدامی می‌باشند و یا در سال‌های گذشته واجد شرایط استخدام تشخیص داده نشده‌اند، نمی‌توانند ثبت‌نام کنند.3- حداقل معدل برای بستگان درجه یک شهداء، فرزندان کارکنان نیروهای مسلح و بسیجیان (حداقل یک سال عضویت فعال) نمره 14 می‌باشد.* بستگان درجه یک خانواده معظم شهدا (فرزند، برادر) از تسهیلات استخدامی پیش‌بینی شده در قانون برخوردار می‌باشند.4- داشتن گواهینامه رانندگی پایه دوم یا «ب یک» برای مقطع افسری الزامی می‌باشد.5- داوطلبانی که دارای کارت پایان خدمت می‌باشند مدت خدمت سربازی آنان به حداکثر سن افزوده خواهد شد.6- ثبت‌نام فقط از دارندگان رشته‌های تحصیلی مذکور صورت خواهد پذیرفت و دانش‌آموختگان رشته‌های تحصیلی با گرایش دبیری و سایر رشته‌های غیرمرتبط پذیرفته نخواهند شد.7- مشمولین غایب و دارندگان کارت معافیت پزشکی مجاز به ارسال مدارک و ثبت‌نام نمی‌باشند. بدیهی است به مدارک ارسالی آنان ترتیب اثر داده نخواهد شد.8- داوطلبان ساکن استان‌های ایلام، کرمانشاه، کردستان، کهگیلویه و بویراحمد و لرستان در این مرحله نمی‌توانند ثبت‌نام نمایند.9- دوره آموزش پذیرفته‌شدگان شبانه‌روزی و مدت آن تابع مقررات خاص هر مقطع خواهد بود.10- ارسال مدارک فقط از طریق پست پیشتاز خواهد بود.11- داوطلبانی که واجد شرایط شرکت در آزمون تشخیص داده شوند از طریق مدیریت گزینش و استخدام فرماندهی انتظامی استان محل سکونت خود فراخوان خواهند شد.د) مدارک مورد نیاز برای ثبت‌نام1- تکمیل فرم ثبت‌نام به صورت خوانا (تکمیل رو گرفت فرم ثبت‌نام نیز مورد قبول است)2- روگرفت صفحات اول و دوم شناسنامه (اگر توضیحات در صفحات دیگر شناسنامه درج گردیده باشد ارائه روگرفت از آن صفحه نیز ضروری است)3- روگرفت آخرین مدرک تحصیلی4- دو قطعه عکس 4*3 تمام رخ جدید5- روگرفت مدرکی که مشخص کننده وضعیت خدمت نظام وظیفه باشد (کارت پایان خدمت، معافیت غیرپزشکی، دفترچه آماده به خدمت بدون مهر غیبت و یا گواهی در حال خدمت).6- داوطلبانی که عضو درجه یک خانواده معظم شهدا می‌باشند، می‌بایست نسبت به ارسال روگرفت تاییدیه بنیاد شهید انقلاب اسلامی نمایند.7- مدارک مزبور به داوطلب عودت نمی‌گردد.ه) مهلت و نحوه ارسال مدارک1- داوطلبان استخدامی می‌توانند حداکثر تا تاریخ 15مردادماه سالجاری مدارک خود را از طریق پست پیشتاز به آدرس پستی تهران، صندوق پستی 116-11455 (اداره اجتماعی پلیس آگاهی ناجا) ارسال کنند.2- به مدارکی که بعد از تاریخ فوق به محل پذیرش واصل شود، ترتیب اثر داده نخواهد شد.و) نحوه برگزاری آزمون ورودیتاریخ برگزاری و محل توزیع کارت ورود به جلسه آزمون از طریق مدیریت گزینش و استخدام فرماندهی انتظامی استان محل سکونت داوطلبان اعلام خواهد شد.و) منابع‌ آزمون ورودیمقطع استخدامی افسری، مواد آزمون سطح دانشگاهی: معارف اسلامی، اطلاعات عمومی سیاسی و اجتماعی، زبان انگلیسی، آشنایی با رایانه. مرجع/ایسنا
کد خبر: ۱۸۵۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۴/۳۰

اوای دنا: كلاه نمدي نرم با لبه‌هاي متوسط و چيني در جلوي تاج آن كه اغلب مردان به سر مي‌گذارند. فدورا نام‌هاي ويژه‌اي دارد. فدورا در موسيقي و سينماي نيمه دوم قرن بيستم كاربرد بسيار يافت كه از آن ميان مي‌توان به كلاه معروف اينديانا جونز اشاره كرد. كلاه نمدي كلاه بختياري پوششي است گرد از جنس نمد(پشم در هم تنيده با رطوبت و فشار)، بيشتر به رنگ سياه و گاهي به رنگ قهوه‌اي روشن يا قهوه‌اي تيره بدون لبه، از پايين به بالا گشادتر، پايين آن سفت‌تر و فرم و شكل آن نيمكره بوده و معمولا شكل سر را به خود مي‌گيرد. ارتفاع آن متنوع، اما در رايج‌ترين نوع آن نزديك به 12سانتي‌متر است. ضخامت نمد كلاه بايد حدود پنج ميلي‌متر و جنس آن مرغوب و خيلي نرم باشد. كلاه نمدي ميان همه لرزبانان رايج و مورد استفاده است. تنها تفاوت در نوع رنگ كلاه مورد استفاده است. كلاه نمدي سياه تنها در ميان بختياري‌ها استفاده مي‌شود، اما لرهاي كهگيلويه و بويراحمد و لرستان از كلاه‌هاي نمدي با رنگ قهوه‌اي تيره و روشن استفاده مي‌كنند. كلاه نمدي سياه در روستاهاي چهارمحال و روستاهاي اطراف اصفهان هنوز مورد استفاده قرار مي‌گيرد. كلاه نمدي ميان اهالي ديلمان در استان گيلان نيز هنوز مورد استفاده قرار مي‌گيرد كه رنگ اين كلاه معمولا قهوه‌اي است. قشقايي‌ها نيز نوعي كلاه نمدي سفيد رنگ (گاهي قهوه‌اي) كه به كلاه دوگوشي معروف و شبيه تاج است، استفاده مي‌كنند. در گذشته استفاده از كلاه نمدي در بين ساكنان ساحل شمالي خليج فارس بويژه در استان بوشهر رواج داشته است. رنگ سفيد اين كلاه كه به آن كلاه خسروي هم گفته مي‌شود در آغاز ويژه خان‌ها بود، اما بعدها عشاير از پوشيدن لباس بختياري نيز منع شدند ، به مرور زمان كلاه سفيد جاي خود را به كلاه سياه مردم عادي داد و امروزه ديگر كودكان نيز كلاه سفيد خسروي به سر مي‌گذارند. كلاه خسروي همان‌طور كه از نامش پيداست، طرحش از كلاه خسروان، پادشاهان ساساني است. نوع ديگر آن نيز شب كلاه است كه بيشتر توسط جوانان مجرد، چوپان‌ها، افراد كم درآمد و گاهي هنگام كار مورد استفاده قرار مي‌گيرد. اين كلاه از يك نمد ضخيم‌تر و پست‌تر ساخته مي‌شود، معمولا رنگ آن قهوه‌اي روشن يا قهوه‌اي تيره است و علت نامگذاري آن به شب كلاه اين است كه چوپان‌ها با همين كلاه مي‌خوابيدند و سر را روي قطعه سنگي مي‌گذاشتند و كلاه حايل ميان سر و سنگ بوده است. كارگاه‌هاي نمد مالي از ديرباز در شهرهاي شوشتر، دزفول، ايذه، شهركرد، بروجن، نجف‌آباد و... فعال بوده‌اند. امروزه كارگاه‌هاي توليد كلاه نجف‌آباد و اصفهان مشهورتر، اما در عمل رو به زوال هستند. با اين حال كارگاه‌هاي ساخت كلاه نمدي در شهر بروجن در استان چهارمحال و بختياري به دليل اقبال دوباره مردم به اين كلاه، روندي رو به رشد را طي مي‌كنند. كلاه بيسبال كلاهي از كتان سبك با تاج گرد نرم و آفتابگير سختي در جلو. پشت اين كلاه با اندازه سر كسي كه كلاه را بر سر مي‌گذارد قابل تنظيم است. اين كلاه نه فقط در بازي بيسبال براي جلوگيري از نور آفتاب، كه در لباس راحت و روزمره امروزي نيز كاربرد زيادي دارد. كلاه ماهيگيري كلاه‌ ماهيگيري از كتان نرم با لبه‌هاي پهن پايين افتاده ساخته مي‌شود كه هم مردان و هم زنان به سر مي‌گذارند. لبه‌هاي پهن اين كلاه براي محافظت چشم‌ها، صورت و حتي پشت گردن از آفتاب ساخته شده‌ است. اين كلاه‌ها در آغاز توسط ماهيگيران و كشاورزان ايرلندي براي محافظت از باران استفاده مي‌شد، اما امروزه اغلب طبيعت‌گردان آن را سر مي‌گذارند. كلاه قايق‌سواري تاج اين كلاه حصيري بسيار كوتاه و لبه‌هاي آن پهن است. پيش از اين توسط قايقرانان استفاده مي‌شد، اما امروزه در سفرهاي تابستاني و باغ‌ها نيز كاربرد دارد و با نواري به رنگ رسمي اعضاي باشگاه‌ها، دانشكده‌ها يا انجمن‌ها آراسته مي‌شود. در استراليا، نيوزيلند و آفريقاي جنوبي اين كلاه هنوز بخشي از يونيفرم رسمي بسياري از مدارس پسرانه است. كلاه پوست خرس كلاه پوست خرس، كلاهي بلند از جنس خز است كه در مراسم يونيفرم نظامي استفاده مي‌شود. شكل و جنس اين كلاه در اصل براي محافظت صاحب آن از ضربات برنده شمشير طراحي شده بوده، اما امروزه تنها توسط نظاميان بريتانيا استفاده مي‌شود و بويژه به دليل كاربردش توسط نگهبانان كاخ باكينگهام شناخته شده است. كلاه شعبده كلاه شعبده‌بازان يا تاپ هت، كلاه استوانه‌اي بلند و لبه پهني است كه از پوست نمدمالي شده سگ آبي تهيه مي‌شود. اين كلاه از نيمه دوم قرن هجدهم تا اواسط قرن بيستم استفاده عمومي داشت، اما اكنون تنها به خرگوشي كه شعبده‌بازان از آن بيرون مي‌آورند، معروف است و كاربردش به برخي اعضاي انجمن‌هاي خاص محدود شده است. كلاه پهن كلاهي گرد، نرم و اغلب از پشم و نخ است كه لبه سخت و كوتاهي در جلو دارد. اين كلاه كه زماني كلاه پسرك روزنامه‌فروش نيز ناميده مي‌شد امروزه بيشتر توسط نويسندگان و روزنامه‌نگاران استفاده مي‌شود. قدمت اين كلاه را تا قرن چهاردهم در شمال انگلستان تخمين مي‌زنند و اغلب با مهاجران ايرلندي و انگليسي در آمريكا پيوند خورده است. در قرن نوزدهم بويژه كارگران انگليسي و ايرلندي اين كلاه را سر مي‌گذاشتند، اما از نيمه دوم قرن بيستم به اين سو، چهره بسياري از روشنفكران و هنرمندان نيز با اين كلاه همراه شد. كلاه شرلوك هولمز كلاه گرم و پشمي كه از فاستوني محكم ساخته مي‌شود، جلو و عقب آن لبه دارد و در كناره‌هايش روگوشي‌هايي هست كه مي‌توان بالاي سر آنها را به هم گره زد. اين كلاه مناسب شكار در آب و هواي باراني اسكاتلند ساخته شده و به دليل پيوندي كه با نام شرلوك هولمز دارد كلاهي براي كارآگاهان نيز پنداشته مي‌شود. كلاه مخروطي شرقي كلاه‌هاي پهن مخروطي شكلي كه از جنس حصير ساخته شده‌ اغلب در شرق و جنوب شرقي آسيا و مشخصا در چين، اندونزي، ژاپن، كره، فيليپين و ويتنام به كار مي‌رود. اين كلاه با يك نوار پارچه‌اي كه از زير چانه مي‌گذرد روي سر نگاه داشته مي‌شود و فاصله‌اش از روي سر با نواري ازجنس مشابه حفظ مي‌شود. اين كلاه فرد را مقابل آفتاب و باران محافظت مي‌كند. گات گات، كلاه سنتي مردان كره‌اي است و براي ايرانيان به واسطه سريال‌هاي كره‌اي پخش شده از تلويزيون آشناست. اين كلاه از موي اسب ساخته مي‌شود كه چارچوبي از ني بامبو به آن شكل مي‌دهد و رنگ سياه آن تا حدي شفاف است. شكل گات استوانه‌اي بلند است كه لبه پهني دورتادور آن را گرفته است. غُتره غتره، پوششي سه قسمتي است كه مردان عرب به سر مي‌گذارند و از يك عرق‌چين در وسط سر، روسري سفيد يا راه‌داري كه دور صورت آويزان مي‌شود و نوار سياهي كه بالاي سر و دور اين روسري مي‌پيچد تشكيل شده است. مدل، رنگ‌ها و انواع غتره‌ها مي‌تواند نشانگر قبيله و قوميت فردي كه آن را بر سر دارد، باشد. قراقلي كلاهي استوانه‌اي است كه از پشم نوعي گوسفند به نام قراقل ساخته مي‌شود و در آسياي مركزي كاربرد دارد. برخي رهبران شوروي سابق مثل برژنف علاقه خاصي به استفاده از اين كلاه داشتند. اين​كلاه بر سر محمد‌علي جناح نيز ديده مي‌شد و امروزه نيز حامد كرزاي اغلب همين كلاه را بر سر دارد. كلاه فرانسوي كلاه كپي كه در ايران اغلب به عنوان كلاه فرانسوي شناخته مي‌شود شكل استوانه‌اي كوتاه دارد كه تاج آن گرد و تخت است و لبه‌اي در جلو دارد. اين كلاه را پليس و نظاميان فرانسوي بر سر مي‌گذارند كه از سال 1830 در اين كشور به كار رفته و براي هر رده و درجه‌اي نوعي از آن استفاده مي‌شود. اين كلاه غير از فرانسه ميان برخي نيروهاي بلژيك، يونان، نروژ، اسپانيا، سوئد، هند، ايرلند شمالي و سوئيس نيز كاربرد دارد. كلاه يهودي كيپا يا كلاه يهودي، كلاهي بود به رنگ سفيد يا زرد كه يهوديان در دوران كهن در اروپا مي‌پوشيدند. اوايل پوشيدن آن اختياري بود، اما بعد از سال ۱۲۱۵ مردان بالغ يهودي مجبور بودند خارج از محله‌هاي يهودي‌نشين براي شناخته شدن، اين كلاه را بپوشند. بعيد نيست ريشه اين كلاه هم مثل كلاه فريژي كه يهوديان بابلي ايران بايد مي‌پوشيدند از ايران باشد. طبق قوانين يهودي، يهودياني كه عمل به احتياط مي‌كنند بايد هميشه موهايشان را بپوشانند. اين كلاه هميشه در دستنوشته‌هاي يهوديان مي‌آمد و يهوديان آلمان بعدها آن را در مهرهايشان و نشان رسته‌هاي نظاميشان استفاده مي‌كردند كه نشان مي‌دهد اقلا ابتدا اين كلاه بخشي از لباس يهوديان بوده‌ است. در متون يهوديان آمده كه مرد سرناپوشيده نبايد تورات را بلند بخواند يا به چيز مقدسي فكر كند يا چهار ذراع راه برود و وارد شدن مرد سرناپوشيده به كنيسه نيز جايز نيست. طربوش طربوش يا آن‌گونه كه درتركيه مي‌گويند، فز، كلاه نمدي سرخ رنگ به شكل استوانه‌اي كوتاه است كه اغلب آويز ريش ريشي به بالاي آن متصل است و يادآور حاكميت عثماني است. طربوش در مصر كه مردم اين كشور پيش از انقلاب مصر به وسيله آن شناخته مي‌شدند سال‌ها بود فقط بر سر دانشجويان الازهر و قاريان قرآن كريم ديده مي‌شد، اما امروزه دوباره جاي خود را بر سر مردم مصر پيدا كرده است. طربوش نماد تاريخي و فرهنگي عصر پاشاها و افندي‌ها در مصر قبل از انقلاب ژوييه 1952 به عنوان نشان مردانگي و وجاهت استفاده مي‌شد، اما پس از مدت‌ها استفاده نشدن عملا به منبع درآمد خوبي براي آتليه‌هاي عكاسي تبديل شد و عكاسخانه‌هاي مصر با ارائه طربوش، مردم و گردشگران را تشويق مي‌كردند با آن عكس يادگاري بگيرند. از وقتي به سر گذاشتن طربوش از حالت يك رسم قديمي از ميان رفت صنعت طربوش‌سازي نيز از رونق افتاد، اما با اين حال مي‌توان در شهرك الحسين، گنجينه‌اي از اين كلاه معروف مصري را پيدا كرد. در حال حاضر خيلي از دختران و پسران مصري در مراسم عروسي و جمع‌هاي خصوصي طربوش به سر مي‌گذارند. طربوش اوايل قرن 19 ميلادي به‌وسيله محمدعلي پاشا، موسس مصر تازه وارد اين كشور شد. در زمان عباس اول نيز اين كلاه پوشش رسمي دربار شد. محمد‌الطربوش 150 سال قبل شركت طربوش دوزي را به راه انداخت. پاناما كلاهي حصيري است كه در اكوادور ساخته شده است، اما چون از كانال پاناما براي فروش و صادر شدن به بقيه دنيا مي‌رفت به اين نام شناخته شده است. كلاه پاناما معمولا با لباس‌هاي تابستاني پوشيده مي‌شود. منبع/جام جم
کد خبر: ۱۱۵۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۸/۲۹

اوای دنا-اسدا... رباني مهردر فریاد قلم نوشت:فريد زكريا روزنامه‌نگار و نويسنده معروف جهان است كه اصالتاً مسلمان و اهل هندوستان است و در بيش از ده‌ها شبكه خبري مطرح دنيا چون مجله تايم، سي‌ان ان و... فعاليت دارد، زكريا داراي مدرك دكترا از دانشاه‌هاروارد است و اما شاگردي ساموئل‌هانستيگتون نظريه پرداز معروف آمريكا از ديگر ويژگي‌هاي شخصيتي فريدزكرياست،‌هانتينگتون اما خود نيز شخصيت م طرحي در جهان سياست است، او داراي دكتراي علوم سياسي از دانشگاه‌هاروارد است و رياست مركز مطالعات اين دانشگاه را به عهده دارد، و چندين پست مهم در وزارت دفاع و وزارت امور خارجه آمريكا به عهده دارد، اما معروفيت فراگير‌هانتينگتون بعد از اين بود كه او نظريه برخورد تمدن‌ها را داد و پيش‌بيني كرد در آينده جهان غرب با جهان اسلام به كشمكش حساسي مي‌پردازند هر چند فرانسس فوكوياما در يك همايش و در مناظره با‌هانتينگتون پيش‌بيني كرد شيعه در نبرد آينده پيروز است چون انسان منتظر شكست ناپذير است و تا زماني كه فرهنگ عاشورا و انتظار در بين مسلمانان وجود دارد آنها شكست نمي‌خورند.اماكتاب فريد زكريا يعني (جهان پس از آمريكا) بازتاب زيادي در بين محافل مختلف خبري و رسانه‌اي جهان داشته است، زكريا در اين كتاب به مهمترين مسائل جهان از جمله اهميت انرژي، حوادث 11 سپتامبر، جنگ سرد، آينده بشريت، صهيونيسم، جنگ‌هاي جهاني و... مي‌پردازد، زكريا كه خود در قلب آمريكا زندگي مي‌كند در اين كتاب پيش‌بيني مي‌كند كه با ظهور امپراتور جديد، آمريكا و طفل نازپرورده‌اش اسرائيل كنترل مي‌شود، هر چند او به طور مستقيم به امپراتوري جديد در خاورميانه اشاره‌اي نكرده است.فريد زكريا در اين كتاب مي‌گويد جهان ظرف 500 سال گذشته شاهد سه جابجايي ساختاري در قدرت بوده است كه حيات بين‌المللي را در عرصه سياست، اقتصاد و فرهنگ دگرگون كرده است: اولين جابجايي پيدايش جهان غرب بود كه باعث به وجود آمدن مدرنيته و پيشرفت صنعت و... شد و ملل غربي بر جهان تسلط پيدا كردند، دومين جابجايي كه در پايان قرن 18 رخ داد ظهور ايالات متحده آمريكا بود كه به كشوري قدرتمند در جهان تبديل شد و در جهان بشريت به جنگ و خونريزي و صادرات اسلحه و البته پيشرفت‌هاي فوق‌العاده صنعتي رسيد و اما هم‌اينك جهان در سومين دوره بزرگ جابجايي قدرت بسر مي‌برد كه مي‌توان آن را «خيزش بزرگ ديگران» ناميد كه از خاورميانه تا آمريكاي لاتين و آفريقا را شامل مي‌شود و پديده‌اي ضدآمريكايي شكل مي‌گيرد كه آمريكا را با چالش اساسي مواجه مي‌كند و البته زكريا سرنوشت بريتانيا و شوروي سابق را به سردمداران كاخ سفيد يادآوري مي‌كند كه مواظب آينده جهان و دگرگوني‌هاي آن باشد.اوباما و مطالعه كتاب فريد زكريااما در تصوير آورده شده مشاهده مي‌گردد كه اوباما رئيس جمهور آمريكا هنگام پياده شدن از هواپيما مشغول مطالعه كتاب يك انديشمند مسلمان به نام فريد زكرياست، عكسي كه با تبحر خاص و لنزهاي پيشرفته عكاسي روزنامه نيويورك تايمز گرفته شده و بازتاب زيادي در محافل خبري آمريكا و جهان داشته است.دموكرات‌ها و همفكران اوباما ن گران مطالعه كتابي هستند كه به عقيده آنها چيزي جز ترسيم جهان آينده از دريچه انديشه يك مسلمان نيست.زكريا و جنجال ساخت مسجد در نيويوركدر آخر اشاره‌اي مي‌كنم به موضوع جنجالي ساخت يك مسجد در نزديكي برج‌هاي دوقلو در آمريكا يا همان مركز تجارت جهاني نيويورك كه با مخالفت اتحاديه آمريكايي ضد افترا روبرو شد و فريد زكريا در جواب اين مخالفت، جايزه ده هزار دلاري‌اش از اين مؤسسه را به نشانه اعتراض به آنها پس داد و عضويت خود در اين مؤسسه را لغو كرد و البته هنوز هم اين موضوع در آمريكا ادامه دارد و عده‌اي مخالفت ساخت مسجد در كنار اين مركز تجاري هستند و عده‌اي ديگر از مسلمانان و در كنار آن كساني چون فريد زكريا به دنبالاجراي آن هستند.
کد خبر: ۸۸۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۴/۳۱