اشتون در حال حاضر در میان سیاستمداران جهان به صورت رسمی یکی از بیشترین حقوقهای جهان را میگیرد و حتی قرار است پس از سال ۲۰۱۴ که دوره ریاستش تمام می شود، تا سه سال پرداخت حقوقش ادامه داشته باشد.آوای دنا : به نقل از باشگاه خبرنگاران، با توجه به برجسته بودن برخی اشخاص در سیاستهای بینالملل، خالی از لطف نیست نگاهی به زندگینامه این افراد داشته باشیم.
کاترین اشتون
1_ کاترین مارگارت اشتون متولد 20 مارس 1956 در انگلستان متولد شد.
2_ لقب بارونس را را زمانی گرفت که از طرف "تونی بل"، نخست وزیر سابق انگلستان در سال ۱۹۹۹ به عضویت مجلس اعیان درآمد.
3_ خانواده وی از قشر کارگر و معدنچیان ذغال سنگ شمال انگلیس هستند.
4_ اشتون اولین عضو از خانوادهاش بود که به دانشگاه رفت.
5_ در سال ۲۰۰۹ به عنوان نماینده عالی اتحادیه اروپا در سیاست خارجی و امور امنیتی انتخاب شد.
6_ وی در حال حاضر در میان سیاستمداران جهان به صورت رسمی یکی از بیشترین حقوقهای جهان را میگیرد و حتی قرار است پس از سال ۲۰۱۴ که دوره ریاستش تمام می شود، تا سه سال پرداخت حقوقش ادامه داشته باشد که در مجموع سه سال حدود ۴۰۰ هزار پوند یا حدود ۶۱۴ هزار دلار می شود.
7_ اشتون اکنون رقمی حدود ۳۷۳ هزار دلار یا ماهانه ۳۱ هزار دلار حقوق میگیرد.
8_ او 25 سال پیش با "پیتر کلنر" روزنامهنگار و تحلیلگر سیاسی ازدواج کرد که در حال حاضر وی مدیر یک وب سایت نظرسنجی معروف در انگلیس است.
9_ آنها دو فرزند به نام های رابرت پیتر و ربکا کلر دارند.
10_ اشتون همسر دوم کلنر است و کلنر از همسر اول خود صاحب 3 فرزند دیگر است.
11_ اشتون با مدرک کارشناسی در رشته جامعه شناسی در سال 1977 از کالج بدفورد لندن، فارغ التحصیل شد.
12_"کاترین اشتون" و خانواده وی بنا به دعوت "هشام زعزوع" وزیر گردشگری مصر تعطیلات کریسمس2014 خود را در این کشور گذراندند.
کد خبر: ۳۰۰۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۱/۱۵
نماینده ادوار هشتم و نهم مجلس شورای اسلامی گفت :اینکه آقای رئیسجمهور دلسوزان نظام را در هر ردهای به خاطر موضعگیری در بحث هستهای به کمسواد تشبیه میکند چیزی مگر افراطیگری و پرخاشگری نیست که چنین انتظاری از وی نداشتیم.
سید علیمحمد بزرگواری با بیان اینکه انتظار داشتیم دولت یازدهم به شعارهای خود مبنی بر اعتدالگرایی و پرهیز از افراطگرایی پایبند باشد، اظهار کرد: اما در عمل آنچه امروز میبینیم عملکرد و رویکرد دولت همانند دو سال آخر دولت احمدینژاد است.نماینده شهرستانهای کهگیلویه، بهمئی، چرام و لنده در مجلس شورای اسلامی تصریح کرد: اگر دولت احمدینژاد افراطیگری و پرخاش را در دو سال انتهایی خود به معرض دید گذاشت این دولت در کمتر از یک سال استقرار خود وارد حوزه افراطیگری شده است.وی افزود: رئیسجمهور که در سخنان خود به ویژه در مناظرهها کلید واژه اعتدال را سرلوحه کار قرار داده بود دولت وی اکنون با گذشت کمتر از یک سال مدیریت بر کشور از مرز اعتدال تا حدود زیادی خارج شده است.نماینده ادوار هشتم و نهم مجلس شورای اسلامی افراطیگری در دولت را بیش از همه مربوط به ردههای پایینتر از رئیسجمهور از جمله برخی مشاوران دانست و گفت: این که آقای رئیسجمهور دلسوزان نظام را در هر ردهای به خاطر موضعگیری در بحث هستهای به کمسواد تشبیه میکند چیزی مگر افراطیگری و پرخاشگری نیست که چنین انتظاری از وی نداشتیم.حجتالاسلام بزرگواری پیگیری سرنوشت دستاوردهای نظام را که با هزینه ریخته شدن خون هزاران جوان به دست آمده وظیفه همه دانست و گفت: مردم ایران در هر قشری از کارگر و کارمند و دانشجو و استاد دانشگاه نخبه هستند و اصولا اگر این مردم نخبه نبودند انقلاب با شرایط جهانی و فشار استکبار در هنگامه کنونی پایدار نمیماند.وی این سخن را توهین به اقشار مختلف دانست و گفت: در کشور روزنامهنگار و مطبوعاتی، نماینده مجلس، دانشجو، کارمند، کشاورز و همه و همه در سرنوشت کشور تأثیر دارند و اینکه آقای رئیسجمهور قشری را نخبه و دیگران را کمسواد معرفی کند کجای اعتدال و تدبیر است.حجتالاسلام بزرگواری عزل و نصبهای دولت کنونی را هم برآمده از تدبیر و اعتدال ندانست و افزود: رویکرد جناحی و حزبی در تغییر و تحولات همانند همیشه در این دولت هم وجود داشته بنابراین نمیتوان ژست اعتدال گرفت و در عمل افراطیگری را در کشور توسعه داد.
کد خبر: ۲۶۰۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۱۱/۱۸
ˈنلسون ماندلاˈ قهرمان مبارزه با آپارتاید و رییس جمهوری پیشین آفریقای جنوبی بود که در سن 95 سالگی و بعد از ده ها سال مبارزه مستمر علیه تبعیض نژادی اخیرا دار فانی را وداع گفت .
در ادامه بخش مختصری از زندگینامه وی خواهد آمد:وي در یک مدرسه تبلیغی وسلی در همسایگی محل زندگی نایب السلطنه مشغول به تحصیل شد. بر اساس رسوم تمبو، او در 16 سالگی تشریف، و در موسسه شبانه روزی کلارک بری، مشغول به تحصیل فرهنگ غرب شد. او به جای 3 سال، در 2 سال مدرک مقدماتی خود را اخذ کرد.ماندلا در 19 سالگی، در سال ۱۹۳۷، به هلدتون، دانشکده وسلی در فورت بیوفورت رفت و به ورزشهای بوکس و دو و میدانی علاقمند شد.پس از شرکت در کنکور، او شروع به تحصیل در مقطع کارشناسی در دانشگاه فورت هار کرد.ماندلا در پایان سال اول تحصیلات خود، در تحریم شورای نمایندگی دانشجویان که در اعتراض به سیاستهای دانشگاه انجام گرفت شرکت کرد، و پس از آن از فورت هار اخراج شد.ماندلا به محض ورود به ژوهانسبورگ، به عنوان نگهبان معدن شروع به کار کرد. وي در حین کار، تحصیلات خویش را به صورت مکاتبهای در دانشگاه آفریقای جنوبی (UNISA) به اتمام رساند و پس از آن شروع به تحصیل در رشته حقوق در دانشگاه ویتواترسرند کرد.پس از آنکه حزب ملیگرا که اکثریت اعضای آن را آفریکانسهای طرفدار سیاست جدایی نژادی آپارتاید تشکیل میدادند در انتخابات ۱۹۴۸ پیروز شد، ماندلا در مخالفت کنگره ملی آفریقا در سال ۱۹۵۲ و مبارزات کنگره خلق در سال ۱۹۵۵، که اتخاذ منشور آزادی توسط آن برنامه بنیادین آرمان ضد آپارتاید را فراهم میکرد نقشی اساسی داشت.در این زمان، ماندلا و همکارش اولیور تامبو شرکت حقوقی ماندلا و تامبو را مدیریت میکردند، و خدمات حقوقی رایگان یا ارزان قیمت در اختیار آن دسته از سیاهانی که قادر به برخورداری از نمایندگی قانونی نبودند قرار میدادند.ماندلا که در آغاز طرفدار مبارزه عمومی غیر خشونت آمیز بود، در ۵ دسامبر ۱۹۵۶ به همراه ۱۵۰ تن دیگر دستگیر شد و متهم به خیانت شد و تا سال ۱۹۶۱ ادامه یافت و همگی آنان تبرئه شدند.از سال ۱۹۵۲ تا ۱۹۵۹ با روی کار آمدن طبقه جدیدی از فعالان سیاهپوست (آفریکانیست) در شهرکها که خواستار اتخاذ تدابیر جدیتری علیه رژیم حزب ملیگرا بود، فعالیت کنگره ملی آفریقا با اختلالات زیادی همراه بود.آفریکانیستها کنفرانس منشور آزادی را که در سال ۱۹۵۵ در کلیپتون برگزار شد به باد تمسخر گرفتند.در سال ۱۹۵۹، پس از آنکه بیشتر آفریکانیستها، با حمایت مالی از غنا و پشتیبانی چشمگیر سیاسی از جانب باسوتو مستقر در ترنسوال از این کنگره جدا شده و تحت رهبری رابرت سوبوکوه و پوتالکو لبالو، کنگره پان آفریکانیست را تشکیل دادند کنگره ملی آفریقا بیشتر حمایت نظامی خود را ازدست داد.پس از قتل عام حامیان کنگره پان آفریکانیست، در مارس 1960 و تحریم کنگره پان آفریکانیست و کنگره ملی آفریقا، کنگره ملی آفریقا و حزب کمونیست آفریقای جنوبی به متابعت از جنبش مقاومت آفریقا (شورشیان لیبرال) و کنگره پان آفریکانیست پرداختند.وتولی، که متهم به بیاعتنایی شده بود، به حاشیه کشانده شد، و کنگره ملی آفریقا و حزب کمونیست آفریقای جنوبی به کنفرانس فراگیر آفریقا در سال ۱۹۶۱، که تمامی احزاب در آن گرد آمدند تا به راهبرد مشترکی دست یابند متوسل شدند و در این کنفرانس ماندلا با اعلام تشکیل اومخونتووه سیزوه، که بر اساس ایرگو، نهضت چریکی یهودیان، تشکیل شده و رهبری آن را ماندلا و دنیس گلدبرگ، لیونل «راستی» برنشتاین و هارولد ولپه فعالان یهودی حزب کمونیست آفریقای جنوبی بر عهده داشتند دعوت به مبارزه نظامی کرد.در سال ۱۹۶۱، ماندلا رهبری اومخونتو وسیزوه را که خود یکی از بنیانگذاران آن بود بر عهده گرفت.او مبارزات خرابکاری علیه اهداف نظامی و دولتی را رهبری ميکرد و چند دهه بعد، خصوصا در دهه ۱۹۸۰، اومخونتو وسیزوه تبدیل به جنگ چریکی علیه رژیم حاکم شد. ماندلا همچنین در خارج از کشور مبادرت به جمعآوری کمکهای مالی برای MK کرد و در دیدار با برخی از دولتهای آفریقا ترتیباتی برای آموزش شبه نظامی داد.وي در ۵ اوت ۱۹۶۲، پس از 17 ماه گریز دستگیر شد و در دژ ژوهانسبورگ زندانی شد.در ۲۵ اکتبر ۱۹۶۲، ماندلا به 5 سال زندان محکوم شد. 2 سال بعد در ۱۱ ژوئن ۱۹۶۴، به اتهام شرکت ماندلا در کنگره ملی آفریقا (ANC) برای وی حکم دیگری صادر شد.ماندلا در جزیره روبن زندانی شد و از 27 سال زندان متعاقب آن 18 سال را در این زندان به سر برد. در این زندان بود که ماندلا زندگینامه خود را، تحت عنوان راه طولانی آزادی نوشت.اما، ماندلا هیچ چیزی در مورد همدستی فردریک دکلرک در خشونتهای دهههای هشتاد و نود، یا نقش همسر سابق خود وینی ماندلا در آن قتلعام افشا نکرد. اما، او بعدها در همکاری با دوست روزنامهنگار خود آنتونی سمپسون به بررسی این مسائل پرداخت.نخستین انخابات دموکراتیک آفریقای جنوبی که در آن همه افراد میتوانستند شرکت کنند در تاریخ ۲۷ آوریل ۱۹۹۴ برگزار شد.کنگره ملی آفریقا اکثریت را در انتخابات به خود اختصاص داد، و ماندلا، به عنوان رهبر کنگره ملی آفریقا، به عنوان نخستین رئیس جمهور سیاهپوست کشور برگزیده شد و در دولت اتحاد ملی دکلرک از حزب ملیگرا به عنوان معاون رئیسجمهور برگزیده شد.ماندلا به عنوان رئیسجمهور از ماه می۱۹۹۴ تا ژوئن ۱۹۹۹، رهبری انتقال از فرمانروایی اقلیت و آپارتاید را بر عهده داشت، و به خاطر حمایت از صلح ملی و بینالمللی، تحسین بینالمللی را به دست آورد.وي نخستین رئیس جمهور آفریقای جنوبی است که در انتخابات دموکراتیک عمومی برگزیده شد و پیش از ریاست جمهوری از فعالان برجستهٔ مخالف آپارتاید در آفریقای جنوبی و رهبر کنگره ملی آفریقا بود.ماندلا پس از آزادی از زندان در سال ۱۹۹۰، سیاست صلحطلبی را در پیش گرفت و این امر منجر به تسهیل انتقال آفریقای جنوبی به سمت دموکراسیای شد که نماینده تمامی اقشار مردم باشد.
کد خبر: ۲۳۳۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۹/۱۵
کمک مالی به دانشگاه ایرانیان بر اساس قانون اختصاص یافت و این مبلغ هم به حساب دانشگاه واریز شده بود. وقتی دکتر احمدینژاد با جوسازی غیرمنصفانه از سوی برخی افراد در دولت فعلی مواجه شدند، دستور دادند تا کمک دریافتی از دولت به خزانه بازگردانده شود.
به گزارش آوای دنا،علی اکبر جوانفکر، مشاور رسانه ای رئیس جمهور سابق با روزنامه شرق گفت و گویی انجام داده است که متن این مصاحبه به شرح زیر است:
علت سکوت آقای احمدینژاد چیست؟ گفته است فعلا ششماه سکوت میکنیم.
کجا چنین صحبتی را گفتهاند.
همه جا منتشر شده است.
در واقع این مطلب را به ایشان نسبت دادهاند.
بههرحال نزدیکان ایشان هم این گفته را مبنی بر اینکه استراتژی ایشان و نزدیکانشان فعلا سکوت است تایید کردهاند.
ایشان عملا ترجیح دادهاند که در برابر هوچیگریها و ادعاهایی که از سوی برخی افراد در دولت فعلی مطرح شده است سکوت کنند. اما رسما چنین چیزی را نگفتهاند و برای سکوتشان هم محدوده زمانی مشخص نکردهاند.
رسمی و غیررسمیاش خیلی مهم نیست. مهم این است که ما در عمل هم میبینیم که چنین روندی را در پیش گرفتهاند.
بههرحال باید به دولت آقای روحانی هم فرصت داد تا آنچه در چنته فکری و برنامهریزیهایشان دارند عرضه کنند. پس از آن میتوان درباره نتیجه کارها و اقدامات صحبت کرد.
این مگر منافاتی دارد با اینکه ایشان صحبت کنند؟ آقای احمدینژاد چرا در برابر عملکرد گذشته و برخی سوالهایی که وجود دارد سکوت کردهاند؟
عملکرد گذشته قابل رصد کردن است و شما میتوانید این کار را انجام دهید و البته همه کارهای دولت آقای احمدینژاد قابل دفاع است و عملکرد هشتساله دولت ایشان نیز افتخارآمیز بوده است.
ولی یکسری بحث و ابهاماتی وجود دارد یا به وجود آمده است. مثلا ایشان قرار بود و قول داده بود که یکسری مسایل را بگوید که هیچوقت نگفت. بعدا بحث دانشگاه ایرانیان و حواشی آن، برداشت و برگرداندن 16میلیارد تومان پیش آمد که همه اینها پرسش ایجاد میکند.
اگر سوال مشخصی باشد و بتوانم پاسخ بدهم در خدمتتان هستم. ولی آقای احمدینژاد فعلا بنا بر صحبت ندارند. بحث ششماه و اینها هم نیست.
ولی ایشان چند روز قبل با خبرگزاری «تسنیم» صحبت کردند.
بله درخصوص صحبتهای آقای (علی) لاریجانی بود.
ولی این سکوت بهنوعی باعث میشود که آنچه شما شبههآفرینی و جوسازی مینامید تایید شود. یعنی در عمل به ضرر ایشان است.
البته از نظر شما تایید است.
میگویند سکوت علامت رضاست.
نه این سکوت بلندترین فریاد اعتراض است و خیلیها این را درک میکنند. البته در ذات این کار یک رفتار جوانمردانه نیز وجود دارد زیرا به طرف فرصت دادهاند تا کار کند و مردم نتیجهاش را ببینند.
به نظر شما بعد از ششماه نقد دولت آقای روحانی از سوی ایشان و همراهان سابقشان آغاز میشود؟ البته بهجز شما که الان هم صحبت میکنید.
فرجه زمانی ششماههای که میگویید اصالت ندارد. من هم ماموریتی برای صحبتکردن ندارم و اگر صحبتی میکنم یک تصمیم شخصی است. دولت آقای روحانی را هم همیشه میتوان نقد کرد. اما فکر میکنم باید به دولت جدید فرصت داد و البته این برخلاف انتظاری بود که ما در دولت نهم داشتیم زیرا در آن زمان حتی قبل از تشکیل دولت نهم یک آتش سنگین تهیه شد بهویژه از سوی مدعیان اصلاحطلبی روی دولت ریخته شد که در طول هشتسال بعد هم ادامه پیدا کرد.
شاید همانطور که شما میگویید واقعا حق با آقای احمدینژاد باشد، ولی با سکوت معلوم نمیشود که حق با ایشان بوده است.
ما باید ضعف موجود در حوزه رسانهای کشور را که مشکلآفرین شده است، بپذیریم. آقای لاریجانی اظهاراتی علیه آقای احمدینژاد درخصوص ممنوعالخروجشدن آقای خاتمی کرده است. رسانهها میتوانند این اظهارات را ریشهیابی کرده و از ایشان سوال کنند که استناد و دلایل چنین اتهامی از سوی ایشان چیست؟ زیرا ممنوعالخروجکردن افراد طبق قانون برعهده دستگاه قضایی است. بههرحال آقای احمدینژاد گفتهاند که آقای خاتمی رییسجمهور کشور بودهاند و جایگاه ریاستجمهوری ایجاب میکند که اصلا چنین اتفاقی درمورد ایشان نیفتد و اصولا ممنوعالخروجکردن افراد در حیطه اختیارات قانونی ایشان نبوده است. ضمنا در باور ایشان نیز چنین رفتاری درخصوص آقای خاتمی قابل پذیرش نیست.
درباره «حصر» چطور؟ دولت آقای احمدینژاد هیچگاه وارد قضیه نشدند؟
اینها هم برای رسانه قابل رصد کردن است.
اتفاقا مشکل آنجاست که اصلا قابل رصد کردن نیست.
اگر قابل رصد کردن نیست چرا میخواهید پای آقای احمدینژاد را به میان بکشید. اگر ادعایی درخصوص شورایعالی امنیت ملی وجود دارد، بروید از آقای جلیلی که دبیر شورایعالی امنیت ملی بوده است بپرسید.
ایشان دبیر شورا و عضو دولت بودهاند؟ رییسجمهور وقت هم رییس شورا بوده است. اگر آقای جلیلی بداند، پس آقای احمدینژاد هم حتما میداند.
اما آقای احمدینژاد این مساله را رد کرده است. باید سوالتان را از دبیر شورا بپرسید. ضمنا آقای جلیلی عضو دولت نبوده است.
یعنی دبیر شورا تصمیمی گرفته که رییس شورا از آن خبر ندارد؟
بههرحال اگر ادعایی در این خصوص وجود دارد، باید بروید از ایشان بپرسید که آیا شورا در این زمینه تصمیمی گرفته است یا خیر. اینکه الان شما میگویید یک فرضیه است. فرضیهای است که رییسجمهور وقت نیز از آن تبری جسته است. درخصوص ممنوعالخروجکردن افراد از جمله آقای خاتمی، ماده 133 آیین دادرسی مسوولیت این کار را متوجه دستگاه قضایی دانسته است که البته تصمیم به ممنوعالخروجکردن افراد هم طبق همین ماده قانونی در یک محدوده زمانی ششماهه اعتبار دارد.
از این بحث که بگذریم من میخواستم شما یک مقایسهای هم بین روند مذاکرات هستهای در دولت آقای احمدینژاد و روحانی انجام دهید و دیگر اینکه آقای احمدینژاد بارها اعلام کرده بود که آماده مذاکره با آمریکاست. نامه هم نوشت اما پاسخی نگرفت درحالی که ما میبینیم که الان این اوباماست که به روحانی تلفن میکند و ملاقاتی در آمریکا بین وزرای خارجه دو کشور صورت میگیرد. به اعتقاد شما این بهمعنای ناکامی سیاست تهاجمی آقای احمدینژاد بهویژه در زمینه هستهای نیست؟
نامه روشنگرانه آقای احمدینژاد هم هیچ نسبتی با مذاکره نداشت و ایشان با هدف مذاکره این نامه را برای اوباما نفرستاده بود. مذاکره با آمریکا را نظام جمهوری اسلامی هیچوقت رد نکرده اما شروطی برای انجام آن قایل بوده است. تاکید آقای احمدینژاد همواره به انجام مذاکره بر مبنای احترام متقابل بوده است. جمهوری اسلامی فرصتهای بهتری برای مذاکره داشت که از دست رفت.
چه زمانی؟
فرصتهایی که ما در موضع قویتری بودیم. مثل زمانی که آقای احمدینژاد به نیویورک سفر میکرد و از ظرفیت رسانههای آمریکایی به خوبی استفاده میجست و از این رهگذر دولت آمریکا را در افکار عمومی این کشور به چالش کشیده بود. بنده معتقدم اتفاقاتی که بعدا در آمریکا رخ داد و اعتراضات مردمی در «والاستریت» را برانگیخت نتیجه روشنگریهای آقای احمدینژاد بود. بهطوریکه این مساله به یک معضل اساسی برای دولت آمریکا تبدیل شده بود.
خب اگر معتقدید که آن زمان فرصتهای بهتری داشتیم چرا رخ نداد؟ این بهمعنای عدم اعتماد به دولت ایشان نبود؟
تصمیم به گفتوگو باید در سطح بالاتری اتخاذ میشد. اما صرفا موضع برتر ملاک نیست، بلکه طرف مقابل ما باید به این نتیجه برسد که از موضع برابر و احترام متقابل مذاکره انجام شود نه اینکه آقای روحانی برود مذاکره کند و بعد اوباما بگوید که ایران بر اثر استیصال ناشی از تحریمها به مذاکره روی آورده است که البته بهانه آن را هم خود دولتمردان فعلی به دست آمریکا دادهاند. وقتی برخلاف واقع مدعی خالیبودن خزانه دولت میشوند، دقیقا در جهت اثبات سخنان آقای اوباما یعنی مذاکره بر اثر استیصال موضع گرفتهاند. بیان چنین سخنان نسنجیده و خلاف واقعای، طرف مقابل را کاملا جری میکند و من از کسی مانند آقای روحانی که یک دیپلمات باسابقه است، تکرار چنین اشتباه فاحشی را تعجببرانگیز میدانم.
یعنی میگویید خزانه پر است؟
بله 13 مرداد 91 وقتی از خزانه گزارشگیری میشود صدهامیلیاردتومان در خزانه پول بوده است. 13 مرداد 92 هم باز گزارشگیری شده بیش از دوبرابر سال 91 موجودی داشته است. درآمدهای نفتی کشور هم طی سالجاری نسبت به سال قبل بسیار خوب بوده است و ذخایر ارزی نیز بسیار قابلتوجه است. بنابراین گزارشهای خلافواقع هیچ دستاوردی جز اثبات ادعای آمریکا بهدنبال ندارد.
شما گفتید که اراده برای مذاکره باید در سطوح بالاتر حاکمیت بهوجود آید. پس چرا اگر به گفته شما در دوره آقای احمدینژاد ما فرصت بهتر یا موقعیت بهتری برای مذاکره داشتیم، این تصمیم گرفته نشد؟
پیشتر توضیح دادم که این یک مساله دوطرفه است. طرف مقابل هم باید بپذیرد که از موضع احترام و برابر با ایران مذاکره کند. بدیهی است تا چنین شرایطی پذیرفته نشود یا نشانههایی از آن بروز داده نشود، اتخاذ چنین تصمیمی در سطوح بالای نظام دور از ذهن خواهد بود.
من برگردم به سوالی که ابتدای همین بحث مطرح کردم. چطور است که بیپاسخماندن نامه رییسجمهور ما را شما ناشی از قدرت ما ارزیابی میکنید اما تماس تلفنیای که آنها برقرار میکنند را ناشی از ضعف ما میدانید؟ بالاخره اگر قرار به برقراری ارتباط باشد باید یکی شروع کند و دیگری پاسخ بدهد. در غیر این صورت که ارتباطی برقرار نمیشود و قضیه بیشتر شکل یک ژست سیاسی یا تبلیغاتی میگیرد.
بنده هیچوقت نگفتم که بیپاسخماندن نامه رییسجمهور وقت به آقای اوباما ناشی از قدرت ما بوده است. گفتم نامه آقای احمدینژاد به اوباما روشنگرانه بوده و هدف از آن مذاکره نبوده است. تماس تلفنی آقای اوباما با آقای روحانی هم بدون بستر و زمینههای لازم برقرار نشده است. گراهایی داده شد که او تماس گرفت. اوباما اگر مطمئن نبود که در آن طرف خط هم کسی منتظر تماس اوست حتما به آقای روحانی تلفن نمیکرد. او میدانست که اگر تماس بگیرد، آقای روحانی پاسخگو خواهد بود.
فکر میکنم آقای احمدینژاد هم وقتی نامه مینوشته حتما گوشه چشمی به دریافت پاسخ نامه داشته است!
آقای احمدینژاد هم اگر نامهای به آقای اوباما نوشته است، در چارچوب سیاستهای نظام بوده و هدف از آن هم، مذاکره بر مبنای دیدگاه طرف مقابل نبوده است. نامه آقای احمدینژاد به اوباما یک محتوای روشنگرانه و هدایتگرانه داشته است.
یعنی الان نیست؟ اگر قایل به این باشیم که سیاستها و تصمیمات در این خصوص از سطوح بالاتر هماهنگ شده است.
اگر اینطور بود که مورد نقد رهبری قرار نمیگرفتند.
البته ایشان در کلیات نقد نکردند برخی رفتارها را نقد کردند و قبل از سفر هم بحث نرمش قهرمانانه مطرح شده بود.
یعنی به نظر شما ما در عمل نرمشمان قهرمانانه بود؟ باید صبر کرد و دید. امیدوارم وقتی کف دستمان چیزی میگذارند رویمان بشود بگوییم که در ازای از دست دادن چه چیزی بوده است!
اما برگردیم به همان بحث سکوت آقای احمدینژاد درباره دانشگاه ایرانیان و برداشت 16میلیارد تومان که کلی شبهه ایجاد شد که اصلا چرا این پول برداشته شد. اگر هم قانونی بود چرا بازگردانده شد؟ از سویی ایشان آذرماه باید بروند دادگاه. در ارتباط با آقای رحیمی هم سخنگوی قوه قضاییه تایید کردهاند که پرونده ایشان در ارتباط با بیمه ایران تشکیل و بازجویی هم شدهاند. همه اینها سوالهایی است که انتظار میرفت ایشان به آنها پاسخ دهند.
بخشی از اینهایی که گفتید خیلی روشن است و باید از دستگاه قضایی سوال کنید. آنها باید نسبت به اتهاماتی که مطرح کردهاند پاسخگو باشند. من سخنگوی آقای رحیمی هم نیستم. درباره آقای احمدینژاد هم ایشان طبق قانون عمل میکنند. برای خود من هم پیوسته احضاریه میآمد و بنده هم طبق قانون عمل میکردم و در دادگاه حضور مییافتم.
درباره 16میلیارد تومان چطور؟ اگر قانونی برداشته شده بود چرا پس داده یا پس گرفته شد؟
در هفتههای آخر دولت دهم بود که تصمیم به تاسیس دانشگاه ایرانیان در شورایعالی انقلاب فرهنگی گرفته شد.
چرا اینقدر سریع؟ این شبهه تقویت شد که اعضای دولت برای آینده خود دنبال یک شغل و منبع درآمد و پایگاهی میگردند.
عجله نکنید. بنده دارم به سوال شما جواب میدهم وقتی دارم به زمان تصمیمگیری درباره تاسیس دانشگاه اشاره میکنم در واقع دارم به سوال شما جواب میدهم. ضمنا توجه داشته باشید که دانشگاه یک کانون درآمدی نیست و کسی که قصد فعالیت درآمدزا داشته باشد به سمت تاسیس دانشگاه نمیرود و من این ادعا را بیاساس میدانم. کمک مالی دولت به موسسات غیرانتفاعی هم یک وظیفه قانونی است که برای دهها موسسه و نهاد غیرانتفاعی انجام میشود. کمک مالی به دانشگاه ایرانیان بر اساس قانون اختصاص یافت و این مبلغ هم به حساب دانشگاه واریز شده بود. وقتی دکتر احمدینژاد با جوسازی غیرمنصفانه از سوی برخی افراد در دولت فعلی مواجه شدند، دستور دادند تا کمک دریافتی از دولت به خزانه بازگردانده شود.
اما اینجا دولت داشت به آینده اعضای خودش با توسل به یک حربه قانونی کمک میکرد. اگر کاری که کردند قانونی بوده است جوسازی که نمیتوانسته آن را بلااثر کند.
این حرف بیاساسی است که گفته شود دانشگاه ایرانیان برای تامین آینده اعضای دولت دهم ایجاد شده است. کمکهای مالی به این دانشگاه نیز در چارچوب اختیارات قانونی دولت انجام شده است. آیا بازگرداندن این کمک به خزانه دولت محل اشکال است؟ در این زمینه اتهامات غیرمنطقی و نادرستی مطرح شده است.
خب اگر اتهام بود چرا پول را برگرداندند؟ میتوانستند از طریق مراجع قضایی ثابت کنند که همه اینها جوسازی است و کارشان قانونی بوده است.
کسانی که اتهامی را مطرح میکنند باید آن را ثابت کنند و برای اثبات ادعای خودشان میتوانند به مراجع ذیربط مراجعه کنند. آقای احمدینژاد بنا نداشت بر سر این موضوع با دولت آقای روحانی دعوا کند بنابراین دستور داد که این مبلغ به خزانه عودت داده شود و به این ترتیب بهانه از برخی عناصر دولت فعلی که با جوسازی میخواستند مقاصد سیاسی خود را دنبال کنند، گرفته شد.
ولی سازمان بازرسی هم وارد شد و غیرقانونیبودن این برداشت را تایید کرد. یعنی همه باهم دارند جوسازی میکنند؟
استناد شما برای این ادعا چیست؟ کجا این بررسی را انجام داده است؟ برای انجام بررسی به چه کسی مراجعه کرده است؟ استناداتش کجاست؟
الان دانشگاه با چه بودجهای قرار است اداره شود؟
در این زمینه نامهای از طرف آقای بقایی به دولت فعلی نوشته شده و ضرورت اختصاص کمکهای مالی به دانشگاه ایرانیان مورد تاکید قرار گرفته است.
مورد دیگری که میخواستم از شما سوال کنم بحث دانشجویان ستارهدار و اخراج استادان دانشگاه بود. آقای احمدینژاد به کل منکر این مساله میشد. در حالی که ما الان میبینیم از این دانشجویان و استادان اعاده حیثیت شده و طبق برخی آمار 400دانشجوی محروم از تحصیل به دانشگاه بازگشتهاند.
در دولت آقای روحانی کسانی به کار گرفته شدهاند که از متحصنان دولت آقای خاتمی یا جریان فتنه حمایت کردهاند اما الان برگشتهاند سرکار.
سوال من چیز دیگریاست. میگویم آقای احمدینژاد به کل منکر چیزی شده بودند که الان معلوم شده است واقعیت دارد
موضع رسمی دولت آقای احمدینژاد همان است که قبلا هم اعلام شده بود. در دانشگاه کسی را به دلایل سیاسی ستارهدار نمیکنند. اگر دانشجویی در بیرون از محیط دانشگاه مرتکب بزه یا جرمی شده باشد که بر اثر آن بازداشت و زندانی شده و در نتیجه از تحصیل محروم مانده باشد این مساله نباید به حساب دانشجو بودن وی نوشته شود زیرا این جرم هیچ ارتباطی با دوران تحصیل او ندارد. بنابراینچنین فرضیهای ممکن است وجود داشته باشد که برخی افراد به دلایل امنیتی بازداشت و از تحصیل محروم شده باشند که اکنون با پایان یافتن دوران محکومیت به دانشگاه بازگشتهاند.
البته خیلیها هم بازداشت نشده بودند.
بسیار خب، در حد یک فرضیه که اشکالی ندارد اما موضع دولت آقای احمدینژاد همانی بود که اعلام شد و ستارهدار کردن دانشجویان به دلایل سیاسی را قبول نداشتند.
پس چرا شدند؟
شما میتوانید از وزارت اطلاعات دولت آقای روحانی بخواهید تا دلایل محرومیت افرادی را که شما مدعی آن هستید، اعلام کند.
زیادند. میتوانید فهرستشان را از وزارت علوم یا دانشگاه آزاد بگیرید.
شما ادعایی را مطرح کردهاید و این شما هستید که باید فهرست ادعایی خودتان را منتشر کنید. سیاست دولت این نبوده که به دلیل مسایل سیاسی کسی را ستارهدار کنند. الان مدعی هستید که یک عدهای را برگرداندهاند به دانشگاه که اینها ستارهدار بودهاند. بسیار خب، بروید در این زمینه تحقیق کنید و از مسوولان دولت فعلی نیز بپرسید چرا این افراد مورد ادعای شما از تحصیل محروم شده بودند. شما به زور میخواهید بگویید که اینها به دلایل سیاسی ستارهدار شده بودند و بنده آن را نمیپذیرم.
برای اینکه واقعا بوده است. علت محرومیت از تحصیل یک چیز است اما مساله اساسی تقبیح خود عمل محرومکردن از تحصیل است که برخلاف مفاد صریح قانون اساسی است.
محرومیت از تحصیل موضوعی نیست که در قانون اساسی به آن اشاره شده باشد. همه آحاد جامعه در برابر قانون یکسان هستند و دانشجو بودن برای هیچکس مصونیت ایجاد نمیکند. ممکن است فردی دانشجو باشد اما در خارج از محیط دانشگاه مرتکب عمل مجرمانهای شود و مجازات ناشی از این عمل مجرمانه میتواند به مانعی در ادامه تحصیل او منجر شود که این مسایل هرکدام باید در فایل مخصوص به خودش بررسی شود اما به نظر میرسد که شما قایل به تفکیک موارد نیستید.
در شرایطی که دولتمردان سابق زمانی برای نقد دولت فعلی نگه داشتهاند و فعلا صلاح را در سکوت میبینند من میخواهم از شما سوال کنم که نقدتان به این دولت چیست؟
نقد باید متوجه موضوعات مشخصی باشد. اما در یک نگاه کلی به دولت فعلی میتوان گفت که میانگین سنی اعضای دولت آقای روحانی بیش از حد متعارف است و بعضا به طنز از آن بهعنوان خانه سالمندان یاد میکنند. البته برخی اعضای دولت از ابتدای مسوولیت خود، بنای بهانهجویی را گذاشتهاند و این امر میتواند اقتضای سن بالا باشد.
علت این نیست که ما تجربه ناخوشایندی از جوانگرایی داشتیم؟
پس شما در موضع پاسخگویی هستید نه سوال. یعنی از حالت بیطرفی خارج شدهاید و روزنامهنگار مستقل نیستید.
کد خبر: ۲۱۹۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۸/۰۹
در شرایط کنونی حرف و سخن گروه اصولگرایان سنتی مانند " لاریجانی " و امثالهم چنگی به دل مردم نمی زند و از سویی نیز نمی توانند ارتباط خاصی برای جلب و اعتماد مردم برای خودشان دست و پا کنند
کد خبر: ۱۴۹۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۱/۰۹
اوای دنا-اسدا... رباني مهردر فریاد قلم نوشت:فريد زكريا روزنامهنگار و نويسنده معروف جهان است كه اصالتاً مسلمان و اهل هندوستان است و در بيش از دهها شبكه خبري مطرح دنيا چون مجله تايم، سيان ان و... فعاليت دارد، زكريا داراي مدرك دكترا از دانشاههاروارد است و اما شاگردي ساموئلهانستيگتون نظريه پرداز معروف آمريكا از ديگر ويژگيهاي شخصيتي فريدزكرياست،هانتينگتون اما خود نيز شخصيت م طرحي در جهان سياست است، او داراي دكتراي علوم سياسي از دانشگاههاروارد است و رياست مركز مطالعات اين دانشگاه را به عهده دارد، و چندين پست مهم در وزارت دفاع و وزارت امور خارجه آمريكا به عهده دارد، اما معروفيت فراگيرهانتينگتون بعد از اين بود كه او نظريه برخورد تمدنها را داد و پيشبيني كرد در آينده جهان غرب با جهان اسلام به كشمكش حساسي ميپردازند هر چند فرانسس فوكوياما در يك همايش و در مناظره باهانتينگتون پيشبيني كرد شيعه در نبرد آينده پيروز است چون انسان منتظر شكست ناپذير است و تا زماني كه فرهنگ عاشورا و انتظار در بين مسلمانان وجود دارد آنها شكست نميخورند.اماكتاب فريد زكريا يعني (جهان پس از آمريكا) بازتاب زيادي در بين محافل مختلف خبري و رسانهاي جهان داشته است، زكريا در اين كتاب به مهمترين مسائل جهان از جمله اهميت انرژي، حوادث 11 سپتامبر، جنگ سرد، آينده بشريت، صهيونيسم، جنگهاي جهاني و... ميپردازد، زكريا كه خود در قلب آمريكا زندگي ميكند در اين كتاب پيشبيني ميكند كه با ظهور امپراتور جديد، آمريكا و طفل نازپروردهاش اسرائيل كنترل ميشود، هر چند او به طور مستقيم به امپراتوري جديد در خاورميانه اشارهاي نكرده است.فريد زكريا در اين كتاب ميگويد جهان ظرف 500 سال گذشته شاهد سه جابجايي ساختاري در قدرت بوده است كه حيات بينالمللي را در عرصه سياست، اقتصاد و فرهنگ دگرگون كرده است: اولين جابجايي پيدايش جهان غرب بود كه باعث به وجود آمدن مدرنيته و پيشرفت صنعت و... شد و ملل غربي بر جهان تسلط پيدا كردند، دومين جابجايي كه در پايان قرن 18 رخ داد ظهور ايالات متحده آمريكا بود كه به كشوري قدرتمند در جهان تبديل شد و در جهان بشريت به جنگ و خونريزي و صادرات اسلحه و البته پيشرفتهاي فوقالعاده صنعتي رسيد و اما هماينك جهان در سومين دوره بزرگ جابجايي قدرت بسر ميبرد كه ميتوان آن را «خيزش بزرگ ديگران» ناميد كه از خاورميانه تا آمريكاي لاتين و آفريقا را شامل ميشود و پديدهاي ضدآمريكايي شكل ميگيرد كه آمريكا را با چالش اساسي مواجه ميكند و البته زكريا سرنوشت بريتانيا و شوروي سابق را به سردمداران كاخ سفيد يادآوري ميكند كه مواظب آينده جهان و دگرگونيهاي آن باشد.اوباما و مطالعه كتاب فريد زكريااما در تصوير آورده شده مشاهده ميگردد كه اوباما رئيس جمهور آمريكا هنگام پياده شدن از هواپيما مشغول مطالعه كتاب يك انديشمند مسلمان به نام فريد زكرياست، عكسي كه با تبحر خاص و لنزهاي پيشرفته عكاسي روزنامه نيويورك تايمز گرفته شده و بازتاب زيادي در محافل خبري آمريكا و جهان داشته است.دموكراتها و همفكران اوباما ن گران مطالعه كتابي هستند كه به عقيده آنها چيزي جز ترسيم جهان آينده از دريچه انديشه يك مسلمان نيست.زكريا و جنجال ساخت مسجد در نيويوركدر آخر اشارهاي ميكنم به موضوع جنجالي ساخت يك مسجد در نزديكي برجهاي دوقلو در آمريكا يا همان مركز تجارت جهاني نيويورك كه با مخالفت اتحاديه آمريكايي ضد افترا روبرو شد و فريد زكريا در جواب اين مخالفت، جايزه ده هزار دلارياش از اين مؤسسه را به نشانه اعتراض به آنها پس داد و عضويت خود در اين مؤسسه را لغو كرد و البته هنوز هم اين موضوع در آمريكا ادامه دارد و عدهاي مخالفت ساخت مسجد در كنار اين مركز تجاري هستند و عدهاي ديگر از مسلمانان و در كنار آن كساني چون فريد زكريا به دنبالاجراي آن هستند.
کد خبر: ۸۸۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۴/۳۱
اوای دنا:بالاخره پس از کش و قوس های طولانی طرح سئوال از رئیس جمهور در مجلس شورای اسلامی اعلام وصول شد . طرح سئوال از رئیس جمهور ماهها بهانه ای بود دست برخی از نمایندگان مجلس که هر جا با دولت به مشکل بر می خوردند روی آن مانور می دادند که حتی در این مسیر منجر به شوی خنده دار یکی از نمایندگان مدعی و از طراحان اصلی سئوال از رئیس جمهور قرار گرفت که از نمایندگی مجلس مثلا استعفا داد! همان نماینده ای که به خاطر قرار نگرفتن در لیست جبهه متحد اصولگرایان سرو دست می شکند و بعید هم نیست برای راهیابی به مجلسی که می خواست از آن استعفا دهد باهرگروهی اعتلاف کند!بنده به عنوان یک شهروند کاری به این ندارم که این کار حق مجلس هست یا نیست که اگر به آن بپردازیم باید خیلی از حق های مردم که توسط برخی از نمایندگان همین مجلس پایمال شده است مورد سئوال قرارگیرد.قصد از نوشتن این وجیزه زمان نشناسی مجلسی ها در اعلام وصول طرح سئوال از رئیس جمهور است چرا که به هر حال حتما رئیس جمهور محترم بر ایرادات و سئوالاتی که مجلس از وی کرده جواب هایی دارد.پس دلیل انتقاد؟امروزه دشمن دیرینه این آب وخاک طوماری از تحریم ها را علیه ما اعمال می کند کشورهای اروپایی که بعضا هر کدام به اندازه یک استان کشوراسلامی و پهناور ایران نمی شوند برای خرید نفت از ما ناز می کنند و یکی یکی از کشورهای عربی ماهیت شکم پروری و نمک نشناسی و دین ستیزی خود را به نمایش می گذارند کشور دوست و همراه ما سوریه مورد هجوم همه جانبه رسانه ها و سران کشورهای دوست و همراه رژیم اشغالگر صهیونیستی قرار گرفته است و با سقوط سران خود باخته و مستبد چند کشور عربی ، مردمان مسلمان و انقلابی همین کشورها چشم امیدشان به ایران اسلامی است و دیپلماسی خارجی کشورو دولتمردان نظام اسلامی نیاز به آرامش و حمایت همه جانبه همین مجلس برای مدیرت اتفاقات پیش رو دارند و زمانی که مجلس بایستی با قاطعیت هرچه بیشتر دوشا دوش دولت در مقابل عربده کشی های غربی ها بایستند حالا می آیند طرح سئوال از رئیس جمهور را اعلام وصول می کنند!مجلسی که حتی حرمت هفته وحدت را هم لا اقل در حد یک شعار نگه نمی دارد درایام شکوهمند فجر انقلاب پایه را بر مودت و دوستی نمی گذاردو به فاصله چند روز از صحبتهای تاریخی و محکم و کم نظیر حضرت آقا که حقیقتا دوستداران نظام اسلامی را قوت قلب به معنای واقعی بخشید و حتی مردم کوچه و بازار هم با تاریخی و کم سابقه خواندن صحبتهای ولی امر مسلمین آن را تحسین و خویشتن را برای جانسپاری در صورت اشاره حضرت ایشان آماده می کنند تعجب می کنم چطور مجلس پیام مهم خطبه های جمعه را دریافت نکرده است!همانطور که قبلا اشاره شد بنده مخالف طرح سوال نیستم و شاید برخی از آنها سئوال خود بنده هم باشد ولی تقویم این اجازه را نمی دهد .نمایندگان محترم یک ماه به رئیس جمهور فرصت داده اند پاسخ خود را ارسال کند یعنی زمانی که بحث داغ انتخابات مجلس نهم و اعلام نظر شورای محترم نگهبان و ... به راستی آیا مجلس به مردم حق می دهد این سئوال را داشته باشد که چرا تاکنون و قبل از انتخابات طرح سئوال اعلام وصول نشد تا مردم جواب رئیس جمهور را هم بشنوند؟! به راستی چه برنامه ای پشت این زمانبندی ناصحیح وجود دارد؟!پی نوشت: جالب اینکه اعلام وصول در مجلس با ریاست باهنر انجام می گیرد و برخلاف تمام دستورهای سابق که عمدتا توسط محبی نیا خوانده می شد توسط رضایی خوانده می شود کسانی که اندک شناختی از افراد یاد شده داشته باشند منظور بنده را می فهمند!
منبع:وبلاگ روزنامه نگار مستقل
کد خبر: ۴۴۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۰/۱۱/۲۲