« آواي رودکوف» خود را به اخلاق حرفه‌اي روزنامه‌نگاري پايبند مي‌داند و مبناي فعاليت اين سايت بر سه اصل « بيطرفي » ، «دقت » و « انصاف » استوار است.

      
برچسب ها
امیر قلعه نویی پس از ورود بازیکنان استقلال به رختکن از آنها خداحافظی کرد.به گزارش سایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com به نقل از پرشین ورزش: شکست استقلال به پرسپولیس در آخرین بازی این تیم در لیگ چهاردهم موجب شد امیر قلعه نویی سرمربی استقلال تصمیم به جدایی از این باشگاه بگیرد. گفته می شود قلعه نویی که زودتر از بازیکنان استقلال به رختکن آبی ها رفته بود بعد از ورود بازیکنان استقلال از آنان حلالیت طلبید و با آنها خداحافظی کرد.
کد خبر: ۶۴۴۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۲/۲۶

ماه در آسمان پیدایش شده و سکوت این روستای کوچک در ارمنستان را فراگرفته است. از کنار زمین شخم زده شده‌ عبور می‌کنیم تا به دیوار سنگیِ یک خانه آجری برسیم. در اینجا کودکان به خوابی عمیق فرو رفته و کتری روی اجاق است. سایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com: به گزارش فرادید به نقل از  سی ان ان، زنی پچ‌پچ‌کنان با تلفن حرف می‌زند. از صدای او خستگی نمایان است، اما نمی‌توان منکر هیجان صدایش شد. با سپیده‌دم، زنی دیگر از خواب بیدار شده و شالی را دور سر خود می‌پیچد. او آماده صبحی دیگر می‌شود. زن با یک چوب‌دستی محکم، دام را از طویله خارج کرده و آن‌ها را به محل همیشگی می‌برد. چوپان روستا از آنجا وظیفه چرای حیوانات را بر عهده می‌گیرد. روستایی که مرد ندارد!!! زنی دیگر با دستان پینه خورده و خط میان ابروانش بر روی کپه سیب‌زمینی‌ها خم شده و  با خستگی تمام آن‌ها را پوست می‌کند. او در حال آماده کردن غذای خانواده است. در روستای لیچک (Lichk) در ارمنستان نظیر این زنان کم نیستند. اما چیزی که به ندرت در آنجا یافت می‌شود «مرد» است. شوهران این زنان هزاران کیلومتر آن‌طرف‌تر هستند. به دلیل شرایط بد اقتصادیِ این روستا، 90 درصد مردان برای انجام کارهای ساختمانی به روسیه رفته‌اند تا بتوانند پول بهتری دربیاورند. بنابراین، زنان به مدت هشت تا 9 ماه این روستا را می‌چرخانند.   این زنان قوی و محکم هستند. صبر و قدرت مثال‌زدنی‌شان کمک کرده تا آن‌ها شجاعانه از خانواده و روستای خود مراقبت کنند. جولین پربرِل عکاسی است که در منطقه قفقاز کار می‌کرده است. او شایعه‌ای شنید که در روستایی زنان بدون مردان زندگی می‌کنند. او و مترجمش کمی تحقیق کردند و فهمیدند که این شایعه صحت دارد. او دو هفته در سپتامبر 2013 را صرف ثبت تصاویری از زندگی زنان لیچک کرده بود. پبرل این دو هفته را در کنار انوش و روزانا مانده بود. همسران این دو نیز در روسیه مشغول به کار بودند. روابط اجتماعی بین زنان در اینجا بسیار قوی است. همه کارهای روستا مانند دامداری، کشاورزی و تهیه نان به شکل گروهی انجام می‌شود. روستایی که مرد ندارد!!! البته به این شکل نیست که هیچ مردی در اینجا پیدا نشود. می‌توان زیر سایه دیوارهای آجری را با دقت نگاه کرد تا مردان مسن را با کلاه آفتاب‌گیرشان دید. آن‌ها داستان تعریف می‌کنند و بر روی میزهای چوبی بازی می‌کنند. برای دانش‌آموزانی که خوب درس نمی‌خوانند و بازیگوشی می‌کنند، این مردان حکم پدری سخت‌گیر را دارد. حتی با وجود این مردان، باز هم زنان تمام کارهای روستا را انجام می‌دهند.   انوش و روزانا آن اوایل از احساسات خود حرفی نمی‌زدند. اما به مرور، آن‌ها کمی از رازهایشان را برملا ساختند. آن‌ها می‌گویند: «با اینکه زنان روستا اغلب به شوهران خود اطمینان دارند، اما نگرانیم که آن‌ها در روسیه زندگی مخفیانه‌ای نیز داشته باشند. از همه بدتر این است که آن‌‎ها دیگر هرگز برنگردند. البته ما سعی می‌کنیم زیاد به این چیزها فکر نکنیم.»   صبر و شکیبایی زنان و شوهران خود تحسین‌برانگیز است. زمستان موسم سرور و پای‌کوبی است. با رسیدن زمستان و بازگشت شوهران، روستا غرق مراسم شاد مانند جشن عروسی، مهمانی و جشن تولد می‌شود. مردم روستا از خوشحالی در پوست خود نمی‌گنجند. بالاخره این سه ماه نیز به اتمام می‌رسد. باری دیگر مردان چمدان‌های خود را جمع کرده و تا دیداری دیگر از خانواده‌های خود خداحافظی می‌کنند. دوباره زنان امور روستا را به دست می‌گیرند. شرایط مالی بد، کارهای فیزیکی طاقت‌فرسا و تنهایی هم از پس این زنان برنمی‌آیند؛ چرا که آن‌ها قوی هستند و قلبی پر از عشق دارند.
کد خبر: ۶۲۹۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۲/۰۵

در روایات متعددی سعد و نحس ایام در ارتباط با حوادثی که در آن واقع شده است تفسیر شده و ربطی به نحوست ذاتی آن زمان خاص ندارد. ضمن این که برخی از اتفاق‌های ناخوشایند در زندگی معلول گناهان ماست و ربطی به ایام ندارد
کد خبر: ۶۰۸۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۱/۱۳

برخی‌ها به‌دنبال این هستند که به مردم بگویند اصولگرایان هیچ خدمتی نکرده‌اند که این یک شگرد سیاسی است و مخصوص سیاست‌مدارانی است که با اخلاق خداحافظی کرده‌اند
کد خبر: ۵۶۵۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۱/۱۵

سایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com:   عمارنامه - حسن روحانی از طلبه‌هایی بود که دروس مقدماتی خود را در سمنان خواند و برای ادامه تحصیلات حوزوی وارد حوزه علمیه قم شد. وی در خاطراتش درباره هزینه زندگی‌اش در سال 1340، اولین سال طلبگی خود، می‌نویسد: پدرم مبلغ سی تومان به من داد و گفت: این خرجی یک ماه توست، در پایان یک ماه، مجدداً به قم خواهم آمد. سپس با من خداحافظی کرد و رفت. وقتی متوجه شدم برای مخارج یک روز فقط یک تومان دارم، فهمیدم که باید بر مبنای یک تومان، مخارج روزانه‌ام را تنظیم کنم؛ اما نمی‌دانستم یا یک تومان می‌توان زندگی کرد یا نه؟ به هر حال، چاره‌ای نداشتم که با همان یک تومان بسازم و برنامه‌ریزی کنم. پیش خودم یک تقسیم‌بندی کرده بودم که با یک تومان چطور برنامۀ مخارج روزانه را تنظیم کنم. آن زمان یک عدد نان سنگک بزرگ سه ریال بود. فکر کردم روزی یک عدد نان برای ناهار و شام و صبحانه کافی است. بنابراین هفت ریال دیگر برای من باقی می‌ماند. صبح روز بعد به قصابی نزدیک مدرسه رفتم و از قصاب خواستم به اندازۀ پنج ریال گوشت به من بدهد. قصاب نگاهی به من کرد و گفت: آقا پنج ریال گوشت نمی‌شود! گفتم: چرا؟ گفت: چرا ندارد، نمی‌شود. گفتم به مقدار همان پنج ریال گوشت بدهید. گفت: خیلی خوب پنج ریال را بده. پول را دادم و او هم یک تکه استخوان و یک تکه دنبه و یک تکه بسیار کوچک گوشت که شاید به اندازۀ یک گردو بود، روی آن گذاشت و گفت: این هم پنج ریال گوشت شما! ولی بدانید که بعد از این دیگر با پنج ریال گوشت نداریم. آنچه را داده بود گرفتم و به مدرسه برگشتم. آن روز فهمیدم که با یک تومان زندگی کردن سخت است و باید خیلی دقیق‌تر، برنامه‌ریزی کنم تا با یک تومان بتوانم زندگی کنم.
کد خبر: ۵۴۲۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۰/۲۴

سایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com: روزنامه ابتکار در سرمقاله خود نوشت:سيد محمد خاتمي و محمود احمدي نژاد هر کدام هشت سال افتخار رياست جمهوري ايران را در کارنامه خود دارند. اين دو هم به لحاظ ويژگي هاي شخصيتي و هم روش مديريتي هيچ شباهتي با هم نداشتند. پوزيشن اصلي خاتمي فيلسوف، روشنفکر و نظريه پرداز است و در جايگاه رياست جمهوري هم تلاش کرد که يک فيلسوف-رئيس جمهور باشد. خاتمي از نظر رفتار شخصي، مداراجو و مشورت پذير بود. اسلام رحماني دغدغه اصلي اش بود. اما محمود احمدي نژاد هيچگاه نخواست پوزيشن مهندسي را رها کند و ميانه اي با نظريه پردازي نداشت. او بيشتر عملگرا و جزئي نگر بود. تکنيکال فکر مي‌کرد و به همين دليل هم بخش نظريه پردازي را به تنها مونس خود يعني مشايي سپرد. او از نظر رفتار شخصي سخت گير و ستيزه جو و مشورت ناپذير بود و تلاش مي‌کرد يک انقلابي-رئيس جمهور باشد. پيامد و آثار دوره رياست جمهوري ان دو نيز تابع اين تفاوت همين ويژگي ها بود. يکي محور گفتمان اصولگرايي بود و ديگري رهبري گفتمان اصلاح طلبي را بر عهده داشت. هر کدام پس از هشت سال رياست جمهوري سنت نوعي خاصي از حکمراني را بر جاي گذاشتند. اما چرخ روزگار آن دو را در دوره بازنشستگي شبيه هم نموده است. سيد محمد خاتمي که از محبوبيت غير قابل انکاري بر خوردار است همچنان سيبل مخالفت ها و موافقت هاست...سيد محمد با تابلوي "فتنه" دست به گريبان است و پشت اين خاکريز زمين گير شده است و محمود نيز با تابلوي "انحراف" گرفتار شده است. رئيس جمهور اسبق، جناب آقاي خاتمي پس از وقايع 88 برغم تنظيم رفتار خود بر مدار جمهوري اسلامي و تأکيد مکرر بر انطباق عناصر گفتماني اش بر فرا گفتمان جمهوري اسلامي، همچنان متهم به رهبري فتنه است و در نگاه رقيبان اين مقدار تعهد جبران کاستي هايش را نمي‌کند و فعاليتش مشروط به توبه و اعلام برائت از سران فتنه شده است.رئيس جمهور سابق جناب آقاي احمدي نژاد هم در نظر هم کيشان گذشته خود فاقد صلاحيت فعاليت شناخته شده است و مجوز فعاليتش مشروط به اعلام انزجار نسبت به يار ديرنه اش جناب مشايي است. اخيراًً تحت فشارهاي وارده (و به زعم برخي طي يک تاکتيک) جناب مشايي از ساحت سياست خداحافظي کرد. اقدامي که به منزله آشتي گروههاي اصولگرا با محمود احمدي نژاد تفسير شد. ولي اين حرکت در نظر تعدادي از گروههاي اصولگرا کافي ارزيابي نشده و تصريح کردند که احمدي نژاد بايست به صورت علني نسبت به مشايي اعلان برائت و انزجار نمايد!پس تا به اينجا اين دو رئيس جمهور محترم فعاليتشان در زمان بازنشستگي در تعليق مي‌باشد و جالب اين که هيچکدام از محدوديتهاي برشمرده شده توسط مراجع قانوني بر آنان اعمال نشده بلکه به دليل تفسير برخي گروههاي قدرتمند، اين جايگاه براي اين دو تعريف شده است.اين در حالي است که هر کدام از اين دو بزرگوار برغم وجود اشکالات دوران مديريتشان، داراي مزيت ها و ظرفيت هاي بسياري هستند که مي‌توانست در خدمت نظام و کشور قرار گيرد و هر کدام نقش يک مشاور و سفير را در پيشبرد اهداف عالي نظام ايفا نمايند اما تعليق غيررسمي فعاليت اين دو به تعليق و ابهام فضاي سياسي نيز منجر شده است.
کد خبر: ۵۳۴۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۰/۱۳

نمایش “ببخش سایمون جان” به شهلا ریاحی تقدیم شد سایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com:محمد حق جو (مدیر روابط عمومی) نمایش با ابراز تاسف در مورد فراموش شدن بعضی از هنرمندان و اینکه تا وقتی هنرمند زنده است کسی حالی از انها نمی پرسد ،زمانی که هنرمند با این دنیای فانی خداحافظی می کند آنوقت همه یادشان می افتد که گریه وزاری کنند.محمد حق جو در اجرای ششم نمایش سایمون به نمایندگی از طرف گروه، اجراء را به بانوی هنر ایران سر کار خانم شهلا ریاحی تقدیم کردصورتش آنقدر مهربان و زیباست که بدون شک هرکدام از هم نسلان من اگر اورا ببینند، یاد عزیزخانوم سریال "درخانه" می افتد که فقط شیطنت های آقای خورشیدی را دور و برش کم دارد. هم خودش مثل همه مادربزرگ ها مهربان است هم خانه اش مثل خانه مادربزرگ ها پر است از عکس و یادگاری که هرکدام خاطره ای را در ذهن زنده می کند. تنها تفاوتی که خانه او با خانه مادربزرگ های همیشه خانه نشین دارد، تندیس ها و تقدیرنامه هایی است که کنار عکس های خاطره سازش دارد و تفاوتی که مادربزرگ های ما با او دارند اینکه همه او را می شناسند و با خودش، عکس هایش و بازی هایش خاطره دارند..نمایش “ببخش سایمون جان” به نویسندگی و کارگردانی امیدرضا سپهری هر روز به غیر از شنبه ها ساعت ۱۸:۳۰ در سالن استاد شکیبایی تماشاخانه سه نقطه به روی صحنه می رود .حجت سپهری، سید شهاب الدین خاضع حق، نیایش نهاوندی، لیلا نوروزی کیا،علیرضا گلدهی، امیدرضا سپهری، علی دولت یاری، علیرضا نصیری، علی همدانی به عنوان بازیگردر این نمایش به ایفای نقش می پردازندهمچنین نیما پور خدا بخش، اشکان قلی زاده (دستیار کارگردان) لیلا نوروزی کیا (منشی صحنه(استودیو ققنوس) امور فنی صدا ( مهرزاد اسماعیلی (عکاس) ارسلان امانتی )طراح و اجرا پوستر و بروشور( علی همدانی، محمد غلام زاده، امین وفایی ( دستیار طراح صحنه (سید شهاب الدین خاضع حق ) تدارکات (حامد تهرانی (مدیر صحنه ) و سید مهدی فاطمی نسب(مشاور،گرافیست طراح صحنه و لباس ) سید مصطفی فاطمی نسب(ساخت و انتخاب موسیقی ) علی دولت یاری (برنامه ریز) ارشیا آریان (نوروصدا) معصومه خمیس آبادی (گریم)ومحمد حق جو به عنوان مدیر روابط عمومی با این گروه همکاری می کنند.همچنین علاقه‌مندان برای ارتباط با گروه می توانند نظرات وانتقاداتشان را به شماره 10001531 پیامک نمایند وجهت خرید بلیت این نمایش می‌توانند به سایت تیوال مراجعه کنندشماره‌های تماس: 09355987033-09353719093
کد خبر: ۵۰۵۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۹/۱۰

تخت فولاد اصفهان، همچون گنجينه اي است كه گوهرهاي نايابي را در دل خود نگه داشته است و اسرار مگو در باب اين گوهرهاي ناياب بسيار دارد! سایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com: به گزارش رويش نيوز، تخت فولاد دركنار قبرستان بقیع مدینه، ابوطالب مكه و وادی السلام نجف اشرف از مهمترین و متبرك ترین مرقدهای جهان اسلام به شمار می رود. تا آنجایی كه برخی معتقدند تخت فولاد به واسطه قبور متبرك آن، دومین قبرستان جهان اسلام است. در جاي جاي اين تكه از بهشت معنوي كه قدم مي گذاري عظمت هاي عرفاني و علمي زيادي مدفون است. يكي از اين ذخاير عظيم، مرحوم میرزا حسین کشیکچی مشهور به هالو است. باربر ، حمّال و نگهبان ساده بازار اصفهان بود. آنقدر ساده بود و بی ریا که مردم به او لقب "هالو" داده بودند.  امّا کسی نمی دانست که در ورای این ظاهر ساده و فقیرانه، روح بلندی وجود دارد، صاحب مقامی رفیع که ملازم و همنشین حجّت یگانه خداوند، واسطه فیض زمین و آسمان، حضرت صاحب الأمر و الزّمان أرواحنا لتراب مقدمه الفداء)گردیده است. مرحوم میرزا حسین کشیکچی مشهور به هالو (متوفی 1309 ه.ق) که بدن مطهرش در بهشت تخت پولاد، خاک تابان جنوب زاینده رود آرام گرفته است، حکایتی شگفت انگیز دارد که از قول مرحوم حاج آقا جمال اصفهانی در کتاب عبقری الحسان نقل گردیده است. نوشتار زیر، داستان این حکایت است: نزدیک اذان ظهر روز بود. مثل هر روز مهیای رفتن به مسجد شدم. از منزل ما تا مسجد فاصله چندانی نبود. چند سالی بود که توفیق امامت جماعت در این مسجد به من عنایت شده بود. مسجدی که به واسطه قرار گرفتنش در راسته بازار، پاتوق کسبه و اهل بازار بود و البته حضور باربران و کشیکچیان و نگهبان های بازار هم رونق خاصی به مسجد می داد.    هنوز چند قدمی به مسجد مانده بود که صدای جمعیت اندکی که تابوتی را بر دوش خود حمل می کردند مرا متوجه خود ساخت. جلوتر رفتم؛ تابوتی ساده و فقیرانه بر دوش چند نفر که همه از باربران بازار بودند و چند نفری مشایعت کننده نیز در کسوت ساده حمّالان و کشیکچیان بازار که البته چهره برخی از آنها برایم آشنا بود. معلوم بود که میّت، یکی از منسوبان همین آدم های سر و ساده و فقیر است که اینچنین غریبانه و بی پیرایه تشییع می شود. در همین بین، ناگهان چشمم به میرزا حبیب، تاجر سرشناس و مؤمن بازار افتاد که با حالتی نزار و پریشان در حالی که بشدت می گریست و مویه می کرد، جنازه را مشایعت می نمود. مشاهده میرزا حبیب، آن هم با این حال پریشان که گویی صاحب عزای اصلی است و نزدیک ترین کسان خود را از دست داده است، مرا بسیار شگفت زده کرد. آخر میرزا حبیب از بازاریان و تجّار سرشناس و مؤمن بازار و از نیکان اصفهان بود. اگر از نزدیکان و بستگان او کسی فوت نموده، پس چگونه است که اینچنین غریبانه و بی خبر تشییع می شود؟!  چرا از بزرگان تجار و کسبه و اقربای خود میرزا حبیب، کسی در این تشییع جنازه شرکت ندارد؟! ... همه اینها سؤالاتی بود که ذهن مرا به خود مشغول ساخته و بشدّت کنجکاو یافتن اصل ماجرا کرده بود. در همین حال بودم که نگاه پریشان میرزا حبیب به من افتاد و گویی متوجه تعجب و حیرانی من شد. بطرفش رفتم و دست بر شانه اش گذاشتم. پیش از آنکه سخنی بگویم با صدایی لرزان و مصیبت زده گفت: «حاج آقا جمال! به تشییع جنازه یکی از اولیای خدا نمی آیید؟! »كشيكچي کلامش بر قلب و جانم نشست و مرا بی اختیار بسوی جنازه کشاند. از رفتن به مسجد منصرف شدم و به همراه میرزا حبیب و جماعت باربران و کشیکچیان بازار، جنازه را به طرف غسّالخانه مشایعت نمودم. از بازار تا غسالخانه که در محلی بنام «سرچشمه پاقلعه» قرار داشت، مسافت نسبتاً زیادی بود و من باتفاق عده معدود مشایعت کننده در حالی این مسافت را پیمودم که در تمام طول مسیر، جمله میرزا حبیب در توصیف صاحب جنازه، ذهنم را به خود مشغول ساخته بود و بشدت کنجکاو بودم تا صاحب آن را بشناسم. به غسالخانه که رسیدیم، جنازه را تحویل مغتسل دادند تا مراسم تغسیل و تکفین میت انجام شود. گوشه خلوتی یافتم و تا مهیا شدن جنازه، در انتظار نشستم. ساعتی از ظهر گذشته بود و من خسته از راه دراز و اندوهناک از فوت نماز جماعت اول وقت، به سرزنش خود پرداختم که چرا بی جهت، تحت تأثیر سخنان یک تاجر پریشان حال، مسجد و نماز جماعت را ترک گفته ام. در حال و هوای خود بودم که دستی بر شانه خود احساس کردم. خودش بود، میرزا حبیب. مثل اینکه تحیّر و سرگردانی مرا بیش از این تاب نیاورده بود. حالا مثل اینکه کمی آرام گرفته بود. به او گفتم: «میرزا! این جنازه کیست؟! حکایت این حال پریشان شما چیست؟!» میرزا حبیب، آه بلندی کشید و در حالی که دست بر کمر گرفته بود و می نشست، گفت: «قصه عجیبی است حکایت من و آشناییم با صاحب این جنازه!! قصه ای که تا کنون برای کسی آن را بازگو نکرده ام.» با کنجکاوی و تعجب گفتم: «بسیار مشتاق شنیدنم میرزا حبیب! بگو و مرا از این بهت و حیرانی بیرون آور.» میرزا حبیب دوباره آهی کشید و ادامه داد:  « همینطور که می دانید امسال من مسافر قافله حج بودم. کاروان ما ابتدا راهی عراق شد تا پس از زیارت عتبات مقدسه نجف و کربلا، راهی حجاز شویم. همه چیز بخوبی می گذشت تا در چند فرسخی کربلا، کیسه حاوی سکه ها و بعضی اثاثیه ضروری سفرم را دزدان به سرقت بردند. جستجوهایم نتیجه ای نداشت و از طرفی دلم نمی خواست که غیر از خودم، همسفرانم را نیز درگیر مشکل پیش آمده خود نمایم. برای همین بی اینکه کسی متوجه موضوع شود، بهانه ای آوردم و خود را از همسفران جدا کردم. قافله حج عازم حجاز شد و من درمانده و مستأصل در عراق ماندم بلکه فرجی شود و بتوانم راهی به اموال از دست رفته خویش بیابم. اندوهی سنگین و عمیق بر من مستولی شده بود و از اینکه می دیدم علی رغم دارایی های بسیار، توفیق انجام مناسک حج از من سلب شده است  احساس غبن و خسارتی جانکاه می کردم. هیچ دوست و آشنایی هم نداشتم تا به او پناه ببرم و پولی قرض بگیرم.   شبی تنها از نجف بسمت کوفه به راه افتادم تا در مسجد کوفه معتکف گردم بلکه فرجی حاصل شود. در راه حالتی عجیب بر من مستولی شده بود. احساس درماندگی و استیصال می کردم و در همان حال به آقا و مولایم، حضرت صاحب الأمر (عج) متوسل گردیدم. چیزی نگذشت که در همان بیابان و در تاریکی شب، ناگهان سواری در برابرم ظاهر شد. با حضور او همه جا روشن و نورانی شد و بزرگی و شکوهش مرا مسحور خود ساخت. آنگاه که جمال و چهره پرفروغش را نگریستم، اوصاف و نشانه هایی را که در مورد امام زمان، حضرت صاحب الأمر (عج) شنیده بودم در آن بزرگوار مشاهده نمودم. در آن حال، ایشان در برابرم ایستاده فرمودند: «چرا اینطور افسرده حالی؟! » عرض کردم که خستگی راه سفر دارم. فرمودند: «اگر سببی غیر از این دارد بگو.» چون دیدم آن بزرگوار اصرار دارند که سرگذشتم را شرح دهم، ماجرای خود را بیان کردم و سبب ناراحتی و تأثر خود را عرضه داشتم. در این هنگام دیدم، حضرتش فردی بنام «هالو» را صدا زدند. بلافاصله فردی نمد پوش درهیأت و لباس کشیکچی ها و باربرهای بازار اصفهان، در کنارمان نمایان شد. وقتی که جلو آمد به دقت در وی نگریستم و متوجه شدم همان هالوی اصفهان خودمان است؛ کشیکچی بازار که ازسال ها پیش در اطراف حجره ام رفت و آمد دارد و او را کاملاً می شناسم.   حضرت رو به او نموده فرمودند: «اسباب سرقت شده اش را به او برسان و او را به مکه ببر و بازگردان.» آقا این جمله را فرمودند و از نظرم ناپدید شدند. آن شخص، ساعتی از شب را با من در محل مشخصی از کوفه قرار گذاشت تا پول و وسایل گمشده ام را به من برساند. من متحیّر از آنچه می دیدم با نگاه مبهوت خویش هالو را بدرقه کردم. او رفت و ساعتی دیگر در مکانی که وعده گاهمان بود نمایان شد. در حالی که بسته ای در دست داشت. آن را به من داد و گفت: «درست ببین، قفل آن را باز کن و آنچه را داشتی به دقت بنگر تا بدانی که صحیح و سالم تحویل گرفته ای.»   من به بررسی وسایل و شمارش سکه هایم مشغول شدم. دیدم همه چیز دست نخورده و سالم است. آن شخص که مطمئن بودم هالوی خودمان است ولی از هیبت او جرأت سؤال کردن نداشتم، با من در کربلا و در زمانی دیگر وعده کرد و از من خواست تا وسایلم را به شخص امینی بسپارم و مهیای حرکت بسمت مکه شوم. من نیز در زمان مقرر در وعده گاه حاضر شدم. هالو جلو می رفت و من به دنبال او. پس از مدت کمی راه رفتن، بناگاه خود را در مکه یافتم. در مکه از من جدا شد و هنگام خداحافظی مکانی را تعیین نمود و از من خواست تا پس از انجام مناسک حج به آنجا بروم تا مرا بازگرداند. او همچنین از من خواست تا این راز را برای کسی بازگو نکنم و فقط در جواب هم کاروانیان خویش بگویم که همراه کس دیگری از راهی نزدیک تر آمده ام.    مناسک حج به پایان رسید و من در تمام طول انجام اعمال خویش، مشعوف از عنایت مولا و صاحب خویش بودم و دلتنگ از فراق حضرتش، او را جستجو می کردم. پس از پایان مناسک حج،  در وعده گاه خویش حاضر شدم و در ساعت مقرر دوباره هالو را دیدم که بسویم آمد و پس از سلام و مصاحفه، به همان کیفیت قبل و در مدتی بسیار کوتاه مرا به کربلا برگرداند. عجیب آنکه در تمام این مدت با اینکه با من سخنان نرم و ملایمی داشت، از شدت هیبت و عظمت او جرأت سؤال کردن پیدا نکردم. موقع خداحافظی در کربلا، خواستم از مَراحم او در حق خویش تشکر کنم که گفت: «از تو خواسته هایی دارم که امیدوارم هرگاه وقتش رسید، برایم انجام دهی.» این را گفت و از من جدا شد. روزها و هفته ها سپری شد. سفر شگفت انگیز و معجزه آسای من به پایان رسید و به اصفهان بازگشتم. مدتی کوتاه به استراحت و دید و بازدید گذشت. اولین روزی که به حجره خود در بازار رفتم، جمعی از تجّار و بازاریان به دیدنم آمدند. در این بین، ناگاه هالو، همان شخص باکرامت و والا مقام را دیدم، با همان لباس و کسوتی که در کربلا و مکه دیده بودم. خواستم که از جای برخیزم و او را تعظیم کنم که با اشاره دست مانع شد و از من خواست که سخنی بر زبان نیاورم و رازش را پوشیده دارم. سپس نزد باربرها و کشیکچی ها رفت و با آنها چای خورد و قلیانی کشید. مدتی بعد موقع رفتن، نزد من آمد و آهسته گفت: «آن تقاضایی که از تو داشتم این است که روز پنجشنبه دو ساعت مانده به ظهر بیایی منزل ما تا کارم را به تو بگویم.» آن گاه آدرس منزلش را داد و تأکید کرد که سر ساعتی که گفته بروم، نه دیرتر و نه زودتر.  تا پنجشنبه موعود برسد ، چند روز فاصله بود که برای من یک عمر گذشت و من دیگر او را در بازار ندیدم. در تمام این مدت به راز وعده آخر هالو می اندیشیدم و لحظه شماری می کردم تا دیدارمان تازه شود و من از او احوال مولا و صاحبمان را جویا شوم. و بالاخره آن پنجشنبه موعود از راه رسید و آن همین دیروز بود. صبح با خود گفتم خوب است ساعتی زودتر به ملاقات هالو بروم تا با او درباره مولایمان و راز و رمز ارتباطش با امام زمان (عج) گفتگو کنم. به آدرسی که داده بود رفتم، اما اثری از منزل هالو و نشانه هایی که گفته بود نیافتم. ساعتی جستجو کردم تا سرانجام در همان ساعتی که وعده کرده بودیم ، منزلش را یافتم.» میرزا حبیب در حالی که بشدّت منقلب شده بود و اشک از دیدگانش جاری بود، آه بلندی کشید و با صدایی لرزان ادامه داد:  «وقتی خود را پشت درب خانه هالو یافتم، آماده در زدن شدم که ناگاه دیدم درب خانه باز شد و سید بزرگواری غرق نور با عمامه ای سبز بر سر و شال مشکی به کمر از خانه هالو خارج شد و هالو نیز شتابان به دنبال او از خانه بیرون آمد در حالی که بشدت ادب می کرد و تواضع و احترام فوق العاده ای نثار آن جناب می نمود. در آن حال صدای هالو را می شنیدم که می گفـت: «سیدی و مولای! خوش آمدید، لطف فرمودید به خانه این حقیر تشریف فرما شدید... » هالو تا انتهای کوچه آن سید بزرگوار را بدرقه کرد و بازگشت. مقابلم که رسید، آثار شعف و شور زایدالوصفی را در سیمایش مشاهده کردم. سلام کردم و با حالتی آمیخته از بهت و حیرت از او پرسیدم: «هالو! او که بود؟» چهره اش دگرگون شد و پاسخ داد: «وای بر تو!! مولا و صاحب خود را نشناختی؟!!.... او سرور و مولایم، حضرت حجت ابن الحسن (عج) بود که در واپسین روز عمرم، لطف فرموده و به دیدار نوکر خود آمده بود....» آن گاه مرا با خود به داخل خانه اش برد و چنین گفت: «از شما می خواهم فردا به ابتدای بازار بروی و دو ساعت مانده به ظهر، حمال ها و کشیکچی ها را با خود به این خانه بیاوری. درب این خانه باز خواهد بود و وقتی به آن وارد می شوید ، من از دنیا رفته ام. کفنم را به همراه هشت تومان پول آماده کرده و داخل صندوق گوشه اتاق گذاشته ام. آن را بردار و خرج کفن و دفنم نما و در قبرستان تخت پولاد به خاکم بسپار....!! »   با شنیدن این سخنان ، تأثّری عمیق بر جانم نشست. مات و مبهوت از آنچه دیدم و شنیدم، با جناب هالو، وداعی سخت و حسرت آلود نمودم و خانه اش را ترک گفتم. امروز صبح به بازار رفتم و دوستان و رفقای حمّال و کشیکچی هالو را خبر کردم و با هم به سمت منزل هالو به راه افتادیم، بی آنکه طبق خواسته جناب هالو، کس دیگری را با خبر سازم. در ساعت مقرّر به منزلش رسیدیم، در حالی که درب خانه باز بود و همانطور که خودش دیروز خبر داده بود، روح از بدنش مفارقت کرده و در اتاق، رو به سمت قبله آرام گرفته بود. درب صندوقی را که گوشه اتاق بود گشودم و داخل آن کفنی دیدم با هشت تومان پول که در آن نهاده شده بود. جنازه او را غریبانه برداشتیم و اکنون طبق وصیّت او سوی قبرستان تخت پولادش می بریم....» صحبت های میرزا حبیب که به اینجا رسید، با صدای صلوات تشییع کنندگان که تعدادشان از عدد انگشتان دست فراتر نمی رفت، متوجه شدم که کار غسل و تکفین میت تمام شده است. حالت عجیبی داشتم. بغض سنگینی در گلویم نشسته بود و از اینکه تاکنون از وجود امثال هالو در اطراف خویش بی خبر بوده ام، در وجود خویش احساس شرمساری می کردم. بی اختیار میرزا حبیب را در آغوش گرفتم و چشمان او را که لیاقت دیدار مولا و صاحبمان، حضرت ولی عصر (عج) را یافته بود، غرق بوسه خویش کردم.   چیزی نگذشت که تابوت جناب هالو دوباره بر دستان اقلیت تشییع کننده بسوی آرامگاه تخت پولاد روانه شد. خود را به زیر تابوت آن ولیّ خدا رساندم و با چشمانی اشکبار او را تا تخت پولاد مشایعت کردم. دلم می خواست، پرتوی از نور معرفت یکی از عاشقان و دلباختگان ملازم و همراه حجّت خدا، وجودم را روشن سازد.   مراسم تدفین جناب هالو که تمام شد، دیدم میرزا حبیب تاجر که تا همین جا نیز سوز و بی قراری بی اندازه اش در فراق هالو، حاضران و تشییع کنندگان اندک او را که همگی از دوستان و همکاران او بودند به حیرت وا داشته بود، طاقت از کف داد و خود را بر خاک مزار او انداخت، در حالی که با صدای بلند می گفت: «ای مردم! هیچ کدام از شما او را نشناختید!... او یکی از اولیای خدا و از ملازمان امام زمان (عج) بود....» و در آن هنگام کسی از حاضران جز من، راز سوز و گداز بی اندازه میرزا حبیب را نمی دانست. صبح فردای آن روز، میرزا حبیب به سراغ من فرستاد تا به مسجد بازار بروم. من که هنوز مبهوت ماجرای دیروز و حکایت میرزا حبیب و هالو بودم، بی درنگ خود را به مسجد رساندم. دیدم جمع زیادی که اکثر آنها از حاجیان کاروان حج امسال و همسفران میرزا حبیب بودند در مسجد جمع شده اند. چشم میرزا حبیب که به من افتاد جلو آمد و گفت: «می خواهم راز شگفت انگیز سفر حج خود را با همسفریان و هم کاروانیان خویش در محضر مبارک آیت الله چهارسوقی فاش نمایم و پرده از چهره غریب و گمنام چناب هالو بردارم.» لبخند رضایتی به نشانه تأیید از خود نشان دادم و سپس در معیّت میرزا حبیب و دیگر همسفران او عازم بیت آیت الله سید محمد چهار سوقی، صاحب کتاب شریف روضات الجنّات شدیم. در منزل آیت الله روضاتی (چهار سوقی) همهمه و شور و حال عجیبی بود. میرزا حبیب تاجر، در حالی که ردای مشکی بر تن داشت و مصیبت زده ای را می مانست که نزدیک ترین فرد زندگیش را از دست داده است، با صدایی لرزان و گریان، حکایت عجیب و شگفت انگیز سفر حج خود و ماجرای عنایت حضرت صاحب الأمر (عج) بواسطه جناب هالو را برای حضرت آیت الله و دیگر حاضران تعریف می کرد و در این بین صدای گریه و ضجّه مردم، همراه با ذکر یابن الحسن آنها شور و حال عجیبی در بیت روحانی بزرگترین عالم شهر ایجاد کرده بود. سخنان میرزا حبیب که تمام شد ولوله ای وصف ناشدنی در حاضران ایجاد شد و از همه پر سوز و گدازتر، حال خود مرحوم آیت الله روضاتی بود که با شنیدن حکایت میرزا حبیب و جناب هالو، در حالی که اشک شوق از دیدگان مبارکش روان بود، منقلب و پریشان از جای برخاسته و عازم تخت پولاد، محل دفن جناب هالو گردید. موج زیادی از جمعیت، یابن الحسن گویان در حالی که مرحوم آیت الله روضاتی در پیشاپیش آنها حرکت می کرد بسمت تخت پولاد روانه شدند. لحظه به لحظه بر شمار جمعیت افزوده می شد و طولی نکشید که سیل مشتاقان امام زمان (عج) به قبرستان مقدّس تخت پولاد رسید. مرحوم آیت الله سید محمد چهارسوقی در حالی که بشدت گریه می کرد و پریشان بود، خود را بسرعت به کنار قبر هالو رساند. سپس این عالم ربّانی خود را بر روی قبر جناب هالو افکند و پس از گریه ها و راز و نیازهای فراوان، برخاست و رو به جمعیت فرمود: «مردم اصفهان! در همین جا به شما وصیّت می کنم، هنگامی که مُردم، مرا اینجا کنار قبر هالو دفن کنید. می خواهم وقتی امام زمان به زیارت قبر هالو تشریف می آورند، از روی قبر من عبور کنند و نگاهی هم به قبر من بیندازند.» اکنون سالیان درازی از آن روز می گذرد و مزار مرحوم میرزا حسین کشیکچی ، مشهور به « هالو» در تکیه صاحب روضات تخت پولاد اصفهان ، این خاک تابان و سرزمین ستارگان درخشان علم و عرفان و معرفت ، ملجأ و زیارتگاه عاشقان و دلباختگان حضرت ولی عصر (عج) است تا روزی که ان شاء الله دل های عاشق و طوفانزده منتظرانش به ساحل آرامش ظهور مبارکش ، اطمینان و سکون یابد. در پایان نکته ای باید خاطرنشان كرد که دسترسی ما به منابع محدود بوده و درباره دیگر شرح حالات این والامقام اطلاع خاصی در دست نمی باشد، لذا اگر افرادی هستند که جزییات بیشتری از سیر و سلوک این بزرگوار می دانند، مطالب و مستندات خود را به اين ايميل ارسال فرمايند: info@rooyeshnews.com
کد خبر: ۵۰۰۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۹/۰۷

روز حادثه با خودم قرآن به همراه برده بودم و برایش قرآن خواندم. به همان قرآن هم قسم خوردم که رابطه و احساسی نسبت به همسرش ندارم و دارد اشتباه می‌کند...
کد خبر: ۴۵۲۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۷/۰۹

سردار رشید اسلام شهید جانمحمد کریمی از فرماندهان دلاور پد خندق متولد شهرستان لنده در استان کهگیلویه و بویراحمد وصیتنامه سردار رشید اسلام جاویدالاثر پاسدار شهید جانمحمد کریمی     ان الله اشتری من المومنین انفسهم واموالهم بان لهم الجنای. خداوند جان ومال مومنین راکه درراه خداجهاد می کنندبه بهای بهشت می خرد.(قرآن مجید) همیشه در انتظار آن بودم که هنگامی که چندین ساعتی بیشتر به پیوستن به لقاءالله نداشته بشم وصیت خودرابگویم تاآنچه می گویم آخرین لحظات حیات من بوده باشد.سلام بر رسول الله وسلام بر حسین سرور شهدا،وسلام بر مهدی یاور رزمندگان وامید امیدواران وسلام بر امام امت که پیرو ومقلدش بوده واز خداآرزو می کنم که در روز رستاخیز نیز امام من باشدونیز افتخار سربازیش را داشته باشم.سلام بر او که بسان موسی با طاغوت فرعون در افتاد و بسان ابراهیم بت ها را شکست وچون حسین یاران بی شماری را هدیه خداوند کردوهمانند محمدبن عبدالله این امت را به اسلام بازگرداند ومکتب شهادت را پایه گذاری کرد.وقرآن محمدی رابه امت ارزانی داشت.سلام بر تو مادر:ممادر ی که سرمایه خود را فدای من وبرادرانم وخواهرانم کردی.بخدا در این لحظه احساس میکنم که بسیار در اجرای وظایفم نسبت به تو کوتاهی کردم وفرزند شایسته ای برای تونبودم.اما دراین لحظه که شاید آخرین لحظات است از تو عاجزانه می خواهم که از من در گذری تا در پیشگاه خداوند رو سفید باشم ونمی دانم با چه زبان وبا چه کلام از توتشکر کنم.انشاءالله این قدمم اگر چه ناقص ونارساست ولی با اخلاص و صداقتش بتواند از زحمات وسختی هایی که برای من از عمرت مایه گذاشتید،سپاسگذاری کند. مادر ای کسی که همیشه یار ویاور ما بوده ای.همیشه به یاد خدا باش به آن امید که در قیامت در پیشگاه حضرت حق سر بلند باشی.در تمام مراحل زندگی شکر گزارخدا باش که از دامان تو فرزندی به لقاءالله فرستاده می شود وهرگاه خواستی گریه کنی بر حسیین واصحاب ویاران و اولادش گریه کن که در همدردی آنان هرچه کنی کمک است.مادر بخاطرآنکه شاید فرصتصحبت با پدر را از دست بدهم از همین جا با تو خداحافظی می کنم.واما پدر جان سلام:سلام بر پدر بزرگوارم ،پدر از تو بعنوان پدری که در طول حیات در مسیر حق وحقیقت هدایت نمودی سپاسگزاری کرده وامیدوارم که خدا اجری شایسته به شما عنایت فرمایدوشما نیز ازآنچه در راه تربیت ما سختی دیده ای از من درگذری ومن را حلال کنی.اقوام وآشنایان راسلام برسانید وبگویید که  من را حلال  کنند ود تشییع جنازه من شرکت کنندودرآخرسلام مرابه برادران من برسانیدوبگویید که راه مرا ادامه دهند ومراحلال کنند.خواهران عزیزم امیدوارم که برادر خودتان را ببخشید وحلالم کنید.در پایان از تمام اقوام دایی هایم وعموهایم وپدر بزگ ومادر بزرگم اهالی محل طلب حلالیت میکنم. والسلام "الحقیر جانمحمد کریمی"
کد خبر: ۴۳۸۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۶/۲۷

مزمه بازگشت علی کریمی به پرسپولیس از شایعه به واقعیت نزدیک‌تر شده است و شماره هشت سابق تیم ملی‌ باز هم به دنبال جادو اینبار روی نیمکت مربیگری است.  به گزارش آوای دنا به نقل از بنکر ، بعد از کنار گذاشتن علی دایی از نیمکت پرسپولیس و حضور حمید درخشان همه منتظر بودند تا کریمی دوباره به پرسپولیس برگردد اما او در گفت و گو با ورزش سه تاکید می‌کند خداحافظی ‌اش همیشگی است. این گفت و گوی اختصاصی و خواندنی که در آن علی کریمی از داداش‌های دایی تا مایلی کهن حرف زده را بخوانید.تصمیمم عوض نمی‌شد تصمیم گرفته ام که دیگر بازی نکنم حتی دارم فوتبال را فراموش می‌کنم. از آقای درخشان که نسبت به من لطف دارد تشکر می‌کنم ولی من تصمیمم را گرفته ام و برگشتی در آن نیست. البته اگر کمکی از دستم بربیاید در خدمتم ولی بعنوان بازیکن و مربی فعلا قصدی ندارم. اینکه می‌پرسید اگر می‌دانستم در پرسپولیس تغییراتی می‌شود خداحافظی می‌کردم یا نه خیلی ذهنی است. من تصمیمم را در پایان فصل گرفته بودم و فقط اعلامش کمی زمان برد. اصلا هم به این فکر نمی‌کردم در پرسپولیس چه اتفاقی بیفتد و چه کسی برود و بیاید. روزگارم بد نیست  خداحافظی چیز بدی نیست و من کاملا از شرایطم راضی هستم. زمان زیادی دارم که به کارهای شخصی و خانواده‌ام برسم. الان هم می‌دانید که یک دختر به جمع ما اضافه شده و من تمام وقتم را صرف خانواده می‌کنم. به هرحال قبلا همیشه درگیر تمرین و اردو بودم اما حالا می‌توانم جبران کنم. تاثیر مثبت نمی‌دانم در چه نقشی به فوتبال برمی‌گردم. زیاد هم برایم مهم نیست. مهم این است که بتوانم کاری کنم که تاثیر مثبت داشته باشد. البته اینکه در آینده چه اتفاقی برای من بیفتد الله اعلم. تغییر مربی در پرسپولیس از این اتفاقات در همه دنیا می‌افتد و البته در ایران بیشتر. در این چند روزه هم خیلی از این مساله انتقاد شده در حالی که مدیریت باشگاه صلاح دیده و یک تصمیمی گرفته. مگر زمانی که مدیر قبلی قرارداد سه ساله می‌بست کسی انتقاد کرد؟ او تشخیص داده بود این کار را بکند و مدیریت جدید هم به این نتیجه رسیده که تغییرات بدهد. پرسپولیس به حمایت نیاز دارد باید به مربی جدید پرسپولیس وقت بدهیم. هواداران کاری به موضوع سرمربی نداشته باشند و از تیم‌شان حمایت کنند. این تیم هنوز می‌تواند به لیگ برگردد و باید بیش از همیشه حمایت شود. فقط در این صورت است که روزهای خوب از راه می‌رسد. به استادیوم می‌روم دوست دارم به استادیوم آزادی بروم و بازی‌های پرسپولیس را تماشا کنم اما می‌ترسم که مسائلی پیش بیاید و حاشیه درست شود. به هرحال حتما چند بازی را می‌روم و امیدوارم پاقدمم هم برای تیم خوب باشد. کار با سیاسی ها چرا موقعی که آقایان با آقایان سیاسی قرارداد می‌بندند همه چیز خوب است اما تا اخراج می‌شوند همه چیز بد می‌شود و آدم‌ها نابلد و بساز بفروش و ...؟ مگر مدیر قبلی پرسپولیس سیاسی نبود؟ یا همین آقایان هیات مدیره فعلی از ابتدای فصل حضور نداشتند؟ من اگر نخواهم با آدم سیاسی کار نکنم کلا کار نمی‌کنم نه اینکه بگذارم کار به اینجا برسد. باید همان اول فصل در این باره تصمیم گرفته می‌شد. دهان اطرافیانش را ببندند داداش آقایان شروع کرده‌اند به مصاحبه علیه پیشکسوتان و به بازیکنانی که همه عمرشان را در پرسپولیس بودند می‌گویند کفتر باز. در حالی که بعضی حیوانات از آدم‌ها هم بامعرفت‌ترند. خود من هم حیوان نگهداری می‌کنم و وفا و معرفت این مخلوقات خدا از خیلی آدم‌ها کمتر نیست. آقایان باید دهان اطرافیان‌شان را ببندند تا بیش از این بی‌حرمتی نشود. من پرسپولیسی نیستم پرسپولیسی به کسی می‌گویند که زندگی‌اش را پای تیم گذاشته باشد. خیلی‌ها مثل ضیا عربشاهی، همایون بهزادی، کاظم سیدعلیخانی، بهروز رهبری فرد و خیلی‌های دیگر در همه عمرشان پرسپولیسی بوده‌اند اما ما نباید اجازه بدهیم آدم‌هایی که تازه به فوتبال آمده‌اند درباره این‌ها حرف بزنند و متلک بارشان کنند. این خنده‌دار است آدم‌هایی که پای شان تازه به فوتبال باز شده غوره نشده مویز شده‌اند. جوانگرایی در پرسپولیس به نظرم جوانگرایی در پرسپولیس بازی با کلمات بود. جوانگرایی یعنی شما بازیکنی رو کنی که ستاره بشود. بازیکنی که تیمش را تکان بدهد. این از وظایف هر مربی‌ای است اما بعضی‌ها فقط ادعایش را دارند. خدا حفظت کند مایلی‌کهن خدا این حاجی مایلی‌کهن را برای ما نگه دارد که اگر نبود خیلی‌ از ما به خاطر یک سری از آدم ها باید دم‌مان را روی کول‌مان می گذاشتیم و از این مملکت می‌رفتیم. خیلی از ما فقط امیدمان به اوست. رسانه‌ها دقت کنند این درست است که درباره آدم‌ها حرف زدن خواننده می‌آورد ولی رسانه‌ها دقت کنند که با چه آدمی صحبت ‌می کنند. به رزومه طرف نگاه کنید، ببینید چه کار کرده و بعد با او حرف بزنید تا حداقل اگر کسی خواست درباره اسطوره ‌های پرسپولیس صحبت کند خودش هم چیزی در گذشته‌اش داشته باشد. دو دستگی ممنوع باز هم از هواداران می‌خواهم که پرسپولیس را تشویق کنند. حتی اگر به بازیکنان علاقه ندارند فقط تیم را تشویق کنند. مربیان می‌ایند و می‌روند و فقط نام پرسپولیس باقی می‌ماند. با این دو دسته شدن‌ها فقط پرسپولیس ضربه می‌خورد. اگر هواداران حمایت کنند پرسپولیس به شرایطی می‌رسد که در شان آنها باشد. من امیدوارم که اینطور بشود.
کد خبر: ۴۳۷۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۶/۲۵

معاون پارلمانی رییس جمهور می گوید: احتمالا معرفی گزینه تصدی وزارت علوم به مجلس سه ماه زمان ببرد. به گزارش خبرنگار انتخاب، حجت الاسلام والمسلمین انصاری گفت که گزینه تصدی وزارت علوم در مهلت قانونی به مجلس معرفی خواهد شد. حجت الاسلام مجید انصاری در حاشیه مراسم تشییع پیکر استاد امیرناصر کاتوزیان در پاسخ به سوالی در این رابطه افزود: گزینه تصدی وزارت علوم در مهلت قانونی معرفی می شود. این درحالیست که اخبار رسیده به «انتخاب» حکایت از آن دارد که 5 چهره جنجالی وزارت علوم از این وزارتخانه خداحافظی کرده اند. بنابراین گزارش، این افراد آقایان میلی منفرد، توفیقی، سمنانیان، صدیقی و صادقی از مدیران ارشد وزارت علوم هستند. ظاهراً این تغییرات به درخواست مجلس شورای اسلامی و با «اثبات حسن نیت از طرف دولت باوجود برخی از ناملایمات و همکاری تام و تمام با مجلس» توسط دکتر نجفی صورت گرفته است. پیش از این و در آخرین لحظات استیضاح دکتر فرجی دانا ، رییس مجلس به نقل از جهانگیری معاون اول رییس جمهور اعلام کرد که تغییرات مدنظر مجلس، اعمال خواهد شد. از سوی دیگر، این اتفاق نافی ادامه روند پیشین وزارت علوم نیست و همانطور که رییس جمهور نیز پیشتر تاکید کرده است ، وزارت علوم در همان مسیر سابق با سرعت بیشتر به فعالیت خود ادامه خواهد داد.
کد خبر: ۴۲۷۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۶/۱۳

آوای دنا :دکتر جعفر توفیقی که در زمان وزارت رضا فرجی‌دانا به عنوان مشاور عالی وزیر علوم، تحقیقات و فناوری مشغول به کار بود، به دنبال استیضاح و رأی عدم اعتماد مجلس شورای اسلامی به فرجی‌دانا، این وزارتخانه را ترک کرد. به گزارش ايرنا، یک منبع آگاه در اين باره اظهار کرد: دكتر توفیقی مشاور شخص فرجی‌دانا بوده و نه مشاور وزیر علوم؛ بنابراين طبیعی است که با رفتن وزیر سابق، مشاور عالي وزير نيز از این وزارتخانه می‌رود. برخی سایت‌هاي خبري، تلاش توفیقی برای خارج کردن وزارت علوم، تحقيقات و فناوري از حواشی در دوران سرپرستی محمدعلی نجفی را علت خداحافظی وی با این وزارتخانه اعلام می‌کنند. رضا فرجی‌دانا چهارشنبه 29 مرداد ماه با رأی استیضاح نمایندگان مجلس شوراي اسلامي، از وزارت علوم، تحقيقات و فناوري رفت و توفیقی نيز که 12 آبان ماه 92 به عنوان مشاور وزیر علوم منصوب شده بود، اين وزارتخانه را ترك كرد.
کد خبر: ۴۲۵۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۶/۱۰

به نظر می رسد روایت های متناقض از زندگی و فوت «حسین پناهی» این بار سوژه اثر جدید «محسن چاوشی» شده و این خواننده این بار قرار است با نگاهی متفاوت به زندگی و فوت پناهی، بار دیگر خالق اثری باشد که بسیاری را به فکر فرو ببرد
کد خبر: ۳۸۳۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۴/۱۸

رئیس فدراسیون فوتبال گفت: اگر با کی‌روش به توافق نرسیم قطعا سرمربی آینده تیم ملی داخلی خواهد بود.آوای دنا :علی کفاشیان پس از جلسه وزیر ورزش با مدیران عامل باشگاه‌ها در خصوص تمدید قرارداد کی‌روش اظهار داشت: سرمربی تیم ملی هزینه‌ای بالغ بر 16 میلیارد درخواست کرده بود که این موضوع مربوط به قبل از جام جهانی بود که پس از جام جهانی این مسئله بیشتر شده است. وزارت ورزش در این زمینه قولی به ما داده است و قرار است امروز و فردا در این باره به ما جواب دهند و استعلام بگیریم. رئیس فدراسیون فوتبال خاطرنشان کرد: ما به دنبال کمک وزارت ورزش هستیم و آنها در این زمینه به ما قول‌هایی دادند. فردا هم با کی‌روش جلسه‌ای داریم و شرط‌هایی در خصوص حضور او خواهیم داشت ما خوشحال می‌شویم که تفاهم صورت گیرد. وی در مورد اینکه کی‌روش پس از بازگشت به ایران به صورت تلویحی خداحافظی کرده، گفت: سرمربی تیم ملی تا کنون به صورت قطعی چیز به ما نگفته است که نمی‌خواهد در ایران کار کند به هر حال ما فردا با او جلسه داریم و در این زمینه با او صحبت می‌کنیم. وی در مورد اینکه از عملکرد کی‌روش راضی است، تصریح کرد: قطعا در سه سال و نیم حضورش از عملکرد کی‌روش راضی هستیم اما آینده شرایط خاص خود را دارد و در مورد برخی مسائل باید به تفاهم برسیم. وی در مورد اینکه آیا خواسته وزیر ورزش ابقای کی‌روش است، گفت: من نمی‌دانم از خود وزیر بپرسید. کفاشیان در مورد اینکه بودجه فدراسیون فوتبال چقدر است، یادآور شد: این مسئله به طور دقیق معین نشده و به هر حال درآمدزایی‌ها و مسائلی وجود دارد سال گذشته هم بودجه مشخصی تعیین نشد اما پول دریافتی ما خیلی کم بود. رئیس فدراسیون فوتبال در مورد اینکه آژانسی که قرار بود خبرنگاران را در سفر به برزیل حمایت کند، به تعهداتش عمل نکرده، یادآور شد:بدون ارائه مستندات نمی‌توانیم حرفی بزنیم. باید به ما مستنداتی ارائه دهند تا در این باره تصمیم بگیریم که در چه بخش‌هایی به تعهدات خود عمل کرده و در چه بخش‌هایی این کار را انجام نداده است. همین طوری نمی‌توانیم در این باره تصمیم بگیریم. ما هنوز بخشی از پول این آژانس را پرداخت نکردیم و اگر ببینیم آنها به تعهداتشان عمل نکردند این پول را پرداخت نخواهیم کرد. رئیس فدراسیون فوتبال در خصوص اینکه چرا صبح امروز به استقبال ملی‌پوشان نرفته،‌گفت: من در برزیل با آنها بودم کمردرد شدیدی داشتم و به همین دلیل نتوانستم به فرودگاه بروم. وی در مورد اینکه اگر با کی‌روش به توافق نرسند سرمربی آینده تیم ملی ایرانی خواهد بود یا خیر،‌گفت: طبیعتا وقتی با کی‌روش به توافق نرسیم به دنبال مربی داخلی خواهیم بود. زیرا بهترین گزینه خارجی ما کی‌روش است اگر بخواهیم سرمربی خارجی دیگری بیاوریم زمان زیادی طول می‌کشد تا با شرایط تیم ملی وفق شود. وی در مورد حمایت خبرنگاران از کی‌روش و اینکه آیا این موضوع می‌تواند تاثیری داشته باشد،‌گفت امیدواریم تاثیرگذار باشد کی‌روش را از نظر کاری قبول داریم اما سلایقی وجود دارد که در مورد آن بحث می‌کنیم که باید چگونه باشد. حق سرمربی است که بهترین امکانات را داشته باشد. به هر حال کی‌روش در سایر موارد هم درخواست‌هایی دارد هزینه‌ها و اردوهایی که برگزار می‌کند. کفاشیان در مورد اینکه اختلاف قیمت فدراسیون با کی‌روش چقدر است،تصریح کرد: هم‌اکنون نمی‌توانم در این مورد صحبت کنم به هر حال بحث‌هایی در مورد حضور دستیار ایرانی در کادر فنی هم وجود دارد. مبالغی هم ما مطرح کرده‌ایم که قطعا زیر 16 میلیارد است. رئیس فدراسیون فوتبال در مورد اینکه کی‌روش هم اکنون تمامی مبلغ خود را نمی‌خواهد و آیا این موضوع می‌تواند باعث قرارداد این سرمربی شود، تاکید کرد: اکگر بخواهیم با کی‌روش قرارداد ببندیم باید قراردادمان سه ساله باشد و برای جام جهانی آینده تلاش کنیم ضمن اینکه کی‌روش درخواست‌هایی در خصوص اردوها و مبالغی دیگر دارد که هزینه‌های بالایی در بر می‌گیرد همین اردوی پیش از جام جهانی هزینه‌هایی بالایی داشت که البته تیم ملی را آماده کرد. وی در مورد درآمدزایی فدراسیون فوتبال تصریح کرد: ما به دنبال این هستیم تا از بخش تبلیغات و حق پخش بهترین مبالغ را امضا کنیم صحبت‌هایی صورت گرفته و در این باره تصمیم‌گیری می‌کنیم. کفاشیان در پاسخ به سؤالی مبنی بر اینکه برخی باشگاه‌ها نسبت به تعیین سقف بودجه معترض هستند و آیا این امکان وجود دارد که در این سقف شکسته شود، گفت: این یک سقف پیشنهادی بوده است که برخی باشگاه‌ها آن را قبول کرده‌اند اما اگر باشگاه‌هایی دلایلی بیاورند که نیاز به هزینه بیشتری دارند این مسئله قابل بررسی است. منبع: فارس
کد خبر: ۳۷۴۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۴/۰۷

در شانزدهمین دوره انتخابات مجلس عوام هند (لوک سابا) حدود 814 میلیون نفر از شرایط لازم برای شرکت در انتخابات برخوردار بودند بیش از 80 میلیون نفر آنان رای اولی محسوب می شدند.خبرگزاری ایرنا: کمیسیون انتخابات هند شمارش حدود 537 میلیون رای مواخذه رابرای تعیین ترکیب شانزدهمین مجلس عوام این کشور (لوک سابا) از ساعت 8 صبح امروز(جمعه) به وقت محلی آغاز کرد. اچ اس برهما عضو کمیسیون انتخابات هند در گفت‌وگو با رسانه ها گفت: ماکاملا آماده ایم و برای شمارش آرا مهیا شده ایم. هند امسال مشارکت ۶۶ ممیز ۳۳درصدی رای دهندگان را درانتخابات سراسری 9 مرحله ای خود به ثبت رسانده است. این انتخابات از هفتم آوریل (18 فروردین ) آغاز شد و روز دوشنبه این هفته 12ماه می (۲۲ اردیبهشت) پایان یافت. تنها در دهلی نو بیش از ۱۰هزار نفر از مقام های دولتی هندوستان بیش از هشت میلیون رای خواهند شمرد. بیش از هفت هزار نیروی برای امنیت حوزه های شمارش آرا مستقر شده اند. ازاحزاب اصلی این دوره از انتخابات می توان به حزب حاکم کنگره، حزب مخالف دولت بی جی پی و حزب تازه تاسیس عام آدمی اشاره کرد. پیش بینی ها تاکنون ازاحتمال پیروزی حزب بی جی پی و نامزد اصلی آن برای نخست وزیری یعنی ˈنارندرا مودی ˈ سروزیر ایالت گجرات حکایت دارد. رهبران ارشد بی جی پی همچون مودی، راجنات سینگ، جیتلی و گادکره در شهر گاندینگر مرکز ایالت گجرات با یکدیگر در مورد ترکیب دولت جدید هندوستان و تعیین نقش رهبران ارشد تبادل نظر کرده اند. این درحالی است که مانموهان سینگ 82 ساله نخست وزیر فعلی نیز روز سه شنبه این هفته ضیافت عصرانه ای را برای بیش از 110نفر از کارکنان ارشد دفتر خود در منزلش ترتیب داد و با آنان خداحافظی کرد. گفته می شود وی دیگر به دفتر کارش قبل از تحویل مسوولیت به نخست وزیر بعدی باز نخواهد گشت. نظرسنجی های عمومی مختلف نشان می دهند که شمارش آرا در بزرگترین دمکراسی جهان به حکومت 10ساله حزب کنگره خاتمه داده و منجر به تشکیل یک دولت راستگرا به رهبری حزب بهارتیا جاناتا (بی جی پی) خواهد شد. براساس تصمیم کمیسیون انتخابات هند اطلاعات دریافتی ازمراکز مختلف شمارش آرا درسراسر هند جمع آوری و هر 5 دقیقه یک بار روی سایت اینترنتی این نهاد گذاشته خواهد شد. در شانزدهمین دوره انتخابات مجلس عوام هند (لوک سابا) حدود 814 میلیون نفر از شرایط لازم برای شرکت در انتخابات برخوردار بودند بیش از 80 میلیون نفر آنان رای اولی محسوب می شدند. همه کسانی که در شمارش آرا دست دارند در محل ماموریت خود بدون وسیله ارتباطی از جمله تلفن همراه حاضر شده اند و به آنان اجازه خروج از محل قبل از خاتمه کل روند شمارش داده نخواهد شد. ازآنجا که انتخابات این دوره در هند بیشتر با استفاده ازدستگاه های رای گیری الکترونیکی صورت گرفته، گفته می شود نتیجه شمارش آرا تا عصر امروز معلوم خواهد شد. از یک میلیون و 720 هزار دستگاه الکترونیکی اخذ رای در برگزاری انتخابات اخیر استفاده شده و بعد ازخاتمه هر دوره انتخابات در محل های امنی در سراسر هند تحت تدابیر شدید امنیتی نگه داشته می شوند. آخرین نظرسنجی که در آستانه شمارش آرا منتشر شده حکایت از آن دارد ائتلاف دمکراتیک ملی به رهبری بی جی پی 279 کرسی را در مجلس عوام هند بدست خواهد آورد. شبکه تلویزیونی ان.دی.تی.وی که این نظر سنجی را انجام داده پیش بینی کرده ائتلاف مترقی متحد به رهبری حزب کنگره که قدرت را در هند در دست داشته در 103 از 543 حوزه انتخاباتی لوک سابا پیروز خواهد شد. براساس این نظرسنجی حزب مخالف بی جی پی به تنهایی 235 و حزب کنگره 79 کرسی را در لوک سابا به خود اختصاص خواهند داد. احزاب منطقه ای غیر بی جی پی و غیرکنگره نیز 116 کرسی خواهند گرفت. این در حالیست که رهبران ارشد حزب بی جی پی که خود را پس از 10 سال در آستانه یک پیروزی می بینند با یکدیگر در مورد راهبردشان تبادل نظر کرده اند. برخی از مطبوعات نیز نوشته اند اکنون رقابت ها بر سر کسب جایگاهی در کابینه جدید هند با توجه به امکان تشکیل دولت توسط حزب بی جی پی، آغاز شده است. علایم موجود حاکی از آن است که «آرون جیتلی» می تواند وزیر دارایی یا وزیر خارجه آتی هند باشد. ولی گفته می شود که «نارندرا مودی» نامزد اصلی حزب بی جی پی برای پست نخست وزیری در صورت تشکیل دولت، احتمالا یک تکنوکرات طراز اول را به عنوان وزیر دارایی منصوب خواهد کرد.
کد خبر: ۳۳۸۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۲/۲۶

هافبک سابق استقلال از علاقه اش برای بازگشت به این تیم محبوب خبر دارد. به گزارش آوای دنا، مجتبی جباری در صفحه شخصی اش در اینستاگرام خطاب به هواداران استقلال نوشته است:«سلام دوستان؛در مورد بازگشت به تیم محبوبم، همه چیز بستگی به شرایط داره.من خودم دوست دارم به استقلال برگردم و به شما قول میدم تو استقلال از فوتبال خداحافظی کنم. دوستون دارم.»جباری در حالی این پیغام را داده است که به تازگی قراردادش را با الاهلی تمدید کرده است./خبرآنلاین
کد خبر: ۳۲۸۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۲/۱۵

تهیه‌کننده مجموعه برنامه‌های «عمو پورنگ» گفت: این هفته آخرین قسمت‌های برنامه کتابخانه عموپورنگ روی آنتن می‌رود و بعد از آن از بچه‌ها خداحافظی می‌کنیم
کد خبر: ۳۲۲۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۲/۰۷

درحالی ثبت‌نام مردم در سایت رفاهی به نیمه خود رسیده است که تاکنون کمتر از 10 درصد یارانه‌بگیران از دریافت یارانه نقدی در فاز دوم هدفمندی یارانه‌ها انصراف داده‌اند.به گزارش آوای دنا ،ثبت نام از متقاضیان دریافت یارانه نقدی در فاز دوم هدفمندی یارانه‌ها در حالی از بامداد چهارشنبه 20 فروردین ماه در سایت رفاهی آغاز شده است، که امروز سه شنبه وارد هفدمین روز ثبت نام شده‌ایم. برهمین اساس، با امروز 6 روز دیگر از ثبت‌نام باقی مانده است. تاکنون دولت با محوریت سازمان هدفمندی یارانه‌ها تعداد دقیق ثبت نام کنندگان یارانه نقدی را بنا به دلایل خود، اعلام نکرده است اما براساس اطلاعات رسیده به خبرنگار مهر، در شش روز نخست ثبت نام کمتر از 10 درصد یارانه‌بگیران در سایت رفاهی ثبت نام نکرده‌اند که اگر همین روند تا پایان روز 31 فروردین ماه ادامه داشته باشد، می‌توان گفت، از کل یارانه‌بگیران که حدود 77.5 میلیون نفر هستند، در مجموع حدود 10 درصد انصرافی خواهیم داشت. به عبارت دیگر، در فاز دوم هدفمندی یارانه‌ها همچنان حدود 70 میلیون ایرانی یارانه‌بگیر خواهیم داشت، ضمن اینکه اگر ثبت نام دریافت یارانه با همین حدود 10 درصد انصرافی ادامه یابد، بیش از 7 میلیون نفر با یارانه نقدی خداحافظی خواهند کرد. اگر دولت در گام دوم بخواهد به حذف اجباری یارانه‌بگیران براساس طبقه "نیازمندان"روی بیاورد، قطعا تعداد یارانه‌بگیران کاهش بیشتری خواهد یافت. یارانه نقدی حدود 7 میلیون انصرافی در کل ثبت نام (درصورت تحقق در 6 روز آینده) ماهانه بیش از 300 میلیارد تومان و در سال بیش از 3600 میلیارد تومان می‌شود که این بودجه در جیب دولت باقی خواهد ماند تا صرف برنامه‌های اجرایی شود. البته از دولت خبر می‌رسد دولتمردان که در برآوردهای اولیه فکر می‌کردند حدود 30 درصد مردم از دریافت یارانه انصراف خواهند داد (براساس گفته مشاور معاون اجرایی رئیس جمهور) از آمار انصرافی حدود 10 درصد هم ابراز رضایت کرده‌اند و علی ربیعی وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی نیز این ابراز رضایت را رسانه‌ای کرده است. با این حال، ممنوعیت ثبت نام ایرانیان مقیم خارج از کشور در سایت رفاهی (بستن سرور رفاهی به روی آنان) در آمار حدود 10 درصد انصرافی‌ها تاکنون هم موثر بوده است. در همین حال، محمدباقر نوبخت معاون برنامه ریزی و نظارت راهبردی رئیس جمهور گفته است: به هر میزان که از دریافت یارانه انصراف داده شود، شیب افزایش قیمت حامل‌های انرژی در فاز دوم هدفمندی یارانه‌ها کمتر می‌شود. منبع:مهر
کد خبر: ۳۱۲۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۱/۲۶

آوای دنا:تیم فوتبال شهرداری یاسوج با شکست در برابر نساجی مازندران به لیگ دسته دوم فوتبال کشور سقوط کرد. به گزارش خبرنگار مهر، این تیم در آخرین هفته از مسابقات لیگ دسته اول کشور عصر سه شنبه به مصاف نساجی مازندران رفت. تیم شهرداری در این بازی با دو گل مغلوب میزبان شد تا به همراه گهر دورود و الوند همدان به لیگ دسته دوم فوتبال کشور سقوط کند. تیم فوتبال شهرداری یاسوج با 28 امتیاز از 24 بازی از لیگ یک فوتبل کشور خداحافظی کرد. این تیم در فصل گذشته تا آستانه صعود به لیگ برتر رفت اما در نهایت در جایگاه سوم جدول ایستاد. تیم فوتبال نفت گچساران دیگر نماینده استان در لیگ یک نیز در مصاف با راهیان کرمانشاه به تساوی دو بر دو رسید. این تیم با این تساوی 31 امتیازی شد و در رده هفتم جدول باقی ماند.
کد خبر: ۳۰۴۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۱/۱۹