« آواي رودکوف» خود را به اخلاق حرفه‌اي روزنامه‌نگاري پايبند مي‌داند و مبناي فعاليت اين سايت بر سه اصل « بيطرفي » ، «دقت » و « انصاف » استوار است.

      
برچسب ها
در اول مارچ سال ۱۹۳۲، هیتلر نامه‌ای به برونسْویک نوشت و اجازه خواست که اگر ممکن است، آن‌جا را برای تشکیل کمپین برای رقابت ریاست‌جمهوری و تعیین رایش آینده که در پیش بود، ترک کند. این نامه، ۴ روز پس از آن نوشته‌شده‌بود که شهروندی هیتلر به‌عنوان یک آلمانی، پذیرفته شد. هیتلر در اصل شهروند اتریشی بود و زمانی تابعیت آلمان را پذیرفت که در دولت استخدام شد. هیتلر می‌خواست به نتیجه‌ی انتخابات و برگزیده شدن پاول فون هیندنبورگ اعتراض کند، با این حال یک سال پس از این موضوع، هیندنبورگ او را به‌عنوان صدراعظم خود برگزید. یک پزشک - در دوران پیش از ظهور خدماتی مانند پیام کوتاه، ایمیل و شبکه‌های اجتماعی، بهترین راه برای مکاتبه‌ی افرادی که دور از هم زندگی می‌کردند، نوشتن بود. بیشتر این نامه‌ها، محتوای کاملاً خصوصی داشت و بنابراین تعجب‌آور نخواهد بود اگر با سرک کشیدن در محتوای آن، به رازهای نویسندگان و یا میان گیرنده و نویسنده پی ببریم. برخی از نامه‌ها هم از جنبه‌های تاریخی، بسیار مهم و تعیین‌کننده بودند و به نوعی بعضاً نامه‌های سرگشاده‌ای بودند که میان رهبران سیاسی و اجتماعی جنبش‌ها رد و بدل می‌شد و نقشی حساس در ادامه‌ی روند مناسبات سیاسی و مبارزات ملت‌ها داشت. این نامه‌ها از لحاظ سیاسی و تاریخی، اهمیتی به‌سزا دارند، اما نوشته‌ی امروز درباره‌ی نامه‌های بسیار مهمی است که امروزه کمتر از آن‌ها سخنی به میان می اید. چه، اگر برخی از این نامه‌ها مورد توجه گیرنده‌اش قرار می‌گرفت، بسیاری از فجایع و تلخ‌کامی‌ها به بار نمی‌آمد. در این نوشته، به مرور این نامه‌های مهم ولی فراموش‌شده می‌پردازیم. 1- نامه‌ی فیدل کاسترو به فرانکلین روزولتفیدل کاسترو، دوران زمام‌داری ۱۰ رئیس‌جمهور امریکا را درک کرده. آن هم رئیس‌جمهورهایی که اغلب‌شان، آرزوی خلع او از قدرت را داشتند و برخی تلاش عملی هم برای رسیدن به این مقصود، انجام دادند. به هر حال، اولین تماس کاسترو با آمریکا، حاوی پیامی دوستانه بود.در سال ۱۹۴۰، دانش‌آموزی ۱۲ ساله از مدرسه‌ی Colegio de Dolores واقع در سانتیاگوی کوبا، به رویس‌جمهور وقت، فرانکلین روزولت، نامه‌ای نوشت. او نامه‌ی خود را چنین آغاز کرده‌بود: «دوست خوبم، روزولت!» او احوال‌پرسی گرمی با روزولت کرده بود و برای‌ش نوشته‌بود که وقتی در رادیو شنیده که روزولت مجدداً در انتخابات ریاست‌جمهوری برنده شده، چقدر خوشحال شده‌است. کودک از روزولت خواسته بود که برای‌ش یک اسکناس ده دلاری بفرستد، زیرا تا آن زمان، یکی از این اسکناس‌ها را از نزدیک ندیده‌بود! این پسرک، کسی نیست جز فیدل کاسترو!کاسترو در نامه‌اش نوشته‌بود که با آن‌که زبان انگلیسی‌اش ضعیف است، اما خیلی باهوش است و خیلی صادقانه نوشته‌بود: «با این‌که یک پسربچه هستم، خیلی فکر می‌کنم.» این نامه در ۲۷ نوامبر سال ۱۹۴۰ به مقصد رسید، اما هرگز به دست روزولت نرسید. بعدها وقتی روزولت فوت کرد، حتی فرصت نکرد که بداند فیدل کاسترو کیست! 2- نامه‌ی ملکه الیزابت دوم به رئیس‌جمهور آیزنهاوردر سال ۱۹۵۷، دوایت آیزنهاور نخستین رئیس‌جمهور امریکا بود که از ملکه‌ی انگلستان دعوت به عمل آورد. ملکه که از مدت اقامت خود و مهمان‌نوازی رئیس‌جمهور و همسرش بسیار لذت برده‌بود،  دو سال بعد برای جبران آن‌ها را به بالمورال در اسکاتلند دعوت کرد. بعد از سفر آن‌ها به اسکاتلند، به نظر می‌رسید هنوز خاطره‌ی خوب طعم فوق‌العاده‌ی شیرینی‌هایی که ملکه از آن‌ها برای پذیرایی استفاده کرده، از خاطر آیزنهاور نرفته‌باشد. پنج ماه بعد از این ملاقات دوباره، ملکه نامه‌ای به آیزنهاور نوشت و به آن دستور پخت شخصی خود برای تهیه‌ی این شیرینی‌ها را اضافه نمود.این نامه که در ۲۴ ژانویه‌ی ۱۹۶۰ به مقصد امریکا فرستاده‌شد، از ماجرای عکسی از رئیس‌جمهور در روزنامه در حال درست کردن کباب بلدرچین، الهام گرفته بود. این نامه، سرشار از راه‌های مفیدی برای درست کردن صبحانه به اندازه‌ی ۱۶ نفر بود. ملکه حتی به فکرش رسید که توصیه کند اگر تعداد افراد حاضر برای صبحانه کمتر از ۱۶ نفر باشد، مقدار آرد و شیر باید کاسته شود! این نامه، چنین پایان یافته‌بود که چقدر ملکه و خانواده‌اش از دیدار با رئیس‌جمهور لذت برده‌اند. 3- نامه‌ی استعفای هیتلردر اول مارچ سال ۱۹۳۲، هیتلر نامه‌ای به برونسْویک نوشت و اجازه خواست که اگر ممکن است، آن‌جا را برای تشکیل کمپین برای رقابت ریاست‌جمهوری و تعیین رایش آینده که در پیش بود، ترک کند. این نامه، ۴ روز پس از آن نوشته‌شده‌بود که شهروندی هیتلر به‌عنوان یک آلمانی، پذیرفته شد. هیتلر در اصل شهروند اتریشی بود و زمانی تابعیت آلمان را پذیرفت که در دولت استخدام شد. هیتلر می‌خواست به نتیجه‌ی انتخابات و برگزیده شدن پاول فون هیندنبورگ اعتراض کند، با این حال یک سال پس از این موضوع، هیندنبورگ او را به‌عنوان صدراعظم خود برگزید.در این نامه، خطاها و اشتباهات زیادی دیده می‌شود که عمده‌ی آن درباره‌ی درخواست هیتلر خروج از شغلش تا زمان «پایان انتخابات برای برگزیده شدن رئیس‌ رایش بعدی» است. این نامه تازه چند سال است که پیدا شده و انتظار می‌رفت که در یک حراج، با قیمتی بیش از ۵۰۰۰ یورو به فروش برسد. 4- نامه‌ی آلبرت انیشتین به فرانکلین روزولتنامه‌ای که در سال ۱۹۳۹ توسط انیشتین برای روزولت نوشته‌شد، یکی از مهم‌ترین نامه‌های تاریخ معاصر تلقی می‌گردد. در این نامه، انیشتین به رئیس‌جمهور اخطار می‌دهد که ممکن است آلمانی‌ها به سلاحی بسیار ویران‌گر دست یابند. بعدها خودِ انیشتین می‌گفت که نوشتن این نامه، یکی از بزرگ‌ترین اشتباهات زندگی‌اش بود. برخی از مورخان باور دارند که این نامه را «لئو زیلارد» نوشته و انیشتین تنها امضا کرده‌است،درباره‌ی سه نامه‌ی دیگری که انیشتین برای روزولت نوشته، اطلاعات اندکی در دست است. با این حال تصور می‌شود که دو نامه‌ی اول حاوی پیام‌های مشاوره و نصیحت‌هایی برای رئیس‌جمهور است و در آن پیشنهادهایی به او می‌دهد، در آخرین نامه اما (که پیش از مرگ روزولت به دست‌ش نرسید)، انیشتین از روزولت می‌خواست که لطفی در حق او کند. این نامه هم احتمالاً توسط زیلارد نوشته شده و برای نخستین بار، این زیلارد است که از مفهوم سلاح اتمی در این نامه‌ی آخر سخن رانده‌است. در این نامه از رئیس‌جمهور و کابینه‌اش درخواست شده‌بود که اجازه‌ی ملاقاتی خصوصی به زیلارد و دوستان دانشمندش داده شود تا درباره‌ی این موضوع با هم گفت‌وگو نمایند.5 - نامه‌ی ماهاتما گاندی به آدولف هیتلردر بین سال‌های ۱۹۳۹ و ۱۹۴۰، گاندی دو نامه به هیتلر نوشت. آن‌که بیشتر درباره‌اش شنیده شده، نامه‌ای است که با عنوان «دوست عزیز»، شروع شده‌است و در جولای سال ۱۹۳۹ نوشته شده. گاندی به هیتلر نوشته بود که تنها خودِ هیتلر است که می تواند جلوی جنگ جهانی دوم را بگیرد. از هیتلر خواسته‌بود که مسیر خودش را در یافتن راه‌حلی بدون خشونت دنبال نماید و به او گفته بود که چقدر در این مسیر، دستاوردهای ارزشمندی داشته‌است. این سیاستمدار و فیلسوف برجسته‌ی هندی، در انتهای نامه‌اش از اینکه نوشته‌ی او باعث هر گونه رنجش در هیتلر شده‌باشد، فروتنانه عذر خواسته بود.نامه‌ی دوم اما، در تاریخ کمتر مورد بحث قرار گرفته. در این نامه لحن گاندی تغییر کرده و مستقیماً شروع نامه‌ی پیشین را یادآوری می‌کند و می‌گوید این‌که پیش‌تر او هیتلر را یک «دوست» خطاب کرده، صرفاً رعایت تشریفات بوده‌است!این نامه پس از آن نوشته‌شد که در دسامبر سال ۱۹۴۰، جنگ جهانی دوم آغاز گردید. در این نامه، گاندی نازیسم هیتلر را با امپریالیسم بریتانیا مقایسه نموده که هند در تلاش بود با آن به مقابله بپردازد. او به هیتلر هشدار داد که قدرت دیگری هم در جهان هست که با شیوه‌های پیشرفته‌تر از او و با سلاح‌های خودش، آلمان را شکست خواهد داد. او این نامه را با تکرار اخطاری مشابه به موسولینی پایان داده‌است. 6- درخواست کارِ لئوناردو داوینچیمدت‌ها پیش از آن‌که لئوناردو داوینچی برای نقاشی‌های‌ش معروف شود، او یک ایتالیایی‌ از خانواده‌ی متوسط بود که مهارت‌هایی هم داشت، و خب، دقیق‌ش این که خیلی از مهارت‌ها را داشت! در سال ۱۴۸۲ و در سن سی سالگی، داوینچی که در آن زمان تقریباً ناشناخته بود، به دنبال شغلی می‌گشت. او مستقیماً نامه‌ای برای دوک میلان نوشت تا یک موقعیت شغلی در اختیارش گذاشته شود. داوینچی مهارت‌های‌ش را در نامه‌ای مفصل ذکر کرد و چنین اغاز کرد که او می‌تواند برای کشتی‌ها اسلحه بسازد و همچنین توانایی ساخت واگن‌های زره‌پوش و منجنیق را هم دارد. او همچنین نوشت که می‌تواند برای دوک چندین روش حمله و دفاع، طرح‌ریزی نماید. برای این‌که دوک با خودش فکر نکند که این مرد جوان فقط در فکر جنگ است، او گفت که توانایی طراحی پل، ساخت ساختمان و ساخت مجسمه از خاک رس، برنز و سنگ مرمر را نیز دارد. او که بسیار به نبوغ و توانایی‌های‌ش مطمئن بود، خاطرنشان کرد که اگر جناب دوک پی ببرد که او تنها یکی از این مهارت‌ها را نداشته باشد، مختار است که وی را پای میز محاکمه بکشاند. 7- نامه‌ی مالکوم ایکس به مارتین لوترکینگبا آن‌که مارتین لوترکینگ و مالکوم ایکس بخاطر هدفی مشترک می جنگیدند، در روش‌های آن‌ها شباهت‌های اندکی وجود داشت. در حالی که لوترکینگ به‌شدت به مبارزه‌ی بدون خشونت معتقد بود، مالکوم ایکس به مسیر شبه‌نظامی روی آورد. تضاد و رقابت آن‌ها آن‌جا بیش‌تر نمود یافت که ایکس نامه‌ای به کینگ نوشت و او را «دکتر کشیش‌مسلک ترسو مثل یک جوجه» خطاب کرد! ایکس دو نامه برای لوترکینگ فرستاد، یکی در سال ۱۹۶۳ و دیگری در سال ۱۹۶۴٫در اولین نامه، او از کینگ خواست که در یکی از تجمعات فضای باز شرکت کند و از آن‌ها حمایت نماید. او در نامه‌اش نوشته بود که اگر رئیس‌جمهور جان اف. کندی، که یک کاپیتالیست است، و رهبر شوروی خرشچوف، که یک کمونیست است، هدفی مشترک با هم بیابند، او و کینگ هم می‌توانند هدفی مشترک داشته‌باشند! او در نهایت به کینگ پیشنهاد داد که اگر شخصاً برای‌ش حضور در این تجمع مقدر نیست، یک نماینده بفرستد.نامه‌ی بعدی، در ۳۰ جون ۱۹۶۴ نوشته شد که حاوی یک پیشنهاد خشن از سوی مالکوم ایکس بود. در نامه او از وضعیت اسفبار مردم در سنت آگوستین گفت. او همچنین تهدید کرد که اگر دولت به‌رودی دخالت نکند، او مجبور است برخی از برادران را به سراغ کوکلوس‌کلان‌ها بفرستد تا «طعم داروی خود را به آن ها بچشانند.» 8- "De Profundis” از اسکار وایلدتیرگی روابط مابین مارکیزِ کویینزبری و پسرش، لرد آلفرد داگلاس، بیشتر به این دلیل ریشه‌یابی شده که داگلاس با اسکار وایلد رابطه‌ای دوستانه داشت. کمی بعد، وایلد دو سال را به دلیل بی‌نزاکتی فراوان در زندان گذراند. او در زمان زندان، نامه ای به داگلاس با عنوان De Profundis (به معنای «از اعماق») نوشت که بعدها به‌عنوان یک مقاله به چاپ رسید. این نامه، بازتابی است از خیانت داگلاس و پشیمانی عمیق وایلد.وایلد نامه را چنین می‌اغازد که او احساس می‌کند توسط داگلاس رها شده، همان داگلاس که شعرها و نامه‌های خصوصی‌ای را که برای‌ش فرستاده، منتشر نموده‌است. او داگلاس را متهم نمود که با سوء استفاده از ضعف شاعر، او را در دام خود کشانده است. او خود را شماتت کرده که چرا نتوانست هرگز به داگلاس «نه» بگوید. او در نهایت داگلاس را نصیحت می‌کند که: «بیشتر مردم بخاطر عشق و تحسین زندگی می‌کنند. اما در حقیقت با مورد عشق واقع شدن و تحت تحسین قرار گرفتن است که بایستی زندگی کنیم.»9- نامه‌ی بنجامین فرانکلین به ویلیام استراهانپیش از آن که جنگ های امریکا برای استقلال آغاز گردد، یکی از پدران مؤسس این کشور، بنجامین فرانکلین، دوستیِ نزدیکی با ویلیام استراهان داشت. استراهان یکی از ناشران برجسته و از اعضای پارلمان بریتانیا شناخته می‌شد. حتی پس از آن‌که جنگ انقلاب آمریکا آغاز شود، آن دو دوست باقی ماندند. این دوستی تنها تا زمانی دوام یافت که فرانکلین پی برد که استراهان رأی بر این داده که آمریکایی‌ها به‌عنوان شورشی شناخته شوند. در پاسخ، فرانکلین نامه‌ای برای استراهان نوشت.شروع این نامه از آن‌ رو جالب است که فرانکلین دوست قدیمی‌اش را به سردی «آقای استراهان» مورد خطاب قرار داده‌است. او استراهان و هم‌مسلکان پارلمانی‌اش را مورد عتاب قرار داده‌بود که هرج و مرج وقت در آمریکا، به دلیل آرا و اعمال آن‌ها شکل گرفته‌است. او بریتانیایی‌ها را قاتل خطاب کرد و حتی به دوست قدیمی گفت تا دست‌های خود را بنگرد و ردْ خون اقوام را روی آن ببیند! نامه‌ی کوتاه فرانکلین، با تصریح او که دوستی آن‌ها دیگر پایان یافته و این‌که آن دو از این لحظه به بعد، هم‌چون دو دشمن رو در روی هم ایستاده‌اند، تمام می‌شود. 10- نامه‌ی گریس بِدِل به آبراهام لینکلنتا به‌حال چیزی از ماجرای ریش خاص آقای لینکلن شنیده‌بودید؟ او ریش‌ش را به خاطر نامه‌ی دختری جوان به‌نام گریس بدل به این سبک نگاه داشته‌بود. گریس در آن زمان، دخترکی یازده ساله بود. نامه‌ی دوشیزه بدل که در ۱۵ آگوست سال ۱۸۶۰ نوشته شده‌بود، به لینکلن می‌گفت از آن‌جایی که او صورت لاغری دارد، بهتر است ریش بگذارد تا خوش‌قیافه‌تر به نظر بیاید. او گفت که زن‌ها عاشق ریش هستند و اگر او ریش بگذارد، شوهران‌شان را مجبور خواهند کرد تا به او رأی دهند! بدل پیشنهاد کرده‌بود که از آن‌جایی که ممکن است آقای لینکلن گرفتار باشد، یکی از دختران‌ش از طرف او جواب‌ش را بدهد.چهار روز بعد، لینکلن شخصاً جواب نامه‌ی او را نوشت. او از نامه‌ی گریس تشکر کرد و نوشت که دختری ندارد و سه پسر دارد. او نوشت که شاید ریش گذاشتن، یک تظاهر بی‌معنا به نظر بیاید. بدل بعدها با لینکلن در مقام رئیس‌جمهور و در حالی که ریش گذاشته‌بود، در سفرش به وستفیلد در سال ۱۸۶۱ ملاقات نمود.
کد خبر: ۷۰۹۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۶/۰۷

مذاکرات هسته ای فراتر از ظاهر دیپلماتیک آن ، یک کارزار سخت سیاسی و راهبردی است.دوستان و دشمنان در اطراف این مذاکرات دارای نقش های خاص خود هستند
کد خبر: ۶۷۰۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۴/۰۷

در واپسین روزهای سال ۹۳ پس از انتشار اخبار بازگشت محسن رضایی به سپاه پاسداران توجهات زیادی از طریق رسانه‌ها، اظهار نظر‌ها و شبکه‌های اجتماعی به این مسأله جلب شد که این درخواست محسن رضایی از رهبری و پذیرش سریع آن و فعال شدن پرونده محسن رضایی در زمره پاسداران انقلاب اسلامی چه مفهوم و پیامی دارد تقریبا حدود ۱۸ سال از خروج رضایی از سپاه می‌گذرد پس چرا حالا پس از این همه مدت چنین اتفاقی می‌افتد؟ سایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com: امیرعلی امیری در یادداشتی در «تابناک» در پاسخ به این پرسش‌ها نوشت: چنین اتفاقی زمانی می‌افتد که پاسداران انقلاب، شاگردان سابق محسن رضایی که کشف و رشد آن‌ها توسط وی در سپاه و جنگ از خصوصیات بارز وی توسط رهبر انقلاب برشمرده می‌شود (در یکی دو سال گذشته و همین اواخر سال ۹۳ مقام معظم رهبری در دو دیدار جداگانه یکی با فرماندهان ارشد ستاد کل نیروهای مسلح و یکی در ملاقات سر لشکر رحیم صفوی اشاره می‌کنند به اینکه این هنر آقای رضایی در شناسایی انسان‌ها و میدان دادن به آن‌ها و...) به عنوان مستشاران طراز اول دفاعی و امنیتی در منطقه خاورمیانه نقش اول را ایفا می‌کنند و پس از بحران لبنان، فلسطین، سوریه، عراق و افغانستان منطقه آبستن حوادث یمن و تجاوز آل سعود به این کشور تا حدودی علوی است محسن رضایی مجددا به جمع پاسداران که البته هرگز هم در طول این ۱۸ سال با وجود همهٔ بی‌مهری‌ها از جمع آن‌ها جدا نبود بر می‌گردد. در همهٔ این ۱۸ سال به یاد دارم که هر ماه رمضان همهٔ فرماندهان دفاع مقدس مراسم افطار با صفا و صمیمیتی را در منزل محسن رضایی داشته و دارند و او میزبان همرزمان خود است و همه حتی آن‌ها که گا‌ها زبان به تخریب محسن رضایی در فضای سیاسی می‌گشایند حضور می‌یابند و همچون استادی او را در حلقه خود می‌گیرند آری او هرگز با پاسداری فاصله نداشته است با این همه این سؤال و عاقبت این کار و انجام آن در این ایام مرتب مطرح می‌شود. لذا بنده هم که افتخار دارم چند صباحی یک بار در جلسه‌ای و یا مشورتی با آقا محسن ملاقاتی داشته باشم، از طرف دوستان مختلفی مورد سؤال واقع شده‌ام که آیا معلوم است آقا محسن می‌خواهد چکار کند؟ حالا برای چی برگشتند به سپاه؟ با فعالیت‌های سیاسی و انتخاباتی و غیره چه می‌خواهد بکند؟ شایعه اینکه او قرار است رئیس ستاد کل نیروهای مسلح بشود درست است یا نه؟ و... . فکر کردم با انتشار این سطور پاسخی به همهٔ این سؤال‌ها شاید بشود داد لذا به این سبب دست به قلم شدم دیدم برای بررسی این موضوع باید کمی به عقب برگشت نه کمی بلکه حدود ۳۵ سال باید به عقب برگشت تازه سال ۵۷ است و امام چند روزی است به کشور مراجعت کرده‌اند محسن رضایی در مدرسه رفاه با محمد بروجردی ملاقاتی دارند محسن رضایی لیدر گروه منصورون و بروجردی از لیدرهای گروه صف می‌باشد مبارزینی که در سال‌های آخر رژیم شاهنشاهی مبارزه فرهنگی و مسلحانه در کشور دارند و مدت‌ها است راه‌شان را از گروه مجاهدین خلق بدلیل بدلیل انحرافات اعتقادی آن‌ها جدا کرده‌اند و تحت هدایت روحانیت اصیل و مبارز شیعه و پیروی از خط امام (ره) به مبارزه مشغول هستند مهم‌ترین مسأله آن روز حفاظت از جان امام به عنوان قلب تپنده انقلاب است حکومت در دست بختیار و ازتش شاهنشاهی است حکومت نظامی برقرار است مردم مسلح نیستند مبارزه مسالمت آمیز و با دست خالی در برابر تفنگ و تانک‌های آرایش گرفته در خیابان‌ها جریان دارد و در این چنین وضعیتی رهبر انقلاب در وسط کانون بحران یعنی تهران در مدرسه‌ای مستقر شده و در حال هدایت انقلابش و امتش می‌باشد. تصور حفاظت از چنین شخصیتی و این چنین محل استقراری در آن شرایط زمانی چه حسی دارد نمی‌دانم بالاخره محسن رضایی و بروجردی تقسیم کار می‌کنند که حلقه اول حفاظت مسلحانه از مدرسه رفاه بعهده بروجردی و حلقه دوم را محسن رضایی ساماندهی کند همانطور که می‌دانید زیاد طول نمی‌کشد بساط حکومت پهلوی و دولت بختیار برچیده می‌شود و انقلاب پیروز می‌شود محسن رضایی می‌گوید مجاهدین خلق (منافقین) از چند سالی قبل از پیروزی که از سیر مبارزه امام و روحانیت فاصله گرفته و با مبارزینی در زندانهای رژیم اختلاف داشتند عنوان مجاهدین را برای خود مصادره کرده و در اثنای مبارزات سال ۵۷ هم هوادران آن‌ها با همین آرم و عنوان در راهپیمایی‌ها و تظاهرات شرکت می‌کردند و قصد داشتند که خود را نیروهای پیشگام انقلاب معرفی می‌کنند و سعی داشتند نقش سایر مبارزین و گروه‌ها را که به دلائل امنیتی کمتر تابلو آن‌ها معرفی شده بود راتحت الشعاع قرار دهند. برای خنثی کردن این توطئه وبا توجه به مسلح بودن منافقین، محسن رضایی مبتکر تشکیل سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی با ادغام هفت گروه مبارز مسلح شامل منصورون، صف، موحدین و... می‌شود و با تشکیل این سازمان راه فریبکاری منافقین (مجاهدین خلق) را تاحدود زیادی سد می‌کند وبه همین دلیل هم درگیری‌هایی بین این دو سازمان در آن ایام رخ می‌دهد. در هر صورت محسن رضایی دومین مأموریت و مسئولیت خود را دریکی دو ماهه ابتدای پیروزی انقلاب با موفقیت پشت سر می‌گذارد در اردیبهشت ۵۸ شهید مطهری و کمی قبل از آن و در پی بروز مسائل کردستان سپهبد قرنی توسط گروه فرقان ترور می‌شود. برادر محسن می‌گوید: من حس کردم که با این خلأ اطلاعاتی و نبود یک سازمان اطلاعاتی در کشور که با پیروزی انقلاب به وجود آمده و سلاح زیادی که سازمان یافته و نیافته در دست پس مانده‌های رژیم سابق و گروه‌های چریکی کمونیست و منحرف و منافق که با انقلاب میانه خوبی ندارند امنیت کشور دچار خطر جدی خواهد شد لذا احساس وظیفه کردم مهم‌ترین وظیفه‌ای که برای حفاظت از انقلاب اسلامی بر دوشم است تشکیل و سازماندهی اطلاعات کشور است و لذا با یک اتاق کوچک در ستاد مرکزی سپاه شروع کردم نه اینکه فکر کنید مرکزیتی در کشور به محسن رضایی حکم مسئولیت داده که شما برو اطلاعات درست کن، نه او خودش به این نتیجه می‌رسد و شروع می‌کند و البته همه مسئولین را توجیه می‌کند و با سرعت این سازمان را در سراسر کشور و در بستر سپاه پاسداران سازماندهی می‌کند. یادم است وقتی سال۵۸فرمانده سپاه یکی از شهرستانهای استان فارس بودم از فرماندهان خواسته شده بود فردی در حد نفر دوم سپاه برای مسئولیت واحد اطلاعات تعیین شود وبا هدایت مستقیم از مرکز این واحد‌ها شروع به انجام فعالیت‌های اطلاعاتی کردند وبخصوص در شناسایی گروه‌های مسلحی که محسن رضایی پیش بینی می‌کرد عن قریب مسلحانه مقابل انقلاب خواهند ایستاد کار بزرگی انجام دادند به نحوی که وقتی در خرداد سال۶۰ منافقین اعلام جنگ مسلحانه کردند اکثر مراکز و مخفیگاه‌ها وانبارهای سلاح و مهمات آن‌ها ورفت وآمد ومقر رهبران آن‌ها برای اطلاعات سپاه شناسایی شده بود ودره‌مان روزهای اول ضربات سهمگینی از اطلاعات سپاه به فرماندهی محسن رضایی دریافت کردند و موج خشونت و ناامنی که در نقشه آن‌ها برای روزهای اول شروع جنگ مسلحانه طراحی شده بود به کلی با شکست مواجه و آن‌ها را مجبور به عقب نشینی و ادامه کار مخفی نمود. محسن رضایی از زمان شروع به کار در سپاه و پی ریزی تشکیلات اطلاعاتی سپاه از سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی که خود از بنیان‌گذاران آن بود کناره‌گیری کرد، حتی قبل از اعلام ممنوعیت فعالیت پاسداران در سازمان‌ها و احزاب سیاسی توسط امام در این مدت محسن رضایی ۲۶ ساله مسئول ستاد خنثی سازی کودتاهای نظامی پس مانده‌های رژیم شاه برای سرنگونی انقلاب هم بود وشخصا درهدایت عملیات خنثی سازی کودتای نوژه شرکت داشت. اقدامات گروه‌های مسلح البته فقط به منافقین محدود نمی‌شد قبل از آن در اکثر نقاط مرزی کشور گروهک‌هایی که اکثرا مارکسیست بودند با سوء استفاده از پتانسیل‌های قومیتی تحت عناوین خلق کرد درکردستان، خلق عرب در خوزستان، خلق بلوچ در بلوچستان، خلق ترکمن در گلستان، خلق مسلمان در آذربایجان ندای تجزیه وجدایی طلبی سر می‌دادند و سازمان اطلاعاتی سپاه تنها سازمان آماده و محوری برای مبارزه وکنترل آن‌ها بود. این یکی از کارهایی بود که محسن رضایی در آن مقطع انتخاب کرد شروع کرد و به انجام رساند و یکی از بزرگ‌ترین بحران‌های ابتدای انقلاب اسلامی را با هشیاری پیگیری و در خنثی‌سازی آن موفق بود. حالا جنگ هم یک سالی بود که شروع شده بود، محسن رضایی عضو شورایعالی سپاه و مسئول واحد اطلاعات سپاه است واحد اطلاعات عملیات را در قرارگاه عملیات سپاه در خوزستان را هم راه‌اندازی کرده وحسن باقری را برای مسئولیت آنجا تعیین نموده است. درگیری‌های امنیتی که بسیار هم اهمیت داشت و انسجام و امنیت داخلی را تهدید می‌کرد بیشتر ذهن محسن رضایی را مشغول کرده و از طرفی نگرانی اوضاع جنگ هم هست البته میانه خوبی که با بنی صدر به عنوان جانشین فرماندهی کل قوا ندارد باعث می‌شود خیلی هم در صحنه نبرد نتواند ایفای نقش بیشتری کند ۹ ماهی از جنگ گذشته که سقوط بنی صدر و فرار او از کشور صورت می‌گیرد و درست در همین روز‌ها منافقین اعلام جنگ مسلحانه می‌کنند و رسالت مقابله سازمان اطلاعاتی تشکیل شده توسط محسن رضایی به اوج خود می‌رسد؛ لذا پس از رفتن بنی صدر دو سه ماهی این درگیری‌ها تمام وقت او را می‌گیرد در شهریور سال۶۰ باز محسن رضایی فکر دیگری به سرش می‌زند راه اصلی مبارزه برای برقراری امنیت در کشور و دفع تجاوز چیست او برای به عهده گرفتی فرماندهی کل سپاه اعلام آمادگی می‌کند و در پاسخ امام (ره) که در این صورت مسئولیت مهم اطلاعات کشور چه می‌شود می‌گوید تأمین امنیت با پیروزی در جنگ بهتر تأمین می‌شود و او به عنوان فرمانده سپاه اطلاعات را هم هدایت خواهد کرد اینک او در ۲۷ سالگی با حکم امام فرمانده کل سپاه و راهی مناطق جنگی می‌شود جنگ پس از سال‌ها ی اول انقلاب که بحران امنیتی کشور را تهدید می‌کرد دومین بحران بزرگ کشور بود که از طریق دشمن خارجی به کشور تحمیل شده بود که محسن رضایی رسالت خود را عبور کشور از هر بحرانی که پیش رو داشت می‌دانست شکست‌های استراتژی و تاکتیک‌های جنگی بنی صدر هم باعث زمین گیر شدن جنگ شده و آینده کشور و وضعیت مناطق اشغال شده در هاله‌ای از ابهام است سر‌لشکر رشید، جانشین ستاد کل نیروهای مسلح می‌گوید فرماندهان قبلی سپاه می‌آمدند در قرارگاه چند روزی بودند و می‌رفتند و قرار می‌شد پشتیبانی‌هایی از مراکز سپاه که در جنگ در‌گیر بودند، داشته باشند که بیشتر هم پس از بازگشت به فراموشی سپرده می‌شد حالا محسن رضایی آمده بود من و رحیم صفوی، حسن باقری و... باز هم منتظر چنین رفتاری بودیم ولی او طور دیگری آمده بود او آمده بود که بماند و بجنگد بعد‌ها یاد این داستان افتادم که زمانی نادرشاه در جنگ با افغان‌ها متوجه هنر‌نمایی جنگجویی می‌شود که بسیار خوب می‌جنگد در جایی با او مواجه می‌شود و می‌گوید، پس تو زمان حمله افغان‌ها کجا بودی که جلوی آن‌ها را بگیری آن جنگجو می‌گوید، من بودم ولی نادر نبود قبل از آمدن محسن رضایی من بودم آقا رحیم بود، حسن باقری، عزیز جعفری بود، همت بود، متوسلیان بود، باکری بود، بقایی بود و بقیه ولی محسن رضایی نبود. در عملیات حصر آبادان برای سازماندهی و فراهم کردن دو گردان نیرو مستأصل بودیم محسن رضایی آمده بود می‌گفت عملیات طریق القدس بزودی باید با چند تیپ نیروی سپاه انجام شود می‌گفتیم یا او نمی‌داند تیپ چیست و یا نمی‌داند عملیات چگونه است از کجا چند تیپ باید بیاید فراموش نکنیم حتی قبل از فرمانده شدن محسن رضایی فرمان بسیج و ارتش بیست میلیونی هم صادر شده بود و بنی صدر برای آن فرمانده تعیین کرده بود یعنی بسیج هم بود محسن رضایی می‌گفت هر عملیاتی که انجام می‌شود با زمان کوتاهی بعد از آن و با استعدادی سه برابر باید عملیات بعدی انجام شود و برای این طرح ریزی عملیات می‌کرد سلسله عملیاتهای کربلا را طرح ریزی کرد او پیگیری کرد تا شهید صیاد شیرازی هم فرمانده نیروی زمینی ارتش شود و در کنار سپاه و کنار محسن رضایی سپاه و ارتش را یک لشکر واحد کردند و در کمتر از یکسال از پاییز ۶۰تا خرداد ۶۱ تدابیر جنگی و عملیاتی محسن رضایی و فرماندهی منحصر به فرد وی ماشین جنگی عراق را چنان دچار انهدام نمود که فریاد مذاکره از کاخ صدام بلند شد یادم است محسن رضایی می‌گفت این مذاکره پیشنهادی صدام مثل جنگ تحمیلی است و نباید زیر بار آن رفت در ۳ خرداد ۶۱ خرمشهر آزاد شد. محسن رضایی حالا در جنگ ژنرال‌هایی تربیت کرده بود که هر کدام به تنهایی قادر بودند و هستند که هدایت نیروهای نظامی و دفاعی چندکشور را بعهده بگیرند در همین مقطع از جنگ است که او متوسلیان و لشکر۲۷ را راهی لبنان می‌کند که مرزهای دفاعی جمهوری اسلامی را خارج از سرزمین اصلی دنبال کند اینک آثار آن حضور در لبنان فریاد بلند افتخار و عزت اسلام است. محسن رضایی بحران جنگ را به کنترل در‌می‌آورد و تا سال‌ها ارتش عراق و دنیای غرب و شرق پشت سر او را زمین‌گیر می‌کند و در ‌‌‌نهایت ایران پذیرش قطعنامه ۵۹۸ را به صدام تحمیل می‌کند. تاریخ شاهد است ‌با پذیرش قطعنامه توسط جمهوری اسلامی عراق قطعنامه را نپذیرفت بلکه در غرب از طریق منافقین و جنوب ارتش عراق مجددا حملات خود را برای اشغال کشور شروع کرد ولی با شکست مفتضحانه مجبور به پذیرش قطعنامه گردید وصدام روی از مرزهای شرقی برگرداند و به سمت کویت وعربستان نشانه رفت این کار سوم محسن رضایی بود. حالا جنگ تمام شده رهبری انقلاب تغییر یافته در اولین قدم به عنوان فرمانده کل سپاه نیرومند‌ترین ارتش خاورمیانه با رهبری آیت الله خامنه‌ای بیعت می‌کند وبا حکم ایشان که تکمیل حکم امام در تشکیل نیروهای سه گانه سپاه است سپاه را به پنج نیروی زمینی، هوایی و دریایی مقاومت بسیج وقدس مجهز می‌کند وبا تشکیل قرارگاه سازندگی خاتم الانبیاء برای کمک به بازسازی کشور از جنگ خارج شده کمر همت را محکم می‌کند برادر محسن رضایی آماده‌ترین ولایق‌ترین فرد بود که در آن برهه رسالت عبور از بحران سازندگی و رونق اقتصادی کشور را به عهده بگیرد، ولی این مسئولیت به وی داده نشد و در ‌۸سال دولت سازندگی با موانع بسیاری که بر سر راهش بود تمام تلاشش را برای به کار گرفتن انرژی ذخیره شده دفاع وجنگ در کشور را کرد و موفقیتهای بزرگی نیز رقم خورد حالا سال ۷۶است ۸ سال از پایان جنگ می‌گذرد محسن رضایی در این سال‌ها پیش بینی می‌کند که بحران پیش روی انقلاب چیست او در‌می‌یابد که اقتصاد و مدیریت بحران پیش روی ماست تحصیلاتش در مقطع دکترای اقتصاد را تکمیل می‌کند او خود را آماده ایفای نقش در این صحنه به رهبری انقلاب عرضه می‌کند. پس از کش وقوس‌هایی در سمت دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام از رهبری حکم می‌گیرد و شروع به کار می‌کند حکم مسئولیت وی یکی از احکام تاریخی است که رهبری به این مشروحی صادر کرده‌اند. خود رئیس کمیسیون اقتصادی مجمع می‌شود چشم انداز سیاستهای کلان اقتصادی، اصل۴۴ اقتصاد مقاومتی و.... تلاش‌های او در سالهایی است که سال‌های بد اقتصادی است در سال۸۴ کاندیدای ریاست جمهوری می‌شود در روزهای پایانی کناره گیری می‌کند تلاش می‌کند به دولت نهم نزدیک شود وهمکاری کند اما رئیس دولت نهم درکی از کشورداری و اقتصاد ندارد ودرسال ۸۸ محسن رضایی باز کاندیدا می‌شود وهشدار می‌دهد که ادامه ریاست جمهوری احمدی‌نژاد رفتن به پرتگاه است ولی شرایط غبارآلود رقابت‌های سیاسی سال۸۸ منجر به عدم موفقیت وی می‌شود ومحسن رضایی در طول دولت دهم با زهم برای کمک به دولت از هیچ اقدامی دریغ نمی‌کند اما رئیس دولت راه دیگری را درپیش گرفته اگر محسن رضایی دنبال کنترل بحران است او دنبال بحران آفرینی است و این دو راه به هم نمی‌رسند تا سال ۹۲، حرف‌های محسن رضایی در انتخابات سال ۹۲بهتر شنیده می‌شود، مردم او را صاحب سبک وبرنامه می‌دانند اقبال خوبی به سمت او می‌شود. محسن رضایی در دومین دور کاندیداتوری خود وبا عبور افتخار آمیز از غائله فتنه سال ۸۸ با ۴میلیون رأی و نفر اول شدن در چند استان کشور با محدودیت شدید امکانات توانسته بود پیام خود را به گوش مردم برساند. اکنون سال۹۳ است محسن رضایی طی نامه‌هایی به سید حسن نصرالله، رهبر انصارالله یمن برخی حرف‌ها و تجربیاتش را با آن‌ها بازگو می‌کند اینک انقلاب اسلامی درگیر یک فرایند دفاعی امنیتی منطقه‌ای در خاورمیانه است اینک هدایت مدافعین اسلام و نیروهای مقاومت ضد صهیونیستی درجبهه‌های مختلف غرب آسیا بر دوش پاسدارانی از نسل شاگردان محسن رضایی است، امروز برگ برنده ایران در منطقه در این جبهه رقم می‌خورد باز هم می‌پرسید چرا محسن رضایی برگشته است به پاسداری و سپاه او باز انجام تکلیفش را در این راه یافته است تایید و موافقت رهبری با پیشنهاد او برای برگشت به سپاه مهر تأییدی است بر صحت این تصمیم و او در راهی قدم می‌گذارد که با آن غریبه نیست. او سازماندهی نیروهای مدافع انقلاب در خارج از سرزمین اصلی جمهوری اسلامی را از سال ۶۱ در بیروت پایه گذاری کرده است و هم اینک می‌گوید سرباز رهبری و ملت هستم. درود بر غیرتت آقا محسن که با همهٔ این اوصاف، باز هم هنوز درست و حسابی تو را نمی‌شناسیم. همیشه چند گامی جلو‌تر حرکت می‌کردی و می‌کنی و کسی نمی‌تواند باور کند نیروهای اسلام در عراق و لبنان و فلسطین و سوریه و یمن جهاد می‌کنند و محسن رضایی خارج از گود است؛ خدا یار و نگهدارت باشد برادر محسن.
کد خبر: ۶۲۶۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۱/۳۱

فعالیت تروریست های وابسته به داعش در افغانستان به نحو چشمگیری افزایش یافته که مخاطراتی را برای این کشور و همسایگانش ایجاد خواهد نمود.به گزارش افکارنیوز، تعیین والی برای منطقه خراسان ( متشکل از افغانستان، مناطق شمال شرقی ایران و آسیای مرکزی ) از سوی خلیفه خود خوانده داعش شاید در ابتدا از سوی ناظرین بین المللی بدیده ی تردید آمیز نگریسته می شد، اما افزایش فعالیت عناصر این گروه تروریستی بر نگرانی جامعه بین المللی و افغان ها افزوده است. نیکلاس هیثم نماینده سازمان ملل متحد روز گذشته و در پایان نشست شورای امنیت درباره اوضاع افغانستان گفت: اطلاعاتی دریافت کرده‌ایم که نشان می دهد عناصر داعش در افغانستان حضور دارند اما حضور آنان در راستای تبلیغات جهانی این گروه است و عناصر داعش در این کشور ریشه‌های مستحکمی ندارند. وی افزود: «ارزیابی ما نشان می‌دهد که حضور این گروه (داعش) در افغانستان نگران کننده است، اما اهمیت داعش در افغانستان مربوط به توانایی‌های ذاتی آن در این کشور نیست، بلکه این ظرفیت داعش در گرد‌آوری گروه‌های انفرادی شورشی زیر یک چتر است که نگرانی بیشتری ایجاد می کند.» در گزارش دبیرکل سازمان ملل هم آمده است که شماری از فرماندهان طالبان وفاداری خود را به داعش اعلام کرده اند و تعداد فزاینده‌ دیگری از آنها نیز در تلاش کسب حمایت مالی و همکاری با داعش هستند. از سوی دیگر ظاهر طنین نماینده افغانستان در سازمان ملل نیز در پایان این نشست گفت: عناصر داعش برای نفوذ در دیگر مناطق از جمله افغانستان انگیزه دارند. در روزهای گذشته مقام‌های افغانستان اعلام کردند که حفیظ وحیدی رهبر گروه داعش در افغانستان، همراه با ۹ پیکارجوی دیگر در یک حمله موشکی در ولایت هلمند کشته شده‌اند. یک ماه پیش نیز ملا عبدالرئوف، فردی‌که به عنوان معاون این گروه در افغانستان معرفی شده بود، در یک عملیات نظامی کشته شد. هم اکنون گزارش های منابع اطلاعاتی حاکی از حضور فعال تروریست های وابسته به داعش در برخی مناطق افغانستان نظیر ولایت زابل (هم مرز با ایران)، قندوز، لوگر، هلمند و... است. عوامل موثر در قدرت گیری داعش در افغانستان عوامل متعددی را می توان در سیطره تدریجی تروریست های داعش در افغانستان بر شمرد که تداوم آن پیامدهای گسترده ای را برای سراسر منطقه آسیای مرکزی، جمهوری اسلامی و پاکستان در بر خواهد داشت. رادیکالیسم حاکم بر داعش از زمان شکل گیری داعش در سوریه و ارتقای مواضعش در این کشور و سپس حملات ژوئن به عراق و تصرف موصل، خشونت و ارعاب را می توان برجسته ترین سیاست این گروه تروریستی دانست. تصاویر و فیلم های منتشر شده از سوی این گروه حاوی جنایت آمیز ترین اقداماتیست که تا کنون نمود مشابهی در سراسر جهان نداشته است. اقدامات توحش آمیز تروریست های داعش و قدرت نامحدود اعضای آن، زمینه اضمحلال سایر گروه های تروریستی در منطقه مانند القاعده و شعب آن در سراسر خاورمیانه را فراهم نموده و همین امر موجب پیوستن و بیعت شماری از اعضای این گروه ها به داعش شده است. بیعت بوکوحرام در نیجریه، انصار بیت المقدس در مصر و انصار الشریعه در لیبی با داعش و گسیل بسیاری از جوانان افراطی اروپا و آمریکا در این راستا قابل ارزیابی است که احتمالا در آینده ای نزدیک شاهد پیوستن بیش از پیش سایر جریان های افراطی به داعش و اعلام وفاداری به ابوبکر البغدادی خواهیم بود. نطفه ی شکل گیری تروریست های بنیادگرا را می توان به افغانستان ارجاع داد، سرزمینی که در سال های مبارزه با ارتش سرخ شاهد حضور فعال عناصر افراطی در این کشور تحت لوای مبارزه با شوروی بوده است، عناصری که حمایت مطلق رژیم های پاکستان، سعودی و آمریکا را نیز پشت سر خویش داشته است. جامعه افغان بدلیل بیسوادی، فقر و ناآگاهی بالا همواره از پتانسیل بالایی برای جذب افراد به گروه های افراطی برخوردار بوده است، همین امر موجب استیلای طولانی مدت گروه های تروریستی بر سراسر این کشور شده بود، گروه هایی همچون طالبان که با وجود سال ها آزادسازی افغانستان همچنان به فعالیت خود ادامه می دهند. شکل گیری داعش و موفقیت برق آسای آن توام با گرایش رادیکال ترش نسبت طالبان زمینه گرایش شماری از افغان ها را به سوی این گروه مهیا کرده است. حفیظ وحیدی و ملا عبدالرئوف مسئول داعش در افغانستان و منطقه خراسان که در عملیات های اخیر ارتش افغانستان کشته شده اند، هر دو جزو فرماندهان پیشین طالبان بوده اند. حضور برجسته رهبران طالبان در داعش زمینه گسیل هرچه بیشتر جوانان طالب به سوی داعش را فراهم خواهد کرد، جوانانی که بیش از آن که سودای شریعت در سر داشته باشند، با نگاهی تندروانه و فاقد عقلانیت مجذوب سیاست مشت آهنین و ددمنشانه داعشی ها شده اند. گفتگوهای صلح تحلیلگران منطقه در سال های اخیر و با تضعیف هرچه بیشتر طالبان در معادلات افغانستان از آغاز گفتگوهای موسوم به صلح میان رهبران طالب با مقامات افغان خبر داده اند، تاسیس دفتر طالبان در دوحه قطر به عنوان مرکزی جهت گفتگو با کابل در همین زمینه رخ داده است. روی کار آمدن اشرف غنی احمدزی به عنوان رئیس جمهور جدید افغانستان و تلاش مفرطش جهت برقراری صلح با طالبان بر میزان امیدها نسبت به تحکیم روند صلح افزوده است. هم اکنون برخی کشورهای منطقه همچون پاکستان و چین بسان میانجی نقشی پر رنگ در نزدیکی طرفین ایفا نموده اند. کاهش موقعیت سیاسی-نظامی طالبان از میزان خواسته های کلان آنها کاسته و رهبران این گروه را متمایل به آغاز گفتگوهای صلح با کابل نموده است. خروج طالبان از لیست گروه های تروریستی ایالات متحده و نگرش مثبت از سوی دولتمردان موجب چراغ سبز طالبان به در پیش گرفتن گفتگوها شده است. آغاز گفتگوها اما به مذاق شماری از اعضای تندرو طالبان خوش نیامده و واکنش آنها را برانگیخته است، افراطیون طالبان، رهبری گروه را به عدول از مواضع کلیدی جنبش متهم نموده و خواستار اتمام گفتگوها تا تحقق خواسته های حداکثری شده اند. نارضایتی فوق توام با موقعیت متزلزل طالبان و ملا عمر زمینه گرایش نیروهای رادیکال را به داعش فراهم نموده است. رسانه های خبری از فعالیت دو چندان رهبران داعش برای جذب افغان ها به این گروه خبر داده اند، گفته می شود که در طول یک سال فوق هزاران تن از اعضای طالبان به عراق و سوریه رفته و ضمن پیوستن به داعش با البغدادی بیعت نموده اند، شماری از این افراطیون هم اکنون به افغانستان بازگشته و در پی گسترش ولایات تحت پوشش داعش برآمده اند. ناکارآمدی دولت برآوردهای اقتصادی حاکم بر جامعه افغانستان در طول ۱۴ سال گذشته ( از زمان سقوط طالبان در سال ۲۰۰۱) حکایت از رشد اندک مقوله های اقتصادی، سیاسی، امنیتی، آموزشی و رفاهی در سطح این جامعه بوده است. فقدان توسعه در عرصه های گوناگون نارضایتی دوچندان شهروندان افغان را فراهم نموده و زمینه تمایل آنها به گروه های محلی و افراطی را فراهم نموده است. جامعه سنتی، قبیله ای و قومی حاکم بر افغانستان و برداشت ناصحیح آنها از شریعت موجب نزدیکی فکری شماری از افغان ها به طالبان شده است. نگاهی به سال ها حضور طالبان در افغانستان حکایت از حمایت برخی جریان های افغان از این گروه دارد، جریان هایی که به تصور خود و در راستای حفظ دین و سنت های حاکم بر جامعه خود را ناگزیر به حمایت از طالب ها می دانستند. حال و با ناکارآمدی موجود در سطح جامعه از سوی دولت، احتمال پیوستن برخی اقشار ضعیف به گروه های تندرو بیش از گذشته احساس می شود، افرادی که گاها بدلیل معضلات اقتصادی و رفع نیازهای مالی به این گروه ها می پیوندند. غلام سخی‌روغ لیونی، فرمانده پلیس ولایت زابل به تازگی در مورد حضور شورشیان خارجی به نام داعش در این ولایت جنوبی افغانستان صحبت کرده است. او به خبرنگاران گفته است : «دشمن تلاش دارد که از این موقعیت استفاده کند. براساس گزارش‌ها گروه داعش به زابل آمده و شورشیان خارجی هم به زابل آمده اند.» پیشتر گزارش‌های مشابهی از ولایت هلمند نیز بدست آمده بود. محمدجان رسولیار، معاون ولایت هلمند در گفت‌وگو با بی‌بی‌سی حضور شورشیان خارجی در برخی مناطق این ولایت را تایید کرده است. همسایگانی بی ثبات منطقه آسیای مرکزی متشکل از جمهوری های قزاقستان، ترکمنستان، تاجیکستان، قرقیزستان و ازبکستان که دهه ها تحت سیطره کمونیست ها قرار داشته اند، هم اکنون نیز فاقد نظام های دموکراتیک می باشند و همچنان حاکمانی دیکتاتور بر این کشورها حکمرانی می نمایند. فقر، فساد، بیکاری، تورم و عدم مشارکت مدنی و سیاسی مردمان این کشورها در امورشان نارضایتی فراوانی را از سوی آنها در پی داشته است. ضعف مفرط دول حاکم بر این منطقه موجب گرایش زیادی از شهروندان این کشورها به جریان های افراطی شده است، هم اکنون هزاران تن از آسیای مرکزی در مناطق تحت سیطره داعش حضور داشته و به فعالیت می پردازند. افزایش حضور داعش در افغانستان و تلاش برای بسط آن به منطقه خراسان که شامل بخش عمده ای از آسیای مرکزی نیز می شود، طبیعاتا تاثرات منفی را بر جوامع فوق در پی خواهد داشت که موجب سرایت بیش از پیش تروریسم در سراسر منطقه خواهد شد. حضور فعال شهروندان افغان و آسیای مرکزی در جبهه داعش و تلاش برای ایجاد ولایت های تحت نفوذ این گروه تروریستی در افغانستان و آسیای مرکزی می تواند توامان زمینه تقویت تروریسم در این منطقه را فراهم نماید. نکته حائز اهمیت در این راستا آن که نبایستی از نقش فعال و غیر قابل چشم پوشی پاکستان و عربستان سعودی در این زمینه عبور کرد. حکومت پاکستان در طول دو دهه گذشته بزرگترین متحد طالبان و تروریسم در این منطقه بوده است، حامد کرزای رئیس جمهور پیشین افغانستان و رهبران کاخ سفید بارها اسلام آباد را متهم به حمایت از گروه های افراطی نموده اند. افزایش حضور داعش در افغانستان و آسیای مرکزی و مطامع اسلام آباد جهت بسط نفوذ در این منطقه بی شک مورد سواستفاده رهبران پاکستان قرار خواهد گرفت. پاکستان در پی آن است که با ارتباط گیری با این گروه ها و حمایت از آنها، نیروهای تندرو را تحت اختیار گرفته و از آنان به عنوان برگ برنده ای در معادلات منطقه استفاده نماید، سیاستی که حمایت حاکمان سعودی را نیز پشت سر خویش خواهد داشت. حکام آل سعود همواره و در طول دو دهه گذشته با حمایت های مالی و تسلیحاتی گسترده خود موجب رشد و نمو جریان های تکفیری در سراسر منطقه شده اند.
کد خبر: ۶۰۱۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۱/۰۳

ادوارد شواردنادزه، رئیس‌جمهوری سابق گرجستان و آخرین وزیر خارجه شوروی سابق، امروز (دوشنبه) پس از گذراندن یک دوره طولانی بیماری درگذشت. به گزارش اوای دنا به نقل از ایسنا، شواردنادزه 86 ساله نقش مهمی در پایان جنگ سرد ایفا کرد که در آن دوره سمت وزارت امور خارجه شوروی را بر عهده داشت. وی همچنین در سال‌های اولیه پس از استقلال گرجستان نقش رهبری گروه‌های سیاسی را بر عهده داشت. مارینا دویتاشویلی، دستیار وی امروز در گفت‌وگو با خبرگزاری رویترز گفت که وی پس از گذراندن یک دوره بیماری درگذشت. وی جزئیات بیشتری ارائه نکرد. خبرگزاری اینترفاکس روسیه نیز این خبر را منتشر کرده است. شواردنادزه در دوران رهبری میخاییل گورباچف، آخرین رهبر شوروی سابق، وزیر امور خارجه بود و شاهد آب شدن یخ روابط با غرب پیش از تخریب دیوار برلین و فروپاشی اتحاد کمونیست ی شوروی بود. پس از فروپاشی اتحاد شوروی شواردنادزه به گرجستان رفت تا رئیس جمهور شود و پس از مدتی هرج و مرج این کشور را به ثبات نزدیک کند. وی در جریان انقلاب گل سرخ سال 2003 از قدرت ساقط شد و در سال‌های پایانی عمرش در اقامتگاه خود زندگی می‌کرد و مسافرت نمی‌رفت. رییس جمهور پیشین گرجستان، تحت فشار مخالفان حکومتش که مجلس و اکثر ساختمان های دولتی را به تصرف خود در آورده بودند، در ۲۳ نوامبر ۲۰۰۳ از مقام خود کناره گیری کرد. سرنگونی وی که بدون خونریزی توصیف شده، به انقلاب گل سرخ معروف شده است. شواردنادزه از ۱۹۸۵ تا ۱۹۹۰ وزیر خارجه اتحاد شوروی بود. وی در ۱۹۴۶ به حزب کمونیست پیوست و در ۱۹۷۲ رهبر حزب کمونیست گرجستان شد. در همین حال ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه تسلیت خود را بابت مرگ رئیس جمهور سابق گرجستان اعلام داشت. دیمیتری پسکوف، سخنگوی پوتین گفت: رئیس جمهور تسلیت عمیق خود را به خانواده، دوستان نزدیک و ملت گرجستان به دلیل مرگ شواردنادزه اعلام داشته است. سفر شواردنادزه به ایران ادوارد شواردنادزه در اسفند 1367 خورشیدی حدود 56 روز پس از ارسال پیام تاریخی حضرت امام خمینی (ره) به میخاییل گورباچف، آخرین رهبر اتحاد جماهیر شوروی به عنوان وزیر امور خارجه این کشور به تهران وارد شد. وی به جماران رفت تا پیام گورباچف را به استحضار امام برساند. امام خمینی در 11 دی ماه 1367، پیامی به گورباچف فرستاد و ضمن تبیین برخی مسائل و پیش‌بینی شکست کمونیسم، رهبر اتحاد جماهیر شوروی را به پذیرش اسلام دعوت کرد.
کد خبر: ۳۸۱۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۴/۱۶

به گزارش آوای دنا به نقل از منابع خبری، دادگاه عالی قانون اساسی سوریه صلاحیت بشار اسد، ماهر حجار و حسن النوری را برای نامزدی انتخابات ریاست جمهوری سوریه تایید کرد. دادگاه عالی قانون اساسی سوریه با اشاره به رد صلاحیت سایر داوطلبان نامزدی برای انتخابات ریاست‌جمهوری این کشور تاکید کرد که امکان اعتراض برای رد صلاحیت‌ شدگان وجود دارد. به نوشته روزنامه سوری الوطن، پس از اعلام اسامی نامزدهای پذیرفته شده برای شرکت در انتخابات ریاست جمهوری،دادگاه به اعتراضات نامزدهایی که صلاحیت آنها رد شده است خواهد پرداخت و این از روز پنجشنبه خواهد بود و این اعتراض ها ظرف سه روز بررسی می شود تا تصمیم نهایی درباره آنها گرفته شود.این تصمیمات مطابق برنامه و مستدل است. انتخابات ریاست جمهوری برای سوری‌های مقیم خارج از کشور روز چهارشنبه ۲۸ ماه می (۷ خرداد) سال ۲۰۱۴ از ساعت هفت صبح تا ساعت هفت عصر به وقت محلی شهری که در آن سفارتخانه و شهروندان سوری قرار دارند برگزار خواهد شد. در خود سوریه انتخابات ریاست‌جمهوری در روز سه شنبه سوم ژوئن (۱۳ خرداد) سال ۲۰۱۴ از ساعت هفت صبح تا ساعت هفت عصر به وقت محلی برگزار خواهد شد. بشار اسد:بشار حافظ الاسد. متولد سال ۱۹۶۵ در شهر دمشق. دارای مدرک پزشک عمومی از دانشگاه دمشق در سال ۱۹۸۸ و تخصص چشم‌پزشکی. اسد در سال ۲۰۰۰ رئیس جمهور سوریه شد و در سال ۲۰۰۷ دوباره به این سمت انتخاب شد. حسان عبدالله النوری:متولد ۱۹۶۰ در شهر دمشق. وی طی سال‌های ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۲ وزیر مشاور دولت در امور توسعه اداری بود. النوری اکنون رئیس ابتکار ملی برای تغییر (مخالف) است. ماهر الحجار:متولد ۱۹۶۸ در شهر حلب. دارای مدرک مطالعات عالی زبان‌شناسی از دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه حلب. وی در سال ۱۹۸۴ به عضویت حزب کمونیست سوریه در آمد و اکنون دبیرکل حزب "اراده مردمی" است.
کد خبر: ۳۲۸۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۲/۱۴

با توجه به برجسته بودن برخی اشخاص در سیاست‌های بین‌الملل، خالی از لطف نیست نگاهی به زندگی‌نامه این افراد داشته باشیم. به گزارش آوای دنا ،با توجه به برجسته بودن برخی اشخاص در سیاست‌های بین‌الملل، خالی از لطف نیست نگاهی به زندگی‌نامه این افراد داشته باشیم. ۱_ ولاديمير اسپيردونويچ پوتين ۷ اكتبر ۱۹۵۲ در لينگراد (سن‌پترزبورگ امروزي) به دنيا آمد. ۲_ پدربزرگش اسپيريدون آشپز شخصی لنين و استالين و پدر و مادرش كارگران يك كارخانه بودند. ۳_ در جوانی شيفته شخصيت افسرهای اطلاعاتی و امنيتی شوروی بود. ۴_ در لنينگراد به دانشگاه رفت و از دپارتمان حقوق اين دانشگاه فارغ‌التحصيل شد كه در همان زمان تحصيل نيز عضو "گروه كمونيستي اتحاد جماهير شوروی" بود و تاكنون نيز به صورت رسمي كناره‌گيری خود را از اين گروه اعلام نكرده است. ۵_ پدر پوتين يك كمونيست واقعی بود و مادر او يك مسيحی ارتودوكس؛ اگرچه جرات نداشت در خانه هيچ نشانه يا علامتی از دين و آئين خود بروز دهد. ۶_وی در ۲۴ سالگی دوره آموزشي كاگ‌ب را تمام كرد. ۷_ او در ۳۱ سالگی با لودمیلا ازدواج نمود و ۲ سال بعد صاحب دو دختر شد. ۸_ پس از پایان نمایشنامه «اسمرالدا» قهرمان رمان «گوژپشت نوتردام» در کاخ کرملین، ولادیمیر پوتین و همسرش لودمیلا، در جمع خبرنگاران حاضر شدند تا بعد از ۳۰سال زندگی مشترک، طلاق شان را به رسانه‌ها اعلام کنند. طلاقی که خودشان آن را «یک جدایی متمدنانه» معرفی کردند. ۹_ وی در سال ۱۹۹۹ قائم مقام وزير امور خارجه روسيه شد. ۱۰_ انتخاب پوتين به جانشينی يلتسين به عنوان رئیس‌جمهور روسیه، رهبران كشورهای غربی را نيز شگفت‌زده كرد. ۱۱_ ولادیمیر پوتین در دوره ریاست جمهوری خود از نفوذ سرمایه‌داران در امور سیاسی کاست و قدرت حکومت مرکزی را در سراسر روسیه بسط داد. ۱۲_ در زمان وی وقایع گروگانگیری در تئاتر مسکو و مدرسه‌ای در شهر بسلان با مداخله نیرو‌های امنیتی روسیه پایان یافتند. ۱۳_ او به خوبی به زبان‌های آلمانی و انگلیسی صحبت می‌کند. ۱۴_ وی در انتخابات ریاست جمهوری روسیه که در مارس سال ۲۰۱۲ برگزار شد با شمارش ۹۸ و نیم درصد آرای ماخوذه ۶۴ و ۵۰ دهم درصد ارا را کسب کرد و به ریاست جمهوری این کشور رسید. ۱۵_ گمانه زنی‌ها در مورد ازدواج مجدد رئیس جمهور روسیه با "آلینا کابائوا" مدال طلای المپیک وجود دارد. ۱۶_ رئیس جمهور روسیه از سوی فدراسیون جهانی جودو دان ۸ این رشته را دریافت کرد. ۱۷_ پوتین در دهه ۷۰ در جودو و سامبو نشان استادی ورزش دریافت کرد، اما همیشه جودو را به عنوان ورزش مورد علاقه خود عنوان می‌کند و همچنان به تمرین این رشته می‌پردازد. ۱۸_ وی در سال ۲۰۰۴ در نوشتن کتابی به نام جودو همکاری داشت که در روسیه تحت عنوان جودو با ولادیمیر پوتین و در انگلیس با نام جودو: تاریخچه، نظریه، تمرین منتشر شدو این کتاب بعدها به فیلم تبدیل شد. ۱۹_ تصویب قانون ضد همجنس‌گرایانه از سوی پوتین. ۲۰_ وی در راندن انواع و اقسام وسایل نقلیه مهارت دارد. وی زیردریایی هسته‌ای، لوکوموتیو و کامیون‌های عظیم‌الجثه را نیز به تنهایی هدایت کرده است.   منبع/باشگاه خبرنگاران
کد خبر: ۳۰۰۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۱/۱۴

ˈنلسون ماندلاˈ قهرمان مبارزه با آپارتاید و رییس جمهوری پیشین آفریقای جنوبی بود که در سن 95 سالگی و بعد از ده ها سال مبارزه مستمر علیه تبعیض نژادی اخیرا دار فانی را وداع گفت . در ادامه بخش مختصری از زندگینامه وی خواهد آمد:وي در یک مدرسه تبلیغی وسلی در همسایگی محل زندگی نایب السلطنه مشغول به تحصیل شد. بر اساس رسوم تمبو، او در 16 سالگی تشریف، و در موسسه شبانه روزی کلارک بری، مشغول به تحصیل فرهنگ غرب شد. او به جای 3 سال، در 2 سال مدرک مقدماتی خود را اخذ کرد.ماندلا در 19 سالگی، در سال ۱۹۳۷، به هلدتون، دانشکده وسلی در فورت بیوفورت رفت و به ورزش‌های بوکس و دو و میدانی علاقمند شد.پس از شرکت در کنکور، او شروع به تحصیل در مقطع کارشناسی در دانشگاه فورت هار کرد.ماندلا در پایان سال اول تحصیلات خود، در تحریم شورای نمایندگی دانشجویان که در اعتراض به سیاست‌های دانشگاه انجام گرفت شرکت کرد، و پس از آن از فورت هار اخراج شد.ماندلا به محض ورود به ژوهانسبورگ، به عنوان نگهبان معدن شروع به کار کرد. وي در حین کار، تحصیلات خویش را به صورت مکاتبه‌ای در دانشگاه آفریقای جنوبی (UNISA) به اتمام رساند و پس از آن شروع به تحصیل در رشته حقوق در دانشگاه ویتواترسرند کرد.پس از آنکه حزب ملی‌گرا که اکثریت اعضای آن را آفریکانس‌های طرفدار سیاست جدایی نژادی آپارتاید تشکیل می‌دادند در انتخابات ۱۹۴۸ پیروز شد، ماندلا در مخالفت کنگره ملی آفریقا در سال ۱۹۵۲ و مبارزات کنگره خلق در سال ۱۹۵۵، که اتخاذ منشور آزادی توسط آن برنامه بنیادین آرمان ضد آپارتاید را فراهم می‌کرد نقشی اساسی داشت.در این زمان، ماندلا و همکارش اولیور تامبو شرکت حقوقی ماندلا و تامبو را مدیریت می‌کردند، و خدمات حقوقی رایگان یا ارزان قیمت در اختیار آن دسته از سیاهانی که قادر به برخورداری از نمایندگی قانونی نبودند قرار می‌دادند.ماندلا که در آغاز طرفدار مبارزه عمومی غیر خشونت آمیز بود، در ۵ دسامبر ۱۹۵۶ به همراه ۱۵۰ تن دیگر دستگیر شد و متهم به خیانت شد و تا سال ۱۹۶۱ ادامه یافت و همگی آنان تبرئه شدند.از سال ۱۹۵۲ تا ۱۹۵۹ با روی کار آمدن طبقه جدیدی از فعالان سیاه‌پوست (آفریکانیست) در شهرک‌ها که خواستار اتخاذ تدابیر جدی‌تری علیه رژیم حزب ملی‌گرا بود، فعالیت کنگره ملی آفریقا با اختلالات زیادی همراه بود.آفریکانیست‌ها کنفرانس منشور آزادی را که در سال ۱۹۵۵ در کلیپتون برگزار شد به باد تمسخر گرفتند.در سال ۱۹۵۹، پس از آنکه بیشتر آفریکانیست‌ها، با حمایت مالی از غنا و پشتیبانی چشمگیر سیاسی از جانب باسوتو مستقر در ترنسوال از این کنگره جدا شده و تحت رهبری رابرت سوبوکوه و پوتالکو لبالو، کنگره پان آفریکانیست را تشکیل دادند کنگره ملی آفریقا بیشتر حمایت نظامی خود را ازدست داد.پس از قتل عام حامیان کنگره پان آفریکانیست، در مارس 1960 و تحریم کنگره پان آفریکانیست و کنگره ملی آفریقا، کنگره ملی آفریقا و حزب کمونیست آفریقای جنوبی به متابعت از جنبش مقاومت آفریقا (شورشیان لیبرال) و کنگره پان آفریکانیست پرداختند.وتولی، که متهم به بی‌اعتنایی شده بود، به حاشیه کشانده شد، و کنگره ملی آفریقا و حزب کمونیست آفریقای جنوبی به کنفرانس فراگیر آفریقا در سال ۱۹۶۱، که تمامی احزاب در آن گرد آمدند تا به راهبرد مشترکی دست یابند متوسل شدند و در این کنفرانس ماندلا با اعلام تشکیل اومخونتووه سیزوه، که بر اساس ایرگو، نهضت چریکی یهودیان، تشکیل شده و رهبری آن را ماندلا و دنیس گلدبرگ، لیونل «راستی» برنشتاین و هارولد ولپه فعالان یهودی حزب کمونیست آفریقای جنوبی بر عهده داشتند دعوت به مبارزه نظامی کرد.در سال ۱۹۶۱، ماندلا رهبری اومخونتو وسیزوه  را که خود یکی از بنیانگذاران آن بود بر عهده گرفت.او مبارزات خرابکاری علیه اهداف نظامی و دولتی را رهبری مي‌کرد و چند دهه بعد، خصوصا در دهه ۱۹۸۰، اومخونتو وسیزوه تبدیل به جنگ چریکی علیه رژیم حاکم شد. ماندلا همچنین در خارج از کشور مبادرت به جمع‌آوری کمک‌های مالی برای MK کرد و در دیدار با برخی از دولت‌های آفریقا ترتیباتی برای آموزش شبه نظامی داد.وي در ۵ اوت ۱۹۶۲، پس از 17 ماه گریز دستگیر شد و در دژ ژوهانسبورگ زندانی شد.در ۲۵ اکتبر ۱۹۶۲، ماندلا به 5 سال زندان محکوم شد. 2 سال بعد در ۱۱ ژوئن ۱۹۶۴، به اتهام شرکت ماندلا در کنگره ملی آفریقا (ANC) برای وی حکم دیگری صادر شد.ماندلا در جزیره روبن زندانی شد و از 27 سال زندان متعاقب آن 18 سال را در این زندان به سر برد. در این زندان بود که ماندلا زندگینامه خود را، تحت عنوان راه طولانی آزادی نوشت.اما، ماندلا هیچ چیزی در مورد همدستی فردریک دکلرک در خشونت‌های دهه‌های هشتاد و نود، یا نقش همسر سابق خود وینی ماندلا در آن قتل‌عام افشا نکرد. اما، او بعدها در همکاری با دوست روزنامه‌نگار خود آنتونی سمپسون به بررسی این مسائل پرداخت.نخستین انخابات دموکراتیک آفریقای جنوبی که در آن همه افراد می‌توانستند شرکت کنند در تاریخ ۲۷ آوریل ۱۹۹۴ برگزار شد.کنگره ملی آفریقا اکثریت را در انتخابات به خود اختصاص داد، و ماندلا، به عنوان رهبر کنگره ملی آفریقا، به عنوان نخستین رئیس جمهور سیاه‌پوست کشور برگزیده شد و در دولت اتحاد ملی دکلرک از حزب ملی‌گرا به عنوان معاون رئیس‌جمهور برگزیده شد.ماندلا به عنوان رئیس‌جمهور از ماه می‌۱۹۹۴ تا ژوئن ۱۹۹۹، رهبری انتقال از فرمانروایی اقلیت و آپارتاید را بر عهده داشت، و به خاطر حمایت از صلح ملی و بین‌المللی، تحسین بین‌المللی را به دست آورد.وي نخستین رئیس جمهور آفریقای جنوبی است که در انتخابات دموکراتیک عمومی برگزیده شد و پیش از ریاست جمهوری از فعالان برجستهٔ مخالف آپارتاید در آفریقای جنوبی و رهبر کنگره ملی آفریقا بود.ماندلا پس از آزادی از زندان در سال ۱۹۹۰، سیاست صلح‌طلبی را در پیش گرفت و این امر منجر به تسهیل انتقال آفریقای جنوبی به سمت دموکراسی‌ای شد که نماینده تمامی اقشار مردم باشد.
کد خبر: ۲۳۳۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۹/۱۵

پررويي و دريدگي و وقاحت و دهان‌چاكي وقتي تعميم يابد به زيان كل جامعه خواهد بود. ما زيان‌هاي بلبشوي آزاديخواهان دروغي و هوچي‌گر افراد كم‌دانش را چند مرتبه در طول تاريخ معاصر درك كرده‌ايم  
کد خبر: ۱۹۴۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۵/۲۵

اوای دنا:رييس جمهور با تاكيد بر اينكه دولت با همه توان و تا آخر روي اصول و ارزش‌ها ايستاده و اگر همه دنيا هم عليه ما شوند، ذره‌اي از خط نوراني انقلاب و ولايت كوتاه نخواهيم آمد، تصريح كرد: كسي طرفدار راستين ولايت است كه براي اعتلاي جامعه ولايي سر از پا نشناسد و تمام وجود خود را صرف خدمت و آباداني جامعه كند.به گزارش پایگاه اطلاع رسانی ریاست جمهوری، دكتر محمود احمدي‌نژاد در ديدار جمعي از علما و روحانيون، با تسليت ايام سوگواري اباعبدالله الحسين(ع)، حادثه عاشورا را دوره‌ي كاملي از مكتب اسلام دانست و گفت: هر حركتي كه از پيامبران الهي از ابتدا تا خاتم آنان، انجام شده و اراده كرده‌اند كه در جامعه‌ي بشري نهادينه و جاري و ساري شود، با حركت امام حسين(ع) عينيّت پيدا كرد و عينيّت همه ارزش‌هاي الهي، توحيد، عدالت، رسالت و معاد را امام حسين(ع) در نصف روز و در عمل در برابر بشريت قرار دادند.وي حركت امام حسين(ع) را نجات‌بخش همه ارزش‌هاي الهي و حقيقت انسان توصيف كرد و گفت: اگر عاشورا نبود، اثري از انسانيت و حقيقت انساني باقي نمي‌ماند و موجوديت انسان‌ها زير خروارها تعصّبات و خودخواهي‌ها و قدرت طلبي‌ها مدفون مي‌شد.رييس جمهور اضافه كرد: امام حسين(ع) توحيد را در جهان مستقر كردند و عاشورا صحنه تجلي توحيد و اخلاص و امر به معروف و نهي از منكر و صحنه‌ي هنرنمايي خداست و در حقيقت خداوند در قالب امام حسين(ع) خودش را متجلي مي‌كند.دكتر احمدي‌نژاد خاطرنشان كرد: مدعيان امام حسين(ع) چنين ادعا كردند كه ايشان بر خليفه خروج كرده است، در حالي كه با نگاهي ساده به صحنه مي‌توان بطلان اين ادعا را اثبات كرد، اگر واقعا ادعاي آنها درست بود، چرا بعد از اينكه امام حسين(ع) را به شهادت رساندند، بر پيكر آنها اسب تازاندند و چه اصراري وجود داشت كه حتي گلوي بچه شش ماهه را بدرند.رييس جمهور واقعه عاشورا را داراي عبرت‌ها و درس‌هاي انسان‌ساز فراواني دانست و گفت: عاشورا نشان مي‌دهد كه اگر كسي از مسير حق منحرف و تابع تمايلات نفساني و به دنبال ماندگاري در دنيا باشد، چنين فردي در نزول از شأن انساني در يك سطحي متوقف نمي‌ماند، همان‌طور كه كمال انساني و حركت در مسير انساني نامحدود است، سقوط هم نامحدود است و مي‌تواند به جايي برسد كه شرف، آزادگي، غيرت، مردانگي و انسانيت بطور كامل از وجود انسان خالي شود و جنايتي را مرتكب شود كه در طول تاريخ و حتي آينده بشريت نظير نداشته باشد.دكتر احمدي‌نژاد در ادامه با بيان اينكه باطن بسياري از ادعاهاي سياسي با ظاهر آن متفاوت است، به درس ديگري از مكتب عاشورا اشاره كرد و گفت: كربلا و عاشورا صحنه دعواي سياسي نيست كه طرفداران حكومت با مخالفين حكومت راه انداخته باشند، بلكه صحنه انتقام‌كِشي و خالي كردن عقده‌هايي است كه در برابر عظمت پيامبر و آل طاهرينش(ع) در دل فاسدان و خودخواهان و قدرت‌طلبان شكل گرفته است.رييس جمهور افزود: كساني كه در جنگ بدر، خيبر، احد و صحنه‌هاي اصلي انقلاب پيامبر گرامي اسلام(ص) در مقابل عظمت پيامبر و علي(ع) كم آورده و تحقير شدند، به دنبال انتقام و عقده‌گشايي بودند.دكتر احمدي‌نژاد گفت:‌ كساني كه در مقابل دستور پيامبر (ص) به خاطر دلبستگي‌هاي دنيا كوتاه آمده و حتي با جنگ روانيِ دشمن همراهي كردند و سعي داشتند كه پشت جبهه را تضعيف كنند، اينان در مقابل اشتباهات خود عذرخواهي نكردند، بلكه به اقدامات كينه‌ورزانه‌ي خود ادامه دادند؛ به نحوي كه چهره اميرالمؤمنين علي(ع) را تخريب و عليه ايشان سازماندهي و تبليغات منفي كردند و به قدري اين جوسازي‌ها سنگين بود كه پيامبر خدا(ص) در بيان حقيقت رسالت خود ملاحظه مي‌كند.وي افزود: عظمت، پاكي، اخلاص، شجاعت، جوانمردي، سخاوت و بزرگي پيامبر و ائمه اطهار(ع) در دل گمراهان و فاسدان كينه درست كرد و چون در ريل انحرافي قرار داشتند، در عاشورا به صحنه آمدند تا ريشه اصلي دين و رسالت پيامبر گرامي اسلام(ص) را قطع كنند و در واقع آمده بودند تا اسلام را ريشه‌ كن كنند.دكتر احمدي‌نژاد تصريح كرد: عاشورا يك مكتب است و كسي كه پيام امام را شنيده و با امام همراهي نكرده باشد، فرقي نمي‌كند كه در طواف كعبه يا در ميكده باشد.رييس جمهور افزود: كربلا دوره كامل اسلام، توحيد، عدالت و تعليمات همه انبياي الهي و انسان‌شناسي و راه زندگي سعادتمندانه است.دكتر احمدي‌نژاد امر به معروف و نهي از منكر را از ديگر آموزه‌هاي مكتب عاشورا و كربلا دانست و گفت: امام حسين(ع) خليفه‌الله و انسان كامل و واسطه‌ي فيض الهي است و وجودش سرشار از عشق و محبت حتي نسبت به دشمنان خود است. در حركت امام حسين(ع) ذره‌اي كينه وجود ندارد و همه حركت پيامبر و آل اطهار(ص) از روي محبت و رحمت است و اين موضوع رمز ماندگاري پيامبر و آل پيامبر(ص) و عاشوراست.رييس جمهور افزود: امام حسين(ع) در طول واقعه عاشورا حتي يك لحظه از دعوت غافل نشدند و همه تلاش خود را كردند تا دل‌ها را بيدار كرده و هدايت كنند.دكتر احمدي‌نژاد امر به معروف و نهي از منكر را به معناي محبت و عشق به انسان‌ها توصيف كرد و گفت: اگر امر به معروف و نهي از منكر از قلب غير رحماني برخيزد جز ايجاد انحراف و تخريب اثري ندارد و همگان بايد توجه داشته باشند كه اين فريضه الهي براي خودنمايي و سيطره بر مردم نيست، بلكه براي هدايت است و هدايت رحمت است و بايد از قلب رحماني نشأت بگيرد.رييس جمهور با بيان اينكه اسلام منطبق بر فطرت انساني است، اظهار داشت: اگر توده‌هاي مردم در مقابل دعوت به اسلام ناب قرار بگيرند، بدون هيچ مقاومتي آن را با تمام وجود خواهند پذيرفت؛ همچنان كه ملت ايران زماني كه با حقيقت اسلام مواجه شد، آن را پذيرفت و با اينكه ايران در سال‌هاي پس از آن چندين بار اشغال شد، بجاي اينكه ملت ايران به رنگ اشغالگران درآيد، اين اشغالگران بودند كه اسلام را پذيرفته و چه بسا عاشق اهل بيت(ع) شدند.دكتر احمدي نژاد گفت: اسلام جز با عشق و محبت منتشر نمي‌شود و خاستگاه حركت امام عصر(عج) نيز عشق و رحمت است.رييس جمهور افزود: درس امام حسين(ع) درس عشق و محبت است و بدون عشق، توحيد هم پايدار نخواهد ماند، بنابر اين بايد روح پيام و دعوت ما نيز بر اساس عشق و محبت و عدالت باشد و اگر خدايي ناكرده كسي به دنبال حفظ قدرت و تثبيت سيطره خود باشد، بايد بداند كه اين موضوع پايدار نخواهد ماند.دكتر احمدي‌نژاد با بيان اينكه پيروي از ولايت معيار دارد و كسي با ادعا نمي‌تواند خود را پيرو ولايت جلوه دهد، گفت: ولايت به معناي عشق و عدالت است و رابطه ولايت با مردم رابطه عاشقانه است. هر كس كه يار و پشتيبان ولايت باشد، همچنان كه اميرالمؤمنين علي(ع) توصيه كرده‌اند، بايد در اين مسير با ورع و اجتهاد قرار بگيرد و از خواسته‌هاي نفساني، خودخواهي، عصبيت‌ها، زياده‌خواهي و قدرت‌طلبي به دور شود.رييس جمهور افزود: ورع و اجتهاد يعني اينكه انسان نسبت به مشكلات مردم و جامعه و رفع فقر، فاصله طبقاتي، بي عدالتي و ضعف‌ها، دلسوزي داشته و تلاش كند.دكتر احمدي‌نژاد تصريح كرد: طرفدار ولايت يعني اينكه فرد براي اعتلاي جامعه ولايي سر از پا نشناسد و تمام وجود خود را صرف خدمت و آباداني جامعه كند.رييس جمهور در بخش ديگري از سخنان خود شرايط جهاني را مورد اشاره قرار داد و گفت: اينكه دنيا بايد تغيير كند، يك موضوع قطعي است و همه به اين موضوع باور داشته و منتظر آن هستند.دكتر احمدي‌نژاد با بيان اينكه در معرفي اسلام به عنوان دين كامل و ارائه الگو به بشريت بايد هوشمندانه و درست عمل شود، اظهار داشت: نظام جمهوري اسلامي ايران به سادگي شكل نگرفته و در پي مجاهدت‌ها و تلاش‌هاي تاريخي علما و روحانيون تأسيس شده و در معرفي الگو بايد توجه داشت كه اين الگو هم حق بوده و هم بين همه بشريت مشترك باشد و هم اراده الهي بر آن استوار باشد و بي ترديد حكومت جهاني مهدوي، نظامي است كه از همه اين ويژگي‌ها برخوردار است.رييس جمهور خاطرنشان كرد: جهان در آستانه تحول بزرگي است، البته اين‌گونه نيست كه مستكبران با اين تحولات به طور كامل زمين‌گير خواهند شد، اما اين تحولات جرقه‌اي است و دير نيست زماني كه بساط مستكبران به طور كامل از جهان برچيده شود.دكتر احمدي‌نژاد با بيان اينكه جهان نيازمند نظم، قانون و مديريت جديدي است، گفت: كمونيست‌ها و نظام سرمايه‌داري تئوري‌هايي را معرفي كردند كه امروز در عمل با شكست مواجه شده و دنيا نيازمند نظم جديدي است و باورم اين است كه تنها نظم جايگزين نظام سرمايه‌داري و كمونيستي حكومت جهاني امام عصر(عج) است.دكتر احمدي نژاد افزود: در معرفي اسلام و حكومت مهدوي بايد مراقب بود كه در بين ملت‌ها اين ذهنيت‌ها شكل نگيرد كه ملت ايران قصد دارد اراده خود را به آنها تحميل كند. مهمترين كار فرهنگي و سياسي در دنيا معرفي نظم جهاني تحت پرچم مهدوي است.رييس جمهور گفت: بشر نيازمند نظم جديدي است و اگر كوتاهي شود، ديگران همان انديشه‌هاي غير الهي را با ماسك جديدي به بشريت تحميل خواهند كرد، در كشورمان نيز معرفي زوايا و ضرورت‌هاي حكومت مهدوي مسئوليت سنگين علما و روحانيون است و پايگاه اصلي آن حوزه‌ها و مساجد مي‌باشد.دكتر احمدي‌نژاد با اشاره به اينكه همه حوادث موجود جهان در نگاه كلان در جهت هدف و آرمان ملت ايران قرار دارد، گفت: بايد در شرايط كنوني هوشمندانه و با دقت عمل كرد و مبادا كسي از مرز عدالت و محبت خارج شود و حداكثر كار ما اين است كه فضايي براي ملت‌ها ترسيم كنيم كه بتوانند خودشان راه درست را انتخاب كنند و چنانچه هدف متعالي را برگزيدند، اين موضوع ارزشمند و ماندگار است.در ابتداي اين مراسم حجت‌الاسلام شريف‌زاده در سخناني با اشاره به سخني از رهبر فرزانه انقلاب مبني بر اينكه بنده از همه دولت‌ها حمايت كرده‌ام ولي اين دولت با دولت‌هاي گذشته تفاوت دارد، گفت: فرق اساسي اين دولت در اين است كه تلاش نمي‌كند كه حاكميت دوگانه درست كند اگر رهبري چيزي بگويد رييس‌جمهور مي‌پذيرد و به آن عمل مي‌كند.وي اظهار داشت: ما به خوبي دريافته‌ايم كه رييس‌جمهور با عنوان مشاوري صديق به بحث و گفتگو با رهبري عزيز مي‌پردازد و در مقام فرمان فقط ايشان را مي‌شناسد.وي با بيان اينكه برخي در باب ولايت‌پذيري نزديكان رييس‌جمهور ادعاهايي مطرح مي‌كنند، تصريح كرد: عنايات ويژه دكتر احمدي‌نژاد به مهدويت و حركت به سوي مديريت جهاني مهدي موعود (ارواحنا فداه) را معارضت با ولايت فقيه خواندند و به اين بهانه باب اتهام‌ به نزديكان رييس‌جمهور را گشودند. اينان حتي از طرح موضوع بيداري انسان‌ها در جهان كه به همه جهان تعلق داشت و مختص به سرزمين‌هاي اسلامي و مسلمانان نبود، بهانه‌اي ساختند تا بگويند رييس‌جمهور در برابر واژه بيداري اسلامي قرار گرفته است در حالي است كه نسبت بين اين دو بيداري، عام و خاص بود و آنها فراموش كرده بودند كه رهبري خردمند ما پيش از اين‌ها فرموده بود كه مطالبات امروز ما بين‌المللي است و نگاه هم بايد انساني باشد.حجت‌الاسلام شريف‌زاده با بيان اينكه انسان يعني آنچه در همه جهان گسترده است و نگاه بايد متوجه چنين گستره وسيعي باشد، گفت: رييس‌جمهور تبيين كردند كه فرهنگ با فرهنگ مقابله نمي‌كند و اين بي‌فرهنگي حاكمان غرب است كه به فرهنگ ايراني – اسلامي ما حمله مي‌كنند و بهانه‌گيران اين را نيز مخالفتي با واژگان تهاجم و شبيخون فرهنگي عنوان داشتند در حالي كه اين تاييدي بلاغي و مبالغه‌اي شفاف بر مراد رهبر بود و رييس جمهور نيز فرهنگ دشمن را بي‌فرهنگي ناميديد نه آنكه تهاجم و شبيخون را نفي كرده باشند.وي با اشاره به اينكه مشخص نيست دشمني‌ها با دولت از ضعفِ دانايي و كاستيِ توان علمي آنها نشأت گرفته يا از اراده و عزمي خاص در تضعيف خطي كه دولت در كوتاه‌كردن دست ناپاكان از بيت‌المال دنبال مي‌كند و يا قاسطاني به زيركيِ شيطان، مارقانِ ناداني را به نام دين و ولايت به بازي گرفتند، گفت: چه كسي باور مي‌كرد كه روزي بشنويم معاويه و خوارج هم براي عدالت با اميرمؤمنان علي(ع) به مخالفت برخاستند تا اين را گَواهي بر لزوم ولايتمداري و نه عدالت‌محوري بدانند. آيا اين ستم به تجسم عدل الهي بر روي كره خاكي نبود؟ و آيا امكان جدايي عدالت از ولايت هست؟ و آيا ولايت ماموريتي جز برپايي عدالت در جان و پيكر جامعه آدميان دارد.وي با بيان اين مطلب كه آيا ما نمي‌دانستيم كه امر به معروف و نهي‌ازمنكر زماني لزوم مي‌يابد كه معروف، معروف و محبوب باشد و منكر، منكر باشد و منفور و براي اين منظور بايد جامعه را به درك، فهم و رشد رساند و عقل و دل مردم را به برهان، احساس و وجدان مزين كرد و آنگاه اگر لجبازاني ماندند نوبت به امر و نهي مي‌رسد، تصريح كرد: رييس‌جمهور براي روشن ساختن عقل و دل مردم بر ام‌الفضائل انگشت گذاشت و عدالت را فرياد كرد چرا كه تا زماني كه مردم احساس عدالت نكنند سخن دين را هم گزافه مي‌پندارند و اعتماد به عالمان دين را از دست خواهند داد.حجت‌الاسلام شريف‌زاده گفت: همه مي‌دانيم كه دكتر احمدي‌نژاد از بهترين آمرين به معروف و ناهيان از منكر است كه امر و نهي را در جهت عدالت و كوتاه‌كردن دست تجمل‌گرايان بكار بست در حالي كه آنان كوشيدند جهت امر و نهي را به سوي مردم برگردانند تا دولت از رسيدگي به آنها بازماند و آنگاه كه رييس‌جمهور در برابر آنها مقاومت كرد و جهت حركت خود را تغيير نداد گفتند كه احمدي‌نژاد اعتقاد به امر و نهي ندارد.حجت‌الاسلام شريف‌زاده خاطر نشان كرد: رييس‌جمهور را به بي‌ارادتي به روحانيت متهم مي‌كنند در حالي كه دولت نهم و دهم انحصارِ ترديد بين دو راهي محروميتِ حوزه‌هاي علميه از بودجه‌هايِ فرهنگيِ دولت به منظورِ حفظ استقلال و بهره‌مندي از آن به قيمت از دست رفتن استقلال را شكست و راه سومي را به كار بست كه با حفظ استقلال، حوزه را بدون چشم‌داشت و حمايت از بودجه‌اي قابل توجه بهره‌مند ساخت.وي در ادامه ضمن درخواست از رييس‌جمهور براي تكرر جلسات بحث و ديدار با روحانيون به منظور اينكه امكان دفاع از حقيقت براي روحانيون بيشتر فراهم شود، گفت: ما براي سربازي امام زمان ارواحنا فداه در اين مسير قرار گرفتيم و مي‌خواهيم امكان خدمتگزاري به حضرت ولي عصر(عج) را در اين سنگر براي ما فراهم سازيد چرا كه اگر ما بيشتر بدانيم اولاً خود به حيرت مبتلا نمي‌شويم و ثانياً ديگران را از تحير خارج مي‌سازيم.وي افزود: قاطبه طلاب و فضلاي حوزه علميه از شجاعت و بي‌باكي در دفاع از حقيقت برخوردارند و دردشناس و بصير بوده و دردهاي مردم را بخوبي را مي‌شناسند و مردم نيز خريدار سخنانشان هستند.
کد خبر: ۲۳۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۰/۰۹/۱۲

ارتباط با معبود و همکلام‌شدن با معشوق در ضمیر هر انسانی نهفته است و دل طوفانی هر فردی به یاد او آرام می‌گیرد و ملجأ و پناه درماندگان است، راز و رمزی بین عاشق و معشوق است که جز آن دو نمی‌دانند. هر ارتباطی با معشوق، الفبایی و رمزی دارد که عاشق باید آن را بداند...
کد خبر: ۱۴۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۰/۰۸/۲۴