یاداشت-موریس شهاب
در کشورهای فنیقی هم معبد اشمون در شهر صیدون گواه همکاری شاه شاهان و پادشاهان فنیقی به شمار می رود: معبد نامبرده در آغاز قرن کنونی به وسیله هیئت ویگان ( wiegand )به طور سطحی خاک برداری شد و در سال های اخیر خاک برداری کاملی در آن انجام گرفت .
کد خبر: ۱۵۴۵۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۹/۰۷
همراه با زائرین کربلا
امام علی (ع) پس از جنگ صفین، هنگام عبور از کربلا همراه برخی همراهان، چشمانش پر از اشک شد و فرمود: اینجاست محلّ فرود آمدنشان... و اینجاست شهادتگاه عاشقان بی نظیر که در گذشته و آینده، نمونه ندارند
کد خبر: ۱۵۲۱۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۸/۲۵
یاداشت وقایعاتفاقیه
نجات کارون، فقط فریاد مردمان زاگرس نیست؛ کارون فقط فخر ایران نیست! کارون، نشانه تداوم حیات در پارهای مهم و راهبردی از کره زمین به نام خاورمیانه است.
کد خبر: ۱۵۱۷۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۸/۱۸
در "آوای رودکوف" بخوانید
اسرا در مدتی که در شام بودند بنابر روایتی در یک خرابه به صورت زندانی نگهداری میشدند.
کد خبر: ۱۴۷۴۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۷/۲۲
به روایت تاریخ؛
در تعداد شهداي كربلا اختلاف وجود دارد امّا قول مشهور اين است كه به غير از امام حسين (ع) هفتاد و دو نفر از ياران و اصحاب حضرت سيدالشهداء (ع) به شهادت رسيدند.
کد خبر: ۱۴۷۱۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۷/۲۱
شعر
ای شاهد کشف و شهود ؛ که علقمه و فُرات در برابرت خجل شدند ؛ تمامِ رودهایِ عالم ؛ از نقشِ زیبایِ تو سیراب گشته اند !
کد خبر: ۱۴۷۰۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۷/۲۰
افزایش کمبود آب، این عامل حیاتی را به یک اولویت امنیت ملی برای کشورهای منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا تبدیل کرده است که میتوان از آن به عنوان یک اهرم سیاسی و اقتصادی استفاده کرد،
کد خبر: ۱۴۶۴۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۷/۱۶
در استانه ماه محرم؛
حسین (ع)، شهید راه دین و آزادگى است. نه تنها شیعه باید به نام حسین (ع) ببالد، بلکه تمام آزادمردان دنیا باید به این نام شریف افتخار کنند.
کد خبر: ۱۴۵۳۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۷/۱۰
أَلسَّلٰامُ عَلَیکَ یٰا عَلی اِبنِ موسَی أَلرّضٰآ أَلمُرتَضٰی
آوای رودکوف :فرارسيدن يازدهم ذى القعده سالروز ولادت خورشيد فروزان خراسان، مايه بركت و افتخار كشور ايران، محبوب دلهاى شيعيان، حضرت ابى الحسن على بن موسى الرضا عليه السلام را به همه مسلمانان جهان بالأخصّ شيعيان تبريك مى گوييم
کد خبر: ۱۳۵۶۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۵/۲۴
شعر-منصور نظری
به مناسبت سالروز وفات حضرت شاه عبدالعظيم الحسنی (ع) «پادشها ؛ قبلۀِ تهران تویی» تقدیم به عاشقان این حضرت
کد خبر: ۱۳۲۶۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۵/۰۱
نقش شمر خبیث در واقعه کربلا، سال 61 هجری قمری که حسین بن علی به سمت عراق در حرکت بود، شمر اخبار این حرکت را دقیقاً پی گیری میکرد. در تاریخ این واقعه، شمربن ذی الجوشن در چند جا نقش اساسی داشت.
پایگاه تحلیلی خبری آوای رودکوف avayerodkof.ir
به گزارش گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛شمر از جمله افرادی بود که «عبیدالله بن زیاد» حاکم کوفه، او را برای پراکنده کردن مردم کوفه از اطراف مسلم بن عقیل، یار حسین بن علی، به دارالاماره فرستاد. زمانی که عمر بن سعد، فرمانده لشکر کوفه در نامهای برای حاکم کوفه نوشت که حسین بن علی حاضر شده که یا برگردد و یا با او بیعت کنند «عبیدالله حاکم کوفه» نظر داد که باید پذیرفت ولی وقتی شمر از این نامه مطلع شد، او را منع کرد و گفت که اگر حسین بن علی خود را تسلیم نکند و برود، بعداً قدرتمند میشود. پس بهتر است نگذارید برود. عبیدالله هم نظر شمر را قبول کرد او را فرمانده سپاه با 4000 جنگجو کرد و همراه با نامهای به طرف عمربن سعد فرمانده کوفه در کربلا فرستاد، تا از حسین بخواهد که یا تسلیم شود و یا به جنگ تن در دهد و به دنبال این نامه، گفت ای عمر سعد، اگر اینکار را انجام نمیدهی از لشکر ما کناره بگیر و لشکر را به شمربن ذی الجوشن واگذار.
آخرین ساعتهای روز دهم محرم، زمانی که حسین بن علی جراحتهای زیادی در سر و بدن داشت، شمر، با چکمه و خنجر برهنه بر سینه او نشست و سر او را از تن جدا کرد. بعد از واقعه جانگدار کربلا و به درک واصل شدن شمر
شمر بعد از واقعه کربلا، توانست از چنگ مختار بگریزد اما مختار دسـتـور داد کـه او را هـر کجا رفته اسـت، پـیـدا کـنـنـد و بـه سـزاى اعمال ننگینش برسانند. شمر در ماجراى شورش کوفه بر ضدّ مختار از عاملان اصلى بود. در تنیجه یکی از غلامان مختار، به دنبال او رفت ولی غلام شمر او را کشت و بعد به قریه دیگری فرار کرد و از آنجا هم باز به قریه «کلتانیه» تا اینکه سپاهیان مختار در آن جا، او را محاصره کردند. «مـسـلم ضـبـائى که هم قبیله شمر بود، مىگوید: «ما فرار کردیم و خود را به محلى در مسیر کـوفـه و بصره به نام ساتیدما رساندیم و در نزدیکى آن محل، دهکده کوچکى به نام کلتانیّه در حوالى سواحل فرات قرار داشت. ما در کنار تپّهاى مخفى شدیم که توسط یک روستایی جای ما لو رفت. شب هنگام بود که ماموران مختار ما را محاصره کردند. شمر را دیدم که جامهاى خوشبافت به تن داشت و بدنش پیس(بیماری برص) بود. ما حتى فرصت سوارشدن بر اسب را نیافتیم. درگیرى شدیدى رخ داد. ساعتى بعد صداى الله اکبر شنیدم و کسى فریاد زد خداوند، خبیثى را کشت».
«شمر را دستگیر کردند و نزد مختار آوردند. مختار دستور داد گـردن او را زدند و جسدش را در دیگ روغن جوشیده افکندند و یکى از یاران مختار با پاى خود سر شمر را لگد مىکرد.»
«عبدالرحمن بن عبد مىگوید: من شمر را به هلاکت رساندم. مختار تا نگاهش به سر بریده شمر افتاد، سجده شکر به جاى آورد و دستـور داد آن سـر را بـالاى نـیـزه کـنـنـد و مقابل مسجد جامع شهر در معرض دید مردم قرار دهند تا موجب عبرت همگان باشد».
یاران شمر همگی پا به فرار گذاشتند. خود او هم فرصت نکرد تا لباس رزم بپوشد، پارچهای به خود پیچید و با نیزه در مقابل سپاه مختار ایستاد تا اینکه از پای در آمد. اقوال دیگری نظیر اینها هم هست. ابوعمره، شمر را دستگیر کرد و نزد مختار آورد. مختار ثقفی، سر او را از بدن جدا کرد و بدنش را درون دیگى پر از روغن جوشان انداخت. یاران مختار سرش را لگدکوب کردند و نزد محمد بن حنفیه فرستادند تا تسکینى بر وى باشد.
شیخ طوسی نیز در کتاب «امالی» خود درباره اعدام شمر توسط مختار چنین نوشته است: «... ابوعمره با گروهی به تعقیب شمر رفتند و طی یک درگیری مسلحانه او را زخمی کردند و سپس به اسارت درآمد، او را به نزد مختار آوردند، مختار دستور داد او را گردن زدند و جسد او را در دیگ روغن جوشیده افکندند و یکی از اطرافیان مختار، سر شمر را با پای خود لگدکوب کرد. برگرفته از کتاب تاریخ طبری
کد خبر: ۷۵۴۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۸/۰۳
در فهرستی که طرف مقابل خواسته با آنها مصاحبه کند من اولین نفر هستم اما مشخص نیست چه سؤالی دارند؛ 23 نفر هستند که مذاکرهکنندگان ما این درخواست را قبول نکردند.
به گزارش سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com به نقل از فارس، علی شمخانی دبیر شورای عالی امنیت ملی امشب در برنامه نگاه یک شبکه اول سیما طی سخنانی با اشاره به خرداد ماه و با بیان اینکه خرداد، ماه امام (ره) است، یاد بنیانگذار انقلاب اسلامی را گرامی داشت.
شمخانی در خصوص نامگذاری سال جاری از سوی مقام معظم رهبری تحت عنوان سال همدلی، همزبانی ملت و دولت گفت:بستر سال 94 نیازمند تعمیم عملی این واژگان پر محتوا است. شرایط منطقهای، مذاکرات هستهای و انتخابات مجلس در پایان سال ایجاب میکرد به نحوی این بستر فراهم شود تا ضمن عبور از آسیب پذیریهای محتمل به یک مدلی برسیم که فارغ از نگاههای جناحی، فتح و پیروزی را نصیب کشور کند.
دبیر شورای عالی امنیت ملی درباره محور همدلی و وحدت در بین دولت و ملت گفت: زمانی میگوییم مستقلترین، مقتدرترین و با ثباتترین کشور هستیم، این وضعیت ناشی از نوع حکومت ماست. ساختار و اقدامات حکومت باعث شد که ما ثبات پیدا کنیم.
نماینده مقام معظم رهبری در شورای عالی امنیت ملی در خصوص ریشه ثبات و امنیت در ایران در حالی که در منطقه پرآشوبی حضور داریم، خاطرنشان کرد: ایران باثباتترین کشور منطقه است، به راحتی از تحولات درونی عبور میکند و در مورد تحولات بیرونی نیز اقدامات پیشدستانهای دارد. ایران کشوری است که با ثباتترین و مقتدرترین کشور منطقه است و دارای صبر استراتژیک (راهبردی) میباشد.
شمخانی در خصوص حضور گروههای تروریستی و تکفیری در منطقه نیز عنوان کرد: در منطقهای که ما زندگی میکنیم، مدلهای حکومتی موروثی، خانوادگی و ... وجود دارد. متاسفانه سرخوردگی ناشی از استبداد، تحقیر ناشی از استکبار و احساس بی هویتی ناشی از محدودسازی در کشورهای پیرامون بستری را فراهم میکند که اعتراض صورت میگیرد.
وی ادامه داد: امروز افراط شکل گرفته در منطقه ما همراه با ارتجاع، استکبار و صهیونیسم است و اینها در اینکه محور مقاومت باید مورد تضعیف قرار گیرد و به وضع فرسایشی برسد، متفق هستند.
شمخانی همچنین جنگ نیابتی را یک جنگ مکمل برای تضعیف محور مقاومت و محور انقلاب اسلامی خواند و به اقدامات و تلاشهای استکبار جهانی برای مقابله با انقلاب اسلامی طی سالهای گذشته اشاره کرد.
دبیر شورای عالی امنیت ملی در خصوص تهاجم سعودیها علیه یمن و اهداف ریاض از این حمله نیز گفت: اهداف خام و مبتنی بر تفکر آماتوری و هیجانی و جوان ناشی از تغییر حاکمیت در عربستان منجر به تصمیم راهبردی غلطی شد که میشد به شیوه دیگری و به صورت مسالمتآمیز حل شود ولی یک مدل بسیار بد تصمیمگیری را در منطقه ما اجرا کردند.
وی ادامه داد: امروز حدود دو ماه است که بدون توقف - البته 5 روزه که آن هم به صورت گزینشی حمله میکردند -اعلام کردند که گروه حاکم صنعا را ترک و اسلحهها را تحویل دهد و حاکمیت قبلی برگردد. اما امروز گروه کوچکی (انصارالله) که ادعای حاکمیت در یمن نداشت و انصارالله گروهی جهانی شده است.
شمخانی به تنفر ایجاد شده از عربستان در بین مردم یمن نیز اشاره کرد و گفت: دیگران خارج از منطقه به جای جلوگیری از این تهاجم، معتقدند با فرسایش بردن امت اسلامی از لحاظ راهبردی، امنیت اسرائیل تامین میشود.
وی در خصوص اینکه گفته میشود میخواهند ارتش عربی ایجاد کنند،پرسید: مگر یمن عربی نیست؟ هرموقع انبار مهمات اسرائیل پر میشود یک دسر غذایی دارد و میرود غزه را بمباران میکند.
به باور دبیر شورای عالی امنیت ملی باید جبهه عربی تشکیل شود برای مقابله با کسی که منافع جهان اسلام را هدف قرار داده است.
وی از تکفیریها پرسید آیا شما تا به حال راکتی به سمت تل آویو شلیک کردهاید؟ گفت: چطور میشود تلآویو در امنیت باشد، ولی اهل سنت در رمادی و عراق در امنیت نباشند.
شمخانی در ادامه به طرح 4 مادهای ایران برای یمن اشاره کرد و گفت: این مدل سختی نیست. نگاه آنها بیش از آنکه به واقعیات صحنه باشد به نوع هواپیما، انبار مهمات و سلاح های خریداری شده توسط دلارهای نفتی است. اما آنها نمیتوانند مقاومت یک ملت را از بین ببرند.
دبیر شورای عالی امنیت ملی اضافه کرد: ما در زمان حاکمیت قبلی عربستان و بعد از آن سعی کردیم از این بی مهاباگری مبتنی بر دستور دادن به دیگران دست بردارند و حتما در کنار هم به شکل منطقهای، حتما میتوانیم مشکلات منطقه را حل کنیم.
شمخانی تصریح کرد: هیچ کس قصدی در توسعه وضعیت جغرافیایی خود ندارد. ما نیازی نداریم مساحت خود را وسعت ببخشیم؛ نه اول انقلاب به کشوری تجاوز کردیم و نه آموزههای دینی ما این اجازه را به ما میدهد.
وی افزود: نخبگان اهل سنت باید نسخهای را برای نسل کشی که به نام دین صورت میگیرد، ترسیم کنند و ما نیز کمک میکنیم.
به گفته شمخانی جنگ بین تمدنها در راستای منافع اسرائیل است.
دبیر شورای عالی امنیت ملی درباره هدف ایران در حمایت از محور مقاومت گفت: هدف ما مقابله با توسعه رژیم صهیونیستی با شعار از نیل تا فرات بود. این رژیم هر زمان اراده میکرد هر زمینی در اطراف مرزهای خود را اشغال میکرد. ما مدعی تاسی به شعار رسول خدا هستیم، مگر ما میتوانیم نسبت به سرنوشت جهان اسلام بی تفاوت باشیم، ما غمخوار مستضعفان جهان هستیم.
وی خاطرنشان کرد: گروههای تکفیری وقتی بروز و ظهور یافتند گفتند تهدید اول ما ایران و شیعیان هستند، میگویند اگر در عراق دولت اسلامی شکل گرفته این دولت با توجه به اینکه صدام سنی را ساقط کرده، دولت مطلوب بغداد نیست. اگر در سوریه امروز حاکمیتی وجود دارد که ذلت پذیر نیست، مبتنی بر حمایت ایران شکل گرفته است.
شمخانی در خصوص تلاشها برای کشاندن ناامنی به مرزهای ایران، عنوان کرد: اینکه تا امروز نتوانستند ناامنی را به ایران بکاشند این نیست که نخواستهاند بلکه واقعیت این است که نمیتوانستند.
وی در خصوص پاسخ ایران به هرگونه ماجراجویی در کشاندن جنگهای نیابتی به مرزهای ایران خاطرنشان کرد: آنها تا یک زمانی تا نزدیکی مرز ما با خانقین آمدند، ولی منهدم شدند.
دبیر شورای عالی امنیت ملی تصریح کرد: اجازه نخواهیم داد تهدیدی علیه مرزهای ما شکل بگیرد.
شمخانی در ادامه برنامه نگاه یک و درباره پاسخ ایران به هرگونه ماجراجویی به هر گونه جنگهای نیابتی گفت: بحث حضور تکفیریها در 40 کیلومتری مرزهای ایران، مربوط به وضعیت فعلی نیست و مربوط به گذشته است.
وی با بیان اینکه ایران سه خط قرمز در عراق دارد، عنوان کرد: تهدید مرزهای ایران، تهدید بغداد و تهدید عتبات عالیات، این سه خط قرمز برای جمهوری اسلامی محسوب میشود.
شمخانی تصریح کرد: ایران به کمک ملت عراق که شامل شیعه، کرد، سنی و مرجعیت هستند و حمایت از آنان توانسته گروههای تروریستی در عراق را تضعیف کند و اگر ایران از اتفاقات عراق، پشتیبانی نمیکرد، حتما وضعیت این کشور تغییر میکرد.
دبیر شورای عالی امنیت ملی اظهار داشت: دستگاههای امنیتی، انتظامی و دفاعی ایران تمامی اقدامات تروریستی در عراق و در نزدیکی مرزهای ایران را رصد و آنها را خنثی کردهاند.
وی با اشاره به تلاش گروههای تروریستی برای نفوذ به ایران از طریق مرزهای غربی گفت: حضور تهدیدآمیز گروههای تروریستی در 40 کیلومتری مرزهای ایران مربوط به سال 1393 است که ما توانستیم آنها را به صدها کیلومتر عقبتر برانیم، ضمن اینکه نیروهای امنیتی ایران هم اکنون بر قرارگاههای شیطانی گروههای تروریستی که هم اکنون بسیار آسیب پذیر هم هستند، مسلط است.
شمخانی درباره عملکرد ائتلاف بینالمللی شکل گرفته علیه داعش در عراق، افزود: تشکیک بسیار زیادی در ائتلاف تشکیل شده با حضور 60 کشور برای مبارزه علیه داعش وجود دارد، چرا که اقدامات و عملکردشان به هیچ وجه مشخص نیست.
وی خاطرنشان کرد: ائتلاف بینالمللی علیه داعش در عراق با محوریت آمریکا شکل گرفته است در حالی که همین ائتلاف بینالمللی با محوریت آمریکا در سوریه از گروههای تروریستی حمایت میکند، لذا آنها باید پاسخ دهند چرا ائتلاف تشکیل شده بینالمللی، علیه سوریه هم اکنون علیه دولت حاکم دمشق اقداماتی را در راستای تضعیف آن انجام میدهد. پس باید گفت که آمریکا در منطقه راهبرد متناقضی دارد.
شمخانی تصریح کرد: کشورهای حاضر در ائتلاف بین المللی علیه داعش در عراق باید توضیح دهند که چه کارنامه قابل قبولی درباره مبارزه علیه گروههای تروریستی داشتهاند.
نماینده مقام معظم رهبری در شورای عالی امنیت ملی در خصوص طرح تجزیه عراق اظهار داشت: طرح تجزیه کشورهای اسلامی، ریشه در اندیشکدهها و مراکز مطالعاتی آمریکا دارد و مربوط به شرایط حال نیست.
وی افزود: احساس مردم عراق این است که مزایای در کنار هم بودنشان برتری و غلبه بر منفعت تجزیه تاکتیکی دارد، ضمن اینکه آمریکا و غرب میدانند که قادر به تجزیه عراق نخواهند بود.
شمخانی با اشاره به مذاکرات هستهای اظهار داشت: آمریکاییها زمانی به شروع مذاکرات با ایران گرفتند که به این جمع بندی رسیدند که اعمال تهدید نظامی علیه ایران قابل تصور نیست. همچنین آنها متوجه شده بودند که آنها میتوانند آغازگر جنگ علیه تهران باشند ولی به هیچ وجه پایان دهنده آن نیستند. ضمن اینکه قادر نخواهند فناوری بومی هستهای ایران را از بین ببرند.
وی گفت: آمریکاییها تهدید نظامی علیه تهران را کنار گذاشتهاند، ضمن اینکه آنها متوجه شده بودند که برنامه هستهای ایران متوقف نشده و حتی پیشرفتهای زیادی نیز داشته است، لذا آنها در نهایت به دنبال مذاکره با ایران برآمدند.
دبیر شورای عالی امنیت ملی افزود: آمریکاییها برای رسیدن به منافع حداکثری و راضی کردن برخی متحدان نامشروع منطقهای مانند رژیم صهیونیستی هر از گاهی بر طبل تهدید دم میزنند که البته طبلی توخالی است.
شمخانی اظهار داشت: آمریکاییها ضمن مذاکره با ایران زیر سایه شبح تهدید، تحریمها علیه تهران را ادامه میدهند و سعی میکنند که متحدان ایران را تضعیف کرده و سر پنجههای آنها را از بین ببرند.
وی گفت: آمریکاییها باید بدانند که ایران زیگزاگی و هیجان زده نیست، بلکه اصولی رفتار کرده و دارای صبر و بصیرت استراتژیک است.
دبیر شورای عالی امنیت ملی گفت: در اواخر دولت قبل جان کری در یکی از کشورهای منطقه اعلام کرد که ما برنامه صلح آمیز هستهای ایران را به رسمیت میشناسیم.
وی افزود: در تصمیم گیری ایران، تهدیدات هیچ تاثیری ندارد، زیرا ما مبتنی بر توانمندی ذاتی خود هستیم و دارای مردمی متحد و نیروی مسلحی مقتدر و ضد بیگانه میباشیم. لذا تهدیدات هیچ تاثیری در هیچ یک از بندهای توافق هستهای نخواهد داشت.
دبیر شورای عالی امنیت ملی در ادامه در خصوص مذاکرات هستهای گفت: آنها برای خودشان یک ترتیبی از قلدری و کدخدایی را ترسیم کردند، ما هم عزت، اقتدار و دفاع از توانمندی ذاتی و بومی خود را تعریف کردیم. ما در فضای چالش به دنبال تامین منافع خود هستیم و آنها به دنبال مهار ایران هستند.
شمخانی خاطرنشان کرد: مهار ایران هدف آنهاست. مهار یک اقدام تعاملی و صلح جویانه نیست. اینجا جنگ بین ارادههاست، هر کس اراده قویتر داشته باشد میتواند بهره مناسبتری ببرد و مذاکره کار دشواری است.
وی گفت: ما محتوای متن را فدای توافق نمیکنیم. محتوا و متن توافق را فدای تعجیل و شتاب زدگی یا زمانبندی خاص نخواهیم کرد. موضوع هستهای یک موضوع کشوری و فرات ر از دولتهاست و به همین دلیل نیازمند مفاهمه و همگرایی است و نیازمند این است که توافق در اجماع صورت گیرد و اگر نخواهد صورت گیرد نیز باید در اجماع باشد.
دبیر شورای عالی امنیت ملی ادامه داد: محتوای فنی به نحو شایستهای باید محقق شود و توافق خوب توافقی است که پیامدهای پس از توافق یا عدم توافق موقعیت راهبردی و استراتژیک ایران را اعتلا ببخشد.
شمخانی در خصوص اصرار آمریکاییها برای بازرسی از سایتهای نظامی ایران گفت: آنچه را به عنوان تحریم بر کشور ما به شکل ظالمانهای اعمال شد، به نحوی تقاص اتهامی بود که آنها حالا دنبال اثبات آن هستند. کل تهدیدی که انجام دادند بر مبنای اسناد واهی بود.
وی خطاب به آمریکاییها گفت: شما ایران را از حق طبیعیاش محروم کردید آن هم به خواست اسرائیل، 12 سال است به اشکال مختلف آنچه را میخواستید نظارت و بازرسی کردید، حال به دنبال چه چیزی هستید؟ حال بر این اصرار دارید که باید مراکز نظامی را بازرسی کنیم.
شمخانی دوباره پرسید: حالا به دنبال اثبات چه مدعایی هستید؟ برای چه به دنبال این اقدامات هستید؟ ایران به شکل شفافی نشان داده که مراکز هستهایش کجاست و ... و ایران ترسیم کرده در افق چشم انداز 1404 در موضوعات کلیدی در منطقه وضع برتری پیدا کند.
دبیر شورای عالی امنیت ملی خاطرنشان کرد: جمهوری اسلامی ایران در موضوع هستهای هیچ هدف دیگری غیر از صلحآمیز را دنبال نمیکند. آنها باید به دنبال حل مسائل فنی باشند نه تحقیر ملی.
وی در خصوص بازرسیهای فرات ر از پروتکل الحاقی گفت: بسیاری از کشورها معتقدند که ایران نباید استثنا باشد و تیم مذاکره کننده نیز این را نپذیرفته و با حمایتهای ملت ایران از تیم مذاکره کننده این رویا محقق نخواهد شد.
شمخانی در خصوص مقابله با این درخواستهای غیر واقعی گفت: میز مذاکره میز دعوا و جدل است، با نگرانیها نباید برخورد سادهانگارانه کرد.
وی با ذکر این نکته که طرف مقابل بیشتر از ایران نیازمند مذاکره است، تصریح کرد: موضوعات را به موضوعات جناحی تبدیل نکنیم و همدیگر را متهم به خیانت و واژههای بی بستر و زمینه نکنیم و نسبت به همدیگر سوء نیت نداشته باشیم. کسانی که دلسوز و دلواپس هستند میتوانند کمک کنند نگرانیها و دلواپسیهایشان رفع شود.
شمخانی با بیان اینکه رهبری فرمودند ما در مذاکرات هستهای چیز پنهانی نداریم، عنوان کرد: مراحل هستهای مراحل حساسی شده و اجماع ملی مهم است.
وی درباره اینکه آیا اطلاعات مربوط به مذاکرات در اختیار مردم قرار گرفته است؟ خاطرنشان کرد: میشود باز هم اطلاعات را در اختیار مردم قرار داد. اگر فریادی داریم بر سر دبه درآوران در بیاوریم نه به سر مذاکره کنندگان.
شمخانی همچنین گفت که او اولین کسی است که در فهرستی که طرف مقابل خواسته با آنها مصاحبه کند.
دبیر شورای عالی امنیت ملی در خصوص افراد دیگر عنوان کرد: مشخص نیست چه سؤالی دارند، 23 نفر هستند که مذاکره کنندگان ما این درخواست را قبول نکردند.
شمخانی خاطرنشان کرد: مسیر مذاکره ما یک تصمیم اصولی است و به دنبال رسیدن به توافق هستیم ولی توافق خوب، همه تلاشگران این صحنه به دنبال تحقق توافق هستند، ولی اگر توافق شد به این معنا نیست که همه مسائل اقتصادی ما فردا حل میشود. این افزودن مطالبات غیر واقعی است. حصول توافق از لحاظ روانی آسایشی ایجاد میکند، ولی اینگونه نیست که همه مشکلات اقتصادی ما حل میشود.
وی گفت: مشکلات اقتصادی ما تنها مرتبط با تحریم نیست.
دبیر شورای عالی امنیت ملی موثرترین راه برای بی اثر کردن تحریمها و دشمنی آمریکا را تقویت دست مذاکره کننده و مقابله با درک غلط طرف مقابل برشمرد.
شمخانی گفت: باید بر مبنای اقتصاد مقاومتی، سکویی که آنها سوار شدند را خنثی کنیم.
نماینده مقام معظم رهبری در شورای عالی امنیت ملی در خصوص ادامه تحریمها علیه ایران بعد از توافق نیز گفت: این مطالبه آنهاست ولی اینگونه نیست که ما به این وضعیت تن داده یا بدهیم. آنها یک بار میگویند رئیس جمهور اختیاراتی دارد که منفک از کنگره است و تحریمهای ما تحریمهای مبتنی بر قطعنامه شورای امنیت است. هم وزن سازی اقدامات ما با گامهایی که بر میدارند چاره اقدام است.
به باور وی آنها به دنبال این هستند که این اهرم (تحریم) را که احساس میکنند برندهتر از جنگ نیابتی و حمله است، به منظور حفظ قدرت مهار ایران به شکلی نگه دارند.
کد خبر: ۶۵۴۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۳/۱۰
سردار قاسم سلیمانی روز یکشنبه گفته بود آمریکاییها کاری برای سقوط شهر «الرمادی» در برابر تهاجم داعش انجام ندادهاند و این کشور ارادهای برای مقابله با داعش ندارد.مدیر ارتباطات کاخ سفید میگوید از اظهارات مقامات ایرانی درباره نقش آمریکا در سقوط شهر «الرمادی» نگران نیست.
به گزارش سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com، «جن ساکی»، مدیر ارتباطات کاخ سفید روز چهارشنبه در مصاحبهای گفته واشنگتن از بابت اتهاماتی که ایران درباره سقوط «الرمادی» علیه آمریکا مطرح میکند، نگران نیست.
«ساکی» در این مصاحبه با شبکه خبری «سیانان» گفت: «اگر هر روز بخواهیم درباره چیزهایی که ایرانیها درباره آمریکا میگویند نگران باشیم به هیچ مسئله دیگری توجه نحواهیم کرد.»
سردار قاسم سلیمانی روز یکشنبه گفته بود آمریکاییها کاری برای سقوط شهر «الرمادی» در برابر تهاجم داعش انجام ندادهاند و این کشور ارادهای برای مقابله با داعش ندارد.
ساکی گفت: «حقایق را تنها از نزدیک میتوان دید. ما هزاران حمله هوایی به همراه نیروهای ائتلاف انجام دادهایم. نیروهای امنیتی را آموزش داده و آنها را تجهیز کردهایم و نیازهای آنها در میدان نبرد را برآورده میکنیم و همین روند را ادامه هم خواهیم داد.»
او ادامه داد: «اما دو صد گفته چون نیم کردار نیست. بنابراین، ما نگران اتهامات ایران نیستیم. تمرکز ما روی این است که کارهای لازم برای کمک بیشتر به نیروهای امنیتی عراق را انجام دهیم.»
«اشتون کارتر»، وزیر دفاع آمریکا روز شنبه در مصاحبهای نیروهای عراق را به نداشتن اراده برای مقابله با گروه تروریستی داعش در شهر «الرمادی» متهم کرده بود.
تروریستهای تکفیری داعش روز دوشنبه (28 اردیبهشت/18 مه) اعلام کردند «الرمادی» و مقر تیپ 8 ارتش عراق و همچنین تانکها و موشکاندازها را در این شهر در اختیار گرفتند.
الرمادی بزرگترین شهر استان الانبار عراق است که در فاصله 110 کیلومتری از پایتخت قرار دارد و در طول رودخانه فرات گسترده شده است.
تروریستهای داعش صدها نفر را کشته و هزاران را نفر مجبور به ترک خانه و کاشانه شان کردهاند. سازمان ملل متحد میگوید در پی حملات تروریستهای تکفیری داعش به شهر الرمادی حدود 25 هزار نفر متواری شدهاند.
منبع: فارس
کد خبر: ۶۵۲۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۳/۰۶
دولت بهار-علیرضا پناهیان: هفتۀ اخیر در کنار حرم اباعبدالله الحسین(ع) میشنیدم اینجا بحث از ممنوعیت و یا ترک عمره است. آنجا زائران ایرانی کمشمار بودند و مؤمنان عراقی بسیار بیشتر از قبل به حرمها پناه میآوردند. این روزها زیارت حرم امام حسین(ع) رنگ و بوی دیگری دارد و سرشار از حماسه است. شما میتوانید در حالیکه شاهد رفت و آمد رزمندگان جوان و شهیدان پاکی هستید که در راه اباعبدالله الحسین(ع) قدم گذاشتهاند، برای حضرت علی اکبر(س) اشک بریزید و در میان اذکار و زیارتنامهها شنوندۀ شعارهای حماسی فراوانی باشید که علیه ظلم زمان بهویژه ظالمانی همچون آلسعود سرداده میشود.
در حرم مطهر حضرت ابوالفضل(ع) وقتی به این مطلب میاندیشیدم که «آیا اگر با عمره که یک عمل مستحب است، کمک به نظام ظالم سعودی در این شرایط بشود، اشکال شرعی ندارد؟»، شاهد صندوقهایی بودم که برای کمک به «حشد الشعبی»(بسیج مردمی عراق) در گوشه و کنار حرم گذاشته بودند و فکر میکردم اینجا یک زائر به چه کسانی کمک میکند و آنجا یک زائر به کدام جریان کمک میکند. برای کسانی که سرمایۀ خود و ارز ممکلت را که هیچ، عزت جامعۀ اسلامی را فدای بیتوجهی به اولویتها میکنند حسرت میخوردم.
شاید زیباتر از اینکه دولت اقدام کند و جلوی عمره را بگیرد، این باشد که خود مردم انصراف خود را از رفتن به عمره اعلام نمایند. نه فقط بهخاطر رفتار شنیع مأموران سعودی، که جنایتهای نظام سعودی در منطقه را نیز در نیت شریف خود در نظر بگیرند و کمی به کودکان یمن و یتیمان فراوان عراق و شام هم بیندیشند.
مردم هیچگاه مانند مسئولان مجبور به برخی مصلحتاندیشیها نیستند و میتوانند حقیقت قهر انقلابی خود را فرات ر از هر مصلحتی به نمایش بگذارند. حتی اگر آن دو مأمور متجاوز سعودی مجازات شوند و رسماً عذرخواهی شود، صرف جنایات سعودیها در یمن و دیگر کشورهای اسلامی برای این تصمیم انقلابی کفایت میکند.
درست است که آرزوی پاک زیارت حرم پیامبر(ص) در دل هر مؤمنی موج میزند، اما در این شرایط که برای ما بهانۀ ملی ایجاد شده است تا با قهر انقلابی خود، به مردم ستمدیدۀ یمن کمک کنیم و با برخورد قاطع، بر رسوایی نظام فکری و فرهنگی سعودیها بیفزاییم، آیا هنوز باید به زیارت حرمین شریفین مدینه و مکه مبادرت بورزیم؟ آنهم در جایی که اساساً ثواب زیارت حرم مطهر اباعبدالله الحسین(ع) در روایات متعدد و معتبر از کلمات معصومین(ع) بیشتر از دهها حج و عمره اعلام شده است.
هر کس به دلیل جنایات نظام سعودی در منطقه بهویژه یمن و خیانت شنیع مأموران آل سعود عمره خود را تبدیل به زیارت حرم امام حسین(ع) کند، بیشک ثوابی مضاعف دریافت خواهد کرد و اقدام او از جانب شخص نازنین پیامبر اکرم(ص) بیجواب نخواهد ماند. به یاد روضۀ یوم الترویه میافتادم که امام حسین(ع) حج را نیمهتمام رها کرد و راه کربلا را پیش گرفت. وقتی عبدالله بن زبیر از امام(ع) پرسید: آیا حج را ترک میکنی؟! امام فرمودند: دفن شدن کنار فرات را بر دفن شدن کنار خانۀ کعبه ترجیح میدهم.(لَأَن أُدفَنَ بِشَاطِئِ الفُرَاتِ أَحَب إِلَی مِن أَن أُدفَنَ بِفِنَاءِ الکَعبَة؛ کامل الزیارات/73)
همیشه روضۀ یوم الترویه برایم یادآور این ابیات زیباست که از کودکی آن را میشنیدم:
به یوم الترویه محمل ببستند/خواتین اندر آن محمل نشستند
حرم را از حرم کردند بیرون/ همه سرگشته اندر دشت و هامون
کسانى را که بر عالم پناهند/ برون کردند از بین خداوند
کد خبر: ۶۱۸۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۱/۲۳
الکربولی در جلسه محاکمهاش بارها از عبارت «حسبی الله و نعم الوکیل» استفاده میکرد و عباراتی در تهدید «کفار» به قتل استفاده مینمود. گفته شده وی پس از شنیدن حکم اعدامش سجدهی شکر کرد.سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com:سحرگاه روز چهارشنبهی گذشته، اردن ساجده الریشاوی (نیروی انتحاری عراقی که داعش خواستار آزادی وی بود) و زیاد الکربولی عراقی (که از اعضای سابق القاعده بود) را درست یک روز پس از انتشار فیلم زنده سوزاندن خلبان اردنی به دست داعش اعدام کرد. در این چند روز زیاد دربارهی ساجده الریشاوی مطلب منتشر شد، اما زیاد الکربولی کیست؟
زیاد خلف رجا الکربولی ملقب به ابوحذیفة، یک تاجر عراقی متولد 1982 و از اهالی شهر «القائم» عراق بود. الکربولی از اعضای عشیرهی الکرابلة، یکی از عشایر قبیلهی الدُلَیم به حساب میآمد. الدُلَیم از بزرگترین قبایل عربی است و اعضایش در منطقهی بالادست و غرب فرات در عراق قرار دارند و استان الانبار تا پیش از انقلاب 1968 به نام آنان خوانده میشد. این قبیله عموما در عراق و مشخصا در الانبار و مناطق اطراف بغداد و استانهای بابل، صلاحالدین، دیالی، موصل و بخشیهایی از سوریه مستقرند. این قبیله به واسطهی نقش بارز فرزندانش در مقاومت عراق ضد اشغالگران خصوصا در فلوجه و هیت و القائم و الرمادی، آوازهی بلندی دارد.
در قبیلهی الدلیم چندین عشیره وجود دارد که یا به اعضایش اسم عشیرهی خود خوانده میشوند یا با نام الدلیمی. تعداد افراد این قبیله به دویست هزار تن میرسد. آنان را میتوان در مناطق مرزی عراق با سوریه و اردن و عربستان یافت. زیاد الکربولی در همان مراحل نخست تشکیل سازمان «التوحید و الجهاد» توسط ابومصعب الزرقاوی در عراق به این گروه پیوست. این سازمان بعدها تبدیل شد به شاخهی القاعده در عراق با نام القاعدهی بینالنهرین.
به مرور زیاد الکربولی یکی از مهمترین ن فرات القاعدهی عراق شده و روابط نزدیکی با رهبر القاعدهی عراق ابومصعب الزرقاوی اردنی برقرار نمود. کربولی چندی بعد به عنوان رئیس شاخهی محلی القاعده در شهر الرطبة عراق (در مرز اردن) منصوب شده و سپس مسئولیت «غنایم» در القاعدهی بینالنهرین و سمت مشاور ابومصعب الزرقاوی را به عهده گرفت. الکربولی از شغلش به عنوان کارمند گمرک در مرز اردن و عراق، برای مسلط شدن بر کاروانهای مواد غذایی و سوختی که بین عراق و اردن در رفت و آمد بودند استفاده میکرد.
واحد «سواران سپاه خدا» دستگاه اطلاعاتی اردن در 23 می 2006 میلادی [2 خرداد 1385] اعلام کردند که موفق شدهاند در مأموریتی خارج از مرزهای اردن، زیادالکربولی را بازداشت نمایند. وقتی در دادگاه وقتی قاضی با ذکر اتهامات او گفت که این اتهامات میتواند منجر به اعدام شود وی پاسخ داد «اعدام در راه خدا». الکربولی در جلسهی محاکمهاش بارها از عبارت «حسبی الله و نعم الوکیل» استفاده میکرد و عباراتی در تهدید «کفار» به قتل استفاده مینمود. دادگاه امنیتی اردن در 5 مارس 2007 میلادی[14 اسفند 1385] او را به اعدام محکوم نمود. گفته شده وی پس از شنیدن حکم اعدامش سجدهی شکر کرد.
کروبولی در فیلم اعترافاتش که از تلویزیون اردن پخش شد به قتل یک رانندهی اردنی در عراق و هدف قرار دادن برخی منافع اردن در این کشور اقرار نمود. وی همچنین به ربایش دو کارمند سفارت مراکش در عراق (عبدالرحیم بوعلام و عبدالکریم المحافظی) هنگام بازگشتشان از عمان به بغداد و سپس قتل آن دو اعتراف کرد. از دیگر اعترافات الکربولی میتوان به ربایش مشاور معاون وزیر اقتصاد عراق در منطقهی الرطیة در مرز اردن و عراق و مصادرهی ماشین ضدگلولهی [وی] برای استفاده به عنوان ماشین بمبگذاری شده ضد نیروهای آمریکایی یا گارد ملی عراق اشاره کرد.
پس از دستگیری کربولی، سازمان زرقاوی در عراق بیانیهای صادر کرده و هرگونه ارتباط وی با این سازمان را نفی کرد. خود الکربولی نیز در جلسهی محاکمهاش بر این نکته صحه گذاشت و اعلام کرد هیچ یک از اتهامات وارده به وی صحیح نیست و ضمنا او از هتلی بیروت ربوده شده و نه آنچنان که نیروهای اردنی میگویند از عراق. ضمنا مدعی شد شکنجه شده است.
اما با توجه به اعترافات وی مبنی بر قتل یک راننده کامیون اردنی در عراق در سال 2005 و اعترافش به ربایش دو دیپلمات مغربی و همچنین وابستگیاش به القاعده، از طرف دادگاه اردن به جرم انجام حرکات تروریستی منجر به مرگ، توطئهچینی برای اقدام به کارهای تروریستی و در اختیار داشتن مواد غیر قانونی (تعدادی موشک) برای استفادهی غیرقانونی، و انتساب به گروهی غیرقانونی به اعدام با طناب دار محکوم شد. این حکم در دادگاه تجدید نظر نیز تأیید گردید اما اردن این حکم را از آن زمان تا کنون در تعلیق نگاه داشته بود تا اینکه در جریان اخیر مجددا به جریان افتاد.
زیاد الکربولی، از منصب مشاور ابومصعب الزرقاوی تا پای چوبهی دار/ در حال ویرایشدو سال پیش بود که الکربولی از زندان اردن اعلام کرد حاضر است دیه رانندهی اردنی را پرداخت نماید. بنابرآنچه آن روزها از قول رئیس «سازمان عربی حقوق بشر» عبدالکریم الشریدة نقل شد، کربولی به هنگام ملاقات با وی در زندان این موضوع را اعلام کرده بود. اما منابع چیزی نشان نمیدهد که پرداخت دیه به خانوادهی مقتول را تأیید کند.
نام زیاد الکربولی به همراه ساجده الریشاوی در بحث تبادل با خبرنگار اسیر ژاپنی نزد داعش (کینجی گوتو) مطرح گردید. دولت اردن اعلام کرد تا از سلامت خلبان اردنی معاذ الکساسبة مطمئن نشود این توافق را به موقعِ اجرا نمیگذارد. تلاشها مقابل گردنکشی داعش به جایی نرسید و آنان اسیر ژاپنی را سر بریده و چند روز بعد هم فیلم آتش زدن خلبان اردنی را در سوم فوریه 2015 منتشر نمودند.
با پخش این ویدئو، نیروهای اردنی در فردای همان روز یعنی سحرگاه چهارم فوریه 2005، ساجده الریشاوی و زیاد الکربولی را به دار کشیدند. وزارت کشور اردن در بیانیهای اعلام کرد: «سحرگاه امروز چهارشنبه، حکم اعدام مجرمه ساجده مبارک عطروز الریشاوی و همچنین حکم اعدام مجرم زیاد خلف رجا الکربولی به وسیلهی طناب دار به اجرا در آمد.» این بیانیه ادامه داده بود: «اجرای حکم اعدام با حضور همهی افراد ذیربط مطابق با قانون به اجرا گذاشته شد» و سپس افزوده بود: «این احکام، همهی مراحل قانونی لازم که در نص قانون آمده را به طور تمام و کمال پشت سر گذاشته بود.» کربولی پیش از اعدام وصیت کرده بود سلامش را به پدر و مادرش رسانده و آنچه در تملک دارد را به خانوادهاش بدهند.
مشرق
کد خبر: ۵۷۱۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۱/۲۲
سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com :
رويش نيوز - مهرداد زینلیان: امان از مصیبت تشنگی و سوز عطش! چه بد مصیبتی بود، تشنگی و سوز جگر!! و تو سقا بودی و بیش از همه در این مصیبت شکستی! غم شهادت یاران و برادران آنقدر برایت سهمگین نبود که غم تحمل سوز عطش کودکان و صدای العطش به آسمان بلند شده آنان.
مجلس اول:
مدینه شهر پیغمبر در آرامشی عجیب فرو رفته بود. سال، سال بیست و ششم پس از هجرت بود و شهر مدینه در این سالیان پس از رحلت رسول الله، تنها داغدار پیامبر نبود که داغ جگر گوشه و پاره تن پیامبر فاطمه (س) و داغ مظلومیت علی (ع)، وصی بر حق رسول خدا بر دوشش سنگینی می کرد. در این سالیان پس از پیامبر و فاطمه (س) نخلستانهای مدینه، تنها مونس خلوت و تنهایی علی (ع) بود و چاه، تنها محرم سوز و درد پنهانیش.
خانه علی اما در این روزها، میزبان مولود خجسته ای بود که وجودش، فضای مدینه را عطرآگین ساخته بود. فاطمه کلابی که عطر حضورش، یاس علی، زهرای مظلومه را در خاطرها مجسم می ساخت در نخستین روزهای شعبان سال بیست و ششم هجرت فرزند مبارکی را به دنیا آورد که همه هستی خویش را به پای ولایت فاطمه و فرزندانش نثار نمود.
و آن مولود خجسته تو بودی، عباس! و این نام مبارک را پدر و مولایت علی (ع) بر تو نهاد که نام نیکوی عمویش بود: «خشم گیرنده بر دشمنان».
روزی که تو متولد شدی، برادرانت حسن و حسین (ع) به همراه خواهرانت زینب و ام کلثوم (س)، برای چشم روشنی در خانه پدر بودند. همه خوشحال از این مولود مبارک و من نمی دانم تو را که به آغوش پدر دادند؛ چرا مولا علی (ع) گریان بود، در حالی که دستان کوچکت را بوسه می زد و بر چشم می گذاشت؟!
و تو اولین لبخند را بر چهره حسین (ع) نثار کردی و حسین چون فرزند، تو را در آغوش کشید و من نمی دانم چه رازی بود میان آن لبخند و آن آغوش که تفسیری از دنیا و آخرت تو بود...
مجلس دوم:
کنار در ایستاده بودی و سر بر دیوار، چشمان اشکبارت را بر چهره خون گرفته پدر دوخته بودی. باورت نمی شد! آخر علی برای تو تنها پدر نبود که مولای تو و همه هستی تو بود. دست های پر مهرش، آرامش گر روح و جانت بود و ولایتش تکیه گاه امن ایمانت.
و حالا این پدر بود که این چنین خسته و بیمار، مجروح از تیغ جهالت دشمن در بستر شهادت افتاده بود. و تو نوجوانی چهارده ساله بیشتر نبودی. فکر مصیبت از دست دادن پدر، غم سنگینی بر دلت افکنده بود و بغض سنگینی گلوی نازنینت را می فشرد.
اطراف بستر پدر، برادرانت حسن و حسین و کمی آن سوتر، زینب و ام کلثوم، و مادر نیز در کار پرستاری پدر.
دستان پدر در دستان برادرانت بود و تو را شرم از اینکه نزدشان بروی که آنها فرزندان فاطمه (س) پاره تن رسول الله بودند و تو فرزند امّ البنین که خود را کنیز فاطمه زهرا (س) می دانست.
غرق در اندوه مصیبت فردا بودی که نگاه بی رمق پدر متوجه تو شد و تو سر از دیوار برداشتی و به اشاره پدر نزد بالینش نشستی کنار برادرت حسین که نه حکم برادر که حکم پدر داشت برای تو.
ــ .... گریه می کنی عباسم. اشک هایت را پاک کن میوه دلم؛ تو مصیبت بسیار خواهی کشید. و بعد دست های تو بود که با هرم دستان رنگ باخته پدر، گرما می گرفت و پدر بی آنکه بخواهی، دستان تو را غرق در بوسه کرد و تو شرمگین از این همه مهر، سر بر بالین پدر نهادی و بغض فروخورده ات را دوباره شکستی. پدر، دست تو را در دست حسین نهاد.
ــ .... حسین جانم! عباس را به تو می سپارم و ... عباس جانم! مبادا لحظه ای دست از یاری برادر برداری!
... و ساعتی بعد روح ملکوتی پدر پرواز کرد و تو در این اندیشه که چگونه به وصیت پدرعمل خواهی نمود.
مجلس سوم:
... از درون خیمه فریادش را شنیدی. صدای نحسش را شناختی.
ــ کجایند خواهر زادگان ما؟!
قضیه را دانستی. دلت نمی خواست مولایت شاهد این منظره باشد. به سرعت از خیمه بیرون آمدی. شمر بود سوار بر اسب، رو به سوی خیمه ها فریاد می کشید و فرزندان بنی کلاب را طلب می کرد. تو را که دید، خنده مستانه ای سر داد و گفت:
ــ آمدی عباس؟! چرا تنهایی؟! پس برادرانت ....
سخنش را قطع کردی؛ ــ چه می خواهی؟ تو را با پسران علی (ع) چه کار؟!
ــ ابوفاضل! برای تو و برادرانت از سوی ابن زیاد، امان نامه آورده ام. شما خواهرزادگان ما، در امان هستید.
رگ های غیرتت به جوش آمد. حالا دیگر جعفر و عبدالله و عثمان هم با تو همراه بودند. دلت نمی خواست این گفتگو بیش از این به طول انجامد، شاید خبر آن به اهل حرم برسد. پس با تمام وجود بر سرش فریاد کشیدی:
ــ ... دستانت بریده باد ای دشمن خدا و لعنت و نفرین خدا بر امان نامه ات!! ... از ما می خواهی که برادر و مولایمان را تنها گذاریم و به لعنت شدگان الهی و فرزندانشان بپیوندیم؟! برادرانت نیز تو را در این نظر همراهی کردند.
حالا شمر را می دیدی که هی هی کنان، خشمگین از پاسخ دندان شکن امیر سپاه حسین(ع) بسوی لشکرگاه شام در تاخت و تاز است.
مجلس چهارم:
خورشید نهم محرم، آرام آرام به افق نزدیک می شد. در لشگرگاه دشمن، گویا ولوله افتاده بود. صدای شیهه اسبان و سم ستوران، فضا را پر کرده بود. مثل اینکه دشمن قصد حمله داشت. شاید فرمان تازه ای از شام برای ابن سعد رسیده بود.
خواهرت را دیدی که مضطرب و پریشان، سر بر شانه مولا نهاده و مولایت حسین (ع) او را به آرامش می خواند.
ــ زینبم! آرام جانم! شتاب مکن، آرام باش، مبادا دشمن دلشاد گردد!!
خواستی اضطراب و التهاب خواهر را فرونشانی. نزد مولا رفتی تا اجازه رفتن بگیری، شاید از دشمن خبر تازه ای بیاوری. مولایت حسین (ع) ، تو را مأمور حرکت کرد:
ــ برادر جان، عباس! بر اسب سوار شو و نزد دشمن رو و از آنان بپرس که چه می خواهند.
درنگ نکردی. به همراه زهیر و حبیب و چند تن دیگر از اصحاب امام، بسمت لشکرگاه ابن سعد تاختی. لشکر دشمن پر ولوله بود. این همه ساز و برگ! این همه دشمن! مگر به جنگ که آمده اند؟! با کدام سپاه عظیم، قصد پیکار دارند؟!
بسوی عمر سعد رفتی. از هیبت تو لشکر دشمن شکافته شد. نجواهایشان را می شنیدی:
ــ .... این عباس است. علمدار حسین، پسر علی، قمر بنی هاشم .... حتماً امان نامه می خواهد؟!...
ابن سعد ملعون را دیدی. پیش از آنکه او هم در مورد تو به توهم بیفتد، پیام مولایت را ابلاغ کردی:
ــ از ما چه می خواهید؟! و پاسخ را شنیدی که:
ــ دستور از امیر ابن زیاد رسیده که به شما پیشنهاد کنیم یا بر حکم او گردن نهید یا با شما جنگ خواهیم کرد. و تو نزد مولایت بازگشتی تا پاسخ امام را بشنوی:
ــ نزد آنان بازگرد و اگر می توانی تا فردا از آنها مهلت بگیر، شاید امشب را برای خدا عبادت کنیم...
بسوی لشکرگاه دشمن بازگشتی و پیام مولا را ابلاغ کردی و چنین پاسخ شنیدی:
ــ تا فردا صبح به شما مهلت می دهیم. اگر تسلیم شدید، شما را بسوی ابن زیاد می بریم وگرنه دست از شما برنمی داریم...
مجلس پنجم:
... تاریکی شب، همه جا را فرا گرفته بود. آتش لشکرگاه دشمن، پهنه صحرا را پر کرده بود. دشمن خود را برای نبردی نابرابر در صبح فردا آماده می کرد.
مولایت حسین (ع) اصحاب را بیرون از خیمه دور هم فراخواند و چنین سخن آغاز کرد:
ــ خدای را به نیکوترین سپاسها ثنا می گویم و او را در نعمت، شدت و بلا سپاسگزارم... آگاه باشید! گمان نمی کنم، بیش از یک روز از این ملاعین مهلت داشته باشم. آگاه باشید! من به همه شما رخصت و اجازه رفتن دادم. همه شما آزادید و می توانید بروید و من بیعت خود را از گردن همگی شما برداشتم و از جانب من حرجی بر ذمه و عهده شما نیست. اینک سیاهی و تاریکی شب همه جا را فراگرفته، در تاریکی شب پراکنده شوید؛ زیرا که این گروه، فقط مرا می خواهند و اگر بر من، پیروز شده دست یابند از دیگران دست برمی دارند.
سخن امام که به اینجا رسید، نتوانستی تاب بیاوری. در حالی که چهره ماه منظرت، لاله گون و آسمان چشمانت از اشک ابری شده بود پیش از دیگران برخاستی و غیرت و مردانگی را فاش گفتی:
ــ مولای من! جانم به فدای تو! چگونه پس از تو زنده بمانیم؟! خدا نیاورد آن روزی را که پس از تو باشیم... زندگی پس از تو را نمی خواهیم...
مجلس ششم:
... امان از مصیبت تشنگی و سوز عطش! چه بد مصیبتی بود، تشنگی و سوز جگر!! و تو سقا بودی و بیش از همه در این مصیبت شکستی! غم شهادت یاران و برادران آنقدر برایت سهمگین نبود که غم تحمل سوز عطش کودکان و صدای العطش به آسمان بلند شده آنان.
بی تابی علی اصغر (ع) این طفل شش ماهه حسین (ع) در قنداقه و در آغوش بی شیر مادر، چقدر برایت سخت و جگر سوز بود!
به خاطر آوردی دو روز قبل را که برای آوردن آب با تنی چند از سپاه امام عازم فرات شدید و پس از درگیری با گروهی از لشکر دشمن، مشک ها را سیراب کرده به خیمه گاه آوردید و اکنون از آن یاران و دلاوران حتی یک تن هم باقی نمانده بود.
حالا مولا تنها و غریب در برابر خیل دشمن و تو تنها عمود خیمه گاه حسین (ع) که امیر و علمدار سپاهش بودی و چشم امید زنان و کودکان حرم به دستانت که سقا بودی و آب، هدیه دستان تو بود بر لبان خشکیده و عطشناک اهل حرم.
زمان، زمان جانبازی تو بود. جان چه قابل دارد تا در مسلخ حسین (ع) قربانی شود. سوز عطش تمام وجودت را فراگرفته بود و این عطش، نه عطش تشنگی که عطش وصال و فنا شدن در راه معشوق بود. دیگر تاب ماندنت نبود. از هم اکنون رسول خدا (ص) و پدرت علی (ع) و برادرت حسن (ع) را بر درگاه بهشت، منتظر خود می یافتی.
بسوی مولا که اکنون یکه و تنها در برابر لشکری از دشمن ایستاده بود شتافتی و گفتی:
ــ مولای من! آیا اذن جهاد می دهید؟!
امام (ع) در حالی که به سختی می گریستند، فرمودند:
ــ برادر جان! تو علمدار و پرچمدار من هستی، اگر تو بروی، لشکر من پراکنده می شود. و تو عرض نمودی:
ــ راستی دلم تنگ شده و از این زندگی خسته و ملول شده ام؛ می خواهم انتقامم را از این منافقین بگیرم. و امام فرمودند:
ــ حال که عازم میدان هستی، پس قدری آب برای این کودکان بیاور. و تو خوشحال از این فرمان، آماده رزم که نه مهیای دیدار محبوب شدی..
مجلس هفتم:
... و تو رفتی. سوار بر اسب با نیزه ای در دست و مشکی بر پشت، رو بسوی فرات . و من نمی دانم که چگونه گذشتی از میان خیل هزاران دشمن که از هر سو چون ابر سیاه بر ماه جمالت می تاختند و تیغ و سنان از هر سو بر تو می فکندند.
و تو قلب لشکر دشمن را شکافتی و علی وار با شجاعت و صلابتی حیدری، حلقه محاصره دشمن را شکستی و به تیغ اسداللهی، گروه کثیری از دشمنان خدا را به خاک مذلت افکندی و صاعقه وار تا کرانه فرات تاختی.
به ساحل فرات که رسیدی، تشنگی دیگر امانت را ربوده بود. لبهایت خشکیده تر از کویر در حسرت قطره ای آب و تو از اسب فرود آمدی و بر کرانه فرات نشستی. دست ها را بر خنکای آب فرو کردی و جرعه ای آب در کف بالا آوردی، اما...
ــ چگونه بنوشم از این آب که مولایم حسین لب تشنه و عطشناک است؟! چگونه بنوشم از این آب که کودکان اهل حرم، العطش گویان چشم به راه سقایند؟! این نه شرط عاشقی است که عاشق، سیراب و معشوق، تشنه لب بماند.
و آب از میان دو کفت فرو ریخت و برای همیشه فرات در حسرت بوسه بر لبان تو داغدار شد. و لب های مشک را از آب روان سیراب نمودی و بر پشت بستی و سوار بر اسب رو به خیام حرم تاختی که کودکان، منتظر آمدنت بودند.
آغاز مرثیه عشق بازی تو اینجا بود و تو چه زیبا درخشیدی در محضر معشوق، و من نمی دانم چه بر تو گذشت که هیچ قلمی نمی تواند صحنه شورانگیز جانبازی عاشقانه تو را به تصویر بکشد.
مجلس هشتم:
سوار بر اسب بسوی خیمه گاه روان شدی، در حالیکه مشک بر پشت داشتی و چیزی بجز فریاد العطش کودکان در گوش تو طنین انداز نبود. باید هرچه زودتر قولی را که به سکینه داده بودی عمل می کردی و آب را به کودکان تشنه لب حرم می رساندی. این مشک می توانست همه آنها را سیراب کند و آتش عطش از جگر پر سوزشان بنشاند. آخر این کودکان ، فرزندان اهل بیت رسول بودند که چنین معصومانه در آتش کینه نامردمان بی ایمان دست و پا می زدند.
ناگاه لشکریان دشمن را دیدی که از هر سو به طرفت هجوم می آورند و تیر و نیزه هاشان را بسویت نشانه رفته اند.
او نیز شجاعانه با آنان در جنگ شدی و به دست یداللهی خود، گروه کثیری از آنان را به جهنم فرستادی، در حالی که چنین رجز می خواندی:
یا ارهب الموت اذالموت رقا
حتی أواری هی المصالیت لقی
نفسی لنفس المصطفی الطهر وقا
انی أنا العباس أغروا بالسقا
ولا أخاف الشر یوم الملتقی
(نمی ترسم از مرگ چون رو کند دلم با دلیری مگر خو کند
بود جانم از بهر مولا سپر که عباسم و مشک دارم به بر
نمی ترسم از جنگ با کافران وگر باردم جمله تیغ و سنان)
کسی را یارای مقابله با تو نبود و از ضرب تیغت هیچ کافری جان به در نمی برد. اما دشمن که در برابر نبرد دلیرانه ات توان مقاومت نداشت، به حیله متوسل گشت و نابهنگام از کمین گاه نخلی، ضربه ای به دست راستت وارد و دست راست تو را از بدن جدا کرد. ولی تو شمشیر بدست چپ دادی درحالیکه چنین می خواندی:
والله ان قطعتموا یمینی انی أحامی ابداً عن دینی
و عن امام صادق الیقین نجل النبی الطاهر الأمین
(قسم بر خدا کاو به حالم گواست جدا گر کنید از تنم دست راست
ز دین و امامم حمایت کنم که فرزند پاکیزه مصطفاست)
و با دست چپ شمشیر بر دشمنان می زدی تا اینکه ضعف در رخصار چون ماهت نمایان شد. در این هنگام ملعونی دیگر از کمین گاه خود بیرون آمد و ضربتی دیگر بر دست چپت وارد ساخت و آن را قطع نمود. اما تو با روح بلند و مسیحاییت، عاشقانه ترین لحظات را در برابر محبوب حقیقی خود به نمایش گذاشته بودی و اینبار نیز عاشقانه نجوا کردی:
یا نفس! لا تخشی من الکفار
و أبشری برحمه الجبار
مع النبی السید المختار
قد قطعوا ببغیهم یساری
فأصلهم یا رب حر النار
(مترس ای نفس از کفار ملعون بشارت بر تو از حق باد اکنون
که گردی با رسول الله مختار غریق رحمت جبار بی چون
یسارم را جدا کردند دونان به دوزخ کن تو یا رب مردم دون)
خون پاک و مطهرت از رگ های بریده فوران می کرد و سرو استوار قامتت از شدت ضعف رو خمیدن گذاشته بود. اما صدای العطش کودکان، همچنان در گوش تو بود و امید سقایت اهل حرم، تو را بسوی خیمه گاه روان می ساخت. درحالیکه مشک بر دندان گرفته بودی، سوار بر اسب رو بسوی حرم می تاختی و دشمن از هر سو تو را احاطه کرده بود. در این هنگام آنچه امید تو را نومید ساخت، چوبه تیری بود که از سوی دشمن بر سینه مشک نشست و آخرین قطرات امید سقا را بر خاک تفتیده و عطشناک نینوا پاشید.
مشک که بر زمین افتاد، ضعف بر قامت سروت چیره گشت. تیر دیگری از سوی دشمن پرتاب شد و سینه سرشار از عشق به مولای تو را از هم درید. حالا دیگر خود را در آستانه شهادت می دیدی و آماده پرواز به ملکوت بودی. اما دلت می خواست سر بر دامن مولا داشته باشی و برای آخرین بار چشمان خون گرفته ات را به آفتاب جمال مولایت آشنا سازی. برای همین بود که درحالیکه با ضربه عمود آهنین دشمن از اسب فرو می افتادی، فریاد برآوردی که:
ــ برادر جان حسین! برادرت را دریاب!
دلت می خواست که این آخرین بار مولایت را، عشقت را، محبوبت را و همه هستی ات را «برادر» بخوانی تا لذت عاشقانه با محبوب را با پیوند برادری مضاعف سازی.
... و حسین (ع)، برادر و مولایت بسویت شتافت درحالیکه پشتش از داغ فراق تو شکافته بود و خورشید چشمانش در کسوف ماه خون گرفته جمالت در محاق.
و تو در آغوش معشوق به ملکوت پر کشیدی تا به جبران دستهای قلم شده ات در راه محبوب ، صاحب بالهایی شوی که تو را به اعلی علیین برسانند؛ مقامی که تا ابد آرزوی همه شهدای راه حق و فضیلت خواهد بود.
منابع:
1) بحار الانوار، مرحوم علامه محمد باقر مجلسی(ره)
2) الارشاد ، شیخ بزرگوار محمد بن نعمان معروف به شیخ مفید
3) اللهوف ، عالم جلیل القدر سید ابن طاووس (ره)
4) ذریعه النجاه ، مولا محمد رفیع گرمرودی تبریزی
5) چهره درخشان قمر بنی هاشم ، استاد علی ربانی خلخالی
کد خبر: ۴۸۱۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۸/۱۱
اکثر این جوان هایی که در جنگ نقش های مؤثر ایفا کردند، ازقبیل همین دانشجوها بودند وخیلی هایشان هم جزو نخبه ها بودند. دلیل نخبه بودنشان هم این بود که یک جوان بیست و دو، سه ساله فرمانده یک لشکر شد...
کد خبر: ۴۳۸۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۶/۲۷
اوای دنا-محمدرازی پور: سوم خرداد روز آزادسازی خرمشهر قهرمان که پس از 575 روز به آغوش وطن بازگشت یاداور ایثارگری حماسه آفرینان هشت سال دفاع مقدس است که جا دارد ضمن گرامیداشت آن حماسه عظیم که دل امام و روح شهدا را شاد کرد مختصری در باب مختصات آن فتح بزرگ یادآور شویم باشد که روح شهدای عظیم الشان آن عملیات غرور آفرین که موجب عزت اسلام و ایران اسلامی گردید همواره از ما راضی باشد.
وسعت منطقه عملیات:5400کیلومتر مربع یعنی سه برابر وسعت منطقه عملیاتی فتح المبین که از شمال به کرخه نور هویزه از جنوب به شط العرب و از شرق به رودخانه کارون از غرب به هورالعظیم و دژ مرزی عراق محدود خرمشهر می گردید.
منطقه مذکور برخلاف منطقه فتح المبین که پر از تپه ماهورو برجستگیهای طبیعی بود به جز جاده اهوازخرمشهر که آن هم در دست عراقی ها بود هیچ جان پناهی نداشت و این مشکلات و خطر کار را به مراتب بالاتر می برد از نقاط مهم و استراتژیکی که از زمان اشغال خرمشهر در این منطقه تحت تصرف دشمن بود می توان به چند نمونه اشاره کرد:
بندر خرمشهر:که در طول 5/1 سال اشغال علاوه بر اینکه یک بندر اقتصادی کشوردر اشغال دشمن بود از نظر سیاسی نیز برگ برنده ای در دست رژیم بعث قلمداد می گردید. .
اروند رود(شط العرب):این رودخانه که از بهم پیوستن دو رودخانه دجله و فرات بوجود امده و از بصره عبور و به خلیج فارس میریزد که از لحاظ سوق الجیشی یک گلوگاه برای عراق محسوب می گردید و از انجا که تنها راه ابی به خلیچ فارس بود هم از بعد تجارت و بازرگانی و هم از نقطه نظر سیاسی بسیار برای دولت عراق حیاتی محسوب می شد.
جفیر:مرکز ارتباطی و هماهنگ کننده قرارگاههای لشکر 5 و 6 و عقبه دشمن و همچنین تامین کننده خطوط مقدم دشمن که می شود گفت بصره را از تیررس توپخانه دور برد حفظ می کرد.
کرخه نور:این رودخانه علی رغم کوچکی و کم عرض بودن آن اما به لحاظ اینکه دشمن استحکامات بسیاری در کنار آن ایجاد نموده بوداعم از سیم خاردار,کانالها ،خاکریزها،سنگرهای انفرادی که بر روی ان تیربار مستقر شده بود و آشیانه تانکها که می توانست نیروهای پیاده را زیر آتش داشته باشد روی هم رفته آنرا به دژی مستحکم و نفوذ ناپذیر تبدیل کرده بود.
جاده آسفالته اهواز خرمشهر:این جاده تنها عارضه غیر طبیعی بود که دشمن در حاشیه آن خاکریزهای دو جداره احداث کرده بود که علاوه بر استفاده های آفندی و پدافندی جهت تدارکات دشمن از استفاده می کرد و همین نیز باعث گردید که کار رزمندگان در این عملیات سخت تر شود و موجب مقاومت شدید دشمن و همچنین تقویت محور پادگان حمید برای دشمن گردد که رزمندگان با دور زدن از جلو و پشت بر این محور حمله ور شوند تا جایی که در مراحلی به جنگ تن به تن منجر می گردد.
رودخانه کارون:این رودخانه با عرض بیش از 150 متر از عوارض خیلی مهم و استراتژیک محسوب می گردید مانع بزرگی برای نفوذ رزمندگان به حساب می امد از انجا که دشمن در زمان اشغال پلی بر روی این رودخانه احداث کرده بود لذا نیروهای ما یا باید این پل را از چنگ دشمن می گرفتند و یا هم دست به احداث یک پل بر رودخانه می زدند که عبور نیروهای ما از این رودخانه از ان کارهایی بود که اگر دست نصرت الهی در کار نبود از لحاظ نظامی امکانپذیر نبود و رزمندگان با عبور از این رودخانه یکی از شگفت انگیزترین عملیاتها را در زمان معاصر رقم زدند.
استعداد نیروهای دشمن در عملیات بیت المقدس: لشکر 3 زرهی ،لشکر 5 مکانیزه،لشکر 6 زرهی،لشکر 7 پیاده،لشکر 9 زرهی،لشکر 10 زرهی به فرماندهی عدوان خیراله،لشکر 11 پیاده ،لشکر 12 زرهی لشکرهای 2،4 و 8 در غرب اروند رود مستقر بودند تیپهای مستقل:10 زرهی ،90 پیاده،109 پیاده،238 پیاده،409 پیاده،416 پیاده،417 پیاده،419 زرهی 501 زرهی،601 و 602 و605 زرهی تیپهای 9،10 و 20 تیپهای 31 ،32 و 33 گارد مرزی نیروهای مخصوص شامل:
30گردان کماندو وگردان شناسایی حنین مجموع نیروهای خودی شرکت کننده در این عملیات:36000 نفر نیروی پیاده در قالب یگانهای سپاه بسیج وارتش نیروهای زرهی شامل:
41گردان تانک که حدود 1345 دستگاه تانک داشته اند 38 گردان مکانیزه که حدود 1330 دستگاه نفر بر و با پشتیبانی 550 قبضه توپهای مختلف مختصری از نحوه عملیات: فرماندهان پس از مطالعه بسیار و تهیه نقشه که در نتیجه شناساییی های غیر محسوس در ماهها قبل صورت گرفته بود به این نتیجه رسیدند که در این منطقه از حمله مستقیم به جهت بالارفتن تعداد تلفات نیروی انسانی خودداری گردد و با به عقب انداختن زمان عملیات امکان دور زدن منطقه و حمله از جناحین دشمن را فراهم نمایند.
لذاعملیات الی بیت المقدس در تاریخ 10/2/61 با رمز یا علی ابن ابیطالب آغاز گردید و دشمن که با پشتبانی ایادی خویش آمریکاوکشورهای اروپایی مجهز به مدرنترین جنگ افزارهای روز گردیده بود و در پناه استحکامات فراوان و سدها و موانع میدان های مختلف مین، سیم خاردارو موانعی از این دست وهمچنینن استقرار نیروها و ادوات خود که در خط اول شامل نیروهای پیاده پشت خاکریز، خط دوم خمپاره 120 و 81 میلی متری ،خط سوم تانکها ،خط چهارم توپخانه که با چنین آرایشی صدام هرگز تصور نمی کرد که نیروهای ایرانی حتی فکر آزاد کردن خرمشهر را در سر داشته باشند اما دشمن سرخورده و وحشت زده از چنین نیرویی که گویا سرب و آتش بی امان توپخانه ها و بمبارانهای بی وقفه هوایی را به تمسخر گرفته است به این نتیجه رسید که نمی تواند جلوی سیل خروشان ملت ایران و جوانان برومند ارتش اسلام که مجهز به قدرت ایمان بودند را بگیرد
رزمندگان از پادگان حمید در غرب اهواز و از محور کرخه نور و هورالعظیم و از شرق رودخانه کارون و دهانه اروند رود به صورت گاز انبری به سوی خرمشهر روز به روز و لحظه به لحظه حلقه محاصره را تنگ تر کرده تا اینکه بعد از 48 روز مقاومت جانانه و در آن شرایط جوی و آن هوای داغ نیروهای اسلام زیر آن فشار سخت که از زمین و هوا بر آنها سایه افکنده بود که اگر زمین دهان باز می کرد در آن فرو می رفتند ولی هرگرحاضر به عقب نشینی نبودند سرانجام توانستند در ساعت 11 صبح روز 3/3/61 یکی از فتوحات بزرگ تاریخ را رقم بزنند و تمام معادلات قدرتهای استکباری در منطقه را برهم زنند و از این تاریخ بود که دشمن به قدرت نظامی جمهوری اسلامی و نیروهای ایمان و اراده جوانان جان برکف این مرز وبوم که گوش به فرمان ولی امر خود امام بزرگوار که همچون فرمانده ای تمام امور را رصد می کرد پی ببرد وفی الواقع با عملیات بیت المقدس که به اشغال 575 روزه خرمشهر (خونین شهر) پایان داد دشمن حساب کار خودش را کرد.
آسیبهای وارده به نیروی رزم دشمن: لشکرهای 3 زرهی ،لشکر 11 پیاده 80% لشکر 5 مکانیزه 20%لشکرهای 6 ،7،9،10،11 زرهی 20%،منهدم گردیدند تیپهای مستقل:تیپ 10 زرهی40%،تیپهای 31،32،33 نیروی مخصوص تا حدود زیادی منهدم تیپهای 9،10و20 گارد مرزی و تیپهای 238 و 501 تماماً به اسارت درامدند و تیپ های 417 پیاده منهدم تیپهای پیاده605،601،602،416،419 50%،منهدم مجموع اسرا 19000 و بیش از 16500 نفرآمار کشته های دشمن زبون در این عملیات بود. فرمایش حضرت امام (ره) در باب فتح خرمشهر: ((مبارک باد بر بقیه الله ارواحنا له الفدا وجود چنین رزمندگانی ارزشمند و مجاهدان فی سبیل الله که آبروی اسلام را حفظ و ملت ایران را روسپید و مجاهدان راه خدا را سرافراز نمودند اینجانب از دور دست و بازوی قدرتمند شمار ار که دست خداوند بالای آن است می بوسم و بر این بوسه افتخار می کنم شما دین خود را به اسلام عزیز و میهن شریف ادا کردید و طمع ابرقدرتها و مزدوران آنان را از کشور خود بریدید و سخاوتمندانه در راه شرف و عزت اسلام جهاد کردید))
محمدرازی پوربخشدارسرفاریاب
کد خبر: ۷۳۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۲/۲۷