« آواي رودکوف» خود را به اخلاق حرفه‌اي روزنامه‌نگاري پايبند مي‌داند و مبناي فعاليت اين سايت بر سه اصل « بيطرفي » ، «دقت » و « انصاف » استوار است.

      
برچسب ها
هدایت الله طیب در شهر تمپا،یکی از شهرهای ایالت فلوریدا ساکن شد و تحصیلات خود را در دانشگاه شهر تمپا شروع کرد.
کد خبر: ۱۲۹۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۱۰/۱۸

اوای دنا:این اتوبوس که حامل دانش آموزان دختر مقطع دوم دبیرستان شهر نیکشهر استان سیستان و بلوچستان به سمت مناطق عملیاتی جنوب بود، در منطقه «خان احمد» در ۳۰کیلومتری شهر گچساران دچار حادثه شد.به گزارش اوای دنا به نقل از مهر، اتوبوس راهیان نور دانش آموزان سیستان و بلوچستانی در محور شیراز به گچساران واژگون شد.این اتوبوس که حامل دانش آموزان دختر مقطع دوم دبیرستان شهر نیکشهر استان سیستان و بلوچستان به سمت مناطق عملیاتی جنوب بود، در منطقه «خان احمد» در ۳۰کیلومتری شهر گچساران دچار حادثه شد.در این حادثه که بعداز ظهر امروز چهارشنبه اتفاق افتاد، ۱۴نفر زخمی شده‌اند ولی هیچ گزارشی مبنی بر کشته شدن سرنشینان این اتوبوس اعلام نشده است.از عکسبرداری و تصویربرداری و یا مصاحبه با سرنشینان این اتوبوس به شدت جلوگیری می‌شود.
کد خبر: ۱۱۵۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۹/۰۱

اوای دنا:فردا ششم آبان، سالروز تولد 'محمود احمدی نژاد' رییس جمهوری اسلامی ایران است. مردی که با تاکید بر شعارهای انقلابی و دفاع از آرمانهای بلند اسلامی به ستیز با دنیای سلطه برخاسته و فریادهای حق طلبانه اش، دلهای مردمان بسیاری را در اقصی نقاط جهان به سوی خود کشانده است. به گزارش  اوای دنابه نقل از معیارنیوز ، احمدی نژاد را که امروز پای به پنجاه و هفتمین سال زندگی می گذارد، همه جهانیان می شناسند. کافی است نگاهی به اخبار بین المللی بیندازید. هر جا نام ایران هست، واژه احمدی نژاد نیز به عنوان رییس جمهوری آن با هر زبان و خطی می درخشد. روزنامه ها ، صفحات خود را با نوشتن نامش زینت می بخشند، رادیوها هر روز با گفتن از او و در باره او به دنبال مخاطب بیشتر می گردند و تلویزیونها را بی پخش تصویر او، جاذبه ای نیست. اما، این مرد کیست؟ در یک کلام، فرزندی متعهد از خانواده ای تهیدست که در سایه انقلاب، فرصت تحصیل و رشد و نمو یافت، قدر شرایط را دانست و به دفاع از دستاوردهایی پرداخت که این انقلاب بزرگ اسلامی برای او و هموطنانش به ارمغان آورده است. احمدی نژاد سرگذشت خود را اینگونه نوشته است:"در ایامی که اشرافیت شرافت بود وشهرنشینی کمال، در خانواده ای تهیدست در روستایی دورافتاده از توابع گرمسار متولد شدم.از شهریور ۱۳۲۰ و سلطنت مستبدانه پهلوی دوم پانزده سال می گذشت که پدرم کام مرا با تربت سیدالشهدا باز کرد. از آنجا که قرار بود شاه کورکورانه ایران را دروازه تمدن غرب کند، طرح های زیادی اجرا شده بود تا ایران به بازار مصرف دیگری برای کالاهای تشریفاتی غرب تبدیل شود بدون آنکه در زمینه علمی پیشرفتی داشته باشد. فرهنگ ایران اسلامی ما اجازه چنین هجمه ای را نمی داد و مانعی بر سر راه آمال شاه و اربابان بیگانه اش بود. از این رو می خواستند تا آرام آرام این فرهنگ اصیل و مستحکم را کم رنگ کنند تا وابستگی اقتصادی، سیاسی و فرهنگی ایران به غرب روز به روز بیشتر شود. در پی اجرای همین سیاستها و رونق ظاهری شهرها، آن سالها سالهای هجوم روستائیان به شهرها بود. پس از پیاده سازی سیاست اصلاحات ارضی وضع روستاها به مراتب بدتر از گذشته گردید و روستائیان برای پیدا کردن لقمه ای نان فریب زرق و برق و ظاهر اغوا کننده شهرها را خوردند و شهرنشین یا به بیان دقیق تر "حاشیه نشین" شدند.بر خانواده ما نیز در روستا بسیار سخت می گذشت. با تولد من که چهارمین فرزند خانواده بودم فشارها بیشتر شد. پدرم شش کلاس سواد داشت. او آهنگری زحمتکش و سرد و گرم چشیده و با ایمان بود و دین را به خوبی می شناخت. در مسجد حضور پررنگی داشت و قرآن و احکام درس می داد. اگرچه هیچگاه زرق و برق دنیا در چشم او ارزشمند نبود اما فشارهای زندگی او را نیز یک سال پس از تولد من وادار کرد به تهران مهاجرت کند. در تهران محله پامنار را برای سکونت برگزیدیم. برای دور شدن از فضای به ظاهر مترقی و در واقع بی هویت آن روز تهران که با فشار رژیم شاه ایجاد شده بود، پدرم خانواده ما را با مسجد و منبر آشنا کرد. من نیز کمی که بزرگتر شدم و دوران کودکیم آغاز شد همراه خانواده با مسجد و روحانی آن آشنا شدم.شناخت امام (ره)پدرم همیشه روزنامه می خرید. کلاس اول بودم که با کمک بزرگترها خبر تصویب کاپیتالاسیون را در روزنامه خواندم. اگرچه آن روز معنی آن را نمی فهمیدم اما از اعتراضهایی که در حوزه های علمیه به رهبری حضرت امام به آن شد و از برخورد شدید و خشنی که شاه با معترضین داشت پی بردم که شاه می خواهد برگ دیگری از تحقیر مردم کشور در برابر بیگانگان را به کارنامه خود بیافزاید. همان سالها بود که در پانزدهم خرداد، شاه یاران امام (رحمه ا... علیه) را به خاک و خون کشید. آنروزها امام تازه از زندان آزاد شده بود.صحبت های امام را در آن ایام هیچ گاه فراوش نمی کنم‌، در صحبت هایش چیزی نهفته بود که همه را شیفته خود می کرد. ایمان به خدا در کلام او موج میزد و مردم را به اسلام حقیقی دعوت می کرد. پیامش دعوت به توحید بود و عدالت و رفع ظلم و فتنه از جهان. شجاع بود. با صلابت سخن می گفت. کلامش ساده و صادقانه بود. رهنمودهای امام بر دلهای مردم می نشست و به عمق جانها رسوخ می کرد. همین ویژگی ها بودکه او را محبوب قلوب ملت از پیر و جوان و البته مغضوب رژیم شاه و اربابان آمریکاییش کرده بود. اما جالب اینجاست که حتی دشمنان او نیز برای او احترام خاصی قایل بودند.رفته رفته تحمل امام دیگر برای شاه ممکن نشد و از آنجا که می دانستند کشتن او قیام خونین غیر قابل مهاری در پی خواهد داشت تصمیم گرفتند امام را تبعید کنند تا به زعم خود میان او و یارانش فاصله بیاندازند و انقلابی که در شرف وقوع بود را مهار کنند.امام شبانه تبعید شد و این تبعید ۱۴ سال ادامه یافت. در دورانی که امام در تبعید بود در کلاسها و جلسات یاران و شاگردان امام با افکار او بیشتر آشنا شدم. هر چه بیشتر با افکار و اصول امام آشنا میشدم علاقه ام به آن مرد الهی بیشتر می شد و تحمل دوری وی برایم دشوارتر. دشمنان مردم مسلمان ایران اگرچه امام را از مردم دور کرده بودند اما او در عوض در قلبهای مردم جا گرفته بود و از همیشه به آنها نزدیکتر.دوران دانشگاهدوران دبیرستان من همراه با جشن های ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی بود. آن سالها فشار فقر بر اقشار محروم مضاعف شد بود. تحمیل هزینه های سنگین جشنها و عیش و نوشهای خاندان شاه و اشراف زادگان و مهمانان خارجیشان کمر مردم را می شکست. تمام ملزومات این جشنها با هواپیماهای اختصاصی از اروپا به ایران آورده می شد و شاید به توان ادعا کرد که جشنهای ننگین ۲۵۰۰ ساله شاه خائن پرهزینه ترین جشن تاریخ تمدن بشری بود.بگذریم، در چنین شرایطی دیگر پتک و سندان پدر کفاف مخارج خانواده را نمی داد و من مجبور شدم برای کمک به خانواده و تامین خرج تحصیل در کارگاه یکی از همسایه ها مشغول به کار شوم و کانال کولر پرس بزنم. با وجود آنکه بسیار بازیگوش و پر جنب و جوش بودم اما از درس و مدرسه هم غافل نبودم و دانش آموز ممتاز محسوب می شدم. از همان دوران بود که به معلمی علاقه مند شدم و گاه و بیگاه برای دوستانی که تقاضای کمک داشتند در خانه یا مسجد کلاسهای تقویتی برگزار می کردم. سال آخر دبیرستان با چند کتاب تست و تلاش شبانه روزی مانند همه کنکوری ها و البته بی نصیب از کلاس های تقویتی کنکور خود را برای این آزمون آماده کردم. قرار داشتن در بحبوحه جریان انقلاب و فعالیتهای مبارزاتی پراکنده علیه رژیم شاه باعث نشده بود که دچار ضعف تحصیلی شوم و با تلاش مضاعف سعی می کردم تا در کنار فعالیتهای اجتماعی و انقلابی آمادگی علمی خود را نیز همواره در حد مطلوب نگه دارم. صبح روز امتحان کنکور مطمئن بودم که رتبه ام تک رقمی خواهد بود اما تقدیر چنان رقم خورد که در جلسه امتحان دچار خونریزی بینی شوم. با این حال رتبه ۱۳۲ ریاضی هم رضایت بخش بود و من توانستم در رشته مورد علاقه ام - مهندسی عمران - در دانشگاه علم و صنعت سه سال قبل از پیروزی انقلاب پذیرفته شوم.رژیم شاه می خواست با تزریق بی بند و باری و ترویج فساد و فحشا در دانشگاه ها ، انگیزه های اسلامی و انقلابی را در دانشجویان بخشکاند و از این طریق مانع پیوستن آنها به جریان انقلاب شود. اگرچه تعداد اندکی از دانشجویان در این دام افتند اما علی رغم تمام تلاشهای رژیم شاه دانشگاه به پایگاهی برای مبارزه تبدیل گردید. اما خطری که هنوز دانشجویان انقلابی را تهدید می کرد منحرف شدن به سمت اردوگاه کمونیسم بود. اما خوشبختانه جوانان و دانشجویان مذهبی دانشگاه ها از امام آموخته بودند که تمامی حصرهای غیرعقلانی و تحمیلی را بشکنند و به دنبال حقایق ناب باشند. هوشیاری این گروه باعث شد در زمان کوتاهی جریانی نو و غیر التقاطی در دانشگاهها شکل گیرد که پیروی از مکتب امام و اعتلای کلمه توحید تا آخرین نفس تنها شعارشان بود. شکل گیری این گروه تازه نفس، اندک اندک مرزبندی ها را شفاف تر کرد و وزن واقعی هر کدام از گروهها را نمایان کرد و دست های پشت پرده انحراف جریان مبارزات را برای همگان آشکار ساخت. حرکتهای مردمی هر روز بیش از پیش رنگ و بوی مذهبی به خود می گرفت و ارزش های دینی ای مردم همچون شهادت، ملت ایران را آماده مواجهه با شکنجه های وحشیانه و گلوله های آتشین رژیم سفاک شاه می کرد. اگر نبود ایمان و توکل مثال زدنی مردم قهرمان ایران و توسل آنها به اهل بیت و پیروی تمام و کمالشان از امام ، ریشه های انقلاب بارها و بارها در اثر این شکنجه های هولناک و کشتارهای گسترده می خشکید.با شدت گرفتن جریان انقلاب و واضحتر شدن سرانجام امید بخش آن خون تازه ای در رگهای مردم جریان یافت.پیروزی انقلابامام آمد. پس از ۱۵ سال دوری و تبعید. استقبالی که مردم ایران از رهبرشان کردند برای همیشه در تاریخ ثبت شد. تمام ایران برای استقبال از امام به خیابانها ریخته بودند. چشمهای ناظران جهانی خیره مانده بود و از تحلیل این همه حماسه و شور عاجز بودند.انقلاب اسلامی مردم ایران پس از سالها استقامت و پایداری قهرمانانه و با تقدیم هزاران شهید در عین ناباوری و حیرت تحلیلگران شرق و غرب و دستگاههای اطلاعاتی ابرقدرتها به پیروزی رسید. انقلاب ما در نوع خود بینظیر بود، مردم با دستانی خالی و صرفا با تکیه بر سلاح ایمان و با رهبری پیر مردی ۸۰ ساله نماینده نظامی آمریکا – شاه مزدور – را سرنگون کردند و حامیان ابر قدرت شاه را در منطقه و جهان بی آبرو و ذلیل کردند.اگرچه از همان آغاز نهضت امام خمینی حکومت مطلوبی که امام مدنظر داشت برای همگان روشن بود اما حضرت امام با اصرار فراوان فرمان به برپایی همه پرسی برای تعیین نوع حکومت جدید در ایران را داد تا از همان ابتدا نشان دهد که با خواست مردم و بر مبنای شرع است که حکومت اسلامی شکل می گیرد. اگرچه نیازی به چنین همه پرسی ای اساسا وجود نداشت اما امام با درایت خویش حجت را بر همگان تمام کرد و راه بهانه جویی های احتمالی را بست. این اقدام و جواب قاطع ملت ایران به آن باعث سرخوردگی برخی گروههای وابسته به ابرقدرتها شد و آنان نیز با اشاره قدرتهای استکباری و در راس آنها آمریکا دست به کشتار مردم بی گناه و ترور رهبران انقلابی زدند تا به زعم اربابان خام خود نهال حکومت جدید را از همان ابتدا بخشکانند. اما مردم حاضر نبودند دستاورد انقلاب عظیم خود را به این راحتی از دست دهند و باز ایستادند و با تحمل سختی ها از انقلاب خود پاسداری کردند و در نهایت گروهکهای تروریستی را از کشور خود راندند. هرچند این گروهکهای تروریستی هنوز هم در پناه شیطان بزرگ آمریکا ذلیلانه ارتزاق می کنند اما سیلی ای که از ملت ایران دریافت کردند را هرگز فراموش نخواهند کرد.حضور در جبهه های دفاع مقدساستکبار جهانی تصمیم گرفته بود به هر قیمتی که شده انقلاب اسلامی ایران را دچار شکست کند زیرا از این میترسید که انقلاب الگویی برای سایر ملتها در سطح منطقه و جهان شود. از طرف دیگر می خواست آبروی از دست رفته خود را باز یابد. از همین رو در میان کشتارهای روزانه گروهکهای تروریستی در داخل ایران آتش جنگ علیه ایران توسط رژیم صدام برافروخته شد. تحلیل سیاستمداران فاسد جهان آنروز بر این بود که ایران در اول راه است و حکومت آن هنوز اسقرار کامل نیافته است نیروی نظامی آن هم از هم گسیخته است و از طرف دیگر سلاح و مهمات ندارد اما در طرف مقابل صدام هرچه بخواهد به او می دهیم و او پیروز جنگ خواهد بود. صدام سرمست از کمکهایی مالی، نظامی و اطلاعاتی که از آمریکا و دیگر کشورهای غربی دریافت کرده بود اعلام کرد طی مدت ۳ روز تهران را فتح خواهد کرد. جنگی که به ایران تحمیل شد نه ۳ روز بلکه بیش از ۸ سال به طول انجامید و در آخر هم حتی یک وجب از خاک ایران نصیب صدام و حامیانش نشد.در این هشت سال صدام هم با ما می جنگید و هم با مردم خود. هم شهرهای ما را هدف بمباران شیمیایی قرار می داد و هم روستاهای عراق را. در تمام مدت جنگ در شرایطی که صدام شهرهای ما را بمباران می کرد جمهوری اسلامی برای رعایت مسایل اسلامی و انسانی از مقابله به مثل پرهیز کرد و درگیری با عراق را به جبهه های نبرد محدود کرد، اگرچه چنین رفتاری هم باز برای ناظران جهانی قابل درک نبود.در ابتدای جنگ ۲۵ سال داشتم. مادر و همسرم و تمامی مادران و همسرانی که جوانان و همسرانشان در جبهه ها از کیان کشور خویش دفاع می کردند صبورانه به تربیت نسلی مقاوم، شجاع و مومن اهتمام داشتند. جوانان توانمند امروز ثمره همان تلاشها و به جان خریدن سختی ها هستند.دفاع مقدس دانشگاه منحصر به فردی برای آموختن انسانیت بود. تجربه همزمان مرگ و زندگی انسان های جنگ را در بهشتی میان دنیا و آخرت نگه داشته بود که هرچه می گفتند و می شنیدند و انجام می دادند الهی بود.برادری و صمیمیت، جدیت و سخت کوشی، معنویت و عبادت، شوق و شادمانی، ایثار و رشادت، همه و همه به ما ثابت می کرد که دنیا و آخرت در بستر دین نه تنها با هم در تضاد نیستند بلکه مکمل یکدیگرند. شهادت تنها آرزوی رزمندگان ما بود و هست.سال ۶۷ یعنی یکسال قبل از وفات امام (رحمه ا... علیه) قطعنامه ای صادر شد و امام با اکراه آنرا پذیرفت و اعلام کرد که با این کار جام زهر نوشیده است. جنگ به پایان رسید و این در حالی بود که در تمام این مدت سازمانهای بین المللی سعی می کردند با تحریف حقایق آشکار متجاوز بودن رژیم صدام را کتمان کنند و در عمل از هیچ کمکی به او دریغ نکردند. برای کسانی که از پیوند این سازمانها با کشورهای سلطه گر بی خبر بودند این چشم پوشی و کتمان حقیقت عجیب می نمود ".احمدی نژاد، زندگینامه خود نوشته خود را مردادماه دو سال پیش در وبلاگ شخصی اش تا همین جا گفته و ادامه آن را به بعد موکول کرده است، اما به نظر می رسد گرفتاریهای او در مقام رییس جمهوری، تاکنون فرصتی را به او نداده است تا این زندگی نامه را کامل کند.با این حال، می توان زندگینامه او را در جای دیگری هم یافت:"پایگاه اطلاع رسانی ریاست جمهوری اسلامی ایران" که به صورت مختصر و رسمی، او را اینگونه معرفی کرده است:زندگینامه رسمیدکتر محمود احمدی نژاد در سال ۱۳۳۵ هجری شمسی در روستای ارادان از شهرستان گرمسار، چشم به جهان گشود و از یک سالگی به همراه خانواده در تهران اقامت گزید. وی دوران تحصیلات ابتدایی ، راهنمایی و متوسطه خود را در این شهر گذراند و در سال ۱۳۵۴ با کسب رتبه ۱۳۲ کنکور سراسری گزینش دانشجو، تحصیلات عالی خود را در رشته مهندسی عمران دانشگاه علم و صنعت آغاز کرد و در سال ۱۳۶۵ در مقطع کارشناسی ارشد همان دانشگاه پذیرفته شد و در سال ۱۳۶۸ به عضویت هیات علمی دانشکده عمران دانشگاه علم و صنعت در آمد و در سال ۱۳۷۶موفق به دریافت مدرک تحصیلی دکترای مهندسی و برنامه ریزی حمل و نقل از دانشگاه علم و صنعت گردید . ایشان به زبان انگلیسی آشنایی دارند و طی سال های تدریس در این دانشگاه و تدوین مقالات و پژوهش های متعدد علمی ، راهنمایی ده ها پایان نامه کارشناسی ارشد و دکترای تخصصی در زمینه های مختلف مهندسی عمران ، راه و حمل و نقل و مدیریت ساخت را بر عهده داشته است.دکتر احمدی نژاد پیش از پیروزی انقلاب اسلامی در کسوت دانشجو و با شرکت در مجالس مذهبی و سیاسی وارد فضای سیاسی جامعه شد و پس از پیروزی انقلاب اسلامی با توجه به حضور در دانشگاه از پایه گذاران انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه علم و صنعت ایران بود و در دوران جنگ تحمیلی به عنوان داوطلب بسیجی در قسمت های متعدد جبهه به ویژه مهندسی رزمی به خدمت پرداخت و این مهم را تا پایان دوران دفاع مقدس ادامه داد. دکتر احمدی نژاد متاهل و دارای سه فرزند- دو پسر و یک دختر – است.
کد خبر: ۱۰۷۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۸/۰۵

اوای دنا:طی احکام جداگانه‌ای از سوی قادر آشنا – مدیر کل هنرهای نمایشی – حجت الاسلام رحیم جعفری به عنوان مشاور مدیر کل و مدیر دفتر تعزیه و جان‌محمد خوب‌پور به عنوان مدیر دفتر طرح استقرار گروه‌های نمایشی منصوب شدند. به گزارش اوای دنا به نقل از  همشهری آنلاین، در متن حکم حجت الاسلام رحیم جعفری آمده است: «تعزیه به عنوان نگین هنرهای نمایشی ایران و گوهر گرانبهای هنر این سرزمین، همواره مایه مباهات و فخر بوده و هست؛ تثبیت و ارتقای جایگاه این هنر قدسی، حمایت و هدایت گروه‌های فعال تعزیه در سراسر ایران اسلامی و معرفی شایسته این گونه‌ ارزنده هنری به جهانیان، دورنمای قابل دسترسی است که همت و تلاشی متعهدانه را می‌طلبد. نظر به تعهد و توانمندی جنابعالی در حوزه هنر تعزیه به موجب این ابلاغ، به عنوان مشاور مدیر کل و مدیر دفتر تعزیه منصوب می‌شوید. امید است ضمن هماهنگی با کانون نمایش‌های سنتی و آیینی و با برنامه‌ریزی، همکاری و همفکری با اصحاب تعزیه، شاهد ارتقای هر چه بیشتر جایگاه این هنر مقدس باشیم». حجت الاسلام رحیم جعفری به مدت 2 سال مدیر کل ارشاد استان کرمانشاه، به مدت 8 سال معاون فرهنگی هنری اداره کل ارشاد کرمانشاه، 7 سال مسئول دبیرخانه کانون مساجد کرمانشاه، 20 سال در بخش اداری و آموزشی دانشگاه، 12 سال عضو شورای انتخاب متون نمایشی استان کرمانشاه، مدیر امور استان‌های وزارت ارشاد و 2 سال به عنوان مشاور مدیر کل استان البرز فعالیت داشته است. همچنین در حکم جداگانه‌ای خطاب به جان‌محمد خوب‌پور آمده است: "استقرار گروه‌های نمایشی استانها در تالارهای تحت پوشش و حمایت از تولیدات نمایشی از اقدامات امیدبخش و نشاط‌آفرین است. جناب آقای جان‌محمد خوب‌پور، نظر به تعهد، تجربه و توانمندی جنابعالی در حوزه فرهنگ و هنر، به موجب این ابلاغ به عنوان مدیر دفتر طرح استقرار گروه‌های نمایشی کشور منصوب می‌شوید". جان‌محمد خوب‌پور دارای مدرک کارشناسی زبان و ادبیات عرب، کارشناسی ارشد علوم قرآن و حدیث، 8 سال مدیر دبیرستان وهنرستانهای آموزش و پرورش، 4 سال به عنوان رئیس ادره فرهنگ و ارشاد اسلامی شهرستان بهمنی(از توابع استان کهگیلویه و بویراحمد) ، رئیس اداره فرهنگی و کارشناسی ارزیابی عملکرد و پاسخگویی به شکایات اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان البرز،‌عضویت در کارگروه و شورای راهبردی فرهنگ و هنر شهرستان بهمنی است.
کد خبر: ۱۰۲۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۷/۰۹

اوای دنا:ماهی نیست که یک بازیکن ایرانى ساکن اروپا کشف نشود! فریدون زندى اولین و شاخص‌ترین آنها بود و پس از این کشف مهم و قابل توجه، سر و کله‌ی نام‌هاى دیگرى همچون اشکان دژآگه، الکساندر نورى، شاپورزاده و... هم پیدا شد.کم‌تر نقطه‌اى در جهان وجود دارد که در آن از ایرانى‌ها خبرى نباشد و فرزندان این افراد، همچون هموطنان با استعدادشان در داخل کشور، در زمینه‌های مختلف هنری و ورزشی افتخارآرینی می‌کنند. بعضى از این بچه‌هاى ایرانى‌الاصل فوتبالیست هستند و حالا یکى از وظایف روزنامه‌نگاران ایرانى کشف این بازیکنان در سراسر جهان است!پیدا شدن این بازیکنان مربیان تیم‌های ملی را هم برای استفاده از آنها در ترکیب تیم ملی ایران وسوسه می‌کند.در این گزارش، یک فوتبالیست ایرانى دیگر ساکن در اروپا را معرفى می‌کنیم :"پروین بهاروند" 20 ساله که از یک پدر خرم‌آبادی و مادر ایتالیایى متولد شده، عضو تیم دینامو راونا از سرى B لیگ حرفه‌ای زنان ایتالیا می‌باشد. وی سال 2005 به اردوى تیم ملى نوجوانان ایتالیا هم دعوت شد و به همراه این تیم در اردوى دختران زیر ۱۶ سال ایتالیا در کورو چانو واقع در نزدیکى فلورانس حضور به هم رسانید.پروین که پنجم اکتبر ۱۹۸۹(13 مهر 1368) به دنیا آمده، اگر چه در ترکیب نهایى نوجوانان زیر ۱۷سال ایتالیا راه پیدا نکرد، اما قطعاً آینده‌ی درخشانی خواهد داشت و این امکان وجود دارد که در آینده به عضویت تیم‌ ملى زنان ایتالیا در آید و به همراه این تیم در مسابقات معتبر اروپایى و جهانى شرکت نماید.پروین که شرایطى مشابه با فریدون زندى دارد با کشور پدرى‌اش بیگانه نیست و تا به حال چند بار به ایران سفر کرده، اما این مسأله موجب نشده که او زبان فارسى را یاد بگیرد و با این زبان کاملاً بیگانه است!"حمید بهاروند" پدر پروین، حدود ۳4 سال پیش به ایتالیا مهاجرت کرد و حاصل ازدواج او با همسر ایتالیایى‌اش دو پسر و یک دختر است.حمید پدر پروین، در جوانى به صورت غیر حرفه‌اى فوتبال بازى مى‌کرد و علاقه‌ی او به این رشته موجب شد که فرزندانش را به فعالیت در این رشته‌ی پرطرفدار ورزشی ترغیب کند. با پیگیرى‌هاى پدر، امروزه پروین به یک فوتبالیست آینده‌دار تبدیل شده که فوتبال را در زادگاهش راونا به صورت اصولى و گام به گام دنبال می‌کند. او در نوجوانی به تیم اول دختران این شهر راه پیدا کرد. پروین دروه دبیرستان را به اتمام رسانده و ترجیح مى‌دهد در شهر خود باقى بماند و در همین تیم دینامو راونا به فوتبال خود ادامه دهد.هدف اصلى پروین راه یافتن به تیم ملى زنان ایتالیا است.خانواده‌ی بهاروند ارتباط خود را با ایران حفظ کرده‌اند و هر چند سال یک بار براى ملاقات اقوام خویش بویژه پدربزرگ که سال‌هاست از خرم‌آباد به اراک مهاجرت نموده‌اند به ایران مى‌آیند. این مسافرت‌ها باعث شده پروین شناسنامه ایرانى هم داشته باشد و اطلاعاتی چند نسبت به فوتبال ایران کسب کند. این احتمال وجود دارد در سال‌هاى آینده، بهاروند به یک فوتبالیست خبرساز در رشته‌ی خود تبدیل شود.حال مصاحبه‌ی پروین بهاروند که روی یکی از سایت‌های اینترنتی قرار گرفته را مرور می‌کنیم:پروین در چه پستى بازى مى‌کنى؟هافبک وسط هستم.باشگاه دینامو راونا در ایتالیا چه جایگاهى دارد؟باشگاه ما یک باشگاه ویژه‌ی بانوان است. من براى بازى در هر تیم اصلى الف و ب بزرگسالان دعوت مى‌شوم و در سراسر ایتالیا بازى مى‌کنم.کدام تیم در ایتالیا قوى‌تر است؟بهترین تیم بانوان ایتالیا تیم ایمولزه است. این تیم در نزدیکى شهر ما راونا قرار دارد. لاتزیو دیگر تیم قدرتمند محسوب مى‌شود که در فصل گذشته قهرمان کشور شد، اما من ایمولزه را ترجیح مى‌دهم!در آینده چى؟ آرزو دارى به کدام تیم بروى؟من عاشق یوونتوس هستم و رؤیاى من بازى در این تیم است.در مورد فوتبال ایران چه شناختى دارى؟متأسفانه اطلاعات زیادى ندارم. در این جا اطلاعات در مورد فوتبال ایران زیاد نیست. البته من چند ملى‌پوش ایرانى را که در بازى‌هاى اروپایى مثل لیگ قهرمانان شرکت کرده‌اند مى‌شناسم.(احتمالاً منظور او دایى و مهدوى‌کیا است)الگوی تو در فوتبال چه کسى است؟بازیکن محبوب من جیان‌لوکا زامبروتا است، البته بهترین بازیکنان تاریخ مارادونا، پله و پلاتینى هستند. بهترین مربى هم فابیو کاپلو است.اگر ایران و ایتالیا در جام جهانى هم‌گروه شوند، تو طرفدار کدام تیم خواهى بود؟امیدوارم ایران و ایتالیا در یک گروه قرار نگیرند. این بهترین کار است!قصد ندارى دوباره به ایران سفر کنى؟من تا به حال 4 مرتبه به ایران سفر کرده‌ام. تهران، کرج، اراک، شیراز، بابل، محمودآباد و کیش را دیده‌ام و دوست دارم دوباره این خاطرات تکرار شود.منبع:parsine.com
کد خبر: ۹۹۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۶/۲۷

اوای دنا:ترک تحصیل دختران در روستاهای بخش "لوداب" شهرستان بویراحمد ادامه دارد و اکنون به دلیل نبود زیرساختهای لازم برای اجرای طرح جداسازی دانش آموزان دبیرستان ی در این بخش، برخی از دانش آموزان دختر اقدام به ترک تحصیل کرده اند. ترک تحصیل دختران در روستاهای بخش "لوداب" شهرستان بویراحمد ادامه دارد و اکنون به دلیل نبود زیرساختهای لازم برای اجرای طرح جداسازی دانش آموزان دبیرستان ی در این بخش، برخی از دانش آموزان دختر اقدام به ترک تحصیل کرده اند. اندک اندک بوی ماه مهر از راه می رسد و زنگ آغاز سال تحصیلی جدید به صدا در می آید اما در برخی روستاهای بخش لوداب، مهر دیگر ماه مدرسه نیست.طرح جداسازی دانش آموزان دختر و پسر در دبیرستان های روستایی شهرستان بویراحمد از امسال اجرایی می شود اما به حدنصاب نرسیدن دانش آموزان در برخی روستاهای این بخش منجر به تعطیلی تعدادی مدرسه شده است.دو دبیرستان شهید ارجمند روستای "عزیزی" و "سیلارستان" در لوداب از جمله مدارسی هستند که به این دلیل در آستانه تعطیلی قرار دارند.اگرچه پسران می توانند برای ادامه تحصیل به روستاهای همجوار یا مرکز بخش بروند اما این امکان برای دختران وجود ندارد و آنان راهی جز آویزان کردن کیف مدرسه به دیوار خانه ها ندارند.ترک تحصیلرئیس اداره آموزش و پرورش بخش لوداب شهرستان بویراحمد در این خصوص به خبرنگار مهر گفت: با اجرای طرح جداسازی دانش آموزان دبیرستان ی منطقه لوداب، تعداد دانش آموزان دختر برای تشکیل کلاس در برخی مدارس به حد نصاب نمی رسد.علی کمالی افزود: فاصله دبیرستان ها در مناطق روستایی از هم زیاد است و دانش آموزان دختر قادر به طی این مسیر برای تحصیل نیستند.وی بیان کرد: از طرفی به دلیل نبود خوابگاه شبانه روزی در مرکز این بخش، برخی دانش آموزان دختر این منطقه مجبور به ترک تحصیل شده اند.با این حال ترک تحصیل دختران در روستاها دلایل دیگری نیز داشت که پیش از این نماینده گچساران و باشت به آن اشاره کرده بود.غلامرضا تاجگردون گفته بود: از زمانی که قیمت بنزین و گازوئیل بالا رفته، به دلیل افزایش هزینه حمل و نقل، تعداد زیادی از دختران روستایی ساکن مناطق محروم مجبور به ترک تحصیل و خانه نشینی شده اند.وی افزود: در بسیاری از مناطق کوچک روستایی مقاطع تحصیلی محدود است و چه بسیار کودکان روستایی مجبور هستند برای رفتن به مدرسه هر روز از روستای خود به روستای مجاور و شهرهای نزدیک بروند، افزایش قیمت بنزین و گازوئیل و گرانی کرایه راه، به قدری است که برخی از خانوارهای روستایی توان پرداخت آن را ندارند، این خانوارها برای جبران هزینه ها فرزندان پسر خود در محل تحصیل ساکن کرده اند، چند خانوار باهم اتاقی برای پسران دانش آموزشان کرایه کرده اند و یا فرزندان خود را در خانه بستگان ساکن کرده اند، اما در مورد فرزندان دختر چنین امکانی را ندارند و همین موضوع باعث ترک تحصیل و خانه نشینی دختران روستایی شده است.تعطیلی مدارس روستایی به دلیل رشد مهاجرت به شهرهااما تعطیلی نه تنها گریبانگیر برخی مدارس مقطع دبیرستان شده بلکه به دلیل رشد مهاجرت از روستاها به شهرها طی سالهای اخیر در این استان، شاهد تعطیلی برخی مدارس ابتدایی روستایی نیز بوده ایم.بر طبق آخرین سرشماری نفوس و مسکن در سال گذشته، 52 درصد جمعیت کهگیلویه و بویراحمد در شهرها و 48 درصد در روستاها ساکن هستند و این در حالی است که براساس سرشماری سال 85، 52درصد جمعیت استان در روستاها و 48 درصد در شهرها ساکن بودند و این نشان از روند روبه رشد مهاجرت دارد.رئیس اداره آموزش و پرورش بخش لوداب در این خصوص گفت: مهاجرت مردم به شهرها هم باعث تعطیلی برخی مراکزآموزشی از جمله ابتدایی در این بخش شده است.کمالی اظهار داشت: مدارسی در این بخش ساخته شده ولی اکنون به دلیل افزایش مهاجرت کسی نیست که در این مدارس درس بخواند.انتقال معلمین مجرب مانع پیشرفت آموزشی مناطق محرومرئیس اداره آموزش و پرورش لوداب همچنین با اشاره به نقش نیروی انسانی ممتاز و توانمند در تعلیم و تربیت، افزود: انتقال معلمین مجرب به مرکز شهرستان بویراحمد هم به یکی از موانع پیشرفت آموزشی در مناطق محروم و دور افتاده تبدیل شده است.وی همچنین به مشکل کمبود امکانات آموزشی در این بخش اشاره کرد و بیان داشت: اداره آموزش و پرورش لوداب از تجهیزات، وسایل نقلیه و فضای آموزشی لازم برخوردار نیست و در حال حاضر 44 باب واحد آموزشی استیجاری در این بخش وجود دارد که فاقد استانداردها و امکانات آموزشی لازم هستند.کمالی، نبود خانه معلم برای اسکان معلمان را از دیگر مشکلات مهم آموزشی در لوداب عنوان کرد و افزود: کمک خیرین برای رفع مشکلات آموزشی در این بخش راهگشا خواهد بود.برخی از دانش آموزان دختر اقدام به ترک تحصیل کرده اند.به گزارش خبرنگار مهر، اندک اندک بوی ماه مهر از راه می رسد و زنگ آغاز سال تحصیلی جدید به صدا در می آید اما در برخی روستاهای بخش لوداب، مهر دیگر ماه مدرسه نیست.طرح جداسازی دانش آموزان دختر و پسر در دبیرستان های روستایی شهرستان بویراحمد از امسال اجرایی می شود اما به حدنصاب نرسیدن دانش آموزان در برخی روستاهای این بخش منجر به تعطیلی تعدادی مدرسه شده است.دو دبیرستان شهید ارجمند روستای "عزیزی" و "سیلارستان" در لوداب از جمله مدارسی هستند که به این دلیل در آستانه تعطیلی قرار دارند.اگرچه پسران می توانند برای ادامه تحصیل به روستاهای همجوار یا مرکز بخش بروند اما این امکان برای دختران وجود ندارد و آنان راهی جز آویزان کردن کیف مدرسه به دیوار خانه ها ندارند.رئیس اداره آموزش و پرورش بخش لوداب شهرستان بویراحمد در این خصوص به خبرنگار مهر گفت: با اجرای طرح جداسازی دانش آموزان دبیرستان ی منطقه لوداب، تعداد دانش آموزان دختر برای تشکیل کلاس در برخی مدارس به حد نصاب نمی رسد.علی کمالی افزود: فاصله دبیرستان ها در مناطق روستایی از هم زیاد است و دانش آموزان دختر قادر به طی این مسیر برای تحصیل نیستند.وی بیان کرد: از طرفی به دلیل نبود خوابگاه شبانه روزی در مرکز این بخش، برخی دانش آموزان دختر این منطقه مجبور به ترک تحصیل شده اند.با این حال ترک تحصیل دختران در روستاها دلایل دیگری نیز داشت که پیش از این نماینده گچساران و باشت به آن اشاره کرده بود.غلامرضا تاجگردون گفته بود: از زمانی که قیمت بنزین و گازوئیل بالا رفته، به دلیل افزایش هزینه حمل و نقل، تعداد زیادی از دختران روستایی ساکن مناطق محروم مجبور به ترک تحصیل و خانه نشینی شده اند.وی افزود: در بسیاری از مناطق کوچک روستایی مقاطع تحصیلی محدود است و چه بسیار کودکان روستایی مجبور هستند برای رفتن به مدرسه هر روز از روستای خود به روستای مجاور و شهرهای نزدیک بروند، افزایش قیمت بنزین و گازوئیل و گرانی کرایه راه، به قدری است که برخی از خانوارهای روستایی توان پرداخت آن را ندارند، این خانوارها برای جبران هزینه ها فرزندان پسر خود در محل تحصیل ساکن کرده اند، چند خانوار باهم اتاقی برای پسران دانش آموزشان کرایه کرده اند و یا فرزندان خود را در خانه بستگان ساکن کرده اند، اما در مورد فرزندان دختر چنین امکانی را ندارند و همین موضوع باعث ترک تحصیل و خانه نشینی دختران روستایی شده است.تعطیلی مدارس روستایی به دلیل رشد مهاجرت به شهرهااما تعطیلی نه تنها گریبانگیر برخی مدارس مقطع دبیرستان شده بلکه به دلیل رشد مهاجرت از روستاها به شهرها طی سالهای اخیر در این استان، شاهد تعطیلی برخی مدارس ابتدایی روستایی نیز بوده ایم.بر طبق آخرین سرشماری نفوس و مسکن در سال گذشته، 52 درصد جمعیت کهگیلویه و بویراحمد در شهرها و 48 درصد در روستاها ساکن هستند و این در حالی است که براساس سرشماری سال 85، 52درصد جمعیت استان در روستاها و 48 درصد در شهرها ساکن بودند و این نشان از روند روبه رشد مهاجرت دارد.رئیس اداره آموزش و پرورش بخش لوداب در این خصوص گفت: مهاجرت مردم به شهرها هم باعث تعطیلی برخی مراکزآموزشی از جمله ابتدایی در این بخش شده است.کمالی اظهار داشت: مدارسی در این بخش ساخته شده ولی اکنون به دلیل افزایش مهاجرت کسی نیست که در این مدارس درس بخواند.انتقال معلمین مجرب مانع پیشرفت آموزشی مناطق محرومرئیس اداره آموزش و پرورش لوداب همچنین با اشاره به نقش نیروی انسانی ممتاز و توانمند در تعلیم و تربیت، افزود: انتقال معلمین مجرب به مرکز شهرستان بویراحمد هم به یکی از موانع پیشرفت آموزشی در مناطق محروم و دور افتاده تبدیل شده است.وی همچنین به مشکل کمبود امکانات آموزشی در این بخش اشاره کرد و بیان داشت: اداره آموزش و پرورش لوداب از تجهیزات، وسایل نقلیه و فضای آموزشی لازم برخوردار نیست و در حال حاضر 44 باب واحد آموزشی استیجاری در این بخش وجود دارد که فاقد استانداردها و امکانات آموزشی لازم هستند.کمالی، نبود خانه معلم برای اسکان معلمان را از دیگر مشکلات مهم آموزشی در لوداب عنوان کرد و افزود: کمک خیرین برای رفع مشکلات آموزشی در این بخش راهگشا خواهد بود.منبع: خبرگزاری مهر
کد خبر: ۹۷۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۶/۲۰

اوای دنا: آزاده و جانباز 65 درصد، قدرت‌الله دادگری در شهر لنده به درجه رفیع شهادت نائل آمد. پیش از ظهر امروز آزاده و جانباز هشت سال دفاع مقدس، قدرت‌الله دادگری جانباز 65 درصد در سن 53 سالگی به دلیل شدت جراحات به خیل عظیم شهدا نائل آمد.شهید قدرت الله دادگری در سال 1337 در روستای ایدنک از توابع بخش لنده چشم به جهان گشود و دوران کودکی را در این روستا و دوران تحصیل ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان را در شهر لنده گذراند، سپس با آغاز جنگ تحمیلی به جبهه حق علیه باطل شتافت.وی در سال 1361 در عملیات رمضان در منطقه عین خوش بعد از ساعت‌ها استقامت مجروح و شیمیایی و سپس به دست مزدوران عراقی اسیر و به اسارت برده شد.شهید دادگری بعد از 4 ماه مفقود الاثری سرانجام با اعلام صلیب سرخ به عنوان اسیر معرفی شد و پس از 3 سال تحمل اسارت سرانجام در شهریور 1364 به آغوش خانواده‌اش برگشت و به کسوت معلمی در آموزش و پرورش لنده پرداخت.این شهید والا مقام سرانجام بعد از 30 سال تحمل رنج و شدت محرومیت با 65 درصد جانبازی سحرگاه امروز به درجه رفیع شهدا نائل و به خیل یاران خود پیوست.پیکر مطهر این شهید والامقام عصر امروز از دهدشت به سمت لنده تشییع و در گلزار شهدا این شهر به خاک سپرده شد. خبر/سید فخرالدین علیزاده
کد خبر: ۸۳۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۴/۱۰

اوای دنا :سید عیسی تقوی فرد رئیس اداره آموزش وپرورش منطقه ی لنده در جلسه بزرگداشت هفته مقام معلم گفت ، هفته معلم فرصتی است برای ارج نهادن به شان ، مقام و جایگاه معلم ، جایگاهی که امام راحل (ره) نقش معلمان را نقش اولیاء برشمردند. وی با تاکید بر تکریم معلمی ، برنامه های آتی  اين هفته رابه شرح زیر اعلام نمود: * افتتاحیه مسابقات ورزشی ویژه فرهنگیان دررشته های والیبال (برادران) وبدمینتون(خواهران)مورخ 91/02/10 * همایش فرماندهان واحدهای بسیج دانش آموزی ویژه برادران فرهنگی درمحل سپاه ناحیه لنده مورخ 91/02/11 *  نواختن زنگ سپاس ازمعلم درکلیه مدارس وبه صورت متمرکز درمحل دبیرستان حجاب مورخ 91/02/12 * آزمون کتابخوانی ازکتاب آینده انقلاب اسلامی شهید مطهری مورخ 91/02/12 *   نشست روشنگری سیاسی باشرکت زنان فرهنگی حلقه های طرح صالحین درمحل نمازخانه سپاه مورخ 91/02/13 * غبارروبی گلزارشهدای فرهنگی ودانش آموزی ودیدارباخانواده شهدای فرهنگی مورخ 91/02/14 * همایش پیاده روی ویژه خانواده های فرهنگیان بامشارکت سپاه وتربیت بدنی مورخ 91/02/15 * دیدارمعلمین نمونه باامام جمعه محترم لنده مورخ91/02/16 * جشن روزنمادین ،تجلیل وتکریم ازمعلمان وفرهنگیان عزیز  منطقه لنده باحضور مسؤلین منطقه ای واستانی مورخ 91/02/17
کد خبر: ۶۹۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۲/۱۱

اوای دنا:معاون دفتر آموزش متوسطه وزارت آموزش و پرورش گفت: بنا بر تصویب شورای عالی آموزش و پرورش از سال تحصیلی جدید مردودی از پایه اول دبیرستان حذف خواهد شد. به گزارش اوای دنا به نقل از باشگاه خبرنگاران، امین باشی‌زاده در جلسه مدیران متوسطه اداره‌کل آموزش و پرورش استان قم با اشاره به اینکه دانش‌آموزان پایه اول متوسطه با توجه به وجود مردودی در این پایه، مشکلات بسیاری برای نحوه ادامه تحصیل این دانش‌آموزان وجود داشت افزود: هم‌اکنون یک میلیون و 50 دانش‌آموز متوسطه در کل کشور وجود دارد که از این تعداد 20 درصد مردودی بودند.وی اضافه کرد: البته این مردودی در گذشته 36 درصد بود که با تلاش فرهنگیان در کل کشور به 20 درصد رسید ولی این هم رقم کمی محسوب نمی‌شود و حدود 200 هزار دانش‌آموز شامل این معضل می‌شوند.معاون دفتر آموزش متوسطه وزارت آموزش و پرورش ابراز داشت: پس از آزمایش کردن طرح‌های کیفیت‌بخشی مختلف در این دوره از آنجا که این مشکل به قوت خود باقی مانده بود، آئین‌نامه جدید این مشکل در زمینه مردودی‌ها را رفع کرد و بنا بر این شد که بعد از این در دوره متوسطه مردودی وجود نداشته باشد.وی ادامه داد: دانش‌آموزان تجدیدی در امتحانات خرداد اول متوسطه ابتدا در تابستان دوره‌های آموزشی را می‌گذرانند و در شهریور امتحان خواهند دادو اگر در شهریور موفق به کسب نمره قبولی نشوند، امتحانات جبرانی در مهر فرصت دیگری در اختیارشان خواهد گذاشت.دانش‌آموزانی که در مهر ماه نیز نتوانند قبولی را به دست بیاوردند، از این نظر که نمرات پائینی در دروس دارند به دوره‌های کار و دانش معرفی می‌شوند.
کد خبر: ۶۴۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۱/۲۳

اوای دنا: بیاد شهید طیب و همه ی شهدای ایران زمین:چفیه هاتان را به دست فراموشی سپردیم و وصیت نامه هایتان را نخوانده رها کردیم . پلاکهایتان را که تا دیروز نشانی از شما بود امروز گمنام مانده است . کسی دیگر به سراغ سربندهایتان نمی رود دیگر کسی نیست که در وصف گلهای لاله و شقایق شاعرانه ترین احساسش را بسراید و بگوید : چرا آلاله آنقدر سرخ است چرا امثال شهید طیب هنوز به خوبی معرفی نشده اند؟ چرا نام پر آوازه شهید هدایت الله طیب را فراموش کرده ایم ؟ چرا و چرا... و اما شهید طیب کیست وکه بود؟هدايت الله طيب، متولد سال 1333هجري شمسي، در قريه تنگه‌بر سفيد، از توابع شهرستان كهگيلويه،در روستايي محروم و دورافتاده. دوران كودكي‌اش در روستا سپري شد و در سال 1341 وارد دبستان شد. دوران دبستان را با موفقيت سپري كرد و بعد از دوران دبستان براي تحصيل در دوره دبيرستان به بهبهان رفت و در رشته طبيعي در دبيرستان "25شهريور"، مشغول تحصيل شد و نهايتا در سال 1353دوره دبيرستان را تمام كرد. دوره دبيرستان در زندگي شهيد هدايت، دوره مهمي بود؛ هم از اين حيث كه به شدت روي به مطالعات ديني آورد و از طرف ديگر با افرادي آشنا ‌شد كه با برگزاري جلسات هفتگي وارد قضاياي سياسي و مبارزات انقلابي گرديد. در اين دوران ساواك از جلسات‌ هدايت‌الله مطلع و در خرداد ماه سال 1353، توسط ساواك بازداشت مي‌شود و چند شبي را در زندان ساواك گچساران مي‌ماند و بالاخره با گرفتن تعهد آزاد مي‌شود و به خاطر همين نمي‌تواند درهمه امتحانات خرداد ماه شركت كند. بعد از آزادي به روستا باز مي‌گردد و ديپلمش را در شهريور ماه اخذ مي‌كند. با پايان دوره دبيرستان هدايت‌الله در سال 1354 به سربازي رفت و بعد از دوره آْموزشي، به خاطر اينكه ديپلمه بود به عنوان درجه‌دار انتخاب ‌شده و در رشته تانك دوره ديد. دوران سربازي قهرمان داستان ما در 16 ارديبهشت 1356 تمام ‌شد و از اين لحظه به بعد داستان وارد لحظه حساس خود مي‌شود زيرا هدايت مقدمات سفر به آمريكا را براي تحصيل شروع كرد. تا زمانيكه شرايط سفر براي هدايت فراهم شود وي در يك شركت آبرساني به عنوان رييس كارگزيني مشغول به كار مي‌شود. محل اين شركت بين آبادان-ماهشهر بود. در اين مقطع باز هم فعاليت‌هاي سياسي‌اش را شروع كرده و تشكل كوچكي در همان شركت راه مي‌اندازد اما پس از مدتي فعاليت اين گروه كوچك در آن شركت لو مي‌رود و هدايت الله طيب مجبور مي‌شود به بهبهان نقل مكان كند. وقتي ماجراي سفر هدايت به آمريكا جدي مي‌شود يكي از دوستانش مي‌پرسد كه چرا مي‌خواهي به آمريكا بروي و همين‌جا تحصيل نمي‌كني؟ حرف خيلي عجيبي زد. «ببين ،شاه عمله آمريكايي‌هاست. ما مي‌توانيم توي امريكا بهتر و بيشتر ريشه‌ اين آدم را بزنيم. ضمن اينكه به هر حال سطح علمي دانشگاه‌هاي آن‌جا هم بالاست و مي‌توانيم از دانش آن سرزمين براي پيشرفت مملكت درآينده بهره بگيريم». بعد از سفر به آمريكا هدايت‌الله طيب در نامه‌هاي خود به اين نكات اشاره مي‌كند كه «ما الان در اينجا بايد علم آنها را بياموزيم تا فردايي كه برگشتيم به مملكت‌مان، گوشه‌اي از كشور را بسازيم». وي از همان ابتدا و قبل از رفتن به آمريكا، اهداف خودش را روشن كرده بود به همين دليل با رسيدن به آمريكا بلافاصله فعاليت سياسي‌ را شروع مي‌كند. هدايت الله به محض تحصيل در رشته كشاورزي در شهر «سنت پطرزبورگ» ايالات « فلوريدا» انجمن اسلامي دانشجويان مسلمان سنت‌پطرزبورگ را تاسيس كرد و در انتخابات به عنوان مسئول انجمن انتخاب شد. وي به همراه يكي از دوستانش كه متاهل بود، ‌خانه‌اي دو طبقه را براي زندگي اجاره مي‌كنند و دوران تحصيل را ادامه مي‌دهد تا اينكه حوادث 13 آبان 1358و تسخير لانه جاسوسي مي‌رسيم. در اين مقطع هدايت‌الله به همراه دوستان انجمنش، در حمايت از تسخير لانه جاسوسي دست به راهپيمايي‌هايي مي‌زنند و با برگزاري نشست‌هايي اين حادثه را براي دانشجويان ملت‌هاي ديگر تبيين مي‌كنند. در اينجا لازم است به اين نكته اشاره كرد كه وقتي هدايت‌الله از امريكا بازگشت، ‌در شهر سوق نمايشگاهي از عكس‌ فعاليت‌ها و راهپيمايي‌هاي دانشجويان مسلمان مقيم آمريكا را برپا كرد و در حاشيه اين كار به دوستان جواناني كه براي بازديد مي‌‌آمدند، مي‌گفت «ما وظيفه داريم، هرجا كه باشيم، فرقي نمي‌كند ايران، ‌آمريكا، هرجا دنيا، بايد در حمايت از انقلاب و امام به پا خيزيم و هر كاري از دست‌مان برمي‌آيد. انجام دهيم‌». وقتي در تظاهرات تسخير لانه جاسوسي در ايران پرچم آمريكا به آتش كشيده مي‌شود دانشجويان آمريكايي به تلافي اين به آتش كشيدن تصميم مي‌گيرند درصحن دانشگاه پرچم ايران را به‌ آتش بكشند. كشمكش‌هايي صورت مي‌گيرد و دانشجويان ايراني مي‌گويند ما چنين اجازه‌اي به شما نمي‌دهيم. نهايتا اين موضوع به اين جا ختم مي‌شود كه جلسه مناطره‌اي در صحن دانشگاه برگزار شود و از هر دو طرف يعني از امريكايي‌ها 4 نفر و از ايراني‌ها هم 4 نفر در مناظره شركت كنند. از ميان دانشجويان ايراني شهيد طيب به عنوان مسئول انجمن اسلامي شهر سنت پطرزبورگ شركت مي‌كند. اين مناظره باعث شد اذهان عمومي دانشجويان نسبت به موضوع روشن شود و بسياري از‌ آن‌ها همدلانه با حادثه تسخير لانه جاسوسي توسط دانشجويان ايراني برخورد كنند. بعد از اين مناظره فضا به گونه‌اي عوض مي‌شود كه آن 4 دانشجوي آمريكايي متهم مي‌شوند وحتي برخي از اساتيد دانشگاه نيز جانب دانشجويان ايراني را مي‌گيرند. با اين همه تعدادي از دانشجويان آمريكايي با كمك و همراهي پليس منطقه اصرار مي‌كنند كه هر طور شده پرچم ايران بايد به آتش كشيده شود. با مقاومت بچه‌هاي انجمن قرار مي‌شود كه آرم "الله" در پرچمي كه قرار است بسوزد، نباشد. خلاصه آمريكايي‌ها پرچم را سر و ته در چوب ‌زدند؛ يعني رنگ قرمز در بالا قرارگرفت و شد پرچم ايتاليا و اين پرچم را آتش زدند. اين موضوع باعث مضحكه نشريات محلي مي‌شود كه دانشجويان آمريكايي به جاي پرچم ايران، پرچم ايتاليا را آتش زده‌اند. بچه‌هاي انجمن همين كه پرچم را ديدند سكوت كردند تا پرچم را آتش بزنند، ‌بعد بلند شدند و شروع كردند به هورا كشيدن و تازه آنها متوجه شدند كه پرچم ايتاليا را آتش زده‌اند. ماجراها همين‌طور ادامه پيدا مي‌كند و منزل هدايت‌الله طيب مي‌شود مقري براي دانشجويان آن شهر و شهرهاي ديگر ايالت فلوريدا براي فعاليت‌هاي سياسي عليه آمريكايي‌ها تا اين‌كه جنگ شروع شد. در اين مقطع دانشجويان ساكت نمي‌نشينند و شروع مي‌كنند به راهپيمايي عليه آمريكا به عنوان يكي از حاميان صدام حسين. پس از شروع جنگ هدايت‌الله براي خانواده خود نامه‌اي با اين مضمون نوشت: «خانواده عزيزم، باور كنيد اين نامه را در فاصله دو تظاهرات نوشته‌ام. قسمت اول را پس از تظاهرات «واشنگتن» كه منجر به دستگيري بچه‌ها شد‌نوشتم و فرصت نكردم نامه را كامل كنم و براي‌تان بفرستم. الان مصادف شده با جنگ عراق و ايران و ما روز دوشنبه 7 مهر ماه به خاطر محكوم كردن دولت جنايتكار عراق در واشنگتن مجددا تظاهرات داريم كه اميدواريم به خوبي و خوشي برگزار شود. البته ما طي پيامي از حضور امام در خواست كرديم كه اجازه فرمايند ما براي جنگيدن به همراه ديگر عزيزان به ايران بازگرديم و راديو هم پيام را پخش كرد كه حتما شنيديد ولي هنوز در اين مورد پيامي از حضرت امام به دست ما نرسيده است». اين نامه در كم‌تر از يك هفته از شروع جنگ نوشته شد و هدايت‌الله طيب و دانشجويان ديگر براي حضور در جبهه اعلام آمادگي كرده‌اند. از همين جا جرقه بازگشت در وجود شهيد طيب زده مي‌شود. يك بار خانواده براي وي نامه‌اي مي‌نويسند و از فعاليت‌هاي سياسي‌اش اظهار نگراني مي‌كنند. هدايت‌الله طيب هم در جواب نامه‌ مي‌نويسد «فقط مي‌خواستم به عرض‌تان برسانم كه عزيزان من، چرا اين‌‌قدر در فكر هستيد؟ شما اصلا نگران ما نباشيد و مطمئن باشيد كه جاي ما خيلي خوب و هيچ‌گونه نگراني‌ نداريم. از نظر درگيري با دولت آمريكا هم همان‌طور كه امام فرمودند مطمئن باشيد كه آمريكا هيچ غلطي نمي‌تواند بكند و با اين تلاش‌هاي مذبوحانه‌اش قادر نيست فرياد‌هاي حق طلبانه ما را در گلو خفه كند. عزيزان من ما طبق رسالت شرعي و اسلامي موظف هستيم در برابر توطئه‌هاي ضد انقلاب در خارج از كشور عليه اسلام و انقلاب اسلامي‌مان مقابله كنيم». به دنبال نامه‌اي كه به حضرت امام نوشتند و با هماهنگي‌هاي كنسول‌گري ايران در واشنگتن به طرف ايران به راه مي‌افتند. تاريخ دقيق حركت‌شان مشخص نيست ولي از تركيه در 18اكتبر، 1980يعني 27 آبان 1359 كارت پستالي را براي يكي از دوستانشان ارسال مي‌كنند و در پشت آن مي‌نويسند: «خواهران و برادران ايماني بسيار عزيز و مهربان، سلام عليكم. با آرزوي موفقيت ،سعادت و تندرستي براي همگي شما عزيزان در پيشبرد اهداف مقدس‌تان و با تشكر از محبت‌هاي فراموش ناشدني‌تان، ‌بحمدالله به سلامت رسيديم «استانبول» وامروز با اتوبوس يك‌سره عازم تهران هستيم. هيچ گونه اشكالي براي‌مان پيش نيامد، الحمدالله تا اينجا». اين كارت پستال و پشت نويس آن نشان مي‌دهد كه هدايت‌الله طيب در كمتر از دو ماه از شروع جنگ خودش را به ايران مي‌رساند براي حضور در جبهه. هدايت در دوره سربازي، آموزش ‌دوره زرهي ديده بود بنابراين بلافاصله با بازگشت به ايران و حضور در جبهه، در يگان زرهي مشغول فعاليت و سپس براي تكميل آموزش‌هاي لازم به شيراز اعزام مي‌شود تا در تيپ زرهي شيراز آموزش ببيند. نكته جالب اين جاست كه تا 6 ماه پس از بازگشت به ايران، خانواده از حضور هدايت در ايران خبري نداشتند و گمان مي‌كردند كه وي همچنان در آمريكا به سر مي‌برد. از آن جايي كه هدايت محبت و علاقه خانواده را به خود مي‌دانست و مي‌دانست كه پس از سال‌ها دوري احتمال دارد كه نتواند به نحو احسن در جبهه حضور يابد، ترجيح داد هر طور شده خود را به جبهه برساند و اسباب ناراحتي و دلخوري خانواده را پيش نياورد. اين رفتار نشان از محبت و تبعيت هدايت‌الله طيب به حضرت امام دارد كه به هر حال ايشان به فرمان امام براي اداي تكليف به ايران بازگشتند و نمي‌خواستند هيچ چيزي، مانع اين اداي تكليف شود. در آن دوران هدايت‌الله طيب سلسله سخنراني‌هايي به مناسبت‌هاي مختلف انجام داد و در تعدادي يادداشت و دست‌نويس اشاره كرده است كه: «خدايا نكند ثمره جنگ ياران‌مان، به چنگ فرنگي مسلكان افتد. نكند خونين‌كفنان در غربت بميرند تا خوش‌باوران غرب زده كام گيرند. نه!نه! نه!هرگز! كفر است. مگر مي‌شود خون حسين(ع)پايمال شود و بالاي دست نوشته‌ها هم نوشته بود كه ‌ما مرد جنگيم و از شهادت باكي نداريم». وقتي هدايت آمريكا را با آن همه زرق و برق رها كرد و براي اداي دين خويش به انقلاب رهسپار جبهه‌ها شد، معلوم بود كه ماندني نيست و رفتني است و ديگر در اين دنياي خاكي جايي ندارد. آري مردان الهي عشق را در قتلگاه به كمال مي‌رسانند و هدايت‌الله كه آسماني خاك نشين بود در 5 فروردين 1361 لبيك امام خويش را با خون پاسخ داد و در ميانه‌هاي عمليات فتح‌المبين به شهادت رسيد. وقتي خبر شهادت هدايت‌الله به آمريكا مي‌رسد، در آنجا هم مراسم‌هاي بزرگ داشتي برايش مي‌گيرند و نامه‌اي براي خانواده‌اش مي‌فرستند. در اين نامه به زحمات ايشان در تشكيل انجمن اسلامي اشاره شده و اين كه شهيد هدايت الله طيب، به خواسته و آرزوي قلبي‌‌اش رسيد. دوستان شهيد هدايت‌الله طيب در آمريكا هم خوب مي‌دانستند كه غايت آمال او ، چيزي نبود جز شهادت. در زماني هم كه هدايت هنوز در ايران بود و به شهادت نرسيده بود بچه‌هاي انجمن اسلامي با ايشان مكاتباتي داشتند و براي برخي از امور از ايشان كسب تكليف مي‌كردند. و پايان داستان زندگي اين مرد الهي زمينه‌اي شد تا دريابيم كه براي اطاعت از فرمان امام زمانمان بعد زمان و مكان اصلا اهميتي ندارد و هر كجا كه باشيم بايد در راستاي دفاع از حريم ولايت آماده جانسپاري باشيم. اميدواريم كه زندگي اين شهيد بزرگوار به زودي زود در قاب تصوير نقش بندد تا دنيا ببيند كه در ايران اسلامي فرزنداني پرورش يافتند كه براي كم‌نشدن تار مويي از مولايشان رفاه و سرمايه‌داري را رها كردند و در جدال با اهريمنان زمان عشق را شرمنده خويش ساختند . با تشکر از خبرگزاری فارس
کد خبر: ۵۷۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۰/۱۲/۲۱

اوای دنا: پرویز طاهری' مدیركل آموزش و پرورش كهگیلویه و بویراحمد طی حکمی'حمید زرافشان' را به عنوان معاون تربیت بدنی و سلامت این اداره منصوب نمود. 'حمید زرافشان' دارای مدرك تحصیلی كارشناسی ارشد در رشته تربیت بدنی است و مسوولیت واحد تربیت بدنی اداره كل آموزش و پرورش كهگیلویه و بویراحمد، رییس هیات هندبال استان و دبیر ورزش دبیرستان های یاسوج را در كارنامه خود دارد. گروه تربیت بدنی اداره كل آموزش و پرورش كهگیلویه و بویراحمد پیش از این جزو حوزه معاونت پرورشی این اداره بود و به تازگی در وزارت آموزش و پرورش به عنوان معاونت تربیت بدنی و سلامت فعالیت می كند.
کد خبر: ۵۵۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۰/۱۲/۱۵

اوای دنا-اکبرجوشن:رنج نامه ای از شهر وبخشم به همراه یک نصیحت ناقابل برای عزیزان بزرگواری و موحد..عرض سلام و احترام خدمت نماینده فعلی(جناب آقای بزرگواری) و همچنین نماینده 4دوره قبل شهرستان (جناب آقای موحد) عزیزانی که نمایندگان فعلی و سابق این بخش و شهر(بخش چاروسا و شهر قلعه رئیسی) بودند. رنجنامه ای از شهر و بخشم به همراه یک نصیحت برایتان دارم که خواندنش خالی از لطف نیست !!! قلعه رئیسی محرومترین و مظلوم ترین شهر استان و حتی کشور با یک خیابان اصلی فاقد ابتدایی ترین امکانات شهری و حتی روستایی،شهری فاقد یک زمین ورزشی فاقدبیمارستان (خیلی زیاده یک درمانگاه هم کفایت میکنه!!!)شهری، داری شرایط آب وهوایی بسیار عالی اما فاقد فضای سبز وحتی یک پارک کوچولو.شهری که  فقط یک قسمت آن موبایل آنتن میده آن هم از نوع همرا اولش. شهری که در 24ساعت، 12ساعت برق نداره شهری که جوانان و تحصیل کردگانش باید تا آخر عمر حسرت ایرانسل، اینترنت و کافی نت را به همراه داشته باشند شهری که دارای یک خودپردازه که در طول هفت روز هفته خرابه شهری که هنوزم به امید اینکه یک روز گاز کشی میشود مردمانش سرخوش هستند. شهری که مسولانش با کمک نماینده محترممان در مجلس آب شیرینش را گرفتند شهری که مردمانش با اولین پولی که از یارانشان گرفتند مجبور شدندیک دستگاه آب تصفیه کن بخرند!!!!شهری که مسولانش اهل انجا نیستند یاهم اگر هستند خانه وکاشانشان یا در مرکز استان یامرکز شهرستانه و به قول معروف مدیران پروازی محسوب میشوند حتی مسول داروخانه به اصطلاح شبانه روزی اما در اصل نصف روزیش!!!شهری که دانش آموزانش،بیمارانش و.... نقش موش آزمایشگاهی مسولین استانی ست وجایی ست برای تجربه اندوزی معلمان و پزشکان تازه کاروکارآموز!!! شهری که  دبیرستان پسرانه ودخترانش سالهای سال است به علت نبودن  دبیر از داشتن رشته ریاضی فیزیک محروم است!!!!!!!!!!!!!شهری که خود شما سروران گرامی(جناب موحد،بزرگواری ) نه برای خدمت وعمرانی وگره گشایی از کار مردمانش بلکه بیشتر برای  مراسمات شادی وعزا آنهم فقط برای لیدرهای محترمتان آمده اید وخوب میدانید که من چه می گوییم. اصلا اصل موضوع یادم رفت چه میخواستم بگویم آهان یادم امد میخواستم یک نصیحت کوچکی این عزیزان (موحد وبزرگواری)را بکنم میخواستم بگویم که عزیزان من که میخواهین به قلعه رئیسی و بخش چاروسا برای دادن شعارهای تکراری وجذب آرا(بهتره بگم گدایی رای و تجارت آرا ) چون قبلا دیدم که بعضیا با پول و بعضیا هم التماس و زاری رای جمع می کردن بعضیا که در فلان استان در ستادهایشان ایرانسل میدادن و بعضیا که برای جمع آوری پول پوستر و اجاره ستادشان به در این خانه و آن خانه میرفتند تا پول جمع کنند!!!شرفیاب شوید. میخواستم بگویم که بی جهت گول لیدرها و افراد دوروبرتان را نخورید و بی خودی به زحمت نیفتید و به آنجا (چاروسا و قلعه رئیسی) نروید که الان فقط مشتی پیرمرد وپیرزن و بچه های خردسال در انجا نیست چون مردان وجوانان این شهر وبخش دراین هوای سرد زمستانی در شهرهای خوزستان بوشهر و شیراز مشغول به کارگری وبدبختی  هستند همان هایی که شما دو عزیز بزرگوار 20سال است که قراربوده برایشان در مجلسی که نماینده شان هستید  بودجه و اعتبارات بگیرید که برایشان کارخانه وشرکت بزنید همان هایی که قرار بود برایشان از طریق قدرتتان در مجلس وام کم بهره بگیرید که برای خودشان و زن و بچه هایشان شغلی دست و پا کنند همان هایی که قرار بود برای خود وخانوادشان بیمارستان احداث کنی که مجبور نشوند هفتاد کیلومتر تا مرکز شهرستان برای یک سرماخوردگی بروند همان هایی که قرار بود برای فرزندانشان امکانات آموزشی و ورزشی فراهم کنیدو هزار ویک حرف نگفته دیگر..................... عزیزان من بهتر است برای جمع آوری یا همون گدایی آرا مقصده تان را عوض کنید و به سمت خوزستان بوشهر وشیراز  بروید به شما عزیزان قول میدهم (قول من ازجنس قولهای شما نیست ) تعداد جمعیت کارگرانی که از قلعه رئیسی  و چاروسا در آنجا مشغول به کار هستند سه برابر جمعیتی است که هم اکنون در این شهر وبخش ساکن هستد (البته میدانم خودتان نیز به  این مسئله واقف هستید) پس برای اینکه جان شیرین  خود و همراهان گرامیتان را به خطر نیندازید واز جاده صعب العبور چاروسا (که همیشه قول درست کردنش را می دادین) عبور نکنیند و هم اینکه چهره مردمان روستایی  مظلوم و محروم آن منطقه را نبینید بهتر است که به آنجا نرویید چون هر لحظه احتمال دارد وجدان های همیشه خوابتان یک لحظه بیدار شوند که (بعید میدانم ) و بدانید که دارید چه ظلمی بر مردم این منطقه میکنید و قول و وعده های قبلیتان یادتان نیاید همان بهتر که برای گدایی و تجارت آرا راهی چاروسا و قلعه رئیسی نشوید!!! باتشکر وقدردانی صمیمانه از شما دو سید عزیز و محترم
کد خبر: ۴۵۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۰/۱۱/۲۴

آموزش خودکفایی مددجویان در بخش لنده با همت کمیته امداد امام خمینی ...
کد خبر: ۱۲۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۰/۰۸/۲۴

باردار شدن 90 دانش آموز زیر 18 سال +عکس باردار شدن 90 دانش آموز زیر 18 سال +عکس
کد خبر: ۹۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۰/۰۸/۲۴

رگزاری جلسه پرسش و پاسخ با حضور جمعی از مسولین محلی لنده درآستانه هفته دفاع مقدس جلسه پرسش و پاسخ با حضور جمعی از مسولین محلی برگزار گردیده است. به مناسبت هفته دفاع مقدس جلسه پرسش و پاسخ با حضور جمعی از مسولین محلی در سالن آمؤزش و پرورش لنده با حضور کارکنان و دانش اموزان دبیرستان پروین برگزار گردیده در این جلسه مسولین به سوالات دانش آموزان در زمینه سیاسی " آجتماعی وُفرهنگی پآسخ دادند.
کد خبر: ۶۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۰/۰۸/۲۴

معاون امور عمرانی استانداری کهگیلویه و بویراحمد: 177پروژه هفته دولت افتتاح و کلنگ زنی می شوند معاون هماهنگی امور عمرانی استانداری کهگیلویه و بویراحمد گفت: 177پروژه با اعتبار 445 میلیارد ریال و اشتغالزایی یکهزار و 298نفر در هفته دولتی به مناسبت سالگرد شهادت شهیدان رجایی و باهنر در این استان افتتاح و کلنگ زنی می شوند. مهندس منوچهر حبیبی در گفت و گو با پایگاه اطلاع رسانی استانداری، افزود: از این تعداد 167پروژه با اعتبار 430میلیارد ریال افتتاح و 10پروژه با اعتبار 15میلیارد ریال کلنگ زنی می شود.
کد خبر: ۴۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۰/۰۸/۲۴

پاسخ هوشمندانه معلم بزرگ ايل (بهمن بیگی) به فرح پهلوی کودکي که در فقر به دنيا آمددر آن شرايط، بايد تبديل به چوپاني مي شد اما مبتکر آموزش به عشاير شد «به دنبال چه مي گرديد؟ من معجزه خداوند هستم!» من به نام اين مردم، با اين چشم هاي پر فروغ، پوست هاي پر چروک، لباس هاي ژنده، شکم هاي گرسنه، با اين لب هاي بي خنده و دل هاي پرخون، به نام اين مردم به نام چوپان ها، مهترها، کنگرزن ها، درودگر ها، هيزم شکن ها، ني زن ها، فعله ها، بي کارها و ولگردها از شما مي خواهم که به پا خيزيد و روز و شب و گاه و بي گاه درس بدهيد، درس بخوانيد، درس بدهيد، درس بخوانيد...»
کد خبر: ۴۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۰/۰۸/۲۴