« آواي رودکوف» خود را به اخلاق حرفه‌اي روزنامه‌نگاري پايبند مي‌داند و مبناي فعاليت اين سايت بر سه اصل « بيطرفي » ، «دقت » و « انصاف » استوار است.

      
برچسب ها
آوای دنا-الف احمدی:از خوبی های این دوران ، اگردرخواستی از مردم جنبه عمومی پیدا کند . به آن خواسته هم توجه می شود. استان مازندران به علت وسعت وگستردگی به سمت شرق و غرب ، از استان های مهم شمال کشور بوده است . این واقعیت استان مازندران غیرقابل انکار است. عزیزانی بامواجه بودن با ،واقعیت این گستردگی اعتقاد پیدا کردند . که استانی جدید به نام گلستان تاسیس شود . این خواست مورد توجه قرار گرفت . جنبه عملی پیدا کرد. هرچند جدا شدن، تکه تکه شدن، کوچک شدن، منفعتی برای ساکنین آن نخواهد داشت. آرزو دارم روزی برسد : تمام کسانی که مسیر جدا شدن را پیموده اند . درخواست کنند . مجددا همه مجموعه ها کنار هم جمع شوند . استان متحد ومنسجم، بزرگ را احیا کنند. شاید ما در آن دوران نباشیم. جدا شدن قسمتی از روح، جان استان مازندران نام خود را، گلستان انتخاب کرد. این استان جدید گلستان ، با راهنمایی های بزرگان معنوی، اجرائی و قانون در این مسیر راهی را پیموده است .که می تواند توجه به آن ، راهگشا خوبی برای عرصه زندگی باشد: ایجاد استان جدید به نام گلستان ،هرچند برای مجموعه به هم پیوسته استان مازندران، از نظر عاطفی، انسانی، روحی و روانی سخت و رنج آوربوده است. اما این خواست با بالاترین احترام ، کم ترین تنش مورد اجابت قرار گرفت . تصور ایجاد شد که عزیزانی تصمیم گرفته اند . این مسیر را برای خدمت به ، ولی نعمتان خود تجربه کنند . استان مازندران تا زمانی که زندگی برقرار است متحد و یکپارچه است چرا؟ الف- توجه همه عزیزان را جلب می کنم . به فصل هایی از سال ،که هر سال تکرار می شود .وقتی مسیر جاده تهران به سمت شمال ( مازندران ) از مازندران به سمت مشهد حرکت می کنیم . خط مرزی ایجاد می شود : که یک سمت آن سرسبز ،سمت دیگر آن درخت و گیاهانی وجود ندارد . همین خط مرزی در سمت شرق مازندران، مرز اتصال گلستان جدید ،استان خراسان تکرار می شود. به حکم قانون طبیعت استان مازندران، استان متحد و واحد است. با شروع فصل بهار ، فصل پاییز ،این اتحاد و واحد بودن در مقابل دید، همگان قرار می گیرد .هرچند این مساحت ، در قسمت های مختلف ، دارای نام های متفاوت ،مورد احترام ، به خواست مردم باشد. ب- اجداد، نیاکان، گذشتگان ما، این استان متحد را به دست ما سپرده اند، اتحاد و کنار هم بودن رمز بقا است . کاری کنیم که استان مازندران مال همه کسانی باشد که در محدوده ای زندگی می کنند، که هر سال بهار و پاییز این خطوط مرزی مازندران را تماشایی می کنند .فکر کنیم چرا ؟ استان ها ، تاکنون این مساحت ها را دارا بوده اند. پ- هموطنان و عزیزان ما در استان گلستان توجه دارند . که روزی استان گلستان امروز ، محل تولید طلای سفید (پنبه) بوده است . خریدار این طلای سفید کارخانجات نساجی بهشهر، قائم شهر و... بوده است. یک نیازمندی پیوسته و خوب ، یک رابطه همراه با تکریم و احترام متقابل ، که شرط ادامه آن ، توانمندی دوطرفه بوده است. اکنون که کارخانجات چیت سازی بهشهر، نساجی قائم شهر و... فعال نیست .دیگر کاشت ، داشت ، برداشت ، طلای سفید (پنبه) محصول اول استان گلستان نیست. ت- لازم است یادی کنیم . از کسانی که پیگیری نام گذاری این قسمت از استان مازندران به نام استان گلستان بوده اند . عزیزان و بزرگوارانی ، که با اهدای جان خویش ، به همه ی ما اعلام کرده اند . ایجاد استان ( گلستانی ) مد نظر ماست . که به این خطه ظرفیت های جدید اضافه کنیم . به طور مثال فرودگاه هواپیمایی که در استان مازندران وجود داشت .را جا به جا نکرده اند .که به استان گلستان بیاورند .بلکه فرودگاهی جدید به ظرفیت گلستان اضافه کردند . با اهدای جان خویش ،برای ابد الگوی ارائه داده اند . با ایجاد امکانات جدید ، اضافه کردن توانمندی های جدید ، استان گلستان را گلستان ایران و جهان کنیم (منظور نمایندگان کشته شده در حادثه افتتاح فرودگاه گلستان) ث- در عرف مردم مازندران ،سایر نقاط ایران بزرگ باشکوه ،تعیین خطوط مرزی اهمیت خاص و ویژه ای دارد . که از همان کودکی به همه آموزش می دهند . که رعایت این حق ، بسیار ، بسیار ، مهم است. خاطره ای را در ذهن دارم . که بیان آن ممکن است مفید باشد . برای ما تعریف می کردند.: زمانی کره ی زمین ، بین دو برادر ، به نام هابیل و قابیل دو تقسیم می شد. نصف جهان مال قابیل ، نصف دیگر جهان مال ، هابیل بود . در تعیین مرز باهم اختلاف پیدا کردند هر بار که ، این دو برادر باهم ،بر سر این موضوع زورآزمایی می کردند . هابیل حریف قابیل بود. نقل می کنند که قابیل همیشه در این زورآزمایی شکست می خورد حتی زمانی که اسیر قدرت بدنی ، هابیل بود . با پاها به این مرزها می زد . تا مقداری مرز دو قسمت جهان کمی ،به نفع او جابجا شود . در مسیر زندگی این حس وجود دارد .که انسان مالکیت خود را در سطح خاک گسترش دهد . تلاش می کند این محدوده ها بزرگ و بزرگتر شود. در عرف جامعه ما ، روابط بسیار ، بسیار خوبی وجود دارد . برای تعیین حدود ، زمین وملک، اداره ثبت اسناد ، قانون ، بسیار محکم و منسجم وجود دارد . که تفسیر پذیر نیست . در بدنه ی جامعه هم زمانی مشکل تعیین مرز زمین ها و املاک وجود دارد . تمام طرف ها در مکان مورد نظر جمع می شوند . با گفتگو ،همراه با بخشش وسخاوت مشکل طرفین مرز ، را حل می کنند . کاری که قرن ها ، در بدنه ی جامعه وجود دارد و تکرار می شود جالب است. برای تعیین مرز مثلا درختی کاشت ه می شود . یا سنگی گذاشته می شود . که بعضی از این موارد بیش از نیم قرن سابقه دارد . درخت وسنگ مورد نظر جابجا نشده است. ج- اما عزیزانی که در فکر تعیین خط مرزی ، برای میانکاله بین استان مازندران و استان گلستان هستند . عنایت داشته باشند . میراث هایی از اجداد ، نیاکان و گذشتگان به ما به صورت واحد و یکپارچه با ارث رسیده است. هر وقت بدون دلیل آن میراث را حفظ نکرده ایم .هزینه های سنگینی بر جامعه ، متن مردم وارد شده است . به طور مثال انحلال سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور میراث 63 ساله برنامه ریزی کشور شورای پول و اعتبار ، (هر چند در حال احیاء مجدد هستند) و... چه بر سر اقتصاد کشور آورده است. همشهریان گرامی بهشهری ،سال ها با بهترین نحو ممکن ، با کمترین آسیب به محیط زیست میانکاله، از این میراث نگهداری کرده اند . با تعهد وعمل به عرف ، سنت ، قانون خدشه ای به این میراث وارد نکرده اند. با تمام مشکلات اقتصادی ، که دست بر گریبان بوده اند . بدون اجازه قانون کاری را انجام نداده اند . که موجب تهدید میانکاله شود. آیا پاداش نگهداری خوب از میانکاله، گرفتن بخشی از میانکاله از شهرستان بهشهر است . حتی قسمت کوچکی برای تعیین مرز ، گسترش کمی بیشتر ، استان گلستان باشد. کسانی که واحد بودن میانکاله، مسئولیت حفظ و نگهداری میانکاله را ، از مردم بهشهر که دانای این کار هستند بگیرند . مجازات سختی را باید انتظار داشته باشند . که توسط همین خاک ، اب ، باد و نور خورشید ، میانکاله ، نصیب آنان خواهد شد. ورود بدون دانش و تجربه برای نگهداری میانکاله توسط افراد جدید، مجازات کسانی است که حق مردم شهرستان بهشهر را نادیده بگیرند. ح - همسایه های عزیز ، بزرگواران استان گلستان ، در همسایگی دیوار ،به دیوار شما مردم عزیز و شریف شهرستان گلوگاه زندگی میکنند . گردان امام حسین (ع) نماد پیش کسوتی در دوران جهاد و شهادت فرزندان آنان است . دارای قلب های مهربان، طبع بلند ،متعهد برای به دست آوردن روزی برای زندگی از راه درست ، با به جان خریدن خطرات به همه ثابت کرده اند، برای حل مشکلات اقتصادی خود به حق دیگران دست اندازی نمی کنند . مشکل بیکاری فرزندان خویش را با بخشش و سخاوت جان خویش حل می کنند . گواه محکم، سند با اعتبار، بخشش و سخاوت مردم شریف شهرستان گلوگاه برای به دست آوردن روزی از راه درست، مجموعه توانمند دکل بندان است شجاعت گردان امام حسین (ع) در چهره های معصوم پاک مجموعه توانمند دکل بند، مجموعه های اقتصادی فعال مختلف اعم از کارخانه های موجود ، مجموعه های فعال فرهنگی ، بنگاههای اقتصادی ، و..... جریان دارد که در این راه جان های زیادی از فرزندان شهرستان گلوگاه تقدیم بارگاه خداوند بزرگ شده است. مجموعه توانمند دکل بند گلوگاه ده ها، بلکه صدها سختی ها را با گذشتن از جان خویش تحمل می کنند . تا روزی بدست آید که به حق دیگران دست اندازی نشود. مجموعه توانمند دکل بند گلوگاه مجموعه فعال اقتصادی که شجاعت گردان امام حسین (ع) دوران جهاد و شهادت در سیمای آنان تماشایی است. با تلاش همراه با بخشش و سخاوت ،به همه می گویند برای پیشرفت و تعالی کشور باید کار کرد، تلاش کرد، حتی اگر این کوشش و تلاش با سخت ترین موانع همراه باشد. به همه می گویند تمام تلاش های ما را این چنین نظاره گر هستید . آیا وجدانتان رضایت می دهد که حقی از ما فراموش شود. ج- استان گلستان در گذشته و در حال حاضر دارای بزرگان معنوی، قانون گذاری و مسئولین اجرایی و... خوبی بوده است. عزیزانی که رقابت برای خدمت گذاری مردم، ولی نعمتان خویش را به زمان انتخابات محدود کرده اند . بعد از برگزاری انتخابات، این مجموعه فعالیت تعطیل می شود . تا انتخاباتی دیگر پیش رو باشد . همه از مسئولین اجرایی، قانون گذاری، با تکریم و احترام، حمایت می کنند . خدمت بهتری به مردم منطقه صورت می گیرد .عملکردی که می تواند الگوی برای دیگران باشد. خ- ضرب المثلی در جامعه وجود دارد درخت زمانی تنومند وثمرده ، می شود که به طور ثابت و دائم در یک مکان بمدت طو لانی رشد ونمو کند. ثمره و پاداشی که از استمرار و تداوم ادامه حیاط از آن حاصل می شود . بطور مثال: چرا رستوران اکبر جوجه شهرستان گلوگاه مجموعه ای کارآفرین، فعال، سود ده است . شهرت ملی، جهانی پیدا کرده است. چرا تخمه حاج علی تولید کننده (تنقلات، تخمه و...) فعال، کارآفرین دارای شهرت، شهرستانی، استانی و کشوری شده است. مگر نه این که وارثان خوب، با وجدان، این مجموعه ، دیگر مجموعه، اعتبار این نام را حفظ کرده اند . از آن خوب نگهداری کرده اند. سوال می کنم چرا ؟شرکت های تولید کننده انواع لوازمات مورد نیاز زندگی ، یک نام را سال ها وحتی قرن ها عوض نمی کنند . برای چه؟ توسعه و پیشرفت حاصل نخواهد شد .تا زمانی که کسانی اعتماد پیدا کنند که می توانند برای توسعه و پیشرفت مفید باشند . یکی از مواردی که کمک می کند تلاش ها مفید بوده است . داشتن سابقه وآن هم سابقه طولانی مثبت است . پس بیاییم تلاش کنیم که این توانمندی را از خود دور نکنیم . مجموعه ها و فعالیت های صاحب نام را تغییر ندهیم . آن را متحد و منسجم و با نام های مشهور جهانی حذف کنیم . حل مشکلات و معضلات و برآورده کردن امید ها و آرزوها با کارهای متناقض حاصل نخواهد شد. کسانی که مسیر جدایی را با نیت خیرو خوب برای پی گیری و حل مشکلات دنبال می کنند . عنایت داشته باشند در مسیر کمک به این جریان قرار ندارند. یکی از راه های ساده و فراگیر ، حل بسیار از مشکلات، حفظ و نگهداری بسیاری از امور صاحب نام است . که از گذشتگان به ما رسیده است. تجربه ها و نکاتی که گاهی ما حصل سال های عمر نسل های زیادی بوده است. د- چرا مجموعه ها یی به دنبال آن هستند که روستا را شهر و شهر را شهرستان و استان های جدید ایجاد کنند؟ زندگی نعمت های دارد که موجب تداوم دل انگیز آن می شود . یکی از نعمت های بزرگ زندگی وجود نوجوانان و جوانان سال 93 است. اصلی در زندگی وجود دارد . که استادی تدریس این اصل زندگی فعلا در انحصار نوجوانان و جوانان 93 است .این عزیزان برای بدست آوردن خواسته ها و مطالبات خویش از نوجوانان و جوانان سال 57 ، از این اصل زندگی کمک می گیرند . حتما شاهد بوده اید که موضوع ساده و روان را با چه آب و تاب و با چه حرارتی، توضیح می دهند . تا آن موضوع را بزرگ و بزرگتر جلوه دهند (شوخی: این کار نوجوانان و جوانان سال93 همان قانون یک کلاغ وچهل کلاغ است) تا برای نوجوانان و جوانان سال 57 موضوع مورد نظر بزرگ جلوه داده شود . تا با آن موضوع توجه شود . خواسته آنان با همین جلب توجه برآورده می شود. ظاهرا عده ای از هموطنان عزیزمان با کسانی مواجه شده اند . که گاهی اوقات به خواسته ها و مطالبات آنان توجه ای نمی کنند .برای حل مشکل خود ، نوجوانان و جوانان سال 93 را ؛الگوی خود قرار داده اند . مشکلات برطرف، آرزوها و آرمان ها تحقق عملی پیدا کند . آن هم بواسط بزرگ جلوه دادن منطقه و محل سکونت خود. به مبارکی 22 بهمن 57 ، با بخشش و سخاوت ملت بزرگ ایران ، رهبری پیامبر گونه حضرت امام خمینی (ره) ، میراث گرانقدری نزد تک تک همشهریان، هم استانی ها و هموطنان ، به امانت ، قرار داده شده است . میزان رای ملت است. عاملی که هر عده، مجموعه، جمع بی توجه، بی تفاوت را هوشیار می کند . همه توجه ها را خیره می کند. هر عده ای که در میدان خدمتگذاری دچار فراموشی شود . آنگاه نمی تواند نظر همه مردم را متوجه خویش کند . آن وقت دیگر در جایگاه بزرگ معنوی ، اجرائی ،و قانون گذاری ، مسیر زندگی قرار نمی گیرد . نعمتی از نعمات خداوند از او سلب و به فرد دیگر عطاء می شود. هموطنان عزیز : شاید بهتر باشد . به جای اینکه هر روز روستائی را تبدیل به شهر یا شهری را تبدیل به شهرستان یا استانی را تبدیل به چند استان کنیم . که به خواسته های ما توجه شود. کسانی را با رای خود بزرگ کنیم .که بتواند در پی جلب نظر مردم باشند، به همه توجه داشته باشند . دید وسیع و گسترده داشته باشد . ایران بزرگ مملو از چنین انسان های شایسته، مهربان اما گمنام است. شرط درخشش چنین انسان های بزرگ، توجه فرد، فرد ما نسبت به آنان است. کاری آسان، روان،و دست یافتنی. ذ- الگوی جمهوری اسلامی ایران : در متن خود برنامه ها، هدف ها،نهاد ها ، و ... را طراحی کرده است .برای همیشه در مسیر زندگی درک واقعی از خواسته های آرمان، آرزوها و ... ملت بزرگ ایران حاصل شود . یکی از این پیش بینی ها ، هم زمانی گسترش مدیریت اجرایی، شانه به شانه ان شورای اسلامی در کشور است .مکان و جمعی را نخواهید یافت . که از نظر و دید مدیریت میانی کشور+ شوراهای اسلامی کشور(روستا- شهر- شهرستان- استان- کشور) پنهان مانده باشد. تلاش کنیم .در مسیر زندگی ،از این مجموعه های توانمندی بزرگ ،بهره مند باشیم .آن وقت دیگر صدای نیست .که شنیده نشود . کار و خدمتی نیست که پیگیری آن بر زمین بماند. با امید به لطف خداوند بزرگ الف- احمدی
کد خبر: ۳۱۸۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۲/۰۲

آوای دنا:این طرح مهم کشاورزی که تنها طرح طرح بزرگ آبرسانی به مزارع کشاورزی در شهرستان لنده است به بهره برداری نرسیده است . به گزارش خبر لنده ، قریب به 10سال است که از مراسم کلنگ زنی پروژه آبرسانی به دشت آبلش در روستای مالشیخ از توابع بخش مرکزی شهرستان لنده می گذرد و این پروژه مهم و حیاتی برای شهرستان لنده بر اثر عدم پیگیری جدی مسئولان جهاد کشاورزی در شهرستان و استان کهگیلویه و بویراحمد با پیشرفتی 80 الی 90 درصدی متوقف شده است.  آیا سزاوار است پروژه ای به این مهمی که سهم عظیمی در ایجاد اشتغال بیش از 2 هزارنفر از جوانان جویای کار را در خود دارد و باعث جذب سرمایه های عظیم درآمدی و خودکفایی شهرستان لنده در زمینه کاشت ، داشت و برداشت گندم و جو و صیفی جات و سایر حبوبات را دارد در بی اعتنایی مسئولین و نماینده مردم شهرستان لنده در مجلس شورای اسلامی که خود عضو کمیسیون کشاورزی است راکد بماند. جای بسی تأسف است که در سالی که رهبر انقلاب آن را به نام حماسه سیاسی و حماسه اقتصادی نامگذاری کرد در بحث حماسه اقتصادی این امر در شهرستان نوپای لنده که نیازمند دستگیری همه مسئولان اعم از شهرستانی و استانی و کشوری است مورد غفلت واقع شود. البته جهاد کشاورزی شهرستان لنده نیز زحمات و کارهای زیادی در این راستا انجام داده است اما مسلماً وقتی پروژه ای 10سال به طول انجامد لوله های آب و دستگاه های انتقال آب براثر طولانی شدن پروژه و عوامل جوی و انسانی آسیب جدی دیده و در زمان افتتاح عملاً کارآیی خود را از دست می دهند.  به هرحال امیدواریم تازیانه های بی مدیریتی که برگُرده پروژه دشت آبلش سال به سال سنگین تر می نشیند روزی به پایان برسد و شاهد شکوفایی اقتصادی در بخش کشاورزی شهرستان و اشتغال جوانان جویای کار در به تحقق رسیدن پروژه دشت آبلش لنده باشیم و این عملی نسیت مگر با وحدت و تعامل میان مسئولان جهاد کشاورزی و مردم و نماینده مردم در مجلس شورای اسلامی که خود عضو کمیسیون کشاورزی است.  گفتنی است دشت آبلش علاوه بر محل احداث پروژه آبرسانی به اراضی آن از بهترین مکان های تفریحی و سرسبز در ایام تعطیلات عید نوروز به شمار می آید که از جاذبه های طبیعی و دیدنی شهرستان لنده نیز محسوب می شود.
کد خبر: ۲۸۹۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۱۲/۲۷

آوای دنا:زیبایی زاگرس را در جنگل ها و درختان کهنسالش می دانند ودر این بین درختان بلوط بیشترین سهم را دارند.جنگل های بلوط درسلسله جبال زاگرس در گستره ای به وسعت 10 میلیون هکتار پراکنده است .به گزارش واحد مرکزی خبر ،استان‌های فارس، لرستان،کهگیلویه و بویراحمد،کردستان ، خوزستان ، چهار محال بختیاری و ایلام دارای جنگلهای بلوطند که در نوع خود از بی نظیرترین جنگل‌های دنیاست.دشت برم، بزرگترین دشت بلوط ایران در کازرون و درغرب استان فارس قرار گرفته که چوب درختان آن ازمرغوبترین چوب‌هاست.اما این درختان تنومند با همه ی سر سختی شان چند سالیست قد خم کرده اند.پدیده زوال یا خشکیدگی بلوط‌ها که از 5 سال پیش در رویشگاه‌های زاگرسی شایع شده، جنگل‌های 7 استان را در برگرفته است که به گفته ی متخصصان جنگل‌های فارس و ایلام بیش از سایر استان‌های زاگرسی به این آفت مبتلا شده‌اند.سوسک چوبخوار آفت بسیار خطرناکی است که درهرمرحله با تخم گذاری در تنه درختان بلوط باعث می شود با تغذیه لارو از آب درون آوندها ، درخت کاملا خشک شود.این آفت از 4 سال پیش در جنگل های زاگرس بویژه در منطقه دشت برم کازرون پیدا شده است.رئیس سازمان جنگلها و مراتع کشور چندی پیش در بازدید از جنگلهای خشک شده بلوط دشت برم کازرون با بیان اینکه یک میلیون و 130 هزار هکتار از جنگل های زاگرس به علت بیماری زغال بلوط و سوسک چوب خوار خشک شده اند گفت : با بیمار شدن درختان بلوط 15 در صد از این جنگلها که معادل 18 میلیون درخت است خشک شده است.درسالهای اخیرکاهش بارشها، خشکسالی های پی در پی وطاقت فرسایی را در منطقه رقم زد وفرصتی شد تا آفات و بیماریها با سرعت بیشتری شیره ی جان درختان و رگ حیات زاگرس را نشانه گیرد.کارشناسان معتقدند وقوع خشکسالی درعرصه‌های منابع طبیعی و جنگل‌ها باعث تشدید درتاثیرگذاری آفات درختان شده و این عرصه‌ها را با خطر جدی مواجه کرده است.خشکیدگی بلوط یکی از آسیب هایی است که هرروز بر وسعت آن افزوده می شود ،آفتی که به گفته کارشناسان منابع طبیعی پس از ظهورعلائم آن ، در فاصله 3 تا 5 سال درختان بلوط را به طور کامل خشک می کند.یعقوب رضایی معاون حفاظت وامور زمین منابع طبیعی و آبخیزداری فارس عامل اصلی این خشکیدگی را تغییر اقلیم، گرم شدن زمین و فشارهایی خارج از توان اکولوژیک منطقه عنوان کرد و گفت همه ی این عوامل باعث شده تا بیماری زغالی بلوط و سوسک چوب خوار در این مناطق طغیان کند.عمده آفت های درختان جنگلی بلوط شامل آفت های جوانه خوار ، میوه خوار و برگ خواربلوط هستند و در شرایط محیطی و زمانی خاص با تغذیه درختان موجب ضعیف شدن ، کاهش مقاومت ودرنتیجه خشک شدن آن می شوند.آفت ذغالی بلوط که با شیوع یک آفت شروع می‌شود عاملی برای سیاه شدن، پژمردگی و خشکیدگی کامل درخت استسوسک چوبخوار هم حشره‌ای است که با تخم گذاری در تنه درختان بلوط و رشد لارو در آوندهای این درختان سبب از بین رفتن آوندها و خشک شدن تدریجی بلوط می‌شود.همچنین دامپروری درجنگل و کوبیدگی خاک جنگل توسط دام ها، سرشاخه زنی درختان توسط دامدارها، آتش سوزی،ریزگردها که با پوشاندن برگ‌های بلوط سبب کاهش فتوسنتز در برگ‌ها می‌شود و علاوه بر آن چرای بی‌رویه دام‌ها و زراعت زیر اشکوب جو و گندم در جنگل‌ها نیزاز دیگرعوامل درتخریب درختان بلوط در زاگرس است.این در حالیست که دربین استانهای زاگرس نشین ، فارس با دو میلیون و 250 هزار هکتارجنگل ،بیشترین وسعت جنگل های این منطقه را داراست و حدود 800 هزار هکتاراز این مساحت را درختان بلوط شامل می شود.به گفته مدیرکل منابع طبیعی و آبخیزداری استان فارس در حال حاضراز مجموع 800 هزار هکتاروسعت جنگل های بلوط دراستان نزدیک به 90 هزار هکتارآن در حال نابود است.بردبارگفت 15 درصد از مساحت 100 هزار هکتاری درختان بلوط کازرون نیز از بین رفته است.بر اساس تحقیقات انجام شده در دانشگاه علوم پزشکی شیراز و نظر کارشناسان خارجی راهکار موثر ومناسبی برای کنترل آفت روی درختان سبز وجود ندارد، حتی استفاده از سموم شیمیایی نیز برای کنترل آن توصیه نشده است. لاروها و حشرات در درختان خشک شده هم زندگی می کنند از اینرو حذف این درختان و انتقال آنها به مناطق دیگر می‌تواند در انتشار آلودگی به مناطق غیر آلوده نقش بسیار مهمی داشته باشد.جلالی معاون وزیر جهاد کشاورزی می گوید : کارشناسانی از سازمان خواربار جهانی فائو و کشور آلمان برای بررسی این مشکل از منطقه بازدید و اعلام کردند که تنها راه حل قطع درختان خشک شده است.مدیرکل منایع طبیعی و آبخیزداری فارس هم افزود: با آلوده شدن 26 هزار هکتار جنگلهای بلوط دشت برم کازرون 10 هزار هکتار این جنگل ها خشک شد که عملیات قطع اندامهای خشک شده درحال انجام است.به گفته بردبار در حال حاظر برای نجات جنگل‌های بلوط، درختان نیمه خشک را از نیمه قطع می‌کنیم تا دوباره سبز شوند و درختان کامل خشکیده را قطع و درکوره‌های مخصوص به زغال تبدیل می‌کنیم تا آفت و سوسک‌ها نیز از بین بروند.علاوه برشیوع آفات و بیماریها در جنگل های بلوط استان ، یعقوب رضایی معاون حفاظت و امور زمین منابع طبیعی و آبخیزداری فارس می گوید : تخریب سالانه حدود هزارهکتارازاین جنگل ها ومراتع به علت بی توجهی مردم و گاه برای تامین سوخت جوامع محلی و عشایری هم نابودی بیشتردرختان بلوط را به دنبال داشته است.این درحالیست که جنگل ها همیشه نقش مهمی در زندگی بشر داشته اند وهمواره عامل جلوگیری از فرسایش خاک ، وقوع سیلاب و حفظ منابع آب و پاکی هوا بوده اند.به گفته کارشناسان، جنگل‌های زاگرس از ارزش ژنتیکی بالایی برخوردارندوهرهکتار جنگل سالانه 60 تن ریزگرد را در خود رسوب می‌دهد.براساس ارزیابی کارشناسان ارزش هر درخت بلوط 169 میلیون تومان تخمین زده شده است.علاوه بر این 40 درصد از دام‌های کشور در این منطقه قرار گرفته‌اند، ونزدیک به 27 هزار خانوارعشایر و دامداراستان دربیشتر فصول سال دراین ناحیه زندگی می‌کنند.به گفته مصطفوی رییس اداره بهره برداری منابع طبیعی فارس، با ادامه پدیده خشکسالی و کشت های بی رویه در کف جنگل در 30 سال آینده جنگلی در فارس وجود نخواهد داشت.جواهری معاون فنی اداره کل منابع طبیعی استان فارس افزوداین معضل در تمام استانهایی که در محدود ه رشته کوه زاگرس قرار دارند دیده میشود و برای جلوگیری از خشک شدن این ثروت ملی عظمی جدی لازم است که دولت مردان باید به آن توجه ویژه داشته باشند.ابوالقاسمی مدیر طرح زاگرس در ایران در بازدید از طرح حفاظت از تنوع زیستی زاگرس در بخش کر و کامفیروزفارس هم گفت طرح حـفاظت از تنوع زیستی زاگرس مرکزی با هدف توانمند سازی مناطق حفاظت شده و ارتقا آگاهی عمومی در زمینه محیط زیست در سطحی بالغ بر 2 میلیون و500 هزار هکتار از منابع زیست محیطی در بخشهای تولیدی عمده کشاورزی ، منابع طبیعی ، آب و طبیعت گردی در حال اجراست.بر همین اساس احیای جنگلهای بلوط زاگرس در دستور کار مدیران استان قرار گرفت وطرح های ملی و استانی چندیست درحال اجراست.طرح صیانت ازجنگل های بلوط فارس شامل کاشت نهال های بلوط وبریدن شاخه های بیمار/اصلاح و تغییر الگوی کشت شامل طرح تکثیرپیازگل نرگس وتغییرالگوی کاشت «زیر آشکوب» از جمله این طرح هاست .مدیرکل منابع طبیعی وآبخیزداری فارس می گوید نهال‌های جوان بلوط به داد درختان پیر و خشک شده می‌آیند تا جنگل‌های بلوط از نفس افتاده را دوباره احیا کنند.وی گفت درهرهکتار 100 نهال کاشت ه می شود که تا کنون 20 هزار نهال جوان در منطقه دشت برم کاشت ه شده است.بلوط هایی که هم اکنون کاشت ه می شود ، نهال های یک ساله هستند به همین سبب تا 14 سال دیگر از گزند سوسک های چوبخوار در امانند چرا که سوسک چوبخوار فقط به درختان بلوط بالای 15 سال حمله می کند.همچنین کاشت گل نرگس در 30 هزار هکتار از این منطقه در 3 ماه اخیر هم از دیگر اقدامات برای تغییر نوع کشت بوده است .وی گفت: برای جلوگیری از شیوع بیماری درختان بلوط طرحی تهیه ودرشورای محیط زیست مطرح و به دولت ارائه شده است که امیدواریم با تامین اعتبارات مورد نیاز و اجرای آن این بیماری کنترل شود .این طرح پنج ساله که شامل افت زدایی و کاشت درختان جدید است به 150 میلیارد تومان اعتبارنیاز دارد.به گفته بردبار برای کاشت نهال در 10 هزار هکتار به دستکم هر سال 10 میلیارد تومان اعتبار نیاز است و اعتبارات هم اینک بسیار ناچیز ودر حد طرح های مصوب احیا جنگل ها نیست.اواقدامات پیشگیرانه و بازدارنده در راستای کاهش تخریب و تصرف عرصه های منابع طبیعی در استان را شامل راه اندازی شبکه رادیویی بی سیم و گسترش ارتباطات موثر در عرصه های طبیعی استان ،ایجاد یگان حفاظت با مسلح شدن نیروهای این یگان در استان، پیشگیری و اطفاء حریق ،کنترل آفات و بیماریها در عرصه های جنگلی و مرتعی،ایجاد کمربند سبز حفاظتی در عرصه های ملی و نیز تهیه و صدور اسناد تک برگی اراضی ملی را از جمله مهمترین اقدامات اساسی در روند کاهش تخریب و تصرف عرصه های منابع طبیعی استان عنوان کرد.در کشور ما پنج نوع جنگل از جمله جنگل های مرطوب ، نیمه مرطوب ، نیمه خشک ، خشک و خشک نیمه گرمسیری وجود دارد که سه نوع از این جنگل ها یعنی جنگل های نیمه خشک ، خشک و خشک نیمه گرمسیری در استان فارس وجود دارد و این استان در این نوع جنگل و به لحاظ مساحت جنگل ها ، مقام نخست کشور را دارد .به گفته رییس اداره فنی جنگل داری و جنگل کاری استان 17درصد جنگل های کشور در فارس قرار دارد.معین الدین با بیان این که سرانه جنگل در فارس حدود پنج برابر سرانه جنگل کشور است ، می افزاید : کاهش فاصله های موجود با شاخصه های جهانی ، یکی از برنامه های جدی اداره جنگل داری و جنگل کاری استان فارس است که اجرای همه ی این طرح ها نیازمند اختصاص اعتبارات ملی ست.صادقی نماینده ی مردم کازرون در مجلس شورای اسلامی هم با بیان اینکه اعتبارات ویژه ای به احیا جنگل های بلوط در بودجه سال آینده اختصاص یافته که افزایش چشمگیری داشته است گفت مجلس با هر طرحی که در جهت صیانت از جنگل های زاگرس و مطابق قانون باشدموافقت خواهد کرد.
کد خبر: ۲۸۸۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۱۲/۲۷

آوای دنا:شهرداری و شورای اسلامی شهر لنده در حرکتی قابل تقدیر اقدام به اهداء بیش از 2 هزار اصله نهال درخت در بین مردم جهت کاشت در پیاده روها ،جلو منازل و معابر نموده است. مهندس  محمدتقی تقی زاده شهردار لند با تاکید بر لزوم توجه همگانی به توسعه فضای سبز شهری، به آوای دنا گفت: به منظور فرهنگ سازی و گسترش فضای سبز شهر لنده بیش از 2هزار اصله نهال در پارک ها و بین شهروندان لنده ای توزیع می شود.وی خواستار تلاش همه شهروندان برای ایجاد فضای سبز شد و اضافه کرد: هر کجا که امکانات آب و خاک باشد، باید برای احیا و ایجاد فضای سبز در آن نقطه تلاش کرد.ایشان ترویج فرهنگ حفظ منابع طبیعی و درختکاری را امری ضروری خواند و افزود: می‌بایست حفظ و حراست از درختان و فضاهای سبز و کاشت آن‌ها به یک فرهنگ در بین مردم تبدیل شود.شهردار لنده،  شهروندانی را که نهال دریافت کرده‌اند را به کاشت صحیح و مراقبت از نهال‌های هدیه شده توصیه نموده و ابراز امیدواری نموده با این اقدام شهرداری و شورای شهر و همکاری مردم شاهد شهری زیبا و سرسبز باشیم.بدون شک این اقدام شهرداری و شورای شهر قابل ستایش و امیدواریم  همشهریان بزرگ و سبز اندیش ما با نگهداری از فضاهای سبز ایجاد شده در شهر، قدردان زحمات شهردارجوان خود باشند.انشاء الله/بدری
کد خبر: ۲۸۷۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۱۲/۲۶

آوای دنا-بدری:امروزه مبادی ورودی شهرها به عنوان اولین و آخرین سکانس مواجهه مخاطب با آنها که به نوعی فرهنگ ، تمدن ، تاریخ و هویت محلی مردم را به نمایش می گذارد از اهمیت ویژه و فوق العاده ای برخوردارند... برهمین اساس ورودی شهر لنده از طرف دهدشت که در واقع پیشانی شهرستان لنده است و باید توجه ویژه ای به آن شود مورد کمترین لطف و مرحمت مسولان قرار گرفته  و علاوه بر ایجاد بلوار وسط آن و کاشت چند نهال درخت بی ثمر کار دیگری روی آن صورت نگرفت.لذا از شهردار جوان لنده و اداره برق این شهرستان انتظار می رود در اسرع وقت نسبت به روشنایی ان و ساماندهی این بلوار که هم اکنون از طرف شهرداری بعنوان بلوار امام حسین (ع)نام گرفت اقدام نمایند .متاسفانه برق این ورودی در بسیاری از شبها قطع و طی چند ماه اخیر در صورت روشنایی یک در میان روشن بوده که علیرغم تذکرات و یادآوریهای مردم این مهم مورد بی اعتنایی قرار گرفت است.همچنین این ورودی از کمترین زیبایی و نماد شهری و عمرانی برخوردار است و وضعیت فعلی حق شهر لنده شهر اولین ها شهر متمدن و باسابقه ایل بزرگ طیبی نیست و به هیچ عنوان نمی تواند تاریخ و هویت مردم این شهر را به نمایش بگذارد.آوای دنا در این خصوص هرماه یک الی دو گزارش منتشر و تا رفع کامل این گره از پیگیری و اعلام گزارش عملکرد مسولان مربوطه کوتاه نخواهد آمد.انشاء الله
کد خبر: ۲۸۶۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۱۲/۲۵

آوای دنا:معاون حفاظت و امور اراضی منابع طبیعی و آبخیزداری کهگیلویه و بویراحمد از کشت 150 هکتار گیاهان دارویی در بخش های دیشموک و قلعه رئیسی در سال جاری خبر داد. سید احسان نعمتی در گفتگو با خبرنگار مهر با بیان اینکه منطقه چاروسا از نظر اکولوژی مستعد کشت گیاهان دارویی است، افزود: کشت این گیاهان می تواند زمینه اشتغال زایی برای افراد جویای کار ایجاد کند. وی اظهار داشت: سرمایه گذاری در این بخش در زمینه کشت گیاهان دارویی می تواند منجر به رونق صادرات شود. نعمتی به مشکلات منابع طبیعی در بخش چاروسا اشاره داشت و بیان کرد: با برنامه ریزی هایی که در سطح استان انجام شده امیدوارم این مشکلات هر چه سریعتر رفع شود. وی با اشاره به اینکه بخش قلعه رئیسی 40 هزار هکتار مناطق جنگلی دارد، خاطرنشان کرد: در کشورهای توسعه یافته به ازای هر پنج هزار هکتار یک قرق بان وجود دارد درحالی که در این بخش به ازای هر 20 هزار هکتار یک قرق بان کار حفاظت را انجام می دهد که این مساله باعث بروز برخی مشکلات در حوزه منابع طبیعی شده است. معاون حفاظت و امور اراضی منابع طبیعی و آبخیزداری کهگیلویه و بویراحمدبا بیان اینکه این بخش از نعمت گاز برخوردار نیست، ادامه داد: این عامل باعث شده است مردم این منطقه به قطع درختان روی بیاورند و از هیزم آن به عنوان سوخت استفاده کنند. وی با بیان اینکه در کشور های توسعه یافته سوخت های فسیلی به دلیل آلایندگی که ایجاد می کنند کم کم جای خود را به سوخت های پاک می دهند، ادامه داد: این درحالی است که ما به تازگی به این فکر افتاده ایم که در مناطق کمتر توسعه یافته بحث سوخت رسانی و سوخت های فسیلی به جای استفاده از چوب درختان جنگل مورد توجه قرار گیرد.
کد خبر: ۲۷۰۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۱۲/۰۴

آوای دنا-حسین محمد زاده: باسلام خدمت تمامی شهروندان شهر دهدشت و همچنین مسئولان محترم با توجه به خبر یکی از دوستان مبنی بر قطع درختان دره سور دهدشت بر آن شدم تا اطلاع کاملتری پیدا کنم پس از تحقیق معلوم شد که تاکنون از پل کنار سمغون تا کنار دفتر صدا و سیما تمامی درختان حاشیه دره سور قطع گردید که از دم همه را زدند که شامل کلیه درختان کوچک و بزرگ می شد و حتی یک دونه را هم نذاشتند  . مورد دوم قطع تعدادی از درختان دشت مازه بود مورد سوم هم قطع درختان پارک جنگلی دهدشت بود ( پارک پشت بنیاد شهید و جنب اداره راه) مورد چهارم هم قطع درختان دره خشاب سوق بود مورد پنجم هم قطع موردی درختان حاشیه جاده های خروجی شهر هم بسمت تلیون هم بسمت بهبهان بود . در تماسی که با منابع طبیعی گرفته شد ادعا گردید که به علت پیری درختان انها را قطع می کنیم و خودشان مجدد می اید که با ذکر دلایلی به رد این حرف می پردازم از انجا که این درختان در سالهای قبل توسط بچه های دبیرستانهای دهدشت و بسیجیان و همکاری سپاه و منابع طبیعی وقت کاشت ه شدند و عملآ به یک منبع ملی تبدیل شدند و از طرفی سالیان طول کشید تا این درختان با این قد و قامت برسند حالا یک شبه بخاطر چند تومن انها را قطع کردند در پاسخ ما منابع طبیعی گفت که این درختان پس از 4-5 سال مجددن می ایند . من به قطع یقین می گویم از هزار درخت قطع شده شاید حتی بیست تای اونا هم نمی ایند زیرا اونها را از ریشه قطع می کنند و معمولن درختی که قرار است مجددن رشد کند از حدود نیم متر با بالا اون قطع می کنند تا جوانه های بدنه اون مجددن تبدیل به شاخه شوند در حالی که این درختان را از ته زمین زدند و در واقع اونو ریشه کن کردند بعدش هم وقتی درختان را قطع می کنند شاخه و برگ اونا را در همان جا می سوزونند که دیگه هیچی  باقی نمی مونه ضمن انکه صاحبان زمینهای کنار دره سور هم اقدام به شخم زدن این زمین می کنند پس عملآ امکان روئیدن وجود ندارد اما در پاسخ به اینکه اونها پیر هستند من به جرئت قسم می خورم که از هزار تا درخت حتی 30 تای اونها هم پیر نبود اخه این که دیگه همه می تونید ببینید هم با نگاه به مقطع درختان بریده شده هم با نگاه با سایر درختان باقی مونده  در نتیجه تنها دلیل مشخص شده این است که انها را به فردی پیمانکار دادند تا با گرفتن مبلغی اونا را قطع نماید و به گفته عده ای 100 ملیون گرفتند به گفته عده ای دیگر هر تن 30 هزار تومان . حالا خودتان تصویر نمایید که هزاران هزار  اصله درخت را بخاطر چند تومن قطع کردند  ایا باید این مردم غیور و مسئولین خدمتگزار صرفن به خاطر چند تومن شاهد قطع هزاران اصله درخت باشند. بنده ابتدا از تمامی اقشار شهر دهدشت و همچنین فرماندار و امام جمعه و نماینده مردم ،شورای شهر ،دادگستری و همه و همه انتظار برخورد شدید با متخلفین و جلوگیری از قطع درختان و هچنین با توجه به نزدیک شدن به روز درختکاری همه و همه دست بدست هم دهیم و با کاشت ن درختان مجددن شهر را سرسبز نمائیم. درست هست که الان فصل زمستان و سرماست ولی باید یادمان باشد که گرمای تابستان سال به سال بدتر و بدتر می شه و اگر ما با کاشت درختان که به ریه های زمین شهرت دارند به پاکی هوا کمک نکنیم سرانجام چند سال دیگر به شهری سوخته تبدیل خواهیم شد.
کد خبر: ۲۴۲۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۱۰/۱۱

کاشت بلوط و بادام در منطقه حفاظت شده کله گاه دهنو در شمال شهر یاسوج  آغاز شد. به گزارش آوای دنا :مدیرکل منابع طبیعی و آبخیزداری کهگیلویه و بویراحمد کاشت این دو گونه جنگلی با همکاری اداره منابع طبیعی بویراحمد و انجمن مردم نهاد زیست محیطی یاسوج صورت می گیرد. جهان آرا گفت: قرار است درآینده نزدیک بلوط و بادام در سطح وسیعی از استان کاشت ه شود. از مجموع یک میلیون و 700 هزار هکتار جنگل و مرتع در کهگیلویه و بویراحمد ، 900 هزار هکتار به کشت بلوط اختصاص یافته است.
کد خبر: ۲۴۰۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۱۰/۰۵

در سالروز 27 آذر که بنام وحدت حوزه و دانشگاه نامگذاری شده است، آیین اختتامیه هفته پژوهش و فناوری دانشگاه صنعتی خاتم الا نبیاء بهبهان برگزار شد. به گزارش آوای دنا به نقل از روابط عمومی دانشگاه صنعتی خاتم انبیاء بهبهان، در سالروز 27 آذر که بنام وحدت حوزه و دانشگاه نامگذاری شده است، آیین اختتامیه هفته پژوهش و فناوری دانشگاه صنعتی خاتم النبیاء بهبهان  برگزار شد. در این مراسم كه با حضور  توکلی و مدیران ارشد  دانشگاه  در محل آمفی تئاتر دانشگاه برگزار شد، 9 برگزیده در بخش های مختلف پژوهشی لوح تقدیرخود را از دست راست دانشگاه دریافت كردند. در ابتدای این مراسم حجت الاسلام و المسلمین نصیری مطالبی پیرامون اخلاق در پژوهش مطرح کرد و در ادامه  مرادیان ضمن تشریح فعالیت و عملکرد مدیریت پژوهشی دانشگاه در یک سال گذشته محورهای انتخاب پژوهشگران  برتر دانشگاه را کار در  طرح‌های تحقیقاتی، چاپ مقالات در مجالات داخلی و خارجی، و چاپ کتاب عنوان نمودند و در پایان مراسم از پژوهشگران برتربه شرح زیر تجلیل به عمل آمد. در بخش دانشجویی زینب آزاد ( کاشت و برداشت گیاهان دارویی) علی جمشید(بررسی پدیده جیغ ترمز) مهرداد غلامپورو وحید بانشی(معایب جوش در اسکلت بندی ) امین قاسمی نسب(معرفی و نحوه ی کار با نرم افزار latex) در بخش کارکنان مصیب سیدی(مقالات علمی و پژوهشی ) و از میان اساتید نفر اول دکتر جلال البادی ،نفر دوم دکتر مهدی بنایی و نفر سوم دکتر حمیدرضا پورخباز پژوهشگران برتر دانشگاه معرفی شدند.
کد خبر: ۲۳۷۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۹/۲۷

سایت تحلیلی خبری آوای دنا در نظر دارد این دسته از اخبار شهرستانهای مختلف را در صورت دسترسی هر چند روز یکبار و در یک صفحه منتشر نماید و امادگی کامل دارد تا پاسخ ادارت و نهادهایی که به نحوی اسمی ازانها برده شده است در اسرع و قت منتشر نماید انشاء الله که بتواند در این مسیر مردم و مسولان عزیز را یاری نماید. منطقه انتظامی لنده افتتاح نشد!! در حالیکه قرار بود در هفته ناجا منطقه انتظامی شهرستان تازه تاسیس لنده افتتاح گردد اما در کمال ناباوری این اتفاق رخ نداده تا مردم همچنان نگران تاخیر در افتتاح ادارات این شهرستان باشند . گفته می شود یکی از دلایل عدم افتتاح منطقه انتظامی لنده کمبود امکانات و فضای فیزیکی می باشد این در حالی است که لنده دارای تعداد زیادی منازل سازمانی بوده که اکثرا در اختیار افراد بومی قرار دارند و براحتی می توان از این منازل جهت استقرار موقت این نهاد استفاده کرد. و اینجاست که اهمیت حضور مدیران و مسولان بومی و دلسوز  در سطح این شهرستان و در راس ادارات و نهادها مشخص تر می شود!! امیداست مسولان شهرستانی نهایت همکاری را با مسولان نیروی انتظامی جهت افتتاح این نهاد مهم و حیاتی بعمل آورند تا دغدغه ی مردم و رفت و آمدهای مردم به شهرستانهای همجوار جهت امورات اداری و انتظامی  تسهیل گردد. به این میگن احساس مسولیت صبح روز شنبه علیرغم اینکه هنوز فیش تلفن های  ثابت برج های 6-5 شهروندان لنده ای تحویل نگردیده بود اداره مخابرات این شهرستان اقدام به قطع تلفن های با بدهی معوق نموده است. خبرنگار ما کسب اطلاع نموده که ظاهرا این اداره محترم بازرس داشته است!! تنها دلخوشی مردم لنده همین کلمه شهرستانی است! بخش لنده با تلاش زیاد و همت دولت مهرورز و فعالیت مسولان و مردم خیراندیش ،کمتر از یکسال است که ارتقاء سیاسی پیدا کرد و شهرستان شد و مردم این دیار فعلا به همین نام شهرستانی دلخوشند اما گویا یکی از ادارات/نهادهای این شهرستان که رئیس محترم و عزیز ان از شهرهای همجوار لنده می باشد شهرستانی لنده را هنوز باور نکرده و هنوز در سربرگ مکاتبات ،تابلو اداره و بنرهای مختلفی که در مناسبتهای مختلف تهیه می کند عنوان بخش لنده را قید می نماید لذا از این مسول عزیز درخواست میکنیم تنها دلخوشی مردم لنده  را از انها نگیرد، انشاء الله در دولت تدبیر و امید و با انتخاب مسولان جدید و انشاء الله بومی امکانات شهرستانی و ادارات شهرستانی فراهم خواهد شد. بخش موگرمون و بخشدار شیتاب! در ابتدای تصویب شهرستانی لنده گفته می شد این شهرستان دارای دو بخش موگرمون با مرکزیت روستای شیتاب و بخش مرکزی می باشد. اما با گذشت قریب به یکسال از این ماجرا هنوز هیچ اداره /نهاد و یا بخشداری در روستای شیتاب راه اندازی و یا افتتاح نشد. کاش هر چیزی سر جای خود قرار می گرفت و بخشداری شیتاب از همان روزهای اول ،افتتاح و راه اندازی می شد بلاشک در چنین شرایطی روند توسعه و زیرساختهای این بخش تازه تاسیس شدت بیشتری به خود می گرفت ! امیدواریم این موضوع در دولت تدبیر و امید شکل واقعی به خود گرفته و هر چه زودتر این امکان برای این بخش جدید و نوپاه فراهم گردد! کشاورزان چلی این بار هم در انتظار تغییر ! روستای چلی از توابع دهستان عالی طیب در شهرستان لنده چند سالی است که بدلیل سیل ناشی از بارانهای فصلی و قطع جوی های آب زمیتهای کشاورزی خود ، دست از کاشت برنج و محصولات آبی برداشته و فریاد رسی هم ندارند. توی این چند سال این کشاورزان محروم و روستایی چوب بی مهری مسولان جهاد کشاورزی لنده را می خورند و از سر ناچار تنها انتظار تغییر در مدیریت جهاد کشاورزی را دارند . کاش مسولان جهاد کشاورزی به جای وعدهای امروز و فردا و توجیه های غیر کارشناسانه ی خود جرم این مردان و زنان روستایی و محروم را صادقانه می گفتند. کاش مسولان جهاد کشاورزی لنده صادقانه با این مردم سخن می گفتند و کاش لوله های آب، بر اساس نیاز و عدالت و دراه ترویج محصولات کشاورزی توزیع می شد!!!
کد خبر: ۲۱۳۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۷/۲۰

آوای دنا- بدری:توجه به مقوله زیبایی شهری امری است در جهت پاسخگویی به نیازهای روحی و روانی شهروندان در محیط های شهری که خصوصا در جهان امروز به سبب تغییر شیوه های زندگی و ظهور نیازهای جدید بیش از گذشته پرداختن به این مساله لازم به نظر می رسد.لذا بدون شک یکی از مظاهر زیبایی هر شهری وجود فضای سبز و درخت و گیاهان فصلی می باشد که این مهم تا کنون بدلیل نوع نگاه و تخصص ! شهرداران لنده کمتر مورد توجه قرار گرفته است .یادم می آید امام جمعه اسبق لنده در یکی از خطبه های نماز جمعه مردم را به کاشت ن نهال درختان در سطح شهر و جلوی منازل و مغازه ها ترغیب می نمود، اما ای کاش این مهم از طریق مسولان شهری و خصوصا شهرداری محترم بیشتر مورد توجه و تاکید قرار می گرفت!به هر حال شاید شهرداری محترم یکی از علل این سهل انگاری خود را  عدم همکاری و همراهی مردم بداند که این هم تا حدودی قابل قبول و قابل تامل است.اما نکته ی دیگری که حائز اهمیت است و در مورد اندک فضای سبز موجود شهر  دیده می شود عدم آبیاری یا عدم آبیاری اصولی بعضی از درختان سطح شهر و از جمله بلوار ورودی شهر می باشد که مدتی است بر اثر عدم آبیاری نهالهای درخت آن خشک شده است!بنا براین باید یاد آوری نمود که درختان و گیاهان نیز همانند حیوانات و انسان ها در زمره موجودات زنده قرار دارند؛ و سیراب ساختن یک درخت و گیاه و آبیاری آن ها، مانند دادن آب به یک انسان تشنه است.چنان که پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) فرمود: «من سقی طلحة أو سدرة فکأنّما سقی مؤمناً من ظمأ»هر کس درخت خرما یا سدری را آبیاری کند، مانند آن است که انسان مؤمنی را از تشنگی رهانیده و سیراب ساخته است.در این روایت، آبیاری یک درخت ـ که بسیار بعید است این حکم مختص به درخت خرما و سدر باشد ـ به آب دادن به انسان مؤمن و تشنه ای تشبیه شده است.بنابراین اولا :با توجه به گرمای بیش از حد و بالای 40 درجه در بعضی از روزهای سال انتظار می رود شهروندان در بعضی از روزهای خاص( گرمای شدید) به کمک شهرداری و فضای سبز شهرشان آمده و لااقل چند درخت جلوی منزل یا محل کارشان را آبیاری نمایند.دوما: مسولین شهرداری نسبت به کاشت و ابیاری مناسب فضای سبز و درخت و گیاه در ورودی شهر،بلوارها و جلو منازل ،مغازها و ادارات شهر ، برنامه ریزی و اهتمام لازم را بعمل آورند و نسبت به رفع این نقیصه از هیچ کوششی دریغ نورزند زیرا کاشت ن درختان و پدید آوردن باغ ها و پارک و بوستان در حقیقت، خرمی و سرسبزی را در زمین پدید می آورد که مهم ترین نتیجه آن سلامت و حیات انسان و سایر موجودات است.
کد خبر: ۲۱۲۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۷/۱۹

قبل از هر نوع استفاده از پوست تخم‌مرغ ، آن‌ها را خوب بشویید. به گزارش آوای دنا به نقل از باشگاه خبرنگاران، ۱- جلوگیری از گرفتگی لوله‌های فاضلاب: ریختن مقداری پوست خرد شده تخم‌مرغ روی صافی فلزی سینک، باعث تمیزی و جلوگیری از گرفتگی لوله‌ها می‌شود. آن‌ها همچنین مانع از عبور مواد جامد و رهایی از چربی‌های داخل لوله‌ها می‌شوند.۲ - به عنوان پاک‌کننده: مقداری از پوست تخم‌مرغ را همراه با پودر ظرفشویی روی سطح لک شده بریزید و با اسفنج آن را تمیز کنید.در صورتی که بخواهید داخل ظرفی دردار را تمیز کنید، می‌توانید مقداری پوست تخم‌مرغ خرد شده را داخل ظرف ریخته، آن را با آب سرد تقریبا پر کنید و چندین بار تکان دهید. نتیجه فوق‌العاده خواهد بود.۳ - تمیز کردن لباس‌های سفید: اگر از خاکستری شدن لباس‌های سفید خود نگرانید، کافیست مقداری پوست تخم‌مرغ داخل صافی ریخته، همراه لباس‌ها داخل ماشین لباسشویی قرار دهید.۴ - حاصلخیز کردن خاک: پوست تخم‌مرغ سرشار از کلسیم و سایر مواد معدنی است. برای حاصلخیز کردن خاک آن را به کمپوست اضافه کنید.۵ - دفع آفات: حلزون‌ها، کرم‌های برگ‌خوار و آفات را با پاشیدن مقداری پوست تخم‌مرغ در اطراف باغ خود دور کنید.۶ - تغذیه گیاهان: قبل از آبیاری گیاهان، مقداری پوست تخم‌مرغ داخل آب ولرم ریخته، داخل ظرفی دردار در جای تاریک و خنک قرار دهید. بگذارید چند روز باقی بماند.۷ - تامین کلسیم: با ریختن مقداری پوست تخم مرغ به کف گلدان گوجه فرنگی، فلفل و بادمجان، کلسیم مورد نیاز آن‌ها را تامین کنید.۸ - گلدان: از تخم‌مرغ‌های شکسته برای کاشت دانه استفاده کنید. آن‌ها تا زمان سبز شدن دانه به عنوان گلدان قابل استفاده‌اند.۹ - غذای پرندگان: ریختن خرده‌های پوست تخم‌مرغ نزدیک ظرف غذای پرندگان ماده در جذب کلسیم مورد نیاز آن‌ها برای تخم‌گذاری موثر است.نکته‌: قبل از هر نوع استفاده از پوست تخم‌مرغ در باغ، آن‌ها را خوب بشویید.
کد خبر: ۲۰۱۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۶/۱۵

درست زماني صلح را ساختند كه ما آفريده شديم ترديدي ندارم: جنگ هديه الهي نيست، اما صلح وديعه خداوند و مرز با او بودن يا نبودن است                                                 بسم ا...الرحمن الرحیمبیانیه موسسه بین المللی سفیران صلح بادرود بی کران به روح پر فتوح امام راحل وعظیم الشان وبا آرزوی سلامتی برای رهبر معظم انقلاب اسلامی وعرض سلام وادب وارادت به مردم شریف ایران اسلامی وهمه صلح طلبان عالم بدینوسیله بیانیه خویش را در خصوص برگزاری اجلاس بین المللی صلح که توسط موسسه بین المللی سفیران صلح در مورخ 29/5/1392 شمسی در تهران برگزار گردید را جهت اطلاع عموم منتشر می نمایم. درست زماني صلح را ساختند كه ما آفريده شديم ترديدي ندارم: جنگ هديه الهي نيست، اما صلح وديعه خداوند و مرز با او بودن يا نبودن است.                                            صلح يعني: احترام، قانون، بهداشت و دوست داشتن همه ما می دانیم که صلح تنها به معنای نبودن جنگ نیست، بلكه حضور در يك جامعه سرشار از عدالت، تفاهم، همزيستي، ديگر پذيري، آزادي و دموكراسي است، جامعه اي كه از هر گونه اعمال و رفتار ضد انساني و غير اخلاقي به دور باشد و تمام زمينه هاي علمي، بهداشتي، فرهنگي،مذهبي، شهروندي و اقتصادي به صورت مطلوب در آن توسيع يابد. صلح و آرامش به کسانی داده می شود که خواهان آن هستند و برای آن تلاش می کنند و جنگ و جنایت و ترور از آن گروه و جماعتی است که به دنبال آن هستند. قانون کاشت ، داشت، برداشت اصل اساسی زندگی انسان است. ما امروز همان محصولی را برداشت می کنیم که در گذشته بذر آن را کاشت ه ایم. نسل کشی هایی که به دلیل داشتن دین و مذهب و عقیده ارجح یک انسان به وقوع می پیوندد، قلب هر انسان آزاده ای را به درد می آورد. اسفناک و رقت انگیزتر این است که کسانی که خود متشبث به اعمال ضد انسانی و جرثومه فساد و نا امنی هستند، نسخه ای درمان بخش برای ملل دیگر ارائه می دارند و این نسخه چیزی جز جنگو کشتار نیست و بدین گونه آتش صلح به پا می کنند.اما هیچ گاه صلح و احترام به حقوق بشر از مسیر جنگ و بی عدالتی و خشونت حاصل نمی شود. در این راستا نقش و تاثیرگذاری سازمان ها، نهادها و تشکیلات مردم نهاد در فرهنگ سازي جهت احترام به حقوق طبيعي و ذاتي انسان ها و اشاعه و نهادينه نمودن خصايل انسان دوستي و آزاد منشی اساسی و پر اهمیت بوده است. موسسه بين المللي سفيران صلح در راستاي بسط و گسترش فرهنگ صلح و دوستي، ترويج و تعميق روحيات برابري و برادري، روشنگري در جهت پيشگيري از معضلاتي چون ايدز، تروریسم، مواد مخدر و افراط گري و تشویق به امور خداپسندانه و خيرخواهانه فعاليت دارد. اين موسسه استفاده از تجربيات و راهنمايي هاي بزرگان اخلاقي، اجتماعي و انديشمندان صلح طلب را فرصت مناسبی می داند تا بتواند در پی آنبه توسعه و گسترش فعاليت هايش در عرصه هاي ملي و بين المللي  بپردازد. اهداف و گستره فعاليت هاي اين موسسه مبتني بر باورهاي عميق صلح طلبي و نوع دوستي مي باشد كه با توجه به اصالت و تقدم فرهنگ صلح و دوستي بر موارد ديگر كه در دين مبين اسلام نيز بسيار بر آن تاكيد شده است، تاثيرات مثمر ثمري در لايه هاي مختلف جوامع از جمله تحكيم خانواده ها، پيشگيري از آسيب هاي اجتماعي، زياده روي و عنان گسيختگي ها و برقراي نشاط در ميان شهروندان دارد. زمانی که سفیران صلح، صلح و دوستی و آرامش را برای خود مطلوب می داند قدر مسلم دستان یاری گر خداوند سبحان زمانی همراه آنها خواهد بود که آن را برای دیگران نیز محترم شمریم، آن را برای دوستان خود، برای هم میهنان خود و نیز برای همه مردم دنیا و بالاتر از آن برای تمامی نسل ها و عصرها مطالبه نماییم. ما اکنون در دورانی هستیم که بهترین ارمغان ما برای ملل جهان هدیه صلح، دوستی، برادری و برابری است. و سفیران صلح در راستای این رسالت خود با تعهد و اشتیاقی که در بین اعضای این موسسه وجود داردو با توکل به خداوند متعال، با تکیه بر پشتوانه عظیم دینی و مردمی خود، با وجود تمامی ، موانع و مشکلات پیش رو، با اقتدار و صلابت تمام بر مواضع و رویکردهای صلح طلبانه خود ایستادگی می کند و خود را مقرون به موفقیت و پیروزی می داند چراکه صلح همان حق است و حق در نهایت پیروز است.ما با هم پیروزیم. من اگر برخیزم تو اگر برخیزی همه بر می خیزند. تمامی صلح طلبان و بشر دوستان را می ستاییم، مردمی که ضمن عشق ورزیدن، ایثار و فداکاری در قبال خاک میهن و مرزهای داخلی خود، احترام به قانون و خاک همسایه را فراموش نمی کنند و با لبان ارادت خودمان بر دستان پر مهر و محبت همه آنهایی که قدری، قدمی یا قلمی در راستای حفاظت و حمایت از صلح از خود نشان داده اند، بوسه می زنیم.وکمی نیکو پندار باشیمموضوعي كه اگرچه شايد ساده به نظر مي رسد اما وقتي در مقام تحليل و موشكافي باز آيد بي ترديد مي تواند كمك كننده به سطح فرهنگ عمومي جامعه گردد.                                                           جامعه ايراني ما در اين سالها به همت جوانان غيور و مقتدر خود گام هاي بلندي در بسياري از عرصه هاي جهاني برداشته كه موجب افتخار  تمامي ايرانيان بوده است.                                                       حضور قدرتمند در عرصه هاي علمي و ورزشي تنها نمونه ي كوچكي از افتخار آفريني هاي دلاوران سرزميني است كه اخلاق و جوانمردي را سرلوحه كار و امور خود قرار داده اند.                               جوانمردي همان واژه نام آشنايي كه پر بيراه نيست اگر بخواهيم بگوئيم همسنگ تمدن ايراني قدمت داشته و شايد ارزشمند ترين سند وجودي مردمان سرزمين پارس بوده است.                                      از پورياي ولي گرفته تا مرحوم تختي جوانمردي كيميايي بوده كه قلبهاي ما ايرانيان را بهم پيوند داده است.                                                                                                                                             پيوندي كه اگرچه گهگاه بواسطه ي بي مهري هاي برخي از دوستان شكسته مي شود اما اين موضوع هيچ گاه باعث نمي شود تا ما مردم جان گرفته در سرزمين ايران بخواهيم چشممان را بر روي واقعيت ها ببنديم. واقعيت هايي كه در زندگي هر روزه و هر لحظه ي ما جريان داشته كه مي توانيم نمود كلي آن را در عرصه هاي بين المللي مشاهده كنيم. بي شك اگر فرهنگ صلح و برادري در رگ هاي مردمان ما جاري نبود هيچ گاه نمي توانستيم خواستار آن باشيم كه دلاورمردان ورزشي ما در برابر ستم پيشگان جهان سينه علم كرده و به خاطر بازستاندن حق مظلوم از مدال و تنديس و افتخارات مالي بگذرند. از خود گذشتگي كه در ساير زمينه هاي سياسي ،علمي ،فرهنگي و اجتماعي نيز آن را نظاره كرده و نمي توانيم با بي لطفي قبول نداشته باشيم كه اگر عرق به وطن و ميهن نبود اين افتخارات ملي همچون برگ زريني موجب مباهات و افتخار ما نمي شد. افتخاراتي كه هر يك از ما بر حسب توان خود وظيفه داريم آن را قدر دانسته و حرمتش را پاس نگاه داريم اما متاسفانه به خاطر آنكه هنوز برخي از مفاهيم پايه در كشور ما آنجور كه بايد و شايد تبلور نيافته با بي مهري روبرو مي شويم. اينكه نام آوران و دلاوران ملي براي تك تك ايرانيان عزيز و شايسته احترامند بر هيچ كس پوشيده نيست و به عنوان سندي بر اين مدعا مي توان به جشن ملي كه در خيابان هاي ايران بواسطه ي حضور تيم ملي فوتبال در مسابقات جهاني اشاره كرد. اما آنچه در اين ميان لازم به يادآوريست آن است كه اگرچه غيورمردان ملي ما هيچ نيازي به تقدير و تشكر و تنديس ندارند و همان شادي نهفته در دل هاي مردم برايشان يك دنيا مي ارزد اما ما بواسطه ي يك نهاد مردمي وظيفه داريم كه پاسدار تلاش هاي آنها باشيم تا به جهانيان ثابت كنيم اقتدار ايراني به صلح و آرامشي است كه مردمان ما به آن اعتقاد راسخ دارند. اعتقاد راسخي كه در اكثر فرهنگ هاي جهاني بواسطه ي موسسه هاي مردم نهاد رنگ و لعاب بهتري گرفته تا در حد مقام و شكوه عزيزاني باشد كه نام ايران را در عرصه ي جهاني بالا برده اند.               در همين راستا موسسه بين المللي سفيران  صلح نيز طي 5 سال گذشته در صدد آن بوده تا بتواند در اين راستا قدم هايي هرچند كوچك بردارد.                                                                                     قدم هايي كه همراستاي توان و بنيه ي اين موسسه بوده و به دور از حق و انصاف است كه بخواهيم نام دلال بازي را بر آن اطلاق كنيم.                                                                                                      بي شك ضعف ها و ناتواني هاي موجود بر موسسه بر هيچ كس پوشيده نيست و در همين جا از تمام دوستداران صلح و برادري درخواست مي شود تا با انتقادهاي سازنده خود ما را در جهت رشد و ارتقاي فرهنگ آفرينش خود كه همانا پاسداشت حرمت نيكوكار و نيكو گفتاري و نيكو پنداري و نيكو كرداريست كمك كنند.                                                                                                         حرمتي كه طي اين سالها بواسطه ي برخي از عملكردهاي نامناسب برخي از دوستان مديريتي ما رنگ باخته و سبب ساز آن شده است كه طعم تلخ پول براي همگان در اولويت اصلي قرار گيرد تا تفكر كنند هرگونه فعاليتي كه در گيتي رخ مي دهد به خاطر همين پول سياه بوده است.                             اي كاش دوستاني كه به ما خرده ميگيرند كه چرا فلاني و فلاني و فلاني را شايسته تقدير و تشكر دانسته ايد چه مشكل و ايرادي داشته اند كه نبايد به اين مقام برگزيده مي شدند.                                مگر همين افراد نام آوراني نبوده اند و نيستند كه نامشان به عنوان يك ايراني در دروازه هاي جهاني مي درخشد؟                                                                                                                                  مگر همين افراد نيستند كه بواسطه ي عملكردشان مي توانند جوانان بسياري را مشتاق حضور در عرصه هاي نيك كنند؟                                                                                                                   مگر همين افراد نيستند كه بواسطه ي عملكرد قابل تقديرشان نگذاشته اند كه پايه هاي برادري و انسانيت در جامعه سست شود؟                                                                                                        اگر ما اشتباه مي كنيم و در تعيين معيارهايمان دچار خطا و لغزشي بوده ايم شما به عنوان دوست و يار ما نام ببريد از افرادي كه جايشان در ميان برگزيدگان اين اجلاس خالي بوده و شايسته مي نموده كه از آنها تقدير شود.                                                                                                                          هرچند كه نبايد از ياد ببريم زندگي در يك كشور اسوه از لحاظ انسانيت به حدي كار ما را سخت كرده است كه اگر توان اندك ما اجازه دهد تا بخواهيم دستان تمامي مردمان خود را نيز بفشاريم باز در حق انسان هايي كه هنوز به دنيا نيامده اند اجحاف كرده ايم.                                                            اما در همين جا از تمام دوستاني كه به ما خرده هايي بي شك از دريچه دوستي گرفته اند مي خواهم اعلام كنم دستان موسسه كوچك ما را گرفته و نگذاريد كه بگذاريم دشمنانمان بر طبل دروغ خود بكوبند كه ما ايراني ها بيگانه با صلح ،برادري و دوستي بوده ايم. آيا به نظر شما ما نيز بايد همپاي دروغي باشيم كه دشمنانمان به ما اطلاق مي كنند؟                            لذا ازروزنامه هایی که کم لطفی کردند میخواهم بدون در جریان بودن روند فعالیتهای موسسه بین المللی سفیران صلح قضاوتی عجولانه ودور از واقعیت ننمایند واگر ابهامی یا سئوالی دارند از مسئولین موسسه بنمایند تا دچار نشراکاذیب وارائه مطالبی غیر واقع به جامعه نگردند. لازم به ذکر است که پیرو برگزاری اجلاس بین المللی صلح در تالار وحدت تهران در خصوص اعطای نشان صلح به برخی از مسئولین ،هنرمندان وورزشکاران به نام کشوروسفرای حاضر در این مراسم نشانهای اعطا شده متعلق به موسسه بین المللی سفیران صلح می باشد و هیچ ارتباطی به یونیسف که برخی از روزنامه ها وخبرگزاری ها انعکاس داده اند ندارد وبدینوسیله از زحمات بی دریغ یونیسف در حوزه مسائل حقوق بشردوستانه تقدیر وتشکر به عمل می آید واعلام می گردد که این نشانها صرفا ومستقلا از سوی موسسه بین المللی سفیران صلح اعطا شده است. زندگی صحنه یکتای هنرمندی ماست                      هرکسی نغمه خود خواند و از صحنه رودصحنه پیوسته به جاست                                    خرم آن نغمه که مردم بسپارند به یادالهم وفقنا لما تحب وترضیابراهیم صنوبرمدیرعامل ورئیس هیئت مدیره
کد خبر: ۱۹۷۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۶/۰۱

اوای دنا-امیدوار تابش: كم باراني :درشهرلنده قبلاًرسم براين بود كه وقتي سالي كم باران بود عده اي ازمردم جمع مي شدندواين شعرها را مي خواندند :يالا يالاباروني(1) سيِمُسّوون ،سيِمُسّوون اورّ بيا وآسمون (2)،سرِگاه هونِ رئيس ياخدابارون ِبريسِ(3) ،ّيه مُس ِجهي داشتُم ّسرِِ تِلي كاشتُم يا خدابزن بارون سي  ِدلِ عيال دارون(4) ،ّمشكِ وملارّ اُوبُ كاي فتح لانّ خُوبُو(5)،ايمانيم هفت  ِبرارون اوّميِم ّودينِ بارون (6)وجلو خانه ها جمع مي شدند واين اشعار رامي خواندند تا صاحب خانه هابه آنها مقداري آرد مي دادند و اين افراد سر و روي خود را مي پوشيدند تا شناخته نشوند زيرا رسم براين بود كه به حالت ناشناس بيايند بعداًدرخانه اي جمع مي شدند واين آردها را براي خميركردن آماده مي كردند ،وقتي كه آنها را خمير مي كردند ، سنگ ريزه درآن خمير قرارمي دادند وخمير را پهن ميكردند كه به آن گرده(1) مي گفتند وآن را زيرخاكستر آتش قرارمي دادند هروقت گرده پخته مي شد آن را ا زيرخاكستر بيرون مي آوردند وبين افراد تقسيم مي كردند درسهميه هركس سنگ ريزه بود همه گروه او را مي گرفتند وبه طرف قنات يا استخر وياجويبار و رودخانه مي بردند تا كسي ضمانت او را ازيك روز تا يك هفته برعهده مي گرفت اگر در اين مدت باران مي باريد ديگر از افتادن در آب معاف مي شد ولي اگر باران نمي باريد اورا به آب مي انداختند ولي از جاييكه اعتقاد مردم خوب بود قبل اتمام موعد معين باران شروع به باريدن ميكرد . 1-اي خداوند ،اي خداوند تورحمي به حال بندگانت كن وباران رحمتت راببار .2-اي امامزاده سيد محمد حسين ،سيد محمد حسين ما ازتو مي خوهيم كه توازخدابخواهي تا ابرها رابراي بارندگي در آسمان بياورد .              3-سرگاوخانه رئيس  وبزرگ اين محل مي باشد بصورت گروگان است خدايا توبخاطر رهاي اين سرگاو باران رحمت راازآسمان ببار.-خدايا يك مشت جوداشتم وآنها راسرتپه بلندي كاشتم براي فرزندانم وجايي كاشتم كه امكان آبياري دستي آنها را نيست خدايا تو براي مردم كه عيا ل وروزي خورا ن تو هستند شروع به باريدن بار ان كن .5-مشك وملار را چون قايد فتح اله ديشب تا به سحر دعا براي بارندگي ميكرد وآنچنان ايشان گرم خواب شدن وباران باريده تا مشك وملار راآب برده وقايد فتح اله ازخواب بيدار نشده است.6-ماهفت برادران اي خدا بسوي توآمديم ودست دعا به درگاهت درازمي كنيم وازشما مي خواهيم باران رحمتت را بسوي ما بندگانت ببار .1-گرده :خمير را بصورت نا ن كيكي پهن مي كنند ودرزيرخاكستري كه بالاي آن آتش باشد قرارمي دهنددرخصوص فصل زمستان:مردم معتقد هستند كه فصل زمستان شامل چله بزرگ وكوچك  و بهار هستند .به اين شكل كه از اول ديماه تا دهم بهمن ماه را جله بزرگ مي دانند يعني چون چهل روز است به آن چله گپو يا چله بزرگو مي گويند وازيازده هم بهمن تاآخر بهمن را چله كوچك مي دانند ،چون ازشروع چله كوچك هواسردمي شود اعتقاد دارند كه چله كوچكه به چله بزرگه مي گويد اي پيرهُر،هِروتونّتّرِسي دالو وپيرمرد را سركِچِك چاله بنشوني وجّوونّ كاري كني كه جِلِ گاوخُش بدوزه.                                                                يعني اي پيرازكارافتاد شما اين هنر رانداشتي كه كاري كني تاپيرزن وپيرمرد ازشدت سرما روي سنگهاي دور بخاري هيزم سوز بنشينند وجوانان ازسردي لباس محكمي كه درزمستان باآن بدن گاوهارا مي پوشانند بدور خود بدوزند.  ومعتقد بودند وهستند  كه از11بهمن تا20بهمن را اززمستان وبقيه را از بهارمي دانند وچون نزديك عيد هوا سرد است مي گويند دّمّ دّمِ نوروزجُلِ گا وّخُت بدوز .يعني نزديكهاي عيد نوروز ازسرمايي لباس مخصوص گاو را به دور بدنت بدوز . وازاعتقادات ديگر اين است كه معتقد بودند دراتمام چله بزرگ وشروع چله كوچك آتش به زيرزمين مي رود وزمين را گرم مي كند درنتيجه علفها و درختان ازخواب بيدار مي شود وشروع به حركت مي كنند واين شعر را مي گويند ّارمّليلُم رو،مُرّمليلُم رو دِل وّكي كِنُم خّش   تّچِرايِ  بّن وُ بّلي  عالّمّ ايزّنُم تّش يعني مي گفتند زني دوپسر به نامهای ارمليل ومرمليل داشته كه اول زمستان گم شدند اين مادر ازاول زمستان تاروز دهم بهمن دنبال پسرانش مي گشته اما آنها را پيدا نكرده واين شعرراگفته ،اي ارمليل ومرمليل چون شما گم شديد وپيدا نشديد بعدازشما من دل به چه چيز يا كسي خوش كنم من ازغصه شما من  چوبهاي بن وبلوط  را آتش مي زنم وبا آن آتش تمام عالم ا مي سوزانم معتقد بودند كه آن مادر هرسال مي آيد وآن آتش راروشن مي كند تازيرزمين برود ودرختان وگياهان زنده شوند . بن :بنك بلي :بلوطخش :خوشحال      تچراي :چوب آتش گرفته  سیزده بدر رفتن :ازاعتقادات قدیم درلنده این بوده که هرقت سیزده نوروز به صحرا می رفتن زنان تازه ازدواج کرده یا زنی که دیر حامله می شد وقتی به صحرا می رفت علف را دست می گرفت می گفت ای سیزده بدر من امسال آمدم به امید اینکه سال آینده بچه ای دربغل داشته باشم و دو باره برای تفریح سیزده نوروز به صحرا بیایم براین باور بودند که خداوند دعایش رامستجاب می کند چون امروز با آرامش خاطر به درگاه خداوند دعامی کند . قسمتی از نوشته های امیدوار تابش با عنوان «اداب و رسوم قدیمی شهر لنده» در سایت تحلیلی خبری اوای دنا
کد خبر: ۱۴۹۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۱/۰۸

از بین رفتن محیط سبز اطراف شهرها‏، به خصوص جنگل‌ها، مشکلات متعدد بشری را به دنبال دارد که همه مسوولین مرتبط با موضوع در دولت، مجلس، قوه قضاییه و شهرداری‌ها باید برای جلوگیری از پیشرفت این حرکت غلط، اقدام جدی به عمل آورند.
کد خبر: ۱۴۴۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۱۲/۱۵

اوای دنا: در اين روز كه‌ پايان‌ دوره‌ نوروزي‌ تلقي‌ مي‌ شود، مردم‌ در دشت‌ و بيابان‌ و در فضاي‌ سبز بهاري‌ گرد مي‌ آيند و به‌ شادي‌ مي ‌پردازند. در اين‌ روز پاياني‌ نيز چون‌ روزهاي‌ ديگر عيد، خوراكي‌ ويژه‌ همچون‌ آش‌ رشته‌ و ديگر خوراك هاي‌ سبزي‌ دار مي ‌پزند. گندم هايي‌ را كه‌ براي‌ سفره‌ هفت‌ سين‌ رويانيده‌اند با خود به‌ صحرا مي‌ برند و با انداختن‌ آن‌ در جوي‌ و رود و بيرون‌ از خانه‌ نحسي‌ سيزده‌ را كه‌ يا به‌ آن‌ معتقدند و يا بنا به‌ رسم‌ كهن، آن‌ را خوش ‌يمن‌ تلقي‌ نمي‌ كنند از خود و خانواده‌ دور مي‌ سازند. رسوم جشن سيزده بدربسياري‌ از مردم‌ به‌ نحسي‌ عدد سيزده‌ نه ‌تنها اعتقادي‌ ندارند بلكه‌ در اساس تأثير عددي‌ خاص‌ را در سرنوشت‌ خود مؤثر نمي‌دانند اما اين‌ باور كه‌ در قديم‌ عدد سيزده‌ را خوش ‌يمن‌ تلقي‌ نمي ‌كرده‌اند شايد به‌ اين‌ دليل‌ باشد كه‌ در طالع ‌نماي‌ نجومي، قدما معتقد بودند كه‌ آسمان‌ دوازده‌ برج‌ دارد و هر تولدي‌ كه‌ صورت‌ مي ‌گيرد داراي‌ ستاره‌اي‌ در يكي‌ از دوازده‌ برج‌ است‌ و بنا براين اينكه كدام‌ ستاره‌ در كدام‌ برج‌ قرار گرفته، طالع‌ و خوي‌ فرد متولد شده‌ شكل‌ مي ‌گيرد و خارج‌ از دوازده‌ برج‌ كه‌ عدد سيزده‌ است ،نابجا و نحس‌ به‌ شمار مي ‌آمده‌ است. در هر حال‌ اكنون‌ ديگر نحسي‌ عدد سيزده‌ مورد پذيرش‌ همگان‌ قرار ندارد و بيشتر جنبه‌ خرافي‌ دارد.گروهي از مردم معتقدند كه براي دور‌كردن نحسي اين روز بايد از خانه خارج شوند و سيزده بدر كنند تا نحسي روز در طبيعت به در شود. در اين روز سبزه‌ها سبز شده را كه چند روز اول سال نو مهمان سفره هفت سين بوده به آب روان مي‌سپارند. خوراكي هاي باقيمانده نوروز، به مصرف مي‌رسد، بساط بازيهاي دسته‌جمعي پهن است.روز سيزدهم، كمتر كسي در منزل مي‌ماند. در ساعت اول روز خيابانها شلوغ و پر‌رفت و آمد است. پاركها مناظر طبيعي اطراف شهر پذيراي ميليونها زن و مردم و جوان و پير و كودك است. خانواده‌ها با صفا و صميميت در كنار هم مي‌نشينند و گل مي‌گويند و گل مي‌شنوند. مردمي كه در طول سال در هياهوي شهر پي نام و نان هستند و با هم روابطي سرد و خشك دارند در اين روز تغييري در رفتارشان روي مي‌‌دهد همه مهربان و شادمان هستند. گويي بهترين روز سال همين روز است. هر‌چند گروهي آن را نحس مي‌شمارند اما در اين روز همه چيز و همه كس رنگ شادي دارد.سيزده‌بدر نحس است يا مبارك؟گروهي چنين بيان مي‌دارند كه روز سيزده هر‌ماه در جدول سي روز ايران باستان به فرشته تير يا تيشتر كه ستاره باران است،مربوط است و بسيار روز خجسته و مباركي است. در اعتقادات مردم ايران باستان روز سيزده بدربه هيچ وجه نحس نبوده است. در جدول مربوط به سعد و نحس روزها نيز روز سيزدهم مبارك آمده است.مردم ايران باستان در مورد اين روز معتقد بودند كه جمشيد شاه (بنيانگذار نوروز) روز سيزده نوروز را در صحراي سبز و خرم، خيمه و خرگاه برپا مي‌كرد و بار عام مي‌داد. چندين سال متوالي اين كار را انجام داد كه در نتيجه اين مراسم در ايران زمين به صورت سنت و مراسم درآمد.در تحليلي ديگر اين‌طور بيان مي‌گردد كه ايرانيان پس از دوازده روز جشن‌گرفتن و شادي‌كردن كه به ياد دوازده ماه از سال است، روز سيزدهم نوروز را كه فرخنده است به باغ و صحرا مي‌رفتند و شادي مي‌كردند و در حقيقت بدين ترتيب رسمي‌بودن دوره نوروز را به پايان مي‌رسانيدند.در تحليل ديگري چنين بيان مي‌گردد كه اعتقاد به عمر 12‌هزار ساله جهان نزد زرتشتيان، تحت تأثير نجوم بين‌النهرين است كه معتقد بودند هر‌يك از دوازده اختر كه خود به يكي از برج هاي دوازده‌گانه حاكم است، هزار سال به جهان حكومت خواهد كرد. بدين روي عمر جهان دوازده هزار سال است و در پايان دوازده هزار سال، آسمان و زمين درهم خواهد شد.بنا براين اصل اعتقاد به دوازده هزار سال و دوازده ماه سال تأثير معتقدات بابلي است. پس از دوازده هزار سال، آشفتگي آغازين باز مي‌گردد پس جشنهاي دوازده روز در فروردين آغازسال با سال دوازه ماهه و دوره دوازده هزار ساله عمر جهان مربوط است. انسان آنچه را در اين دوازده روز پيش مي‌آمد، سرنوشت سال خود مي‌انگاشت. از پيش از نوروز انواع دانه‌ها را مي‌كاشتند و هر دانه‌ اي كه در طي اين دوازده روزه بهتر و بيشتر رشد مي‌كرد آن دانه را براي كاشت آن سال به‌كار مي‌بردند و گمان داشتند اگر روزهاي نوروزي به اندوه بگذرد همه سال به اندوه خواهد گذشت.درادامه آمده است: 12‌روز فروردين نماد همه سال بود و چون پس از 12‌هزار سال عمر ، آشفتگي نخستين باري ديگر باز مي‌گشت پس در پايان دوازده روز نيز يك روز نشان آشفتگي نهايي و پايان سال را بر خود داشت. علف يا سبزه گره زدنيكي از كارهاي روز سيزده‌بدر، علف گره‌زدن است.در‌مورد سابقه اين رسم مي‌گويند كه مربوط به فرزندان كيومرث يعني اولين زوج يا اولين پدر و مادر (مشيه و مشيانه)است. زرتشتيان معتقدند چون اين دو با هم ازدواج كردند، دو شاخه «مورد» را گره زدند و پايه ازدواج خود را بنا نهادند و از آن زمان به بعد اين رسم معمول گرديد./منبع:باشگاه خبرنگاران
کد خبر: ۶۲۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۱/۱۲

اوای دنا-امیدوار تابش :فرهنگ عامیانه بخشی از فرهنگ توده مردم است که تخیل ، احساس ، آرزو و اندیشه ها ی گوناگون را از نسلی به نسل دیگر منتقل کرده و دگرگونی معیارهای زیبا شناسی و اخلاقی هر دوره از زندگی یک قوم را آشکار می کند . علاقه روستائیان به حفظ سنت ها و اقتضای شیوه ی زندگی آنها با طبیعت باعث افزایش تخیل آنهاست . فرهنگ عامیانه و فولکلور مجموعه ای از دانش ها و باورها و رفتارها گروهی است که با موازین علمی و منطقی جامعه انطباق ندارد و اجرای آنها برحسب عادت ، تقلید و همچشمی و سرگرمی است . این دانشی ها عبارتند از آداب و رسوم ، تولد ، مرگ ، ازدواج ، و نحوه زندگی ، کشاورزی ، جشن ها ، پیشگوئی ها ، خرافات ، طبایت ها ، بازی ها ، آوازها ، قصه ها ، و سایر آداب و اعتقادات که بیانگر چگونگی تفکر و نحوه ی زندگی مردم در طول اعصار مختلف است . مردم شهر لنده هم دارای اداب و سنن خاصی بوده که تصمیم گرفته ام گوشه ای از آنها را جمع آوری و در قالب کتابچه ای تهیه که اولین بخش آن را با توجه به زیباییهای آنها و نیم نگاهی به خاطرات بزرگترها تقدیم به همه هموطنان و لر زبانان میکنم :كم باراني :درشهرلنده قبلاًرسم براين بود كه وقتي سالي كم باران بود عده اي ازمردم جمع مي شدندواين شعرها را مي خواندند :يالا يالاباروني(1) سيِمُسّوون ،سيِمُسّوون اورّ بيا وآسمون (2)،سرِگاه هونِ رئيس ياخدابارون ِبريسِ(3) ،ّيه مُس ِجهي داشتُم ّسرِِ تِلي كاشتُم يا خدابزن بارون سي  ِدلِ عيال دارون(4) ،ّمشكِ وملارّ اُوبُ كاي فتح لانّ خُوبُو(5)،ايمانيم هفت  ِبرارون اوّميِم ّودينِ بارون (6)وجلو خانه ها جمع مي شدند واين اشعار رامي خواندند تا صاحب خانه هابه آنها مقداري آرد مي دادندواين افراد سروروي خود را مي پوشيدند تا شناخته نشوند زيرا رسم براين بود كه به حالت ناشناس بيايند .بعداًدرخانه اي جمع مي شدند واين آردها براي خميركردندآاماده ميكردند وقتي كه آنها را خمير ميكردند وسنگ ريزه درآن خمير قرارمي دادند وخميررا پهن ميكردند كه به آن گرده(1) مي گفتند وآن رازيرخاكستر آتش قرارمي دادند هروقت گرده پخته مي شد آن رااززيرخاكستر بيرون مي آوردند وبين افراد تقسيم مي كردند درسهميه هركس سنگ ريزه بود همه گروه اورا مي گرفتند وبه طرف قنات يا استخر وياجويبارورودخانه مي بردند تا كسي ضمانت اورا ازيك روز تا يك هفته برعهده مي گرفت اگردراين مدت باران مي باريد ديگر ارافتادن در آب معاف مي شد ولي اگر باران نمي باريد اورا به آب مي انداختند ولي از جاييكه اعتقاد مردم خوب بود قبل اتمام موعد معين باران شروع به باريدن ميكرد .1-اي خداوند ،اي خداوند تورحمي به حال بندگانت كن وباران رحمتت راببار .2-اي امامزاده سيد محمد حسين ،سيد محمد حسين ما ازتو مي خوهيم كه توازخدابخواهي تا ابرها رابراي بارندگي در آسمان بياورد .              3-سرگاوخانه رئيس  وبزرگ اين محل مي باشد بصورت گروگان است خدايا توبخاطر رهاي اين سرگاو باران رحمت راازآسمان ببار. -خدايا يك مشت جوداشتم وآنها راسرتپه بلندي كاشتم براي فرزندانم وجايي كاشتم كه امكان آبياري دستي آنها را نيست خدايا تو براي مردم كه عيا ل وروزي خورا ن تو هستند شروع به باريدن بار ان كن .5-مشك وملار را چون قايد فتح اله ديشب تا به سحر دعا براي بارندگي ميكرد وآنچنان ايشان گرم خواب شدن وباران باريده تا مشك وملار راآب برده وقايد فتح اله ازخواب بيدار نشده است.6-ماهفت برادران اي خدا بسوي توآمديم ودست دعا به درگاهت درازمي كنيم وازشما مي خواهيم باران رحمتت را بسوي ما بندگانت ببار .1-گرده :خمير را بصورت نا ن كيكي پهن مي كنند ودرزيرخاكستري كه بالاي آن آتش باشد قرارمي دهند ملار:وسيله بود كه ازسه تا چوب يك متر ونيم به هم بسته مي شدند ومشك حاوي ماست را به آن مي بستند وماست را به دوغ وكره تيديل ميكردند.اگرزماني باران مي زد ودرهنگام كسي فوت مي كرد وبعد از فوت آن شخص دچار بي باراني مي شدند مي رفتند مقداري ازگل قبرفرد مرده را مي آوردند ودرآب مي ريختند تا باران ببارد چون معتقد بودند ميت اين مرده باران رابرده وخاك قبرش همراه آب وارددريا مي شود ودريا بخار مي شود وابردرست مي شود دوباره باران مي بارد كه وقتي اينكار را مي كردندباران هم شروع به باراندگي مي كرد واگرباران زياد مي زد عروسك درست مي كردند وبه آب روان مي انداختند تابارندگي تمام شود .تمام شدن ماه صفر  ورسیدن ماه ربیع الاول : قبلاًدرشهر لنده وقتي ماه صفر تمام مي شد دسته چوب برميداشتند وآنهارا آتش مي زدند وقتي وارد خانه مي شدندمي گفتند مولي به تو وبيرون مي رفتند مي گفتند صّفّرّك به در .چون اعتقاد داشتند كه پيامبرقرموده:هروقت ماه صفرتمام شده ياييد ازمن مژدگاني بگيريد .معتقد بودند كه هزار بلا درسال وجوددارد كه يكي ازاين بلاها دريازده ماه سال است ونصدونودونه بلاي ديگر درماه صفر مي باشد به همين خاطر وقتي وارد خانه مي شدند يعني مي گفتند ماه مولي يعني ربيع الاول  وارد شو ووقتي بيرون مي رفتند مي گفتند ماه صفر كه پرازبلا هستي بيرون برو .       شيروره : ازرسومات ديگر دراين شهر قبلاًاين بود كه دوهمسايه كه دامدار بودن وقتي دامهاي آنان شروع زاييد ن وزمان شيردهي شروع مي شد .مثلاًدوهمسايه به نامهاي زهراوآسيه  باهم شيروره ميكردند يعني زهرا به مدت يك ماه شروع به دادن شير به آسيه  ميكرد وهروقت شير رامي دادزهرا با نكار(1) آن شيرهارا اندازه مي كرد ودرپايان ماه كه  نوبت آسيه  مي شد كه زهرا كه شير بدهكار آسيه بودبايد  شيرهاي بدهكاري خودرا تحويل آسيه  دهد زهرا هرقت شير مي بردوبه آسيه مي داد با نكارهاي كه قبلا آسيه ًطلبكار بوده اندازه ميگرفت وبه آسيه مي دادوآسيه هرنكار كه درعوض آن شير ميگرفت آن را مي شكست تاتمام نكارهاي طلبكاري خود را ميگرفت زهرا دوباره شير مي دادوبراي خودش كه طلبكار مي شد با نكار اندازه ميگرفت تاده الي پانزده روز دوباره شير را تحويل زهرا مي داد وبه تعداد نكارها شير ميگرفت وتا پايان زمان شيردهي گوسفندان اين رسم معامله  بين زهراو آسيه ادامه داشت .مي گفتند نكاردون پسين ازنكاردون صبح كوتاهتراست 1-نكار:چوبي بود به اين شكل y كه واحد وپيمانه اندازگيري در شير وره بود شيروره :يعني معامله شير بين دودامدار براي استفاده بيشتر از محصولات لبني  پسين :بعدازظهريا عصري               دون :قسمت يانصف روز الف:يعني نكار قسمت عصرچون گوسفندهارا صبح دوشيدن ازنكار قسمت صبح كوهتاتراست .ازدواج : قبلاًهركس دختر هركس رابراي ازدواج باپسرش مي خواست اصلاًپسر ودختر حق اظهارنظر نداشتند وانتخاب با پدران، دختر وپسر بوده كه يابصورت ناف برون بوده كه دراين روش وقتي دختري به دنيا مي آمد پدر پسر ويا مادر پسر هنگاميكه ناف آن طفل دختر را مي بريدند مي گفتند كه اين دختر مال پسر ماست وقتي اين دختر بزرگ مي شد بعنوان نامزد اين پسر بوده فقط اينكه اگر اختلافي بين خانواده ها بوجود می آمد  تا اين ازدواج به هم بخوردي .طريق ديگر اين  بوده كه پدرپسرازپدردختر،دخترش رابراي پسرش  خواستگاري مي كردومي گفت مثلاًنام پدردخترهوشنگ بودمي گفت آقاي  هوشنگ مي خواهم اگر قسمت خداباشد پسرم رابه فرزندي قبولي كني تابعنوان پسري ازپسرانت باشد ودركارها به ياريت بشتابد  وپدردختر بصورت آني جواب نمي دادومي آمد با اهل خانه زن وپسرانش مشورت ميكرد بعداًازدائي تاعموعمه خاله وپسرخاله با همه صحبت مي كرد ونظر خواهي مي شد وقتي همه جواب مثبت مي دادند جواب را خانواده  پسر مي دادواززماني كه جواب به آنها داد تازمان وروز وحتي فقط شب عروسي ،عروس وداماد ازنزديك باهمديگر ارتباط داشتندوالي رسم نبود تاقبل از عروسي با همديگر ارتباط داشته باشند واگرداماد به خانه نامزدش مي رفت نامزد يادرخانه پنهان مي شد ويااز خانه به خانه يكي ازبستگانش مي رفت .وهنگام برگزاري مراسم عروسي  داماد نزد اقوامان مي رفت ويوزي مي گرفت.يوزي: مقدار كمك مالي ياجنسي بوده كه به داماد مي دادند .قواي هالو :يعني درآن زمان رسم بوده كه گاو،اسب ،بزوگوسفند،قاطر،ويا فرش ويا تفنگ بعنوان قوا يه دائي دختر مي دادند ومي گفتند قوا،بهاء دارد بايد دائي دختر دربرابراين قوا وسيله يا وسايلي يه خواهرزاده خود اهداءمي كردي .وبايد داماد دراختيار خانه پدرزن بودي براي كارهاي خانگي مثل ساختن خانه شخم زدن كشاوزي وغير ه كمكشان مي كرد بطوري كه چون داماد زياد كارمي كرد مي گفتند اگر خرنداري داماد بگير. ولي خانه پدر زن آنقدر داماد رادوست مي داشتند كه هرچه مي خوردند يا داشتند بخورند سهميه داما دويژه بوده .وبه داماد مي گفتند برو «خّسي تّپّنّك بخور» :خّسي يعني :مادرزن  ،يعني برو آنچه را مادرزنت برايت برداشته وپنهان كرده برو وآن رابخور .وقتي پدر دختر بله را مي گفت پدر داماد زُون گِشون مي داد :يعني گاوي ياگوسفندي ياپول بعنوان زبان گشاده به دختر مي دادند ومادر دختر بعد ازكدخدايي :يعني اقوامان داماد مي آمدند مهريه وحق شيركه به آن شير بها مي گويند، مشخص مي كردند شروع به خريدن وسايل مرسوم آن زمان براي دخترش ميكرد ومقداري جوراب دستمال وروسري وپيراهن مي خريدند وهروقت دختر به خانه داماد مي بردند تحت عنوان رسه يعني هديه به اقوامان دختروداماد مي دادند .وروزي كه عروس را مي خواستن ببرند آرايشگر محلي مي آوردند وعروس را به رسم رايج كه آن زمان مرسوم مي كرد وبه رسم آن زمان آراسته مي شد وشبي كه دختر ازخانه پدر مي خواستند به خانه شوهر ببرند پسرعموي دختركه  نابالغ بود وچون مي گفتند محرم بوددرخانه پدردختر آرايش مي كردند ودامادرا هم آرايشگر مرد به حمام مي برد واورا حمام است  با پارچه اي كه درآن چند سكه پول وچند حبه قند مي گذاشتندوبه  كمردختر مي بست ومي گفتند اين كار به سبب مباركي مي باشد يعني دختر براي انجام وظايف درخانه جديد وبراي مقابله با مشكلات كمربسته وآماده مي باشد وقند يعني مزه زندگي مشتركي  چون قند شيرين باشد وعلت بستن به كمر توسط پسرعمو يعني پسرعمو مي گويد درزندگي ومشكلات آن چون كوه پشت سرت هستم وتا مراداري جاي هيچ نگراني برايت نيست  .وقتي عروس راازخانه پدر بسوي خانه شوهر ومي  آوردند تا به درخانه شوهر مي رسيد مي گفتند دم هونه گِرونيش چِنِ :يعني هديه مي خواهيم تاعروس وارد خانه شود كه پدرشوهرقول هديه ياپولي نقدي مي دادوعروس راوارد خانه مي كردند وهنگام ورود گوسفندي را مي كشتند بعنوا ن خونروش يعني باريختن  اين خون  قضا وبلاي براي زن شوهر اتفاق نيفتد.وازروزاول زندگي تا يك هفته غذاي عروس وداماد برعهده خانه عروس بوده بعد يك هفته دختر را به خانه پدرش مي بردند كه به واطلبيدن مشهور بوده بعدازاتمام حداقل يك روز ياحداكثر يك هفته مادرياخواهر ياخاله وياعمه داماد مي رفتند عروس رابه خانه شوهر مي آوردند بعداًآنچه ا زبرنج وگوشت وخوراكيهاي كه به خانه عروس داده بودند اضافه  بودند به خانه داماد همراه با مقداري وسيله هنگام واطلبون هم همان پس پرده دختر بود بعدازيك هفته   به دختر مي دادند .ودرهنگام زندگي مشتركي باپدر شوهر ومادر شوهر زن ومرد استقلالي دراستفاده وتصرف اموال نداشتند ومادر شوهر بصورت ارباب رعيتي با زن پسررفتار ميكرده كه قدما نقل مي كنند كه مي گويند حتي اگر فرزندكوچكي داشتند كه درگهواره هنگام گريه فرزند وشيردادن به آن كاملاًعروسها مختار نبودند ومي گفتند كه اتفاق مي افتاد كه شايد طفلي ازصبح تاعصر شايد يك بار ازگهواره درآورده مي شد وحتي درخوردن موادغذايي هم بصورت جيره بندي به شوهرتحت هيچ عنواني نمي توانست آشكارادردعواها في مابين مادر وهمسرازهمسرش دفاع كند زيرا اگرآشكارادفاع ميكرد مادرمي گفت مادروهمسررفتن به ديوان همسرسرافراز آمد مادر پشيمان ،ويا مي گفت شبگو روزگورا آنه غذامي دادند ومي گفتند هرچه گفتيم بايد پسر وعروس بدون چون چرا عمل كنند كه اين رسم مختص به لنده تنها نبود بلكه درتمام نقاط كهگيلويه رايج بوده است دليل اين بوده كه خودمادر شوهرها فبلاًبه همين سيستم حاكميت گرفتار بودند وعقده اي بودند ومي خواستند به اين روش عقده خودراخالي كنند.ودراين شرايط برد يعني زن وشوهرشب كه مي شود زن برعليه من مادر باشوهر صحبت مي كند وپسرم رابرعليه من تحريك كي كند .وزن بيچاره مي گفت ّخسي ايز ّنُم كه پُرخورم ميره ايزّ نُم كه لاغّرُم ،يعني :مادرشوهرمراكتك كاري مي كند ومي گويد كه شما زيادغذا مي خوري وپرخوري مي كني وشوهرمراكتك مي زند ومي گويد شما چون كم غذا مي خورد مرتب لاغر مي شويد.  يعني زن بدبخت رانه شوهر ونه مادر شوهر درك نمي كنند .عروس درمدت 40روز ازرفتن به مراسمات عزاداري منع ميكردند چون مي گفتند اگر به قبرستان بروي ممكن است چله مرده تورا بگيرد وموجب نازايي  توشود .افتادن دندانهاي شيري : وقتي بچه ها به سن هفت سالگي مي رسيدند ودندانهاي آنها شروع به افتادن مي كرد به بچه ها مي گفتند كه دندانهاي خود را درگيگاه بگذاريد وبگوييد.گيگاه دِندون حلواخّروّت دام دندون ريگ كوز وّم بِرِ چون اعتقاد داشتند دندانهاي شيري مقاومت ندارند وبايد دندانهاي كه بجاي آنها روييده مي شوند بايد دندانهاي محكمي باشند .گيگاه :يعني كودگاو *يعني اي كودگاو من دندان شيري كه فقط قدرت جويدن خرما وحلواراداشت به تودادم وازتومي خواهم دنداني به من بدهيد كه توانايي جويدن سنگريزه راداشته باشد .خوابيدن مرغ روي تخم ها : براي خوابيدن مرغ روي تخمها به اين شكل بوده كه اگر مرغي بعد مدتي تخم گذاري براي مدت از تخم گذاشتن خودداري مي كرد مي گفتند كه: مُرگِ كِرُك است وبراي اينكه ازكِرُكي سرد بشه يا مرغ چندين مرتبه درآب سرد حمام مي كردند ويا ازپرمرغ مي كندند وازسوراخهاي بيني مرغ رد مي كردند تا ازكِرُكي سرد بشه .راه مشخص کردن تعداد تخم مرغ وروش تبدیل تخم به جوجه :براي مشخص  كردن تعدادتخم هاي كه آينده مي گذارد پرهاي دم آن مرغك را مي چيدند وآنها را مي شمردند هرچند دانه بودند تعدادتخمهاي آينده اش مشخص مي شد كه اين برايشان به تجربه رسيده بود .وقتي مرغ شروع به تخم گذاري مي كرد اولين مرحله ازتخمگذاري رابراي تبديل جوجه مناسب           نمي دانستند چون مي گفتند اين تخمها تخم مرغ نوجواني مرغ مي باشد وتخمهاي مرحله دوم به بعدرا جمع آوري مي كردند تابقول خودشان مرغ كرك شود چند روزي ازكركي آن بگذرد تاكركي آن گرم شود بعداًدرقوطي ياجعبه ياكارتن مقداري كاه مي ريختند وپارچه ياگوني مي گذاشتند تخمها داخل جايگاه قرارمي دادند ومرغ راروي تخمه مي خوابندند تا بيست روزودراين مدت 24ساعتي يكبار مرغ رابراي مدت نيم الي يك ساعت براي تفريح وغذاخوردن وآب آشياميدن ومدفوع كردن آزاد مي كردند وجالب اين بود كه اگر مرغي ازگرسنگي تخم خود را مي خورد نوك منقارش مي سوختند ومي گفتند كرم غله خّر دي رُم مُرِگِ تيلّ خّر نّيرُم،  يعني كرمي كه غلات گندم وجو رابخورد ديدم ولي مرغي كه جوجه خود را بخورد نديدم وقتي شبهاي باراني كه رعدوبرق بود وآسمان غرش مي كرد باوسيله به آن كارتن يا قوطي ويا جعبه مي زدند ومي گفتند كربوي گنگ بوي لال بوي نّشنِفي :يعني اي جوجه هاي كه درون تخم مرغ هستي شما كروگنگ ولال باشيد اين صداي رعدوبرق وغرش آسمان رانشنويد . چو ن اعتقاد داشتند صداي غرش آسمان موجب هلاك جوجه ها دردرون تخم مرغ مي شود .  وقتي جوجه ازتخم بيرن مي آمدند تا يك هفته غذاي آنها پركونه پود وتا 40روز هيچ زن ودختري حق نداشت فوراٌبعد ازسرشستن به ديدار جوجه هاي كوچك مرغ بياييد چون معتقد بودند اگر كسي سرش شسته باشد وبه تماشاي جوجه بيايد تمام جوجه ها مي ميرند چون اين مسئله برايشان به تجربه رسيده بود ودراين مدت هم زياد احتياط كردند   .كِرُك :به مدت زماني كه مرغ تخم نمي گذارد مي گويند .ديرُم :ديدن     نّيرُم :نديدن       خّر:خوردن     نرفتن  مرغ ياجوجه  به آغل گوسفندان : چون معتقد بودند رفتن طيور خانگي به آغل گوسفندان موجب  بيماري انگلي پوستي به نان شِشِكّ مي شود .ششِِكّ:شپش دامي كه مختص بزوگوسفندوبزغاله وبره مي باشد .پيش بيني بارندگي : درخصوص پيش بيني بارندگي قدما معتقد بودن اگر تابستان بادهاي هفت روزه كه معروف به باد چپ بودن اگر اين بادها درمدت اين هفت روز درسال    مي وزيدند مي گفتند امسا ل وضعيت بارش وبارندگي خوب است ولي اگر باد ها نمي وزيدند مي گفتند كه اوضاع بارش درسالي كه درپيش داريم خوب نيست . واگر شبهاماه حلقه اي دور خود مي زد ودردرون حلقه ستاره زياد بوده مي گفتند سال امسالي خشكسالي است چون اطراف ماه خوشه وّرچين زياد است خوشه ورچين به كساني مي گفتند كه هنگام دروجووگندم پشت سركشاورزان خوشه هاي ازگندم وجوي كه مي افتاد آنها رمي داشتند .ولي اگر درحلقه اي كه دراطراف ماه بود   ستاره ديده نمي شد مي گفند امسال سالي پربارش است مردم سيرهستند كسي دنبال برچيدن خوشه نيست  .صداي روباه درشب و خاموش صداي شغالهادرشب : قدما درلنده مردم معتقد بودند كه اگر شب روباه ازقسمت شمال به طرف مغرب زوزه مي كشيدو مي آمد كه بقول خودشان شمال نقطعه اي بنام بّنگّرودون ودر قسمت مغرب قناتي بود كه محل آب شرب وغسل دادن ميتها بود مي گفتند كه اگر ازقسمت بّنگّرودون صداكند بطرف پايين بيانگر فوتي كسي اراهالي اين شهر مي باشد وهنگام زوزه كشيده برهمه ايجاب مي كرد كه بگويند وّخيراوميِ وخيربِرّ يعني اي روبا ه انشاءالله آمدن ورفتن همراه با خير وخوشي براي اهل اين محل باشد .وازديگر اعتقادات اين بود هنگام تقسيم جو يا گندم درون خرمن مي گفتند بايد اين تقسيم شب باشد تا روبا ه بياييد وزوزه بكشد چون همراه بايان زوزه كشيدن خير وبركت براي اين خرمن مي باشد . ازديگر اعتقادات اين منطقه اين بوده كه وقتي شب صداي شغالها آزاردهنده بود مي گفتند وقتي شغالي شروع به زوزه كشيدن كرده كفشهاي خودراوارونه كنيد صداي شغالها قطع مي شود كه اين براي مردم حال حاضر هم به تجربه رسيده است .مسافرت وخواب بدبودن ستاره براي انجام كارها  : ازاعتقاات ديگر اين محل اين بوده كه براي شروع هركاري يا مسافرتي ويا رفتن به خانه جديد ويا تابستان شروع مي شد مي خواستند بيرون بخوابند ويا دراتمام تابستان كه مي خواستند داخل بخوابند به ملا يا تقويم دان آن منطقه رجوع مي كردند ومي گفتند براي بگو كه ستاره دركدام طرف مي باشد چون اين اعتقاد راداشتند كه مي گفتند :*روز روزِ خدايّه پُرس کن  ببين ستاره كجايّه *قّرّ بّس قِطارّ ّبس زيرّ بي زِنارّ وّش گِرُم سفرمزن ري وري ستاره * درست روز مخصوص خدامي باشد اماپرس ببين ستاره دركدام طرف مي باشد *شخصي درجنگ كشته شده دليلش را مسافرت روبروي ستاره مي دانستند كه اين شعرفوق راگفته بودند ومعني شعر اين است قطاروزناره رابه قدرابست به ايشان گفتم كه روبروي ستاره مسافرت نكن .آداب  ورسوم مردم لنده درخصوص دهه محرم وعاشورا : ازديگر اعتقادات اين مردم اين بوده كه شبهاي محرم دردستجات زياد به سينه زني وزنجير زني مشغول بودن تا شبهاي تاسوعا وعاشورا دراين دوشب بعد اتمام سينه زني به دوسته تقسيم مي شدند وتا نزديك صبح اين اشعار را مي دادند امشب تاسوعاست  يامحمدامحشركبراست يامحمدا ،ولي درشب عاشورا مي گفتند امشبي را شه دين درحّرّمّت ميمانست مكن اي  صبح طلوع مكن اي  صبح طلوع ،                                   فرداحسين سّرمي دهد عباس واكبرمي دهد ،زينب اسيرمي ورد واي زبي برادري ،فردا حسين بي یاورست فرزند زهرا بي سراست ،اي فاطمه مينا د ُرنگ حسن كشتن مِنِ جنگ ،گِلي را كه حسين بو مي كرد شمر باچكمه لگد كوب        مي كرد .اين مراسم ادامه داشت تاپاسي ازشب صيح عاشورا بعد مراسم سينه زني وزنجيرزني بعد ظهر عاشورا مراسم تعزيه را انجام مي دادند صحنه كربلا را نزديك به واقعيت به تئاترنشان می دادند وبعد از مراسم تعزيه به خيمه ها حمله ورمي شدند وخيمه ها را آتش مي زدند ومي گفتند آتش زديم به خيمه گاه کشته شدن آل عبا بعداٌاسيران را مي گرفتند ومي بردند شب آنها به خرابهاي شام مي آوردند ومرسم شام غريبان رابرپامي كردند وحتي هنگام اربعين مراسم برگرداندسرامام حسين ار شام به كربلا را به نمايش درمي آوردند .اعتقادبعضي طايفه ها به ناميمون بودن روز چهارشنبه : ازديگر اعتقادات اين شهر طايفه بنام تيله كوئي هستند كه اينا ن معتقد هستند روز چهارشنبه روز ناميموني براي اين گروه مي باشد پس اين طايفه درروزچهارشنبه هيچ اموري كه بر مبناي ساخت وساز عروسي مسافرت خريد فروش شروع بكار جديد انجام نمي دهند چون براي خود وپيشينيان آنها تجربه شده كه انجام اين كارها برايشن ناميمون بوده است .طايفه درروستاي مونه هم شبيه به اين طايفه روز دوشنبه برايشان نحس وناميمون است كه اينها دراين روز دست به هيچيك از كارهاي كه درمتن فوق براي تيله كوئيهاست  هم انجام نمي دهند .درخصوص اعتقادات مردم در تحويل سال نو: مردم اين منطقه اعتقاد داشتند وقتي سال نو تحويل شود درهمان ساعت تحويل سال و دو ستاره به نامهاي زهرا ومشتري يكديگر راملاقات مي كنند وهركسي موفق به   ديدن اين صحنه ملاقات اين دوستاره شود هرآرزوي دردل داشته باشد وازخدا بخواهد برآورده مي شود .بطوري كه مي گفتند پيرزني بدون دندان دلش مي خواست پرآغلش ميش باشد وقت ديدن اين دوستاره ،  مي خواست بگويد  خدايا فردا آغلم پراز ميش باشد اشتباهي گفت فرداپرآغلش  ميخ باشد صبح متوجه شده كه آغل گوسفندانش پراز ميخ مي باشد .واين شعر رادرمورد اين ملاقات درساعت تحويل سال نومي گفتند رفيقي مون چِ خّشِ وُ ديري مون گِرونِ چي زهرا وُ مشتري سالي بينِ مون :يعني دوستي ورفقاقت ما آنقدر شيرين ودلچسب است كه مثل زهرا ومشتري وعده ملاقات وديدار ما هرسالي يكبار مي باشد سقوط شهاب سنگ درشب درزمان قدین درشهر لنده معتقد بودند که اگر  شب شهاب سنگي ازآسمان سقوط مي كرد ودرآسمان به هرجهتي  كشيده  مي شد مي گفتند اين به معني  است كه بزرگي يا شاهي از آن كشور يا آ ن منطقه  ای که ستاره کشیده می شد فوت مي كن د .درخصوص فصل زمستان:مردم معتقد هستند كه فصل زمستان شامل چله بزرگ وكوچك وبهار هستند .به اين شكل كه ازاول ديماه تادهم بهمن ماه را جيه بزرگ مي دانند يعني چون چهل روز است به آن چله گپو يا چله بزرگو مي گويند وازيازده هم بهمن تاآخر بهمن راجزچله كوچك مي دانند چون ازشروع چله كوچك هواسردمي شود اعتقاد دارند كه چله كوچكه به چله بزرگه مي گويد اي پيرهُر،هِروتونّتّرِسي دالو وپيرمرد را سركِچِك چاله بنشوني وجّوونّ كاري كني كه جِلِ گاوخُش بدوزه.                                                                يعني اي پيرازكارافتاد شما اين هنر رانداشتي كه كاري كني تاپيرزن وپيرمرد ازشدت سرما روي سنگهاي دور بخاري هيزم سوز بنشينند وجوانان ازسردي لباس محكمي كه درزمستان باآن   بد ن گاوهارا مي پوشانند بدور خود بدوزند دالو:پيرزن    جل :لباس مخصوص گاو      كچك :سنگهاي كه بعنوان سه پايه ازآنهابراي پختن غذااستفاده مي كردند       وخش :به خودش       چاله :بخاري هيزم سوز قبلي كه دروسط خانه بودند     ومعتقد بودند وهستند  كه از11بهمن تا20بهمن را اززمستان وبقيه راازبهار        مي دانند وچون نزديك عيد هواسرد است مي گويند دّمّ دّمِ نوروزجُلِ گا وّخُت بدوز .يعني نزديكهاي عيد نوروز ازسرمايي لباس مخصوص گاورابه دوربدنت بدوز .وازاعتقادات ديگر اين است كه معتقد بودند دراتمام چله بزرگ وشروع چله كوچك آتش به زيرزمين مي رود وزمين را گرم مي كند درنتيجه علفها وردختان ازخواب بيدار مي شود وشروع به حركت مي كنند واين شعر را مي گويند ّارمّليلُم رو،مُرّمليلُم رو دِل وّكي كِنُم خّش   تّچِرايِ  بّن وُ بّلي  عالّمّ ايزّنُم تّش يعني مي گفتند زني دوپس به نام ارمليل ومرمليل داشته كه اول زمستان گم شدند اين مادر ازاول زمستان تاروز دهم بهمن دنبال پسرانش مي گشته اما آنها را پيدا نكرده واين شعرراگفته ،اي ارمليل ومرمليل چون شما گم شديد وپيدا نشديد بعدازشما من دل به چه چيز يا كسي خوش كنم من ازغصه شما من  چوبهاي بن وبلوط  را آتش مي زنم وبا آن آتش تمام عالم ا مي سوزانم معتقد بودند كه آن مادر هرسال مي آيد وآن آتش راروشن مي كند تازيرزمين برود ودرختان وگياهان زنده شوند .بن :بنك      بلي :بلوط خش :خوشحال       تچراي :چوب آتش گرفته   درخصو ص شیون کردن بر مردگان : ازرسمهاي ديگر مردم اين بوده كه معتقد بودند زنان شيون كردن راازگاوهايادگرفتند چون وقتي گاوي ازبين مي رفت وجسد اودرصحرا             مي انداختند بقيه گاوهابرسر اين گاو دادفرياد مي كردند ودمهاي خود را تكان مي دادند وبادست زمين را مي كندند پس زنان هم این روش شیون کردن را ازاین حیوان آموختند .:دوقلو زاییدن گاو ازرسمهاي ديگر اين بوده وقتي گاو مي زاييد ودوقلو مي آورد اين زادولد را بسيار ناميمون مي دانستن فوراٌيكي از گوساله رابراي رفع قضا وبلاي اهل خانه برشاخ مادر گوساله سرمي بريدند تاقضا وبلا رد شود .دست برزمین زدن اسب :درقدیم مردم لنده وروستاهای اطراف معتقدبودند که اگر اسبي مرتباًدستهاي رابرزمين مي زد مي گفتند بيانگر مرگ يكي ازاهل خانه كه بيشتر مربوط به صاحب اسب مي شد چون معتقد بودند اسبها اخباری از  غيب مي داند .گریه زیاد  کودک :اگركودكي زياد گريه مي كرد مي گفتند گِرّیي شد مي گفتند گريه اين بچه بايد بوسيله درختي بنام دِرّ برطرف شود مي آمدند مقداري از لباس كودك را به كسي كه ناشناس باشد مي دادند ومي گفتند تو درفلان باغ درخت دِرّ وجود دارد برو اين لباس راببند وبگو دِرّ بِوّ گِرّ تاسه بار بعداًاين بچه بهانه گرفتن وگريه كردن رافراموش مي كرد .درِّ بِوّگِرّ :يعني ايدرخت دره گره وبهانه اين كودك ازشیر  بگير .ازرسومات ديگر مردم لنده قبلاٌاگر گوسفدي يابزي وياگاوي  را مي گشتند فقط صاحب دام به اندازه خوردن خودش برمي داشت بعداًفرياد مي كرد اي همسايه هركس بياييد وگوشت براي خوردنش ببرد هركس مي آمد به اندازه مصرف خانواده مي برد .ويادرزمستان مخصوصاٌروزهاي باراني به ترتيب هرخانه براي صبحانه آش كارده يا محلي هره مي گفتندازبرنج وكارده وسير وآبليمودرست مي كردند .صبح زود زن خانه بلند مي شد وآنراگرم مي كرد وبراي تمام همسايگان واقوامان وخويشان مي بردند واز آن مي خوردند .مي گفتند خاصيت كارده اين است كه به كليه كمك مي كند وموجب تقويت كليه ها مي شود .عزاداري: قبلاًاگر كسي ازدنيا مي رفت تاهفت روز درمسجد مردان ودرخانه زنان عزداري مي كردندوبعد هفت روز آرايشگر مردمحل را مي بردند وسروريش صاحبان عزا رااصلاح مي كردند وزني هم مي رفت زنان صاحب عزا واداربه حمام كردن مي كردند وتمام بستگان تا چهلم يا سالگرد به احترام شخص  شده لباس سياه مي پوشيدند  وبعد سالگرد وياقبل سال نو يك نفر داوطلب مي شد يك يادوپيراهن مردانه وزني پيراهن زنانه مي گرفتندوبه خانه صاحبان عزا مي رفتند ولباسهاي آنها راعوض مي كردند بعداًصاحبان عزا خودشان نزد بستگان وآشنايان مي رفتند ولباسهاي آنان راعوض مي كردند . اگرزني شهر فوت مي كرد بعد از سالگرد بزرگان طايفه مي نشستند آن زن رايابه برادرشوهر ياپسربرادر وياپسرخواهروبالاخره به يكي ازافرادطايفه مي دادند مخصوصاًاگرفرزندي يافرزنداني داشته مي دادند چون مي گفتند به زني بيوه مي گويند كه برادرشوهرنداشته باشد .وقتي كسي فوت مي كرد بعدازخاك سپاري دوياچند سنگ ريزه ازقبرمي آوردند ودرخانه صاحب عزا مي انداختند مي گفتند تاديگر براي اين خانه مصيبتي بوجود نياييد .علائم  آمدن میمان : وقتي نان مي پختنداگرخمير مي پريد مي گفتند ميمان براي ما مي آيد  ويااگرموي سر،زن صاحب ازخانه اززيرمقنعه به طرف بيرون مي پريد هم دال براين بوده كه مهمان براي خانه مي آيد .واگركف پاي كسي حالت لرزش بوجود مي آمد هم دال برآمدن میمان براي صاحب خانه مي دانستن واعتقا دداشتن ميهمان عزيز خداست وهرخانه ميمان داشته باشد نشانه اين است،كه خدادوستش دارد چون مي گفتند هركس راخدادوست داشته باشد ميمان برايش مي فرستد .اگرمیمان احترام شود یانشود چون شیپورچی است :اين داستان را مي گويند كه براي شخصي ميمان آمده وقتي ميمانها وارد خانه شدند گفت بفرمائيد اي شيران من وقتي غذا خوردن وقت خواب بود گفت برويد بخوابيد اي شتران من وصبح بعد از صبحانه ميمانها خداحافظي كردند گفت به سلامت اي شيپور چيهاي من ميمانها گفتند راز اين امر چيست ماازديشب تا حال ،شيروشتروشيپورچي شديم ،صاحب خانه گفت ميمان وقتي وارد خانه مي شود آنقدر عزيزوبا ابهت است كه همانند شير مي باشد اماوقتي غذاخورد مثل شترهرجاباشد مي خوابد ولي وقتي خداحافظي كرده اگر صاحب خانه احترامش كند همه جا تعريف اين احترام رامي گويد واگر بي احترامي هم بيندهم همه جا اين راتعريف مي كند به اين خاطربه ايشان شيپورچي مي گويند .تشخیص میزبان خوب ،یابدمیزبانی: ازديگراعتقادات اين بوده براي تشخيص خوش ميماني بابعد ميماني اگركف پاراخارش كنند اگركسي خوشش بياييد وحساسيت نداشته باشد اور فردي ميمان دوست مي گويند واگر حساسيت نشان دهد وي رافردي بد ميما ن قلم داد          مي كنند . اگرپشت ابروي كسي لرزش داشته باشد تكه اي علف خشك راپشت پلك وزيرابرو مي چسبانند تاازلرزش جلوگيري شود .                    وازديگر اعتقادات اين است كه وقتي غذايي يا چيز خوردني دردست كودكي بگذارند  می گفتند بسم الله ، او پدرت  وآن هم  مادرت  هستند درصورتيكه پدر يامادر واقعي درآنجا نبودند ، وچون  معتقد بودند که بچه که پدرومادرش زنده باشد نیازی به مساعدت غذایی دیگران ندار د وغذارا به  بچه يتيم مي دهند .تولد نوزاد :وقتي دختري ازدواج مي كند بعدازازدواج حامله مي شود اولاًخبر حامله شدن وبچه اول براي پدرمادر دختر بسيار مسرت بخش مي باشد وقتي ازحامله شدن باخبر مي شوند ديگر سخت ازدختر مواظبت ومراقبت ويژه مي كنند.ورسم اين است كه بچه اول راخانواده دختر گهواره وسايرمايحتاج پوشاكي بچه را باهماهنگي وهمكاري دخترآماده مي كنند ،تاروز وضع حمل وقتي بچه بدنيا بياييداگر دختر باشد قبلاًسه شب براي كشيك مي دادند واگر پسربوده برايش هفت شب كشيك مي دادند وقتي پسربوده برايش حيواني ذبح مي كردند وقسمتي ازگوشتش رابراي كساني كه كشيك مي زدند كباب ميكردند وقسمت ديگر رابين فقرا تقسيم مي كردند قبل تا حال پيش دعانويسان محلي مي رفتند وبا نخهاي سفيد وسياه (چله بر)درست مي كردند كه دعايي مي خواندند كه تا چهل روز تمام شود ازآزار واذيت اجنه وپري درامان مي باشند چون معتقدبودند مخصوصاًدراين چهل روز بيشتر مودآزارو اذيت را اجنه وپري واقع  می شوند  . قبلاًگهواره ومادر بچه رادوربندي بنام ِوريس قرارمي دادند ومي گفتند كه اجنه هم نمی  توانند ازاين طناب  عبورکنند  وارد دايره كه گهواره ومادر پچه است شوند وبعداًتا چهل روز زنگوله بزرگي به اسم كوس قرارمي دادند وشب تا صبح هروقت اين بچه بيدار مي شد اين كوس رابه صدادر مي آرودند چون معتقد بودند با به صدادرآوردن اين كوس باعث مي شود كه اجنه وپريان فراركنند .وازديگر رسومات اين بوده وهست كه زنان طايفه وبقيه دوستان زن به ديدار خودش وفرزند ش مي روند وهدايايي كه شامل پول ولباس براي بچه مي باشد  مي آورند بعد از چهل روز زن وفرزند را به خانه شوهر ش مي آورند .ِوریس: طناب که زنان ازموی بزمی بافتند غذای اضافه شب برای مصرف روزبعد :قبلاًدرشهرلنده رسم بود غذای که شب اضافه می شد وبرای مصرف وعده بعد استفاده کنند شب برآن غذاسوره توحید رامی خواندندوسوزن قفلی یا سوزن خیاطی درآن فرو می بردند چون معتقد بودند اگر این کاررا نکنند شبانه اجنه می آیند وازغذا می برند سوزن ویاسوزن قفلی برای این بودکه معتقد بودند اجنه از آهن آلات می ترسد واین کار باعث می شد که به اعتقاد خودشان غذا سالم بماند واجنه قدرت تصرف به آن رانداشته باشند چون معتقد بودن که اجنه شب ازغذای مانده می خورند وبرای اینکه ما متوجه نشویم دوباره آن رادرهمان ظرف استفراغ می کنند .شنا کردن گنجشک درفصل پاييز: درشهر لنده قدما معتقد بودن که هروقت گنجشک در ماه مهرماه شروع به شنا کردن نمايد نشانه باران زود هنگام است وبراين باور هنوز هم اعتقاد راسخ دارند چون می بینند بعداز شنا کردن گنجشکان یک هفته الی دوهفته بعد باران شروع به باريدن می کند .زاييدن گاو (گوساله دوقلو) :درقدیم درلنده اگر گاوی دوقلو می زایید معتقد بودن که موجب بلایی برای صاحب خانه می شود ویکی ازگوساله ها راذبح می کردند وخونش رابرشاخ می ریختندتاقضا وبلااز خانه و گاوصاحب خانه  رفع شود . دودکردن کله پاچه بز یا گوسفند :درقدیم درلنده مرسوم بوده برای باعبان ها که بخاطر تبدیل شدن گل مرکبات به میوه ،هنگام بهار که درختان مرکبات گل درست می کردند باغبان از قصابی کله پاچه ای می گرفت وآن رادرباغ می برد با روشن کردن آتش موهای کله پاچه را می سوزاند تابوی حاصل ازسوزندان موهای کله پاچه ویا باجابجاکردن آتش  دراطراف باغ بوی کله پاچه به همه درختان باغ برسد چون معتقد بودن که بوی کله پاچه موجب به بارنشستن درختان می شود . دود کردن دینشت (اسفند )در شب چهارشنبه :درقدیم وحالا درلنده مرسوم بوده که شب چهارشنبه (سه شنبه شب )عصرموقع اذان مغرب مقداری ذغال آتش می زدند ووقتی روشن می شدند مقداری اسفند روی آنها می ریختند تادودشوند سپس آن دود رادرخانه می چرخاندندتا بوی ودود همه فضای خانه راپرکند زیرامعتقد بودند بوی اسفند موجب فراری دادن اجنه از خانه می شوند وبرای اهل خانه مبارک است . سیزده بدر رفتن :ازاعتقادات قدیم درلنده این بوده که هرقت سیزده نوروز به صحرا می رفتن زنان تازه ازدواج کرده یا زنی که دیرحامله می شد وقتی به صحرا می رفت علف رادست می گرفت می گفت ای سیزده بدر من امسال آمدو به امید اینکه سال آینده بچه ای دربغل داشته باشم ودوبار برای تفریح سیزده نوروز به صحرا بیایم براین باور بودند که خداوند دعایش رامستجاب می کند چون امروز با آرامش خاطر به درگاه خداوند دعامی کند . چراغ روشن کردن روری قبر:درقدیم درلنده مرسوم بود هرکس فوت می کرد تا یک هفته چراغ فانوسی برقبرش روشن می کردند برای این کارشان دودلیل داشتند یکی چون فبلاسیمان نبوده می گفتندممکن است شب حیوانات درنده وگوشتخوار بیایند وقبرراسوراخ کنند وبه بدن میت آسیب برسانند ودیگری می گفتند چون تازه فوت کرده است باید چراغش خاموش نباشد وبقیه اموات متوجه شوند که شخص دیگری به آنها پیوسته است . نمک دادن به گوسفندان وسرصداکردن گاو:درقدیم درلنده مرسوم بود بین دامداران که برای اینکه گوسفندان یا بزهای آنها زود آماده جفت گیری برای حامله شدن شوند درطول یک هفته صح یا عصرها که ازچراگاه برمی گشتند مقداری نمک به آنها می دادند چون معتقد بودند که نمک هورمونهای جنسی آنهارا تحریک می کند وارگانسیم بدن راوادرمی کند تازودتر حیوان آماده برای جفت گیری وحامله شدن شود . وازدیگر اعتقادات این بود که وقتی گاوی یک مرتبه شروع به سروصداکردن کند وصدای بع بع آن تکرای ودریک نصف روز یایک روز کامل ادامه پیداکند معتقد بودن که آماده برای جفت گیری وحامله شدن است وفوراگاو را پیش گاو نر می بردند وبعداز جفت گیری گاو حامله وبرای زاییدن می شد . راه تشخیص حامله بودن بز یاگوسفند :دامداران درقدیم درلنده برای تشخیص اینکه آیا گوسفند ویابز حامله است یانیست صبح مقداری کمی نمک به گوسفند می دادند ودست زیر شکمش می گذاشتند اگر گوسفند حامله بودبچه گوسفند زیردست دامدارتکان می خورد واگر حامله نبود هم مشخص بود زیرامعتقد بودند که نمک موجب تحرک نوزاد گوسفند درشکم مادرش می شود .  بچه اول هر انسان: درقدیم معتقد بودن که بچه اول انسان مانند نان اول که زنان نان محلی می پختند که بوسیله تاوه یا تنور محلی که قبلابا هیزم یا کود گاو وگوسفند نان می پختند چون اولین نان که درتنور می گذاشتند میزان گرمی تنور برایشان مشخص نبود یا نان اولی تنور بسیارگرم بود می سوخت ویا هم تنور سرد بود آنطور که می خواستند نان پخته نمی شد ویا هم گرمای تنورمناسب بود ونان آنطوریکه می خواستند پخته می شد پس معتقد بودن بچه اولی هرانسانی مثل نان اول است یا بچه ای عاقل ودانا واهل فهم کمال است مثل نانی که خوب می پخت یا آدم شرطلب وناسازگار برای جامعه ومشکل ساز برا ی پدرومادر مثل نانی که می سوخت یا هم فرزندی ساده لوح وزود باور که حرف هرکس را می پذيرد وبه خوب يابد بودن آن کاری ندارد مثل نان پخته نشده پس می گفتند هرکس نان اولیش خوب پخته شود آدم خوش شانسی است مثل آدمی که بچه اولش شخصی عاقل ودانا باشد .
کد خبر: ۳۳۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۰/۱۲/۱۴