« آواي رودکوف» خود را به اخلاق حرفه‌اي روزنامه‌نگاري پايبند مي‌داند و مبناي فعاليت اين سايت بر سه اصل « بيطرفي » ، «دقت » و « انصاف » استوار است.

      
برچسب ها
پایگاه تحلیلی خبری آوای رودکوف avayerodkof.ir، بـِسـم ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ و الصِّـدیقیــن منصور نظری :در غروب غمبار آدینه‌ای دیگر و در انتظار ظهور حضرت یار، مثنوی «شمیم ظهور» تقدیم به منتظران راستین آن حضرت . بر لب دریای پر موجِ جنون   -ساحل خورشید چشمم غرقه خون  دل پریشان هِلالی بی مَزار    -  شیعه و دردِ فراق و انتظار در بغل بگرفته زانوی فِراق   -  سینه می‌سوزد ز داغِ اشتیاق غرقه در خون دل به تیغِ  انتظار    -  سینه‌ها را کرده داغش لاله زار از عراق و از یمن تا از دمشق   - دم به دم افزون‌تر آید شورِ عشق عرشیان و فرشیان بی‌تاب او  -   از حجاز آید شمیمِ ناب او سُرمه در چشمِ سَحَر، شب می‌کند   -  آسمان از داغ او، تب می‌کند می‌زند سر از شفق، شمسِ ولا     - دل پریشانِ غروبِ کربلا  گَشته در وادیِ حیرانی رَها      -   از غُرور حُسن او، آیینه‌ها کُشتۀِ یک غمزۀِ او صد هزار    -  پیرِ کنعان را فراقَش، کُشته زار  یوسفی گُم گَشته در مصرِ وَلا     - صد هزارانش زلیخا مُبتلا دام چشمش نُه فلک را کرده بَند      - طُرۀِ او عرشیان را در کَمَند ماه شیعه، یوسفِ زهرایِ عشق     -   می‌رسد خُنیاگر آوایِ عشق  بوی دیگر می‌دهد آدینه‌ها    -  گشته برپا کربلا در سینه‌ها از یمن آید شَمیمی دلنواز     -  فاشِ مستی می‌کند، پیمانه راز سینه‌ها لبریز شوق و اشتیاق  -   صبحِ صادق چیره بر شامِ فراق  می‌رسد ما را سحرگاهِ ظُهور    -   رو به پایان می‌رسد این راه دور  زیجِ دل‌ها کرده مِهرش را رَصَد     -  مژده یاران بوی مهدی می‌رسد آید از ره یوسفی حیدر قیاس- -     تا بگیرد انتقامِ خون یاس غرقه در خون قلبِ او از ظُلمِ داس  --   کرده بر زهرا ستم، گیرد تقاص پردۀ حق می زند زیبا چه ساز  -  می‌سُراید نغمه‌های دلنواز   کآخر آید این شب دور و دراز    -  می‌رسد آن صبح صادق سَر فَراز می‌رسد آن یوسف گُم گشته باز     -  تا بخواند با شقایق‌ها نماز می‌رسد گُم گشتۀِ زهرا ،وَلی؟   -    بر اَلَست او که می‌گوید بَلی؟؟؟ گرچه در تاب و تبیم از انتظار -  دل عطشناکِ شرابِ وصلِ یار گرچه دل از دوریِ او گشته چاک   -   کرده ما را دردِ مستوری هلاک دل پریشانم ولی بر آن اِمام  -  کربلا را چون به پا دارد قیام دل پریشانم بر او از فتنه‌ها    -   از نمودن مردمان  او را رَها دل پریشانم بر او از کوفیان     -      مردمانِ در غمِ سود و زیان یادم آید قصّه‌ای پُر رَمز و راز   -    بر سر نیزه سری در اِهتزاز  قَصۀِ پر اشک و آهِ کربلا   -     قصه تنهایی و رنجِ وَلا یادم آید کوفیان را انتظار  -  بر ولی نامه  نوشته صد هزار انتظار کوفیان شد بر وَلا     -    کُشتنِ او، تشنه لب در کربلا منتظر ماییم اینک بر وَلی    -   قوم خود خوانده ز یاران علی  از فراق او به‌ظاهر خسته‌ایم  - منتظر بر او به‌جا بنشسته‌ایم نامه‌ها بنوشته بر آن شاهِ عشق   -   ناله‌ها کرده در آن جانکاهِ عشق  که‌ی شه خوبان، عزیزِ مصرِ جان – تا به کی از قومِ کنعانی نهان پرده افکن از رُخِ زهراییت   -    تا به کی ما را غمِ تنهایی‌ات   یک نظر بر چشم عاشق رو نما   -  کُن ظهور ای  آخرین مُنجیِ ما انتظارت می‌کشیم ای خوب عشق   -     پرده افکن از رخ ای محجوب عشق  کُشت ما را از عطش آبِ لَبَت   -         سینه می‌سوزد چو آتش در تَبَت قصد ما کن ای نظر پردازِ عشق   -    تا بخوانیم از نگاهت، رازِ عشق بر ظهورت اندکی تعجیل کن    -   یاری مادر گذر از نیل کن نیلِ هجران را شکاف از یک نگاه  --   دِه نشان  بر کبریا ،ما را تو راه این سخن‌ها بر زبان ما را بَسی   -   مُدَعی بر عشق مهدی هر کَسی گرچه ما را بر زبان یاری اوست   - بر سحرگاه ظهورش آرزوست  گرچه میدانم یقین می‌آید او   -  دل پریشانم که تنها ماند او دل پریشانم که او را وا نهیم  -  دل به دینار و به دِرهم‌ها دَهیم دل پریشانم زِ گندُم‌هایِ رِی   -      با ولایت تا کجا مانیم و کی؟؟؟ گرچه ما را انتظار اوست عشق   -      باغم هجران او نیکوست عشق در هراسم از وقوع واقعه  -   باب نیرنگ و ریا در جامعه منتظرها بر حسین فاطمه  -   کُشتَن او را تشنه لب در خاتمه می‌هراسم چون به مهدی ما کنیم     --ما چه با آن یوسف زهرا کنیم   می‌هراسم با ولی بد تا کنیم   -ما هم او را کربلا بر پا کنیم خوانَد او ما را و ما، وایَش نهیم    -  بی‌کس و بی‌یار و تنهایش نهیم  می هراسم تاچه با مهدی کنیم -  با ولی ترسم که بد عهدی کنیم  آید او آخر شبی از سمت نور  -    می‌خورد آخر تَرَک تُنگِ بلور بیرق سبز ولا در اهتزاز   - بوی زهرا آید از سمتِ حجاز آن به دوش افکنده را شولایِ نور    - می‌رسد هنگامۀِ سبز ظهور آن شقایق را به دل بِنهاده داغ   -   می‌رسد بوی ظهورش از عراق        لم‌یزل را دلبر آیینه رو   -  آسمان را می‌شکافد سینه او ذوالفقار حیدری در کف رسد    -   ناجی انسانِ مُستَضعَف رسد آفتابی سر زند سبز از شَفَق    - تا بَرافشاند جهان را نورِ حق می‌تراود بوی زهرا از پِگاه   -   می‌توان دیدن خدا را یک نگاه لن‌ترانی را به آتش کِشته عشق    -  دفترِ دل را به خون آغِشته عشق از شفق شهزاده‌ای دُل‌دُل سوار   -   کز لبش خیزد شمیم نوبهار هم چو حیدر از غم زهرا قتیل   -  آید از ره شَهسواری بی‌بَدیل می‌رسد ما را پِیَمبر زاده‌ای  -  چون حسین فاطمه آزاده‌ای پَردۀِ طاقت دریده دوری‌اش - کِشته آتش دل، تبِ مستوری‌اش آید از ره یوسفی انجم نشان     -    آفتاب گشته گُم در کهکشان بسته بر سر حیدری زُلفی دوتا   -   نفخۀِ او  نُکهتِ  مُشکِ خُتا جلوه‌اش آیینه‌ها را کرده مست   -  چون علی شوریده‌ای زهرا پرست ساغرِ سبز وِلا بِگرفته دست -    می‌رسد ساقیِ صَهبای اَلَست در میان بسته دودَم را ذوالفقار    - آن محمد زادۀِ حیدر تبار   در شبستانِ علی مهتابِ عشق  -   وز لبش جاری شرابِ نابِ عشق می‌رسد آن مخزن الاسرار هست – تا دهد بر لشکر ظلمت شکست نغمۀِ چنگ و رباب و تار و دَف -   می‌زند شوریده او را از شَعَف عرشیان  در بزم او بنشسته‌اند - آسمان را زیب خاتم بسته‌اند    از سبویِ عشق زهرا باده ریز   -  مصرِ جانِ شیعه را آید عزیز  می‌رسد ما را غزل پردازِ عشق   - فاشِ چشمِ می پرستش رازِ عشق کِشتیِ دل را به طوفان بَلا   - می‌رسد نوحِ سبک‌بار وَلا وارثِ آن کُشتۀِ سَر در تنور  -   می‌رسد آن ساقیِ صهبایِ نور بر شب ظلمت پگاهی می‌رسد  -   همچو حیدر سر به چاهی می‌رسد  بوی نرگس در جهان افکنده شور  -  اندک‌اندک می‌رسد وقت ظهور پرده از رو افکند محجوبِ عشق  -    می‌رسد رعنای شهر آشوب عشق   تا برآشوبد فلک را شورِ او    - جلوه می‌گردد رُخِ مَستورِ او شورِ شیدایی جهان را کرده مست   -    می‌رسد آن ساقیِ بَزمِ اَلَست     آوَرَد ما را به مستی رهنما   -  خونِ دل، ریزد به ساغَرهای ما  جاریِ چشم ترش کوثر مَهی    -     لم‌یزل را می‌رسد سِرّ آگَهی آن به یَغما برده از دل صبر و طاق  -   شهسوار مُلک هجران و فراق بسته مَحمل بر سَرِ دوشِ خیال  -  کرده قصدِ ترکِ وادیِ مَلال یوسفِ رویش، مَلَک را از جنون -     می‌کِشَد از پردۀِ عصمت برون  فاطمی آن زادۀ حیدر بَدیل - می‌برد دل را زِ دستِ جبرئیل  تیغ ابرویش شکافد فرقِ نیل    -  وز لبانش می‌تراوَد سَلسَبیل   نام مهدی در جهان افکنده شور    - اندک‌اندک می‌رسد وقت ظهور   زین تغزّل‌ها که بلبل می‌کند -- شاخۀِ نرگس، سَحَر گُل می‌کند به امید ظهور حضرت یار ... غروب جمعه 27 شهریور ماه1394-منصور نظری    
کد خبر: ۷۲۵۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۶/۲۸

اخیرأ طرحی تحت عنوان رتبه بندی معلمان به تصویب هیأت محترم وزیران رسیده است،که طبق اظهارات مسئولین ارشد وزارت محترم آموزش و پرورش،بن مایه و هدف اصلی از اجرایی ساختن آن،واداشتن و سوق دادن معلمین عزیز و زحمتکش به سمت انجام کار پژوهشی و تحقیقی در حوزه ی مرتبط شغلی،جهت پویایی بیشتر و ارتقاء کیفیت و افزایش بهره وری در امر مقدس تعلیم و تعلم می باشد. روایت نو به نقل از وبلاگ مینو جهان وب نوشت: اخیرأ طرحی تحت عنوان رتبه بندی معلمان به تصویب هیأت محترم وزیران رسیده است،که طبق اظهارات مسئولین ارشد وزارت محترم آموزش و پرورش،بن مایه و هدف اصلی از اجرایی ساختن آن،واداشتن و سوق دادن معلمین عزیز و زحمتکش به سمت انجام کار پژوهشی و تحقیقی در حوزه ی مرتبط شغلی،جهت پویایی بیشتر و ارتقاء کیفیت و افزایش بهره وری در امر مقدس تعلیم و تعلم می باشد. مخلص کلام در این ارتباط ، اینکه طبق اظهارات این مسئولین عزیز  ، همانا معلم تر کردن معلمان هدف اصلی این طرح می باشد.که البته ناگفته نماند که به نظر می رسد تصویب آن نیز تا حدودی از پی درخواست های مکرر فرهنگیان محترم از چندی قبل،مبنی بر افزایش حقوق و مزایای دریافتی شان،جهت افزایش قدرت خرید و برابری در مقابل نواسانات ناشی از جهش دائمی و رو به جلو تورم باشد. طرح،همانند سایر طرح های دیگری که در این چند ساله ی اخیر به زیبایی و ظرافت خاصی تدوین و تصویب و به زیبایی هر چه تمام تری مجلد شده و جهت ابلاغ و اجراء آماده گردیده است،طرح بسیار جالب،امیدوار کننده و در عین حال آرمان گرایانه ای است.و فعلأ در چارچوب و چهارگوشه ی برگه های آچار به خوبی قامت راست نموده و پیش می رود و تمام زوایای پیدا و پنهانش واکاوی و مشخص خواهد گشت. اکنون هم که در آستانه ایم،پیشاپیش همه چیز مهیاست تا عنقریب وارد مدینه ی فاضله ی کیفیت آموزشی و سرزمین گل و بلبل علمی که در ذهن متصور آن هستیم بشویم. و اما یک چیز… و آن اینکه به نظر می رسد و بیم آن می رود که این نیز مثل بعضی از قبلی ها،به هنگام پیاده سازی از روی اوراق بر محور واقعیت و فضای موجود،جور در نیاید و متروک بماند و اثری را که خواهانیم در بر نداشته باشد. امید که هر چه باشد اینگونه نباشد.! این بیم از آنجا بیشتر رخ می نماید که از همین ابتدا واکنش هایی را درجامعه ی مشمول،بدین شرح بروز داده است : ۱ _ به نظر می رسد آنها (ما معلمین)! از اینکه دولت افزایش حق و حقوق طبیعی شان را که برای سایر کارمندان اتوماتیک وار به تبعیت از افزایشات تورمی است،منوط و مشروط به بدست آوردن یکسری رتبه و انجام  فعالیتها و تکلیف معلم و شاگردی کرده که خود مبدع آنند، و در واقع از اینکه از سیاست هویچ و چماق استفاده کرده ، رنجیده خاطر شده و چینی نازک عواطفشان ترک بر داشته است. ۲ _ معلم تر شدن دیگر چه موضوعی است؟مگر قشر زحمتکشی که تاکنون و قبل از این در این چند ساله ی اخیر در سرما و گرما،روز و شب و گاه و بیگاه به اقصی نقاط دور افتاده ی این مرز و بوم پروانه وار پر کشیده اند و در آتش غوطه خورده اند و قلندر وار تیغ بر سر کشیده اند و خود را همرنگ و فدای فرزندان این سرزمین کرده اند،تلاشی درجهت معلم تر شدن نبوده و ازاین باب چشمداشتی داشته اند که حال منتظر پاداش باشند؟و اگرمنظور از معلم ترشدن،فنی تر شدن و تکنیکی تر شدن معلم در امور شغلی اش باشد – که منظور هم همین است – به نظر شما غم نان اگر می گذاشت و این پرنده ی دوّاردرسطح شهر،فرصتی ومجالی می یافت،برای تحقق این امرلحظه ای فروگذارمیکرد؟ ۳ _ مگر بانکی ها،نفتی ها،بهداشتی ها،آلومینیومی ها،فولادی ها و سایرین که بطور طبیعی به خاطر افزایش تورم هرساله مزایایشان افزایش یافته و می یابد به واسطه ی این است که مثلأ : بانکی ها بانکی تر می شوند! نفتی ها نفتی تر می شوند! بهداشتی ها بهداشتی تر می شوند! آلومینیومی ها براق تر می شوند! و یا فولادی ها آبدیده تر می شوند! نه! بلکه حق طبیعی آنهاست که ناچارأ به تناسب تورم هرساله جیب شان پف بکند.! معلم هم یکی از همین ها،مگر غیر از این است! ۴ _ بعید به نظر می رسدحداقل ۸۵ هزار تومان (کمترین رتبه) و حداکثر ۳۰۰ هزارتومان(بالاترین رتبه که اصلأ دست یافتن به آن هم به این راحتی ها نیست) در مقابل افزایش حداقل ۴۵۰ و حداکثر  800هزار تومانی بانکی ها، پولی باشد که بتواند معلم فرورفته تا بنا گوش در قرض،که حداقل تا ۵ سال آینده خودرا پیش فروش کرده و زمان کسبی و معیشتی خود رابه صاحبان اجناس قسطی از دست داده است را بتواند مجاب کند تا راضی شود ایستگاه تاکسی و میدان شهر را رها و پشت میزهای سخت و خشن کتابخانه ها قوز کند برای معلم تر شدن و بدست آوردن مبلغی نا چیز آنهم با هزار منّت و اما و اگر و احتمال که آیا بدهند یا ندهند! ۵ _ معلم تر شدن خرج دارد! آری خرج ! معلم نخواسته و نخواهد خواست تا چک سفید امضاء برایش درب منزل ببرند، بل که او خواستار حقوق و مزایایی در حدّ رفع حوائج و نیازهای روزمره و تکریم استحقاقی خود است. آنچه آمد گلایه ای بود و بس! امید که خاطری را آزرده نساخته باشد! دعا می کنیم به درگاه خداوند متعال و از پی این دعای خیر هم تمام تلاش خود را نیز صادقانه بکار می گیریم که ان شاءالله این طرح به خوبی اجراءگردد،حتی اگر از این حیث هم چیزی به ما نرسد! چرا که معلمیم و آموخته ایم که خود را باید فدا کرد تا دیگران بمانند ! و این حقیقت معلمی ست!
کد خبر: ۶۴۷۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۲/۳۰

دبیرکل حزب مردم‌سالاری با بیان اینکه با پذیرش توافق لوزان اوضاع کشور گل و بلبل نمی‌شود، گفت: 70 درصد مشکلات ما ریشه در درون کشور دارد.سایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com به گزارش خبرگزاری فارس از گچساران، مصطفی کواکبیان بعدازظهر امروز در جمع اصلاح‌طلبان این شهرستان با بیان اینکه از جمله اهداف دولت‌ها از دیدگاه امام علی(ع) اصلاح جامعه است، افزود: مسئولان باید دنبال این راه باشند. وی افزود: سازندگی و پیشرفت جامعه در زیرساخت‌ها غیر از بحث اقتصاد است و داشتن سد و نیروگاه غیر از معیشت مردم بوده که باید دولت دنبال کرده و به عدالت رفتار کند. دبیر حزب مردم‌سالاری تصریح کرد: واقعیت این است اگر به سمت عمل کردن عادلانه حرکت کنیم اخلاق جامعه نیز شکل بهتری می‌گیرد. کواکبیان با اشاره به برخی مطالبات فرهنگیان اظهار کرد: مطالبات فرهنگیان این نیست که حقوقشان کم است بلکه اعتراض به تبعیضاتی است که میان حقوق فرهنگیان و دیگر شرکت‌ها قائلند. وی ادامه داد: معتقد هستم به میزان پیشرفت و سازندگی اگر خواهان موفقیت هستیم باید بحث عدالت در همه زمینه‌ها جدی گرفته شود. کواکبیان با اشاره به سخنان مقام معظم رهبری مبنی بر اینکه با «دزد دزد گفتن دزدی کم نمی‌شود» گفت: طرف سخنان رهبری ما که نیستیم زیرا خارج از دولت هستیم مقام معظم رهبری به مجلس، دولت و قوه قضائیه می‌گویند. دبیرکل حزب مردم‌سالاری اظهار کرد: به شخصی به عنوان بابک زنجانی با سن و سال کم دو میلیارد و 700 میلیون یورو نفت داده‌اند، معادل 11 هزار میلیارد تومان اما موفق نشدند بیشتر از پنج الی 6 هزار میلیارد را اخذ کنند. کواکبیان ادامه داد: وزیر کشور قرار بود در مجلس در خصوص پول‌های کثیف حرف بزند، کاش نمی‌آمد زیرا هیچ چیزی نگفت فقط عذرخواهی کرد و رفت که اگر قرار است عدالت جدی باشد باید از مسائل این‌چنینی جلوگیری شود. کواکبیان با اشاره به فعالیت خود در مجلس هشتم گفت: در آن زمان تحقیق و تفحص از معاون اول رئیس جمهور در دولت دهم در دستور کار قرار گرفت اما هیئت رئیسه گفت ما نمی‌توانیم از معاون اول تحقیق و تفحص داشته باشیم باید از وزرا تحقیق کنید. دبیر کل حزب مردم‌سالاری ادامه داد: اگر دولت و مجلس و دوستان قوه قضائیه پیگیر سخنان رهبری در بحث برخورد با مفاسد هستند، باید تلاش کنند که چه کسانی پول گرفته‌اند، مگر چه اشکالی دارد اسامی آنها منتشر شود. کواکبیان اظهار کرد: اعتقاد من بر این است که خواسته رهبری نباید بر زمین بماند و قوه قضائیه، مجلس و دولت باید عمل کنند و این خواسته مردم نیز است. وی با بیان اینکه بر اساس آمار ارائه شده توسط وزیر بهداشت بسیاری از بیماری‌ها ریشه در فقر جامعه داشته است، گفت: معضلاتی که در جامعه وجود دارد می‌تواند زمینه‌ساز این مشکلات باشد. کواکبیان با بیان اینکه قبول ندارم در توافقات دیپلماتیک قرار است همه مشکلات حل شود، گفت: در این صورت شاید 30 الی 40 درصد رفع تحریم اثرگذار باشد و 60 الی 70 درصد باقی مانده باید در داخل کشور مرتفع شود. دبیرکل حزب مردم‌سالاری با بیان اینکه با پذیرش قطعنامه لوزان اوضاع کشور گل و بلبل نمی‌شود، گفت: دلواپسان دیگر دلواپسی را کنار بگذارند اجازه بدهند دولت با پشتوانه رأی مردم و تأیید رهبری به کار خود ادامه دهند. وی با بیان اینکه رهبری به تیم مذاکره‌کنندگان اعتماد دارند، گفت: بعضی‌ها دائماً از تیم هسته‌ای فکت شیت می‌خواهند و این به معنی عدم اعتماد به تیم هسته‌ای است. کواکبیان خاطرنشان کرد: بسیار خوشبین هستم که مذاکرات تا 10 تیرماه نتیجه‌بخش باشد و ما بتوانیم مذاکرات را به سرانجام مقصود به نفع ملت ایران، نظام و ارزش‌های انقلاب به پایان برسانیم. دبیرحزب مردم‌سالاری ادامه داد: کسانی قصد دارند چوب لای چرخ مذاکرات بیندازند زیرا فکر می‌کنند دوره‌ای مشابه مذاکرات استانبول، بغداد، مسکو و آلماتی است که با تلف کردن هفت الی هشت سال زمان؛ حاصل آن تنها قطعنامه علیه ملت ایران شود. کواکبیان افزود: یا باید راه گذشته انتخاب شود یا راهی که مفهوم آن بر اساس فرمایشات مقام معظم رهبری در جمع نیروهای سپاه مبنی بر نرمش قهرمانانه عنوان شده است. وی در بخش دیگری از سخنان خود گفت: در بحث مذاکرات باید برد ـ برد در نظر باشد اگر طرف مقابل بردی نداشته باشد توطئه‌ای جدید طراحی می‌کند. دبیر حزب مردم‌سالاری عنوان کرد: کسانی که دلواپس هستند چند ماهی دیگر نیز تحمل کنند زیرا مذاکرات رصد می‌شود اگر بحث خطی و جناحی داشته باشند، موضوع دیگری است اما اگر واقعا دلسوز هستند اجازه بدهند مذاکرات به خوبی پیش برود. کواکبیان یادآور شد: افتخار ما این است که با اجماع ملی و همبستگی کامل مردم مسائل هسته‌ای و مذاکرات در حال اجراست.
کد خبر: ۶۳۴۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۲/۱۱

مادر شيوا به همسايه‌اش گفته كه دخترش چند روز قبل از حادثه، تصويري از خودكشي دختري دانشجو در «واتس‌آپ» ديده بود كه از پلي آويزان شده بود
کد خبر: ۶۳۱۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۲/۰۷

آقای آسیب پذیر برای گرفتن امضا از یکی از مسؤلین به محل جلسه آمد اما مسؤل محترم با لحنی تند به او پرخاش کرد و گفت :_ «هرکاری را باید سر جای خودش و در مکان تعیین شده انجام داد. اصلا چه کسی به شما آدرس اینجا را داده؟ وقت شناسی هم خوب چیزی است. اداره را برای چی گذاشتند؟»
کد خبر: ۶۳۰۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۲/۰۶

ناگاه آن منظره هول انگيز به منظره فرح بخش مبدل شد و بمن گفتند تمام خدمات تو پذيرفته است و به شفاعت آن حضرت ده سال بر عمر تو افزوده شد و تاءخير در مرگت افتاد تا حج واجب را بجا آورى و چون اينك عازم حج شده ام .ه گزارش سرویس دینی جام نیوز، مرحوم حاج ميرزا على ايزدى فرزند مرحوم حاج محمّد رحيم مشهور به آبگوشتى (كه سبب شهرتش به آبگوشتى اين بود كه ايشان اخلاص و ارادت زيادى به حضرت سيدالشهداء (ع ) داشت و مواظب خواندن زيارت عاشورا بود. هر روز در مسجد گنج كه بخانه اش متصل بود پس از نماز جماعت يك يا دو نفر روضه مى خواندند پس از روضه خوانى سفره پهن مى كردند و مقدارى زياد نان و آبگوشت در آن مى گذاشتند هر كس مايل بود همانجا مى خورد و هر كه مى خواست همراه خود به خانه مى برد. نقل نمود كه : پدرم سخت مريض شد و بما امر نمود كه او را به مسجد ببريم گفتيم براى شما هتك است چون تجاّر و اشراف بعيادت شما مى آيند و در مسجد مناسب نيست . گفت مى خواهم در خانه خدا بميرم و علاقه شديدى به مسجد داشت ناچار او را به مسجد برديم تا شبى كه خيلى مرضش شديد شد و در حال اغماء بود كه او را بمنزل برديم و آن شب در حال سكرات مرگ بود و ما به مردنش يقين كرديم پس در گوشه اى از حجره نشسته و گريان بوديم و سرگرم مذاكره تجهيزات و محل دفن و مجلس ترحيمش بوديم . هنگام سحر شد ناگاه ، من و برادرم را صدا زد. نزدش رفتيم ديديم عرق بسيارى كرده است بما گفت آسوده باشيد و برويد بخوابيد و بدانيد كه من نميميرم و از اين مرض خوب مى شوم ما حيران شديم . صبح شد در حاليكه هيچ اثرى از آن مرض در او نبود و بسترش را جمع كرده او را به حمام برديم و اين قضيه در شب اول ماه محرم سنه 1330 قمرى اتفاق افتاد و حياء مانع شد از اينكه از او بپرسيم سبب خوب شدن و نمردنش چه بود؟ موسم حج نزديك شد پس به تصفيه حساب و اصلاح كارهايش سعى كرد و مقدمات و لوازم سفر حج را تدارك ديد تا اينكه با نخستين قافله حركت كرد. به بدرقه اش در باغ جنت يك فرسخى شيراز رفتيم و شب را با او بوديم . ابتدا به ما گفت از من نپرسيديد كه چرا نمردم و خوب شدم اينك بشما خبر مى دهم كه آن شب مرگ من رسيده بود و من در حالت سكرات مرگ بودم پس در آن حال خود را در محله يهوديها ديدم و از بوى گند و هول منظره آنها سخت ناراحت شدم و دانستم كه تا مُردم جز آنها خواهم بود. پس در آن حال به پروردگار خود ناليدم ندائى شنيدم كه اينجا محل ترك كنندگان حج است گفتم : پس چه شد توسلات و خدمات من نسبت به حضرت سيدالشهداء(ع ). ناگاه آن منظره هول انگيز به منظره فرح بخش مبدل شد و بمن گفتند تمام خدمات تو پذيرفته است و به شفاعت آن حضرت ده سال بر عمر تو افزوده شد و تاءخير در مرگت افتاد تا حج واجب را بجا آورى و چون اينك عازم حج شده ام . پيش از محرم سال 1340 مرض مختصرى عارض پدرم شد و گفت شب اول ماه موعد مرگ من است و همان طور كه خبر داده بود شب اول محرم هنگام سحر از دار دنيا رحلت فرمود رحمة اللّه عليه .(13) مهر ترا به روضه رضوان نمى دهماين لطف ذوالعطاست من آسان نمى دهماشكى كه در عزاى تو ريزم ز ديدگانآن اشك را به لؤ لؤ و مرجان نمى دهممن عاشقم بروى تو اى شاه تشنه لبآن عشق را بقيمت اين جان نمى دهمجان مى دهم در سر كوى تو يا حسينآن تربتت بملك سليمان نمى دهممى ميرم از فراق تو شاها نظر نمالطف تو را به لعل بدخشان نمى دهممن آرزوى جمال تو يا حسيناين آرزو به منصب شاهان نمى دهمدر وقت احتضار كشم انتظار توتا بر سرم پا ننهى جان نمى دهمشيرى كه خورده ام شده با حب تو عجيناين حبّ را بطور موسى عمران نمى دهممن در عزاى تو نالم چو ناى نىاين سوگ را بحق تو پايان نمى دهممن تشنه جمال تو هستم اى شهااين تشنه گى به چشمه حيوان نمى دهمدم مى زنم ز نام تو هر صبح و هر مسااين دم زدن به حور و به غلمان نمى دهمكمتر گداى كوى توام كنز لافتادرويشيم به جود حاتم دوران نمى دهمنام تو گر بگوش رسيد مى خرم ز جاناين صوت را به بلبل خوشخوان نمى دهمآن غنچه اى كه بوى تو دارد بكام خودآن غنچه را به صد گل خندان نمى دهم
کد خبر: ۳۵۳۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۳/۱۰

شنیده می شود دولت قصد دارد مقدار قابل توجهی گل و بلبل از چین وارد کند تا شرایط کشور بیش از پیش "گل و بلبل " شود؛ بطوریکه دیگر کسی نتواند انتقادی به رویه های موجود داشته باشد! به گزارش گروه طنز فرهنگ نیوز، یادمان هست سال ها پیش هنگامیکه می خواستیم فیلمی کرایه کنیم بایستی شناسنامه با خودمان می بردیم و شناسنامه رو گرو می گذاشتیم! آن روزها بدون شناسنامه نمی شد فیلم کرایه کرد! اما این روزها اوضاع فرق کرده است و دیگر فیلم دیدن شناسنامه نمی خواهد، بلکه برای انتقادکردن بایستی شناسنامه داشت! شنیده می شود دولت قصد دارد مقدار قابل توجهی گل و بلبل از چین وارد کند تا شرایط کشور بیش از پیش "گل و بلبل " شود؛ بطوریکه دیگر کسی نتواند انتقادی به رویه های موجود داشته باشد! *** این جمله را کامل کنید: "شرایط کشور به گونه ای است که به محض آنکه انتقادی را مطرح کنیم می گویند ... " الف. ای بی سواد! بازم انتقاد داری؟! ب. شناسنامه ات رو نشون بده! ... خُب! شناسایی شدی! از این ماه یارانه ات رو قطع می کنیم! ج. اگه تو دلواپسی، من دلاورم! د. از دولت انتقاد نکنید، چراکه تضعیف می شود. *** این جمله: "شرایط کشور به گونه ای است که به محض آنکه انتقادی را مطرح کنیم می گویند از دولت انتقاد نکنید، چراکه تضعیف می شود." از کیست؟! الف. گروهی از بی سوادان! ب. گروهی از دلواپسان! ج. گروهی از منتقدان غیردلسوز و غیرمنصف که فقط و فقط قصد تخریب دارند! د. دکتر روحانی (30/11/87) *** دکتر روحانی در ادامه جمله فوق گفته است: "این در حالی است که انتقاد باعث تقویت دولت می شود." به نظر شما چرا در حالیکه دکتر روحانی در سال 87 معتقد بود: "انتقاد باعث تقویت دولت می شود"، اما این روزها دولتش چندان انتقادپذیر نیست؟! الف. دولتش به اندازه کافی توسط دلارهای قسط های ناشی از توافق نامه ژنو تقویت شده است و دیگر نیازی به اینگونه تقویت ها ندارد! ب. دولت به اندازه کافی از مکمل های غذایی و دارویی استفاده می کند و نیازی به انتقاد ندارد. ج. انتقاد خوب است اما برای دولت قبلی! د. دکتر روحانی گفته است: "دولت هر کجا اشتباه کند، عذرخواهی می کند"، اما مهم اینجاست که دولت اصلا اشتباهی نمی کند که نیازی به عذرخواهی و یا انتقاد بقیه باشد! *** چرا در 16 آذر سخنرانی نمایندگان تشکل های دانشجویی در حضور رئیس جمهور لغو شد؟! الف. دانشجو جماعت باید فکرش توی درسش باشد! اینطوری وقتش را می گذاشت سر اینکه آن روز چه بگوید! و بدین ترتیب خدایی ناکرده افکارش از درس و دانشگاه انحراف پیدا می کرد! ب. اصلا چه معنی داره دانشجو جلوی رئیس جمهور حرف بزنه؟! ج. از قبل معلوم بود دانشجوها می خوان چی بگن! گفتن اینطوری در وقت همه صرفه جویی میشه! د. كاري نكنيد كه بگويم بيرونتان كنند، آدم باشيد! (ببخشید! اشتباه شد! این گزینه مربوط به رئیس جمهور دیگری خطاب به دانشجویان بود!) *** اگر دولت انتقادپذیر است چرا تنها در 6 ماه با 3 رسانه منتقد دولت برخورد کرد؟! الف. همینکه با 3 تا برخورد کرده و نه بیشتر نشون از انتقادپذیری شون داره! ب. شاید وزارت ارشاد فراموش کرده است که روحانی در بیست و پنجم دیماه 92 گفته بود: "در این دولت انتقاد آزاد است." *** از نظر برخی از مسئولین دولتی: "منتقد ... است." الف. بی سواد! ب. بدون شناسنامه! ج. جیره خوار! د. گول خورده توسط بقیه! *** اگر گفتید این تیتر مربوط به چه زمانی است؟! "انتقاد هاشمی از عدم انتقادپذیری دولت" الف. قبلا! ب. خیلی قبلا! ج. اون وقت ها! د. 6 تیر 1389
کد خبر: ۳۳۸۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۲/۲۵

کوه سفید دارای درختان گلابی و انگور وحشی، زالزالک، انجیر، گیلاس وحشی و گیاهان دارویی و معطری چون چویل، بیلهر، موسیر و کاسنی و ده‌ها نوع دیگر می‌باشد
کد خبر: ۲۸۹۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۱۲/۲۸