« آواي رودکوف» خود را به اخلاق حرفه‌اي روزنامه‌نگاري پايبند مي‌داند و مبناي فعاليت اين سايت بر سه اصل « بيطرفي » ، «دقت » و « انصاف » استوار است.

      
برچسب ها
اوای دنا:چاپلوسي از ديگران، کاري ناشايست و سبب تشويق ديگران به ادامه کارهاي ناروايشان و نيز برانگيزنده غرور زيان آفرين انسان هاست. تملق، راهي کوتاه و بي هزينه براي کسب منزلت دروغين در اجتماع است. ريشه اصلي و چاپلوسي و ستايش نابجا، حقير بودن شخصيت فرد است. بدين ترتيب، کسي که احساس کمبود در خود نمي کند، هرگز لب به چاپلوسي تأييد نادرست ديگران نمي گشايد.چاپلوسي، عزت نفس فرد چاپلوس را از او مي گيرد و شخص ستايش شونده را نيز به غرور و تکبر واهي گرفتار مي سازد، نيز بر ادامه جرم و گناه دامن مي زند.بي اعتنايي به رفتار چاپلوسان، از عوامل مهم ريشه کني تملق در جامعه است. شيوع فرهنگ چاپلوسي، تصدي افراد غير کارآمد و نالايق بر منصب هاي اجرايي را در پي دارد هر انساني با تعريف و تمجيد موافق است او آهسته آهسته احساس غرور کاذب نموده و خود را منجي جامعه مي داند. رفته رفته و با تکرار اين گونه رفتارها از سوي افراد متعدد، آن فرد به تملق شنوي عادت مي کند و از آن پس اگر کسي بسيار محترم و به طور منطقي خواسته خود را بيان کند به او اعتنائي نخواهد کرد! در نزد مسئولين هم تملق گوئي زياد است. برخي براي دستيابي به اهداف بلند پروازانه که قطعا همچنين افرادي از عزت نفس برخوردار نمي باشند ـ به طور غير باورانه اي دست به ريا و تظاهر مي زنند. آن قدر تملق مي گويند تا شايد وي را ارتقا سازماني دهند و يا به مقامي بالاتر برسد. اين جاست که شايسته سالاري جاي خود را به مدح و ثنا گوئي مي سپارد. درارتباط بين مسئولين و مراجعين هم طرح ديگري از ريا و تظاهر در حال نمايش است. مسلم است اگر ارباب رجوع، توصيفات مسئول را بيش از آن چه مستحق است بيان کند ممکن است آن مسئول از حالت طبيعي خود خارج و کاري خارج از حدود و ضوابط و موازات انجام دهد. اقتصاد ضعيف و در مقابل آن رشد فزاينده رفاه طلبي، تقابل غني و فقير و فاصله اين دو طبقه از هم؛ براي زورگيران خشونت؛ مجرمان سرقت، و براي افراد معمولي تظاهر و مدح و ثنا به ارمغان مي آورد. جونز چاپلوسي را يک سري رفتارهاي استراتژيک مي داند که به صورت نامشروع براي نفوذ بر يک فرد خاص، با توجه به ويژگي ها و جذابيتهاي شخصي، طراحي شده اند. وارتمن و لينزنمير چاپلوسي را نوع رفتار استراتژيک تعريف مي کنند که توسط فرد براي افزايش جذابيتهاي خويش در نزد ديگران انتخاب مي شوند. رندي گوردن چاپلوسي را يک نوع استراتژي رفتاري مي داند که فرد از آن براي کسب وجهه مناسب و در نتيجه پيشرفت و ارتقاي شغلي بهره مي گيرد و اگر با زيرکي انتخاب گردد کارکنان را به جلو سوق مي دهد. اين تعريف، چاپلوسي را نوعي رفتار منفي و نامشروع نمي داند و به افراد پيشنهاد مي کند که از چاپلوسي به عنوان وسيله اي براي افزايش محبوبيت و جلب توجه استفاده کنند. از نظر تدسکي و ملبورگ چاپلوسي يک دسته از رفتارهاي خود آگاهانه است که افراد آن را با هدف کسب رضايت اشخاص مجهز به کنترل پاداشها و منابع مورد نياز به کار مي گيرند. اين تعريف متعادلي است و ماهيت رفتار چاپلوسي را به عنوان يک رفتار پويا و آگاهانه که براي افزايش احتمال دريافت پاداشهاي مورد نظر استفاده مي شود، به خوبي روشن مي کند و به راحتي آن را به محيط سازماني مربوط مي سازد. همچنين چاپلوسي را نبايد جزو رفتارهاي دغلکارانه و فريبکارانه محسوب کرد.دکتر کاظمي پور جامعه شناس معتقد است چاپلوسي و تملق در بين افرادي ديده مي شود که تخصص و اطلاعات کافي ندارند و با اين روش سعي مي کنند خود را حفظ يا ارتقا بخشند (ولي آنچه به رواج اين عادت رفتاري دامن مي زند شرايط جامعه خصوصاً سيستم اداري ما است و ما شاهديم که افراد متملق از جايگاه و موقعيت ويژه اي برخوردارند و البته مديران و رؤسا نيز از اين رفتار (احساس رضايت مي نمايند) اين رفتار ها در جوامع جهان سوم بيشتر به چشم مي خورد و دليل آن هم حاکميت رابطه به جاي ضابطه و قانون است. بنابراين چاپلوسي راه حلي براي برقراري ارتباط با افراد قدرتمند و بانفوذ قرار مي گيرد.)دکتر اميد ناصري روان شناس مي گويد: «تملق و چاپلوسي در جامعه اي رشد مي کند که جايي براي اظهار نظر آزاد و انتقاد وجود نداشته باشد. هم جامعه و هم خانواده در بروز اين رفتار مؤثرند».مليحه امنعي کارشناس ارشد روانشناسي با اشاره به نقش خانواده و نظام آموزشي مي گويد: «تملق و چاپلوسي نوعي رفتار است که آموخته مي شود و خانواده و مدرسه و رسانه هاي گروهي به عنوان کانون هاي مهم آموزشي و تأثير گذار به صورت مستقيم و غيرمستقيم در اين زمينه مؤثرند».همچنين در خانواده نيز عواملي مانند مردسالاري ايجاد محدوديت اجبار و تحميل، نظرخواهي نکردن از کودکان در مورد مسائل مربوط خودشان و در نتيجه مشارکت نداشتن آنها در انجام امور از جمله عوامل ايجاد کننده روحيه تملق است.همچنين در مطالعه چنگ رابطه بين جو سازماني و ميزان رفتار چاپلوسي بدين صورت بيان گرديده که کارمنداني که معتقدند جو سازماني آنها منفي است، تمايل بيشتري به استفاده از رفتار چاپلوسي نسبت به کارمنداني که احساس جو و فرهنگ سازاني مثبتي مي کنند، دارند. مطالعات ليندن و ميچل: علاوه بر اين ليندن و ميچل نشان داده اند در سازمانهايي که داراي سياستهاي پرسنلي کمي هستند و يا در سازمانهايي که اين سياستها در آنها وجود دارد اما به نحو مطلوبي کنترل و نظارت نمي شوند، رفتار چاپلوسي بيشتري دارد. حجت الاسلام جعفر پژوم سعيدي- پژوهشگر متون ادبيات، معنا و بازخورد واژه هاي تملق و چاپلوسي را چنين مي خواند: «تملق کلام غيرواقع جلوه دادن حقيقت و چاپلوسي نوع تزوير و خدعه براي فريب مخاطب است. بيان مسئله و موضوعتعاريف- در فرهنگ لغت دهخدا، چاپلوسي يعني تملق. چرب زباني. خوشامدگويي.- ستايش و ستودن کسي که در انجام وظايف خود سهل انگار است، چاپلوسي نام دارد. اين کار نوعي آفت زباني و اجتماعي است. - چرب زباني نيروي زيرمجموعه اش، يک غرور مافوق انساني در کالبد مدير توزيع مي کند. - چاپلوسي يک نوع باج دادن به طرف مقابل است. - احساس کمبودي است که فرد براي جبران آن لب به تأييد ديگران مي گشايد.- هنر افرادي است که با به کارگيري روش هاي عادي و بهنجار جامعه يا محيط کار خود قادر به کسب موفقيت دلخواهشان نيستند و با توسل جستن به راه هاي گوناگون چاپلوسي، زبان بازي، خبرچيني، جاسوسي، دورويي، نوکر صفتي و خيانت مي کوشند خلأ ناشي از ضعف هاي شخصيتي و تخصصي مورد نياز خويش در جامعه يا محيط کار خود را جبران کنند. گاهي تملق گويي، نتيجه عادت هاي رفتاري برگرفته از تربيت خانواده باشد و در موارد نيز ممکن است افرادي به دليل نداشتن مهارت در برقراري روابط درست اجتماعي، به اين حالت حرکتند. در هر صورت چاپلوسي، ناشي از حقارت شخصيت فرد يا به گمان خود آنان، ره آورد زرنگي و هوش و تدبير ايشان است. - چاپلوسي، حالتي است برخاسته از ضعف نفس و نوعي اسارت روحي انسان که در برابر ديگر آدميان براي جلب منافع و کسب امتيازهاي مادي صورت مي گيرد.-  تملق، راهي کوتاه و بي هزينه براي کسب منزلت دروغين در اجتماع است.- ستايش و ستودن کسي که در انجام وظايف خود سهل انگار است چاپلوسي نام دارد.اين کار نوعي آفت زياني و اجتماعي است.- واژه تملق در فرهنگ معين به معني «چرب زباني کردن، چاپلوسي و اظهار فروتني و محبت کردن» است در جامعه اي که راه هاي دستيابي به امکانات و منزلت اجتماعي بسته باشد و تمرکز در دست گروهي خاص، توزيعش معقول نبوده  هرکس در جاي واقعي خود قرار نداشته باشد يعني تصاحب منزلت ها و مناصب اجتماعي تناسبي با شايستگي افراد نداشته باشد يکي از وسايلي که ابداع مي شود تملق است زيرا راهي کوتاه و بي هزينه است.- تملق دروغي است زشت که جامه زيبا بر آن مي پوشانند و در نظر مديران مي آرايندو به عنوان کالا آن را مي فروشند تا موقعي مناسبتر بدست آورند. تملق نوعي دروغ است و چاپلوسي نوعي ريا.انواع چاپلوسي: بدون توجه به قصد و نيت فرد خود شيرين از اين رفتار، چهارنوع تاکتيک چاپلوسي عمده عبارتند از:الف- تعريف و تمجيد: در اين تاکتيک فرد خودشيرين به بيان نظرات و قضاوتهاي مطلوب درباره فرد هدف مي پردازد، چرا که اين حالت رواني در افراد وجود دارد که چنانچه متوجه شوند مطلوب و مورد توجه ديگران هستند، خود به خود تمايل و علاقه ويژه اي نسبت به آنها پيدا مي کنند. رفتارهايي مانند تحسين و چاپلوسي از اشکال ديگر اين تاکتيک هستند.ب- لطف و مرحمت: دومين شيوه لطف و مرحمت است. در اين شيوه که معمولاً به صورت ترکيب با تعريف و تمجيد به تکار مي رود، فرد خودشيرين، با لطف و مرحمت در موارد مختلف نسبت به فرد هدف و برآوردن نيازهاي وي علاوه بر آنکه خود را فردي انسان دوست نشان مي دهد، وي را نسبت به خود مديون مي سازد. ج- همسويي عقايد: در همسويي عقايد فرد خودشيرين، خود را همسو و هم جهت با نظرات، عقايد و ارزشهاي فرد هدف نشان مي دهد. همسويي براساس اين فرض شکل مي گيرد که انسانها افرادي را دوست دارندکه داراي ارزشها و عقايدي نظير خودشان هستند. براي مثال، زير دستاني که مي داند مافوقشان از همتاي خويش راضي نيست و از وي در برابر مافوق خود انتقاد مي کنند، از اين شيوه غيرمستقيم چاپلوسي و رفتار چاپلوسي استفاده مي کنند. د- خودنمايي: ‌چهارمين شکل از رفتار چاپلوسي خودنمايي است. يعني رفتار به شيوه اي که از نظر فرد هدف مطلوب و مناسب است و يا رفتار به شيوه اي که فرد را داراي ويژگي خاصي نشان دهد و وي را براي فرد هدف جذاب کند. آسيب هاي ناشي از چاپلوسي1-    مانع پيشرفت خلاقيت مي شود2-    باعث ايجاد باورهاي کاذب مديران مي شود3-    باعث پرورش افراد نان به نرخ روز خور مي شود4-    تحول و پيشرفت و بديع سازي را به چالش مي کشاند5-    چاپلوسي، عزت نفس فرد چاپلوس را از او مي گيرد 6-     سبب تشويق ديگران به ادامه کارهاي ناروايشان و نيز برانگيزنده غرور زيان آفرين انسان هاست.7-    تکبر را سبب مي شود و شخص را از عزت دور مي سازد.8-    بي انگيزگي9-    از بين رفتن خلاقيت10- عدم استاندارد  11- آلودگي هاي فکري  12- عدم بهره ورياين حرکت، براي ستايش شوندگان دروغين فخرفروشي و خودبيني بار مي آورد و براي ستمگران و خيانتکاران نيز، نوعي تأييد و تشويق عملي به شمار مي آيد. گروهي از افراد، از چاپلوسي ديگران مغرور مي شوند و خود نيز به باوري بي اساس از خويش مي رسند. اينان در وظايف و مسئوليت هاي خود، سستي و خيانت روا مي دارند و در عين حال؛ خود را وظيفه شناس، امانت دار و فداکار در راه مردم مي پندارند و از آنان انتظار تأييد و سپاسگذاري دارند.            اهميت و ضرورت پژوهشچاپلوسي در سازمان، سبب آلودگي فرهنگي و اخلاقي محيط کاري مي شود و به مرور، افراد غير کارآمد سرپرستي امور را به دست مي گيرند که کاهش ارتباط افراد سالم و کاردان و نيز پايين آمدن بهره وري در نتيجه فرو پاشي سازمان را منجر خواهد شد.چاپلوسي و يا آفات اخلاقي در هر مجموعه اي نشانگر ناسالم بودن روابط و مناسبات و هنجارهاي حاکم بر آن جامعه است. چنين فضايي در جامعه زماني شکل مي گيرد که منزلت ها و نقش ها آن گونه که شايسته افراد است توزيع نشود و در واقع شايسته سالاري به معني واقعي آن وجود ندارد. اگر هر شخص در جايگاه در خور نشان خود قرار گيردو مطابق با منزل واقعي اش از نقش اجتماعي مناسب برخوردار شود، مناسبات در روابط اجتماعي نيز از سلامت کافي برخوردار خواهد شد. انگيزه هاي چاپلوسي با کندوکاو درباره تملق و علل بروز آن در جوامع، در مي يابيم که در آن جوامع، فرديت رشد نکرده و افراد هويت خود را هضم شدن در جمع يا اشخاص بزرگ مي جويند. در جامعه اي که راه هاي دست يابي به امکانات و منزلت اجتماعي بسته باشد و تمرکز قدرت در دست گروهي خاص، و تصاحب جايگاه ها و منصب هاي اجماعي تناسبي با شايستگي افراد نداشته باشد، يکي از ابزارهايي که براي رهايي از اين تبعيض پديد مي آيد، تملق است؛ راهي کوتاه و بدون هزينه براي رسيدن به خواسته هاي که نه شايستگي مي خواهد و نه زحمت و کوشش. علل پيدايش چاپلوسي 1-       عدم احساس مسئوليت2-       فقدان باورهاي اخلاقي3-       نبود وجدان کاري4-     پايبند نبودن به تعهدات خود در قبال سازمان5-        حاکميت ارزشهاي مادي در برابر ارزشهاي معنوي6-        تجمل پرستي مدير7-        خلأ منزلت و نبود شايسته سالاري در ساختار اداري 8-       شدت زياد تضاد طبقاتي9-       سيستم اداري و بوروکراسي10-       ضعف مديريت سازمان در حاکميت رقابت سالم11-       ضعف مديريتي و سبک مديريتي 12-        عوامل فردي- شخصيتي 13-         متغيرهاي وضعيتي14-       تمرکز قدرت   راههاي جلوگيري از چاپلوسيروش بزرگان دين در برخورد چاپلوسانپيشوايان اسلام نه تنها از چاپلوسي و ستايش نابجا بيزار بودند، بلکه مدح آميخته به تملق را نيز عيب اخلاقي مي شمردند. آنان در برابر رفتار و گفتار ذلت باري که با غرور و شرف انساني مغاير بود، سکوت نمي کردند و اگر کسي مرتکب چنين عمل خلافي مي شد، از او انتقاد مي کردند مؤلف کنزالعمال، روايتي بدين مضمون آورده که:جماعتي از قبيله «بني عامر» به محضر پيامبر وارد شدند و شروع به مداحي و ستايش آن حضرت کردند. پيامبر صلي الله عليه و آله وسلم به آنان فرمود: «سخن خود را بگوييد، ولي مواظب باشيد که شيطان شما را به زياده روي در کلام وادار نسازد». حضرت با اين سخن حکيمانه، گوشزد مي کند که هرگاه زبان را به حال خود واگذاريد، بيم آن مي رود که از حد خود تجاوز کند و زياده بر آنچه شايسته است، بگويد. در عين حال، به پيروان خود هشدار مي دهد که حتي درباره شخصيتي چون پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله وسلم نيز از ستايش و چاپلوسي بپرهيزند. خاموشييکي از بهترين و مناسب ترين روش هاي برطرف سازي رفتارهاي تملق آميز، اعتنا نکردن و پاسخ مثبت ندادن به رفتار چاپلوسان است که در حيطه روان شناسي، «خاموشي» ناميده مي شود. بدين ترتيب، اين گونه افراد، روش به ظاهر کارآمد خود را غير مؤثر و تحقيرآميز مي يابند و به اجبار، با تجديدنظر در شخصيت خود، سعي خواهند کرد رفتارهاي مناسبي را جايگزين رفتار پيشين خود نمايند.همانگونه که پيامبراکرم صلي الله عليه و آله وسلم در نکوهش چاپلوسي و مدح بي جا مي فرمايد: «اَحْثُّوا التُّرابَ عَلي وُجُوهِ الْمَدّاحينَ؛ به صورت چاپلوسان و مدحان خاک بپاشيد».تقويت مثبت در مقابل، توجه و نيز پاسخ دهي مثبت به رفتارهاي مناسب و اصلاح شده اين گونه افراد، روش مکمل براي تکنيک خاموشي است و اين تکنيک، در اصطلاح روان شناسان «تقويت مثبت» نام دارد.پيامدهاي اجتماعي چاپلوسيچاپلوسي و تملق، غرور مي آورد و مغرور به پند ناصحان گوش نمي دهد و اگر اين حالت او با قدرت همراه شود، هرکس را به سختي و بدبختي مي افکنند. بر اين اساس، پيامبر گرامي اسلام صلي الله علي و آله وسلم فرمود: «اذا مدحت اخاک في وجهه امررت علي حلقه موسي؛ هرگاه برادرت را پيش رويش بستايي، چنان است که تيغ بر گلوش نهاده اي». فرد چاپلوس، افزون بر اينکه مرتکب دروغ، نفاق و ميدان دادن به ستمگران مي شود، به نسبت موقعيت ستمگران و آثار ناگواري از تملق و چاپلوسي او پديد آمده، خود يکي از عوامل فساد و شريک جرم زيان ها و خسارت هاي وارد شده از اين ناحيه به شمار مي رود. هرکس به مقدار دخالت، همکاري، تأييد و تشويق خود از ديگران، در پيدايش فساد و ارتکاب جرم ها و ظلم، سهيم و شريک است. چاپلوسي، عزت نفس فرد چاپلوس را از او مي گيرد و شخص ستايش شونده را نيز به غرور و تکبر و واهي گرفتار مي سازد، نيز بر ادامه جرم و گناه دامن مي زند. راه هاي کاهش تملق و چاپلوسي1-    بايد به تدبيري براي حفظ و پاسداشت حريم حقوق و اخلاق فردي همت گمارد تا آن که اخلاق انسان دستخوش مطامع قدرتمند واقع نشود.2-    تنها مي بايد شايستگي کامل- هرچه بيشتر- کامل، مبناي نيل به امکانات قرار گيرد. در اين زمينه، کم کاري و کم لطفي متوليان امور جامعه را هم نبايد دست کم گرفت.3-    اصلاح ساختاري اداري و همچنين عملي و نه در حد شعار، باور به شايسته سالاري مي تواند به از بين بردن عادات ناپسند ديرين چاپلوسي، کمک زيادي کند. 4-    علت وجود تملق گويي در اين است که مديريت نتوانسته است رقابت سالم در امور سازماني خود به وجود آورد و يا نتوانسته است خلاقيت ها را کشف کند که در حقيقت، نشانگر ضعف مديريت است. اين مسئله سبب مي شود که کارکنان چاپلوسي، دروغگو و چرب زبان شوند. 5-    مدير بايد هنر حرفه اي بودن در کار موظف خود را ياد بگيرد. مسئوليت پذير باشد. در آن صورت، زيرمجموعه او هم مسئوليت پذير خواهد شد. 6-     مدير مي بايد تجارب کارکنان سازمان تحت مديريت خود را مورد توجه خود قرار بدهد و حالت مشورتي و تأملي داشته باشد نه آن که فرضاً يک مديريت خشک، بدون انعطاف و خودرأي باشد چرا که در چنين فضايي، جو چاپلوسي به وجود مي آيد. 7-    يک مدير پيش از هر اقدامي بايد زمينه سازي محيط کار را مورد توجه قرار دهد و برآموزش و بهسازي منابع انساني تأکيد داشته باشد تا جريان بهره وري و کارايي سازمان را بالا رود. وقتي که يک مدير داراي منابع انساني کارآمد باشد، ديگر جايي براي حرف و حديث، چاپلوسي و چرب زباني باقي نمي ماند. 8-    اصل تکنولوژي در اختيار مدير و نه مدير در اختيار تکنولوژي، معطوف به ابهام زدايي در سيستم مديريتي است.9-    بي اعتنايي به رفتار چاپلوسان، از عوامل مهم ريشه کني تملق در جامعه است.10-      شيوع فرهنگ چاپلوسي، تصدي افراد غير کارآمد و نالايق بر منصب هاي اجراي را در پي دارد11-      وجود مديران مستحکم12-      پرورش فرهنگ شايسته سالاري13-      گسترش آزادي نقد و انتقاد14-      اصلاح ساختارها و عملکردها15-      رشد افراد غيرمتملق16-ايجاد فضاي مناسب و سالم عوامل مؤثر بر جلوگيري و محو چاپلوسي:1) شيوه هاي تربيتي حاکم بر خانواده نقش بسيار مؤثري در بروز اين ناهنجاري ها دارد. 2) اصلاح روابط مناسب اجتماعي افراد از طريق آموزش و پرورش و متحول کردن ارزشهاي اجتماعي 3) تأمين نيازهاي مادي به منظور آلوده نشدن به اعمال غير قانوني ضروري به نظر مي رسد. 4) رفع کمبود هاي رواني و مديريتي که موجب آگاهي افراد مي شود. 5) داشتن روحيه انتقاد پذيري مسئولان که باعث تکامل و خلاقيت کارکنان مي شود تا آنان را براساس لياقت و شايستگي شان مورد محک و ارزيابي قرار دهند. امامي- پژوهشگر علوم ارتباطات، درباره دلايل ديگر بروز چاپلوسي به ضعف مديران سازمان در حاکميت رقابت سالم اشاره مي کند و مي گويد: «علت وجود تملق گويي در اين بوده که مديريت نتوانسته است رقابت سالم در امور سازماني خود به وجود آورد و يا نتوانسته است خلاقيت ها را کشف کند که در حقيقت، نشانگر ضعف مديريت است. اين مسئله سبب مي شود که کارکناني چاپلوسي، دروغگو و چرب زبان شوند...             دلايل رفتار چاپلوسي: چاپلوسي مي تواند دو دسته دليل داشته باشد:1- دلايل تدافعي: رفتار چاپلوسي تدافعي به منظور حفاظت شخصي از نتايج عملکرد ضعيف صورت مي گيرد. در اين حالت فرد ممکن است به منظور برانگيختن حس دلسوزي سرپرست خود به اين گونه رفتار کند. 2- دلايل سوداگرانه: رفتار چاپلوسي سوداگرانه واکنشي نيست. بلکه اهداف بلندمدتي را دنبال مي کند و اغلب توسط فرد به عنوان وسيله اي براي ارتقاء و يا شيوه اي براي دستيابي به اهداف شخصي استفاده مي شود.  تملق مانع پيشرفت خلاقيت فرهنگ تملق و تکريم هاي بودار برخي از کنارکنان لطمه زياد به تحرک و شيوه کاري مي زند به خصوص زماني که مدير يک اداره يا شرکت آدمي باشد که از تشويق ها و تعظيم و تکريم هاي زيرمجوعه اش همواره استقبال مي کند اما هيچ اقدام مؤثر در پيشرفت و توليد تحت نظارت خود به عمل نمي آورد. کارفرما و رئيس ضعيف النفس خيلي لذت مي برد که کارگر يا کارمند تحت امرش از او تمجيد کند و چشم و گوش بسته فرامين او را اطاعت کند. چرب زباني نيروي زيرمجموعه اش، يک غرورمافوق انساني د رکالبدش توزيع مي کند. تکرار اين کرنش و پذيرش، انرژي و قواي فعالانه انساني در تحول و پيشرفت و بديع سازي را به چالش ميکشاند و خمودگي در روحيه همه افراد جايگزين کوشش براي خلاقيت حرفه اي مي شود نتيجه اين شيوه هاي منع تحولات محيط کار، جامعه و گسترده کشور، درجازدگي، مصرف گرايي و مهار نوآوري مي شود. علت عقب ماندگي برخي جوامع، نداشتن سرمايه مادي (سرمايه ملي) نيست، بلکه تخمير انديشه هاي فعال، پژوهشي، تتبعات نوين و در يک کلام، وجود مديريت ستايش پذير و تملق طلب و بدون عرق ملي و تعهد اخلاقي است.  چاپلوسي و تملق معمولاً نسبت به چه افرادي صورت مي پذيرد؟چاپلوسي، اغلب نسبت به کساني صورت مي پذيرد که از توانمندي اقتصادي، سياسي، اجتماعي يا اداري بهره مندند و البته اين وضع محدود به تاريخ معاصر نيست و پيش از اين نيز گفتارهايي از تاريخ کهن وجود دارد که براساس آن مي توان دريافت که چاپلوسي در مناسبات ايرانيان از ديرباز وجود داشته است و جانثاران دروغين زيادي در همه عرصه ها باعث مي شوند تا حاصل زحمات و خدمات ارزنده بسياري از افراد متين جامعه ناديده گرفته شود.  رابطه چاپلوسي و صداقتدر محيط هايي که چاپلوسي متداول است، هر نوع تغييري بايد مورد پسند طبقه خاصي از جامعه باشد. در اين حالت، نتيجه اين مي شودکه صداقت و پايبندي به اصولي که تأمين کننده منافع واقعي مردم است جاي خود را به تحسين مبالغه آميز و در نهايت به چاپلوسي مي دهد.            نتيجه گيري شهوديدر جامعه اي که راه هاي دست يابي به امکانات و منزلت اجتماعي بسته باشد و تمرکز قدرت در دست گروهي خاص، و تصاحب جايگاه ها و منصب هاي اجتماعي تناسبي با شايستگي افراد نداشته باشد، يکي از ابزارهايي که براي رهايي از اين تبعيض پديد مي آيد، تملق است؛ راهي کوتاه و بدون هزينه براي رسيدن به خواسته هاي که نه شايستگي مي خواهد و نه زحمت و کوشش.چاپلوسي، هنر افرادي است که با به کارگيري روش هاي عادي و بهنجار جامعه يا محيط کار خود قادر به کسب موفقيت دلخواهشان نيستند و با توسل جستن به راه هاي گوناگون چاپلوسي، زبان بازي، خبرچيني، جاسوسي، دورويي، نوکر صفتي و خيانت مي کوشند خلأ ناشي از ضعف هاي شخصيتي و تخصصي مورد نياز خويش در جامعه يا محيط کار خود را جبران کنند. گاهي تملق گويي، نتيجه عادت هاي رفتاري برگرفته از تربيت خانواده باشد و در مواردي نيز ممکن است افرادي به دليل نداشتن مهارت در برقراري روابط درست اجتماعي، به اين حالت حرکتند. در هر صورت چاپلوسي، ناشي از حقارت شخصيت فرد يا به گمان خود آنان، ره آورد زرنگي و هوش و تدبير ايشان است.چه بسا کساني که با ستايش ديگران، فريب خوردند، ستايش بي اندازه(تملق گويي)خودپسندي مي آورد و انسان را به سرکشي وا مي دارد. آدمي که حيثيت و نفس انساني اش را ولو در نگاه آشنايان و همکاران خرد ميکند در مقابل شخصي به هر صورت توانمند و داراي تيتر کلاسيک و يا سازماني تبديل به يک موجود ذيروح مفلوک مي کند تا مثلاً مشغول کاري شود، رتبه بگيرد، ارتقاء پست نصيبش شود و يا خلاصه به اصطلاح نورچشمي فلان مدير و بهمان صاحب کارخانه و ... شود، اين آدم هيچ گاه مورد اعتبار اخلاقي و دلبستگي از سر صدق و صفا واقع نمي شود و او به فردي که نان را به نرخ روز مي خورد معروف است. - تملق و چاپلوسي نشاندهنده عدم توانايي فرد است زيرا فردي که توانايي دارد نياز به چاپلوسي ندارد. - مديراني که به چاپلوسي و تملق کارکنان خود اهميت مي دهند جوي پر از رويا و دروغ را در سازمان خود ايجاد مي کنند که در خاتمه به ضرر سازمان خودشان تمام مي شود. - بي اعتنايي به رفتار چاپلوسان، از عوامل مهم ريشه کني تملق در جامعه است. - شيوع فرهنگ چاپلوسي، تصدي افراد غيرکارآمد و نالايق بر منصب هاي اجرايي را در پي دارد منابع: حوزه نت،مسائل جاري مديريت
کد خبر: ۸۲۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۴/۰۶

آوای دنا-سید مهدی خرمی :زبان، میراثی از یک دانش بسیار غنی است که می تواند درهایی به سوی دنیاهای دور با سنتها و فرهنگهای متنوع بگشاید.امروزه نزدیک به  7 هزار گویش زبانی در دنیا وجود دارد که بیش از نیمی از این زبانها در پایان قرن حاضر از بین می روند .این زبان ها از سوی تغییرات فرهنگی، خجالت از قوم و قبیله و سرکوب دولت ها، تهدید می شوند.زبان‌های در حال انقراض همراه با یک طبقه‌بندی 5 حالته منتشر کرده است. این طبقه‌بندی شامل: 1- زبان‌های در آستانه‌ی خطر (بیمار): اغلب بچه‌ها به این زبان تکلم می‌کنند اما این خصوصیت به مناطق محدودی خلاصه می‌شود و این امر تهدیدی برای زبان‌های فوق است. 2- زبان‌های به خطر افتاده: بچه‌های اندکی این زبان‌ها را به عنوان زبان مادری و در منزل استفاده می‌کنند.3- زبان‌های شدیدن به خطر افتاده: فقط نسل مادربزرگ‌ها و پدربزرگ‌ها از این زبان‌ها استفاه می‌کنند. پدرها و مادرها ممکن است این زبان‌ها را بفهمند اما به کودکان منتقل نمی‌کنند و حتا بین خودشان هم استفاده نمی‌شود.  4- زبان‌های در محدوده‌ی بحران: جوان‌ترین متکلمین این گروه همان نسل پدربزگ‌ها و مادربزرگ‌ها هستند. تازه آن‌ها هم خیلی کم و به‌ندرت از این زبان‌ها استفاده می‌کنند.5- زبان‌های مرده: دیگر کسی از نسل صحبت‌کنندگان این زبان‌ها باقی نمانده است.  اگر خیلی منصفانه به طبقه بندی فوق بنگریم می بینیم زبان و گویش لری در طبقه دوم یعنی زبانهای به خطر افتاده قرار گرفته است ! راستی علت چنین خطری چیست ؟ آیا عوامل خارجی باعث ایجاد چنین خطری شدند ؟ یا این خطر ناشی از عوامل درونی ایل بزرگ لر است ؟چرا باید پدران و مادران قوم لر زبان مادریشان را پشت حجله عروسیشان جا بگذارند و بچه هایشان را از نعمت زبان مادری که کمترین حق طبیعی یک فرزند است محروم کنند ؟چرا با دستان خود تبر تیز برداشته و به جان درخت قوم و فرهنگمان افتاده ایم ؟ چرا باید زبان مادری خود را مایه ننگ دانسته  و تابلوی ورود ممنوع را بر سر در خانه هایمان آویزان کنیم ؟چرا باید فرزندان خود را از نعمت بازیهای کودکانه محلی و فرهنگی خویش محروم کرده و پا به عرصه فرهنگهای قوم و قبیله های دیگر گذاریم ؟با خود و در خلوت خود فکر کنیم که چه بر سر ما آمده است ؟ بیائید  عیب و عار ندانیم زبان مادری خود را ! دربهای خانه هایمان را به روی زبان مادری خویش باز کنیم تا فرزندانمان از نعمت زبان مادری محرم نشوند و دست در دست هم دهیم و فرهنگمان را پاس بداریم و این میسر نمی شود جزء با همتی مضاعف در عرصه فرهنگ قومی و محلی باشد تا شاهد مرگ تدریجی زبان و گویش  قوممان نباشیم . انشا الله
کد خبر: ۶۸۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۲/۰۵

اوای دنا:بی گمان سعدی ، همچون نگینی بر انگشتر ادبیات ایران می درخشد.تا جایی که سر درسازمان ملل ، دروازه تمدنها از جلوه ی این نگین بی بهره نمانده است. به بهانه ی یکم اردیبهشت روز بزرگداشت سعدی ، ادیب بزرگ ایرانی ، گروه ادبیات فارسی با همکاری معاونت آموزشی اداره آموزش و پرورش منطقه لنده  اقدام به برگزاری مسابقه ای با عنوان سعدی شناسی نموده است و در پایان به نفرات برتر لوح تقدیر و هدایایی به رسم یادبود اهداء گردید. سید باقر خرمی مسول برگزاری این مسابقه در گفت و شنودی با اوای دنا، هدف از چنین اقدامی را ادای دین به آن فرهیخته ی نامدار و آشنایی فرهنگیان با معارف غنی اثار سعدی عنوان گرد.
کد خبر: ۶۷۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۲/۰۲

اوای دنا-تابناک :خدایا نماینده ای می خواهیم که بر بی ثمری انتخابش افسوس نخوریم !. خدایا از تو می خواهیم تا نمایندگی و هورا کشیدن ها ، نام و نان حرام برای او نیاورد و از آنهایی باشد که وکالت را به نفع مردم نمایندگی کند و نام و نان شهرت ، شکم او را به خودخواهی ها انباشته نسازد. و قانون این کلمه جادوئی را همواره در پیش او فرایاد آر تا از قانونگذارانی نباشد که قانون شکن باشد و بر قانونشکنان قدرتمند چشم بندد. تبلیغات انتخابات مجلس شورای اسلامی شروع شده است و شعارهای انتخاباتی گروه های مختلف بر درو دیوار شهر نقش بسته است ، در کنار این شعارهای  و وعده های انتخاباتی از سوی کاندیداها ، مردم هم مطالباتی دارند که گاهی این مطالبات را از خود نمایندگان و گاه از خدای نمایندگان می خواهند . این مطالبات واقعی را در قالبی طنز آلود از جانب خوانندگان مطرح می کنیم : نیایش اول : خدایا به ما نماینده ای عطا کن تا در چهار سال بعد بر بی ثمری انتخابش افسوس نخوریم و بر بیهودگی کارهایش سوگوار نباشیم.خدایا نماینده ای برای ما برگزین که ما را از فاجعه نامیمون تخریب و ثروت سالاری که همه گیر شده و وقاحتش حتی در بین احباب انقلاب از بین رفته و هرکس در آن آلوده نشده باشد غیر مدبر خوانده می شود مصون بدارخدایا تورا سپاس می گویم و از تومی خواهیم نماینده آینده ما را در برابر پول و خواهشهای نفسانی ، سرخم فرود نیاورد و منافع مردم را در برابر باندهای قدرت و ثروت ذبح شرعی و قانونی نکند.خدایا کسبه و عمله ارتجاع و انحراف با یکدیگر هم آواز شدند و می خواهند عقایدمان را اسیر پسند خرمهره های خرافات کنند و همه را مقلد عقاید عوامانه ای کنند که پوچی آن در زرورقی از سخن های ظاهر فریب پنهان شده است و تمام تلاش آن است که به جای معروف منکر فروشد و منکر را به جای معرف بر مردم بنشانند.خدایا نماینده ای می خواهیم تا مسئولیت بسیار سنگین نمایندگی را سبک تلقی نکند و آن را به درشکه حمل منافع اطرافیاننش و هم قبیله هایش تبدیل نکند.خدایا مدرس وار بودن، مدرس وار زیستن، مدرس وار اندیشیدن، مدرس وار سخن گفتن و مدرس وار سکوت کردن ، آنکه شهسوار سیاست در عرصه دیانت و تک سوار دیانت در پهنه سیاست بود و پارسائی را با پالیسی آمیخته و تتخصص را در مدیریت ممزوج کرده بود بر کام نمایندگان ما بچشان.خدایا از تو می خواهیم تا نمایندگی و هورا کشیدن ها ، نام و نان حرام برای او نیاورد و از آنهایی باشد که وکالت را به نفع مردم نمایندگی کند و نام و نان شهرت ، شکم او را به خودخواهی ها گنده نسازد. و قانون این کلمه جادوئی را همواره در پیش او فرایاد آر تا از قانونگذارانی نباشد که قانون شکن باشد و بر قانونشکنان قدرتمند چشم بندد.خدایا همواره ترا سپاس می گوئیم و از تو می خواهیم تکریم و ارزش مردم تنها در لسان نباشد و به آنان بفهماند که بجای آنکه بنوازد نزند، بجای آنکه همگام توسعه باشد، سد راه آن نباشد، حق شناسی ها را با حق کشی ها پاسخ ندهد و دست فشدردن مردم را باسیلی جواب ندهد. بجای آنکه از منافع مردم دفاع کند بر آن حمله نکند و دفاع و تقویت و امید مردم را با سرزنش ها و تمسخرهای نومیدکننده تضعیف نکند. آنها را متهم به عوام بودن نکند و از آفت نخبه پنداشتن و سروری جستن دوری جوید.ای خدای بزرگ ! نماینده ای عطا کن تا تشویق ها و هورا کشیدن های همراهان باعث اشباع عقده های روحی خودخواهانه اش نگردد و بر کبر و خودبینی و خود برتر بینی و خودفریبی ومردم فریبی او نیفزاید. استبداد و خودبرتر بینی اربابان قدرت او را از نظارت دائم بر قدرتمداران بازندارد و نترساند.خدایا عنصر آزادی ، عدالت،؛ وحدت و خدمت را همواره برای آنان فرایاد آر و تا او تنها از تو پاداش خواهد و حلاوت خدمت را که هر دلی اگر اندکی از آن چشید هیچ قندی در کامش شیرین نیست برا بر او بچشان تا پندها و توصیه ها و انتقادها در نظر او شیرین شود.خدایا وعده های دروغین، دروغ؛ ریا، باند بازی، لابی گری برای اربابان قدرت، قبیله گرائی سیاسی و خودمرجع پنداری را با اکسیر صداقت و سلامت محو کن و او را به نخواستن و زیر بار نرفتن به توصیه های باندهای قدرت روئین تن کن!.
کد خبر: ۵۰۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۰/۱۲/۰۶

اوای دنا-بهرام پارسا:والفجر ولیل عشر والشفع والوتر به بهانه ی دهه ی فجر وپیروزی انقلاب اسلامی ایران تقدیمتان مینمایم .جا دارد قلم بدستان چون در این روزهای باشکوه هستیم قلمفرسایی کنند. الفبای انقلاب ((الف انقلاب)) :امواج انقلاب بر امید واخلاص وایمان وارشاد واعتقاد وافتخار وابهت بود . امید به اعتلا ،اخلاص در عمل ،ایمان در ایثار ، ارشاد در گمراهان ،اعتقاد به امت واعتقاد به امام وافتخار به دین همرازش بود . ((نون انقلاب)) :نجابتش نزاکت نبی را نوید میداد ونظامیان نظمیه را نظامنامه ی نصیحت بود ونگهبان ونگارستان ونفس ناطقه ی توحید بود تا ناطقه را مطمئنه گرداند . (( قاف انقلاب )):قانونش قائله ی قیام بود و قیوم قلندر و قبیله وقاطبه که قاطبه شان در قتال قسط وقساوت مثل قشون  انقلاب قیصر بودند وقاصد قصاص وقطاع الطریق گردید که از قدیم الایام به قطع  وقمع قهرمانان می پرداختند . قافیه برای قصیده و قاضی القضات برای قضایا وقافله سالاری برای قبیله وقابض الارواح برای قاصد وقاتل شد . (( الف دوم انقلاب)) : امواج انقلاب بر امید واخلاص وایمان وارشاد و اعتقاد وابهت و افتخار بود . ((ب انقلاب)) :برندگیش بارقه ای را میماند که بساط بلهوسان بوقلمون صفت را که برستبر بیت المال بیچارگان بیتوته کرده بودند برچید وبوستان بیمار گونه را با بینش بالغ خود ،باغبان گردید ودر ستبر زمان بر براق باد پای بصیرت بنشست تا باطل را در برهوت بیگانگی دفن کند.
کد خبر: ۴۲۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۰/۱۱/۱۶

آوای دنا-بدری:گر خواهی نشوی همرنگ  رسوای جماعت شو!سردار شهید شوشتری : دیروز از هرچه بود گذشتیم ، امروز از هرچه بودیم! آنجا پشت خاکریز بودیم و اینجا در پناه میز! دیروز دنبال گمنامی بودیم امروز مواظبین ناممان گم نشود!جبهه بوی ایمان می داد و اینجا ایمانمان بو می دهد؟!الهی نصیرمان باش تا بصیر گردیم . بصیرمان کن تا از مسیر برنگردیم و آزادمان کن تا اسیر نگردیم. انتخابات پدیده عجیبی است ، انسان ها در هر شرایط زمانی و مکانی ،منعطف به آن شرایط قرار می گیرند. اما، عمل صالح تقوا را بدنبال خواهد داشت و علم به یقین برتر از علم به ایمان است. بنابراین تبعیت از افکار ناسالم و این که آنچه او می گوید درست است ، انسانی را به بد منزلگاهی هدایت خواهد کرد.لذا در هرکار و فعالیتی یاد خدا را نباید از قلم انداخت اوست که دلها را متوجه می کند به یک هدف والا . اوست که دلها را مجتمع می کند به یک هدف ویژه، وگرنه دلهای مردم را نمی توان جذب کرد و این قدرت الهی است . در حال حاضر حضور هر یک از نمایندگان ، خاص خداوند بوده است و این فرصتی است که به شما داده شده . باید از از این فرصت تمام استفاده را کرد . زیرا این فرصت ومهلت به سر می آید و عمر هم نیز به سر خواهد آمد.بنابراین از کمترین دقایق باید استفاده کرد . ولی چگونه؟آیا با حضور در مراسم وفات مردم ؟ آیا با حضور در مراسماتی که قبلا ارزشی برای رفتن به آنجا را نمیدیم؟آیا با خرج پولهای هنگفت ؟ آیا با فشار به مردم و کارمندان دولت؟ایا با بسیج ادارات ؟ایا با را انداختن تعصبات قومی و قبیله ای؟!ایا با پول و سرمایه رانت؟چند روز پیش با فردی برخورد کردم ایشان میگفت زمینی دارم که باید دو میلیون بابت پروانه آن پرداخت نمایم لذا هریک از کاندیدهای محترم بتوانند اقدام فرمایند به او رای می دهم ؟!آیا تبلیغات اسلامی این است ؟ آیا کمی اسیر احساسات و روشنفکریهای غیر اسلامی نشده ایم؟بدانید که لازمه کسب موفقیت در این عرصه داشتن تفکر وبینش اسلامی است ؟ نه مشورت با مشاورین نان به نرخ روز خور در اتاق فکرهای خود؟!چرا ایمان و عزت خود را با چنین مواردی ناچیز معامله می کنید؟ جالب اینکه اکثر شما به باطل بودن این گونه رفتار ها اقرار کرده ولی در این حال آن را پذیرفته اید.آقایان وظیفه آن است که بر نفس خویش قیام کنید و قالب هایی را که رنگ غربی و غیر خدایی به خود گرفته است را بشکنید و قالب های جدیدی را که منطبق به آموزه های دینی می باشد را بوجود آورید.باید بپذیرید که بینش جامعه رو به فزونی است و با این گونه تبلیغات نادرست فریب نخواهند خورد. صداقت یعنی حقایق را بدون پیرایه ها و توکل های نا به جا با مردم مطرح کردن.چه نیکو راهی انتخاب کردند شهدای ماسلام خدا بر شهیدان که ایستاده مردند...خورشید بزرگترین موذن صبح است و شهید والاترین مکبر آزادگی . کدام تکبیر رساتر و والاتر از شهادتینی که در بی تعلق ترین ثانیه های زندگی بر زبان شهید جاری می شود.آری رهایی محصول دل سپردگی مردان جهاد به عالمی فراتر از خاک است محصولی که توازن عقل های زمینی را در هم می شکندالتماس دعا
کد خبر: ۴۱۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۰/۱۱/۱۰

اوای دنا-افکار: بعضی‌ها باور دارند که دنیا همانی است که باید باشد و ما با تجربه مشکلات زندگی درس‌های باارزشی می‌گیریم و یا اینکه این دنیا برنامه‌ای خیلی خیلی بزرگ‌تر و پیچیده‌تر از آنچه که کسی بتواند حدس بزند با خود دارد. شاید همه این باورها درست باشند، شاید هم نه.موقعیت هر چه که باشد، زندگی در سیاره ما همیشه آنطور برنامه‌ریزی شده به نظر نمی‌رسد. درست است، لحظاتی از زندگیمان با شادی، خنده و زیبایی همراه است. ما موجوداتی اجتماعی هستیم و بسیاری از این لحظات خوب بخاطر روابطمان با دیگران است.خیلی وقت‌ها هم هست که اینقدر خوب نیستیم و طوری با هم رفتار می‌کنیم که اجتماعی بودن ما را زیر سوال می‌برد. خیلی وقت‌ها بخاطر متفاوت بودن نژاد، رنگ پوستمان مورد حمله قرار می‌گیریم، زنان و کودکان مورد تجاوز و آزار قرار می‌گیرند، به خاطر ترس از اطرافیانمان از کمک به یک غریبه خودداری می‌کنیم و بیشمار کسانی هستند که در سراسر جهان از گرسنگی و بی‌‌سرپناهی رنج می‌برند.باوجود این بی‌احترامی‌ها برای همدیگر و تعصباتی که در همه ما ریشه دوانده، اگر به گذشته نگاه کنیم تعجب خواهیم کرد که الان رفتار بسیار بهتری نسبت به گذشته که وحشی‌تر بودیم، با هم داریم.تجربه انسان در طول تاریخ شدیداً و عمیقاً بیرحمانه بوده است. بعنوان مثال، اگر در ابتدای دوره رنسانس در اروپا زندگی می‌کردیم و کسی قانون‌شکنی می‌کرد، ممکن بود به خاطر آن اندام‌تناسلی‌اش را قطع کنند یا روده‌هایش را از شکمش بیرون بکشند. در زمانی که شکسپیر نمایشنامه‌هایش را می‌نوشت، برای به خط نگه داشتن مردم جامعه، سرها قطع می‌شدند. در زمان رومان‌ها، یکی از سرگرمی‌های اصلی تماشای آدمهایی بود که توسط شیرها خورده می‌شدند. بنابراین، باوجود قساوت ناگفتنی و وحشتناک در عصر کنونی ما، باز هم متمدن‌تر از گذشته شده‌ایم.اما باوجود اینکه می‌دانیم نسبت به گذشته با هم مهربان‌تر شده‌ایم، به نظر می‌رسد که برای غلبه بر بیزاری و ناسازگاری‌هایمان، نیاز به تکامل بیشتر داریم تا بتوانیم همیشه با احترام و مهربانی با هم رفتار کنیم.اما چه چیز دلیل این بی‌احترامی‌های همیشگی نسبت به یکدیگر است؟ چه چیزی اینقدر انزوا، تنهایی و جدایی ایجاد می‌کند، طوریکه آنهایی که متفاوت از ما به نظر می‌رسند را دشمن خود می‌بینیم؟ چرا با این همه بیزاری و بی‌احترامی با هم رفتار می‌کنیم؟ آیا به این دلیل است که ترس‌های درونیمان را بر یکدیگر منعکس می‌کنیم و به جای اینکه بفهمیم این ترس و ناشکیبایی از درونمان ریشه می‌گیرد، آن را مشکلاتی می بینیم که نیاز به نابودی دارند؟جون کابات-زین (Jon Kabat-Zinn) استاد مدیتیشن می‌گوید، "باید یاد بگیریم که چطور فرش خوش‌آمدگویی را برای نیمه تاریک خود پهن کنیم چون وقتی سرکوبش می‌کنیم، آن را به دیگران منعکس می‌کنیم و دچار سندرم ما-و-آنها می‌شویم: حق با ماست و با آنها نیست، پس باید قبل از اینکه آنها ما را بکشند، ما آنها را بکشیم."این خیلی مهم است، زیرا تا زمانیکه برای از میان برداشتن دشمنانمان و اطمینان از بقای خود، همدیگر را می‌کشیم، به زمانی منتقل می‌شویم که چنین جنگ‌هایی برای ادامه وجود نوع انسان مضر است و به زوال انسان کمک می‌کند. برای اینکه بر اکثر مشکلات و مسائلی که با آنها سروکار داریم، چه اجتماعی، چه محیطی یا جهانی، غلبه کنیم، باید بر تعصبات خود پیروز شده و در کنار هم و با هم تلاش کنیم نه در مقابل همدیگر.گنگاجی (Gangaji)، مربی معنوی در کتاب خود می‌نویسد: "به نظر من می‌رسد که ما در آستانه یک جهش تکاملی قرار داریم و آنچه که آن را وضعیت انسان می‌نامیم چیزی است که دیگر غیرمرسوم است. در گذشته وقتی برای یک تکه غذا یا سرپناه با هم می‌جنگیدیم، مفید به نظر می‌رسید. شاید این منیت‌ها در ما ریشه دوانده باشد. اینکه می‌گوییم اول قبیله من، اول ملت من. و با این ترس که ممکن است چیزی از ما گرفته شود، به دیگران حمله می‌کنیم. اما می‌توانیم دنیایی هماهنگ و توام با همکاری داشته باشیم طوری به هم نگاه کنیم که برای بقا به یکدیگر نیاز داریم. قبل‌ها برای تضمین بقای خود باید بر یکدیگر غلبه می کردیم، اما امروز باید طریقه‌ای کاملاً جدید از ارتباط را کشف کنیم و برای کشف آن به همدیگر نیاز داریم."
کد خبر: ۳۹۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۰/۱۱/۰۴

اوای دنا-علی محمددوستی:در طول دوران تاريخ و گذر زمان،هيچ اصلي جاودان نخواهد ماند. اين روزها در هر کوي وبرزن صحبت از انتخابات نقل هر مجلس است و صف آرايي گروهها روز به روز شفاف تر ميشود . شواهد و قراين حاکي از شرايط نامساعد آب وهواي سياسي محمد موحد نماينده 4دوره مجلس شوراي اسلامي شهرستان کهگيلويه است . موحد گرچه آمد و تنور انتخابات به واسطه آمدنش داغتر نمود اما اين بار موحد ، موحد قبل نيست . موحد به نوعي خلع سلاح است.  اولا اينکه موحد نه در تقابل با جناح اصلاحات است،که در پشت ارزشهاي نظام  پنهان شود  و خود را حامي اصول اوليه و ارزشمند بداند و رقبا را مخالف بداند، زيرا رقباي موحد دراين اصل اوليه نه تنها همگام با آن، بلکه ازوي جلوتر هستند. وجان کلام اينکه، ديگر هيچکس نمي توانند در پشت ارزشهاي اين نظام پنهان شود.دوم اينکه شعار بعدي موحد در تمام حوزه هاي انتخاباتي بحث قوميت هست که با برانگيختن محتاطانه احساسات درايل طيبي و ترويج فرهنگ اصالت نژاد به جذب حداکثري توده ها مي پرداخت . اما اينک با آمدن رقباي جديد مانندحجه السلام شيخ نظري و دکترفياض بخش وآقاي دهناد درتمام حوزهاي خودشان عملا آرائ موحد تجزيه گرديد .وبنا به نوعي بخشها دارند به استقلال سياسي مي رسند. وبا اين اوصاف دستهايش در تمام حوزههاي انتخاباتي  بسته گرديدشعارسوم اين سياستمدار کهنه کار که امروز نامي بيش از وي باقي نمانده است استفاده ابزاري از مسئولين و نهادها بود که اين مهم به ترک اين ديار و رفتن به حوزه انتخاباتي بهبهان عملا از دست وي گريخته است . مورد بعدي موحد ابهام در مواضع سياسي وي بود که به واسطه اين ابهام حنايش در  نزدهيچکدام از دولتها چه اصلاحات و چه اصول گرا رنگي نداشت . به نظرم مد سياستهاي لايه ا ي و مبهم تمام شده است زيرا طبيعت سياسي هرزمان شخصيت سياسي خاص خود را مي طلبد و وعصر حاضر عصر صداقت و ايمان و عدالت است. و در واقع اگر تعبير ويلفردو پارتو  انديشمندايتاليايي در اين مورد به کار ببنديم موجودات مکار به لحاظ سياسي در دست شيران قهار گرفتار گرديدند. وعوامانه ترين تعبيرم در مورد اين بزگوار اين ضرب المثل پيران اين قبيله می باشد که مي گفتند هر آهويي در هرکوي پروار شد در همان کوه.......
کد خبر: ۳۵۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۰/۱۰/۲۰

اوای دنا-سیدفخرالدین علیزاده: حجت الاسلام خلیل نظری درجمع اصحاب رسانه شهرستان کهگیلویه ضمن گرامیداشت سالروز 9دی  اظهار داشت: 9دی یکی از روزهای تجلی حضور مردم و قدرت حضور آنان در تعیین سرنوشت خود بود که می توان را در نوع خود انقلاب تازه ای خواند.وی افزود: این حضور انقلابی و پر شور و شعور مردم بود که انقلاب و دستاوردهای آن را به همراه ارزش های اسلامی در ایران برای همیشه بیمه کرده است.این کاندیدای انتخابات مجلس نهم گفت: 9دی به همان اندازه که حمایت از انقلاب و نظام و ولایت فقیه بود نشان دهنده عظمت مردم و  خواست آنان همراه با تأثیر حضور در سرنوشت کشور بوده است.نظری افزود: بی شک مردم مهمترین سرمایه های نظام و انقلاب بوده و نباید کاری کرد که خستگی ، یأس و ناامیدی بر آنها چیره شود بلکه باید زمینه اعتماد آنان را فراهم و در این راه آنها را کمک کرد.این استاد حوزه و دانشگاه در ادامه به اهداف خود از حضور در عرصه انتخابات مجلس نهم اشاره کرد و گفت: خود قصد حضور در انتخابات را نداشته و درخواست های مکرر جمع کثیری از روحانیت ، دانشگاهیان ، مسئولان هم استانی مقیم پایتخت زمینه حضور وی را در  عرصه انتخابات فراهم کرده است.نظری با بیان اینکه با شناخت عمیق نسبت به وضعیت حوزه انتخابیه و محرومیت ها و کاستی ها ی موجود در آن وارد این عرصه سیاسی اجتماعی شده است گفت: من آمده ام تا سناریوی تکراری انتخاب افراد از قبل را برهم زنم و ثابت کنم که می توان از دل مردم برخواست و پیروز میدان شد.وی افزود: تا زمانی که احساس تکلیف واجب کفایی بر خود احساس نکردم به این عرصه وارد نشده ام و حال که وارد شده تا پایان راه هستم و باقی می مانم.نظری گفت: من برای تحقق دو امر مهم یکی توسعه صنعتی و دیگری ساماندهی و توجه به فرهنگ دین مدارانه حوزه انتخابیه وارد صحنه شدم و تمام سعی و توان خود را برای احداث کارخانجات صنعتی متناسب با معادن و خایر موجود در شهرستان به کار می گیرم.وی توسعه صنعتی را باعث رشد اقتصادی ، بالارفتن درآمد سرانه و ایجاد اشتغال پایدار خواند و گفت: دولت های محترم نهم و دهم اقدامات خوبی در سطح شهرستان های کهگیلویه ، بهمئی و چرام و دیگر مناطق استان انجام داده ولی زمینه افزایش امکانات رفاهی و علمی و آموزشی در این مناطق وجود دارد که باید سعی و تلاش بیشتری در جذب آنها به کار برده شود.این کاندیدای مجلس نهم افزود: ساماندهی فرهنگی دینی مردم با محوریت مساجد، هیئت های مذهبی ، حوزه های علمیه و دانشگاه ها امکان پذیر خواهد بود.وی در ادامه خطاب به مسئولین اجرایی انتخابات گفت: مهمترین وظیمه شما برگزاری دست انتخابات همراه با قانونمندی بوده که باید بیش از پیش در انجام آن کوشا بوده و اذهان مشوش و بدبین مردم نسبت به مجریان و ناظران انتخاباتی عوض شده و اعتماد کامل برای آن حاصل شود.نظری با بیان اینکه جناب آقای بزرگواری برادر و همسنگر او در لباس روحانیت چندی پیش در یکی از مصاحبه های خود فرمودند در تمام انتخابات ها تقلب شده است این خود گواه بر این امر بوده که اذهان عمومی نسبت به هیئت های اجرایی و مسئولان برگزاری انتخابات مشوش است.وی ضمن اذعان بر سخنان نماینده فعلی مردم شهرستان های کهگیلویه ، بهمئی و چرام در مجلس شورای اسلامی  افزود: اما نفس ثبت نام من اعتماد بنده را نسبت به نتیجه انتخابات کامل مشخص می کند و من معتقدم که این انتخابات با همه انتخابات های ادوار قبلی متفاوت است و به دور از تقلب های گذشته  برگزار می گردد.نظری یادآور شد : حکومت جمهوری اسلامی ایران مبتنی بر رأی مردم بوده که بر اساس حسن اعتماد و رابطه سالم بین مردم و مسئولین شکل گرفته و تمام طرفداران نظام و ولایت فقیه باید به این نکته توجه عمیق داشته باشند.وی توجه به نظرات کاندیداهای مطرح و افراد مورد اعتماد مردم و نظام را گامی در جهت هر چه باشکوهتر برگزار شدن انتخابات خواند و گفت: در روز های انتخابات مسائل مهمی وجود دارد که باید به جد در نظر گرفته شود از جمله تعرفه به اندازه به تعداد رأی دهندگان و صندوق های رأی گیرنده فراهم شود چرا که تجارب گذشته نشان می دهد که کمبود آن مسائلی را در بر دارد.این کاندیدای انتخابات نهمین دوره مجلس شورای اسلامی حوزه انتخابیه کهگیلویه افزود: مسئولان باید از ورود کاندیداها به حوزه کاری ادارات تأثیر گذار از جمله آموزش و پرورش ، کمیته امداد، بهزیستی جلوگیری و از پرداخت تسهیلات به مردم جلوگیری کنند.نظری خطاب به مردم هم افزود : از قوم قبیله ای کردن انتخابات حذر کنید چرا که به نظام و اهداف آن ضربه وارد می کند.وی یادآور شد: شما مردم باید با همان بصیرتی که در 9دی نشان داده اید در انتخاب افراد انصاف، مروت، و توانایی را در رأی دادن لحاظ کرده و اجازه ندهید رأیتان که همان شرف و عزت و عابروی شماست را به بهای ناچیز  بفروشند یا بخرند.نظری با اشاره به شایعاتی مبنی بر انصراف ایشان از ادامه رقابت در انتخابات گفت: همانطور که در آغاز سخن گفته ام تحت هیچ شرایطی به نفع هیچ شخص و یا حزبی کناره گیری نخواهم کرد و در صحنه خواهم ماند .وی در ادامه با اشاره به بیانیه منتشر شده مدیر حوزه های علمیه استان خطاب به مردم شهرستان های کهگیلویه، بهمئی و چرام در دو سه روز گذشته اشاره کرد و گفت: آقای پایدار دوست و برادر مورد احترام بنده از اولین کسانی بوده که نسبت به حضور بنده در انتخابات تأکید داشته و تا کنون بارها و بارها حتی در روز انتشار این بیانیه حمایت خود را از بنده اعلام داشته اند.نظری افزود: ایشان در این بیانیه مطلبی را گفته اند که مورد قبول بنده و دیگر کاندیداهای انتخابات نیز می باشد و آن مطلب این بوده که ایشان به عنوان صنف روحانیت و مجموعه حقوقی روحانیت استان از هیچ شخصی حمایت نکرده و نمی کند چراکه ایشان به عنوان شخصیت حقوقی مدیر حوزه علمیه نمی تواند از کسی حمایت کند اما از حیث شخصی و فردی قطعاٌ تا پایان با هم خواهیم ماند.
کد خبر: ۳۱۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۰/۱۰/۰۹

اوای دنا-علی محمددوستی :آقاي موحد نگذار مردم نه اي که به هاشمي گفتند براي تو هم تکرار شود.آقاي موحد! سرگذشت بعضي از خواص انحصار طلب و تماميت خواه که روزي در راس نخبگان اين مملکت قرار داشتند  نه تنها درس عبرت بلکه تلنگري است براي سياستمداران سطح خرد و کلان جامعه ماست . و درسي است تلخ براي آنهاي که آمال و اهداف اين مردم صديق را فراموش کردند . آقاي موحد!تاريخ سياسي ملت ايران را اگر بازخواني کنيم نظاره گر خواهيم بود که از زمان شکل گيري نظام سياسي در ايران عزيز ملت همواره در تمام ازمنه و امکنه يار و مدد کار حکومت ها و سياست مداران  خود بوده و هستند ،مگر اينکه حاکمان از ياد مردم غافل شوند  و آنها فراموش شوند . ملت ايران ملتي نجيب و صديق هست و حاکمان خود را تا جايي قبول دارند که از نوع و جنس خودشان باشد . و راز شکست کليه سياستمداران در گذشته و حال اشراف زدگي و غفلت از احوال مردم  در گذشته و حال بوده است. و در همين زمان کسب قريب به 15ميليون از 17 ميليون راي پاک و ساده دل مردم روستاييان به آقاي دکتر احمدي نژاد بهترين گواه براي اين ادعاست. آقاي موحد سيد عزيز !به خاطر آوريد که مايه دلخوشي و سرمايه وجودي همين مردم براي حمايت بي دريغ از حضرت عالي اين بود که نماينده ي شان برخاسته از بطن  همين توده مردم محروم و در اصطلاح ضرب المثلهاي مانده در سينه هاي پيران اين قبيله( بلوط خور با آنها هست) اما همين  مردم امروز بايد نظاره گر باشند که همين بچه لر بلوط خور آنها، نشين و برخاستش با اغنيا  ست و آمال وآرزوهاي آنان در سايه سار دنياي پرزرق وبرق سرمايه داري زنگار گرفته و رنگ ورو رفته است. و آيا از ياد فقرا غافل شدن و در دامان  سفره ي پر رنگ و لعاب اغنيا نشستن ،نسيان توده محرومان نيست؟ آقاي موحد !باور کنيد عشق و علاقه و احساسات پاک اين مردم در راستاي حمايت از حضرت عالي  دين مداري و پشتيباني محض حضرت عالي از ولايت فقيه که تجلي گاه نور و رحمت الهي است بود و سيادت تو در کنار کار، زيباييش را دوچندان کرده بود اما آيا سکوت معنا دار حضرت عالي در تمام فراز و نشيب هاي انقلاب  به منظور جذب آرائ مخالفان علي الخصوص در فتنه 88 چه معنايي براي مردم محروم اين خطه ي ولايت مدارخواهد داشت ؟ آيا مردم حق ندارند در مشي سياسي حضرت عالي شک و ترديد کنند ؟آيا عکس العمل نمايندگان همسايه ات که امروز به خاطر همين کار مورد تنفر مخالفان در حوزه انتخابيه خود قرار گرفته اند گوشت را کر نکرد؟ آقاي موحد!ذهنيت اين مردم و شعور سياسي ْآنان همگام با توسعه و پيشرفت ايران اسلامي در مقياس وسيعي بالا آمده  و هر شعار و حرفي را ديگر قبول نخواهند کرد ،چرا که اين مردم تشنه مشتي صداقتند که آن در وجود يک شخصيت متعهد و از بن دندان معتقد به ولايت متبلور شود ،اين مردم ديگر نخواهند گذاشت که به هيچ قيمتي تفکر محافظه کار ي و انحصار طلبي برآنان غالب شود. حضرت عالي از کدام ظرفيت و پتانسيل خود استفاده نکردي که قصد داري آنرا به فعل برساني؟ كدامين آمال و آرزوي اين مردم را فراموش نکردي که در صدد احياي مجدد آن برآمدي؟سيد جان به زعم خودم در کوران حيات سياسي تنها سياستمداري که به موقع از ميز سياست خود بلند شد ،کسي نبود جز ناطق نوري که به موقع کفشهاي سياسي خود را آويخت . آيا موقع آن نرسيد که به موقع و تا در اوج قدرت هستيد از قدرت کناره گيري کنيد تا ياد و خاطره ات در اذهان اين مردم به يادگار بماند . اگر مردم به تو نه گفتندديگر در چشم مردم سوخته و يادت محو خواهد شد و آن وقت کنار رفتنت از موضع و سياست براي خودت هم معنا نخواهد داشت.
کد خبر: ۲۹۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۰/۱۰/۰۱

اصل ( سه م) در مدیریت:( محبت ) ، ( ملاحظه ) و ( متانت ) ...
کد خبر: ۱۸۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۰/۰۸/۲۷

مردی كه پول ندارد، خانه ندارد، نمی‌تواند دو تا زن را اداره كند حرام است. اما اگر یك مردی توان جسمی دارد، توان مالی دارد، دو تا ماشین، دو تا خانه، دو تا موبایل، دو تا دو تا دو تا، ولی زن می‌گوید: نخیر! خدا یكی زن هم یكی. یعنی چه؟ یعنی آن یك میلیون زن جوان به درك! گناه می‌كنند به درك! می‌سوزند به درك! بخل زن‌ها است. بخل زن‌ها باعث می‌شود كه یك میلیون زن جوان بیوه هست، بخل تاجرها به این است كه میلیون‌ها جوان بیكار هستند، پول ندارند آنها پولشان در بانك هست. بخل خیلی مهم است...
کد خبر: ۱۱۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۰/۰۸/۲۴

عدالت هزینه دارد مدتی پیش که خبر اختلاس یک فرد که با کمک یکی از شعب بانک صادرات اهواز، اقدام به اختلاس 2800 میلیاردی کرده بود، پخش شد، ضمن اینکه تاسف و نگرانی افکار عمومی را به همراه داشت، برخورد قاطعانه قوه قضائیه و دیگر دستگاه های مسئول را بااختلاس گران، در صدر مطالبات مردم قرار داد.اما این موضوع، مجدداً مستمسک افرادی قرار گرفت که در یکی دو سال گذشته، هر رویداد و واقعه ای را به دولت نسبت می دادند. این افراد که بواسطه حضور احمدی نژاد جزو زخم خوردگان انتخابات هستند،
کد خبر: ۵۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۰/۰۸/۲۴