ژنرال سرگی شایگو، وزیر دفاع روسیه برای اولین بار طی ۱۵ سال اخیر در سفری رسمی به ایران رفت.
«انتخاب» در ادامه مینویسد: وزیر دفاع روسیه دراین سفر با همتای ایرانی خود سرتیپ حسین دهقان گفتگو نمود.
طرفین به این نقطه نظر مشترک رسیدند که در حال حاضر همکاری در زمینه ی دفاعی نیازمند توسعه و پیشرفت است. به همین خاطر ژنرال شایگو خاطر نشان کرد که در وهله ی اول باید بر روی تقویت پایه و اساس حقوقی تمرکز کرد. بیستم ژانویه توافق مربوط به همکاری نظامی بین دو کشور امضاء شد.
وزیر دفاع روسیه اطلاع داد که در تهران از مسائلی صحبت شد که منافع متقابل را در برمی گیرد، از جمله توسعه ی تبادل هیات ها و رفت و آمد کشتی های نظامی به بنادر روسیه و ایران ، اجرای مذاکرات ستادی ، شرکت در مانورها به عنوان ناظر ، آماده سازی پرسنل نظامی و همچنین تبادل تجربه درفعالیت های حفظ صلح و مبارزه با تروریسم.
ولادیمیر ساژین تحلیلگر مسائل بین المللی در توضیح اهمیت سفر وزیر دفاع روسیه به ایران گفت: مذاکرات وزرای دفاع ایران و روسیه ، جنبه ی کاملا محرمانه داشته و تمام موضوعات آن در اختیار رسانه ها قرار نمی گیرد. اما از بیانیه های رسمی طرفین و همچنین از تاریخ ارتباط دو کشور در زمینه نظامی می توان نتایج کاملا مشخصی را در خصوص دیدار برگزار شده در تهران گرفت.
وی افزود: ۱۵ سال پیش از انقلاب اسلامی ، ایران از کمک های صد ها متخصص نظامی شوروی بهره می گرفت و بیش از ۵۰۰ افسر ایرانی در اتحاد جماهیر شوروی تحصیل می کردند. اتحاد جماهیر شوروی ، فن آوری جنگی و تسلیحات را برای نیروهای زمینی، ارتش مهندسی و توپخانه ها به ایران فرستاد. در اصفهان و شیراز با کمک اتحاد جماهیر شوروی کارخانه های تعمیر این فن آوریها مجهز شد و متخصصین روسی در آنجا کار میکردند. در اطراف تهران و با همکاری فن آوری طرف شوروی کارخانجات عظیم " babak " ساخته شد. در این مجموعه کارگاه ها و آزمایشگاه های امروزی وزمینی برای آزمایشات فن آوری های نظامی و تسلیحات قرار داشت.
ساژین اضافه کرد: مرحله ی جدید همکاری نظامی – فن آوری پس از پیروزی انقلاب اسلامی آغاز شد، وقتی در سال های ۱۹۸۹ تا ۱۹۹۱ توافق بین دولتی در خصوص ارسال فن آوری های جنگی و تسلیحات روسی به ایران امضاء شد. متعاقبا مسکو با این اسناد در سال های نود مجموعه ی موشکی سی -۲۰۰ ، بال گردهای متفاوت ، ۲۴ جنگنده ی میگ -۲۸ ، ۱۲ بمب انداز سو-۲۴ منطبق با تسلیحات را به تهران فروخت.
این کارشناس روس خاطرنشان کرد: نیروی دریایی ایران نیز فراموش نشد. ناوگان روسیه سه زیردریایی پروژه ی ۸۷۷ EKM را به ایران داد که نام های ایرانی طارق، یونس و نور را به خود گرفتند.
در عین حال در سال ۱۹۹۵ روند توسعه ی ارتباطات فنی- نظامی متوقف گردید. و تنها در سال ۲۰۰۱ توافق جدیدی امضاء شد. و دوباره جریانی از فن آوری های جنگی و تسلیحات به جمهوری اسلامی ایران سرازیر شد ، این فن آوری ها شامل بالگردهای نظامی ، جنگنده ی های سو-۲۵ و مجموعه های ضد هوایی " تاپ –ام ۱" بودند.
ساژین تصریح کرد: در نتیجه توافق های سال های ۲۰۰۰ تا۲۰۰۷، ایران در جایگاه سوم در بین واردکنندگان تسلیحات روسی قرار گرفت. متاسفانه درگیری دیپلماتیک بین المللی مرتبط با مسئله هسته ای ایران، تاثیر منفی بر همکاری فن آوری – نظامی مسکو و تهران داشت. بدین ترتیب قرارداد ارسال سیستم های دفاع ضد موشکی سی-۲۰۰ به ارزش بیش از ۸۰۰ میلیون دلار توسط طرف روسی لغو گردید. در پاسخ به آن، تهران به دادگاه ژنو شکایت کرد و ۴ میلیارد دلار تقاضای خسارت نمود. این پرونده هنوز درحال بررسی است. بدون شک ، برای ازسرگیری همکاری فن آوری نظامی باید این شکایت در دادگاه ژنو بررسی شود. احتمالا این مسئله نیز توسط ژنرال شایگو در تهران بحث و بررسی شده است.
وی ادامه داد: ضمنا شایگو به تبادل اطلاعات در مورد شرایط فعلی خاورمیانه و آسیای مرکزی علاقه نشان داد. وزیر دفاع روسیه ارزش بالایی برای تلاش تهران در مبارزه با تروریسم بین المللی قائل شد. ساژین گفت: در این روزها در تهران صفحه ی جدیدی در توسعه ی همکاری نظامی روسیه و ایران گشوده شده است. اما باید این صفحه را با محتوای مشخص و دقیق پر کرد. دشورای های زیادی هنوز وجود دارند.
وی ادامه داد: غیر از پرونده ی موجود در دادگاه ژنو ، مشکل حل نشده ی هسته ای ایران که به مجموعه ای از تحریم ها علیه این کشور منجر شده در مسیر توسعه ی همکاری فن آوری نظامی قرار دارد. تحریم های بین المللی علیه ایران توسط شورای امنیت سازمان ملل متحد ،امکانات روسیه برای همکاری کامل فن آوری نظامی با ایران را محدود می سازد. بنابراین برداشتن تحریم ها امکان توسعه ی همکاری فن آوری نظامی را به طور کامل ایجاد می کند. کارشناسان معتقدند که حجم همکاری ایران و روسیه ممکن است به ۱۱ تا ۱۳ میلیارد دلار برسد.
ولادیمیر ساژین خاتمه می دهد : در این ارتباط سفر وزیر دفاع روسیه سرگی شایگو به تهران ممکن است به عنوان " مانوری برای پیشرفت" بوده و در جهت ایجاد میدانی برای توسعه ی آینده و ناگهانی( پس از لغو تحریم ها) همکاری فن آوری – نظامی با ایران باشد.
کد خبر: ۵۵۰۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۱/۰۱
دوست عزیز آمریکا برای تو بزرگ است و چون ایمانتان ضعیف است شیطان را بزرگ می بینید! اگر ایمان در وجودتان بود اهل کفر و اهل باطل را صغیر و ریز می دیدید! فراموش کردی که آمریکا و غرب 54 تریلیون دلار بدهی دارد؟ فراموش کردی که تمدن غرب در حال فروپاشی هست؟
به گزارش سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com:
حسن عباسی اظهار کرد: اینکه مردم بیش از پیش قانع میشوند که آمریکا قابل اعتماد نیست اساسیترین منفعت تمدید مذاکرات هسته ای است.
وی افزود: هزینهای که نظام در یکسال گذشته برای تعلیق و راکد کردن فعالیتهای هستهای پرداخته سبب شده است مردم درک کنند که طرف مقابل مذاکره یعنی اتحادیه اروپا، آمریکا و دول مستکبر قابل اعتماد نیستند.
رئیس مرکز دکترینال جمهوری اسلامی ایران بیان کرد: در یک حکومت مردمی، سرمایه اصلی آن اعتماد مردم است و خوشبختانه مردم ما در یکسال گذشته متوجه شدند که در این مذاکرات آمریکاییها حاضر نیستند از موضع برابر مذاکرات را پیش ببرند.
عباسی با بیان اینکه آمریکا میخواهد تعامل و مذاکرات را به نفع خود و براساس قاعده برد ـ باخت مصادره کند گفت: آمریکاییها ارزشی برای قاعده بردـ برد در مذاکرات قائل نیستند و در طول یکسال گذشته سازوکار مذاکرات به نحوی پیش رفت که غیرقابل اعتماد بودن آمریکا برای مردم روشن شد.
وی بیان کرد: آن تبی که در سال گذشته و در بین مردم وجود داشت که با مذاکره، مشکلات اقتصادی برطرف میشود، اکنون به طور کامل خنثی شده و در هفت ماه آینده نیز نظام در تثبیت این باور در جامعه که آمریکا و غرب قابل اعتماد نیستند به نتایج جدیتری میرسد.
رئیس اندیشکده یقین با اشاره به اینکه به طور قطع دستاورد اعتماد میان مردم و نظام در راستای اطمینانسازی از اینکه غرب قابل اعتماد نیست یک دستاورد بزرگ محسوب میشود بیان کرد: تعلیق توان هستهای برای مدتی به این میارزید که مردم در همین راستا اقناع شوند.
غرب در مذاکرات هستهای بهدنبال عملیات تاخیری است
این تحلیلگر مسائل سیاسی به تاثیرات مذاکره برای طرف غربی اشاره و بیان کرد: غرب در مذاکرات هستهای در حال انجام یک عملیات تاخیری با جمهوری اسلامی ایران است.
عباسی افزود: نیت غرب آن است که نیروگاه جوش هستهای فرانسه که کنسرسیومی است متشکل از دولتهای هندی، آمریکایی، انگلیسی، کانادایی و غیره که نخستین نمونه از این جنس نیروگاهها است افتتاح شده و از آن به بعد اعلام کنند که نیروگاههای اتمی غیرمدل جوش هستهای آلوده کننده محیط زیست هستند و هر کشوری که به باشگاه تکنولوژی جوش هستهای پیوسته باشد به عنوان یک کشور هستهای تلقی و سایر کشورها از این جرگه خارج میشوند.
وی با اشاره به اینکه جک استراو در پاییز سال 1384 در مصاحبه با بیبیسی فارسی از شکست مذاکرات در دولت اصلاحات ابراز تاسف کرد زیرا در طول آن دوره از مذاکرات طرف مذاکره ایران وعده تعلیق 10 ساله تاسیسات هستهای را داده بود گفت: خبرنگار بیبیسی از استراو این سوال را میپرسد که بعد از این مدت قرار است چه اتفاقی روی دهد که وی اظهار میکند پس از آن 10 سال میگفتیم که چه اتفاقی رخ خواهد داد.
رئیس اندیشکده یقین افزود: الان آن 10 سالی که جک استراو مدنظر داشت فرا رسیده و اینکه میبینیم مذاکرات هر بار برای چند ماه تمدید میشود به سبب آن است که کشور ما را از جرگه کشورهای دارای تکنولوژی اتمی از نوع جوش هستهای دور کنند و پس از آن اعلام نمایند که مدلی که شما به آن رسیدهاید یک مدل قدیمی است و از این به بعد هر کشوری که تکنولوژی جوش هستهای ندارد جزو کشورهای باشگاه هستهای نیست.
زیادهخواهیهای غرب «حد یقف» ندارد
رئیس مرکز دکترینال جمهوری اسلامی ایران در پاسخ به این سوال که تحلیل شما نسبت به اینکه خود آمریکاییها نیز به حصول نتیجه در مذاکرات احتیاج دارند چیست گفت: باید در پاسخ به این سوال به سوالی دیگری پاسخ داد که آمریکاییها با چه نیتی قصد انجام این کار را دارند؟
وی افزود: نیت آمریکا آن است که جمهوری اسلامی ایران را پله پله تا اضمحلال جلو ببرد و اعلام کرده بحث امروز در زمینه هستهای است و در گامهای بعدی موضوعات موشکهای بالستیک، حمایت ایران از تروریسم و حقوق بشر را مطرح میکند و براین اساس انتظارات آمریکا «حد یقف» ندارد.
وی گفت: رهبر معظم انقلاب فرمودند زیادهخواهیهای غربیها «حد یقف» ندارد و براین اساس نمیتوان این نتیجه را گرفت که آمریکا به مذاکرات نیاز دارد تا قاعده برد ـ برد محقق شود؛ بلکه آمریکا به مذاکره احتیاج دارد برای اینکه جمهوری اسلامی ایران را به زانو در آورده و این مسئله بهطور قطع به نتیجه نمیرسد.
تفاهم سیاسی، یک موضوع تبلیغی است
عباسی در تبیین اصطلاح تفاهم سیاسی که در مذاکرات اخیر مطرح شد گفت: تفاهم سیاسی نکتهای بود که بخشی از آن یعنی به رسمیت شناختن ایران هستهای مطرح شد و البته این موارد بازی کردن با الفاظ است.
این تحلیلگر مسائل سیاسی تصریح کرد: توافق سیاسی دارای ارزش حقوقی نیست و با توجه به اینکه ما در مورد سه گزاره سازوکار دیپلماسی از حیث مناسبات، تعاملات فنی و تعاملات حقوقی صحبت میکنیم؛ تفاهم سیاسی هیچ جایی در حوزه فنی و حقوقی ندارد و فاقد ارزش است و بیشتر یک موضوع تبلیغی و پروپاگاندایی است.
اقتصاد مقاومتی راه حل برطرف شدن مشکلات اقتصادی است
رئیس مرکز دکترینال جمهوری اسلامی ایران با اشاره بیانات اخیر مقام معظم رهبری در مورد اقتصاد مقاومتی در جمع نمایندگان اقشار بسیج گفت: بارها تاکید کردهایم که باید امید خود را به بیرون از مرزها ناامید کنیم و به این باور برسیم که میتوان با تکیه بر قوای داخل مشکلات اقتصادی را برطرف کرد که براین اساس میبایست اقتصاد مقاومتی، یعنی مقاومسازی اقتصاد را جدی گرفت.
عباسی افزود: شاید در یکسال گذشته لازم بود تا افکار عمومی کشور فضای مناسبات و تعاملات با غرب را درک کنند و مردم به این نتیجه برسند که آبی برای حیات زندگی مردم از رابطه با غرب گرم نمیشود.
وی با اشاره به اینکه در طول یکساله گذشته شاهد بودیم که غربیها با وجود آزادسازی 4.2میلیارد دلار از داراییها ایران، بنیاد علوی را به ارزش 6میلیارد دلار مصادره کردند گفت: این اقدامات طرف غربی مذاکره یعنی آنکه آنها طوری عمل نخواهند کرد که چیزی به جمهوری اسلامی ایران برسد و چون قابل اعتماد نیستند مردم در راستای تحقق اقتصاد مقاومتی تلاش بیشتری میکنند.
رئیس اندیشکده یقین افزود: باید این باور که اقتصاد مقاومتی راهحل برون رفت مشکلات کشور است میان سه گروه، مردم در راستای کاربردی کردن آن، نخبگان دانشگاهی اقتصاد که بپذیرند اقتصاد لیبرالی شکست خورده و مدل مناسبی برای دردهای اقتصادی نیست و گروه سوم مدیران اقتصادی کشور که در بین اقتصاد لیبرالی و اقتصاد مقاومتی در حیرت هستند شکل بگیرد.
وی عنوان کرد: ادیبان این جریان امروز می گوید اقتدار ملی در موشک نیست، پس تو پوشک هست؟ مگر قرار نشد به کد خدا لبخند بزنید؟ مگر قرار نشد بگویید که هولوکاستی نبوده است؟ مگر قرار نشد خیلی از مسائل دیگر را کنار بگذارید؟ پس نتیجه این ها چی شد؟
نتیجه لبخند زدن به شیطان بزرگ چه بود
عباسی اظهار داشت: تحریم ها که با وجود این همه عقب نشینی برداشته نشد و حتی یک تحریم جدید را شروع کردند آن هم این است که قیمت نفت را زیر 50 دلار کشاندند؛ اگر آن ها بر اساس توافق نامه ژنو 4.2 میلیارد دلار از دارای خودمان را به صورت قطعه قطعه دادند به جای آن ساختمان بنیاد علوی را به ارزش ش میلیارد دلار مصادره کردند.
رئیس اندیشکده یقین عنوان کرد: بالاخره لبخند زدن، نفی هولوکاست و خیلی چیز های دیگر چه نتایجی داشت و طرف مقابل چقدر به نفع ما جلو آمد؟ اما چی شد و چرا ما سعی می کنیم که این را در بین مردم جا بیندازیم که نظام سلطه هیچ مشکلی ندارد؟ چرا برای مردم می گوییم تمام مشکلات جامعه ما به خاطر تحریم، استقلال طلبی و روحیه انقلابی است؟ چرا به مردم آدرس غلط میدهید که مردم چون شما مقاومت کردید، این بلاها را باید تحمل کنید؟ چرا به مردم نمی گویید اقتصاد غرب فروپاشیده است؟
وی تصریح کرد: چرا بنیه مقاومت را در ملت ضعیف می دانید؟ چرا خودتان، خودتان را قبول ندارید این را به جامعه تسری می دهید؟ اگر در طول 8 سال گذشته در 114 روز راکت هایی که فرزندان این ملت ساختند و توسط لبنانی ها و فلسطینی ها توانست دولت افسانه ای اسرائیل را به شکست بکشاند و دیدید که اگر جوانان این مرز و بوم نبودند امروز در سوریه چه وضعیتی بود؟ شما که دید اگر امروز ما در عراق نبودیم چه بر سر عراق می آمد؟
چون ایمانتان ضعیف است آمریکا را بزرگ می بینید؟
عباسی تاکید کرد: اینکه می گویید مقاومت را کنار بگذاریم برویم به شیطان لبخند بزنیم، بدانید هر چه قدر به شیطان لبخند بزنید شیطان بیشتر به شما فشار می آورد و این قاعده خلقت و نفس عمل شیطان است؛ بنابراین یک مانع جدی برای ذوب نظام اسلامی در نظام سلطه وجود دارد که آن هم چیزی جز ساختار اصلی شاکله نظام نیست و آن هم مسئله ولایت فقیه است.
رئیس مرکز دکترینال جمهوری اسلامی ایران افزود: دوست عزیز آمریکا برای تو بزرگ است و چون ایمانتان ضعیف است شیطان را بزرگ می بینید! اگر ایمان در وجودتان بود اهل کفر و اهل باطل را صغیر و ریز می دیدید! فراموش کردی که آمریکا و غرب 54 تریلیون دلار بدهی دارد؟ فراموش کردی که تمدن غرب در حال فروپاشی هست؟
وی خاطرنشان کرد: آمریکا که امروز می گویند اگر با او مذاکره کنیم مشکل ما حل می شود، خودش امروز در وضعیت قرمز قرار دارد!برزیل،کل اروپا،چین، ژاپن، کره جنوبی، استرالیا و حتی هند در وضعیت قرمز هستند؛ چرا این حقیقت را به مردم نمی گویید؟؟چرا نمی گویید که اقتصاد جهان فرو پاشیده و مشکل اقتصاد ما تحریم نیست بالکه سومدیریت هست؟ مشکل اقتصادی ما به خاطر پیاده شدن روش های لیبرالی در اقتصاد مملکت است که همین اصلاح طلبان در کشور پیاده کردند.
عباسی گفت: جریان که به نام اصلاح طلب، خلق مجاهدین انقلاب اسلامی، کارگزاران و مشارکت در نظام شکل گرفتند هیچ نیتی جز برگرداندن کشور به سال های قبل از انقلاب نداشتند و بگویند ما اشتباه کردیم انقلاب کردیم و آمریکا ببخشید تو و اسرائیل بیایید سفارت خانه را در این کشور باز کنید. البته ذهی خیال باطل!
منبع: لرستان خبر
کد خبر: ۵۳۹۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۰/۲۱
اظهارات رئیس جمهور در همایش اقتصادی نشان میدهد دولت بیش از حد سیاست زده شده است.
به گزارش آوای دنا،سایت فردا ضمن انتشار این تحلیل و مرور برخی سخنان روحانی در همایش اقتصاد ایران مبنی بر انزوای کشور، وصل نبودن سانتریفیوژ به اصول و... نوشت: این اظهارات در شرایطی مطرح شد که در طول هفتههای اخیر، رئیس جمهور در همایشهای مختلفی اعم از دیدار با فعالان کشاورزی و همین همایش اقتصاد ایران شرکت کرده اما خروجی این همایشها و فعالیتهای دولت یازدهم در یکسال و نیم گذشته در زندگی مردم کشور اثر نداشته است. سیاست زدگی بیش از حد دولت یازدهم موجب شده تا حسن روحانی حتی در همایشهای اقتصادی نیز سخن از مسائل سیاسی به میان آورده و به تنش و تقابل با منتقدان بپردازد.
فردا افزود: مطرح کردن موضوع رفراندوم در زمینه مذاکرات هستهای بیشتر به مظلومنمایی دولت یازدهم شبیه بود تا درخواست ویژه رئیس جمهور، چرا که طرح این پیشنهاد نشان دهنده ناتوانی و ناکامی سیاست خارجی دولت است. همین نیز سبب شده که این روزها هواداران دولت بازی رسانهای جدیدی راه بیاندازند.نویسنده خاطرنشان میکند: نکته قابل توجه اینجاست که هنوز سخنرانی روحانی در این همایش به پایان نرسیده بود که رسانههای اپوزیسیون و معاند، اقدام به تحلیل و بررسی اظهارات حسن روحانی در این همایش کردند. این رسانهها (نظیر بیبیسی) تا حدی از سخنان رئیس جمهور درباره موضوع رفراندوم ذوق زده شدند که تمام تلاش خود را برای برجسته کردن این بخش از اظهارات روحانی به خرج دادند.
سایت الف نیز درباره اظهارات اخیر روحانی نوشت: گزاره «مشکل اقتصاد ایران، اقتصادی نیست»، یا «اقتصاد، راه حل اقتصادی ندارد»، یا «اقتصاد ایران راهکار بینالمللی و سیاسی دارد» پیش از این نیز بارها و طی ماهها و سالهای گذشته توسط برخی اقتصاددانان لیبرال تئوریزه و تکرار شده است. اساساً سؤال این است که مگر قبل از تحریمها، ساختار اقتصاد ایران، مشکلدار نبوده و تورم و بیکاری وجود نداشته است که مشکل اقتصاد ایران را نه اقتصادی، که در حوزه سیاست خارجی میدانند. یا مگر بسیاری از همین افراد در سالهای گذشته مشکلات کشور را عمدتاً ناشی از تحریمهای داخلی نمیدانستند، یا بیش از ۷۰ درصد مشکلات را ناشی از بیتدبیری ارزیابی نمیکردند؟ حال چه شده که پس از گرفتن مسئولیت به فکر راحتطلبی و شانه خالی کردن از وظیفه افتادهاند.
الف تصریح کرد: اصلاً بیایید فرض کنیم ممکن است فردی واقعاً اعتقاد داشته باشد که مشکل اقتصاد، سیاست خارجی است. اگر این دیدگاه از منظر افراد خارج از دولت یا اقتصاددانی غیر دولتی یا غیر متصل به دولت به گوش میرسید (یا برسد)، میشد، این حرف را به پای اعتقاد یانظر شخصی ایشان نوشت. اما شنیدن این استدلالات از زبان فردی که «مسئولیت رفع مشکلات اقتصادی در چارچوبهای موجود» رسماً به وی سپرده شده، مسموع نیست و بیشتر به رفع مسئولیت شبیه است. چرا که به نظر میرسد، رئیس جمهور محترم با پذیرفتن ساختارهای مورد توافق نظام در مورد حفظ استقلال سیاسی و عزت در عرصه بینالملل پای به این عرصه نهاده و اقتصاددان همراه وی نیز با پذیرفتن این قیود، مسئولیت پذیرفتهاند.
الف میافزاید: اینکه در میانه راه، ناگهان بیرق «اقتصاد ایران مشکل سیاسی» دارد را برافراشته کنیم، جز «بیمسئولیتی» و شانه خالی کردن از «اصلاحات» اقتصادی تفسیر دیگری ندارد. «اقتصاد راهکار سیاسی دارد»، یعنی ما اهل کار اقتصادی نیستیم. مردم از شما اصلاح ساختار اقتصادی، تدبیر درست، اشتغال، رشد اقتصادی ملموس و افزایش قدرت خرید میخواهند نه بهانه.
یادآور میشود روزنامههای زنجیرهای با ذوقزدگی به استقبال اظهارات فرافکنانه رئیسجمهور رفتند و سپس به ذوق خود از زبان ورشکستگانی چون رضا خاتمی، شکوریراد، جلاییپور و... موضوع را به حصر سران فتنه و متهمان فتنه ۸۸ بسط دادند.
وبسایت بیبیسی نیز با استقبال از این اظهارات، سخنان روحانی را در بیش از ۳ دهه حکومت جمهوری اسلامی بینظیر توصیف کرد و نوشت: حکومت جمهوری اسلامی اساسش را بر ایدئولوژی گذاشته و حالا رئیسجمهور میخواهد منطق و منافع ملی را جایگزین ایدئولوژی کند(!)
بیبیسی فهرستی از مطالبات غرب و گروهکهای ضدانقلاب را که باید در جمهوری اسلامی تغییر کند پیش کشید اما تحلیلگران این سایت میگویند سخنان روحانی فاقد زمینه واقعی و اجرایی و صرفا برای منفعل کردن منتقدان و حاکمیت است.
علیاصغر رمضانپور معاون فراری وزارت ارشاد در دولت اصلاحات میگوید بدون توافق روحانی با رهبری، سخنان روحانی را باید جنگ لفظی علیه تندروها در سنگر مجلس توصیف کرد.مهدی خلجی نیز به بیبیسی گفت: «در قانوناساسی جمهوری اسلامی، فرمان همهپرسی از اختیارات ولیفقیه است و تنها مرجع دیگری که میتواند دستور همهپرسی صادر کند، مجلس شورای اسلامی و آن هم در حالتی است که دو سوم نمایندگان به همهپرسی رأی دهند».
وی در ادامه گفته است موضوعهایی که شایسته همهپرسی هستند بسیارند، از تغییر قانون اساسی و لغو نهاد ولایتفقیه گرفته تا قانون انتخابات و عادیسازی رابطه با آمریکا، ولی هر موضوع مهمی قابلیت به همهپرسی گذاشته شدن را ندارد از جمله برنامه هستهای.
وی افزود: «برنامه هستهای هم از نظر سیاسی و هم از نظر فنی بسیار پیچیده است و با پاسخهای سرراستی که از همهپرسی انتظار میرود، سازگار نیست، حتی در کشورهای دموکراتیک هم به ندرت چنین موضوعی به همهپرسی گذاشته شده است».
خلجی در ادامه گفته است «با این همه، کسانی که خواست برگزاری همهپرسی را در هر زمینهای طرح میکنند، میدانند که در چارچوب قانوناساسی و معادلات قدرت موجود، این کار نه ممکن است و نه اگر صورت بگیرد به سود نیروهای دموکراسیخواه ]اپوزیسیون[ انجام خواهد گرفت.
از سوی دیگر سعید برزین از مخالفان مقیم لندن معتقد است: تک مضرابهای جدلی روحانی برای شنوندگان آشنا شده و توی دل اصولگرایان را خالی میکند(!)؛ هنری تاکتیکی که همدست روحانی یعنی هاشمی استاد آن است. اما این کار بیخطر هم نیست. این احتمال را نباید دست کم گرفت که صحن سیاسی دو قطبی شود و گفتمانهای اعتدالی و اصولگرایی زبان یکدیگر را نفهمند. در جامعه ایران رفتار تهاجمی میتواند راه برای لشکرکشی افراطیها باز کند. به علاوه سادهسازی معادلات پیچیده سیاسی به شعارهای عوامپسند و ارجاع به تصمیم در کف خیابان با سنت سیاستمداری کارآمد همخوانی ندارد.
حقیقتنژاد تحلیلگر دیگر بیبیسی گفت: «براساس اصول ۶، ۹۹، ۱۱۰ و ۱۲۳ قانوناساسی، رئیسجمهور ایران تنها وظیفه امضا و ابلاغ نتیجه همهپرسی را دارد و در طرح همهپرسی، تصویب، صدور فرمان و برگزاری آن اختیاراتی ندارد، از این منظر، طرح عمومی دوباره مسئله همهپرسی صرفا تلاش دولت روحانی برای جلب توجه افکار عمومی است.»
اما حسین رسام تحلیلگر سفارت انگلیس که در فتنه سال ۸۸ مدتی بازداشت بود به بیبیسی گفت: برگ برنده وقتی ارزش دارد که بازی شود و گرنه بلوف است. به ظاهر مهمترین مسئله روز ایران موضوع مناقشه هستهای است، ولی روحانی نیک میداند که نه منطقی است و میتوان آن را به رفراندوم گذاشت و نه اینکه این موضوع مهمترین گرهگاه مدیریت کلان و دراز مدت جمهوری اسلامی است. گرهگاه اصلی، قدرت سیاسی ناشی از توزیع قدرت است.
منبع/کیهان
کد خبر: ۵۳۶۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۰/۱۷
براساس آمارها، در حدود یکمیلیون ایرانی در آمریکا سکونت دارند. از این تعداد چند نفر موفق به ورود به ردههای بالا در ادارات دولتی آمریکا شدهاند؟ بالاترین جایگاهی که یک ایرانی در دولت آمریکا کسب کرده است متعلق به کیست؟ در این گزارش با مقامات ایرانی دولت آمریکا بیشتر آشنا میشوید.گروه گزارش ویژه مشرق - چندی قبل خبر انتصاب یک ایرانی به عنوان معاون امور بینالملل وزارت خزانهداری آمریکا منتشر شد. رامین طلوعی، شهروند آمریکایی ایرانیالاصلی است که به این سمت برگزیده شد. به همین بهانه، نگاهی به ایرانیان حاضر در مناصب مهم دولتی و فدرال در آمریکا خواهیم داشت.
روایات مختلفی از تعداد ایرانیان مقیم آمریکا وجود دارد که هیچکدام معتبر نیست. چرا که بسیاری از ایرانیان هنوز ایرانی بودن خود را اعلام نکردهاند. اما نزدیکترین تخمین غیر رسمی را میتوان برآورد "دفتر حفاظت منافع ایران" در واشنگتن دی سی دانست که این تعداد را 900 هزار نفر بر اساس گذرنامههای موجود اعلام کرده است. در هر حال، از این جمعیت تنها 12 نفر موفق به ورود حائز اهمیت به دستگاه سیاسی آمریکا شدهاند که در این گزارش به معرفی آنها میپردازیم.
گلی عامری (Goli Ameri)"گلی یزدی" متولد 4 مهر 1335 (26 سپتامبر 1956) در تهران است. او سیاستمدار و تاجر ایرانی مقیم آمریکا است. در پرتلند ایالت اورگن آمریکا زندگی میکند و دو فرزند دارد. او بنیانگذار و رییس اجرایی شرکت "مشارکت جهانی" (Global Engagement) است که هدف آن تقویت علائق و اهداف مشترک میان آمریکا و دیگر کشورهای جهان است. وی، معاون دبیر کل سابق دفتر ارزشهای انسانی و دیپلماسی صلیب سرخ و هلال احمر و مدیر کل سابق (معاونت وزیر) امور آموزشی و فرهنگی وزارت امور خارجه ایالات متحده آمریکا بوده است. در سال 2004، به عنوان یک جمهوریخواه وارد مجلس نمایندگان آمریکا شد؛ در دوره جورج دابلیو بوش، به عنوان یکی از اعضای هیات سه نفرهٔ آمریکا در شصت و یکمین نشست کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل متحد حضور داشت و سپس به عنوان نماینده امریکا در سازمان ملل متحد تا 26 می 2006 فعالیت کرد.عالیتها و افتخاراتاو صاحب بیش از 50 مقاله و گزارش در زمینه بازار ارتباطات و دارای اعتبار و شهرت در مجلات و روزنامههای معتبری چون Telephony، The Oregonian, The Seattle Times, The San Jose Mercury News، و Internet Week است. شرکت او موسوم به eTinium آنقدر در کار خود موفق بود که چندین مرتبه بعنوان سخنران به کنفرانسهای صنعتی جهان دعوت شد. علاوه بر این، در ردههای دانشگاهی به عنوان نماینده یا هماهنگ کننده فعالیتهای بسیاری داشت. عامری، به زبانهای انگلیسی و فرانسه تسلط کامل داشته و با اسپانیایی نیز آشنایی دارد.
در اکتبر 2007، به خاطر تلاشهایش در سازمان ملل و فعالیتهای مستمرش در هیئت مشاور برنامه "آموزش ملی رهبری زنان" از سوی مجله "زنان شمال غرب" در لیست یکصد زن قدرتمند آمریکا قرار گرفت. همچنین در 11 می 2008، موفق به کسب جایزه "مدال افتخار جزیره الیس" که به 100 فرد موفق غیر بومی آمریکا اعطا میشود شد. او در سال 2012 به عضویت هیئت امناء سازمان خصوصی "خانه آزادی" در آمد. در روز 4 جولای 2012، روزنامه نیویورک تایمز به انتخاب عامری در لیست منتشره "موسسه کارنگی" بعنوان "مهاجرین افتخارآور آمریکا" اشاره کرد.
مبارزات انتخاباتیسال 2004 اما سال مبارزات انتخاباتی عامری در منطقه خود برای ورود به مجلس نمایندگان بود. او با شکست "تیم فیلیپس" (Tim Phillips) اعتدالگرا که یک بازرگان کوچک بود و شکست "جیسون مشل" (Jason Meshell) محافظهکار به عنوان نامزد نهایی حزب جمهوریخواه اورگن وارد فاز رقابت با "دیوید وو" (David Wu) دموکرات شد. عامری، استاد جمعآوری کمک مالی است. به همین دلیل، توجه مقامات واشنگتننشین به او جلب شد. او آنقدر در مرکز توجه قرار گرفت، که از وی به عنوان مورد بحثترین و قویترین نامزد انتخاباتی مجلس نمایندگان در سال 2004 یاد میشد.
رقابت وی با وو زمانی به چالش بزرگ کشیده شد که بحث تجاوز جنسی وو در دوران دانشگاه به یکی از همکلاسیهایش، در رسانهها مطرح شد. در ابتدا، عامری خواهان ورود و دامان زدن به این بحث نبود، اما در مراحل اخر رقابت این بحث را پر رنگ کرد. سرانجام، وو با کسب اراء 58 درصد نسبت 38 درصد عامری وی را شکست داد. اما قصه به اینجا ختم نشد؛ این وو بود که در سال 2011 که فضاحت تعرض جنسی وی به یکی از دختران کمپین تبلیغاتیاش علنی شد، مجبور به استعفا گردید.
دوران فعالیت در سازمان مللدانش و تخصص عامری در زمینه ارتباطات موجب موفقیت او در سامان ملل متحد شد. در تابستان 2005، جورج دابلیو بوش گلی عامری را به عنوان نماینده دائم امریکا در سازمان ملل برگزید. او با تسلط بر تکنولوژی نوین و طرح دولت اینترنتی در زمینه اصلاح سیستم مدیریتی سازمان ملل و شکلگیری شواری حقوق بشر موفقیت بسیاری را کسب کرد. مجلس سنا نیز به دلیل فعالیتهای وی دوره نمایندگی وی در سازمان ملل را تا 26 می 2006 تمدید کرد.
او در کنفرانسهای مختلف در مورد موضوعات دموکراسی و حقوقبشری سخنرانیهایی داشته است که میتوان مهمترین آنها را "بحران ایران: مسئله فرا قارهای" اشاره کرد.
فعالیت در وزارت امور خارجه ایالات متحده آمریکادر 15 نوامبر 2007، جورج دابلیو بوش وی را به عنوان نامزد احراز پست مدیر کل (معاونت وزیر) امور آموزشی و فرهنگی وزارت امور خارجه ایالات متحده آمریکا به مجلس سنا معرفی کرد. وظیفه وی، اشاعه دیپلماسی عمومی امریکا به دیگر نقاط جهان بود. مجلس سنا در روز 13 مارس 2008 صلاحیت وی را تایید کرد. عامری، به منظور انجام ماموریتهای خود به کشورهای مختلف سفر کرد. در اولین سفر خود در می 2008 به امارات متحده عربی و قطر سفر کرد تا سیاستهای آموزشی و فرهنگی آمریکا در آن کشورها را توسعه بخشد. سفر دوم او به برزیل بود. در همان ماه می، وی در "برزیلیا" با فرناندو حداد -وزیر آموزش برزیل دیدار کرد. در این دیدار او قول مساعدت یک میلیون دلاری به سیستم آموزشی برزیل را داد. در ماه ژوئن 2008، به جمهوری آذربایجان سفر کرد که طی آن به "میسیر مردانف" -وزیر آموزش این کشور- اطمینان داد که پذیرش سالیانه دانشجویان آذربایجانی در آمریکا را افزایش خواهد داد. در جولای 2008، به اندونزی سفر کرد و با "فصلی جلال" -مدیر کل آموزش عالی وزارت آموزش اندونزی- دیدار کرد. در سپتامبر 2008، به چین و ویتنام سفر کرد. در سفر به چین با تنی چند از مقامات آموزشی و فرهنگی این کشور دیدار کرد و در ویتنام اقدام به تاسیس دفتر مشاوره آموزشی نمود. دوره مدیریت وی در تاریخ 20 ژانویه 2009 همزمان با به پایان رسیدن دولت بوش، به اتمام رسید.
سیروس امیر مکری (Cyrus Amir-Mokri)"سیروس امیر مکری" متولد 1334 تهران است. او پس از انقلاب به همراه خانواده خود در سال 1981 به آمریکا مهاجرت کرد. وی در سال 1986 از دانشگاه هاروارد در رشته زیست شیمی فارغ التحصیل شد. سپس در رشته تاریخ در دانشگاه شیکاگو با گرایش تاریخ مدرن خاورمیانه ادامه تحصیل داد. او کمک هزینه تحصیلی سال پایاننامه خود را از "بنیاد ملون" (Mellon Foundation) دریافت کرد. پایان نامه دکترای وی در مورد تاریخ مشروطه ایران بود. سرانجام وی موفق به اخذ مدرک دکترای تاریخ و همزمان با آن، کارشناسی از دانشگاه شیکاگو شد.بالاترین منصب دست یافته امیر مکری، معاونت وزیر در موسسات مالی وزارت خزانهداری آمریکا بوده است. او همچنین مشاور ارشد رییس "کمیسیون تجارت کالا" و از اصلیترین افراد در تصویب قانون "داد فرانک" (Dodd-Frank) - که حقوق مصرف کننده و اصلاحات وال استریت را در بر داشت- بود. همچنین به عنوان نماینده کمیسیون در "شورای نظارت ثبات مالی" فعالیت کرده است. از دیگر منصبهای وی، منشیگری قاضی "بروس ام. سیلا" (Bruce M. Selya) در دادگاه تجدیدنظر است.
مکری قبل از اینکه وارد دستگاه دیپلماسی امریکا بشود، در موسسات حقوقی Skadden, Arps, Slate, Meagher & Flom LLP به عنوان سهامدار فعالیت داشت. او معمولا وکالت پروندههای پیچیده تجاری را بر عهده گرفته است. او هم به "مدال افتحار جزیره الیس" که مختص غیربومیان موفق آمریکا میباشد، دست یافته است.
هوشنگ انصاری (Houshang Ansari)"هوشنگ مستمند شیرازی" معروف به هوشنگ انصاری متولد 1305 اهواز است. این سرمایهدار ایرانی به مدت 18 سال در دوره پهلوی دوم فعالیت سیاسی و تجاری داشت. از مناصب وی در آن دوره میتوان به معاونت فنی وزارت بازرگانی، سفیر ویژه در کشورهای آفریقایی، و سفیر ایران در پاکستان و سیلان اشاره کرد. وی در دولت امیر عباس هویدا به وزارت اطلاعات و جهانگردی و اقتصاد رسید، و در دولت آموزگار وزیر دارایی و وزیر اقتصاد بود.
انصاری در سال 1933 از طریق "عباس آرام" -سفیر وقت ایران در آمریکا- با مریم پناهی آشنا شد و ازدواج کرد. از فعالیتهای وی در دورانی که سفیر ایران در آمریکا بود میتوان به مجاب کردن محمدرضا شاه برای کمکهای میلیون دلاری به کشورهای دیگر و امضاء قرارداد با "هنری کیسینجر" -وزیر امورخارجه وقت آمریکا- برای احداث 8 نیروگاه هستهای اشاره کرد.
در دهه ،1970 سازمان سیا در گزارشی هوشنگ انصاری را یکی از 17 نفر "حلقه درونی" محمدرضا شاه خواند و وی را یکی از 2 گزینه شاه برای جایگزینی هویدا نامید. وی، با تاسیس حزب رستاخیز به عنوان رهبر "جناح سازنده" این حزب از سوی شاه انتخاب شد. این جناح، رقیب "جناح پیشرو" به رهبری جمشید آموزگار بود. بسیاری از حامیان انصاری از کسانی بودند که از انتخاب آموزگار به عنوان رهبر جناح پیشرو و حزب رستاخیز رضایت نداشتند. "عباس میلانی" -مورخ معاصر ضدانقلاب- در کتاب خود به نقل از مریم پناهی -که در سالهای بعد از انصاری طلاق گرفت- آورده که "یکی از دو اشتباه بزرگ شاه انتخاب نکردن هوشنگ بعنوان رهبر حزب رستاخیز بود و یکی از قویترین علل وقوع انقلاب 57 را میتوان همین امر دانست".انصاری که از ثروتمندان تاریخ ایران محسوب میگردد، پس از عدم توفیق شرکت معروف خود به نام "فخر ایران" آن را به دولت شاه فروخت. وی در سال 1356 به ریاست شرکت ملی نفت ایران برگزیده شد اما در سال 1357 همزمان با کوبیده شدن بر طبل انقلاب به بهانه درمان ناخوشی خود، برای همیشه به خارج از ایران عزیمت کرد. او که با ثروت هنگفتی پای به خاک آمریکا گذاشت در سال 1986، رسما شهروندی آمریکا را گرفت و مدیریت شرکت National Oilwell Varco را بر عهده گرفت اما بعدها از آن استعفا داد. انصاری هم اکنون مدیر عامل شرکت Stewart & Stevenson LLC است و صاحب هلدینگ بزرگ "گروه پارمان" (Parman Group) در هیوستن است. این هلدینگ دارای چند شرکت با زمینه فعالیت تجارت بینالمللی، ساخت و ساز، تولید وسایل رفاهی، تولید منسوجات، و تولید تجهیزات صنعت نفت است.
انصاری که به عنوان دوست قدیمی کیسینجر و شریک تجاری وی از جمهوریخواهان جانفدای آمریکا محسوب میگردد، در تاسیس چندین موسسه و نهاد آموزشی و پزشکی نقش اساسی داشته است که از آن دست میتوان به "دانشگاه سن مارتین" و موسسه "جیمز بیکر" اشاره کرد.
هماکنون انصاری در هیوستون زندگی میکند و گرایش سیاسی جمهوریخواه دارد. او از اصلیترین افراد در بنیانگذاری موسسه جیمز بیکر تگزاس است. همچنین بخش ذخایر اسلامی موزه هنرهای عالی هیوستن تا حد بسیاری مدیون سرمایه و حمایت انصاری و همسرش است. اما وی در سال 2004 با یک اقدام چشمگیر و سیاستمدارانه، 15 میلیون دلار جهت پیشبرد امور "مرکز پژوهشهای سلولهای بنیادین" به دانشگاه "کرنل" اهدا کرد.
او که هم اکنون یکی از افراد هیئت مشاور تصمیمسازان "انجمن سیاست رسانهای آمریکا در خارج از مرزها" است، در فوریه 2014 از ورود کتاب "یک هزار سال کتاب ایرانی" به کنگره ملی امریکا حمایت بسیاری به عمل آورد.
این سرمایهدار و سیاستمدار کهنهکار ایرانی در سال 2003 موفق به دریافت "مدال افتخار جزیره الیس" و جایزه "وودرو ویلسون" (Woodrow Wilson) شد. در سال 2004 انصاری و همسرش شهلا اقدام به کمک مالی برای پیشبرد پروژه سلولهای بنیادین دانشکده علوم پزشکی دانشگاه کرنل کردند و این دانشکده در مقام قدردانی از این عمل، اقدام به ساخت "مرکز سلولهای بنیادین انصاری" کرد. همچنین، در سال 2004 اقدام به تاسیس آکادمی آمریکایی دیپلماسی کرد که در طی 2 سال بسیاری از بحثها، مناظرات، سخنرانیها، و سمینارها در مورد سیاست خارجی امریکا در ان صورت گرفت. علاوه بر این، کلکسیون تصویری انصاری از تاریخ امریکا در سال 2004 در "کتابخانه جورج بوش" به نام او نامگذاری شد.
مایکل بنیامین (Michael Benjamin)نام کامل او "مایکل بنیامین بونهور" و متولد 1348 (1969) نیویورک از یک پدر یهودی ایرانی و مادر هندوراسی است. او سرمایهگذار شخصی شرکتهای اینترنتی محسوب میگردد. در سال 2004 به عنوان نامزد جمهوریخواه برای ورود به مجلس سنا تلاش کرد اما توفیقی به دست نیاورد.
پدر بنیامین در سال 1950 از تهران به آمریکا مهاجرت کرد. پس از تولد بنیامین، پدرش درخواست انتقال به شعبه بانک امریکایی هندوراس را داد و خانواده وی به آنجا عزیمت کرد. اما در سال 1971 پرو و در سال 1973 اکوادور در انتظار او و والدینش بود. او در اکوادور در "آکادمی امریکایی کوتوپاکسی" تحصیل کرد. مقاصد بعدی خانواده سال 1974 نیویورک، سال 1980 کلمبیا، سال 1982 مکزیک، و در سال 1987 گرینویچ بود. بالاخره او موفق به اخذ مدرک کارشناسی خود از دانشگاه نیویورک در رشته اقتصاد و ادبیات غرب شد و به عنوان معاون رییس بانک سرمایهگذاری ریچر و شرکا (Richter & Co.,) در منهتن مشغول به کار شد. وی تا قبل از سال 1997 که تجارت و سرمایهگذاری شخصی خود را شروع کند، در شرکت "بیمه عمر گاردین" هم فعالیت داشت.ر سال 1996، در حالی که فقط 25 سال داشت، در رقابتهای انتخاباتی کنگره ملی آمریکا از منطقه منهتن شرکت کرد اما با اینکه گوی رقابت را "جرولد ندلر" (Jerrold Nadler) دموکرات از وی ربود، مورد تحسین "نیویورک پست" و "رادولف دابلیو جیولیانی" واقع شد. رییس ستاد انتخاباتی وی "جان سی وایتهد" (John C. Whitehead) رییس شرکت "گلدمن ساکس و شرکا" و "بانک فدرال نیویورک" بود. وایتهد بعدها وارد شرکت و توسعه و نوسازی منهتن شد و وظیفه بازسازی برجهای مرکز تجارت جهانی پس از واقعه 11 سپتامبر را بر عهده گرفت.
مایکل، در ژانویه 2003 اعلام کرد که قصد ورود به مبارزات انتخاباتی سنا و رویارویی با حریف دموکرات خود "چاک شامر" (Chuck Schumer) را دارد. وقنی او 20 هزار را نفر را در کمپین خود به کار گرفت و 820 هزار دلار هزینه این کمپین کرد، توجه ناظران را به خود جلب نمود. اما علیرغم تلاش بسیار مایکل بنیامین محافظهکار و موفقیتهای وی در جلب نظر مردم، کمیته جمهوریخواهان منطقه اقدام به انتخاب "هاوارد میلز" (Howard Mills) اعتدالگرا به جای وی کردند. هر چند که بعدها میلز در رقابت با شامر شکست خورد.
اما کنار گذاشتن بنیامین موجب افشاگری وی علیه هیئت جمهوریخواهان منطقه و جورج پتکی (George Pataki) -فرماندار نیویورک- گردید. اما در نامهای علنی مقامات نیویورکی را به طراحی بازیهای پنهان و ناجوانمردانه سیاسی و زد و بندهای کثیف و غیرانسانی متهم کرد و علت کنار گذاشته شدن خود را وابسته نبودناش به آنها ابراز داشت. وعدههای انتخاباتی او شامل کاهش مالیات، جلوگیری از ولخرجیهای دولتی، تامین امنیت اجتماعی، حمایت از همه والدین در مدارس و نه فقط ثروتمندان، منع سقط جنین به جز در موارد اضطراری، اشتغال زایی و جلوگیری از دخالت دولت در امور اقتصادی مردم، دفاع از هویت ملی، و رویکرد جدی نسبت به محور شرارت شامل ایران، کره شمالی، وسوریه بود. او از حمله به عراق و قرار دادن ایران در لیست محور شرارت حمایت کامل به عمل آورد.
جمشید دلشاد (Jamshid "Jimmy" Delshad)جمشید دلشاد معروف به جیمی دلشاد متولد 1318 شیراز و یهودی است.در سال 1338 همراه با برادران خود به آمریکا مهاجرت نموده و در دانشگاه "نوردریج" کالیفرنیا در رشته علوم تحصیل کرد. دلشاد در سال 1338 به آمریکا مهاجرت کرد و در سال 1358 یک شرکت رایانهای را تاسیس کرد. بعدها در سال 1369 به عنوان رییس کنیسه "سینای" که بزرگترین کنیسه جهان است، انتخاب شد. او هم اکنون از کاریزما و نفوذ بسیاری در جامعه یهودیان آمریکا برخوردار است.او در سال 2003 وارد شورای شهر بورلی هیلز شد و در 27 مارس سال 2007 رسما به عنوان شهردار این شهر انتخاب گردید. دلشاد، تا مارس 2011 شهردار شهر بورلی هیلز بود. وی، اولین ایرانی و تنها شخصیت ایرانی است که شهرداری یک شهر در امریکا را عهدهدار شده است.
جیمی دلشاد پس ار پایان دوره تحصیل، فعالیت خود را در دانشگاه کالیفرنیای جنوبی ادامه داد و به مدت 7 سال در جایگاه یکی از مدیران اجرایی هیئت اموزشی آن دانشگاه تصمیمات مهمی را اتخاذ کرد. او در سال 1965 اقدام به تحصیل در رشته فنآوری انبارداری رایانهای کرد و در سال 1978 موفق شد که مستقلا در زمینه فعالیت خود را داشته باشد.
اما دلشاد در سال 1999 با انتخاب بعنوان رییس کنیسه "سینای"، شرکت رایانهای خود را به جهت کمک و مساعدت به جامعه یهودیان فروخت. او علت این عمل خود را وقف کامل خود به جامعه یهودیان و کشوری اعلام کرد که فرصت تجربه "زندگی آمریکایی" را به وی بخشیده است. جیمی اینچنین ابراز داشت: "من به عنوان یک تاجر و متخصص تکنولوژی با این عمل نه تنها قصد انتقال تجربه خود به سازمانهای یهودی غیرانتفاعی را دارم بلکه میخواهم مردم پیرامونی خود را به رویارویی با چالشهای جذاب و جدید زندگی دعوت کنم تا از این مجرا آنها مرا به عنوان یک الگوی موفق ببینندو تا به حدی با جامعه یهودیان آشنا شوند که خود را جزئی از ما ببینند".
وبسایت رسمی خود او جایی در معرفیاش اینچنین بیان میکند: "با آنکه او ایرانی است، اما آمریکا را کشور و بهشت خود دانسته و همیشه قدردان آن بوده است". وی وقتی در انتخابات 2003 شورای شهر پیروز شد، چنین گفت: "من با حس غرور ملی آمریکایی و افتخار به این مرز و بوم وارد شورای شهر شدم. من به این کشور که در حق من لطف کرد تا بتوانم از طریق ایجاد کار مساعد یک زندگی واقعی را تجربه کنم، همیشه بدهکارم".
جمشید دلشاد که علاقه عجیبی به جیمی بودن دارد اما نام فامیلی دلشاد را هنوز به عللی که روشن نکرده حفظ نموده است، 48 سال است که در لس انجلس و 18 سال است که در بورلی هیلز زندگی میکند. وی 38 سال است که با لانی گرشتاین دلشاد ازدواج کرده و دارای دو فرزند دختر و پسر به نامهای "دبرا" و "دانیل" است.
جیمی وقتی در سال 2007 شهردار شهر مورد علاقهاش شد، قول داد که آن شهر را تبدیل به امنترین و آمادهترین جای آمریکا برای یهودیان کند. بدین ترتیب، دستور داد که در جای و جای شهر دوربین مدار بسته نصب شود تا هرگونه مشکل ترافیکی، دزدی و درگیری سریعا در دید پلیس باشد. وی، هر آنچه که برای استفاده از ابزار تکنولوژیک جهت کنترل بزهکاریهای شهر در توان داشت، بکار گرفت.افتخارات و جوایز جیمی دلشاد شامل موارد ذیل میگردد:جایزه انجمن مالکان وطنی B.H.P.E.T سال 2005جایزه سال 1990 کنیسه سینای به عنوان "مرد سال"جایزه سال 1991 فدراسیون یهودی باشگاه مردان با عنوان "بوته سوزان"جایزه رهبریت یهودی محافظهکار از موسسه "ماسوت/استسچر"
کنیسه سینایاین کنیسه که بزرگترین کنیسه یهودی جهان است، در روزهای شنبه پذیرای یکهزار و 500 میهمان و روزهای تعطیلات رسمی 400 میهمان است. دو مدرسه را با یکهزار دانشآموز مدیریت میکند. همچنین دو غسالخانه در لس آنجلس دارد. ظاهرا کارکرد دلشاد تا به آن حد بود که با ایجاد اتحاد و هماهنگی میان بخشهای مختلف کنیسه، رشد عضویت در این مجموعه را تا 30 درصد بالا برد.
او از 2002 تا 2010 ریاست بنیاد ماگبیت را بر عهده داشت. وظیفه این بنیاد، جذب دانشجویان گرفتار و بیپول به یهودیان از راه حمایت مالی آنها است.
اما مناصبی که دلشاد در سازمانهای خصوصی و غیرانتفاعی داشته است:* عضویت در هیئت مدیره مرکز مشاوره ماپل* عضویت در هیئت مدیره مرکز پزشکی شبا* ریاست فدراسیون یهودیان ایرانی مقیم آمریکا* عضویت در هیئت مدیره کنیسه نصا* عضویت در بنیاد آگاهی فرهنگی اسراییل* ریاست کنیسه سینای* عضویت در آیپک* دیدار افتخاری بعنوان نماینده یهودیان با دالائی لاما* شرکت در همایشهای مختلف یهودیان به عنوان سرمایهگذار* عضویت در فدراسیون یهودیان JCRC
جمشید دلشاد که از هیچ تلاشی برای رفاه حال هموطنان آمریکایی خود فروگذار نکرده، دستی هم بر آتش ایران ستیزی دارد. پایگاه خبری "فردا نیوز" در همین رابطه به نقل از روزنامه "لس آنجلس تایمز" در مطلب خود به تاریخ 20 تیر 1386 اورد که دلشاد قصد دارد از شورای شهر بورلی هیلز بخواهد که سرمایهگذاریهای صندوق بازنشستگی بورلی هیلز در شركتهای فعال در ایران را خارج كنند. هدف از این "اقدام نمادین" جمعآوری حمایت برای تشکیل جنبش در كالیفرنیا و سایر ایالتهای آمریكا به منظور منزوی ساختن ایران معرفی شده است. لس انجلس تایمز در این رابطه اورده که هدف دقیق دلشاد مقابله با ایران بعنوان حامی تروریسم است؛ کمااینکه وی در این رابطه اینگونه ابراز داشته که "نمیخواهم چون ایرانیالاصل هستم، به این بهانه در قبال ایران سکوت کنم. میخواهم همه بدانند که برغم ایرانی بودنم، حامی امریکا هستم".
سیروس حبیب (Cyrus Habib)سیروس حبیب متولد 31 مرداد 1360 است. او تا سن 8 سالگی سه مرتبه به سرطان عجیب و کمیابی دچار شد که هر سه مرتبه درمان گردید اما نهایتا او را در سن 8 سالگی برای همیشه نابینا کرد.وی در 4 نوامبر 2014 به عنوان نامزد دموکرات با کسب 65 درصد آرا رسما از ناحیه قانونی 48 واشنگتن وارد مجلس سنا شد. البته وی در سال 2012 هم با کسب 61 درصد آرا موفق به ورود به مجلس نمایندگان شده بود. او در آن زمان از سوی همحزبیهای خود به عنوان نایب رییس "کمیسیون تکنولوژی و توسعه اقتصادی" انتخاب شد.
حبیب در رشته حقوق در دانشگاه "پرکنیز کوی" سیاتل موفق به اخذ مدرک کارشناسی شده است. او بورسیه موسوم به "رودز" دانشگاه آکسفورد را گرفت که فقط به دانشجویان ممتاز خارجی اهدا میشود. همچنین بورسیه موسوم به "ترومن" را برای انواع طرحهای ابتکاری و خدمت به جامعه آمریکا بدست آورد. او از پیروان پل سوروس برادر بزرگتر جورج سوروس تاجر و سرمایهگذار مشهور است که یک مجارستانی متولد آمریکا و مهندس و تاجر بزرگ بود، میباشد.
سیروس حبیب، از دانشگاه کلمبیا با درجه "سوما کوم لاده" (لاتین-Summa Cum Laude) که بالاترین درجه علمی است، فارغالتحصیل شد. او عضو جامعه افتخاری "فی بتا کاپا" دانشگاه اکسفورد و سردبیر "مجله حقوق و قضا" دانشکده حقوق دانشگاه ییل آمریکا است. او در خدمت اساتیدی چون قاضی "گوئیدو کالابرسی"، پروفسور "آخیل امار"، و پروفسور "هارولد کوح" بوده است. حبیب در سال 2014 از سوی مجله "حکومتداری" به عنوان یکی از 12 قانونگذار برتر واشنگتن انتخاب شد. همچنین به عنوان یکی از 40 سیاستمدار برتر زیر 40 سال 2014 امریکا" از سوی واشنگتن پست انتخاب شد.
راس میرکریمی (Ross Mirkarimi)
"راس میرکریمی" متولد 13 مرداد 1340 (4 آگوست 1961) شیکاگو از پدری ایرانی به نام "حمید میرکریمی" و مادر روس یهودی با نام "نانسی کلمن" است. وقتی 5 سال بیش نداشت، والدینش از هم جدا شدند. مادر، او را با خود به "جیمز تاون" برد. پدر را بسیار کم میدید. راس، بعدها کارشناسی علوم سیاسی خود را از دانشگاه "سنت لوئیز" گرفت. سپس در رشته اقتصاد بینالملل موفق به اخذ مدرک کارشناسی ارشد از دانشگاه "گلدن گیت" شد. او که از سال 1984 در سان فرانسیسکو زندگی میکند، دومین مدرک کارشناسی ارشد خود را در رشته علوم محیطی از دانشگاه سان فرانسیسکو دریافت کرده است.
راس، در سال 2009 از همسر خود "الیانا لوپز" (Eliana Lopez) که یک ستاره تلویزیونی در ونزوئلا است، صاحب یک فرزند شد. اما در 13 ژانویه 2012 پس از به خطر انداختن بچه به دلیل مشاجره با همسرش در شب سال نو، به خشونت خانوادگی متهم شد. لذا، وی که رییس پلیس سان فرانسیسکو بود، تا مدتی توسط "اد لی" (Ed Lee) شهردار سان فرانسیسکو در تعلیق ماند. لی، از "شورای سرپرستان سان فرانسیسکو" خواست تا با اخذ رای نسبت به ابقا یا عزل وی تصمیمگیری کنند. نتیجه اینکه آراء کاملا به نفع وی صادر گردید و میرکریمی در سمت خود ابقا شد.میرکریمی، در ابتدای دوره خدمت خود در اداره پلیس سان فرانسیسکو، مامور دایره جرائم "یقه سفید" یا "بدون خشونت" (white collar crime) که توسط مقامات رخ میداد و عموما ارتباط به فساد مالی داشت، بود.
نقشهایی که میرکریمی در سازمانهای مدنی و جوامع مختلف داشته است:* رهبر ائتلاف منطقه آزاد هستهای (Nuclear Free Zone)* عضویت در اتحادیه صنایع امریکا* عضویت در فدراسیون بینالمللی مهندسین و متخصصین* عضویت در تالار تجار ایرانی-آمریکایی* تحلیلگر محیطی تیم مطالعاتی هاروارد بر روی مورد بحران عراق* عضویت در سازمان ملی زنان آمریکا
راس، در سال 1990 همراه با "رالف نادر" لبنانیالاصل حزب سبز کالیفرنیا را تشکیل داد اما بعدا که عضو "شورای سرپرستان سان فرانسیسکو" بود، با علم به این موضوع که دیگر نمیتواند راه حزب سبز را بپیماید، در مارس 2010 دموکرات شد. او سیاستهایی همچون مجاز دانستن توزیع ماری جوآنا جهت استفادههای درمانی، تامین امنیت خیابانها و معابر، مبارزه با انواع جرائم و جنایات، منع مصرف تنباکو در زمینهای گلف، تغییر نام برخی خیابانها برای احترام به اقلیت رنگین پوست جهت جلوگیری از عدم عزیمت آنها از شهر، کنترل سلاح، حمایت از "جاش وولف" ابر سرمایهگذار مشهور، حفظ و نگهداری محیط زیست، افزایش پلیس گشت پیاده، و افزایش تاثیربخشی معماری و ساخت و ساز شهری را در دستور کار قرار داد. اما هنگامی که اولین منع قانونی استفاده از کیسههای پلاستیکی را در سوپرمارکتهای بزرگ و داروخانهها در 2007 پیشنهاد داد، توجه جامعه آمریکا را به خود جلب کرد.
راس میرکریمی، در چندین وهله از نامزدان دموکرات سان فرانسیسکو به عنوان مسئول کمپین حمایت کرد و در سال 2003 هماهنگکننده و سخنگوی کمپین "مت گونزالس" در انتخابات شهرداری سان فرانسیسکو بود. او، در سال 2008 حمایت خود از باراک اوباما را ابراز داشت.
هم اکنون میرکریمی رییس پلیس سان فرانسیسکو است. قبل از این، از سال 2005 تا 2011 رییس پلیس منطقه 5 این شهر بود. سیاستهای او تحت عنوان "سیاستهای سبز" شامل عدالت اجتماعی و مبارزه با خشونت است.
الکس نورسته (Alex Nowrasteh)
"الکس نورسته" تحلیلگر امور مهاجرت است و برای "مرکز شکوفایی و آزادی جهانی موسسه کاتو" که یک اتاق فکر است، کار میکند.
او فرزند "سیروس نورسته" و همسر آمریکاییاش به نام "بتسی گریفین نورسته" و متولد کالیفرنیای جنوبی است. پدرش فیلمساز مشهوری است که فیلم "مسیری تا 11 سپتامبر" را در کارنامه خود دارد. سیروس نورسته بابت ساخت فیلم "روزی که به ریگان شلیک شد" به تهیه کنندگی "الیور استون" مشهور، به شدت بابت تبعیضات لیبرالی از سمت محافظهکاران زیر سوال رفت. "ریچارد آلن" -مشاور امنیت ملی ریگان- با چاپ مقالهای در وال استرین ژورنال، وی را به شدت کوبید و نام فیلم او را "روزی که نورسته به حقیقت شلیک کرد" گذاشت. بدین ترتیب نورسته پاسخ شدیداللحن خود را طی چاپ مطلبی در لس انجلس تایمز به وی داد. جنجالیترین فیلم او در ایران، "سنگسار ثریا" نام دارد.الکس، کارشناسی اقتصاد خود را از "دانشگاه جورج میسون" و کارشناسی ارشد همین رشته را از "دانشگاه اقتصاد لندن" اخذ نمود.
در ژانویه 2013، شبکه خبر ABC او را به عنوان یکی از 15 تحلیلگر و کارشناس بزرگ مهاجرت در شبکه اجتماعی توئیتر اعلام کرد. همچنین مجله نشنال ژورنال او را یک وکیل آزادیخواه مهاجرت و مجله ملیگرای "رنسانس آمریکایی" وی را وکیل طرفدار مهاجرت آزاد و همتراز با وکلای مشهوری چون "آنتونی گرگوری"، "والتر بلاک"، "آلوارو وارگاس لیوزا"، و "خسوس هوئرتا دو سوتو" خواند.
الکس نورسته دارای مقالات متعدد در زمینه مهاجرت برای روزنامه هافینگتون پست، مجله فوربس، مجله نشنال ژورنال، و خبرگزاری رویترز است.
دیوید صفویان (David Safavian)"دیوید حسین صفویان" متولد 13 مرداد 1346 (4 آگوست 1967) است و یک دختر دارد. او یک وکیل جمهوریخواه و رییس ستاد اداره خدمات دولتی امریکا است. صفویان که در میشیگان زندگی میکند، دارای مدرک کارشناسی حقوق از دانشگاه دترویت بوده و مدارج دیگر تحصیلی را در دانشگاههای لویولا، جرج تاون، میشیگان، و سنت لوئیز طی کرده است. او در مقاطع مختلف از شخصیتهای جمهوریخواه حمایت نموده است.صفویان در سال 1997، با همکاری "گراور نورکوئیست" اقدام به تاسیس بنگاه لابی "گروه مریت" کرد. او در گفتگو با "لگال تایمز" در آن زمان، بنگاه خود را کاملا پیرو اصول و رها از رشوهگیری و لابی خواند. اما در طی این سالها، صفویان از لابیگری برای بسیاری از شرکتهای خارجی مثل شرکتهای نفتی ونزوئلا و شرکتهای مختلف هندی و دولتهای پاکستان، گابون و کنگو دریغ نکرد.
در سال 1999، سناتور "جون کیل" از آریزونا لایحهای را به سنا برد که قمار اینترنتی را یک جرم محسوب میکرد. این امر، به شدت منافع صفویان را به خطر انداخت و او را ناراحت کرد. لذا، اقدام به تشکیل ائتلاف "حق انتخاب کاربر اینترنتی" بر علیه این لایحه کرد. لابی و نفوذ صفویان انقدر قوی بود که فوجی از قماربازان شامل انجمنها و اتحادیههای مختلف امریکا -که برخی از آنها مشتری او بودند- را وارد این ائتلاف نمود. در نهایت ائتلاف وی موفق به کارشکنی در آن لایحه شد. صوفیان، در ژانویه 2001 بنگاه خود را به قصد تصدی ریاست ستاد انتخاباتی "کریس کانن" -نامزد جمهوریخواه- ترک کرد.
او در فضاحت بزرگ پرونده "جک آبراموف" (تاجر و لابیگر مشهور یهودی) که مربوط به لابیگری و فساد مالی 87 میلیون دلاری میشود، دخیل بود. وی که رفیق گرمابه و گلستان آبراموف است، در آن زمان کارمند سازمان برنامه و بودجه دولت امریکا بود. صفویان، به 18 ماه حبس محکوم شد و تقاضای فرجامخواهی داد اما در دادگاه تجدیدنظر به شهادت دروغ محکوم شد. نهایتا، پس از کش و قوس فراوان، تمامی اتهامات وی فاقد وجاهت قانونی شناخته شد و صفویان تنها برای دروغ گفتن به دادگاه در رابطه با همکاری با آبراموف در 16 اکتبر 2009 به یک سال حبس محکوم گردید.
فریار شیرزاد (Faryar Shirzad)"فریار شیرزاد" متولد 1965 لندن است. وی، دارای مدرک کارشناسی اقتصاد از دانشگاه مریلند، کارشناسی ارشد سیاست عمومیاز دانشکده جان اف کندی دانشگاه هاروارد، و دکترای حقوق از دانشگاه ویرجینیا است.
شیرزاد، از مارس 2003 تا آگوست 2006 در شورای امنیت ملی آمریکا فعالیت داشت. او مشاور مخصوص جروج دابلیو بوش، رییس شورای اقتصاد ملی، و مشاور امنیت ملی در امور اقتصادی بوده است. شیرزاد همچنین فرستاده ویژه جورج دابلیو بوش به اجلاس گروه 8 بود. او بوش را برای شرکت در کنفرانسهای اقتصادی بینالمللی آماده میکرد.این اقتصاددان، پیش از ورود به کاخ سفید، در اداره واردات وزارت بازرگانی فعالیت داشت و مسئولیت مذاکرات تجاری و اقتصادی با تمامی کشورها را بر عهده داشت. کمی پیش از آن هماهنگکننده تیم تجاری "بوش-چنی" بود. همچنین مشاور مخصوص کمیته اقتصاد مجلس سنا بوده و به غالب دانشگاههای آمریکا مشاوره تجاری و اقتصادی داده است.
او نیز موفق به دریافت "مدال افتخار جزیره الیس" شده است. شیرزاد از امضاءکنندگان پرونده دادگاه عالی آمریکا موسوم به "هالینگوورث وی پری" در حمایت از ازدواج همجنسگرایان در سال 2013 است. وی در حال حاضر مدیر ارشد دفتر روابط دولتی شرکت گلدمن ساکس است.
ولی نصر (Vali Nasr)"سید ولی رضا نصر" در 29 آذر 1339 در تهران به دنیا آمد. او فرزند "سید حسین نصر" -استاد علوم اسلامی- است. در 16 سالگی به انگلیس رفت و پس از انقلاب 1357 به همراه خانواده برای همیشه به امریکا مهاجرت کرد. او موفق به اخذ مدرک کارشناسی روابط بینالملل از دانشگاه "تافتس" با درجه ممتاز "سوما کوم لاد" گردید. سپس در سال 1984 مدرک کارشناسی ارشد اقتصاد بینالملل و مطالعات خاورمیانه را از دانشگاه "فلچر" و در سال 1991 دکترای علوم سیاسی را از دانشگاه ماساچوست دریافت نمود. همسر او "دریا" یک مهندس تکنولوژی است و سه فرزند او امیر، حسین، و دنیا نام دارند. ولین نصر سه بار در برنامه معروف "دیلی شو" با میزبانی "جان استوارت" در تاریخهای یکم آگوست 2006، 22 سپتامبر 2009، و 25 آوریل 2013 حضور یافته است. او، هماکنون دارای بیش از 20 کتاب و مقاله است.
نصر، مفسر سیاسی مسائل خاورمیانه، اسلام شناس، نویسنده، و استاد دانشگاه است. از اعضای مستمر و ارشد موسسه بروکینگز بوده و ریاست موسسه مطالعات بینالمللی پیشرفته دانشگاه جان هاپکینز را بر عهده دارد. وی، مشاور "ریچارد هولبروک" (Richard Holbrooke) -نماینده اوباما در امور پاکستان و افغانستان- بود. همچنین، عضو دائم شورای مناسبات خارجی دولت آمریکا است و در دانشگاههای کالیفرنیا و استراتفورد تدریس میکند.
رامین طلوعی (Ramin Toloui)اما رامین طلوعی دموکرات دست به نقدترین ایرانی دستگاه دیپلماسی امریکا است، چرا که هماکنون نسبت به همنژادان خود در مهمترین پست دولتی قرار دارد.
اما رامین طلوعی دموکرات دست به نقدترین ایرانی دستگاه دیپلماسی امریکا است، چرا که هماکنون نسبت به همنژادان خود در مهمترین پست دولتی قرار دارد.رامین طلوعی تهرانی در نوامبر 2014 به عنوان معاون امور بینالملل وزارت خزانهداری آمریکا منصوب شد. وی دارای مدرک کارشناسی فلسفه از دانشگاه هاروارد و کارشناسی ارشد فلسفه از دانشگاه آکسفورد است. وظایف وی در وزارت خزانهداری شامل مدیریت سیاستهای مالی بینالمللی، ارتباط و همکاری با کشورهای گروه 20، و مدیریت مسائل اقتصادی داخلی و دو طرفه خارجی است.
البته گفتنی است که طلوعی از سال 1999 همواره در خدمت این وزارت بوده است. وی، از سال 1999 تا 2001 اقتصاددان بخش اروپای مرکزی و جنوب شرقی، از سال 2001 تا 2003 مشاور معاون وزیر و از سال 2003 تا 2006 مدیر اداره نیمکره غربی وزارت خزانهداری آمریکا بود.
از سوایق کاری طلوعی میتوان به موارد ذیل اشاره کرد:* فعالیت در شرکت مدیریت سرمایهگذاری پاسیفیک* فعالیت در هلدینگ پیمپکو (PIMPCO) شامل: صندوق گروه بازارهای نوظهور پیمپکو، شرکت پیمپکو کانادا، شرکت استراتژی سود جهانی پیمیکو، بنیاد مجمع پیمپکو، صندوق بیمه پیمپکو، گروه بازار پیمپکو.* وزارت خزانهداری آمریکا
کد خبر: ۵۱۹۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۹/۲۳
تارنمای ' آمریکن فری پرس در گزارشی با اشاره به اینکه رژیم صهیونیستی که خود دارای ذخایر و تسلیحات گسترده اتمی است، تلاش می کند تا مانع دستیابی به توافق جامع هسته ای غرب با ایران شود.به گزارش سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com :
این پایگاه خبری در نوشتاری به قلم 'ریچارد والکر' نوشت که جنگ طلبان در اسراییل و لابی صهیونیست در کنگره آمریکا آماده اند مانع از انجام هرگونه توافقی با ایران شوند.
در همین حال، 'ری مک گاورن' تحلیلگر سابق سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) چندی پیش اسراییل را مانع بزرگی در راه توافق هسته ای بین ایران و 1+5 دانست .
وی در عین حال یادآورشد که حملات غیرانسانی اسراییل به غزه و کرانه باختری، موضع بین المللی این رژیم در مورد این مساله را تضعیف کرده است.
'مک گاورن' همچنین توافق هسته ای را گشایشی برای امکان واقعی همکاری ایران و آمریکا در زمینه مقابله با افراط گرایی دانست.
از نظر وی، اکنون زمان آن است که آمریکا اختلافات را با ایران کنار گذارد، اگرچه وی اسراییل را مخالف با هر گونه عادی سازی روابط واشنگتن و تهران تصور کرده است.
واقعیت این است که لابی صهیونیستی در آمریکا از قدرت برخوردار است تا از طریق کمک دهندگان متمول به این لابی، رسانه های طرفدار اسراییل و کنگره جلوی هر گونه توافقی با ایران را بگیرد.
'وندی شرمن' عضو تیم مذاکره کننده آمریکا با ایران نیز هشدار داده است که برخی متحدان واشنگتن، از قرار معلوم اسراییل و عربستان سعودی و همچنین اعضای کنگره خواستار شکست مذاکرات هستند.
این منبع اضافه کرد، تردیدی نیست که توافق با ایران به آمریکا امکان می دهد با تهران در مورد تهدید داعش تعامل کند.
ایران برخلاف عراق از توان نظامی برای در هم شکستن داعش برخوردار است. اما سیاست خاورمیانه ای اسراییل با انزوای ایران به هر قیمتی و ائتلاف با دشمنان تهران همچون عربستان سعودی که به ایجاد و تسلیح داعش و دیگر گروه های تروریستی کمک کرده است، تطبیق دارد.
'نوام چامسکی' مفسر سیاسی به تازگی در گفت وگویی که شبکه خبری راشاتودی گفت: ایران قادر است بدون فوت وقت داعش را نیست و نابود کند.
منبع/ایرنا
کد خبر: ۴۹۵۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۹/۰۲
رای اصولگرایان همان ۴میلیون رایی است که سعید جلیلی آورده و ۲میلیون رای ولایتی. اما برعکس اصولگرایان احمدینژاد همچنان دارای محبوبیت قابل توجهی در بین اقشار پایین جامعه است، معتقدم که اگر همین فردا انتخابات ریاست جمهوری برگزار شود احمدینژاد ۱۰ میلیون رای خواهد داشت.حضور احمدی نژاد در مراسم راهپیمایی روز قدس اما فضایی دیگر بود که برخی از طرفداران او شعار بازگشتت به قدرت را سر دهند.نباید تعریف و تمجید برخی را به حساب صداقت آن ها گذاشت. امثال زیباکلام یقین دارند که احمدی نژاد دارای پایگاه مردمی است. حال در صد این هستند با نفوذ به بدنه این پایگاه مردمی، القائات خود را به آن تزریق کند. برای مثال دوست دارند همه حامیان احمدی نژاد را، افراد بی سواد و کم تحصیلات معرفی کنند.به گزارش میدان۷۲، در همین راستا صادق زیبا کلام، فعال سیاسی اصلاح طلب در مورد شعارهای هوادارن احمدی نژاد در روز قدرس مبنی بر اینکه وی در دوره بعدی رییس جمهور خواهد بود،گفت: خیلی بعید میدانم که شرایط کشور به گونهای باشد که احمدینژاد سه سال دیگر نامزد ریاست جمهوری شود. حتی اگر بخواهد در انتخابات نامزد شود، کاندیدای جناح اصولگرا خواهد بود و شانس اینکه از سوی اصلاحطلبان نامزد بشود مطمئنا منتفی است.وی به تجربه تلخ اصولگرایان از ریاست احمدینژاد اضافه کرد و افزود: با توجه به تجربه تلخی که اصولگرایان خصوصا از دوره دوم از احمدی نژاد دارند خیلی بعید است که بخواهند از احمدینژاد حمایت کنند، این اتفاق به احتمال زیاد نخواهد افتاد. در بهترین حالت احمدینژاد مجبور است تا به عنوان یک نامزد مستقل در انتخابات ریاست جمهوری شرکت کند. من شانسی برای ایشان نمیبینم. اما در عالم سیاست هیچ چیز را نمیتوان قطعی پیش بینی کرد.زیباکلام تصریح کرد: ممکن است احمدینژاد بار دیگر با اصولگرایان ائتلاف کند، اما این شانس در صورتی است که روحانی ظرف این ۳ سال عملکردی بسیار بسیار بسیار ضعیف را از خود نشان بدهد و عملکردی به مراتب بدتر از ۸ سال گذشته اصولگرایان داشته باشد. در این حالت ممکن است که اتحاد و ائتلافی بین احمدینژاد و اصولگرایان صورت گیرد.
این فعال سیاسی اصلاح طلب با بیان اینکه مشکل اصولگرایان این است که هیچ محبوبیتی بین مردم ندارند، خاطرنشان کرد: رای اصولگرایان همان ۴میلیون رایی است که سعید جلیلی آورده و ۲میلیون رای ولایتی. اما برعکس اصولگرایان احمدینژاد همچنان دارای محبوبیت قابل توجهی در بین اقشار پایین جامعه است، معتقدم که اگر همین فردا انتخابات ریاست جمهوری برگزار شود احمدینژاد ۱۰ میلیون رای خواهد داشت.
وی ادامه داد: مشکل اصلی و اساسی این است که اصولگرایان از هیچ محبوبیتی در بین مردم برخوردار نیستند، از سوی دیگر اگر بخواهند به سمت احمدینژاد و آن ۱۰ میلیون رای بروند، باید تجربه بسیار تلخ ۸ سال گذشته را تحمل و تکرار بکنند. مشکل اصلی احمدینژاد برای اصولگرایان این است که احمدینژاد انسان مطیعی برای آنها نخواهد بود و بعضی اوقات میخواهد امور را آنگونه که خودش میخواهد سامان دهد.
استاد دانشگاه تهران با توجه به سکوت احمدینژاد درباره بازگشتش به سیاست، گفت: نباید از احمدینژاد توقع داشته باشیم که بگوید بله من صد در صد میخواهم در انتخابات شرکت کنم و اعلام آمادگی میکنم. اگر این چنین موضعی را بگیرد، باعث حملات زیادی از سوی طیف اصولگرا علیه خود میشود . در حقیقت احمدینژاد هم هست و هم نیست و در سایه به سر میبرد.
این تحلیلگر سیاسی با اشاره به محبوبیت احمدینژاد در میان روستائیان کشور تصریح کرد: ضمن اینکه احمدینژاد میداند، شخصیتها و چهرههای اصولگرا هیچکدام در بین مردم محوبیتی ندارند و میداند که خودش محبوبیتی درمیان روستائیان و اقشار با سطح تحصیلات و سواد پایین کشور دارد، اصولگرایان هم میدانند که احمدی نژاد رای ۱۰ میلیونی را در بین مردم دارد و نمی توانند به این راحتی از این مقدار رای چشمپوشی کنند.
این فعال سیاسی اصلاح طلب گفت: در مجموع همهچیز بستگی به عملکرد روحانی دارد. البته عملکرد روحانی هم بستگی به مذاکرات هستهای خواهد داشت. اگر مذاکرات هستهای موفقیتآمیز باشد که تا به الان هم بسیار موفق عمل کرده است(!)، شانسی برای احمدینژاد و اصولگرایان نخواهد بود. مگر اینکه در نهایت روحانی نتواند در امر مذاکرات هستهای به توافق و موفقیت کامل دست پیدا کند و کشور همچنان در باتلاق معضل هستهای باقی بماند.
وی درباره منظور روحالله حسینیان مبنی بر بازگشت دولت کریمه تصریح کرد: منظور آقای حسینیان هم از دولت کریمه همان دولت احمدینژاد است که اصولگرایان از آن به عنوان دولت کریمه یاد میکردند.
همان طور که در بیان زیبا کلام مشهود است، وی علاقه وافری دارد، که تسلیم هسته ای را بزرگترین دستاورد دولت تدبیر مطرح کند و از کوخ دولت روحانی کاخ بسازد. تا آن ها هم در مقابل خدمات خستگی ناپذیر دولت خدمتگذار احمدی نژاد، حرفی برای گفتن داشته باشند.
کد خبر: ۴۰۰۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۵/۰۶
اشتون در حال حاضر در میان سیاستمداران جهان به صورت رسمی یکی از بیشترین حقوقهای جهان را میگیرد و حتی قرار است پس از سال ۲۰۱۴ که دوره ریاستش تمام می شود، تا سه سال پرداخت حقوقش ادامه داشته باشد.آوای دنا : به نقل از باشگاه خبرنگاران، با توجه به برجسته بودن برخی اشخاص در سیاستهای بینالملل، خالی از لطف نیست نگاهی به زندگینامه این افراد داشته باشیم.
کاترین اشتون
1_ کاترین مارگارت اشتون متولد 20 مارس 1956 در انگلستان متولد شد.
2_ لقب بارونس را را زمانی گرفت که از طرف "تونی بل"، نخست وزیر سابق انگلستان در سال ۱۹۹۹ به عضویت مجلس اعیان درآمد.
3_ خانواده وی از قشر کارگر و معدنچیان ذغال سنگ شمال انگلیس هستند.
4_ اشتون اولین عضو از خانوادهاش بود که به دانشگاه رفت.
5_ در سال ۲۰۰۹ به عنوان نماینده عالی اتحادیه اروپا در سیاست خارجی و امور امنیتی انتخاب شد.
6_ وی در حال حاضر در میان سیاستمداران جهان به صورت رسمی یکی از بیشترین حقوقهای جهان را میگیرد و حتی قرار است پس از سال ۲۰۱۴ که دوره ریاستش تمام می شود، تا سه سال پرداخت حقوقش ادامه داشته باشد که در مجموع سه سال حدود ۴۰۰ هزار پوند یا حدود ۶۱۴ هزار دلار می شود.
7_ اشتون اکنون رقمی حدود ۳۷۳ هزار دلار یا ماهانه ۳۱ هزار دلار حقوق میگیرد.
8_ او 25 سال پیش با "پیتر کلنر" روزنامهنگار و تحلیلگر سیاسی ازدواج کرد که در حال حاضر وی مدیر یک وب سایت نظرسنجی معروف در انگلیس است.
9_ آنها دو فرزند به نام های رابرت پیتر و ربکا کلر دارند.
10_ اشتون همسر دوم کلنر است و کلنر از همسر اول خود صاحب 3 فرزند دیگر است.
11_ اشتون با مدرک کارشناسی در رشته جامعه شناسی در سال 1977 از کالج بدفورد لندن، فارغ التحصیل شد.
12_"کاترین اشتون" و خانواده وی بنا به دعوت "هشام زعزوع" وزیر گردشگری مصر تعطیلات کریسمس2014 خود را در این کشور گذراندند.
کد خبر: ۳۰۰۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۱/۱۵
اصولگرایان مخالف احمدی نژاد از خدا می خواهند که احمدی نژاد بپذیرد که آقای ولایتی ، حدادعادل و یا لاریجانی رئیس جمهور بشود، ولی مطلقا احمدی نژاد این را نخواهد پذیرفت.به گزارش اوای دنا، صادق زبیا کلام در پیش بینی از وضعیت اصولگرایان در آستانه انتخابات ریاست جمهوری گفت: مشکل اساسی که در ارودگاه اصولگرایان وجود دارد و آنها را به دو گروه تقسیم می کند بر سر احمدی نژاد است که می توان آنها را به اصولگرایان موافق و مخالف دکتر احمدی نژاد تقسیم کرد.وی افزود:این اختلافات در سال ۸۴ هم وجود داشت اما وجود رقیبی مانند آیت الله رفسنجانی باعث اتحاد این دو اردوگاه شد، همین رویه در سال ۸۸ نیز تکرار شد و اصلاح طلبان باعث اتحاد این دو گروه شدند.این تحلیلگر سیاسی اصلاح طلب ادامه داد: بعد از ۲۲ خرداد هیچگونه دلیلی برای اتحاد ظاهری اصولگرایان وجود نداشت چون عملاً قدرت و نفوذ آقای هاشمی رفسنجانی گرفته شد و اصلاح طلبان نیز از بین رفتند .وی تصریح کرد: بعد از ۲۲ خرداد ۸۸ دودستگی بین اصولگرایان ایجاد و شکاف بین آنها عمیق تر شد و این را در انتخابات مجلس نهم دیدیم، در آن انتخابات اصولگرایان به مخالفان و موافقان احمدی نژاد تقسیم شدند که جریان منتسب به آقای احمدی نژاد ۱۰۰ کرسی را از آن خود کرد و مخالفان وی ۱۰۰ الی ۱۵۰ کرسی مجلس را تصاحب کردند .زیبا کلام اعتقاد دارد : هر چقدر به ۲۴ خرداد ۹۲ نزدیک می شویم این اختلافات بیشتر و بیشتر خواهد شد، اما پیش بینی پیروز انتخابات ۹۲ از اکنون دشوار است، آنچه مشخص است این است که دکتر احمدی نژاد کسی نیست که به این سادگی ها مانند خاتمی و رفسنجانی بپذیرد که دیگر در مملکت کاره ای نیست.وی ابراز عقیده کرد: تمام اصولگرایانی که فکر میکنند بعد از ۲۴ خرداد ۹۲ احمدی نژاد به دانشگاه علم و صنعت برود و در آنجا چند واحد درس بدهد و یا عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام شود، سخت در اشتباهند و وی به این سادگی ها از قطار قدرت پیاده نخواهد شد.زیبا کلام سازوکار ورود اصولگرایان به انتخابات را اینگونه برشمرد: ورود اصولگرایان به انتخابات بستگی به احمدی نژاد دارد، جریان منتسب به احمدی نژاد است که حاضر به تمکین از رهبری اصولگرایان نیست، اصولگرایان مخالف احمدی نژاد از خدا می خواهند که احمدی نژاد بپذیرد که آقای ولایتی ، حدادعادل و یا لاریجانی رئیس جمهور بشود، ولی مطلقا احمدی نژاد این را نخواهد پذیرفت.این فعال سیاسی گفت: احمدی نژاد در وهله اول تلاش می کند تا رحیم مشایی تایید صلاحیت بشود همانگونه که آقای معین در سال ۸۴ تایید صلاحیت و وارد رقابت شد، اگر احمدی نژاد به این نتیجه برسد که مخالفت با رحیم مشایی آنقدر زیاد هست که نمی تواند بر روی وی حساب کند به سراغ گزینه های دیگری می رود.وی افزود: انتخاب دوم آقای احمدی نژاد در انتخابات ریاست جمهوری ۹۲ ، آیت الله شاهرودی خواهد بود، بنابر دلایلی که خیلی پیچیده است مناسبات میان آیت الله شاهرودی و جریان احمدی نژاد خیلی خوب بوده و این رابطه بهتر از رابطه آقای احمدی نژاد با آیت الله مهدوی کنی است، بنابراین انتخاب دوم جریان احمدی نژاد آیت الله شاهرودی است .به عقیده زیبا کلام اگر آیت الله شاهرودی نپذیرد که وارد بازی انتخابات ریاست جمهوری شود ، انتخاب سوم و بسیار با اکراه آقای احمدی نژاد، علی اکبر صالحی است، صالحی تنها فرد نزدیک به احمدی نژاد است که می تواند مورد قبول اصولگرایان قرار گیرد و دو طرف بر روی وی توافق کنند .زیبا کلام گفت:بنابراین اولویت اول احمدی نژاد در انتخابات رحیم مشایی ، دوم آیت الله شاهرودی و سوم صالحی است اما ممکن است احمدی نژاد نتواند هیچکدام از این سه نفر را وارد جریان انتخابات کند که در آن صورت معلوم نیست سیاست ایشان چگونه خواهد بود.وی اظهار داشت: اگر مشایی وارد میدان بشود در یک صورت شانس پیروزی دارد و آن هم این است که اصلاح طلبان در انتخابات شرکت نکنند، تنها کسی که می تواند مقابل احمدی نژاد بایستد خاتمی است، دلیل نیز این است که اگر اصلاح طلبان در انتخابات شرکت نکنند، درصدی از رای دهندگان بالقوه اصلاح طلبان با توجه به این خود نامزد ندارند ممکن است به مشایی رای بدهند و وی ده الی سی درصد از رای آنان را جذب کند.منبع: مهر
کد خبر: ۱۲۷۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۱۰/۱۱
اوای دنا:براساس گزارش منابع خبری رادیو فردا «صدای آمریکا» در تحلیلی ویژه نامزدهای راه یافته به مجلس نهم علی الخصوص دو جریان جبهه پایداری و اصولگرایان با اشاره به ناکامی برخی نمایندگان از جمله “ستار هدایتخواه” نامزد حوزه بویراحمد و دنا گفت : مجلس بزرگترین استاد خود را از دست داد ، تحلیلگر این رادیوی بیگانه همچنین در تعبیری دیگرگفت : پیشانی اصولگرایان ” ستار هدایتخواه” به مجلس نهم راه نیافت.
کد خبر: ۵۶۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۰/۱۲/۱۸