« آواي رودکوف» خود را به اخلاق حرفه‌اي روزنامه‌نگاري پايبند مي‌داند و مبناي فعاليت اين سايت بر سه اصل « بيطرفي » ، «دقت » و « انصاف » استوار است.

      
برچسب ها
بعضی رفتارها و کردارها از طرف دوستان چنان غافل گیر کننده است که تا مدتها دیگر دلت نمی خواهد به دیوار این کاغذ باطله ها چیزی بنویسی
کد خبر: ۶۶۲۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۳/۲۶

مدیران جدید اغلب با دادن قول ها و وعده های بزرگ سعی در خشنود کردن و خوشحالی کارکنانشان دارند مثلاتغییر و ایجاد گستردگی در سیستم نرم افزاری شرکت یا ایجاد تغییرات فوری در روند انجام کارها
کد خبر: ۶۵۵۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۳/۱۲

جاناتان استیل در بازدید اخیرش از تهران، گزارشی از چگونگی حضور دکتر احمدی نژاد در بین مردم، میزان محبوبیت، عملکرد، نوع نگاه مردم عادی و تحلیل گران سیاسی و گمانه زنی های مرتبط با بازگشت به انتخابات ریاست جمهوری گزارش مفصلی را تهیه کرده است. به گزارش سایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com جاناتان استیل روزنامه نگار معروف و کهنه کار که در دفاتر روزنامه گاردین در واشنگتن و مسکو کار می کرده است، او در دانشگاه کمبریج و ییل در مورد عراق، افغانستان، آفریقای جنوبی و روسیه مطالعه وپژوهش داشته و در این خصوص، کتاب picture-162-1397145426هائی نوشته است. جاناتان استیل می نویسد: هیچ تغیری نکرده، هنوز چشمان نیمه باز او بر نیازمندانی که دوربرش حلقه می زنند برق زده و جدیّت هنوز در چین وچروک های پیشانی اش موج می زند، و قبل از هرچیز بایدگفت : در آمادگی محمود احمدی نژاد در برآوردن درخواست های ایرانیان فقیر هیچ تغیری ایجاد نشده است، این دسته از مردم هرکدام بسادگی و وقت کافی چهره به چهره با او ملاقات می کنند، تمامًا  مانند رویه قبل از این حتی تا آخرین روزهای ریاستش در سال 2013. فضای زمانی اینجا در 7 صبح جوّی احمدی نژادی است  مکانی که در بیشتر روزهای هفته در حاشیه شرق تهران که به نارمک معروف است می توان منتظر او بود، احمدی نژاد در منزل  خانوادگی اش با دوتا از فرزندان متاهلش زندگی می کند. و او پس از روبروشدن باصف طولانی متشکل از زنان ومردانی که در خیابان و پشت یک نرده آهنی کوتاه به انتظارش ایستاده اند درخواست های مکتوب آنها را که معولاً با دست نوشته(دستی ) تهیه شده، با دست خود دریافت میکند… این صحنه سنت قبلی و ریشه دار او را که نماینگر پاسخگوئی مسئولی قابل ستایش، در توجه به فقراست در اذهان تداعی می کند. چند لحظه قبل از ورود رئیس سابق، محافظان شخصی مسلح او در جایگاه بمنظور مراقبت از او حضور دارند، وی سرحال و قبراق با گام های حساب شده به طرف ارباب رجوعان میرود و با آنها به سلام و علیک و خوش و بش می پردازد، موضوع دیدار پر از دیدگاهی از عاطفه دوطرفه است ، و تمرکزی محاسبه شده، چندکلمه رد وب دل می شود، و نفر بعدی … لبخند مهربانانه رئیس سابق فقط هنگامی قطع شد که من و مترجم فارسی زبانم به اول صف و روبروی احمدی نژاد رسیدیم و هنگامی که از او سوال گرفتیم آیا تیم مذاکره کننده ایرانی در مذاکرات کارش را خوب پیش می برد؟ کوتاه و صریح جواب داد “مصاحبه ندارم “.   و مترجمم بنا به درخواست من بار دیگر از او سوال کرد آیا طرحی برای حضور در انتخابات ریاست جمهوری پیش رو دارید ؟”، لبخندش را بطور کلی محو کرد و گره صورتش بیشتر شد و با قاطعیتی دوچندان با لهجه مصمم پاسخ داد “مصاحبه ندارم”. این سؤال  مطرح شده ” پیرامون نامزدی احمدی نژاد برای انتخابات ریاست جمهوری” پرسشی است که بسیاری  از ایرانی ها آن را تکرار می کنند، چون هیچ کدام از روسای جمهور ایران قبلی و بعد از او این سبک سنتی را که راغب به روبرو شدن با مردمی که  بطرح مشکلات می پردازند و او به حل گرفتاری های آنها اقدام کند، دنبال نکرده اند، و احمدی نژاد به این روش مشهور است شیوه ی که در طول دو دوره ریاستی اش از سال 2005 تا 2013، به آن پرداخت  و این اقدام او باعث همان محبیوبیت ویژه اش در شنیدن شکاىت مردم عادی شده است، ولکن این سؤال باقیست:  آیا این سبک یک عادت ثابت و پایدار است، یا هدفی نهائی در آن نهفته است که احمدی نژاد در دراز مدت به آن چشم دوخته است؟ در اینجا ضروریست که اشاره کنم که این ارتباط احمدی نژاد با مردم در رسانه های ایران ندیده ام یا منتشر نشده است، و با این تفاصیل واضح است که پدید آمدن این چنین دیدارهای دو طرفه مردم با او  تبلیغات سیاسی یا برای کسب شهرت نیست. بازگشت به عرصه سیاسی براساس نظر بسیاری از تحلیل گران درتهران، یک آینده سیاسی در انتظار احمدی نژاد خواهد بود ،”بویژه  اگر مذاکرات هسته ی به نتیجه ی دلخواه نرسد، و همچنین روابط ایران با غرب همچنان که در  حالت نوسان است و تبادل تهمت ها باقی بماند، و ممکن است با این روند رفتار غرب علیه ایران باردیگر احساس شود که ایران به رئیسی مردمی با مواضعی سرسختانه نیازمند باشد، و حتی با احتمال وجود موفقیت در مذاکرات، فرصت حضور احمدی نژاد بقوت خود باقیست .” نکته مهم دیگر اینکه مشخص شد که فرایند لغو تحریم ها، که معظم ایرانیان با بی صبری  منتظرش بودند، باعث بهبود و ارتقاء چشمگیر در سطح معیشت آنها نشده است، و از همینجا سیاسمتداران روند سرزنش رئیس فعلی و تیمش را آغاز خواهند کرد، و خواستار بازگشت به توانمدی ملی و مردمی شان خواهند شد، و قطعاً در هر دو سیناریوی مورد اشاره، احمدی نژاد همچون یک برگ برنده در دستان آیت الله خامنه ی باقی خواهد ماند . علىرغم اینکه رسانه ها دیدارهای مردمی احمدی نژاد را پوشش نمی دهند، ولی تجمع مردم در نارمک از اول صبح بخاطر نقل و قول هائی است که میان عموم مردم در رابطه با ویژگی او رد و بدل می شود است، وصادقانه بگویم، که گرچه لیست انتظار  در آنجا بسیار طولانی نبود، ولی براساس گفته ی یکی از نگهبانان آنجا او مرتب از یک مکان به مکان دیگر در موقعیت های مشابه سفر می کند، و  تصویر احمدی نژاد بعنوان سیاستمداری مردمی که قادر بر درک مشکلات و نیازمندی مرد عادی است، دهان به دهان نقل شده و گوش دیگران می رسد . از جوانی که در ماشینش نشسته بود وبه خانمش در رابطه پاسخ احمدی نژاد توضیح می داد سوال کردم “چرا آمده ای؟” ، … او دریک شرکت نوشابه های گازدار که از 18 ماه پیش تعطیل شده، چهت دریافت کمک … پس از اینکه همه تلاش های قبلی اش ناموفق بوده و همینطور دستیابی به کار جدید به احمدی نژاد مراجعه کرده است ،  … جوان دیگری گفت: که چند شب است که در پارک مجاور میخوابد، تا هنگام آمدن احمدی نژاد بموقع حضور داشته باشد، چون اجاره منزلش عقب افتاده است، و در این غیر این صورت او و همسرش و بچه اش را از آن خانه بیرون می کنند، و…. دیگری   و در این میان بیوه ی سالمند، که بعنوان دستیار فروش در یک فروشگاه کار می کرده، گفت : احمدی نژاد هنوز  رئیس ماست، و مشکل مرا حل کرده است  …با همه ی اوصاف پیشین او منتقدانی هم دارد یکی هم می گفت: با اینکه زمان او وضعیت اقتصادی بمراتب بهتر بود  ولی کمتر به حرف های مشاوارانش گوش میداد ،…. و یکی دیگر او را مسئول رکود اقتصادی کشور معرف میکرد…. ایستادگی در برابر جورج دبلیو بوش از نگاه برخی از تحلیل گران اینگونه مطرح میشود : که نظام  سیاسی ایران به انتخاب احمدی نژاد در 2005 برای ریاست ایران نیاز داشت، و منطقی بود که در آن زمان که کاخ سفید در دست شخصی تهاجمی خلاصه شده بود و خلاصه شده در جورج دبلیو بوش بود، و ما احمدی نژاد را رو کردیم. امیر مواهبیان، مدیر  آژانس خبری  آریا، که خود را سیاسی معتدل توصیف کرد می گوید: ” احمدی نژاد تمامًا با روحانی فرق دارد، او فوق العاده  اعتماد بنفسی قوی دارد، و اعتقاد داشت حمله بهتر ین وسیله دفاع است، و بر این باور بود که “اقتدار” سازنده تفاوت میان کشورهاست، و این قدرت است که می تواند حق را ایفا و تامین کند  ، ….  “گرچه بسیار سخت بود که بدانیم در ذهن احمدی نژاد چه می گذرد و چه در سر دارد، ولی این موضوع خود برای همه طرف های خارجی توانمندی “بازدارندگی “بود “. مواهبیان، در پایان می گوید : ” در شرایط فعلی ایران در جایگاه خوب و عقلانی و معتدلی قرار گرفته است، و توپ اکنون در زمین ایالات  متحده است، و حالا  باید منظر  عقلانیت یا غیر عقلانی بودن آمریکا در مرحله پیش رو از مذاکرات هستیم، و ما به شخصی در مقابل ایالات متحده را ایستادگی کند در صورتی که بخواهد که آن کشور بشکل بدی عمل کند سخت نیاز داریم و ما در این عرصه آمادگی کامل داریم بار دیگر احمدی نژاد را به میدان سیاسی بازمی گردانیم “. منبع : میدل إیست آیجاناتان استیلتهیه وترجمه: نجوای کنگان
کد خبر: ۶۵۴۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۳/۱۰

سایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com سلامت نیوز: برای خیلی از ما رژیم گرفتن یک روش زندگی شده است. میلیون‌ها نفر هر روز دغدغه پایین آوردن وزنشان را دارند و خیلی‌ها حتی پول بسیار زیادی برای این منظور خرج می‌کنند. با وجود اینها، برای کم کردن یک کیلوگرم از وزنتان در هفته نیاز به صرف هزینه بالایی نیست، حتی لازم نیست کار خاصی انجام دهید. تنها کاری که باید بکنید این است که کالری‌های مصرفی روزانه‌تان را پایین آورده، فعالیت بدنی‌تان را بیشتر کرده و عادت ‌های غذایی‌ خودتان را کمی تغییر دهید. تعادل کالری‌ها به گزارش سلامت نیوز به نقل از سایت مردمان، کم کردن وزن فقط به متعادل کردن کالری‌هایی که مصرف می‌کنید و کالری‌هایی که می‌سوزانید بستگی دارد. هیچ دارو، برنامه یا ماده‌ای نمی‌تواند به طور معجزه‌آسایی وزن شما را پایین بیاورد. نیم کیلو چربی معادل ۳۵۰۰ کالری است، ازاینرو برای کم کردن یک کیلو از وزنتان در هفته باید بتوانید طی ۷ روز، روزانه حداقل ۱۱۰۰ کالری کمتر مصرف کرده و با ورزش کردن، سوختن کالری‌تان را تقویت کنید. اصول برنامه غذایی وقتی مجبور باشید کمتر از ۱۲۰۰ کالری در روز مصرف کنید، شاید سخت باشد که همه نیازهای غذایی بدنتان را تامین کنید. برنامه‌های غذایی که کمتر از این میزان کالری در روز به فرد می‌رسانند برای طولانی‌مدت خوب نیستند زیرا به مرور زمان بدنتان احساس قحطی کرده و حس پرخوری به شما غلبه خواهد کرد. طبق تحقیقاتی که دکتر باربارا رولز، فوق‌تخصص تغذیه دانشگاه ایالتی پن، توضیح می‌دهد که افراد می‌توانند با بالا بردن تراکم مواد مغذی در غذاهای مصرفی خود در عین کم بودن کالری، احساس سیری کنند، مثل غذاهای با محتوی فیبر یا آب بالا مثل میوه‌ها، سبزیجات و سوپ‌ها. آکادمی تغذیه و رژیم‌غذایی اضافه می‌کند که مصرف ۴ تا ۵ وعده‌غذایی در روز، ازجمله صبحانه، در کاهش‌وزن اهمیت زیادی دارد. براساس راهبردهای غذایی USDA، یک برنامه‌غذایی ۱۲۰۰ کالری می‌تواند شامل یک فنجان میوه، یک و نیم فنجان سبزیجات، ۱۱۰ گرم غلات یا نان، ۸۵ گرم گوشت یا حبوبات، ۳ فنجان شیر بدون چربی و ۱۷ گرم چربی یا روغن سالم، باشد. ورزش تعداد کالری‌هایی که از طریق ورزش می‌سوزانید برحسب سن، وزن، شدت و مدت تمرینتان متفاوت است. MayoClinic.com توصیه می‌کند که ۳۰ دقیقه ورزش هوازی روزانه مثل پیاده‌روی تند یا دویدن داشته باشید. یک فرد ۷۰ کیلویی که به مدت نیم ساعت با سرعت ۵/۵ کیلومتر در ساعت راه برود، ۱۴۹ کالری می‌سوزاند. ورزش علاوه بر اینکه کالری می‌سوزاند، روحیه‌تان را تقویت کره و سلامت قلبی‌-عروقی‌تان را ارتقا می‌دهد. اگر به طور منظم ورزش نمی‌کنید، کم‌کم شروع کرده و به تدریج مدت تمرینتان را بالا ببرید. قبل از شروع هر برنامه ورزش با پزشکتان مشورت کنید. راهکارهای رفتاری داشتن دفترچه یادداشت غذایی یک راهکار رفتاری عالی برای موفقیت در کاهش وزن است. درواقع، در یک تحقیق که در سال ۲۰۰۸ انجام گرفت، مشخص شد که نوشتن چیزهایی که در طول روز می‌خورید، کاهش‌وزنتان را تا دو برابر تقویت می‌کند. این یادداشت‌برداری آگاهی و هوشیاری شما را نسبت به آنچه می‌خورید بالا برده و درنتیجه از پرخوری‌های فکری را کنترل می‌کند. اینکه یاد بگیرید آرام‌تر غذا بخورید هم خیلی مهم است. ازآنجا که ۲۰ دقیقه از شروع غذا خوردنتان طول می‌کشد تا پیام سیری به مغز برسد، کسی که تند غذا می‌خورد، قبل از اینکه احساس سیری کند، به احتمال زیاد میزان غذای بیشتری مصرف خواهد کرد.سلامت نیوز: چگونه هفته ای یک کیلوگرم از وزنتان را کم کنید
کد خبر: ۶۵۳۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۳/۰۸

سایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com مردمان-دنیا محیط پیچیده ای است. اگر شهروند وظیفه شناسی باشید، احتمالاً دوست دارید که در سیاست درگیر شوید اما مطمئناً نمی خواهید طرفدار چیزی شوید که به آن اعتقادی ندارید. پس برای اینکه بفهمید چطور می توانید شرایط سیاسی جامعه ای که در آن زندگی می کنید را تحلیل کنید، مراحل زیر را مد نظر قرار دهید. مراحل قدم اول: اگر برایتان امکان دارد در کلاس علوم سیاسی شرکت کنید. قبل از انتخاب کلاس درمورد آن آموزشگاه و پیشینه استاد آن و مشارکت سیاسی او تحقیق کنید و یادتان باشد که اعتقادات او برای خود اوست. سعی کنید یک سبک تحلیلی قوی برای خودتان داشته باشید و ایدئولوژیتان را از کسی تقلید نکنید. قدم دوم: گروههای داوطلب محلی و سازمانهای غیردولتی را برای شرکت در کارگاه ها و سخنرانی هایی با موضوعاتی که به آن علاقه دارید، انتخاب کنید. در این کارگاه ها شرکت کرده و سبک تحلیلی خودتان را در آن تمرین کنید. قدم سوم: اینکه حرفهایی که دیگران میگویند صحت دارد را دستکم نگیرید. پول و جان های زیادی در سیاست سرمایه گذاری شده است و آدمهای مختلف می خواهند که شما را به سمت خودشان بکشند. تنبل بودن در تحقیق کردن باعث می شود دیگران بتوانند به راحتی دروغ هایشان را به شما بقبولانند. مراقب اطلاعاتی که از وکلاء، اخبار و کارشناس های احزاب و گروه های مختلف دریافت می کنید باشید. قدم چهارم: درمورد موقعیت سیاسی که می خواهید تحلیل کنید، تا میتوانید مطالعه کنید. یادداشت برداری کنید و پاسخ این سوالها را درمورد چیزهایی که می خوانید به دست آورید: - چه اطلاعاتی بی طرف و قابل اثبات است (چه کسی، چه چیزی، کجا، کی، چطور)؟ - چه اطلاعاتی تحلیلی است (چرا، چطور، به چه معنی است، چه کسانی متاثر از آن هستند، چطور باید واکنش دهید)؟ - چه کسی این اطلاعات را به شما میدهد (روزنامه، تلویزیون، سیاستمداران)؟ - از گفتن این اطلاعات به شما چه فایدهای می برند (فروش، آراء)؟ - آنها برای تفسیر این واقعیت ها به این صورت چه انگیزه سیاسی، مالی یا انگیزه دیگری دارند؟ - این انگیزه ها با اعتقادات شخصی شما چه سازگاری دارد؟ - آیا همه واقعیات آنها درست است (به منابع، دانشنامه ها، صورتجلسات، ویدئوهای خام و … نگاهی بیندازید)؟ - آیا کسی دیگر تفسیر دیگری از واقعیات آنها ارائه کرده است؟ قدم پنجم: با کسانیکه با نتیجه گیریهای شما درمورد آن موقعیت سیاسی هم عقیده اند حرف بزنید. ببینید چه چیزی آنها را متقاعد کرده است. قدم ششم: با کسانیکه با نتیجه گیری های شما درمورد آن موقعیت سیاسی هم عقیده نیستند حرف بزنید. ببینید چه چیزی آنها را توجیه کرده است. قدم هفتم: از کسی که درمورد آن موقعیت سیاسی دانش کافی دارد بخواهید اطلاعات بیشتری در اختیارتان قرار دهد. از نظرات آنها تشکر کنید و همان سبک تحلیلی خودتان را روی آن اجرا کنید. نکات • مراقب اصطلاحات باشید، آنها کلمات و ایده هایی هستند که تعریف مشخصی ندارند و برای ترساندن شما، بدون اینکه اطلاعات واقعی به شما بدهند، ساخته شده اند. • کتابخانه دوست شماست. • با موضوعاتی شروع کنید که به آن علاقه مندید. سیاست اصلاً خسته کننده نیست اما اگر بخواهید آن را به طور کامل بررسی کنید، باید به آن عادت کنید. • غریزه تان هم دوست شماست. هشدارها بعضی ها واقعاً از حرف زدن درمورد سیاست بدشان می آید. شاید این افراد به نظر شما تنبل یا بی تفاوت باشند. شما هم شاید به نظر آنها آزاردهنده و پرمدعا برسید. یادتان باشد که دیدگاه سیاسی شما مانع از این نیست که انسانی مهربان و باملاحظه باشید.  
کد خبر: ۶۴۲۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۲/۲۵

متخصصین معتقدند اگر بیماری سرطان در مراحل اولیه مورد شناسایی قرار بگیرد، احتمال درمان آن افزایش می‌یابد. با این حال، بیشتر افراد یا از نشانه‌های سرطان اطلاع ندارند یا این نشانه‌ها را نادیده می‌گیرند. به گزارش سایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com : قبل از این که سرفه مداوم خود را به بخشی از فصل آنفولانزا نسبت دهید، بهتر است از پزشک خود بخواهید شما را مجدداً معاینه کند. طبق یک تحقیق جدید که توسط Cancer Research U.K صورت گرفته، بیش از نیمی از افراد بالغ، علائم هشداری را داشته‌اند که ممکن است نشانه سرطان باشد. با این حال، تنها ۲ درصد این افراد فکر می‌کنند که این نشانه‌ها ممکن است در اثر سرطان به وجود آمده باشد. محققان پرسشنامه‌هایی به حدود ۵۰۰۰ شهروند بریتانیایی فرستادند. این افراد زنان و مردانی بودند که به یک پزشک متخصص مراجعه کرده بودند. تنها ۱۸۰۰ نفر این پرسشنامه‌ها را پر کردند که ۵ پرسشنامه به دلیل این که فرد پاسخگو به سرطان مبتلا شده بود، حذف گردید. محققان از این افراد سؤال کردند که آیا طی ۳ ماه اخیر، نشانه‌های مختلفی تجربه کرده‌اند، نشانه‌هایی از سرفه مداوم و کاهش وزن شدید گرفته تا کمبود انرژی. از افرادی که نشانه‌هایی را تجربه کرده بودند، خواسته شد تا نظر خود را در مورد علت آن نشانه بنویسند. یکی از محققان می‌گوید: «علت را دقیقاً نمی‌دانسیم؛ اما به نظر می‌رسد تفاوت زیادی میان اطلاعات افراد و آنچه در مورد خودشان فکر می‌کنند، وجود دارد. در نتیجه اگرچه اطلاعات افراد در مورد بسیاری از این نشانه‌ها و علائم بسیار زیاد بود؛ اما افراد کمی علت علائم خود را به سرطان ربط دادند». در ادامه به ۱۰ نشانه و علامتی می‌پردازیم که محققان به عنوان هشدارهای جدی در نظر می‌گیرند. اگرچه ممکن است این نشانه‌ها علت خاصی نداشته باشند؛ اما محققان معتقدند نکته مهم این است که بدانیم این نشانه‌ها ممکن است نشانه سرطان باشند و از پزشک خود بخواهیم تا نشانه‌ها را بررسی کند. ۱. سرفه مداوم یا گرفتگی صدا اگرچه سرفه هر چند وقت یک‌بار مسئله مهمی نیست؛ اما صدای گوش‌خراش یا سرفه مداومی که به همراه خون دیده می‌شود، مطمئناً مسئله مهمی است. بیشتر سرفه‌ها نشانه سرطان نیستند؛ اما مطمئناً یک سرفه مداوم باید ارزیابی شود تا ببینید این سرفه در اثر سرطان ریه به وجود آمده یا خیر. احتمالاً پزشک شما یک عکس X-ray یا سی‌تی‌اسکن انجام خواهد داد تا از نظر سرطان مطمئن شود. ۲. تغییر دائمی در عادت ‌های روده زمانی که حرکات روده شما مانند قبل راحت نیستند یا مدفوع شما بزرگ‌تر از حد معمول یا نافرم است، ممکن است نشانه سرطان روده باشد. این تغییرات ممکن است نشانه این باشد که توده‌ای مانع حرکت مدفوع در روده است. افراد به هنگام مشاهده چنین علائمی باید به پزشک مراجعه کنند و یک کولونوسکوپی انجام دهند تا در صورت وجود توده، آن را شناسایی کنند. ۳. تغییر دائمی در عادت ‌های مثانه اگر در ادرار خون دیده شود، ممکن است نشانه سرطان مثانه یا سرطان کلیه باشد؛ اما بیشتر اوقات این موضوع نشانه یک عفونت دستگاه ادراری است. ابتدا وجود عفونت را بررسی کنید و بعد مشکلات دیگر را چک کنید. ۴. درد مداومی که دلیل ندارد بیشتر دردها نشانه سرطان نیستند؛ اما دردهایی که همیشه وجود دارند، باید بررسی شوند. به عنوان مثال اگر همیشه سردرد دارید، احتمالاً سرطان مغز ندارید؛ اما به هر حال باید بررسی شود. دردهای مداوم در قفسه سینه ممکن است نشانه سرطان ریه باشد. درد در شکم نیز ممکن است نشانه سرطان تخمدان باشد. ۵. تغییر ظاهر خال گوشتی اگرچه همه خال‌ها نشانه سرطان پوست نیستند؛ اما به وجود آمدن یک خال جدید یا خالی که تغییر کرده، نشانه‌هایی هستند که در صورت مشاهده باید به متخصص پوست مراجعه کنید و احتمال وجود سرطان را بررسی نمایید. ۶. زخمی که خوب نمی‌شود اگر زخمی دارید که در طول ۳ هفته ترمیم نشده است؛ باید به پزشک مراجعه کنید. معمولاً انتظار داریم که بدن در عرض ۳ هفته زخم را ترمیم کند. اگر این اتفاق نیفتاده حتماً باید به پزشک مراجعه کنید تا بررسی شود. این زخم‌ها ممکن است نشانه غده سرطانی لایه بیرونی پوست بدن باشد. ۷. خونریزی غیرمنتظره خونریزی واژینال به غیر از روزهای عادت ماهیانه زنان، ممکن است نشانه سرطان تخمدان باشد. همچنین خونریزی مقعد ممکن است نشانه سرطان روده باشد. ۸. کاهش وزن بدون علت افراد بالغ معمولاً به شدت علاقه دارند وزن خود را کم کنند و برای دستیابی به این هدف، تلاش می‌کنند. با این حال، گاهی اوقات بدون این که کاری انجام دهید، وزن شما کم می‌شود. این امر باعث نگرانی است و ممکن است نشانه یک بیماری جدی باشد. یکی از این بیماری‌ها ممکن است وجود یک غده بدخیم یا یک تومور باشد. ۹. توده‌های بدون علت هر بار توده‌ای در بدنتان به وجود می‌آید که جدید است یا در حال تغییر است، چیزی است که باید حتماً برای بررسی آن به پزشک مراجعه کنید. اگرچه ممکن است این توده یک کیست خوش‌خیم باشد؛ اما ممکن است نوعی سرطان باشد که در بافت زیرین مخفی شده است. وجود توده در بافت سینه، یکی از علائم رایج سرطان سینه است. ۱۰. وجود مشکل دائمی در قورت دادن این مشکل ممکن است در اثر دو نوع سرطان به وجود آید؛ سرطان گردن و سرطان مری. افرادی که این نشانه‌ها را مشاهده می‌کنند، سعی می‌کنند رژیم غذایی خود را تغییر دهند و غذاهای نرم‌تری بخورند. اغلب این افراد به این موضوع فکر نمی‌کنند که ممکن است مسئله جدی‌تر از این حرف‌ها باشد. در کل باید بدانید اگر نشانه یا علائمی داشتید که مداوم بودند، باید به پزشک خود مراجعه کرده و نشانه‌ها را بررسی کنید.
کد خبر: ۶۳۱۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۲/۰۷

فقط کافی است حرفی بشنود که با چارچوب ذهنی‌اش مغایرت داشته باشد، سریع برافروخته می‌شود، بی‌محلی می‌کند، زیر لب غر می‌زند و به زمین و زمان فحش می‌دهد، اگر از اتفاق پیش آمده خیلی زیاد ناراحت شده باشد که دیگر نگو، روزگاری است که سیاه می‌شود! کنترل از دستش خارج می‌شود، هر چیزی جلوی دستش باشد پرت می‌کند و درها را به هم می‌کوبد، به همه اطرافیانش توهین می‌کند و گاه حتی کارش به تحقیر دیگران می‌رسد و... **** «خشم» هیجانی است که اگر بدرستی مهار نشود، اثرات مخرب زیادی دارد. اگر خشم به درون فرد رخنه کند و درونی شود ممکن است فرد را به مشکلات متعدد جسمی همچون، استرس و تنش مفرط، ناراحتی‌های عصبی، بیماری‌های گوارشی، سردرد، ناراحتی‌های قلبی و... مبتلا کند و در صورت بروز بیرونی نیز، اثرات منفی دیگری دارد که با توجه به تحقیقات متعدد شواهد اندکی وجود دارد مبنی بر این‌که ابراز خشم می‌تواند روش خوبی برای کاستن انرژی منفی لحظه‌ای و کم‌توان کردن انرژی آن باشد، چه‌بسا در بروز بیرونی خشم، فرد فحاشی کند، اشیاء را پرت کند، برخورد فیزیکی داشته باشد و... که در این وضعیت، نه‌تنها خود بلکه اطرافیانش هم، از بروز خشم و کنترل نشدن این هیجان احساس ناراحتی و شرمساری می‌کنند. بسیاری از ما با مراجعه به روان شناس ‌ یا مطالعه کتاب‌های روان‌شناسی سعی می‌کنیم به طریقی با اضطراب و افسردگی خود مقابله کنیم و از شدت آن بکاهیم، اما کمتر به فکر آن هستیم که خشم خود را کنترل کرده و در موقعیت‌های ناخوشایند آن را مدیریت کنیم، زیرا غالبا این تصور اشتباه را داریم که خشم هیجانی طبیعی است که ما قادر به کنترل آن نیستیم یا این‌که لازم نیست آن را مدیریت و مهار کنیم، این در حالی است که خشم، هیجان منفی قابل کنترلی است که اگر بخواهیم می‌توانیم آن را مدیریت کنیم. برای کاهش پرخاشگری و خصومت فیزیکی و کلامی، باید یاد بگیریم ‌چگونه خشم خود را کنترل کنیم و با شدت خفیف یا شدید آن مواجه شده و مقابله کنیم؛ به همین منظور برای کنترل خشم چند پیشنهاد ارائه می‌دهیم: بر هیجان خشمتان آگاه شوید این درست است که شما ‌ هنگام خشم، دچار تعارض شده‌ و در حالتی قرار گرفته‌اید که شاید کنترل آن از دستتان خارج است، اما یادتان باشد خشم شما هیجان موقتی است و پس از لحظاتی فروکش خواهد کرد و پس از گذشت آن مدت، شما خواهید ماند و رفتاری که از خود بروز داده‌اید، پس علاج واقعه پیش از مشکل کنید و با خود تمرین کنید که حتی‌المقدور اسیر هیجانات موقت و زود‌گذرتان نشوید، در عین حال که به آنها آگاهید و نشانه‌های بروز آن را می‌دانید، بتوانید بر خود مسلط شوید و کاری نکنید که بعد‌ها پشیمان شوید. علت خشم خود را بشناسید جستجو کنید تا دریابید چه چیز خشم و عصبانیت شما را تحریک و برانگیخته می‌کند. موقعیت‌های پیشینی را که خشمگین شده‌اید ،یادداشت کنید، به این طریق می‌توانید بفهمید ‌ در چه شرایط و موقعیت‌هایی عصبی می‌شوید و بیشتر در آن وضعیت، چه عکس‌العمل‌هایی نشان می‌دهید. قطعا با دانستن و پی بردن به این‌که چه کسی و چه چیزی باعث ناراحتی و خشمتان می‌شود می‌توانید برای مقابله و کنار آمدن با چنین موقعیت‌هایی یا وضعیت‌های مشابه آن، برنامه‌ریزی کنید و رفتاری را که کمتر آسیب‌زا و تهاجمی است، از خود بروز دهید. از تکنیک توجه برگردانی استفاده کنید توجه برگردانی یکی از بهترین روش‌های کنترل یا کاهش شدت خشم است. با معطوف کردن حواس به چیزهای دیگر ‌ یا با اشتغال به برخی از فعالیت‌های جذاب و متضاد با آن موقعیت ناراحت‌کننده، می‌توان با خشم لحظه‌ای مقابله کرد و بر آن چیره شد. برخی با انجام فعالیت‌های ورزشی، عده‌ای با گوش کردن به موسیقی یا تماشای تلویزیون و برخی نیز با مطالعه‌ یا پرداختن به سرگرمی‌های مورد علاقه خود احساس آرامش می‌کنند و از تلاطمات درونی خود می‌کاهند. با خود‌ گفت‌وگو کنید برخی ‌ افراد عادت دارند، راجع به پیشامدی که برایشان به وقوع پیوسته‌ با خودشان گفت‌وگو می‌کنند. گفت‌وگوی درونی در بسیاری از موارد باعث کاهش شدت خشم می‌شود، اگر چه در برخی دیگر، اثری عکس داشته و موجب افزایش یا تداوم و پایداری شدت خشم می‌گردد. مثلا، ممکن است فردی از شخصی بشدت عصبانی باشد و حتی سال‌ها‌ آن را در دل خود نگه دارد، و هر بار با یادآوری آن مساله برافروخته و عصبی شود، چراکه خود را مستحق عذرخواهی از جانب فرد مقابل می‌داند که از آن دریغ شده است؛ اما اگر گفت‌وگوی درونی با نگاه منصفانه و به دور از توقع و قضاوت یکجانبه‌ای انجام شود و گذشت و حل مساله در اولویت قرار داشته باشد، قطعا تاثیرات مثبتی خواهد داشت که باعث آرامش و تسکین خواهد شد. بی‌غرضانه با فرد مقابل‌تان، گفت‌وگو کنید به جای سکوت کردن، غرغر کردن، انتقادهای کلامی کوبنده یا حتی برخورد‌های فیزیکی، با فرد مقابلتان به گفت‌وگو بنشینید. بلی، گفت‌وگو یکی از موثرترین روش‌های کنترل و کاهش شدت خشم است. سعی کنید همیشه به جای حق به جانب جلوه دادن خود یا فرار از پذیرش مسئولیت اشتباه خود یا با متهم کردن دیگری، بپذیرید که می‌توانید مشکل بوجود آمده را با گفت‌وگو حل و فصل کنید، چراکه گفت‌‌وگو شرایطی را برای مذاکره، حل مساله و سازش فراهم می‌آورد. گفت‌وگو و مصاحبت باعث می‌شود که ما از نظریات فرد مقابل مان در مورد آن موقعیت خاص، رفتار، افکار و هیجانات متعاقب وی از آن شرایط، مطلع و آگاه شویم و بهتر بتوانیم اوضاع را از دیدگاه فرد مقابلمان نظاره‌گر شویم و با درک متقابل از آن، مساله را واکاوی کرده و به راه‌حلی مساعد و مناسب دست یابیم. توضیح بخواهید و آن را بشنوید اگر بدانید علت رفتار فرد مقابلتان به چه دلیل است و از چه نشأت می‌گیرد، هدف از آن چیست و عاقبت آن به کجا منتهی می‌شود؛ شاید به جای عصبی و خشمگین شدن، هیجان دیگری را تجربه کنید. وقتی با کسی روبه‌رو می‌شوید که از شما انتقاد می‌کند یا به گونه‌ای رفتار می‌کند که با هنجارها و انتظارات شما متناقض است و حتی بی‌حرمتی معنا می‌شود، چه می‌کنید؟! ما توصیه می‌کنیم به جای تقابل یا عکس‌العمل‌های شدید و دور از شأن‌تان، سعی کنید با نوشیدن یک لیوان آب سرد‌ بر خود و اعصابتان مسلط شوید و فرد مقابلتان را به آرامش دعوت کنید و از او بخواهید علت رفتارش یا فکری که آزارش می‌دهد را برایتان توضیح بدهد، گاهی با شنیدن نظرات او، نه‌تنها آرام می‌شوید بلکه با درک متقابل از شرایط وی به گونه‌ای کاملا متفاوت رفتار می‌کنید که شاید فرسنگ‌ها با خشم آن لحظه‌تان منافات داشته باشد. مثلا اگر به هنگام رانندگی کسی به دلیل بی‌احتیاطی، ماشینش را به ماشین شما بکوبد و آسیب بزند، بی‌تردید مایه تعجب نیست که خشمگین شوید و به سرعت از ماشین‌تان پیاده شده و فرد خاطی را متهم به بی‌احتیاطی کنید، اما اگر در همان لحظه راننده عذرخواهی کند و به شما توضیح دهد که تحت فشار عصبی و روحی، حواسش پرت شده چون بتازگی متوجه بیماری لاعلاج فرزندش شده است، قطعا خشمتان فروکش خواهد کرد و به جای توهین و بگو مگو کردن خواهید گفت، اتفاقی است که پیش آمده، اشکالی ندارد، خداوند همه مریض‌ها را شفا بدهد، اگر حالتان خوب نیست کناری بایستید و بعد از این‌که حالتان خوب شد رانندگی کنید، ممکن است اتفاق ناخوشایند دیگری رخ دهد که در این شرایط، اصلا به صلاحتان نیست و... . شما با تجسم این حالت می‌‌دانید که چگونه هیجان خشمتان به هیجان محبت و حس همدردی و نگرانی تقلیل می‌یابد. سازش کردن را یاد بگیرید وقتی مشکلی پیش می‌آید، بسیاری از ما به جای حل مساله‌ یا سازش با شرایط جدید، در مقام جبران یا دفاع برمی‌آییم تا شاید با به کرسی نشاندن حرف یا اندیشه خود، نه‌تنها اندکی از تلاطمات درونی خود بکاهیم، بلکه به فرد مقابلمان نشان دهیم که برتر از او هستیم و هرگز حاضر به تسلیم نخواهیم شد؛ این در حالی است که اگر بپذیریم و بیاموزیم ‌ سازش کردن بهتر از خشم و عصبانیت طولانی‌مدت است، بی‌تردید بسیاری از مشکلات بوجود آمده، بسیار سریع‌تر از آن‌که گمان ببریم، حل می‌شود و هیچ‌گاه به کلاف سردرگم مبدل نمی‌شود. بپذیرید سازش، همچون وسیله‌ای کارساز و مفید است که می‌تواند شما را برای داشتن زندگی ساده و سالم‌تر‌ آماده کند. پس برای کنترل خشم‌ بهتر است از همین امروز، علاقه‌مند به سازش شوید و اصول سازش را فرا بگیرید. زندگی همیشه بر وفق مراد ما نیست تا زمانی که نپذیرید زندگی هیچ وقت بی‌عیب و نقص نبوده و نخواهد بود، نسبت به همه چیز و همه کس حساس و خشمگین خواهید شد. زندگی همیشه توام با رفتارها یا وقایعی است که گاهی کنترل آنها از دست ما خارج است، مثلا‌ ممکن است با افرادی روبه‌رو شوید که رفتارهای مبادی آدابی ندارند، کسی شما را نادیده بگیرد، اوضاع مالی‌تان به هم بریزد، لاستیک ماشین‌تان به یکباره پنچر شود و.... برای اجتناب از خشم و عصبانیت، لازم است بپذیرید که در همیشه‌ روی یک پاشنه نمی‌چرخد و نه‌تنها زندگی شما، بلکه زندگی همگان، فراز و نشیب‌هایی دارد که راه فراری از آنان نیست. با پذیرش اصل زندگی همیشه منصفانه نیست، می‌توانید بخش اعظمی از خشم خود را کنترل کنید. خشمگین شدن یا نشدن، تصمیمی است که شما می‌توانید آن را آگاهانه یا ناآگاهانه یاد بگیرید و با این قانون طبیعی که زندگی گاهی غیرمنصفانه است، خو بگیرید. شوخی کنید شوخی و مزاح کردن روشی است که از طریق آن می‌توان برای بازسازی موقعیت یا یافتن ناهمخوانی‌ها یا حتی امر محال در آن وضعیت، استفاده کرد. شوخی کاملا با خشم مغایرت دارد و می‌تواند تا حدود بسیاری شدت خشم را کاهش دهد. اگر یاد بگیریم که چگونه به واکنش‌هایمان بخندیم یا موقعیت تلخ را به موقعیت خنثی یا خنده‌دار مبدل کنیم، قطعا نه‌تنها توانسته‌ایم با تبدیل شرایط نامساعد به موقعیت مساعد، خشم خود را کنترل و کاهش دهیم، بلکه می‌توانیم با دیگران ارتباط سازنده‌ای برقرار کنیم و نشان دهیم که نسبت به ناموجه بودن و نامناسب بودن واکنش‌هایمان شناخت و آگاهی داریم و از تمام‌ جوانب مثبت و منفی آن مطلعیم. نسرین صفری‌/‌ مشاور خانواده
کد خبر: ۶۲۸۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۲/۰۳

یک کارشناس ارشد تغذیه توصیه‎های غذایی برای پیشگیری از بیماری‎های قلبی را تشریح کرد.سایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com: به گزارش خبرنگار سلامت خبرگزاری تسنیم, بیماری‎های قلبی و عروقی هم اکنون مهم ترین عامل مرگ و میر در جهان است و منجر به فشار خون, دیابت و بسیاری از بیماری‎های غیر واگیر می‎شود. رعایت دستورالعمل‎های سبک زندگی سالم کمک می‎کند که افراد کمتر به این بیماری‎ها دچار شوند و یکی ار مهم ترین‎ دستورالعمل‎ها این است که اگر افراد از لحاظ وزنی در محدوده وزن سالم باشند, ابتلا به بیماری‎های غیر واگیر کاهش خواهد یافت. در جامعه جهانی و بالاخص جامعه ایرانی بیماری‎های غیر واگیر بیشترین عامل مرگ و میر هستند باید افراد میزان سدیم رژیم غذایشان را کاهش دهند که خود این مسئله در کاهش بروز بیماری‎های قلبی نقش موثری دارد. مصرف سدیم به کمتر از 3.2 میلی گرم در افراد با سن 50 سال به بالا, افراد با فشار خون بالا, مبتلا به دیابت  و افراد دچار نارسایی کلیوی باید میزان نمک مصرفی خود را به کمتر از 1.5 میلی گرم در روز برسانند. یوسف صادقیان کارشناس ارشد تغذیه به خبرنگار تسنیم می‎گوید: میزان  اسید چرب اشباع  در غذای دریافتی باید کمتر از 10 درصد کالری مورد نیاز روزانه افراد را تامین کند یعنی هر چقدر که نیاز انرژی روزانه هر فرد باشد باید 10 درصد آن نهایتا به وسیله اسید چرب اشباع تامین شود. وی می‌افزاید: میزان دریافت کلسترول از رژیم غذایی حداکثر باید 300 میلی گرم باشد. میزان دریافت اسید چرب ترانس صفر باشد. برای اینکه اسید چرب ترنس یا اسید چرب اشباع را در کمترین مقدار ممکن در یافت کنیم باید از مصرف روغن جامد و روغن نیمه جامد جدا اجتناب کنیم.باید نمک سر سفره را حذف کنیم و حواسمان باشد که غذاهایی را که شور هستند را مصرف نکنیم و باید به بچه ها یاد دهیم که از کودکی کمتر نمک مصرف کنند. ذائقه بچه‎ها را هم باید عادت دهیم تا کم کم از دریافت غذاهایی که شور هستند, اجتناب کنند. این کارشناس ارشد تغذیه ادامه می‌دهد:‌در واقع شکر را هم باید کمتر دریافت کنیم تا میزان کالری دریافتی خود را کنترل کنیم. مصرف ریز مغذی‎ها باید به حداکثر برسد که مهمترین آنها آنتی اکسیدان‎ها هستند که در واقع در میوه و سبزیجات خیلی زیاد هستند.فیبر نیز بسیار در رژیم غذایی اهمیت دارد به همین دلیل توصیه می‎شود که روزانه بین 5 تا 8 واحد میوه و سبزیجات توصیه می‎شود. صادقیان می‌گوید: غلاتی را مصرف کنیم که دارای سبوس است همچنین روغن جامد و نیمه جامد را تا حد ممکن از رژیم غذایی خود حذف و به جای آن از روغن مایع استفاده کنیم و بهتر است این روغن مایع آفتابگردانٰ و  کلزا باشد.
کد خبر: ۵۷۸۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۱/۳۰

اینکه عده ای از اصولگرایان با آقای احمدی نژاد مخالفت دارند یا به او انتقاد دارند و بیایند خدمات را منفی جلوه بدهند این موجب می شود که دست خودشان در مقابل اصلاح طلبان خالی شود. وزارت خانه ها را چه کسی ادغام کرد؟مجلس و دولت باهم. این در صورتی است که در مجلس ششم و دولت اصلاحات یک وزارت خانه را می خواستند ادغام کنند نمیتوانستند ولي  اینجا 7 تا وزارتخانه را 3تا کردند و کارهای بزرگی انجام شده است. حجت السلام سید محمدرضا ميرتاج الديني معاون پارلماني دولت احمدي نژاد و يكي از افراد كابينه اوست كه همچنان با او همكاري مي كند. او در گفت و گويي كه با خبرآنلاين انجام داده است پیش بینی کرده است که محمود احمدی نژاد در انتخابات آینده خارج از چهارچوب اصولگرایان عمل نخواهد کرد. به گزارش آوای دنا متن این گفتگو به شرح زیر است: آیا سال بعد باز هم برای مجلس شورای اسلامی کاندید می شوید یا خیر؟   این سوالی است که چه در تهران و چه در تبریز مکررا از بنده پرسیده می شود. در جواب این سوال باید عرض کنم که زمان برای اعلام کردن اینکه کاندید می شوم یا خیر بسیار زود می باشد. در حقیقت باید منتظر باشیم  زمان مورد نظر فرا برسد و اوضاع و شرایط برسی شود تا بتوانم به یک جمع بندی برسم، که می توانم برای انتخابات مجلس شرکت کنم یا خیر.   رقبای اصلی در انتخابات آینده مجلس چه طیف یا جناحی خواهند بود ؟   انتخابات مجلس مانند ریاست جمهوری نمی باشد. در مجلس علاوه بر جریان ها و گروه های سیاسی، شخصیت های حقیقی هستند، که باهم رقابت دارند و کاندید ها با شخصیت حقیقی شان رقابت می کنند. چه بسا در یک منطقه ای شخصیت حقیقی هویت داشته باشد. فارغ از جایگاه سیاسی اش که به هر بلوکی از جریان های سیاسی  می تواند متعلق باشد. بنابراین اگر داوری نزدیک به واقع به مجلس داشته باشیم اینطوری می توانیم بگوییم که برای کسب کرسی های مجلس ،هم جریان های سیاسی هستند که باهم رقابت می کنند  و هم کاندیداها و شخصیت های حقیقی هستند که رقابت دارند .لکن با توجه به شرایط جدیدی که در آرایش سیاسی کشور به وجود آمده و اصلاح طلبان و گروه های نزدیک به اصلاح طلب ها مانند جبهه اعتدال و کارگزاران و با توجه به پیروزی در ریاست جمهوری با عزم و امید وبیشتر در انتخابات وارد خواهند شد. وقتی که یک سنگر را فتح کردند می خواهند سنگر مجلس را هم فتح کنند و این خودش یکی دلیل است که جریان اصول گرا با وحدت و برنامه ریزی بیشتری وارد شوند. خیلی خودشان را تنهای عرصه میدانی رقابتی ندانند و به رقابت درون گروهی بپردازند. مجلس دهم به نظر من در جبهه  اصولگرایان مجلسی نیست که طیف های اصولگرا بخواهند با هم رقابت درون گروهی داشته باشند.   به نظر شما اصولگرایان در انتخابات این دوره مجلس شواری اسلامی به وحدت خواهند رسید ؟   این بار با توجه به بستر سیاسی جامعه،  احتمال همگرایی و وحدت در میان اصولگرایان بیشتر است و این در استان ها بیشتر خواهد بود. اما در تهران  نیزتلاش بر ائتلاف کامل بین اصولگرایان می باشد و من پیش بینی می کنم بالای 80 تا 90 درصد اتحاد بین اصولگرایان صورت می گیرد.   اصولگرایان ازاتحاد با جبهه پایداری و دیگر حزب ها استقبال کرده بودند این تمایل و جبهه گیری جدیدی که اتفاق افتاده برای چیست؟   طیف های داخل  جریان اصولگرا در حال حاضر مشخص تر شده اند. که یکی از آنها طیف پایداری می باشد، جبهه پیروان امام هم همین طور.اما جبهه پیروان خط امام و رهبری بیشتر به جامعتین اعتقاد دارند، اگر چه مجموعه های دیگر هم فاصله زیادی با جامعتین ندارند اما باز هم در این میان آیت الله مصباح هم تاثیر گذارند. تلاشی که بعضی ها شروع کرده اند ایجاد همگرایی بین این ها می باشد.فکر می کنم تلاش عده ای در همین جاست که بتوانند این همگرایی را و زمینه ائتلاف را فراهم کنند.   اخیرا آیت الله مصباح یزدی دیدارهایی با جریان های سیاسی اصولگرا داشتند. تا پیش از این بیشتر اعضای جبهه پایداری به دیدار ایسان می رفتند. آیا درگذشت آیت الله مهدوی کنی خلاای در جریان اصولگرایی ایجاد کرده است؟   بلاخره افراد تاثیر گذار در جریان ائتلاف اصولگرا یا درمیان گروه های سیاسی هستند ویا شخصیت های معنوی و علمی که  عموما در قم هستند. مانند آقای مصباح و یا در جامعه مدرسین قم یا جامعه روحانیت مبارز و شخصیت هایی مثل آقای تقوی. اینها هم در همین راستا تلاش می کنند. امر این کار طبیعی می باشد و خیلی خارج از فضای سیاسی و عرف و فعالیت های انتخاباتی نیست که مثلا با آقای مصباح و.. جلسه بگذارند. این یک مسئله معمولی می باشد و  بیانگر این نکته است که ما در آرایش سیاسی جامعه به همه شخصیت های تاثیر گذار نیاز داریم.   سازو کاری که معمولا اصولگرایان برای رسیدن به وحدت داشته اند در سال های قبل مسئله شیخوخیت بود، و آنها پرچم دار وحدت بودند الان این شیخوخیت باید دست چه کسانی باشد؟   من فکر می کنم که این همگرایی باید از درون جریان های سیاسی و تشکل های  سیاسی آغاز شود و شکل گیرد. این جهت گیری ها به طرف هم باشد و همگرایی اصل باشد.  درواقع می توان برای تقویت یکدیگر از توانمندی ها و امتیازات یکدیگر جمع کرد و استفاده  کرد. این باید رویکرد اصلی تشکل های سیاسی باشد و چون این ها به صورت تشکلی و حزبی کار می کنند، باید این رویکرد را اصل قرار بدهند. مشترکات  طیف های اصولگراهم خیلی زیاد هست، یعنی 90 درصد وجه مشترک دارند اما این دلیل نیست که اختلافی  در تصمیم گیری ها نداشته باشند. بیشتر اختلافات در مصادیق است. برای این مصادیق هم بلاخره راهکارهایی هست که به یک تفاهم برسند. بنابراین بحث علما و بزرگان در این میان توصیه و راهنمایی و هدایت کلی است، که جریانات اصولگرا اضلاع مختلف شان  را به هم نزدیک کنند. این گروه های سیاسی به این بالندگی سیاسی رسیده اند که خودشان پیش قدم بشوند .   پیش بینی خود شما چه هست ، یعنی کدام جناح اصولگرا با کدام جریان اصولگرا به وحدت می رسد . تهرانی ها به سمت قمی ها می روند یا قمی ها به سمت تهرانی ها. جبهه پیروان مرکزیت می شود یا جبهه پایداری می شود؟   پیش بینی بنده این است که یا یک لیست 30 نفره کامل می دهند و زیر آن را همه امضا می کنند. در حقیقت این ایده آل و مطلوب است ،که هر کدام کاندیدهایی را درآنجا قطعا خواند داشت. سه ضلعی و چهار ضلعی می شود و افراد مستقل هم طبعا می آیند. اگر این نشد و نهایتا اگر دوتا  لیست بیاید قطعا 80 درصد افراد مشترک خواهند داشت بنابراین جای نگرانی نیست.   خیلی ها که دردولت قبل حضور داشتند و حامی آقای احمدی نژاد بودند بعد از اتمام دولت دیگر  وی را قبول نداشتند، آقای احمدی نژاد قرار است در انتخابات مجلس چه کار کند؟   فکرمی کنم که آقای احمدی نژاد در انتخابات مجلس آینده پرچم جدایی بلند نمی کند و حرکت مستقلی ندارد. ما و بعضی از دوستان هم نظرمان این است که ایشان در انتخابات مجلس اقدام مستقل از اصولگرایان انجام ندهد. اگر در بعضی از وجوه توافقاتی با مجموعه اصولگرایان  داشته باشد، قطعا حمایت می کند و آنجایی که  توافق ندارد، نسبت به آنها سکوت می کند این پیشنهاد بنده و بعضی ار دوستان به ایشان است .همچنین قراین هم نشان می دهد که در انتخابات مجلس آینده مستقل از جریان اصولگرایی ورود پیدا نخواهد کرد.     به چه دلیل بیشتر وزرایی که از دولت جدا شدند و اصولگرایان حال حاضر مقابل آقای احمدی نژاد می ایستند؟ در اعضای هیات دولت ایشان شما و افراد کمی هستید که هم چنان حداقل موضع منفی ندارید نسبت به ایشان؟   این مسائل را که باید از مخالفان ایشان پرسید، ولی آقای احمدی نژاد از نظر سیاسی، خواستگاه اش از آغاز خواستگاه اصولگرایان بود. ولکن به صورت سیستماتیک و شکلی کاندیدای اصولگرایان به حساب نمی آمد. از وقتی آمد اکثر کابینه ایشان را اصولگرایان تشکیل دادند، یعنی اکثر کابینه یا افراد اصولگرا یا افراد مستقلی که این اصول را می پذیرفتند بودند، ولی در ادامه دوره ایشان از دوره دوم، یعنی دولت دهم فاصله ها بین اصولگرا وآقای احمدی نژاد بیشتر شد. از مخالفین و منتقدین اصلی ایشان،خود اصولگرایان بودند، چه در مجلس و چه در بخش های دیگر . وارد بحث چرایی مخالفان با ایشان نمی شوم که بسیار مفصل است. من نمیخواهم بحث کنم که کجا اصولگرایان درست می گویند و کجا آقای احمدی نژاد درست می گفتند . این نیاز به برسی بیشتری دارد. من همیشه نظرم این بوده و بعضی مواقع  حق را به ایشان می دادم  و بعضی اوقات انتقاد اصولگرایان را قبول داشتم ، ولی بهتر از این می توانستند عمل کنند. هر دو به یکدیگر نامهربانی می کردند. بنابراین بعضی ها که از جمع احمدی نژاد جدا شدند، در خط مخالفت با ایشان آمدند که من این  رفتار و روش آنها را قبول ندارم. من معتقدم که انسان ها که کار می کنند  رجال و شخصیت های سیاسی هیچکدامشان بدون اشکال  نمی توانند کار کنند. املای نا نوشته غلط ندارد ما باید معدلگیری گیری کنیم اگر شخصیتی در جامعه موثر می باشد  و در انقلاب یک سرمایه  به حساب می آید ، ما نباید آن را به راحتی از دست بدهیم.  دوستانی که فاصله گرفتند بالاخره می توانند حضور و ارتباط  و نظراتشان را می توانند منتقل کنند و می توانند تاثیر گذار هم باشند ولی فاصله گرفتن باعث می شود که هیچ نقش و تاثیری را نداشته باشند.   از نظر شما هم چنان آقای احمدی نژاد دارای محبوبیت هستند؟ یعنی اگر از یک لیستی حمایت کنند آن لیست پیروز می شود؟    من معتقدهستم که آقای احمدی نژاد هم چنان از محبوبیت برحوردار است.  نشانه اش هم این است ،که هر کجا حضور پیدا می کنند  و مردم مطلع می شوند که جایی سخنرانی دارد سعی می کنند خودشان  را به ایشان برسانند. من هم که در دولت دهم معاون ایشان بودم ،هر جایی می روم به من مراجعه می کنند. از این ارتباطات مردمی نه در یک شهر بلکه در جاهای مختلف می توان کشف کرد  که ایشان همچنان در دل مردم قرار دارد، ولی این مسئله را باید تفکیک کرد. بعضی شخصیت ها هستند که خودشان در میان مردم محبوب هستند،ولی اینکه طیف وابسته به ایشان همان محبوبیت داشته باشد یا کاندیداهای مورد حمایت ایشان رای بیاورنداین را نمی توانیم بگوییم ،این فرق می کند شخص آقای احمدی نژاد محبوبیت دارد.بلکه مجموع جریان های اصولگرایان همه باهم بیایند،هر کدام سهمی دارند طرفداران احمدی نژاد هم سهمی دارند. این ها وقتی که در کنار هم باشند هم افزایی بیشتر می شود.   ما در انتخابات های گذشته می دیدیم که به عنوان مثال لیستی منتشر می شد با عنوان یاران خاتمی ، یا یاران هاشمی. ممکن است در این دوره لیست یاران احمدی نژاد هم منتشر شود؟   از این مسئله دقیقا اطلاعی ندارم.   فکر می کنید برای  دوباره به هم رسیدن اصولگرایان و احمدی نژاد کدام یک باید پیش قدم بشوند؟  آیا احمدی نژاد باید بایستد و اصولگرایان سراغ او بیاییند، یا نه احمدی نژاد از درون اصولگرایی درامده باید به سمت اصولگرایان برگردد؟   چون این فاصله گرفتن از هر دو طرف بود و نزدیک شدن هم باید از هر دو طرف باشد و جهت ها را باید برگردانند. افرادی در این میان هستند که می توانند کمک کنند. اسم نمی آورم . ولی بعضی افرادی که در هر دو جمع هم طیف  اصولگرایان هم در طیف آقای احمدی نزاد مقبولیت دارند باید این ها را به هم نزدیک کنند. هم چنان که  گفتم در طیف های اصولگرایان مشترکات بیشتر از اختلافات است. بالای 90 درصد مشترکات هست.  من اینجا درصد تعین نمی کنم. بسیاری از اختلافات در برخورد ها و رفتار هاست که این فاصله ها ایجاد می شود، نه در عقیده ها و گرایش ها.  چون مشترکات زیاد هست می تواند وحدت اتفاق بیافتد.   در اظهارات اصلاح طلبان ،استدلال آنها این است که آقای احمدی نژاد  به لحاظ اجتماعی شخصیت بسیار مطلوبی نیست و اگر این را به اصولگرایان نسبت دهیم و وصل کنیم پیروز انتخابات مجلس آینده ما خواهیم بود ؟ فکر می کنید که احمدی نژاد با این فاصله ای که از اصولگرایان دارند در زمین اصلاح طلبان بازی می کنند؟   محبوبیت و جایگاه آقای احمدی نژاد در جامعه و در بین مردم مسئله  روشنی می باشد. این را به اشکال مختلف می توانند ارزیابی کنند تا برایشان روشن شود ، این چیز مخفی نیست. محبوبیت یک شخصیت سیاسی از نظر سنجی  و یا با نحوه برخورد و رفتار مردم هم معلوم می شود. در حقیقت  مسئله مبهمی نیست. یک جایگاه در میان سیاسیون هست و یک جایگاه افکار عمومی جامعه که با افکار سیاسیون یکی نیست. محبوبیت و جایگاه آقای احمدی نژاد در بین مردم با محبوبیت ایشان در بین سیاسیون متفاوت است. سیاسیون خیلی انتقاد دارند ولی مردم قبول اش دارند. بنابراین اگر اصولگرایان بخواهند مردم را داشته باشند باید سکوت کنند و هر چه  از آقای احمدی نژاد انتقاد کنند به ضرر خودشان می باشد. نکته بعدی این است  که گاهی بستر را برای حمله اصلاح طلبان به آقای احمدی نژاد را اصولگرایان فراهم می کنند. خدمات دولت های نهم و دهم برای کل جریان اصولگراست. ما با دست خودمان  این خدمات را صفر می کنیم.  بعد اصلاح طلبان می گویند چه کار کردید برای مردم ؟ سوال خوبی هم هست. از این طرف موفقیت های آقای احمدی نژاد را بعضی از اصولگرایان منتقد تخریب  می کنند و این خدمات را صفر می کنند و بعد دستشان خالی می شود.  بنده در اواخر دولت دهم یک مناظره تلویزیونی  با یکی از نمایندگان اصولگرا داشتم. من دیدم که ایشان یک لیست بلند بالایی نوشته که این ها اشکالات دولت دهم است و همه  اقدامات دولت را نفی کرد. من هم گفتم شما که همه خدمات را نفی کردید دیگر چه چیزی برای اصولگرایان باقی می ماند؟  کارهای بزرگی که دولت نهم و دهم  انجام داده اند به  پشتیبانی مجلس انجام شد. نباید ما عقب نشینی بکنیم و در واقع خدمات را بیان نکنیم. مقام  معظم رهبری، هم بارها فرمودند که اقداماتی  که همه دولت مردان انجام می دهند حتما بگویند، هم این نکته امید در دل مردم ایجاد می کند. در اواخر دولت دهم رهبری این را بیان داشتند که خیلی خدمت کرده است. از طرف دیگر رویکرد های سیاسی ای که آقای احمدی نژاد داشته انقلابی بوده است. حتی در سال آخر حضرت آقا فرمودند که در این دوره بود که شعارهای انقاب احیا و زنده شد. هدفمندی یارانه ها که انجام شد، دقیقا این یک کار بزرگی بود که  دولت های قبلی نتوانسته بودند انجام دهند. اینجا هم مجلس و هم دولت دست به دست هم دادند و اجرا کردند. حال یک عده ای می آیند و ایراد می گیرند که این کار دارای اشکالات فراوانی بوده. مگر کار به این بزرگی  بدون اشکال می شود؟ هیچ کدام از انتقاد هایی که نسبت به هدفمندی یارانه ها انجام شده هیچ کدامشان اصلاح نشده است. اجرا با مسئله فکر تفاوت دارد. باید واقع نگر باشیم اما اصل هدفمندی که کار بزرگی بود دولت احمدی نژاد به همراه مصوبات مجلس انجام داد. خوب لایحه ای که دولت آورده بود یارانه نقدی برای هفت دهک بود ، اما در مجلس سه طیف وجود داشت. یک طیف می گفتند که تنها به افراد تحت شمول کمیته امداد و بهزیسیتی بدهیم یعنی تنها دو دهک مانند آقای توکلی.  حتی این پیشنهاد را هم در بررسی بودجه دادند ولی رای نیاورد. کمیسیون اقتصادی مصوبه اش 5 دهک ، یعنی نصف جامعه بود. اگر پیشنهاد بعدی رای نمی آورد به همین می رسیدند. منتها یک طیف دیگر  که اکثریت مجلس بودند ،گفتند نمی شود مردم را ازهم تفکیک کنید. منتها به تناسب درآمدها یعنی دهک های بالا  مقدار کمی بهشان داده شود. حسن قضیه این بود که مردم را جدا نکرد و در مقام اجرا هم کار برای اجرا آسان شده بود. وقتی این کلیت تصویب شد راحت تر شدند و گفتند اجرایی تر شد. نظر اصلی شان این بود که به ثروتمندان ندهند. اما  چون در مقام اجرا مشکل بود این مصوبه مجلس  کار را برای آنها تسهیل کرد. در کل در خصوص خدمات اصولگرایان چه در دولت  و چه در مجلس کارهای زیادی شده است و این ها با هم عجین هستند.  اینکه عده ای از اصولگرایان با آقای احمدی نژاد مخالفت دارند یا به او انتقاد دارند و بیایند خدمات را منفی جلوه بدهند این موجب می شود که دست خودشان در مقابل اصلاح طلبان خالی شود. وزارت خانه ها را چه کسی ادغام کرد؟مجلس و دولت باهم. این در صورتی است که در مجلس ششم و دولت اصلاحات یک وزارت خانه را می خواستند ادغام کنند نمیتوانستند ولی  اینجا 7 تا وزارتخانه را 3تا کردند و کارهای بزرگی انجام شده است.   جدا از نکات مثبت دولت قبل انتقادات بسیاری به آنها وارد است به عنوان مثال خانه نشینی احمدی نژاد. شما گفتید که احتمال نمی دهید آقای احمدی نژاد حرکتی جدا از اصولگرایان انجام دهد ولی عملا الان جدا هستنند. اگر تاانتخابات مجلس جریان  احمدی نژاد و طیف اصولگرایی به هم نزدیک نشوند، آیا احمدی نژاد به  صورت مستقل در انتخابات اقدامی نمی کند؟   اصولگرایان باید راهبرد خودشان را در این قضیه تعریف کنند و اگر بنا بر نزدیک شدن باشد آن موقع می روند و با ایشان صحبت می کنند. اما اگر نه بخواهند این روند را ادامه بدهند  به همین شکل پیش می روند من به صورت  کلی این نکته را می گویم که نباید از امتیازات و ظرفیت های آقای احمدی نژاد در جامعه غافل بشویم.   از نظر شما نسبت مجلس آینده با دولت فعلی چگونه خواهد بود؟   طبعا مجلس بعدی با فعلی تفاوت خواهد داشت، و اصلاح طلبان و حامیان دولت تلاش می کنند که طرفداران زیادی در مجلس داشته باشند .من معتقد هستم که جریان اصولگرا همواره در مجلس بعدی جریان اصلی خواهد بود. علت هم این است که نباید فقط با تهران قضاوت کنیم. کاندیداهای اصولگرا در شهرستان ها و در استان ها محبوبیت خوبی دارند و طی سال های گذشته با مردم بوده اند  و از مردم جدا نشده اند و خیلی به مردم خدمت کرده و همواره دنبال کارهای مردم بودند واین بحث فراتر از بحث های سیاسی می باشد. این ارتباط صمیمی و خوب با مردم محفوظ است. لذا بخشی از مجلس آینده همان نماینده های اصولگرای شهرستان ها می باشند. اما با دولت چگونه خواهد بود و رویکرد اصلی مجلس حمایت از دولت می باشد.   از نظر شما مجلس کنونی از دولت حمایت می کند؟ با وجود اینکه بیشترین سوالات از وزرا و کارت زرد را در این دولت و مجلس داشته ایم.   من دیگر به اینها عادت کرده ام. در زمان ما هم بیشترین تذکر و سوال وجود داشته است، تذکر  مانعی ندارد افراد و نمایندگان می توانند تذکر بنویسند و قرائت شود این را نمی شود به مسئله مخالفت با دولت حمل کرد. در زمان آقای احمدی نژاد از این تذکر ها زیاد بود، الان هم وجود دارد. گاهی می گفتند تذکر به خود شخص رئیس حمهور هم زیاد شده بود. این را اگر تحلیل کنیم چند نکته وجود دارد. علت اینکه تذکر در مورد رئیس جمهور چه در دولت قبل و چه فعلی زیاد است به این دلیل است که به  معاونت ها مستقیم نمی توانستند تذکر بدهند. به عنوان مثال نماینده نمی توانست به معاون محیط زیست تذکر دهد، همه تذکر های معاونت ها را به رئیس جمهور می نویسد. اگر جایی هم وزیر نباشد طبق آیین نامه به سرپرست هم نمی توانند تذکر بدهند باز هم باید به رئیس جمهور بدهند. نکته دیگر این که بسیاری از این تذکر ها تذکر نیست. زمانی که من معاون پارلمانی بودم نصف این تذکر ها را بر می گرداندم. چرا که آنها در غالب نیاز جامعه و یک درخواست بودند. مشکلاتی که مردم روستا یا شهری دارند و آن را در قالب تذکر به ریس جمهور می دادند. تذکر آنجایی است که خلافی صورت گرفته باشد. اما خلافی نبود، این نقص آیین نامه است. به نظر من باید تذکرات و درخواست ها تفکیک شود، که آن موقع هم بارها برای مجلس نوشتم. اما در مورد کارت زرد و قرمز باید بگویم این قضیه خیلی با روح قانون اساسی سازگار نیست. برای اینکه در قانون اساسی فقط سوال مطرح شده و رای گیری وجود ندارد. رای گیری تنها  زمانی هست که استیضاح صورت گیرد .تذکر در قانون اساسی نیامده است و در آیین نامه  اضافه شده که در آغاز شورای نگهبان قبول نکرده بود که با تسامح این را پذیرفتند. تسامح هم این بود که الزامی ندارد وزرا به تذکر کتبی نمایندگان جواب بدهند. در مجلس هشتم  رای گیری درباره سوال هم به آیین نامه اضافه شد و گفتند که اگر 3 تا کارت زرد گرفتند و 3 بار سوال پرسیده شد و جواب ها قانع کننده نبود،استیضاح شکل می گیرد. اما بازهم شورای نگهبان این را نپذیرفت  و آیین نامه را به این شکل  تصحیح کردند که جریان استیضاح  به ماده مربوطه آیین نامه می تواند به جریان بیافتد. یعنی این 3 کارت زرد چه باشد چه نباشد، می تواند استیضاح کنند . بنده از آیین نامه انتقاد دارم، این تذکر های شفاهی که در این مجلس به آیین نامه اضافه شد ، با روح قانون اساسی سازگار نیست. یعنی شکل اش را حفظ کردند و توانستند موافقت را از شورای نگهبان بگیرند، اما در عمل اشتباه است.
کد خبر: ۵۷۷۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۱/۲۹

سینما بهمن اهواز به عنوان اولین سینمای کودک و نوجوان کشور در اهواز آغاز به کار کرد. سایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com: به گزارش خبرنگار مهر،‌ علیرضا چرخابی سرپرست حوزه هنری خوزستان پیش از ظهر امروز در نشست خبری افتتاح سینما بهمن به عنوان اولین سینما کودک و نوجوان کشور اظهار کرد: تمام هم و غم مسئولان برای کودکان و نوجوانان است. تمام تلاش ها را از بستر اصلی یعنی مدرسه شروع می کنند. دانش آموزان آینده سازان کشور هستند. برای آیندگانی که قرار است مسئولیت بپذیرند بیشتر تلاش می کنیم. وی افزود: دانش آموزان به ویژه در سنین پائین جمعیت خیلی وسیعی هستند و جامعه هدف ما در سینمای کودک همین دانش آموزان هستند که می طلبد با زیرساخت های مناسب تری در این زمینه فعالیت کنیم. ثمرات این تلاش را در آینده کشور به خوبی مشاهده می کنیم. سرپرست حوزه هنری خوزستان تصریح کرد: سبک زندگی مردم در استقبال از سینما بسیار تاثیر می گذارد. وقتی در یک فضایی به صورت واحد قرار می گیریم و از تلویزیون استفاده می کنیم قطعا اثر گذاری اصلی ندارد اما باید عادت های اجتماعی مانند رفتن به سینما را در زندگی روزمره خود قرار دهیم تا آموزش های لازم هر فیلم را به راحتی دریافت کنیم. به گزارش خبرنگار مهر، مدیر سازمان دانش آموزی خوزستان، کارگردان انیمیشن سینمایی رستم و سهراب و مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی خوزستان در این افتتاحیه حضور داشتند. در حاشیه این افتتاحیه، فیلم رستم و سهراب برای دانش آموزان در سانس اول و در سانس دوم برای 400 نفر از مدیران مدارس اهواز، باوی و حمیدیه اکران شد.
کد خبر: ۵۵۶۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۱/۰۶

سایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com: رویش نیوز- هجرت ایزدی: سیاست خارجی یک دولت بر خلاف آن چه پنداشته می شود یکی از کارویژه های دولت نیست بلکه صورت تمام عیار فکری، فرهنگی و تمدنی آن دولت است. وقتی ایالات متحده ی امریکا عالم را برده ی خویش می بیند و ابزارهای متعدد برای حفظ قدرت خویش به کار می برد همه نشان آن است که حیات این دولت با استثمار مستضعفین عالم سامان یافته و این روح استکبار طلبی و استخدام گری امریکا را طاغوت زمانه ساخته است. تا زمانی که بشر در سیر انا لله و اناالیه راجعونی حضرت حق را ملاقات نکند همواره در این عالم غریب است و یار می طلبد. لذا اجتماع های اولیه اگرچه برای برآوردن نیازهای ظاهرا مادی تشکیل شد لکن حضور حضرت آدم علیه السلام از همان ابتدای خلقت ازآن جهت بود که با پیوستن زمین به آسمان از غربت انسان کاسته شود تا این که تاریخ پیامبران بالاخره به غدیر متصل شد و شیعه با پذیرش ولایت انسان کامل حیاتی بس مبارک را پیش خویش گشود.   در تقابل باشیعه که جانش با امام حاضر پیوسته است مستکبران عالم غریب ترین افراد در عالمند. لذا برای آن که خلا دوری از ولایت حق را پر کنند به ساز و کارهای محکم مادی روی می  آورند تا با دوستان مستضعف بتوانند قدرت خویش را در زمان تثبیت کنند. بنابراین  طواغیت عالم مستضعف ترین اهل عالمند که با ابزارهای بیشتر متورم شده اند و هرگاه یکی از آن سازو کارهای خود مدارانه  و دوستان استثمار شده از رده خارج شوند آن ها هم طاقت نمی آورند و تمام می شوند. در این راستا مذاکره ی دولت ها با طواغیت عالم دو گونه است؛ عموم دولت ها از طواغیت عالم می ترسند لذا با مذاکره و کسب حمایت بیشتر می خواهند فربه شوند وصورت دوم آن که دولت ها می دانند تمنای مذاکره با مستکبران قبل از کسب هویت برای خویش هویت بخشی به کافران و مشرکان است لذا فقط برای اتمام حجت و تذکر مذاکره می کنند. در حالی که مذاکره برای طواغیت عالم رفع غربت از خویش است و دنیای اطلاعاتی با حضور بی ریشه ی شبکه های اجتماعی به یک باغ وحش تبدیل شده است ، رسانه های دنیای مدرن به ملت ها القا می کنند که اگر آن ها با انتخاب دول سکولار دوستی با ابر قدرت های مادی را پیشه ی خویش کنند منافع آن ها بیشتر تامین خواهد شد. از آنجا که عادت ها و ترس بشر بزرگ ترین سلاح شیطان برای دوری از حق است دولتمردان کشورهای مستضعف به دلیل حضور فیزیکی قدرتمندانه ی دنیای مدرن خودشان را در مدار طواغیت عالم می گذارند تا خلا های مادی و امنیتی خویش را جبران کنند. انقلاب اسلامی در عصر قدرت نمایی دنیای مدرن نه ابزار های دنیای مدرن بلکه روح طواغیت عالم را به چالش طلبید. لذا طواغیت عالم پس از آن در ذیل انقلاب اسلامی باید خودشان را معنا می کردند.از آن جا که طاغوتیان نمی توانستند حقیقت غدیری و ولایی انقلاب اسلامی را برتابند با چنگ و دندان نشان دادن ها امید آن داشتند تا بتوانند براین حقیقت فرهنگی و تمدنی ابدی در تاریخ فایق آیند. دولت هایی که پس از انقلاب روی کار آمدند عموما نتوانستند این غنای فرهنگی بی نظیر انقلاب اسلامی را درک کنند لذا مسحور ابزار های دنیای مدرن گردیدند و هم رنگ زمانه شدند تا بالاخره بتوانند به اسم تامین امنیت و رفاه برای مدت کوتاهی از شر طواغیت در امان بمانند . از ابتدای پدید آمدن رشته ی روابط بین الملل همواره دو گرایش اساسی وجود داشته است؛ آرمانگرایی صلح طلب و واقع گرایی جنگ طلب. واقعیت آن است که تئوری های روابط بین الملل حتی در صورت آرمان گرایانه ی برد-برد چیزی جز هویت بخشیدن به طواغیت عالم نبوده است و آن چه این دو گروه به صحنه ی سیاست خارجی آورده اند جز ستم بر انسان های بی گناه و مظلوم نبوده است. دولتمردانی که در پارادایم های روابط بین الملل به دنبال ترقی جایگاه خویشند در یک بازی شیطانی وارد شده اند که حدود وثغور آن را مستکبران عالم طراحی کرده اند که در صورت ورود از عوارض و نتایج آن گریزی نیست. وقتی رهبرعزیز انقلاب متذکر می شوند که این جوانان خضوع قدرت های بزرگ را در مقابل ملت ایران خواهند دید همانند رهبران سیاسی عالم بلوف نمی زنند. ایشان نور جاری انقلاب اسلامی را در تاریخ می بینند و در راستای تحقق وعده های الهی ما را به مقاومت دعوت می کنند. انقلاب اسلامی تا ظهور امام عصر زنده است لذا همان گونه که دامنه ی شیطنت جباران ذیل ربانیت حضرت حق است دشمنی کافران و مزدوران آن ها با جمهوری اسلامی ذیل غدیر و انقلاب اسلامی است و نه عکس آن. طواغیت عالم هر چه می کنند انوار انقلاب اسلامی را شدید تر خواهد کرد. دولتمردان اگر جایگاه غدیری انقلاب اسلامی را بشناسند از سقیفه های متعدد ترسی به خود راه نمی دهند. هر ابزاری در این عالم آن قدر ظرفیت دارد که بشر به آن هویت می دهد. آدمی اگر نقش ابزار را همان سان که گفتمان حاکم بر دنیای مدرن حد اکثری می داند، معنا کند به همان ابزارها واگذار می شود ولی اگر افق نگاهش را ورای تحریم ها سامان دهد نه تنها ابزار را از دست آن ها ربوده است بلکه مقتدرانه و عزتمندانه اقدام می کند همان گونه که  انقلاب در هستی خویش عزیز است و مورد  غفلت قرار گرفته است. مگر از تمدن بحران زده ی ابزاری دنیای مدرن با پشتوانه ی خودمدارانه ی بیکنی و دکارتی و استراتژیست های جن زدهِ امریکایی چیزی جز بدهی چند د ه هزار میلیارد دلاری و فروپاشی فرهنگی دنیای مدرن پدید آمده است که بعضی مسئولان هنوز چشم امید به آن ها دارند. مقامات امریکایی به این عکس ها و قدم زدن های دیپلماتیک برای شکستن مقاومت به رهبری جمهوری اسلامی بسیار امید دارند و متاسفانه وزارت خارجه  از این توانایی عزت مندانه ی جمهوری اسلامی در راهبری جنبش های اسلامی به شدت غافل است. پس از توافق نامه ی سعدآباد در 1382 تونی بلر نخست وزیر وقت انگلستان در یک جلسه ی خصوصی اعلام کرد که میوه ی عراق را از دستان حسن روحانی دبیروقت شورای عالی امنیت ملی ایران به دست آورده است. این توافقنامه ها که با توافقنامه ی پاریس کامل شد ایران تعلیق کامل غنی سازی اورانیوم را پذیرفت. نتیجه ی این اعتمادسازی ها چیزی جز تصویب چند قطعنامه ی شورای حکام در سال 83 نبود . با این همه که همه ی جریان کفر علیه جمهوری اسلامی  دست به کار شدند به برکت ظرفیت های توحیدی انقلاب اسلامی شهید شهریاری ها در غنی سازی بیست درصد از قبل همین فشارها و تحریم ها روییدند. مطالبات زیاده خواهانه ی فعلی دول غربی برای تعطیلی فعالیت های هسته ای جمهوری اسلامی طی بیست سال و حتی بیشتر نیروهای انقلابی دیگری را پرورش خواهد داد و خدعه ی مکاران عالم راخنثی خواهد کرد. لذا در صورت مذاکره ی غیر انقلابی  ذات غدیری تمدن ساز انقلاب اسلامی در ظلمات فشارها همچون ستاره ای چشم جهان را خیره خواهد کرد.همان گونه که دولت با سیاست خارجی اعتدالی قصد عبور از تحریم ها را داشت و  بانفت زیر 50 دلاری مواجه شد حضرت حق مسئولان نظام را به سوی وحدت بیشتر برای تحقق سیاست های اقتصاد مقاومتی سوق داد. در حالی که روح توحیدی انقلاب اسلامی برهمه ی عالم احاطه دارد و مقامات امریکایی و اروپایی به این امر به خوبی واقفند متاسفانه بعضی مقامات داخلی از این عزت فرهنگی غافلند و برای رفع مشکلات هم چنان چشم به آن سوی مرزها دوخته اند. در صورتی که همین اقتدار فرهنگی است که ورای همه ی ابزارهای اطلاعاتی و امنیتی رژیم صهیونیستی گنبد آهنین را آماج حملات متعدد کرده است و هر حمله ای از سوی رژیم صهیونیستی از سی و سه روزه و بیست و دو روزه و هشت روزه و پنجاه  و یک روزه در نهایت آن ها را وادار به عقب نشینی می کند. امروز جنبش های عدالت خواهانه در عالم برای استمرار حیات خویش  باید از روح توحیدی انقلاب اسلامی مدد بگیرند و این ها نشان آن است که انقلاب اسلامی فراتر از مرزهای خویش عالم گیر خواهد شد . لذا نیروهای دلسوز انقلابی گمان نکنند که با دیپلماسی فعلی  تاریخ به عقب بازگشته و توافق نامه ی سعد آباد و پاریس دیگری امضا شده است بلکه حضرت حق که کل یوم هو فی شان است هردم برای ظهور ولایت مطلقه ی امام معصوم در ظلمات ابزارهای مرده ی دنیای مدرن تجلی خواهد کرد و نیروهایی به صحنه  خواهد آورد که  وعده های الهی را به منصه ی ظهور رسانند. انشا الله
کد خبر: ۵۵۳۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۱/۰۴

سایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com: وزیر امور خارجه ایران یکی از وزرای دولت یازدهم بود که به دلایل مختلف بسیار مورد متوجه رسانه‌ها و مردم قرار گرفت. دیروز سالگرد تولد ۵۵ سالگی محمدجواد ظریف بود و روزنامه ایران گفت‌وگویی با محمدجواد ظریف در سالروز تولد ایشان داشته که در ادامه می خوانیم. * در آغاز بهتر است بدانیم که شما در چه سالی و در چه شهری متولد شدید؟– من در هفدهم دی ۱۳۳۸ در تهران متولد شدم. مادرم دختر مرحوم حاج میرزا علی نقی کاشانی از تجار بزرگ تهران و پدرم از تجار به‌نام اصفهان بود. * در کدام محله تهران زندگی می‌کردید؟– خانه ما بین خیابان کاشان و خیابان کمالی، پشت باغ شاه سابق بود؛ خانه‌ای بزرگ و قدیمی که تا بعد از فوت پدرم آن را داشتیم. بعد از ایشان نگهداری آن خانه برای مادرم مشکل شد. در شش سالگی، چند ماهی به اصفهان رفتیم و من در دبستان کار مشغول شدم اما خیلی زود به تهران بازگشتیم و با آغاز سال تحصیلی بعد من به دبستان علوی رفتم. فکر می‌کنم کلاس دوم دبستان بودم که اولین سخنرانی‌ام را در روز عید غدیر انجام دادم. این شد که از همان ابتدا به نوشتن متن و سخنرانی عادت کردم. * پدرتان در چه سالی به رحمت خدا رفت؟– پدرم در سال ۱۳۶۳ مرحوم شدند. همسرم دو ماهه باردار بود که ایشان از دنیا رفتند. آن زمان من در آمریکا بودم و متأسفانه نتوانستم برای مراسم پدرم به ایران بازگردم. * دوران کودکی شما مصادف با کدام تحولات سیاسی و اجتماعی در ایران بود؟– من در خانه تنها فرزند بودم و هیچ هم‌بازی‌ای نداشتم. از طرفی خانواده ما به شدت محافظه‌کار بودند. * به لحاظ سیاسی؟ – از همه لحاظ. ما در منزلمان تلویزیون و رادیو نداشتیم. پدرم رادیو را در کمدی می‌گذاشت و در آن را قفل می‌کرد. فقط برای شنیدن دعای سحر ماه مبارک رمضان از آن استفاده می‌کرد.* با اینکه توان مالی خرید تلویزیون را داشتید.– بله. بیش از اینها توانایی مالی داشتند، اما به علت اعتقاداتی که داشتیم، تلویزیون خریداری نشده بود. فکر می‌کنم تا ۱۵ سالگی به سینما نرفتم. علاوه بر این روزنامه‌ای هم در خانه ما پیدا نمی‌شد. پدر و مادرم اجازه رفت و آمد را نیز به من نمی‌دادند. * با دوستان؟– اجازه رفت و آمد با هیچ‌کس را نمی‌دادند. من فقط هر روز صبح به مدرسه می‌رفتم. حتی پدرم برای کنترل بیشتر، به باغبان خانه سپرده بود که مرا تا ایستگاه اتوبوس مدرسه همراهی کند. لذا در کودکی بسیار از جامعه دور بودم. البته به خاطر گرایش‌های شخصی و مطالعه خودم، کم و بیش از اوضاع جامعه باخبر می‌شدم. مثلاً در آن زمان به تازگی حسینیه ارشاد افتتاح شده بود و مرحوم شریعتی در آنجا صحبت می‌کرد. من نیز برای بعضی سخنرانی‌هایم به هر طریق ممکن از کتاب‌های مرحوم شریعتی استفاده می‌کردم. در آن مقطع کتاب‌های زیادی می‌خریدم که خواندن بعضی از آنها نیز در آن زمان ممنوعیت داشت. * در همان شرایط خانواده شما بیشتر به کدام طیف سیاسی گرایش داشتند؟ منتقدانی مانند جلال آل‌احمد، مرحوم شریعتی، گروه‌های اسلام‌خواهی مانند حزب مؤتلفه اسلامی یا گروه‌ها و جریانات ملی، همانند جبهه ملی ایران؟– هیچ‌کدام. پدربزرگ من در زمان مرحوم مصدق از لحاظ اقتصادی به ایشان کمک می‌کرد. از طرفی ایشان با مرحوم کاشانی آشنا بود و رفت و آمد نزدیک داشت. اما من در مدرسه با کسانی که گرایش‌های سیاسی داشتند، مانند چند نفر از فرزندان سردمداران حسینیه ارشاد ارتباط داشتم و در هر فرصتی از آنها کتاب می‌گرفتم و می‌خواندم. مرحوم آقای مطهری نیز به مدرسه علوی می‌آمدند، اما من هیچ‌گاه س عادت دیدن ایشان را نداشتم. در مدرسه علوی دیدگاه‌های متدین را مطالعه می‌کردیم. همچنین کسانی که سیاسی‌تر بودند کتاب‌های مرحوم آقای طالقانی را می‌خواندند. به خاطر ندارم دیدگاه‌های ملی‌گرایان در آنجا رواج داشته باشد. * گرایش شما بیشتر به کدام سمت بود؟– بنده کتاب‌های سنتی و انقلابی را همزمان مطالعه می‌کردم و از معدود شاگردان مدرسه علوی بودم که هم در جلسات حجتیه و هم در جلسات انقلابیون شرکت می‌کرد. در مدرسه دو طیف وجود داشت؛ یک طیف حجتیه‌ای بودند و در جلسات مرحوم آقای حلبی که بعضاً در منزلشان تشکیل می‌شد، شرکت می‌کردند. بنده نیز به منزل ایشان می‌رفتم و از طرف دیگر در جلسات بچه‌های انقلابی نیز شرکت می‌کردم. بنابراین فکر می‌کنم قبل از سفرم به آمریکا با هر دو تفکر آشنایی پیدا کردم. * چطور بحث سفر شما به آمریکا در خانواده مطرح شد؟– این عزیمت به اصرار من صورت گرفت. پدر و مادرم مخالفت می‌کردند و بیشتر آمادگی داشتند در صورت ضرورت مرا به انگلیس که به ایران نزدیک‌تر است، بفرستند. خاطرم هست که دعوای خیلی جدی هم بین ما پیش آمد، زیرا پدر و مادرم می‌گفتند کمی صبر کنم تا به لندن بروم. اما من نگران بودم که خیلی دیر بشود. آنجا بود که با رفتنم به آمریکا موافقت کردند. به یاد دارم در این میان با مرحوم پدرم خیلی تندی کردم. خدا از سر تقصیرات همه ما بگذرد. * پس ایده سفر به آمریکا نظر خودتان بود؟– خارج شدن از ایران نظر بنده بود. در سه ماهی که در دبیرستان خوارزمی بودم روزی به مدرسه علوی رفتم تا دوستانم را ببینم. یکی از مربیان مدرسه مرا صدا کرد و گفت که از آنجا بروم، زیرا احتمال دارد برای خودم و مدرسه دردسر درست کنم. حتی یکی از معلم‌های مدرسه خوارزمی بیرون از کلاس به بنده هشدار داد که بیشتر مواظب خودم باشم. من فقط شانزده سال داشتم و طبیعتاً این موارد باعث نگرانی او می‌شد. به همین خاطر برای رفتن به آمریکا به خانواده‌ام اصرار می‌کردم. * یعنی دقیقا در ۱۷ سالگی از ایران خارج شدید؟– سال دوم نظری را تمام کرده بودم. سه ماه از سوم نظری را نیز در مدرسه خوارزمی تجریش گذراندم که در ژانویه ۱۹۷۷ و در زمان حکومت کارتر از ایران خارج شدم. * چه سالی ازدواج کردید؟– در تابستان ۱۳۵۸ به تهران بازگشتم. با مادرم تماس گرفتم که می‌خواهم به ایران بازگردم و ازدواج کنم. به فاصله یک هفته به اصفهان رفتم تا خواهرم را که پانزده سال از من بزرگتر است، ببینم. ایشان نیز خواهر یکی از دوستان خودش را به عنوان دختری متدین و انقلابی، برای ازدواج معرفی کرد. * و این اولین مراسم خواستگاری برای شما بود؟– بله؛ اولین و آخرین. اقامت بنده در ایران سه هفته به طول انجامید. در ماه مبارک رمضان بود که روزی خواهرم آنها را به خانه خود دعوت کرد. دو خانم جوان آمدند، اما من دقت نکردم و حتی متوجه نشدم منظورشان کدام‌یک از آنهاست. مادر و پدرم هنوز در تهران بودند. بنابراین با اجازه آنها همراه خواهر و شوهر خواهرم به خواستگاری رفتیم. ایشان همانطور که فکر می‌کردم، متدین و انقلابی بودند. به یاد دارم در آن جلسه کمی قرآن و حدیث خواندم که ایشان پسندیده بودند. زمانی که به خانه بازگشتیم به مادرم اطلاع دادم که برای تشریفات به اصفهان بیایند. نامزدی‌مان مصادف با شب‌های احیا بود. در آن زمان ایشان ۱۷ سال داشتند و من ۱۹ ساله بودم که ازدواج کردیم. جالب اینکه پسرم نیز در سن ۱۹ سالگی و دخترم در ۱۷ سالگی ازدواج کردند. * به لحاظ فرهنگی چگونه با آمریکایی‌ها کنار آمدید؟– من در دوره دبیرستان به سانفرانسیسکو رفتم. آن زمان دوران اوج حضور ایرانی‌ها در آمریکا بود؛ یعنی بیشترین تعداد دانشجوی خارجی در آمریکا را ایرانیان تشکیل می‌دادند. هر جایی که می‌رفتم، به خصوص در کالیفرنیا، آنقدر حضورشان پررنگ بود که خود را در همان محیط ایرانی حس می‌کردم. فارغ از گرایش‌های مذهبی، در همان دبیرستانی که من ثبت‌نام کردم به اندازه کافی دانش‌آموز ایرانی وجود داشت. * از ملیت‌های دیگر هم بودند؟– چینی‌ها هم بودند. عرب‌ها نیز به تازگی شروع به آمدن کرده بودند، اما ایرانی‌ها جو غالب را تشکیل می‌دادند. در مجموع در طول دوران دانشجویی‌ام تنها یک بار به همراه دوستان به منزل معلم دبیرستانمان دعوت داشتیم و یک بار نیز برای ناهار میهمان یکی از استادهای دانشگاه بودیم. به جرأت می‌توانم بگویم که فقط همین دو بار بود که به محیط آمریکایی وارد شدم. نزد معلم دبیرستان سالاد خوردیم و نزد آن استاد دانشگاه نیز چون با فرهنگ اسلامی آشنایی داشت، مقداری پنیر خوردیم؛ چراکه سایر غذاها ذبح شرعی نشده بود. * پس می‌دانستید ذبح اسلامی نشده بود؟– بله، به همین خاطر ارتباط محدودی با آمریکایی‌ها داشتیم. پس از ازدواج نیز ارتباط محدودی داشتیم، تا زمانی که نماینده دائم ایران در سازمان ملل متحد در نیویورک شدم. به خاطر نوع کارم و اینکه باید با محیط آمریکا تعامل داشته باشم، من و همسرم سعی کردیم با آمریکایی‌ها رفت و آمد کنیم. البته بنده حدود ۳۰ سال در این کشور زندگی کردم و فرهنگ این کشور را خوب می‌شناسم. جالب ایناست که اکثر ایرانیانی که در آمریکا زندگی می‌کنند، اسم غذاها و ادویه‌ها را به انگلیسی می‌دادند اما من و هسمرم هنوز نمی‌دانیم. * چون رستوران کم می‌رفتید؟– به رستوران مسلمان‌ها می‌رفتیم یا به رستوران‌هایی که ماهی یا سبزیجات سرو می‌کردند. به خانه آمریکایی‌ها رفت و آمد نداشتیم. به طور کلی حتی رفت و آمدمان در ایران نیز به هر دلیل محدود بوده است، شاید به خاطر اینکه چندان اجتماعی نیستیم. * یعنی این تمایل، برخاسته از تضاد فرهنگ و نظام اجتماعی میان ایران و آمریکا در وجود شماست؟– نه الزاماً، زیرا افرادی هستند که خیلی راحت با محیط آمریکا ارتباط برقرار می‌کنند. شاید به خاطر این است که من از کودکی تنها بوده‌ام و میل زیادی به شرکت در میهمانی و عروسی ندارم. حتی در مورد مجالس مذهبی نیز اگر در خانه به روضه گوش بدهم راحت‌تر هستم. * رابطه شما با شعر، ادبیات و موسیقی و به طور کلی با عالم هنر و خیال چگونه است؟– سالی که من در دبیرستان سه و نیم نمره تا بیست کم داشتم، ۲ نمره آن از هنر بود. در مورد خط و نقاشی ذوقی نداشتم. هیچ وقت خطم خوب نبوده. به همین خاطر در آمریکا همیشه متن‌هایم را با کامپیوتر تایپ می‌کردم. * در مورد شعر و ادبیات چطور؟– به شعر و ادبیات بسیار علاقه‌مند بودم. در مدرسه علوی به خاطر اینکه انشاء را خیلی خوب می‌نوشتم، سخنران شدم. از زمانی که مطالعه را شروع کردم، خیلی جدی کتاب خواندم. خدا پدرم را رحمت کند. طبع شعری داشت و برای ائمه شعر می‌گفت. به همین خاطر در خانواده ما علاقه به شعر و شاعری وجود داشت اما هنری مثل موسیقی در بین نبود، زیرا آن را حرام می‌دانستند. من تا ۱۵ – ۱۶ سالگی هیچ نوع موسیقی‌ای نشنیده بودم. حتی اگر در تاکسی موسیقی پخش می‌شد، می‌گفتیم لطفاً خاموش کنید. اما بعد از آن کمی تغییر کردیم و حتی قبل از انقلاب موسیقی گوش می‌کردیم. برخلاف فرزندانم، هیچ‌گاه خودم را متعلق به عالم هنر ندانستم. رشته دخترم طراحی داخلی است و پیانو می‌نوازد. پسرم نیز سنتور می‌زند. * آیا شده که همسرتان با پدر و مادرتان گله کنند که این چه رشته‌ای بود که شما انتخاب کردید، مثلاً ای‌کاش کامپیوتر می‌خواندید و در شرکتی کار می‌کردید؟– الحمدالله چون نیاز مالی ندارم، از این جهت ناراحت نیستم، اما به طور کلی وقت زیادی را با کامپیوتر می‌گذرانم. اولین بار بنده کامپیوتر را به وزارت خارجه آوردم و اولین مسئول کامپیوتر وزارت خارجه توسط من با کامپیوتر شخصی آشنا شد. رشته‌ای که انتخاب کردم، مسئولیت بسیار سنگینی را برایم به دنبال داشته است. بسیار اتفاق افتاده که با خود فکر می‌کنم خسارت اشتباهاتی را که من و امثال من در حوزه سیاست خارجی مرتکب شدیم، در واقع ۷۰ میلیون ایرانی متحمل شدند. حتی به این فکر می‌کنم که با این وضعیت، چقدر به جای اجر و ثواب، نگرانی اخروی دارم. البته ناشکری نمی‌کنم؛ زیرا زندگی بسیار راحتی داشتم و به خاطر اموالی که از پدر و مادرم به من رسیده است هیچ‌گاه مشکل مادی نداشتم. هیچ وقت نه نیاز داشتم و نه موقیعتش برایم فراهم شده که از عواید شغلم، چیزی به من برسد و جز حقوقم چیزی دریافت نکرده‌ام. ماشین یا خانه‌ای به خاطر کارم نگرفتم. خانه و هر چیز دیگری که دارم از ارث پدرم و بخشش مادرم است. از این ۲۵ سال کار، هیچ به دست نیاوردم، جز ناسزا؛ هم از طرف مخالفان که من را مانند دیگران می‌دیدند و هم از طرف دوستان خودمان. * نمی‌دانم فیلم «حاجی واشنگتن» مرحوم علی حاتمی را دیده‌اید یا نه؟ داستان فیلم مربوط به سفر اولین نماینده سیاسی ایران در عهد قاجار به ینگه دنیا با همان ایالات متحده آمریکاست. آیا شباهت‌ها و تفاوت‌هایی با شخصیت حاجی واشنگتن در خود می‌بینید؟ می‌توانید با آن شخصیت شباهت‌هایی داشته باشید یا برقرار کنید؟– شاید شباهتش این باشد که با وجود اینکه با کم و زیادش سی سال در آمریکا زندگی کردم، آداب و رسوم ایرانی و اسلامی خود را حفظ کرده‌ام؛ گرچه امیدوارم نکات مثبتی هم از ظواهر فرهنگ غربی، مانند احترام به حقوق و وقت دیگران آموخته باشم. ولی در مجموع هنوز فرهنگ غرب برای بنده، یک فرهنگ بیگانه است. * و تفاوت‌های شما با حاجی واشنگتن؟– فکر می‌کنم بقیه ویژگی‌های او، جزو تفاوت‌هایمان باشد. * در پایان تمایل دارم بدانم تعریف شما از خود دیپلماتتان چیست؟ آیا خود را به فرض یک دیپلمات ایرانی شیعه انقلابی مدرن جهانی شده یا چیزی شبیه به این تعبیر می‌دانید؟– شما در انتخاب این عناوین صاحب اختیارید. البته چون بسیار سخاوتمندانه این عناوین را انتخاب کرده‌اید! گذشته از شوخی و بدون تعارف، من خودم را خدمتگزاری می‌دانم که تمام تلاشش را در حد توانش کرده، سعی کرده منافع کشور را فدای منافع خودش نکند و منافع دیگران را هم در نظر بگیرد. قضاوت در مورد نتایج تلاش‌هایم با مردم بلندنظر و پرگذشت است که امیدوارم کاستی‌های مرا ببخشند و البته قضاوت نهایی با خداوند علیم و کریم است که بیش از هر چیز به مغفرت واسعه دل بسته‌ام.
کد خبر: ۵۴۹۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۰/۳۰

طبق آمار ارائه شده ایرانی ها سالانه 500 میلیارد تومان آدامس مصرف می کنند که 83 درصد آن از محل واردات تامین می شود و در حالی که 82 درصد مردم ایران آدامس می جوند و کشورمان از این لحاظ در رتبه نخست جهان قرار دارد، عربستان سعودی با 79 درصد و آمریکا با 59 درصد در رتبه های بعدی این جایگاه قرار دارند. سایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com: ایرنا نوشت: پر شدن بازار تنقلات ایران از آدامس های خارجی سبب شده که دیگر نشانی از آدامس های ایرانی نماند و تنها از برخی نام ها فقط سایه روشنی در ذهن ها باقی مانده باشد. هرچند از بعضی از آنها خاطرات خوشی داریم و هنوز طعم آدامس عسلی پرستو زیر زبان ما مانده اما امروز حتی نمی دانیم کجا می توانیم یکی از آنها را پیدا کنیم اما علت شکست شرکت های ایرانی چیست؟ شاید باید علت آن را در قبضه شدن بازار توسط برند های خارجی جستجو کرد که البته عمده آن هم به صورت قاچاق و غیرقانونی وارد کشورمان می شود. امارات متحده عربی، لهستان و ترکیه کشورهای اصلی صادر کننده آدامس به ایران هستند. سهم لهستان در این واردات 75 درصد، ترکیه 21 درصد و امارات نیز چهار درصد است. عمده این واردات هم از شرکت آمریکایی orbit است که 14 کارخانه در نقاط مختلف دنیا دارد و آدامسی که می جویم از کارخانه لهستان این برند وارد ایران شده است. آدامس یکی از پرمصرف ترین جویدنی های مصنوعی امروزی در نقاط مختلف جهان است به نحوی که گردش مالی سالانه آن در دنیا 21میلیارد دلار برآورد شده و سهم ایرانی ها در مصرف این جویدنی همچنان رو به رشد است. براساس آمارهای اعلام شده، سالانه مبلغی بالغ بر 100 میلیارد تومان صرف واردات رسمی آدامس های بدون قند به کشور می شود. ** خاورمیانه بالاترین مصرف آدامس، غرب بزرگترین تولیدکننده آدامس یک گروه تحقیقاتی مهم انگلیسی در زمینه بازار و مارکتینگ اعلام کرد کشورهای خاورمیانه بالاترین میزان مصرف آدامس را دارند اگرچه بزرگترین کمپانی های تولید آدامس در غرب هستند. مصرف آدامس در ایران ظرف چهار سال صد برابر شده، به گونه ای که مصرف این جویدنی از 25 تن سال 84 به حدود 2 هزار و 463 تن در سال 88 رسیده است. با این وجود میزان تولید آدامس در کشور نسبت به میزان واردات آن بسیار ناچیز است. صنعت آدامس در مقایسه با سایر خوراکی های سرگرم کننده مثل شکلات روند روبه رشد کمتری دارد واز این قافله عقب مانده است. شاهد این مدعا وجود آدامس های رنگارنگ خارجی در سوپرمارکت هاست که عمدتا از امارات و ترکیه وارد کشور شده اند. افزایش قابل توجه واردات آدامس های خارجی با عرضه یک نوع آدامس الکلی به کشور همزمان شده که یک گرم از ترکیبات آن مربوط به قند الکلی است، با وجود این مسائل تولید آدامس با برند داخلی می تواند اعتماد بیشتری به مردم نسبت به کالاهایی که مصرف می کنند از نظر تضمین سلامت مصرف کننده با مسائل اخلاقی بدهد. در حال حاضر این خوراکی تمام نشدنی جای خود را در فروشگاه ها باز کرده و با بسته بندی های متنوع خریداران را ترغیب به خرید و مصرف می کند و حتی فروشندگان به عنوان باقی مانده پول از این جویدنی به مشتریان خود می دهند. ** خطر بروز بیماری های گوارشی با مصرف روزانه سه عدد آدامس شواهد عینی نشان می دهد، آدامس به یک جزء جدا نشدنی از کیف خانم ها و حتی برخی آقایان تبدیل شده است. براساس یک آمار تایید نشده، از هر 10 خانم شهرنشین، هفت نفر روزانه حداقل یک آدامس مصرف می کنند. این در حالی است که شاید تعداد افرادی که روزانه حداقل یک لیوان شیر مصرف می کنند به پنج نفر هم نرسد. دکترها بر این باورند که مصرف روزانه سه عدد آدامس در روز، فرد را به شدت در معرض بیماری های گوارشی قرار می دهد. با وجود این برخی از افراد به قدری به مصرف آدامس عادت می کنند، که این عادت به نوعی اعتیاد تبدیل می شود. البته اعتیاد به مصرف آدامس فقط مخصوص ما نیست چرا که از وقتی آدامس به شکل امروزی برای اولین بار از سوی یونانی های باستان از صمغ نوعی درخت تهیه و مصرف می شد، تا امروز که کارخانه های بزرگ دنیا آن را تولید می کنند و بازاری به وسعت 21میلیارد دلار برای آن دست و پا کرده اند، افراد زیادی گرفتار جویدن آدامس شده اند؛ تا جایی که چندی پیش یک سیاستمدار اهل کشور ترکیه، به دلیل مصرف آدامس در یک مراسم رسمی، سر از دادگاه درآورد. ** ترکیه و امارات عمده ترین صادرکننده آدامس به کشور براین اساس گمرک ایران اعلام کرد: 398 هزار و 510 کیلوگرم آدامس بدون قند به ارزش یک میلیون و 849 هزار و 348 دلار در 9 ماهه امسال از مرزهای رسمی وارد کشور شده است. این میزان آدامس از کشورهای ترکیه و امارات وارد کشور شده است. آدامس در طبقه بندی کالایی گمرک به نام آدامس بدون قند وارد کشور و تعرفه گمرکی آن به ازای هر کیلوگرم 50 درصد است که از تعرفه های بالای گمرکی محسوب می شود. به عبارتی میزان تعرفه واردات آدامس همانند خودرو 50 درصد است. این در حالی است که تعرفه واردات بسیاری از کالاها درگمرک حدود 15 درصد است. بنابه اظهارات مسوولان گمرک ایران، واردات آدامس باید با مجوز وزارت بهداشت انجام شود ضمن آنکه واردکنندگان آن باید سایر مجوز ها را نیز دریافت کنند. بالا بودن میزان تعرفه گمرکی سبب شده تا قاچاق آدامس در کشور و از مرز کردستان افزایش یابد. با توجه به آمارهای اعلام شده در بالا می توان گفت حمایت از تولید آدامسی با برند داخلی چقدر می تواند در کاهش این واردات بی رویه نقش داشته باشد. اما شرکت های داخلی در رقابت با آدامس های وارداتی به نظر می رسد با شکست مواجه شدند شاید هم تقصیر خود تولید کننده های داخلی است که هیچ ایده جدیدی را ارایه نمی کنند. هرچند شرکت صنعتی پارس مینو سعی کرد با تولید آدامسی با بسته بندی شبیه ریلکس با برند های خارجی رقابت کند، اما باز هم به نظر نمی رسد این برند هم در رقابت با خارجی ها توفیقی کسب کرده باشد. ** وزارت صنعت، معدن و تجارت؛ عاجز از ارایه آمار تولید با توجه به موضوع گزارش، وزارت صنعت، معدن و تجارت به عنوان متولی امر صنعت و تولید از ارایه هرگونه آمار و ارقام از میزان ظرفیت تولید، تعداد واحدهای تولیدکننده و همچنین برنامه های حمایت از تولید آدامس با برند داخلی خودداری کرد. با وجود پیگیری های مستمر خبرنگار ما با وزارت صنعت، معدن و تجارت، در نهایت این وزارتخانه از ارایه هرگونه اطلاعات و آمار عاجز ماند. همچنین از سوی دیگر با تماس با شرکت صنعتی پارس مینو به عنوان بزرگترین تولیدکننده آدامس در ایران، این شرکت نیز خبرنگار ما را به پروسه بورکراسی اداری هدایت کرد مبنی براینکه با ارسال نامه رسمی و ارسال سئوالات، منتظر نظر مساعد مدیرعامل برای انجام مصاحبه بمانید. به هر صورت حمایت از تولید داخلی برنامه و اراده ملی می خواهد و به طور قطع شانه خالی کردن از ارایه آمار نمی تواند معنای حمایت از تولید داخلی را داشته باشد. با این اوصاف معلوم نیست مصرف آدامس با این شیب تندی که در پیش گرفته، سال آینده چقدر می شود؟ معلوم نیست، تا سال آینده چند مدل آدامس دیگر راهی بازار ایران خواهد شد، بنابراین از همین حالا باید برای مقابله با واردات بی رویه و غیررسمی این محصول که توان تولید آن در داخل وجود دارد، به حمایت جدی از تولید داخلی برخاست.
کد خبر: ۵۴۲۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۰/۲۴

باوجود سروصدایی که جنبش آزادی و برابری زنان به راه انداخته است، یافته‌های علمی نشان می‌دهد که تفاوت‌های جنسیتی مسئله‌ای ذاتی است. اختلاف زنان با مردان فقط در فرم اندام و سبک لباس پوشیدنشان نیست. سایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com: مردمان :در زیر به ۱۰ نکته‌ای اشاره می‌کنیم که هر مردی باید درمورد زنان بداند. ۱) براساس چرخه عادت ماهیانه‌اش، هر روز تغییر می‌کند. مشکلات قبل از عادت ‌ماهیانه، بیشتر از ۸۰ درصد از خانم‌ها را تحت‌تاثیر قرار می‌دهد. اما خانم‌ها هر روز ماه تحت تاثیر این چرخه ماهیانه هستند. سطح هورمون‌ها به طور منظم در مغز و بدن خانم‌ها تغییر می‌کند، ظاهرشان، سطح انرژی‌شان و حساسیت‌شان را نیز دستخوش تغییر می‌کند. حدود ۱۰ روز بعد از شروع عادت ‌ماهیانه، درست قبل از تخمک‌گذاری، زنان احساس شادی بیشتری می‌کنند. ناآگاهانه لباس‌های جذاب‌تری می‌پوشند، چون سطح بالای استروژن و تستوسترون او را به پیدا کردن فرصت‌های جنسی بیشتر در طول این دوران باروری ترغیب می‌کنند. یک هفته بعد از آن، پروژسترون آنها افزایش می‌یابد، هورمونی که درست مثل والیوم می‌ماند و باعث می‌شود زنان فقط دوست داشته باشند با یک فنجان چای و یک کتاب در تختخواب زیر پتویشان بروند. هفته بعد از آن، پایین آمدن پروژسترون، موجب آسیب‌پذیری و حساسیت بالای خانم‌ها می‌شود. روحیه اکثر خانم‌ها، ۲۴-۱۲ ساعت قبل از شروع عاد‌ت‌ماهیانه، به بدترین وضعیت خود می‌رسد. ۲) شهودی هستند. مردها می‌توانند خیال خود را راحت کنند که زنان می‌توانند به راحتی ذهنشان را بخوانند. اما درک و بصیرت زنان بیشتر از اینکه جادویی باشد، بیولوژیکی است. در طول مسیر تکامل انسان‌ها، زنان برای توانایی که در زنده نگه داشتن بچه‌ها داشتند، که شامل برآوردن نیاز غذایی، گرمایشی، تربیتی و امثال آن می‌شود، انتخاب شده بودند.  این یکی از دلایلی است که توضیح می‌دهد چرا زنان نتایج بسیار بهتری در تست‌هایی که نیازمند درک اشارات غیرکلامی باشد، کسب می‌کنند. زنان نه تنها ظاهر فیزیکی افراد را بهتر به خاطر می‌سپارند، بلکه اشارات غیرکلامی که در حالات صورت، اندام و لحن صدا نشان داده می‌شود را درک می‌کنند. اما این مهارت فقط محدود به بزرگ کردن فرزند نیست. زنان عمدتاً از آن استفاده می‌کنند تا بگویند رئیس، شوهر یا حتی غریبه ها چه در سر دارند. ۳) از خشونت دوری می‌کند. موقعیت‌های استرس‌زا در مردان واکنش جنگ و گریز ایجاد می‌کند اما محققان نشان داده‌اند که زنان بعد از حس کردن یک تهدید، به طور غریزی واکنش تمایل یا دوستی را از خود نشان می‌دهند. این یعنی برای ایجاد اتحاد استراتژیک، از واکنش فیزیکی خودداری می‌کنند. زن‌ها بخاطر وابستگی بیشتر بچه‌ها به بقای آنها، طوری رشد یافته‌اند که از خشونت دوری کنند. (در دوران باستان، مردان پیشینیان ما، برای منتقل کردن ژن خود، فقط باید رابطه‌جنسی برقرار می‌کردند اما زنان باید تا به دنیا آمدن بچه و بزرگ کردن آنها زنده می‌ماندند.) اینطور نیست که زن‌ها خشن نباشند، طریقه خشونت‌ورزی آنها متفاوت است. آنها روش‌های غیرمستقیم‌تری را برای رویارویی انتخاب می‌کنند. ۴) به طرز متفاوتی به درد و اضطراب واکنش می‌دهد. مطالعات تصویری مغز طی ۱۰ سال گذشته نشان داده است که مغز زنان و مردان به درد و ترس به طرز متفاوتی واکنش می‌دهند. و مغز خانم‌ها حساس‌تر از آن یکی است. مغز خانم‌ها نه تنها دربرابر استرس‌های بسیار کوچکتر هم حساس است بلکه می‌تواند به سطوح بالاتری از استرس هم عادت کند. حساسیت استرس می‌تواند فوایدی در بر داشته باشد: پراکندگی وضعیت ذهنی فرد را برطرف کرده و آن را متمرکزتر می‌کند. اما اگر این اضطراب مدت زمان بیشتری طول بکشد، می‌تواند مخرب باشد. یافته‌های این مطالعات می‌تواند توضیح دهد که چرا خانم‌ها بیشتر در معرض افسردگی، اختلال استرس پس از سانحه و سایر اختلالات اضطرابی قرار دارند. ۵) از کشمکش و مشاجره متنفر است (از بی‌محلی، بیشتر). برای جلوگیری از کشمکش و مشاجره، در طول سیر تکامل انسان، زنان بیش از اندازه حساس به اشارات میان‌فردی شده‌اند، وضعیتی که زنان را نسبت به این برخوردها بی‌طاقت می‌کند. جریان شیمیایی که در طول یک مشاجره به مغز زنان هجوم می‌آورد -- مخصوصاً در مشاجراتی که با افراد نزدیک دارند -- درست مثل حمله یک بیماری. احتمالاً بخاطر توانایی بالایی که در خواندن فکر آدمها دارند، حرف نزدن و واکنش ندادن برایشان غیرقابل‌تحمل است. برای خانم‌ها یک جواب منفی بسیار بهتر از جواب ندادن است. ۶) میل‌جنسی‌شان واکنش‌پذیر است. میل جنسی در خانم‌ها بسیار تاثیرپذیرتر از آقایان است. برای اینکه خانم‌ها از نظر جنسی تحریک شوند، مخصوصاً بخواهند به ارگاسم برسند و ارضا شوند، قسمت‌های مختلفی از مغزشان باید خاموش شود. و خیلی چیزها می‌تواند این قسمت‌ها را دوباره فعال کند. یک زن ممکن است بخاطر عصبانیت، بی‌اعتمادی یا حتی بخاطر اینکه پاهایش یخ کرده است، پیش‌روی‌های مردی را رد کند. بارداری، مراقبت از بچه‌های کوچک و یائسگی نیز می‌توانند بر میل جنسی خانم‌ها تاثیر بگذارند. بهترین توصیه برای مردان این است که از قبل برنامه‌ریزی کنند! پیش‌نوازی برای آقایان همه آن چیزهایی است که درست ۳ دقیقه قبل از خود عمل‌جنسی اتفاق می‌افتد اما برای خانم‌ها همه اتفاقاتی است که ۲۴ ساعت قبل از آن پیش‌ آمده است! ۷) بارداری تاثیر قابل‌توجهی بر فکر او دارد. در هشت ماهه اول بارداری، میزان پروژسترون تا ۳۰ برابر می‌شود و همین باعث می‌شود که خانم‌ها شدیداً آرام شوند. پروژسترون یک داروی خواب‌آور بسیار قوی است. طبق مطالعه‌ای که در سال ۲۰۰۲ انجام گرفته است، مغز زن‌ها در دوران بارداری جمع می‌شود و تقریباً ۴ درصد کوچکتر از زمان عادی او می‌شود (نگران نباشید، تا شش ماه بعد از وضع‌حمل به حالت عادی برمی‌گردد). اینکه بارداری باعث می‌شود زن‌ها به طرز متفاوتی فکر کنند یا نه مسئله‌ای بحث‌انگیز است -- یک مطالعه اخیر  مشکلات حافظه را به هومون‌های بارداری مرتبط دانسته است -- اما بعضی محققان عنوان کرده‌اند که این تغییرات، مدارهای مغزی را آماده می‌کند که رفتار مادرانه را هدایت می‌کند. محققان دریافته‌اند که این مدارها بعد از تولد ایجاد می‌شوند. بغل کردن یک بچه، هورمون‌های مادرانه ترشح می‌کنند، حتی در زنانی که تابحال باردار نشده‌اند. ۸) مادر بودن اثر قوی بر مغز او دارد. تغییرات جسمی، هورمونی، احساسی و اجتماعی که بلافاصله بعد از به دنیا آوردن فرزند، زنان با آن روبه‌رو می‌شوند، می‌توانند یک عمر طول بکشد.  چون همه چیزهای دیگر تغییر کرده‌اند، برای اینکه تا حد ممکن قابل‌پیش‌بینی باشد، به همه چیزهای دیگر نیاز دارد، ازجمله شوهرش. در طول سیر تکامل، پیشینیان ما به ندرت مادرانی تمام-وقت بوده‌اند زیرا همیشه کسانی برای کمک کردن به بچه‌داری در خدمت داشته‌اند. و یک مادر نه‌تنها برای بخاطر خودش بلکه بخاطر فرزندش، به حمایت قابل‌توجهی نیاز دارد. تحقیقات نشان می‌دهد که توانایی مادر برای اینکه بتواند نیازهای فرزندش را به طور کامل برآورده کند، می‌تواند بر رشد سیستم عصبی و روحیات فرزند او تاثیر داشته باشد. یکی از راه‌هایی که مادر جهان، طبیعت، به او در این راه کمک می‌کند، شیردهی است. مراقبت از فرزند باعث می‌شود مادران با استرس‌های زیادی دست و پنجه نرم کنند (استرس زیاد می‌تواند بر قدرت شیردهی آنها تاثیر داشته باشد). حتی در یک تحقیق مشخص شد که شیردهی از کوکائین هم برای مغز زن شادی‌آورتر است. ۹) دوبار دوران نوجوانی را تجربه می‌کند. هیچکس دوست ندارد دوباره نوجوانی را تجربه کند. تغییرات ظاهری و هورمونی که این دوران در ما ایجاد می‌کند، نه‌تنها ناراحتی ظاهری و روحی برایمان فراهم می‌کند بلکه سوالات زیادی از اینکه که هستیم و چه می‌کنیم در ذهنمان ایجاد می‌کند. اما خانم‌ها در سنین قبل از یائسگی وارد یک نوجوانی دوم می‌شوند. این دوران از سن حدود ۴۳ سالگی شروع شده و در ۴۷ یا ۴۸ سالگی به اوج خود می‌رسد. (هورمون‌های مردان نیز با بالا رفتن سن تغییر می‌کند اما نه به اندازه خانم‌ها). علاوه بر نامنظم شدن عادت ماهیانه و گٌرگرفتگی‌ها، هورمون‌های زنان در طول این دوران آنقدر متحول می‌شود که به اندازه یک نوجوان دمدمی‌مزاج می‌شوند. طول این دوران از دو تا نه سال ممکن است طول بکشد و در اکثر خانم‌ها تا ۵۲ سالگی به اتمام می‌رسد. ۱۰) در سنین میانسالی، عاشق خطر کردن می‌شود. وقتی آن تغییر به اتمام می‌رسد، و بدن او وارد دوران «پیشرفته» خود می‌شود، مغز زنانه دستخوش دومین تغییر خود می‌شود. بااینکه مردها با بالا رفتن سنشان، علاقه بیشتری به روابط خود پیدا می‌کنند، زنان در این دوران آماده خطر کردن می‌شوند -- مخصوصاً اگر آشیانه‌شان خالی باشد. هنوز هم دوست دارد به دیگران کمک کند اما تمرکز او از خانواده‌ کنونی‌اش به جامعه منتقل می‌شود. او  بعد از سال‌ها مراقبت از دیگران، حالا تمایل بیشتری برای رسیدگی به خودش و کارش پیدا می‌کند. برای خیلی از خانم‌های بالای ۵۰ سال، این دوران توام با شور زندگی و تمایل به ماجراجویی خواهد بود.
کد خبر: ۵۳۹۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۰/۲۰

محمد ساربان پس از تماشای نمایش «آه شهلا...» گفت: تئاتر ما به لحاظ امکانات اجرایی، بودجه، سالن و محدودیت در انتخاب متن، دچار بحران شده است
کد خبر: ۵۳۸۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۰/۲۰

هر وقت غصه دار شدید، برای خودتان و برای همه مؤمنین و مؤمنات از زنده ها و مرده ها و آنهایی که بعدا خواهند آمد، استغفار کنید. سایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com:  استاد اخلاق میرزا اسماعیل دولابی پیش از وفات برای زندگی مومنانه ۱۵ دستورالعمل راذکر می‌کند که به ترتیب درذیل آورده شده است. ۱٫ هر وقت در زندگی‌ات گیری پیش آمد و راه بندان شد، بدان خدا کرده است؛ زود برو با او خلوت کن و بگو با من چه کار داشتی که راهم را بستی؟ هر کس گرفتار است، در واقع گرفته ی یار است. ۲٫ زیارتت، نمازت، ذکرت و عبادتت را تا زیارت بعد، نماز بعد، ذکر بعد و عبادت بعد حفظ کن؛ کار بد، حرف بد، دعوا و جدال و… نکن و آن را سالم به بعدی برسان. اگر این کار را بکنی، دائمی می شود؛ دائم در زیارت و نماز و ذکر و عبادت خواهی بود. ۳٫ اگر غلام خانه‌زادی پس از سال ها بر سر سفره صاحب خود نشستن و خوردن، روزی غصه دار شود و بگوید فردا من چه بخورم؟ این توهین به صاحبش است و با این غصه خوردن صاحبش را اذیت می کند. بعد از عمری روزی خدا را خوردن، جا ندارد برای روزی فردایمان غصه دار و نگران باشیم. ۴٫ گذشته که گذشت و نیست، آینده هم که نیامده و نیست. غصه ها مال گذشته و آینده است. حالا که گذشته و آینده نیست، پس چه غصه ای؟ تنها حال موجود است که آن هم نه غصه دارد و نه قصه. ۵٫ موت را که بپذیری، همه ی غم و غصه ها می رود و بی اثر می شود. وقتی با حضرت عزرائیل رفیق شوی، غصه هایت کم می شود. آمادگی موت خوب است، نه زود مردن. بعد از این آمادگی، عمر دنیا بسیار پرارزش خواهد بود. ذکر موت، دنیا را در نظر کوچک می کند و آخرت را بزرگ. حضرت امیر علیه السلام فرمود:یک ساعت دنیا را به همه ی آخرت نمی دهم. آمادگی باید داشت، نه عجله برای مردن. ۶٫ اگر دقّت کنید، فشار قبر و امثال آن در همین دنیاقابل مشاهده است؛ مثل بداخلاق که خود و دیگران را در فشار می گذارد. ۷٫ تربت، دفع بلا می‌کند و همه ی تب ها و طوفان ها و زلزله ها با یک سر سوزن از آن آرام می شود. مؤمن سرانجام تربت می‌شود. اگر یک مؤمن در شهری بخوابد، خداوند بلا را از آن شهر دور می‌کند. ۸٫ هر وقت غصه دار شدید، برای خودتان و برای همه مؤمنین و مؤمنات از زنده ها و مرده ها و آنهایی که بعدا خواهند آمد، استغفار کنید. غصه‌دار که می‌شوید، گویا بدنتان چین می‌خورد و استغفار که می‌کنید، این چین ها باز می شود. ۹٫ تا می گویم شما آدم خوبی هستید، شما می گویید خوبی از خودتان است و خودتان خوبید. خدا هم همین طور است. تا به خدا می گویید خدایا تو غفّاری، تو ستّاری، تو رحمانی و…خدا می فرماید خودت غفّاری، خودت ستّاری، خودت رحمانی و… . کار محبت همین است. ۱۰٫با تکرار کردن کارهای خوب، عادت حاصل می شود. بعد عادت به عبادت منجر می شود. عبادت هم معرفت ایجاد می کند. بعد ملکات فاضله در فرد به وجود می آید و نهایتا به ولایت منجر می شود. ۱۱٫خدا عبادت وعده ی بعد را نخواسته است؛ ولی ما روزی سال های بعد را هم می خواهیم، در حالی که معلوم نیست تا یک وعده ی بعد زنده باشیم. ۱۲٫ لبت را کنترل کن. ولو به تو سخت می گذرد، گله و شکوه نکن و از خدا خوبی بگو. حتّی به دروغ از خدا تعریف کن و این کار را ادامه بده تا کم کم بر تو معلوم شود که به راست ی خدا خوب خدایی است و آن وقت هم که به خیال خودت به دروغ از خدا تعریف می کردی، فی الواقع راست می گفتی و خدا خوب خدایی بود. ۱۳٫ازهر چیز تعریف کردند، بگو مال خداست و کار خداست. نکند خدا را بپوشانی و آنرا به خودت یا به دیگران نسبت بدهی که ظلمی بزرگ تر از این نیست. اگر این نکته را رعایت کنی، از وادی امن سر در می آوری. هر وقت خواستی از کسی یا چیزی تعریف کنی، از ربت تعریف کن. بیا و از این تاریخ تصمیم بگیر حرفی نزنی مگر از او. هر زیبایی و خوبی که دیدی رب و پروردگارت را یاد کن، همانطور که امیرالمؤمنین علیه السلام در دعای دهه‌ی اول ذیحجه می فرماید: به عدد همه چیزهای عالم لا اله الا الله ۱۴٫دل های مؤمنین که به هم وصل می‌شود، آب کُر است. وقتی به علــی علیه السّلام متّصل شد، به دریا وصل شده است…شخصِ تنها ، آب قلیل است و در تماس با نجاست نجس می شود ، ولی آب کُر نه تنها نجس نمی شود ، بلکه متنجس را هم پاک می کند.” ۱۵٫هر چه غیر خداست را از دل بیرون کن. در "الا”، تشدید را محکم ادا کن، تا اگر چیزی باقی مانده، از ریشه کنده شود و وجودت پاک شود. آن گاه "الله”را بگو همه ی دلت را تصرف کند. منبع:جهان
کد خبر: ۵۳۷۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۰/۱۷

دولتی ها حاشیه سازی نکنند و دودستگی به وجود نیاورند / ایجاد تفرقه و دودستگی در میان مردم، به هر عنوان و با هر توجیه، ضد منافع ملی و ضد آرمانهاست
کد خبر: ۵۳۷۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۰/۱۷

هر دولت بخشی از مردم و افکار جامعه را از آن خود می کند. دولت دفاع مقدس و پیروان آن، دولت سازندگی و پیروان آن، دولت اصلاحات و پیروان آن، دولت عدالت و پیروان آن و دولت اعتدال و پیروان آن
کد خبر: ۴۸۴۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۸/۱۸

در رستوراني سنتي روي تخت هاي بزرگ به صورت دايره وار نشستيم و انواع خوراکي ايراني در فضا و حسي شاد بود و من انواع کباب ايراني و ماهي کبابي را امتحان کردم و حس بودن در محيطي سنتي برايمان خاطره انگيز شد. سایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com: به گزارش باشگاه خبرنگاران، کنت کوئين ديپلمات برجسته آمريکايي که رياست بنياد جهاني غذا را بر عهده دارد ماه گذشته به ايران سفر و در کرج در همايشي تحت عنوان بزرگداشت نورمن بورلاگ سخنراني کرد. کوئين پس از بازگشت به آمريکا در گفتگويي به بيان خاطراتي از اين سفر پرداخته است.وي با بيان اينکه از دريافت دعوتنامه براي سفر به ايران و سخنراني در مراسم بورلاگ متعجب شده است مي‌گويد:نميدانستم دکتر بورلاگ تا اين حد در ايران شناخته شده و مورد احترام است. اين ديپلمات سابق آمريکا در ادامه به تمجيد از پذيرايي ايراني ها در دوران اقامتش پرداخته و ابراز مي‌کند: برخوردي بهتر از اين نمي‌شد بکنند و هرکسي که با او ملاقات کرديم به گرمي مهمان نوازي کرد، مردم هم متعجب و هم خوشحال بودند که ما آمريکايي هستيم، وقتي مي‌گفتيم ما آمريکايي هستيم تعجب مي‌کردند. وي به بيان تجارب خود از غذاهاي ايراني پرداخته و عنوان مي‌کند: در اين سفر فرصت داشتيم که بدون واسطه با فرهنگ ايران آشنا شويم و مردمي که مارا مي‌ديدند ميخواستند به ما هديه بدهند مثلا وقتي همسر من در مهمانسرا انگشتر يکي از کارکنان زن را ديد و درباره زيبايي آن تعريف کرد آن خانم قصد داشت به اصرار انگشترش را به همسرم هديه دهد هرچند همسر من نپذيرفت اما اين حرکت زيبا به دل ما نشست. کوئين در ادامه به خاطره رفتن به يک رستوران سنتي در اطراف کرج اشاره مي‌کند و مي‌گويد: در رستوراني سنتي روي تخت هاي بزرگ به صورت دايره وار نشستيم و انواع خوراکي ايراني در فضا و حسي شاد بود و من انواع کباب ايراني و ماهي کبابي را امتحان کردم و حس بودن در محيطي سنتي برايمان خاطره انگيز شد. کوئين اضافه مي‌کند: غذاي ايراني را دوست داشتم و البته به خوردن نان و پنير و گردو عادت کرده بودم تا اينکه در نهايت همسرم مداخله کرد و جلوي زياده روي من را گرفت هرچند در نهايت با اضافه وزن از ايران برگشتم. اين ديپلمات سابق آمريکا در ادامه درباره روابط با ايران نيز اظهار مي‌کند: مسائل وضعيت جوي و آب، آموزش و تبادلات آموزشي زمينه هايي هستند که دو کشور مي‌توانند همکاري بيشتري کنند، فرصت هايي در زمينه هاي ورزشي هم هست و خوب مي‌شود چند کشتي گير ايراني به آمريکا بيايند. او سخنانش را اينگونه پايان مي‌دهد: با توجه به سفرم و ديدارم با برخي ايراني ها فکر ميکنم مردم ايران، مردم فوق العاده اي هستند و بسياري چيز ها مي‌تواند نقاط مشترک براي ايراني و آمريکايي ها باشد و مي‌توانيم با هم از اين ها لذت ببريم.بي صبرانه منتظرم و اميدوارم گام هاي کوچکي که ما در اين سفر برداشتيم در سال هاي آينده منجر به تماس هاي بزرگ تري شود و ما موضوعاتي پيدا کنيم که مي‌توانيم مشترکا انجام دهيم.
کد خبر: ۴۷۲۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۸/۰۲

سایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com: تخت فولاد اصفهان، همچون گنجينه اي است كه گوهرهاي نايابي را در دل خود نگه داشته است و اسرار مگو در باب اين گوهرهاي ناياب بسيار دارد! به گزارش رويش نيوز، تخت فولاد دركنار قبرستان بقیع مدینه، ابوطالب مكه و وادی السلام نجف اشرف از مهمترین و متبرك ترین مرقدهای جهان اسلام به شمار می رود. تا آنجایی كه برخی معتقدند تخت فولاد به واسطه قبور متبرك آن، دومین قبرستان جهان اسلام است. در جاي جاي اين تكه از بهشت معنوي كه قدم مي گذاري عظمت هاي عرفاني و علمي زيادي مدفون است. يكي از اين ذخاير عظيم، عارف وارسته و عالم برجسته حضرت شيخ محمد صادق تخت فولادي است. قدوه السالکین مرحوم حاج محمد صادق مشهور به تخت فولادی از عرفای بزرگ قرن سیزدهم و استاد سیر و سلوک مرحوم حاج شیخ حسنعلی اصفهانی معروف به نخودکی رحمة الله علیه است كه در اواخر سلطنت فتحعلیشاه قاجار زندگی می کرده اند. در اوایل جوانی به کار رنگرزی اشتغال داشته و به کمک چند شاگرد کارگاه رنگرزی را اداره می کرده اند. عادت آن مرحوم در جوانی این بود که با وجود ناامنی حاکم به شهر هر روز عصر با شاگردان برای تفریح از شهر اصفهان خارج می شدند. آشنایی با بابا رستم روزی به هنگام غروب که از دروازه شهر به طرف شهر باز می گشتند، در بین راه در قبرستان تخت فولاد از دور چشمشان به پیرمردی می افتد که سر بر زانوی تفکر نهاده و در خود فرو رفته بود مرحوم  حاجي (تخت فولادي) به شاگردان خود می گویند: هنوز تا غروب وقت زیادی است برویم و قدری با این پیر شوخی و مزاح کنیم پس از فرا رسیدن غروب به شهر باز می گردیم . به پیرمرد نزدیک می شوند و سلام می کنند پیرمرد سر برداشته جواب سلام می دهد و دوباره سر به زانو می گذارد. می پرسند اسم شما چیست؟ از کجا آمده اید؟ چکاره هستید؟ پیر جوابی نمی دهد، مرحوم حاجی با ته عصایی که در دست داشته به شانه پیرمرد می زنند و می گویند: انسانی یا دیوار که هر چه با تو صحبت می کنیم جوابی نمی دهی؟ باز هم جوابی نمی شنوند. لاجرم ایشان به همراهان می گویند برگردیم برویم ایستادن بیش از این نتیجه ای ندارد. چند گامی که از پیرمرد دور می شوند آن مرد بزرگ سر بر میدارد و به مرحوم حاج محمد صادق می فرماید: عجب جوانی هستی، حیف از جوانی تو! و دیگر حرفی نمی زند. مرحوم حاج شیخ محمد صادق با شنیدن این کلمات دیگر خود را قادر به حرکت نمی بیند، می ایستد و کلید دکان را به شاگردان می دهد. سپس خود برمی گردد و در خدمت پیر می نشیند. تا سه شبانه روز پیر سخنی نمی گوید جز اینکه هر چند ساعت یکبار بر سبیل استفهام می فرماید: اینجا چه کار داری؟ برخیز و به دنبال کار خود برو. بعد از سه شبانه روز پیر روشن ضمیر به مرحوم حاجی می فرماید: شغل شما چیست؟ می گوید رنگرزی، پیر می فرماید: پس روزها برو به کسب خود مشغول باشد و شبها اینجا نزد من بیا. مرحوم حاجی به دستور پیر عمل می کند روزها به شغل رنگرزی مشغول بوده و شبها با درآمد روزانه خود به خدمت پیر که نامش (بابا رستم بختیاری) بود می آمده است. آن پیر بزرگوار نیز وجوه مزبور را کاملا به فقرا ایثار می کرد. حتی اعاشه مرحوم حاج محمد صادق نیز از قبل مرحوم بابا رستم تأمین می گردید. پس از یکسال مرحوم بابا رستم می فرماید دیگر رفتن شما به دکان رنگرزی ضروری نیست، همین جا بمانید. مرحوم حاجی در آن محل که امروز به نام تکیه مادر شازده در قبرستان تخت فولاد اصفهان معروف می باشد، می ماند. مدت یکسال تمام شبها را به تهجد و عبادت و روزها را به ریاضت می گذراند. پس از یکسال در روز عید قربان مرحوم بابا به مرحوم حاجی می فرمایند: امروز به شهر بروید. به منزل فلان شخص مراجعه کنید و جگر گوسفندی را که قربانی کرده اند بگیرید. بعد در ملا عام هیزم جمع کنید، و با جگر گوسفند اینجا بیاورید. شخصی را که مرحوم بابا رستم نام برده بودند کسی بود که مرحوم حاجی محمد صادق با ایشان از قبل میانه خوبی نداشتند. به این علت مرحوم حاجی جگر گوسفندی را از بازار خریداری می کنند. قدری هیزم هم از نقاطی خلوت جمع آوری می کنند و با خود می برند. چون به خدمت بابا می رسند، ایشان با تشدد می فرمایند: هنوز اسیر هوی و هوس خود هستی و خلق را می بینی جگر را خریدی و هیزم را از محل خلوت جمع نمودی. سالی دیگر می گذرد یک روز که مرحوم حاجی برای انجام حاجتی به شهر می روند در راه مقداری کشمش خریده و می خورند. پس از مراجعت مرحوم بابا با تغیر و تشدد می فرمایند: هنوز هم گرفتاری هوای نفسی. مرحوم حاجی می فرمایند آنگاه تصمیم گرفتم چند ساعتی از نزد ایشان دور شوم بلکه غضب مرحوم بابا فرو نشیند. ولی به محض آنکه راه افتادم از اطراف بر من سنگ باریدن گرفت ناگاه مرحوم بابا با صدای بلند فرمودند: دو سال است زحمت تورا کشیده ام کجا می روی؟ برگشتم و فهمیدم که غضب ایشان بر حسب ظاهر خشم و غضب است ولی در باطن جز رحمت و محبت چیزی نیست. یک روز مرحوم بابا رستم به مرحوم حاجی می فرمایند: بروید شهر مقداری ماست بخرید و بیاورید، مرحوم حاجی طبق دستور عمل می کنند. در مراجعت با یکی از سوارهای حکومتی برخورد می کنند. سوار از ایشان می خواهد که لباسها و اسبش نگهداری کنند تا او در رودخانه شنا کند، مرحوم حاجی می فرمایند وقت ندارم و باید بروم آن مرد جاهل با دسته تازیانه به سر حاجی می زند طوری که سر ایشان می شکند و ماستها می ریزد مرحوم حاجی با سکوت در کنار رودخانه خود را تمیز می کنند. مجددا ماست می خرند و مراجعت می نمایند. مرحوم بابا علت تأخیر را جویا می شوند مرحوم حاجی قضیه را شرح می دهند. مرحوم بابا سؤال می کنند شما چه عکس العملی نشان دادی؟ مرحوم حاجی می گویند: هیچ نگفتم و جزای عمل او را به خدا واگذار نمودم. می فرمایند: کار خوبی نکردی، برای اینکه او سر شما را شکسته به خدا واگذارش نمودی. فورا با عجله برگرد و با او تغیر و تشدد نمامرحوم حاجی فورا برمی گردند. ولی هنگامی که کار از کار گذشته و اسب او را بر زمین زده و هلاکش کرده بود. حضرت «محمد صادق تخت فولادي» چند سالى در خدمت حضرت «بابا رستم»، به رياضتِ خود ادامه داده شبها را تا صبح بيدار و به عبادت مشغول بوده است. خودِ ايشان فرموده است : «هر زمان كه خواب بر من غلبه مى‌كرد، حضرت «بابا» مى فرمود : صادق اينجا محل خواب نيست ، اگر مى خواهى بخوابى به خانه خود برگرد.» حضرتِ «تخت فولادي» فرموده بود: پاى حضرت «بابا» بر اثر زياد ايستادن، جهتِ عبادت و نماز از قدرت افتاده بود، به طورى كه در موقع حركت مى شَليد و به سببِ بيدارى مداوم نيز يك چشمشان ديد خود را از دست داده بود. لذا ايشان به لهجه‌ي بختيارى با خداوند مناجات و عرض مي‌كرده است: «خدايا شلم كردى، كورم كردى ديگر از من چه مى خواهى؟» مرگ بابا رستم اين وضع ادامه داشته تا بعد از چند سال كه روزى حضرت بابا به حضرتِ «حاج محمد صادق» مى فرمايد: آرزو دارم به سفر حج مشرَّف شوم ولى استطاعت بدنى و قدرت راه رفتن ندارم. «حاج محمد صادق»، مى فرمايد: من شما را به پشت مى گيرم و به مكه مى‌برم. حضرتِ «بابا» مى‌پذيرد. از «اصفهان» لباسِ احرام تهيه مى‌كند و حضرتِ «محمد صادق» ايشان را بر پشت مى گيرد و به عزمِ سفرِ خانه‌ي خدا راه مى‌افتند. وقتى كه به «شاه رضا» كه 14 فرسنگ با «اصفهان» فاصله دارد مى‌رسند، حضرت «بابا» مى فرمايد: عمر من به پايان رسيده است. امشب من خرقه تُهى خواهم كرد. مرا غسل دهيد و با اين لباس احرام مرا كفن و دفن كنيد سه شبانه روز بر قبر من بيتوته و قرآن تلاوت كنيد و بعد برگرديد. حضرت حاج محمد صادق مطابق دستور عمل مى‌كند و بعد از انجام مراسم به اصفهان باز مي‌گردد و سال ديگر به نيابت حضرتِ «بابا» به قصدِ زيارت خانه‌ي خدا از «اصفهان» حركت مى‌كند. طی کردن شبی سرد در زمستان با ذکر خدا شخصى كه با ايشان همسفر بود نقل كرده است كه: نزديكِ «شيراز» در كاروانسرايى فرود آمديم. هوا سرد و برفى بود. حضرتِ «محمد صادق تخت فولادي» روىِ سكوىِ دربِ ورودىِ كاروانسرا، پوست را افكندند، و نشستند. ساير كاروانيان عرض كردند هوا سرد است و اينجا گذرگاهِ حيوانات درنده است. بهتر است كه به داخل كاروانسرا تشريف بياوريد. ولى ايشان در جواب فرموده بودند: «در داخلِ كاروانسرا آب نيست» و به جوى آبى كه در خارج از كاروانسرا جريان داشت اشاره فرموده و گفته بودند «اينجا براى من بهتر است». هنگامِ غروب، صاحبِ كاروانسرا به مسافرين مى‌گويد كه ما معمولاً سرِ شب دربِ كاروانسرا را مى‌بنديم و تا صبح باز نمى‌كنيم. اگر ايشان بيرون بمانند احتمال دارد سرما و حيوانات درنده به ايشان آسيب برسانند. مسافرين از راه محبّت تصميم مى‌گيرند كه علي‌رَغْمِ مخالفتِ حضرتِ «حاج محمد صادق» دسته‌جمعى گوشه‌هاى پوستِ تخت را بگيرند و ايشان را به داخل كاروانسرا منتقل كنند. ولى همسفرِ مزبور كه به احوالِ ايشان آشنا بوده است مى‌گويد ايشان از اشخاص معمولى نيستند و اگر بر خلافِ ميلِ ايشان حركتى كنيم كه عصبانى و ناراحت شوند حتماً صدمه خواهيم خورد و خود مجدداً به خدمتِ  «حاج محمد صادق» مي‌رسد و عرض مى‌كند كه: «اين مردم شما را نمى‌شناسند و به احوالِ شما وارد نيستند و از راه محبّت و نوع‌دوستى قصد دارند كه علي‌رغمِ ميلِ شما، شما را به داخل ببرند. من مى‌دانم كه بر اثر اين عمل صدمه مى‌خورند، پس شما خودتان لطف كنيد و به داخل كاروانسرا تشريف بياوريد و راضى نشويد افرادى كه باطناً نيّتى جز خيرخواهى ندارند صدمه ببينند». حضرتِ «محمد صادق» مى پرسند: «نگرانيشان از چيست؟» عرض مى‌كند: «يكى سردى هوا است كه ممكن است شما را از بين ببرد و ديگر وجودِ حيوانات درنده است كه در اين نواحى مختلف وجود دارد». حضرت «محمد صادق» به آن همسفر مى‌گويد: «دستت را به سينه من نزديك كن». آن همسفر گفته است: «به محضِ اينكه دستم را به سينه ايشان نزديك كردم گوئى به ديگ جوشانى دست كرده‌ام و از شدت حرارت احساس تألُّم كردم». حضرتِ «محمد صادق» فرمود : «به اينها بگو آيا ذكرِ خداوند به اندازه ده سير زغال گرمى ندارد! اما در مورد حيوانات درنده هم تا خواست خداوند نباشد زيانى نمى رسانند. هرچه بشود به اذنِ حق و به اراده‌ي او است. من در زمين و آسمانها از حيوانات نمى ترسم.» صبحِ روز بعد كه دربِ كاروانسرا را باز مى‌كنند مى‌بينند برفِ فراوانى باريده است، ولى در جلوي سجاده‌ي حضرتِ «محمد صادقِ تخت فولادي» برف نيست. ظاهراً حيواناتى كه در طولِ شب جلوي سجاده نشسته بوده‌اند مانع شده‌اند كه برف در آن قسمت به زمين بنشيند. آثارِ پاهاى حيوانات نيز بر روى برف‌ها مشاهده مى‌گرديد. حضرتِ «محمد صادق تخت فولادي» فرموده بودند: «شب گذشته شيرى با بچه‌هاى خود اينجا آمد، تا صبح همين جا بود. به او گفتم اگر مأموريتى دارى، من تسليم هستم. ولى معلوم شد مأموريت ندارد. تا صبح اينجا بودند. قبل از رفتن مقدارى از آش ‍ را خوردند و بعد همگى رفتند.» پس از زيارتِ خانه‌ي خدا و انجام اعمالِ شرعي، حضرتِ «محمد صادق تخت فولادي» به اصفهان بازمي‌گردد و در همان محلِ «تكيه‌ي مادرِ شازده» اقامت مى كند. يك سالِ تمام، هر روز صبح، به كوهى به نام «چشمه نقطه» مى‌رفت كه در آن كوه غارى و چشمه‌ي آبى بود و غروب به تكيه بازمى‌گشت. مكتب‌دارى كه در آن حوالى زندگى مى‌كرد، هر روز يك سير «سنگينك» (دانه‌اى مانند نخود) را براى ايشان مى پخت تا شب را با آن افطار كنند. همان چند دانه سنگينك تنها غذاى ايشان تا شبِ ديگر بود. روباهی که همخواب مرغ ها شد در يك زمستانِ سخت كه برفِ زيادى باريده بود؛ يك شب به حضرت «محمد صادق تخت فولادي» عرض مى‌كنند : «روباهى، پاى ديوارِ تكيه، ايستاده و از سرما مى‌لرزد». مى‌فرمايد : «گوش ‍ او را بگيريد و بياوريد اينجا»، مى‌روند و روباه را مى‌آورند. حضرت خطاب به روباه مى‌فرمايد : «در اينجا اطاقى هست كه چند مرغ و خروس از ما در آنجا است، تو هم مى‌توانى شبها بيايى و در آن اطاق با آن حيوانات بمانى و صبح كه شد دنبال كارت بروى»، سپس به خدمتكارشان مى‌فرمايد: «روباه را ببريد در اطاق مرغها جاى دهيد». از آن پس، روباه هر شب مى‌آمد و مستقيم به اطاق مرغها مى‌رفت و تا صبح پهلوى آن‌ها بود. صبح كه مي‌شد، از تكيه بيرون مى‌رفت. بعد از مدتى يك شب يكى از مرغها را مى‌خورد و صبح زود هم طبق معمول از تكيه خارج مى‌گردد. اما شب كه برمى‌گردد، ديگر داخل تكيه نمى‌شود و بيرونِ تكيه، پاى ديوار مى‌خوابد. جريان را به حضرت «محمد صادق» عرض مى‌كنند مى‌فرمايد : «برويد روباه را بياوريد». روباه را مى‌آورند. حضرت رو به او كرده مى‌فرمايد : «تو تقصير ندارى، طبعِ روباهىِ تو غلبه كرد و برخلافِ تعهّدت عمل نمودى، حالا برو جاى هر شب بخواب ولى شرط كن ديگر خطا نكنى». مى فرمودند دو ماهِ ديگر روباه هر شب مى‌آمد و صبح مى‌رفت، بدونِ اينكه آن روباه، صدمه‌اي به مرغ‌ها برساند، تا اينكه زمستان تمام شد. آثار و شاگردان از آثار حاج محمدصادق تخت فولادی بیشتر باید به آثار عملی ایشان در جهت تربیت شاگردان اشاره نمود که از معروف‌ترین شاگردان او شیخ حسنعلی اصفهانی معروف به نخودکی است که به حق وارث عرفان عملی استاد خود بوده است و اثر دیگر ایشان، تاثیر عملی است که بر جامعه گذاشته و عمر خود را صرف خدمت به خلق کرده‌اند. آتفاقات زمان مرگ مرحوم حاجی قریب ۶۳سال عمر کردند و تا آخر عمر ازدواج ننمودند. در شب دوشنبه نیمه ذی‌القعده سنه ۱۲۹۰قمری داعی حق را لبیک گفته و به سرای باقی می‌شتابند. نقل کرده‌اند که آن بزرگوار در شب فوتشان دستور می‌دهند قبری در محل سکونتشان در تکیه –مادر شاهزاده –حفر نمایند سپس در آن قبر می‌خوابند پس از چند لحظه بلند شده می‌فرمایند این محل قبر من نیست دستور می‌دهند نقطه دیگری را در همان جا که در حال حاضر مدفن ایشان است حفر نمایند و می‌فرمایند قبر من اینجا است. وصیت نموده بودند که مرحوم حاج شیخ محمد باقر نجفی که از علمای معروف اصفهان و مرید ایشان بود مرا غسل و کفن و دفن ایشان را انجام دهد و روز فوت ایشان برف زیادی باریده بود. مرحوم آقا نجفی را خبر کردند و ایشان را همراه جمعیت کثیری از شیفتگان مرحوم حاجی و مریدان خودش به سرعت به تخت فولاد آمده مشغول تغسیل و تکفین گردیدند. پس از دفن مرحوم آقا نجفی رو به جمعیت کرده می‌گوید سال‌ها باید بگذرد تا درویش واصلی و مرد کاملی مثل مرحوم حاج محمد صادق پیدا شود که تمام افعال و حرکات و سکنات او مطابق شرع مطهر و سنن مقدس حضرت سید المرسلین خاتم‌النبیین (ص) باشد. گفتني است كه مدفن پدر و مادر مرحوم آيت الله شيخ حسنعلي نخودكي اصفهاني، در كنار قبر پرفيض آيت الله محمد صادق تخت فولادي است.
کد خبر: ۴۷۰۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۷/۲۷