« آواي رودکوف» خود را به اخلاق حرفه‌اي روزنامه‌نگاري پايبند مي‌داند و مبناي فعاليت اين سايت بر سه اصل « بيطرفي » ، «دقت » و « انصاف » استوار است.

      
کد خبر: ۳۰۱۸۱
تاریخ انتشار: ۳۰ فروردين ۱۴۰۰ - ۰۷:۱۹
پایگاه خبری آوای رودکوف-مدینه صابری- یکی از اولین موضوعاتی که لزوم آسیب شناسی آن را در هر منطقه مهم می نماید، توجه به مسائل و تلاش برای حل و فصل مسائل و مشکلات است. این مسأله برای منطقه لارستان که در صدد پیشرفت و تعالی منطقه است؛ بسی مهمتر می نماید. یکی از مسائلی که در چند روز اخیر مورد توجه رسانه ها قرا گرفت ولی مورد انتقاد و پیشنهاد مسئولان لارستان و عموم مردم نیز واقع شد، مسأله ادغام دانشگاه دولتی لارستان در یکی از دانشگاه های شیراز بود که در باب اهمیت تثبیت کارکردهای این مرکز دولتی، امام جمعه لارستان، نماینده مردم لارستان خنج گراش و اوز و همچنین شورای اسلامی شهرستان لارستان و فرمانده ویژه نیز قلم فرسائی کرده و خواستار لزوم حفظ استقلال مجتمع آموزش عالی لارستان و عدم ادغام و تجمیع با دیگر مجتمع‌ها شد.

اهمیت مسأله ادغام دانشگاه دولتی لارستان وقتی بروز کرد که دکتر حسین حسین زاده نماینده مردم لارستان خنج گراش و اوز در سخنانی چنین موضوعی را نوعی یکجانبه‌گرایی بیان کرد و تحمیل ضررهای اقتصادی، اجتماعی و روانی بر مردم منطقه را از جمله مهمترین آثار مخرب آن برشمرد.

آنچه اهمیت ممانعت از وقوع چنین رویدادی را پربارتر کرد وقتی بود که شورای اسلامی شهرستان لارستان نیز طی نامه ای سرگشاده ادغام مجتمع آموزش عالی لارستان در دانشگاه صنعتی شیراز را تضعیف زیرساخت‎های علمی، فرهنگی و اداری لارستان ارزیابی کرد و در جای دیگر نیز امام جمعه فقید لارستان حجت الاسلام موسوی خرم با بیان اینکه ادغام دانشگاه دولتی لارستان با یکی از دانشگاه های شیراز مصداق خسران و ضرر مضاعف خواهد بود و اصلاً قابل پذیرش نیست گفته است: ما مخالف این تصمیم هستیم، چرا که اخبار حاکی از آن است که در این موضوع یک کار کارشناسی و جامعی صورت نگرفته و به طور قطع آسیب‌هایی را متوجه جامعه علمی منطقه لارستان خواهد کرد.

بر این اساس، وجود دانشگاه دولتی مستقل در لارستان نشان از حساب رسی رویه و بر مبنای وجود اصول قابل قبول و شاخص هایی رقم خورده است و وقوع چنین مساله ای (ادغام دانشگاه دولتی)، خود معنایی جز هدر رفت سال‌ها هزینه و انرژی نیست.

هر چند که در سنوات قبل تا امروز مردم منطقه لارستان شاهد پیشرفت سریع مناطق همجوار خود بوده اند؛ به یقین می بایست اذعان نمود که تاسیس چنین دانشگاهی در پرتو وجود رقابت منطقه ای برای پیشرفت بوده است که در پرتو آن دستیابی به شاخص هائی چون رشد و توسعه نیز محقق شود؛ پس اینجا است که می توان متذکر شد در صورتیکه مردم منطقة لارستان مسألة اصلی خود را به درستی تشخیص نداده و برای حل مساله همدلانه اقدام نکرده اند اینک تاسیس دانشگاه دولتی میسر نبود و در واقع وجود چنین مرکزی است که برگ زرینی را در مسیر امید و پیشرفت سریع و اساسی بر افق دیدگان این دیار ترسیم کرده است.

دیگر مسألة امروز لارستان که با وجود دانشگاه دولتی رقم می خورد؛ تامین نیروی انسانی است. با توجه به اینکه جامعه لارستان برای دستیابی به اهداف اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، آموزشی، سیاسی، مذهبی و ....... خود می بایست به طور همزمان از دو گروه متخصص و صاحب فن و نیروهای خدماتی بهره گیرد؛ دانشگاه دولتی به راحتی می تواند با آموزش های خود چنین روندی را در کنار دانشگاه هایی همچون علمی-کاربردی و آزاد تسهیل کند و روند تعادل در کارکرد را نیز از حالت انتزاعی به جلوه ای بصری و عینی تبدیل کند و همین موضوع مفهوم همان چیزی است که در نظریه کنش پارسنز بر مبنای روش‌شناختی اختیارگرایی و مبنای معرفت‌شناختیِ واقع‌گرایی ِ تحلیلی استوار شده است.

وجود دانشگاه دولتی مستقل برای لارستان بزرگ در سنوات اخیر و حتی بعد از تاسیس آن، آن مرکز را به بخشی از سیستم جامعه تبدیل کرده است که قادر است اگر نگوئیم همه رفتارها بلکه بیشتر رفتارهای اجتماعی مردمان خود را در قالب یک مدل سامانمند، به یک الگوی اجتماعی گسترده تبدیل کند و در بطن سیستم های اجتماعی تبیین و تثبیت کند.

دانشگاه دولتی لارستان است که می تواند با تلفیق ساختار و کارکرد ضمن تولید علم و دانش، محدودیت ها را بشکند و تفاوت های فرهنگی را به منصه ظهور نهد و جامعه لارستان بزرگ را با فرهنگ کلی کشور عزیزمان هماهنگ کند.

شایعه و شایعه پراکنی موضوع جالب توجه دیگری است که در همین رابطه(ادغام دانشگاه دولتی لارستان)، تاکید کلام اشخاصی چون نماینده مردم لارستان خنج گراش و اوز (دکتر حسین زاده) بود که درست در آنجا که می گوید: شایعه ادغام مجتمع آموزش عالی لارستان در دانشگاه‌های مرکز استان، موجی از نگرانی و ناراحتی را در میان مردم عزیز و علم‌دوست لارستان به وجود آورده است؛ در اینجا تذکر این نکته به جاست که شایعه گفتمان‌های غیررسمی و نامعتبر و در نتیجه نهایی اطلاعات وارسی نشده است و از آنجائیکه ملاک های اطمینان بخش برای قبول آن وجود ندارد به طبع نباید موجب تشویش و نگرانی را فراهم کند که در موضوع ادغام دانشگاه دولتی لارستان بر خلاف آنچه واقعیت دارد؛ مردم دانای لارستان، آن را پذیرفته اند و موجی از هم همه و تویش و نگرانی را در این برهه زمانی بر پیشانی خود می سایند.

هر چند در سنوات اخیر موضوع ادغام برخی دانشگاه ها و تجمیع آن‌ها مطرح شد و در برخی نقاط کشور هم به وقوع پیوست ولی در مورد منطقه بزرگ لارستان با توجه به اینکه مردم کنجکاو این منطقه، امور را در دو بستر خرد و کلان پیگیری می کنند و دائما مشتاق کسب خبر هستند ولی در این مورد اطلاعات موثقی هنوز کسب نکرده اند به ناچار به منابع غیر رسمی روی آورده اند و از آنچه به طور شفاهی و گفتمانی دست به دست گشته بهره برده اند و بدین ترتیب مستعد پذیرش شایعه شدند و چون در این رابطه با تنش مواجه شده اند به ناچار برای تایید صحت و سقم آن خبر شفاهی، منبع شایعه پراکنده شده را نیز نادیده گرفته و با جلب نظر به تلقین مطلب و همراهی شدن با جمع شایعه پراکن، ظرفیت خود را برای عبور از گذر زمان، شکننده یافته اند و در نتیجه میزان زودباوری خود را نسبت به خبری که شک‌برانگیز و اثبات‌نشده‌ است؛ تقویت کرده اند و بر موجی سوار شده اند که همان موج نیز شکننده و تخریب کننده افکار و افعال مردمان این دیار است.
در باره جو شایعه پراکنی درباره ادغام دانشگاه دولتی لارستان با یکی از دانشگاه های شیرازکه به گفته دکتر حسین حسین زاده نماینده مردم لارستان خنج گراش و اوز ، موجب التهاب جامعه لارستان و شهرستان های اطراف شده است و می بایست این جو ملتهب ریشه کن شود؛ ذکر این نکته به جاست که در مرتبه اول شناسائی منبع شایعه یک وظیفه تاکید شده است؛ در مرتبه دوم با عنایت به اینکه در جامعه ما کارکرد منفی شایعه بیشتر از جنبه های مثبتش است؛ شناسائی دامنه شایعه نیز در ابعادی چون خزنده، شناور، تند، شیطانی و وحشت موضوعی قابل تامل و حساب شده و قابل بررسی کارشناسانه است. در مرتبه سوم رفع ابعاد روانی و ناملموس شایعه آنهم در بعد آموزش و فرهنگی در موضوعی چون دانشگاه دولتی، غیرقابل انکار است، چرا که با رسوخ شایعه در بین آحاد جامعه و با در نظر گرفتن دامنه های متنوع آن، آثار سوئی چون اضطراب، واکنش های سریع، نگرانی، ترس، وحشت و کاهش میزان امید به آینده را ارمغان خواهد آورد.

بنابر این از آنجائیکه شایعه پراکنی در مورد ادغام دانشگاه دولتی لارستان در یکی از دانشگاه های شیراز، بر مبنای انگیزه هائی سوق پیدا کرده است؛ باید به عنوان یک وظیفه انگیزه ها و دلایل آن توسط تیمی از روانشناسان، مشاوران، جامعه شناسان و جمعیت شناسان و حتی با همکاری اقتصاددانان منطقه شناسائی شود که بتواند سه عنصر ترس، امید و تنفر را در افق واقعی و نه در موهومات برای ایجاد آمادگی های لازم و کافی برای حضور سالم روحی و جسمی لارستانی ها در اجتماع دانشگاهی و اجتماع غیر دانشگاهی تحکیم و تسریع کند.


مدینه صابری/خبرنگار پایگاه خبری آوای رودکوف
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
* نظر: