« آواي رودکوف» خود را به اخلاق حرفه‌اي روزنامه‌نگاري پايبند مي‌داند و مبناي فعاليت اين سايت بر سه اصل « بيطرفي » ، «دقت » و « انصاف » استوار است.

      
کد خبر: ۱۴۶۵۲
تاریخ انتشار: ۱۷ مهر ۱۳۹۵ - ۱۶:۲۵
همان‌طور که نظام در اقتدار موفق عمل کرد و تفکر غرب‌زدگی را از نهادهای نظامی و امنیتی خارج کرد، متأسفانه غرب‌زده‌ها در اقتصاد موفق شدند و راه انقلابی را از اقتصاد خارج کردند.
به گزارش پایگاه خبری آوای رودکوف ؛ همزمان با هفته دفاع مقدس جلسه شورای تحلیل معاونت سیاسی نمایندگی ولی‌فقیه در سپاه با حضور سردار سرلشکر دکتر محسن رضایی، دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام و فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در دوران دفاع مقدس برگزار شد.

در این جلسه سرلشکر پاسدار دکتر محسن رضایی با اشاره به دستاوردهای دفاعی کشور به تشریح مولفه های پیشرفت کشور پرداخت.

در ادامه مشروح سخنان دکتر محسن رضایی در این نشست را می‌خوانید.


تلاش‌های دشمنان برای محدودسازی توان دفاعی جمهوری اسلامی ایران موضوع جدیدی نیست که نظام جمهوری اسلامی ایران به تازگی با آن مواجه شده باشد؛ بلکه مسبوق به سابقه بوده است. اگر نامه‌های عباس‌میرزا در مواجهه با روس‌ها و از دست رفتن بخش‌های عظیمی از سرزمین مادری از جمله باکو پایتخت آذربایجان را مطالعه کنید، عمق تأثیر کمبود سلاح و مهمات را متوجه خواهید شد. در حقیقت، نصف سرزمین ایران مانند سمرقند، بخارا، باکو، نخجوان و... در آن زمان و طی 40، 50 سال از ایران جدا شد، به طوری که ایران فعلی از لحاظ وسعت، نیمی از سرزمین‌های 200 سال گذشته ایران را هم شامل نمی‌شود. حتی در جنگ هشت ساله هم خیلی از کشورها تصور می‌کردند پنج استان درگیر در جنگ نیز از ایران جدا خواهند شد. آنها فکر می‌کردند مانند جنگ‌های 200 سال گذشته، دوباره در این جنگ نیز خواهند توانست استان‌هایی مانند خوزستان، ایلام، کرمانشاه، کردستان و آذربایجان غربی را از ایران جدا کنند، چراکه در 200 سال گذشته و طی حدود 25 جنگ کوچک و بزرگی که به ایران تحمیل شده بود، هیچ جنگی با پیروزی ایران به پایان نرسید و ایران به طور مستمر شکست می‌خورد.

بنابراین موضوع خلأ قدرت نظامی و اقتدار ایران یک درد تاریخی محسوب می‌شد که انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی ایران به مثابه اولین نظام سیاسی پاسخ این درد را داد و مرهمی بر آن شد و توانست همه پنج استان خود را از چنگال دشمنان نظام بیرون آورد و طومار آنها را با تحمیل شکست‌های پی‌درپی در هم بپیچد و افتخاری بزرگ برای این نظام کسب کند. در واقع، اگر قرار باشد در کارنامه عملکرد حضرت امام(ره) و رهبر معظم انقلاب نکات برجسته‌ای یافته شود، یکی از آن نکات برجسته می‌تواند بازگشت اقتدار به ایران باشد؛ موضوعی که برای نسل‌های گذشته کشور به آرزو تبدیل شده بود؛ زیرا در آن زمان ایران هیچ چیزی برای دفاع از خود نداشت و اسلحه و مهمّات وابسته به بیرون بود و همین موجب می‌شد تا دشمنان این نظام گاهی اوقات با کم و زیاد کردن چند عدد فشنگ، پادشاهان ایران را اداره کنند؛ لذا فقدان و بازگشت اقتدار ایران از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است و نباید آن را در موقعیت فعلی رها کرد؛ بلکه باید آن را به انبوهی از اسناد، مدارک، تحلیل، کتاب و... تبدیل کرد تا نسل‌های آینده کاملاً نسبت به این درد و تلاش‌هایی که برای رفع این درد صورت گرفته آگاه و واکسینه شوند. پرداختن به این موضوع از نعمات الهی به شمار می‌آید؛ زیرا با مطرح شدن این‌گونه سؤالات و طرح اشکالات، ذهن‌ها متوجه این موضوع می‌شود که آیا ایران به نیروی نظامی نیاز دارد یا خیر؟ اگر جواب مثبت است، به چند نفر نیروی نظامی احتیاج دارد؟ چقدر باید برای نیروی نظامی خود هزینه کند؟ نیروی نظامی چه تأثیری می‌تواند در کشور داشته باشد؟ و...

این موضوع با موضوعاتی چون؛ تولید نفت، راه‌سازی، سدسازی و... متفاوت است و به هیچ‌وجه قابل مقایسه نیست و نمی‌توان با کم کردن اقتدار ایران در دیگر موضوعات سرمایه‌گذاری بیشتری کرد؛ زیرا تا به امروز ایران چنین نعمتی نداشته و از اقتدار به دور بوده است و از طریق وابستگی‌ای که به دیگر کشورها داشته، آسیب‌های فراوانی را متحمل شده و موجب شده است تا سرزمین‌های زیادی از ایران جدا شود.

دستاوردهای اقتدار دفاعی کشور

اقتدار نظامی و دفاعی می‌تواند به حفظ مسائلی چون؛ استقلال، امنیت، ‌مردم‌سالاری دینی، آزادی مطبوعات و... منجر شود. اگر این اقتدار نبود کدام یک از منتقدان می‌توانستند نقدهای خود را نسبت به نظام مطرح کنند؟ اگر استبداد در این کشور حاکم بود، چگونه اجازه نقد به منتقدان داده می‌شد؟ لذا این اقتدار به برکت نظامیان است. منتقدانی که سپاه را نقد می‌کنند به برکت سپاه است که می‌توانند به راحتی و با آزادی کامل به این امر بپردازند؛ زیرا اگر سپاه نبود، اقتدار و آزادی‌ای وجود نداشت و ایران نیز مانند پادشاهی آل‌سعود، بحرین و امارات می‌شد.

بنابراین نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران که در درون این کانون اقتدار قرار دارند و سرچشمه این اقتدار به شمار می‌آیند، باید از این فضا حداکثر استفاده را ببرند؛ زیرا پس از مدتی این فضا آرام خواهد شد و کسی به آن نخواهد پرداخت. به همین علت باید این فضا را خوب رصد کرد و مورد بررسی و تحلیل قرار داد و به صورت مناسب برای دیگران بازگو کرد.


اقتدار و اقتصاد، مکمل یکدیگر در پیشرفت کشور

در حال حاضر این پرسش مطرح می‌شود که در وضعیت کنونی چگونه باید وارد مسئله شد؟ در حالی که دیگر نه حکومت قاجار بر سر کار است و نه حمله روس‌ها به صورت نظامی آن زمان وجود دارد، نقطه کلیدی تحلیل‌ها باید کجا باشد؟

پاسخ پرسش این است که نقطه کلیدی تحلیل‌ها ارتباط میان اقتدار و اقتصاد است و باید از این زاویه ورود پیدا کرد؛ یعنی اقتدار و اقتصاد دو بال و دو موتور برای پرواز و پیشرفت یک ملت و کشور هستند. کشور، هم به اقتدار و هم به اقتصاد نیاز دارد. جمهوری اسلامی ایران به دنبال این نیست تا مسیر شوروی‌ها یا چینی‌ها را دنبال کند؛ یعنی نه می‌خواهد مانند شوروی‌ها که به دنبال سلاح بودند و اقتصاد را رها کردند، باشد و نه مانند چینی‌ها که به دنبال تشکیل یک نظام پیوندی بودند. نظام پیوندی مانند درختی است که در محیط خوبی رشد کرده و ریشه خوبی دارد؛ اما بی‌ثمر است و درختی که ثمردار است را به آن پیوند می‌زنند و آن درخت بی‌ثمر به یک درخت پرثمر تبدیل می‌شود. ریشه درخت بی‌ثمر است، اما شاخ و برگ و میوه ثمر دارد. چینی‌ها هم این کار را انجام دادند و مصمم بودند کمونیسم را در سیاست حفظ کنند و حاکمیت خود را که حاکمیت کمونیستی بود نگه دارند، اما اقتصاد خود را سرمایه‌داری کردند. شوروی‌ها نیز به بعد اقتصاد توجهی نداشتند، بلکه بعد نظامی را دنبال می‌کردند؛ لذا ایران، هم به دنبال اقتدار است و هم به دنبال اقتصاد. باید هوشیار و مراقب بود تا مدافعان اقتدار را در جبهه‌ای که در مسیر شوروی‌ها گام برمی‌دارند، قرار ندهند. چه کسانی می‌گویند پاسداران فقط دنبال اقتدار هستند و کاری به اقتصاد ندارند؟

در دو دهه گذشته رهبر معظم انقلاب سیاست‌های کلان نظام را ابلاغ کردند، یا همه مطّلعند که ایشان حداقل به مدت 10 سال شعارهای سال را به طور مستمر اقتصادی اعلام می‌کنند. نظام شوروی در کدام از مواقع این چنین توجهی داشته است؟ آنها بیشتر به دنبال این بوده‌اند تا تعداد بمب‌های اتمی خود را افزایش دهند و از آمریکایی‌ها بمب اتم بیشتری داشته باشند، یا اینکه زودتر به فضا دسترسی پیدا کنند؛ اما جمهوری اسلامی این‌گونه فکر نمی‌کند؛ بلکه هم به اقتصاد و هم به اقتدار فکر می‌کند و هر دو را لازم می‌داند؛ زیرا نتیجه نهایی اقتدار و اقتصاد، امنیت و پیشرفت است؛ یعنی امنیت باید از پشتوانه اقتصاد و اقتدار برخوردار باشد تا زندگی مردم امنیت داشته باشد. بنابراین امنیت بدون اقتصاد و اقتدار امکان‌پذیر نیست، مگر اینکه تأمین امنیت را مانند دوره‌های قبل اجاره دهند و آن را به آمریکا متصل کنند و آمریکا نیز در قبال ایجاد امنیت، ‌استقلال ایران را بخرد و امر کند که ایران باید از آمریکا اطاعت و تبعیت کند. بنابراین اگر نیاز است امنیت حفظ شود، باید هم اقتدار و هم اقتصاد مطلوب وجود داشته باشد.

از سوی دیگر، پیشرفت کشور نیز اقتصاد و اقتدار می‌خواهد. اگر بخواهیم در علم و فناوری پیشرفتی داشته باشیم، کشور باید هم امنیت و ثبات داشته باشد و هم از اقتصاد و تولید خوب برخوردار باشد. این دو رکن نیز به یکدیگر وابسته‌اند؛ آیا می‌شود در شرایط ناامنی اقتصاد شکوفایی داشت و تولید کرد؟ زمانی می‌شود تولید کرد و از اقتصاد شکوفایی برخوردار بود که امنیت وجود داشته باشد. اقتدار هم به پول نیاز دارد. بنابراین برای اینکه اقتدار باشد باید تولید و درآمد باشد.

این مسئله باید جا بیفتد که سپاهی‌ها نه مانند روس‌ها هستند و نه مانند چینی‌ها، بلکه نگاه‌شان به نظامی‌گری مکمل اقتصاد و اقتصاد مکمل نظامی‌گری است و می‌خواهند این دو موضوع را با یکدیگر به پیشرفت برسانند.

معمولاً وقتی چنین مسئله‌ای مطرح شود، سریع سؤال خواهند کرد که چرا ما در اقتصاد عقب هستیم؟ بلافاصله باید جواب داد؛ چرا ما در اقتدار جلو هستیم؟ چرا تا مشکل اقتصادی در جامعه پیدا می‌شود، همه مشکلات را به گردن اقتدار می‌اندازند؟ بلکه باید برعکس جواب این افراد را داد و با دست گذاشتن روی اقتدار باید پرسید که چرا اقتصاد عقب است؟ بنابراین هر کسی که می‌خواهد متوجه شود که چرا در اقتصاد عقب هستیم، باید بداند که چرا نظام در اقتدار پیشرفت داشته است؟ چرا این‌گونه باید مطرح کرد؟ زیرا می‌گویند چون کشور تحریم بوده است سبب شده تا اقتصاد پیشرفتی نداشته باشد. مگر ایران در نظامی‌گری بیشتر از اقتصاد تحریم نبوده است که چنین دلایلی را مطرح می‌کنند؟! محدودیت‌ها و تحریم‌های کشور در بعد نظامی‌گری به هیچ‌وجه با تحریم‌های اقتصادی قابل مقایسه نیست. تجهیزات پزشکی، پوشاک، خوراک و... همیشه در دسترس بوده و کسی در این زمینه‌ها محدود نبوده است؛ اما در جنگ حتی نظام نمی‌توانست سیم خاردار داشته باشد. پس ایران چطور با همه محدودیت‌ها و محرومیت‌ها در موضوع اقتدار این همه رشد داشته است و موشک‌های آن با برد 2000 کیلومتری با خطای چند متری ساخته می‌شود؟ بنابراین اگر می‌خواهیم وضع اقتصاد بهبود یابد باید همان راه را برویم و گام‌هایی را که در مسیر اقتدار برداشتیم، در مسیر اقتصاد نیز برداریم.

در حال حاضر یک راه بیشتر وجود ندارد و آن هم راه انقلابی است که در اقتدار کشور دخیل بوده است.

اما در عرصه اقتصاد این مسئله معکوس شد، راه انقلابی را از اداره کشور خارج کرده و راه غرب‌زدگی را وارد اداره کشور کردند؛ یعنی در گذشته سازمانی به نام جهاد سازندگی وجود داشت که کارهای انقلابی بسیاری انجام می‌داد، اما به مرور زمان دست و پای آن را بستند و از خیلی مسائل محروم کردند و از دور خارج ساختند.

همان‌طور که نظام در اقتدار موفق عمل کرد و تفکر غرب‌زدگی را از نهادهای نظامی و امنیتی خارج کرد، متأسفانه غرب‌زده‌ها در اقتصاد موفق شدند و راه انقلابی را از اقتصاد خارج کردند. امروزه اقتصاد ایران در مدیریت تفکر غربی به سر می‌برد و هنوز راه انقلابی به اقتصاد ورود پیدا نکرده است. علت اینکه  کمتر از 20 درصد از سیاست‌های کلان رهبر معظم انقلاب در بعد اقتصاد اجرایی شده این است که راه انقلابی در اقتصاد وجود ندارد. چرا باید تنها 20 درصد از ابلاغیات اقتصادی بالاترین مقام حکومتی یک کشور اجرا شود؟ این نشان می‌دهد که راه دولتمردان ایران در اقتصاد اشتباه است.

بنابراین در کشور یک نوع عدم توازن وجود دارد. در یک طرف ایران به قدرت اول منطقه دست پیدا کرده است، اما اقتصاد آن در همان منطقه هشتم یا نهم است و این یک نوع عدم توازن است. این عدم توازن مربوط به این نیست که نظام با پول‌های مردم تانک خریده است و در اقتدار پیشرفت داشته است؛ بلکه مربوط به این است که اقتصاد به دست نیروهای انقلابی فتح نشده است؛ یعنی راهی که در اقتدار طی شده در اقتصاد طی نشده است. اگر آن راه طی می‌شد اقتصاد هم درست می‌شد.

در موضوع اقتصاد مقاومتی که سال گذشته ابلاغ شد و شعار امسال نیز با این نام مشخص گردید، رهبر معظم انقلاب ناچار شدند به دولت دستور بدهند تا حداقل یک قرارگاه اقتصاد مقاومتی تشکیل دهند، در حالی که خود دولت در مباحث مجمع تشخیص مصلحت، مخالف ایجاد قرارگاه بود؛ در سیاست‌ها تشکیل قرارگاه گنجانده شده بود و در یکی از بندها آمده بود که قرارگاه اقتصادی تشکیل شود.

بنابراین این عدم توازنی که در حال حاضر به وجود آمده مربوط به این است که اقتصاد هم می‌توانست مانند اقتدار پیشرفت داشته باشد و در آن نیز مشکلی وجود نداشته باشد؛ اما راهی که در اقتصاد انتخاب شد راه غرب‌زدگی بود و تا زمانی که این راه پس زده نشود و راه انقلابی در اقتصاد حاکم نشود در اقتصاد پیشرفتی نخواهیم داشت.

نتیجه اینکه با دست خالی نیز می‌توان کویر را به طلا تبدیل کرد و این امر فقط یک شرط دارد و آن اینکه اجازه بدهند انقلاب وارد اقتصاد شود. ورود انقلاب به اقتصاد یعنی اینکه سیاست‌های کلان نظام را با دل و جان انجام دهند. دوم اینکه مدیریت کشور باید به صورت مدیریت جهادی باشد؛ یعنی افرادی که مسئولیت قبول می‌کنند باید روحیه انقلابی داشته باشند و مدیریت‌شان یک مدیریت جهادی باشد.

اگر این‌گونه باشد و اگر تحریم‌ها هم بیشتر از این باشد قطعاً اقتصاد درست خواهد شد و زندگی مردم بهبود خواهد یافت.

نویسنده:رضا زین العابدین مقدم

پایگاه بصیرت
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
* نظر: